قطارباز: تفاوت میان نسخهها
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
|عنوان = قطارباز | |عنوان = قطارباز | ||
|تصویر = | |تصویر = قطارباز.jpg | ||
|اندازه تصویر = | |اندازه تصویر = | ||
|زیرنویس تصویر = | |زیرنویس تصویر = | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|ناشر فارسی = | |ناشر فارسی = | ||
|محل انتشارات = | |محل انتشارات = | ||
|تاریخ نشر = | |تاریخ نشر = ۱۳۹۷ | ||
|تاریخ نشر فارسی= | |تاریخ نشر فارسی= | ||
|محل ناشر فارسی = | |محل ناشر فارسی = | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|پیش از = | |پیش از = | ||
}} | }} | ||
کتاب '''قطارباز''' نوشته [[احسان نوروزی]] است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راهآهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جستوجوگرانه است که نویسنده به دنبال جوابهایش؛ این سفر هم | کتاب '''قطارباز''' نوشته [[احسان نوروزی]] است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راهآهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جستوجوگرانه است که نویسنده به دنبال جوابهایش؛ این سفر هم بهنوعی از همان نقطهٔ ایستگاه راهآهن تهران شروع شده است. این کتاب ناداستان است و روایت سفری شخصی است که در آن نویسنده دنیای تازهای را تجربه میکند.<ref name="دانلود"/> | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
قطارباز؛ ماجرای یک خط، کتابی به نویسندگی احسان نوروزی است که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری است. به عنوان اثر برگزیده برگزیدگان | قطارباز؛ ماجرای یک خط، کتابی به نویسندگی [[احسان نوروزی]] است که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری است. به عنوان اثر برگزیده برگزیدگان سیوهفتمین دوره معرفی شده است. همچنین بهعنوان اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] معرفی شد. | ||
این کتاب ماجرای یک خط اثری در ژانر ناداستان دربارهٔ تاریخ راهآهن در ایران است. احسان نوروزی نیمه دهه نود خورشیدی سفری از ایستگاه راهآهن تهران را آغاز میکند. با به | این کتاب ماجرای یک خط اثری در ژانر ناداستان دربارهٔ تاریخ راهآهن در ایران است. احسان نوروزی نیمه دهه نود خورشیدی سفری از ایستگاه راهآهن تهران را آغاز میکند. با به دستدادن سفرنامهای در شبکهٔ راهآهن ایران به مرور و بررسی تاریخ راهآهن در ایران میپردازد. | ||
بخشهای مختلف کتاب عبارتند از «سرآغاز»، «قطارباز»، «یک رؤیا»، «جنگ اول قطار اول»، «زاهدان- | بخشهای مختلف کتاب عبارتند از «سرآغاز»، «قطارباز»، «یک رؤیا»، «جنگ اول قطار اول»، «زاهدان-هندوستان»، «خرسواری قطارسواری»، «سوت»، «غبار مرگ»، «سیاهنمایی»، «تونل مارکو»، «زایش یک خط»، «اسیران»، «رؤیای آشفته»، «بازگشت به شروع»، «ایستگاه آخر»، «سپاسها»، «منابع اصلی». نویسنده در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.<ref name="ماجرا">{{یادکرد وب|نشانی=https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2:_%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%DB%8C%DA%A9_%D8%AE%D8%B7#cite_note-lqici-9 |عنوان=قطارباز: ماجرای یک خط - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد}}</ref> | ||
