بدرالزمان قریب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |نام_شخص= بدرالزمان قریب |نام_تصویر= |عرض_تصویر= |توضیح_تصویر=...» ایجاد کرد
 
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۵۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
|نام_شخص= بدرالزمان قریب
|نام                    = بدرالزمان قریب
|نام_تصویر=
|تصویر                  = Badri gharib.jpg
|عرض_تصویر=
|توضیح تصویر            = '''چهرهٔ بدری در کتاب زنان سخنور'''
|توضیح_تصویر=  
|نام اصلی              =  
|نام کامل=
|زمینه فعالیت          = شعر و زبان‌شناسی
|لقب‌ها=
|ملیت                  =  
|ملیت= ایرانی
|تاریخ تولد            = ۱۳۰۸ ھ.ش
|اهل= تهران
|محل تولد              = تهران
|کتاب‌ها= فرهنگ سغدی،زبان‎های خاموش
|والدین                = ضیاءالدین قریب و معصومه
|دوره=
|تاریخ مرگ              = ۷مرداد۱۳۹۹
|سال‌های فعالیت=
|محل مرگ                =  
|محل زندگی=
|علت مرگ                =
|مذهب= اسلام
|محل زندگی              = تهران
|نهاد=
|مختصات محل زندگی       =
|همسر=
|مدفن                  = صحن حرم حضرت عبدالعظیم (ع)
|فرزندان=
|در زمان حکومت          =
|والدین= ضیاء الدین قریب
|اتفاقات مهم            =
|آرامگاه=
|نام دیگر              =
|مدفن=
|لقب                    =
|نقش‌های برجسته=
|بنیانگذار              =  نخستین‌ کرسی‌ آموزش‌ زبان‌ سغدی‌ در ایران‌
|پیشه= ایرانشناس، زبانشناس، ادیب، پژوهشگر
|پیشه                  = زبان‌شناس، عضو فرهنگستان و شاعر
|وبگاه=
|سال‌های نویسندگی        =
|زمینۀ فعالیت= ایرانشناسی، زبانشناسی
|سبک نوشتاری            =
|منصب=
|کتاب‌ها                = '''''فرهنگ سُغدی'''''، ''تحلیل ساختار فعل در زبان سُغدی'' و…
|سبک=
|مقاله‌ها                =
|مکتب=
|نمایشنامه‌ها            =
|آثار=
|فیلم‌نامه‌ها            =
|تاریخ_تولد= 1308
|دیوان اشعار            =
|محل_تولد=تهران
|تخلص                  = بدری
|تاریخ_مرگ=
|فیلم(های) ساخته براساس اثر(ها)=
|محل_مرگ=
| همسر                  =  
|گفتاورد=
| شریک زندگی            =
|imdb_id =
| فرزندان              =
|Soure_id =
|تحصیلات                =  
|امضا=Jalal-e Al-e-Ahmad signature.png
|دانشگاه                =
|حوزه                  =  
|شاگرد                  =
|استاد                  =  
|علت شهرت              =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از      =
| وب‌گاه                =  
| imdb_id               =
| soure_id              =
| جوایز                =
|گفتاورد                =
|امضا                   =  
}}
}}


'''بدرالزمان قریب'''(زاده 1308 شمسی- 1930 میلادی)ایران‎شناس، زبان‎شناس، سغدی‎دان و ادیب برجسته کشور است که کتاب «فرهنگ سغدی (سغدی – فارسی- انگلسی)» مهم‎ترین و برجسته‎ترین اثر وی به شمار می‌رود.


دکتر قریب، زاده سال 1308 خورشیدی در تهران است. پدر و مادر وی تهرانی و اجدادش از منطقه‎ای به نام گرکان- روستایی نزدیک اراک- بودند. ایشان در خانواده‎ای فرهنگی – روحانی رشد یافتند.
'''بدرالزمان قریب''' نویسنده، پژوهشگر، ایران‎شناس، زبان‌شناس، سُغدی‌پژوه، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه است. '''[[فرهنگ سُغدی]]''' <ref> انتشارات فرهنگان، تهران (۱۳۷۴/۱۹۹۵).</ref> به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) شاخص‎‌ترین اثر وی به‌شمار می‌رود. قریب از اعضای پیوسته [[فرهنگستان زبان و ادب‌ فارسی]] است.
پدربزرگ ایشان مرحوم محمد حسین شمس‎العلما قریب که ادیبی دانشمند و شاعر بود، کتاب‎هایی در حوزه معانی دارد از جمله «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان معصومه نام داشت و ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگی- سیاسی داشت و فرزندانش را همیشه به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق می‎کرد.
عبدالعظیم قریب گرکانی ادیب معاصر ایرانی و بنیان‏گذار دستور زبان فارسی نوین و عبدالکریم قریب پدر علم زمین‌شناسی ایران و دکتر محمد قریب از اولین پزشکان متخصص طب اطفال و بنیان‌گذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان دکتر بدرالزمان قریب بودند و تقریبا با هم ارتباط نوه عمویی داشتند.  (کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص6).


دکتر قریب دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) گذراند و در آنجا با زبان فرانسه آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و تحصیلات خود را در رشته طبیعی ادامه داد. دکتر قریب درباره علاقمندی‎های خود می‎گوید: «باید بگویم همیشه به دو  چیز  علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت» (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص6).
<center>* * * * *</center>
بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در حوزهٔ زبان‎های باستانی و میانه ایران به‌ویژه زبان سغدی می‎دانند. بیست سال وقت، زمانی است که او برای تألیف کتاب «فرهنگ سغدی» گذاشته است؛ کتابی که سیلی از ستایش‌ و تحسین‌ را به‌سوی این محقق روانه کرد. خدمات و زحمات علمی وی در حوزهٔ مطالعات زبان‌های کهن ایرانی به‌ویژه سغدی، در تصحیح و قرائت متون کهن و آثار ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران‎زمین بسیار کارا و ثمربخش بوده و گِره از کار پژوهشگران و محققان این فن در واژه‎گزینی و واژه‎یابی گشوده است.


قریب به علت بیماری چشم، مجبور می‎شود چند سال تحصیل را به طور موقت رها کند. در این مدت هر وقت فرصتی می‎یافت شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی می‎خواند و گاهی هم شعر می‎سرود. همین مسئله باعث علاقمندی وی به ادبیات فارسی شد و تصمیم گرفت پس از بهبودی، در این رشته ادامه تحصیل دهد و دپیلم بگیرد. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص6) در سال 1332 با پذیرش در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. (جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص9).
بدرالزمان قریب از خاندان نامدار قریب است. در خانواده‌ای فرهنگی و ادبی بالید. پدر و مادر اهل تهران و اجدادش برآمده از منطقه‎ای به نام گَرَکان، روستایی نزدیک اراک، بودند.


دوران دانشجویی دکتر قریب مصادف بود با دوران آشفته تاریخ ایران، دوران پس از کوتا و محاکمه دکتر مصدق.
بدرالزمان پس از گرفتن دیپلم رشتهٔ طبیعی، به‌دلیل ناراحتی چشم، چند سال به‌ناچار از ادامه تحصیل بازماند. در این دوران هرگاه چشم یاری می‎کرد، شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی می‎خواند. این وقفه، او را بار دیگر به علاقهٔ دوران کودکی‌اش یعنی شعر و ادبیات بازگرداند. بدری از همان دوران کودکی گاهی شعر می‌سرود. در ایام بیماری، دلبستگی به ادبیات، بیش از پیش قوت گرفت تااینکه در سال ۱۳۳۳ در کنکور ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد. دوران دانشجویی او مصادف بود با دوران بسيار آشفتهٔ تاريخ ايران: دوران بعد از كودتا و محاكمه دكتر مصدق.
در سال 1336 با کسب رتبه اول، لیسانس زبان و ادبیات فارسی را گرفت و چون در آن هنگام مقطع فوق‎لیسانس نبود، بلافاصله وارد دوره دکتری شد.
<ref name=''مصاحبهٔ قریب''> کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ص۴، ۱۳۸۲</ref>
در دوره دکتری با کلاس‎های درس بدیع‎الزمان فروزانفر آشنا شد. پس از یک سال تحصیل در رشته دکتری، با علاقه‎ای که به ادبیات ایران پیش از اسلام و  زبان‎های باستانی در وجودش جاری و ساری شد، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا برود. وی با دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه پنسلوانیا، به آمریکا رفت و علاقمند بود نزد کِنت استاد آمریکایی که در حوزه زبان‎های باستانی ایران فعالیت می‏کرد، درس بخواند اما وقتی به دانشگاه رسید (1338/1959)، کِنت فوت کرده بود و مارک درسدن از اروپا برای دروس زبان‎های ایرانی برگزیده شده بود.


مارک درسدن ختنی‎شناس بود و چون زبان ختنی با سغدی (هر دو از زبان‎های ایرانی میانه شرقی) قرابت دارد، به پیشنهاد درسدن، دکتر قریب وارد دنیای زبان سغدی شد. (جشن‎نامه بدرالزمان قریب، ص 10)
در دورهٔ لیسانس شاگرد اول شد و به مقطع دکترای رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران راه یافت. کلاس‌هایی که با استادان بنامی چون [[محمد معین]]، [[احسان یارشاطر]]، [[پرویز ناتل خانلری]] و [[ابراهیم پورداود]] گذراند، دریچهٔ جدیدی از ادبیات و تاریخ ایران را به روی او گشود و بدرالزمان به زبان‌های باستانی و میانه ایران علاقمند شد. پس از یک سال، بنا به علاقه‌اش به زبان‌های پهلوی و اوستایی و برای شناخت ریشه فرهنگ‌های ایرانی با گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا راهی آمریکا شد و در آنجا به پیشنهاد مارک دِرسدِن استاد ایران‌شناسی‌ که «خُتَنی‌شناس» بود، وارد دنیای پر رمز و راز زبان سغدی شد. این هر دو زبان، در شمار زبان‌های ایرانی میانهٔ شرقی است. <ref name=''جشن‌نامه''>جشن‌نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ص ۱۰، ۱۳۸۷.</ref>
وی می گوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم». (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص7).


ایشان علاوه بر آموختن دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه، آواشناسی را نیز فراگرفت، همچنین نزد پرفسور نورمَن براون دو سالی سنسکریت خواند. زبان‎شناسی هند و اروپایی را نیز نزد دکتر هونیگزوالدز که اصلیتی آلمانی داشت، آموخت و در سال 1339/1960 فوق‎لیسانس گرفت.  
قریب دلش می‌خواست دانش جدیدی را تجربه کند که در کشورش کمتر شناخته‌ شده بود تا بتواند از این رهگذر خدمتی کند. به‌همین‌سبب هفت سال دوری و رنج غربت را بر خود هموار کرد تا با توشه‌‌ای غنی از یافته‌ها و آگاهی‌های نو به وطن بازگردد و اثربخش باشد.
دکتر قریب پس از دریافت مدرک فوق‎لیسانس به دلیل رنج غربت و دوری از خانواده و سفر علمی استادش درسدن به هند، تصمیم داشت به ایران بازگردد و رشته دکترای ادبیات فارسی را ادامه دهد، اما برادرش شمس الدین قریب که در آن زمان مقیم کانادا بود و در سفارت کار می‎کرد، به عنوان یکی از مشوقان بزرگ زندگی تصحیلی وی، خواهر را تشویق کرد با تحمل رنج غربت و تنهایی، در آمریکا بماند و ادامه تحصیل بدهد. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص7)
پس از گرفتن مدرک دکترا از آمریکا، در سال ۱۳۴۴ راهی وطن شد. به ایران که بازگشت در دانشگاه پهلوی شیراز مشغول تدریس شد تااینکه برای فرصتی مطالعاتی مجدداً، به آمریکا رفت. سال ۱۳۵۰ که به ایران بازگشت، گروه زبان‌شناسیِ همگانی و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی در دانشگاه تهران تأسیس شده بود. فرصت مغتنمی بود که بدرالزمان قریب به تهران منتقل شود. وی نزدیک سی سال تدریس کرد و یافته‌هایش را در اختیار شاگردانی قرار داد که بسیاری از آنان نظیر زهره زرشناس اکنون در زمره استادان برجسته در حوزهٔ زبان‌‌شناسی به‌شمار می‌روند.


دکتر قریب پس از آن به میشیگان رفت و در آنجا به مدت یکسال 13661/1960 آواشناسی، ساخت واژه و زبان‎شناسی هند و اروپایی خواند و از محضر ایلام‎شناس بزرگ و متخصص فارسی باستان پرفسور جرج کامرون بهره برد.
بدرالزمان قریب در سال ۱۳۷۷ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در سال ۱۳۷۸ سرپرست گروه گویش‎شناسی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۳ نیز مدیریت گروه زبان‎های ایرانی را به‌عهده گرفت.<ref name=''جشن‌نامه''/>
«یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی می‎داد.. می‎گفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا درباره فارسی باستان با هم حرف بزنیم. من می‎رفتم به دفترش و او لیتکسهایی (نوعی گرده‎بردای) که از بیستون آورده بود و در گوشه‎ای از دفترش قرار داشت باز می‎کرد و می‎گفت می‎توانی اینها را بخوانی و وقتی من می‎خواندم خیلی خوشش می‎آمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکس‎ها صحبت می‎کرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و درباره خط میخی و فارسی باستان با او بحث داشته باشم». (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص8)


در سال 1340/1961 با استفاده از بورس شاگر اولی دوره لیسانس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، توانست از دانشگاه برکلی پذیرش بگیرد و تا سال 1342/1963 نزد والتر هنینگ -یکی از نوابغ ایرانشناسی که به علت کسالت از لندن به دانشگاه برکلی منتقل شده بود- سغدی، پارتی، فارسی میانه تورفانی و دیگر مباحث زبان‎شناسی ایرانی خواند. (جشن‎نامه بدرالزمان قریب، ص 10)
[[پرونده:Zaban khamosh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> زبان‌های خاموش </center>''']]
قریب آثار و تألیفاتی دارد که «فرهنگ سغدی» در دو جلد مشهورترین آن‌هاست. این کتاب تاکنون دو بار تجدید چاپ شده است. اثر یادشده حاوی واژگان و لغات و ترکیبات سغدی است. واژگان متعدد سغدی از متون بودایی، مانوی و مسیحی استخراج و در این فرهنگ گردآوری شده است. بسیاری از متون کهن ایرانی با بهره‌گیری از این فرهنگ، تصحیح و خوانده شده‌ است. کتاب '''زبان‌های خاموش''' اثر یوهانس فریدریش که قریب با همکاری یدالله ثمره آن را ترجمه کرده است، از دیگر آثار مهم وی به‌‌شمار می‌رود. «فرهنگ سغدی» در ۱۳۷۴ و «زبان‌های خاموش» در ۱۳۶۶ به‌عنوان ''کتاب سال'' جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.


دکتر قریب به اصرار پروفسور هنینگ، ودا را نیز نزد پروفسور رامِنو آموخت. همچنین از کلاس‎های درس زبان‎شناسی هند و اروپایی پروفسور بیلز نیز بهره برد.
قریب در ۱۳۷۷ از طرف [[انجمن آثار و مفاخر فرهنگی]] و در ۱۳۸۱ از طرف سازمان صداوسیما به‌عنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده شد و به پاس خدمات ارزنده علمی‌اش در دی‌ماه۱۳۸۷، هفدهمین قالیچه ابریشمی [[جایزه ادبی‌تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار]] را دریافت کرد.
با بازگشت مارک درسدن از هند به پنسلوانیا در سال 1342/1963 دکتر قریب نزد وی رفت و ادامه رساله خود را به اتمام رساند. قریب با راهنمایی درسدن از رساله‎اش با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» دفاع کرد و در سال 1965/1344 از دانشگاه پنسلوانیا با مدرک دکتری فارغ‎التحصیل شد. (جشن‎نامه بدرالزمان قریب، ص 10)


دکتر قریب دو واحد از زبان‎شناسی هند و اروپایی را در پنسلوانیا، دو واحد در میشیگان، دو واحد در کالیفرنیا گذراند.
استاد قریب در ۷مرداد۱۳۹۹ و بعد از سال‌ها تلاش و فعالیت، در سن ۹۱سالگی از دنیا رفت.<ref name=''درگذشت''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.irna.ir/news/83887573/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA|عنوان= بدرالزمان قریب درگذشت}}</ref> وی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.<ref name=''خانه ابدی''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.isna.ir/news/99050806204/%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA|عنوان= پیکر بدرالزمان قریب در خانه ابدی آرام گرفت}}</ref>
بدرالزمان قریب در همان سال (1344) به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. ایشان به مدت چهار سال و نیم در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، فارسی پهلوی و تاریخ زبان فارسی تدریس کرد. سپس با دریافت فرصت مطالعاتی به آمریکا رفت و  مدتی به عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد و یک ترم نیز به عنوان محقق در دانشگاه هاروارد پژوهش کرد. پس از پایان فرصت مطالعاتی به دانشگاه شیراز بازگشت و پس از تاسیس گروه زبان‎شناسی همگانی و فرهنگ و زبان‏های باستانی در سال 1350 در دانشگاه تهران، به آنجا منتقل شد. (جشن‎نامه بدرالزمان قریب، ص 10)


قریب در سال 1377 به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی  انتخاب شد. در سال 1377 مدیر گروه گویش‎شناسی و در  سال 1381 به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد و در سال 1383 نیز مدیریت گروه زبان‎های ایرانی را به عهده گرفت.
==داستانک‎ها==
===برادر حامی خواهر===
قریب پس از گرفتن مدرک فوق‎لیسانس از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، به‌دلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم می‎گیرد راهی وطن شود تا دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران را که روزی رها کرده بود، ادامه دهد. برادر از او می‌خواهد بماند و تحصیلاتش را ادامه دهد. دلگرمی‎ها و حمایت‎های شمس‌الدین قریب، او را تشویق به ماندن و تحمل مشقت‌های راه می‌کند. برادر ترتیبی می‎دهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. اگر تشویق و ترغیب‌های شمس‌الدین نبود چه‌بسا سرنوشت دیگری برای بدرالزمان رقم می‌خورد و عرصهٔ کمترشناخته‌شده زبان‌‌های ایرانی میانهٔ شرقی همچنان محجور می‌ماند و از وجود خدمات دامنه‌دار این استاد گرانقدر محروم می‌شد.
<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>


'''''اساتید وی در ایران و خارج از کشور'''''
===سیگارکشیدن من===
دکتر معین، ذبیح الله صفا، ناتل خانلری، حسین خطیبی، جلال همایی، صورتگر، مرحوم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، عبدالعظیم خان و محمد مقدم.
بدرالزمان می‎گوید: (استادم) «هنینگ، شرق‌شناس و ایران‌شناس آلمانی و متخصص زبان‌های باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهش‌های آیین مانی از دقیقه‎ای که می‎آمد تا لحظهٔ آخر کلاس، سیگار می‎کشید و من در ساعت دوم سرم گیج می‎رفت و نمی‎فهمیدم و او هم عصبی می‎شد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آن‌ها جوابش این بود که چاره‎ای نداری جزاینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم؛ اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار می‎کشی؟! دیگر نکشیدم.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
مارک درسدن، هونیگزوالدز، نورمن براون، والتر هنینگ، هانیکس والد، پروفسور پنزل و پروفسور بیلز از جمله استاتید وی در دانشگاه های آمریکا بودند.
[[پرونده:Hening.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> والتر هِنینگ استاد ایران‌شناسی قریب در آمریکا </center>''']]
'''''هم‎شاگردی‎های او'''''
 
===کتیبه‎ٔ کشف‎شده در شیراز===
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، علاقمند بود از دانشگاه شیراز به دانشگاه تهران منتقل شود و در گروه فرهنگ و زبان‎های باستانی که تازه تأسیس شده بود، تدریس کند. خود می‌گوید: تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم.
 
