التفاصیل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | |||
===عناوین قطعات=== | |||
[[فریدون تولَّلی|تولَّلی]] برای هر یک از قطعههای «التفاصیل» عنوانی انتخاب کرده، سپس برای تلفظ صحیح آن عنوان، به سبک فرهنگهای لغت قدیمی یک کلمهٔ هموزن آورده تاابهام تلفظ را برطرف شود. به عنوان نمونه، برای قطعهٔ نخست کتابش عنوان «عراده» را برگزیده است و در توضیح آن چنین نوشته است: «... و عراده بر وزن قلاده اندر لغت، چوبین مرکبی را گویند برسان کجاوهاش محصور کنند و نرده بندند و رنج سفر از مسافران دور دارند. این عجوز فرخاری در طریق سمرقندی بر این مرکب نشسته و در کیفیت آن چنین آورده...». تولَّلی برای قطعههای دیگر التفاصیل عناوین گوناگونی برگزیده که بعضی از آنها اسامی ابزارهایی مانند: اسطرلاب، شاقول، فلاخن و ... است و برای برخی دیگر نام حیواناتی چون: بوزینه، دارکوب، زالو، سمند، قوچ و ...را انتخاب کرده است. بعضی دیگر از قطعات با نام شهرها و کشورهایی چون: بخارا، پاریس، چالوس، موریس، کلمبیا و ...آغاز میشود و یا نام عضوی از بدن مثل: جمجمه، مخ و ...عنوان دستهای از قطعهها را تشکیل میدهد. یا نام اشخاصی مانند: ناصرخسرو، مهالک الممالک، منورالدین و ... عنوان قطعههاست. عنوان بعضی از قطعهها را نیز نمیتوان در دستهبندی خاصی قرار داد، این گونه قطعهها با عناوین متفاوتی چون: اختلاس، انقلاب، باشگاه، بنگ، شیرازه، عجایب البلدان، قرتی، حلقه، خان، درویش، رصد، سلمانی، کابینه، کوسه، ماتیک، نخجیر و ... نامگذاری شده است. در اکثر این عناوین ضمن ذکر وزن آن عنوان، به وجه تسمیه آن نیز پرداخته است. در بین واژگان قطعههای التفاصیل، گاهی لغات عامیانهای چون: ممه، پستو، گزلک، لولو، بادنجان، ملنگ، تقلی، گاله، تنبان و ... به کار رفته است.<ref name=''نقیضه''>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/fa/article?ArticleSearch%5Btitle%5D=%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86+%D8%AA%D9%88%D9%84%D9%84%DB%8C|عنوان=التفاصیل نقیضهٔ گلستان}}</ref> | |||
===دربارهٔ '''نقیضه''' بیشتر بدانیم=== | |||
''نقیضه'' معادل واژهٔ فرنگی ''پارودی'' (parodie) است و در لغت به معنی مخالف و در اصطلاح، وارونه پاسخ دادن شعر کسی را گویند. «نقیضه» یک نوع ادبی خاص محسوب نمیشود، بلکه اصطلاحی است برای نامگذاری محتوای یک اثر. نقیضهپردازی در آثار منظوم و همچنین آثار منثور ادب فارسی وجود دارد.{{سخ}} اصل کلی در همهٔ نقیضهها این است که اثر نقیضه شده مشهورتر از نقیضهاش باشد تا اینکه سبب کاستن از ارزش ادبی و هنری اثر اصلی نشود. نقیضه خوب، نقیضهای است که به گونهای یادآور اثر اصلی (اثر مورد نقیضه واقع شده) باشد. این اصول بستگی به میزان هنر نویسندگی نقیضهپرداز دارد که تا چه حد بتواند رعایت کند. «التفاصیل» از این اصول برخوردار است؛ زیرا [[فریدون تولَّلی|تولَّلی]] هرچند در سرتاسر اثر خود قطعات طنزآمیز به کار برده است، اما این طنز هرگز از ارزش ادبی و همچنین اشتهار و مقبولیت گلستان سعدی نکاسته است. اصل متذکر شدن سرمشق نیز در التفاصیل رعایت شده است، چون در سرتاسر این اثر عبارت منثور و منظومی دیده میشود که به صورت نقیضه بیان شده و خواننده با مشاهدهٔ این عبارات به اصل آنها که در گلستان سعدی به کار رفته، پی میبرد. به عنوان نمونه کمتر خوانندهای پیدا میشود که مقدمهٔ زیبای گلستان سعدی را خوانده باشد و با دیدن این عبارت از التفاصیل، متوجه اصل آن در گلستان نشود؛ «چندان که پای به درون نهادم، بوی کبابم چنان مست کرد که نیزهام از دست بیفتاد». اصل این عبارت در گلستان چنین است: «چون برسیدم، بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت». | |||
و یا این بیت در التفاصیل: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:black}} | |||
{{ب|'''شـــد امـــامـــی کـــه تـــا گـــهـــر آرد'''|'''کـــوســـهای آمـــد و امـــام بـــبـــرد'''}}{{پایان شعر}} | |||
که اصل این بیت در گلستان چنین آمده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:black}} | |||
{{ب|'''شـــد غـــلـــامـــی که آب جـــوی آرد'''|'''آب جـــوی آمـــد و غـــلـــام بـــبـــرد'''}}{{پایان شعر}} | |||
نقیضهها براساس فرم و قالب به دو دسته؛ نقیضههای مختصر و نقیضههای مفصل تقسیم میشوند. التفاصیل بر اساس این تقسیمبندی در دستهٔ دوم از نقیضهها جای میگیرد. ویژگی نقیضهها از نظر طرح و فرم آن است که هر نقیضهای باید ساختار و قالب اثر اصلی را داشته باشد و از آن پیروی کند و اگر چنانچه تغییراتی هم در طرح داده شود، باید نقیضهپرداز به آن تغییرات اشاره کند تا فرم اثر اصلی فراموش نشود.<ref name=''نقیضه''/> | |||
