گلعلی بابایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
# ''شاهینِ بر آفتاب'': سرگذشتنامهٔ مستند شهید غلامعلی پیچک، ۱۳۳۶تا۱۳۶۰ (۱۳۹۷) | # ''شاهینِ بر آفتاب'': سرگذشتنامهٔ مستند شهید غلامعلی پیچک، ۱۳۳۶تا۱۳۶۰ (۱۳۹۷) | ||
# ''معشوق بینشان'': سرگذشتنامهٔ شهید حسن زمانی فرمانده گردان حمزه سیّدالشهداء علیهالسلام (۱۳۹۷) | # ''معشوق بینشان'': سرگذشتنامهٔ شهید حسن زمانی فرمانده گردان حمزه سیّدالشهداء علیهالسلام (۱۳۹۷) | ||
# ''کوهستان آتش'': کارنامهی عملیاتی لشگر 27 محمد رسولالله (ص) در ماموریتهای شناسایی محور بمو-دربندیخان و نبردهای والفجر ۳ و والفجر ۴ - اردیبهشت تا آذر ۱۳۶۲ (۱۳۹۹) | |||
# ''صبح روز نهم'': سرگذشتنامهٔ مستند سردار شهید علیرضا نوری ۱۳۶۵ - ۱۳۳۱ (۱۴۰۰) | |||
# ''زمینهای مسلح'': کارنامهی عملیاتی لشگر 27 محمد رسولالله (ص) در نبردهای والفجر مقدماتی و والفجر۱ – آذر۱۳۶۱ – فروردین۱۳۶۲ (۱۴۰۱) | |||
===ترجمه بهزبانهای عربی و انگلیسی=== | ===ترجمه بهزبانهای عربی و انگلیسی=== | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۷: | ||
# ''پهلوان گود گرمدشت'' | # ''پهلوان گود گرمدشت'' | ||
# ''[[پیغام ماهیها]]'' | # ''[[پیغام ماهیها]]'' | ||
# ''رؤیای آمریکایی'' | |||
===جوایز و افتخارات=== | ===جوایز و افتخارات=== |
نسخهٔ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۸
گلعلی بابایی | |
---|---|
نویسندهٔ مبرا از حذف و سانسور[۱] | |
نام اصلی | گلعلی آقاباباییپور |
زمینهٔ کاری | نویسندگی |
زادروز | ۷مهر۱۳۳۹ چالوس |
پدر و مادر | هاشم و [سیده] زهرا |
محل زندگی | تهران |
پیشه | مستندنویس و وقایعنگار |
سبک نوشتاری | ادبیات دفاع مقدس |
کتابها | همپای صاعقه، ضربت متقابل، پیغام ماهیها و... |
همسر(ها) | [سیده] طوبی مطهری |
فرزندان | رقیه، محمود و محمد |
مدرک تحصیلی | کارشناسی مدیریت امور فرهنگی |
دانشگاه | امام حسین |
گلعلی آقاباباییپور معروف به گلعلی بابایی پژوهشگر و مستندنگار دفاع مقدّس، یگاننویس و لشکرنویس است و بهعنوان یکی از پرکارترین و مؤثرترین چهرههای ادبیات پایداری و مقاومت شناخته میشود. او و حسین بهزاد دو پدیدآور همپای صاعقه هستند که این کتاب باعث ایجاد تحوّل در گونهٔ مستندنگاری دفاع مقدّس شد.
گلعلی بابایی در سال ۱۳۳۹ در روستای برار شهرستان چالوس به دنیا آمد. تحصیلات خود را ابتدا در مکتب خانهٔ آشیخ میرزاآقا حسن نعیمی و سپس تا جهارم ابتدایی را در دبستان روستای برار گذراند. سال ۱۳۴۸ خانوادهاش روستا را ترک گفته و به محلّهی امامزاده عبداللّه در غرب تهران مهاجرت کردند. کلاس پنجم را در دبستان «مظفر امیری» واقع در محلّهی ۱۳ متری حاجیان، نزدیک مسجد جوادالائمه گذراند و سپس برای کمک به معاش خانواده روزها در یک کارگاه تراشکاری کار میکرد و شبها در مدارس شبانه درس میخواند. تا سوم دبیرستان با همین وضعیت به تحصیل خود ادامه داد. در وقایع دوران انقلاب، همراه مردم محلّهی «جي» و مسجد جوادالائمه برای پیشبرد نهضت امام خميني (ره) در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد. بعد از انقلاب، مسجد «جوادالائمه(ع)» پایگاهی برای گذران اوقات فراغت او شد. پانزده ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی، برای نخستین بار در زمستان سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد و تا پايان جنگ، به صورت متناوب، به مدت پنجاه و پنج ماه در مناطق عملیاتی ماند. در طول اين مدت؛ سه بار نیز مجروح شده است. سال ۱۳۶۹ به همراه تعدادی از پیشکسوتان جنگ گروه تفحص شهدا را در لشکر۲۷ تشکیل داد. بابایی زمانی که در جبهه بود، همه رویدادهای اطراف خودش را در دفترچههای خاطراتش ثبت ميكرد كه تا آخر جنگ تعداد آنها به هفت دفترچه رسيده بود. اين هفت دفتر او سال ۱۳۶۹، در قالب دو كتاب به نامهای نقطه رهايي و غربت هور چاپ شدهاند. از سال ۱۳۷۲ به طور جدي كارهاي پژوهشي مربوط به دفاع مقدس را در پیش گرفت. نخست با زندگینامه نويسي شروع كرد و بعد هم به فعالیت قلمی در حوزهی یگاننویسی و نگارش کارنامه عملیاتی پرداخت.
