آتش بدون دود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:
===سال‌شمار کتاب===
===سال‌شمار کتاب===


===خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند===
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند===
داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز می‌شود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول می‌توان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمی‌دهد و از یموت دختر نمی‌آورد-هنوز هم.»
داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز می‌شود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمی‌دهد و از یموت دختر نمی‌آورد-هنوز هم.»
در ادامه توضیح مختصری درباره چگونگی تشکیل این دو قبیله می‌آید. از اختلافشان بر سر آب سخن گفته می‌شود و کم‌کم شخصیت‌ها جان گرفته و اصل داستان آغاز می‌شود. از جلد اول می‌گوییم که راوی پسری جنگ‌جو و مقتدر (گالان) را وصف می‌کند و گالان چنان در بند عشق گرفتار می‌شود که همه چیز را می‌بازد!   
در ادامه توضیح مختصری دربارهٔ چگونگی تشکیل این دو قبیله می‌آید. از اختلافشان بر سر آب سخن گفته می‌شود و کم‌کم شخصیت‌ها جان گرفته و اصل داستان آغاز می‌شود. از جلد اول می‌گوییم که راوی، پسری جنگ‌جو و مقتدر (گالان) را وصف می‌کند. گالان در طی رفت‌ و‌آمد‌هایش به گولان برای جنگ، در بند عشق گرفتار می‌شود چنان‌که همه چیز را می‌بازد!   
دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یک‌دیگر نزدیک می‌شوند و ماجرا به اوج می‌رسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت می‌کند!
دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک می‌شوند و ماجرا به اوج می‌رسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت می‌کند!
عشق گالان و معشوقش سولماز شعله‌ور می‌شود چنان که اطرافیان را می‌سوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر پدر دزدیده می‌شود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتی‌های سولماز کشته می‌شوند و تعدادی از هم ولایتی‌های سولماز نیز جان می‌بازند. داستان همچنان از کینه و اختلاف بین یموت و گوکلان می‌گوید که در پایان جلد اول گالان و همسرش نیز از قربانی‌های آن هستند.
عشق گالان و معشوقش سولماز شعله‌ور می‌شود چنان‌که اطرافیان را می‌سوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده می‌شود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتی‌های سولماز کشته می‌شوند و تعدادی از گوکلانی‌ها  نیز جان می‌بازند. راوی همچنان از کینه و اختلاف بین یموت و گوکلان می‌گوید که در پایان جلد اول گالان و همسرش نیز از قربانی‌های آن هستند.
داستان بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، شخصیت اصلی داستان حرکت می‌کند چنان که در جلدهای بعدی هم شاهد نشانه‌هایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان است.
روایت جلد دوم آغاز می‌شود، با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوادگان آن‌هاست. ماجرای آلنی با کشمکش ها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز می‌شود او می‌خواهد به شهر برود و از فارس‌ها بیاموزد و پزشک شود
 
 
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)===
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)===
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)===
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)===

نسخهٔ ‏۲۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۱

آتشْ بدون دود
آتش، بدونِ دود نمی‌شود، جوان بدونِ گناه
نویسندهنادر ابراهیمی
ناشرروزبهان
محل نشرتهران
مکان ناشر فارسی: تهران
تاریخ نشرچاپ اول ۱۳۵۸
شابک۹۶۴۵۵۲۹۲۲۰
تعداد صفحات۲۲۶۱
موضوعزندگی ترکمن در صحرا، اختلاف و جنگ درون قبیله‌ای، جنگ‌ با بیگانگان و درگیری‌های سیاسی
زبانفارسی
طراح جلدمرتضی ممیّز

آتشْ بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم نادر ابراهیمی که جملهٔ پژوهشگران آن را برجسته‌ترین و قابل تأمل‌ترین اثر او می‌دانند.[۱] این مجموعه روایت‌گر زندگی صحرانشینان ترکمن است. و داستان با ژانر واقع‌گرایانه روایت می‌شود. و راویِ آن دانایِ کل است. این مجموعه از سال ۱۳۵۸ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی با نوشتن این رمان نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب شد و موفق به کسب جوایزی چون؛ جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و ... شد.

* * * * *

برخی پژوهشگران معتقدند مستند گونه و نمایشی بودنش موجب شد تا سریالی براساس آن ساخته شود.[۱] نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.[۲]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

ازمیان یادها

یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)

هر جلد از این کتاب عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیت‌های پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازی‌ست». هر جلد دارای فصل‌هایی با نام‌های متفاوت است که هر فصل روایت‌گر یک داستان است و تمام داستان‌ها و شخصیت‌های حاضر در آن به صورت زنجیروار به یک‌دیگر متصل هستند.

گزارشی از شخصیت‌های اصلی حاضر در کتاب داستان گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصل‌های کتاب پژوهش

دلیل شهرت

تقدیم‌شده به

با توجه به مقدمه‌ای که در اول تمامی جلدهای اثر آمده نمی توان دریافت کرد که کتاب به چه کسی تقدیم شده! نوشته مخاطبی دارد اما نام آن ذکر نشده. پس از پخش مستندی با نام «بار دیگر مردی که دوست می‌داشتیم» عیان شد که اثر پیش‌کشی است به رهبر انقلاب. رهبر سه جلد ابتدایی رمان مذکور را خوانده بودند. و پس از انقلاب نادر ابراهیمی را به ادامه تحریر این رمان تشویق کردند که این موضوع در یادداشت ابتدایی اثر نیز مشهود است.[۲]

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

در صفحه نخست هر جلد ابراهیمی می‌نویسد: «پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص، و بزرگی باورش کرده‌ام؛ به مردی که مرا به نوشتنِ الباقیِ «آتش بدون دود» واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همه‌ی عاشقانغ وطن! و ای کاش زمانی برسد که او، همچنان باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.»

