خودکشی در ادبیات معاصر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==خاطرهنگاری== | ==خاطرهنگاری== | ||
==کند و کاوی در مفهوم خودکشی== | ==کند و کاوی در مفهوم خودکشی== | ||
===آلبر کامو<ref name=''کامو''>{{پک|کامو|ک= روزها در راه|ص=۵تا۸۶}}</ref> === | |||
از نظر «آلبر کامو»، خودکشی تنها مسئلهٔ فلسفی جدی است. پاسخ به این مسئله مشخص میکند که زندگی ارزش زیستن دارد یا نه. او اعتقاد دارد خودکشی همواره فقط در حد پدیدهای اجتماعی مطرح شده اما چنین کاری در سکوت قلب، خود را به مانند کاری سترگ مینماید. کامو اندیشیدن را سرآغاز «به تحلیل رفتن» میداند و از جامعهٔ مدرن به این خاطر که امکان زیادی برای درک این سرآغاز(که به مرگ خودخواسته میانجامد) ندارد، انتقاد میکند.{{سخ}} | |||
روزنامهها اغلب در بیان علت خودکشی از «غم پنهان» یا «بیماری درمانناپذیر» میگویند اما به نظر کامو، خود را کشتن به مثابهٔ نوعی اعتراف است: اعتراف به اینکه «زندگی به زحمتش نمیارزد»؛ اینکه «از زندگی عقب افتادهایم» یا «آن را نمیفهمیم». کسی که داوطلبانه مرگ را میگزیند، نشان میدهد که حتی به گونهای غریزی به فقدان دلیلی محکم برای زندگیکردن و بیهودگی رنج پی بردهاست؛ البته وابستگی انسان به زندگی همواره نیرومندتر از تمام بدبختیهای جهان بودهاست؛ شاید به این خاطر که داوری جسم، کارآتر از داوری جان است و جسم همیشه در برابر نیستی پا پس میکشد.{{سخ}} | |||
کامو از رهگذر این پرسش نگاهی به تفکرات فلاسفه، شاعران و نویسندگان میاندازد:{{سخ}} | |||
«مارتین هایدگر» هستی را همتراز «دلمشغولی» میداند و تنها واقعیت وجود را «نگرانی» معرفی میکند. اگر انسان در زرق و برق دنیای رنگارنگ پیرامون خود گم شدهباشد، این نگرانی، ترسی اندک و آنی است؛ اما همین ترس به تدریج تبدیل به دلنگرانی «موجود در هستی» میشود:{{سخ}} | |||
{{گفتاورد تزیینی|«دشواری به هنگامی است که انسان معمولی بکوشد دنیا را همتراز خود بداند و بدینسان سردرگمش کند؛ و هراس هنگامی است که روح به تماشای مرگ بنشیند».}}{{سخ}} | |||
کامو در روند تجربههای «داستایوفسکی» محکوم به مرگ، رویدادهای روح خشمگین «نیچه»، نفرینهای «هملت» و اشرافیت تلخی که «ایبسن» توصیف میکند، چارهناپذیری جهان را میبیند که روح انسان را به سوی «عصیان» سوق میدهد. این عصیان از منظر کامو، کلید پاسخ به مسئلهٔ خودکشی است. پذیرش و درک پوچی جهان عصیان را ایجاد میکند و این خلاف راهی است که به خودکشی میانجامد. به نظر او، زندگی و انساندوستی ما را باید به اعتراض و عصیان بکشد و نه به سوی مرگ و تسلیم.{{سخ}} | |||
«سیزیف» شخصیتی اسطورهای است که تبلور پاسخ آلبر کامو به پرسش «بودن یا نبودن؟» است. سیزیف متوجه شده که دنیا عاری از معنا و لبریز از ستم و درد است، اما او به ظلم حاکم بر جهان گردن نمینهد:{{سخ}} | |||