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب=== | ===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب=== | ||
در چاپ سوم التفاصیل برآن بود که قطعهای از آنرا که در خصوص مدیر یکی از جراید شیراز بود و مقام و معروفیتی داشت به جهت روابط و مراودات بعدب حذف کند. اما شخص مذکور گفت: اگرچه هجو و هزلی دربارهٔ من است آنقدر زیبا و شیواست که از بهترین قطعات «التفاصیل» است و حیف است مجداداً چاپ نشود و چاپ شد. | |||
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ||
التفاصیل تولَّلی مفهوم دقیق اصطلاح فرنگی پارودی (parodie) را دارد و در شمار نقیضهٔ منظوم و منثور ادب فارسی قرار دارد. اصول کلی نقیضهسازی در این اثر رعایت شده است، چون تولَّلی در نگارش آن اولاً گلستان سعدی را سرمشق و الگوی خود قرار داده و همچنین از سبک سعدی در گلستان پیروی کرده است. ثانیاً التفاصیل همانند سایر نقیضهها دارای هدف است و تولَّلی با هدف انتقادی و اجتماعی آن را نوشته در نتیجه التفاصیل «نقیضه» گلستان سعدی محسوب میشود. | |||
===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ||
===دلیل شهرت=== | ===دلیل شهرت=== | ||
خط ۳۸: | خط ۵۵: | ||
هر چند عبید آغازگر این سبک نوشتاری بود اما با توجه به اینکه [[فریدون تولَّلی|تولَّلی]] با هنرمندی خاصی که در مسیر انتقاد و طنز پیش گرفته، می توان گفت حتی از عبید زاکانی هم در مرتبه بالاتری قرار گرفته است، چون تولَّلی برای بیان مقاصد طنزآمیز چنان هنرمندانه عمل کرده است که تصور میشود برای هر پدیده و حادثهای تابلوی رنگی و زنده را در پیش روی خوانندگان قرار داده است. وی با توانایی خاص خود در هنر طنزنویسی، مفاهیم بکر را با زبانی طنزآمیز بیان کرده که در آن مفاسد و معایب اجتماع عصر خود را به خوبی به تصویر کشیده است.<ref name=''نقیضه''/> | هر چند عبید آغازگر این سبک نوشتاری بود اما با توجه به اینکه [[فریدون تولَّلی|تولَّلی]] با هنرمندی خاصی که در مسیر انتقاد و طنز پیش گرفته، می توان گفت حتی از عبید زاکانی هم در مرتبه بالاتری قرار گرفته است، چون تولَّلی برای بیان مقاصد طنزآمیز چنان هنرمندانه عمل کرده است که تصور میشود برای هر پدیده و حادثهای تابلوی رنگی و زنده را در پیش روی خوانندگان قرار داده است. وی با توانایی خاص خود در هنر طنزنویسی، مفاهیم بکر را با زبانی طنزآمیز بیان کرده که در آن مفاسد و معایب اجتماع عصر خود را به خوبی به تصویر کشیده است.<ref name=''نقیضه''/> | ||
==برای کسانی که کتاب را | ==برای کسانی که کتاب را خواندهاند== | ||
===داستانکها=== | ===داستانکها=== | ||
====مجوز==== | ====مجوز==== | ||
خط ۶۴: | خط ۷۰: | ||
===سالشمار کتاب=== | ===سالشمار کتاب=== | ||
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ||
تولَّلی پس از انتخاب عنوان برای هر قطعه، به معنی لغوی و اصطلاحی آن میپردازد. سپس ابیاتی در قالبهای مختلف چون: رباعی، مثنوی، قطعه، مستزاد، قصیده و گاهی غزل میآورد. این روند بسته به اطناب و ایجاز قطعهها تکرار میشود. مطلب گنجانده شده در قطعهها به یکی از موضوعات و حوادث اجتماع عصر تولَّلی اشاره دارد که با زبان طنز بیان شده است. تولَّلی با هنرمندی خاص عناوین برگزیده برای قطعهها را در تمام متن تکرار کرده است. | |||
راوی اصلی قطعههای التفاصیل خود تولَّلی است، اما در همه جا نام خود را نمیآورد، بلکه بسته به موضوع قطعه، گاهی اشخاص دیگر، راویان قطعههای التفاصیل را تشکیل میدهند و تولَّلی از زبان آنها اشعار و عباراتی را بیان میکند. تولَّلی هرگاه خود راوی قطعهها باشد به این شیوه قطعه را آغاز میکند: «صاحب التفاصیل فرموده»، «صاحب التفاصیل ماجرای آن را چنین آورده» و حتی برای خودش از جملات معترضهٔ دعایی نیز استفاده میکند: «صاحب التفاصیل -طولالله عمره- حکایت کند»، «صاحب التفاصیل -شیدالله ارکانه- فرماد»، «صاحب التفاصیل -ادامالله بقائه لارشاد المظلومین- فرماید» و ... | |||
اما اگر راوی قطعهها شخص دیگری باشد -که معمولا اشخاص خیالی و طنزآمیز هستند- بیشتر به صورت طنز قطعه را شروع میکند: «لقلق بن احمق بن لئیم...فرموده»، «مولانا تنبل علیشاه ماهانی فرماید»، «بهروز بن هشام صاحب تذکره الحمقای مینویسد»، «خواجه حبیب بادنجان پیچ فرماید»، «خواجه فضولالدین کلکلاتی فرماید»، «شیخ شعیبالدین نانجیب مروزی فرماید» و ... | |||
