بدرالزمان قریب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۰۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| | |نام = بدرالزمان قریب | ||
| | |تصویر = Badri gharib.jpg | ||
| | |توضیح تصویر = '''چهرهٔ بدری در کتاب زنان سخنور''' | ||
|نام اصلی = | |||
|نام | |زمینه فعالیت = شعر و زبانشناسی | ||
|زمینه فعالیت= | |ملیت = | ||
|ملیت= | |تاریخ تولد = ۱۳۰۸ ھ.ش | ||
|تاریخ تولد= | |محل تولد = تهران | ||
| | |والدین = ضیاءالدین قریب و معصومه | ||
| | |تاریخ مرگ = ۷مرداد۱۳۹۹ | ||
| | |محل مرگ = | ||
| | |علت مرگ = | ||
| | |محل زندگی = تهران | ||
|محل زندگی= تهران | |مختصات محل زندگی = | ||
| | |مدفن = صحن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) | ||
| | |در زمان حکومت = | ||
| | |اتفاقات مهم = | ||
| | |نام دیگر = | ||
| | |لقب = | ||
| | |بنیانگذار = نخستین کرسی آموزش زبان سغدی در ایران | ||
| | |پیشه = زبانشناس، عضو فرهنگستان و شاعر | ||
| | |سالهای نویسندگی = | ||
| | |سبک نوشتاری = | ||
| | |کتابها = '''''فرهنگ سُغدی'''''، ''تحلیل ساختار فعل در زبان سُغدی'' و… | ||
| | |مقالهها = | ||
| | |نمایشنامهها = | ||
| | |فیلمنامهها = | ||
| | |دیوان اشعار = | ||
| | |تخلص = بدری | ||
|استاد= | |فیلم(های) ساخته براساس اثر(ها)= | ||
| | | همسر = | ||
| | | شریک زندگی = | ||
| | | فرزندان = | ||
| | |تحصیلات = | ||
|imdb_id = | |دانشگاه = | ||
| | |حوزه = | ||
|امضا= | |شاگرد = | ||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | }} | ||
'''بدرالزمان قریب'''ایرانشناس، | |||
'''بدرالزمان قریب''' نویسنده، پژوهشگر، ایرانشناس، زبانشناس، سُغدیپژوه، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه است. '''[[فرهنگ سُغدی]]''' <ref> انتشارات فرهنگان، تهران (۱۳۷۴/۱۹۹۵).</ref> به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) شاخصترین اثر وی بهشمار میرود. قریب از اعضای پیوسته [[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]] است. | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در | بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در حوزهٔ زبانهای باستانی و میانه ایران بهویژه زبان سغدی میدانند. بیست سال وقت، زمانی است که او برای تألیف کتاب «فرهنگ سغدی» گذاشته است؛ کتابی که سیلی از ستایش و تحسین را بهسوی این محقق روانه کرد. خدمات و زحمات علمی وی در حوزهٔ مطالعات زبانهای کهن ایرانی بهویژه سغدی، در تصحیح و قرائت متون کهن و آثار ادبی، فرهنگی و تاریخی ایرانزمین بسیار کارا و ثمربخش بوده و گِره از کار پژوهشگران و محققان این فن در واژهگزینی و واژهیابی گشوده است. | ||
بدرالزمان | بدرالزمان قریب از خاندان نامدار قریب است. در خانوادهای فرهنگی و ادبی بالید. پدر و مادر اهل تهران و اجدادش برآمده از منطقهای به نام گَرَکان، روستایی نزدیک اراک، بودند. | ||
بدرالزمان پس از گرفتن دیپلم رشتهٔ طبیعی، بهدلیل ناراحتی چشم، چند سال بهناچار از ادامه تحصیل بازماند. در این دوران هرگاه چشم یاری میکرد، شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی میخواند. این وقفه، او را بار دیگر به علاقهٔ دوران کودکیاش یعنی شعر و ادبیات بازگرداند. بدری از همان دوران کودکی گاهی شعر میسرود. در ایام بیماری، دلبستگی به ادبیات، بیش از پیش قوت گرفت تااینکه در سال ۱۳۳۳ در کنکور ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد. دوران دانشجویی او مصادف بود با دوران بسيار آشفتهٔ تاريخ ايران: دوران بعد از كودتا و محاكمه دكتر مصدق. | |||
<ref name=''مصاحبهٔ قریب''> کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ص۴، ۱۳۸۲</ref> | |||
در دورهٔ لیسانس شاگرد اول شد و به مقطع دکترای رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران راه یافت. کلاسهایی که با استادان بنامی چون [[محمد معین]]، [[احسان یارشاطر]]، [[پرویز ناتل خانلری]] و [[ابراهیم پورداود]] گذراند، دریچهٔ جدیدی از ادبیات و تاریخ ایران را به روی او گشود و بدرالزمان به زبانهای باستانی و میانه ایران علاقمند شد. پس از یک سال، بنا به علاقهاش به زبانهای پهلوی و اوستایی و برای شناخت ریشه فرهنگهای ایرانی با گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا راهی آمریکا شد و در آنجا به پیشنهاد مارک دِرسدِن استاد ایرانشناسی که «خُتَنیشناس» بود، وارد دنیای پر رمز و راز زبان سغدی شد. این هر دو زبان، در شمار زبانهای ایرانی میانهٔ شرقی است. <ref name=''جشننامه''>جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ص ۱۰، ۱۳۸۷.</ref> | |||
قریب دلش میخواست دانش جدیدی را تجربه کند که در کشورش کمتر شناخته شده بود تا بتواند از این رهگذر خدمتی کند. بههمینسبب هفت سال دوری و رنج غربت را بر خود هموار کرد تا با توشهای غنی از یافتهها و آگاهیهای نو به وطن بازگردد و اثربخش باشد. | |||
پس از گرفتن مدرک دکترا از آمریکا، در سال ۱۳۴۴ راهی وطن شد. به ایران که بازگشت در دانشگاه پهلوی شیراز مشغول تدریس شد تااینکه برای فرصتی مطالعاتی مجدداً، به آمریکا رفت. سال ۱۳۵۰ که به ایران بازگشت، گروه زبانشناسیِ همگانی و گروه فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران تأسیس شده بود. فرصت مغتنمی بود که بدرالزمان قریب به تهران منتقل شود. وی نزدیک سی سال تدریس کرد و یافتههایش را در اختیار شاگردانی قرار داد که بسیاری از آنان نظیر زهره زرشناس اکنون در زمره استادان برجسته در حوزهٔ زبانشناسی بهشمار میروند. | |||
بدرالزمان قریب در سال ۱۳۷۷ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در سال ۱۳۷۸ سرپرست گروه گویششناسی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۳ نیز مدیریت گروه زبانهای ایرانی را بهعهده گرفت.<ref name=''جشننامه''/> | |||
در | [[پرونده:Zaban khamosh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> زبانهای خاموش </center>''']] | ||
قریب آثار و تألیفاتی دارد که «فرهنگ سغدی» در دو جلد مشهورترین آنهاست. این کتاب تاکنون دو بار تجدید چاپ شده است. اثر یادشده حاوی واژگان و لغات و ترکیبات سغدی است. واژگان متعدد سغدی از متون بودایی، مانوی و مسیحی استخراج و در این فرهنگ گردآوری شده است. بسیاری از متون کهن ایرانی با بهرهگیری از این فرهنگ، تصحیح و خوانده شده است. کتاب '''زبانهای خاموش''' اثر یوهانس فریدریش که قریب با همکاری یدالله ثمره آن را ترجمه کرده است، از دیگر آثار مهم وی بهشمار میرود. «فرهنگ سغدی» در ۱۳۷۴ و «زبانهای خاموش» در ۱۳۶۶ بهعنوان ''کتاب سال'' جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. | |||
قریب در ۱۳۷۷ از طرف [[انجمن آثار و مفاخر فرهنگی]] و در ۱۳۸۱ از طرف سازمان صداوسیما بهعنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده شد و به پاس خدمات ارزنده علمیاش در دیماه۱۳۸۷، هفدهمین قالیچه ابریشمی [[جایزه ادبیتاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار]] را دریافت کرد. | |||
قریب در | استاد قریب در ۷مرداد۱۳۹۹ و بعد از سالها تلاش و فعالیت، در سن ۹۱سالگی از دنیا رفت.<ref name=''درگذشت''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.irna.ir/news/83887573/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA|عنوان= بدرالزمان قریب درگذشت}}</ref> وی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.<ref name=''خانه ابدی''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.isna.ir/news/99050806204/%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA|عنوان= پیکر بدرالزمان قریب در خانه ابدی آرام گرفت}}</ref> | ||
= | |||
== | |||
==داستانکها== | ==داستانکها== | ||
===برادر حامی خواهر=== | ===برادر حامی خواهر=== | ||
قریب پس از | قریب پس از گرفتن مدرک فوقلیسانس از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، بهدلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم میگیرد راهی وطن شود تا دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران را که روزی رها کرده بود، ادامه دهد. برادر از او میخواهد بماند و تحصیلاتش را ادامه دهد. دلگرمیها و حمایتهای شمسالدین قریب، او را تشویق به ماندن و تحمل مشقتهای راه میکند. برادر ترتیبی میدهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. اگر تشویق و ترغیبهای شمسالدین نبود چهبسا سرنوشت دیگری برای بدرالزمان رقم میخورد و عرصهٔ کمترشناختهشده زبانهای ایرانی میانهٔ شرقی همچنان محجور میماند و از وجود خدمات دامنهدار این استاد گرانقدر محروم میشد. | ||
<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
=== | ===سیگارکشیدن من=== | ||
بدرالزمان میگوید: (استادم) «هنینگ، شرقشناس و ایرانشناس آلمانی و متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی از دقیقهای که میآمد تا لحظهٔ آخر کلاس، سیگار میکشید و من در ساعت دوم سرم گیج میرفت و نمیفهمیدم و او هم عصبی میشد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها جوابش این بود که چارهای نداری جزاینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم؛ اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار میکشی؟! دیگر نکشیدم.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
[[پرونده:Hening.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> والتر هِنینگ استاد ایرانشناسی قریب در آمریکا </center>''']] | |||
=== | ===کتیبهٔ کشفشده در شیراز=== | ||
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، علاقمند بود از دانشگاه شیراز به دانشگاه تهران منتقل شود و در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی که تازه تأسیس شده بود، تدریس کند. خود میگوید: تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم. | |||
کشاورزی در شیراز کتیبهای بین تختِجمشید و نقش رستم پیدا میکند و این مطلب را به موزه تختِجمشید اطلاع میدهد. از موزه با دکتر قریب ارتباط میگیرند و از وی میخواهند آن را بخواند. قریب پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه میرسد که قطعه یافتشده شبیه کتیبهٔ نقش رستم در آرامگاه داریوش و متعلق به خشایارشاه است. | |||
وی میگوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمتهایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهٔ آن واژهها را نیز یافتم... . این مقاله بهصورت سخنرانی در نشریهٔ «فرهنگ ایران باستان» در سال ۱۳۴۶ و بعد در مجلهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۷ و در سال ۱۹۶۸ نیز بهانگلیسی در ایرانیکا انتیکوا بهچاپ رسید.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
کشاورزی در شیراز کتیبهای بین | |||
===همهٔ عمر درس خواندم=== | |||
آثار علمی قریب که خود نشان از تلاشهای بیوقفه او در امر پژوهش و تحقیق دارد، بیانگر روح تشنه او برای کشف دنیای جدیدی از زبانهای خاموش بود که طی سالیان دراز مغفول مانده بود. او همهٔ عمر را صرف خواندن و نوشتن و پژوهش کرده و بهقول خودش غیر از این هم کار دیگری نکرده است. میگوید: «من تنها درس خواندم و کتاب نوشتم و جز این کار دیگری هم نکردم.»<ref name=''شب قریب''>[http://bukharamag.com/1396.07.20858.html| بخارا و شب قریب]</ref> | |||
== | [[پرونده:Dictionary.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> فرهنگ سُغدی </center>''']] | ||
=== بازتاب جهانی اثر قریب=== | |||
محمد شکری فومنی شاگرد قریب که روزگاری را در کنار این استاد گذرانده و از او چیزها آموخته، میگوید یکی از مشخصههای اصلی آثار قریب جهانیبودن آن است و هنوز فرهنگ سغدی، رساله دکتری وی در تمام دنیا بهعنوان منبع درسی در حوزهٔ زبانشناسی بهویژه سغدیشناسی استفاده میشود. او که برای ادامه تحصیل به آلمان رفته میگوید: «روز اول که به دانشکده رفتیم، پایاننامۀ استاد قریب را جلوی ما گذاشتند و گفتند که ابتدا باید درستان را با این متن آغاز کنید! البته که آلمانها، روسها و انگلیسیها خیلی خوب کار میکنند و دانشمندان بسیاری در سطح جهان داریم؛ ولی این منبع بهعنوان منبع درجۀ یک برای محصلان این رشته است.» | |||
<ref name=''شب قریب''/> | |||
====هنر بیریا==== | |||
قریب درباره آرزوها و ایدهآلهایش میگوید «من در همه زمینههای زندگی (ایدهآلیست) بوده، جهانی جز درون خود نمییابم. در چنین جهانی هنری را میپسندم که از هرگونه تکلف و ریا و آز و شهوت و هرزگی دور و اجتماعی که در آن بیدادگری نیست، بوده باشد». <ref name=''زنان سخنور''/> | |||
== | ==زندگی و تراث== | ||
===سالشمار زندگی علمی=== | |||
'''۱۳۰۸''': تولد در تهران، دبستان و بخشی از دبیرستان در مدرسه منوچهری.{{سخ}} | |||
'''۱۳۳۳''': ورود به دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات، رشتهٔ ادبیات فارسی.{{سخ}} | |||
'''۱۳۳۶''': اخذ لیسانس ادبیات فارسی با رتبهٔ اول و آغاز دوره دکتری.{{سخ}} | |||
'''۱۳۳۸''': بعد از یک سال تحصیل در دوره دکتری، استفاده از محضر استادان و اخذ چند شهادتنامه، موفق به گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا. | |||
'''۱۳۳۸تا۱۳۳۹''' (۱۹۵۸): آغاز تحصیل و پژوهش در رشته زبانهای شرقی دانشگاه پنسیلوانیا، دانشکده کارشناسی ارشد علومِانسانی، با توجه ویژه به زبانهای باستانی ایرانی و سنسکریت (استادان: مارک دِرسدِن و نرمان بروان) و دروس آغازی زبانشناسی. | |||
'''۱۳۴۰''' (۱۹۶۰): اخذ مدرک کارشناسیارشد از دانشگاه پنسیلوانیا (اتمام دوره بورس).{{سخ}} | |||
'''۱۳۴۰''' (۱۹۶۰تا۱۹۶۱): انتقال به دانشگاه میشیگان (آن اربور)، مسئول کار ترجمه برای پرداخت شهریه دانشگاه و استفاده از دروس زبانشناسی و زبانشناسی تطبیقی. | |||
'''۱۳۴۱تا۱۳۴۳''' (۱۹۶۱تا۱۹۶۳): انتقال به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای استفاده از محضر استاد هِنینگ که همان سال از لندن به آنجا منتقل شده بود. دو سال پژوهش فشرده زبانهای ایرانی باستان، میانه، سنسکریت (ودا) و زبانشناسی هندواروپایی. | |||
'''۱۳۴۲تا۱۳۴۳''' (۱۹۶۳تا۱۹۶۵): بازگشت به دانشگاه پنسیلوانیا برای تکمیل پایاننامه دکتری «ساختار نظام فعل در زبان سغدی» به راهنمایی دکتر مارک درسدن. | |||
'''۱۳۴۶''' (۱۹۶۵): اخذ مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا.{{سخ}} | |||
'''۱۳۴۴تا۱۳۵۰''': استخدام با عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی شیراز، اخذ رتبه دانشیاری.{{سخ}} | |||
'''۱۳۴۸''': اخذ رتبه دانشیاری.{{سخ}} | |||
[[پرونده:Garib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> بدرالزمان قریب استاد دانشگاه تهران </center>''']] | |||
'''۱۳۴۸تا۱۳۴۹''' (۱۹۶۹تا۱۹۷۰): استاد مدعو در دانشگاه یوتا و محقق در دانشگاه هاروارد آمریکا و استفاده از سمینار دکتر ریچارد فرای.{{سخ}} | |||
'''۱۳۵۰''': بازگشت به دانشگاه پهلوی و انتقال به دانشگاه تهران، گروه زبانشناسی همگانی و گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدهٔ ادبیات.{{سخ}} | |||
'''۱۳۵۰تا۱۳۸۲''': تدریس زبانهای ایرانی باستان و میانه مقطع کارشناسیارشد و دکتری در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران.{{سخ}} | |||
'''۱۳۷۴''': اخذ رتبهٔ استادی از دانشگاه تهران.{{سخ}} | |||
'''۱۳۷۷''': عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.{{سخ}} | |||
'''۱۳۷۸''': مدیرگروه گویششناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.{{سخ}} | |||
'''۱۳۸۱''': بازنشستگی از دانشگاه تهران.{{سخ}} | |||
'''۱۳۸۳''': مدیرگروه زبانهای ایرانی و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسی باستان.{{سخ}} | |||
'''۱۳۸۵''': عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرةالمعارف اسلام.{{سخ}} | |||
'''۱۳۸۶''': عضو افتخاری انجمن ایرانشناسی اروپا.{{سخ}} | |||
== | ===رویدادهای زندگی=== | ||
بدرالزمان قریب، زاده ۱۳۰۸ در تهران است. پدربزرگ وی ''محمدحسین شمسالعلما قریب'' ادیبی دانشمند و شاعر بود و کتابهایی در حوزه معانی دارد؛ نظیر «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان، معصومه (ضیاءالملوک) نام داشت و دارای معلومات قدیمه و آشنا به زبان فرانسه و تازی بود. ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگیسیاسی شناخته میشد که با وجود علاقمندی به ادبیات بهویژه شاهنامه، تمام عمر را در وزارت خارجه صرف کرد. پدر، که عضو شورای عالی سیاسی و مدیر کل سابق وزارت امور خارجه و از لیسانسههای مدرسه علوم سیاسی تهران بود، همواره فرزندانش را به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق میکرد. <ref name=''زنان سخنور''> کتاب زنان سخنور، ص ۱۹، ۱۳۳۵</ref> | |||
[[عبدالعظیم قریب گَرَکانی]] ادیب معاصر ایرانی و بنیانگذار ''دستور زبان فارسی نوین''، عبدالکریم قریب پدر علم زمینشناسی ایران و دکتر محمد قریب بنیانگذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان بدرالزمان بودند و تقریباً باهم ارتباط نوهعمویی داشتند.<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
[[پرونده:Mohamad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> محمد قریب بنیانگذار علم پزشکی کودکان{{سخ}}از اقوام بدرالزمان قریب </center>''']] | |||
دکتر قریب | |||
دوران دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) سپری کرد. در آنجا با زبان فرانسه هم آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و دیپلم طبیعی خود را گرفت. بنا داشت در دانشگاه رشتهٔ پزشکی بخواند؛ اما علاقه به ادبیات، راهی دیگر پیش رویش گذاشت. «باید بگویم همیشه به دو چیز علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
قریب در همان سن جوانی که دانشجوی دانشگاه تهران بود، درباره دانش خود معتقد بود: «آن اندازه بدانم که بدانم که ندانم، میزان معلومات نسبی است. من وقتی خود را با دیگران میسنجم میبینم چندان بیسواد نیستم و چون در خود فرو میروم جهل مرکب مییابم. زبان فرانسه را آنچنانکه خوب بگویم و خوب بنویسم و خوب دریابم میدانم. انگلیسی را نیز آنچنان که بتوانم اندکی بگویم، خوب دریابم و بخوانم و زبان تازی را هم بهاندازهای که بتوانم دریابم». <ref name=''زنان سخنور''/> | |||
یک سال از تحصیل بدرالزمان در دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران گذشت. اشتیاقش برای شناخت هرچه بیشتر زبانهای باستان و میانهٔ ایران همزمان شده بود با کشف متون جدیدی در چین. تااینکه علاقه به شناسایی ریشههای فرهنگ و تاریخ ایرانی او را راهی آمریکا کرد و در آنجا تصمیم گرفت بر روی زبان سغدی بهطور تخصصی کار کند. خود میگوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | |||
