شانزده سال: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
|محل ناشر فارسی =
|محل ناشر فارسی =
|نوع رسانه =  
|نوع رسانه =  
|صفحه = ۴٠٠
|صفحه = ۴٠٠ صفحه
|شابک =
|شابک =٩٧٨-۶٠٠-٠٣-٠۵٧۵-٨
|پس از =  
|پس از =  
|پیش از         =  
|پیش از         =  
خط ۴۶: خط ۴۶:


==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
===داستانک‌ها===
===خلاصهٔ کتاب===
====مجوز====
آن‌چه در فصل اول با آن سروکار داریم، گزارشی از یک وضعیت بلبشو است و به خواننده می‌گوید نباید در این رمان جوی آرام را انتظار داشته باشی و چه‌بسا که درگیری شدیدتری را هم در فصول آیندۀ این کتاب ببینید؛ همان‌طور که میرزاحسن‌خان صبا از رضاخان کتک می‌خورد و کشته می‌شود، کسی که مدیر یک روزنامه است. در ادامه ترور میرزادۀ عشقی صورت می‌گیرد که او هم باز یک روزنامه‌نگار است، همین‌طور کتک خوردن شهید مدرس. پس بخش آزادی بیان اینجا خدشه‌دار شده است. همان اول کار هم می‌گوید که دولت، فاتحۀ قانون و آزادی بیان را خوانده است. در ادامه احمدشاه را می‌بینیم که در یک هتل در فرانسه است. احمدشاه وقتی دارد صحبت می‌کند، برخلاف همۀ پادشاهان که خودشان را «ما» خطاب می‌کنند، خودش را خیلی راحت «من» خطاب می‌کند و این اصلاً ساده نیست؛ این‌که یک پادشاه خودش را از ما و ضمیر جمع به من برساند. و یا در یک صفحۀ دیگر کتاب چشم‌های گریانش را می‌بینیم و باز در یک صفحۀ دیگر نفس‌نفس زدنش را. نویسنده به نوعی دارد به همان تلاطم سیاسی داخل کشور اشاره می‌کند».احمدشاه فرار کرده است؛ یعنی شاهِ  مملکت فرار کرده است و حالا دور افتاده است به دست رضاخان تا بیاید و برسد به دست محمدرضا. زوال حکومت احمدشاه تا رضاخان یک چیز دیگر را هم به ما نشان می‌دهد و آن نقش پررنگ استعمار است؛ همان چیزی که در رأس آن انگلیس است. با این سیاست که کسی را مطرح می‌کنند، او را شاه می‌کنند و بعد خودشان هم او را پایین می‌کشند. نویسنده در فصل اول به خواننده هشدار می‌دهد که حواست جمع باشد که این کتاب یک هجمه و یک زلزلۀ عجیب در یک حکومت است.<ref name=''ادب''/>
 
====نشر و تغییر نام====
====نشر و تغییر نام====
====جوایز====
====جوایز====
خط ۵۴: خط ۵۵:


===سال‌شمار کتاب===
===سال‌شمار کتاب===
===خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند===


===سبک کتاب===
===سبک کتاب===
===پیشینهٔ کتاب===
===پیشینهٔ کتاب===
===تعلیق===
از جمله بخش‌های پرتعلیق کتاب و تردستی‌هایی که نویسنده انجام داده بود، پنهان‌شدن شخصیت رضاداد در قالب منِ باباطوطی بود. در داستان رضاداد هم بود و هم نبود. این کار به تعلیق اثر می‌افزود و امکانات ویژه‌ای در اختیار آن شخصیت قرار می‌داد. البته مقداری زود لو رفت و می‌توانست خیلی بیشتر ادامه داشته باشد و جنبۀ معمایی داستان را غنی‌تر کند.
===پیرنگ===
===پیرنگ===
===زاویه دید===
===زاویه دید===
خط ۸۱: خط ۸۳:


===محمدرضا گودرزی===
===محمدرضا گودرزی===
{{گفتاورد تزیینی|تاریخ از نظر روایت‌شناسی یک روایت است. یعنی ایدئولوژی و جهان‌بینی در آن تأثیر دارد. اگر یک مورخ بیاید و بگوید که من کاملاً بی‌طرف نوشتم، دروغ می‌گوید؛ چرا که بی‌طرفی کامل وجود ندارد و هر مورخی یک جهان‌بینی دارد که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر روی روایت او از واقعه تأثیرگذار است. من هم معتقدم که این رمان بیشتر تاریخی است. در مورد رمان تاریخی کلاسیک به نوع پوشش، اعمال شخصیت‌ها، اتفاقات و ... توجه ویژه‌ای می‌شد. اما بعد روانی شخصیت‌ها بدون بررسی می‌ماند. این مسئله در رمان‌نویسی جدید بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و مزیتی برای آن به شمار می‌رود. منیژه آرمین نیز این کار را در رمان خود انجام داده است. متأسفانه خیلی از نویسنده‌ها به نگاه امروز به سوژه تاریخی خود نگاه می‌کنند، در حالی که نباید این‌گونه باشد. ما باید گذشته را در شکل خودش بازسازی کنیم. دقت کنید که یک‌سری از رفتارها وجود دارد که مختص همان دوره است و در دوره‌ای دیگر آن اعمال تغییر می‌کند. مثلاً نوع برخورد شاه با کارگران در آن دوران به یک صورتی است، درحالی‌که آن برخورد امروز فرق کرده است. این مسئله در رمان شانزده سال به‌خوبی مدنظر قرار گرفته است. در مواردی رمان می‌توانست کوتاه‌تر شود. در آن موارد، بعضی اتفاقات حاشیه‌ای بیهوده بیان شده و بخش زیادی را گرفته است درحالی‌که اگر آن را حذف کنیم لطمه‌ای به داستان نمی‌زند. یکی از مهم‌ترین ایرادات فنی این داستان، به تأخیرانداختن بیهوده اطلاعات است. اگر دقت کنید می‌بینید که هر فصل به معرفی یکی از افراد می‌پردازد. بنابراین در همان خط اول باید گفته می‌شد که این فصل راجع به فلانی است. این موضوع در حالی است که دوسه صفحه گذشته است و نویسنده تازه شخصیت را معرفی کرده. این موضوع چه دلیلی دارد؟ دقت کنید که این تأخیر کاذب است و نویسنده باید تلاش کند تا از راه دیگری مخاطب را با خود همراه کند. به نظرم یکی از دلایلی که باعث ضعف رمان‌های ایرانی در برابر رمان‌های خارجی شده همین موضوع است. در رمان‌های ایرانی همیشه دنبال فهمیدن روابط بین آدم‌ها هستیم، در حالی که در رمان‌های خارجی این مسئله از همان ابتدا مشخص است. یکی دیگر از موارد اشکال این است که در مواردی به صورت بی‌دلیل، زمان رمان عوض شده است.<ref name=''گلستان''/>}}  
{{گفتاورد تزیینی| تاریخ از نظر روایت‌شناسی یک روایت است. یعنی ایدئولوژی و جهان‌بینی در آن تأثیر دارد. اگر یک مورخ بیاید و بگوید که من کاملاً بی‌طرف نوشتم، دروغ می‌گوید؛ چرا که بی‌طرفی کامل وجود ندارد و هر مورخی یک جهان‌بینی دارد که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر روی روایت او از واقعه تأثیرگذار است. من هم معتقدم که این رمان بیشتر تاریخی است. در مورد رمان تاریخی کلاسیک به نوع پوشش، اعمال شخصیت‌ها، اتفاقات و ... توجه ویژه‌ای می‌شد. اما بعد روانی شخصیت‌ها بدون بررسی می‌ماند. این مسئله در رمان‌نویسی جدید بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و مزیتی برای آن به شمار می‌رود. منیژه آرمین نیز این کار را در رمان خود انجام داده است. متأسفانه خیلی از نویسنده‌ها به نگاه امروز به سوژه تاریخی خود نگاه می‌کنند، در حالی که نباید این‌گونه باشد. ما باید گذشته را در شکل خودش بازسازی کنیم. دقت کنید که یک‌سری از رفتارها وجود دارد که مختص همان دوره است و در دوره‌ای دیگر آن اعمال تغییر می‌کند. مثلاً نوع برخورد شاه با کارگران در آن دوران به یک صورتی است، درحالی‌که آن برخورد امروز فرق کرده است. این مسئله در رمان شانزده سال به‌خوبی مدنظر قرار گرفته است. در مواردی رمان می‌توانست کوتاه‌تر شود. در آن موارد، بعضی اتفاقات حاشیه‌ای بیهوده بیان شده و بخش زیادی را گرفته است درحالی‌که اگر آن را حذف کنیم لطمه‌ای به داستان نمی‌زند. یکی از مهم‌ترین ایرادات فنی این داستان، به تأخیرانداختن بیهوده اطلاعات است. اگر دقت کنید می‌بینید که هر فصل به معرفی یکی از افراد می‌پردازد. بنابراین در همان خط اول باید گفته می‌شد که این فصل راجع به فلانی است. این موضوع در حالی است که دوسه صفحه گذشته است و نویسنده تازه شخصیت را معرفی کرده. این موضوع چه دلیلی دارد؟ دقت کنید که این تأخیر کاذب است و نویسنده باید تلاش کند تا از راه دیگری مخاطب را با خود همراه کند. به نظرم یکی از دلایلی که باعث ضعف رمان‌های ایرانی در برابر رمان‌های خارجی شده همین موضوع است. در رمان‌های ایرانی همیشه دنبال فهمیدن روابط بین آدم‌ها هستیم، در حالی که در رمان‌های خارجی این مسئله از همان ابتدا مشخص است. یکی دیگر از موارد اشکال این است که در مواردی به صورت بی‌دلیل، زمان رمان عوض شده است.<ref name=''گلستان''/>}}  