نمیتوان نام گلعلی بابایی را از دوست، همٰراه و همکار دیرینهاش، حسین بهزاد جدا کرد. مهمترین همکاری این دو نویسنده در دو کتاب مشهور همپای صاعقه و ضربت متقابل بوده است. کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل، از الوند تا قراویز، ققنوس فاتح، کالکهای خاکی و گردان نهم مورد تقریظ، تفقد و توجه مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند.
داستانکها
شیشهشکن
گاهی بهدور از چشم پاسبانها شیشهٔ دکانهای عرقفروشی محلّه را با پارهآجر جلا میدادیم و فریاد میزدیم که ما بتشکنیم و شیشهشکن نیستیم.
یک پرسپولیسی
از چهاردهسالگی آلودهٔ فوتبال شد؛ گلکوچک، شبهای ماه رمضان و بلوار فرودگاه. پُست دلخواهاش دفاع عقب و تیم محبوباش پرسپولیس. جمعههایی که فرصت رفتن به امجدیه و آریامهر نبود، بازیهای پرسپولیس را از تلویزیون قهوهخانهٔ علیخالدار دنبال میکرد. هنوز هم عاشق پرسپولیس است.
نخستین تشویقها
حسین بهزاد که دفترچهها را خوانده بود به مرتضی سرهنگی و چند نفر دیگر گفته بود: «به این میگویند جنگنوشتهٔ مستند!» سعید جانبزرگی هم میگفت وقتی نقطهٔ رهایی چاپ شد ما خودمان را باور کردیم.
کتابی میان مردم
خانمی میگفت همپای صاعقه را ظرف ۵۰ ساعت خوانده است و دیگری میگفت دلاش نمیآید تماماش کند و هر شب ۵۰ صفحه جلو میرود. در بندر گناوه معلمی بود که همپای صاعقه و ضربت متقابل را برای تمام دانشآموزان تهیّه کرده بود و در هر جلسه چند صفحه از این کتاب را میخواندند.
ماچ آبدار
آقا هردوشان را میشناسد، به اسم. هم گلعلی هم حسین بهزاد. زمستان ۱۳۹۲ گلعلی در دیدار با آقا خواستهای را مطرح کرد و گفت دستور حسین باید اجرا شود وگرنه خیلی ناراحت میشود. آقا فرمود «چه دستوری»؟ گفت آقای بهزاد گفته است: «هر وقت رفتید خدمت رهبر انقلاب از طرف من یک ماچ آبدار از لُپهای خوشگل آقا بگیر». ایشان هم آغوششان را باز کردند و صورتشان را بر روی صورت آقاگلعلی گذاشتند.
طواف با نامه
وقتی گلعلی در سفر حجّ بود، برادر یکی از بچّههای مسجد جوادالأئمه نامهای را به دست او رساند. در آن نامه جملهای به نقل شهید احمد امینی، از بچّههای مسجد جوادالأئمه و از دوستان شهید حبیب غنیپور آورده شده بود که : «دوستی ما، حجاب الفاظ را دریده بود، چرا که الفاظ وسیلهای هستند برای جذب دوستی ...». گلعلی، نامه در دست، به مسجدالحرام رفت و به نیابت از شهداء طواف کرد. از این جهت او میخواست نام سفرنامهٔ حجّ خود، یعنی کتاب ،غوغای غبار، را «با شهداء در طواف نور» بگذارد.
الجزیره
بعد از پخش کلیپ شبکهٔ الجزیره دربارهٔ کتاب پیغام ماهیها مسئولان بهجای تقدیر و تشکر از گلعلی بابایی او را نقد کردند که چرا در این کتاب حرفهایی زده شده است که نشان میدهد میزان نفوذ و اقتدار ایران در سوریه چقدر است.
زندگی و تراث
ریشهها
گلعلی آقاباباییپور در هفتم مهرماه ۱۳۳۹ در روستای بَرار از توابع شهرستان چالوس به دنیا آمد. پدرش مرحوم هاشم آقاباباییپور کارگر کارگاه تولید ذغال از چوب درختان جنگلی بود. ریشهٔ پدری او ظاهراً به منطقهٔ آقابابایی قزوین برمیگردد. مادر گلعلی مرحومه سیّده زهرا مطهری، اصالتاً از سادات اورازان طالقان بوده است که در زمانهای دور از آنجا به بَرار مهاجرت کرده بودند. به نوعی میتوان گلعلی بابایی را از اقوام جلال آلاحمد دانست.
دبستان
گلعلی در ششسالگی به مکتبخانهٔ آشیخ میرزا حسن نعیمی رفت و سال بعد وارد دبستان سپاه دانش روستای برار شده و در هر سال، دو مقطع تحصیلی را پشت سر گذاشت.خانوادهٔ ششنفرهٔ او در سال ۱۳۴۹ به علّت مشکلات، به تهران، محلّهٔ امامزاده عبدالله واقع در جنوب غربی تهران، مهاجرت کرد. در نهسالگی، وقتی به تهران آمد کلاس پنجم ابتدایی را هم خوانده بود. کلاس ششم نظام قدیم را در دبستان مظفر امیری واقع در ۱۳ متری حاجیان نزدیک مسجد جوادالأئمه گذارند.
