حسینقلی مستعان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
* دههٔ ۶۰ تا ۸۰: انتشار برخی از آثار مستعان مانند «رابعه»، «اشک دلاوران» و «حمویه» (که قبلا در مجلات منتشر شده بودند) در قالب کتاب<ref name= ''ملی''/> | * دههٔ ۶۰ تا ۸۰: انتشار برخی از آثار مستعان مانند «رابعه»، «اشک دلاوران» و «حمویه» (که قبلا در مجلات منتشر شده بودند) در قالب کتاب<ref name= ''ملی''/> | ||
=== | ===زندگی پرفراز و نشیب=== | ||
====از مکتبخانه تا استقلال==== | |||
حسینقلی مستعان تحصیلات خود را از چهارسالگی در مکتبخانه شروع کرد و از همان زمان به تشویق پدرش شروع به آموختن زبان فرانسه و عربی کرد. در ششسالگی او را برای تحصیلات ابتدایی به مدرسهٔ «اسلام» فرستادند، اما مستعان قبول نکرد که در کلاس اول تحصیل کند؛ به مدرسهٔ «شرف مظفری» رفت، امتحان داد و در کلاس چهارم مشغول تحصیل شد. او تا کلاس ششم را در همین مدرسه گذراند.<ref name= ''آژند''/>{{سخ}} | |||
تعصب مذهبی پدر مستعان باعث شد از رفتن پسرش به دارالفنون برای گذراندن دورهٔ متوسطه جلوگیری کند؛ زیرا فکر میکرد درسخواندن در دارالفنون، او را بیدین خواهد کرد. بر خلاف پدر، مادر موافق نظر فرزند بود و برای تحصیل پسرش، پول و لباس و لوازم زندگی مهیا کرد. بعد از پایان تحصیلات متوسطه، یک روز، پدر مستعان در اوج عصبانیت، او را از خانه بیرون کرد. پس از این ماجرا، زندگی مستقل و پر از مشقت مستعان شروع شد. از تهران رفت و چهار پنج سالی را به کارهای مختلف، از پیشخدمتی تا روضهخوانی، مشغول شد.<ref name= ''آژند''/>{{سخ}} | |||
====آغاز روزنامهنگاری تا شهرت==== | |||
مستعان پس از پنج سال، در حالی که به بیماری مالاریا مبتلا شده بود، به خانه بازگشت. او طی مسافرتهایش در روزنامهنگاری هم تجربیاتی کسب کرده بود و پس از بهبودی به صورت حرفهای وارد این شغل شد. ابتدا در روزنامههای «نسیم شمال»، «رعد» و »اتحاد» و از سال ۱۳۰۰ در روزنامهٔ «ایران» مشغول شد. او تمام مراحل روزنامهنگاری را –از صندوقداری تا سردبیری- در این روزنامه طی کرد. در همین دوره به نوشتن مقالات گوناگون و ترجمهٔ آثار ادبی مانند «بینوایان» پرداخت و داستانها و پاورقیهایی بدون امضا منتشر کرد. او از سال ۱۳۱۰، سردبیر روزنامهٔ ایران بود و بعد از وقفهای در سال ۱۳۱۴، سردبیری مجلات «مهر» و «مهرگان» را نیز علاوه بر روزنامهٔ ایران بر عهده گرفت. داستاننویسی مستعان در مجلهٔ مهرگان با نام مستعار «ح. م. حمید» به طور جدی شروع شد.<ref name= ''آژند''/>{{سخ}} | |||
در سال ۱۳۱۸، مستعان بر اثر فشار کاری، مدتی از کار سربیری روزنامه کنارهگیری کرد و امتیاز مجلهٔ «راهنمای زندگی» را گرفت که حدود دو سال منتشر میشد. در اوایل دههٔ ۲۰، مستعان مجددا مدیر روزنامهٔ «مهر ایران» شد که همان روزنامهٔ ایران با عنوانی دیگر بود اما پس از مدتی، با این روزنامه قطع رابطه کرد. مستعان مدتی هم روزنامهٔ «اخبار» و هفتهنامهٔ «دستور» را منتشر کرد اما از سال ۱۳۲۵ تصمیم گرفت تنها به عنوان داستاننویس با مجلات همکاری کند. با مجلهٔ «تهران مصور» بیش از ۱۰ سال همکاری کرد و بعد از آن هم در مجلات دیگری، داستانهای متعددی منتشر کرد. در روزهایی که تلویزیونی نبود و سینما هنوز گروههای کوچکی را جلب میکرد، چاپ داستانهای مستعان در این مجلات ضامن فروش معتبری برای آنها بود. قشری مرکب از هزاران مرد و زن «قصهخوان» پدید آمده بود که برای پیگیری حوادث داستانّهای او روزشماری میکردند.<ref name= ''آژند''/>{{سخ}} | |||
====سکانس آخر==== | |||