کشاورزی در شیراز کتیبه‎ای بین تخت‌ِجمشید و نقش رستم پیدا می‎کند و این مطلب را به موزه تخت‌ِجمشید اطلاع می‎دهد. از موزه با دکتر قریب ارتباط می‌گیرند و از وی می‎خواهند آن را بخواند. قریب پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه می‎رسد که قطعه یافت‌شده شبیه کتیبهٔ نقش‌ رستم در آرامگاه داریوش و متعلق به خشایارشاه است.
وی می‎گوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمت‎هایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آن‌ها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهٔ آن واژه‌ها را نیز یافتم... . این مقاله به‌صورت سخنرانی در نشریهٔ «فرهنگ ایران باستان» در سال ۱۳۴۶ و بعد در مجلهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۷ و در سال ۱۹۶۸ نیز به‌انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا به‌چاپ رسید.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
 
===همهٔ عمر درس خواندم===
آثار علمی قریب که خود نشان از تلاش‌های بی‌وقفه او در امر پژوهش و تحقیق دارد، بیانگر روح تشنه او برای کشف دنیای جدیدی از زبان‌های خاموش بود که طی سالیان دراز مغفول مانده بود. او همهٔ عمر را صرف خواندن و نوشتن و پژوهش کرده و به‌قول خودش غیر از این هم کار دیگری نکرده است. می‌گوید: «من تنها درس خواندم و کتاب نوشتم و جز این کار دیگری هم نکردم.»<ref name=''شب قریب''>[http://bukharamag.com/1396.07.20858.html| بخارا و شب قریب]</ref>
 
[[پرونده:Dictionary.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> فرهنگ سُغدی </center>''']]
=== بازتاب جهانی اثر قریب===
محمد شکری فومنی شاگرد قریب که روزگاری را در کنار این استاد گذرانده و از او چیزها آموخته، می‌گوید یکی از مشخصه‌های اصلی آثار قریب جهانی‌بودن آن است و هنوز فرهنگ سغدی، رساله دکتری وی در تمام دنیا به‌عنوان منبع درسی در حوزهٔ زبان‌شناسی به‌ویژه سغدی‌شناسی استفاده می‌شود. او که برای ادامه تحصیل به آلمان رفته می‌گوید: «روز اول که به دانشکده رفتیم، پایان‌نامۀ استاد قریب را جلوی ما گذاشتند و گفتند که ابتدا باید درستان را با این متن آغاز کنید! البته که آلمان‌‌ها، روس‌ها و انگلیسی‌ها خیلی خوب کار می‌کنند و دانشمندان بسیاری در سطح جهان داریم؛ ولی این منبع به‌عنوان منبع درجۀ یک برای محصلان این رشته است.»
<ref name=''شب قریب''/>
 
====هنر بی‌ریا====
قریب درباره آرزوها و ایده‌آل‌هایش می‌گوید «من در همه زمینه‌های زندگی (ایده‌آلیست) بوده، جهانی جز درون خود نمی‌یابم. در چنین جهانی هنری را می‌پسندم که از هرگونه تکلف و ریا و آز و شهوت و هرزگی دور و اجتماعی که در آن بیدادگری نیست، بوده باشد». <ref name=''زنان سخنور''/>
 
==زندگی و تراث==
===سال‌شمار زندگی علمی===
'''۱۳۰۸''': تولد در تهران، دبستان و بخشی از دبیرستان در مدرسه منوچهری.{{سخ}}
'''۱۳۳۳''': ورود به دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات، رشتهٔ ادبیات فارسی.{{سخ}}
'''۱۳۳۶''': اخذ لیسانس ادبیات فارسی با رتبهٔ اول و آغاز دوره دکتری.{{سخ}}
'''۱۳۳۸''':‌ بعد از یک سال تحصیل در دوره دکتری، استفاده از محضر استادان و اخذ چند شهادت‌نامه، موفق به گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا.
 
'''۱۳۳۸تا۱۳۳۹''' (۱۹۵۸): آغاز تحصیل و پژوهش در رشته زبان‌های شرقی دانشگاه پنسیلوانیا، دانشکده کارشناسی ارشد علوم‌ِانسانی، با توجه ویژه به زبان‌های باستانی ایرانی و سنسکریت (استادان: مارک دِرسدِن و نرمان بروان) و دروس آغازی زبان‌شناسی.
 
'''۱۳۴۰''' (۱۹۶۰): اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد از دانشگاه پنسیلوانیا (اتمام دوره بورس).{{سخ}}
'''۱۳۴۰''' (۱۹۶۰تا۱۹۶۱): انتقال به دانشگاه میشیگان (آن اربور)، مسئول کار ترجمه برای پرداخت شهریه دانشگاه و استفاده از دروس زبان‌شناسی و زبان‌شناسی تطبیقی.
 
'''۱۳۴۱تا۱۳۴۳''' (۱۹۶۱تا۱۹۶۳):‌ انتقال به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای استفاده از محضر استاد هِنینگ که همان سال از لندن به آنجا منتقل شده بود. دو سال پژوهش فشرده زبان‌های ایرانی باستان، میانه، سنسکریت (ودا) و زبان‌شناسی هندواروپایی.
 
'''۱۳۴۲تا۱۳۴۳''' (۱۹۶۳تا۱۹۶۵): بازگشت به دانشگاه پنسیلوانیا برای تکمیل پایان‌نامه دکتری «ساختار نظام فعل در زبان سغدی» به راهنمایی دکتر مارک درسدن.
 
'''۱۳۴۶''' (۱۹۶۵):‌ اخذ مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا.{{سخ}}
'''۱۳۴۴تا۱۳۵۰''': استخدام با عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی شیراز، اخذ رتبه دانشیاری.{{سخ}}
'''۱۳۴۸''': اخذ رتبه دانشیاری.{{سخ}}
[[پرونده:Garib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> بدرالزمان قریب استاد دانشگاه تهران </center>''']]
'''۱۳۴۸تا۱۳۴۹''' (۱۹۶۹تا۱۹۷۰): استاد مدعو در دانشگاه یوتا و محقق در دانشگاه هاروارد آمریکا و استفاده از سمینار دکتر ریچارد فرای.{{سخ}}
'''۱۳۵۰''': بازگشت به دانشگاه پهلوی و انتقال به دانشگاه تهران، گروه زبان‌شناسی همگانی و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشکدهٔ ادبیات.{{سخ}}
'''۱۳۵۰تا۱۳۸۲''': تدریس زبان‌های ایرانی باستان و میانه مقطع کارشناسی‌ارشد و دکتری در گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران.{{سخ}}
'''۱۳۷۴''': اخذ رتبهٔ استادی از دانشگاه تهران.{{سخ}}
'''۱۳۷۷''': عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.{{سخ}}
'''۱۳۷۸''': مدیرگروه گویش‌شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.{{سخ}}
'''۱۳۸۱''': بازنشستگی از دانشگاه تهران.{{سخ}}
'''۱۳۸۳''': مدیرگروه زبان‌های ایرانی و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسی باستان.{{سخ}}
'''۱۳۸۵''': عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرةالمعارف اسلام.{{سخ}}
'''۱۳۸۶''': عضو افتخاری انجمن ایران‌شناسی اروپا.{{سخ}}
 
===رویدادهای زندگی===
بدرالزمان قریب، زاده ۱۳۰۸ در تهران است. پدربزرگ وی ''محمدحسین شمس‎العلما قریب'' ادیبی دانشمند و شاعر بود و کتاب‎هایی در حوزه معانی دارد؛ نظیر «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان، معصومه (ضیاءالملوک) نام داشت و دارای معلومات قدیمه و آشنا به زبان فرانسه و تازی بود. ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگی‌سیاسی شناخته می‌شد که با وجود علاقمندی به ادبیات به‌ویژه شاهنامه، تمام عمر را در وزارت خارجه صرف کرد. پدر، که عضو شورای عالی سیاسی و مدیر کل سابق وزارت امور خارجه و از لیسانسه‌های مدرسه علوم سیاسی تهران بود، همواره فرزندانش را به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق می‎کرد. <ref name=''زنان سخنور''> کتاب زنان سخنور، ص ۱۹، ۱۳۳۵</ref>
 
[[عبدالعظیم قریب گَرَکانی]] ادیب معاصر ایرانی و بنیان‏‌گذار ''دستور زبان فارسی نوین''، عبدالکریم قریب پدر علم زمین‌شناسی ایران و دکتر محمد قریب بنیان‌گذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان بدرالزمان بودند و تقریباً باهم ارتباط نوه‌عمویی داشتند.<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
[[پرونده:Mohamad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> محمد قریب بنیان‌گذار علم پزشکی کودکان{{سخ}}از اقوام بدرالزمان قریب </center>''']]
 
دوران دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) سپری کرد. در آنجا با زبان فرانسه هم آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و دیپلم طبیعی خود را گرفت. بنا داشت در دانشگاه رشتهٔ پزشکی بخواند؛ اما علاقه به ادبیات، راهی دیگر پیش رویش گذاشت. «باید بگویم همیشه به دو  چیز  علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
قریب در همان سن جوانی که دانشجوی دانشگاه تهران بود، درباره دانش خود معتقد بود: «آن اندازه بدانم که بدانم که ندانم، میزان معلومات نسبی است. من وقتی خود را با دیگران میسنجم می‌بینم چندان بیسواد نیستم و چون در خود فرو می‌روم جهل مرکب می‌یابم. زبان فرانسه را آنچنان‌که خوب بگویم و خوب بنویسم و خوب دریابم می‌دانم. انگلیسی را نیز آن‌چنان که بتوانم اندکی بگویم، خوب دریابم و بخوانم و زبان تازی را هم به‌اندازه‌ای که بتوانم دریابم». <ref name=''زنان سخنور''/>
 
یک سال از تحصیل بدرالزمان در دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران گذشت. اشتیاقش برای شناخت هرچه بیشتر زبان‌های باستان و میانهٔ ایران هم‌زمان شده بود با کشف متون جدیدی در چین. تااینکه علاقه به شناسایی ریشه‌های فرهنگ و تاریخ ایرانی او را راهی آمریکا کرد و در آنجا تصمیم گرفت بر روی زبان سغدی به‌طور تخصصی کار کند. خود می‌گوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم.»<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
 
قریب علاوه‌بر آموختن دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه، آواشناسی، سنسکریت و زبان‎شناسی هندواروپایی هم می‌خواند. در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) فوق‎لیسانس می‌گیرد. یک‌‌ سالی به دانشگاه میشیگان می‌رود و ضمن کار پژوهشی، در کلاس‌های مختلف زبان‌شناسی و ساخت‌واژه شرکت می‌‌کند. از این رهگذر با استادان بزرگی مانند جرج کامرون عیلام‌شناس که تاریخ عیلام را نوشته، آشنا می‌شود. «یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی می‎داد. می‎گفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا دربارهٔ فارسی باستان باهم حرف بزنیم. من می‎رفتم به دفترش و او لیتکس‌هایی (نوعی گرده‎بردای) که از بیستون آورده بود و در گوشه‎ای از دفترش قرار داشت باز می‎کرد و می‎گفت می‎توانی این‌ها را بخوانی و وقتی من می‎خواندم، خیلی خوشش می‎آمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکس‎ها صحبت می‎کرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و دربارهٔ خط میخی و فارسی باستان با او بحث کنم».<ref name=''مصاحبهٔ قریب''/>
 
دکتر قریب دو سالی هم با استفاده از بورس شاگرد اولی دورهٔ لیسانس دانشگاه تهران، در دانشگاه برکلی آمریکا مشغول به تحصیل می‌شود و تجربه‌های زیادی نزد والتر هنینگ یکی از نوابغ ایران‌شناسی کسب می‌کند. به اصرار استاد،  ودا را نزد پروفسور رامِنو می‌‌خواند و از کلاس‎های درس زبان‎شناسی هندواروپایی پروفسور بیلز هم بهره می‌برد؛ اما برای تکمیل دکتری به دانشگاه پنسیلوانیا برمی گردد و رساله‎اش را با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» زیر نظر درسدن، به‌پایان می‌رساند.<ref name=''جشن‌نامه''/>
 
قریب در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. مدتی بعد برای فرصتی مطالعاتی به آمریکا رفت و ضمن پژوهش در دانشگاه هاروارد، به‌عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد. پس از آن، به ایران بازگشت و بعد از تأسیس گروه زبان‌شناسى همگانى و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانى در دانشگاه تهران، نزدیک به سی سال از عمر خود را صرف تدریس و پرورش نسل جدید علاقمندان به زبان‌شناسی کرد.
[[پرونده:Amozagar.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center>ژاله آموزگار در مراسم نکوداشت قریب </center>''']]
 
=== قریب از نگاه دیگران===
====[[ژاله آموزگار]]====
آموزگار، قریب را «بانوی دانشمند» می‌داند و درباره او می‌گوید: «دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصت‌ها را از دست نداد و درعین‌حال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است .وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب به‌عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم می‌توانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگی‌اش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛از او سپاسگذاریم.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili|عنوان = بانوی دانشمند}}</ref>
 
====[[کتایون مزداپور]]====
مزداپور پس از انتشار فرهنگ سغدی در وصف آن گفت: «این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه می‎گویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانه‎روزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبان‎شناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref>
 
====[[زهره زرشناس]]====
«بانویی فرزانه که جایگاهی ویژه و بسیار تأثیرگذار در حوزۀ مطالعات ایران باستان دارند. استاد به نیروی دانش نشان دادند که جنس برتر و فروتر وجود ندارد؛ زن و مرد هر دو انسانند و انسان دانا و خردمند، قابل احترام است. [فرهنگ سغدی] واژه نامه‌ای که در جهان زبانشناسی تاریخی، کاری منحصربه‌فرد است؛ گنجینۀ عظیمی از واژه‌ها و ترکیبات زبان سغدی را در اختیار پژوهشگران این زبان و دیگر زبان‌های کهن ایرانی و رشته‌های وابسته می‌گذارد و می‌توان آن را به مثابه ابزار اصلی برای مطالعۀ زبان‌های ایرانی به‌کار برد.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = بانویی فرزانه}}</ref> این‌ها صحبت‌های زرشناس درباره قریب است.
 