===[[ابراهیم زاهدی مطلق]]===
===[[ابراهیم زاهدی مطلق]]===
{{گفتاورد تزیینی| قاجار خیلی شناخته شده نیست و در بسیاری از موارد با بدگویی‌های غیرمنصفانه در مورد این حکومت مواجه شده‌ایم. آنچنان هم که پهلوی در مورد این حکومت تبلیغات منفی کرد، قاجار بد نبود. اما پهلوی توانست با بدگویی‌ها و سندسازی‌ها علیه این حکومت آن را منفور نشان دهد. لحن نویسنده نیز در این رمان نیز به دلسوزی برای قاجار شبیه است. نویسنده با وارد ساختن بسیاری از شخصیت‌های مهم آن دوره تاریخی مثل فروغی، احمد شاه، محمدحسن میرزا، رضا خان و بسیاری از شخصیت‌های هنری آن دوره کار خود را سخت کرده است. چرا که وی خواسته همه چیز را در این رمان بیاورد و این کار بسیار دشوار است. همچنین کار درستی نیست. چرا که هنگامی که بخواهیم همه چیز را در چهارصد صفحه بیاوریم با دشواری‌هایی روبه‌رو هستیم که هیچ‌گاه تسهیل نخواهد شد. آنچه می‌توانست در این رمان حضور جدی‌تری داشته باشد، نقش مردم است. اما مردم در این رمان جایگاه ویژه‌ای ندارند و بیشتر دعوای دو قدرت قاجار و پهلوی است. این رمان شباهت زیادی به رمان‌های طبقه بالای اجتماعی دارد که مردم نقش کم‌رنگی در آن دارند.
{{گفتاورد تزیینی| قاجار خیلی شناخته شده نیست و در بسیاری از موارد با بدگویی‌های غیرمنصفانه در مورد این حکومت مواجه شده‌ایم. آنچنان هم که پهلوی در مورد این حکومت تبلیغات منفی کرد، قاجار بد نبود. اما پهلوی توانست با بدگویی‌ها و سندسازی‌ها علیه این حکومت آن را منفور نشان دهد. لحن نویسنده نیز در این رمان نیز به دلسوزی برای قاجار شبیه است. نویسنده با وارد ساختن بسیاری از شخصیت‌های مهم آن دوره تاریخی مثل فروغی، احمد شاه، محمدحسن میرزا، رضا خان و بسیاری از شخصیت‌های هنری آن دوره کار خود را سخت کرده است. چرا که وی خواسته همه چیز را در این رمان بیاورد و این کار بسیار دشوار است. همچنین کار درستی نیست. چرا که هنگامی که بخواهیم همه چیز را در چهارصد صفحه بیاوریم با دشواری‌هایی روبه‌رو هستیم که هیچ‌گاه تسهیل نخواهد شد. آنچه می‌توانست در این رمان حضور جدی‌تری داشته باشد، نقش مردم است. اما مردم در این رمان جایگاه ویژه‌ای ندارند و بیشتر دعوای دو قدرت قاجار و پهلوی است. این رمان شباهت زیادی به رمان‌های طبقه بالای اجتماعی دارد که مردم نقش کم‌رنگی در آن دارند.
رمان «شانزده‌ سال» کاملا گزارش‌گونه عمل کرده است. این اثر سعی در روایت شانزده سال تاریخ ما دارد. این امر نویسنده را تحت‌فشار گذاشته که تمامی آنچه می‌خواهد بگوید را درون صفحات این اثر جای دهد. نویسنده می‌توانست با کم کردن تعدد وقایع و اشخاص رمان به یکی از شخصیت‌های رمان اختصاصی بپردازد. اما آرمین با تمامی دشواری‌هایی که در این رمان برای خود ساخته موفق عمل کرده است. کار این نویسنده برای ارائه چنین رمانی بسیار سخت بوده است. چرا تعداد شخصیت‌های زیاد این رمان مخاطب را دچار خطا می‌کند. حال این کار برای نویسنده بسیار سخت و دشوارتر است. چرا که باید مراقب روابط صحیح شخصیت‌ها و موقعیت‌هایشان در رمان باشد.<ref name =''نقد''/>}}
رمان «شانزده‌ سال» کاملا گزارش‌گونه عمل کرده است. این اثر سعی در روایت شانزده سال تاریخ ما دارد. این امر نویسنده را تحت‌فشار گذاشته که تمامی آنچه می‌خواهد بگوید را درون صفحات این اثر جای دهد. نویسنده می‌توانست با کم کردن تعدد وقایع و اشخاص رمان به یکی از شخصیت‌های رمان اختصاصی بپردازد. اما آرمین با تمامی دشواری‌هایی که در این رمان برای خود ساخته موفق عمل کرده است. کار این نویسنده برای ارائه چنین رمانی بسیار سخت بوده است. چرا تعداد شخصیت‌های زیاد این رمان مخاطب را دچار خطا می‌کند. حال این کار برای نویسنده بسیار سخت و دشوارتر است. چرا که باید مراقب روابط صحیح شخصیت‌ها و موقعیت‌هایشان در رمان باشد.<ref name =''نقد''/>}}
===ساسان ناطق===
{{گفتاورد تزیینی| کتاب به نظر من تصویر واحدی از فروپاشی پادشاهان می‌دهد و همان‌طور که می‌دانیم رمان از اواخر دورۀ قاجار با احمدشاه شروع می‌کند تا می‌رسیم به رضاخان و تمام شدن حکومت او. در این دوران اتفاقات زیادی افتاده و خانم آرمین تمام تلاششان را از پس‌زمینه و مدیریت تحقیق و پژوهش درآورده و در قالب این کتاب به ما ارائه کرده است. لذا با توجه به اینکه شانزده سال در یک برهه از تاریخ دارد اتفاق می‌افتد، طبیعتاً خیال در معنای تخیل و واقعیت در معنای تاریخی و مستند بودن در این کتاب درهم‌آمیخته‌اند. درواقع درهم‌آمیختگی اینجا آن‌قدر محکم است که شاید شما نتوانید بگویید که این شخص خیالی و آن شخص دیگر برآمده از تاریخ است؛ هرچند که رد پاهای این‌ها را به‌راحتی می‌توانید پیگیری کنید. در چنین مواردی به نظرم تکیه‌گاه خواننده همان چیزی خواهد بود که خانم عارفی فرمودند؛ یعنی باورپذیری. ما باید به ذهنمان مراجعه کنیم و ببینیم که آیا واقعاً این‌ها شدنی‌ست؟ اگر شدنی است، منِ مخاطب می‌پذیرم و همراه می‌شوم، وگرنه کار خیلی سخت می‌شود. اگر پذیرفتیم قصه‌ای که با آن سروکار داریم می‌تواند روایت بیرونی و عینی را در سطح جامعه داشته باشد، به تاریخ هم که در این متن می‌آید شک نمی‌کنیم و خیلی راحت از آن عبور می‌کنیم. ممکن است آن چیزی را که می‌خوانیم در تضاد با تاریخ بدانیم. البته این را هم می‌پذیریم که نویسنده و خواننده با هم در یک قرارداد نانوشته می‌پذیرند که این یک رمان است و عنصر تخیل در رمان خیلی قوی است و طبیعتاً این تخیل می‌تواند تمام چیدمانِ مستند و روایی بودن را به هم بزند.<ref name =''ادب''>{{یادکرد وب|نشانی=https://shahrestanadab.com/Content/ID/10564/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%80-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%85%D9%86%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1|عنوان=نقد رمان شانزده سال در شهرستان ادب}}</ref>}} 


===نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب===
===نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب===
{{گفتاورد تزیینی| بعضی از ابهاماتی که از سوی منتقدان مطرح می‌شود، مربوط به دو کتاب دیگری است که قبل از آن به چاپ رسیده است. من توصیه می‌کنم که مخاطبان این دو کتاب را حتماً بخوانند تا «شانزده سال» را بهتر درک کنند. چرا که بسیاری از شخصیت‌‌هایی که در این رمان می‌بینید، قبلاً در دو رمان دیگر معرفی شده و داستان زندگی‌شان بیان شده است. طبق تحقیقاتی که در خاطرات و سفرنامه‌ها داشتم، متوجه شدم که زنان در گذشته نیز فعالیت‌های اجتماعی خوبی داشتند، اما به دلیل شرایط خاصی که وجود داشته، اسم آنان هیچ‌گاه ثبت نشده است. برای مثال در کتاب تاریخ موسیقی ایران دیدم که زنان در گذشته در حوزهٔ موسیقی حضور داشتند. به همین دلیل هم بود که دو زن موسیقی‌زن را در این رمان قرار دادم.<ref name=''گلستان''/>}}  
{{گفتاورد تزیینی| بعضی از ابهاماتی که از سوی منتقدان مطرح می‌شود، مربوط به دو کتاب دیگری است که قبل از آن به چاپ رسیده است. من توصیه می‌کنم که مخاطبان این دو کتاب را حتماً بخوانند تا «شانزده سال» را بهتر درک کنند. چرا که بسیاری از شخصیت‌‌هایی که در این رمان می‌بینید، قبلاً در دو رمان دیگر معرفی شده و داستان زندگی‌شان بیان شده است. طبق تحقیقاتی که در خاطرات و سفرنامه‌ها داشتم، متوجه شدم که زنان در گذشته نیز فعالیت‌های اجتماعی خوبی داشتند، اما به دلیل شرایط خاصی که وجود داشته، اسم آنان هیچ‌گاه ثبت نشده است. برای مثال در کتاب تاریخ موسیقی ایران دیدم که زنان در گذشته در حوزهٔ موسیقی حضور داشتند. به همین دلیل هم بود که دو زن موسیقی‌زن را در این رمان قرار دادم.<ref name=''گلستان''/>}}  


