تقی رفعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴۸: خط ۴۸:
|امضا                  =  
|امضا                  =  
}}
}}
'''میرزا تقی خان رفعت''' معروف به '''تقی رفعت''' با نام مستعار '''بی‌زبان'''، از پیشگامان شعر نو، شاعر و روزنامه نگاری انقلابی که روزنامه تجدد و آزادیستان را مدیریت می‌کرد.
'''میرزا تقی خان رفعت''' معروف به '''تقی رفعت''' با نام مستعار '''بی‌زبان'''، از پیشگامان شعر نو، شاعر و روزنامه‌نگاری انقلابی که روزنامه تجدد و آزادیستان را مدیریت می‌کرد.
او نخستین شاعری است که شعر نو را بنا نهاد. اما رفت و فراموش شد!  
او نخستین شاعری است که شعر نو را بنا نهاد. اما رفت و فراموش شد!  
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
وی از معدود کسانی است که هم متجدد سیاسی و هم متجدد ادبی بود.
وی از معدود کسانی است که هم متجدد سیاسی و هم متجدد ادبی بود.
او علاوه بر نوشتن مقالات ادبی در تجدد و آزادیستان، مقالات انتقادی اجتماعی و سیاسی نیز مینوشت.
او علاوه بر نوشتن مقالات ادبی در تجدد و آزادیستان، مقالات انتقادی اجتماعی و سیاسی نیز می‌نوشت.
تجدد به تریبونی برای نوگرایان ادبی تبدیل شده بود. او سرودههای شاعرانی چون جعفر خامنهای، شمس کسمایی و ابوالقاسم لاهوتی را در نشریه  منتشر میکرد. و بیش از اینکه برای شعر بکوشد، میکوشید تا شاعران نوگرا را رهبری کند.
تجدد به تریبونی برای نوگرایان ادبی تبدیل شده بود. او سروده‌های شاعرانی چون جعفر خامنه‌ای، شمس کسمایی و ابوالقاسم لاهوتی را در نشریه  منتشر می‌کرد. و بیش از اینکه برای شعر بکوشد، می‌کوشید تا شاعران نوگرا را رهبری کند.
آثار باقی مانده از بیزبان باارزشاند، او غزلهای دلنشینی سروده اما مسألهای که از شعرهای رفعت مهمتر است مخالفت او با ادبیات سنتی و تأکیدش بر ضرورت تشکیل ادبیات نو است که این مسأله در نوشتههایش نیز مشهود است. در سالهای پایانی قرن سیزدهم بود که با محمد تقی بهار دچار اختلاف نظر شد. جدال طولانی مدت آنان جدال دو دیدگاه بود  اولی بیان میکرد؛ اساس سرودن شعر باید دگرگون شود و دومی با وجود پذیرفتن ضرورت تغییر، به سنت ادبی وفادار بود.
آثار باقی مانده از بی‌زبان باارزش‌اند، او غزل‌های دلنشینی سروده اما مسأله‌ای که از شعرهای رفعت مهم‌تر است مخالفت او با ادبیات سنتی و تأکیدش بر ضرورت تشکیل ادبیات نو است که این مسأله در نوشته‌هایش نیز مشهود است. در سال‌های پایانی قرن سیزدهم بود که با [[محمدتقی بهار]] دچار اختلاف نظر شد. جدال طولانی مدت آنان جدال دو دیدگاه بود  اولی بیان می‌کرد؛ اساس سرودن شعر باید دگرگون شود و دومی با وجود پذیرفتن ضرورت تغییر، به سنت ادبی وفادار بود.<ref name= رفعت>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.hamshahrionline.ir/news/536663/%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B9%D8%AA-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF|عنوان = تقی رفعت که بود و چه شد که خودکشی کرد؟}}</ref>
==از میان یادها==
==از میان یادها==
===ثمره===
===ناخلف‌ها===
حبیب ساهر یکی از شاگردان تقی رفعت از او اینگونه میگوید:
حبیب ساهر یکی از شاگردان تقی رفعت از او این‌گونه می‌گوید:
اشعارش را ابتدا در مجله ادب که از طرف دانشاموزان منتشر میشد و بعدها در مجلات دیگر و روزنامه تجدد میخواندیم. شاعری نوپرداز بود و به سبک ادبیات جدید و به شیوه شاعران ثروت فنون (مجله ادبی و علمی که در استانبول از طرف متجددین چاپ میشد) به زبان فارسی و ترکی بسیار جالب توجهی شعر میساخت.
:اشعارش را ابتدا در مجله ادب که از طرف دانش‌آموزان منتشر می‌شد و بعدها در مجلات دیگر و روزنامه تجدد می‌خواندیم. شاعری نوپرداز بود و به سبک ادبیات جدید و به شیوه شاعران ثروت فنون (مجله ادبی و علمی که در استانبول از طرف متجددین چاپ می‌شد) به زبان فارسی و ترکی بسیار جالب توجهی شعر می‌ساخت.
خیلی زود مکتبی به وجود آمد به نام مکتب رفعت چون در مدرسه مبارکه شاعر فراوان بود بین انان چند نفر، از جمله احمد خرم، تقی برزگر، یحیی میرزا دانش از چهرههای درخشان شعر نو گردیدند. مدیر مدرسه، اسماعیل امیرخیزی که ادبیات قدیم و عروض و قافیه درس میداد شعرای جوان را به سرودن غزل و قصیده  تشویق میکرد، ولی ما ناخلفها پیرو مکتب رفعت بودیم...
