محمدرضا شرفی خبوشان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
|نام = محمدرضا شرفی خبوشان | |نام = محمدرضا شرفی خبوشان | ||
|تصویر = Sharafi.jpg | |تصویر = Sharafi.jpg | ||
|توضیح تصویر = '''نوشتن تمرینی است برای زیستن'''<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/271481/%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%86|عنوان=نوشتن و زیستن}}</ref> | |توضیح تصویر = '''نوشتن تمرینی است برای زیستن'''<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/271481/%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%86|عنوان= نوشتن و زیستن}}</ref> | ||
|نام اصلی = | |نام اصلی = | ||
|زمینه فعالیت = شعر | |زمینه فعالیت = شعر و داستاننویسی{{سخ}}خاطرهنگاری و پژوهش{{سخ}}مدرس و دبیریِ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزهٔ جلال]] | ||
|ملیت = | |ملیت = | ||
|تاریخ تولد | |تاریخ تولد = ٢٠مهر۱۳۵۷ | ||
|محل تولد = | |محل تولد = ورامین اصفهان | ||
|والدین = | |والدین = | ||
|تاریخ مرگ = | |تاریخ مرگ = | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
|پیشه = | |پیشه = شاعر و داستاننویس و مدرس | ||
|سالهای نویسندگی = | |سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = بالای سر آبها{{سخ}}موهای تو خانه ماهیهاست{{سخ}} | |کتابها = بالای سر آبها{{سخ}}موهای تو خانه ماهیهاست{{سخ}}[[عاشقی بهسبک ونگوک]]{{سخ}}[[بیکتابی]] و... | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار | |دیوان اشعار = «از واژهها تهی»{{سخ}}«نامت را بگذار وسط این شعر» و... | ||
|تخلص = | |تخلص = | ||
|فیلم ساخته براساس اثر = | |فیلم ساخته براساس اثر = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|شریک زندگی = | |شریک زندگی = | ||
|فرزندان = | |فرزندان = | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|جوایز جشن سینمای ایران = | |جوایز جشن سینمای ایران = | ||
|جوایز حافظ = | |جوایز حافظ = | ||
|جوایز = [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] | |جوایز = [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]{{سخ}}کتاب سال برای «[[بیکتابی]]» و... | ||
|گفتاورد = | |گفتاورد = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Ab.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' | [[پرونده:Ab.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''«بالای سرِآبها» برندهٔ کتاب سال دفاع مقدس'''</center>]] | ||
[[پرونده:vangog.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> ''' | [[پرونده:vangog.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> '''نقدی بر روشنفکری'''</center>]] | ||
[[پرونده:Mahi.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' | [[پرونده:Mahi.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''رمان ویژهٔ نوجوانان از قیام مردم ورامین'''</center>]] | ||
[[پرونده:Vasat sher.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجموعه اشعاری برای دفاع مقدس'''</center>]] | [[پرونده:Vasat sher.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجموعه اشعاری برای دفاع مقدس'''</center>]] | ||
[[پرونده:یحیی-و-یاکریم.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''روایتی | [[پرونده:یحیی-و-یاکریم.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''روایتی از قیام ١۵خرداد'''</center>]] | ||
[[پرونده:1234.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> ''' | [[پرونده:1234.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجموعهاشعاری با نگاهی به طنز'''</center>]] | ||
[[پرونده:Roman nojavan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> '''رمانی که جایزهاش به کتابخانههای سیلزده اهدا شد '''</center>]] | [[پرونده:Roman nojavan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''رمانی که جایزهاش به کتابخانههای سیلزده اهدا شد.'''</center>]] | ||
محمدرضا شرفی خبوشان | |||
'''محمدرضا شرفی خبوشان''' شاعر و نویسندهای که برای برخی از آثارش موفق به دریافت [[کتاب سال]] جمهوری اسلامی و [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزۀ جلال]] و... است. شرفی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» جایزه ادبی جلال است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/9891/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF|عنوان=آتیه داستان ایرانی}}</ref> | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
مهاجرت شرفیِ پدر سکونت خانواده را از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک میکشاند. محمدرضای شرفی اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگسال و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری، در کنار شعر غرل و سپید معرف گسترهٔ آثار اوست. از جمله نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پانهاد و سپس به جهان داستان نویسی روی آورد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و همزمان با برگزاری مسابقات و اردوهای شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را بهصورت حرفهای آغاز کرد و حتی در چند دوره نیز بهعنوان شاعر برتر، منتخب کشوری شد و نخستین اثر خود را در قالب مجموعه شعر بهنام '''«از واژهها تهی»''' ، در سال ١٣٨٢ و در سن بیست وپنج سالگی منتشر کرد.<ref name=''زندگینامه''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www-ketabnevis-ir.blog.ir/post/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%20%D9%87%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C|عنوان= زندگینامه}}</ref> محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه است.<ref name=''دبیر ادبیات''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13930513000774/شرفی-آموزش-و-پرورش-برای-استفاده-از-ظرفیت-دبیران-صاحب-قلم-برنامه-ندارد|عنوان= دبیر ادبیات}}</ref> | |||
==داستانک== | ==داستانک== | ||
===آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد=== | ===آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد=== | ||
شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمانهای داستانهایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای اینکه از موشک باران در امان باشند از «تهران» به «ورامین» میآمدند و ما میزبان آنها بودیم. خیلی از مهمانانی که میآمدند با خودشان اثاثیه و وسایل هم میآوردند. یکی از این مهمانان کتابهایش را در یک کارتن بستهبندی کرده بود و با خودش آورده بود و من هم به صورت مخفیانه در عوالم کودکی گاهی ناخنکی به این کارتن میزدم و کتابهایی که در این کارتن بود را به نوعی کشف میکردم، و اینکار برایم خیلی لذتبخش بود! بهواسطه کشف این کتابها و خواندن و مطالعۀ آنها به دنبال شعر افتادم و در روند شعر قرار گرفتم و شعر دریچهای برای لحظههای تنهایی و خلوتم شد.»<ref name=''گفتگوبانویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.varamincity.ir/?p=18403|عنوان=گفتگوبانویسنده}}</ref> | شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمانهای داستانهایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای اینکه از موشک باران در امان باشند از «تهران» به «ورامین» میآمدند و ما میزبان آنها بودیم. خیلی از مهمانانی که میآمدند با خودشان اثاثیه و وسایل هم میآوردند. یکی از این مهمانان کتابهایش را در یک کارتن بستهبندی کرده بود و با خودش آورده بود و من هم به صورت مخفیانه در عوالم کودکی گاهی ناخنکی به این کارتن میزدم و کتابهایی که در این کارتن بود را به نوعی کشف میکردم، و اینکار برایم خیلی لذتبخش بود! بهواسطه کشف این کتابها و خواندن و مطالعۀ آنها به دنبال شعر افتادم و در روند شعر قرار گرفتم و شعر دریچهای برای لحظههای تنهایی و خلوتم شد.»<ref name=''گفتگوبانویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.varamincity.ir/?p=18403|عنوان=گفتگوبانویسنده}}</ref> | ||