وی که | قریب علاوهبر آموختن دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه، آواشناسی، سنسکریت و زبانشناسی هندواروپایی هم میخواند. در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) فوقلیسانس میگیرد. یک سالی به دانشگاه میشیگان میرود و ضمن کار پژوهشی، در کلاسهای مختلف زبانشناسی و ساختواژه شرکت میکند. از این رهگذر با استادان بزرگی مانند جرج کامرون عیلامشناس که تاریخ عیلام را نوشته، آشنا میشود. «یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی میداد. میگفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا دربارهٔ فارسی باستان باهم حرف بزنیم. من میرفتم به دفترش و او لیتکسهایی (نوعی گردهبردای) که از بیستون آورده بود و در گوشهای از دفترش قرار داشت باز میکرد و میگفت میتوانی اینها را بخوانی و وقتی من میخواندم، خیلی خوشش میآمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکسها صحبت میکرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و دربارهٔ خط میخی و فارسی باستان با او بحث کنم».<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/> | ||
دکتر قریب دو سالی هم با استفاده از بورس شاگرد اولی دورهٔ لیسانس دانشگاه تهران، در دانشگاه برکلی آمریکا مشغول به تحصیل میشود و تجربههای زیادی نزد والتر هنینگ یکی از نوابغ ایرانشناسی کسب میکند. به اصرار استاد، ودا را نزد پروفسور رامِنو میخواند و از کلاسهای درس زبانشناسی هندواروپایی پروفسور بیلز هم بهره میبرد؛ اما برای تکمیل دکتری به دانشگاه پنسیلوانیا برمی گردد و رسالهاش را با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» زیر نظر درسدن، بهپایان میرساند.<ref name=''جشننامه''/> | |||
قریب در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. مدتی بعد برای فرصتی مطالعاتی به آمریکا رفت و ضمن پژوهش در دانشگاه هاروارد، بهعنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد. پس از آن، به ایران بازگشت و بعد از تأسیس گروه زبانشناسى همگانى و گروه فرهنگ و زبانهای باستانى در دانشگاه تهران، نزدیک به سی سال از عمر خود را صرف تدریس و پرورش نسل جدید علاقمندان به زبانشناسی کرد. | |||
[[پرونده:Amozagar.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center>ژاله آموزگار در مراسم نکوداشت قریب </center>''']] | |||
=== قریب از نگاه دیگران=== | |||
====[[ژاله آموزگار]]==== | |||
آموزگار، قریب را «بانوی دانشمند» میداند و درباره او میگوید: «دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصتها را از دست نداد و درعینحال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است .وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم میتوانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگیاش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛از او سپاسگذاریم.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili|عنوان = بانوی دانشمند}}</ref> | |||
====[[کتایون مزداپور]]==== | |||
مزداپور پس از انتشار فرهنگ سغدی در وصف آن گفت: «این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه میگویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانهروزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبانشناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref> | |||
====[[زهره زرشناس]]==== | |||
«بانویی فرزانه که جایگاهی ویژه و بسیار تأثیرگذار در حوزۀ مطالعات ایران باستان دارند. استاد به نیروی دانش نشان دادند که جنس برتر و فروتر وجود ندارد؛ زن و مرد هر دو انسانند و انسان دانا و خردمند، قابل احترام است. [فرهنگ سغدی] واژه نامهای که در جهان زبانشناسی تاریخی، کاری منحصربهفرد است؛ گنجینۀ عظیمی از واژهها و ترکیبات زبان سغدی را در اختیار پژوهشگران این زبان و دیگر زبانهای کهن ایرانی و رشتههای وابسته میگذارد و میتوان آن را به مثابه ابزار اصلی برای مطالعۀ زبانهای ایرانی بهکار برد.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = بانویی فرزانه}}</ref> اینها صحبتهای زرشناس درباره قریب است. | |||
====[[یدالله ثمره]]==== | |||
ثمره، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بدرالزمان قریب را فردی «مهربان» و «احساسی» و درعینحال «دقیق» و «موشکاف» توصیف میکند. «ایراندوستی فوقالعاده» او را تحسین میکند و میگوید: «شاید ایشان یکی از نادر کسانی باشند که تا این حد به فرهنگ و زبانهای باستانی ایران علاقه دارند و نیز در این زمینه تا این حد مطالعه کرده باشند. تخصص ایشان در زبان سُغدی است و زبان سغدی هم یکی از زبانهای بسیار قدیمی و باستانی ایران است که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدری ایراندوستی فوقالعاده است}}</ref> | |||
====محمد شکری فومنی==== | |||
«خانم پروفسور بدرالزمان قریب، یگانه دانشمند سغدیشناسی هستند که کرسی این زبان را در دانشگاه تهران گذاشتند؛ و تا آخرین روزهایی که در این دانشگاه تدریس میکردند، مبحث درس سغدی در اختیارشان بود. تمام اشخاص این رشته یا شاگردان بلافصل ایشان بودند یا شاگرد شاگردانشان. ارزش آثار خانم قریب در سطح جهانی است.» این گفتههای فومنی درباره استادش است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = یگانه دانشمند سُغدیشناس}}</ref> | |||
این | ====[[محمدرضا نصیری]]==== | ||
نصیری فروتنی، گشادهرویی، دقت، جدیت و مهربانی را از ویژگیهای شاخص بدرالزمان قریب برمیشمارد و معتقد است: «در جهانبینی این بانوی آزاده، پیر و بُرنا یکسان است، همه عزیزند، همه را دوست دارد. کینهای به دل راه نمیدهد. سادهزیستی از صفات بارز اوستٰ. از تنگنظریها، حسادتها و کینهتوزیها که رسم روزگار ماست به دور است.» <ref> زندگينامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1393.</ref> | |||
====[[مهدی محقق]]==== | |||
محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، قریب را بانویی از «خاندان علم» توصیف کرده و میگوید: دکتر قریب در حوزهٔ تخصص خود از سرآمدان هستند و علاوهبر تحصیل در نزد اساتید و بزرگان بنام ایران، فرصت تلمذ نزد اساتید بزرگ جهان را هم داشته است و به این جهت ایشان هم فضائل اکتسابی دارند و هم فضائل موروثی که از خاندان بزرگ شمسالعلما گرکانی به ارث بردهاند. محقق همچنین در شجاعت و قدرت او را به «شیر» تشبیه میکند و میگوید: «اگرچه ظاهر او ضعیف و لاغر است ولی درون او یک شیر ژیان است.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = بانویی از خاندان علم}}</ref> | |||
[[پرونده:Nekodasht.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|راست|'''<center>بزرگداشت بدرالزمان قریب{{سخ}}در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی</center>''']] | |||
===یادمانها و بزرگداشتها=== | |||
====بزرگداشت==== | |||
بزرگداشت بدرالزمان قریب ۸آذر۱۳۹۳ در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. [[ژاله آموزگار]]، زهره زرشناس، [[مهدی محقق]] و سایر اساتید و پژوهشگران در این مراسم درباره خدمات علمی دکتر قریب صحبت کردند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = نکوداشت بدرالزمان قریب}}</ref> | |||
[[پرونده:Shabe gharib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center>شب بدرالزمان قریب</center>''']] | |||
====[[شب بخارا]] برای بدرالزمان قریب==== | |||
۲۸شهریور۱۳۹۶ سیصد و هشتمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به شب بدرالزمان قریب اختصاص یافت. در این مراسم که به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد دکتر بدرالزمان قریب برگزار شد، ژاله آموزگار، دکتر زهره زرشناس، دکتر [[مهدخت معین]]، دکتر [[حسن انوری]]، دکتر یدالله ثمره، دکتر کتایون مزداپور حضور داشتند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = بخارا و شب قریب}}</ref> | |||
====بانویی میان زبانهای خاموش==== | |||
بزرگداشت بدرالزمان قریب بهعنوان چهره ماندگار زبانشناسی ایران، ۲۹ دی ماه ۱۳۹۷ در تالار فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد. دکتر [[ژاله آموزگار]]، [[زهره زرشناس]]، حداد عادل و سایر اساتید زبانشناسی درباره شخصیت و خدمات علمی و فرهنگی قریب سخنرانی کردند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://www.nlai.ir/enterprise-news/-/asset_publisher/5Xxp6q5vfs9r/content/--6114/pop_up?_101_INSTANCE_5Xxp6q5vfs9r_viewMode=print|عنوان = بانویی میان زبانهای خاموش}}</ref> | |||
===جوایز=== | |||
* کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه کتاب زبانهای خاموش (۱۳۶۶). | |||
* کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴). | |||
* کتاب سال سازمان میراث فرهنگی برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴). | |||
* چهره ماندگار در همایش دوم چهرههای ماندگار (۱۳۸۱). | |||
* هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزهٔ ادبیتاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار (۱۳۸۷). | |||
===بنیانگذاری=== | |||
بدرالزمان قریب بانی و مؤسس نخستین کرسی آموزش زبان سغدی از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = بانی کرسی آموزش زبان سغدی}}</ref> | |||
===زمینهٔ فعالیت=== | |||
بدرالزمان قریب زندگی خود را صرف فراگیری زبانی کرد که به گفته محققان، هزار سال زبان جاده ابریشم بود. زبان سغدی یکی از شاخههای زبانهای ایرانی میانه بهشمار میرود. بسیاری از متون کهن مانوی، بودایی و مسیحی به این زبان نوشته شده که با رمزگشایی از آنها میتوان به ظرایف و طرایف فرهنگی و ادبی ایران پی برد. | |||
====کتاب==== | |||
قریب بخش اعظم حیات علمی خود را صرف نگارش مقالات تخصصی کرده است، «روایتی از تولد بودا» تنها کتاب دیگرش پس از فرهنگ سغدی بهشمار میرود که در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://article.tebyan.net/28601/-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%AA%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%A7-|عنوان = روایتی از تولد بودا}}</ref> | |||
====ترجمه==== | |||
ترجمه کتاب و مقالات انگلیسی بهفارسی نیز از دیگر حوزههای فعالیت بدرالزمان قریب است. ترجمه کتاب «زبانهای خاموش»، یوهانس فریدریش، با همکاری دکتر یدالله ثمره نمونهای از آنهاست. این کتاب در سال ۱۳۸۱ برای سومین بار تجدید چاپ شد. | |||
در | ====مقالات==== | ||
عمده فعالیت قریب نوشتن مقالات تخصصی درباره یافتههای نو از زبانهای ایرانی باستان و میانه به ویژه سغدی بود. وی بیش از ۴۰ مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی نوشته است. «كشف كتيبه پهلوى در چين» و «كتيبه تازه يافته خشایارشا» از نمونه مقالات وی بهشمار میرود. | |||
====قریحهٔ شعرگویی==== | |||
بدرالزمان گرچه همه توش و توان خود را صرف کسب دانش در حوزه زبانهای باستانی، فرهنگ و تاریخ ایران کرده است، اما طبع بلند، روح لطیف و ذوق سرشار او فراتر از واژهای فراموش شده در طول روزگاران کهن، است. حس لطیفش از دریچهای دیگر نظارهگر جهان است. او دلبسته طبیعت است و نوروز و پاییز و بهار و دشت و کوه همگی جایگاه ویژهای در شعرش دارند. | |||
قریب اشعار بسیاری دارد. البته که شعرش خالی از طنز نیست و مسائل فلسفی نیز در آن دیده میشود. او مسائل فلسفی را در شعرش مطرح میکند و بعد آنگونه که میاندیشد به آنها پاسخ میدهد. | |||
<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.ettelaat.com/etiran/index.php/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%90-%D8%B3%D9%8F%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87/ |عنوان = بدر سغدیانه}} | |||
</ref> | |||
یک | قریب میگوید: «اولین شعر جدی را حدود چهاردهسالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید»: | ||
با | {{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|که آن با زبان جور منت کشید| به این بیزبان روزی و نان رسید}}{{پایان شعر}} | ||
<center>* * * * *</center> | |||
او که پس از ورود به دنیای زبانهای باستانی، دیگر چندان به ادبیات نپرداخت، گاهی شعر میگوید اما معتقد است که کار جدی کردن و فرهنگنویسی با شعر فرق دارد. | |||
«واقعاً روزی که روی یک واژه کار میکنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت میشوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بیتاب میشدم، به کوه و صحرا میزدم و شعر میگفتم.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۷</ref> | |||
ادبیات در کارهای قریب به انجام كارهاى تطبيقى، مقايسه آنچه در متون مانوى آمده با آنچه در متون عرفانى فارسى آمده است، مقايسه اندرزنامههای قبل و بعد از اسلام و نمونههایی از این دست محدود شده است. متن بسيار كوچكى از داستانهای رستم را كه در سغدى پيدا شده با متن شاهنامه مقايسه كرده، همچنين نشان داده نظامى در هفتپیکر سنت قديم مانوى را مبنیبر ارتباط روزهاى هفته با سيارات، حفظ كرده است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8|عنوان = تحقیقات تطبیقی قریب در حوزهٔ ادبیات}}</ref> | |||
=====سرودهای برای مصدق===== | |||
او که دلبسته وطنش بود و پس از سالها تلاش و یادگیری در خارج از کشور، عشق به میهن و نیاکان او را به ایران بازگرداند، شعری نیز برای مصدق سروده است. بدرالزمان قريب در اوايل دانشجويى متأثر از كودتاى ۲۸مرداد، با علاقه به دكتر مصدق بهعنوان كسى كه از حقوق اين مملكت دفاع كرده، قصیدهای را براى او میگوید و توسط دكتر محمد قريب كه از فامیلهای نزديكش بود و دوست مهندس بازرگان، آن را به دكتر مصدق میرساند: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|اى روشنى ديدهٔ ايران چگونهای؟| تنها نشسته گوشه زندان چگونهای؟ | |||
<ref>[https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8| سرودهای برای مصدق]</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
بخشی از اشعار بدری که در ایام جوانی سروده است در کتاب [[زنان سخنور]] نوشته علیاکبر مشیرسلیمی برای نخستین بار به زیور چاپ آراسته شد. | |||
بدری تخلص شعری او است. بدرالزمان بیشتر پیرو سبک کلاسیک بوده و طبع روانی دارد. ترانههایش بهویژه منظومههای «سیلزده» ، «سنگتراش» و «شمع» شورانگیز و دارای مضمونهای تازه و لطیف است. بر روی هم شعرهای او با ترانههای زمان کوچکیش به یکهزار بیت میرسد. قطعات «شمع»، «نشان دردمندی»، «پیروزی رقیب»، «بر سر مزار حافظ»، «آرامگاه مهتاب»، «رهایی»، «دست از دل بیقرار بردار»، آزادی خویشتن به دست آر»، «سیلزده» و «سنگتراش ژاپونی» از قطعات شعری چاپشدهٔ بدری هستند.<ref> زنان سخنور، ص ۲۰ تا 34.</ref> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''بر سر مزار حافظ'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|بر مزار حافظ امشب، عشق برپا کرده بزمی|سینه میسوزد چو شمعی، دیده میبارد گلابی}} | |||
{{ب|زهره میخواند بچنگ شعر افسونگر سرودی|ساقی مهتاب میریزد بجام دل شرابی}} | |||
{{ب|ماهتاب از بوسه حافظ خیالانگیز گشته|سرو مست از بوسه مهتاب افسون خیز گشته}} | |||
{{ب|روح من از بوسهشعر تو سرمست و سبکی|همچو می از ساغر مسحور تن لبریز گشته}} | |||
{{ب|حافظ امشب با تو دارم داستان جانگدازی|ماجرای تلخکامیهای عمر بینصیبی}} | |||
{{ب|دردناک افسانه افسون قلب پاکبازی| پایبند رشته مهری- گرفتار فریبی}} | |||
{{ب|خیز و در آئینه اشکم، نظر کن داستانم|در تف آهم ببین خورشید عشق سینهسوزم}} | |||
{{ب|بحر طوفانزای عمرم، موج خونپالای دردم|آسمان رنگرنگ روزگار غمفروزم}} | |||
{{ب|من نه آن سنگم که با سیلی قضاخامش نشینم|موج بیتابم که تن از بند پستی میرهایم}} | |||
{{ب|میخورم بر صخرههای رنج و درد اما سبکسر|باز برمیگردم و در تنگنا، ره میگشایم}} | |||
{{ب|آرزو بودم سراپا تاختم هر دم بسوئی|گِرد دنیا گشتم اندر جستجوی رنگ و بوئی}} | |||
{{ب|رنگ و بو هرگز نشد آغشته با سرکش سرشتم|ساختم با انتظاری سوختم در آرزوئی}} | |||
{{ب|نکتهای استاد عشق آموختم از راز پنهان|تا ندارم فاش آن را مهر بر بستم زبان را}} | |||
{{ب|کاروان رفت و من از بس کُندگامی بازماندم|ای نسیم شوق رحمی ماندگان کاروان را}} | |||
{{ب|من چراغی بودم افتاده بدست تیره راهی|تا نمایم راه او در تندباد غم نشینم}} | |||
{{ب|سینه را کردم سپر در سنگباران حوادث|از خطر آسودم اما شیشه دل را شکستم}} | |||
{{ب|نغمه بودم در گلو و از هم شکستم ناله گشتم|خنده بوم گم شدم در سیل اشک بیقراری}} | |||
{{ب|نغمه بودم ناله گشتم خنده بودم گریه گشتم|چیست آخر سرنوشتم زین پریشانروزگاری}} | |||
{{ب|قطرهای بودم ز ابر شوق بر دریا فتاده|خونِ دل خورده بموج رنج و محبت سرنهاده}} | |||
{{ب|تشنه بر دریا رسیده زهر سختیها چشیده|بازگشته تشنهتر دیرینه شوق از دست داده}} | |||
{{ب|در دیار آشنا ناآشنا ماندم زمانی|ز آشنایان دور با ناآشنا دمساز گشتم}} | |||
{{ب|مرغ رؤیایم که زهرآلود تیر رشک خوردم|خار غم بوسیدم و مستانه در پرواز گشتم}} | |||
{{ب|سردیم منگر که روزی آتشین دل شعله بودم|زآن جهد رنگ فروغی از دل خاکستر من}} | |||
{{ب|سنگ خاموشم که بر گور تمنا خفته باشد|گرچه لالم نقش رویم فاش دارد گوهر من}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''رهایی'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|ای مرغک پرشکسته تا چند|در کنج قفس خزیدهای زار}} | |||
{{ب|تا چند بعهد دوست پابند|دربسته بروی خود ز اغیار}} | |||
{{ب|بیگانه ز آشنا به، پیوند|تنها شده دوست با غم یار}} | |||
{{ب|برخیز و گشایپای از این بند|چون دست نمیرسد بدلدار}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''شاعر'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|با تؤام بیخبر ز خویشتنم|بی تو در آتش است خسته تنم}} | |||
{{ب|یاد آن یار کردم از دل دور|غیر نام تو نیست بر دهنم}} | |||
{{ب|خواهم امشب به اشک غم شویم|ننگ این عشق شوم از بدنم}} | |||
{{ب|تا توئی در برابر نظرم|برنیاید صدا ز من که منم}} | |||
{{ب|گر بدین سوز دل روم در خاک|بویت آید ز سوخته کفنم}} | |||
{{ب|تا تو هستی شب غمم سحر است|دلم از هر چه جز تو بیخبر است}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''سنگتراشی ژاپونی'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|سنگتراشی ز سحر تا به شب|سنگ همی کَند بِرنج و تعب}} | |||
{{ب|سود کم و زحمت جانکاه داشت|پشت خم و سینه پر آه داشت}} | |||
{{ب|روزی از آن کار پر از رنج و درد|خسته برآورد ز دل آه سرد}} | |||
