صمد بهرنگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ناهیدپنا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
ناهیدپنا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
}}
}}


صمد بهرنگی (زادهٔ ۲تیر۱۳۱۸، در تبریز و متوفیِ ۹شهریور۱۳۴۷ در قره‌داغ) معلم، منتقد، مترجم، داستان‌نویس و پژوهشگر در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. صمد بهرنگی با گردآوری و پردازش فرهنگ عامه و ملت‌ها و قصه‌های مردم آذربایجان در معرفی ادبیات شفاهی ایران گام بزرگی برداشت. او افسانه‌های عامیانه را بن مایهٔ قصه‌های کودکان قرار می‌داد و معتقد بود ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی‌خبری و رویا و خیال‌های شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت‌های تلخ و دردآور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگ‌ترها. کتاب «ماهی سیاه کوچولو» نمونه بارز این تفکر بهرنگی است.
صمد بهرنگی (زادهٔ ۲تیر۱۳۱۸، در تبریز و متوفیِ ۹شهریور۱۳۴۷ در قره‌داغ) معلم، منتقد، مترجم، داستان‌نویس و پژوهشگر در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. صمد بهرنگی با گردآوری و پردازش فرهنگ عامه و ملت‌ها و قصه‌های مردم آذربایجان در معرفی ادبیات شفاهی ایران گام بزرگی برداشت. او افسانه‌های عامیانه را بن مایهٔ قصه‌های کودکان قرار می‌داد و معتقد بود ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی‌خبری و رویا و خیال‌های شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت‌های تلخ و دردآور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگ‌ترها. کتاب [[ماهی سیاه کوچولو]] نمونهٔ بارز این تفکر بهرنگی است.
صمد دوران کودکی خود را یکی از محله‌های قدیمی جنوب شهر تبریز به نام چرنداب گذراند. مادرش «سارا» و پدرش «عزت» به سختی زندگی صمد و دو برادر و سه خواهر او را تامین می‎کردند. کارگری، زهتابی و فروش آبِ مشک به قفقازها و روس‌ها کفاف مخارج خانواده را نمی‎کرد. سرانجام عزت با فوج بیکاران آذربایجان راهی قفقاز و باکو شد و دیگر خبری از او نشد.
صمد دوران کودکی خود را یکی از محله‌های قدیمی جنوب شهر تبریز به نام چرنداب گذراند. مادرش «سارا» و پدرش «عزت» به سختی زندگی صمد و دو برادر و سه خواهر او را تامین می‎کردند. کارگری، زهتابی و فروش آبِ مشک به قفقازها و روس‌ها کفاف مخارج خانواده را نمی‎کرد. سرانجام عزت با فوج بیکاران آذربایجان راهی قفقاز و باکو شد و دیگر خبری از او نشد.
بهرنگی پس از اتمام دوره دبیرستان در مهر ماه ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی تبریز راه یافت. در خرداد ۱۳۳۶ فارغالتحصیل شد و در مهر همان سال معلمی را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ در دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز مشغول تحصیل شد و هم ‌زمان به تدریس نیز اشتغال داشت. در ۱۳۴۱ گواهی‌نامه پایان تحصیلات را از دانشکده دریافت کرد.  
بهرنگی پس از اتمام دوره دبیرستان در مهر ماه ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی تبریز راه یافت. در خرداد ۱۳۳۶ فارغالتحصیل شد و در مهر همان سال معلمی را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ در دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز مشغول تحصیل شد و هم ‌زمان به تدریس نیز اشتغال داشت. در ۱۳۴۱ گواهی‌نامه پایان تحصیلات را از دانشکده دریافت کرد.  
صمد خود را این گونه معرفی می‌کند: «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نمی ‌بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان.» صمد از هجده سالگی در روستاهای ماماغان، قندجهان، گوگان، آخیرجان، آذرشهر آذربایجان شرقی معلمی کرد.
صمد خود را این گونه معرفی می‌کند: «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نمی ‌بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان.» صمد از هجده سالگی در روستاهای ماماغان، قندجهان، گوگان، آخیرجان، آذرشهر آذربایجان شرقی معلمی کرد.
بهرنگی در سال ۱۳۴۱ به جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبيرستان و بين دبيران (بنا به گزارش رئيس دبيرستان)، از دبیرستان به دبستان منتقل شد. یک سال بعد و در پی افزایش فعالیت‌های فرهنگی، با پاپوش رئیس وقت فرهنگ آذربایجان کار صمد به دادگاه کشیده و تبرئه شد.
بهرنگی در سال ۱۳۴۱ به جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبيرستان و بين دبيران (بنا به گزارش رئيس دبيرستان)، از دبیرستان به دبستان منتقل شد. یک سال بعد و در پی افزایش فعالیت‌های فرهنگی، با پاپوش رئیس وقت فرهنگ آذربایجان کار صمد به دادگاه کشیده و تبرئه شد. به‌گفتهٔ منتقدان قرن حاضر، مطالعهٔ این [[ماهی سیاه کوچولو|کتاب فاخر]] برای بسیاری از داستان‌نویسان ضروری است.