=== | نوروزی در این کتاب تاریخ معاصر و تحولات اجتماعی ایران را از عینک راهآهن و قطار مطالعه میکند. از شکلگیری طبقهٔ کارگر در ایران، تلاشهای نافرجام اولیه برای شکلگیری خط آهن در عصر قاجار، حضور قوای روس و انگلیس و نقش آنها در گسترش راهآهن و ... . از اینکه اولین خط راهآهن بینشهری ایران جلفا-تبریز بوده، اینکه کاشفالسلطنهای که بارها به مزارش در لاهیجان رفتهایم در ستایش راهآهن هم کتاب نوشته بوده، اینکه دکتر مصدق یکی از مخالفان تراز اول احداث راهآهن در ایران بود و میگفت باید جادهٔ آسفالته بسازیم بهجای راهآهن و ... .<ref name="باغ">{{یادکرد وب|نشانی= https://bagheketab.com/content/ID/3746/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A2%D9%87%D9%86-%D9%88-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7|عنوان=کتاب قطارباز؛ سفر به تاریخ راهآهن و قطارها > باغ کتاب تهران}}</ref> | ||
به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راهآهن از همه مردم سختتر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد. بههرحال، نوروزی در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساختوساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.<ref name="بررسی">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4368004/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B1%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A8-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 |عنوان=بررسی تاریخ ریل و قطار در ایران در قالب کتاب - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency}}</ref> | |||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | |||
===خلاصه کتاب=== | |||
در کتاب قطارباز ، احسان نوروزی که یک «ریل کی شیدا» ( در اردو به معنی عاشق ریل و در فارسی همان خلمشنگ) است، سفری را روی راهِ آهنی آغاز میکند که از تجریش آغاز میشود و تقریبا همه مسیرهای اصلی ریلی ایران را بررسی میکند، از تبریز به جلفا سپس در جنوب شرق، زاهدان تا میرجاوه سپس در شمال بندر ترکمن تا ساری از نو جنوب از بندر امام خمینی تا اهواز و نهایتا ایستگاه پایانی تهران . | |||
نویسنده علت شیدایی خودش را اینگونه بیان میکند: "شاید دلیلی ساده داشته باشد این علاقهٔ جنونآمیزم به قطار؛ امنیت. تا دوران نوجوانیام از سه سانحهٔ رانندگی جادهای جان سالم به در بردم و هنوز هم نمیتوانم در اتوبوس چشم بههم بگذارم. راهآهن اما انگار نظم و حریمی دارد مجهز به سازوکارهای تنظیمگر و نظارتی که کمتر جایی برای «تکروی دلبخواهی» میگذارد. عبورومرور ریلی زیر نظر بخش ترافیک و سپس مرکز کنترل انجام میشود و قطارهای مسافری تابع قوانین مضاعفاند." | |||
در هر مسیر علاوه بر روایت سفر خود نویسنده، نقبی هم به تاریخ آن خط و تاریخ معاصر ایران زده شده است، یعنی دو خط روایی داریم یکی حال و دیگری گذشته، نکته مهم درباره روایتپژوهشی کتاب این است که اطلاعات تاریخی معمولا جدید و کمتر شنیده شدهاند و مخاطب از خواندن آنها خسته نمیشود، خواننده با حقایق و واقعیتهایی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است از جمله ماجرای اعزام [[صادق هدایت]] به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اینکه راهآهن تبریز به جلفا اولین راهآهن ایران است و ... . | |||
====نقد و بررسی کتاب==== | |||
سراسر کتاب مملو از جزئیات جذاب تاریخی است، از شکلگیری هسته اولیه حزب کومونیست در ایران تا لشکرکشی عثمانی به آذربایجان و ... تا چرایی قطار نامیدهشدن این وسیله در ایران در زمان ساخت راهآهن میرجاوه–زهدان، "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت." | |||
علاوه بر تاریخ ، همه ژانر داستانی میتوان در کتاب پیدا کرد، تراژدی، کمدی، درام و ... که البته کلیت تاریخ معاصر ایران خودش تراژدی است. | |||