خیلی زود مکتبی به وجود آمد به نام مکتب رفعت چون در مدرسه مبارکه شاعر فراوان بود بین آنان چند نفر، از جمله احمد خرم، تقی برزگر، یحیی میرزا دانش از چهره‌های درخشان شعر نو گردیدند. مدیر مدرسه، اسماعیل امیرخیزی که ادبیات قدیم و عروض و قافیه درس می‌داد شعرای جوان را به سرودن غزل و قصیده  تشویق می‌کرد، ولی ما ناخلف‌ها پیرو مکتب رفعت بودیم...<ref name= تجدد>{{پک|هوشنگ اتحاد|ک= پژوهشگران معاصر ایران (جلد۶)|ص= ۹۹۲}}</ref>
===نحوه مرگ===
===نحوه مرگ===
احمد کسروی درباره مرگ رفعت، در کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان چنین نوشته :
هنوز هم مشخص نیست که تقی رفعت خودکشی کرد یا به طور مشکوکی کشته شد؟! چون مکانِ آرامگاهش نیز نامشخص است.{{سخ}}
یکی از نزدیکان خیابانی، میرزا تقی رفعت می‌بود. این مرد با چند تنی از شهر گریخته به ارونق و انزاب رفته بود و در آن جا خود را کشت (یا دیگران کشتندش) و ما از داستان او نیک آگاه نگردیده ایم.
احمد کسروی درباره مرگ رفعت، در کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان چنین نوشته:{{سخ}}
هنوز هم مشخص نیست که تقی رفعت خودکشی کرد یا به طور مشکوکی کشته شد؟! چون مکان آرامگاه او نامشخص است.  
«یکی از نزدیکان خیابانی، میرزا تقی رفعت می‌بود. این مرد با چند تنی از شهر گریخته به اروَنَق و انزاب رفته بود و در آن جا خود را کشت (یا دیگران کشتندش) و ما از داستان او نیک آگاه نگردیده‌ایم.»<ref>{{پک|هوشنگ اتحاد|ک =پژوهشگران معاصر (جلد۶)|ص= ۹۹۳}}</ref>
==زندگی و یادگار==
==زندگی و یادگار==
===سالشمار زندگی===
===سال‌شمار زندگی===
۱۲۶۸: تولد در تبریز
۱۲۶۸: تولد در تبریز
۱۲۹۵: باز گشت به وطن همزمان با جنگ  
۱۲۹۵: باز گشت به وطن همزمان با جنگ  
۱۲۹۹: سرکوب شدن نشریه تجدد در چهارمین شماره انتشار به تاریخ  ۲۰شهریور
۱۲۹۹: سرکوب شدن نشریه تجدد در چهارمین شمارهٔ انتشار به تاریخ  ۲۰شهریور
۱۲۹۹: ۲۳شهریور به زندگی خود پایان داد
۱۲۹۹: ۲۳شهریور به زندگی خود پایان داد.
===از آغاز تا پایان===
===از آغاز تا پایان===
تقی رفعت در سال ۱۲۶۸ در تبریز دیده به دنیا گشود. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به استانبول رفت  و تحصیلات عالیه را در آنجا طی کرد. در ترابزون به عنوان مدیر مکتب ناصری ایرانیان انتخاب شد. در سال ۱۲۹۵ هنگام جنگ جهانی اول بود که به تبریز برگشت و در دبیرستانهای آنجا به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. بازگشت او به ایران با اغاز نهضت محمد خیابانی و تاسیس روزنامه تجدد همزمان شد. شیخ محمد خیابانی به رهبری حزب دموکرات رسید و تقی رفعت هم به عنوان دبیر دوم حزب او را همراهی کرد. وی نه تنها استعداد و هنر خود را خرج حزب کرد بلکه جان خود را هم صرف خدمت به رهبر میکرد.  محمد خیابانی تجدد را منتشر کرد و تقی رفعت سردبیری آن را عهدهدار شد.
تقی رفعت به سال ۱۲۶۸ در تبریز دیده به دنیا گشود. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به استانبول رفت  و تحصیلات عالیه را در آنجا طی کرد. در ترابزون به عنوان مدیر مکتب ناصری ایرانیان انتخاب شد. در سال ۱۲۹۵ هنگام جنگ جهانی اول بود که به تبریز برگشت و در دبیرستان‌های آنجا به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. بازگشت او به ایران با آغاز نهضت محمد خیابانی و تأسیس روزنامه تجدد همزمان شد. شیخ محمد خیابانی به رهبری حزب دموکرات رسید و تقی رفعت هم به عنوان دبیر دوم حزب او را همراهی کرد. وی نه تنها استعداد و هنر خود را خرج حزب کرد بلکه جان خود را هم صرف خدمت به رهبر می‌کرد.  محمد خیابانی تجدد را منتشر کرد و تقی رفعت سردبیری آن را عهده‌دار شد.
گویا رفعت از همان روزهای اول انتشار روزنامه با این نشریه همکاری کرده است. او مقالاتش را گاهی با نام تقی و گاهی بدون نام منتشر میکرد.
گویا رفعت از همان روزهای اول انتشار روزنامه با این نشریه همکاری کرده است. او مقالاتش را گاهی با نام ''تقی'' و گاهی ''بدون نام'' منتشر می‌کرد.
هنگام تشکیل دولت آزادیستان در آذربایجان رفعت روزنامه آزادیستان را منتشر کرد و تجدد ادبی و سیاسی را با هم منتشر میکرد.