====[[یدالله ثمره]]====
ثمره، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بدرالزمان قریب را فردی «مهربان» و «احساسی» و درعین‌حال «دقیق» و «موشکاف» توصیف می‌کند. «ایران‌دوستی فوق‌العاده» او را تحسین می‌کند و می‌گوید: «شاید ایشان یکی از نادر کسانی باشند که تا این حد به فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران علاقه دارند و نیز در این زمینه تا این حد مطالعه کرده باشند. تخصص ایشان در زبان سُغدی است و زبان سغدی هم یکی از زبان‌های بسیار قدیمی و باستانی ایران است که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد.»  <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364‏|عنوان = بدری ایران‌دوستی فوق‌العاده است}}</ref>
 
====محمد شکری فومنی====
«خانم پروفسور بدرالزمان قریب، یگانه دانشمند سغدی‌شناسی هستند که کرسی این زبان را در دانشگاه تهران گذاشتند؛ و تا آخرین روزهایی که در این دانشگاه تدریس می‌کردند، مبحث درس سغدی در اختیارشان بود. تمام اشخاص این رشته یا شاگردان بلافصل ایشان بودند یا شاگرد شاگردانشان. ارزش آثار خانم قریب در سطح جهانی است.» این گفته‌های فومنی درباره استادش است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = یگانه دانشمند سُغدی‌شناس}}</ref>
 
====[[محمدرضا نصیری]]====
نصیری فروتنی، گشاده‌رویی، دقت، جدیت و مهربانی را از ویژگی‌های شاخص بدرالزمان قریب برمی‌شمارد و معتقد است: «در جهان‌بینی این بانوی آزاده، پیر و بُرنا یکسان است، همه عزیزند، همه را دوست دارد. کینه‌ای به دل راه نمی‌دهد. ساده‌زیستی از صفات بارز اوستٰ. از تنگ‌نظری‌ها، حسادت‌ها و کینه‌توزی‌ها که رسم روزگار ماست به دور است.» <ref>  زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1393.</ref>
 
====[[مهدی محقق]]====
محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، قریب را بانویی از «خاندان علم» توصیف کرده و می‌گوید: دکتر قریب در حوزهٔ تخصص خود از سرآمدان هستند و علاوه‌بر تحصیل در نزد اساتید و بزرگان بنام ایران، فرصت تلمذ نزد اساتید بزرگ جهان را هم داشته است و به این جهت ایشان هم فضائل اکتسابی دارند و هم فضائل موروثی که از خاندان بزرگ شمس‌العلما گرکانی به‌ ارث برده‌اند. محقق همچنین در شجاعت و قدرت او را به «شیر» تشبیه می‌کند و می‌گوید: «اگرچه ظاهر او ضعیف و لاغر است ولی درون او یک شیر ژیان است.» <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = بانویی از خاندان علم}}</ref>
 
[[پرونده:Nekodasht.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|راست|'''<center>بزرگداشت بدرالزمان قریب{{سخ}}در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی</center>''']]
 
===یادمان‌ها و بزرگداشت‎ها===
====بزرگداشت====
بزرگداشت بدرالزمان قریب ۸آذر۱۳۹۳ در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. [[ژاله آموزگار]]، زهره زرشناس، [[مهدی محقق]] و سایر اساتید و پژوهشگران در این مراسم درباره خدمات علمی دکتر قریب صحبت کردند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = نکوداشت بدرالزمان قریب}}</ref>
 
[[پرونده:Shabe gharib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center>شب بدرالزمان قریب</center>''']]
====[[شب بخارا]] برای بدرالزمان قریب====
۲۸شهریور۱۳۹۶ سیصد و هشتمین شب از مجموعه شب‌های مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به شب بدرالزمان قریب اختصاص یافت. در این مراسم که به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد دکتر بدرالزمان قریب برگزار شد، ژاله آموزگار، دکتر زهره زرشناس، دکتر [[مهدخت معین]]، دکتر [[حسن انوری]]، دکتر یدالله ثمره، دکتر کتایون مزداپور حضور داشتند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html|عنوان = بخارا و شب قریب}}</ref>
 
====بانویی میان زبان‌های خاموش====
بزرگداشت بدرالزمان قریب به‌عنوان چهره ماندگار زبانشناسی ایران، ۲۹ دی ماه ۱۳۹۷ در تالار فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد. دکتر [[ژاله آموزگار]]، [[زهره زرشناس]]، حداد عادل و سایر اساتید زبان‌شناسی درباره شخصیت و خدمات علمی و فرهنگی قریب سخنرانی کردند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://www.nlai.ir/enterprise-news/-/asset_publisher/5Xxp6q5vfs9r/content/--6114/pop_up?_101_INSTANCE_5Xxp6q5vfs9r_viewMode=print|عنوان = بانویی میان زبان‌های خاموش}}</ref>
 
===جوایز===
* کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه کتاب زبان‌های خاموش (۱۳۶۶).
* کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
* کتاب سال سازمان میراث فرهنگی برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
* چهره ماندگار در همایش دوم چهره‌های ماندگار (۱۳۸۱).
* هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزهٔ ادبی‌تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار (۱۳۸۷).
 
===بنیان‌گذاری===
بدرالزمان قریب بانی و مؤسس نخستین کرسی آموزش زبان سغدی از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://anjom.ir/publication/bozorgdashtha/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili-t|عنوان = بانی کرسی آموزش زبان سغدی}}</ref>
 
===زمینهٔ فعالیت===
بدرالزمان قریب زندگی خود را صرف فراگیری زبانی کرد که به گفته محققان، هزار سال زبان جاده ابریشم بود. زبان سغدی یکی از شاخه‌های زبان‌های ایرانی میانه به‌شمار می‌رود. بسیاری از متون کهن مانوی، بودایی و مسیحی به این زبان نوشته شده که با رمزگشایی از آن‌ها می‌توان به ظرایف و طرایف فرهنگی و ادبی ایران پی برد.
 
====کتاب====
قریب بخش اعظم حیات علمی خود را صرف نگارش مقالات تخصصی کرده است، «روایتی از تولد بودا» تنها کتاب دیگرش پس از فرهنگ سغدی به‌شمار می‌رود که در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://article.tebyan.net/28601/-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%AA%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%A7-|عنوان = روایتی از تولد بودا}}</ref>
 
====ترجمه====
ترجمه کتاب و مقالات انگلیسی به‌فارسی نیز از دیگر حوزه‌های فعالیت بدرالزمان قریب است. ترجمه کتاب «زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، با همکاری دکتر یدالله ثمره نمونه‌ای از آن‌هاست. این کتاب در سال ۱۳۸۱ برای سومین بار تجدید چاپ شد.
 
====مقالات====
عمده فعالیت قریب نوشتن مقالات تخصصی درباره یافته‌های نو از زبان‌های ایرانی باستان و میانه به ویژه سغدی بود. وی بیش از ۴۰ مقاله به زبان‌های فارسی و انگلیسی نوشته است. «كشف كتيبه پهلوى در چين» ‎و «كتيبه تازه يافته خشایارشا» از نمونه مقالات وی به‌شمار می‌رود.
 
====قریحهٔ شعرگویی====
بدرالزمان گرچه همه توش و توان خود را صرف کسب دانش در حوزه زبان‌های باستانی، فرهنگ و تاریخ ایران کرده است، اما طبع بلند، روح لطیف و ذوق سرشار او فراتر از واژهای فراموش شده در طول روزگاران کهن، است. حس لطیفش از دریچه‌ای دیگر نظاره‌گر جهان است. او دلبسته طبیعت است و نوروز و پاییز و بهار و دشت و کوه همگی جایگاه ویژه‌ای در شعرش دارند.
قریب اشعار بسیاری دارد. البته که شعرش خالی از طنز نیست و مسائل فلسفی نیز در آن دیده می‌شود. او مسائل فلسفی را در شعرش مطرح می‌کند و بعد آن‌گونه که می‌اندیشد به آن‌ها پاسخ می‌دهد.
<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.ettelaat.com/etiran/index.php/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%90-%D8%B3%D9%8F%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87/ ‏|عنوان = بدر سغدیانه}}
</ref>
 
قریب می‎گوید: «اولین شعر جدی را حدود چهارده‌سالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید»:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|که آن با زبان جور منت کشید| به این بی‎زبان روزی و نان رسید}}{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
او که پس از ورود به دنیای زبان‌های باستانی، دیگر چندان به ادبیات نپرداخت، گاهی شعر می‌گوید اما معتقد است که کار جدی کردن و فرهنگ‌نویسی با شعر فرق دارد.
 
«واقعاً روزی که روی یک واژه کار می‎کنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت می‎شوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بی‎تاب می‎شدم، به کوه و صحرا می‎زدم و شعر می‎گفتم.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۷</ref>
 
ادبیات در کارهای قریب به انجام كارهاى تطبيقى، مقايسه آنچه در متون مانوى آمده با آنچه در متون عرفانى فارسى آمده است، مقايسه اندرزنامه‌های قبل و بعد از اسلام و نمونه‌هایی از این‌ دست محدود شده است. متن بسيار كوچكى از داستان‌های رستم را كه در سغدى پيدا شده با متن شاهنامه مقايسه كرده، همچنين نشان داده نظامى در هفت‌پیکر سنت قديم مانوى را مبنی‌بر ارتباط روزهاى هفته با سيارات، حفظ كرده است. <ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8|عنوان = تحقیقات تطبیقی قریب در حوزهٔ ادبیات}}</ref>
 
=====سروده‌ای برای مصدق=====
او که دلبسته وطنش بود و پس از سال‌ها تلاش و یادگیری در خارج از کشور، عشق به میهن و نیاکان او را به ایران بازگرداند، شعری نیز برای مصدق سروده است. بدرالزمان قريب در اوايل دانشجويى متأثر از كودتاى ۲۸مرداد، با علاقه به دكتر مصدق به‌عنوان كسى كه از حقوق اين مملكت دفاع كرده، قصیده‌ای را براى او می‌گوید و توسط دكتر محمد قريب كه از فامیل‌های نزديكش بود و دوست مهندس بازرگان، آن را به دكتر مصدق می‌رساند:
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|اى روشنى ديدهٔ ايران چگونه‌ای؟| تنها نشسته گوشه زندان چگونه‌ای؟
<ref>[https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8| سروده‌ای برای مصدق]</ref>}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
بخشی از اشعار بدری که در ایام جوانی سروده است در کتاب [[زنان سخنور]] نوشته علی‌اکبر مشیرسلیمی برای نخستین بار به زیور چاپ آراسته شد.
بدری تخلص شعری او است. بدرالزمان بیشتر پیرو سبک کلاسیک بوده و طبع روانی دارد. ترانه‌هایش به‌ویژه منظومه‌های «سیل‌زده» ، «سنگتراش» و «شمع» شورانگیز و دارای مضمون‌های تازه و لطیف است. بر روی هم شعرهای او با ترانه‌های زمان کوچکیش به یک‌هزار بیت می‌رسد. قطعات «شمع»، «نشان دردمندی»، «پیروزی رقیب»، «بر سر مزار حافظ»، «آرامگاه مهتاب»، «رهایی»، «دست از دل بیقرار بردار»،‌ آزادی خویشتن به دست آر»، «سیل‌زده» و «سنگتراش ژاپونی» از قطعات شعری چاپ‌شدهٔ بدری هستند.<ref> زنان سخنور،‌ ص ۲۰ تا 34.</ref>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''بر سر مزار حافظ'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|بر مزار حافظ امشب، عشق برپا کرده بزمی|سینه می‌سوزد چو شمعی، دیده میبارد گلابی}}
{{ب|زهره می‌خواند بچنگ شعر افسونگر سرودی|ساقی مهتاب می‌ریزد بجام دل شرابی}}
{{ب|ماهتاب از بوسه حاف‌ظ خیال‌انگیز گشته|سرو مست از بوسه مهتاب افسون خیز گشته}}
{{ب|روح من از بوسهشعر تو سرمست و سبکی|همچو می از ساغر مسحور تن لبریز گشته}}
{{ب|حافظ امشب با تو دارم داستان جانگدازی|ماجرای تلخکامی‌های عمر بی‌نصیبی}}
{{ب|دردناک افسانه افسون قلب پاکبازی| پای‌بند رشته مهری- گرفتار فریبی}}
{{ب|خیز و در آئینه اشکم، نظر کن داستانم|در تف آهم ببین خورشید عشق سینه‌سوزم}}
{{ب|بحر طوفانزای عمرم، موج خون‌پالای دردم|آسمان رنگ‌رنگ روزگار غم‌فروزم}}
{{ب|من نه آن سنگم که با سیلی قضاخامش نشینم|موج بیتابم که تن از بند پستی میرهایم}}
{{ب|میخورم بر صخره‌های رنج و درد اما سبکسر|باز برمی‌گردم و در تنگنا، ره می‌گشایم}}
{{ب|آرزو بودم سراپا تاختم هر دم بسوئی|گِرد دنیا گشتم اندر جستجوی رنگ و بوئی}}
{{ب|رنگ و بو هرگز نشد آغشته با سرکش سرشتم|ساختم با انتظاری سوختم در آرزوئی}}
{{ب|نکته‌ای استاد عشق آموختم از راز پنهان|تا ندارم فاش آن‌ را مهر بر بستم زبان‌ را}}
{{ب|کاروان رفت و من از بس کُندگامی بازماندم|ای نسیم شوق رحمی ماندگان کاروان را}}
{{ب|من چراغی بودم افتاده بدست تیره راهی|تا نمایم راه او در تندباد غم نشینم}}
{{ب|سینه را کردم سپر در سنگباران حوادث|از خطر آسودم اما شیشه دل را شکستم}}
{{ب|نغمه بودم در گلو و از هم شکستم ناله گشتم|خنده بوم گم شدم در سیل اشک بیقراری}}
{{ب|نغمه بودم ناله گشتم خنده بودم گریه گشتم|چیست آخر سرنوشتم زین پریشان‌روزگاری}}
{{ب|قطره‌ای بودم ز ابر شوق بر دریا فتاده|خونِ دل خورده بموج رنج و محبت سرنهاده}}
{{ب|تشنه بر دریا رسیده زهر سختی‌ها چشیده|بازگشته تشنه‌تر دیرینه شوق از دست داده}}
{{ب|در دیار آشنا ناآشنا ماندم زمانی|ز آشنایان دور با ناآشنا دمساز گشتم}}
{{ب|مرغ رؤیایم که زهرآلود تیر رشک خوردم|خار غم بوسیدم و مستانه در پرواز گشتم}}
{{ب|سردیم منگر که روزی آتشین دل شعله بودم|زآن جهد رنگ فروغی از دل خاکستر من}}
{{ب|سنگ خاموشم که بر گور تمنا خفته باشد|گرچه لالم نقش رویم فاش دارد گوهر من}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''رهایی'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|ای مرغک پرشکسته تا چند|در کنج قفس خزیده‌ای زار}}
{{ب|تا چند بعهد دوست پابند|دربسته بروی خود ز اغیار}}
{{ب|بیگانه ز آشنا به، پیوند|تنها شده دوست با غم یار}}
{{ب|برخیز و گشای‌پای از این بند|چون دست نمی‌رسد بدلدار}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''شاعر'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|با تؤام بی‌خبر ز خویشتنم|بی تو در آتش است خسته تنم}}
{{ب|یاد آن یار کردم از دل دور|غیر نام تو نیست بر دهنم}}
{{ب|خواهم امشب به اشک غم شویم|ننگ این عشق شوم از بدنم}}
{{ب|تا توئی در برابر نظرم|برنیاید صدا ز من که منم}}
{{ب|گر بدین سوز دل روم در خاک|بویت آید ز سوخته کفنم}}
{{ب|تا تو هستی شب غمم سحر است|دلم از هر چه جز تو بیخبر است}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''سنگ‌تراشی ژاپونی'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|سنگتراشی ز سحر تا به شب|سنگ همی کَند بِرنج و تعب}}
{{ب|سود کم و زحمت جانکاه داشت|پشت خم و سینه پر آه داشت}}
{{ب|روزی از آن کار پر از رنج و درد|خسته برآورد ز دل آه سرد}}
{{ب|کای فلک این شیوه بیداد چیست|چند در این رنج ببایست زیست}}
{{ب|چند زنم تیشه بدامان کوه|من ز وی و کوه ز من در ستوه}}
{{ب|چند بباید پی دینار پنج|خرد شود پشت من از بار رنج}}
{{ب|بار خدایا چه شود گردمی|بر من مسکین کرم آری همی}}
{{ب|تا که توانگر شوم و بی‌نیاز|صاحب جاه و حشم و فرّو ناز}}
{{ب|تکیه زنم همچو غنی بر سریر|خوش بسرا پرده سرخ حریر}}
{{ب|ناگه از الطاف خداوند پاک|از فلک آمد ملکی سوی خاک}}
{{ب|مژده به وی داد که ای در عذاب|خیز، دعای تو شده مستجاب}}
{{ب|بهر تو آورده‌ام از آسمان|تخت روانی همه از پرنیان}}
{{ب|گشت از این مژده دل مرد رام|رفت بر آن تخت روان شادکام}}
{{ب|روز دگر موکب شاه از قضا|کرد گذر ز آن ره پر ماجرا}}
{{ب|شاه به گردونه زرین سوار|از پس و پیشش سپه بیشمار}}
{{ب|چتر طلائی بسرش سایبان|رهگذرش قبله افتادگان}}
{{ب|مرد چو دید آن سپه و فر و جاه|کوکبه شاهی و چتر و کلاه}}
{{ب|آرزوی شاهیش آمد بسر|خواست ز یزدان کله و چتر زر}}
{{ب|باز بگفتار ملک پاکزاد|کاین هوست نیز بر آورده باد}}
{{ب|شاه شد آنمرد تجمل‌پرست|رفت و به گردونه شاهی نشست}}
{{ب|جبه شاهی به تنش سایه داد|چتر طلائی بسرش سایه داد}}
{{ب|خرم و خورسند همی شد روان|تکیه بر آن جایگه خسروان}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''قهرمان شاهنامه'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|از قله‌های مهر چون باید گذر کن|جان را به تیر آرش پیک سفر کنم}}
{{ب|پروازم ار به عرصه سیمرغ ره بَرد|سرتا به پای توشه‌ره بال و پر کنم}}
{{ب|چون جام جم در آینه‌ام فرّ ایزدیست|دورش ز دست اهرمن حیله‌گر کنم}}
{{ب|چون کاوه پرچم از دل خونبار برکشم|تا پای کوه مِهر فریدون خبر کنم}}
{{ب|رُستم نی‌اَم که با پَر سیمرغِ چاره‌جو|تیری به چشم حادثه کینه‌ور کنم}}
{{ب|گر نوشدارواَم نرسانی ز مهر دوست|زین زخم آشنازده جان را هدر کنم}}
{{ب|آتشکده است سینه و جاوید آتشم|با گرمی نگاه تواَش تیزتر کنم}}
{{ب|آن قطره‌ام که گم‌شده از دست ابر غم|ترسم به دیده آیم و نقش تو تَر کنم}}
{{ب|گفتم چگونه بگذری از رهگذار عشق|گفتا سیاوشم دل و زآتش گذر کنم}}
{{ب|گفتم هزار فتنه به راهت نهفته، گفت|کیخسرواَم به پای خود این راه سر کنم}}
{{ب|گفتی که خاک زر شود از کیمیای عشق|آری به یُمن همتت این خاک زر کنم
<ref>زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ۱۳۹۳، ص ۱۴۱ تا ۱۴۲| قهرمانان شاهنامه</ref>}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
<span style="color:orange{{{1|}}};background:purple{{{2|}}}"><center>'''بیستون'''</center></span><noinclude>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}}{{ب|میراث پُر بهای کهنْ ایران|تاریخ نقش‌بسته به سنگستان}}
{{ب|ای یادگار خوب پدرهامان|نقشی به سینه داری از آن دوران}}
{{ب|جای خدای حک شده در نامت| می‌بینم استواری اندامت}}
{{ب|بر چهره فراخِ تو چندین زخم|آورده تازیانه ایامت}}
{{ب|تو بیستون نه‌ای که ستون‌هایت| تصویری از گذشته پیروزی است}}
{{ب|این زخم‌ها که بر سر و رو داری|آینه زمانِ سیه‌روزی است}}
{{ب|گرچه نشانه‌های پُر از رمزت|آماج فتنه‌ها شد و یغماها}}
{{ب|در چیستانِ گم‌شدة تاریخ|گشتی گره‌گشای معماها}}
{{ب|بار امانتی که زمانت داد|بیش از دو صد سده به نگهبانی}}
{{ب|حک کردیَش به سینه و پیشانی|این اولین نوشته ایرانی}}
{{ب|این ناله‌ها که از دل تو خیزد|اشک ستارگان به رُخت ریزد}}
{{ب|باشد ز چاه بی‌خبری‌هامان|یک قطره نَم ز مهر برانگیزد}}
{{ب|ترسم گزند تیغ زمستان‌ها|سیلیِ باد و سوزن باران‌ها}}
{{ب|از دشمنان، شراره بهتان‌ها|از ناکسان، شماتت پیکان‌ها}}
{{ب|این گنج بی‌مثال رَوَد از یادت|سیل زمانه بَرکندَت بنیاد}}
{{ب|زان خار و خس که می‌خورد اندامت| این پُر بها دفینه، دهد بر باد}}
{{ب|تندیس تو نگاره یادافروز|افتد به پرتگاه فراموشی}}
{{ب|آهنگ پُر خروش جهانگیرت|گیرد نوای پرده خاموشی <ref>زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ۱۳۹۳، ۱۴۵ تا ۱۴۶|بیستون در شعر قریب</ref>}}
{{پایان شعر}}
<center>* * * * *</center>
 