===دفترچهل برگ=== | ===دفترچهل برگ=== | ||
شرفی خبوشان از دفتر چهل برگ و دست نوشتههایی می گوید که بالهای او را در آسمان شعر گشود: «انتهای کوچۀ ما شاعری زندگی میکرد که بیشترین حجم آثار اشعار عاشورایی را در ایران دارد. ایشان آقای ژولیده نیشابوری بودند. من نخستین بار دوازده ساله بودم که اشعارم را در دفتر چهل برگی نوشتم و فهرست بندی و نامگذاری کردم و به ایشان نشان دادم و گفتم که این را ببینید این کتاب شعر من است!»<ref name=''مستند نویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.telewebion.com/episode/2030196|عنوان=مستند نویسنده}}</ref> | شرفی خبوشان از دفتر چهل برگ و دست نوشتههایی می گوید که بالهای او را در آسمان شعر گشود: «انتهای کوچۀ ما شاعری زندگی میکرد که بیشترین حجم آثار اشعار عاشورایی را در ایران دارد. ایشان آقای ژولیده نیشابوری بودند. من نخستین بار دوازده ساله بودم که اشعارم را در دفتر چهل برگی نوشتم و فهرست بندی و نامگذاری کردم و به ایشان نشان دادم و گفتم که این را ببینید این کتاب شعر من است!»<ref name=''مستند نویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.telewebion.com/episode/2030196|عنوان=مستند نویسنده}}</ref> | ||
===نخستین کتابم وقتی چاپ شد=== | ===نخستین کتابم وقتی چاپ شد=== | ||
نخ باریکی که این شاعر را به دنیای حرفهایشدن متصل کرد تا نمود آثارش را در نگاه دیگران به تماشا بنشیند اینگونه آغاز شد: «بین جرأت و جسارت، و حماقت میگویند یک نخ باریک وجود دارد. من اولین مجموعه شعرم را در سال ١٣٨٢، زمانی که بیست و پنج سال داشتم چاپ کردم که البته زیاد زود هم نبوده است. سالها قبل از آنهم مجموعه شعر آماده داشتم زیرا آغاز شعرسرایی من از دوران تحصیلات راهنمایی بود؛ یعنی تقریباً از دوازدهسالگی.»<ref name=''زندگینامه''></ref> | نخ باریکی که این شاعر را به دنیای حرفهایشدن متصل کرد تا نمود آثارش را در نگاه دیگران به تماشا بنشیند اینگونه آغاز شد: «بین جرأت و جسارت، و حماقت میگویند یک نخ باریک وجود دارد. من اولین مجموعه شعرم را در سال ١٣٨٢، زمانی که بیست و پنج سال داشتم چاپ کردم که البته زیاد زود هم نبوده است. سالها قبل از آنهم مجموعه شعر آماده داشتم زیرا آغاز شعرسرایی من از دوران تحصیلات راهنمایی بود؛ یعنی تقریباً از دوازدهسالگی.»<ref name=''زندگینامه''></ref> | ||
===از خاطرهنگاری تا داستاننویسی=== | ===از خاطرهنگاری تا داستاننویسی=== | ||
خاطرهنویسی دریچهای شد تا شرفی خبوشان دنیای پرنور داستان را بیاغازد: «من در مسیری قرار گرفتم که علاقهمند شدم خاطرات دوران دفاع مقدس را جمعآوری کنم و با کسانی که جنگ رفتهاند مصاحبه کنم. وقتی در این مسیر قرار گرفتم دیدم که خاطرات چه ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری روی مخاطب دارد و شکل اولیۀ داستان است از همین جا متوجه ارزش داستان شدم؛ یعنی داستان را با خاطره و تدوین و گردآوری و ویرایش و چاپ خاطرات آغاز کردم و پنج شش کتاب از ایندست که مربوط به خاطرات و گفتوگوهای دفاع مقدس بود را بهچاپ رساندم که همه آنها با همت و همکاری با اداره حفظ آثار و نشر دفاع مقدس شهرستان ورامین شکل گرفت؛ کتابهایی مانند «'''مردی که در ارتفاع ماند'''».<ref name=''گفتگوبانویسنده''></ref> | خاطرهنویسی دریچهای شد تا شرفی خبوشان دنیای پرنور داستان را بیاغازد: «من در مسیری قرار گرفتم که علاقهمند شدم خاطرات دوران دفاع مقدس را جمعآوری کنم و با کسانی که جنگ رفتهاند مصاحبه کنم. وقتی در این مسیر قرار گرفتم دیدم که خاطرات چه ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری روی مخاطب دارد و شکل اولیۀ داستان است از همین جا متوجه ارزش داستان شدم؛ یعنی داستان را با خاطره و تدوین و گردآوری و ویرایش و چاپ خاطرات آغاز کردم و پنج شش کتاب از ایندست که مربوط به خاطرات و گفتوگوهای دفاع مقدس بود را بهچاپ رساندم که همه آنها با همت و همکاری با اداره حفظ آثار و نشر دفاع مقدس شهرستان ورامین شکل گرفت؛ کتابهایی مانند «'''مردی که در ارتفاع ماند'''».<ref name=''گفتگوبانویسنده''></ref> | ||
=== نقاشروشنفکر به سبک ونگوگ=== | === نقاشروشنفکر به سبک ونگوگ=== | ||
:«چیزی که مرا مشتاق کرد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» را بنویسم شخصیت نقاشروشنفکر بود که برایم جذاب بود. در تاریخ معاصرمان شخصیتهایی را داریم که هم نقاش هستند و هم روشنفکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته بر عهده این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس میکردم تکیه بر نقاشی و روشنفکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب میتواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»<ref name=''جوایز ادبی''>{{یادکرد وب|نشانی=http://sobhe-no.ir/newspaper/252/13/9551|عنوان= جوایز ادبی}}</ref> | :«چیزی که مرا مشتاق کرد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» را بنویسم شخصیت نقاشروشنفکر بود که برایم جذاب بود. در تاریخ معاصرمان شخصیتهایی را داریم که هم نقاش هستند و هم روشنفکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته بر عهده این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس میکردم تکیه بر نقاشی و روشنفکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب میتواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»<ref name=''جوایز ادبی''>{{یادکرد وب|نشانی=http://sobhe-no.ir/newspaper/252/13/9551|عنوان= جوایز ادبی}}</ref> | ||
===نامها ریشه در اسطوره دارند=== | ===نامها ریشه در اسطوره دارند=== | ||
شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به سبک ونگوگ» برای رمانش می گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطورههای تاریخی جستجو کرد. زمانی که جوانان نجات یافته از دست ضحاک به کوههای "البرز کوه" پناه میبرند و روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود، و بر ضحاک قیام میکنند. در اینجا کوه جنبه اسطورهای داشته و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»<ref name=''ممیزی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://defapress.ir/fa/news/6314/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%84|عنوان=ممیزی}}</ref> | شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به سبک ونگوگ» برای رمانش می گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطورههای تاریخی جستجو کرد. زمانی که جوانان نجات یافته از دست ضحاک به کوههای "البرز کوه" پناه میبرند و روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود، و بر ضحاک قیام میکنند. در اینجا کوه جنبه اسطورهای داشته و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»<ref name=''ممیزی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://defapress.ir/fa/news/6314/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%84|عنوان=ممیزی}}</ref> | ||
===تقدیم جایزه به سیلزدگان=== | ===تقدیم جایزه به سیلزدگان=== | ||
شرفی خبوشان برای رمان «'''کارخانه اسلحهسازی داوود داله'''» یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی شعر و داستان انقلاب بود که جایزه نقدیاش را به احیای کتابخانههای آسیبدیده در سیل اختصاص داد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://ana.ir/fa/news/57/373002/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF|عنوان=کمک به سیلزدگان}}</ref> | شرفی خبوشان برای رمان «'''کارخانه اسلحهسازی داوود داله'''» یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی شعر و داستان انقلاب بود که جایزه نقدیاش را به احیای کتابخانههای آسیبدیده در سیل اختصاص داد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://ana.ir/fa/news/57/373002/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF|عنوان=کمک به سیلزدگان}}</ref> | ||
===روایتگری در شاعران ما=== | ===روایتگری در شاعران ما=== | ||