هنگام تشکیل دولت آزادیستان در آذربایجان رفعت روزنامه آزادیستان را منتشر کرد و تجدد ادبی و سیاسی را با همزمان پیش می‌برد.
در روزهای پایانی قیام، تقی به ده قزل دیزج در اروَنَق و انزاب در اطراف تبریز رفته و خود را پنهان کرد.
در روزهای پایانی قیام، تقی به دهِ «قزل دیزج» در «اروَنَق» و «انزاب» در اطراف تبریز رفته و خود را پنهان کرد.
پس از این که خبر تصرف تبریز به دست قزاقها و شکست آزادیستان و کشته شدن محمد خیابانی به گوشش رسید، یک روز پس از مرگ خیابانی در ۲۴ شهریور ۱۲۹۹، در سن سی و یک سالگی در روستای قزل دیزج دست به خودکشی زد و اینگونه زندگی را پایان داد.
پس از اینکه خبر تصرف تبریز به دست قزاق‌ها و شکست آزادیستان و کشته شدن محمد خیابانی به گوشش رسید، یک روز پس از مرگ خیابانی در ۲۴ شهریور ۱۲۹۹، در سن سی و یک سالگی در روستای قزل دیزج دست به خودکشی زد و این‌گونه زندگی را پایان داد.
عمرش کوتاهتر از آن بود که شاهد نشانههای جدی تغییر در شعر فارسی باشد اما نام او به عنوان نخستین تجددخواهان در شعر فارسی ماندگار شد.
عمرش کوتاه‌تر از آن بود که شاهد نشانه‌های جدیِ تغییر در شعر فارسی باشد اما نام او به عنوان نخستین تجددخواهان در شعر فارسی ماندگار شد.
===زمینهٔ فعالیت===
===زمینهٔ فعالیت===
به سه زبان شعر میگفت، فرانسه تدریس میکرد، مدیر روزنامه بود و مقالاتی برای ادب و سیاست و اجتماع مینگاشت.  
به سه زبان شعر می‌گفت، معلم زبان فرانسه بود، روزنامه مدیریت می‌کرد و مقالاتی برای ادب، سیاست و اجتماع می‌نگاشت.  
===چند منظر===
===چند منظر===
{{جعبه گفتاورد|نقل‌قول=<center><span style="color:purple">'''ایرج میرزا:{{سخ}}درِ تجدید و تجدد وا شد{{سخ}}ادبیات شلم‌شوربا شد{{سخ}}می‌کنم قافیه‌ها را پس و پیش{{سخ}} تا شوم نابغه دوره خویش{{سخ}}<ref name =تجدد/>
<font color=darkcyan>♦ ♦ ♦ ♦ ♦</font>{{سخ}}
<span style="color:orange">'''یحیی آرین‌پور: هر چه بود تقی رفعت، قربانی پیوند بد عاقبت سیاست و روزنامه نگاری یا سیاست و ادبیات شد.
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۱%|رنگ پس‌زمینه=#d5fdf4}}
====جمشید ملک‌پور====
====جمشید ملک‌پور====
دکتر جمشید ملک پور در شب احمد کمالالوزاره محمودی که توسط مجله بخارا برگزار شده بود، میان سخنانش  یادی از تقی رفعت کرد و گفت:
دکتر جمشید ملک‌پور در شب احمد کمال‌الوزاره محمودی که به همت مجله بخارا برگزار شده بود، میان سخنانش  یادی از تقی رفعت کرد و گفت:
«باید اینجا از نقش یک نفر که در آماده کردن زمینه برای ایجاد ادبیات نمایشی در دوران مشروطه سهم بسزایی داشته و متأسفانه نه تنها در ادبیات ایران و نمایشی ناشناخته مانده است البته در بخش عام، کسی است به نام «میرزا تقی خان رفعت» متفکری تجددخواه، شاعر و نمایشنامه نویس. من اعتقاد دارم که اگر کسی مثل او نبود شاید نیما یوشیج و نهضت شعر نو ایران به شکل دیگری بود. البته حتما پا میگفت ولی مقالت تجدد خواهانه تقی رفعت در روزنامه‌ها بود که راه را برای کسی مثل نیما یوشیج باز کرد تا ساهتار شکنی کند. او چهار نمایشنامه هم نوشته که یکی را خود در تبریز روی صحنه برده است.»
{{گفتاورد تزیینی|باید اینجا از نقش یک نفر که در آماده کردن زمینه برای ایجاد ادبیات نمایشی در دوران مشروطه سهم بسزایی داشته و متأسفانه نه تنها در ادبیات ایران و نمایشی ناشناخته مانده است البته در بخش عام، کسی است به نام '''«میرزا تقی خان رفعت»''' متفکری تجددخواه، شاعر و نمایشنامه‌نویس. من اعتقاد دارم که اگر کسی مثل او نبود شاید [[نیما یوشیج]] و نهضت شعر نو ایران به شکل دیگری بود. البته حتما پا میگرفت ولی مقالات تجددخواهانه تقی رفعت در روزنامه‌ها بود که راه را برای کسی مثل نیما یوشیج باز کرد تا ساختارشکنی کند. او چهار نمایشنامه هم نوشته که یکی را خود در تبریز روی صحنه برده است.}}<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://bukharamag.com/1398.07.25243.html|عنوان =شب احمد کمال‌الوزاره محمودی}}</ref>
====ایرج میرزا====
====یعقوب آژند====