<font color=darkblue>خدایان، سیزیف را محکوم کرده بودند که پیوسته تختهسنگی را تا قلهٔ کوهی بغلتاند و از آنجا، آن تختهسنگ با تمامی وزن خود پائین می افتاد. خدایان به حق اندیشیده بودند که از برای گرفتن انتقام، تنبیهی دهشتناکتر از کار بیهوده و بی امید نیست...</font>{{سخ}} | |||
آری، سیزیف مانند خود کامو «اهل نبرد» است. | |||
==تاریخچهای از خودکشی در ادبیات معاصر== | ==تاریخچهای از خودکشی در ادبیات معاصر== | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۴۳: | ||
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =اصلانی | نام =محمدرضا|عنوان = بهرام صادقی؛ بازماندههای غریبیآشنا (یادداشتهای پراکنده و...)|سال = ۱۳۸۴| ناشر = نیلوفر}} | # {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =اصلانی | نام =محمدرضا|عنوان = بهرام صادقی؛ بازماندههای غریبیآشنا (یادداشتهای پراکنده و...)|سال = ۱۳۸۴| ناشر = نیلوفر}} | ||
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =مسکوب| نام =شاهرخ| عنوان =روزها در راه | سال = ۱۳۷۹| ناشر = خاوران پاریس}} | # {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =مسکوب| نام =شاهرخ| عنوان =روزها در راه | سال = ۱۳۷۹| ناشر = خاوران پاریس}} | ||
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =کامو| نام =آلبر| عنوان =اسطورهٔ سیزیف | ترجمه = محمود سلطانیه|سال = ۱۳۹۷| ناشر = جامی}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
نسخهٔ ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۵
« | بودن یا نبودن، این است پُرسمان: آیا والاتر است در واروم(ذهن و ضمیر) رنج بردن |
» |
ویلیام شکسپیر
خاطرهنگاری
کند و کاوی در مفهوم خودکشی
آلبر کامو[۲]
از نظر «آلبر کامو»، خودکشی تنها مسئلهٔ فلسفی جدی است. پاسخ به این مسئله مشخص میکند که زندگی ارزش زیستن دارد یا نه. او اعتقاد دارد خودکشی همواره فقط در حد پدیدهای اجتماعی مطرح شده اما چنین کاری در سکوت قلب، خود را به مانند کاری سترگ مینماید. کامو اندیشیدن را سرآغاز «به تحلیل رفتن» میداند و از جامعهٔ مدرن به این خاطر که امکان زیادی برای درک این سرآغاز(که به مرگ خودخواسته میانجامد) ندارد، انتقاد میکند.
روزنامهها اغلب در بیان علت خودکشی از «غم پنهان» یا «بیماری درمانناپذیر» میگویند اما به نظر کامو، خود را کشتن به مثابهٔ نوعی اعتراف است: اعتراف به اینکه «زندگی به زحمتش نمیارزد»؛ اینکه «از زندگی عقب افتادهایم» یا «آن را نمیفهمیم». کسی که داوطلبانه مرگ را میگزیند، نشان میدهد که حتی به گونهای غریزی به فقدان دلیلی محکم برای زندگیکردن و بیهودگی رنج پی بردهاست؛ البته وابستگی انسان به زندگی همواره نیرومندتر از تمام بدبختیهای جهان بودهاست؛ شاید به این خاطر که داوری جسم، کارآتر از داوری جان است و جسم همیشه در برابر نیستی پا پس میکشد.
