مجتبی مینوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|محل تولد = | |محل تولد = | ||
|والدین = '''شیخ عیسی شریعتمداری''' | |والدین = '''شیخ عیسی شریعتمداری''' | ||
|تاریخ مرگ = | |تاریخ مرگ = ۶بهمن۱۳۵۵ <ref name=''استاد مینوی''/><ref name=''نسخه چاپی''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۲}}</ref> | ||
|محل مرگ = تهران | |محل مرگ = تهران | ||
|علت مرگ = | |علت مرگ = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
[[پرونده:Minavi&zirinkob.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> لندن - دکتر قمر آریان،{{سخ}} دکتر عبدالحسین زرینکوب {{سخ}}و استاد مجتبی مینوی </center>''']] | [[پرونده:Minavi&zirinkob.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> لندن - دکتر قمر آریان،{{سخ}} دکتر عبدالحسین زرینکوب {{سخ}}و استاد مجتبی مینوی </center>''']] | ||
مجتبی مینوی طهرانی،(۱۹ بهمن ۱۲۸۲- | مجتبی مینوی طهرانی،(۱۹ بهمن ۱۲۸۲- ۶ بهمن ۱۳۵۵) ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشته است. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل دادند. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیه خلاصه شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال ۱۳۲۸ و در دوره اوج گرفتن نهضت ملی شدن نفت پس از 15 سال از انگلستان به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت پیدا کرد تا با سفر به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخه خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
===نیش قلمش اشک استاد را درآورد=== | ===نیش قلمش اشک استاد را درآورد=== | ||
عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی یغمایی اقبال را اشک بهچشمآورده، میبیند. استاد که از نقدی تند که دربارهاش در مجله یغما چاپ شده بود، ناراحت بود، میگوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بودهاید چه کردهام؟ یغمایی میگوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ میشود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!<ref name=''استاد مینوی''>{{یادکرد|نویسنده=یغمایی|مقاله=استاد مجتبی مینوی|ترجمه=|ژورنال=یغما|تاریخ=۱۳۵۵|دوره=|شماره= ۳۴۲|صفحه ۷۴۶ تا ۷۵۱}}</ref> | عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی یغمایی اقبال را اشک بهچشمآورده، میبیند. استاد که از نقدی تند که دربارهاش در مجله یغما چاپ شده بود، ناراحت بود، میگوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بودهاید چه کردهام؟ یغمایی میگوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ میشود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!<ref name=''استاد مینوی''>{{یادکرد|نویسنده=یغمایی|مقاله=استاد مجتبی مینوی|ترجمه=|ژورنال=یغما|تاریخ=۱۳۵۵|دوره=|شماره= ۳۴۲|صفحه ۷۴۶ تا ۷۵۱}}</ref> | ||
=== | ===از کلاس اخراج شدم=== | ||
به هنگام تحصیل در دارالمعلمین، به کلاس درس «صدیقاعلم» میرود که انگلیسی درس میدهد. وارد کلاس میشود. معلم شروع به انگلیسی حرفزدن میکند اما مینوی چیزی نمیفهمد. وقتی اعلم میبیند او چیزی متوجه نمیشود، به فارسی میپرسد: چرا دیر سر کلاس آمدهای. مینوی از برگزاری کلاس اظهار بیاطلاعی میکند. «صدیقاعلم» میگوید ما در این کلاس انگلیسی حرف میزنیم، تو هم باید انگلیسی یاد بگیری. بعد، مینوی میرود و گوشهای از کلاس مینشیند و گوش میدهد. میگوید: «دیدم آقای «صدیقاعلم» میگویند sundy و mondy و من که گمان کرده بودم «ماندی» مهمل «ساندی» است، خندهام گرفت و همین باعث شد که آقای «صدیقاعلم» مرا از کلاس بیرون کردند و بنده هم انگلیسی یاد نگرفتم».<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===داستانک مردم=== | ===داستانک مردم=== | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
===داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن=== | ===داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن=== | ||
=== | ===این، اولین شغلم بود=== | ||
در آن زمان اعلام کرده بودند که هر کس تصدیق ششم ابتدایی داشته باشد، میتواند معلم شود. مینوی که این تصدیق را داشت، داوطلب معلمی میشود. به او میگویند: تو به این کوچولویی چهطور میخواهی معلم بشوی؟ میگوید: کسانی که من به آنها درس خواهم داد، از من کوچکترند. این نخستین شغل مینوی بود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله=مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده|ترجمه=|ژورنال=کتابِ امروز|تاریخ=۱۳۵۲|دوره=|شماره= ۶|صفحه ۲تا۱۹}}</ref> | |||