بعد از تلاش های رفعت برای تغییر در سبک شعر فارسی و نوپردازی‌هایش در تبریز، تهران، شیراز و دیگر جاها غوغایی به پا شد. بسیاری او را نقد کردن و حتی مورد حمله قرار دادند که یکی از آنان ایرج میرزا بود که اینگونه ابیاتی برای حمله به رفعت و پیروانش سروده است:
{{گفتاورد تزیینی|تقی رفعت با کسانی چون شمس کسمایی، جعفر خامنه‌ای و ابوالقاسم لاهوتی در دل جریان متجدد ادبی عصر مشروطه می‌خواستند یک حرکت متجددانه دیگر را ایجاد کنند و به همین دلیل تندروی‌هایی نیز داشتند. خود مشروطه یک جریان تجددی را در ادبیات آن عصر ایجاد کرده بود، اما هدف اشخاصی چون رفعت و کسمایی یک اصلاح‌گری در همین جریان متجدد بود و مرحوم آرین‌پور به همین دلیل آ‌‌ن‌ها را '''«متجددان نوظهور»''' خواند.}}
درِ تجدید و تجدد وا شد{{سخ}}ادبیات شلم‌شوربا شد{{سخ}}میکنم قافیه‌ها را پس و پیش{{سخ}} تا شوم نابغه دوره خویش
===جوانِ خوش‌سیما===
====یحیی آرین‌پور====
رفعت مردی بود با قد متوسط، جنبه‌ای لاغر، قیافه‌ای متناسب، چشم و ابرویی درشت و سیاه. او نگاههایی تند و جذاب و رنگی پریده داشت.  
هر چه بود تقی رفعت، قربانی پیوند بد عاقبت سیاست و روزنامه نگاری یا سیاست و ادبیات شد.
یکی از شاگردانش پس از اولین برخورد با رفعت، در باب استاد خود چنین می‌نویسد:{{سخ}}
====یعقوب اژند====
«یک روز صبح معلم جوان بسیار خوش سیمایی با لباس مشکی، کراوات رنگین و کلاه مخصوص ترکانِ جوان وارد کلاس ما شد. او میرزا تقی‌خان رفعت بود که در عثمانی تحصیل کرده بود و زبان و ادبیات فرانسه درس می‌داد.»
تقی رفعت با کسانی چون شمس کسمایی، جعفر خامنه‌ای و ابوالقاسم لاهوتی در دل جریان متجدد ادبی عصر مشروطه می‌خواستند یک حرکت متجددانه دیگر را ایجاد کنند و به همین دلیل تندروی‌هایی نیز داشتند. خود مشروطه یک جریان تجددی را در ادبیات آن عصر ایجاد کرده بود، اما هدف اشخاصی چون رفعت و کسمایی یک اصلاح‌گری در همین جریان متجدد بود و مرحوم آرین‌پوربه همین دلیل آ‌‌ن‌ها را «متجددان نوظهور» خواند.
===ظاهر و  پوشش===
رفعت مردی بود با قد متوسط، جنبهای لاغر، قیافهای متناسب، چشم و ابرویی درشت و سیاه. او نگاههایی تند و جذاب و رنگی پریده داشت.  
یکی از شاگردانش پس از اولین برخورد با رفعت، در باب استاد خود چنین مینویسد: یک روز صبح معلم جوان بسیار خوش سیمایی با لباس مشکی و کراوات رنگین و کلاه مخصوص ترکان جوان وارد کلاس ما شد. او میرزا تقی خان رفعت بود که در عثمانی تحصیل کرده بود و زبان و ادبیات فرانسه درس میداد.
===خلقیات===
===خلقیات===
درست است که بنیان نشریه تجدد را خود رفعت نگذاشته بود اما از زمانی که او سردبیر تجدد شد حال و هوای تازهای به این جریده داد و در سایه نوشتههای او تجدد قوت گرفت.
درست است که بنیان نشریه تجدد را خود رفعت نگذاشته بود اما از زمانی که او سردبیر تجدد شد حال و هوای تازه‌ای به این جریده داد و در سایه نوشته‌های او تجدد قوت گرفت.
میتوان گفت در میان جراید داخلی ایران، جریده تجدد اولین روزنامهای بود که مصداق و مفهوم جریدهنگاری را ثابت نمود.
می‌توان گفت در میان جراید داخلی ایران، جریده تجدد اولین روزنامه‌ای بود که مصداق و مفهوم جریده‌نگاری را ثابت نمود.
===تأثیرگذاری بر===
===تأثیرگذاری بر===
یحیی آرین‌پور کتابی دارد به نام «از صبا تا نیما» نگرش او در نوشتن این کتاب نشأت گرفته از رفعت است.  
یحیی آرین‌پور کتابی دارد به نام '''«از صبا تا نیما»''' نگرش او در نوشتن این کتاب نشأت گرفته از رفعت است.  
به نقل از یعقوب آژند:
به نقل از یعقوب آژند:
:تقی رفعت مدیر روزنامه «تجدد» در تبریز بود و او همکارانش از هرگونه نوآوری در ادبیات استقبال می‌کردند. مرحوم آرین پور در دوران تحصیلش از کلاس‌های تقی رفعت، به آموختن دیدگاه‌های جدید پرداخت و آنها را به صورتی روشمند در خود نهادینه کرد. این جهان نگری که در «از صبا تا نیما» وجود دارد، همه به دلیل شاگردی نویسنده نزد مرحوم تقی رفعت است.
:تقی رفعت مدیر روزنامه «تجدد» در تبریز بود و او همکارانش از هرگونه نوآوری در ادبیات استقبال می‌کردند. مرحوم آرین‌پور در دوران تحصیلش از کلاس‌های تقی رفعت، به آموختن دیدگاه‌های جدید پرداخت و آن‌ها را به صورتی روش‌مند در خود نهادینه کرد. این جهان‌نگری که در «از صبا تا نیما» وجود دارد، همه به دلیل شاگردی نویسنده نزد مرحوم تقی رفعت است.
 