کار و درس
پس از حذف دورهٔ متوسطه باید به کلاس اول راهنمایی میرفت. تنگنای اقتصادی خانواده باعث شد تحصیل را ترک کند و در مغازهٔ سپرسازی در خیابان قزوین و پس از آن در یک کارگاه تراشکاری متعلق به کارخانهٔ ماشینرول، مشغول به کار شود. پس از چهار سال در مدرسهٔ شبانهٔ هخامنش واقع در خیابان سپه (امام خمینی کنونی) تحصیل را از سر گرفت و دورهٔ راهنمایی را در این مدرسه به پایان برد. گلعلی دورهٔ دبیرستان را در دبیرستان غزالی واقع در خیابان سینا در رشتهٔ علوم تجربی تا سال سوم گذراند.
بچهٔ مسجد
سال ۱۳۵۴ عضو عادی کتابخانهٔ مسجد جوادالأئمه شد و تا اوایل پیروزی انقلاب هم فقط یک عضو عادی بود در حالیکه در آن زمان امیرحسین فردی، حبیب غنیپور و بهزاد بهزادپور مسئولان آن کتابخانه بودند. در جلسات منزل محمّدرضا تختکشیان بود که ارتباط گلعلی با چهرههای قدیمیتر مسجد جوادالأئمه بیشتر و عمیقتر شد.
گلعلیِ رزمنده
پاییز ۱۳۶۰ وارد سپاه شد.در نیمهٔ دوم سال ۱۳۶۰ به علّت عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ضرورت حضور در جبهه، دوباره ترک تحصیل کرد. دیماه ۱۳۶۱ خود را به واحد پرسنلی لشکر ۲۷ در پادگان دوکوهه معرفی کرد. نخستین مجروحیت او در عملیات والفجر مقدماتی رخ داد. دومین مجروحیت او در عملیات کوهستانی والفجر۴ اتفاق افتاد. شهریور ۱۳۶۵ با سیّده طوبی مطهری از سادات اورازان ازدواج کرد. مهر ۱۳۶۵ در خط پدافندی مهران روی ارتفاعات قلاویزان در اثر انفجار خمپاره از ناحیهٔ سر و صورت مجروح شد که این سومین مجروحیتاش بود. اوایل زمستان ۱۳۶۵، همزمان با شهادت حبیب غنی پور، مسئولیت جانشینی دفتر پشتیبانی لشکر ۲۷ در پادگان ولیعصر (عج) را پذیرفت. بعد از پایان جنگ دیپلم خود را گرفت و در دانشگاه امام حسین (ع) موفق به اخذ مدرک کارشناسی مدیریت فرهنگی شد. در سال۱۳۶۸ مسئول مدیریت کارگزینی لشکر ۲۷ در پادگان ولیعصر(عج) شد.سال ۱۳۶۹ به همراه تعدادی از پیشکسوتان جنگ گروه تفحص شهدا را در لشکر ۲۷ تشکیل داد. هشت سال معاون فرهنگی لشکر ۲۷ محمّدرسولالله(ص) بود و سپس از پاییز سال ۱۳۸۷ به سمتِ معاونتِ هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.درجهٔ نظامی سردار گلعلی بابابی اکنون سرتیپ دوم پاسدار است. گلعلی بابایی سردبیر مجلّهٔ پلاک هشت، فصلنامهٔ آموزشی، خبری و اطلاعرسانی، بود که تا سال ۱۳۹۱ به چاپ میرسید. او هماکنون مدیر انتشارات صاعقه است. همچنین نام گلعلی بابایی در کنار شهید همدانی، سردار کاظمینی، حسین بهزاد و سیدحسن شکری به عنوان بنیانگذاران مؤسسهٔ فرهنگی هنری روایت بیستوهفت بعثت به چشم میخورد. این مؤسسه در سال ۱۳۹۱ جهت نشر آثار مرتبط با لشکر ۲۷ محمّد رسولالله (ص) و سپاه محمّد رسولالله (ص) در دوران دفاع مقدّس بنا نهاده شد. گلعلی بابایی سه فرزند دارد که نام آنها به ترتیب رقیّه، محمود و محمّد است. او به یاد شهید محمود پیربداغی نام محمود را برای پسرش برگزیده است.
گلعلیِ نویسنده
گلعلی خوب انشاء مینوشته است و نخستین بارقههای نویسندگی در او در سفر خانوادگی (۱۳۵۶) و سفر با دوستان (۱۳۵۹)، در قالب سفرنامهنویسی، رخ داده است. گلعلی نوشتن خاطرههای فضای جبهه و ثبت روزنوشت وقایع را پیش از عملیّات والفجر4 در اردوگاه کوهستانی قلّاجه آغاز کرد. نوشتههای گلعلی در جبهه در نهایت به هفت دفترچه رسید که در قالب کتاب نقطهٔ رهایی در سال ۱۳۶۹ با حمایت مرتضی سرهنگی، مسئول دفتر ادبیات و هنر مقاومت، به چاپ رسید. دومین کتاب او غربت هور برگرفته از بخش دیگری از آن هفت دفترچه یعنی یادداشتهای روزانهٔ او با محوریت عملیات آبی - خاکی بدر (اسفند ۱۳۶۳)، در سال ۱۳۷۲ توسط حوزهٔ هنری به چاپ رسید. حکایت مردان مرد و عقابان بازیدراز را در سال ۱۳۷۵ نوشت. این دو کتاب به نظر خود نویسنده چندان از ظرافتهای ادبی برخورار نیستند. در پاییز ۱۳۷۵ با پیشنهاد حسین بهزاد به سردار حسن محققی، معاون هماهنگکنندهٔ وقت لشکر ۲۷، طرح حماسهٔ ۲۷ در ستاد لشکر به تصویب رسید. همپای صاعقه کتاب یکم از مجموعهٔ حماسهٔ ۲۷ است که در آبان ۱۳۷۹ به چاپ رسید. حسین بهزاد در جریان پژوهش و نگارش همپای صاعقه زحمات بسیاری متحمّل شد. برای نگارش کتاب دوم مجموعه، حسین بهزاد کنار کشید و بابایی خود نگارش این کتاب یعنی ضربت متقابل را بر عهده گرفت. این کتاب شرح کارنامهٔ لشکر ۲۷ در عملیّات رمضان در تابستان 1361 است. ضربت متقابل در سال ۱۳۸۶ آمادهٔ چاپ شد. همزمان با چاپ این کتاب، ویراست دوم همپای صاعقه نیز با همّت او و بهزاد، با رفع نواقص ویراست اوّل و افزودن مستندات نایاب مربوط به آن کتاب، به چاپ رسید. بعد از آمادهسازی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در شهریور۱۳۸۶ این دو کتاب را به چاپ رساند.