شعر <span style="color:purple{{{1|}}};background:orange{{{2|}}}">'''ماهی'''</span><noinclude> در شمار اشعار مانای ادبیات فارسی است.{{سخ}}
<span style="color:purple">بر پهنۀ فیروزگون دریا{{سخ}} تور است  گردن بند مروارید{{سخ}}
بر ماهیان گسترده دامی ژرف{{سخ}}دریای آرام و دم خورشید{{سخ}}
تور عروس زندگی زا نیست{{سخ}}این تور رقص و مرگ ماهی هاست{{سخ}}
زیبا کشاکش با دم مرگ است{{سخ}}یا آخرین دیدار با دریاست{{سخ}}
توری است جانش پود و تارش مرگ{{سخ}}بر گردن ماهی و ماهیگیر{{سخ}}
این می‌کشد تا بگذارند عمر{{سخ}}آن می کشد تا بگسلد زنجیر{{سخ}}
دریا به گوش باد می خواند{{سخ}}برگی دگرش از زندگینامه{{سخ}}
شن های ساحل زار می گریند{{سخ}}بر  ماهیان پولکین جامه{{سخ}}
در صحنۀ مرگ و تلاش زیست{{سخ}}رقصد چه زیبا وقت جان دادن{{سخ}}
یک حلقه از دور تسلسل هاست{{سخ}}با زندگانی مردن و زادن</span><noinclude>
 
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چند نمونه از اشعار قریب را در کتابی با نام «زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب» منتشر کرده است.
 
===همشاگردی‎های او===
مهرداد بهار از هم‏شاگردی‌‏های دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس باهم در یک کلاس درس خواندند. قریب معتقد است که بهار پایه اسطوره‎شناسی را در ایران گذاشت. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۶.</ref>


مهرداد بهار از هم‏شاگردی‏های دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس با هم در یک کلاس درس خواندند.
قریب معتقد است که بهار پایه اسطوره‎شناسی را در ایران گذاشت. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص6).
حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سال‎ها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتاب‎های شرق‎شناسی و ایران‎شناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر هم‎دوره‎ای دکتر قریب بود.
حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سال‎ها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتاب‎های شرق‎شناسی و ایران‎شناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر هم‎دوره‎ای دکتر قریب بود.
قریب پس از اینکه مقطع فوق‎لیسانس را در پنسلوانیا گذارند، به دلیل رنج دوری از خانواده تصمیم به بازگشت به ایران گرفت اما برادرش او را تشویق به ماندن کرد و ترتیبی داد که مادر و خواهرش به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. خاله دکتر قریب، خانم شکوه عظمی قریب در ژنو اقامت داشت و در دانشگاه آن زبان فارسی تدریس می‏کرد و هر دو یا سه هفته یکدیگر را ملاقات می‏کردند. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص8)
'''''سفرهای دکتر قریب'''''


قریب علاوه بر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت.  
===سال‎های تدریس===
وی برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرق‎شناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا به انگلیس نیز سفر کرد.
قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت نزدیک به سی سال عهده‌دار تدریس زبان‌های ایران باستان و میانه در گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، بوده است.
او در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است.
دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کرد چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، به همین دلیل شروع کرد به ترجمه متن «وسنتره جاتکه»  که روایت سغدی داستان تولد بودا بود تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال ۱۳۷۱ چاپ شد. او مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبان‎شناسی» به چاپ رسید.
<ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref>
 
===نحوهٔ آشنایی با بزرگان ایران‌شناسی===
دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانی‎شناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران ۱۹۷۵) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار می‎کردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. <ref> ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.</ref>
 
===اساتید===
====در ایران====
[[محمد معین]]، ذبیح الله صفا، [[پرویز ناتل خانلری]]، [[حسین خطیبی]]، [[جلال همایی]]، ابراهیم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، [[عبدالعظیم‎خان قریب،]] محمد مقدم و مدرس رضوی از استادان صاحب‌نام قریب در دانشگاه تهران بودند.
 
====خارج از ایران====
مارک دِرسْدِن، هونیگز والدز، نورمن براون، والتر هِنینگ، هانیکس والد، پنزل، بیلز و جورج کامرون در شمار استادان برجستهٔ وی در دانشگاه‌های آمریکا بودند.
 
===شاگردان===
زهره زرشناس، ابوالقاسم اسماعيل‌پور، مجتبى منشى‌زاده و محمد شکری فومنی برخی از دانشجويان موفق قریب هستند كه امروز هرکدام در حوزهٔ پژوهش و تحقق در زمینه زبان‌های باستانی جایگاهی دارند و در دانشگاه تدريس می‌کنند.
 
===سفرها===
قریب علاوه‌بر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت.  
بدری سه سال در کودکی و چندی در بزرگسالی در پاریس و سه سالی هم در قاهره بود.<ref name=''زنان سخنور''/>
او برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرق‎شناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا سفری به انگلیس داشت.
 
===خلقیات===
همکاران و شاگردان قریب، باتفاق او را فردی «مهربان»، «پراحساس»، «متواضع» و «ساده‌زیست» توصیف می‌کنند که در عین «نجابت» و «بزرگ‌منشی»، شخصیتی «مسئولیت‌پذیر»، «دقیق»،‌ «موشکاف» دارد و در کارهای علمی «جدی» است.
«عمق اطلاعات» و دانش وی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان از دیگر خصوصیات بارز وی است که دوست و آشنا و همکار به آن اذعان دارند. <ref>  زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، صص ۸ -۹ </ref> <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364‏|عنوان = بدر سغدیانه}}</ref>
 
===مستند پرتره قریب===
فیلم مستند پرتره دکتر بدرالزمان قریب با عنوان «زبان‎های خامومش» ۲۱دی۱۳۹۴ در باغ‌موزه نگارستان دانشگاه تهران رونمایی شد. این فیلم درباره زندگی قریب توسط منوچهر مشیری ساخته و پرداخته شده است.
 
===ناشرانی که با وی کار کردند===
قریب با انتشارات فرهنگان، اسطوره، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، طهوری،‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آویشن،‌ بنیاد شاهنامه فارسی، همکاری داشته است.{{سخ}}
کتاب فرهنگ سغدی او توسط انتشارات فرهنگان چاپ شده است. نشر اسطوره روایتی از تولد بودا را منتشر کرده است. نشر پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی نیز کتاب زبان‌های خاموش را به چاپ رسانده است.
 
===مصاحبه‎ها و گفت‌وگوها===
# تعامل جهان‌بینی و اسطوره در هنر ایران، گفت‌وگو با دکتر بدرالزمان قریب، ماهنامه کتاب ماه هنر، ش ۲۵ – ۲۶، ۱۳۷۹.
# جست‌وجو در سنت ادبی ایران باستان، گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماهِ ادبیات و فلسفه، ش ۶۸، خرداد۱۳۸۲.
# با مرگ زبان، تمدن هم می‌میرد - زبان‌های خاموش، با بدرالزمان قریب، مینا موسوی، جام جم، ۲دی۱۳۸۳.
# سغدی‌شناسی در گفت‌وگو با دکتر بدرالزمان قریب،‌ دکتر طوبی فاضلی‌پور،‌ رشد آموزش تاریخ، ش ۶۰، پاییز ۱۳۹۴.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1088773/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%B3%D8%BA%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=153.26218&rownumber=3|عنوان = مصاحبه با سغدی‌پژوه بزرگ }}</ref>
# گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، مؤلف «فرهنگ سغدی»،‌ م. تیموری، ایران‌شناخت، ش۱۰، پاییز ۱۳۷۷. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/717163/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%81-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%BA%D8%AF%DB%8C?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=158.65514&rownumber=2|عنوان = گفت‌وگو با قریب}}</ref>
# بانویی میان خطوط کهن، ساره دستاران، ایران، ۳۰خرداد۱۳۸۳
# مصاحبه با وبگاه تبیان.
 
===فهرست سخنرانی‎های قریب بعد از سال ۱۳۶۸(۱۹۹۰)===
# سی‌وسومین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، ۱۹۹۰، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica  (۱۹۹۴، جلد ۲۳، ۱۳۱- ۱۳۳) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان ۱۶ (۱۳۷۷) منتشر شد.
# سومین کنفرانس بین‎المللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، ۱۹۹۵، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».
# کنگره بین‎المللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، ۱۹۹۶/ ۱۳۷۵، با مقاله «سغدی‎ها، و جاده ابریشم»، منتشرشده در ایران‎شناخت۵ (۱۳۷۶).
# چهارمین کنگره بین‎المللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، ۱۹۷۷، با مقاله پرتوی نو  بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبان‎های ایرانی۱ (۱۳۸۴).
# کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، ۱۹۹۷، با مقاله «پژوهشی درباره واژه‎های دخیل سغدی در زبان فارسی».
# چهارمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، ۱۹۹۹، با مقاله «هفته سیاره‎ای در متون ایرانی».
# سی‌وپنچمین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، ۲۰۰۰، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایران‎باستان ۲/۱ (۱۳۸۰).
# کنفرانس بین‎المللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، ۲۰۰۲، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
# پنجمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، ۲۰۰۳، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آن‌ها با برخی از گویش‎های ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویش‎شناسی ۲/۱ (۱۳۸۳).
# افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایران‎شناسی در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۳ با ارائه دو سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبان‎های ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبان‎های ایرانی میانه غربی» (۱۳۸۱) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشه‎شناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (۱۳۸۴) و در همایش فارسی‎شناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت ۱۳۸۴. <ref>جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۵-۱۴.</ref>
 
===عضویت دکتر قریب در چند مجمع علمی داخلی و خارجی===
# انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال ۱۹۶۹تا۱۹۷۹.
# انجمن بین‎المللی دست‎نوشته‎ها و کتیبه‎های ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
# انجمن ایران‎شناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas)  از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
# فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال ۱۳۷۷ تاکنون.
# شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.
 
===سمت‌ها و عناوین کاری بدرالزمان قریب===
# استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (۱۳۴۴تا۱۳۸۰)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی (۱۳۵۰تا۱۳۸۲).
# محقق در بنیاد فرهنگ ایران (۱۳۵۱تا۱۳۵۷).
# پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (۱۹۶۹تا۱۹۷۰/ ۱۳۴۸تا۱۳۴۹).
# مدیر گروه گویش‎شناسی (از سال۱۳۷۸تا۱۳۸۱) و مدیر گروه زبان‎های ایرانی (از سال ۱۳۸۳ تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.
# مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
# عضو افتخاری انجمن ایران‎شناسان اروپا، سپتامبر ۲۰۰۷. <ref>جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۶-۱۵.</ref>
# عضویت در شورای عالی علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.
 
==کتاب‌شناسی و آثار==
تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبان‎های فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایرة‎المعارف‎های بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا به‌چاپ رسیده است.


'''''خاطرات قریب از هنینگ'''''
===کتاب===
قریب می گوید: «او در نگاه اول خیلی سخت‎گیر بود و انتظاری که از دانشجو داشت خیلی بیشتر از توانائی‎هایش بود. اما بعضی اوقات که چیزی می‎گفتم و می‎گفت: اِ پیدا کردی، پیدا کردی، خیلی خوشحال شدم و فکر می‎کردم که کشف بزرگی کرده‎ام.» (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص9)
* «فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)»، تهران، انتشارات فرهنگان، (۱۳۷۴).
قریب می گوید: «هنینگ از دقیقه‎ای که می‎آمد تا زمانی که کلاس طول می‎کشید، سیگار می‎کشید و من در ساعت دوم سرم گیج می‎رفت و نمی‎فهمیدم و او هم عصبی می‎شد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها گفتند که چاره‎ای نداری جز اینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار می‎کشی؟! دیگر نکشیدم.» (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص10)
* «روایتی از تولد بودا» متن سغدی وسنتره‌جاتکه، تهران، اسطوره، ۲۴۰ صفحه، ؛ در ۳ نوبت چاپ:(۱۳۸۴)۲۰۰۰ نسخه، (۱۳۸۶)۱۰۰۰ نسخه و (۱۳۸۸)۱۰۰۰ نسخه .<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=1177155|عنوان = روایتی از تولد بودا}}</ref>
* «تحلیل ساختاری فعل در زبان سغدی»، (به‌زبان انگلیسی)، (۱۹۶۵).


'''''کتیبه‎ی کشف شده در شیراز'''''
===ترجمه===
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، بسیار علاقمند بود در دانشگاه تهران تدریس کند چون در آن دوره گروه فرهنگ و زبان‎های باستانی در دانشگاه تهران تاسیس شده بود. وی می‎گوید تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم.
*«زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره، تهران، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، (۱۳۸۱).
کشاورزی در شیراز کتیبه‎ای بین تخت جمشید و نقش رستم پیدا می‎کند و این مطلب را به موزه تخت جمشید اطلاع می‎دهد. از موزه به دکتر قریب اطلاع می‎دهند و از وی می‎خواهند آن را بخواند. دکتر پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه می‎رسد که این قطعه شبیه کتیبه نقش رستم در آرامگاه داریوش است.
وی می‎گوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمت‎هایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشه‎شان را پیدا کردم... این مقاله به صورت سخنرانی در نشریه «فرهنگ ایران باستان» در سال 1346 و بعد در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1347 و بعد به انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا در سال 1968 به چاپ رسید. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص10-11).


'''''حوزه فعالیت دکتر قریب'''''
===مقالات فارسی===
حوزه فعالیت و پژوهش و تحقیقات دکتر قریب زبان‎های باستانی به ویژه زبان و فرهنگ سغدی است. فرهنگ سغدی مهمترین اثر ایشان، خدمت بزرگی به بررسی و تحقیق زبان‎های کهن ایرانی کرده که می‎توان آن را یکی از مهمترین رویدادهای علمی در این زمینه در ایرانِ سدهِ گذشته نام برد که برای نخستین بار در دنیا انجام شده، انعکاس جهانی داشته و قابل استفاده برای اهل این فن است.
دو مجموعه مقاله از قریب چاپ شده تحت عناوین مطالعات سغدی و پژوهش‌های ایرانی باستان و میانه در سال ۱۳۸۶ که هر دو به‌کوشش محمد شکری فومنی و همکاریِ انتشارات طهوری است.
این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. به عنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان [پژوهشگر برجسته زبان‎های ایرانی میانه و مطالعات مانوی] در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان با زبان سغدی آشنا نبودند، به وسیله این کتاب آشنا شده‎اند. از جمله دوشن گیمن که می‎گفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی می‎خوانم. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص 16).
'''''نظر محققان درباره کتاب فرهنگ سغدی'''''


کتاب «فرهنگ سغدی» به سه زبان سغدی، فارسی و انگلیسی به عنوان کتاب برگزیده سال 1375 مورد توجه پژوهشگران و محققان داخلی و خارجی از جمله ریچارد فرای منتقد برجسته معاصر قرار گرفت.
====فارسی باستان و میانه====
این اثر به یادمادنی بیش از 15 سال از وقت این محقق گرانمایه را به اختصاص داد.
* «کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س ۵، ش ۱، (۱۳۴۶)، ص۱۴تا۳۱.
کتاب «زبان های خاموش» دکتر نیز با همکاری دکتر ثمره به عنوان کتاب برگزیده سال 1368 برگزیده شد.
* «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۱۶، ش ۱و۲، (۱۳۴۷)، ص ۲۸-۱.
خانم زهره زرشناس در این باره می‎گوید که در زمینه قرائت و تصحیح متون کهن فارسی، واژه‎گزینی و واژه‎سازی از این کتاب بسیار استفاده می شود. واژه‎هایی که مبهم بوده یا قبلا خوانده نشده بود، به یاری این کتاب خوانده و تبیین می‎شود. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص16).
* «آپادانا: ایوان»، جشن‎نامه استاد دکتر محمد خوانساری، به‌کوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (۱۳۸۴)، ص ۴۴۷- ۴۳۷.
خانم دکتر مزداپور نیز در پی انتشار فرهنگ سغدی در توصیف آن گفتند: این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه می‎گویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانه‎روزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبان‎شناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است. (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص16).
* «کتیبه‎ای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۱۴، ش ۱، (۱۳۴۵-۴۶)، ص ۷۶-۷۰.
پانیانو (ایران شناس) نقد خوبی بر این کتاب نوشته است. (ماه/16)
* «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهش‎های ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات به‌کوشش محمد شکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهروی.