===علت شهرت===
===علت شهرت===
شاید از دید همگان مهمترین موضوعی که نام رفعت را بر زبانها انداخته پیشگامی او در شعر نو باشد اما تمامش این نیست! او روزنامهنگاری حرفهای بود و نوشتههایش راه و روش بسیاری را تغییر میداد. وی با نوشتن مقالات انتقادی عمیق که نشانه بینش عمیق سیاسی و اجتماعی او بود توجه تمام محافل ادبی تهران را به خود جلب میکرد و به نویسندگان روزنامههای تهران درس تجدد و آزادیخواهی میداد.
شاید از دید همگان مهم‌ترین موضوعی که نام رفعت را بر سر زبان‌ها انداخته پیشگامی او در شعر نو باشد اما تمامش این نیست! او روزنامه‌نگاری حرفه‌ای بود و نوشته‌هایش راه و روش بسیاری را تغییر داد. وی با نوشتن مقالات انتقادی عمیق که نشانه بینش عمیق سیاسی و اجتماعی او بود توجه تمام محافل ادبی تهران را به خود جلب می‌کرد و به نویسندگان روزنامه‌های تهران درس تجدد و آزادی‌خواهی می‌داد.
==آثار و کتابشناسی==
==آثار و کتابشناسی==
===جوایز و افتخارات===
===جوایز و افتخارات===
===فهرست آثار===
===فهرست آثار===
===منبع شناسی ( منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)===
===منبع شناسی ( منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)===
* «مؤلفه‌های تجددگرایی در شعر تقی رفعت» به کوشش محمد مهدی زمانی، کوروش صفوی، نعمتالله ایرانزاده. منتشر شده در متن پژوهی ادبی تابستان، سال۱۳۹۸، شماره ۸۰،  صفحات ۸۵ الی۱۱۲
* '''«مؤلفه‌های تجددگرایی در شعر تقی رفعت»''' به کوشش محمد مهدی زمانی، کوروش صفوی، نعمت‌الله ایران‌زاده. منتشر شده در متن پژوهی ادبی تابستان، سال۱۳۹۸، شماره ۸۰،  صفحات ۸۵ الی۱۱۲.
* «بررسی و تحلیل کاربرد اصول مکتب نئوکلاسیسیم در اشعار تقی رفعت» به قلم لیلا شامانی و ابوالقاسم رادفر. متشر شده در ادبیات پارسی معاصر دوره دوم، پایز و زمستان ۱۳۹۱، شماره ۲
* '''«بررسی و تحلیل کاربرد اصول مکتب نئوکلاسیسیم در اشعار تقی رفعت»''' به قلم لیلا شامانی و ابوالقاسم رادفر. منتشر شده در ادبیات پارسی معاصر دوره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۱، شماره ۲.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/fa/article?ArticleSearch%5Btitle%5D=%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B9%D8%AA-&ArticleSearch%5BsortBy%5D=relevance|عنوان =تقی رفعت}}</ref>
===بررسی چند اثر===
* '''«تقی رفعت و سخت‌ترین هنگام انقلاب ادبی»''' به همت کبوتر ارشدی، منتشر شده در مجله چیستا، تیر۱۳۸۱، شماره۱۹۰، از صفحه ۷۱۴ تا ۷۲۱
===ناشرانی که با او کار کردهاند===
* '''«پیدایش چهارپاره و جایگاه آن در تجدد شعر فارسی»''' به قلم آمر طاهر احمد، منتشر شده در مجلهادبیات تطبیقی (ویژه‌نامه نامه فرهنگستان)، پاییز۱۳۸۹، شماره۲، علمی - پژوهشی، از صفحه ۷ تا ۳۱.
===تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها===
* '''«بررسی ساختاری زیر میدان تولید شعر در ایران»''' به کوشش شهرام پرستش، منتشر شده در مجله جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، بهار و تابستان۱۳۸۸، شماره ۱، از صفحه ۲۳ تا ۳۸.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%AA%D9%82%DB%8C%20%D8%B1%D9%81%D8%B9%D8%AA%20&origin=undefined&index=|عنوان =تقی رفعت}}</ref>
==نوا، نما، نگاه==
 
===خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)===
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
== منابع ==
== منابع ==
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۲

تقی رفعت

نام اصلی میراز تقی خان رفعت
زادروز ۱۲۶۸
تبریز
پدر و مادر آقا محمد تبریزی
مرگ ۲۳شهریور ۱۲۹۹
تبریز
علت مرگ خودکشی
جایگاه خاکسپاری نامعلوم
رویدادهای مهم جنگ جهانی اول
سبک نوشتاری سیاسی، اجتمای، ادبی
دلیل سرشناسی پیشگامی در شعر نو
اثرگذاشته بر بنای شعر نو

میرزا تقی خان رفعت معروف به تقی رفعت با نام مستعار بی‌زبان، از پیشگامان شعر نو، شاعر و روزنامه‌نگاری انقلابی که روزنامه تجدد و آزادیستان را مدیریت می‌کرد. او نخستین شاعری است که شعر نو را بنا نهاد. اما رفت و فراموش شد!

* * * * *

وی از معدود کسانی است که هم متجدد سیاسی و هم متجدد ادبی بود. او علاوه بر نوشتن مقالات ادبی در تجدد و آزادیستان، مقالات انتقادی اجتماعی و سیاسی نیز می‌نوشت. تجدد به تریبونی برای نوگرایان ادبی تبدیل شده بود. او سروده‌های شاعرانی چون جعفر خامنه‌ای، شمس کسمایی و ابوالقاسم لاهوتی را در نشریه منتشر می‌کرد. و بیش از اینکه برای شعر بکوشد، می‌کوشید تا شاعران نوگرا را رهبری کند. آثار باقی مانده از بی‌زبان باارزش‌اند، او غزل‌های دلنشینی سروده اما مسأله‌ای که از شعرهای رفعت مهم‌تر است مخالفت او با ادبیات سنتی و تأکیدش بر ضرورت تشکیل ادبیات نو است که این مسأله در نوشته‌هایش نیز مشهود است. در سال‌های پایانی قرن سیزدهم بود که با محمدتقی بهار دچار اختلاف نظر شد. جدال طولانی مدت آنان جدال دو دیدگاه بود اولی بیان می‌کرد؛ اساس سرودن شعر باید دگرگون شود و دومی با وجود پذیرفتن ضرورت تغییر، به سنت ادبی وفادار بود.[۱]