کامو از رهگذر این پرسش نگاهی به تفکرات فلاسفه، شاعران و نویسندگان میاندازد:
«مارتین هایدگر» هستی را همتراز «دلمشغولی» میداند و تنها واقعیت وجود را «نگرانی» معرفی میکند. اگر انسان در زرق و برق دنیای رنگارنگ پیرامون خود گم شدهباشد، این نگرانی، ترسی اندک و آنی است؛ اما همین ترس به تدریج تبدیل به دلنگرانی «موجود در هستی» میشود:
« | «دشواری به هنگامی است که انسان معمولی بکوشد دنیا را همتراز خود بداند و بدینسان سردرگمش کند؛ و هراس هنگامی است که روح به تماشای مرگ بنشیند». | » |
کامو در روند تجربههای «داستایوفسکی» محکوم به مرگ، رویدادهای روح خشمگین «نیچه»، نفرینهای «هملت» و اشرافیت تلخی که «ایبسن» توصیف میکند، چارهناپذیری جهان را میبیند که روح انسان را به سوی «عصیان» سوق میدهد. این عصیان از منظر کامو، کلید پاسخ به مسئلهٔ خودکشی است. پذیرش و درک پوچی جهان عصیان را ایجاد میکند و این خلاف راهی است که به خودکشی میانجامد. به نظر او، زندگی و انساندوستی ما را باید به اعتراض و عصیان بکشد و نه به سوی مرگ و تسلیم.
«سیزیف» شخصیتی اسطورهای است که تبلور پاسخ آلبر کامو به پرسش «بودن یا نبودن؟» است. سیزیف متوجه شده که دنیا عاری از معنا و لبریز از ستم و درد است، اما او به ظلم حاکم بر جهان گردن نمینهد:
خدایان، سیزیف را محکوم کرده بودند که پیوسته تختهسنگی را تا قلهٔ کوهی بغلتاند و از آنجا، آن تختهسنگ با تمامی وزن خود پائین می افتاد. خدایان به حق اندیشیده بودند که از برای گرفتن انتقام، تنبیهی دهشتناکتر از کار بیهوده و بی امید نیست...
آری، سیزیف مانند خود کامو «اهل نبرد» است.
تاریخچهای از خودکشی در ادبیات معاصر
در این سالشمارها به تمامی ادیبانی که به اختیار خود مرگ را برگزیدهاند، اشاره نشدهاست؛ اما سعی کردهایم فهرستی مختصر از این رفتگان فراهم کنیم.
سالشماری از مرگ خودخواسته در میان شاعران و نویسندگان ایرانی
- ۱۹ فروردین ۱۳۳۰: صادق هدایت، داستاننویس، مترجم و نقاش پیشرو، به گاز پناه برد و از زندگی گریخت. جسد او را در کف آشپزخانهٔ آپارتمانش در پاریس یافتند.[۳]
- ۷ آبان ۱۳۳۸: چنگیز مشیری، نویسنده و منتقد موسیقی، در یکی از بیابانهای منطقهٔ الهیه با شلیک گلولهای با زندگی وداع گفت.[۴]
- ۱۳۴۲: مسعود شادبهر شاعر شیرازی، هنگام مرخصی در دوران سربازی، در خانهٔ خواهرش در کرمانشاه خودکشی کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- ۱۳۴۴: بهروز فربود، نویسندهٔ سلسله مقالههای «سالهای سیاه» و کارمند سفارت ایران در فرانسه، در بازگشت به ایران با خوردن ۱۲ قرص به زندگیش خاتمه داد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- ۱۳۵۸: هوشنگ بادیهنشین، شاعر خوشقریحه، روزی از قهوهخانهٔ روبروی کافه فیروز بیرون آمد، درختی را بغل کرد و مُرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- ۸ خرداد ۱۳۶۷: عباس نعلبندیان، نمایشنامهنویس، داستاننویس و مترجم، بعد از زندانیشدن و بیکاری، با خوردن تعداد زیادی قرص با زندگی وداع گفت.[۵]
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵: تعدادی از ساکنان روستای «جواهرده» رامسر، در جنگل جسد غزاله علیزاده، رماننویس و داستاننویس و خالق «خانهٔ ادریسیها» را یافتند که خود را از درختی حلقآویز کرده بود.[۶]
- ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۶: اسلام کاظمیه، داستاننویس، فعال سیاسی و روزنامهنگار تبعیدی، در پاریس، ابتدا مقدار زیادی سم و الکل خورد و بعد با کیسهٔ پلاستیکی خود را خفه کرد.[۷]