از محتوی کتاب که بگذریم ، قلم روان و خوب نویسنده هم باعث جذابیت شده است، متن خشک و بیروح نیست و مخاطب با خواندش قطعا با آن ارتباط برقرار میکند، نکته مهم این است که نویسنده ادای قطاربازها را درنمیآورد و خود حقیقتا یک قطارباز است و متن و روایتش برخاسته از حس علاقهای است که نسبت به این وسیله دارد و گفتهاند که " آن چه از دل برآید بر دل نشیند"، خط روایی منسجم و داستانگونه هم از دیگر نقطه قوتهای کتاب است. قالب کتاب هم در ادبیات فارسی معدود و انگشت شمار است، روایتِ تاریخ نه تاریخ صرف. | |||
اما نقاط منفی هم در کتاب به چشم میخورد، شاید اولین و واضحترین نکته حشو در متن باشد که البته باعث آزار مخاطب نمیشود، دیگر اینکه نقل قولها ناگهانی و بدون منبع است و همچنین در متن مشخص نشدهاند، این ممکن است مخاطب غیرکتابخوان را اندکی به دردسر بیندازد و مجبور شود چند مرتبه یک بخش را بخواند. | |||
اگر نکات فنی را هم کنار بگذاریم، شاید مهمترین ویژگی کتاب، بدون جهت نوشتن و غیرسفارشیبودن آن است، در روایتهای تاریخی کتاب جهتگیری چندانی وجود ندارد مشخص است کتاب صرفا به واسطه علاقه قلبی به قطار نوشته شده و لا غیر. | |||
قطارباز را نه میتوان کتاب تاریخ دانست نه سفرنامه، اگر میخواست به تنهایی هرکدام از اینها باشد، کتاب جالبی از آب درنمیآمد، این تنیدگی مشاهده حال و تاریخ گذشته است که متن را جذاب و قابل خواندن میکند، قطارباز شاید یکی از بهترین نمونههای نادستان فارسی باشد. | |||
احسان نوروزی توانست از یک موضوع شاید خشک و بیروح که اغلب نویسندگان به سمتش نمیروند، اثری دارای شخصیت و درخور توجه ایجاد کند، بهراستی که علاقه و عشق میتواند به هر چیزی روح ببخشد، علایقی که گاهی برای دیگران مسخره به نظر میرسد، اما ملالی نیست زیرا علایق و اعتقادات ما نیازی به تایید دیگران ندارد.<ref name="سفر">{{یادکرد وب|نشانی=https://snn.ir/fa/news/808396/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%90-%D8%A2%D9%87%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84 |عنوان=سفر روی راهِ آهنی / بررسی «قطار باز» نامزد جایزه ادبی جلال}}</ref> | |||
نوروزی در این کتاب که نمونهای مثالزدنی از Non-fiction به زبان فارسی است، هم قصه عشق همیشگی خود به قطار را بازمیگوید، هم بهطور کاملا مستند تاریخ ورود قطار به ایران و روند تاریخی ساخت راهآهن در ایران دورههای گوناگون را روایت میکند و بر زوایههای تاریک و اغلب جذاب آن نور میاندازد و هم در لایه زیرین کتاب، تابلویی موجز از نحوه مواجهه بیمارگونه ایرانیان، از صدر تا ذیل، با مدرنیسم و مدرنسازی ترسیم میکند. | |||
نقطهقوت کتاب "قطارباز" نه فقط جنبه پژوهشی آن که حضور مستقیم و جذاب راوی اولشخص در قامت یک مسافر سفرنامهنویس است که حدود یکپنجم کتاب را شامل میشود. در بخش پژوهشی این کتاب، خواننده با حقایق و وقایعی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است. از آن جمله است ماجرای اعزام [[صادق هدایت]] به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اصلاح این تصور عمومی نادرست که راهآهن سراسری ایران حاصل کار آلمانیها بوده است، حال آنکه بخش عمده خط سراسری را یک شرکت دانمارکی تأسیس میکند. و یا در دوره نزدیکتر، بخش بسیار خواندنی مربوط به ایستگاه "تلهزنگ" در زمان جنگ ایران و عراق و تلاش حیرتانگیز و ناگفته کارکنان راهآهن در حفاظت از این مسیر حیاتی بین اندیمشک و دورود. و یا اصلا چه شد که در زمان ساخت دومین خط آهن ایران (خط آهن زاهدان به میرجاوه به دست انگلیسیها) قطار در ایران قطار نامیده شد: "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت."<ref name="ناداستان">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.bbc.com/persian/arts-45966263.amp |عنوان=قطارباز ناداستانی درباره تاریخ راهآهن ایران}}</ref> | |||