از میان یادها

ناخلف‌ها

حبیب ساهر یکی از شاگردان تقی رفعت از او این‌گونه می‌گوید:

اشعارش را ابتدا در مجله ادب که از طرف دانش‌آموزان منتشر می‌شد و بعدها در مجلات دیگر و روزنامه تجدد می‌خواندیم. شاعری نوپرداز بود و به سبک ادبیات جدید و به شیوه شاعران ثروت فنون (مجله ادبی و علمی که در استانبول از طرف متجددین چاپ می‌شد) به زبان فارسی و ترکی بسیار جالب توجهی شعر می‌ساخت.

خیلی زود مکتبی به وجود آمد به نام مکتب رفعت چون در مدرسه مبارکه شاعر فراوان بود بین آنان چند نفر، از جمله احمد خرم، تقی برزگر، یحیی میرزا دانش از چهره‌های درخشان شعر نو گردیدند. مدیر مدرسه، اسماعیل امیرخیزی که ادبیات قدیم و عروض و قافیه درس می‌داد شعرای جوان را به سرودن غزل و قصیده تشویق می‌کرد، ولی ما ناخلف‌ها پیرو مکتب رفعت بودیم...[۲]

نحوه مرگ

هنوز هم مشخص نیست که تقی رفعت خودکشی کرد یا به طور مشکوکی کشته شد؟! چون مکانِ آرامگاهش نیز نامشخص است.
احمد کسروی درباره مرگ رفعت، در کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان چنین نوشته:
«یکی از نزدیکان خیابانی، میرزا تقی رفعت می‌بود. این مرد با چند تنی از شهر گریخته به اروَنَق و انزاب رفته بود و در آن جا خود را کشت (یا دیگران کشتندش) و ما از داستان او نیک آگاه نگردیده‌ایم.»[۳]

زندگی و یادگار

سال‌شمار زندگی

۱۲۶۸: تولد در تبریز ۱۲۹۵: باز گشت به وطن همزمان با جنگ ۱۲۹۹: سرکوب شدن نشریه تجدد در چهارمین شمارهٔ انتشار به تاریخ ۲۰شهریور ۱۲۹۹: ۲۳شهریور به زندگی خود پایان داد.

از آغاز تا پایان

تقی رفعت به سال ۱۲۶۸ در تبریز دیده به دنیا گشود. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به استانبول رفت و تحصیلات عالیه را در آنجا طی کرد. در ترابزون به عنوان مدیر مکتب ناصری ایرانیان انتخاب شد. در سال ۱۲۹۵ هنگام جنگ جهانی اول بود که به تبریز برگشت و در دبیرستان‌های آنجا به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. بازگشت او به ایران با آغاز نهضت محمد خیابانی و تأسیس روزنامه تجدد همزمان شد. شیخ محمد خیابانی به رهبری حزب دموکرات رسید و تقی رفعت هم به عنوان دبیر دوم حزب او را همراهی کرد. وی نه تنها استعداد و هنر خود را خرج حزب کرد بلکه جان خود را هم صرف خدمت به رهبر می‌کرد. محمد خیابانی تجدد را منتشر کرد و تقی رفعت سردبیری آن را عهده‌دار شد. گویا رفعت از همان روزهای اول انتشار روزنامه با این نشریه همکاری کرده است. او مقالاتش را گاهی با نام تقی و گاهی بدون نام منتشر می‌کرد. هنگام تشکیل دولت آزادیستان در آذربایجان رفعت روزنامه آزادیستان را منتشر کرد و تجدد ادبی و سیاسی را با همزمان پیش می‌برد. در روزهای پایانی قیام، تقی به دهِ «قزل دیزج» در «اروَنَق» و «انزاب» در اطراف تبریز رفته و خود را پنهان کرد. پس از اینکه خبر تصرف تبریز به دست قزاق‌ها و شکست آزادیستان و کشته شدن محمد خیابانی به گوشش رسید، یک روز پس از مرگ خیابانی در ۲۴ شهریور ۱۲۹۹، در سن سی و یک سالگی در روستای قزل دیزج دست به خودکشی زد و این‌گونه زندگی را پایان داد. عمرش کوتاه‌تر از آن بود که شاهد نشانه‌های جدیِ تغییر در شعر فارسی باشد اما نام او به عنوان نخستین تجددخواهان در شعر فارسی ماندگار شد.

زمینهٔ فعالیت

به سه زبان شعر می‌گفت، معلم زبان فرانسه بود، روزنامه مدیریت می‌کرد و مقالاتی برای ادب، سیاست و اجتماع می‌نگاشت.