{{گفتاورد تزیینی| بحران هویت و اطلاع نداشتن از تاریخ معاصر در بین نسل جوان بیشتر مشاهده می‌شود. ضمن این‌که این نسل به دلایل مختلف و در مقایسه با نسل‌های گذشته به آن شکلی که باید به کتاب‌خوانی گرایش ندارند، روی این اصل تصمیم گرفتم رمانی بنویسم که صرف‌نظر از داشتن عناصر و فضای داستانی، به روایت برهه‌های حساس ایران درگذر تاریخ نیز بپردازد، بلکه، نگارش این اثر شاید باعث شود تا جرقه‌ای نزد نسل جوان زده شود و به‌واسطه خواندن این کتاب به دیگر آثار مکتوب تاریخی نیز مراجعه کنند.<ref name=''گلستان''/>}
{{گفتاورد تزیینی| بحران هویت و اطلاع نداشتن از تاریخ معاصر در بین نسل جوان بیشتر مشاهده می‌شود. ضمن این‌که این نسل به دلایل مختلف و در مقایسه با نسل‌های گذشته به آن شکلی که باید به کتاب‌خوانی گرایش ندارند، روی این اصل تصمیم گرفتم رمانی بنویسم که صرف‌نظر از داشتن عناصر و فضای داستانی، به روایت برهه‌های حساس ایران درگذر تاریخ نیز بپردازد، بلکه، نگارش این اثر شاید باعث شود تا جرقه‌ای نزد نسل جوان زده شود و به‌واسطه خواندن این کتاب به دیگر آثار مکتوب تاریخی نیز مراجعه کنند.<ref name=''گلستان''/>}}


