مجله یغما: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
یغما بزرگترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است | '''مجلهٔ یغما''' بزرگترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ میرسید. یغما '''پردوامترین مجلهٔ صدسال اخیر''' ایران است. | ||
==برای کسانی که مجله را نخواندهاند== | ==برای کسانی که مجله را نخواندهاند== | ||
'''یغما''' مجلهای کهن نیست، که مختص افراد | '''یغما''' مجلهای کهن نیست، که مختص افراد مرتجع باشد بلکه نشریهای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آنها و پیشینهٔ ایران است. همچنین در طی سیویک سال انتشارِ مجله، زمینهای فراهم بود تا مردم بتوانند با آثار دست به قلمان تازهنفس نیز آشنا شوند. | ||
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ||
داستان، همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛ | |||
:هنگامی که [[حبیب یغمایی|یغمایی]] به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر میکرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خرابکاری و دست بردن در شهر [[ملکالشعرا بهار|بهار]] در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی میخواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت [[علامه قزوینی]] شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش میزند و شعری که ملکالشعرا در رثای [[عارف قزوینی]] سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج میکند و به خیال خود میگوید که حتما ملکالشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمیدانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز میگردد و ملکالشعرا بلافاصله به او تلفن میکند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط میگوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست میفرمایید... و به گردن میگیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را میکرد بهار قیامتی به پا میکرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و اینگونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد! | :هنگامی که [[حبیب یغمایی|یغمایی]] به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر میکرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خرابکاری و دست بردن در شهر [[ملکالشعرا بهار|بهار]] در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی میخواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت [[علامه قزوینی]] شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش میزند و شعری که ملکالشعرا در رثای [[عارف قزوینی]] سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج میکند و به خیال خود میگوید که حتما ملکالشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمیدانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز میگردد و ملکالشعرا بلافاصله به او تلفن میکند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط میگوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست میفرمایید... و به گردن میگیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را میکرد بهار قیامتی به پا میکرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و اینگونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد! | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
===گزارشی از بخشها و ستونهای مختلف و شمارههای ویژه=== | ===گزارشی از بخشها و ستونهای مختلف و شمارههای ویژه=== | ||
====ویژهیِ سالِ اول، چهارم و ششم==== | ====ویژهیِ سالِ اول، چهارم و ششم==== | ||
در | در سال نخست، ۱۰شماره از مجله انتشار یافت و به جای شمارهٔ ۱۱و۱۲، '''کتاب اقبال لاهوری''' که نوشتهی [[مجتبی مینوی]] است به چاپ رسید. از دیگر شمارههای ویژه میتوان به شماره۱۲ سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رسالهای به ضمیمه مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.<ref name=ویژه>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارجنامهٔ حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۷}}</ref> | ||
====شمارهٔ۱۲ سال۱۴==== | ====شمارهٔ۱۲ سال۱۴==== | ||
سردبیر در سر مقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ بیان کرده که، هدف از انتشار نشریه، چاپ پژوهشها و تحقیقات ایرانشناسی است و در ادامه می گوید: «نظر اصلی از | سردبیر در سر مقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ بیان کرده که، هدف از انتشار نشریه، چاپ پژوهشها و تحقیقات ایرانشناسی است و در ادامه می گوید: «نظر اصلی از ایجاد مجلهٔ یغما این بودهاست که مطالب و مباحثی که ادبپژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را به کار آید، انتشار یابد...» | ||
===دلیل شهرت=== | ===دلیل شهرت=== | ||