کتاب | |||
=== | ===معرفی نویسنده=== | ||
احسان نوروزی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. نوروزی دانشآموخته رشته ادبیات نمایشی است. او علاوه بر ترجمه چندین اثر، نویسنده رمان نیز است. | |||
=== | ===برشی از متن کتاب=== | ||
'''روزی که قرار بود منِ هشتساله را ببرند به پارک ارم، عزا و ماتم گرفتم. توصیفاتی که از همکلاسیهایم شنیده بودم خوفناک بود. چرخوفلک عظیم، ماشینهایی که بههم میکوبند، دستگاههایی که در هوا سروتهت میکنند یا بهسرعت در آسمان تکانت میدهند؛ آنقدر که فریاد بکشی و احتمالاً استفراغ کنی. وقتی رسیدیم آنجا، همهچیز مطابق انتظارم بود، با همان سرسام و جنون موعود. ترس از بدنامی و رودربایستی با والدین باعث شد به تمام آن دستگاههای لعنتی اجازه بدهم مرا اینبر و آنبر کنند، ولی بالاخره چیزی هم پیدا شد که برای اولینبار بالذت در صف انتظارش ایستادم. از همهٔ صفها طولانیتر بود و تا آنجا که به والدینم مربوط میشد به حد کافی سوار همهجور وسیلهای شده بودم و بهتر بود برمیگشتیم خانه، ولی پافشاری کردم و حاضر شدم انبوهی ضمانت بسپرم که پسر خوبی باشم و معدلم بیست باشد و با برادر کوچکم خوب تا کنم و در زفتورفت خانه کمکحال مادرم باشم؛ و حاضر بودم بیشتر از اینها کنم برای اینکه سوار آن قطار کوچکی شوم که قرار بود از داخل تونل وحشت رد شود. اگر از وجودش خبر داشتم، تمام روز بارها و بارها میایستادم در صفش و اینهمه وقت و پول را پای آن دستگاههای هیولایی دیگر هدر نمیدادم. تمام مدتی که سوار بر آن قطار باریک از داخل تونل رد شدیم، من به جای چیزهای مضحکی که قرار بود ترسناک باشند، به خود قطار نگاه میکردم و از سواری لذت میبردم.'''<ref name="دانلود">{{یادکرد وب|نشانی=https://taaghche.com/book/74069/%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2 |عنوان=دانلود و خرید کتاب قطارباز | احسان نوروزی | طاقچه}}</ref> | |||
=== | ===بازخوردها=== | ||
کتاب قطارباز؛ ماجرای یک خط مورد توجه و نقد و بررسی برخی از رسانهها قرار گرفتهاست. | |||
===جوایز=== | ===جوایز=== | ||
خط ۵۴: | خط ۷۸: | ||
{{بلی}} اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] معرفی شد.<ref name="ماجرا"/> | {{بلی}} اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] معرفی شد.<ref name="ماجرا"/> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۸
قطارباز | |
---|---|
نویسنده | احسان نوروزی |
ناشر | چشمه |
تاریخ نشر | ۱۳۹۷ |
نوع رسانه | کتاب |
کتاب قطارباز نوشته احسان نوروزی است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راهآهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جستوجوگرانه است که نویسنده به دنبال جوابهایش؛ این سفر هم بهنوعی از همان نقطهٔ ایستگاه راهآهن تهران شروع شده است. این کتاب ناداستان است و روایت سفری شخصی است که در آن نویسنده دنیای تازهای را تجربه میکند.[۱]
قطارباز؛ ماجرای یک خط، کتابی به نویسندگی احسان نوروزی است که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری است. به عنوان اثر برگزیده برگزیدگان سیوهفتمین دوره معرفی شده است. همچنین بهعنوان اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شد.