{{ب|کای فلک این شیوه بیداد چیست|چند در این رنج ببایست زیست}} | |||
{{ب|چند زنم تیشه بدامان کوه|من ز وی و کوه ز من در ستوه}} | |||
{{ب|چند بباید پی دینار پنج|خرد شود پشت من از بار رنج}} | |||
{{ب|بار خدایا چه شود گردمی|بر من مسکین کرم آری همی}} | |||
{{ب|تا که توانگر شوم و بینیاز|صاحب جاه و حشم و فرّو ناز}} | |||
{{ب|تکیه زنم همچو غنی بر سریر|خوش بسرا پرده سرخ حریر}} | |||
{{ب|ناگه از الطاف خداوند پاک|از فلک آمد ملکی سوی خاک}} | |||
{{ب|مژده به وی داد که ای در عذاب|خیز، دعای تو شده مستجاب}} | |||
{{ب|بهر تو آوردهام از آسمان|تخت روانی همه از پرنیان}} | |||
{{ب|گشت از این مژده دل مرد رام|رفت بر آن تخت روان شادکام}} | |||
{{ب|روز دگر موکب شاه از قضا|کرد گذر ز آن ره پر ماجرا}} | |||
{{ب|شاه به گردونه زرین سوار|از پس و پیشش سپه بیشمار}} | |||
{{ب|چتر طلائی بسرش سایبان|رهگذرش قبله افتادگان}} | |||
{{ب|مرد چو دید آن سپه و فر و جاه|کوکبه شاهی و چتر و کلاه}} | |||
{{ب|آرزوی شاهیش آمد بسر|خواست ز یزدان کله و چتر زر}} | |||
{{ب|باز بگفتار ملک پاکزاد|کاین هوست نیز بر آورده باد}} | |||
{{ب|شاه شد آنمرد تجملپرست|رفت و به گردونه شاهی نشست}} | |||
{{ب|جبه شاهی به تنش سایه داد|چتر طلائی بسرش سایه داد}} | |||
{{ب|خرم و خورسند همی شد روان|تکیه بر آن جایگه خسروان}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''قهرمان شاهنامه'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|از قلههای مهر چون باید گذر کن|جان را به تیر آرش پیک سفر کنم}} | |||
{{ب|پروازم ار به عرصه سیمرغ ره بَرد|سرتا به پای توشهره بال و پر کنم}} | |||
{{ب|چون جام جم در آینهام فرّ ایزدیست|دورش ز دست اهرمن حیلهگر کنم}} | |||
{{ب|چون کاوه پرچم از دل خونبار برکشم|تا پای کوه مِهر فریدون خبر کنم}} | |||
{{ب|رُستم نیاَم که با پَر سیمرغِ چارهجو|تیری به چشم حادثه کینهور کنم}} | |||
{{ب|گر نوشدارواَم نرسانی ز مهر دوست|زین زخم آشنازده جان را هدر کنم}} | |||
{{ب|آتشکده است سینه و جاوید آتشم|با گرمی نگاه تواَش تیزتر کنم}} | |||
{{ب|آن قطرهام که گمشده از دست ابر غم|ترسم به دیده آیم و نقش تو تَر کنم}} | |||
{{ب|گفتم چگونه بگذری از رهگذار عشق|گفتا سیاوشم دل و زآتش گذر کنم}} | |||
{{ب|گفتم هزار فتنه به راهت نهفته، گفت|کیخسرواَم به پای خود این راه سر کنم}} | |||
{{ب|گفتی که خاک زر شود از کیمیای عشق|آری به یُمن همتت این خاک زر کنم | |||
<ref>زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ۱۳۹۳، ص ۱۴۱ تا ۱۴۲| قهرمانان شاهنامه</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''بیستون'''</center></span><noinclude> | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|میراث پُر بهای کهنْ ایران|تاریخ نقشبسته به سنگستان}} | |||
{{ب|ای یادگار خوب پدرهامان|نقشی به سینه داری از آن دوران}} | |||
{{ب|جای خدای حک شده در نامت| میبینم استواری اندامت}} | |||
{{ب|بر چهره فراخِ تو چندین زخم|آورده تازیانه ایامت}} | |||
{{ب|تو بیستون نهای که ستونهایت| تصویری از گذشته پیروزی است}} | |||
{{ب|این زخمها که بر سر و رو داری|آینه زمانِ سیهروزی است}} | |||
{{ب|گرچه نشانههای پُر از رمزت|آماج فتنهها شد و یغماها}} | |||
{{ب|در چیستانِ گمشدة تاریخ|گشتی گرهگشای معماها}} | |||
{{ب|بار امانتی که زمانت داد|بیش از دو صد سده به نگهبانی}} | |||
{{ب|حک کردیَش به سینه و پیشانی|این اولین نوشته ایرانی}} | |||
{{ب|این نالهها که از دل تو خیزد|اشک ستارگان به رُخت ریزد}} | |||
{{ب|باشد ز چاه بیخبریهامان|یک قطره نَم ز مهر برانگیزد}} | |||
{{ب|ترسم گزند تیغ زمستانها|سیلیِ باد و سوزن بارانها}} | |||
{{ب|از دشمنان، شراره بهتانها|از ناکسان، شماتت پیکانها}} | |||
{{ب|این گنج بیمثال رَوَد از یادت|سیل زمانه بَرکندَت بنیاد}} | |||
{{ب|زان خار و خس که میخورد اندامت| این پُر بها دفینه، دهد بر باد}} | |||
{{ب|تندیس تو نگاره یادافروز|افتد به پرتگاه فراموشی}} | |||
{{ب|آهنگ پُر خروش جهانگیرت|گیرد نوای پرده خاموشی <ref>زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ۱۳۹۳، ۱۴۵ تا ۱۴۶|بیستون در شعر قریب</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<center>* * * * *</center> | |||
شعر <span style="color:purple{{{1|}}};background:orange{{{2|}}}">'''ماهی'''</span><noinclude> در شمار اشعار مانای ادبیات فارسی است.{{سخ}} | |||
<span style="color:purple">بر پهنۀ فیروزگون دریا{{سخ}} تور است گردن بند مروارید{{سخ}} | |||
بر ماهیان گسترده دامی ژرف{{سخ}}دریای آرام و دم خورشید{{سخ}} | |||
تور عروس زندگی زا نیست{{سخ}}این تور رقص و مرگ ماهی هاست{{سخ}} | |||
زیبا کشاکش با دم مرگ است{{سخ}}یا آخرین دیدار با دریاست{{سخ}} | |||
توری است جانش پود و تارش مرگ{{سخ}}بر گردن ماهی و ماهیگیر{{سخ}} | |||
این میکشد تا بگذارند عمر{{سخ}}آن می کشد تا بگسلد زنجیر{{سخ}} | |||
دریا به گوش باد می خواند{{سخ}}برگی دگرش از زندگینامه{{سخ}} | |||
شن های ساحل زار می گریند{{سخ}}بر ماهیان پولکین جامه{{سخ}} | |||
در صحنۀ مرگ و تلاش زیست{{سخ}}رقصد چه زیبا وقت جان دادن{{سخ}} | |||
یک حلقه از دور تسلسل هاست{{سخ}}با زندگانی مردن و زادن</span><noinclude> | |||
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چند نمونه از اشعار قریب را در کتابی با نام «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب» منتشر کرده است. | |||
===همشاگردیهای او=== | |||
مهرداد بهار از همشاگردیهای دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس باهم در یک کلاس درس خواندند. قریب معتقد است که بهار پایه اسطورهشناسی را در ایران گذاشت. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۶.</ref> | |||
حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سالها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتابهای شرقشناسی و ایرانشناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر همدورهای دکتر قریب بود. | |||
===سالهای تدریس=== | |||
قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت نزدیک به سی سال عهدهدار تدریس زبانهای ایران باستان و میانه در گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، بوده است. | |||
او در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است. | |||
دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کرد چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، به همین دلیل شروع کرد به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال ۱۳۷۱ چاپ شد. او مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبانشناسی» به چاپ رسید. | |||
<ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref> | |||
===نحوهٔ آشنایی با بزرگان ایرانشناسی=== | |||
دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانیشناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران ۱۹۷۵) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار میکردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. <ref> ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.</ref> | |||
===اساتید=== | |||
====در ایران==== | |||
[[محمد معین]]، ذبیح الله صفا، [[پرویز ناتل خانلری]]، [[حسین خطیبی]]، [[جلال همایی]]، ابراهیم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، [[عبدالعظیمخان قریب،]] محمد مقدم و مدرس رضوی از استادان صاحبنام قریب در دانشگاه تهران بودند. | |||
====خارج از ایران==== | |||
مارک دِرسْدِن، هونیگز والدز، نورمن براون، والتر هِنینگ، هانیکس والد، پنزل، بیلز و جورج کامرون در شمار استادان برجستهٔ وی در دانشگاههای آمریکا بودند. | |||
===شاگردان=== | |||
زهره زرشناس، ابوالقاسم اسماعيلپور، مجتبى منشىزاده و محمد شکری فومنی برخی از دانشجويان موفق قریب هستند كه امروز هرکدام در حوزهٔ پژوهش و تحقق در زمینه زبانهای باستانی جایگاهی دارند و در دانشگاه تدريس میکنند. | |||
===سفرها=== | |||
قریب علاوهبر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت. | |||
بدری سه سال در کودکی و چندی در بزرگسالی در پاریس و سه سالی هم در قاهره بود.<ref name=''زنان سخنور''/> | |||
او برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرقشناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا سفری به انگلیس داشت. | |||
===خلقیات=== | |||
همکاران و شاگردان قریب، باتفاق او را فردی «مهربان»، «پراحساس»، «متواضع» و «سادهزیست» توصیف میکنند که در عین «نجابت» و «بزرگمنشی»، شخصیتی «مسئولیتپذیر»، «دقیق»، «موشکاف» دارد و در کارهای علمی «جدی» است. | |||
«عمق اطلاعات» و دانش وی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان از دیگر خصوصیات بارز وی است که دوست و آشنا و همکار به آن اذعان دارند. <ref> زندگينامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، صص ۸ -۹ </ref> <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدر سغدیانه}}</ref> | |||
===مستند پرتره قریب=== | |||
فیلم مستند پرتره دکتر بدرالزمان قریب با عنوان «زبانهای خامومش» ۲۱دی۱۳۹۴ در باغموزه نگارستان دانشگاه تهران رونمایی شد. این فیلم درباره زندگی قریب توسط منوچهر مشیری ساخته و پرداخته شده است. | |||
===ناشرانی که با وی کار کردند=== | |||
قریب با انتشارات فرهنگان، اسطوره، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، طهوری، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آویشن، بنیاد شاهنامه فارسی، همکاری داشته است.{{سخ}} | |||
کتاب فرهنگ سغدی او توسط انتشارات فرهنگان چاپ شده است. نشر اسطوره روایتی از تولد بودا را منتشر کرده است. نشر پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی نیز کتاب زبانهای خاموش را به چاپ رسانده است. | |||
===مصاحبهها و گفتوگوها=== | |||
# تعامل جهانبینی و اسطوره در هنر ایران، گفتوگو با دکتر بدرالزمان قریب، ماهنامه کتاب ماه هنر، ش ۲۵ – ۲۶، ۱۳۷۹. | |||
# جستوجو در سنت ادبی ایران باستان، گفتوگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماهِ ادبیات و فلسفه، ش ۶۸، خرداد۱۳۸۲. | |||
# با مرگ زبان، تمدن هم میمیرد - زبانهای خاموش، با بدرالزمان قریب، مینا موسوی، جام جم، ۲دی۱۳۸۳. | |||
# سغدیشناسی در گفتوگو با دکتر بدرالزمان قریب، دکتر طوبی فاضلیپور، رشد آموزش تاریخ، ش ۶۰، پاییز ۱۳۹۴.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1088773/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%B3%D8%BA%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=153.26218&rownumber=3|عنوان = مصاحبه با سغدیپژوه بزرگ }}</ref> | |||
# گفتوگو با بدرالزمان قریب، مؤلف «فرهنگ سغدی»، م. تیموری، ایرانشناخت، ش۱۰، پاییز ۱۳۷۷. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/717163/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%81-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%BA%D8%AF%DB%8C?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=158.65514&rownumber=2|عنوان = گفتوگو با قریب}}</ref> | |||
# بانویی میان خطوط کهن، ساره دستاران، ایران، ۳۰خرداد۱۳۸۳ | |||
# مصاحبه با وبگاه تبیان. | |||
===فهرست سخنرانیهای قریب بعد از سال ۱۳۶۸(۱۹۹۰)=== | |||
# سیوسومین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، ۱۹۹۰، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica (۱۹۹۴، جلد ۲۳، ۱۳۱- ۱۳۳) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان ۱۶ (۱۳۷۷) منتشر شد. | |||
# سومین کنفرانس بینالمللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، ۱۹۹۵، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)». | |||
# کنگره بینالمللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، ۱۹۹۶/ ۱۳۷۵، با مقاله «سغدیها، و جاده ابریشم»، منتشرشده در ایرانشناخت۵ (۱۳۷۶). | |||
# چهارمین کنگره بینالمللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، ۱۹۷۷، با مقاله پرتوی نو بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبانهای ایرانی۱ (۱۳۸۴). | |||
# کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، ۱۹۹۷، با مقاله «پژوهشی درباره واژههای دخیل سغدی در زبان فارسی». | |||
# چهارمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، ۱۹۹۹، با مقاله «هفته سیارهای در متون ایرانی». | |||
# سیوپنچمین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، ۲۰۰۰، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایرانباستان ۲/۱ (۱۳۸۰). | |||
# کنفرانس بینالمللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، ۲۰۰۲، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی». | |||
# پنجمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، ۲۰۰۳، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویششناسی ۲/۱ (۱۳۸۳). | |||
# افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایرانشناسی در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۳ با ارائه دو سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبانهای ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبانهای ایرانی میانه غربی» (۱۳۸۱) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشهشناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (۱۳۸۴) و در همایش فارسیشناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت ۱۳۸۴. <ref>جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۵-۱۴.</ref> | |||
===عضویت دکتر قریب در چند مجمع علمی داخلی و خارجی=== | |||
# انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال ۱۹۶۹تا۱۹۷۹. | |||
# انجمن بینالمللی دستنوشتهها و کتیبههای ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال ۱۹۹۶ تاکنون. | |||
# انجمن ایرانشناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas) از سال ۱۹۹۶ تاکنون. | |||
# فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال ۱۳۷۷ تاکنون. | |||
# شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون. | |||
===سمتها و عناوین کاری بدرالزمان قریب=== | |||
# استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (۱۳۴۴تا۱۳۸۰)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی (۱۳۵۰تا۱۳۸۲). | |||
# محقق در بنیاد فرهنگ ایران (۱۳۵۱تا۱۳۵۷). | |||
# پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (۱۹۶۹تا۱۹۷۰/ ۱۳۴۸تا۱۳۴۹). | |||
# مدیر گروه گویششناسی (از سال۱۳۷۸تا۱۳۸۱) و مدیر گروه زبانهای ایرانی (از سال ۱۳۸۳ تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی. | |||
# مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی. | |||
# عضو افتخاری انجمن ایرانشناسان اروپا، سپتامبر ۲۰۰۷. <ref>جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۶-۱۵.</ref> | |||
# عضویت در شورای عالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون. | |||
==کتابشناسی و آثار== | |||
تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایرةالمعارفهای بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا بهچاپ رسیده است. | |||
===کتاب=== | |||
* «فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)»، تهران، انتشارات فرهنگان، (۱۳۷۴). | |||
* «روایتی از تولد بودا» متن سغدی وسنترهجاتکه، تهران، اسطوره، ۲۴۰ صفحه، ؛ در ۳ نوبت چاپ:(۱۳۸۴)۲۰۰۰ نسخه، (۱۳۸۶)۱۰۰۰ نسخه و (۱۳۸۸)۱۰۰۰ نسخه .<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=1177155|عنوان = روایتی از تولد بودا}}</ref> | |||
* «تحلیل ساختاری فعل در زبان سغدی»، (بهزبان انگلیسی)، (۱۹۶۵). | |||
===ترجمه=== | |||
*«زبانهای خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره، تهران، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، (۱۳۸۱). | |||
===مقالات فارسی=== | |||
دو مجموعه مقاله از قریب چاپ شده تحت عناوین مطالعات سغدی و پژوهشهای ایرانی باستان و میانه در سال ۱۳۸۶ که هر دو بهکوشش محمد شکری فومنی و همکاریِ انتشارات طهوری است. | |||
====فارسی باستان و میانه==== | |||
* «کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س ۵، ش ۱، (۱۳۴۶)، ص۱۴تا۳۱. | |||
* «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۱۶، ش ۱و۲، (۱۳۴۷)، ص ۲۸-۱. | |||
* «آپادانا: ایوان»، جشننامه استاد دکتر محمد خوانساری، بهکوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (۱۳۸۴)، ص ۴۴۷- ۴۳۷. | |||
* «کتیبهای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۱۴، ش ۱، (۱۳۴۵-۴۶)، ص ۷۶-۷۰. | |||
* «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهشهای ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات بهکوشش محمد شکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهروی. | |||
====دستور تاریخی و گویش==== | |||
* «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبانهای ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، بهکوشش علی اشرف صادقی، تهران، (۱۳۷۹)، ص۲۴۵تا۲۷۸. | |||
* «تاریخچه گویششناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هماندیشی گویششناسی ایران، بهکوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (۱۳۸۱)، ص۴۷۳تا۴۸۴. | |||
* «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعلهای زبان فارسی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۱، (۱۳۸۴)، ص۴تا۲۵. | |||
* «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو»، گویششناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۲، (۱۳۸۳)، ص ۴۵تا۶۵. | |||
====مانویت==== | |||
* «سخنی دربارهٔ منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س ۲، ش ۴، شماره پیاپی ۸، (۱۳۷۵)، ص۶تا۱۶. | |||
* «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشتههای مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۳، ش ۴، شماره پیاپی ۱۲، (۱۳۷۶)، ص۱۱تا۳۹. | |||
* «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، بهکوشش کتایون مزداپور، تهران، (۱۳۸۱)، ص۱تا۵. | |||
* «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۲، شماره پیاپی ۱۴، (۱۳۷۷)، ص۲۱تا۲۶. | |||
