سیمین دانشور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
سیمین دانشور را از این جهت که نخستین زن داستاننویس است همسان با [[فروغ فرخزاد]] در شعر میدانند. | |||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
===گریزی بر زندگی=== | ===گریزی بر زندگی=== | ||
وقتی که سیمین به تازگی مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده بود؛ پدرش را از دست داد. با اینکه خانواده در رفاه به سر میبُرد، ولی سیمین که دختری تحصیلکرده و کوشا بود، به امرار معاش اقدام کرد. او معاونت اداره تبلیغات خارجی را بر عهده گرفت، برای روزنامهٔ ایران با نام مستعار «شیرازی بینام» مقاله مینوشت و مدتی هم در رادیو تهران بود. {{سخ}}۲۲ساله بود که اولین داستان خود را به نام ''آتش خاموش'' نوشت. وقتی سیمین این داستان را به صادق هدایت نشان داد؛ او گفت: ''اگر من به تو بگویم چطور بنویس و چکار کن، دیگر خودت نخواهی بود، بنابراین بگذار دشنامها و سیلیها را بخوری تا راه بیفتی.'' دانشور این اثر را وقتی که ۲۷ سالش بود؛ به چاپ رساند و لقب نخستین زن داستاننویس ایرانی را به خود اختصاص داد. {{سخ}}در بهار سال ۱۳۲۷ که از شیراز به تهران بازمیگشت؛ در اتوبوس با پسر جوانی آشنا شد و دو سال بعد با هم ازدواج کردند، و آن پسر جوان جلال آلاحمد بود. {{سخ}}سیمین دانشور به هنگام دریافت مدرک دکتری ادبیات فارسی، رسالهٔ زیباییشناسی علمالجمال و جمال را قلم زد. {{سخ}}در سال ۱۳۳۱ زمانی که سیمین در دانشگاه استنفورد آمریکا تحصیل میکرد، داستاننویسی را نزد والاس استنگر و نمایشنامهنویسی را زیر نظر فیل پریک آموخت. {{سخ}}وقتی که در دانشگاه تهران استادِ رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر بود؛ در سال ۱۳۴۸ رمان پرفروش سووشون را منتشر نمود. در همان سال بود که جلال، مونس هیشگیاش، چهره در نقاب خاک کشید و بانویش را تنها گذاشت. سیمین دانشور ده سال بعد از دانشگاه تهران بازنشسته شد. | وقتی که سیمین به تازگی مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده بود؛ پدرش را از دست داد. با اینکه خانواده در رفاه به سر میبُرد، ولی سیمین که دختری تحصیلکرده و کوشا بود، به امرار معاش اقدام کرد. او معاونت اداره تبلیغات خارجی را بر عهده گرفت، برای روزنامهٔ ایران با نام مستعار «شیرازی بینام» مقاله مینوشت و مدتی هم در رادیو تهران بود. {{سخ}}۲۲ساله بود که اولین داستان خود را به نام ''آتش خاموش'' نوشت. وقتی سیمین این داستان را به صادق هدایت نشان داد؛ او گفت: ''اگر من به تو بگویم چطور بنویس و چکار کن، دیگر خودت نخواهی بود، بنابراین بگذار دشنامها و سیلیها را بخوری تا راه بیفتی.'' دانشور این اثر را وقتی که ۲۷ سالش بود؛ به چاپ رساند و لقب نخستین زن داستاننویس ایرانی را به خود اختصاص داد. {{سخ}}در بهار سال ۱۳۲۷ که از شیراز به تهران بازمیگشت؛ در اتوبوس با پسر جوانی آشنا شد و دو سال بعد با هم ازدواج کردند، و آن پسر جوان جلال آلاحمد بود. {{سخ}}سیمین دانشور به هنگام دریافت مدرک دکتری ادبیات فارسی، رسالهٔ زیباییشناسی علمالجمال و جمال را قلم زد. {{سخ}}در سال ۱۳۳۱ زمانی که سیمین در دانشگاه استنفورد آمریکا تحصیل میکرد، داستاننویسی را نزد والاس استنگر و نمایشنامهنویسی را زیر نظر فیل پریک آموخت. {{سخ}}وقتی که در دانشگاه تهران استادِ رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر بود؛ در سال ۱۳۴۸ رمان پرفروش سووشون را منتشر نمود. در همان سال بود که جلال، مونس هیشگیاش، چهره در نقاب خاک کشید و بانویش را تنها گذاشت. سیمین دانشور ده سال بعد از دانشگاه تهران بازنشسته شد. {{سخ}}زمانی که سیمینبانو از آمریکا به ایران بازگشت، ''شهری چون بهشت'' را نوشت. او در آمریکا تکنیکهای داستانی و فضاسازی را آموخت و با شیوههای روایی مدرن در داستان آشنا شد، بههمینخاطر پیشرفتِ قلم او در شهری چون بهشت بسیار محسوس میباشد. | ||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
=== | ===فعالیتها=== | ||
نخستین رییس کانون نویسندگان ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی | |||
===یادمان و بزرگداشتها=== | ===یادمان و بزرگداشتها=== | ||
نسخهٔ ۲۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۴
سیمین دانشور | |
---|---|
زادروز | ۸اردیبهشت۱۳۰۰ |
مرگ | ۱۸اسفند۱۳۹۰ |
همسر(ها) | جلال آلاحمد |
سیمین دانشور از نخستین زنان داستاننویس، منتقد ادبی، مترجم و استاد دانشگاه بود.