- ۱ تیر ۱۳۷۶: ابراهیم منصفی، شاعر، خنیاگر، نویسنده و بازیگر هرمزگانی که در جنوب با عنوان «نیمای هرمزگان» و لقب «رامی» مشهور است، خودخواسته به آغوش مرگ شتافت.[۸]
- ۲۶ شهریور ۱۳۸۱: حسن هنرمندی، شاعر، پژوهشگر، مترجم و منتقد ادبی که ترجمهها و آثارش، از نخستین کوششهای ادبیات تطبیقی در ایران بود، در پاریس، با خوردن چند قرص خوابآور و کنیاک خودکشی کرد.[۹]
- ۲۷ اسفند ۱۳۸۸: منصور خاکسار، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی، در آمریکا در سن ۷۱ سالگی به زندگی خود پایان داد.[۱۰]
- ۱۲ خرداد ۱۳۹۸: مرتضی کلانتریان، حقوقدان و مترجم آثاری چون «قرارداد اجتماعی» از ژان ژاک روسو، «وجدان زنو» اثر ایتالو اسووو و «دیدار به قیامت» از پیير لومتر، از پنجرهٔ اتاقش به پایین پرت شد. گمانهها در مورد خودکشی کلانتریان فراوان است اما فرزندش، این ادعا را تکذیب کردهاست.[۱۱]
سالشماری از مرگ خودخواسته در میان شاعران و نویسندگان خارجی
- ۲۸ دسامبر ۱۹۲۵: جسد سرگئی یِسِنین، از محبوبترین شاعران روسیه در قرن بیستم، در اتاقی در هتل Angleterre سنپترزبورگ پیدا شد. او رگ مچ دست خود را زده، آخرین شعر خود را با خونش بر دیوار اتاق نوشته بود و بعد خود را دار زدهبود.[۱۲]
- ۲۴ جولای ۱۹۲۷: رینوسوکه آکوتاگاوا، پدر داستان کوتاه ژاپنی، با مصرف باربیتال، خودکشی کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۴ آوریل ۱۹۳۰: ولادیمیر مایاکوفسکی، شاعر، نمایشنامهنویس و بازیگر روسی که از نوابغ هنری و افراد مطرح جنبش فوتوریسم روسیه به شمار میرفت، در آستانهٔ ۳۷ سالگی با شلیک گلوله به زندگیش خاتمه داد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۵ دسامبر ۱۹۳۱: ویچل لیندسی، شاعر آمریکایی و پایهگذار شعر آوازی مدرن، در حالی که از لحاظ مالی و سلامتی در مضیقه بود، یک بطری شوینده را مانند جام زهری سر کشید و خودکشی کرد.[۱۳]
- ۲۷ آوریل ۱۹۳۲: هارت کرین، شاعر آمریکایی و از پیشروان شعر مدرن، در سفری دریایی در حالی که به شدت مست بود، از عرشهٔ کشتی به داخل خلیج مکزیک پرید و زندگیش را تمام کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲۹ ژانویه ۱۹۳۳: سارا تیسدیل، شاعر آمریکایی دو سال بعد از خودکشی ویچل لیندسی(که تیسدیل او را رها کرده بود تا با یک تاجر ثروتمند ازدواج کند)، با مصرف مقدار زیادی قرص خواب، خودکشی کرد.[۱۴]
- ۲۶ سپتامبر ۱۹۴۰: والتر بنیامین، فیلسوف زیباییشناس و منتقد ادبی آلمانی و از اعضای مکتب فرانکفورت، در جریان مهاجرت خود به آمریکا طی جنگ جهانی، وقتی پلیس اسپانیا به آنها اعلام کرد که فردا به فرانسه بازگردانده میشوند، با مصرف مورفین خودکشی کرد. البته مرگ او مشکوک بود و فرضیات دیگری هم در مورد مرگ بنیامین وجود دارد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲۸ مارس ۱۹۴۱: ویرجینیا وولف، از مهمترین نویسندگان مدرنیست قرن بیستم و خالق رمان «خانم دَلُوِی»، با جیبهای پر از سنگ به رودخانهٔ «اوز» رفت و خود را غرق کرد. جسد او در هجدهم آپریل پیدا شد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲۲ فوریه ۱۹۴۲: اشتفان تسوایگ، رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار و زندگینامهنویس اتریشی که در پی اتفاقات جنگ جهانی، ناچار به برزیل رفته بود، به همراه همسرش با مصرف باربیتورات به زندگی خود پایان داد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۴ نوامبر ۱۹۵۴: استیگ داگرمن، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار سوئدی که از چهرههای مطرح ادبیات بعد از جنگ جهانی در سوئد بود، بعد از چند بار اقدام ناموفق، بالاخره در سیویک سالگی خودکشی کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲ ژوئیه ۱۹۶۱: ارنست همینگوی، برندهٔ نوبل ادبیات و خالق «پیرمرد و دریا»، با شاتگان مورد علاقهاش، به زندگی خود پایان داد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۱ فوریه ۱۹۶۳: سیلویا پلات، شاعر مطرح، رماننویس و نویسندهٔ داستان کوتاه آمریکایی، بعد از چند دوره افسردگی، با گاز اجاق آشپزخانهاش خود را خفه کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲۶ مارس ۱۹۶۹: جان کندی تول، رماننویس آمریکایی، بعد از اینکه هیچ ناشری قبول نکرد رمانش «اتحادیهٔ ابلهان» را چاپ کند، در ۳۱ سالگی خود را کشت.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۵ مارس ۱۹۷۰: آرتور آداموف، نمایشنامهنویس ارمنی-فرانسوی و از چهرههای مطرح در تئاتر ابزورد، با مصرف بیش از اندازهٔ باربیتورات، به زندگی خود پایان داد. مرگ او را خودکشی تصادفی دانستهاند.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۲۰ آوریل ۱۹۷۰: پل سلان، شاعر رومانیایی و از بزرگترین شاعران آلمانیزبان قرن بیستم، از روی پل میرابو در پاریس به داخل رودخانهٔ سن پرید و زندگیش را پایان داد. جسد او در اوایل ماه مه پیدا شد.[۱۵]
- ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰: یوکیو میشیما، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان نامدار ژاپنی، در ۴۵ سالگی بعد از تلاش برای کودتا در فرماندهی نیروهای دفاع از خود ژاپن، که ناموفق بود، به شیوهٔ سنتی ساموراییهای ژاپن، با دریدن شکم، خودکشی(هاراکیری) کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۶ آوریل ۱۹۷۲: یاسوناری کاواباتا، رماننویس و نویسندهٔ داستان کوتاه ژاپنی که اولین ژاپنی برندهٔ جایزهٔ نوبل بود، با گاز به زندگی خود خاتمه داد. عدهای مرگ او را تصادفی میدانند؛ اما به نظر میرسد ابتلا به پارکینسون و ضربهای که از خودکشی دوستش، یوکیو میشیما، خورده بود، انگیزههای او در این کار باشند.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۴ اکتبر ۱۹۷۴: ان سکستون، از پیشروان جنبش شعر اعتراف آمریکا، به شیوهای تقریبا شبیه دوستش سیلویا پلات، با گاز اتومبیل نفسکشیدنش را پایان بخشید.[۱۶]
- ۲ دسامبر ۱۹۸۰: رومن گاری، رماننویس، فیلمنامهنویس، کارگردان و دیپلمات فرانسوی و خالق «خداحافظ گری کوپر»، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱ مارس ۱۹۸۳: آرتور کوستلر، داستاننویس، وقایعنگار و روزنامهنگار مجاری-انگلیسی، و همسرش در خانهٔ شخصی خود، با مصرف قرص به زندگی خود پایان بخشیدند.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۴: ریچارد براتیگان، رماننویس، شاعر و نویسندهٔ داستان کوتاه آمریکایی و خالق «صید قزلآلا در آمریکا»، با شلیک گلولهٔ تفنگ شکاری به زندگی خود پایان داد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۷ دسامبر ۱۹۹۰: رینالدو آرناس، شاعر و داستاننویس کوبایی و منتقد فیدل کاسترو، در نیویورک آمریکا با مصرف الکل و دارو خودکشی کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۳ مه ۱۹۹۱: یرژی کوشینسکی، رماننویس لهستانی-آمریکایی در حالی که از بیماری قلبی رنج میبرد و مدتی بود روزنامهنگاران به او اتهام سرقت ادبی میزدند، بعد از مصرف مقدار زیادی الکل و مواد مهلک با کشیدن یک کیسهٔ پلاستیکی به دور سرش، خود را خفه کرد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸: دیوید فاستر والاس، نویسندهٔ رمان و داستاننویس آمریکایی و خالق رمان «شوخی نامتناهی»، خود را حلقآویز کرد.[۱۷]
مرگنامهها
به قول بیهقی: خپه سازم...