پس از ضربت متقابل، این دو نویسنده، به توصیهٔ سردار شهید حسین همدانی، مجموعهٔ روایت انصار را شروع کرده و دو کتاب به نامهای از الوند تا قراویز و بهار 82 را کار کردند. انگیزهٔ نگارش بهار ۸۲ این بود که رزمندگان قدیمی سپاه استان همدان نسبت به مغفول ماندن زحماتشان در تیپ 27 در همپای صاعقه گلههایی داشتند که از طریق شهید همدانی به نویسندگان همپای صاعقه منتقل شده بود. در بهار ۸۲ ، از زمستان ۱۳۵۹ به بعد مخاطب با محمود شهبازی و حسین همدانی و بچههای سپاه استان همدان همراه میشود و عملکرد این نیروها از زمستان ۱۳۵۹ تا زمستان ۱۳۶۰ بازگو میشود. گلعلی بابایی سپس به سراغ شهید وزوایی رفت و کتاب ققنوس فاتح را نوشت. مجموعهٔ بیستوهفت در ۲۷ جلد در قالب زندگینامهٔ مستند است با این تفاوت که کتاب از لحظهٔ شهادت آغاز میشود و بعد به سراغ کودکی او میرود تا دوباره به انتها برسد.
نخستین تجربهٔ مطبوعاتی گلعلی به سال ۱۳۸۳ و فصلنامهٔ یاد ماندگار برمیگردد. شورای مجلّهٔ یاد مانگار به همّت احسان محمدحسنی، معاون هنری وقت بنیاد حفظ آثار دفاع مقدّس، در مجلّهٔ جدیدی به نام پلاک هشت دور هم جمع شدند. سردبیری دو شمارهٔ نخست را حسین بهزاد، شمارههای سه و چهار را حسین دلاوری و شمارههای پنج تا چهارده را علیاصغر بهمننیا بر عهده داشتند. گلعلی بابایی از شمارهٔ پانزده تا پایان انتشار، به تعداد بیست شماره، سردبیری را بر عهده گرفت.
سردار سرلشکر محمدعلی جعفری در نیمهٔ دوم سال ۱۳۸۸ خاطرات خود را از کودکی تا مقطع آزادسازی خرمشهر برای او و بهزاد روایت کرد تا این دو نویسندهٔ همکار، کتاب کالکهای خاکی را به رشتهٔ تحریر درآورند. بیان فرهنگ و سنّتهای بومی مردم استان یزد، ارایهٔ روند تکاملی از شخصیّت فردی و جهادی فرمانده کل امروز سپاه و نمایاندن چهرهای باورپذیر از یک دانشآموز عادی یزدی که تبدیل به یک فرمانده میشود، از جذّابیتهای این کتاب است. در پاییز ۱۳۹۱، وقتی سردار محققی، فرمانده گردان حبیببنمظاهر در سه سال پایانی جنگ، به گلعلی پیشنهاد داد تا تاریخچهٔ این گردان را بنویسد، او با کمال میل پذیرفت و دو کتاب کردان نهم و حبیب؛ تولدی دیگر را نوشت. کتاب سوم و پایانی کارنامهٔ عملیاتی این گردان خواهد بود.
پس از شهادت سردار حسین همدانی، گلعلی بابایی برای ادای دِین به این شهید، طی تلاشی شبانهروزی، کتاب پیغام ماهیها را، که سرگذشتنامهٔ شهید همدانی است، به چهلم شهید رساند. این کتاب، پنجمین شماره از مجموعهٔ بیستوهفت در ۲۷ محسوب میشود. این کتاب دربرگیرندهٔ روایت دست اول سردار شهید حسین همدانی از ولادت تا مقطع تودیع وی از فرماندهی تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) در پاییز ۱۳۶۴ است. پیش از این کتاب، همکار و همراه همیشگی گلعلی یعنی حسین بهزاد بخشی از زندگی شهید همدانی را در کتاب مهتاب خیّنروایت کرده بود که در این کتاب از آرشیو آن استفاده شده است. پیغام ماهیها در سال ۱۳۹۵ در بخش مستندنگاریِ نهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد بهطور مشترک با یک کتاب دیگر،ر نوشتهٔ مریم برادران، شایستهٔ تقدیر شناخته شد و ده سکّهٔ طلا جایزه گرفت و در آن بخش کتابی برگزیده نشد. این کتاب همچنین در سی و چهارمین دورهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه تاریخ و جغرافیا در زمینهٔ تألیف، مورد تقدیر قرار گرفت. ط کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل، آن سه مرد، بهار ۸۲، ماه همراه بچههاست، تا آوردگاه الهاله، قلمی به رنگ خاک، شرارههای خورشید و گردان نهم در جشنوارههای مختلف ادبی، به عنوان کتابهای برتر شناخته شدهاند.
کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل و 'بهار ۸۲ در دورههای مختلف جشنوارهٔ انتخاب کتاب سال دفاع مقدّس در عرصهٔ پژوهش به عنوان کتاب برتر شناخته شدند. از آرزوهای گلعلی نگارش کتابی دربارهٔ چهارده تن از شهدای روستای بَرار است تا دِین خود را به همولایتیهای خود ادا کند.
یادمان و بزرگداشتها
در ۲۸ فروردین ۱۳۹۲ در خبرگزاری فارس مراسم بزرگداشت گلعلی بابایی با حضور خانوادهٔ شهدا و چهرههای فرهنگی کشور برگزار شد. در این مراسم یوسفعلی میرشکّاک، امیرحسین فردی، سردار سعید قاسمی، رضا اسماعیلی، مهدی همّت (فرزند شهید همّت)، داوود کریمی (فرزند شهید عباس کریمی)، اصغر نقیزاده (بازیگر سینما و تلویزیون) ، حسین دلاوری (مسئول خانه سرود انقلاب اسلامی)، حبیب والی زاده (تهیهکنندهٔ روایت فتح)، ابراهیم زاهدی مطلق، محمد ناصری حضور داشتند. همچنین در ۱۹ دی ۱۳۹۵ در کافه نخلستان سازمان هنری رسانهای اوج، نخستین شب مراسم «اوج هنر» در بزرگداشت گلعلی بابایی با حضور جمعی از چهرههای فرهنگی و خانوادهٔ شهدا برگزار شد. در این مراسم نادر طالبزاده و نصرتالله محمودزاده سخن گفتند. در دی ماه ۱۳۹۷ نیز مازندرانیها، به همّت اداره کل کتابخانههای عمومی مازندران و اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس استان مازندران، آیین بزرگداشتی با عنوان «چهل قلم» برای گلعلی بابایی برگزار کردند[۲].
از نگاه دیگران
تقریظها و تشویقهای [آیتالله] خامنهای
از میان آثار او کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل، از الوند تا قراویز، ققنوس فاتح، کالکهای خاکی و گردان نهم مورد تقریظ، تفقد و توجه مقام رهبری قرار گرفتند. وقتی تقریظ رهبر انقلاب بر همپای صاعقه منتشر شد این کتاب از هشتسال مهجوربودن درآمد و ناگهان ناشران مختلفی برای چاپ این کتاب در تیراژ گسترده اعلام آمادگی کردند. متن حاشیهنوشتهٔ سیدعلی خامنهای بر این کتاب بدین شرح است:
- «بسماللهالرّحمنالرّحیم
این یک کتابِ منبعِ بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبتشده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرتانگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتحالمبین و بیتالمقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعهٔ نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی نشان میدهد. این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان أخوان صفا و فرسان هیجاناند که سید شهیدان سلاماللهعلیه آنها را باعظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد. در روز و شبهایی از آبان و آذر۸۶، صفحهبهصفحه و سطربهسطر مطالعه و نیوشیده شد.»
همچنین رهبر انقلاب دربارهٔ کتاب ضربت متقابل گفت کتاب خوبی است هرچند مربوط به عملیات رمضان است و ما از آن خاطرهٔ خوشی نداریم و آدم دوست ندارد تا پایانش را بخواند، انصافاً کتاب روانی است. رهبری پاییز۸۸ نیز در حاشیهٔ گزارش مکتوبی که کتاب از الوند تا قراویز نیز بههمراهش بود، مطالبی نوشت که مسئولان بیت سه خط از آن را تلفنی برای بابایی و بهزاد خواندند: «... به این دو برادر بلندهمّت آفرین میگویم و از زحمات باارزش ایشان تقدیر میکنم و به فتوحات آیندهشان دل میبندم.»
بابایی و شهید همدانی در سال ۹۴ دیداری دیگر با رهبر داشتند. رهبر با تأکید بر ضرورت رعایت وسواس نویسندگان، در انتخاب موضوع، اشاراتی به نحوهٔ تدوین خاطرات و وقایع دوران جنگ کرد: «من با تحریف وقایع و خاطرات افراد مخالفم؛ اما رنگآمیزی و یکدست کردن مطالب را قبول دارم».
طرح اولیهٔ نگارش مجموعهٔ بیستوهفت در ۲۷ براساس پیشنهاد رهبر بود. ایشان معتقد بود که بهعلت حجم کتابهایی مانند همپای صاعقه و مرجعبودن آنها، اقبال خواص را بههمراه دارد و باید برای مردم کتابهای کمحجم و با شخصیّتهای محوری متفاوت نوشت.