سیمین دانشور را از این جهت که نخستین زن داستاننویس است همسان با فروغ فرخزاد در شعر میدانند.
سیمین دانشور در شهر شیراز چشم به این جهان باز کرد. پدرش محمدعلی دانشور و مادرش قمرالسلطنه حکمت نام داشت. پیشهٔ پدر پزشکی و مادر مدیر هنرستان دخترانه بود. پدر دوستدارِ ادبیات و مردی بافرهنگ بود. او را احیاءالسلطنه میگفتند و از اعضای ثابت گروه حافظیون بود. اعضای این گروه شبهای جمعه در حافظیه گردِ هم میآمدند تا یاد و نامِ حافظِ بزرگ را زنده نگهدارند. سیمینبانو در رمان سووشون پدرش را با نام دکتر عبدالله خان یاد میکند. مادر، زنی هنرمند و خوشذوق بود. شعر میسرود و نقاشی را خوب میدانست و هنر را در روح و جان فرزندانش پرورش میداد.
او الفبای نوشتن را در مدرسهٔ انگلیسی مهرآیین آموخت و دیپلم خود را با کسب رتبهٔ شاگرد اول کل کشور دریافت کرد. سیمینبانو تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ ادبیات فارسی در دانشکدهٔ ادبیاتِ دانشگاه تهران ادامه داد.
او اولین مجموعه داستان کوتاه خود را با نام آتش خاموش به چاپ رساند. مهربانو سیمین نخستین زن ایرانی است که مجموعه داستان منتشر کرده است.
او در اتوبوس با مردی آشنا شد و با هم ازدواج کردند و آن مرد جلال آلاحمد است.
دانشور در سال ۱۳۲۸ مدرک دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفت. سه سال بعد یک بورس تحصیلی از مؤسسهٔ فولبرایت دریافت کرد و به دانشگاه استنفورد آمریکا راه یافت و به مدت یک سال در رشتهٔ زیباییشناسی تحصیلِ دانش کرد.
زمانی که به ایران بازگشت؛ به تدریس در هنرستان هنرهای زیبا پرداخت. او به سال ۱۳۳۸ در دانشگاه تهران از اساتید رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر شد.
مشکلات حاد تنفسی گریبان سیمین را گرفت و منجر به بستری او در بیمارستان پارس شد. همان موقع شایعهای بین عوام منتشر شد که او درگذشته است، ولی به زودی تکذیب شد. پس از بیست و سه روز او از بیمارستان مرخص شد. سیمینبانو بعد از تحمل یک دوره بیماری آنفلوآنزا در روز ۱۸اسفند۱۳۹۰ در سن ۹۰سالگی در تهران در خانهاش جان به جانآفرین تسلیم کرد.
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
گریزی بر زندگی
وقتی که سیمین به تازگی مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده بود؛ پدرش را از دست داد. با اینکه خانواده در رفاه به سر میبُرد، ولی سیمین که دختری تحصیلکرده و کوشا بود، به امرار معاش اقدام کرد. او معاونت اداره تبلیغات خارجی را بر عهده گرفت، برای روزنامهٔ ایران با نام مستعار «شیرازی بینام» مقاله مینوشت و مدتی هم در رادیو تهران بود.
۲۲ساله بود که اولین داستان خود را به نام آتش خاموش نوشت. وقتی سیمین این داستان را به صادق هدایت نشان داد؛ او گفت: اگر من به تو بگویم چطور بنویس و چکار کن، دیگر خودت نخواهی بود، بنابراین بگذار دشنامها و سیلیها را بخوری تا راه بیفتی. دانشور این اثر را وقتی که ۲۷ سالش بود؛ به چاپ رساند و لقب نخستین زن داستاننویس ایرانی را به خود اختصاص داد.
در بهار سال ۱۳۲۷ که از شیراز به تهران بازمیگشت؛ در اتوبوس با پسر جوانی آشنا شد و دو سال بعد با هم ازدواج کردند، و آن پسر جوان جلال آلاحمد بود.
سیمین دانشور به هنگام دریافت مدرک دکتری ادبیات فارسی، رسالهٔ زیباییشناسی علمالجمال و جمال را قلم زد.
در سال ۱۳۳۱ زمانی که سیمین در دانشگاه استنفورد آمریکا تحصیل میکرد، داستاننویسی را نزد والاس استنگر و نمایشنامهنویسی را زیر نظر فیل پریک آموخت.