این نویسندهٔ شاعر در یکی از دورههای داستان نویسی گفته است: «همه شاعران ما روایتگر بودهاند نهتنها فردوسی در شاهنامه حماسهپردازی و قهرمانسازی کرده است و یا مولوی در حکایتها تعالیم عرفانی واخلاقی داده است ؛ حتی حافظ هم یک روایتگر است. این تک بیت شخصیت، راوی و مکان دارد و محدودۀ فشرده زمانی آن، مشابهتهایش را با داستان کوتاه بیان می کند.<ref name=''روایتگری شعر''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.dideo.ir/v/ap/92K0q|عنوان=روایتگری شعر}}</ref> | این نویسندهٔ شاعر در یکی از دورههای داستان نویسی گفته است: «همه شاعران ما روایتگر بودهاند نهتنها فردوسی در شاهنامه حماسهپردازی و قهرمانسازی کرده است و یا مولوی در حکایتها تعالیم عرفانی واخلاقی داده است ؛ حتی حافظ هم یک روایتگر است. این تک بیت شخصیت، راوی و مکان دارد و محدودۀ فشرده زمانی آن، مشابهتهایش را با داستان کوتاه بیان می کند.<ref name=''روایتگری شعر''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.dideo.ir/v/ap/92K0q|عنوان= روایتگری شعر}}</ref> | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|'''ای کبک خوش خرام که خوش می روی به ناز'''|'''غره مشو که گربه زاهد نماز کرد'''}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|'''ای کبک خوش خرام که خوش می روی به ناز'''|'''غره مشو که گربه زاهد نماز کرد'''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== جهانی فراتر از جوایز ادبی=== | === جهانی فراتر از جوایز ادبی=== | ||
[[پرونده:Javaz.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]'''</center>]] | [[پرونده:Javaz.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]'''</center>]] | ||
شرفی خبوشان پس از آنکه رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در جوایز ادبی متعدد فقط نامزد شد و به جوایزی دست نیافت گفت: «این جایزهها نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. باتوجه به اینکه خودم داور و کارشناس مسابقات و جشنوارههای متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوریکردن جوایز مؤلفههای خاص خودش را دارد و بنابر بافت هیأت داوران است . قطعاً هر اثری که انتخاب میشود جنبهای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر میگذارد. فقط میتواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد؛ اما جایزه ادبی هم خیلی خوب است و میتواند به نویسنده کمک کند.»<ref name=''جوایز ادبی''></ref> | شرفی خبوشان پس از آنکه رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در جوایز ادبی متعدد فقط نامزد شد و به جوایزی دست نیافت گفت: «این جایزهها نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. باتوجه به اینکه خودم داور و کارشناس مسابقات و جشنوارههای متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوریکردن جوایز مؤلفههای خاص خودش را دارد و بنابر بافت هیأت داوران است . قطعاً هر اثری که انتخاب میشود جنبهای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر میگذارد. فقط میتواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد؛ اما جایزه ادبی هم خیلی خوب است و میتواند به نویسنده کمک کند.»<ref name=''جوایز ادبی''></ref> | ||
===جایزهای که مردم به من دادند=== | ===جایزهای که مردم به من دادند=== | ||
شرفی خبوشان پس از دریافت [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] گفت: «با افتخار این جایزه را قبول میکنم چون جایزهای است که مردم آن را به من دادهاند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه میبینم. برای همین کتاب [[بیکتابی]] هم به نوعی میخواهد این اندیشه را بگوید که ما رهایی پیدا کنیم از این ذهنیت تفکیکی که ایجاد شده است.»<ref name=''جوایز ادبی''></ref> | شرفی خبوشان پس از دریافت [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] گفت: «با افتخار این جایزه را قبول میکنم چون جایزهای است که مردم آن را به من دادهاند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه میبینم. برای همین کتاب [[بیکتابی]] هم به نوعی میخواهد این اندیشه را بگوید که ما رهایی پیدا کنیم از این ذهنیت تفکیکی که ایجاد شده است.»<ref name=''جوایز ادبی''></ref> | ||
===در رکاب خلق جهان داستان=== | ===در رکاب خلق جهان داستان=== | ||
شرفی خبوشان نویسندهایی که دوچرخهسواری را ورزش مجبوش میداند و هرروز با تکرارِ رکابزدن، در خلق جهان داستانش غرق میشود. او بارها و بارها مسافتهای طولانی را رکاب زده است و از ورامین تا رشت، ورامین تا قم، ورامین تا کاشان، با دوچرخهاش همپا بوده است.<ref name=''کتاب باز''>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/7762/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%A8%D8%A7%D8%B2|عنوان= کتاب باز}}</ref> | شرفی خبوشان نویسندهایی که دوچرخهسواری را ورزش مجبوش میداند و هرروز با تکرارِ رکابزدن، در خلق جهان داستانش غرق میشود. او بارها و بارها مسافتهای طولانی را رکاب زده است و از ورامین تا رشت، ورامین تا قم، ورامین تا کاشان، با دوچرخهاش همپا بوده است.<ref name=''کتاب باز''>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/7762/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%A8%D8%A7%D8%B2|عنوان= کتاب باز}}</ref> | ||
===ونگوگ دو سال در ممیزی=== | ===ونگوگ دو سال در ممیزی=== | ||
رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» دو سال در نوبت دریافت مجوز برای انتشار و ممیزی بود. شرفی خبوشان از این مسأله انتقاد کرد و گفت:«رمانی که موضوع آن انقلاب و حوادث مشروطه و تاریخ سرزمین است چرا باید دو سال در صف مجوز ارشاد بماند؟»<ref name=''ممیزی''></ref> | رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» دو سال در نوبت دریافت مجوز برای انتشار و ممیزی بود. شرفی خبوشان از این مسأله انتقاد کرد و گفت: «رمانی که موضوع آن انقلاب و حوادث مشروطه و تاریخ سرزمین است چرا باید دو سال در صف مجوز ارشاد بماند؟»<ref name=''ممیزی''></ref> | ||
===سر بیکلاه دنکیشوت=== | ===سر بیکلاه دنکیشوت=== | ||
این نویسندهٔ شاعر در برنامه تلویزیونی کتاب باز، پس از آنکه از رمان و شعرهایش گفت بنا بهرسم برنامه با سه واژه داستان کوتاه نوشت. این سه واژه '''آسیاب بادی''' ، '''قطبنما''' و '''کلاه کشی''' بود و آقای شرفی خبوشان داستان '''«سر بیکلاه دنکیشوت»''' را اینگونه آغاز کرد: «ریخت هر آسیابی آدم را یاد دنکیشوت میاندازد. مردی که با کلاهخود و زرهای قراضه، بدون قطبنما ، سوار بر قاطری پیر، به جنگ غولها و دشمنان خیالی میرود. شوالیهای خودبزرگبین که اگر سرمای واقعی فصل را حس میکرد به جای حماسهبافتن، ماترک پدرانش را صرف آن میکرد که اول سرِ خودش و بعد همسایههاو همشهریانش بیکلاه نماند. گوسفندهای فراوان و پشم و دستهایی که می توانند ببافند | این نویسندهٔ شاعر در برنامه تلویزیونی کتاب باز، پس از آنکه از رمان و شعرهایش گفت بنا بهرسم برنامه با سه واژه داستان کوتاه نوشت. این سه واژه '''آسیاب بادی'''، '''قطبنما''' و '''کلاه کشی''' بود و آقای شرفی خبوشان داستان '''«سر بیکلاه دنکیشوت»''' را اینگونه آغاز کرد: «ریخت هر آسیابی آدم را یاد دنکیشوت میاندازد. مردی که با کلاهخود و زرهای قراضه، بدون قطبنما ، سوار بر قاطری پیر، به جنگ غولها و دشمنان خیالی میرود. شوالیهای خودبزرگبین که اگر سرمای واقعی فصل را حس میکرد به جای حماسهبافتن، ماترک پدرانش را صرف آن میکرد که اول سرِ خودش و بعد همسایههاو همشهریانش بیکلاه نماند. گوسفندهای فراوان و پشم و دستهایی که می توانند ببافند واقعیتهایی است که دنکیشوت میتوانست ببیند، بماند و غول واقعی سرما را شکست دهد.»<ref name=''کتاب باز/''> | ||
[[پرونده:Sharafi (2).jpg|320px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''خدایا به فرشتههای روی شانههایمان دستور بده بهجای نوشتناعمالمان برایمان کتاب بخوانند'''</center>]] | |||
==زندگی و تراث== | ==زندگی و تراث== | ||
===سالشمار زندگی=== | ===سالشمار زندگی=== | ||