سرانجام، فشارهای روحی قوای مرد هزارقصه را تحلیل برد تا آن که سنگینی بار مشکلات باعث شد زندگی را بدرود گوید. کسانی که در آخرین لحظات قبل از خاکسپاری او را دیدند، نمیتوانستند در وجود مرد بینهایت لاغری که ریش انبوهی صورتش را پوشانده بود، نویسندهٔ مشهور شهر را بشناسند. او را همچنان که خواسته بود زیر پای مادرش دفن کردند و روی سنگ قبرش نوشتند:{{سخ}} | |||
:'''زیر پای مادرم خفتهام که بهشت اینجاست.'''<ref name= ''بهزادی''/> | |||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
===زمینهٔ فعالیت=== | ===زمینهٔ فعالیت=== |
نسخهٔ ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۴۱
حسینقلی مستعان | |
---|---|
پرونده:Mostaaan111.jpg «کوشیدهام تا همچون یک وقایعنگار دقیق یا یک آیینهٔ صیقلی گزارشگر و نمایشگر راستین حوادث و چهرهها و زشتیها و زیباییهای جامعه و خصوصیات و ریزهکاریهای عصر خود باشم.»[۱] | |
نام اصلی | مستعان السلطان بن غلامحسین مستعان هوشی دریان[۲] |
زمینهٔ کاری | داستاننویسی، ترجمه، شعر و ترانهسرایی، نمایشنامهنویسی و روزنامهنگاری[۳] |
زادروز | ۱۲۸۳ شمسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردتهرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
پدر و مادر | غلامحسین مستعانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
مرگ | ۱۵ اسفند ۱۳۶۱خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد و به روایتی دیگر، ۱۳۶۲خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردتهرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
لقب | ح. م. حمید، حبیب، انوشه، مولوی و ...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
پیشه | داستاننویس، مترجم، شاعر، نمایشنامهنویس و روزنامهنگارخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
سالهای نویسندگی | ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
سبک نوشتاری | پاورقینویسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
کتابها | شهرآشوب، آفت، رابعه، ترجمهٔ «بینوایان» ویکتور هوگو و ...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
نمایشنامهها | هالو، عروس مرمرالملوک، شوهرهای مریمخانم و ...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
همسر(ها) | ماهطلعت پسیانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
فرزندان | گلاب آدینه[۴] |
مدرک تحصیلی | دبیرستان دارالفنون و مدرسهٔ علوم سیاسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
حسینقلی مستعان ملقب به ح. م. حمید، نویسنده، مترجم، شاعر، نمایشنامهنویس، ترانهسرا و روزنامهنگار بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مستعان نخستین خبرنگار عکاس ایرانی و نخستین پاورقینویس حرفهای ایرانی بود. زبانهایی را، کم و بیش، میدانست که به ترتیب میزان آشنایی عبارت بودند از: عربی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ترکی، روسی، ایتالیایی، اسپانیایی و چینی. او سالها یکهتاز میدان ادبیات عامهپسند بود و شور و حال رمانتیک نسلی را بازتاب میداد که با شگفتی به قصه روی آورده بودند. اغلب آثار مستعان، بارها تجدید چاپ شدند اما نام واقعی او برای اکثر خوانندگان بیشمارش ناشناخته ماند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد داستانهایش را با نامهای مستعار حبیب، انوشه و یکی از نویسندگان در مجلهها منتشر میکرد و اشعارش نیز با نامهای مستعار مختلف