===با مادرم انگلیسی حرف میزدم=== | |||
مینوی علاقه زیادی به یادگیری زبان انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوه بر کلاس زبانی که میکرد، شبی پنجاه، شصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی میخواند. به آثار «چارلز دیکنز» رماننویس انگلیسی علاقه وافر داشت. بهگفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت میکرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را میداد، در حالی که مادرش اصلا انگلیسی نمیدانست!<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)=== | ===داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)=== | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۷: | ||
==زندگی و تراث== | ==زندگی و تراث== | ||
=== | ===دور تُند زندگی مینوی=== | ||
مینوی در سال ۱۲۸۲ش در یک خانواده روحانی متولد میشود. کودکیاش در سامره میگذرد؛ سالهای بین سهسالگی تا نهسالگیاش. پنجساله است که شروع به خواندن قرآن، گلستان و دیوان حافظ میکند. پس از آن، بههمراه خانواده راهی ایران میشود. تحصیلات متوسطهاش را در مدرسههای «امانت»، «اسلام» و «دارالفنون» سپری میکند. در این ایام مدتی هم پیشنماز مدرسه میشود. با «نصرتالله باستان»، [[صادق هدایت]] و مسعود فرزاد همدوره است. در سال ۱۳۰۹ است که بههمراه «حسن تقیزاده» عازم لندن میشود. در آنجا سرپرست محصلین ایرانی میشود و شروع به یاد گرفتن زبان انگلیسی در کینگزکالج و مدرسه پلیتنیک میکند. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی) مشغول به کار میشود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
====گروه ربعه==== | |||
در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستیاش با [[صادق هدایت]]، [[بزرگ علوی]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[مسعود فرزاد]] و یکی دو سال بعد، [[پرویز ناتل خانلری]]، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی میشود. در آن روزها اغلب در کافهها دور هم جمع میشدند و شطرنج بازی میکردند و سعی میکردند در سیاست دخالتی نکنند. مینوی این پنجسال را دوره «کمال کاروری و کاربری» این گروه میداند. | |||
در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده میکنند. مینوی '''«نامه تنسر»'''، '''«نوروزنامه»''' و '''«اطلال شهر پارسه»''' را چاپ میکند. با [[صادق هدایت]] کتاب '''«مازیار»''' را مینویسد؛ مینوی قسمت تاریخی آن را و هدایت قسمت نمایشیاش را. '''«ویس و رامین»''' و جلد اول شاهنامه را هم چاپ میکند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم فروغی درست میکند و '''«شاهنشاهی ساسانیان»''' اثر «کریستین سن» ایرانشناس دانمارکی را ترجمه میکند. پس از آن راهی لندن میشود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
====مینوی و کتابخانههای ترکیه==== | |||
مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل میکرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایرانشناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی میخواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس میکند. | |||
مینوی بیش از ده سال در انگلستان میماند و سالها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول میشود. میخواهد به وطن بازگردد، اما کینهای که وزارت معارف و سایرین از او بابت چاپ کتابش داشتند، کار را برایش دشوار کرده بود. در نهایت ابلاغیهای صادر شد و به او بهعنوان رئیس دبستان ایرانیان در استانبول تعیین میشود. عازم ترکیه میشود. در آنجاست که به عظمت کتابخانههای ترکیه پی میبرد و زمینه را برای عکسبرداری از کتابخانه موجود در آن فراهم میکند. پس از بازگشت به ایران، از طرف دانشگاه مأمور عکسبرداری از کتابهای کتابخانه ترکیه میشود. پس از آن، بهعنوان رایزن فرهنگی در ترکیه مشغول بهکار میشود که چهار سال به طول میانجامد. در این مدت بیش از ده دوازههزار جلد از کتابهای خطی موجود در کتابخانههای ترکیه را بررسی و یادداشتهایی از آنها تهیه میکند.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
===شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه=== | |||