* «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س ۷، ش ۸(ادریبهشت ۱۳۶۹)، ص ۱۰۳۳- ۱۰۰۲.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/152237/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=30.708456&rownumber=10|عنوان = عیسی از دیدگاه مانی}}</ref> | |||
== | ====زبان و متون سغدی==== | ||
* «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س ۷، ش ۱، (۱۳۴۸)، ص ۱۰۹-۹۷. | |||
* «قانون هموزنی مصوتها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۲۳، ش ۴، (۱۳۵۵)، ص ۱۳۰-۱۲۰. | |||
* «رستم در روایات سغدی»، شاهنامهشناسی (۱)، تهران، (۱۳۵۷)، ص ۵۳-۴۴. | |||
* «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س ۷، ش ۱، (۱۳۶۹)، ص ۱۰۴- ۸۹. | |||
* «سغدیها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج ۱، بهکوشش مسعود مهرابی، تهران، (۱۳۷۲)، ص ۲۱-۱. | |||
* «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س ۱۰، ش ۱، (۱۳۷۲)، ص ۵۴-۲. | |||
* «بلبل سغدی»، چیستا، س ۱۲، ش ۱۵، (بهمن ۱۳۷۳)، ص ۳۳۹. | |||
* «سغدیها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، بهکوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (۱۳۷۶)، ص ۶۳۱- ۶۱۷. | |||
* «سغدیها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س ۵، (۱۳۷۶)، ص ۲۸۱- ۲۴۶. | |||
* «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، بهکوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (۱۳۷۷)، ص ۲۶۲- ۲۳۳. | |||
* «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات بهکوشش محمدشکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهوری. | |||
* «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محققنامه، ج ۲، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهانبخش، تهران، (۱۳۸۱)، ص ۱۰۱۹- ۱۰۱۵. | |||
* «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج ۱، ش ۱، ص ۱۰۹- ۹۷. | |||
====سایر مقالات==== | |||
* «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حقشناس، کتایون مزداپور و مهشید میرفخرایی، تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۷۲- ۳۵۷. | |||
* «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۴، ۱۳۷۷، ص ۱۶۶-۱۶۱. | |||
* «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، ۱۳۷۹، ص ۵۹-۷۲. | |||
* «سفر علمی سن پترزبورگ (۲۹ اردیبهشت – ۸ خرداد ۱۳۸۲/۱۹- ۲۹مه ۲۰۰۳)، نامه فرهنگستان، س ۶، ش ۲، شماره پیایی ۲۲، ۱۳۸۲، ص ۲۳۷- ۲۲۷. | |||
* «خورشید خسته»، شاعر: بدرالزمان قریب، کلک، ش ۷۶ - ۷۷ -۷۸ -۷۹ٰ، تیر و مرداد و شهریور و مهر ۱۳۷۵، از ۲۹۹ تا ۲۹۹. | |||
====مقالات خارجی==== | |||
* ”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (۱۹۶۸), ۵۴-۶۹. | |||
* ”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (۱۹۶۹), ۶۵- ۸۱. | |||
* ”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (۱۹۷۵), ۲۹۷- ۳۰۷. | |||
* ” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule ۱, ۱۳۱- ۱۳۵. | |||
* ”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (۲۰۰۱-۲۰۰۲), ۱۵-۲۳. | |||
* ”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (۲۰۰۳), ۷۳-۷۷. | |||
*”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (۱۹۷۴), ۳۸۹- ۳۹۸. <ref>جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۴-۱۱.</ref> | |||
===پایاننامهها=== | |||
# بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستای قلعه امیریه، مینا فرزادگان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۴۹). | |||
# آوانویسی ترجمه واژهنامه چند سرود مانوی، محمد مستاجر حقیقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۶). | |||
# ترجمه چند متن و سرود مانوی از زبان پارتی، غلامرضا ناضری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۹). | |||
# ترجمه بخشی از کتاب ادبیات مانوی، مطلب نظافتی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۰). | |||
# ترجمه کتاب مطالعات آئین زردتشت، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۲). | |||
# بررسی چند متن سغدی موزه بریتانیا، نگارش، ترجمه و آوانویسی، زهره زرشناس، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۶۵). | |||
# تحقیق درباره تمثیلهای فارسی میانه و پارتی میانه، زهرا عابدی جورابچی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۷). | |||
# بررسی متنهای فارسی میانه و پارتی مانوی بر مبنای کتاب Mittlp der texte parable und Kosmogonische parthiseche und persiche Man: chaer-Werner SundermannU ، امید ملاک بهبهانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۹). | |||
# جمعآوری پیشوندها و پسنوندهای زنده زبان فارسی میانه ترفانی و پارتی ترفانی (مانوی) موجود در متون کتاب آکتاایرانیکا جلد نهم تألیف خانم مری بویس، ترجمه مریم حبیبزادهاصلممقانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۰). | |||
# پژوهش در چند متن پارتی درباره تاریخ آیین مانوی بر مبنای کتاب شهلا صدری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۱). | |||
# بررسی چند متن سغدی بودایی کتابخانه ملی پاریس، فرح زاهدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۲). | |||
# بررسی داستانهای سغدی و تأثیر آن در ادبیات پس از اسلام حرفنویسی، آوانویسی، ترجمه، نقل روایات دیگر این داستانها، مجتبی منشیزاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۳). | |||
# پژوهشی در ساخت و صرف اسم و صفت و ضمیر در متن سغدی و سنترهجاتکه، آرزو رسولی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۶). | |||
# تحقیق در اسامی جغرافیایی آسیایی مرکزی بنابر متون ایرانی میانه، فارسی و عربی، میترا بختیار، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷). | |||
# کتابت زبانهای ایرانی، حبیبالله برجیان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷). | |||
# بررسی تمثیل در دین مانی بر اساس متون فارسی میانه و با تأکید بر دو متن داستان سغدی، منیر قادری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). | |||
# بررسی نظام حرفی فعل و ساختار نحوی جمله در روایت سغدی متن وسنترهجاتکه، با مقدمهای در گروه زبانهای ایرانی میانه شرقی، کوهیار دوالو، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). | |||
# تقویم سغدی، امیر کاوس بالازاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). | |||
# جایگاه بلخ در دوره باستان، محسن سلیمآبادی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=A7614137-308E-40F5-BFD7-D4A3C515A2D3|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# نقش ایزدان آفرینش سوم در آیین مانی، محمد شکری فومنی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=215C4BCE-DC1C-4EB9-9144-96AB8B485AEA|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# تهیه واژهنامه پارتی (پهلوی اشکانی مانوی) براساس کتب خانم مری بویس (۱۳۷۵ و ۱۳۷۷)، فرشته صادقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۹).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=0C4D5491-36B9-4945-80D1-D34EB7D85716|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# پژوهش بر پایه Der sermon vonder seele Berliner Turfantextexix, Berlin Brandenburgische Akademie Der Wissenschafien Akademiien Vorhaben Turfanforschung Von Werner Sundermann 1997 ، مریم ناطق شریف، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۰).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=7A1CDFDD-19BC-4571-8CDE-571C0C874472|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# بررسی گویش سنگچال، شهرام احمدینسبعمران، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۱).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=F6DF7C10-FEEA-4DFA-9F68-64882CF273AC|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# بررسی چند متن سغدی مسیحی از مجموعه ۲C(بههمراه مقایسه با کتاب مقدس)، نگین صالحینیا، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۲). | |||
# طرحی برای ریشهشناسی زبان فارسی در فرهنگهای عمومی فارسی، رحمن بختیاری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۳). | |||
# بررسی تاریخی ساخت مشتق در واژگان زبان فارسی، اورنگ ایزدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۴). <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=0E7D57A7-2404-436A-A12E-2180C43A805F|عنوان = راهنمای پایاننامه}}</ref> | |||
# بررسی و ترجمه متنی پزشکی به زبان ختنی (جیوَکه پوستَکه)، مجید طامه، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۹۳).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=eae5adab-0d38-4b3f-ac2d-5f3762c5ad4e|عنوان = پایاننامه}}</ref> | |||
===ویژگی آثار=== | |||
====اهمیت سرزمین سُغد و زبان سُغدی==== | |||
سغد سرزمینی است شامل تاجیکستان و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوههای تیانشان و رود آمودریا. دکتر قریب درباره قوم سغد میگوید: دادههای تاریخی نشان میدهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگههای میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزههای «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. <ref>تأثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جادهی ابریشم، 2 </ref> | |||
غریب درباره زبان سغدی نیز میگوید: «زبان سغدی از شاخه زبانهای ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزوزبانهای زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانیتبار به زبانهای ایرانی میانه شرقی تکلم میکردند.» | |||
تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی نظیر اوستایی، هخامنشی و ساسانی و نیز منابع یونانی و بهویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن راندهاند؛ آگاهی ما از زبان سغدی در قالب آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود. | |||
«سغدیها که به سینکیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را میستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوهبر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمیترین و طویلترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آنها بهیکدیگر بود.» <ref>سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۵۸ </ref> | |||
«نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامههای باستانی خوانده میشود. این نامهها در خرابه یکی از برجهای دیدهبانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. این نامهها که قدیمیترین متن تا بهحال شناختهشده زبان سغدی است، در داخل کیف نامهرسان میان زبالهها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد.» <ref>سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب،۲۵۹- ۲۶۰</ref> | |||
دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقهای بس پراهمیت میداند که اوایل قرن حاضر میلادی بهدنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیئت آلمانی، ناحیهای صاحبنام در مطالعات ایرانشناسی شد | |||
تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود. | |||
مانویها زیباترین دیوارنگارههای خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده میشود، ترسیم کردهاند. | |||
در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد. | |||
از اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آنها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آنها شد. | |||
دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره میکند و میگوید: «در مراکز بزرگ تجاری دولتشهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت میشد که پیروان آئینهای بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی میتوانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاههای خود را برپا سازند و باهم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آنها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آنها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریانهای علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آنها با الفبایی که ۲۲ حرف داشته آشنا بوده و آن را میخواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمناً داستانهای جالبی که در متون سغدی آمده، نمودار تلاش آنها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است.» <ref>تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، ۱۳۷۳</ref> | |||
سغدیها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی و چین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستمکشیده مانوی و مسیحی شدند. | |||
سغدیها نهتنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگهای قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. <ref> سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۶۵</ref> | |||
==منبعشناسی== | |||
===دربارهٔ قریب=== | |||
# زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳. | |||
# جشن نامه دکتر بدالزمان قریب بهکوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدرالزمان قریب) ص۹تا۱۶. | |||
# واژهنامه سغدی و روایت ورارود، منوچهر ستوده، جهان کتاب، سال ۲، ش ۳-۴، دی ۱۳۷۵. | |||
# فرهنگ سغدی: رویدادی سترگ در پژوهشهای ایرانشناسی، ابوالقاسم اسماعیلپور، کلک، ش ۷۶- ۷۹، تیر- مهر ۱۳۷۵. | |||
# فرهنگ سغدی، حبیب برجیان، ایرانشناخت، ش ۹، تابستان ۱۳۷۷. | |||
# زنی هست آرایش روزگار، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز ۱۳۷۷. | |||
# زبان سغدی در یک نگاه، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱، بهار ۱۳۸۳. | |||
# دو دهه تلاش برای تدوین اولین واژهنامه زبان سغدی، زهره زرشناس و کتایون مزداپور، زنان، س ۳، ش ۱۹، مرداد- شهریور ۱۳۷۳. | |||
# رویدادهای فرهنگی ایران، تجلیل از مقام علمی دکتر بدرالزمان قریب، پویان اللهیاری، کیهان فرهنگی، ش ۱۴۹، بهمن ۱۳۷۷. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1084/28?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=236.89363&rownumber=1|عنوان = تجلیل از مقام علمی قریب}}</ref> | |||
# در بزرگداشت خرد و دانش، ژاله آموزگار، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز۱۳۷۷. | |||
# جشننامه دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی ویدا نداف در مراسم بنیاد موقوفات افشار)، ویدا نداف، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷. | |||
# شادمانی همکاری با دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی دکتر یدالله ثمره در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قریب، یدالله ثمره، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷. | |||
# شرکت خانم دکتر بدرالزمان قریب و اقای دکتر حسن رضایی باغ بیدی در پنجمین اجلاس بینالمللی مطالعات ایرانشناسی در شهر راونا، خبرنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ش ۹۰، مهر۱۳۸۲. | |||
===بررسی چند اثر=== | |||
====فرهنگ سغدی==== | |||
فرهنگ سغدی یک واژهنامه جامع از زبان سغدی با معادلهای فارسی و انگلیسی است که پژوهشگران و محققان حوزه مطالعات زبانهای ایرانی از آن بینیاز نیستند. | |||
این اثر یکی از کتابهای مرجع در زمینه تحقیق درباره زبانهای کهن ایرانی در داخل و خارج از ایران بهشمار میرود که به گفته یدالله ثمره « یکی از کتابهای مهم و مرجع است، نه در ایران، بلکه در سراسر دنیا و هنوز بهتر از آن، کتابی در این زمینه تألیف نشده است». <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدر سُغدیانه}}</ref> | |||
بهگفته زهره زرشناس، این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. بهعنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان، پژوهشگر سرشناس زبانهای ایرانی میانه و مطالعات مانوی، در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان زبان سغدی را نمیشناختند، به کمک این کتاب آشنا شدهاند. دوشن گیمن که میگفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی میخوانم. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص ۱۶.</ref> | |||
این کتاب دو جلدی شامل دو مقدمه فارسی و انگلیسی و سه بخش است. دو مقدمه، ترجمهٔ دقیق یکدیگر نیستند، بلکه مستقل از یکدیگر تهیه شدهاند، هرچند مطالبشان کمابیش یکیست. سه بخش فرهنگ دربردارنده بخش اصلی، واژهیاب فارسی و واژهیاب انگلیسی است. در هر واژهیاب، کلمات یا اصطلاحات یا عبارتهای کلیدی، که نهایتاً به یافتن واژههای سغدی کمک میکنند، بهترتیب الفبایی آمدهاند و جلوِ هر یک، شمارههای واژههای سغدیِ مربوط به بخش اصلی آمده است. به این ترتیب، واژهیابها برای بررسی ریشتهشناختی و اشتقاق نیز ابزار مفیدی است. زیرا از هر کلمه در واژهیاب میتوان به گروهی از واژههای سغدی دست یافت که هر یک معمولا با واژههای دیگری نیز در محدوده الفبایی پیرامونِ خود قرابت دارد، بهطوری که هر کلمه در واژهیاب اغلب به «خوشه»ای از کلمات سغدی راه میبرد. | |||
نویسنده در دو مقدمه فارسی و انگلیسی این کتاب، بهطور مفصل درباره پیشینهٔ تاریخی، مآخذ تاریخی، نکتههای برجسته تاریخ سغد، آثار مکتوب آن شامل متون بودایی، مسیحی، مانوی، اسناد و کتبهها، تاریخچه خط سغدی، دستگاه صوتی، واکههای سغدی و جدول تطبیق گونههای آن شرح و توضیح داده است. | |||
۱. '''بخش اصلی'''، دارای بیش از ۱۱۶۰۰ مدخل، که بهترتیب الفبای املای پذیرفتهٔ سغدیدانان امروز جهان و با ذکر شمارهٔ مسلسل مرتب شدهاند. در این بخش برای هر مدخل، علاوه بر شمارهٔ مسلسل آن، تا ده جزء درنظر گرفته شده است: واژه سغدی، نماد خطی، آوانوشت، گونههای املایی، نکات ریشهشناختی، نکات دستوری، ارجاعات، معنای فارسی، معنای انگلیسی و مآخذ. | |||
هامش هر مدخل متن مأخذ (بودایی، مانوی، مسیحی و یا متنها و کتیبههای غیردینی)، آوانوشت واژهی سغدی (که برای نخستین بار در جهان و در این کتاب به این صورت ارائه میشود)، برابرهای فارسی و انگلیسی، اشتقاق، نکتههای دستوری، گونههای املایی (که هر یک، در عین حال، در محل الفبایی مناسب خود به صورت مدخلی مستقل آمده است) و، سرانجام صورت جامعی از مآخذ واژه و ارجاع مدخل به مدخلهای دیگر (بر اساس مشابهتهای دستوری یا اشتقاقی و بهندرت معنایی) آورده شده است.<ref> فرهنگ سغدی، نامه فرهنگستان، ص۱۳۰ </ref> | |||