'''''ژاله آموزگار: قریب بانویی از خاندان علم است'''''
====دستور تاریخی و گویش====
* «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبان‎های ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، به‌کوشش علی اشرف صادقی، تهران، (۱۳۷۹)، ص۲۴۵تا۲۷۸.
* «تاریخچه گویش‎شناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هم‎اندیشی گویش‎شناسی ایران، به‌کوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (۱۳۸۱)، ص۴۷۳تا۴۸۴.
* «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعل‎های زبان فارسی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۱، (۱۳۸۴)، ص۴تا۲۵.
* «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آن‌ها با برخی از گویش‏های ایرانی نو»، گویش‎شناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۲، (۱۳۸۳)، ص ۴۵تا۶۵.


دکتر ژاله آموزگار پژوهشگر برجسته ایرانی فرهنگ و زبان‎های باستانی در آئین بزرگداشت دکتر بدرالزمان قریب در آذرماه 1393 گفت: دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصت‌ها را از دست نداد و در عین حال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است .
====مانویت====
ژاله آموزگار ادامه داد: وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب به‌عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم می‌توانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگی‌اش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛ از او سپاسگذاریم. https://www.mehrnews.com/news/2432520/
* «سخنی دربارهٔ منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س ۲، ش ۴، شماره پیاپی ۸، (۱۳۷۵)، ص۶تا۱۶.
* «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشته‎های مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۳، ش ۴، شماره پیاپی ۱۲، (۱۳۷۶)، ص۱۱تا۳۹.
* «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، به‌کوشش کتایون مزداپور، تهران، (۱۳۸۱)، ص۱تا۵.
* «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۲، شماره پیاپی ۱۴، (۱۳۷۷)، ص۲۱تا۲۶.
* «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س ۷، ش ۸(ادریبهشت ۱۳۶۹)، ص ۱۰۳۳- ۱۰۰۲.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/152237/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=30.708456&rownumber=10|عنوان = عیسی از دیدگاه مانی}}</ref>


'''''سال‎های تدریس زبان‎های باستانی'''''
====زبان و متون سغدی====
دکتر قریب  با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت در دوره دکترا و فوق لیسان زبان شناسی رشته فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، تدریس کرده است.
* «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س ۷، ش ۱، (۱۳۴۸)، ص ۱۰۹-۹۷.
ایشان در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است.
* «قانون هم‎وزنی مصوت‎ها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۲۳، ش ۴، (۱۳۵۵)، ص ۱۳۰-۱۲۰.
دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کردند چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، شروع به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود، کرد تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال 1371 چاپ شد. ایشان مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبان‎شناسی» به چاپ رسید.
* «رستم در روایات سغدی»، شاهنامه‎شناسی (۱)، تهران، (۱۳۵۷)، ص ۵۳-۴۴.
به عقیده زبانشاسان، یکی از سختی‎های بررسی دستوری زبان‎های ایرانی، فعل ماضی است که سیستم‎های پیچیده‎ای در ادوار مختلف دارد. دکتر قریب در مقاله‎ای درباره فعل ماضی، با ذکر مثال این سیستم‎ها را تا فارسی نو تجزیه و تحلیل کرده و مقاله بسیار سودمندی در این زمینه نگاشته است.
* «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س ۷، ش ۱، (۱۳۶۹)، ص ۱۰۴- ۸۹.
* «سغدی‎ها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج ۱، به‌کوشش مسعود مهرابی، تهران، (۱۳۷۲)، ص ۲۱-۱.
* «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س ۱۰، ش ۱، (۱۳۷۲)، ص ۵۴-۲.
* «بلبل سغدی»، چیستا، س ۱۲، ش ۱۵، (بهمن ۱۳۷۳)، ص ۳۳۹.
* «سغدی‎ها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، به‌کوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (۱۳۷۶)، ص ۶۳۱- ۶۱۷.
* «سغدی‎ها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س ۵، (۱۳۷۶)، ص ۲۸۱- ۲۴۶.
* «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، به‌کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (۱۳۷۷)، ص ۲۶۲- ۲۳۳.
* «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات به‌کوشش محمدشکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهوری.
* «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محقق‏نامه، ج ۲، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهان‏بخش، تهران، (۱۳۸۱)، ص ۱۰۱۹- ۱۰۱۵.
* «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج ۱، ش ۱، ص ۱۰۹- ۹۷.


'''''ذوق شاعری دکتر قریب'''''
====سایر مقالات====
دکتر قریب ذوق و قریحه شاعری نیز دارد و از سنین کودکی شعرهایی نیز سروده است. پدرش چندان مایل نبود که وی سرودن شعر را ادامه دهد، اما عمویش که شاعر بود مشوق او بود.  
* «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حق‎شناس، کتایون مزداپور و مهشید میرفخرایی، تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۷۲- ۳۵۷.
قریب می‎گوید: اولین شعر جدی را حدود چهارده سالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید:
* «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۴، ۱۳۷۷، ص ۱۶۶-۱۶۱.
که آن با زبان جور منت کشید                        به این بی‎زبان روزی و نان رسید
* «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، ۱۳۷۹، ص ۵۹-۷۲.
وی که پس از بازگشت به ایران نیز شعر می سرود، معتقد است که کار فرهنگ با شعر منافات دارد.  
* «سفر علمی سن پترزبورگ (۲۹ اردیبهشت – ۸ خرداد ۱۳۸۲/۱۹- ۲۹مه ۲۰۰۳)، نامه فرهنگستان، س ۶، ش ۲، شماره پیایی ۲۲، ۱۳۸۲، ص ۲۳۷- ۲۲۷.
«واقعا روزی که روی یک واژه کار می‎کنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت می‎شوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بی‎تاب می‎شدم، به کوه و صحرا می‎زدم و شعر می‎گفتم.» (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص 17).
* «خورشید خسته»،‌ شاعر: بدرالزمان قریب، کلک،‌ ش ۷۶ - ۷۷ -۷۸ -۷۹ٰ، تیر و مرداد و شهریور و مهر ۱۳۷۵، از ۲۹۹ تا ۲۹۹.


'''''آشنایی بدرالزمان قریب با محققان اروپایی فرهنگ و ادب ایرانی'''''
====مقالات خارجی====
دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانی‎شناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران 1975) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به دکتر قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار می‎کردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. (منبع: ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150)
* ”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (۱۹۶۸), ۵۴-۶۹.
* ”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (۱۹۶۹), ۶۵- ۸۱.
* ”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (۱۹۷۵), ۲۹۷- ۳۰۷.
* ” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule ۱, ۱۳۱- ۱۳۵.
* ”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (۲۰۰۱-۲۰۰۲), ۱۵-۲۳.
* ”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (۲۰۰۳), ۷۳-۷۷.
*”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (۱۹۷۴), ۳۸۹- ۳۹۸. <ref>جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۴-۱۱.</ref>


'''''آثار دکتر قریب'''''
===پایان‌نامه‌ها===
تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبان‎های فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایره‎المعارف‎های بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا به چاپ رسیده است.
# بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستای قلعه امیریه، مینا فرزادگان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۴۹).
1.«کتیبه‎ای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 14، ش 1، (1345-46)، ص 76-70.
# آوانویسی ترجمه واژه‌نامه چند سرود مانوی، محمد مستاجر حقیقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۶).
2.«کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س5، ش 1، (1346)، ص31- 14.
# ترجمه چند متن و سرود مانوی از زبان پارتی،‌ غلامرضا ناضری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۹).
3. «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 16، ش 2-1، (1347)، ص 28-1.
# ترجمه بخشی از کتاب ادبیات مانوی، مطلب نظافتی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۰).
4.«طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س 7، ش 1، (1348)، ص 109-97.
# ترجمه کتاب مطالعات آئین زردتشت، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۲).
5. «قانون هم‎وزنی مصوت‎ها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 23، ش 4، (1355)، ص 130-120.
# بررسی چند متن سغدی موزه بریتانیا، نگارش، ترجمه و آوانویسی، زهره زرشناس، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۶۵).
6. «رستم در روایات سغدی»، شاهنامه‎شناسی (1)، تهران، (1357)، ص 53-44.
# تحقیق درباره تمثیل‌های فارسی میانه و پارتی میانه، زهرا عابدی جورابچی،‌ دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۷).
7.«زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره (1381)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
# بررسی متن‌های فارسی میانه و پارتی مانوی بر مبنای کتاب Mittlp der texte parable und Kosmogonische parthiseche und persiche Man: chaer-Werner SundermannU ، امید ملاک بهبهانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۹).
8. «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س 7، ش 8 (ادریبهشت 1369)، ص 1033- 1002.
# جمع‌آوری پیشوندها و پسنوندهای زنده زبان فارسی میانه ترفانی و پارتی ترفانی (مانوی) موجود در متون کتاب آکتاایرانیکا جلد نهم تألیف خانم مری بویس، ترجمه مریم حبیب‌زاده‌اصل‌ممقانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۰).
9. «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س 7، ش 1، (1369)، ص 104- 89.
# پژوهش در چند متن پارتی درباره تاریخ آیین مانوی بر مبنای کتاب  شهلا صدری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۱).
10.روایتی از تولد بودا، متن سغدی وسنتره جاتکه، تهران، نشر اسطوره، (1384).
# بررسی چند متن سغدی بودایی  کتابخانه ملی پاریس، فرح زاهدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۲).
11. «سغدی‎ها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج 1، به کوشش مسعود مهرابی، تهران، (1372)، ص 21-
# بررسی داستان‌های سغدی و تأثیر آن در ادبیات پس از اسلام حرف‌نویسی،‌ آوانویسی، ترجمه، نقل روایات دیگر این داستان‌ها، مجتبی منشی‌زاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۳).
12. «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س 10، ش 1، (1372)، ص 54-2.
# پژوهشی در ساخت و صرف اسم و صفت و ضمیر در متن سغدی و سنتره‌جاتکه، آرزو رسولی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۶).
13. «بلبل سغدی»، چیستا، س 12، ش 15، (بهمن 1373)، ص 339.
# تحقیق در اسامی جغرافیایی آسیایی مرکزی بنابر متون ایرانی میانه، فارسی و عربی، میترا بختیار، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
14. فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)، (1374/1995) تهران، انتشارات فرهنگان، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1375.
# کتابت زبان‌های ایرانی، حبیب‌الله برجیان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
15. «سخنی درباره منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س 2، ش 4، شماره پیاپی 8، (1375)، ص 16-6.
# بررسی تمثیل در دین مانی بر اساس متون فارسی میانه و با تأکید بر دو متن داستان سغدی، منیر قادری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی،‌ کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
16. «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حق‎شناس؛ کتایون مزداپور؛ مهشید میرفخرایی، تهران، (1376)، ص 372- 357.
# بررسی نظام حرفی فعل و ساختار نحوی جمله در روایت سغدی متن وسنتره‌جاتکه، با مقدمه‌ای در گروه زبان‌های ایرانی میانه شرقی، کوهیار دوالو، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
17. «سغدی‎ها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، به کوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (1376)، ص 631- 617.
# تقویم سغدی، امیر کاوس بالازاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
18. «سغدی‎ها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س 5، (1376)، ص 281- 246.
# جایگاه بلخ در دوره باستان، محسن سلیم‌آبادی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=A7614137-308E-40F5-BFD7-D4A3C515A2D3|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
19. «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشته‎های مانوی»، نامه فرهنگستان، س 3، ش 4، شماره پیاپی 12، (1376)، ص 39-11.
# نقش ایزدان آفرینش سوم در آیین مانی، محمد شکری فومنی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=215C4BCE-DC1C-4EB9-9144-96AB8B485AEA|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
20. «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س 4، ش 2، شماره پیاپی 14، (1377)، ص 26- 21.
# تهیه واژه‌نامه پارتی (پهلوی اشکانی مانوی) براساس کتب خانم مری بویس (۱۳۷۵ و ۱۳۷۷)،‌ فرشته صادقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۹).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=0C4D5491-36B9-4945-80D1-D34EB7D85716|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
21. «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س 4، ش 4، (1377)، ص 166-161.
# پژوهش بر پایه Der sermon vonder seele Berliner Turfantextexix, Berlin Brandenburgische Akademie Der Wissenschafien Akademiien Vorhaben Turfanforschung Von Werner Sundermann 1997 ، مریم ناطق شریف، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۰).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=7A1CDFDD-19BC-4571-8CDE-571C0C874472|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
22. «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، به کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (1377)، ص 262- 233.
# بررسی گویش سنگچال، شهرام احمدی‌‌نسب‌عمران، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۱).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=F6DF7C10-FEEA-4DFA-9F68-64882CF273AC|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
23. «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبان‎های ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، به کوشش علی اشرف صادقی، تهران، (1379)، ص 278-245.
# بررسی چند متن سغدی مسیحی از مجموعه ۲C(به‌همراه مقایسه با کتاب مقدسنگین صالحی‌نیا، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۲).
24. «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، (1379)، ص 59-72.
# طرحی برای ریشه‌شناسی زبان فارسی در فرهنگ‌های عمومی فارسی، رحمن بختیاری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۳).
25. «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، (1381)، ص5-1.
# بررسی تاریخی ساخت مشتق در واژگان زبان فارسی، اورنگ ایزدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۴). <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=0E7D57A7-2404-436A-A12E-2180C43A805F|عنوان = راهنمای پایان‌نامه}}</ref>
26. «تاریخچه گویش‎شناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هم‎اندیشی گویش‎شناسی ایران، به کوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (1381)، ص 484- 473.
# بررسی و ترجمه متنی پزشکی به زبان ختنی (جیوَکه پوستَکهمجید طامه، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۹۳).<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=eae5adab-0d38-4b3f-ac2d-5f3762c5ad4e|عنوان = پایان‌نامه}}</ref>
27. «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محقق‏نامه، ج 2، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهان‏بخش، تهران، (1381)، ص 1019- 1015.
28. «سفر علمی سن پترزبورگ (29 اردیبهشت – 8 خرداد 1382/19- 29 مه 2003)، نامه فرهنگستان، س 6، ش 2، شماره پیایی 22، (1382)، ص 237- 227.
29. «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویش‏های ایرانی نو»، گویش‎شناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج 1، ش 2، (1383)، ص 65- 54.
30. «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعل‎های زبان فارسی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستانج 1، ش 1، (1384)، ص 25-4.
31. «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج 1، ش 1، ص 109- 97.
32. «آپادانا: ایوان»، جشن‎نامه استاد دکتر محمد خوانساری، به کوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (1384)، ص 447- 437.
33. «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات به کوشش محمدشکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
34. «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهش‎های ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات به کوشش محمد شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهروی.


'''''فهرست مقالات خارجی'''''
===ویژگی آثار===
1.”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (1968), 54-69.
====اهمیت سرزمین سُغد و زبان سُغدی====
2.”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (1969), 65- 81.
سغد سرزمینی است شامل تاجیکستان و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوه‌های تیان‌شان و رود آمودریا. دکتر قریب درباره قوم سغد می‎گوید: داده‎های تاریخی نشان می‎دهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگه‎های میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزه‎های «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. <ref>تأثیر هنری و فرهنگی سغدی‌ها بر ساکنان جادهی ابریشم، 2 </ref>
3.”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (1975), 297- 307.
4.” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule 1, 131- 135.
5.”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (2001 -2002), 15 -23.
6.”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (2003), 73-77.
7.”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (1974), 389- 398.


'''''فهرست سخنرانی های دکتر قریب که بعد از 1990 ارائه شده است'''''
غریب درباره زبان سغدی نیز می‌گوید: «زبان سغدی از شاخه زبان‎های ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزوزبان‎های زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانی‎تبار به زبان‎های ایرانی میانه شرقی تکلم می‎کردند.» 


1.سی و سومین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS) ، تورنتو (کانادا)، 1990، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانیstudia Iranica  (1994، جلد 23، 131- 133) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان 16 (1377) منتشر شد.
تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی نظیر اوستایی، هخامنشی و ساسانی و نیز منابع یونانی و به‌ویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن رانده‎اند؛ آگاهی ما از زبان سغدی در قالب آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود.  
2. سومین کنفرانس بین‎المللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، 1995، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».
3. کنگره بین‎المللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، 1996/ 1375، با مقاله «سغدی‎ها، و جاده ابریشم»، منتشر شده در ایران‎شناخت 5 (1376).
4. چهارمین کنگره بین‎المللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، 1977، با مقاله پرتوی نو  بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبان‎های ایرانی 1 (1384).
5. کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، 1997، با مقاله «پژوهشی درباره واژه‎های دخیل سغدی در زبان فارسی».
6. چهارمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، 1999، با مقاله «هفته سیاره‎ای در متون ایرانی».
7. سی و پنچمین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، 2000، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایران‎باستان 2/1 (1380).
8. کنفرانس بین‎المللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، 2002، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
9. پنجمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، 2003، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویش‎های ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویش‎شناسی 2/1 (1383).
10. افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایران‎شناسی در 1381 و 1383 با ارائه د و سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبان‎های ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبان‎های ایرانی میانه غربی» (1381) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشه‎شناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (1384) و در همایش فارسی‎شناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت 1384.