مینوی معتقد بود که شاعران زیادی در طول هزار سال گذشته، اشعار سست و رکیک خود را به شاهنامه فردوسی اضافه کردند که اصلا با سبک و نوع شعر فردوسی تناسب ندارد. اشعار شاهنامه را پسوپیش کرده و گاه تغییر دادهاند و گاه کموزیاده کردهاند. بهعقیدهٔ او، هر کسی هر کاری که دلش خواسته با این کتاب کرده، به طوری که اگر خود فردوسی هم زنده بشود نخواهد توانست ابیات خودش را از این میان دربیاورد. بنابرین معتقد بود که شاهنامه باید تصحیح شود و آنچه فردوسی گفته، به دست مردم برسد. به عقیده مینوی «کسی حق ندارد در آثار ملی ما دست ببرد، و آن را به هر شکلی دلش میخواهد دربیاورد.»<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===زمینهٔ فعالیت=== | ===زمینهٔ فعالیت=== | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۲۷: | ||
===یادمان و بزرگداشتها=== | ===یادمان و بزرگداشتها=== | ||
===از | ===از نظرگاه دیگران=== | ||
====محمدتقی دانشپژوه==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|مینوی کسی بود که همه شرایط تحقیق و بررسی علمی در او گرد آمدهبود و گذشته از دقتنظر و هوش تندوتیزی که داشت، اطلاعات و آگاهی علمی او بسیار گسترده بود. این نظر دانشپژوه درباره مینوی است.<ref name=''نسخه چاپی''/>}} | |||
====محمدرضا نصیری==== | |||
بهعقیده نصیری، استاد مینوی دلی بهپاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت میدادند بسیار مهربان و گرم بود. بههیچوجه از کسی کینهای به دل نمیگرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار میکرد و همیننکته سبب شده بود که برخی گمانِ تندی بر او برند.<ref name=''گفتوگو بامینوی''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۴}}</ref> | |||
===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش=== | ===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش=== | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۶۲: | ||
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)=== | ===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)=== | ||
مینوی در طول عمرش برای کسب دانش و یادگیری شیوههای نوین تحقیق و پژوهش سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آسیای غربی از جمله فرانسه و انگلیس، آمریکا و ترکیه داشت. شرکت در مجامع علمی و سمینارها از دیگر برنامههای او برای سفر به این کشورها بود. | |||
===برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است=== | ===برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است=== | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۸۰: | ||
===حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود=== | ===حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود=== | ||
=== | ===توقیف اثر=== | ||
ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف میشود. در این دوران مینوی در لندن بهسر میبرد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه میزنند و دلیل توقیف کتاب را جویا میشوند. جوابی که میشنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ مینویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح کنم». اما دیگر جوابی دریافت نمیکند. | |||
همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار میکند. اجازه فرستادن پول به او داده نمیشود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری میکند.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===نام جاهایی که به اسم این فرد است=== | ===نام جاهایی که به اسم این فرد است=== | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۹۲: | ||
===برگههایی از مصاحبههای فرد=== | ===برگههایی از مصاحبههای فرد=== | ||
==آثار و کتابشناسی== | |||
===سبک و لحن و ویژگی آثار=== | ===سبک و لحن و ویژگی آثار=== | ||
خط ۴۹۰: | خط ۲۰۰: | ||
===جوایز و افتخارات=== | ===جوایز و افتخارات=== | ||
===بررسی چند اثر=== | ===بررسی چند اثر=== | ||
=== | ===ناشرانی که با او کار کردهاند=== | ||
===تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها=== | ===تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها=== | ||
==منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)== | |||
خط ۵۰۸: | خط ۲۱۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
#{{یادکرد|نویسنده۱=حبیب یغمایی|مقاله= استاد مجتبی مینوی|ترجمه=|ژورنال= یغما|تاریخ=۱۳۵۵|دوره=|شماره= ۳۴۲|صفحه ۷۴۶ تا۷۵۱}} | |||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= |نام= |عنوان = زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|سال= ۱۳۸۵|ناشر= انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|مکان= تهران|شابک=۹۶۴-۵۲۸-۰۶۷-۲|چاپ= پنجم |صفحه= ۱۱۲}} | |||