در ۲۴آذر۱۳۹۴ طی دیدار فرماندهان نظامی با رهبر، وی چنین گفت: «اوّل جنگ، اینها در نظامیگری صفر بودند. من شرح حال آقای [محمدعلی] جعفری را میخواندم، این کتاب را که چاپ کردهاند، کالک های خاکی، در آن با او مصاحبه کردهاند. اولی که دارد میرود به طرف سوسنگرد، میگوید: من اصلاْ هیچ نمیدانستم. هیچ شلیکی نکرده بودم. بلد هم نبودم. دیگران هم همینطور. لکن در عملیات فتحالمبین، او یکی از طراحهاست و در اجرا هم یکی از مدیران خوب است.» در همان جلسهٔ رهبر انقلاب خطاب به فرماندهان گفت: «... من شرح حال آقایان و کتابهای جنگ را زیاد میخوانم. همین کتابی که در مورد گردان نهم سپاه تهران، اخیراً گلعلی بابایی نوشته و شهید وزوایی و دیگران را مفصل شرح داده؛ آدم میبیند این بچّههای دانشجوی بیاطلاع و بیخبر از فنون جنگ، ظرف مدّت کوتاهی، یک نظامی بزرگ میشوند. با سرهنگهای ارتش آن جور بحث میکنند. آنها یک چیزی می گویند، اینها یک چیزی میگویند [در جلسات] بحث میکنند باهم. این خودش یک معجزه است. ... جنگ کاری کرد که سرباز صفر ما، [ظرف یک سال] تبدیل شد به یک استراتژیست نظامی.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی، طی یادداشتی نسبتاً مفصل بهتاریخ ۲۶اردیبهشت۱۳۷۹، حاشیهای بر چاپ نخست همپای صاعقه نوشته است. وی که خاطرات روزنوشت خود مربوط به دوران مختلف زندگی سیاسیاش را بهچاپ رسانده بود، در زمان نوشتن این یادداشت ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت. در بخشی از این یادداشت مینویسد: «در ماههای آخر سال پربحران ۱۳۶۰ که نیاز به وجود واحدهای منظم و نیروهای جانبرکف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی احساس شد، با همت سردار پرافتخار و مجاهد مفقود ولی جاویدالأثر حاجاحمد متوسلیان هستهٔ اصلی این واحد مبارک شکل گرفت.»
یوسفعلی میرشکّاک
میرشکّاک کتاب غوغای غبار را نخستین اثر کلاسیک گلعلی بابایی دربارهٔ ۸ سال دفاع مقدّس است. او معتقد است گلعلی بابایی گمشدهٔ خود را در سفر حجّ پیدا نمیکند مگر آنکه آنجا به یاد شهداء و دوستان شهیدش بوده است. همچنین غوغای غبار جزو کتابهایی است که به جز برای بچّههای بسیجی شاید برای دیگر افراد بسیار جالب نباشد. اگر حسین بهزاد، امیرحسین فردی و گلعلی بابایی نبود، امروزه چه کسانی میخواستند عظمت این بزرگواران [شهداء] را گواهی دهند؟ چرا که کار برای شهداء، نفسانی و تخیلی نیست و به نوعی شهید در نفوس و عقول تصرف میکند. میرشکّاک دوست میداشته است که با گلعلی بابایی مصاحبه کند تا ریشهٔ تعلّق خاطر او به جبهه را بیابد چه اینکه او در سفرنامهٔ حجّ خود نیز مدام به یاد همقطاران شهید خود بوده است و حتّی به جای آنها طواف میکند[۳].
سعید قاسمی
باید قدر علَمدارهای فرهنگی انقلاب اسلامی را دانست چرا که تعداد آنها هم کم نیست که از جملهٔ آنها میتوان به حسین بهزاد و گلعلی بابایی اشاره کرد که هر دوی آنها با حال و هوا و دغدغهٔ دیوانهوار در این حوزه به قلم زدن میپردازند. مقام معظم رهبری آثار گلعلی بابایی نظیر همپای صاعقه و ضربت متقابل را مطالعه کردهاند و فرمودند: «نیوشیدم». برخی از نویسندگان ادبیات دفاع مقدس یا انقلاب اسلامی به صورت کنتراتی و سفارشی به خلق اثر در این راستا میپردازند اما گلعلی بابایی و حسین بهزاد به این مقوله بیتوجه هستند.
تفسیر خود از آثارش
به نظر خود او اگر تأثیری در آثار وی مشاهده میشود مربوط به شهدا است [۴] او دربارهٔ کتاب غوغای غبار خود میگوید که در نگارش این سفرنامه تحت تأثیر کتاب خسی در میقات جلال آلاحمد بوده است. گلعلی بابایی دربارهٔ کتاب گردان نهم میگوید که در این کتاب به دنبال آدمهای جنگ گشته است، همان جوانانی که دانشآموز و دانشجو وارد جنگ شده و ژنرال و فرمانده بیرون آمدند و به تعبیر رهبر انقلاب، معجزههای انقلاب و جنگ بودند. او معتقد است یکی از مهمترین زیرگونههای عرصهٔ وسیع، و تا به امروز نامکشوف ماندهٔ ادبیات مستند دفاع مقدّس، زیرگونهای نوپا با عنوان «یگان نویسی» است.در این زیرگونه، سوژه و قهرمان محوری اثر، نه یک فرد یا یک عملیات نظامی، بلکه یک یگان رزمی، به مثابه کالبدی واحد برای از قوه به فعل درآوردن ارادهٔ مجموعهای از انسانهای رزمنده درگیر در پیکار است. نگارش کارنامه عملیاتی این «کل واحد»، خواه یک لشکر باشد یا یک دسته، و چه معطوف به بازروایی عملکرد آن در یک عملیات باشد یا چندین نبرد، فینفسه از آن همه جذابیّت و هیجان برخوردار است که خوانندهٔ آثاری از این دست را، با خود به بطن و متن ماجرا ببرد. بابایی امیدوار است همانطور که کتابهایی چون همپای صاعقه و ضربت متقابل توانستند باب جدیدی را در حوزهٔ مستندنگاری ادبیات دفاع مقدّس با عنوان «یگاننویسی» باز کنند،گردان نهم نیز بتواند پنجرهٔ تازهای را در همین حوزه منتها در حیطهٔ نگارش سوابق رزمی گردانها بگشاید، تا از منظر آن بتوان ناگفتههای جنگ هشت ساله را برای نسلهای حاضر و آتی به تصویر کشید[۵].