نقیضهپردازان با اهدافی چون: استهزای و هزل، تفنن و تفریح و انتقاد از اجتماع به نقیضهسازی آثار میپردازند. تولَّلی نیز نقیضه خود را با هدف انتقادی و اجتماعی نگاشته است، چون تمام قطعههای التفاصیل انعکاس واقعیتها و نابسامانیهای جامعهٔ عصر تولَّلی میباشد. قطعههای التفاصیل از نظر درونمایه یا سیاسی هستند یا اجتماعی. تولَّلی در قطعه های سیاسی به صورت کنایی مسائل داخلی و خارجی چون: حزبها و شخصیتهای سیاسی، رواج سیاستهای استعماری به ایران، استخراج و فروش نفت، دستگاه قضایی کشور، آزار و شکنجه آزادگان، سیاستهای خارجی روس و انگلیس در جنگ جهانی دوم و... را با زبان طنز مورد انتقاد قرار داده است و در قطعه های اجتماعی به انتقاد از ثروتمندان، تقلیدهای کورکورانه از فرهنگ غرب و شرق، پوششها و مدلهای مبتذل، دور ماندن از اصل، شاعران مداح درباری، ریاکاران، درویشان، خانان و... پرداخته است. | |||
مثلا در قطعه زیر از سیاستمداران عصر خود که به آزار و شکنجه آزادگان پرداختهاند، میگوید: «سیاست الملوک...و چون سلطان ماچین را چین بر جبین افتاد و علایم کهولت بر ناصیه حضرتش مشهود گشت، فرزندان را فرا پیش خواند و مرایشان را فرمود: ایدون بدانید که من این خطه عظیم و خزاین زر و سیم از اشک یتیم گرد آورده و این خیمه و خرگاه از افغان و آه و دود دل بیگانه به پا داشتهام، زنهار با کس مدارا منمایید و قدم از طریق جور و عدوان بیرون منهید که خلایق جهان را مزاج عدالت نیست. | |||
رعیت چون بیخ است و سلطان درخت******بر این بیخ باید زدن تا به بیخ | |||
وگرنه رعیت چو نیرو گرفت *****چپاند به حلق شهنشاه سیخ | |||
قطعه | |||
هماره در پی تحصیل سیم و زر میباش که در مقام ضرورت یگانه یاورت اوست | |||
ز سیم رشته و از زر ناب سوزن کن بدوز روز مبادا دهان دشمن و دوست | |||
تولَّلی در پایان قطعه هدف خود را از نوشتن آن چنین بیان کرده است: «این حکایت بدان آوردم تا بدانی کفایت ملک به جور و ظلم نشاید و سیاست خلق جز به داد و کیاست صورت نبندد و جلوس بر او رنگ امارت را نخستین شرط داد و دهش باشد، نه غارت و نهب والسلام». | |||
دو قطعهٔ «رقص شرقی» و «قرتی» از نمونههای بسیار خوب انتقاد تولَّلی به رسمهای ناهجار کشورهای غربی و شرقی است که متاسفانه مورد تقلید کورکورانهٔ جوانان ایران واقع شده است: «رقص شرقی... و دیگر از غرایز بشری آن که به هنگام وجد و سورطریق وقار بنهد و حلیه طمأنینه بیافکند... و رقص خود بر دو قسم است؛ آن که رقاص به اراده خویش بر عرصه شود و ... و به نغمات موزون به رفتار آید و متانت از دست ننهد و صیانت ذات مرعی دارد و این رقص را در اصطلاح رقص غربی گویند. دو دیگر از اقسام رقص، رقص شرقی است که همگان را برآن وقوفی کامل است و آن چنان یاشد که شرقی رقاص از کیسهٔ دیگران اجیر شود و مزد گیرد و به دلخواه اجانب به محافل ایشان شود و قر دهد و کرم ریزد و بشکن زند و... | |||
قطعه | |||
نازم به قرشمالیات ای شرقی رقاص که هر طرفی باد وزد نان تو چرب است | |||
قر ریز و بجنبان و قمش آی که امروز استاد تو زر به کف و پنجه به ضرب است | |||
و یا در دو مقاله دیگر به نامهای «وافور» و «بنگ»که در مضرات مواد مخدر است، تولَّلی به انتقاد از افراد مبتلا به به بلایای خانمانسوز پرداخته است. انتقاد تولَّلی از اجتماع در همه جای قطعات به یک زبان و یکسان نیست، گاهی طنز قطعات صریح و مستقیم است و گاهی طنز برخی از قطعهها به صورت پوشیده و نهانی است که خواننده به راحتی طنز موجود را نمیفهمد و گاهی نیز با زبان دشنام به انتقاد از اجتماع پرداخته است. | |||
تولَّلی در قصیدهای با مطلعِ «صد اشرفی گرفتم و گفتم مدیحهای***در وصف خسروی که به گیتی هنر نداشت»، همآواز با شاعر درّه یمگان (ناصر خسرو) در انقاد از شاعران مداح درباری ندای بیزاری خود را از «ریختن قیمتی دُرّ لفظ دری در پای خوکان» بیان میکند. | |||
تمامی اشعاری که در خلال عبارات منثور التفاصیل گنجانده شده، از خود تولَّلی است چون وی علاوه بر هنر نویسندگی، شاعر نیز بوده و بیشتر اشعار خود را در قالب «شعر نو» میسرود. اشعار میان نثر التفاصیل غالباً با زبان طنز بیان شده که از تخیل و قریحه شاعری تولَّلی سرچشمه گرفته است. وی به دلیل انتقاد از سنتگرایان در قالب سنتی این اشعار را بیان کرده است. تولَّلی برخی اشعار التفاصیل را به خاطر طنز، استهزای و تمسخر به شاعران خیالی که ساخته دهن خود بوده نسبت داده و از زبان آنها نقل کرده است.<ref name=''نقیضه''/> | |||
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ||