'''''دکتر قریب عضو چند مجمع علمی داخلی و خارجی بوده است:'''''
«سغدی‎ها که به سین‎کیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را می‎ستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوه‌بر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمی‎ترین و طویل‎ترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آن‌ها به‌یکدیگر بود.» <ref>سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۵۸ </ref>
1. انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال 1969 تا 1979.
2. انجمن بین‎المللی دست‎نوشته‎ها و کتیبه‎های ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال 1996 تاکنون.
3. انجمن ایران‎شناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas)  از سال 1996 تاکنون.
4. فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوستتهران، از سال 1377 تاکنون.
5. شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال 1384 تاکنون.
سمت ها و عناوینی که بدرالزمان قریب طی سالهای متمادی به فرهنگ و ادب ایران باستان خدمت کرده است:
1. استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (1380- 1344)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (1382- 1350).
2. محقق در بنیاد فرهنگ ایران (1357- 1351).
3. پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (70 – 1969/ 49 -1348).
4. مدیر گروه گویش‎شناسی (از سال 1381- 1378) و مدیر گروه زبان‎های ایرانی (از سال 1383 تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.
5. مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
6. عضو افتخاری انجمن ایران‎شناسان اروپا، سپتامبر 2007.
'''''بزرگداشت‎ها'''''


بزرگداشت دکتر بدرالزمان قریب 9 آذرماه 93 با حضور ژاله آموزگار مدرس و اسطوره‌شناس و دیگر استادان برجسته دانشگاه‌ها و پژوهشگران در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. (https://www.mehrnews.com/news/2432520/)
«نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامه‎های باستانی خوانده می‎شود. این نامه‎ها در خرابه یکی از برج‎های دیده‎بانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. این نامه‎ها که قدیمی‎ترین متن تا به‌حال شناخته‎شده زبان سغدی است، در داخل کیف نامه‎رسان میان زباله‎ها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد.» <ref>سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب،۲۵۹- ۲۶۰</ref>
 
دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقه‎ای بس پراهمیت می‎داند که اوایل قرن حاضر میلادی به‌دنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیئت آلمانی، ناحیه‎ای صاحب‎نام در مطالعات ایرانشناسی شد


'''''زبان سغدی'''''
دکتر قریب در مورد ریشه زبان سغدی می‌گوید: زبان سغدی از شاخه زبان‎های ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزو زبان‎های زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانی‎تبار به زبان‎های ایرانی میانه شرقی تکلم می‎کردند. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373).
تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی (اوستایی، هخامنشی و ساسانی) و همچنین مآخذ یونانی و به ویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن رانده‎اند ولی آگاهی ما از زبان سغدی به صورت آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373).
دکتر قریب درباره قوم سغد نیز می‎گوید: داده‎های تاریخی نشان می‎دهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگه‎های میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزه‎های «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373).
سغدی‎ها که به سین‎کیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را می‎ستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند، و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوه بر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمی‎ترین و طویل‎ترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آنها به یکدیگر بود. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 258).
نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامه‎های باستانی خوانده می‎شود. این نامه‎ها در خرابه یکی از برج‎های دیده‎بانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 259).
این نامه‎ها که قدیمی‎ترین متن تا به حال شناخته‎شده زبان سغدی است، در داخل کیف نامه‎رسان میان زباله‎ها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 260).
دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقه‎ای بس پر اهمیت می‎داند که اوایل قرن حاضر میلادی به دنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیات آلمانی، ناحیه‎ای صاحب‎نام در مطالعات ایرانشناسی شد.
تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود.  
تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود.  
مانوی ها زیباترین دیوارنگاره های خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده می شود، ترسیم کرده اند.
مانوی‌ها زیباترین دیوارنگاره‌های خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده می‌شود، ترسیم کرده‌اند.
در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد.
در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد.
از جمله اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آنها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آنها شد.
دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره می کند و می گوید: در مراکز بزرگ تجاری دولت‎شهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت می‎شد که پیروان آئین‎های بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی می‎توانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاه‎های خود را برپا سازند و با هم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آنها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آنها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریان‎های علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آنها با الفبایی که 22 حرف داشته آشنا بوده و آن را می‎خواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمنا داستان‎های جالبی که در متون سغدی وجود دارد، نمودار تلاش آنها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373).
سغدی‎ها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی وچین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستم‎کشیده مانوی ومسیحی شدند. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 264).
سغدی ها نه تنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگهای قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 265).


'''''مصاحبه‎های انجام شده با دکتر قریب'''''
از اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آن‌ها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آن‌ها شد.
1.تعامل جهان‌بینی و اسطوره در هنر ایران، مصاحبه شونده: بدرالزمان قریب.کتاب ماه هنر، ش 25 – 26، سال 1379.
 
2. جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، مصاحبه شونده، بدرالزمان قریب. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش68، خرداد سال 1382.
دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره می‌کند و می‌گوید: «در مراکز بزرگ تجاری دولت‎شهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت می‎شد که پیروان آئین‎های بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی می‎توانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاه‎های خود را برپا سازند و باهم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آن‌ها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آن‌ها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریان‎های علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آن‌ها با الفبایی که ۲۲ حرف داشته آشنا بوده و آن را می‎خواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمناً داستان‎های جالبی که در متون سغدی آمده، نمودار تلاش آن‌ها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است.» <ref>تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‌ها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، ۱۳۷۳</ref>
 
سغدی‎ها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی و چین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستم‎کشیده مانوی و مسیحی شدند.
سغدی‌ها نه‌تنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگ‌های قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. <ref> سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۶۵</ref>
 
==منبع‌شناسی==
===دربارهٔ قریب===
# زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.
# جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به‌کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدرالزمان قریب) ص۹تا۱۶.
# واژه‌نامه سغدی و روایت ورارود، منوچهر ستوده، جهان کتاب، سال ۲، ش ۳-۴، دی ۱۳۷۵.
# فرهنگ سغدی: رویدادی سترگ در پژوهش‌های ایرانشناسی، ابوالقاسم اسماعیل‌پور،‌ کلک، ش ۷۶- ۷۹، تیر- مهر ۱۳۷۵.
# فرهنگ سغدی، حبیب برجیان، ایران‌شناخت، ش ۹، تابستان ۱۳۷۷.
# زنی هست آرایش روزگار، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز ۱۳۷۷.
# زبان سغدی در یک نگاه، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱، بهار ۱۳۸۳.
# دو دهه تلاش برای تدوین اولین واژه‌نامه زبان سغدی، زهره زرشناس و کتایون مزداپور، زنان، س ۳، ش ۱۹، مرداد- شهریور ۱۳۷۳.
# رویدادهای فرهنگی ایران، تجلیل از مقام علمی دکتر بدرالزمان قریب، پویان اللهیاری، کیهان فرهنگی، ش ۱۴۹، بهمن ۱۳۷۷. <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1084/28?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&score=236.89363&rownumber=1|عنوان = تجلیل از مقام علمی قریب}}</ref>
# در بزرگداشت خرد و دانش، ژاله آموزگار، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز۱۳۷۷.
# جشن‌نامه دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی ویدا نداف در مراسم بنیاد موقوفات افشار)، ویدا نداف، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷.
# شادمانی همکاری با دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی دکتر یدالله ثمره در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قریب، یدالله ثمره، بخارا، ش ۶۹،‌ آذر- اسفند۱۳۸۷.
# شرکت خانم دکتر بدرالزمان قریب و اقای دکتر حسن رضایی باغ بیدی در پنجمین اجلاس بین‌المللی مطالعات ایرانشناسی در شهر راونا، خبرنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ش ۹۰، مهر۱۳۸۲.
 
===بررسی چند اثر===
====فرهنگ سغدی====
فرهنگ سغدی یک واژه‌نامه جامع از زبان سغدی با معادل‌های فارسی و انگلیسی است که پژوهشگران و محققان حوزه مطالعات زبان‌های ایرانی از آن بی‌نیاز نیستند.
این اثر یکی از کتاب‌های مرجع در زمینه تحقیق درباره زبان‎های کهن ایرانی در داخل و خارج از ایران به‌شمار می‌رود که به گفته یدالله ثمره « یکی از کتاب‌های مهم و مرجع است، نه در ایران، بلکه در سراسر دنیا و هنوز بهتر از آن، کتابی در این زمینه تألیف نشده است». <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدر سُغدیانه}}</ref>
 
به‌گفته زهره زرشناس، این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. به‌عنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان، پژوهشگر سرشناس زبان‎های ایرانی میانه و مطالعات مانوی، در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان زبان سغدی را نمی‌شناختند، به کمک این کتاب آشنا شده‎اند. دوشن گیمن که می‎گفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی می‎خوانم. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص ۱۶.</ref>
 
این کتاب دو جلدی شامل دو مقدمه فارسی و انگلیسی و سه بخش است. دو مقدمه، ترجمهٔ دقیق یکدیگر نیستند، بلکه مستقل از یکدیگر تهیه شده‌اند، هرچند مطالبشان کمابیش یکی‌ست. سه بخش فرهنگ دربردارنده بخش اصلی، واژه‌یاب فارسی و واژه‌یاب انگلیسی است. در هر واژه‌یاب، کلمات یا اصطلاحات یا عبارت‌های کلیدی، که نهایتاً به یافتن واژه‌های سغدی کمک می‌کنند، به‌ترتیب الفبایی آمده‌اند و جلوِ هر یک، شماره‌های واژه‌های سغدیِ مربوط به بخش اصلی آمده است. به این ترتیب، واژه‌یاب‌ها برای بررسی ریشته‌شناختی و اشتقاق نیز ابزار مفیدی است. زیرا از هر کلمه در واژه‌یاب می‌توان به گروهی از واژه‌های سغدی دست یافت که هر یک معمولا با واژه‌های دیگری نیز در محدوده الفبایی پیرامونِ خود قرابت دارد، به‌طوری که هر کلمه در واژه‌یاب اغلب به «خوشه‌»ای از کلمات سغدی راه می‌برد.
 
نویسنده در دو مقدمه فارسی و انگلیسی این کتاب، به‌طور مفصل درباره پیشینهٔ تاریخی، مآخذ تاریخی، نکته‌های برجسته تاریخ سغد، آثار مکتوب آن شامل متون بودایی، مسیحی، مانوی، اسناد و کتبه‌ها، تاریخچه خط سغدی، دستگاه صوتی، واکه‌های سغدی و جدول تطبیق گونه‌های آن شرح و توضیح داده است.
 
۱. '''بخش اصلی'''، دارای بیش از ۱۱۶۰۰ مدخل، که به‌ترتیب الفبای املای پذیرفته‌ٔ سغدی‌دانان امروز جهان و با ذکر شماره‌ٔ مسلسل مرتب شده‌اند. در این بخش برای هر مدخل،‌ علاوه بر شمارهٔ مسلسل آن، تا ده جزء درنظر گرفته شده است: واژه سغدی، نماد خطی، آوانوشت، گونه‌های املایی، نکات ریشه‌شناختی، نکات دستوری، ارجاعات، معنای فارسی، معنای انگلیسی و مآخذ.
 
هامش هر مدخل متن مأخذ (بودایی، مانوی، مسیحی و یا متن‌ها و کتیبه‌های غیردینی)، آوانوشت واژه‌ی سغدی (که برای نخستین بار در جهان و در این کتاب به این صورت ارائه می‌شود)، برابرهای فارسی و انگلیسی، اشتقاق، نکته‌های دستوری، گونه‌های املایی (که هر یک، در عین حال، در محل الفبایی مناسب خود به صورت مدخلی مستقل آمده است) و، سرانجام صورت جامعی از مآخذ واژه و ارجاع مدخل به مدخل‌های دیگر (بر اساس مشابهت‌های دستوری یا اشتقاقی و به‌ندرت معنایی) آورده شده است.<ref> فرهنگ سغدی، نامه فرهنگستان، ص۱۳۰ </ref>
 
۲. '''واژه‌یاب فارسی''' که به ترتیب الفبای فارسی مرتب شده و در آن کلمات یا اصطلاحات یا عبارت‌های کلیدی که در نهایت به یافتن واژه سغدی موردنظر کمک می‌کند، همراه‌با شماره‌های واژه یا واژه‌های سغدی مربوط در بخش اصلی آمده است.
 
۳. '''واژه‌یاب انگلیسی''' به‌ترتیب الفبای انگلیسی مرتب شده و کاربردی نظیر واژه‌یاب فارسی دارد. <ref> فرهنگ سغدی، نشر فرهنگان، ۱۳۷۴ </ref>
 
====روایتی از تولد بودا====
متن وسنتره‌جاتکه داستان تولد بودا به‌زبان سغدی است که قریب آن را به‌فارسی برگردانده است. این کتاب شامل دو بخش است. در بخش نخست، منابعی درباره سرزمین سغد و نکات ارزشمندی در خصوص قوم آن شرح داده شده است. دست‌نوشته‌های سغدی که در چهار مجموعه بزرگ در شهرهای پاریس, لندن, برلین و لینگراد نگه‌داری می‌شود نیز در این بخش معرفی شدند. در فصل دوم چكيده داستان و كيفيت دست‌نوشته آن و نیز متن اصلی روایت از تولد بودا آمده است. <ref>  روایتی از تولد بودا، نشر اسطوره، ۱۳۸۶.</ref>
 
====زبان‌های خاموش====
این کتاب چهار فصل دارد. بخش آغازین آن به رمزگشایی خطوط کهن خاور نزدیک همچون: خط تصویرنگار هیروگلیف مصری، خطوط بین‌النهرین، انواع خطوط میخی به‌ویژه خط میخی فارسی باستان اختصاص دارد. بخش دوم شامل رمزگشایی دیگر خطوط و زبان‌های باستانی نظیر: آسیای صغیر، شمال آفریقا، سوریه، لبنان، فلسطین و نیز زبان‌های ناشناخته ایتالیا می‌شود. در بخش سوم درباره اصول و روش‌های علمی رمزگشایی خطوط ناخوانده و زبان‌های ناشناخته بحث می‌شود. در بخش پایانی نیز چند نمونه از خطوطی که هنوز رمزگشایی نشده‌اند و نیز تلاش‌های دانشمندان برای رمزگشایی آن‌ها ارائه می‌شود. <ref>زبان‌های خاموش، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.</ref>
 
 
 
==پرمخاطب‌ها==
===نوا، نما، نگاه===
====بریده کتاب====
[[پرونده:Zanan-esoxanvar-j1@bamun1.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سنگ‌تراش ژاپونی'''</center>]]
[[پرونده:Gharib.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|راست|<center>'''قطعات شعری بدرالزمان در کتاب زنان سخنور'''</center>]]
[[پرونده:Zaban soghdi.jpg|240px|thumb|بندانگشتی|وسط|<center>'''مستند «با زبان خاموش»'''</center>]]
 
 
 
 
 
 
 
 
====صدا====
{{شنیدن|نام پرونده=بدرالزمان قریب.mp3|عنوان= '''بدرالزمان قریب در نوا'''| توصیف=}}
 
 
 
 
 
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
 
==منابع==
* فرهنگ سغدی، نویسنده: بدرالزمان قریب، ویراستار: شهرزاد فتوحی، نشر فرهنگان، چ‌.اول، تهران ۱۳۷۴.
* روایتی از تولد بودا، محقق: بدرالزمان قریب، نشر اسطوره، چ‌.دوم، ۱۳۸۶.
* زبان‌های خاموش، نویسنده: یوهانس فریدریش، مترجم: بدرالزمان قریب و یدالله ثمره، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.
* زنان سخنور: از يک‌هزار سال پيش تاامروز كه به‌زبان پارسی سخن گفته‌اند، علی‌اکبر مشیرسلیمی، مؤسسه مطبوعاتی علی‌اکبر علمی، چ‌.اول، دی ۱۳۳۵، ص ۱۹تا۳۴.
* بانویی میان زبان‌های خاموش، یادنامه دکتر بدرالزمان قریب، گردآورنده: سمیه‌سادات هاشمی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، دی۱۳۹۷.
* جست‌وجو در سنت ادبی ایران باستان، گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، سال ۵، ش ۸، خرداد۱۳۸۲، ص ۵تا۱۷.
* جشن‌نامه دکتر بدالزمان قریب، به‌کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چ‌.اول، (زندگی‌نامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص ۹تا۱۶.
* تأثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش ۱۲، تابستان و پاییز ۱۳۷۳.
* فرهنگ سغدی، زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، ص ۱۲۶تا۱۳۱.
* سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران‌شناخت، ش ۵، تابستان۱۳۷۶.
* ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران‌شناسی، نامهٔ فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.
* زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.  


'''''منابع'''''
==پیوند به بیرون==
1) جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، گفت و گو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، س 5، ش 8 خرداد 1382، ص5-17.
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=133708‏|عنوان = فرهنگ سغدی}}
2) جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف،1387، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص9- 16.
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=1301518‏|عنوان = روایتی از تولد بودا}}
3) تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش 12، تابستان و پاییز 1373.
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=22622|عنوان = زبان‌های خاموش}}
4) سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران شناخت، ش 5، تابستان 1376.
* {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx‏|عنوان=خانه کتاب|تاریخ بازدید=۲۰ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی = http://bukharamag.com/1396.07.20858.html‏|عنوان = شب بدرالزمان قریب|ناشر=مجلهٔ فرهنگی‌هنری بخارا|انتشار= ۱مهر۱۳۹۶|تاریخ بازدید=۱ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی =http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/bibliographicSimpleSearchProcess.do;jsessionid=A526C40DA0A29ED461EE4D6093BA3351?simpleSearch.value=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86+%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&bibliographicLimitQueryBuilder.biblioDocType=&simpleSearch.indexFieldId=&nliHolding=&command=I&simpleSearch.tokenized=true&classType=0&pageStatus=0&bibliographicLimitQueryBuilder.useDateRange=null&bibliographicLimitQueryBuilder.year=&documentType=&attributes.locale=fa‏|عنوان = آثار قریب|ناشر= سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران|تاریخ بازدید= ۲۱ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8&origin=start&index=‏|عنوان = قریب و آثارش |ناشر= نورمگز|تاریخ بازدید=۱۶ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.ettelaat.com/etiran/index.php/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%90-%D8%B3%D9%8F%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87/ ‏|عنوان=بدر سغدیانه|ناشر=روزنامه اطلاعات|تاریخ انتشار=۸بهمن۱۳۹۳|تاریخ بازدید=۱۶ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://anthropologyandculture.com/fa/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/3697-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D9%8A%D8%A8/ ‏|عنوان = سرودهٔ قریب برای مصدق|ناشر=وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ|تاریخ انتشار=۸بهمن۱۳۹۶|تاریخ بازید=۲ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/news/27364|عنوان = بدر سُغدیانه|ناشر=مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی|تاریخ انتشار= ۱مهر۱۳۹۶|تاریخ بازدید=۱۳ژانویه۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/bozorgdasht-badrolzaman-gharib-takmili|عنوان =بزرگداشت بدرالزمان قریب|ناشر=انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|تاریخ بازدید=۱۱ژانویه۲۰۱۹|تاریخ انتشار=۱۱آذر۱۳۹۳}}
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.anjom.ir/news-new/news1393/badrolzaman-gharib-zendeginameh-site|عنوان = خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://https://www.irna.ir/news/83887573/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA|عنوان = بدرالزمان قریب درگذشت|ناشر=ایرنا|تاریخ انتشار= ۷مهر۱۳۹۹|تاریخ بازدید=۸مرداد۱۳۹۹}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۳

بدرالزمان قریب

چهرهٔ بدری در کتاب زنان سخنور
زمینهٔ کاری شعر و زبان‌شناسی
زادروز ۱۳۰۸ ھ.ش
تهران
پدر و مادر ضیاءالدین قریب و معصومه
مرگ ۷مرداد۱۳۹۹
محل زندگی تهران
جایگاه خاکسپاری صحن حرم حضرت عبدالعظیم (ع)
بنیانگذار نخستین‌ کرسی‌ آموزش‌ زبان‌ سغدی‌ در ایران‌
پیشه زبان‌شناس، عضو فرهنگستان و شاعر
کتاب‌ها فرهنگ سُغدی، تحلیل ساختار فعل در زبان سُغدی و…
تخلص بدری


بدرالزمان قریب نویسنده، پژوهشگر، ایران‎شناس، زبان‌شناس، سُغدی‌پژوه، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه است. فرهنگ سُغدی [۱] به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) شاخص‎‌ترین اثر وی به‌شمار می‌رود. قریب از اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادب‌ فارسی است.