{{گفتاورد تزیینی| «شانزده سال» داستانی برای سرگرمی و تَفَنُن نیست، بلکه پنجره‌ای برای اندیشیدن در تأثیر متقابل نفسانیات و رویدادهای اجتماعی است. شاید به همین دلیل است که گاه واقعیتِ خیالی و گاهی هم خیالی و یا واقعی به نظر می‌رسد. از مجموع شخصیت‌های این اثر، شاید بتوان به مفهوم انسان، در دوره‌ای از تاریخ و جغرافیای ایران انسان در وجه بیرونی و درونی با تأکید بر دو وجه مهم زمان و مکان رسید.<ref name =''نقد''>{{یادکرد وب|نشانی=https://library.razavi.ir/literature/fa/47494/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%C2%AB%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%84%C2%BB|عنوان=نقد رمان شانزده سال}}</ref>}}   
{{گفتاورد تزیینی| «شانزده سال» داستانی برای سرگرمی و تَفَنُن نیست، بلکه پنجره‌ای برای اندیشیدن در تأثیر متقابل نفسانیات و رویدادهای اجتماعی است. شاید به همین دلیل است که گاه واقعیتِ خیالی و گاهی هم خیالی و یا واقعی به نظر می‌رسد. از مجموع شخصیت‌های این اثر، شاید بتوان به مفهوم انسان، در دوره‌ای از تاریخ و جغرافیای ایران انسان در وجه بیرونی و درونی با تأکید بر دو وجه مهم زمان و مکان رسید.<ref name =''نقد''>{{یادکرد وب|نشانی=https://library.razavi.ir/literature/fa/47494/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%C2%AB%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%84%C2%BB|عنوان=نقد رمان شانزده سال}}</ref>}}   


====تورقی در کتاب====
===تورقی در کتاب===
صدای قاقار کلاغ‌ها با صدای مویهٔ زنان حرم‌سرا به گوش می رسید. زن‌هایی که تا چندی پیش در حریر و اطلس می‌خوابیدند و زندگی‌شان در سکوتی وحشتناک می‌گذشت، اینک با حرف‌هایی که از خواجه‌ها و خبرچین‌ها می‌شنیدند، نمی‌دانستند که شب را در کجا به سر خواهند برد و بر سر و صورت خود می‌کوفتند. ولیعهد هم این صداها را می‌شنید ولی نمی‌توانست باور کند که همه چیز تمام شده است.
صدای قاقار کلاغ‌ها با صدای مویهٔ زنان حرم‌سرا به گوش می رسید. زن‌هایی که تا چندی پیش در حریر و اطلس می‌خوابیدند و زندگی‌شان در سکوتی وحشتناک می‌گذشت، اینک با حرف‌هایی که از خواجه‌ها و خبرچین‌ها می‌شنیدند، نمی‌دانستند که شب را در کجا به سر خواهند برد و بر سر و صورت خود می‌کوفتند. ولیعهد هم این صداها را می‌شنید ولی نمی‌توانست باور کند که همه چیز تمام شده است.


====جوایز کتاب====
 
==مشخصات کتاب‌شناختی==
==مشخصات کتاب‌شناختی==
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند===
به استناد «خانه کتاب» رمان '''شانزده سال''' توسط «سوره مهر» با تیراژ ٢۵٠٠ جلد در سال ١٣٩۵ به چاپ رسیده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://db.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2100275|عنوان=مشخصات کتاب‌شناختی}}</ref> 
===طراحی جلد و تصویرسازی===
===تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف===


==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
خط ۱۱۶: خط ۱۱۹:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
 
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= آرمین|نام= منیژه| پیوند نویسنده= منیژه آرمین|عنوان= شانزده سال|سال= ۱۳۹۵|ناشر= سوره مهر|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۶۰۰-٠٣-٠۵٧۵-٨|پیوند= }}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ ‏۱۶ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۴۶

شانزده سال
نویسندهمنیژه آرمین
ناشرسوره مهر
محل نشرتهران
شابک٩٧٨-۶٠٠-٠٣-٠۵٧۵-٨
تعداد صفحات۴٠٠ صفحه
موضوعتاریخی
سبکواقع‌گرایی
نقد و بررسی رمان «شانزده سال» در شهرستان ادب[۱]
در حال امضای رمان در شهرستان ادبخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
دیدار با مخاطبان در شهرستان ادبخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
نقد و بررسی در شهرستان ادبخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
کتاب صوتی شانزده سال

رمان شانزده سال به قلم منیژه آرمین، سومین کتاب از چهارگانه‌ٔ این نویسنده با پس‌زمینهٔ تاریخ معاصر است که در سال ١٣٩۵ توسط سوره مهر منتشر شده است.[۲]