چرا باید این کتاب را خواند

پژوهشگرانی که مقاله‌های مختلفی در رابطه با اثر مذکور نوشته‌اند؛ آن را از رمان‌های بلند و پرحجم فارسی می‌دانند.[۱] و برخی نیز معتقدند که رمان ایرانی با رمان «آتشْ بدون دود» آغاز می‌شود.[۳] طراحی، تنظیم و تحریرِ جلد اول تا پایان جلد هفتمِ آتش بدون دود حدود سی‌سال شاید هم کمی بیشتر زمان برده. و نیمی از عمر نویسنده را گرفته!

نادر ابراهیمی در قلم زدن رمانش همواره کوشیده تا داستان از هیجان و هیجان‌طلبی دور باشد. به گفتهٔ خودش هر گاه احساس کرده فصل‌هایی از ماجرا قرار است بر احساسات مخاطب فشار آورد نوشته‌ها را فروپاشیده و بار دیگر ساده‌تر، سردتر و آرام‌تر ماجرا را روایت کرده است که این عمل تنها یک دلیل داشته و آن اینکه:

«نمی‌خواستم هیجان، جانشینِ کنجکاوی شود، و با موجْ رفتنْ جانشینِ تأمل و تفکر.» [۴]

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

ازمیان یادها

مجوز

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

اهدا

بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

سال‌شمار کتاب

خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند

داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز می‌شود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمی‌دهد و از یموت دختر نمی‌آورد-هنوز هم.» در ادامه توضیح مختصری دربارهٔ چگونگی تشکیل این دو قبیله می‌آید. از اختلافشان بر سر آب سخن گفته می‌شود و کم‌کم شخصیت‌ها جان گرفته و اصل داستان آغاز می‌شود. از جلد اول می‌گوییم که راوی، پسری جنگ‌جو و مقتدر (گالان) را وصف می‌کند. گالان در طی رفت‌ و‌آمد‌هایش به گولان برای جنگ، در بند عشق گرفتار می‌شود چنان‌که همه چیز را می‌بازد! دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک می‌شوند و ماجرا به اوج می‌رسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت می‌کند! عشق گالان و معشوقش سولماز شعله‌ور می‌شود چنان‌که اطرافیان را می‌سوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده می‌شود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتی‌های سولماز کشته می‌شوند و تعدادی از گوکلانی‌ها نیز جان می‌بازند. راوی همچنان از کینه و اختلاف بین یموت و گوکلان می‌گوید که در پایان جلد اول گالان و همسرش نیز از قربانی‌های آن هستند. داستان بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، شخصیت اصلی داستان حرکت می‌کند چنان که در جلدهای بعدی هم شاهد نشانه‌هایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان است. روایت جلد دوم آغاز می‌شود، با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوادگان آن‌هاست. ماجرای آلنی با کشمکش ها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز می‌شود او می‌خواهد به شهر برود و از فارس‌ها بیاموزد و پزشک شود


محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

سبک کتاب

واقع‌گرایانه

پیشینهٔ کتاب

پیرنگ

شخصیت‌پردازی

ویژگی‌های مهم کتاب

از ویژگی‌های راوی

حضور راوی را در همه‌ بخش‌های داستان می‌توان حس کرد و این حضور چنان پررنگ است که می‌توان او را مانند شخصیت‌های داستان دارای ویژگی‌هایی دانست؛ او ادبیات را خوب می‌شناسد، نثری زیبا دارد، به خوبی می‌تواند از توصیف‌های شاعرانه استفاده کند. به ایرانی بودن خود افتخار می‌کند و وطن از عناصر کلیدی ذهن اوست. همچنین می‌توانیم دیدگاه او را نسبت به عشق، زن و اندیشه‌های سیاسی‌اش بشناسیم.[۱]

الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

اظهارنظرها

آتشْ بدون دود یک اثر جاودانهٔ حماسی، انقلابی، سیاسی، عاشقانه و عارفانه است که نویسنده با بهره‌گیری از عشق و عرفان در جاهای مختلف این رمان از دوبیتی‌ها و اشعار عاشقانه و مباحث عرفانی بهره برده است. هر چند آتشْ بدون دود با عناصر شاعرانگی آمیخته‌است؛ اما درواقع داستانی واقعیت‌گرا یا رئالیسم است و با واقعیت‌های اجتماعی آن روزگار منطبق است.


نقدهای مثبت

احمدرضا احمدی

به اعتقاد من، رمان ايراني با رمان «آتش بدون دود» نادر ابراهيمی آغاز مي‌شود؛ نه با «شوهر آهوخانم» علي‌محمد افغانی.[۳]

پژوهشگران

نقدهای منفی

برخی از پژوهشگران

تلفیق دو شیوه کلاسیک و مدرن گاه آتش بدون دود را به روایت پست مدرن نزدیک کرده است.[۱]

شاعری معتاد و مظلوم

افسوس که ابراهیمی، برای نوشتنِ این داستان۷ بسیار عجله نشان داد. اگر تا این حد شتاب‌زده و سرسری نمی‌نوشت، البته ممکن بود که اثرش، داستانی خوب از آب درآید؛ حتی خوب‌تر از «رومئووژولیت» و یا «لیلی و مجنون...»[۵]

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران

نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

جوایز کتاب

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «راوی در رمان آتش بدون دود». 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «ماجرای تقدیم‌نامه یک رمان به رهبر انقلاب». 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ «احمدرضا احمدي در يادبود نادر ابراهيمي: رمان ايراني با «آتش بدون دود» آغاز مي‌شود». 
  4. آتش بدون دود. هفتم. ص. ۴۰۷و۴۰۸.
  5. آتشْ بدون دود. هقتم. ص. ۴۰۷.

منابع

پیوند به بیرون