از جمله «مولوی» در مجلات چاپ میشدند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در عالم ادب و هنر کم پیش میآید که هنرمندی وقتی شهرتش را از دست داد، در طول زندگانی، موفق شود بار دیگر آن را به دست آورد؛ مستعان از کسانی بود که این بخت را داشت که طعم شهرت و محبوبیت را چند بار بچشد. در سالهای قبل از شهریور ۱۳۲۰ که کتابّهای سیاسی، فلسفی و اجتماعی منتشر نمیشد، مردم به مطالعهٔ کتابهای عشقی و پلیسی روی آورده بودند. مستعان، در آن سالها، شهرتی همسنگ شهرت هنرپیشههای سینما در سالهای بعد پیدا کرده بود. در آن زمان کمتر کسی بود که سواد داشته باشد و اهل مطالعه باشد ولی کتابهای مستعان را نخواند و دربارهٔ آنها بحث نکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مستعان نویسندهای منظم، دقیق و پرکار بود. نثری درست، روان و شیرین داشت که حتی مخالفانش نیز نمیتوانستند منکر آن شوند. بر خلاف بسیاری از نویسندگان که نخواندن نوشتههای دیگران را افتخاری برای خود میشمردند، او قصههای تمام مجلهها را میخواند. او تخیلی قوی داشت و تمام وقتش صرف مطالعه، تفکر و نوشتن میشد. او بدون وقفه پنجاهوهفت سال قلم زد؛ از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷؛ گاهی در اوج بود و گاهی هم در نشیب، ولی همیشه به کاری که میکرد اعتقاد داشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از میان یادها
انتشار
عشق
استاد
شاگرد
مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
دشمنی
دوستی
قهر
آشتیها
نگرفتن جوایز
حرفی که هنگام گرفتن جایزه زده است
مذهب و ارتباط با خدا
عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
دارایی
زندگی شخصی
برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
مشهور ممیزی
مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و تشییع جنازه و جزيیات آن
خاطرههای مرتبط و نکتهدار دیگر
زندگی و یادگار
مستعان در گذار روزگاران
- ۱۲۸۳: تولد در تهرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۸۷: شروع تحصیلات در مکتبخانه و آموختن زبان عربی و فرانسهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۸۹ تا ۱۲۹۵: ورود به مدرسهٔ «شرف مظفری» و گذراندن کلاسهای چهارم تا ششم – گذراندن دورهٔ متوسطه در دبیرستان «دارالفنون»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - تحصیل در مدرسهٔ علوم سیاسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰: پدر مستعان که با تحصیل او در دارالفنون مخالف بود، او را از خانه بیرون کرد و مستعان در این سالها زندگی ماجراجویانهای را در خارج از تهران گذراند و به کارهای مختلفی مشغول بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - سفرهایی به خارج از ایرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰: بازگشت به خانهٔ پدری – ابتلا به مالاریا – شروع کار روزنامهنگاری پس از بهبودی(ابتدا در روزنامههای «نسیم شمال»، «رعد» و «اتحاد») – استخدام در روزنامهٔ «ایران»(او در این روزنامه وظایف مختلفی از جمله حسابداری، صندوقداری، خبرنگاری، نویسندگی و معاونت سردبیر را تجربه کرد؛ ترجمهٔ آثار نویسندگانی مانند ویکتور هوگو و نوشتن پاورقیها و داستانهایی بیامضا از دیگر فعالیتهای او در این دوره بود.)خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - انتشار آثاری مانند «افسانه»، «عنتر شجاع عرب»، «علی بابا» و ترجمههای «بینوایان» و «یهودی سرگردان»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۰: رسیدن مستعان به سردبیری روزنامهٔ «ایران»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - انتشار ترجمهٔ «ثمیله» اثر ژاک گیلمن دوشنخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۴: در یک دورهٔ کوتاه، سردبیری روزنامهٔ ایران به «مجید موقر» رسید اما چندی بعد، موقر نقش صاحب امتیاز را پیدا کرد و مستعان مدیر و سردبیر روزنامهٔ ایران و همچنین مجلات «مهر» (بعد از کنارهگیری سعید نفیسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد) و «مهرگان» شد. - – شروع داستاننویسی با نام مستعار «ح. م. حمید» در مجلهٔ مهرگانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - انتشار ترجمهٔ «ماجرای دل» اثر مارسل النخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۵: انتشار «اندیشههای جوانی» و «ارمغان زندگی»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۸: انصراف کوتاهمدت از کار روزنامهنگاری به خاطر فشار کار و خستگیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - انتشار «نوری» و «آزیتا»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۹: بازگشت به کار روزنامهنگاری و به دستگرفتن ادارهٔ مجلهٔ مهرگان با نام «مهر ایران» - گرفتن امتیاز انتشار مجلهٔ «راهنمای زندگی» که به مدت دو سال منتشر شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد – آغاز به چاپ کتابهای ماه(۲۵ کتاب داستان در ۲۵ ماه)خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۰: زینالعابدین رهنما، صاحب امتیاز روزنامهٔ ایران، مدیریت این روزنامه را دوباره به مستعان واگذار کرد (البته این همکاری پس از مدتی از سوی مستعان پایان یافت).خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۱: انتشار نخستین شمارهٔ روزنامهٔ «اخبار» در بهمن ۱۳۲۱ که تا فروردین ۱۳۲۲ به دست مستعان منتشر شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳: انتشار آثاری مانند «گلی»، «قصهٔ انسانیت» و «نرگس»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵: انتشار هفتهنامهٔ «دستور» به مدت کوتاه – انصراف از کار مدیریتی در مطبوعات – شروع داستاننویسی برای مجلهٔ «تهران مصور» و بعد از آن، قلمزدن در چند مجلهٔ دیگر (امید ایران، فردوسی، اتحاد ملل مجلهٔ رادیو تهران، سپید و سیاه و ...)خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد که به مدت بیش از ده سال طول کشید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۶: انتشار داستانهای «آفت» و «شهرآشوب» در بالغ بر سیصد شمارهٔ مجلهٔ تهران مصورخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۹: انتشار آثاری مانند «دلخسته»، «گناه مقدس»، «آتش به جان شمع فتد» و «مثل خدا که مال همه است»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۶۰: چندمین ازدواج مستعان در سن ۷۷ سالگی(عروس، دختری ۱۷ ساله و از شاگردان نویسندگی او بود.)خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۶۱: درگذشت مستعان در ۱۵ اسفندماهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - دههٔ ۶۰ تا ۸۰: انتشار برخی از آثار مستعان مانند «رابعه»، «اشک دلاوران» و «حمویه» (که قبلا در مجلات منتشر شده بودند) در قالب کتابخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زندگی پرفراز و نشیب
از مکتبخانه تا استقلال