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ||
====انگیزه==== | |||
فریدون تولَّلی همیشه بساط زندگیاش روبهراه بوده است زیرا که خانواده او ثروت بسیار داشتهاند. اما با وجود اینکه زندگانیاش روبهراه در اثر انگیزههای درونی و وجدانی نتوانست زندگی آرام و خوشی داشته باشد. خود را دربهدر و آواره تا با رنجهای ملتی که در زیر فشار جانسوز فقر، گرسنگی، بیکاری و جهل خرد میشد آشنا شود و آشنا شد و دستاندرکار مبارزه در راه به دست آوردن اندیشهٔ اصلی شد. اول میاندیشید که میتوان با بازگویی و جلوه دادن بدبختیها، جهلها، پلیدیها و ناخوشی های مردم، به آنها بفهماند که خود را کنار بکشند و زندگانی واقعی را درک نمایند، به همین دلیل به نوشتن قطعات «التفاصیل» همت ورزید تا با زبان هجو و شوخی، مسائل جدی و حیاتی را پیش کشد و شرح دهد. اما آب از آب تکان نخورد برعکس عدهای از مردمان فریبخورده بر او تاختند و دشمن او شدند. | |||
===سبک کتاب=== | ===سبک کتاب=== | ||
===پیشینهٔ کتاب=== | ===پیشینهٔ کتاب=== | ||
خط ۷۵: | خط ۱۰۴: | ||
====شخصیتهای فرعی==== | ====شخصیتهای فرعی==== | ||
===گزارشی از فروش کتاب=== | ===گزارشی از فروش کتاب=== | ||
التفاصیل برای اولین بار در شیراز در چاپخانهٔ شیراز در سال ۱۳۲۴ چاپ شده بود و آنچنان مورد استقبال قرار گرفته بود که خیلی زود نایاب شده و به چاپ دوم رسیده بود. | |||
آن روزها روزنامهٔ «صدای شیراز» در شیراز چاپ میشد و به خاطر چاپ آثار فریدون که بیشتر در زمینهٔسیاسی و انتقادی و اجتماعی بود آنهم با زبانی طنزآمیز و کوبنده، در همان ساعات اولیه به فروش میرسید و نایاب میشد. | |||
===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ||
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب=== | ===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب=== | ||
خط ۸۰: | خط ۱۱۲: | ||
===اظهارنظرها=== | ===اظهارنظرها=== | ||
====نقدهای مثبت==== | ====نقدهای مثبت==== | ||
=====[[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]]===== | |||
در تاریخ هزاروصد سالهٔ طنز پارسی، دوران مشروطیت و سالهای پس از سقوط رضاشاه، دورهای زرّین و درخشان است و [[فریدون تولَّلی|تولَّلی]] در این میان پایگاهی بسیار بلند و والا دارد. اگر روزی موانع سیاسی موجود رفع شود و تاریخ طنز در سدهٔ اخیر به درستی بررسی شود و چهرههای برجسته و سرآمد آن معرفی شوند، صاحب «التفاصیل» از جمله صدرنشینان این محفل است، در کنار ایرج و دهخدا و بهروز و افراشته و [[صادق هدایت|هدایت]]. برای نسل امروز که عملاً محروم از ادبیات نوع التفاصیل است، پرداختن به ارزیابی جوانب کار تولَّلی شاید کار آسانی نباشد؛ اینقدر میتوان گفت که از همان نخستین شمارههایی که تولَّلی در روزنامهٔ سروش (شیراز۱۳۲۴) به نوشتن قطعات التفاصیل پرداخت، ذهن و ضمیر همهٔ نخبگان عصر را متوجه خویش کرد و همه را به تحسین خود واداشت.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=شفیعی کدکنی|تاریخ=بهمن و اسفند۱۳۹۰|عنوان=فریدون تولَّلی|ژورنال= بخارا(ویژهنامهٔ فریدون تولَّلی)|صفحه=۱۹۴}}</ref> | |||
=====پرویز خائفی===== | |||
گروهی معتقدند بعد از عبید جز فریدون دیگری را نداریم، اما منن برآنم که تولَّلی با ذهنیت خاصی که در این جهت داشت از عبید والاتر و بالاتر است. او برای بیان مقاصد طنزآمیز به گونهای بود که از هر پدیده و حادثهای تابویی میساخت که با گذشت زمان رنگ کهنگی نمیگرفت و غبار زمان بر آن نمینشست، آنهم به گونهای که بارها شاهد بودهام با سرعتی عجیب مفاهیم بکر و کوبنده و شیرین را با بیانی گزنده و گستاخانه به قالب کلام میریخت. | |||
=====ملک الشعرای بهار===== | |||
بعد از خواندن قطعهٔ «پیچه» مینویسد: من که نویسنده این مقالات را ندیدهام فکر نمیکردم جوانی در این سنین عمر چنین ادیبانه سخن بگوید | |||
====نقدهای منفی==== | ====نقدهای منفی==== | ||
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ||
====نظرات داوری در مراسمهای گوناگون==== | ====نظرات داوری در مراسمهای گوناگون==== | ||
====اظهارنظر دیگر شخصیتها==== | ====اظهارنظر دیگر شخصیتها==== | ||
====نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب==== | ====نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب==== | ||
====تأثیرپذیرفته از==== | ====تأثیرپذیرفته از==== | ||