#{{یادکرد|نویسنده۱= مجتبی مینوی|نویسنده۲=نجف دریابندری|مقاله= مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده|ترجمه=|ژورنال= کتابِ امروز|تاریخ=۱۳۵۲|دوره=|شماره= ۶|صفحه ۲تا۱۹}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
نسخهٔ ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۰۳
مجتبی مینوی طهرانی،(۱۹ بهمن ۱۲۸۲- ۶ بهمن ۱۳۵۵) ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشته است. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل دادند. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیه خلاصه شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال ۱۳۲۸ و در دوره اوج گرفتن نهضت ملی شدن نفت پس از 15 سال از انگلستان به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت پیدا کرد تا با سفر به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخه خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانک عشق
نیش قلمش اشک استاد را درآورد
عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی یغمایی اقبال را اشک بهچشمآورده، میبیند. استاد که از نقدی تند که دربارهاش در مجله یغما چاپ شده بود، ناراحت بود، میگوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بودهاید چه کردهام؟ یغمایی میگوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ میشود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
از کلاس اخراج شدم
به هنگام تحصیل در دارالمعلمین، به کلاس درس «صدیقاعلم» میرود که انگلیسی درس میدهد. وارد کلاس میشود. معلم شروع به انگلیسی حرفزدن میکند اما مینوی چیزی نمیفهمد. وقتی اعلم میبیند او چیزی متوجه نمیشود، به فارسی میپرسد: چرا دیر سر کلاس آمدهای. مینوی از برگزاری کلاس اظهار بیاطلاعی میکند. «صدیقاعلم» میگوید ما در این کلاس انگلیسی حرف میزنیم، تو هم باید انگلیسی یاد بگیری. بعد، مینوی میرود و گوشهای از کلاس مینشیند و گوش میدهد. میگوید: «دیدم آقای «صدیقاعلم» میگویند sundy و mondy و من که گمان کرده بودم «ماندی» مهمل «ساندی» است، خندهام گرفت و همین باعث شد که آقای «صدیقاعلم» مرا از کلاس بیرون کردند و بنده هم انگلیسی یاد نگرفتم».خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
این، اولین شغلم بود
در آن زمان اعلام کرده بودند که هر کس تصدیق ششم ابتدایی داشته باشد، میتواند معلم شود. مینوی که این تصدیق را داشت، داوطلب معلمی میشود. به او میگویند: تو به این کوچولویی چهطور میخواهی معلم بشوی؟ میگوید: کسانی که من به آنها درس خواهم داد، از من کوچکترند. این نخستین شغل مینوی بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با مادرم انگلیسی حرف میزدم
مینوی علاقه زیادی به یادگیری زبان انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوه بر کلاس زبانی که میکرد، شبی پنجاه، شصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی میخواند. به آثار «چارلز دیکنز» رماننویس انگلیسی علاقه وافر داشت. بهگفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت میکرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را میداد، در حالی که مادرش اصلا انگلیسی نمیدانست!خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
دور تُند زندگی مینوی
مینوی در سال ۱۲۸۲ش در یک خانواده روحانی متولد میشود. کودکیاش در سامره میگذرد؛ سالهای بین سهسالگی تا نهسالگیاش. پنجساله است که شروع به خواندن قرآن، گلستان و دیوان حافظ میکند. پس از آن، بههمراه خانواده راهی ایران میشود. تحصیلات متوسطهاش را در مدرسههای «امانت»، «اسلام» و «دارالفنون» سپری میکند. در این ایام مدتی هم پیشنماز مدرسه میشود. با «نصرتالله باستان»، صادق هدایت و مسعود فرزاد همدوره است. در سال ۱۳۰۹ است که بههمراه «حسن تقیزاده» عازم لندن میشود. در آنجا سرپرست محصلین ایرانی میشود و شروع به یاد گرفتن زبان انگلیسی در کینگزکالج و مدرسه پلیتنیک میکند. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی) مشغول به کار میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
گروه ربعه
در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستیاش با صادق هدایت، بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین، مسعود فرزاد و یکی دو سال بعد، پرویز ناتل خانلری، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی میشود. در آن روزها اغلب در کافهها دور هم جمع میشدند و شطرنج بازی میکردند و سعی میکردند در سیاست دخالتی نکنند. مینوی این پنجسال را دوره «کمال کاروری و کاربری» این گروه میداند.