کمتر مجلهای مانند یغما پیدا میشود چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر و نظم! چون یغما، حاصل سالها تجربه و تلاشِ با عشقِ [[حبیب یغمایی|یغمایی]] بود و سردبیری عاشق داشت. به جرأت میتوان گفت که یغما ناشر اندیشهی دانشمندان بود. دانشمندانی چون؛ [[قزوینی]]، [[دهخدا]]، [[بهار]]، [[بدیعالزمان فروزانفر|فروزانفر]]، | کمتر مجلهای مانند یغما پیدا میشود چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر و نظم! چون یغما، حاصل سالها تجربه و تلاشِ با عشقِ [[حبیب یغمایی|یغمایی]] بود و سردبیری عاشق داشت. به جرأت میتوان گفت که یغما ناشر اندیشهی دانشمندان بود. دانشمندانی چون؛ [[قزوینی]]، [[دهخدا]]، [[بهار]]، [[بدیعالزمان فروزانفر|فروزانفر]]، [[مجتبی مینوی|مینوی]]، [[فروغی]]، [[تقیزاده]]، [[بهمنیار]] و...{سخ}آثار مشهور دهههای سی و چهل و پنجاه نیز در مجله به چاپ رسیدهاند.<ref name=ویژه/> | ||
هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان | هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازهکار یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود میدانستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارجنامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۸}}</ref> یکسری مقالههای دل نشین و خواندنی، سالها در یغما درج میشد. صاحب اثر دوستعلیخان معیرالممالک، نوهی دختری ناصرالدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. مقالات مذکور در رابطه با رجال عصر ناصری نوشته میشد. نوشتههای معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خوانندگان را مجذوب خود میکرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارجنامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۹}}</ref> | ||
===چرا باید این مجله را خواند=== | ===چرا باید این مجله را خواند=== | ||
* سالها فعالیت، تجربه، تلاشِ بیوقفه و هدفی چون حفظ و | * سالها فعالیت، تجربه، تلاشِ بیوقفه و هدفی چون حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی در پسِ این نشریه نهفته است. | ||
* یغما تنها یک مجلهی ادبی، تحقیقی و پژوهشی نمیباشد. بلکه به | * یغما تنها یک مجلهی ادبی، تحقیقی و پژوهشی نمیباشد. بلکه به مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم میپردازد. | ||
* یغمایی در رابطه با دغدغههای | * یغمایی در رابطه با دغدغههای روزانهی مردم نیز مقالاتی منتشر کرده، که نوشتههای [[محمد علی فروغی]]، [[مجتبی مینوی]]، [[دکتر فخرالدین شادمان]]، [[دکتر محمود صناعی ]]و [[دکتر اسلامی ندوشن]] نمونهای از آنهاست. هر چند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یکیگر همسو نبودند! | ||
* صفحات پایانی هر | * صفحات پایانی هر شماره، اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم. | ||
==برای کسانی که مجله را خواندهاند== | ==برای کسانی که مجله را خواندهاند== | ||
هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار | هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار نامداران دنیای علم و ادب نیست! بلکه به نحوی به تحلیل آنان پرداخته، آثار را معرفی میکند و از نقش آنان در زبان فارسی میگوید، خاطراتی که از دوستان شاعرش نقل میکند تنها برای سرگرمی نیست، بلکه برای شناساندن شخصیت آنان است. حاشیه نویسیها برای متفاوت بودن یا عجیب نمودن مجله نمیباشد. این کار، گاه به منظور رفع اشکال مطالب نویسندگان جوان است. و گاهی هم پاسخ به کنایههایی است که در مقالات به چشم میخورد، و گاهی گلایهای است از دوستان! | ||
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
===داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)=== | ===داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)=== | ||
[[حبیب یغمایی|حبیب]] در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار '''مجله یغما''' را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از | [[حبیب یغمایی|حبیب]] در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار '''مجله یغما''' را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از آن تصمیم گرفت مجله را '''«اندرز»''' بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبهای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت. اما مجلهای با نام فوق هیچگاه منتشر نشد. او تنها یک دلیل برای منصرف شدنش از چاپ نشریه آورده؛ آن هم گرفتاریهای پیش آمده در زندگیاش بوده! | ||
پیش از اقدام یغمایی | پیش از اقدام یغمایی برای انتشار یغما، شوهر خواهر او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راهاندازی نشریهای با نام '''یغما''' را داشته. اما آن مجله نیز هرگز به چاپ نرسید! | ||
درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در | درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصلهی زمانی (از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶) سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربههای بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دوره کامل سردبیر مجلهنامهٔ فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجله آموزش و پرورش بود. در فروردین۱۳۲۷ با کولهباری از تجربههای ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریهی خود را آغاز کرد. | ||
====رفیق یا یغما؟!==== | ====رفیق یا یغما؟!==== | ||
'''رفیق''' نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولیالله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ | '''رفیق''' نخستین نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولیالله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ «تبلیغات حزب توده و اینکه آنان از این واژه استفاده کردهاند.» سرانجام، نام منتخب '''یغما''' بود. | ||
