آتش بدون دود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|پیش از = | |پیش از = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Atash.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | |||
آتش بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]]. این مجموعه روایتگر زندگی ترکمن صحرانشین است؛ نویسنده در جلدهای ابتدایی از زیباییهای ترکمن صحرا میگوید. ژانر این اثر واقعگرایانه است. و از سال ۱۳۵۲ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی برای تحریر این رمان جایزهٔ نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی بیست سال بعد از انقلاب را دریافت کرده است. | [[پرونده:New.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | ||
آتش بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]] که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین و قابل تأملترین اثر او میدانند.<ref name=راوی>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/file/download/article/20100920090326-%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%C2%AB%D8%A2%D8%AA%D8%B4%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%D8%AF%C2%BB.pdf|عنوان =راوی در رمان آتش بدون دود}}</ref> | |||
این مجموعه روایتگر زندگی ترکمن صحرانشین است؛ نویسنده در جلدهای ابتدایی از زیباییهای ترکمن صحرا میگوید. ژانر این اثر [[واقعگرایانه]] است. و راویِ دانای کل آن را روایت میکند. این مجموعه از سال ۱۳۵۲ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی برای تحریر این رمان جایزهٔ نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی بیست سال بعد از انقلاب را دریافت کرده است.<ref name=راوی/> | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
هر جلد از این کتاب عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیتهای پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازیست». | هر جلد از این کتاب عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیتهای پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازیست». هر جلد دارای فصلهایی با نامهای متفاوت است که هر فصل روایتگر یک داستان است و تمام داستانها و شخصیتهای حاضر در آن به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. برخی پژوهشگران این اثر را از رمانهای بلند و پرحجم فارسی میدانند و معتقدند قابلیتهای نمایشی داشته که در سال ۵۳ و ۵۴ سریالی براساس آن ساخته شده.<ref name=راوی/> | ||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== |
نسخهٔ ۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۴
آتش بدون دود | |
---|---|
آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه | |
نویسنده | نادر ابراهیمی |
ناشر | روزبهان |
محل نشر | تهران مکان ناشر فارسی: تهران |
تاریخ نشر | چاپ اول ۱۳۵۸ |
شابک | ۹۶۴۵۵۲۹۲۲۰ |
تعداد صفحات | ۲۲۶۱ |
موضوع | زندگی ترکمن در صحرا، اختلاف و جنگ درون قبیلهای، جنگ با بیگانگان و درگیریهای سیاسی |
زبان | فارسی |
طراح جلد | مرتضی ممیّز |
آتش بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم نادر ابراهیمی که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین و قابل تأملترین اثر او میدانند.[۱] این مجموعه روایتگر زندگی ترکمن صحرانشین است؛ نویسنده در جلدهای ابتدایی از زیباییهای ترکمن صحرا میگوید. ژانر این اثر واقعگرایانه است. و راویِ دانای کل آن را روایت میکند. این مجموعه از سال ۱۳۵۲ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی برای تحریر این رمان جایزهٔ نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی بیست سال بعد از انقلاب را دریافت کرده است.[۱]
هر جلد از این کتاب عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیتهای پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازیست». هر جلد دارای فصلهایی با نامهای متفاوت است که هر فصل روایتگر یک داستان است و تمام داستانها و شخصیتهای حاضر در آن به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. برخی پژوهشگران این اثر را از رمانهای بلند و پرحجم فارسی میدانند و معتقدند قابلیتهای نمایشی داشته که در سال ۵۳ و ۵۴ سریالی براساس آن ساخته شده.[۱]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
ازمیان یادها
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
گزارشی از شخصیتهای اصلی حاضر در کتاب داستان گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
در صفحه نخست هر جلد ابراهیمی مینویسد: «پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص، و بزرگی باورش کردهام؛ به مردی که مرا به نوشتنِ الباقیِ «اتش بدون دود» واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همهی عاشقانغ وطن! و ای کاش زمانی برسد که او، همچنان باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.»