مجتبی مینوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:


====سخت‌گیری‌ها و تندی‌های استاد====
====سخت‌گیری‌ها و تندی‌های استاد====
مینوی با کسی درباره مسائل دنیوی نزاعی نداشت. دوستی‌ها و دشمنی‌هایش بر گِرد زبان و ادبیات فارسی می‌چرخید. به‌بیان [[عباس زریاب خویی]]، هدف حملات او کسانی بودند که به زعم او با نداشتن صلاحیت، با لغت‌سازی و اشتقاق بازی می‌کردند یا متون قدیم را با بی‌دقتی به‌چاپ می‌رساندند یا فلان کلمه را در جای خود به‌کار نمی‌بردند... او فارسی و ادب آن را تا حد عشق ستایش می‌کرد و کدام عاشق است که ننگ حمله و بی‌احترامی به معشوق را تحمل کند.<ref name=''مینوی''/>
درباره هر چیزی که به زبان و ادبیات فارسی مربوط می‌شد، سخت‌گیر بود  و تندمزاج. با کسی خصومت شخصی و درباره مسائل دنیوی نزاعی نداشت. دوستی‌ها و دشمنی‌هایش بر گِرد زبان و ادبیات فارسی و هرچیز مرتبط به تحقیق و پژوهش می‌چرخید. به‌بیان [[عباس زریاب خویی]]، هدف حملات او کسانی بودند که به زعم او با نداشتن صلاحیت، با لغت‌سازی و اشتقاق بازی می‌کردند یا متون قدیم را با بی‌دقتی به‌چاپ می‌رساندند یا فلان کلمه را در جای خود به‌کار نمی‌بردند... او فارسی و ادب آن را تا حد عشق ستایش می‌کرد و کدام عاشق است که ننگ حمله و بی‌احترامی به معشوق را تحمل کند.<ref name=''مینوی''/>


====ظرایف علمی مینوی====
====ظرایف علمی مینوی====
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
===خلقیات===
===خلقیات===
به بیان یغمایی، مینوی دلی پاک و بی‌کینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ می‌شد و دوستان را می‌رنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.<ref name=''استاد مینوی''/>
به بیان یغمایی، مینوی دلی پاک و بی‌کینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ می‌شد و دوستان را می‌رنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.<ref name=''استاد مینوی''/>
همچنین او از بخل و خست به دور بود. اگر اهلی می‌دید، از نثار و حتی ایثار داشته‌ها و دانسته‌هایش دریغ نمی‌ورزید.<ref name=''سیرجانی''>{{پک|افشار|1356|ک=پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی|ص=147}}</ref> به‌بیان افشار، هرچه می‌دانست می‌گفت و همیشه خبرآور تازه‌های علمی بود. اما آنچه را نمی‌دانست، پوشیده نمی‌کرد. صریح می‌گفت: «نمی‌دانم». از گفتن این واژه خجالت نمی‌کشید، لذت هم می‌برد.<ref name=''نمی‌دانم''>{{پک|افشار|1356|ک=پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی|ص=180}}</ref>
===منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)===
===منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)===



نسخهٔ ‏۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۶

مجتبی مینوی

حافظ کل قرآن قبل از ۸سالگی
زمینهٔ کاری نویسندگی، ترجمه، تصحیح، تاریخ‌نگاری و...
زادروز ۱۹بهمن۱۲۸۱
پدر و مادر شیخ عیسی شریعت‌مداری
مرگ ۶بهمن۱۳۵۵ خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تهران
پیشه استاد دانشگاه تهران
رایزن فرهنگی ایران در ترکیه
رئیس تعلیمات عالیهٔ وزارت فرهنگ
سرپرستی علمی بنیاد شاهنامهٔ فردوسی
لندن - دکتر قمر آریان،
دکتر عبدالحسین زرین‌کوب
و استاد مجتبی مینوی

مجتبی مینوی طهرانی،(۱۹ بهمن ۱۲۸۲- ۶ بهمن ۱۳۵۵) ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانش‌آموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهره‌هایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشته است. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل دادند. مینوی در نوجوانی با چهره‌های سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیه خلاصه شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال ۱۳۲۸ و در دوره اوج گرفتن نهضت ملی شدن نفت پس از 15 سال از انگلستان به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت پیدا کرد تا با سفر به ترکیه، ضمن جست‌و‌جو در کتابخانه‌های این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخه خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود.