مجلهیغما: | |||
«مجلهیغما» در سال1327 تأسیس شد و انتشار آن بیوقفه به مدت 31 سال به طول انجامید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://kouhbanan.ir/index.aspx?pageid=172&newsview=3042|عنوان =}}</ref> | |||
===سبک مجله=== | ===سبک مجله=== | ||
آن چه که در | آن چه که در مجله جلب توجه میکند حاشیه نویسیها و درج مطالبی خاص در کادرهایی کوچک در پایین صفحه است. در واقع [[حبیب یغمایی|یغمایی]] همچون یک راهنما درمورد بعضی مقالات چه قدیمی و چه نو توضیح میدهد و گاه در صفحات شاهد گفت و گو یا بحث و جدلی طنزگونه هستیم که در جواب کنایهی دوستان میدهد. همچنین او نکات مهم را از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میکند مثلا هر سال در شماره اسفند یا فروردین قطعهای درج میکرد و سال نو را به خوانندگان تبریک میگفت. در دل آن پیامهای تبریک، نکاتی نهفته بود که به صورت نوشتهی گزارشی نمیتوانست بیان کند. | ||
نمونهای از آنها؛ | نمونهای از آنها؛ | ||
:سال | :سال نو چون برسد می رسد از نو المی | ||
:::رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی | :::رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی | ||
:عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز | :عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز | ||
:::از پی مصلحت خود ننهادم قدمی | :::از پی مصلحت خود ننهادم قدمی | ||
<center><font color=darkcyan> ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ</font></center> | <center><font color=darkcyan> ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ</font></center> | ||
:سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید | :سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید | ||
خط ۸۲: | خط ۹۱: | ||
:روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را | :روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را | ||
:::دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید | :::دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید | ||
شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو | شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو یا نوشتههای نو که به مدح ادبیات نوین پرداخته است، در نشریه جایی نداشت مگر برخی سرودههای نو. | ||
نسخهٔ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۸
سردبیر | حبیب یغمایی |
---|---|
شمارگان | حدود۵۰۰۰ |
چاپکننده | انتشارات مجله یغما |
نخستین شماره | فروردین۱۳۲۷ |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
مجلهٔ یغما بزرگترین خدمت حبیب یغمایی به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ میرسید. یغما پردوامترین مجلهٔ صدسال اخیر ایران است.
برای کسانی که مجله را نخواندهاند
یغما مجلهای کهن نیست، که مختص افراد مرتجع باشد بلکه نشریهای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آنها و پیشینهٔ ایران است. همچنین در طی سیویک سال انتشارِ مجله، زمینهای فراهم بود تا مردم بتوانند با آثار دست به قلمان تازهنفس نیز آشنا شوند.
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله
داستان، همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛
- هنگامی که یغمایی به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از محمدابراهیم باستانی پاریزی که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر میکرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خرابکاری و دست بردن در شهر بهار در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی میخواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت علامه قزوینی شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش میزند و شعری که ملکالشعرا در رثای عارف قزوینی سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج میکند و به خیال خود میگوید که حتما ملکالشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمیدانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز میگردد و ملکالشعرا بلافاصله به او تلفن میکند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط میگوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست میفرمایید... و به گردن میگیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را میکرد بهار قیامتی به پا میکرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و اینگونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد!
یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
مجلهای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به چاپ میرسید. هر شماره تقریبا ۶۴صفحه بود. در طی سیویک سال، ۳۶۶شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجلهٔ ادبی و پژوهشی یغما، اول هر ماه بود و سردبیر بسیار اصرار داشت و حساس بود که دقیقا در ابتدای هر ماه، شماره مخصوص همان ماه منشر شود. و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد.