حسینقلی مستعان تحصیلات خود را از چهارسالگی در مکتبخانه شروع کرد و از همان زمان به تشویق پدرش شروع به آموختن زبان فرانسه و عربی کرد. در ششسالگی او را برای تحصیلات ابتدایی به مدرسهٔ «اسلام» فرستادند، اما مستعان قبول نکرد که در کلاس اول تحصیل کند؛ به مدرسهٔ «شرف مظفری» رفت، امتحان داد و در کلاس چهارم مشغول تحصیل شد. او تا کلاس ششم را در همین مدرسه گذراند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تعصب مذهبی پدر مستعان باعث شد از رفتن پسرش به دارالفنون برای گذراندن دورهٔ متوسطه جلوگیری کند؛ زیرا فکر میکرد درسخواندن در دارالفنون، او را بیدین خواهد کرد. بر خلاف پدر، مادر موافق نظر فرزند بود و برای تحصیل پسرش، پول و لباس و لوازم زندگی مهیا کرد. بعد از پایان تحصیلات متوسطه، یک روز، پدر مستعان در اوج عصبانیت، او را از خانه بیرون کرد. پس از این ماجرا، زندگی مستقل و پر از مشقت مستعان شروع شد. از تهران رفت و چهار پنج سالی را به کارهای مختلف، از پیشخدمتی تا روضهخوانی، مشغول شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
آغاز روزنامهنگاری تا شهرت
مستعان پس از پنج سال، در حالی که به بیماری مالاریا مبتلا شده بود، به خانه بازگشت. او طی مسافرتهایش در روزنامهنگاری هم تجربیاتی کسب کرده بود و پس از بهبودی به صورت حرفهای وارد این شغل شد. ابتدا در روزنامههای «نسیم شمال»، «رعد» و »اتحاد» و از سال ۱۳۰۰ در روزنامهٔ «ایران» مشغول شد. او تمام مراحل روزنامهنگاری را –از صندوقداری تا سردبیری- در این روزنامه طی کرد. در همین دوره به نوشتن مقالات گوناگون و ترجمهٔ آثار ادبی مانند «بینوایان» پرداخت و داستانها و پاورقیهایی بدون امضا منتشر کرد. او از سال ۱۳۱۰، سردبیر روزنامهٔ ایران بود و بعد از وقفهای در سال ۱۳۱۴، سردبیری مجلات «مهر» و «مهرگان» را نیز علاوه بر روزنامهٔ ایران بر عهده گرفت. داستاننویسی مستعان در مجلهٔ مهرگان با نام مستعار «ح. م. حمید» به طور جدی شروع شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در سال ۱۳۱۸، مستعان بر اثر فشار کاری، مدتی از کار سربیری روزنامه کنارهگیری کرد و امتیاز مجلهٔ «راهنمای زندگی» را گرفت که حدود دو سال منتشر میشد. در اوایل دههٔ ۲۰، مستعان مجددا مدیر روزنامهٔ «مهر ایران» شد که همان روزنامهٔ ایران با عنوانی دیگر بود اما پس از مدتی، با این روزنامه قطع رابطه کرد. مستعان مدتی هم روزنامهٔ «اخبار» و هفتهنامهٔ «دستور» را منتشر کرد اما از سال ۱۳۲۵ تصمیم گرفت تنها به عنوان داستاننویس با مجلات همکاری کند. با مجلهٔ «تهران مصور» بیش از ۱۰ سال همکاری کرد و بعد از آن هم در مجلات دیگری، داستانهای متعددی منتشر کرد. در روزهایی که تلویزیونی نبود و سینما هنوز گروههای کوچکی را جلب میکرد، چاپ داستانهای مستعان در این مجلات ضامن فروش معتبری برای آنها بود. قشری مرکب از هزاران مرد و زن «قصهخوان» پدید آمده بود که برای پیگیری حوادث داستانّهای او روزشماری میکردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سکانس آخر
سرانجام، فشارهای روحی قوای مرد هزارقصه را تحلیل برد تا آن که سنگینی بار مشکلات باعث شد زندگی را بدرود گوید. کسانی که در آخرین لحظات قبل از خاکسپاری او را دیدند، نمیتوانستند در وجود مرد بینهایت لاغری که ریش انبوهی صورتش را پوشانده بود، نویسندهٔ مشهور شهر را بشناسند. او را همچنان که خواسته بود زیر پای مادرش دفن کردند و روی سنگ قبرش نوشتند:
- زیر پای مادرم خفتهام که بهشت اینجاست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
داستانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد[۵]
- افسانه، تهران: جیبی، ۱۳۰۴.