این کتاب ماجرای یک خط اثری در ژانر ناداستان دربارهٔ تاریخ راهآهن در ایران است. احسان نوروزی نیمه دهه نود خورشیدی سفری از ایستگاه راهآهن تهران را آغاز میکند. با به دستدادن سفرنامهای در شبکهٔ راهآهن ایران به مرور و بررسی تاریخ راهآهن در ایران میپردازد.
بخشهای مختلف کتاب عبارتند از «سرآغاز»، «قطارباز»، «یک رؤیا»، «جنگ اول قطار اول»، «زاهدان-هندوستان»، «خرسواری قطارسواری»، «سوت»، «غبار مرگ»، «سیاهنمایی»، «تونل مارکو»، «زایش یک خط»، «اسیران»، «رؤیای آشفته»، «بازگشت به شروع»، «ایستگاه آخر»، «سپاسها»، «منابع اصلی». نویسنده در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.[۲]
نوروزی در این کتاب تاریخ معاصر و تحولات اجتماعی ایران را از عینک راهآهن و قطار مطالعه میکند. از شکلگیری طبقهٔ کارگر در ایران، تلاشهای نافرجام اولیه برای شکلگیری خط آهن در عصر قاجار، حضور قوای روس و انگلیس و نقش آنها در گسترش راهآهن و ... . از اینکه اولین خط راهآهن بینشهری ایران جلفا-تبریز بوده، اینکه کاشفالسلطنهای که بارها به مزارش در لاهیجان رفتهایم در ستایش راهآهن هم کتاب نوشته بوده، اینکه دکتر مصدق یکی از مخالفان تراز اول احداث راهآهن در ایران بود و میگفت باید جادهٔ آسفالته بسازیم بهجای راهآهن و ... .[۳]
به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راهآهن از همه مردم سختتر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد. بههرحال، نوروزی در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساختوساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.[۴]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
خلاصه کتاب
در کتاب قطارباز ، احسان نوروزی که یک «ریل کی شیدا» ( در اردو به معنی عاشق ریل و در فارسی همان خلمشنگ) است، سفری را روی راهِ آهنی آغاز میکند که از تجریش آغاز میشود و تقریبا همه مسیرهای اصلی ریلی ایران را بررسی میکند، از تبریز به جلفا سپس در جنوب شرق، زاهدان تا میرجاوه سپس در شمال بندر ترکمن تا ساری از نو جنوب از بندر امام خمینی تا اهواز و نهایتا ایستگاه پایانی تهران .
نویسنده علت شیدایی خودش را اینگونه بیان میکند: "شاید دلیلی ساده داشته باشد این علاقهٔ جنونآمیزم به قطار؛ امنیت. تا دوران نوجوانیام از سه سانحهٔ رانندگی جادهای جان سالم به در بردم و هنوز هم نمیتوانم در اتوبوس چشم بههم بگذارم. راهآهن اما انگار نظم و حریمی دارد مجهز به سازوکارهای تنظیمگر و نظارتی که کمتر جایی برای «تکروی دلبخواهی» میگذارد. عبورومرور ریلی زیر نظر بخش ترافیک و سپس مرکز کنترل انجام میشود و قطارهای مسافری تابع قوانین مضاعفاند."
در هر مسیر علاوه بر روایت سفر خود نویسنده، نقبی هم به تاریخ آن خط و تاریخ معاصر ایران زده شده است، یعنی دو خط روایی داریم یکی حال و دیگری گذشته، نکته مهم درباره روایتپژوهشی کتاب این است که اطلاعات تاریخی معمولا جدید و کمتر شنیده شدهاند و مخاطب از خواندن آنها خسته نمیشود، خواننده با حقایق و واقعیتهایی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است از جمله ماجرای اعزام صادق هدایت به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اینکه راهآهن تبریز به جلفا اولین راهآهن ایران است و ... .