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
جشن امضاء در بیروت
در شصتودومین دورهٔ نمایشگاه بینالمللی کتاب بیروت در سال ۲۰۱۸، از سه کتاب گلعلی بابایی که به زبان عربی ترجمه شده است، یعنی در هالهای از غبار (فی هالة من الغبار)، ماه همراه بچهها است (القمر یساند مناضلینا: سیرةاللواء الشهید محمّدابراهیم همّت) و پیغام ماهیها (رسالة الأسماک)، رونمایی شد. آیین جشن امضاء این سه کتاب با حضور مردم بهویژه جوانان لبنانی، در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۷ (۱۸ دسامبر ۲۰۱۸) برگزار شد. گلعلی بابایی خود، برای این آیین گزارشی [۶] نوشت. در بخشی از این گزارش میخوانیم : «جوانان لبنانی با شکل و شمایلهای گوناگون؛ بی حجاب و با حجاب، تتویی و گیس بلند، مسیحی و مسلمان، سنی و شیعه، همه اینها میآمدند، مشتاقانه کتاب ماه همراه بچههاست و دیگر کتابها را خریداری میکردند، سپس یادداشتی بر آمده از دل مشتاقشان را بر حاشیه لوگوی مراسم و تصویر شهید همت مینوشتند، عکس یادگاری میگرفتند و میرفتند. آنها چنان با هیجان نام شهید همّت را بیان میکردند که من به هیچ وجه قادر به توصیف آن صحنهها نیستم. فقط میگویم، استقبال آنچنان زیاد بود که مسئولان برگزاری این مراسم، جشن امضاء را برای روز بعد هم تمدید کردند.»
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
تألیف
- نقطهٔ رهایی: مجموعه خاطرات (۱۳۶۹)
- غربت هور (۱۳۷۳)
- عقابان بازیدراز: زندگینامهٔ شهیدان سرافراز محسن وزوایی و غلامعلی پیچک (۱۳۷۶)
- حکایت مردان مرد: زندگینامهٔ شهیدان سرافراز رنجبران، قهرمانی، زمانی و تهرانی (۱۳۷۷)
- حماسه۲۷: همپای صاعقه: کارنامه تاریخی و نظامی لشکر۲۷ مکانیزه محمدرسولالله(ص) (۱۳۷۹) با همکاری حسین بهزاد
- حکایت مردان مَهرو: سرگذشتنامهای براساس زندگینامهٔ سرداران شهید غلامعلی پیچک و مهدی خندان (۱۳۸۳)
- ققنوس فاتح: سرگذشتنامهٔ شانزده منظر بر سرگذشت سراسر ایثار و پیکار سردار شهید مهندس محسن وزوایی (۱۳۸۴)
- نبردهای جنوب اهواز: مجموعه خاطرات، کارنامهٔ تاریخی جغرافیایی نظامی منطقهٔ عملیاتی جنوب و جنوب غربی اهواز (۱۳۸۶)
- ضربت متقابل: کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) در نبرد رمضان از تیر تا پایان شهریور۱۳۶۱ (۱۳۸۶)
- همپای صاعقه: کتاب نخست از کارنامهٔ عملیّاتی لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) دی۱۳۶۰ و تیر۱۳۶۱، دوران فرماندهی احمد متوسلیّان (۱۳۸۶)(ویراست دوم کتاب نخست از حماسه۲۷ ضربت متقابل) همکاری با حسین بهزاد
- از الوند تا قراویز (۱۳۸۷)
- غوغای غبار: مجموعه خاطرات، یادداشتهای سفر حج (۱۳۸۸)
- بهار۸۲: کارنامهٔ تاریخی استان همدان در جنگ تحمیلی زمستان۱۳۶۰ تا بهار۱۳۶۱ (۱۳۸۹)
- غرب غریب در حماسهٔ دفاع مقدّس (۱۳۹۱)
- چهارده روایت: سرگذشتنامهٔ ۱۴ علمدار دوکوهه فرماندهان شهید لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) (۱۳۹۱)
- کالکهای خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمّدعلی (عزیز) جعفری (۱۳۹۱)
- نهمین گردان: کارنامهٔ عملیاتی گردان حبیببن مظاهر لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) از تأسیس تا پایان دفاع مقدس (۱۳۹۲)
- ققنوس فاتح: چند روایت شفاهی از سرگذشت شهید محسن وزوایی (۱۳۹۲)
- فتحی مافوق طبیعت: پاسداشت سیویکمین سالگرد آزادسازی خرمشهر در عملیّات الیٰ بیتالمقدّس (۱۳۹۲)
- قطعهای از آسمان: مجموعه خاطرات جادهٔ اهوازخرمشهر (۱۳۹۳)
- قطعهای از آسمان: سوسنگرد (۱۳۹۳)
- فکّه (۱۳۹۳)
- در هالهای از غبار: سرگذشتنامهٔ سردار بینشان حاج احمد متوسلیّان (۱۳۹۳)