- صادق ممقلی داروغهٔ اصفهان یا شرلوک هلمس ایران، تهران، ۱۳۰۴. تجدید چاپ: کرمان: مانیا هنر، ۱۳۹۶.
- عنتر شجاع عرب، تهران: جیبی، ۱۳۰۴.
- علیبابا، تهران: جیبی، ۱۳۰۶.
- اندیشههای جوانی، تهران، ۱۳۱۵.
- ارمغان زندگی، تهران: مطبعهٔ ایران، ۱۳۱۵.
- نوری، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۸.
- آزیتا، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- رفزا (یا رخزا)، تهران: کتابفروشی رازی، ۱۳۱۹.
- دلارام، تهران: کتابفروشی رازی، ۱۳۱۹.
- شوریده، تهران: جیبی، ۱۳۱۹. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی شیپور، کتابخانهٔ گوتنبرگ، ۱۳۳۵.
- شهرزاد، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- آفرین، تهران: کتابفروشی رازی، ۱۳۱۹.
- شیرین، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی شیپور، کتابخانهٔ گوتنبرگ، ۱۳۱۹.
- عروس، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- غزال، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- گل بیخار، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- ناز، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹.
- شیده، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۱۹-۱۳۲۰.
- پشیمان، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۰.
- شورانگیز، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۰.
- عشق آزاد، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۰. (چهاردهمین داستان مجلهٔ راهنمای زندگی)
- بهشت روی زمین، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۰. (پانزدهمین داستان مجلهٔ راهنمای زندگی)
- افسردهدل، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۰. (هجدهمین داستان مجلهٔ راهنمای زندگی)
- مهربانی، تهران: بنگاه پروین، ۱۳۲۱.
- نوش، تهران: بنگاه پروین، ۱۳۲۱. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی شیپور، کتابخانهٔ گوتنبرگ.
- استخوان زیر پی، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۲. تجدید چاپ: تهران: نگارستان کتاب، ۱۳۸۷.
- آلامد، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۲.
- داستانهای ح. م. حمید، تهران: بنگاه رازی، ۱۳۲۲.
- گلی، تهران: بنگاه مطبوعاتی پروین، ۱۳۲۲.
- نرگس، تهران: بنگاه پروین، ۱۳۲۲.
- قصهٔ انسانیت، تهران: گوتنبرگ، ۱۳۲۳. تجدید چاپ: ۱۳۳۸.
- وسوسه، تهران: جیبی، ۱۳۲۴.
- آفت، تهران، ۱۳۳۰-۱۳۳۶.
- از شمع پرس قصه، تهران: بنگاه پروین، ۱۳۳۵. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی گوتنبرگ.
- بهشت، تهران: گوتمبرگ، ۱۳۳۵.
- شهرآشوب، تهران: شیپور، ۱۳۳۵-۱۳۳۶.
- عشق، تهران: شیپور، ۱۳۳۶.
- عشق مقدس، تهران: شیپور، ۱۳۳۶. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی شیپور، کتابخانهٔ گوتنبرگ؛ روایت، ۱۳۷۱؛ جهانآرا، ۱۳۷۸.
- هوس، تهران: شیپور، ۱۳۳۶.
- دلخسته، تهران: گوتمبرگ، ۱۳۳۷.
- گناه مقدس، تهران: گوتمبرگ، ۱۳۴۰.
- آتش به جان شمع فتد، تهران: گوتمبرگ، ۱۳۴۳. (چاپ اول در مجلهٔ تهران مصور در سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۳۶)
- تار شکسته، تهران: امیرکبیر، کتابهای پرستو، ۱۳۴۳.
- نقطههای شراب، تهران: کتابهای پرستو، امیرکبیر، ۱۳۴۳.
- مثل خدا که مال همه است (مجموعه داستان)، تهران، ۱۳۴۹.