* * * * *

شانزده سال رمانی‌ست تاریخی‌، مستندگونه و پازل‌‌وار؛ یعنی برخی از بخش‌ها کاملاً مستند و برخی دیگر ادامهٔ رمان «شب و قلندر» و «شباویز» است. «شب و قلندر» اولین جلد این چهارگانه به شمار می‌رود که طی سال‌های اخیر منتشر شد. این کتاب، از اواخر دورهٔ قاجار شروع می‌شود و تا دوران مشروطه را در برمی‌گیرد. جلد دوم آن نیز «شباویز» نام دارد که در سال‌های مشروطه می‌گذرد و جلد سوم «شانزده سال» است که به دوران رضاشاه اختصاص یافته است. در رمان شانزده سال شاهد حضور طیفی از هنرمندان در یک مقطع سرنوشت‌ساز از تاریخ کار هنری هستیم؛ هنرمندانی که با هنر غرب کاملاً درگیر هستند و این افراد مجبور به موضع‌گیری اجتماعی و سیاسی در مقابل قدرت می‌شوند مانند استاد علی‌اکبر صنعتی، کمال‌الملک، کلنل علینقی‌خان وزیری.[۳]رمان «شانزده سال» تلفیقی از رمان اجتماعی و رمان تاریخی است که تصویرهای جزئی از چهره‌های مختلف جامعه زمان خود را نشان داده است و می‌توان آن را چون آیینه‌ای در برابر شخصیت‌های تاریخی و مردم آن دوران دانست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

رمان «شانزده سال» در ۲۴ قسمت روایت شده و به شانزده سال حکومت رضاشاه پرداخته است. این رمان روایت انقراض قاجار و یا مرثیه‌ای برای آن است. به نوعی می‌توان «شانزده سال» را انزجار از آغاز حکومت پهلوی دانست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

مدت زمان نگارش رمان

نگارش این اثر چهار سال به طول انجامید. شش بخش این کتاب، تقریباً مستند است و این بخش‌ها، به‌عنوان یک حرکت آورده شده است تا خواننده بی‌واسطه وارد آن فضای خاص شود و فضای داستان پویاتر شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

چرا باید این کتاب را خواند

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

خلاصهٔ کتاب

آن‌چه در فصل اول با آن سروکار داریم، گزارشی از یک وضعیت بلبشو است و به خواننده می‌گوید نباید در این رمان جوی آرام را انتظار داشته باشی و چه‌بسا که درگیری شدیدتری را هم در فصول آیندۀ این کتاب ببینید؛ همان‌طور که میرزاحسن‌خان صبا از رضاخان کتک می‌خورد و کشته می‌شود، کسی که مدیر یک روزنامه است. در ادامه ترور میرزادۀ عشقی صورت می‌گیرد که او هم باز یک روزنامه‌نگار است، همین‌طور کتک خوردن شهید مدرس. پس بخش آزادی بیان اینجا خدشه‌دار شده است. همان اول کار هم می‌گوید که دولت، فاتحۀ قانون و آزادی بیان را خوانده است. در ادامه احمدشاه را می‌بینیم که در یک هتل در فرانسه است. احمدشاه وقتی دارد صحبت می‌کند، برخلاف همۀ پادشاهان که خودشان را «ما» خطاب می‌کنند، خودش را خیلی راحت «من» خطاب می‌کند و این اصلاً ساده نیست؛ این‌که یک پادشاه خودش را از ما و ضمیر جمع به من برساند. و یا در یک صفحۀ دیگر کتاب چشم‌های گریانش را می‌بینیم و باز در یک صفحۀ دیگر نفس‌نفس زدنش را. نویسنده به نوعی دارد به همان تلاطم سیاسی داخل کشور اشاره می‌کند».احمدشاه فرار کرده است؛ یعنی شاهِ مملکت فرار کرده است و حالا دور افتاده است به دست رضاخان تا بیاید و برسد به دست محمدرضا. زوال حکومت احمدشاه تا رضاخان یک چیز دیگر را هم به ما نشان می‌دهد و آن نقش پررنگ استعمار است؛ همان چیزی که در رأس آن انگلیس است. با این سیاست که کسی را مطرح می‌کنند، او را شاه می‌کنند و بعد خودشان هم او را پایین می‌کشند. نویسنده در فصل اول به خواننده هشدار می‌دهد که حواست جمع باشد که این کتاب یک هجمه و یک زلزلۀ عجیب در یک حکومت است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

اهدا

سال‌شمار کتاب

سبک کتاب

پیشینهٔ کتاب

تعلیق

از جمله بخش‌های پرتعلیق کتاب و تردستی‌هایی که نویسنده انجام داده بود، پنهان‌شدن شخصیت رضاداد در قالب منِ باباطوطی بود. در داستان رضاداد هم بود و هم نبود. این کار به تعلیق اثر می‌افزود و امکانات ویژه‌ای در اختیار آن شخصیت قرار می‌داد. البته مقداری زود لو رفت و می‌توانست خیلی بیشتر ادامه داشته باشد و جنبۀ معمایی داستان را غنی‌تر کند.