تولَّلی در نگارش التفاصیل علاوه بر پیروی از سبک رسالههای منثور عبید زاکانی، طرح حکایات گلستان سعدی (آمیختگی نظم و نثر) را با تغییراتی، الگو و سرمشق طنزنویسی خود قرار داده است. یکی از تغییرات تولَّلی آن است که در التفاصیل قطعههای منظوم نسبت به حکایتهای منظوم گلستان سعدی بیشتر است. تغییر دیگر این است که وزن ابیات گنجانده شده در بین قطعات منثور التفاصیل مانند ابیات گلستان از وزن یکسان برخوردار نیست. تولَّلی در ابتدای قطعهها گاهی یک شعر در قالب رباعی میآورد و پس از آن عبارات منثوری میگنجاند. سپس بیتی یا ابیاتی در وزن دیگر میآورد و این تنوع وزن در همهٔ قطعههای این اثر دیده میشود.<ref name=''نقیضه''/> | |||
====تأثیرگذاشته بر==== | ====تأثیرگذاشته بر==== | ||
====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== | ====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== |
نسخهٔ ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۶
التفاصیل | |
---|---|
نویسنده | فریدون تولَّلی |
ناشر | کانون تربیت |
محل نشر | شیراز |
موضوع | قطعات طنزآمیز سیاسی و اجتماعی |
کتاب التفاصیل اثر فریدون تولَّلی یکی از نقیضههای گلستان سعدی است متشکل از ۷۶ قطعهٔ کوتاه. این اثر از نظر قالب داستانی با حکایتهای گلستان سعدی و حکایتهای آثار منثور طنزآمیز عبید زاکانی شباهتهایی دارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
عناوین قطعات
تولَّلی برای هر یک از قطعههای «التفاصیل» عنوانی انتخاب کرده، سپس برای تلفظ صحیح آن عنوان، به سبک فرهنگهای لغت قدیمی یک کلمهٔ هموزن آورده تاابهام تلفظ را برطرف شود. به عنوان نمونه، برای قطعهٔ نخست کتابش عنوان «عراده» را برگزیده است و در توضیح آن چنین نوشته است: «... و عراده بر وزن قلاده اندر لغت، چوبین مرکبی را گویند برسان کجاوهاش محصور کنند و نرده بندند و رنج سفر از مسافران دور دارند. این عجوز فرخاری در طریق سمرقندی بر این مرکب نشسته و در کیفیت آن چنین آورده...». تولَّلی برای قطعههای دیگر التفاصیل عناوین گوناگونی برگزیده که بعضی از آنها اسامی ابزارهایی مانند: اسطرلاب، شاقول، فلاخن و ... است و برای برخی دیگر نام حیواناتی چون: بوزینه، دارکوب، زالو، سمند، قوچ و ...را انتخاب کرده است. بعضی دیگر از قطعات با نام شهرها و کشورهایی چون: بخارا، پاریس، چالوس، موریس، کلمبیا و ...آغاز میشود و یا نام عضوی از بدن مثل: جمجمه، مخ و ...عنوان دستهای از قطعهها را تشکیل میدهد. یا نام اشخاصی مانند: ناصرخسرو، مهالک الممالک، منورالدین و ... عنوان قطعههاست. عنوان بعضی از قطعهها را نیز نمیتوان در دستهبندی خاصی قرار داد، این گونه قطعهها با عناوین متفاوتی چون: اختلاس، انقلاب، باشگاه، بنگ، شیرازه، عجایب البلدان، قرتی، حلقه، خان، درویش، رصد، سلمانی، کابینه، کوسه، ماتیک، نخجیر و ... نامگذاری شده است. در اکثر این عناوین ضمن ذکر وزن آن عنوان، به وجه تسمیه آن نیز پرداخته است. در بین واژگان قطعههای التفاصیل، گاهی لغات عامیانهای چون: ممه، پستو، گزلک، لولو، بادنجان، ملنگ، تقلی، گاله، تنبان و ... به کار رفته است.[۱]
دربارهٔ نقیضه بیشتر بدانیم
نقیضه معادل واژهٔ فرنگی پارودی (parodie) است و در لغت به معنی مخالف و در اصطلاح، وارونه پاسخ دادن شعر کسی را گویند. «نقیضه» یک نوع ادبی خاص محسوب نمیشود، بلکه اصطلاحی است برای نامگذاری محتوای یک اثر. نقیضهپردازی در آثار منظوم و همچنین آثار منثور ادب فارسی وجود دارد.
اصل کلی در همهٔ نقیضهها این است که اثر نقیضه شده مشهورتر از نقیضهاش باشد تا اینکه سبب کاستن از ارزش ادبی و هنری اثر اصلی نشود. نقیضه خوب، نقیضهای است که به گونهای یادآور اثر اصلی (اثر مورد نقیضه واقع شده) باشد. این اصول بستگی به میزان هنر نویسندگی نقیضهپرداز دارد که تا چه حد بتواند رعایت کند. «التفاصیل» از این اصول برخوردار است؛ زیرا تولَّلی هرچند در سرتاسر اثر خود قطعات طنزآمیز به کار برده است، اما این طنز هرگز از ارزش ادبی و همچنین اشتهار و مقبولیت گلستان سعدی نکاسته است. اصل متذکر شدن سرمشق نیز در التفاصیل رعایت شده است، چون در سرتاسر این اثر عبارت منثور و منظومی دیده میشود که به صورت نقیضه بیان شده و خواننده با مشاهدهٔ این عبارات به اصل آنها که در گلستان سعدی به کار رفته، پی میبرد. به عنوان نمونه کمتر خوانندهای پیدا میشود که مقدمهٔ زیبای گلستان سعدی را خوانده باشد و با دیدن این عبارت از التفاصیل، متوجه اصل آن در گلستان نشود؛ «چندان که پای به درون نهادم، بوی کبابم چنان مست کرد که نیزهام از دست بیفتاد». اصل این عبارت در گلستان چنین است: «چون برسیدم، بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت».