- رابعه (رمان تاریخی)، ۲ جلد، تهران: نقره، ۱۳۶۹. تجدید چاپ: تهران: بنگاه مطبوعاتی گوتنبرگ؛ الست فردا، ۱۳۸۴ (۳ ج)؛ نگارستان کتاب، ۱۳۸۸ (۳ ج).
- اشک دلاوران (اشک دلاور: حماسهٔ عشق و شمشیر)، تهران: زرین، ۱۳۷۷.
- فتنهٔ شادیاخ: سرگذشت سلطان تکش خوارزمشاه، تهران: زرین، ۱۳۷۷.
- حمویه: داستانی از عشق و هجران (حمویه: شکوه و عظمت پادشاهی سامانیان و حدیث دلدادگی)، تهران: نگارستان کتاب، ۱۳۸۲. تجدید چاپ: تهران: سمیر، زرین، ۱۳۸۶؛ اکباتان، ۱۳۸۴؛ زرین، نگارستان کتاب، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۸.
ترجمهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- یهودی سرگردان، اوژن سو، ۵ جلد، تهران، ۱۳۰۶. تجدید چاپ: تهران: موسسه انتشاراتی روزنامهٔ ایران.
- ژان پهلوان پسر پاردیان، میشل زواگو، ۶ جلد، تهران، ۱۳۰۷.
- بینوایان، ویکتور هوگو، ۵ جلد، تهران، ۱۳۰۷-۱۳۱۰. تجدید چاپ: تهران: مطبعهٔ ایران؛ کانون معرفت؛ بنگاه مطبوعاتی گوتنبرگ؛ کتابخانهٔ علیاکبر علمی و شرکاء، ۱۳۲۶؛ امیرکبیر، ۱۳۳۱، ۱۳۴۹، ۱۳۶۳، ۱۳۷۰، ۱۳۷۷، ۱۳۸۲، ۱۳۸۴، ۱۳۸۷، ۱۳۸۸، ۱۳۹۰، ۱۳۹۱، ۱۳۹۲، ۱۳۹۶، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ (۲ ج)؛ جاویدان، ۱۳۳۱ و ۱۳۶۱ (۲ج)؛ بدرقهٔ جاویدان، ۱۳۸۶ (۲ ج). (خلاصهٔ این ترجمه در سال ۱۳۳۵ و نیز در سال ۱۳۸۸ توسط نشر امیرکبیر منتشر شد.)
- ثمیله، فردینان دوش(ژاک گیلمن دوشن)، تهران، ۱۳۱۰.
- معجزهٔ گرگان، مازوئل، تهران، ۱۳۱۰.
- ماجرای دل، مارسل الن، ۶ جلد، تهران: چاپخانهٔ ایران، ۱۳۱۴. (ترجمه و اقتباس)
جوایز و افتخارات
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
نوا، نما، نگاه
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ بهزادی، شبه خاطرات، ۱: ۵۳۹ تا ۵۵۳.
- ↑ آژند. «پا به پای پاورقینویسان ایران مستعان، حسینقلی (مستعان السلطان بن غلامحسین مستعان هوشی دریان)». ادبیات داستانی، ش. ۵۲، ۱۵۳ تا ۱۵۸.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۶: ۶۵۸ تا ۶۷۰.
- ↑ «زندگینامهٔ گلاب آدینه».
- ↑ «آثار حسینقلی مستعان از سایت کتابخانه ملی ایران».
منابع
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۷). پژوهشگران معاصر ایران. ۶. فرهنگ معاصر.
- بهزادی، علی (۱۳۷۶). شبه خاطرات. ۱. زرین.
- آژند، یعقوب. «پا به پای پاورقینویسان ایران مستعان، حسینقلی (مستعان السلطان بن غلامحسین مستعان هوشی دریان)». ادبیات داستانی، ش. ۵۲ (زمستان ۱۳۷۸).
پیوند به بیرون
- «زندگینامهٔ گلاب آدینه». ویستا.
- «آثار حسینقلی مستعان از سایت کتابخانه ملی ایران». بازبینیشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۸.