* ۱۳۵۷: تولد در ورامین | * ۱۳۵۷: تولد در ورامین | ||
* | * ١٣۶٩: آغاز شعرسرایی | ||
* ۱۳٨١: پایان دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی | * ۱۳٨١: پایان دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی | ||
* ۱۳٨٢: انتشار نخستین مجموعه اشعار '''«از واژهها تهی»''' | * ۱۳٨٢: انتشار نخستین مجموعه اشعار '''«از واژهها تهی»''' | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۲۰: | ||
* ١٣٩٢: دبیر علمی ششمین دوره جایزه ادبی یوسف | * ١٣٩٢: دبیر علمی ششمین دوره جایزه ادبی یوسف | ||
* ١٣٩٣: انتشار رمان '''«عاشقی به سبک ونگوگ»''' | * ١٣٩٣: انتشار رمان '''«عاشقی به سبک ونگوگ»''' | ||
* ١٣٩۴: انتشار رمان نوجوان '''« یحیی و یاکریم»''' ،نامزد جايزه «قلم زرين» برای رمان '''«عاشقی | * ١٣٩۴: انتشار رمان نوجوان '''« یحیی و یاکریم»''' ،نامزد جايزه «قلم زرين» برای رمان '''«عاشقی بهسبک ونگوگ»''' | ||
* ١٣٩۵: انتشار رمان نوجوان''' «موهای تو خانه ماهیهاست»'''، انتشار رمان '''[[بیکتابی|«بیکتابی»]]''' | * ١٣٩۵: انتشار رمان نوجوان''' «موهای تو خانه ماهیهاست»'''، انتشار رمان '''[[بیکتابی|«بیکتابی»]]''' | ||
* ١٣٩٧ : دبیر علمی بخش داستان شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/4425350/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%AC-%D9%85%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF|عنوان=دبیرعلمی جوان سوره}}</ref> ،داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دوره جایزه [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|«جلال آل احمد»]]، برنده مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان'''«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»''' | * ١٣٩٧ : دبیر علمی بخش داستان شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/4425350/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%AC-%D9%85%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF|عنوان=دبیرعلمی جوان سوره}}</ref> ،داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دوره جایزه [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|«جلال آل احمد»]]، برنده مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان'''«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»''' | ||
*١٣٩٨ :انتشار رمان نوجوان '''«کارخانه اسلحه سازی داوود داله»'''، انتشار رمان '''«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»'''، شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنی پور برای رمان «'''کارخانه اسلحه سازی داوود داله»''' | *١٣٩٨ :انتشار رمان نوجوان '''«کارخانه اسلحه سازی داوود داله»'''، انتشار رمان '''«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»'''، شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنی پور برای رمان «'''کارخانه اسلحه سازی داوود داله»''' | ||
محمدرضا شرفی خبوشان متولد بیستم مهر١٣۵٧ و متولد شهر ورامین است. خبوشان نام روستایی در نزدیکی قوچان است که پدرش قبل از سال١٣۴٢ از آنجا به ورامین مهاجرت کرد و پس از گذشت سالها و ازدواج با دختری از اهالی ورامین، در این شهر ماندگار شد. شرفی خبوشان با شعر به دنیای ادبیات پا نهاد و پس از موفقیتهایی که از شاعرانگی کلماتش در قامت یک دانش آموز کسب کرد، اولین مجموعه اشعارش را خیلی زود به چاپ رسانید. پس از دیپلم در «تربیت معلم شهید مفتح شهر ری» قبول شد و سپس به کسوت آموزگاری درآمد . شرفی خبوشان معلمی را شغلی منطبق بر نویسندگی، مطالعه و پژوهش میداند. او آموزگاری را از مقطع دبستان شروع کرد و پلهپله تا کسوت استادی در دانشگاه پیش رفت. وی پس از چاپ چند مجموعه از اشعارش و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری به داستاننویسی روی آورد. بیشتر اوقاتش صرف مطالعه میشود و پیشدرآمد رمانهایش، پژوهشهای طولانی و نفسگیر است که چند سال بهطول میانجامد.<ref name=''کتاب باز''/> | |||
خبوشان در کارگاههای آموزشی و کلاسهای داستاننویسی متعدّدی درس گفته است و داوری و دبیرعلمی چند جشنواره داستاننویسی را عهدهدار بوده است. | |||
نسخهٔ ۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۰
محمدرضا شرفی خبوشان | ||||
---|---|---|---|---|
نوشتن تمرینی است برای زیستن[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | شعر و داستاننویسی خاطرهنگاری و پژوهش مدرس و دبیریِ جایزهٔ جلال | |||
زادروز | ٢٠مهر۱۳۵۷ ورامین اصفهان | |||
پیشه | شاعر و داستاننویس و مدرس | |||
کتابها | بالای سر آبها موهای تو خانه ماهیهاست عاشقی بهسبک ونگوک بیکتابی و... | |||
دیوان سرودهها | «از واژهها تهی» «نامت را بگذار وسط این شعر» و... | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی | |||
|
محمدرضا شرفی خبوشان شاعر و نویسندهای که برای برخی از آثارش موفق به دریافت کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزۀ جلال و... است. شرفی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» جایزه ادبی جلال است.[۲]
مهاجرت شرفیِ پدر سکونت خانواده را از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک میکشاند. محمدرضای شرفی اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگسال و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری، در کنار شعر غرل و سپید معرف گسترهٔ آثار اوست. از جمله نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پانهاد و سپس به جهان داستان نویسی روی آورد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و همزمان با برگزاری مسابقات و اردوهای شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را بهصورت حرفهای آغاز کرد و حتی در چند دوره نیز بهعنوان شاعر برتر، منتخب کشوری شد و نخستین اثر خود را در قالب مجموعه شعر بهنام «از واژهها تهی» ، در سال ١٣٨٢ و در سن بیست وپنج سالگی منتشر کرد.[۳] محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک
آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد
شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمانهای داستانهایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای اینکه از موشک باران در امان باشند از «تهران» به «ورامین» میآمدند و ما میزبان آنها بودیم. خیلی از مهمانانی که میآمدند با خودشان اثاثیه و وسایل هم میآوردند. یکی از این مهمانان کتابهایش را در یک کارتن بستهبندی کرده بود و با خودش آورده بود و من هم به صورت مخفیانه در عوالم کودکی گاهی ناخنکی به این کارتن میزدم و کتابهایی که در این کارتن بود را به نوعی کشف میکردم، و اینکار برایم خیلی لذتبخش بود! بهواسطه کشف این کتابها و خواندن و مطالعۀ آنها به دنبال شعر افتادم و در روند شعر قرار گرفتم و شعر دریچهای برای لحظههای تنهایی و خلوتم شد.»[۴]
دفترچهل برگ
شرفی خبوشان از دفتر چهل برگ و دست نوشتههایی می گوید که بالهای او را در آسمان شعر گشود: «انتهای کوچۀ ما شاعری زندگی میکرد که بیشترین حجم آثار اشعار عاشورایی را در ایران دارد. ایشان آقای ژولیده نیشابوری بودند. من نخستین بار دوازده ساله بودم که اشعارم را در دفتر چهل برگی نوشتم و فهرست بندی و نامگذاری کردم و به ایشان نشان دادم و گفتم که این را ببینید این کتاب شعر من است!»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نخستین کتابم وقتی چاپ شد
نخ باریکی که این شاعر را به دنیای حرفهایشدن متصل کرد تا نمود آثارش را در نگاه دیگران به تماشا بنشیند اینگونه آغاز شد: «بین جرأت و جسارت، و حماقت میگویند یک نخ باریک وجود دارد. من اولین مجموعه شعرم را در سال ١٣٨٢، زمانی که بیست و پنج سال داشتم چاپ کردم که البته زیاد زود هم نبوده است. سالها قبل از آنهم مجموعه شعر آماده داشتم زیرا آغاز شعرسرایی من از دوران تحصیلات راهنمایی بود؛ یعنی تقریباً از دوازدهسالگی.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
از خاطرهنگاری تا داستاننویسی