پیرنگ

زاویه دید

راوی یا زاویه دید رمان دانای کل است و در بعضی از بخش‌ها تبدیل به راوی محدود به ذهن شده است. همچنین راوی داستان در سه بخش تبدیل به اول شخص شده است. با این حال و در مجموع باید گفت که راوی این کتاب،‌ دانای کل است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

شخصیت‌پردازی

به عقیدهٔ منتقدان رمان نه کاملاً پیرامون رضاخان پهلوی پیش می‌رود و نه استوار بر شخصیت‌های خیالی و فرضی دیگر اثر است. بلکه همهٔ آن‌ها را به یک میزان نمایش می‌دهد. نویسنده در این اثر ابتکاری به خرج داده که منجر به تلفیق شخصیت‌های واقعی تاریخی با شخصیت‌های فرضی و خیالی شده است. مهٔ شخصیت‌ها به یک میزان در رمان مؤثر و همه به یک اندازه مهم هستند. برخلاف رمان‌های معمول که به یک قهرمان و یک ضدقهرمان نیاز است. خود نویسنده دربارهٔ شخصیت‌پردازی رمان چنین گفته است: «هنگام نوشتن متوجه شدم که این رمان از حالت معمول خارج شده است. به نظر من ادبیات داستانی همیشه نباید به یک شکل باشد. به هر حال من این خطر را پذیرفتم و «شانزده‌سال» با تمام پیچیدگی‌هایش را در چهارصد صفحه نوشتم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

شخصیت‌‌های داستان

نویسنده خطوط کلی تاریخ را بیان کرده و دربارهٔ شخصیت‌های فرعی صحبتی نکرده است. از این منظر، نویسنده روی دو شخصیت متمرکز شده است؛ اولی رضاخان است و دیگری خانوادهٔ آن مبارز (رضا داد) است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد البته شخصیت‌های داستانی، دنبالهٔ رمان «شب و قلندر» و رمان «شباویز» هستند. اما شخصیت‌های واقعی، مثل استاد صدیقی، استاد صنعتی، صادق هدایت، کلنل وزیری، فروغی، رحیم‌زاده صفوی، مدرس، رضاشاه و احمدشاه هم در بافت داستان قرار دارند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ویژگی‌های مهم کتاب

از لحاظ ساختاری شاید بتوان این کتاب را به یک نقاشی کلاژ تشبیه کرد که قسمتی از آن پرتره انسان است، قسمتی از طبیعت و بخش دیگر مثلا با تکه‌ای از نوشته روزنامه یا کتاب شکل گرفته است. همین موضوع هم موجب ماندگاری اثر خواهد شد.

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

اظهارنظرها

حسین فتاحی


محمدرضا گودرزی

ابراهیم زاهدی مطلق

ساسان ناطق

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تورقی در کتاب

صدای قاقار کلاغ‌ها با صدای مویهٔ زنان حرم‌سرا به گوش می رسید. زن‌هایی که تا چندی پیش در حریر و اطلس می‌خوابیدند و زندگی‌شان در سکوتی وحشتناک می‌گذشت، اینک با حرف‌هایی که از خواجه‌ها و خبرچین‌ها می‌شنیدند، نمی‌دانستند که شب را در کجا به سر خواهند برد و بر سر و صورت خود می‌کوفتند. ولیعهد هم این صداها را می‌شنید ولی نمی‌توانست باور کند که همه چیز تمام شده است.


مشخصات کتاب‌شناختی

به استناد «خانه کتاب» رمان شانزده سال توسط «سوره مهر» با تیراژ ٢۵٠٠ جلد در سال ١٣٩۵ به چاپ رسیده است.[۷]

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  • آرمین، منیژه (۱۳۹۵). شانزده سال. تهران: سوره مهر. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۳-۰۵۷۵-۸.

پیوند به بیرون