۲. '''واژهیاب فارسی''' که به ترتیب الفبای فارسی مرتب شده و در آن کلمات یا اصطلاحات یا عبارتهای کلیدی که در نهایت به یافتن واژه سغدی موردنظر کمک میکند، همراهبا شمارههای واژه یا واژههای سغدی مربوط در بخش اصلی آمده است. | |||
۳. '''واژهیاب انگلیسی''' بهترتیب الفبای انگلیسی مرتب شده و کاربردی نظیر واژهیاب فارسی دارد. <ref> فرهنگ سغدی، نشر فرهنگان، ۱۳۷۴ </ref> | |||
====روایتی از تولد بودا==== | |||
متن وسنترهجاتکه داستان تولد بودا بهزبان سغدی است که قریب آن را بهفارسی برگردانده است. این کتاب شامل دو بخش است. در بخش نخست، منابعی درباره سرزمین سغد و نکات ارزشمندی در خصوص قوم آن شرح داده شده است. دستنوشتههای سغدی که در چهار مجموعه بزرگ در شهرهای پاریس, لندن, برلین و لینگراد نگهداری میشود نیز در این بخش معرفی شدند. در فصل دوم چكيده داستان و كيفيت دستنوشته آن و نیز متن اصلی روایت از تولد بودا آمده است. <ref> روایتی از تولد بودا، نشر اسطوره، ۱۳۸۶.</ref> | |||
====زبانهای خاموش==== | |||
این کتاب چهار فصل دارد. بخش آغازین آن به رمزگشایی خطوط کهن خاور نزدیک همچون: خط تصویرنگار هیروگلیف مصری، خطوط بینالنهرین، انواع خطوط میخی بهویژه خط میخی فارسی باستان اختصاص دارد. بخش دوم شامل رمزگشایی دیگر خطوط و زبانهای باستانی نظیر: آسیای صغیر، شمال آفریقا، سوریه، لبنان، فلسطین و نیز زبانهای ناشناخته ایتالیا میشود. در بخش سوم درباره اصول و روشهای علمی رمزگشایی خطوط ناخوانده و زبانهای ناشناخته بحث میشود. در بخش پایانی نیز چند نمونه از خطوطی که هنوز رمزگشایی نشدهاند و نیز تلاشهای دانشمندان برای رمزگشایی آنها ارائه میشود. <ref>زبانهای خاموش، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.</ref> | |||
== | ==پرمخاطبها== | ||
===نوا، نما، نگاه=== | |||
====بریده کتاب==== | |||
[[پرونده:Zanan-esoxanvar-j1@bamun1.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سنگتراش ژاپونی'''</center>]] | |||
[[پرونده:Gharib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|راست|<center>'''قطعات شعری بدرالزمان در کتاب زنان سخنور'''</center>]] | |||
[[پرونده:Zaban soghdi.jpg|240px|thumb|بندانگشتی|وسط|<center>'''مستند «با زبان خاموش»'''</center>]] | |||
====صدا==== | |||
{{شنیدن|نام پرونده=بدرالزمان قریب.mp3|عنوان= '''بدرالزمان قریب در نوا'''| توصیف=}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
* فرهنگ سغدی، نویسنده: بدرالزمان قریب، ویراستار: شهرزاد فتوحی، نشر فرهنگان، چ.اول، تهران ۱۳۷۴. | |||
* روایتی از تولد بودا، محقق: بدرالزمان قریب، نشر اسطوره، چ.دوم، ۱۳۸۶. | |||
* زبانهای خاموش، نویسنده: یوهانس فریدریش، مترجم: بدرالزمان قریب و یدالله ثمره، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶. | |||
* زنان سخنور: از يکهزار سال پيش تاامروز كه بهزبان پارسی سخن گفتهاند، علیاکبر مشیرسلیمی، مؤسسه مطبوعاتی علیاکبر علمی، چ.اول، دی ۱۳۳۵، ص ۱۹تا۳۴. | |||
* بانویی میان زبانهای خاموش، یادنامه دکتر بدرالزمان قریب، گردآورنده: سمیهسادات هاشمی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، دی۱۳۹۷. | |||
* جستوجو در سنت ادبی ایران باستان، گفتوگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، سال ۵، ش ۸، خرداد۱۳۸۲، ص ۵تا۱۷. | |||
* جشننامه دکتر بدالزمان قریب، بهکوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چ.اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص ۹تا۱۶. | |||
* تأثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش ۱۲، تابستان و پاییز ۱۳۷۳. | |||
* فرهنگ سغدی، زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، ص ۱۲۶تا۱۳۱. | |||
* سغدیها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایرانشناخت، ش ۵، تابستان۱۳۷۶. | |||
* ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایرانشناسی، نامهٔ فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰. | |||
* زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳. | |||
==پیوند به بیرون== | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=133708|عنوان = فرهنگ سغدی}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=1301518|عنوان = روایتی از تولد بودا}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=22622|عنوان = زبانهای خاموش}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx|عنوان=خانه کتاب|تاریخ بازدید=۲۰ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = شب بدرالزمان قریب|ناشر=مجلهٔ فرهنگیهنری بخارا|انتشار= ۱مهر۱۳۹۶|تاریخ بازدید=۱ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی =http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/bibliographicSimpleSearchProcess.do;jsessionid=A526C40DA0A29ED461EE4D6093BA3351?simpleSearch.value=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86+%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&bibliographicLimitQueryBuilder.biblioDocType=&simpleSearch.indexFieldId=&nliHolding=&command=I&simpleSearch.tokenized=true&classType=0&pageStatus=0&bibliographicLimitQueryBuilder.useDateRange=null&bibliographicLimitQueryBuilder.year=&documentType=&attributes.locale=fa|عنوان = آثار قریب|ناشر= سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران|تاریخ بازدید= ۲۱ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&origin=start&index=|عنوان = قریب و آثارش |ناشر= نورمگز|تاریخ بازدید=۱۶ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.ettelaat.com/etiran/index.php/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%90-%D8%B3%D9%8F%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87/ |عنوان=بدر سغدیانه|ناشر=روزنامه اطلاعات|تاریخ انتشار=۸بهمن۱۳۹۳|تاریخ بازدید=۱۶ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8/ |عنوان = سرودهٔ قریب برای مصدق|ناشر=وبگاه انسانشناسی و فرهنگ|تاریخ انتشار=۸بهمن۱۳۹۶|تاریخ بازید=۲ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدر سُغدیانه|ناشر=مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|تاریخ انتشار= ۱مهر۱۳۹۶|تاریخ بازدید=۱۳ژانویه۲۰۱۹}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili|عنوان =بزرگداشت بدرالزمان قریب|ناشر=انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|تاریخ بازدید=۱۱ژانویه۲۰۱۹|تاریخ انتشار=۱۱آذر۱۳۹۳}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/badrolzaman-gharib-zendeginameh-site|عنوان = خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://https://www.irna.ir/news/83887573/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA|عنوان = بدرالزمان قریب درگذشت|ناشر=ایرنا|تاریخ انتشار= ۷مهر۱۳۹۹|تاریخ بازدید=۸مرداد۱۳۹۹}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۳
بدرالزمان قریب نویسنده، پژوهشگر، ایرانشناس، زبانشناس، سُغدیپژوه، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه است. فرهنگ سُغدی [۱] به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) شاخصترین اثر وی بهشمار میرود. قریب از اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در حوزهٔ زبانهای باستانی و میانه ایران بهویژه زبان سغدی میدانند. بیست سال وقت، زمانی است که او برای تألیف کتاب «فرهنگ سغدی» گذاشته است؛ کتابی که سیلی از ستایش و تحسین را بهسوی این محقق روانه کرد. خدمات و زحمات علمی وی در حوزهٔ مطالعات زبانهای کهن ایرانی بهویژه سغدی، در تصحیح و قرائت متون کهن و آثار ادبی، فرهنگی و تاریخی ایرانزمین بسیار کارا و ثمربخش بوده و گِره از کار پژوهشگران و محققان این فن در واژهگزینی و واژهیابی گشوده است.
بدرالزمان قریب از خاندان نامدار قریب است. در خانوادهای فرهنگی و ادبی بالید. پدر و مادر اهل تهران و اجدادش برآمده از منطقهای به نام گَرَکان، روستایی نزدیک اراک، بودند.
بدرالزمان پس از گرفتن دیپلم رشتهٔ طبیعی، بهدلیل ناراحتی چشم، چند سال بهناچار از ادامه تحصیل بازماند. در این دوران هرگاه چشم یاری میکرد، شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی میخواند. این وقفه، او را بار دیگر به علاقهٔ دوران کودکیاش یعنی شعر و ادبیات بازگرداند. بدری از همان دوران کودکی گاهی شعر میسرود. در ایام بیماری، دلبستگی به ادبیات، بیش از پیش قوت گرفت تااینکه در سال ۱۳۳۳ در کنکور ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد. دوران دانشجویی او مصادف بود با دوران بسيار آشفتهٔ تاريخ ايران: دوران بعد از كودتا و محاكمه دكتر مصدق. [۲]
در دورهٔ لیسانس شاگرد اول شد و به مقطع دکترای رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران راه یافت. کلاسهایی که با استادان بنامی چون محمد معین، احسان یارشاطر، پرویز ناتل خانلری و ابراهیم پورداود گذراند، دریچهٔ جدیدی از ادبیات و تاریخ ایران را به روی او گشود و بدرالزمان به زبانهای باستانی و میانه ایران علاقمند شد. پس از یک سال، بنا به علاقهاش به زبانهای پهلوی و اوستایی و برای شناخت ریشه فرهنگهای ایرانی با گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا راهی آمریکا شد و در آنجا به پیشنهاد مارک دِرسدِن استاد ایرانشناسی که «خُتَنیشناس» بود، وارد دنیای پر رمز و راز زبان سغدی شد. این هر دو زبان، در شمار زبانهای ایرانی میانهٔ شرقی است. [۳]
قریب دلش میخواست دانش جدیدی را تجربه کند که در کشورش کمتر شناخته شده بود تا بتواند از این رهگذر خدمتی کند. بههمینسبب هفت سال دوری و رنج غربت را بر خود هموار کرد تا با توشهای غنی از یافتهها و آگاهیهای نو به وطن بازگردد و اثربخش باشد. پس از گرفتن مدرک دکترا از آمریکا، در سال ۱۳۴۴ راهی وطن شد. به ایران که بازگشت در دانشگاه پهلوی شیراز مشغول تدریس شد تااینکه برای فرصتی مطالعاتی مجدداً، به آمریکا رفت. سال ۱۳۵۰ که به ایران بازگشت، گروه زبانشناسیِ همگانی و گروه فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران تأسیس شده بود. فرصت مغتنمی بود که بدرالزمان قریب به تهران منتقل شود. وی نزدیک سی سال تدریس کرد و یافتههایش را در اختیار شاگردانی قرار داد که بسیاری از آنان نظیر زهره زرشناس اکنون در زمره استادان برجسته در حوزهٔ زبانشناسی بهشمار میروند.
بدرالزمان قریب در سال ۱۳۷۷ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در سال ۱۳۷۸ سرپرست گروه گویششناسی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۳ نیز مدیریت گروه زبانهای ایرانی را بهعهده گرفت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قریب آثار و تألیفاتی دارد که «فرهنگ سغدی» در دو جلد مشهورترین آنهاست. این کتاب تاکنون دو بار تجدید چاپ شده است. اثر یادشده حاوی واژگان و لغات و ترکیبات سغدی است. واژگان متعدد سغدی از متون بودایی، مانوی و مسیحی استخراج و در این فرهنگ گردآوری شده است. بسیاری از متون کهن ایرانی با بهرهگیری از این فرهنگ، تصحیح و خوانده شده است. کتاب زبانهای خاموش اثر یوهانس فریدریش که قریب با همکاری یدالله ثمره آن را ترجمه کرده است، از دیگر آثار مهم وی بهشمار میرود. «فرهنگ سغدی» در ۱۳۷۴ و «زبانهای خاموش» در ۱۳۶۶ بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
قریب در ۱۳۷۷ از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و در ۱۳۸۱ از طرف سازمان صداوسیما بهعنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده شد و به پاس خدمات ارزنده علمیاش در دیماه۱۳۸۷، هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزه ادبیتاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار را دریافت کرد.
استاد قریب در ۷مرداد۱۳۹۹ و بعد از سالها تلاش و فعالیت، در سن ۹۱سالگی از دنیا رفت.[۴] وی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانکها
برادر حامی خواهر
قریب پس از گرفتن مدرک فوقلیسانس از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، بهدلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم میگیرد راهی وطن شود تا دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران را که روزی رها کرده بود، ادامه دهد. برادر از او میخواهد بماند و تحصیلاتش را ادامه دهد. دلگرمیها و حمایتهای شمسالدین قریب، او را تشویق به ماندن و تحمل مشقتهای راه میکند. برادر ترتیبی میدهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. اگر تشویق و ترغیبهای شمسالدین نبود چهبسا سرنوشت دیگری برای بدرالزمان رقم میخورد و عرصهٔ کمترشناختهشده زبانهای ایرانی میانهٔ شرقی همچنان محجور میماند و از وجود خدمات دامنهدار این استاد گرانقدر محروم میشد.
خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سیگارکشیدن من
بدرالزمان میگوید: (استادم) «هنینگ، شرقشناس و ایرانشناس آلمانی و متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی از دقیقهای که میآمد تا لحظهٔ آخر کلاس، سیگار میکشید و من در ساعت دوم سرم گیج میرفت و نمیفهمیدم و او هم عصبی میشد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها جوابش این بود که چارهای نداری جزاینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم؛ اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار میکشی؟! دیگر نکشیدم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کتیبهٔ کشفشده در شیراز
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، علاقمند بود از دانشگاه شیراز به دانشگاه تهران منتقل شود و در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی که تازه تأسیس شده بود، تدریس کند. خود میگوید: تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم.
کشاورزی در شیراز کتیبهای بین تختِجمشید و نقش رستم پیدا میکند و این مطلب را به موزه تختِجمشید اطلاع میدهد. از موزه با دکتر قریب ارتباط میگیرند و از وی میخواهند آن را بخواند. قریب پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه میرسد که قطعه یافتشده شبیه کتیبهٔ نقش رستم در آرامگاه داریوش و متعلق به خشایارشاه است.
وی میگوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمتهایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهٔ آن واژهها را نیز یافتم... . این مقاله بهصورت سخنرانی در نشریهٔ «فرهنگ ایران باستان» در سال ۱۳۴۶ و بعد در مجلهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۷ و در سال ۱۹۶۸ نیز بهانگلیسی در ایرانیکا انتیکوا بهچاپ رسید.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
همهٔ عمر درس خواندم
آثار علمی قریب که خود نشان از تلاشهای بیوقفه او در امر پژوهش و تحقیق دارد، بیانگر روح تشنه او برای کشف دنیای جدیدی از زبانهای خاموش بود که طی سالیان دراز مغفول مانده بود. او همهٔ عمر را صرف خواندن و نوشتن و پژوهش کرده و بهقول خودش غیر از این هم کار دیگری نکرده است. میگوید: «من تنها درس خواندم و کتاب نوشتم و جز این کار دیگری هم نکردم.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
بازتاب جهانی اثر قریب
محمد شکری فومنی شاگرد قریب که روزگاری را در کنار این استاد گذرانده و از او چیزها آموخته، میگوید یکی از مشخصههای اصلی آثار قریب جهانیبودن آن است و هنوز فرهنگ سغدی، رساله دکتری وی در تمام دنیا بهعنوان منبع درسی در حوزهٔ زبانشناسی بهویژه سغدیشناسی استفاده میشود. او که برای ادامه تحصیل به آلمان رفته میگوید: «روز اول که به دانشکده رفتیم، پایاننامۀ استاد قریب را جلوی ما گذاشتند و گفتند که ابتدا باید درستان را با این متن آغاز کنید! البته که آلمانها، روسها و انگلیسیها خیلی خوب کار میکنند و دانشمندان بسیاری در سطح جهان داریم؛ ولی این منبع بهعنوان منبع درجۀ یک برای محصلان این رشته است.»
خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
هنر بیریا
قریب درباره آرزوها و ایدهآلهایش میگوید «من در همه زمینههای زندگی (ایدهآلیست) بوده، جهانی جز درون خود نمییابم. در چنین جهانی هنری را میپسندم که از هرگونه تکلف و ریا و آز و شهوت و هرزگی دور و اجتماعی که در آن بیدادگری نیست، بوده باشد». خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زندگی و تراث
سالشمار زندگی علمی
۱۳۰۸: تولد در تهران، دبستان و بخشی از دبیرستان در مدرسه منوچهری.
۱۳۳۳: ورود به دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات، رشتهٔ ادبیات فارسی.
۱۳۳۶: اخذ لیسانس ادبیات فارسی با رتبهٔ اول و آغاز دوره دکتری.
۱۳۳۸: بعد از یک سال تحصیل در دوره دکتری، استفاده از محضر استادان و اخذ چند شهادتنامه، موفق به گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا.
۱۳۳۸تا۱۳۳۹ (۱۹۵۸): آغاز تحصیل و پژوهش در رشته زبانهای شرقی دانشگاه پنسیلوانیا، دانشکده کارشناسی ارشد علومِانسانی، با توجه ویژه به زبانهای باستانی ایرانی و سنسکریت (استادان: مارک دِرسدِن و نرمان بروان) و دروس آغازی زبانشناسی.
۱۳۴۰ (۱۹۶۰): اخذ مدرک کارشناسیارشد از دانشگاه پنسیلوانیا (اتمام دوره بورس).
۱۳۴۰ (۱۹۶۰تا۱۹۶۱): انتقال به دانشگاه میشیگان (آن اربور)، مسئول کار ترجمه برای پرداخت شهریه دانشگاه و استفاده از دروس زبانشناسی و زبانشناسی تطبیقی.
۱۳۴۱تا۱۳۴۳ (۱۹۶۱تا۱۹۶۳): انتقال به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای استفاده از محضر استاد هِنینگ که همان سال از لندن به آنجا منتقل شده بود. دو سال پژوهش فشرده زبانهای ایرانی باستان، میانه، سنسکریت (ودا) و زبانشناسی هندواروپایی.
۱۳۴۲تا۱۳۴۳ (۱۹۶۳تا۱۹۶۵): بازگشت به دانشگاه پنسیلوانیا برای تکمیل پایاننامه دکتری «ساختار نظام فعل در زبان سغدی» به راهنمایی دکتر مارک درسدن.
۱۳۴۶ (۱۹۶۵): اخذ مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا.
۱۳۴۴تا۱۳۵۰: استخدام با عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی شیراز، اخذ رتبه دانشیاری.
۱۳۴۸: اخذ رتبه دانشیاری.
۱۳۴۸تا۱۳۴۹ (۱۹۶۹تا۱۹۷۰): استاد مدعو در دانشگاه یوتا و محقق در دانشگاه هاروارد آمریکا و استفاده از سمینار دکتر ریچارد فرای.
۱۳۵۰: بازگشت به دانشگاه پهلوی و انتقال به دانشگاه تهران، گروه زبانشناسی همگانی و گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدهٔ ادبیات.
۱۳۵۰تا۱۳۸۲: تدریس زبانهای ایرانی باستان و میانه مقطع کارشناسیارشد و دکتری در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران.
۱۳۷۴: اخذ رتبهٔ استادی از دانشگاه تهران.