وقتی که در دانشگاه تهران استادِ رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر بود؛ در سال ۱۳۴۸ رمان پرفروش سووشون را منتشر نمود. در همان سال بود که جلال، مونس هیشگیاش، چهره در نقاب خاک کشید و بانویش را تنها گذاشت. سیمین دانشور ده سال بعد از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
زمانی که سیمینبانو از آمریکا به ایران بازگشت، شهری چون بهشت را نوشت. او در آمریکا تکنیکهای داستانی و فضاسازی را آموخت و با شیوههای روایی مدرن در داستان آشنا شد، بههمینخاطر پیشرفتِ قلم او در شهری چون بهشت بسیار محسوس میباشد.
شخصیت و اندیشه
فعالیتها
نخستین رییس کانون نویسندگان ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
وصیتنامه
۷مرداد۱۳۸۵
اینجانب سیمین دانشور فرزند دکتر محمدعلی- شماره شناسنامه ۴۶۶۲۵- صادره از شیراز متولد ۱۳۰۰ در شیراز- فرزندخوانده و خواهرزادهام، خانم لیلا ریاحی فرزند احمد- دارای شناسنامه شماره ۷۶۸ صادره از اصفهان حوزه یک متولد سال ۱۳۲۷ را وصی خود قرار میدهم که پس از مرگم ترتیب قرارداد کتابها و ترجمههایم و ترجمههای خارج از کشورم را به عهده بگیرد، و در عوض ثلث از کل اموالم را دریافت دارد.
الف- کتابها و یا ترجمههایی که کردهام و ناشرانم به قرار زیر است:
خانم ریاحی میتواند به اتکای این وصیتنامه قرارداد با ناشرانم را لغو یا تمدید نماید و وجوه حاصله از فروش کتابها را دریافت دارد.
- نوشتهها یا تألیفات: شهری چون بهشت- سووشون- به کی سلام کنم؟- جزیره سرگردانی- ساربان سرگردان (جلد دوم جزیره سرگردانی)
- ترجمه: کمدی انسانی- داغ ننگ- بنال وطن
- تألیف: شناخت و تحسین هنر
نُه کتاب فوق از انتشارات خوارزمی (مدیر عامل علیرضا حیدری) میباشد. - دشمنان ترجمه از چخوف نشر نگاه (مدیر عامل رییس دانا)
- از پرندههای مهاجر بپرس (نشر قطره، مدیر عامل فیاضی)، باغ آلبالو (ترجمه از چخوف) ایضاً نشر قطره
- همراه آفتاب (نشر امیرکبیر که اینک در اختیار انتشارات دولتی است)
- آتش خاموش- راز موفق زیستن- بئاتریس- ماه عسل آفتابی
کتابهای فوق قرارداد تازهای پس از چاپ اول بسته نشده است.
ب-۱.پول نقد در بانک صادرات ایران- تجریش
۲.دو میلیون تومان سپرده ثابت در بانک ملی ایران شعبه تجریش توأم با دفترچه ثبت حاصل از سپرده (مدارک در فایل خاکستری در کتابخانه موجود است)
لیلی خانم وصی من طبق این وصیتنامه و اختیاردار چاپ آثارم میتواند با وارث دیگر ثلث اثاث خانه و لباسهایم را مالک شود.
سیمین دانشور[۱]
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملههای ماندگار
من از پایان غمانگیز بدم میآید. ما به حدّ کافی غم داریم. رمان یا داستان باید شاد، محرک و شوقانگیز باشد و من از رمانهای سیاه و پر از قتل و مصیبت بدم میآید. رمان باید شکوه و زیبایی را به یاد مردم بیاورد.
لذّت یعنی همین که در متن کاری باشی که آن را دوست داری.
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
استادان و شاگردان
اساتید
بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرا بهار، پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح، بهمنیار، ملکی، صادق هدایت.
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
مجموعهداستانها
- آتش خاموش، (۱۳۲۷)
- شهری چون بهشت، (۱۳۴۰)
- به کی سلام کنم؟، (۱۳۵۹)
- از پرندههای مهاجر بپرس، (۱۳۷۶)
رمانها
- سووشون، (۱۳۴۸)
- جزیره سرگرداانی، (۱۳۷۲)
- ساربان سرگردان، (۱۳۸۰)
- کوه سرگردان
ترجمهها
- سرباز شکلاتی به قلم جرج برنارد شاو، (۱۳۲۸)
- دشمنان به قلم آنتون چخوف، (۱۳۲۸)
- بنال وطن به قلم آلن استوارت پیتون، (۱۳۵۱)
- داغ ننگ به قلم ناتانیل هاثورن
- باغ آلبالو به قلم آنتون چخوف، (۱۳۸۱)
- ماه عسل آفتابی به قلم ریونوسوکه آکوتاگاوا
- کمدی انسانی به قلم ویلیام سارویان
آثار دیگر
سبک و لحن و ویژگی آثار
تعهد، جایگزین میهن دوستی
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
- ↑ «متن وصیتنامهٔ سیمین دانشور». خبرگزاری ایسنا، ۲۵اردیبهشت۱۳۹۱. بازبینیشده در ۲۲فروردین۱۳۹۸ (۱۱آوریل۲۰۱۹).