نقد و بررسی کتاب
سراسر کتاب مملو از جزئیات جذاب تاریخی است، از شکلگیری هسته اولیه حزب کومونیست در ایران تا لشکرکشی عثمانی به آذربایجان و ... تا چرایی قطار نامیدهشدن این وسیله در ایران در زمان ساخت راهآهن میرجاوه–زهدان، "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت."
علاوه بر تاریخ ، همه ژانر داستانی میتوان در کتاب پیدا کرد، تراژدی، کمدی، درام و ... که البته کلیت تاریخ معاصر ایران خودش تراژدی است.
از محتوی کتاب که بگذریم ، قلم روان و خوب نویسنده هم باعث جذابیت شده است، متن خشک و بیروح نیست و مخاطب با خواندش قطعا با آن ارتباط برقرار میکند، نکته مهم این است که نویسنده ادای قطاربازها را درنمیآورد و خود حقیقتا یک قطارباز است و متن و روایتش برخاسته از حس علاقهای است که نسبت به این وسیله دارد و گفتهاند که " آن چه از دل برآید بر دل نشیند"، خط روایی منسجم و داستانگونه هم از دیگر نقطه قوتهای کتاب است. قالب کتاب هم در ادبیات فارسی معدود و انگشت شمار است، روایتِ تاریخ نه تاریخ صرف.
اما نقاط منفی هم در کتاب به چشم میخورد، شاید اولین و واضحترین نکته حشو در متن باشد که البته باعث آزار مخاطب نمیشود، دیگر اینکه نقل قولها ناگهانی و بدون منبع است و همچنین در متن مشخص نشدهاند، این ممکن است مخاطب غیرکتابخوان را اندکی به دردسر بیندازد و مجبور شود چند مرتبه یک بخش را بخواند.
اگر نکات فنی را هم کنار بگذاریم، شاید مهمترین ویژگی کتاب، بدون جهت نوشتن و غیرسفارشیبودن آن است، در روایتهای تاریخی کتاب جهتگیری چندانی وجود ندارد مشخص است کتاب صرفا به واسطه علاقه قلبی به قطار نوشته شده و لا غیر.
قطارباز را نه میتوان کتاب تاریخ دانست نه سفرنامه، اگر میخواست به تنهایی هرکدام از اینها باشد، کتاب جالبی از آب درنمیآمد، این تنیدگی مشاهده حال و تاریخ گذشته است که متن را جذاب و قابل خواندن میکند، قطارباز شاید یکی از بهترین نمونههای نادستان فارسی باشد. احسان نوروزی توانست از یک موضوع شاید خشک و بیروح که اغلب نویسندگان به سمتش نمیروند، اثری دارای شخصیت و درخور توجه ایجاد کند، بهراستی که علاقه و عشق میتواند به هر چیزی روح ببخشد، علایقی که گاهی برای دیگران مسخره به نظر میرسد، اما ملالی نیست زیرا علایق و اعتقادات ما نیازی به تایید دیگران ندارد.[۵]
نوروزی در این کتاب که نمونهای مثالزدنی از Non-fiction به زبان فارسی است، هم قصه عشق همیشگی خود به قطار را بازمیگوید، هم بهطور کاملا مستند تاریخ ورود قطار به ایران و روند تاریخی ساخت راهآهن در ایران دورههای گوناگون را روایت میکند و بر زوایههای تاریک و اغلب جذاب آن نور میاندازد و هم در لایه زیرین کتاب، تابلویی موجز از نحوه مواجهه بیمارگونه ایرانیان، از صدر تا ذیل، با مدرنیسم و مدرنسازی ترسیم میکند.