خط ۶۲: خط ۶۲:
==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==


==آثار و کتاب‌شناسی==
==آثار و کتاب‌شناسی==  
*در نوزده سالگی اولین داستان خود را به نام عادت را نوشت.
*در بیست سالگی داستان تلخون را که برگرفته از داستان‌های بومی آذربایجان است با نام مستعار «قارانقوش» در «کتاب هفته » منتشر کرد.
*در


==نوا و نما==
==نوا و نما==

نسخهٔ ‏۲۵ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۱

متن مورب

صمد بهرنگی

نام اصلی صمد بهرنگی
زمینهٔ کاری نویسندگی، شعر، ترجمه و پژوهش
زادروز ۲تیر۱۳۱۸
تبریز
پدر و مادر عزت و سارا
مرگ ۹شهریور۱۳۴۷
ارسباران‌(رود ارس در ساحل روستای کوانق)
محل زندگی تبریز و قفقاز
جایگاه خاکسپاری گورستان امامیه
پیشه داستان‌نویس، شاعر، مترجم و پژوهشگر
کتاب‌ها پاره‌پاره، کندوکاو، افسانه‌های آذربایجان (۲جلدی) و...
نوشتارها ٰ
مدرک تحصیلی زبان و ادبیات انگلیسی
دانشگاه دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز

صمد بهرنگی (زادهٔ ۲تیر۱۳۱۸، در تبریز و متوفیِ ۹شهریور۱۳۴۷ در قره‌داغ) معلم، منتقد، مترجم، داستان‌نویس و پژوهشگر در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. صمد بهرنگی با گردآوری و پردازش فرهنگ عامه و ملت‌ها و قصه‌های مردم آذربایجان در معرفی ادبیات شفاهی ایران گام بزرگی برداشت. او افسانه‌های عامیانه را بن مایهٔ قصه‌های کودکان قرار می‌داد و معتقد بود ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی‌خبری و رویا و خیال‌های شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت‌های تلخ و دردآور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگ‌ترها. کتاب ماهی سیاه کوچولو نمونهٔ بارز این تفکر بهرنگی است. صمد دوران کودکی خود را یکی از محله‌های قدیمی جنوب شهر تبریز به نام چرنداب گذراند. مادرش «سارا» و پدرش «عزت» به سختی زندگی صمد و دو برادر و سه خواهر او را تامین می‎کردند. کارگری، زهتابی و فروش آبِ مشک به قفقازها و روس‌ها کفاف مخارج خانواده را نمی‎کرد. سرانجام عزت با فوج بیکاران آذربایجان راهی قفقاز و باکو شد و دیگر خبری از او نشد. بهرنگی پس از اتمام دوره دبیرستان در مهر ماه ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی تبریز راه یافت. در خرداد ۱۳۳۶ فارغالتحصیل شد و در مهر همان سال معلمی را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ در دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز مشغول تحصیل شد و هم ‌زمان به تدریس نیز اشتغال داشت. در ۱۳۴۱ گواهی‌نامه پایان تحصیلات را از دانشکده دریافت کرد. صمد خود را این گونه معرفی می‌کند: «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نمی ‌بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان.» صمد از هجده سالگی در روستاهای ماماغان، قندجهان، گوگان، آخیرجان، آذرشهر آذربایجان شرقی معلمی کرد. بهرنگی در سال ۱۳۴۱ به جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبيرستان و بين دبيران (بنا به گزارش رئيس دبيرستان)، از دبیرستان به دبستان منتقل شد. یک سال بعد و در پی افزایش فعالیت‌های فرهنگی، با پاپوش رئیس وقت فرهنگ آذربایجان کار صمد به دادگاه کشیده و تبرئه شد. به‌گفتهٔ منتقدان قرن حاضر، مطالعهٔ این کتاب فاخر برای بسیاری از داستان‌نویسان ضروری است.



داستانک

زندگی و تراث

آثار و کتاب‌شناسی

  • در نوزده سالگی اولین داستان خود را به نام عادت را نوشت.
  • در بیست سالگی داستان تلخون را که برگرفته از داستان‌های بومی آذربایجان است با نام مستعار «قارانقوش» در «کتاب هفته » منتشر کرد.
  • در

نوا و نما

پانویس

منابع

پیوند به بیرون