* * * * *

داستانک

داستانک‌های انتشار

داستانک عشق

نیش قلمش اشک استاد را درآورد

عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی یغمایی اقبال را اشک به‌چشم‌آورده، می‌بیند. استاد که از نقدی تند که درباره‌اش در مجله یغما چاپ‌ شده بود، ناراحت بود، می‌گوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بوده‌اید چه کرده‌ام؟ یغمایی می‌گوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ می‌شود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

از کلاس اخراج شدم

به هنگام تحصیل در دارالمعلمین، به کلاس درس «صدیق‌اعلم» می‌رود که انگلیسی درس می‌دهد. وارد کلاس می‌شود. معلم شروع به انگلیسی حرف‌زدن می‌کند اما مینوی چیزی نمی‌فهمد. وقتی اعلم می‌بیند او چیزی متوجه نمی‌شود، به فارسی می‌پرسد: چرا دیر سر کلاس آمده‌ای. مینوی از برگزاری کلاس اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. «صدیق‌اعلم» می‌گوید ما در این کلاس انگلیسی حرف می‌زنیم، تو هم باید انگلیسی یاد بگیری. بعد، مینوی می‌رود و گوشه‌ای از کلاس می‌نشیند و گوش می‌دهد. می‌گوید: «دیدم آقای «صدیق‌اعلم» می‌گویند sundy و mondy و من که گمان کرده بودم «ماندی» مهمل «ساندی» است، خنده‌ام گرفت و همین باعث شد که آقای «صدیق‌اعلم» مرا از کلاس بیرون کردند و بنده هم انگلیسی یاد نگرفتم».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

داستانک مردم

ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود

داستانک‌های دشمنی

داستانک‌های دوستی

داستانک‌های قهر

داستانک‌های آشتی‌ها

داستانک نگرفتن جوایز

داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا

داستانک‌های عصبانیت، ترک مجلس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن

داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

این، اولین شغلم بود

در آن زمان اعلام کرده بودند که هر کس تصدیق ششم ابتدایی داشته باشد، می‌تواند معلم شود. مینوی که این تصدیق را داشت، داوطلب معلمی می‌شود. به او می‌گویند: تو به این کوچولویی چه‌طور می‌خواهی معلم بشوی؟ می‌گوید: کسانی که من به آن‌ها درس خواهم داد، از من کوچکترند. این نخستین شغل مینوی بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

با مادرم انگلیسی حرف می‌زدم

مینوی علاقه‌ زیادی به یادگیری زبان انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوه بر کلاس‌ زبانی که می‌کرد، شبی پنجاه، شصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی می‌خواند. به آثار «چارلز دیکنز» رمان‌نویس انگلیسی علاقه وافر داشت. به‌گفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت می‌کرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را می‌داد، در حالی که مادرش اصلا انگلیسی نمی‌دانست!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


داستانک برخی خاله‌زنکی‌های شیرین (اشک‌ها و لبخندها)

داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده

داستانک‌های مشهور ممیزی

داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری

عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن

داستان‌های دیگر

زندگی و تراث

دور تُند زندگی مینوی

مینوی در سال ۱۲۸۲ش در یک خانواده روحانی متولد می‌شود. کودکی‌اش در سامره می‌گذرد؛ سال‌های بین سه‌سالگی تا نه‌سالگی‌اش. پنج‌ساله است که شروع به خواندن قرآن، گلستان و دیوان حافظ می‌کند. پس از آن، به‌همراه خانواده راهی ایران می‌شود. تحصیلات متوسطه‌اش را در مدرسه‌های «امانت»، «اسلام» و «دارالفنون» سپری می‌کند. در این ایام مدتی هم پیش‌نماز مدرسه می‌شود. با «نصرت‌الله باستان»، صادق هدایت و مسعود فرزاد هم‌دوره است. در سال ۱۳۰۹ است که به‌همراه «حسن تقی‌زاده» عازم لندن می‌شود. در آنجا سرپرست محصلین ایرانی می‌شود و شروع به یاد گرفتن زبان انگلیسی در کینگزکالج و مدرسه پلی‌تنیک می‌کند. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی) مشغول به کار می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

گروه ربعه

در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستی‌اش با صادق هدایت، بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین، مسعود فرزاد و یکی دو سال بعد، پرویز ناتل خانلری، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی می‌شود. در آن روزها اغلب در کافه‌ها دور هم جمع می‌شدند و شطرنج بازی می‌کردند و سعی می‌کردند در سیاست دخالتی نکنند. مینوی این پنج‌سال را دوره «کمال کاروری و کاربری» این گروه می‌داند. در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده می‌کنند. مینوی «نامه تنسر»، «نوروزنامه» و «اطلال شهر پارسه» را چاپ می‌کند. با صادق هدایت کتاب «مازیار» را می‌نویسد؛ مینوی قسمت تاریخی‌ آن را و هدایت قسمت نمایشی‌اش را. «ویس و رامین» و جلد اول شاهنامه را هم چاپ می‌کند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم فروغی درست می‌کند و «شاهنشاهی ساسانیان» اثر «کریستین سن» ایران‌شناس دانمارکی را ترجمه می‌کند. پس از آن راهی لندن می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مینوی و کتاب‌خانه‌های ترکیه

مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل می‌کرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایران‌شناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی می‌خواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس می‌کند. مینوی بیش از ده سال در انگلستان می‌ماند و سال‌ها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول می‌شود. می‌خواهد به وطن بازگردد، اما کینه‌ای که وزارت معارف و سایرین از او بابت چاپ کتابش داشتند، کار را برایش دشوار کرده بود. در نهایت ابلاغیه‌ای صادر می‌شود و به او به‌عنوان رئیس دبستان ایرانیان در استانبول عازم ترکیه می‌شود. در آنجاست که به عظمت کتابخانه‌های ترکیه پی می‌برد و زمینه را برای عکس‌برداری از کتابخانه موجود در آن فراهم می‌کند. پس از بازگشت به ایران، از طرف دانشگاه مأمور عکس‌برداری از کتاب‌های کتابخانه ترکیه می‌شود. پس از آن، به‌عنوان رایزن فرهنگی در ترکیه مشغول به‌کار می‌شود که چهار سال به طول می‌انجامد. در این مدت بیش از ده دوازه‌هزار جلد از کتاب‌های خطی موجود در کتابخانه‌های ترکیه را بررسی و یادداشت‌هایی از آن‌ها تهیه می‌کند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

میراث استاد مینوی
حاصل یک‌عمر پویندگی مینوی

کتابخانه شخصی‌ مینوی

هر کتابی که می‌خرید،‌ تاریخ خرید و نامش بر روی آن نقش می‌بست. در پایان عمر، کتابخانه‌‌ای کم‌نظیر و غنی افزون بر بیست‌وپنج هزار جلد کتاب داشت که حاصل یک‌عمر تکاپوی خود را یک‌جا به ملت ایران تقدیم کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه پس از درگذشت استاد، مدتی کتابخانه تعطیل بود و بعد از آن در اواخر دهه ۶۰، کتابخانه با چند مجموعه دیگر از جمله «انجمن حکمت و فلسفه ایران» و «مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی» ادغام شد. در حال حاضر کتابخانه وابسته به «مرکز مطالعات فرهنگی» است.