اسلام کاظمیه قبل از وداع با این دنیا در بخشی از یادداشتهای دهصفحهای خود اینگونه مینویسد:
«رفتیم و دل شما را شکستیم...
چون ممکن است کار این کثافتکاری(اختیاری-اجباری) بنده به مقامات قضایی بکشد برای آسانشدن کارها چند کلمه مهملات بالا را به فرانسه نوشتم تا کارشان راحتتر شود (سفارشهایی در مورد نوشتهها و وسایل و بدهیهایش میکند) (میبینید که در این لحظهها هم به فکر راضیکردن غریزهٔ بیصاحابموندهٔ بقا هستم. خندهدار است، نیست؟). دیگر ناگفته نگذارم. در این لحظهٔ مسموم تنها آرزویی که به دلم ماند اینکه دلم میخواست در مملکت خودم بمیرم. عجیب است که آنقدر آن خرابشده را دوست دارم و به مجموعهٔ تاریخ، فرهنگ و مردمی که در آن واحد جغرافیایی هستند، همیشه عاشقانه و با احساسات بیش از عقل علاقه داشتهام و دارم.
زندگی = ناراحت و بیاختیار خود به دنیا آمدن – یک عمر بیاختیار خود دویدن از مرگ ترسیدن و بیاختیار و میل خود رفتن.
حالا من دارم دستکم سومی را به اختیار خود انجام میدهم و به جای ترس از آن به ریشش میخندم. مقداری سم در حدود یک ساعت پیش خوردم. با شراب متوسط، که کاش خوبش را خریده بودم. امروز ظهر هم بر خلاف پرهیز پزشکی در رستوران مقبول «فرانسوا کوپه» همراه کسی که مرا دوست میداشت و جورم را میکشید و دوستش میداشتم آخرین ناهار را خوردم، تظاهر به پرهیز پزشکی کردم، فکر میکردم نکند باهوش عزیزی بو ببرد. اما شب عاقبت فکر کردم(از زندگی لذت ببرم Merde alord!) بعد از ۹ ماه پرهیز به غذای قراضه نمک مفصلی زدم که از بینمک خوردن بدم میآمد. شراب را(یک بطرگذاشتم) سم اثر کرده ولی پیداست کاری نیست. اما اختراع دیگری هم برخاستم و کردم. دنیا را چه دیدی... باید به وسیلهٔ موثرتری هم دست زد.-۵ دقیقه فاصله- اختراع کامل شد، کیسهٔ پلاستیکی و خفگی. حافظ را هم باز کردم. آمد! «یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش» الخ. حالا یک سیگار که نه ماه ذخیره داشتم روشن کنم و از ترس اینکه سم بیوکآقا کاری نباشد خودم را خفه کنم یا به قول بیهقی «خپه سازم»...