و یا این بیت در التفاصیل:
شـــد امـــامـــی کـــه تـــا گـــهـــر آرد | کـــوســـهای آمـــد و امـــام بـــبـــرد |
که اصل این بیت در گلستان چنین آمده است:
شـــد غـــلـــامـــی که آب جـــوی آرد | آب جـــوی آمـــد و غـــلـــام بـــبـــرد |
نقیضهها براساس فرم و قالب به دو دسته؛ نقیضههای مختصر و نقیضههای مفصل تقسیم میشوند. التفاصیل بر اساس این تقسیمبندی در دستهٔ دوم از نقیضهها جای میگیرد. ویژگی نقیضهها از نظر طرح و فرم آن است که هر نقیضهای باید ساختار و قالب اثر اصلی را داشته باشد و از آن پیروی کند و اگر چنانچه تغییراتی هم در طرح داده شود، باید نقیضهپرداز به آن تغییرات اشاره کند تا فرم اثر اصلی فراموش نشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
در چاپ سوم التفاصیل برآن بود که قطعهای از آنرا که در خصوص مدیر یکی از جراید شیراز بود و مقام و معروفیتی داشت به جهت روابط و مراودات بعدب حذف کند. اما شخص مذکور گفت: اگرچه هجو و هزلی دربارهٔ من است آنقدر زیبا و شیواست که از بهترین قطعات «التفاصیل» است و حیف است مجداداً چاپ نشود و چاپ شد.
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
التفاصیل تولَّلی مفهوم دقیق اصطلاح فرنگی پارودی (parodie) را دارد و در شمار نقیضهٔ منظوم و منثور ادب فارسی قرار دارد. اصول کلی نقیضهسازی در این اثر رعایت شده است، چون تولَّلی در نگارش آن اولاً گلستان سعدی را سرمشق و الگوی خود قرار داده و همچنین از سبک سعدی در گلستان پیروی کرده است. ثانیاً التفاصیل همانند سایر نقیضهها دارای هدف است و تولَّلی با هدف انتقادی و اجتماعی آن را نوشته در نتیجه التفاصیل «نقیضه» گلستان سعدی محسوب میشود.
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
در ادبیات فارسی زمینه های علمی نقیضهپردازی را نخستین بار «عبید زاکانی» با نگارش رسالههای منثور فراهم آورد سپس نویسندگان دیگری به پیروی از سبک عبید به نقیضهپردازی پرداختند.
هر چند عبید آغازگر این سبک نوشتاری بود اما با توجه به اینکه تولَّلی با هنرمندی خاصی که در مسیر انتقاد و طنز پیش گرفته، می توان گفت حتی از عبید زاکانی هم در مرتبه بالاتری قرار گرفته است، چون تولَّلی برای بیان مقاصد طنزآمیز چنان هنرمندانه عمل کرده است که تصور میشود برای هر پدیده و حادثهای تابلوی رنگی و زنده را در پیش روی خوانندگان قرار داده است. وی با توانایی خاص خود در هنر طنزنویسی، مفاهیم بکر را با زبانی طنزآمیز بیان کرده که در آن مفاسد و معایب اجتماع عصر خود را به خوبی به تصویر کشیده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
تولَّلی پس از انتخاب عنوان برای هر قطعه، به معنی لغوی و اصطلاحی آن میپردازد. سپس ابیاتی در قالبهای مختلف چون: رباعی، مثنوی، قطعه، مستزاد، قصیده و گاهی غزل میآورد. این روند بسته به اطناب و ایجاز قطعهها تکرار میشود. مطلب گنجانده شده در قطعهها به یکی از موضوعات و حوادث اجتماع عصر تولَّلی اشاره دارد که با زبان طنز بیان شده است. تولَّلی با هنرمندی خاص عناوین برگزیده برای قطعهها را در تمام متن تکرار کرده است.
راوی اصلی قطعههای التفاصیل خود تولَّلی است، اما در همه جا نام خود را نمیآورد، بلکه بسته به موضوع قطعه، گاهی اشخاص دیگر، راویان قطعههای التفاصیل را تشکیل میدهند و تولَّلی از زبان آنها اشعار و عباراتی را بیان میکند. تولَّلی هرگاه خود راوی قطعهها باشد به این شیوه قطعه را آغاز میکند: «صاحب التفاصیل فرموده»، «صاحب التفاصیل ماجرای آن را چنین آورده» و حتی برای خودش از جملات معترضهٔ دعایی نیز استفاده میکند: «صاحب التفاصیل -طولالله عمره- حکایت کند»، «صاحب التفاصیل -شیدالله ارکانه- فرماد»، «صاحب التفاصیل -ادامالله بقائه لارشاد المظلومین- فرماید» و ...