خاطرهنویسی دریچهای شد تا شرفی خبوشان دنیای پرنور داستان را بیاغازد: «من در مسیری قرار گرفتم که علاقهمند شدم خاطرات دوران دفاع مقدس را جمعآوری کنم و با کسانی که جنگ رفتهاند مصاحبه کنم. وقتی در این مسیر قرار گرفتم دیدم که خاطرات چه ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری روی مخاطب دارد و شکل اولیۀ داستان است از همین جا متوجه ارزش داستان شدم؛ یعنی داستان را با خاطره و تدوین و گردآوری و ویرایش و چاپ خاطرات آغاز کردم و پنج شش کتاب از ایندست که مربوط به خاطرات و گفتوگوهای دفاع مقدس بود را بهچاپ رساندم که همه آنها با همت و همکاری با اداره حفظ آثار و نشر دفاع مقدس شهرستان ورامین شکل گرفت؛ کتابهایی مانند «مردی که در ارتفاع ماند».خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
نقاشروشنفکر به سبک ونگوگ
- «چیزی که مرا مشتاق کرد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» را بنویسم شخصیت نقاشروشنفکر بود که برایم جذاب بود. در تاریخ معاصرمان شخصیتهایی را داریم که هم نقاش هستند و هم روشنفکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته بر عهده این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس میکردم تکیه بر نقاشی و روشنفکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب میتواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نامها ریشه در اسطوره دارند
شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به سبک ونگوگ» برای رمانش می گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطورههای تاریخی جستجو کرد. زمانی که جوانان نجات یافته از دست ضحاک به کوههای "البرز کوه" پناه میبرند و روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود، و بر ضحاک قیام میکنند. در اینجا کوه جنبه اسطورهای داشته و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»[۵]
تقدیم جایزه به سیلزدگان
شرفی خبوشان برای رمان «کارخانه اسلحهسازی داوود داله» یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی شعر و داستان انقلاب بود که جایزه نقدیاش را به احیای کتابخانههای آسیبدیده در سیل اختصاص داد.[۶]
روایتگری در شاعران ما
این نویسندهٔ شاعر در یکی از دورههای داستان نویسی گفته است: «همه شاعران ما روایتگر بودهاند نهتنها فردوسی در شاهنامه حماسهپردازی و قهرمانسازی کرده است و یا مولوی در حکایتها تعالیم عرفانی واخلاقی داده است ؛ حتی حافظ هم یک روایتگر است. این تک بیت شخصیت، راوی و مکان دارد و محدودۀ فشرده زمانی آن، مشابهتهایش را با داستان کوتاه بیان می کند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ای کبک خوش خرام که خوش می روی به ناز | غره مشو که گربه زاهد نماز کرد |
جهانی فراتر از جوایز ادبی
شرفی خبوشان پس از آنکه رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در جوایز ادبی متعدد فقط نامزد شد و به جوایزی دست نیافت گفت: «این جایزهها نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. باتوجه به اینکه خودم داور و کارشناس مسابقات و جشنوارههای متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوریکردن جوایز مؤلفههای خاص خودش را دارد و بنابر بافت هیأت داوران است . قطعاً هر اثری که انتخاب میشود جنبهای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر میگذارد. فقط میتواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد؛ اما جایزه ادبی هم خیلی خوب است و میتواند به نویسنده کمک کند.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
جایزهای که مردم به من دادند
شرفی خبوشان پس از دریافت جایزه ادبی جلال آلاحمد گفت: «با افتخار این جایزه را قبول میکنم چون جایزهای است که مردم آن را به من دادهاند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه میبینم. برای همین کتاب بیکتابی هم به نوعی میخواهد این اندیشه را بگوید که ما رهایی پیدا کنیم از این ذهنیت تفکیکی که ایجاد شده است.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
در رکاب خلق جهان داستان
شرفی خبوشان نویسندهایی که دوچرخهسواری را ورزش مجبوش میداند و هرروز با تکرارِ رکابزدن، در خلق جهان داستانش غرق میشود. او بارها و بارها مسافتهای طولانی را رکاب زده است و از ورامین تا رشت، ورامین تا قم، ورامین تا کاشان، با دوچرخهاش همپا بوده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ونگوگ دو سال در ممیزی
رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» دو سال در نوبت دریافت مجوز برای انتشار و ممیزی بود. شرفی خبوشان از این مسأله انتقاد کرد و گفت: «رمانی که موضوع آن انقلاب و حوادث مشروطه و تاریخ سرزمین است چرا باید دو سال در صف مجوز ارشاد بماند؟»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
سر بیکلاه دنکیشوت
این نویسندهٔ شاعر در برنامه تلویزیونی کتاب باز، پس از آنکه از رمان و شعرهایش گفت بنا بهرسم برنامه با سه واژه داستان کوتاه نوشت. این سه واژه آسیاب بادی، قطبنما و کلاه کشی بود و آقای شرفی خبوشان داستان «سر بیکلاه دنکیشوت» را اینگونه آغاز کرد: «ریخت هر آسیابی آدم را یاد دنکیشوت میاندازد. مردی که با کلاهخود و زرهای قراضه، بدون قطبنما ، سوار بر قاطری پیر، به جنگ غولها و دشمنان خیالی میرود. شوالیهای خودبزرگبین که اگر سرمای واقعی فصل را حس میکرد به جای حماسهبافتن، ماترک پدرانش را صرف آن میکرد که اول سرِ خودش و بعد همسایههاو همشهریانش بیکلاه نماند. گوسفندهای فراوان و پشم و دستهایی که می توانند ببافند واقعیتهایی است که دنکیشوت میتوانست ببیند، بماند و غول واقعی سرما را شکست دهد.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه ،داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دوره جایزه «جلال آل احمد»، برنده مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»
- ١٣٩٨ :انتشار رمان نوجوان «کارخانه اسلحه سازی داوود داله»، انتشار رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»، شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنی پور برای رمان «کارخانه اسلحه سازی داوود داله»
محمدرضا شرفی خبوشان متولد بیستم مهر١٣۵٧ و متولد شهر ورامین است. خبوشان نام روستایی در نزدیکی قوچان است که پدرش قبل از سال١٣۴٢ از آنجا به ورامین مهاجرت کرد و پس از گذشت سالها و ازدواج با دختری از اهالی ورامین، در این شهر ماندگار شد. شرفی خبوشان با شعر به دنیای ادبیات پا نهاد و پس از موفقیتهایی که از شاعرانگی کلماتش در قامت یک دانش آموز کسب کرد، اولین مجموعه اشعارش را خیلی زود به چاپ رسانید. پس از دیپلم در «تربیت معلم شهید مفتح شهر ری» قبول شد و سپس به کسوت آموزگاری درآمد . شرفی خبوشان معلمی را شغلی منطبق بر نویسندگی، مطالعه و پژوهش میداند. او آموزگاری را از مقطع دبستان شروع کرد و پلهپله تا کسوت استادی در دانشگاه پیش رفت. وی پس از چاپ چند مجموعه از اشعارش و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری به داستاننویسی روی آورد. بیشتر اوقاتش صرف مطالعه میشود و پیشدرآمد رمانهایش، پژوهشهای طولانی و نفسگیر است که چند سال بهطول میانجامد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
خبوشان در کارگاههای آموزشی و کلاسهای داستاننویسی متعدّدی درس گفته است و داوری و دبیرعلمی چند جشنواره داستاننویسی را عهدهدار بوده است.
شخصیت و اندیشه
شرفی خبوشان خواستگاه امورسیاسی و تحولات بزرگ صد سال اخیر کشورش را فرهنگ میداند. فرهنگ برای او زیربناست و ورود او به مسائل خودش، کشورش و مردمش از منظر فرهنگ است. تاریخ معاصر ایران دستمایه اصلی آثار این نویسنده است و اینکه او به مشروطه، قیام پانزدهم خرداد، انقلاب پنجاهوهفت و دفاع مقدس پرداخته است گواه بر این امر است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زمینهٔ فعالیت
شرفی خبوشان نویسنده و شاعری است که در گردآوری مجموعه اشعار شاعران دیگر در حوزه دفاع مقدس نیز اهتمام داشته است. او همچنین چند اثر پژوهشی دارد که در آن به خاطرهنگاری از رزمندگان دفاع مقدس پرداخته است. وی آموزگار مدارس، استاد دانشگاه و دبیر و داور جشنوارههای ادبی و مدرس کارگاههای داستان نویسی بوده است و در ادبیات نوجوان هم چند رمان منتشر کرده است.