* * * * *

بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در حوزهٔ زبان‎های باستانی و میانه ایران به‌ویژه زبان سغدی می‎دانند. بیست سال وقت، زمانی است که او برای تألیف کتاب «فرهنگ سغدی» گذاشته است؛ کتابی که سیلی از ستایش‌ و تحسین‌ را به‌سوی این محقق روانه کرد. خدمات و زحمات علمی وی در حوزهٔ مطالعات زبان‌های کهن ایرانی به‌ویژه سغدی، در تصحیح و قرائت متون کهن و آثار ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران‎زمین بسیار کارا و ثمربخش بوده و گِره از کار پژوهشگران و محققان این فن در واژه‎گزینی و واژه‎یابی گشوده است.

بدرالزمان قریب از خاندان نامدار قریب است. در خانواده‌ای فرهنگی و ادبی بالید. پدر و مادر اهل تهران و اجدادش برآمده از منطقه‎ای به نام گَرَکان، روستایی نزدیک اراک، بودند.

بدرالزمان پس از گرفتن دیپلم رشتهٔ طبیعی، به‌دلیل ناراحتی چشم، چند سال به‌ناچار از ادامه تحصیل بازماند. در این دوران هرگاه چشم یاری می‎کرد، شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی می‎خواند. این وقفه، او را بار دیگر به علاقهٔ دوران کودکی‌اش یعنی شعر و ادبیات بازگرداند. بدری از همان دوران کودکی گاهی شعر می‌سرود. در ایام بیماری، دلبستگی به ادبیات، بیش از پیش قوت گرفت تااینکه در سال ۱۳۳۳ در کنکور ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد. دوران دانشجویی او مصادف بود با دوران بسيار آشفتهٔ تاريخ ايران: دوران بعد از كودتا و محاكمه دكتر مصدق. [۲]

در دورهٔ لیسانس شاگرد اول شد و به مقطع دکترای رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران راه یافت. کلاس‌هایی که با استادان بنامی چون محمد معین، احسان یارشاطر، پرویز ناتل خانلری و ابراهیم پورداود گذراند، دریچهٔ جدیدی از ادبیات و تاریخ ایران را به روی او گشود و بدرالزمان به زبان‌های باستانی و میانه ایران علاقمند شد. پس از یک سال، بنا به علاقه‌اش به زبان‌های پهلوی و اوستایی و برای شناخت ریشه فرهنگ‌های ایرانی با گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا راهی آمریکا شد و در آنجا به پیشنهاد مارک دِرسدِن استاد ایران‌شناسی‌ که «خُتَنی‌شناس» بود، وارد دنیای پر رمز و راز زبان سغدی شد. این هر دو زبان، در شمار زبان‌های ایرانی میانهٔ شرقی است. [۳]

قریب دلش می‌خواست دانش جدیدی را تجربه کند که در کشورش کمتر شناخته‌ شده بود تا بتواند از این رهگذر خدمتی کند. به‌همین‌سبب هفت سال دوری و رنج غربت را بر خود هموار کرد تا با توشه‌‌ای غنی از یافته‌ها و آگاهی‌های نو به وطن بازگردد و اثربخش باشد. پس از گرفتن مدرک دکترا از آمریکا، در سال ۱۳۴۴ راهی وطن شد. به ایران که بازگشت در دانشگاه پهلوی شیراز مشغول تدریس شد تااینکه برای فرصتی مطالعاتی مجدداً، به آمریکا رفت. سال ۱۳۵۰ که به ایران بازگشت، گروه زبان‌شناسیِ همگانی و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی در دانشگاه تهران تأسیس شده بود. فرصت مغتنمی بود که بدرالزمان قریب به تهران منتقل شود. وی نزدیک سی سال تدریس کرد و یافته‌هایش را در اختیار شاگردانی قرار داد که بسیاری از آنان نظیر زهره زرشناس اکنون در زمره استادان برجسته در حوزهٔ زبان‌‌شناسی به‌شمار می‌روند.

بدرالزمان قریب در سال ۱۳۷۷ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در سال ۱۳۷۸ سرپرست گروه گویش‎شناسی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۳ نیز مدیریت گروه زبان‎های ایرانی را به‌عهده گرفت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

زبان‌های خاموش

قریب آثار و تألیفاتی دارد که «فرهنگ سغدی» در دو جلد مشهورترین آن‌هاست. این کتاب تاکنون دو بار تجدید چاپ شده است. اثر یادشده حاوی واژگان و لغات و ترکیبات سغدی است. واژگان متعدد سغدی از متون بودایی، مانوی و مسیحی استخراج و در این فرهنگ گردآوری شده است. بسیاری از متون کهن ایرانی با بهره‌گیری از این فرهنگ، تصحیح و خوانده شده‌ است. کتاب زبان‌های خاموش اثر یوهانس فریدریش که قریب با همکاری یدالله ثمره آن را ترجمه کرده است، از دیگر آثار مهم وی به‌‌شمار می‌رود. «فرهنگ سغدی» در ۱۳۷۴ و «زبان‌های خاموش» در ۱۳۶۶ به‌عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.

قریب در ۱۳۷۷ از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و در ۱۳۸۱ از طرف سازمان صداوسیما به‌عنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده شد و به پاس خدمات ارزنده علمی‌اش در دی‌ماه۱۳۸۷، هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزه ادبی‌تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار را دریافت کرد.

استاد قریب در ۷مرداد۱۳۹۹ و بعد از سال‌ها تلاش و فعالیت، در سن ۹۱سالگی از دنیا رفت.[۴] وی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

داستانک‎ها

برادر حامی خواهر

قریب پس از گرفتن مدرک فوق‎لیسانس از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، به‌دلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم می‎گیرد راهی وطن شود تا دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران را که روزی رها کرده بود، ادامه دهد. برادر از او می‌خواهد بماند و تحصیلاتش را ادامه دهد. دلگرمی‎ها و حمایت‎های شمس‌الدین قریب، او را تشویق به ماندن و تحمل مشقت‌های راه می‌کند. برادر ترتیبی می‎دهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. اگر تشویق و ترغیب‌های شمس‌الدین نبود چه‌بسا سرنوشت دیگری برای بدرالزمان رقم می‌خورد و عرصهٔ کمترشناخته‌شده زبان‌‌های ایرانی میانهٔ شرقی همچنان محجور می‌ماند و از وجود خدمات دامنه‌دار این استاد گرانقدر محروم می‌شد. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سیگارکشیدن من

بدرالزمان می‎گوید: (استادم) «هنینگ، شرق‌شناس و ایران‌شناس آلمانی و متخصص زبان‌های باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهش‌های آیین مانی از دقیقه‎ای که می‎آمد تا لحظهٔ آخر کلاس، سیگار می‎کشید و من در ساعت دوم سرم گیج می‎رفت و نمی‎فهمیدم و او هم عصبی می‎شد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آن‌ها جوابش این بود که چاره‎ای نداری جزاینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم؛ اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار می‎کشی؟! دیگر نکشیدم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

والتر هِنینگ استاد ایران‌شناسی قریب در آمریکا

کتیبه‎ٔ کشف‎شده در شیراز

دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، علاقمند بود از دانشگاه شیراز به دانشگاه تهران منتقل شود و در گروه فرهنگ و زبان‎های باستانی که تازه تأسیس شده بود، تدریس کند. خود می‌گوید: تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم.

کشاورزی در شیراز کتیبه‎ای بین تخت‌ِجمشید و نقش رستم پیدا می‎کند و این مطلب را به موزه تخت‌ِجمشید اطلاع می‎دهد. از موزه با دکتر قریب ارتباط می‌گیرند و از وی می‎خواهند آن را بخواند. قریب پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه می‎رسد که قطعه یافت‌شده شبیه کتیبهٔ نقش‌ رستم در آرامگاه داریوش و متعلق به خشایارشاه است. وی می‎گوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمت‎هایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آن‌ها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهٔ آن واژه‌ها را نیز یافتم... . این مقاله به‌صورت سخنرانی در نشریهٔ «فرهنگ ایران باستان» در سال ۱۳۴۶ و بعد در مجلهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۷ و در سال ۱۹۶۸ نیز به‌انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا به‌چاپ رسید.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

همهٔ عمر درس خواندم

آثار علمی قریب که خود نشان از تلاش‌های بی‌وقفه او در امر پژوهش و تحقیق دارد، بیانگر روح تشنه او برای کشف دنیای جدیدی از زبان‌های خاموش بود که طی سالیان دراز مغفول مانده بود. او همهٔ عمر را صرف خواندن و نوشتن و پژوهش کرده و به‌قول خودش غیر از این هم کار دیگری نکرده است. می‌گوید: «من تنها درس خواندم و کتاب نوشتم و جز این کار دیگری هم نکردم.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

فرهنگ سُغدی

بازتاب جهانی اثر قریب

محمد شکری فومنی شاگرد قریب که روزگاری را در کنار این استاد گذرانده و از او چیزها آموخته، می‌گوید یکی از مشخصه‌های اصلی آثار قریب جهانی‌بودن آن است و هنوز فرهنگ سغدی، رساله دکتری وی در تمام دنیا به‌عنوان منبع درسی در حوزهٔ زبان‌شناسی به‌ویژه سغدی‌شناسی استفاده می‌شود. او که برای ادامه تحصیل به آلمان رفته می‌گوید: «روز اول که به دانشکده رفتیم، پایان‌نامۀ استاد قریب را جلوی ما گذاشتند و گفتند که ابتدا باید درستان را با این متن آغاز کنید! البته که آلمان‌‌ها، روس‌ها و انگلیسی‌ها خیلی خوب کار می‌کنند و دانشمندان بسیاری در سطح جهان داریم؛ ولی این منبع به‌عنوان منبع درجۀ یک برای محصلان این رشته است.» خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

هنر بی‌ریا

قریب درباره آرزوها و ایده‌آل‌هایش می‌گوید «من در همه زمینه‌های زندگی (ایده‌آلیست) بوده، جهانی جز درون خود نمی‌یابم. در چنین جهانی هنری را می‌پسندم که از هرگونه تکلف و ریا و آز و شهوت و هرزگی دور و اجتماعی که در آن بیدادگری نیست، بوده باشد». خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

زندگی و تراث

سال‌شمار زندگی علمی

۱۳۰۸: تولد در تهران، دبستان و بخشی از دبیرستان در مدرسه منوچهری.
۱۳۳۳: ورود به دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات، رشتهٔ ادبیات فارسی.
۱۳۳۶: اخذ لیسانس ادبیات فارسی با رتبهٔ اول و آغاز دوره دکتری.
۱۳۳۸:‌ بعد از یک سال تحصیل در دوره دکتری، استفاده از محضر استادان و اخذ چند شهادت‌نامه، موفق به گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا.

۱۳۳۸تا۱۳۳۹ (۱۹۵۸): آغاز تحصیل و پژوهش در رشته زبان‌های شرقی دانشگاه پنسیلوانیا، دانشکده کارشناسی ارشد علوم‌ِانسانی، با توجه ویژه به زبان‌های باستانی ایرانی و سنسکریت (استادان: مارک دِرسدِن و نرمان بروان) و دروس آغازی زبان‌شناسی.

۱۳۴۰ (۱۹۶۰): اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد از دانشگاه پنسیلوانیا (اتمام دوره بورس).
۱۳۴۰ (۱۹۶۰تا۱۹۶۱): انتقال به دانشگاه میشیگان (آن اربور)، مسئول کار ترجمه برای پرداخت شهریه دانشگاه و استفاده از دروس زبان‌شناسی و زبان‌شناسی تطبیقی.

۱۳۴۱تا۱۳۴۳ (۱۹۶۱تا۱۹۶۳):‌ انتقال به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای استفاده از محضر استاد هِنینگ که همان سال از لندن به آنجا منتقل شده بود. دو سال پژوهش فشرده زبان‌های ایرانی باستان، میانه، سنسکریت (ودا) و زبان‌شناسی هندواروپایی.

۱۳۴۲تا۱۳۴۳ (۱۹۶۳تا۱۹۶۵): بازگشت به دانشگاه پنسیلوانیا برای تکمیل پایان‌نامه دکتری «ساختار نظام فعل در زبان سغدی» به راهنمایی دکتر مارک درسدن.

۱۳۴۶ (۱۹۶۵):‌ اخذ مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا.
۱۳۴۴تا۱۳۵۰: استخدام با عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی شیراز، اخذ رتبه دانشیاری.
۱۳۴۸: اخذ رتبه دانشیاری.

بدرالزمان قریب استاد دانشگاه تهران

۱۳۴۸تا۱۳۴۹ (۱۹۶۹تا۱۹۷۰): استاد مدعو در دانشگاه یوتا و محقق در دانشگاه هاروارد آمریکا و استفاده از سمینار دکتر ریچارد فرای.
۱۳۵۰: بازگشت به دانشگاه پهلوی و انتقال به دانشگاه تهران، گروه زبان‌شناسی همگانی و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشکدهٔ ادبیات.
۱۳۵۰تا۱۳۸۲: تدریس زبان‌های ایرانی باستان و میانه مقطع کارشناسی‌ارشد و دکتری در گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران.
۱۳۷۴: اخذ رتبهٔ استادی از دانشگاه تهران.
۱۳۷۷: عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
۱۳۷۸: مدیرگروه گویش‌شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
۱۳۸۱: بازنشستگی از دانشگاه تهران.
۱۳۸۳: مدیرگروه زبان‌های ایرانی و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسی باستان.
۱۳۸۵: عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرةالمعارف اسلام.
۱۳۸۶: عضو افتخاری انجمن ایران‌شناسی اروپا.

رویدادهای زندگی

بدرالزمان قریب، زاده ۱۳۰۸ در تهران است. پدربزرگ وی محمدحسین شمس‎العلما قریب ادیبی دانشمند و شاعر بود و کتاب‎هایی در حوزه معانی دارد؛ نظیر «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان، معصومه (ضیاءالملوک) نام داشت و دارای معلومات قدیمه و آشنا به زبان فرانسه و تازی بود. ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگی‌سیاسی شناخته می‌شد که با وجود علاقمندی به ادبیات به‌ویژه شاهنامه، تمام عمر را در وزارت خارجه صرف کرد. پدر، که عضو شورای عالی سیاسی و مدیر کل سابق وزارت امور خارجه و از لیسانسه‌های مدرسه علوم سیاسی تهران بود، همواره فرزندانش را به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق می‎کرد. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

عبدالعظیم قریب گَرَکانی ادیب معاصر ایرانی و بنیان‏‌گذار دستور زبان فارسی نوین، عبدالکریم قریب پدر علم زمین‌شناسی ایران و دکتر محمد قریب بنیان‌گذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان بدرالزمان بودند و تقریباً باهم ارتباط نوه‌عمویی داشتند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

محمد قریب بنیان‌گذار علم پزشکی کودکان
از اقوام بدرالزمان قریب

دوران دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) سپری کرد. در آنجا با زبان فرانسه هم آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و دیپلم طبیعی خود را گرفت. بنا داشت در دانشگاه رشتهٔ پزشکی بخواند؛ اما علاقه به ادبیات، راهی دیگر پیش رویش گذاشت. «باید بگویم همیشه به دو چیز علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد قریب در همان سن جوانی که دانشجوی دانشگاه تهران بود، درباره دانش خود معتقد بود: «آن اندازه بدانم که بدانم که ندانم، میزان معلومات نسبی است. من وقتی خود را با دیگران میسنجم می‌بینم چندان بیسواد نیستم و چون در خود فرو می‌روم جهل مرکب می‌یابم. زبان فرانسه را آنچنان‌که خوب بگویم و خوب بنویسم و خوب دریابم می‌دانم. انگلیسی را نیز آن‌چنان که بتوانم اندکی بگویم، خوب دریابم و بخوانم و زبان تازی را هم به‌اندازه‌ای که بتوانم دریابم». خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

یک سال از تحصیل بدرالزمان در دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران گذشت. اشتیاقش برای شناخت هرچه بیشتر زبان‌های باستان و میانهٔ ایران هم‌زمان شده بود با کشف متون جدیدی در چین. تااینکه علاقه به شناسایی ریشه‌های فرهنگ و تاریخ ایرانی او را راهی آمریکا کرد و در آنجا تصمیم گرفت بر روی زبان سغدی به‌طور تخصصی کار کند. خود می‌گوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

قریب علاوه‌بر آموختن دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه، آواشناسی، سنسکریت و زبان‎شناسی هندواروپایی هم می‌خواند. در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) فوق‎لیسانس می‌گیرد. یک‌‌ سالی به دانشگاه میشیگان می‌رود و ضمن کار پژوهشی، در کلاس‌های مختلف زبان‌شناسی و ساخت‌واژه شرکت می‌‌کند. از این رهگذر با استادان بزرگی مانند جرج کامرون عیلام‌شناس که تاریخ عیلام را نوشته، آشنا می‌شود. «یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی می‎داد. می‎گفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا دربارهٔ فارسی باستان باهم حرف بزنیم. من می‎رفتم به دفترش و او لیتکس‌هایی (نوعی گرده‎بردای) که از بیستون آورده بود و در گوشه‎ای از دفترش قرار داشت باز می‎کرد و می‎گفت می‎توانی این‌ها را بخوانی و وقتی من می‎خواندم، خیلی خوشش می‎آمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکس‎ها صحبت می‎کرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و دربارهٔ خط میخی و فارسی باستان با او بحث کنم».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

دکتر قریب دو سالی هم با استفاده از بورس شاگرد اولی دورهٔ لیسانس دانشگاه تهران، در دانشگاه برکلی آمریکا مشغول به تحصیل می‌شود و تجربه‌های زیادی نزد والتر هنینگ یکی از نوابغ ایران‌شناسی کسب می‌کند. به اصرار استاد، ودا را نزد پروفسور رامِنو می‌‌خواند و از کلاس‎های درس زبان‎شناسی هندواروپایی پروفسور بیلز هم بهره می‌برد؛ اما برای تکمیل دکتری به دانشگاه پنسیلوانیا برمی گردد و رساله‎اش را با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» زیر نظر درسدن، به‌پایان می‌رساند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

قریب در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. مدتی بعد برای فرصتی مطالعاتی به آمریکا رفت و ضمن پژوهش در دانشگاه هاروارد، به‌عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد. پس از آن، به ایران بازگشت و بعد از تأسیس گروه زبان‌شناسى همگانى و گروه فرهنگ و زبان‌های باستانى در دانشگاه تهران، نزدیک به سی سال از عمر خود را صرف تدریس و پرورش نسل جدید علاقمندان به زبان‌شناسی کرد.