اما اگر راوی قطعهها شخص دیگری باشد -که معمولا اشخاص خیالی و طنزآمیز هستند- بیشتر به صورت طنز قطعه را شروع میکند: «لقلق بن احمق بن لئیم...فرموده»، «مولانا تنبل علیشاه ماهانی فرماید»، «بهروز بن هشام صاحب تذکره الحمقای مینویسد»، «خواجه حبیب بادنجان پیچ فرماید»، «خواجه فضولالدین کلکلاتی فرماید»، «شیخ شعیبالدین نانجیب مروزی فرماید» و ...
نقیضهپردازان با اهدافی چون: استهزای و هزل، تفنن و تفریح و انتقاد از اجتماع به نقیضهسازی آثار میپردازند. تولَّلی نیز نقیضه خود را با هدف انتقادی و اجتماعی نگاشته است، چون تمام قطعههای التفاصیل انعکاس واقعیتها و نابسامانیهای جامعهٔ عصر تولَّلی میباشد. قطعههای التفاصیل از نظر درونمایه یا سیاسی هستند یا اجتماعی. تولَّلی در قطعه های سیاسی به صورت کنایی مسائل داخلی و خارجی چون: حزبها و شخصیتهای سیاسی، رواج سیاستهای استعماری به ایران، استخراج و فروش نفت، دستگاه قضایی کشور، آزار و شکنجه آزادگان، سیاستهای خارجی روس و انگلیس در جنگ جهانی دوم و... را با زبان طنز مورد انتقاد قرار داده است و در قطعه های اجتماعی به انتقاد از ثروتمندان، تقلیدهای کورکورانه از فرهنگ غرب و شرق، پوششها و مدلهای مبتذل، دور ماندن از اصل، شاعران مداح درباری، ریاکاران، درویشان، خانان و... پرداخته است.
مثلا در قطعه زیر از سیاستمداران عصر خود که به آزار و شکنجه آزادگان پرداختهاند، میگوید: «سیاست الملوک...و چون سلطان ماچین را چین بر جبین افتاد و علایم کهولت بر ناصیه حضرتش مشهود گشت، فرزندان را فرا پیش خواند و مرایشان را فرمود: ایدون بدانید که من این خطه عظیم و خزاین زر و سیم از اشک یتیم گرد آورده و این خیمه و خرگاه از افغان و آه و دود دل بیگانه به پا داشتهام، زنهار با کس مدارا منمایید و قدم از طریق جور و عدوان بیرون منهید که خلایق جهان را مزاج عدالت نیست.
رعیت چون بیخ است و سلطان درخت******بر این بیخ باید زدن تا به بیخ
وگرنه رعیت چو نیرو گرفت *****چپاند به حلق شهنشاه سیخ
قطعه
هماره در پی تحصیل سیم و زر میباش که در مقام ضرورت یگانه یاورت اوست
ز سیم رشته و از زر ناب سوزن کن بدوز روز مبادا دهان دشمن و دوست
تولَّلی در پایان قطعه هدف خود را از نوشتن آن چنین بیان کرده است: «این حکایت بدان آوردم تا بدانی کفایت ملک به جور و ظلم نشاید و سیاست خلق جز به داد و کیاست صورت نبندد و جلوس بر او رنگ امارت را نخستین شرط داد و دهش باشد، نه غارت و نهب والسلام».
دو قطعهٔ «رقص شرقی» و «قرتی» از نمونههای بسیار خوب انتقاد تولَّلی به رسمهای ناهجار کشورهای غربی و شرقی است که متاسفانه مورد تقلید کورکورانهٔ جوانان ایران واقع شده است: «رقص شرقی... و دیگر از غرایز بشری آن که به هنگام وجد و سورطریق وقار بنهد و حلیه طمأنینه بیافکند... و رقص خود بر دو قسم است؛ آن که رقاص به اراده خویش بر عرصه شود و ... و به نغمات موزون به رفتار آید و متانت از دست ننهد و صیانت ذات مرعی دارد و این رقص را در اصطلاح رقص غربی گویند. دو دیگر از اقسام رقص، رقص شرقی است که همگان را برآن وقوفی کامل است و آن چنان یاشد که شرقی رقاص از کیسهٔ دیگران اجیر شود و مزد گیرد و به دلخواه اجانب به محافل ایشان شود و قر دهد و کرم ریزد و بشکن زند و...
قطعه
نازم به قرشمالیات ای شرقی رقاص که هر طرفی باد وزد نان تو چرب است
قر ریز و بجنبان و قمش آی که امروز استاد تو زر به کف و پنجه به ضرب است
و یا در دو مقاله دیگر به نامهای «وافور» و «بنگ»که در مضرات مواد مخدر است، تولَّلی به انتقاد از افراد مبتلا به به بلایای خانمانسوز پرداخته است. انتقاد تولَّلی از اجتماع در همه جای قطعات به یک زبان و یکسان نیست، گاهی طنز قطعات صریح و مستقیم است و گاهی طنز برخی از قطعهها به صورت پوشیده و نهانی است که خواننده به راحتی طنز موجود را نمیفهمد و گاهی نیز با زبان دشنام به انتقاد از اجتماع پرداخته است.
تولَّلی در قصیدهای با مطلعِ «صد اشرفی گرفتم و گفتم مدیحهای***در وصف خسروی که به گیتی هنر نداشت»، همآواز با شاعر درّه یمگان (ناصر خسرو) در انقاد از شاعران مداح درباری ندای بیزاری خود را از «ریختن قیمتی دُرّ لفظ دری در پای خوکان» بیان میکند.