اظهارنظرها
برخی از اهالی ادبیات که درباره شرفی خبوشان اظهارنظر کردهاند:
حمیدعبداللهیان
« | شرفی خبوشان، دولتآبادیِ مدرن است. نخست، نثر انعطافپذیر و متناسبی برای داستانها دارد. دوم، روایتها جذابیت دارند. اینکه به چه مواردی و چگونه اشاره شود، جزء شم نویسندگی است و بر اساس این دو فاکتور میتوان شرفی خبوشان را یک دولتآبادیِ مدرن دانست.[۷] | » |
حسین قرایی
« | دو ویژگی در کارهای آقای خبوشان وجود دارد: اول تمایل جدی به شعر که گاهی حجاب داستان میشود و دوم، تمایل به داستان که گاهی حجاب شعر میشود. مجموعه اشعار «پوتین من کجاست» اثر قابلتوجهای است که البته منتقدان به آن کم توجه بودهاند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
کامران پارسینژاد
« | یکی از ویژگیهای خوب کار خبوشان، نثر اوست، امیدوارم در حوزههای مختلف رشتههای علوم انسانی نیز کار کند و گسترش دهد.اشارههای به تاریخ پهلوی نشانههای خوبی است، اما در برخی صحنهها برای برخی موضوعات درشتنمایی صورت گرفته است.سه محور عشق، پهلوی و هویتشناسی محورهای داستان محمدرضا خبوشان است. نویسنده بحث هویتشناسی را برای یک نسل بیان میکند. پیشنهاد میکنم مطالعه در علوم انسانی را دنبال کند و مطالعهاش را افزایش دهد. این سه محور به خوبی دنبال میشود، اما در رسیدن به پایانبندی روی هم قرار نمیگیرند، چرا که بهتر از این هم میشد محورها را به همدیگر متصل کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
شرفی خبوشان از خودش می گوید
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
موضعگیریهای شرفی خبوشان دربارهٔ دیگران
« | احمد دهقان در حوزه ادبیات داستانی ما مجاهدت کرد. خودش را وقف این کرد که یک جریانی را بهوجود بیاورد؛ جریان به معنی پرداختن به زبان روایی در حیطه نوشتن داستان. جنگ تا پیش از احمد دهقان با زبان رسمی بیان میشد تا آن چیزهایی را که لازم است بگوید. وقتی کلیشهها را کنار میگذاریم تا با زبان روایی سراغ ماجرا برویم، طبیعتاً متهم میشویم. اگر احمد دهقان بهخصوص پس از رمان «سفر به گرای٢٧٠ درجه» و داستان «من قاتل پسرتان هستم» متهم شده و مورد انتقاد قرار گرفت، به این دلیل بود که او یکباره کلیشهها را کنار گذاشت و برای روایت کردن زبان روایی صادقانه را در دست گرفت. این تعبیر غلط ضدجنگ را کسانی بوجود میآورند که به کلیشهها خو گرفتهاند و شاید جنس زبان رسمی برای آن پذیرفتنیتر باشد و به همین خاطر دستهبندی انجام میدهند. من اینرا نمیپذیرم چون ما دستهبندی به نام داستان جنگ و داستان ضدجنگ نداریم.[۸] | » |
« | ما شعرهای سپید خوبی داریم که مردم آنها را خواندند و با آنها ارتباط خوبی برقرار کردهاند؛ برخی از آنها حتی زمینههای مذهبی و دینی داشتهاند که میتوان در این زمینه از شاعرانی مانند «استاد گرمارودی»و یا «سیدحسن حسینی» نام برد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
|
» |
« | روشنفکر ما فقط یاد گرفته است دین را زیر سوال ببرد، خیال میکند تمام مشکلاتش دین است، مانند صادق هدایت؛ آمده است و خیال کرده است تمام مشکلات ما زیر سرِ دین است با تمام توانش آمده، بلندقامت ایستاده در اکثرِ آثارش دارد به سخره میگیرد، این بیراهه رفتن روشنفکران ماست.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
« | آثار آقای مجید قیصری اسطورهمحور است، یعنی با پیشفرض و با یکخودآگاه و زمینۀچینی قبلی، سراغ اسطوره نرفته است. چون دغدغۀ نویسنده، موقعیت مرگ و زندگی است و به طرف جنگ میرود، روایت اسطوره او را همخوان و همساز میکند؛ چون جنس اسطورهها همین است. همۀ اسطورهها بهنوعی با همین مرگ و زندگی در ارتباطاند و از منظری بهطورکلی دارند به حیات آدمی نگاه میکنند.[۹] | » |
« | علیاصغر عزتی پاک در سن پختگی یک نویسنده بهسر میبرد. او جزء معدود کسانی است که در نقد جریان داستان نویسی پس از انقلاب موفق است و بهطور دقیقی با ادبیات داستانی ما آشنایی دارد. اعتقاد و باور عزتی پاک مثالزدنی است و نگاهش بهشدت عدالتمحور است. یعنی هر کس توان نوشتن دارد و باور دارد نوشتن میتواند به زیستن ما ایرانیان کمک کند عزتی پاک بدون اینکه بداند او کیست و چه فکری دارد، سعی میکند او را کمک کند و این دستگیری با طرح و پیاده کردن برنامههای هدفمندی که برگزار میکند؛ نمایان است.[۱۰] | » |
سیاست و رمان
محمدرضا شرفی خبوشان رمان را جدا از سیاست میانگارد و دراین باره می گوید: «من همیشه خاستگاه رمان را بالاتر از سیاست میبینم، بله یک نفر هم میتواند برداشت روانشناختی داشته باشد، یک نفر برداشت سیاسی داشته باشد، یک نفر برداشت فلسفی داشته باشد، یک نفر خویشتنِ خودش را ببیند، ولی بین همه اینها کمترین چیزی که من برای آن قائل هستم، برداشت سیاسی است و اصلاً این واژه برای یک رمان واژۀ قشنگی نیست، چون مقولۀ رمان، انسان است.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شاعرها روایتگرند
شرفی خبوشان معتقد است و میگوید:« شاعران با نویسندگان شباهتهای انکار ناپذیری دارند. کارکرد داستان کوتاه با کاری که ذهن یک شاعر انجام می دهد یکسان است. همه داستان نویسان ما شعر هم سرودهاند. این جمله مشهوری از فاکنر که داستان نویسان شاعران شکست خوردهانددرست نیست. داستان نویس از جهان شعر استفاده کرده است و به آن ورود پیدا کرده است و همانندی این دو جهان را کشف کرده است و اگر در شعر از امکانات متعدد زبانی و از آرایههای مختلفی که زبان را زیبا و روحانگیز می کند؛ استفاده کرده است در نثر با سازوکارهای روایی این هنر را به نمایش میگذارد.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
سفرها
او معتقد است تماشای بناهای تاریخی در آفرینش داستانهایش واقعیتی انکارناپذیرند. قلعه ایرج خان که در زادگاه و سرزمین مادری این نویسنده است از مکانهای موردعلاقه اوست که بارهاوبارها با دوچرخه به آنجا آمده است و با پرواز خیال به داستانهایش جان داده است. این نویسنده شاعر که بنا به گفته خویش، عاشق دوچرخهسواریست با دو چرخه بسیار سفر کرده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از شرفی خبوشان
« | ما نویسندگان خوشاقبالی هستیم که در این دو موقعیت قرار گرفتهایم. انقلاب و جنگ دو رخداد مهمی است که داستانهای بکر می آفریند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
خلقیات
شرفی خبوشان آدم بذلهگو و نکتهبینی است و بیشتر از آنکه حرف بزند و بگوید می شنود.عاشق آموزگاریست و درسش را هنرمندانه میدهد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
او بر این باور است که اگر معلم نمیشد پیشه کتابداری یا صحافی را انتخاب میکرد چرا که عاشق کتاب و بوی کاغذ است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
رمان «بیکتابی» در سی و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب پاریس که با حضور پنجاه کشور، اسفند ۱۳۹۶ در محل نمایشگاههای «پورت دو ورسای» برگزار شده بود، حضور داشت و مذاکراتی با ناشرانی از آلبانی، هند و الجزایر برای ترجمه و انتشار این اثرِ برگزیده جایزه جلال انجام شد.