کتاب‌های این مجموعه به زبان‌های فارسی، عربی، اردو، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، روسی و غیره است. این کتابخانه همچنین دارای نسخه‌های خطی و عکسی در زمینه‌های ایران‌شناسی، اسلام‌شناسی، تاریخ، ادبیات و جغرافیاست.


شخصیت و اندیشه

شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه

مینوی با شاهنامه زندگی می‌کرد. علاقه‌اش به این اثر وصف‌نشدنی بود. فردوسی را جولانگه حس غرور ملی می‌دانست. معتقد بود که این اثر در دوام فرهنگ ایران نقش اساسی داشته است. از اینکه می‌دید شاهنامه در سده‌های پیشین توسط ایران‌شناسان خارجی تصحیح و چاپ شده،‌ رنج می‌برد. به نوشته محمدامین ریاحی مینوی به شاهنامه عشق می‌ورزید و این تعلق‌خاطر از عشق او به ایران و عشق به کمال سرچشمه می‌گرفت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه}}

معتقد بود که شاعران زیادی در طول هزار سال گذشته، اشعار سست و رکیک خود را به شاهنامه فردوسی اضافه کردند که اصلا با سبک و نوع شعر فردوسی تناسب ندارد. اشعار شاهنامه را پس‌و‌پیش کرده و گاه تغییر داده‌اند و گاه کم‌وزیاده کرده‌اند. به‌عقیدهٔ او، هر کسی هر کاری که دلش خواسته با این کتاب کرده، به طوری که اگر خود فردوسی هم زنده بشود نخواهد توانست ابیات خودش را از این میان دربیاورد. بنابرین معتقد بود که شاهنامه باید تصحیح شود و آنچه فردوسی گفته، به دست مردم برسد. به عقیده مینوی «کسی حق ندارد در آثار ملی ما دست ببرد، و آن را به هر شکلی دلش می‌خواهد دربیاورد.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

عاشق وطن بود

مینوی عاشق ادب و فرهنگ فارسی بود. این عشق با وجود او آمیخته شده بود. در 28 سپتامبر 1947 از لندن به یحیی مهدوی نامه‌ای ‌می‌نویسد: عشق من و قلب من و جان من همواره مصروف ایران و متوجه ایرانیان و اسیر زبان و ادبیات فارسی است. دلم می خواهد به هم‌وطنان خود ادبیات و حکم و زبان خودشان را بشناسانم و ادبیات و حکم عالم را معرفی کنم و آنها را به راه معرفت و حکمت بکشم؛ البته به قدری که از عهده مرد کم‌تربیتی مثل من برمی‌آید.[۱]

سخت‌گیری‌ها و تندی‌های استاد

درباره هر چیزی که به زبان و ادبیات فارسی مربوط می‌شد، سخت‌گیر بود و تندمزاج. با کسی خصومت شخصی و درباره مسائل دنیوی نزاعی نداشت. دوستی‌ها و دشمنی‌هایش بر گِرد زبان و ادبیات فارسی و هرچیز مرتبط به تحقیق و پژوهش می‌چرخید. به‌بیان عباس زریاب خویی، هدف حملات او کسانی بودند که به زعم او با نداشتن صلاحیت، با لغت‌سازی و اشتقاق بازی می‌کردند یا متون قدیم را با بی‌دقتی به‌چاپ می‌رساندند یا فلان کلمه را در جای خود به‌کار نمی‌بردند... او فارسی و ادب آن را تا حد عشق ستایش می‌کرد و کدام عاشق است که ننگ حمله و بی‌احترامی به معشوق را تحمل کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ظرایف علمی مینوی

محمد قزوینی دقت و توجه عمیق و هنرمندانه مینوی را در غلط‌گیری و تصحیح مقالات و نوشته‌ها یکی از صفات بارز او برمی‌شمرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد یوسفی نیز فروتنی علمی و از همه‌کس پرسیدن و پرسش‌های خود را به‌صورت یادداشت به دوستان سپردان و هر پاسخ صحیح را به‌نام ایشان در آثار خود آوردن را از دیگر فضایل مینوی بیان می‌کند.