نقطهقوت کتاب "قطارباز" نه فقط جنبه پژوهشی آن که حضور مستقیم و جذاب راوی اولشخص در قامت یک مسافر سفرنامهنویس است که حدود یکپنجم کتاب را شامل میشود. در بخش پژوهشی این کتاب، خواننده با حقایق و وقایعی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است. از آن جمله است ماجرای اعزام صادق هدایت به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اصلاح این تصور عمومی نادرست که راهآهن سراسری ایران حاصل کار آلمانیها بوده است، حال آنکه بخش عمده خط سراسری را یک شرکت دانمارکی تأسیس میکند. و یا در دوره نزدیکتر، بخش بسیار خواندنی مربوط به ایستگاه "تلهزنگ" در زمان جنگ ایران و عراق و تلاش حیرتانگیز و ناگفته کارکنان راهآهن در حفاظت از این مسیر حیاتی بین اندیمشک و دورود. و یا اصلا چه شد که در زمان ساخت دومین خط آهن ایران (خط آهن زاهدان به میرجاوه به دست انگلیسیها) قطار در ایران قطار نامیده شد: "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت."[۶]
معرفی نویسنده
احسان نوروزی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. نوروزی دانشآموخته رشته ادبیات نمایشی است. او علاوه بر ترجمه چندین اثر، نویسنده رمان نیز است.
برشی از متن کتاب
روزی که قرار بود منِ هشتساله را ببرند به پارک ارم، عزا و ماتم گرفتم. توصیفاتی که از همکلاسیهایم شنیده بودم خوفناک بود. چرخوفلک عظیم، ماشینهایی که بههم میکوبند، دستگاههایی که در هوا سروتهت میکنند یا بهسرعت در آسمان تکانت میدهند؛ آنقدر که فریاد بکشی و احتمالاً استفراغ کنی. وقتی رسیدیم آنجا، همهچیز مطابق انتظارم بود، با همان سرسام و جنون موعود. ترس از بدنامی و رودربایستی با والدین باعث شد به تمام آن دستگاههای لعنتی اجازه بدهم مرا اینبر و آنبر کنند، ولی بالاخره چیزی هم پیدا شد که برای اولینبار بالذت در صف انتظارش ایستادم. از همهٔ صفها طولانیتر بود و تا آنجا که به والدینم مربوط میشد به حد کافی سوار همهجور وسیلهای شده بودم و بهتر بود برمیگشتیم خانه، ولی پافشاری کردم و حاضر شدم انبوهی ضمانت بسپرم که پسر خوبی باشم و معدلم بیست باشد و با برادر کوچکم خوب تا کنم و در زفتورفت خانه کمکحال مادرم باشم؛ و حاضر بودم بیشتر از اینها کنم برای اینکه سوار آن قطار کوچکی شوم که قرار بود از داخل تونل وحشت رد شود. اگر از وجودش خبر داشتم، تمام روز بارها و بارها میایستادم در صفش و اینهمه وقت و پول را پای آن دستگاههای هیولایی دیگر هدر نمیدادم. تمام مدتی که سوار بر آن قطار باریک از داخل تونل رد شدیم، من به جای چیزهای مضحکی که قرار بود ترسناک باشند، به خود قطار نگاه میکردم و از سواری لذت میبردم.[۱]
بازخوردها
کتاب قطارباز؛ ماجرای یک خط مورد توجه و نقد و بررسی برخی از رسانهها قرار گرفتهاست.
جوایز
برگزیده برگزیدگان سی و هفتمین دوره کتاب سال ایران انتخاب شد.
اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شد.[۲]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «دانلود و خرید کتاب قطارباز».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «قطارباز: ماجرای یک خط - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد».
- ↑ «کتاب قطارباز؛ سفر به تاریخ راهآهن و قطارها > باغ کتاب تهران».
- ↑ «بررسی تاریخ ریل و قطار در ایران در قالب کتاب - خبرگزاری مهر».
- ↑ «سفر روی راهِ آهنی / بررسی «قطار باز» نامزد جایزه ادبی جلال».
- ↑ «قطارباز ناداستانی درباره تاریخ راهآهن ایران».