گزارشی از بخشها و ستونهای مختلف و شمارههای ویژه
ویژهیِ سالِ اول، چهارم و ششم
در سال نخست، ۱۰شماره از مجله انتشار یافت و به جای شمارهٔ ۱۱و۱۲، کتاب اقبال لاهوری که نوشتهی مجتبی مینوی است به چاپ رسید. از دیگر شمارههای ویژه میتوان به شماره۱۲ سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رسالهای به ضمیمه مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.[۱]
شمارهٔ۱۲ سال۱۴
سردبیر در سر مقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ بیان کرده که، هدف از انتشار نشریه، چاپ پژوهشها و تحقیقات ایرانشناسی است و در ادامه می گوید: «نظر اصلی از ایجاد مجلهٔ یغما این بودهاست که مطالب و مباحثی که ادبپژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را به کار آید، انتشار یابد...»
دلیل شهرت
کمتر مجلهای مانند یغما پیدا میشود چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر و نظم! چون یغما، حاصل سالها تجربه و تلاشِ با عشقِ یغمایی بود و سردبیری عاشق داشت. به جرأت میتوان گفت که یغما ناشر اندیشهی دانشمندان بود. دانشمندانی چون؛ قزوینی، دهخدا، بهار، فروزانفر، مینوی، فروغی، تقیزاده، بهمنیار و...{سخ}آثار مشهور دهههای سی و چهل و پنجاه نیز در مجله به چاپ رسیدهاند.[۱] هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازهکار یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود میدانستند.[۲] یکسری مقالههای دل نشین و خواندنی، سالها در یغما درج میشد. صاحب اثر دوستعلیخان معیرالممالک، نوهی دختری ناصرالدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. مقالات مذکور در رابطه با رجال عصر ناصری نوشته میشد. نوشتههای معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خوانندگان را مجذوب خود میکرد.[۳]
چرا باید این مجله را خواند
- سالها فعالیت، تجربه، تلاشِ بیوقفه و هدفی چون حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.
- یغما تنها یک مجلهی ادبی، تحقیقی و پژوهشی نمیباشد. بلکه به مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم میپردازد.
- یغمایی در رابطه با دغدغههای روزانهی مردم نیز مقالاتی منتشر کرده، که نوشتههای محمد علی فروغی، مجتبی مینوی، دکتر فخرالدین شادمان، دکتر محمود صناعی و دکتر اسلامی ندوشن نمونهای از آنهاست. هر چند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یکیگر همسو نبودند!
- صفحات پایانی هر شماره، اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.
برای کسانی که مجله را خواندهاند
هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار نامداران دنیای علم و ادب نیست! بلکه به نحوی به تحلیل آنان پرداخته، آثار را معرفی میکند و از نقش آنان در زبان فارسی میگوید، خاطراتی که از دوستان شاعرش نقل میکند تنها برای سرگرمی نیست، بلکه برای شناساندن شخصیت آنان است. حاشیه نویسیها برای متفاوت بودن یا عجیب نمودن مجله نمیباشد. این کار، گاه به منظور رفع اشکال مطالب نویسندگان جوان است. و گاهی هم پاسخ به کنایههایی است که در مقالات به چشم میخورد، و گاهی گلایهای است از دوستان!
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله
سالشمار مجله
خلاصهٔ مفصلتر مجله در حد دو بند
داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)
حبیب در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار مجله یغما را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از آن تصمیم گرفت مجله را «اندرز» بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبهای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت. اما مجلهای با نام فوق هیچگاه منتشر نشد. او تنها یک دلیل برای منصرف شدنش از چاپ نشریه آورده؛ آن هم گرفتاریهای پیش آمده در زندگیاش بوده! پیش از اقدام یغمایی برای انتشار یغما، شوهر خواهر او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راهاندازی نشریهای با نام یغما را داشته. اما آن مجله نیز هرگز به چاپ نرسید! درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصلهی زمانی (از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶) سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربههای بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دوره کامل سردبیر مجلهنامهٔ فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجله آموزش و پرورش بود. در فروردین۱۳۲۷ با کولهباری از تجربههای ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریهی خود را آغاز کرد.