شکل‌گیری بنیاد شاهنامه

شکل‌گیری این بنیاد با نام مینوی گره خورده است. فردوسی‌پژوهی و جست‌وجوگری در شاهنامه از دغدغه‌های مهم علمی او بود. ازاین‌رو می‌خواست با گردآوری کهن‌ترین نسخه‌های شاهنامه، تصحیح انتقادی از این اثر در اختیار اهل تحقیق بگذارد. با تأسیس «بنیاد شاهنامه» نخستین کسی بود که سرپرسی آن را به‌عهده گرفت. با تصحیح بخش‌هایی از شاهنامه مثل «بیژن و منیژه»،‌ «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب»،‌ بنیان تصحیحِ انتقادیِ شاهنامه را پی‌ریزی کرد و با این کار «نهضت ادبی تحقیقی» را در ایران بنیان نهاد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شعر یغمایی برای مینوی

این شعر در مراسم معرفی خدمات علمی مینوی در 22اردیبهشت1356 در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران خوانده شد که بخشی از آن چُنین است:

یادی منظوم از مجتبی مینوی

'کنون گویم به جمع دوستدارانحکایت از گذشته روزگاران
'سخن از پنجه‌وشش‌سال پیش استدلم زین پنجه‌وشش‌سال ریش است
'جوان بودم جوانی بیست‌سالهکه در ری شد مرا روزی حواله
'ز مهر یار و یاران دست شستمبه دارالعلم طهران راه جستم
'در آن مکتب رفیقم مجتبی بودمحصل بود اما اوستا بود
'چه دانشور، چه دانشجو، جوانیز هر گون دانشی بسیار دانی
'ِ«منوچهری» به وصفش گفته نی منکه در هر فن بُد او استاد آن فن
'یگانه گشته از اهل زمانهبه الفاظ متین و رأی مُتقنخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

زمینهٔ فعالیت

فعالیت‌های اداری و فرهنگی مینوی

  • تندنویسی در مجلس شورای ملی از ۱۳۰۵تا۱۳۰۷.
  • ریاست کتابخانه ملی،‌ سال۱۳۰۷.
  • عضویت در دفتر فرهنگی سفارت ایران در لندن سال۱۳۰۹ و در پاریس سال۱۳۱۳.
  • ریاست تعلیمات عالیه وزرات فرهنگ از ۱۳۳۱تا۱۳۳۳.
  • رایزنی فرهنگی سفارت ایران در ترکیه از ۱۳۳۶تا۱۳۴۰.
  • استادی دانشگاه تهران از ۱۳۲۹تا۱۳۴۸.
  • عضویت پیوسته فرهنگستان ادب و هنر از ۱۳۵۲ به‌بعد.
  • مسئولیت علمی بنیاد شاهنامه فردوسی تا آخر عمر تا آخر عمر.

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نظرگاه دیگران

محمدتقی دانش‌پژوه

محمدرضا نصیری

به‌عقیده نصیری، استاد مینوی دلی به‌پاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت می‌دادند بسیار مهربان و گرم بود. به‌هیچ‌وجه از کسی کینه‌ای به دل نمی‌گرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار می‌کرد و همین‌نکته سبب شده بود که برخی گمانِ تندی بر او برند.[۲]

عباس زریاب خویی

خویی می‌گفت: «بالاترین فضیلت مجتبی مینوی شیفتگی او به حقیقت بود. او محقق به‌معنی واقعیِ کلمه بود. عشق به حققت و تعهد ذاتی به‌اینکه جز حقیقت چیزی نگوید و ننویسد در او به‌حد وسواس بود. ازاین‌رو از مشاهدهٔ‌ نادرستی‌ها و نارواها رنج می‌برد و خشم و نفرت او به‌حد غلیان و طغیان می‌رسید.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پرویز ناتل خانلری

بدبختانه نظیرش را نداریم. مینوی در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. شاید عده‌ای دیگر باشند که با او هم‌شأن باشند، اما مینوی علاوه‌براین، به چند زبان مهم اروپایی عمیقا آشنا بود و با ادبیات مغرب‌زمین از همان آغاز جوانی آشنایی پیدا کرده بود؛ بنابرین، علاوه‌بر تبحر در ادبیات خودمان، روش علمی و جدید تحقیق ادبی را می‌دانست و، از این جهت، آثارش برای پژوهندگان جوان سرمشق بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه این نگاه خانلری به مینوی است.