۱۳۷۷: عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
۱۳۷۸: مدیرگروه گویششناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
۱۳۸۱: بازنشستگی از دانشگاه تهران.
۱۳۸۳: مدیرگروه زبانهای ایرانی و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسی باستان.
۱۳۸۵: عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرةالمعارف اسلام.
۱۳۸۶: عضو افتخاری انجمن ایرانشناسی اروپا.
رویدادهای زندگی
بدرالزمان قریب، زاده ۱۳۰۸ در تهران است. پدربزرگ وی محمدحسین شمسالعلما قریب ادیبی دانشمند و شاعر بود و کتابهایی در حوزه معانی دارد؛ نظیر «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان، معصومه (ضیاءالملوک) نام داشت و دارای معلومات قدیمه و آشنا به زبان فرانسه و تازی بود. ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگیسیاسی شناخته میشد که با وجود علاقمندی به ادبیات بهویژه شاهنامه، تمام عمر را در وزارت خارجه صرف کرد. پدر، که عضو شورای عالی سیاسی و مدیر کل سابق وزارت امور خارجه و از لیسانسههای مدرسه علوم سیاسی تهران بود، همواره فرزندانش را به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق میکرد. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
عبدالعظیم قریب گَرَکانی ادیب معاصر ایرانی و بنیانگذار دستور زبان فارسی نوین، عبدالکریم قریب پدر علم زمینشناسی ایران و دکتر محمد قریب بنیانگذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان بدرالزمان بودند و تقریباً باهم ارتباط نوهعمویی داشتند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
دوران دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) سپری کرد. در آنجا با زبان فرانسه هم آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و دیپلم طبیعی خود را گرفت. بنا داشت در دانشگاه رشتهٔ پزشکی بخواند؛ اما علاقه به ادبیات، راهی دیگر پیش رویش گذاشت. «باید بگویم همیشه به دو چیز علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قریب در همان سن جوانی که دانشجوی دانشگاه تهران بود، درباره دانش خود معتقد بود: «آن اندازه بدانم که بدانم که ندانم، میزان معلومات نسبی است. من وقتی خود را با دیگران میسنجم میبینم چندان بیسواد نیستم و چون در خود فرو میروم جهل مرکب مییابم. زبان فرانسه را آنچنانکه خوب بگویم و خوب بنویسم و خوب دریابم میدانم. انگلیسی را نیز آنچنان که بتوانم اندکی بگویم، خوب دریابم و بخوانم و زبان تازی را هم بهاندازهای که بتوانم دریابم». خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
یک سال از تحصیل بدرالزمان در دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران گذشت. اشتیاقش برای شناخت هرچه بیشتر زبانهای باستان و میانهٔ ایران همزمان شده بود با کشف متون جدیدی در چین. تااینکه علاقه به شناسایی ریشههای فرهنگ و تاریخ ایرانی او را راهی آمریکا کرد و در آنجا تصمیم گرفت بر روی زبان سغدی بهطور تخصصی کار کند. خود میگوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قریب علاوهبر آموختن دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه، آواشناسی، سنسکریت و زبانشناسی هندواروپایی هم میخواند. در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) فوقلیسانس میگیرد. یک سالی به دانشگاه میشیگان میرود و ضمن کار پژوهشی، در کلاسهای مختلف زبانشناسی و ساختواژه شرکت میکند. از این رهگذر با استادان بزرگی مانند جرج کامرون عیلامشناس که تاریخ عیلام را نوشته، آشنا میشود. «یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی میداد. میگفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا دربارهٔ فارسی باستان باهم حرف بزنیم. من میرفتم به دفترش و او لیتکسهایی (نوعی گردهبردای) که از بیستون آورده بود و در گوشهای از دفترش قرار داشت باز میکرد و میگفت میتوانی اینها را بخوانی و وقتی من میخواندم، خیلی خوشش میآمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکسها صحبت میکرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و دربارهٔ خط میخی و فارسی باستان با او بحث کنم».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
دکتر قریب دو سالی هم با استفاده از بورس شاگرد اولی دورهٔ لیسانس دانشگاه تهران، در دانشگاه برکلی آمریکا مشغول به تحصیل میشود و تجربههای زیادی نزد والتر هنینگ یکی از نوابغ ایرانشناسی کسب میکند. به اصرار استاد، ودا را نزد پروفسور رامِنو میخواند و از کلاسهای درس زبانشناسی هندواروپایی پروفسور بیلز هم بهره میبرد؛ اما برای تکمیل دکتری به دانشگاه پنسیلوانیا برمی گردد و رسالهاش را با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» زیر نظر درسدن، بهپایان میرساند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قریب در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. مدتی بعد برای فرصتی مطالعاتی به آمریکا رفت و ضمن پژوهش در دانشگاه هاروارد، بهعنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد. پس از آن، به ایران بازگشت و بعد از تأسیس گروه زبانشناسى همگانى و گروه فرهنگ و زبانهای باستانى در دانشگاه تهران، نزدیک به سی سال از عمر خود را صرف تدریس و پرورش نسل جدید علاقمندان به زبانشناسی کرد.
قریب از نگاه دیگران
ژاله آموزگار
آموزگار، قریب را «بانوی دانشمند» میداند و درباره او میگوید: «دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصتها را از دست نداد و درعینحال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است .وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم میتوانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگیاش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛از او سپاسگذاریم.» [۵]
کتایون مزداپور
مزداپور پس از انتشار فرهنگ سغدی در وصف آن گفت: «این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه میگویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانهروزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبانشناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است.» [۶]
زهره زرشناس
«بانویی فرزانه که جایگاهی ویژه و بسیار تأثیرگذار در حوزۀ مطالعات ایران باستان دارند. استاد به نیروی دانش نشان دادند که جنس برتر و فروتر وجود ندارد؛ زن و مرد هر دو انسانند و انسان دانا و خردمند، قابل احترام است. [فرهنگ سغدی] واژه نامهای که در جهان زبانشناسی تاریخی، کاری منحصربهفرد است؛ گنجینۀ عظیمی از واژهها و ترکیبات زبان سغدی را در اختیار پژوهشگران این زبان و دیگر زبانهای کهن ایرانی و رشتههای وابسته میگذارد و میتوان آن را به مثابه ابزار اصلی برای مطالعۀ زبانهای ایرانی بهکار برد.» [۷] اینها صحبتهای زرشناس درباره قریب است.
یدالله ثمره
ثمره، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بدرالزمان قریب را فردی «مهربان» و «احساسی» و درعینحال «دقیق» و «موشکاف» توصیف میکند. «ایراندوستی فوقالعاده» او را تحسین میکند و میگوید: «شاید ایشان یکی از نادر کسانی باشند که تا این حد به فرهنگ و زبانهای باستانی ایران علاقه دارند و نیز در این زمینه تا این حد مطالعه کرده باشند. تخصص ایشان در زبان سُغدی است و زبان سغدی هم یکی از زبانهای بسیار قدیمی و باستانی ایران است که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد.» [۸]
محمد شکری فومنی
«خانم پروفسور بدرالزمان قریب، یگانه دانشمند سغدیشناسی هستند که کرسی این زبان را در دانشگاه تهران گذاشتند؛ و تا آخرین روزهایی که در این دانشگاه تدریس میکردند، مبحث درس سغدی در اختیارشان بود. تمام اشخاص این رشته یا شاگردان بلافصل ایشان بودند یا شاگرد شاگردانشان. ارزش آثار خانم قریب در سطح جهانی است.» این گفتههای فومنی درباره استادش است. [۹]
محمدرضا نصیری
نصیری فروتنی، گشادهرویی، دقت، جدیت و مهربانی را از ویژگیهای شاخص بدرالزمان قریب برمیشمارد و معتقد است: «در جهانبینی این بانوی آزاده، پیر و بُرنا یکسان است، همه عزیزند، همه را دوست دارد. کینهای به دل راه نمیدهد. سادهزیستی از صفات بارز اوستٰ. از تنگنظریها، حسادتها و کینهتوزیها که رسم روزگار ماست به دور است.» [۱۰]
مهدی محقق
محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، قریب را بانویی از «خاندان علم» توصیف کرده و میگوید: دکتر قریب در حوزهٔ تخصص خود از سرآمدان هستند و علاوهبر تحصیل در نزد اساتید و بزرگان بنام ایران، فرصت تلمذ نزد اساتید بزرگ جهان را هم داشته است و به این جهت ایشان هم فضائل اکتسابی دارند و هم فضائل موروثی که از خاندان بزرگ شمسالعلما گرکانی به ارث بردهاند. محقق همچنین در شجاعت و قدرت او را به «شیر» تشبیه میکند و میگوید: «اگرچه ظاهر او ضعیف و لاغر است ولی درون او یک شیر ژیان است.» [۱۱]
یادمانها و بزرگداشتها
بزرگداشت
بزرگداشت بدرالزمان قریب ۸آذر۱۳۹۳ در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. ژاله آموزگار، زهره زرشناس، مهدی محقق و سایر اساتید و پژوهشگران در این مراسم درباره خدمات علمی دکتر قریب صحبت کردند. [۱۲]
شب بخارا برای بدرالزمان قریب
۲۸شهریور۱۳۹۶ سیصد و هشتمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به شب بدرالزمان قریب اختصاص یافت. در این مراسم که به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد دکتر بدرالزمان قریب برگزار شد، ژاله آموزگار، دکتر زهره زرشناس، دکتر مهدخت معین، دکتر حسن انوری، دکتر یدالله ثمره، دکتر کتایون مزداپور حضور داشتند. [۱۳]
بانویی میان زبانهای خاموش
بزرگداشت بدرالزمان قریب بهعنوان چهره ماندگار زبانشناسی ایران، ۲۹ دی ماه ۱۳۹۷ در تالار فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد. دکتر ژاله آموزگار، زهره زرشناس، حداد عادل و سایر اساتید زبانشناسی درباره شخصیت و خدمات علمی و فرهنگی قریب سخنرانی کردند. [۱۴]
جوایز
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه کتاب زبانهای خاموش (۱۳۶۶).
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
- کتاب سال سازمان میراث فرهنگی برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
- چهره ماندگار در همایش دوم چهرههای ماندگار (۱۳۸۱).
- هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزهٔ ادبیتاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار (۱۳۸۷).
بنیانگذاری
بدرالزمان قریب بانی و مؤسس نخستین کرسی آموزش زبان سغدی از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران است. [۱۵]
زمینهٔ فعالیت
بدرالزمان قریب زندگی خود را صرف فراگیری زبانی کرد که به گفته محققان، هزار سال زبان جاده ابریشم بود. زبان سغدی یکی از شاخههای زبانهای ایرانی میانه بهشمار میرود. بسیاری از متون کهن مانوی، بودایی و مسیحی به این زبان نوشته شده که با رمزگشایی از آنها میتوان به ظرایف و طرایف فرهنگی و ادبی ایران پی برد.
کتاب
قریب بخش اعظم حیات علمی خود را صرف نگارش مقالات تخصصی کرده است، «روایتی از تولد بودا» تنها کتاب دیگرش پس از فرهنگ سغدی بهشمار میرود که در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.[۱۶]
ترجمه
ترجمه کتاب و مقالات انگلیسی بهفارسی نیز از دیگر حوزههای فعالیت بدرالزمان قریب است. ترجمه کتاب «زبانهای خاموش»، یوهانس فریدریش، با همکاری دکتر یدالله ثمره نمونهای از آنهاست. این کتاب در سال ۱۳۸۱ برای سومین بار تجدید چاپ شد.
مقالات
عمده فعالیت قریب نوشتن مقالات تخصصی درباره یافتههای نو از زبانهای ایرانی باستان و میانه به ویژه سغدی بود. وی بیش از ۴۰ مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی نوشته است. «كشف كتيبه پهلوى در چين» و «كتيبه تازه يافته خشایارشا» از نمونه مقالات وی بهشمار میرود.
قریحهٔ شعرگویی
بدرالزمان گرچه همه توش و توان خود را صرف کسب دانش در حوزه زبانهای باستانی، فرهنگ و تاریخ ایران کرده است، اما طبع بلند، روح لطیف و ذوق سرشار او فراتر از واژهای فراموش شده در طول روزگاران کهن، است. حس لطیفش از دریچهای دیگر نظارهگر جهان است. او دلبسته طبیعت است و نوروز و پاییز و بهار و دشت و کوه همگی جایگاه ویژهای در شعرش دارند. قریب اشعار بسیاری دارد. البته که شعرش خالی از طنز نیست و مسائل فلسفی نیز در آن دیده میشود. او مسائل فلسفی را در شعرش مطرح میکند و بعد آنگونه که میاندیشد به آنها پاسخ میدهد. [۱۷]
قریب میگوید: «اولین شعر جدی را حدود چهاردهسالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید»:
که آن با زبان جور منت کشید | به این بیزبان روزی و نان رسید |
او که پس از ورود به دنیای زبانهای باستانی، دیگر چندان به ادبیات نپرداخت، گاهی شعر میگوید اما معتقد است که کار جدی کردن و فرهنگنویسی با شعر فرق دارد.
«واقعاً روزی که روی یک واژه کار میکنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت میشوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بیتاب میشدم، به کوه و صحرا میزدم و شعر میگفتم.» [۱۸]
ادبیات در کارهای قریب به انجام كارهاى تطبيقى، مقايسه آنچه در متون مانوى آمده با آنچه در متون عرفانى فارسى آمده است، مقايسه اندرزنامههای قبل و بعد از اسلام و نمونههایی از این دست محدود شده است. متن بسيار كوچكى از داستانهای رستم را كه در سغدى پيدا شده با متن شاهنامه مقايسه كرده، همچنين نشان داده نظامى در هفتپیکر سنت قديم مانوى را مبنیبر ارتباط روزهاى هفته با سيارات، حفظ كرده است. [۱۹]
سرودهای برای مصدق
او که دلبسته وطنش بود و پس از سالها تلاش و یادگیری در خارج از کشور، عشق به میهن و نیاکان او را به ایران بازگرداند، شعری نیز برای مصدق سروده است. بدرالزمان قريب در اوايل دانشجويى متأثر از كودتاى ۲۸مرداد، با علاقه به دكتر مصدق بهعنوان كسى كه از حقوق اين مملكت دفاع كرده، قصیدهای را براى او میگوید و توسط دكتر محمد قريب كه از فامیلهای نزديكش بود و دوست مهندس بازرگان، آن را به دكتر مصدق میرساند:
اى روشنى ديدهٔ ايران چگونهای؟ | تنها نشسته گوشه زندان چگونهای؟ [۲۰] |
بخشی از اشعار بدری که در ایام جوانی سروده است در کتاب زنان سخنور نوشته علیاکبر مشیرسلیمی برای نخستین بار به زیور چاپ آراسته شد. بدری تخلص شعری او است. بدرالزمان بیشتر پیرو سبک کلاسیک بوده و طبع روانی دارد. ترانههایش بهویژه منظومههای «سیلزده» ، «سنگتراش» و «شمع» شورانگیز و دارای مضمونهای تازه و لطیف است. بر روی هم شعرهای او با ترانههای زمان کوچکیش به یکهزار بیت میرسد. قطعات «شمع»، «نشان دردمندی»، «پیروزی رقیب»، «بر سر مزار حافظ»، «آرامگاه مهتاب»، «رهایی»، «دست از دل بیقرار بردار»، آزادی خویشتن به دست آر»، «سیلزده» و «سنگتراش ژاپونی» از قطعات شعری چاپشدهٔ بدری هستند.[۲۱]
بر مزار حافظ امشب، عشق برپا کرده بزمی | سینه میسوزد چو شمعی، دیده میبارد گلابی | |
زهره میخواند بچنگ شعر افسونگر سرودی | ساقی مهتاب میریزد بجام دل شرابی | |
ماهتاب از بوسه حافظ خیالانگیز گشته | سرو مست از بوسه مهتاب افسون خیز گشته | |
روح من از بوسهشعر تو سرمست و سبکی | همچو می از ساغر مسحور تن لبریز گشته | |
حافظ امشب با تو دارم داستان جانگدازی | ماجرای تلخکامیهای عمر بینصیبی | |
دردناک افسانه افسون قلب پاکبازی | پایبند رشته مهری- گرفتار فریبی | |
خیز و در آئینه اشکم، نظر کن داستانم | در تف آهم ببین خورشید عشق سینهسوزم | |
بحر طوفانزای عمرم، موج خونپالای دردم | آسمان رنگرنگ روزگار غمفروزم | |
من نه آن سنگم که با سیلی قضاخامش نشینم | موج بیتابم که تن از بند پستی میرهایم | |
میخورم بر صخرههای رنج و درد اما سبکسر | باز برمیگردم و در تنگنا، ره میگشایم | |
آرزو بودم سراپا تاختم هر دم بسوئی | گِرد دنیا گشتم اندر جستجوی رنگ و بوئی | |
رنگ و بو هرگز نشد آغشته با سرکش سرشتم | ساختم با انتظاری سوختم در آرزوئی | |
نکتهای استاد عشق آموختم از راز پنهان | تا ندارم فاش آن را مهر بر بستم زبان را | |
کاروان رفت و من از بس کُندگامی بازماندم | ای نسیم شوق رحمی ماندگان کاروان را | |
من چراغی بودم افتاده بدست تیره راهی | تا نمایم راه او در تندباد غم نشینم | |
سینه را کردم سپر در سنگباران حوادث | از خطر آسودم اما شیشه دل را شکستم | |
نغمه بودم در گلو و از هم شکستم ناله گشتم | خنده بوم گم شدم در سیل اشک بیقراری | |
نغمه بودم ناله گشتم خنده بودم گریه گشتم | چیست آخر سرنوشتم زین پریشانروزگاری | |
قطرهای بودم ز ابر شوق بر دریا فتاده | خونِ دل خورده بموج رنج و محبت سرنهاده | |
تشنه بر دریا رسیده زهر سختیها چشیده | بازگشته تشنهتر دیرینه شوق از دست داده | |
در دیار آشنا ناآشنا ماندم زمانی | ز آشنایان دور با ناآشنا دمساز گشتم | |
مرغ رؤیایم که زهرآلود تیر رشک خوردم | خار غم بوسیدم و مستانه در پرواز گشتم | |
سردیم منگر که روزی آتشین دل شعله بودم | زآن جهد رنگ فروغی از دل خاکستر من | |
سنگ خاموشم که بر گور تمنا خفته باشد | گرچه لالم نقش رویم فاش دارد گوهر من |
ای مرغک پرشکسته تا چند | در کنج قفس خزیدهای زار | |
تا چند بعهد دوست پابند | دربسته بروی خود ز اغیار | |
بیگانه ز آشنا به، پیوند | تنها شده دوست با غم یار | |
برخیز و گشایپای از این بند | چون دست نمیرسد بدلدار |
با تؤام بیخبر ز خویشتنم | بی تو در آتش است خسته تنم | |
یاد آن یار کردم از دل دور | غیر نام تو نیست بر دهنم | |
خواهم امشب به اشک غم شویم | ننگ این عشق شوم از بدنم | |
تا توئی در برابر نظرم | برنیاید صدا ز من که منم | |
گر بدین سوز دل روم در خاک | بویت آید ز سوخته کفنم | |
تا تو هستی شب غمم سحر است | دلم از هر چه جز تو بیخبر است |
سنگتراشی ز سحر تا به شب | سنگ همی کَند بِرنج و تعب | |
سود کم و زحمت جانکاه داشت | پشت خم و سینه پر آه داشت | |
روزی از آن کار پر از رنج و درد | خسته برآورد ز دل آه سرد | |
کای فلک این شیوه بیداد چیست | چند در این رنج ببایست زیست | |
چند زنم تیشه بدامان کوه | من ز وی و کوه ز من در ستوه | |
چند بباید پی دینار پنج | خرد شود پشت من از بار رنج | |
بار خدایا چه شود گردمی | بر من مسکین کرم آری همی | |
تا که توانگر شوم و بینیاز | صاحب جاه و حشم و فرّو ناز | |
تکیه زنم همچو غنی بر سریر | خوش بسرا پرده سرخ حریر | |
ناگه از الطاف خداوند پاک | از فلک آمد ملکی سوی خاک | |
مژده به وی داد که ای در عذاب | خیز، دعای تو شده مستجاب | |
بهر تو آوردهام از آسمان | تخت روانی همه از پرنیان | |
گشت از این مژده دل مرد رام | رفت بر آن تخت روان شادکام | |
روز دگر موکب شاه از قضا | کرد گذر ز آن ره پر ماجرا | |
شاه به گردونه زرین سوار | از پس و پیشش سپه بیشمار | |
چتر طلائی بسرش سایبان | رهگذرش قبله افتادگان | |
مرد چو دید آن سپه و فر و جاه | کوکبه شاهی و چتر و کلاه | |
آرزوی شاهیش آمد بسر | خواست ز یزدان کله و چتر زر | |
باز بگفتار ملک پاکزاد | کاین هوست نیز بر آورده باد | |
شاه شد آنمرد تجملپرست | رفت و به گردونه شاهی نشست | |
جبه شاهی به تنش سایه داد | چتر طلائی بسرش سایه داد | |
خرم و خورسند همی شد روان | تکیه بر آن جایگه خسروان |
از قلههای مهر چون باید گذر کن | جان را به تیر آرش پیک سفر کنم | |
پروازم ار به عرصه سیمرغ ره بَرد | سرتا به پای توشهره بال و پر کنم | |
چون جام جم در آینهام فرّ ایزدیست | دورش ز دست اهرمن حیلهگر کنم | |
چون کاوه پرچم از دل خونبار برکشم | تا پای کوه مِهر فریدون خبر کنم | |
رُستم نیاَم که با پَر سیمرغِ چارهجو | تیری به چشم حادثه کینهور کنم | |
گر نوشدارواَم نرسانی ز مهر دوست | زین زخم آشنازده جان را هدر کنم | |
آتشکده است سینه و جاوید آتشم | با گرمی نگاه تواَش تیزتر کنم | |
آن قطرهام که گمشده از دست ابر غم | ترسم به دیده آیم و نقش تو تَر کنم | |
گفتم چگونه بگذری از رهگذار عشق | گفتا سیاوشم دل و زآتش گذر کنم | |
گفتم هزار فتنه به راهت نهفته، گفت | کیخسرواَم به پای خود این راه سر کنم | |
گفتی که خاک زر شود از کیمیای عشق | آری به یُمن همتت این خاک زر کنم [۲۲] |
میراث پُر بهای کهنْ ایران | تاریخ نقشبسته به سنگستان | |
ای یادگار خوب پدرهامان | نقشی به سینه داری از آن دوران | |
جای خدای حک شده در نامت | میبینم استواری اندامت | |
بر چهره فراخِ تو چندین زخم | آورده تازیانه ایامت | |
تو بیستون نهای که ستونهایت | تصویری از گذشته پیروزی است | |
این زخمها که بر سر و رو داری | آینه زمانِ سیهروزی است | |
گرچه نشانههای پُر از رمزت | آماج فتنهها شد و یغماها | |
در چیستانِ گمشدة تاریخ | گشتی گرهگشای معماها | |
بار امانتی که زمانت داد | بیش از دو صد سده به نگهبانی | |
حک کردیَش به سینه و پیشانی | این اولین نوشته ایرانی | |
این نالهها که از دل تو خیزد | اشک ستارگان به رُخت ریزد | |
باشد ز چاه بیخبریهامان | یک قطره نَم ز مهر برانگیزد | |
ترسم گزند تیغ زمستانها | سیلیِ باد و سوزن بارانها | |
از دشمنان، شراره بهتانها | از ناکسان، شماتت پیکانها | |
این گنج بیمثال رَوَد از یادت | سیل زمانه بَرکندَت بنیاد | |
زان خار و خس که میخورد اندامت | این پُر بها دفینه، دهد بر باد | |
تندیس تو نگاره یادافروز | افتد به پرتگاه فراموشی | |
آهنگ پُر خروش جهانگیرت | گیرد نوای پرده خاموشی [۲۳] |
شعر ماهی در شمار اشعار مانای ادبیات فارسی است.