- حماسهٔ بیپایان: سرگذشتنامهٔ سردار خطشکن شهید محمود شهبازی دستجردی (۱۳۹۳)
- ماه همراه بچههاست: سرگذشتنامهٔ سردار خیبر؛ شهید محمّدابراهیم همّت (۱۳۹۳)
- قلمی به رنگ خاک: سرگذشتنامهٔ نویسندهٔ خاکیپوش شهید حبیب بیدار غنیپور، ۱۳۴۳تا۱۳۶۵ (۱۳۹۴)
- حبیب؛ تولدی دیگر: کارنامهٔ عملیاتی گردان حبیببن مظاهر لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) (۱۳۹۴)
- تا آوردگاه الهاله: سرگذشتنامهٔ سردار عملیات بدر شهید عباس کریمی قهرودی (۱۳۹۴)
- جبههٔ بغداد: کارنامهٔ عملیاتی جبههٔ غرب در هشت سال دفاع مقدّس (۱۳۹۵)
- پیغام ماهیها: سرگذشتنامهٔ استاد جنگهای نامتقارن محور مقاومت، پرچمدار رشید سپاه محمّدرسولالله(ص) حسین همدانی (۱۳۹۵)
- تکسوار دشت زید: سرگذشتنامهٔ سردار بینشان شهید اسماعیل قهرمانی قائممقام فرماندهی لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) (۱۳۹۶)
- پهلوان گود گرمدشت: سرگذشتنامهٔ اسطورهٔ مقاومت در نبرد الی بیتالمقدّس شهید حسین قجهای (۱۳۹۶)
- راز آن ستاره: سرگذشتنامهٔ سردار گمنام شهید رضا چراغی (۱۳۹۶)
- قصّهٔ ما همین بود: سرگذشتنامهٔ سردار شهید سیّدمحمّدرضا دستواره (۱۳۹۶)
- شرارههای خورشید: کارنامهٔ عملیّاتی لشکر۲۷ محمّدرسولالله(ص) در عملیات آبیخاکی خیبر زمستان۱۳۶۲ (۱۳۹۶) با همکاری حسین بهزاد
- رؤیای آمریکایی: بازخوانی پروندهٔ جنگ نیابتی ایالات متحده علیه ایران سپتامبر۱۹۸۰ تاآگست۱۹۸۸ (۱۳۹۷)
- شاهینِ بر آفتاب: سرگذشتنامهٔ مستند شهید غلامعلی پیچک، ۱۳۳۶تا۱۳۶۰ (۱۳۹۷)
- معشوق بینشان: سرگذشتنامهٔ شهید حسن زمانی فرمانده گردان حمزه سیّدالشهداء علیهالسلام (۱۳۹۷)
- کوهستان آتش: کارنامهی عملیاتی لشگر 27 محمد رسولالله (ص) در ماموریتهای شناسایی محور بمو-دربندیخان و نبردهای والفجر ۳ و والفجر ۴ - اردیبهشت تا آذر ۱۳۶۲ (۱۳۹۹)
- صبح روز نهم: سرگذشتنامهٔ مستند سردار شهید علیرضا نوری ۱۳۶۵ - ۱۳۳۱ (۱۴۰۰)
- زمینهای مسلح: کارنامهی عملیاتی لشگر 27 محمد رسولالله (ص) در نبردهای والفجر مقدماتی و والفجر۱ – آذر۱۳۶۱ – فروردین۱۳۶۲ (۱۴۰۱)
ترجمه بهزبانهای عربی و انگلیسی
- ماه همراه بچههاست
- در هالهای از غبار
- گردان نهم
- ققنوس فاتح
- پهلوان گود گرمدشت
- پیغام ماهیها
- رؤیای آمریکایی
جوایز و افتخارات
- پیغام ماهیها در سال ۱۳۹۵ در بخش مستندنگاریِ نهمین دورهٔ جایزهٔ جلال آلاحمد بهطور مشترک با یک کتاب دیگر، ر نوشتهٔ مریم برادران، شایستهٔ تقدیر شناخته شد و ده سکّهٔ طلا جایزه گرفت. در آن بخش کتابی برگزیده نشد.
- پیغام ماهیها در سیوچهارمین دورهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه تاریخ و جغرافیا در بخش تألیف، شایستهٔ تقدیر شناخته شد.
- کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل، آن سه مرد، بهار۸۲، ماه همراه بچههاست، تا آوردگاه الهاله، قلمی به رنگ خاک، شرارههای خورشید و گردان نهم در جشنوارههای مختلف ادبی، بهعنوان کتابهای برتر شناخته شدهاند.
- کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل و 'بهار۸۲ در دورههای مختلف جشنوارهٔ انتخاب کتاب سال دفاع مقدّس در عرصهٔ پژوهش بهعنوان کتاب برتر شناخته شدند.
منبعشناسی
دربارهٔ گلعلی بابایی یک کتاب نوشته شده است. عنوان این کتاب انسان، رزمنده، نویسنده: گلعلی بابایی به روایت گلعلی بابایی است و نشر صاعقه، که مدیر آن خود گلعلی بابایی است، در سال ۱۳۹۵ آن را چاپ کرده است. گفتوگو و تنظیم این کتاب را حسین قرایی انجام داده است. این کتاب زندگینامهٔ گلعلی بابایی در قالب گفتوگو است.
پانویس
منابع
- قرایی، حسین (۱۳۹۵). انسان، رزمنده، نویسنده: گلعلی بابایی به روایت گلعلی بابایی. صاعقه.