در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده میکنند. مینوی «نامه تنسر»، «نوروزنامه» و «اطلال شهر پارسه» را چاپ میکند. با صادق هدایت کتاب «مازیار» را مینویسد؛ مینوی قسمت تاریخی آن را و هدایت قسمت نمایشیاش را. «ویس و رامین» و جلد اول شاهنامه را هم چاپ میکند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم فروغی درست میکند و «شاهنشاهی ساسانیان» اثر «کریستین سن» ایرانشناس دانمارکی را ترجمه میکند. پس از آن راهی لندن میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مینوی و کتابخانههای ترکیه
مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل میکرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایرانشناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی میخواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس میکند.
مینوی بیش از ده سال در انگلستان میماند و سالها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول میشود. میخواهد به وطن بازگردد، اما کینهای که وزارت معارف و سایرین از او بابت چاپ کتابش داشتند، کار را برایش دشوار کرده بود. در نهایت ابلاغیهای صادر شد و به او بهعنوان رئیس دبستان ایرانیان در استانبول تعیین میشود. عازم ترکیه میشود. در آنجاست که به عظمت کتابخانههای ترکیه پی میبرد و زمینه را برای عکسبرداری از کتابخانه موجود در آن فراهم میکند. پس از بازگشت به ایران، از طرف دانشگاه مأمور عکسبرداری از کتابهای کتابخانه ترکیه میشود. پس از آن، بهعنوان رایزن فرهنگی در ترکیه مشغول بهکار میشود که چهار سال به طول میانجامد. در این مدت بیش از ده دوازههزار جلد از کتابهای خطی موجود در کتابخانههای ترکیه را بررسی و یادداشتهایی از آنها تهیه میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شخصیت و اندیشه
شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه
مینوی معتقد بود که شاعران زیادی در طول هزار سال گذشته، اشعار سست و رکیک خود را به شاهنامه فردوسی اضافه کردند که اصلا با سبک و نوع شعر فردوسی تناسب ندارد. اشعار شاهنامه را پسوپیش کرده و گاه تغییر دادهاند و گاه کموزیاده کردهاند. بهعقیدهٔ او، هر کسی هر کاری که دلش خواسته با این کتاب کرده، به طوری که اگر خود فردوسی هم زنده بشود نخواهد توانست ابیات خودش را از این میان دربیاورد. بنابرین معتقد بود که شاهنامه باید تصحیح شود و آنچه فردوسی گفته، به دست مردم برسد. به عقیده مینوی «کسی حق ندارد در آثار ملی ما دست ببرد، و آن را به هر شکلی دلش میخواهد دربیاورد.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نظرگاه دیگران
محمدتقی دانشپژوه
« | مینوی کسی بود که همه شرایط تحقیق و بررسی علمی در او گرد آمدهبود و گذشته از دقتنظر و هوش تندوتیزی که داشت، اطلاعات و آگاهی علمی او بسیار گسترده بود. این نظر دانشپژوه درباره مینوی است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
محمدرضا نصیری
بهعقیده نصیری، استاد مینوی دلی بهپاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت میدادند بسیار مهربان و گرم بود. بههیچوجه از کسی کینهای به دل نمیگرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار میکرد و همیننکته سبب شده بود که برخی گمانِ تندی بر او برند.[۱]
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
به بیان یغمایی، مینوی دلی پاک و بیکینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ میشد و دوستان را میرنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
مینوی در طول عمرش برای کسب دانش و یادگیری شیوههای نوین تحقیق و پژوهش سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آسیای غربی از جمله فرانسه و انگلیس، آمریکا و ترکیه داشت. شرکت در مجامع علمی و سمینارها از دیگر برنامههای او برای سفر به این کشورها بود.
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
توقیف اثر
ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف میشود. در این دوران مینوی در لندن بهسر میبرد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه میزنند و دلیل توقیف کتاب را جویا میشوند. جوابی که میشنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ مینویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح کنم». اما دیگر جوابی دریافت نمیکند.
همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار میکند. اجازه فرستادن پول به او داده نمیشود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
منابع
- حبیب یغمایی. استاد مجتبی مینوی. . یغما، ش. ۳۴۲ (۱۳۵۵).
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ۱۳۸۵. ص. ۱۱۲. شابک ۹۶۴-۵۲۸-۰۶۷-۲. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - مجتبی مینوی و نجف دریابندری. مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده. . کتابِ امروز، ش. ۶ (۱۳۵۲).