رفیق یا یغما؟!
رفیق نخستین نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولیالله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ «تبلیغات حزب توده و اینکه آنان از این واژه استفاده کردهاند.» سرانجام، نام منتخب یغما بود.
مجلهیغما: «مجلهیغما» در سال1327 تأسیس شد و انتشار آن بیوقفه به مدت 31 سال به طول انجامید.[۴]
سبک مجله
آن چه که در مجله جلب توجه میکند حاشیه نویسیها و درج مطالبی خاص در کادرهایی کوچک در پایین صفحه است. در واقع یغمایی همچون یک راهنما درمورد بعضی مقالات چه قدیمی و چه نو توضیح میدهد و گاه در صفحات شاهد گفت و گو یا بحث و جدلی طنزگونه هستیم که در جواب کنایهی دوستان میدهد. همچنین او نکات مهم را از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میکند مثلا هر سال در شماره اسفند یا فروردین قطعهای درج میکرد و سال نو را به خوانندگان تبریک میگفت. در دل آن پیامهای تبریک، نکاتی نهفته بود که به صورت نوشتهی گزارشی نمیتوانست بیان کند. نمونهای از آنها؛
- سال نو چون برسد می رسد از نو المی
- رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی
- عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز
- از پی مصلحت خود ننهادم قدمی
- سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید
- نخل چون از پای افتد سایهاش برسر نیاید
- کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید
- بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید
- روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را
- دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید
شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو یا نوشتههای نو که به مدح ادبیات نوین پرداخته است، در نشریه جایی نداشت مگر برخی سرودههای نو.
پیشینهٔ مجله
طراحی جلد و تصویرسازی
ویژگیهای مهم مجله
گزارشی از فروش مجله
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با مجله و جریانسازیهای مجله
نشستهای خبرساز دربارهٔ مجله
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نظر سعیدی سیرجانی
« | از بیست و چند هزار صفحه دورهٔ سیویک سالهٔ یغما، بیش از دههزار صفحهاش مطالب بکر و خواندنی است که اگر یغمایی نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانه ضمیر نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمیبست و به دست خوانندگان نمیرسید. و این خدمت ناچیزی نیست دهها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور جفا کشیدن همتی مردانه میخواهد...[۵] | » |
نقدهای منفی
نقد یکی از پسران حبیب
« | یکی از پسران یغمایی که در باستانشناسی کار میکرده شیئی عجیب کشف میکند، پدر خبرش را در روزنامه میخواند و از او میپرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: در روزنامهها را خوب میخوانند مجله تو کهنه است. | » |
نقل از ایرج افشار(نظر تازهجوها)
« | ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجلهنویسی پذیرفته خاطر بسیاری نبود. مخصوصاً تازهجوها، مجله یغما را مجله مردهها و مقالههای مندرج در آن را مرتجعانه و مروج کهنهپرستی میخواندند. زیرا در آن شعر نو و مقالههایی که در ستایش ادبیاات نوین معاصر باشد چاپ نمیشد. اما یغمایی بیهیچ واهمه از طعن و دق این گروه، راهی را که برگزیده بود میپیمود. | » |
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله
در سر مقاله آخرین شماره از یغما، سردبیر نوشت:
- پایمرد و همکار من در اداره کردن مجله هیچگاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچوقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایه شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاک مردان در همه هفتهها و گاه و بیگاه در گرمای تموز و برف و باران دی بیهیچ وسیلهای در شد و آمد و بیهیچ آسایشی در خدمتگری تفقّدها فرمودند و مهربانی ها....
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
فهرست شمارهها، گزارشها و اخبار ویژه منتشر در مجله
جملههای ماندگار مجله
جوایز مجله
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ مجله)
مشخصات شناسنامهای
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکانهای توزیع مجله
تعداد صفحات
یغمایی با توجه به تذکر و یادآوری دکتر مهدی بیاتی(دوست قدیمیاش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به طور مرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقالهها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴صفحه نشود. در طیِ سیویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحههای آنان بیشتر است.
تیراژ
در سالهای پایانی انتشار، نشریه، حدود ۵۰۰۰تیراژ داشت.