صمد بهرنگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
خرداد ۱۳۴۸: ترجمه «کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک » و چند قصه دیگر برای کودکان. | خرداد ۱۳۴۸: ترجمه «کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک » و چند قصه دیگر برای کودکان. | ||
شهریور ۱۳۴۷: مرگ در اثر غرق شدن در رود ارس. | شهریور ۱۳۴۷: مرگ در اثر غرق شدن در رود ارس.<ref>شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۹ زندگینامه: صمد بهرنگی (۱۳۱۸ - ۱۳۴۷)]</ref> | ||
زندگینامه: صمد بهرنگی (۱۳۱۸ - ۱۳۴۷) | |||
]</ref> | |||
===فقر، درد، نور، آموختن و رفتن در کلام بهرنگی<ref>[https://www.navaar.ir/audiobook/2071/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8Cکتاب-صوتی-افسانه-محبت-صمد-بهرنگی]</ref>=== | ===فقر، درد، نور، آموختن و رفتن در کلام بهرنگی<ref>[https://www.navaar.ir/audiobook/2071/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8Cکتاب-صوتی-افسانه-محبت-صمد-بهرنگی]</ref>=== | ||
* ''فقر، شب را بیغذا سرکردن نیست، فقر، روز را بیاندیشه بهسربردن است.''{{سخ}} | * ''فقر، شب را بیغذا سرکردن نیست، فقر، روز را بیاندیشه بهسربردن است.''{{سخ}} | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۰: | ||
===ماهی سیاه کوچولو=== | ===ماهی سیاه کوچولو=== | ||
[[ماهی سیاه کوچولو]]داستان حکایت زندگی و سرگذشت ماهی سیاه کوچولویی است که خسته از تکراری بیهوده که دیگرانِ قصه، بر آن نام زندگی نهادهاند، راه دریا را پیش میگیرد و تمامی طول جویبار را از پی هدفش طی میکند، همراه با اتفاقات و گرفتاریهایی که در طول سفر برایش پیش میآید. از ماجرای حمله همسایگان به او برای اینکه معتقدند حرفهای گنده گنده میزند و بچههای دیگر را از راه به در میبرد، و مخالفت مادرش برای تصمیمی که اتخاذ کرده و حکایت درس آموزیهای مارمولک دانا که او را از خطرات راه آگاه میکند و در حد توان به او راهکارهایی برای نجات نشان میدهد تا حیلهگریهای خرچنگ، و خطرات مرغ ماهیخوار، که دشمن درجه یک او و ماهیهای دیگر است. <ref>مجله اینترنتی هفت</ref> | [[ماهی سیاه کوچولو]] داستان حکایت زندگی و سرگذشت ماهی سیاه کوچولویی است که خسته از تکراری بیهوده که دیگرانِ قصه، بر آن نام زندگی نهادهاند، راه دریا را پیش میگیرد و تمامی طول جویبار را از پی هدفش طی میکند، همراه با اتفاقات و گرفتاریهایی که در طول سفر برایش پیش میآید. از ماجرای حمله همسایگان به او برای اینکه معتقدند حرفهای گنده گنده میزند و بچههای دیگر را از راه به در میبرد، و مخالفت مادرش برای تصمیمی که اتخاذ کرده و حکایت درس آموزیهای مارمولک دانا که او را از خطرات راه آگاه میکند و در حد توان به او راهکارهایی برای نجات نشان میدهد تا حیلهگریهای خرچنگ، و خطرات مرغ ماهیخوار، که دشمن درجه یک او و ماهیهای دیگر است. <ref>مجله اینترنتی هفت</ref> | ||