تمامی اشعاری که در خلال عبارات منثور التفاصیل گنجانده شده، از خود تولَّلی است چون وی علاوه بر هنر نویسندگی، شاعر نیز بوده و بیشتر اشعار خود را در قالب «شعر نو» میسرود. اشعار میان نثر التفاصیل غالباً با زبان طنز بیان شده که از تخیل و قریحه شاعری تولَّلی سرچشمه گرفته است. وی به دلیل انتقاد از سنتگرایان در قالب سنتی این اشعار را بیان کرده است. تولَّلی برخی اشعار التفاصیل را به خاطر طنز، استهزای و تمسخر به شاعران خیالی که ساخته دهن خود بوده نسبت داده و از زبان آنها نقل کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
انگیزه
فریدون تولَّلی همیشه بساط زندگیاش روبهراه بوده است زیرا که خانواده او ثروت بسیار داشتهاند. اما با وجود اینکه زندگانیاش روبهراه در اثر انگیزههای درونی و وجدانی نتوانست زندگی آرام و خوشی داشته باشد. خود را دربهدر و آواره تا با رنجهای ملتی که در زیر فشار جانسوز فقر، گرسنگی، بیکاری و جهل خرد میشد آشنا شود و آشنا شد و دستاندرکار مبارزه در راه به دست آوردن اندیشهٔ اصلی شد. اول میاندیشید که میتوان با بازگویی و جلوه دادن بدبختیها، جهلها، پلیدیها و ناخوشی های مردم، به آنها بفهماند که خود را کنار بکشند و زندگانی واقعی را درک نمایند، به همین دلیل به نوشتن قطعات «التفاصیل» همت ورزید تا با زبان هجو و شوخی، مسائل جدی و حیاتی را پیش کشد و شرح دهد. اما آب از آب تکان نخورد برعکس عدهای از مردمان فریبخورده بر او تاختند و دشمن او شدند.
سبک کتاب
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
التفاصیل برای اولین بار در شیراز در چاپخانهٔ شیراز در سال ۱۳۲۴ چاپ شده بود و آنچنان مورد استقبال قرار گرفته بود که خیلی زود نایاب شده و به چاپ دوم رسیده بود. آن روزها روزنامهٔ «صدای شیراز» در شیراز چاپ میشد و به خاطر چاپ آثار فریدون که بیشتر در زمینهٔسیاسی و انتقادی و اجتماعی بود آنهم با زبانی طنزآمیز و کوبنده، در همان ساعات اولیه به فروش میرسید و نایاب میشد.
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
شفیعی کدکنی
در تاریخ هزاروصد سالهٔ طنز پارسی، دوران مشروطیت و سالهای پس از سقوط رضاشاه، دورهای زرّین و درخشان است و تولَّلی در این میان پایگاهی بسیار بلند و والا دارد. اگر روزی موانع سیاسی موجود رفع شود و تاریخ طنز در سدهٔ اخیر به درستی بررسی شود و چهرههای برجسته و سرآمد آن معرفی شوند، صاحب «التفاصیل» از جمله صدرنشینان این محفل است، در کنار ایرج و دهخدا و بهروز و افراشته و هدایت. برای نسل امروز که عملاً محروم از ادبیات نوع التفاصیل است، پرداختن به ارزیابی جوانب کار تولَّلی شاید کار آسانی نباشد؛ اینقدر میتوان گفت که از همان نخستین شمارههایی که تولَّلی در روزنامهٔ سروش (شیراز۱۳۲۴) به نوشتن قطعات التفاصیل پرداخت، ذهن و ضمیر همهٔ نخبگان عصر را متوجه خویش کرد و همه را به تحسین خود واداشت.[۲]
پرویز خائفی
گروهی معتقدند بعد از عبید جز فریدون دیگری را نداریم، اما منن برآنم که تولَّلی با ذهنیت خاصی که در این جهت داشت از عبید والاتر و بالاتر است. او برای بیان مقاصد طنزآمیز به گونهای بود که از هر پدیده و حادثهای تابویی میساخت که با گذشت زمان رنگ کهنگی نمیگرفت و غبار زمان بر آن نمینشست، آنهم به گونهای که بارها شاهد بودهام با سرعتی عجیب مفاهیم بکر و کوبنده و شیرین را با بیانی گزنده و گستاخانه به قالب کلام میریخت.
ملک الشعرای بهار
بعد از خواندن قطعهٔ «پیچه» مینویسد: من که نویسنده این مقالات را ندیدهام فکر نمیکردم جوانی در این سنین عمر چنین ادیبانه سخن بگوید
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تولَّلی در نگارش التفاصیل علاوه بر پیروی از سبک رسالههای منثور عبید زاکانی، طرح حکایات گلستان سعدی (آمیختگی نظم و نثر) را با تغییراتی، الگو و سرمشق طنزنویسی خود قرار داده است. یکی از تغییرات تولَّلی آن است که در التفاصیل قطعههای منظوم نسبت به حکایتهای منظوم گلستان سعدی بیشتر است. تغییر دیگر این است که وزن ابیات گنجانده شده در بین قطعات منثور التفاصیل مانند ابیات گلستان از وزن یکسان برخوردار نیست. تولَّلی در ابتدای قطعهها گاهی یک شعر در قالب رباعی میآورد و پس از آن عبارات منثوری میگنجاند. سپس بیتی یا ابیاتی در وزن دیگر میآورد و این تنوع وزن در همهٔ قطعههای این اثر دیده میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «التفاصیل نقیضهٔ گلستان».
- ↑ شفیعی کدکنی. «فریدون تولَّلی». بخارا(ویژهنامهٔ فریدون تولَّلی)، بهمن و اسفند۱۳۹۰، ۱۹۴.