کارگاههای داستان نویسی
شرفی خبوشان در کارگاههای داستان نویسی بسیاری درس گفته است:
- مدرس داستان نویسی دوره آلجلال در شهرهای مختلف ایران که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار کرد.[۱۱]
- مدرس کارگاه تخصصی تکنیکهای داستاننویسی که با حضور کارشناسان استانهای سمنان، لرستان، البرز، آذربایجان شرقی و جمعی از نویسندگان کشور افغانستان در حوزههنری تهران برگزار شد.[۱۲]
- مدرس کارگاه تخصصی رمان که در حوزه هنری استان سمنان برگزار شد.[۱۳]
- مدرس داستاننویسی در کارگاه عناصر داستانی مکتب مهر که تیر ۱۳۹۸ برگزار شد.[۱۴]
- کارگاه آموزشی تکمیلی داستاننویسی که در گنبدکاووس برگزار شد.[۱۵]
- مدرس هشتمین کارگاه تخصصی رماننویسی که با همکاری حوزه هنری استان همدان و شهرستان ادب؛برگزار شد.[۱۶]
داوری در جشنوارهها
از جمله جشنوارههایی که این نویسنده داور یا دبیر علمی آن بوده است:
- دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد[۱۷]
- داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد[۱۸]
- داور جایزه سال داستان کوتاه استان قزوین [۱۹]
- دبیر بخش داستانی شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»[۲۰]
دیدار با رهبری
محمدرضا شرفی خبوشان بههمراه جمعی از نویسندگان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند.این دیدار با هدف بررسی وضعیت جایگاه رمان و داستان پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی برگزار شد.[۲۱]
تأثیرپذیریها
برخی منتقدان معتقدند فصل آخر رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» متأثر از کلیدر محمود دولتآبادی است. شرفی خبوشان در پاسخ گفته است: «من این رمان را خواندهام و به این اثر بهخوبی به جغرافیای آن منطقه میپردازد اما این که چقدر تحت تأثیر این رمان بودهام را خودم نباید بگویم ولی قطعاً سعی کردم اینطور نباشد و شاید اگر حتی مشابهتهایی اندک در ذهن مخاطب با آن رمان به وجود بیاید به خاطر جغرافیای این فصل با رمان «کلیدر» است. اما ضرباهنگ جملات و لغات متفاوت با «کلیدر» است.[۲۲]
مستندی از نویسنده شاعر
برنامه «فیروزه» از شبکه افق که زندگی نویسندگان معاصر داستانی را بررسی میکند مستندی از زندگی شرفی خبوشان تهیه کرد و نمایش داد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه . هم چنین رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» یکی از نامزدهای آثار برگزیده جایزه ادبی اندرزگو است که قرار است با حمایت موسسه فیلمسازی اوج، تبدیل به فیلم سینمایی شود.[۲۳].
برگههایی از مصاحبههای شرفی خبوشان
مصاحبه با روزنامه شهرآرا[۲۴]
مصاحبه با روزنامه فرهیختگان[۲۵]
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
سایه یک شاعر در رمانهای شرفی خبوشان دیده میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهاین نویسنده از دنیای شعر به جهان داستان روی آورده است و علت نامِ عاشقانه رمانهایش را همین شاعرانگی میداند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهداستانهایش ریشه در تاریخ دارند و بخشی از تاریخ معاصر را در بر میگیرد که با انقلاب اسلامی درهم تنیده میشود. نثر داستانها با توجه به بافت تاریخگونه اثر، همگون و متناسب است و ردپای شاعرانگی را میتوان در کلماتش دید. سبک این نویسنده رئالیسم است که در برخی از آثار مانند رمان «عاشقی به سبگ ونگوگ» رگههایی از ناتورالیسم در آن نهفته است. [۲۶]
در حوزه شعر، بیشترین اشعاری که سروده است و یا گردآوری کرده است مربوط به جنگ است که طبق تعریف و تقسیم بندی منتقدین در زمره اشعار دفاع مقدس قرار میگیرد. محاوره نویسی، آشنازدایی، غیرخطی بودن روایت شعرها و برجسته کردن تاریخ در برخی از اشعار، از ویژگیهای سرودههای محمدرضا شرفی خبوشان است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
کارنامه و فهرست آثار
«…برادرم از نماز این قالی به جبهه رفت٭٭٭ مادر بزرگ روی همین قالی سبزی پاک کرد و مرد٭٭٭ بابا روی همین قالی توی گوش همه مان اذان گفت٭٭٭ سی و دو سال است که این قالی پاهای ما را گوش داده است٭٭٭ خوابهای ما را دیده است و اشکهای تو را چشیده است.»
تقدیم به شهدای غواص؛ آنان که مزارشان هنوز هم اروند است
از خاطره عزیز یاران میگفت
از گمشدن نصیر و سبحان میگفت
انگشت بر آب فاتحه سر می داد
محمود به اروند، گلستان میگفت
اشنوگلش از کنار پل پیدا بود
فانوسقهاش میانه نیها بود
یک تکه لباس پاره غوّاصی
میگفت: نشان رفتن سینا بود
باکی زخطر نداشت، هنگامه رزم
از خویش خبر نداشت، هنگامه رزم
معراجگهاش جزیره ی مجنون بود
میگفت که سر نداشت، هنگامه رزم
از حال گلوی زخمیاش پرسیدم
سربندِ سرِ شکسته را بوسیدم
رمز شب حمله: یا ابا عبدالله «ع»
میگفت: خودش بود، خودش را دیدم
یک نامه برای بچه ها جیبش بود
تصویر امام و شهدا جیبش بود
وقتی که برای خط شکستن میرفت
میگفت که: مهر کربلا جیبش بود[۲۷]
طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمّیت یک شاعر شهرنشین، مجموعه شعر سپید
نامت را بگذار وسط این شعر، مجموعه شعر سپید
گردآوری ایستادن در غرب (خاطرات پاسدار انقلاب و دفاع مقدس سردار احمد شاهسون از مبارزات غرب کشور)
گردآوری پوتین من کجاست؟ (مجموعه شعر دفاع مقدس)
موهای تو خانه ماهیهاست، رمان نوجوان
راه ناتمام (اشعار برگزیده نخستین جشنواره شعر دفاع مقدس و جایزهی ادبی سرداران شهید جنوب شرق استان تهران)
بیکتابی، رمان، برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد
کارخانه اسلحه سازی داوود اله، رمان نوجوان
جوایز و افتخارات
- نامزد جایزه قلم زرّین در سال١٣٩٢ و نامزد جایزه شعر دفاع مقدس در سال١٣٩٢ برای کتاب نامت را بگذار وسط این شعر
- بهترین اثر برگزیده کتاب سال دفاع مقدّس درسال ۱۳۸۹ برای کتاب بالایسر آبها
- بهترین اثر برگزیده رمان نوجوان جشنواره داستان انقلابو اثر برگزیده جشنواره اشراق برای کتاب موهای تو خانه ماهیهاست
- نامزد جایزه جلال آلاحمد، نامزد قلمزرّین و نامزد شهید غنیپور در سال١٣٩۴ برای رمان عاشقی به سبک ونگوگ
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جایزه ادبی جلال آلاحمد و تقدیرشده در جایزه شهید غنیپور در سال۱۳۹۶ برای رمان بیکتابی
- مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»
- شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنی پور برای رمان «کارخانه اسلحه سازی داوود داله»
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
در اینجا چند اثر از این نویسنده را بررسی میکنیم:
شیخ غریق، درست چند ساعت بعد از هانی عبدالرسول، موفق شده بود همراه طلبههای نجف، سوار بر یک مینیبوس به کاظمین برود. طلبهها در کاظمین امام را دیدار کرده بودند و به اتفاق امام به زیارت حرم جوادین رفته بودند و دیده بودند که امام با چه خضوع و خشوعی پس از زیارت حرمین، بر سر قبور متبرک علمایی چون شیخ مفید و خواجه نصیرالدین طوسی و سیدمرتضی و سیدرضی حاضر شده و فاتحه خوانده و دستها را بالا برده و با صدای بلند برایشان دعا کرده. طلبهها همراه امام شده بودند و از دنبال امام به سامرا رفته بودند. آنجا شیوخ سامرا و طلاب مدرسۀ میرزای شیرازی از امام استقبال کرده بودند و همه دیده بودند که چطور امام آنجا هم بعد از زیارت حرم، بالای قبر صاحب فتوای تنباکو ایستاده و دستها را بالا برده و با صدای بلند برایش دعا کرده.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