.............آگهی-اعلان-اخطار
احمقانه و طبق عادت(و خندهدار) که آثار اولین سیگار بعد از هشت ماه ترک را معدوم کردم به این امید که کار آرام آرام تمام میشود و لازم به زحمت و دردکشیدن(خپهکردن) نمیکشد، ولی الان که ساعت شش صبح است هنوز بیدارم و شنگول. به اهل تریاک بگویی آنچه به آنها میفروشند مصنوعی است و خودشان را گول میزنند.
متاسفانه راحت نفس میکشم و ساعتها فیلم قشنگ و آرامبخش طبیعت و شکار که خیلی دوستداشتم تماشا کردهام.
............. دنبالهٔ آخرین پرنفسیها
باز هم از همهٔ آنها که زحمتتان دادم و احوالتان را پریشان کردم عذر میخواهم موفقیت همهتان را آرزومندم.
تا هوا به کلی روشن نشده و وقت نگذشته دست به کار شوم که بالاخره اینجا هم شکست خوردم. کار تمیز از آب درنیامد و کثافتکاری شد.
ببخشید
ساعت ۷:۴۰ صبح ششم آوریل»
یادداشت شاهرخ مسکوب: ماه مه را با آوریل اشتباه کرده. در اینجا «اسلام» یک ماه زودتر خودش را میکشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
منبعشناسی
پانویس
- ↑ شیکسپیر، سوگنمایش هملت شاهپور دانمارک، ۱۶۶ و ۱۶۷.
- ↑ کامو، روزها در راه، ۵تا۸۶.
- ↑ هدایت. «پنجاهمین سالروز خودکشی صادق هدایت». بخارا، ش. ۱۷، ۲۸۶تا۲۹۲.
- ↑ اصلانی، بهرام صادقی؛ بازماندههای غریبیآشنا، ۴۱تا۵۸.
- ↑ «یادی از عباس نعلبندیان؛ راوی روایتهای متروک».
- ↑ «غزاله علیزاده».
- ↑ مسکوب، روزها در راه، ۷۱۹تا۷۲۴.
- ↑ «زندگینامهٔ ابراهیم منصفی».
- ↑ «حسن هنرمندی».
- ↑ «منصور خاکسار».
- ↑ «خودکشی مرتضی کلانتریان».
- ↑ «Sergei Yesenin».
- ↑ «Vachel Lindsay».
- ↑ «Sara Teasdale».
- ↑ «Paul Celan».
- ↑ «Anne Sexton».
- ↑ «خودکشی دیوید فاستر والاس».
منابع
- شیکسپیر، ویلیام (۱۳۸۵). سوگنمایش هملت شاهپور دانمارک. ترجمهٔ میرشمسالدین ادیب سلطانی. نگاه.
- هدایت، جهانگیر. «پنجاهمین سالروز خودکشی صادق هدایت». بخارا، ش. ۱۷ (فروردین ۱۳۸۰).
- اصلانی، محمدرضا (۱۳۸۴). بهرام صادقی؛ بازماندههای غریبیآشنا (یادداشتهای پراکنده و...). نیلوفر.
- مسکوب، شاهرخ (۱۳۷۹). روزها در راه. خاوران پاریس.
- کامو، آلبر (۱۳۹۷). اسطورهٔ سیزیف. ترجمهٔ محمود سلطانیه. جامی.
پیوند به بیرون
- «یادی از عباس نعلبندیان؛ راوی روایتهای متروک». بی بی سی فارسی. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «غزاله علیزاده». پرشین وی. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «زندگینامهٔ ابراهیم منصفی». وبسایت رسمی ابراهیم منصفی. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «حسن هنرمندی». ویکیپدیای فارسی. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «منصور خاکسار». رادیو زمانه. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «خودکشی مرتضی کلانتریان». آفتاب نیوز. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Writers who committed suicide». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Sergei Yesenin». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Vachel Lindsay». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Sara Teasdale». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Paul Celan». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «Anne Sexton». English Wikipedia. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.
- «خودکشی دیوید فاستر والاس». فارس نیوز. بازبینیشده در ۷شهریور۱۳۹۸.