چند منظر

ایرج میرزا:
درِ تجدید و تجدد وا شد
ادبیات شلم‌شوربا شد
می‌کنم قافیه‌ها را پس و پیش
تا شوم نابغه دوره خویش
[۲]

♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یحیی آرین‌پور: هر چه بود تقی رفعت، قربانی پیوند بد عاقبت سیاست و روزنامه نگاری یا سیاست و ادبیات شد.

جمشید ملک‌پور

دکتر جمشید ملک‌پور در شب احمد کمال‌الوزاره محمودی که به همت مجله بخارا برگزار شده بود، میان سخنانش یادی از تقی رفعت کرد و گفت:

[۴]

یعقوب آژند

جوانِ خوش‌سیما

رفعت مردی بود با قد متوسط، جنبه‌ای لاغر، قیافه‌ای متناسب، چشم و ابرویی درشت و سیاه. او نگاههایی تند و جذاب و رنگی پریده داشت. یکی از شاگردانش پس از اولین برخورد با رفعت، در باب استاد خود چنین می‌نویسد:
«یک روز صبح معلم جوان بسیار خوش سیمایی با لباس مشکی، کراوات رنگین و کلاه مخصوص ترکانِ جوان وارد کلاس ما شد. او میرزا تقی‌خان رفعت بود که در عثمانی تحصیل کرده بود و زبان و ادبیات فرانسه درس می‌داد.»

خلقیات

درست است که بنیان نشریه تجدد را خود رفعت نگذاشته بود اما از زمانی که او سردبیر تجدد شد حال و هوای تازه‌ای به این جریده داد و در سایه نوشته‌های او تجدد قوت گرفت. می‌توان گفت در میان جراید داخلی ایران، جریده تجدد اولین روزنامه‌ای بود که مصداق و مفهوم جریده‌نگاری را ثابت نمود.

تأثیرگذاری بر

یحیی آرین‌پور کتابی دارد به نام «از صبا تا نیما» نگرش او در نوشتن این کتاب نشأت گرفته از رفعت است. به نقل از یعقوب آژند:

تقی رفعت مدیر روزنامه «تجدد» در تبریز بود و او همکارانش از هرگونه نوآوری در ادبیات استقبال می‌کردند. مرحوم آرین‌پور در دوران تحصیلش از کلاس‌های تقی رفعت، به آموختن دیدگاه‌های جدید پرداخت و آن‌ها را به صورتی روش‌مند در خود نهادینه کرد. این جهان‌نگری که در «از صبا تا نیما» وجود دارد، همه به دلیل شاگردی نویسنده نزد مرحوم تقی رفعت است.

علت شهرت

شاید از دید همگان مهم‌ترین موضوعی که نام رفعت را بر سر زبان‌ها انداخته پیشگامی او در شعر نو باشد اما تمامش این نیست! او روزنامه‌نگاری حرفه‌ای بود و نوشته‌هایش راه و روش بسیاری را تغییر داد. وی با نوشتن مقالات انتقادی عمیق که نشانه بینش عمیق سیاسی و اجتماعی او بود توجه تمام محافل ادبی تهران را به خود جلب می‌کرد و به نویسندگان روزنامه‌های تهران درس تجدد و آزادی‌خواهی می‌داد.

آثار و کتابشناسی

جوایز و افتخارات

فهرست آثار

منبع شناسی ( منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

  • «مؤلفه‌های تجددگرایی در شعر تقی رفعت» به کوشش محمد مهدی زمانی، کوروش صفوی، نعمت‌الله ایران‌زاده. منتشر شده در متن پژوهی ادبی تابستان، سال۱۳۹۸، شماره ۸۰، صفحات ۸۵ الی۱۱۲.
  • «بررسی و تحلیل کاربرد اصول مکتب نئوکلاسیسیم در اشعار تقی رفعت» به قلم لیلا شامانی و ابوالقاسم رادفر. منتشر شده در ادبیات پارسی معاصر دوره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۱، شماره ۲.[۵]
  • «تقی رفعت و سخت‌ترین هنگام انقلاب ادبی» به همت کبوتر ارشدی، منتشر شده در مجله چیستا، تیر۱۳۸۱، شماره۱۹۰، از صفحه ۷۱۴ تا ۷۲۱
  • «پیدایش چهارپاره و جایگاه آن در تجدد شعر فارسی» به قلم آمر طاهر احمد، منتشر شده در مجلهادبیات تطبیقی (ویژه‌نامه نامه فرهنگستان)، پاییز۱۳۸۹، شماره۲، علمی - پژوهشی، از صفحه ۷ تا ۳۱.
  • «بررسی ساختاری زیر میدان تولید شعر در ایران» به کوشش شهرام پرستش، منتشر شده در مجله جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، بهار و تابستان۱۳۸۸، شماره ۱، از صفحه ۲۳ تا ۳۸.[۶]

پانویس

منابع

پیوند به بیرون