غلامحسین یوسفی

یوسفی زندگی مجتبی مینوی را در این چند کلمه خلاصه کرده است: «یک‌عمر یاد گرفتنن، مطالعه و پژوهش از روزگار جوانی تا آخرین روزهای حیات و ثمره زندگی خود را بی‌دریغ نثار همگان کردن»[۳]

عبدالحسین زرین‌کوب

زرین‌کوب درباره مینوی معتقد است: «در بین پژوهشگران و منقدان عصر ما، مینوی از جمله رجال معدودی بود که می‌توانست جامع بین فرهنگ شرقی و غربی، بین فرهنگ قدیم و جدید، شمرده شود و در حقیقت، در محافل علمی دنیا و در تمام دانشگاه‌های مشهور دنیا هم، کسانی که با ادبیات ایران سروکار داشتند‌اند او را به‌همین عنوان می‌شناختند.»[۴]


نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

به بیان یغمایی، مینوی دلی پاک و بی‌کینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ می‌شد و دوستان را می‌رنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

همچنین او از بخل و خست به دور بود. اگر اهلی می‌دید، از نثار و حتی ایثار داشته‌ها و دانسته‌هایش دریغ نمی‌ورزید.[۵] به‌بیان افشار، هرچه می‌دانست می‌گفت و همیشه خبرآور تازه‌های علمی بود. اما آنچه را نمی‌دانست، پوشیده نمی‌کرد. صریح می‌گفت: «نمی‌دانم». از گفتن این واژه خجالت نمی‌کشید، لذت هم می‌برد.[۶]

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

مینوی در طول عمرش برای کسب دانش و یادگیری شیوه‌های نوین تحقیق و پژوهش سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آسیای غربی از جمله فرانسه و انگلیس، آمریکا و ترکیه داشت. شرکت در مجامع علمی و سمینارها از دیگر برنامه‌های او برای سفر به این کشورها بود.

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

اساتید مینوی

مینوی از محضر بسیاری از بزرگان و محققان عصر خود بهره‌ها برد که به تنی‌چند از آن‌ها اشاره می‌شود:

  • عباس اقبال
  • میرزا ابوالحسن‌خان فروغی
  • میرزا غلامحسین‌خان رهنما
  • پروفسورارنست هرتسفلد (ایران‌شناس آلمانی)

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

توقیف اثر

ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف می‌‌شود. در این دوران مینوی در لندن به‌سر می‌برد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه می‌زنند و دلیل توقیف کتاب را جویا می‌شوند. جوابی که می‌شنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ می‌نویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح کنم». اما دیگر جوابی دریافت نمی‌کند. همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار می‌کند. اجازه فرستادن پول به او داده نمی‌شود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری می‌کند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

منابع

  1. ابتهاج، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. تهران: فرهنگ معاصر. ص. ۴۸۴. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۲۰-۲.
  2. افشار، ایرج (۱۳۵۶). پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی. تهران: چاپخانه گوهر. ص. ۲۲۵.
  3. حبیب یغمایی. استاد مجتبی مینوی. . یغما، ش. ۳۴۲ (۱۳۵۵). 
  4. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ۱۳۸۵. ص. ۱۱۲. شابک ۹۶۴-۵۲۸-۰۶۷-۲. پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  5. مجتبی مینوی و نجف دریابندری. مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده. . کتابِ امروز، ش. ۶ (۱۳۵۲). 

پیوند به بیرون