بر پهنۀ فیروزگون دریا
تور است گردن بند مروارید
بر ماهیان گسترده دامی ژرف
دریای آرام و دم خورشید
تور عروس زندگی زا نیست
این تور رقص و مرگ ماهی هاست
زیبا کشاکش با دم مرگ است
یا آخرین دیدار با دریاست
توری است جانش پود و تارش مرگ
بر گردن ماهی و ماهیگیر
این میکشد تا بگذارند عمر
آن می کشد تا بگسلد زنجیر
دریا به گوش باد می خواند
برگی دگرش از زندگینامه
شن های ساحل زار می گریند
بر ماهیان پولکین جامه
در صحنۀ مرگ و تلاش زیست
رقصد چه زیبا وقت جان دادن
یک حلقه از دور تسلسل هاست
با زندگانی مردن و زادن
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چند نمونه از اشعار قریب را در کتابی با نام «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب» منتشر کرده است.
همشاگردیهای او
مهرداد بهار از همشاگردیهای دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس باهم در یک کلاس درس خواندند. قریب معتقد است که بهار پایه اسطورهشناسی را در ایران گذاشت. [۲۴]
حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سالها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتابهای شرقشناسی و ایرانشناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر همدورهای دکتر قریب بود.
سالهای تدریس
قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت نزدیک به سی سال عهدهدار تدریس زبانهای ایران باستان و میانه در گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، بوده است. او در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است. دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کرد چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، به همین دلیل شروع کرد به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال ۱۳۷۱ چاپ شد. او مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبانشناسی» به چاپ رسید. [۲۵]
نحوهٔ آشنایی با بزرگان ایرانشناسی
دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانیشناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران ۱۹۷۵) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار میکردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. [۲۶]
اساتید
در ایران
محمد معین، ذبیح الله صفا، پرویز ناتل خانلری، حسین خطیبی، جلال همایی، ابراهیم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، عبدالعظیمخان قریب، محمد مقدم و مدرس رضوی از استادان صاحبنام قریب در دانشگاه تهران بودند.
خارج از ایران
مارک دِرسْدِن، هونیگز والدز، نورمن براون، والتر هِنینگ، هانیکس والد، پنزل، بیلز و جورج کامرون در شمار استادان برجستهٔ وی در دانشگاههای آمریکا بودند.
شاگردان
زهره زرشناس، ابوالقاسم اسماعيلپور، مجتبى منشىزاده و محمد شکری فومنی برخی از دانشجويان موفق قریب هستند كه امروز هرکدام در حوزهٔ پژوهش و تحقق در زمینه زبانهای باستانی جایگاهی دارند و در دانشگاه تدريس میکنند.
سفرها
قریب علاوهبر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت.
بدری سه سال در کودکی و چندی در بزرگسالی در پاریس و سه سالی هم در قاهره بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
او برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرقشناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا سفری به انگلیس داشت.
خلقیات
همکاران و شاگردان قریب، باتفاق او را فردی «مهربان»، «پراحساس»، «متواضع» و «سادهزیست» توصیف میکنند که در عین «نجابت» و «بزرگمنشی»، شخصیتی «مسئولیتپذیر»، «دقیق»، «موشکاف» دارد و در کارهای علمی «جدی» است. «عمق اطلاعات» و دانش وی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان از دیگر خصوصیات بارز وی است که دوست و آشنا و همکار به آن اذعان دارند. [۲۷] [۲۸]
مستند پرتره قریب
فیلم مستند پرتره دکتر بدرالزمان قریب با عنوان «زبانهای خامومش» ۲۱دی۱۳۹۴ در باغموزه نگارستان دانشگاه تهران رونمایی شد. این فیلم درباره زندگی قریب توسط منوچهر مشیری ساخته و پرداخته شده است.
ناشرانی که با وی کار کردند
قریب با انتشارات فرهنگان، اسطوره، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، طهوری، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آویشن، بنیاد شاهنامه فارسی، همکاری داشته است.
کتاب فرهنگ سغدی او توسط انتشارات فرهنگان چاپ شده است. نشر اسطوره روایتی از تولد بودا را منتشر کرده است. نشر پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی نیز کتاب زبانهای خاموش را به چاپ رسانده است.
مصاحبهها و گفتوگوها
- تعامل جهانبینی و اسطوره در هنر ایران، گفتوگو با دکتر بدرالزمان قریب، ماهنامه کتاب ماه هنر، ش ۲۵ – ۲۶، ۱۳۷۹.
- جستوجو در سنت ادبی ایران باستان، گفتوگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماهِ ادبیات و فلسفه، ش ۶۸، خرداد۱۳۸۲.
- با مرگ زبان، تمدن هم میمیرد - زبانهای خاموش، با بدرالزمان قریب، مینا موسوی، جام جم، ۲دی۱۳۸۳.
- سغدیشناسی در گفتوگو با دکتر بدرالزمان قریب، دکتر طوبی فاضلیپور، رشد آموزش تاریخ، ش ۶۰، پاییز ۱۳۹۴.[۲۹]
- گفتوگو با بدرالزمان قریب، مؤلف «فرهنگ سغدی»، م. تیموری، ایرانشناخت، ش۱۰، پاییز ۱۳۷۷. [۳۰]
- بانویی میان خطوط کهن، ساره دستاران، ایران، ۳۰خرداد۱۳۸۳
- مصاحبه با وبگاه تبیان.
فهرست سخنرانیهای قریب بعد از سال ۱۳۶۸(۱۹۹۰)
- سیوسومین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، ۱۹۹۰، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica (۱۹۹۴، جلد ۲۳، ۱۳۱- ۱۳۳) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان ۱۶ (۱۳۷۷) منتشر شد.
- سومین کنفرانس بینالمللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، ۱۹۹۵، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».
- کنگره بینالمللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، ۱۹۹۶/ ۱۳۷۵، با مقاله «سغدیها، و جاده ابریشم»، منتشرشده در ایرانشناخت۵ (۱۳۷۶).
- چهارمین کنگره بینالمللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، ۱۹۷۷، با مقاله پرتوی نو بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبانهای ایرانی۱ (۱۳۸۴).
- کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، ۱۹۹۷، با مقاله «پژوهشی درباره واژههای دخیل سغدی در زبان فارسی».
- چهارمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، ۱۹۹۹، با مقاله «هفته سیارهای در متون ایرانی».
- سیوپنچمین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، ۲۰۰۰، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایرانباستان ۲/۱ (۱۳۸۰).
- کنفرانس بینالمللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، ۲۰۰۲، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
- پنجمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، ۲۰۰۳، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویششناسی ۲/۱ (۱۳۸۳).
- افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایرانشناسی در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۳ با ارائه دو سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبانهای ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبانهای ایرانی میانه غربی» (۱۳۸۱) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشهشناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (۱۳۸۴) و در همایش فارسیشناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت ۱۳۸۴. [۳۱]
عضویت دکتر قریب در چند مجمع علمی داخلی و خارجی
- انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال ۱۹۶۹تا۱۹۷۹.
- انجمن بینالمللی دستنوشتهها و کتیبههای ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
- انجمن ایرانشناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas) از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
- فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال ۱۳۷۷ تاکنون.
- شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.
سمتها و عناوین کاری بدرالزمان قریب
- استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (۱۳۴۴تا۱۳۸۰)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی (۱۳۵۰تا۱۳۸۲).
- محقق در بنیاد فرهنگ ایران (۱۳۵۱تا۱۳۵۷).
- پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (۱۹۶۹تا۱۹۷۰/ ۱۳۴۸تا۱۳۴۹).
- مدیر گروه گویششناسی (از سال۱۳۷۸تا۱۳۸۱) و مدیر گروه زبانهای ایرانی (از سال ۱۳۸۳ تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.
- مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- عضو افتخاری انجمن ایرانشناسان اروپا، سپتامبر ۲۰۰۷. [۳۲]
- عضویت در شورای عالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.
کتابشناسی و آثار
تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایرةالمعارفهای بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا بهچاپ رسیده است.
کتاب
- «فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)»، تهران، انتشارات فرهنگان، (۱۳۷۴).
- «روایتی از تولد بودا» متن سغدی وسنترهجاتکه، تهران، اسطوره، ۲۴۰ صفحه، ؛ در ۳ نوبت چاپ:(۱۳۸۴)۲۰۰۰ نسخه، (۱۳۸۶)۱۰۰۰ نسخه و (۱۳۸۸)۱۰۰۰ نسخه .[۳۳]
- «تحلیل ساختاری فعل در زبان سغدی»، (بهزبان انگلیسی)، (۱۹۶۵).
ترجمه
- «زبانهای خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره، تهران، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، (۱۳۸۱).
مقالات فارسی
دو مجموعه مقاله از قریب چاپ شده تحت عناوین مطالعات سغدی و پژوهشهای ایرانی باستان و میانه در سال ۱۳۸۶ که هر دو بهکوشش محمد شکری فومنی و همکاریِ انتشارات طهوری است.
فارسی باستان و میانه
- «کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س ۵، ش ۱، (۱۳۴۶)، ص۱۴تا۳۱.
- «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۱۶، ش ۱و۲، (۱۳۴۷)، ص ۲۸-۱.
- «آپادانا: ایوان»، جشننامه استاد دکتر محمد خوانساری، بهکوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (۱۳۸۴)، ص ۴۴۷- ۴۳۷.
- «کتیبهای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۱۴، ش ۱، (۱۳۴۵-۴۶)، ص ۷۶-۷۰.
- «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهشهای ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات بهکوشش محمد شکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهروی.
دستور تاریخی و گویش
- «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبانهای ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، بهکوشش علی اشرف صادقی، تهران، (۱۳۷۹)، ص۲۴۵تا۲۷۸.
- «تاریخچه گویششناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هماندیشی گویششناسی ایران، بهکوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (۱۳۸۱)، ص۴۷۳تا۴۸۴.
- «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعلهای زبان فارسی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۱، (۱۳۸۴)، ص۴تا۲۵.
- «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو»، گویششناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۲، (۱۳۸۳)، ص ۴۵تا۶۵.
مانویت
- «سخنی دربارهٔ منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س ۲، ش ۴، شماره پیاپی ۸، (۱۳۷۵)، ص۶تا۱۶.
- «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشتههای مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۳، ش ۴، شماره پیاپی ۱۲، (۱۳۷۶)، ص۱۱تا۳۹.
- «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، بهکوشش کتایون مزداپور، تهران، (۱۳۸۱)، ص۱تا۵.
- «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۲، شماره پیاپی ۱۴، (۱۳۷۷)، ص۲۱تا۲۶.
- «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س ۷، ش ۸(ادریبهشت ۱۳۶۹)، ص ۱۰۳۳- ۱۰۰۲.[۳۴]
زبان و متون سغدی
- «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س ۷، ش ۱، (۱۳۴۸)، ص ۱۰۹-۹۷.
- «قانون هموزنی مصوتها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، س ۲۳، ش ۴، (۱۳۵۵)، ص ۱۳۰-۱۲۰.
- «رستم در روایات سغدی»، شاهنامهشناسی (۱)، تهران، (۱۳۵۷)، ص ۵۳-۴۴.
- «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س ۷، ش ۱، (۱۳۶۹)، ص ۱۰۴- ۸۹.
- «سغدیها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج ۱، بهکوشش مسعود مهرابی، تهران، (۱۳۷۲)، ص ۲۱-۱.
- «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س ۱۰، ش ۱، (۱۳۷۲)، ص ۵۴-۲.
- «بلبل سغدی»، چیستا، س ۱۲، ش ۱۵، (بهمن ۱۳۷۳)، ص ۳۳۹.
- «سغدیها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، بهکوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (۱۳۷۶)، ص ۶۳۱- ۶۱۷.
- «سغدیها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س ۵، (۱۳۷۶)، ص ۲۸۱- ۲۴۶.
- «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، بهکوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (۱۳۷۷)، ص ۲۶۲- ۲۳۳.
- «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات بهکوشش محمدشکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهوری.
- «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محققنامه، ج ۲، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهانبخش، تهران، (۱۳۸۱)، ص ۱۰۱۹- ۱۰۱۵.
- «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج ۱، ش ۱، ص ۱۰۹- ۹۷.
سایر مقالات
- «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حقشناس، کتایون مزداپور و مهشید میرفخرایی، تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۷۲- ۳۵۷.
- «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۴، ۱۳۷۷، ص ۱۶۶-۱۶۱.
- «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، ۱۳۷۹، ص ۵۹-۷۲.
- «سفر علمی سن پترزبورگ (۲۹ اردیبهشت – ۸ خرداد ۱۳۸۲/۱۹- ۲۹مه ۲۰۰۳)، نامه فرهنگستان، س ۶، ش ۲، شماره پیایی ۲۲، ۱۳۸۲، ص ۲۳۷- ۲۲۷.
- «خورشید خسته»، شاعر: بدرالزمان قریب، کلک، ش ۷۶ - ۷۷ -۷۸ -۷۹ٰ، تیر و مرداد و شهریور و مهر ۱۳۷۵، از ۲۹۹ تا ۲۹۹.
مقالات خارجی
- ”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (۱۹۶۸), ۵۴-۶۹.
- ”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (۱۹۶۹), ۶۵- ۸۱.
- ”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (۱۹۷۵), ۲۹۷- ۳۰۷.
- ” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule ۱, ۱۳۱- ۱۳۵.
- ”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (۲۰۰۱-۲۰۰۲), ۱۵-۲۳.
- ”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (۲۰۰۳), ۷۳-۷۷.
- ”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (۱۹۷۴), ۳۸۹- ۳۹۸. [۳۵]
پایاننامهها
- بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستای قلعه امیریه، مینا فرزادگان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۴۹).