روایت دلخواه پسری شبیه سمیر
این رمان تازهترین اثر داستانی محمدرضا شرفی خبوشان است که قرار است بهزودی توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شود و سال ١٣٩٧ مقام اول را در دهمین جشنواره داستان انقلاب از آن خود کرده بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه این نویسنده شخصیتهای کتاب را عراقی و بعضاً از اعضای حزب بعث دانست و عنوان کرد:« بخشی از داستان به سالهای تبعید حضرت امام در عراق و دوران تبعید میپردازد. بر همین اساس داستان در این کشور روایت میشود.» او برای تالیف این رمان از مدتها قبل تحقیق و پژوهش را آغاز کرده بود و مطالعات گستردهای انجام داده بود.[۲۸]
مکالمه چهار جانباز:
چقدر خندیدیم *** به مرتضی گفتم: *** تا وقتی بمیری *** مجبوری مؤدب باشی *** چون پایی نداری که دراز کنی. *** یحیی گفت: *** از تهِ گلویش *** دَمِ خودم گرم *** دیگر سر کسی داد نمیزنم. *** اصغر مرده بود از خنده *** به آستینهای خالیاش نگاه کردیم؛ *** دستی نداشت *** که دراز کند. *** تا آخر دنیا *** توی سفرۀ کسی *** دست نمیبرد. *** چقدر خندیدیم! *** تا آخر دنیا *** تا آخر دنیا، امّا *** همۀ ما دل داشتیم *** و آن شب *** با دلهای واماندهمان *** آنقدر خندیدیم *** که حتی اشک از گوشۀ تنها چشم من *** بیرون آمد.[۲۹]
نامت را بگذار وسط این شعر
«نامت را بگذار وسط این شعر» عنوان مجموعۀ شعر سپیدِ محمدرضا شرفی خبوشان است که از طرف انتشارات شهرستان ادب در ٧٨ صفحه در سال ١٣٩١ بهچاپ رسیده است. عموماً اشعار این مجموعه، شعرهایی برای دفاع مقدس هستند.از ویژگیهای بارز این کتاب، آشناییزداییهای برخی اشعار است. در صفحۀ٢٠ این کتاب، سه شعر کوتاه به نام «سه اپیزود» هست که از کلمات یوسف، یونس و سلیمان استفاده شده و شاعر از پیشزمینۀ ذهنی و عقبۀ تاریخی آن کلمات، آشنایی زدایی انجام داده ست. همچنین در برخی از این اشعار روایت غیرخطی وجود دارد و بهسبب کنش و واکنشی که در روایت غیرخطی بین متن و ذهن مخاطب اتفاق میافتد، مخاطب تلاش بیشتری در اندیشۀ کشفِ پیامِ شاعر میکند.دراین مجموع چند شعر بهزبان محاوره نوشته شده است و این شکستگی در زبانِ اشعار، که مخاطب بعد از خواندن چند شعر به زبان رسمی، شعری به زبان محاوره میخواند ارتباط خواننده با شعر را بیشتر کند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
ناشرانی که با او کار کردهاند
- واج
- روزگار
- شهرستان ادب
- انتشارات سوره مهر
- انتشارات علمی و فرهنگی
- موسسه علمی و فرهنگی صاحبالزمان (عج)
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
مقالههایی که دربارهٔ آثار شرفی خبوشان نوشتهاند
مقاله «نگاهی به مجموعه شعر دفاع مقدس پوتین من کجاست؟» در روزنامه ایران چاپ شد.[۳۰]
نوا، نما، نگاه
-
شرفی خبوشان در برنامه کتاب بازخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه -
مصاحبه با شبکه چهار صداسیما[۳۱] -
مصاحبه با آرت تاکس[۳۲] -
مصاحبه رادیویی با برنامه شابک [۳۳]
رونمایی و بازخوانی عاشقی به سبک ونگوگ
-
رمانی که تلفیق شعر و سیاست و عشق است
صدای نویسنده
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «نوشتن و زیستن».
- ↑ «آتیه داستان ایرانی».
- ↑ «زندگینامه».
- ↑ «گفتگوبانویسنده».
- ↑ «ممیزی».
- ↑ «کمک به سیلزدگان».
- ↑ «دولتآبادی مدرن».
- ↑ «احمد دهقان».
- ↑ «مجید قیصری».
- ↑ «علی اصغر عزتی پاک».
- ↑ «دوره آلجلال».
- ↑ «کارگاه تخصصی مراکز استانها».
- ↑ «کارگاه رمان سمنان».
- ↑ «کارگاه مکتب مهر».
- ↑ «کارگاه گنبد کاووس».
- ↑ «کارگاه حوزه هنری همدان».
- ↑ «دبیر علمی جایزه جلال آلاحمد».
- ↑ «داور یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد».
- ↑ «داور جایزه داستان استان قزوین».
- ↑ «جشنواره جوان سوره».
- ↑ «دیدار با مقام معظم رهبری».
- ↑ «تاثیر دولت آبادی».
- ↑ «اقتباس سینمایی از عاشقی به سبک ونگوگ».
- ↑ «مصاحبه با روزنامه شهرآرا».
- ↑ «مصاحبه با روزنامه فرهیختگان».
- ↑ «سبک نویسنده».
- ↑ «پوتین من کجاست».
- ↑ «روایت سمیر در عراق».
- ↑ «شعر».
- ↑ «پوتین من کجاست».
- ↑ «مصاحبه شبکه چهار».
- ↑ «آرت تاکس».
- ↑ «مصاحبه رادیوی با شابک».
منابع
- شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۷). بیکتابی. تهران: شهرستان ادب. ص. ۲۶۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۹۷-۹.
- شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۱). نامت را بگذار وسط این شعر. تهران: شهرستان ادب. ص. ۸۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۰۳-۰.
پیوند به بیرون
- «نوشتن تمرینی برای زیستن». خبرگزاری کتاب ایران، ۱۴بهمن ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «آتیه داستان ایرانی». شهرستان ادب، ۲۲آذر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «رمان «بالای سر آبها»». کتاب بنویس، ٣مرداد ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «ظرفیت دبیران صاحب قلم». خبرگزاری فارس، ١٣مرداد ۱۳۹٣. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «گپ و گفتگو با شرفی خبوشان». ورامین، ۲۸ اسفند ۱۳۹۱. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «فیلم مستند محمدرضا شرفی خبوشان». شبکه افق، ۱۹اردیبهشت ۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «جوایز ادبی». روزنامه صبح نو، ۲۱خرداد ۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «دریافت مجوز عاشقی به سبک ونگوگ». روزنامه صبح نو، ۲۷آبان ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «جشنواره شعر و داستان انقلاب». خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی، ۲۴فروردین ۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «درسگفتار در اردوی آفتابگردانها». رادیو شعر و داستان. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «شرفی خبوشان در برنامه کتاب باز». شهرستان ادب، بهمن ۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «جشنواره جوان سوره». خبرگزاری مهر، ۱۷مهر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «نقد عاشقی به سبک ونگوگ». شهرستان ادب، ۱۵آذر ۱۳۹۳. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «شصتوهشتمین عصرانه ادبی فارس». حلقه وصال، ١٠خرداد ۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «جایزه جلال». روزنامه صبح نو، ۲۱خرداد ۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «احمد دهقان». ایبنا، ۵مهر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «مدیر مدرسه رمان». شهرستان ادب، ۱۹شهریور ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «عدالت آموزشی». شهرستان ادب، ۲۷تیر ۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «کارگاه داستاننویسی مراکز استانی». حوزه هنری، ۶مهر ١٣٩٨. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.