- آوانویسی ترجمه واژهنامه چند سرود مانوی، محمد مستاجر حقیقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۶).
- ترجمه چند متن و سرود مانوی از زبان پارتی، غلامرضا ناضری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۹).
- ترجمه بخشی از کتاب ادبیات مانوی، مطلب نظافتی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۰).
- ترجمه کتاب مطالعات آئین زردتشت، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۲).
- بررسی چند متن سغدی موزه بریتانیا، نگارش، ترجمه و آوانویسی، زهره زرشناس، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۶۵).
- تحقیق درباره تمثیلهای فارسی میانه و پارتی میانه، زهرا عابدی جورابچی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۷).
- بررسی متنهای فارسی میانه و پارتی مانوی بر مبنای کتاب Mittlp der texte parable und Kosmogonische parthiseche und persiche Man: chaer-Werner SundermannU ، امید ملاک بهبهانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۹).
- جمعآوری پیشوندها و پسنوندهای زنده زبان فارسی میانه ترفانی و پارتی ترفانی (مانوی) موجود در متون کتاب آکتاایرانیکا جلد نهم تألیف خانم مری بویس، ترجمه مریم حبیبزادهاصلممقانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۰).
- پژوهش در چند متن پارتی درباره تاریخ آیین مانوی بر مبنای کتاب شهلا صدری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۱).
- بررسی چند متن سغدی بودایی کتابخانه ملی پاریس، فرح زاهدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۲).
- بررسی داستانهای سغدی و تأثیر آن در ادبیات پس از اسلام حرفنویسی، آوانویسی، ترجمه، نقل روایات دیگر این داستانها، مجتبی منشیزاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۳).
- پژوهشی در ساخت و صرف اسم و صفت و ضمیر در متن سغدی و سنترهجاتکه، آرزو رسولی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۶).
- تحقیق در اسامی جغرافیایی آسیایی مرکزی بنابر متون ایرانی میانه، فارسی و عربی، میترا بختیار، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
- کتابت زبانهای ایرانی، حبیبالله برجیان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
- بررسی تمثیل در دین مانی بر اساس متون فارسی میانه و با تأکید بر دو متن داستان سغدی، منیر قادری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
- بررسی نظام حرفی فعل و ساختار نحوی جمله در روایت سغدی متن وسنترهجاتکه، با مقدمهای در گروه زبانهای ایرانی میانه شرقی، کوهیار دوالو، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
- تقویم سغدی، امیر کاوس بالازاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
- جایگاه بلخ در دوره باستان، محسن سلیمآبادی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). [۳۶]
- نقش ایزدان آفرینش سوم در آیین مانی، محمد شکری فومنی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).[۳۷]
- تهیه واژهنامه پارتی (پهلوی اشکانی مانوی) براساس کتب خانم مری بویس (۱۳۷۵ و ۱۳۷۷)، فرشته صادقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۹).[۳۸]
- پژوهش بر پایه Der sermon vonder seele Berliner Turfantextexix, Berlin Brandenburgische Akademie Der Wissenschafien Akademiien Vorhaben Turfanforschung Von Werner Sundermann 1997 ، مریم ناطق شریف، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۰).[۳۹]
- بررسی گویش سنگچال، شهرام احمدینسبعمران، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۱).[۴۰]
- بررسی چند متن سغدی مسیحی از مجموعه ۲C(بههمراه مقایسه با کتاب مقدس)، نگین صالحینیا، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۲).
- طرحی برای ریشهشناسی زبان فارسی در فرهنگهای عمومی فارسی، رحمن بختیاری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۳).
- بررسی تاریخی ساخت مشتق در واژگان زبان فارسی، اورنگ ایزدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۴). [۴۱]
- بررسی و ترجمه متنی پزشکی به زبان ختنی (جیوَکه پوستَکه)، مجید طامه، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علومانسانی، گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۹۳).[۴۲]
ویژگی آثار
اهمیت سرزمین سُغد و زبان سُغدی
سغد سرزمینی است شامل تاجیکستان و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوههای تیانشان و رود آمودریا. دکتر قریب درباره قوم سغد میگوید: دادههای تاریخی نشان میدهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگههای میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزههای «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. [۴۳]
غریب درباره زبان سغدی نیز میگوید: «زبان سغدی از شاخه زبانهای ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزوزبانهای زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانیتبار به زبانهای ایرانی میانه شرقی تکلم میکردند.»
تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی نظیر اوستایی، هخامنشی و ساسانی و نیز منابع یونانی و بهویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن راندهاند؛ آگاهی ما از زبان سغدی در قالب آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود.
«سغدیها که به سینکیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را میستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوهبر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمیترین و طویلترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آنها بهیکدیگر بود.» [۴۴]
«نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامههای باستانی خوانده میشود. این نامهها در خرابه یکی از برجهای دیدهبانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. این نامهها که قدیمیترین متن تا بهحال شناختهشده زبان سغدی است، در داخل کیف نامهرسان میان زبالهها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد.» [۴۵]
دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقهای بس پراهمیت میداند که اوایل قرن حاضر میلادی بهدنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیئت آلمانی، ناحیهای صاحبنام در مطالعات ایرانشناسی شد
تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود. مانویها زیباترین دیوارنگارههای خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده میشود، ترسیم کردهاند. در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد.
از اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آنها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آنها شد.
دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره میکند و میگوید: «در مراکز بزرگ تجاری دولتشهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت میشد که پیروان آئینهای بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی میتوانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاههای خود را برپا سازند و باهم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آنها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آنها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریانهای علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آنها با الفبایی که ۲۲ حرف داشته آشنا بوده و آن را میخواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمناً داستانهای جالبی که در متون سغدی آمده، نمودار تلاش آنها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است.» [۴۶]
سغدیها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی و چین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستمکشیده مانوی و مسیحی شدند. سغدیها نهتنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگهای قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. [۴۷]
منبعشناسی
دربارهٔ قریب
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.
- جشن نامه دکتر بدالزمان قریب بهکوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدرالزمان قریب) ص۹تا۱۶.
- واژهنامه سغدی و روایت ورارود، منوچهر ستوده، جهان کتاب، سال ۲، ش ۳-۴، دی ۱۳۷۵.
- فرهنگ سغدی: رویدادی سترگ در پژوهشهای ایرانشناسی، ابوالقاسم اسماعیلپور، کلک، ش ۷۶- ۷۹، تیر- مهر ۱۳۷۵.
- فرهنگ سغدی، حبیب برجیان، ایرانشناخت، ش ۹، تابستان ۱۳۷۷.
- زنی هست آرایش روزگار، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز ۱۳۷۷.
- زبان سغدی در یک نگاه، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱، بهار ۱۳۸۳.
- دو دهه تلاش برای تدوین اولین واژهنامه زبان سغدی، زهره زرشناس و کتایون مزداپور، زنان، س ۳، ش ۱۹، مرداد- شهریور ۱۳۷۳.
- رویدادهای فرهنگی ایران، تجلیل از مقام علمی دکتر بدرالزمان قریب، پویان اللهیاری، کیهان فرهنگی، ش ۱۴۹، بهمن ۱۳۷۷. [۴۸]
- در بزرگداشت خرد و دانش، ژاله آموزگار، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز۱۳۷۷.
- جشننامه دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی ویدا نداف در مراسم بنیاد موقوفات افشار)، ویدا نداف، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷.
- شادمانی همکاری با دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی دکتر یدالله ثمره در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قریب، یدالله ثمره، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷.
- شرکت خانم دکتر بدرالزمان قریب و اقای دکتر حسن رضایی باغ بیدی در پنجمین اجلاس بینالمللی مطالعات ایرانشناسی در شهر راونا، خبرنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ش ۹۰، مهر۱۳۸۲.
بررسی چند اثر
فرهنگ سغدی
فرهنگ سغدی یک واژهنامه جامع از زبان سغدی با معادلهای فارسی و انگلیسی است که پژوهشگران و محققان حوزه مطالعات زبانهای ایرانی از آن بینیاز نیستند. این اثر یکی از کتابهای مرجع در زمینه تحقیق درباره زبانهای کهن ایرانی در داخل و خارج از ایران بهشمار میرود که به گفته یدالله ثمره « یکی از کتابهای مهم و مرجع است، نه در ایران، بلکه در سراسر دنیا و هنوز بهتر از آن، کتابی در این زمینه تألیف نشده است». [۴۹]
بهگفته زهره زرشناس، این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. بهعنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان، پژوهشگر سرشناس زبانهای ایرانی میانه و مطالعات مانوی، در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان زبان سغدی را نمیشناختند، به کمک این کتاب آشنا شدهاند. دوشن گیمن که میگفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی میخوانم. [۵۰]
این کتاب دو جلدی شامل دو مقدمه فارسی و انگلیسی و سه بخش است. دو مقدمه، ترجمهٔ دقیق یکدیگر نیستند، بلکه مستقل از یکدیگر تهیه شدهاند، هرچند مطالبشان کمابیش یکیست. سه بخش فرهنگ دربردارنده بخش اصلی، واژهیاب فارسی و واژهیاب انگلیسی است. در هر واژهیاب، کلمات یا اصطلاحات یا عبارتهای کلیدی، که نهایتاً به یافتن واژههای سغدی کمک میکنند، بهترتیب الفبایی آمدهاند و جلوِ هر یک، شمارههای واژههای سغدیِ مربوط به بخش اصلی آمده است. به این ترتیب، واژهیابها برای بررسی ریشتهشناختی و اشتقاق نیز ابزار مفیدی است. زیرا از هر کلمه در واژهیاب میتوان به گروهی از واژههای سغدی دست یافت که هر یک معمولا با واژههای دیگری نیز در محدوده الفبایی پیرامونِ خود قرابت دارد، بهطوری که هر کلمه در واژهیاب اغلب به «خوشه»ای از کلمات سغدی راه میبرد.
نویسنده در دو مقدمه فارسی و انگلیسی این کتاب، بهطور مفصل درباره پیشینهٔ تاریخی، مآخذ تاریخی، نکتههای برجسته تاریخ سغد، آثار مکتوب آن شامل متون بودایی، مسیحی، مانوی، اسناد و کتبهها، تاریخچه خط سغدی، دستگاه صوتی، واکههای سغدی و جدول تطبیق گونههای آن شرح و توضیح داده است.
۱. بخش اصلی، دارای بیش از ۱۱۶۰۰ مدخل، که بهترتیب الفبای املای پذیرفتهٔ سغدیدانان امروز جهان و با ذکر شمارهٔ مسلسل مرتب شدهاند. در این بخش برای هر مدخل، علاوه بر شمارهٔ مسلسل آن، تا ده جزء درنظر گرفته شده است: واژه سغدی، نماد خطی، آوانوشت، گونههای املایی، نکات ریشهشناختی، نکات دستوری، ارجاعات، معنای فارسی، معنای انگلیسی و مآخذ.
هامش هر مدخل متن مأخذ (بودایی، مانوی، مسیحی و یا متنها و کتیبههای غیردینی)، آوانوشت واژهی سغدی (که برای نخستین بار در جهان و در این کتاب به این صورت ارائه میشود)، برابرهای فارسی و انگلیسی، اشتقاق، نکتههای دستوری، گونههای املایی (که هر یک، در عین حال، در محل الفبایی مناسب خود به صورت مدخلی مستقل آمده است) و، سرانجام صورت جامعی از مآخذ واژه و ارجاع مدخل به مدخلهای دیگر (بر اساس مشابهتهای دستوری یا اشتقاقی و بهندرت معنایی) آورده شده است.[۵۱]
۲. واژهیاب فارسی که به ترتیب الفبای فارسی مرتب شده و در آن کلمات یا اصطلاحات یا عبارتهای کلیدی که در نهایت به یافتن واژه سغدی موردنظر کمک میکند، همراهبا شمارههای واژه یا واژههای سغدی مربوط در بخش اصلی آمده است.
۳. واژهیاب انگلیسی بهترتیب الفبای انگلیسی مرتب شده و کاربردی نظیر واژهیاب فارسی دارد. [۵۲]
روایتی از تولد بودا
متن وسنترهجاتکه داستان تولد بودا بهزبان سغدی است که قریب آن را بهفارسی برگردانده است. این کتاب شامل دو بخش است. در بخش نخست، منابعی درباره سرزمین سغد و نکات ارزشمندی در خصوص قوم آن شرح داده شده است. دستنوشتههای سغدی که در چهار مجموعه بزرگ در شهرهای پاریس, لندن, برلین و لینگراد نگهداری میشود نیز در این بخش معرفی شدند. در فصل دوم چكيده داستان و كيفيت دستنوشته آن و نیز متن اصلی روایت از تولد بودا آمده است. [۵۳]
زبانهای خاموش
این کتاب چهار فصل دارد. بخش آغازین آن به رمزگشایی خطوط کهن خاور نزدیک همچون: خط تصویرنگار هیروگلیف مصری، خطوط بینالنهرین، انواع خطوط میخی بهویژه خط میخی فارسی باستان اختصاص دارد. بخش دوم شامل رمزگشایی دیگر خطوط و زبانهای باستانی نظیر: آسیای صغیر، شمال آفریقا، سوریه، لبنان، فلسطین و نیز زبانهای ناشناخته ایتالیا میشود. در بخش سوم درباره اصول و روشهای علمی رمزگشایی خطوط ناخوانده و زبانهای ناشناخته بحث میشود. در بخش پایانی نیز چند نمونه از خطوطی که هنوز رمزگشایی نشدهاند و نیز تلاشهای دانشمندان برای رمزگشایی آنها ارائه میشود. [۵۴]
پرمخاطبها
نوا، نما، نگاه
بریده کتاب
صدا
پانویس
- ↑ انتشارات فرهنگان، تهران (۱۳۷۴/۱۹۹۵).
- ↑ کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ص۴، ۱۳۸۲
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ص ۱۰، ۱۳۸۷.
- ↑ «بدرالزمان قریب درگذشت».
- ↑ «بانوی دانشمند».
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.
- ↑ «بانویی فرزانه».
- ↑ «بدری ایراندوستی فوقالعاده است».
- ↑ «یگانه دانشمند سُغدیشناس».
- ↑ زندگينامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1393.
- ↑ «بانویی از خاندان علم».
- ↑ «نکوداشت بدرالزمان قریب».
- ↑ «بخارا و شب قریب».
- ↑ «بانویی میان زبانهای خاموش».
- ↑ «بانی کرسی آموزش زبان سغدی».
- ↑ «روایتی از تولد بودا».
- ↑ «بدر سغدیانه».
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۷
- ↑ «تحقیقات تطبیقی قریب در حوزهٔ ادبیات».
- ↑ سرودهای برای مصدق
- ↑ زنان سخنور، ص ۲۰ تا 34.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ۱۳۹۳، ص ۱۴۱ تا ۱۴۲| قهرمانان شاهنامه
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب، ۱۳۹۳، ۱۴۵ تا ۱۴۶|بیستون در شعر قریب
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۶.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.
- ↑ ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.
- ↑ زندگينامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، صص ۸ -۹
- ↑ «بدر سغدیانه».
- ↑ «مصاحبه با سغدیپژوه بزرگ».
- ↑ «گفتوگو با قریب».
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۵-۱۴.
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۶-۱۵.
- ↑ «روایتی از تولد بودا».
- ↑ «عیسی از دیدگاه مانی».
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، بهکوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۴-۱۱.
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «راهنمای پایاننامه».
- ↑ «پایاننامه».
- ↑ تأثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جادهی ابریشم، 2
- ↑ سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۵۸
- ↑ سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب،۲۵۹- ۲۶۰
- ↑ تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، ۱۳۷۳
- ↑ سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۶۵
- ↑ «تجلیل از مقام علمی قریب».
- ↑ «بدر سُغدیانه».
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص ۱۶.
- ↑ فرهنگ سغدی، نامه فرهنگستان، ص۱۳۰
- ↑ فرهنگ سغدی، نشر فرهنگان، ۱۳۷۴
- ↑ روایتی از تولد بودا، نشر اسطوره، ۱۳۸۶.
- ↑ زبانهای خاموش، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.
منابع
- فرهنگ سغدی، نویسنده: بدرالزمان قریب، ویراستار: شهرزاد فتوحی، نشر فرهنگان، چ.اول، تهران ۱۳۷۴.
- روایتی از تولد بودا، محقق: بدرالزمان قریب، نشر اسطوره، چ.دوم، ۱۳۸۶.
- زبانهای خاموش، نویسنده: یوهانس فریدریش، مترجم: بدرالزمان قریب و یدالله ثمره، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.
- زنان سخنور: از يکهزار سال پيش تاامروز كه بهزبان پارسی سخن گفتهاند، علیاکبر مشیرسلیمی، مؤسسه مطبوعاتی علیاکبر علمی، چ.اول، دی ۱۳۳۵، ص ۱۹تا۳۴.
- بانویی میان زبانهای خاموش، یادنامه دکتر بدرالزمان قریب، گردآورنده: سمیهسادات هاشمی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، دی۱۳۹۷.
- جستوجو در سنت ادبی ایران باستان، گفتوگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، سال ۵، ش ۸، خرداد۱۳۸۲، ص ۵تا۱۷.
- جشننامه دکتر بدالزمان قریب، بهکوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چ.اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص ۹تا۱۶.
- تأثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش ۱۲، تابستان و پاییز ۱۳۷۳.
- فرهنگ سغدی، زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، ص ۱۲۶تا۱۳۱.
- سغدیها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایرانشناخت، ش ۵، تابستان۱۳۷۶.
- ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایرانشناسی، نامهٔ فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.
پیوند به بیرون
- «فرهنگ سغدی».
- «روایتی از تولد بودا».
- «زبانهای خاموش».
- «خانه کتاب». بازبینیشده در ۲۰ژانویه۲۰۱۹.
- «شب بدرالزمان قریب». مجلهٔ فرهنگیهنری بخارا. بازبینیشده در ۱ژانویه۲۰۱۹.
- «آثار قریب». سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. بازبینیشده در ۲۱ژانویه۲۰۱۹.
- «قریب و آثارش». نورمگز. بازبینیشده در ۱۶ژانویه۲۰۱۹.
- «بدر سغدیانه». روزنامه اطلاعات، ۸بهمن۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۶ژانویه۲۰۱۹.
- «سرودهٔ قریب برای مصدق». وبگاه انسانشناسی و فرهنگ، ۸بهمن۱۳۹۶.
- «بدر سُغدیانه». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱مهر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۳ژانویه۲۰۱۹.
- «بزرگداشت بدرالزمان قریب». انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۱آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۱ژانویه۲۰۱۹.
- «خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند».
- «بدرالزمان قریب درگذشت». ایرنا، ۷مهر۱۳۹۹. بازبینیشده در ۸مرداد۱۳۹۹.