ژاله آموزگار در مراسم نکوداشت قریب

قریب از نگاه دیگران

ژاله آموزگار

آموزگار، قریب را «بانوی دانشمند» می‌داند و درباره او می‌گوید: «دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصت‌ها را از دست نداد و درعین‌حال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است .وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب به‌عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم می‌توانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگی‌اش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛از او سپاسگذاریم.» [۵]

کتایون مزداپور

مزداپور پس از انتشار فرهنگ سغدی در وصف آن گفت: «این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه می‎گویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانه‎روزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبان‎شناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است.» [۶]

زهره زرشناس

«بانویی فرزانه که جایگاهی ویژه و بسیار تأثیرگذار در حوزۀ مطالعات ایران باستان دارند. استاد به نیروی دانش نشان دادند که جنس برتر و فروتر وجود ندارد؛ زن و مرد هر دو انسانند و انسان دانا و خردمند، قابل احترام است. [فرهنگ سغدی] واژه نامه‌ای که در جهان زبانشناسی تاریخی، کاری منحصربه‌فرد است؛ گنجینۀ عظیمی از واژه‌ها و ترکیبات زبان سغدی را در اختیار پژوهشگران این زبان و دیگر زبان‌های کهن ایرانی و رشته‌های وابسته می‌گذارد و می‌توان آن را به مثابه ابزار اصلی برای مطالعۀ زبان‌های ایرانی به‌کار برد.» [۷] این‌ها صحبت‌های زرشناس درباره قریب است.

یدالله ثمره

ثمره، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بدرالزمان قریب را فردی «مهربان» و «احساسی» و درعین‌حال «دقیق» و «موشکاف» توصیف می‌کند. «ایران‌دوستی فوق‌العاده» او را تحسین می‌کند و می‌گوید: «شاید ایشان یکی از نادر کسانی باشند که تا این حد به فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران علاقه دارند و نیز در این زمینه تا این حد مطالعه کرده باشند. تخصص ایشان در زبان سُغدی است و زبان سغدی هم یکی از زبان‌های بسیار قدیمی و باستانی ایران است که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد.» [۸]

محمد شکری فومنی

«خانم پروفسور بدرالزمان قریب، یگانه دانشمند سغدی‌شناسی هستند که کرسی این زبان را در دانشگاه تهران گذاشتند؛ و تا آخرین روزهایی که در این دانشگاه تدریس می‌کردند، مبحث درس سغدی در اختیارشان بود. تمام اشخاص این رشته یا شاگردان بلافصل ایشان بودند یا شاگرد شاگردانشان. ارزش آثار خانم قریب در سطح جهانی است.» این گفته‌های فومنی درباره استادش است. [۹]

محمدرضا نصیری

نصیری فروتنی، گشاده‌رویی، دقت، جدیت و مهربانی را از ویژگی‌های شاخص بدرالزمان قریب برمی‌شمارد و معتقد است: «در جهان‌بینی این بانوی آزاده، پیر و بُرنا یکسان است، همه عزیزند، همه را دوست دارد. کینه‌ای به دل راه نمی‌دهد. ساده‌زیستی از صفات بارز اوستٰ. از تنگ‌نظری‌ها، حسادت‌ها و کینه‌توزی‌ها که رسم روزگار ماست به دور است.» [۱۰]

مهدی محقق

محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، قریب را بانویی از «خاندان علم» توصیف کرده و می‌گوید: دکتر قریب در حوزهٔ تخصص خود از سرآمدان هستند و علاوه‌بر تحصیل در نزد اساتید و بزرگان بنام ایران، فرصت تلمذ نزد اساتید بزرگ جهان را هم داشته است و به این جهت ایشان هم فضائل اکتسابی دارند و هم فضائل موروثی که از خاندان بزرگ شمس‌العلما گرکانی به‌ ارث برده‌اند. محقق همچنین در شجاعت و قدرت او را به «شیر» تشبیه می‌کند و می‌گوید: «اگرچه ظاهر او ضعیف و لاغر است ولی درون او یک شیر ژیان است.» [۱۱]

بزرگداشت بدرالزمان قریب
در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

یادمان‌ها و بزرگداشت‎ها

بزرگداشت

بزرگداشت بدرالزمان قریب ۸آذر۱۳۹۳ در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. ژاله آموزگار، زهره زرشناس، مهدی محقق و سایر اساتید و پژوهشگران در این مراسم درباره خدمات علمی دکتر قریب صحبت کردند. [۱۲]

شب بدرالزمان قریب

شب بخارا برای بدرالزمان قریب

۲۸شهریور۱۳۹۶ سیصد و هشتمین شب از مجموعه شب‌های مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به شب بدرالزمان قریب اختصاص یافت. در این مراسم که به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد دکتر بدرالزمان قریب برگزار شد، ژاله آموزگار، دکتر زهره زرشناس، دکتر مهدخت معین، دکتر حسن انوری، دکتر یدالله ثمره، دکتر کتایون مزداپور حضور داشتند. [۱۳]

بانویی میان زبان‌های خاموش

بزرگداشت بدرالزمان قریب به‌عنوان چهره ماندگار زبانشناسی ایران، ۲۹ دی ماه ۱۳۹۷ در تالار فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد. دکتر ژاله آموزگار، زهره زرشناس، حداد عادل و سایر اساتید زبان‌شناسی درباره شخصیت و خدمات علمی و فرهنگی قریب سخنرانی کردند. [۱۴]

جوایز

  • کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه کتاب زبان‌های خاموش (۱۳۶۶).
  • کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
  • کتاب سال سازمان میراث فرهنگی برای تألیف کتاب فرهنگ سغدی (۱۳۷۴).
  • چهره ماندگار در همایش دوم چهره‌های ماندگار (۱۳۸۱).
  • هفدهمین قالیچه ابریشمی جایزهٔ ادبی‌تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار (۱۳۸۷).

بنیان‌گذاری

بدرالزمان قریب بانی و مؤسس نخستین کرسی آموزش زبان سغدی از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران است. [۱۵]

زمینهٔ فعالیت

بدرالزمان قریب زندگی خود را صرف فراگیری زبانی کرد که به گفته محققان، هزار سال زبان جاده ابریشم بود. زبان سغدی یکی از شاخه‌های زبان‌های ایرانی میانه به‌شمار می‌رود. بسیاری از متون کهن مانوی، بودایی و مسیحی به این زبان نوشته شده که با رمزگشایی از آن‌ها می‌توان به ظرایف و طرایف فرهنگی و ادبی ایران پی برد.

کتاب

قریب بخش اعظم حیات علمی خود را صرف نگارش مقالات تخصصی کرده است، «روایتی از تولد بودا» تنها کتاب دیگرش پس از فرهنگ سغدی به‌شمار می‌رود که در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.[۱۶]

ترجمه

ترجمه کتاب و مقالات انگلیسی به‌فارسی نیز از دیگر حوزه‌های فعالیت بدرالزمان قریب است. ترجمه کتاب «زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، با همکاری دکتر یدالله ثمره نمونه‌ای از آن‌هاست. این کتاب در سال ۱۳۸۱ برای سومین بار تجدید چاپ شد.

مقالات

عمده فعالیت قریب نوشتن مقالات تخصصی درباره یافته‌های نو از زبان‌های ایرانی باستان و میانه به ویژه سغدی بود. وی بیش از ۴۰ مقاله به زبان‌های فارسی و انگلیسی نوشته است. «كشف كتيبه پهلوى در چين» ‎و «كتيبه تازه يافته خشایارشا» از نمونه مقالات وی به‌شمار می‌رود.

قریحهٔ شعرگویی

بدرالزمان گرچه همه توش و توان خود را صرف کسب دانش در حوزه زبان‌های باستانی، فرهنگ و تاریخ ایران کرده است، اما طبع بلند، روح لطیف و ذوق سرشار او فراتر از واژهای فراموش شده در طول روزگاران کهن، است. حس لطیفش از دریچه‌ای دیگر نظاره‌گر جهان است. او دلبسته طبیعت است و نوروز و پاییز و بهار و دشت و کوه همگی جایگاه ویژه‌ای در شعرش دارند. قریب اشعار بسیاری دارد. البته که شعرش خالی از طنز نیست و مسائل فلسفی نیز در آن دیده می‌شود. او مسائل فلسفی را در شعرش مطرح می‌کند و بعد آن‌گونه که می‌اندیشد به آن‌ها پاسخ می‌دهد. [۱۷]

قریب می‎گوید: «اولین شعر جدی را حدود چهارده‌سالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید»:

که آن با زبان جور منت کشید به این بی‎زبان روزی و نان رسید
* * * * *

او که پس از ورود به دنیای زبان‌های باستانی، دیگر چندان به ادبیات نپرداخت، گاهی شعر می‌گوید اما معتقد است که کار جدی کردن و فرهنگ‌نویسی با شعر فرق دارد.

«واقعاً روزی که روی یک واژه کار می‎کنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت می‎شوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بی‎تاب می‎شدم، به کوه و صحرا می‎زدم و شعر می‎گفتم.» [۱۸]

ادبیات در کارهای قریب به انجام كارهاى تطبيقى، مقايسه آنچه در متون مانوى آمده با آنچه در متون عرفانى فارسى آمده است، مقايسه اندرزنامه‌های قبل و بعد از اسلام و نمونه‌هایی از این‌ دست محدود شده است. متن بسيار كوچكى از داستان‌های رستم را كه در سغدى پيدا شده با متن شاهنامه مقايسه كرده، همچنين نشان داده نظامى در هفت‌پیکر سنت قديم مانوى را مبنی‌بر ارتباط روزهاى هفته با سيارات، حفظ كرده است. [۱۹]

سروده‌ای برای مصدق

او که دلبسته وطنش بود و پس از سال‌ها تلاش و یادگیری در خارج از کشور، عشق به میهن و نیاکان او را به ایران بازگرداند، شعری نیز برای مصدق سروده است. بدرالزمان قريب در اوايل دانشجويى متأثر از كودتاى ۲۸مرداد، با علاقه به دكتر مصدق به‌عنوان كسى كه از حقوق اين مملكت دفاع كرده، قصیده‌ای را براى او می‌گوید و توسط دكتر محمد قريب كه از فامیل‌های نزديكش بود و دوست مهندس بازرگان، آن را به دكتر مصدق می‌رساند:

اى روشنى ديدهٔ ايران چگونه‌ای؟ تنها نشسته گوشه زندان چگونه‌ای؟ [۲۰]
* * * * *

بخشی از اشعار بدری که در ایام جوانی سروده است در کتاب زنان سخنور نوشته علی‌اکبر مشیرسلیمی برای نخستین بار به زیور چاپ آراسته شد. بدری تخلص شعری او است. بدرالزمان بیشتر پیرو سبک کلاسیک بوده و طبع روانی دارد. ترانه‌هایش به‌ویژه منظومه‌های «سیل‌زده» ، «سنگتراش» و «شمع» شورانگیز و دارای مضمون‌های تازه و لطیف است. بر روی هم شعرهای او با ترانه‌های زمان کوچکیش به یک‌هزار بیت می‌رسد. قطعات «شمع»، «نشان دردمندی»، «پیروزی رقیب»، «بر سر مزار حافظ»، «آرامگاه مهتاب»، «رهایی»، «دست از دل بیقرار بردار»،‌ آزادی خویشتن به دست آر»، «سیل‌زده» و «سنگتراش ژاپونی» از قطعات شعری چاپ‌شدهٔ بدری هستند.[۲۱]

بر سر مزار حافظ
بر مزار حافظ امشب، عشق برپا کرده بزمیسینه می‌سوزد چو شمعی، دیده میبارد گلابی
زهره می‌خواند بچنگ شعر افسونگر سرودیساقی مهتاب می‌ریزد بجام دل شرابی
ماهتاب از بوسه حاف‌ظ خیال‌انگیز گشتهسرو مست از بوسه مهتاب افسون خیز گشته
روح من از بوسهشعر تو سرمست و سبکیهمچو می از ساغر مسحور تن لبریز گشته
حافظ امشب با تو دارم داستان جانگدازیماجرای تلخکامی‌های عمر بی‌نصیبی
دردناک افسانه افسون قلب پاکبازی پای‌بند رشته مهری- گرفتار فریبی
خیز و در آئینه اشکم، نظر کن داستانمدر تف آهم ببین خورشید عشق سینه‌سوزم
بحر طوفانزای عمرم، موج خون‌پالای دردمآسمان رنگ‌رنگ روزگار غم‌فروزم
من نه آن سنگم که با سیلی قضاخامش نشینمموج بیتابم که تن از بند پستی میرهایم
میخورم بر صخره‌های رنج و درد اما سبکسرباز برمی‌گردم و در تنگنا، ره می‌گشایم
آرزو بودم سراپا تاختم هر دم بسوئیگِرد دنیا گشتم اندر جستجوی رنگ و بوئی
رنگ و بو هرگز نشد آغشته با سرکش سرشتمساختم با انتظاری سوختم در آرزوئی
نکته‌ای استاد عشق آموختم از راز پنهانتا ندارم فاش آن‌ را مهر بر بستم زبان‌ را
کاروان رفت و من از بس کُندگامی بازماندمای نسیم شوق رحمی ماندگان کاروان را
من چراغی بودم افتاده بدست تیره راهیتا نمایم راه او در تندباد غم نشینم
سینه را کردم سپر در سنگباران حوادثاز خطر آسودم اما شیشه دل را شکستم
نغمه بودم در گلو و از هم شکستم ناله گشتمخنده بوم گم شدم در سیل اشک بیقراری
نغمه بودم ناله گشتم خنده بودم گریه گشتمچیست آخر سرنوشتم زین پریشان‌روزگاری
قطره‌ای بودم ز ابر شوق بر دریا فتادهخونِ دل خورده بموج رنج و محبت سرنهاده
تشنه بر دریا رسیده زهر سختی‌ها چشیدهبازگشته تشنه‌تر دیرینه شوق از دست داده
در دیار آشنا ناآشنا ماندم زمانیز آشنایان دور با ناآشنا دمساز گشتم
مرغ رؤیایم که زهرآلود تیر رشک خوردمخار غم بوسیدم و مستانه در پرواز گشتم
سردیم منگر که روزی آتشین دل شعله بودمزآن جهد رنگ فروغی از دل خاکستر من
سنگ خاموشم که بر گور تمنا خفته باشدگرچه لالم نقش رویم فاش دارد گوهر من
* * * * *
رهایی
ای مرغک پرشکسته تا چنددر کنج قفس خزیده‌ای زار
تا چند بعهد دوست پابنددربسته بروی خود ز اغیار
بیگانه ز آشنا به، پیوندتنها شده دوست با غم یار
برخیز و گشای‌پای از این بندچون دست نمی‌رسد بدلدار
* * * * *
شاعر
با تؤام بی‌خبر ز خویشتنمبی تو در آتش است خسته تنم
یاد آن یار کردم از دل دورغیر نام تو نیست بر دهنم
خواهم امشب به اشک غم شویمننگ این عشق شوم از بدنم
تا توئی در برابر نظرمبرنیاید صدا ز من که منم
گر بدین سوز دل روم در خاکبویت آید ز سوخته کفنم
تا تو هستی شب غمم سحر استدلم از هر چه جز تو بیخبر است
* * * * *
سنگ‌تراشی ژاپونی
سنگتراشی ز سحر تا به شبسنگ همی کَند بِرنج و تعب
سود کم و زحمت جانکاه داشتپشت خم و سینه پر آه داشت
روزی از آن کار پر از رنج و دردخسته برآورد ز دل آه سرد
کای فلک این شیوه بیداد چیستچند در این رنج ببایست زیست
چند زنم تیشه بدامان کوهمن ز وی و کوه ز من در ستوه
چند بباید پی دینار پنجخرد شود پشت من از بار رنج
بار خدایا چه شود گردمیبر من مسکین کرم آری همی
تا که توانگر شوم و بی‌نیازصاحب جاه و حشم و فرّو ناز
تکیه زنم همچو غنی بر سریرخوش بسرا پرده سرخ حریر
ناگه از الطاف خداوند پاکاز فلک آمد ملکی سوی خاک
مژده به وی داد که ای در عذابخیز، دعای تو شده مستجاب
بهر تو آورده‌ام از آسمانتخت روانی همه از پرنیان
گشت از این مژده دل مرد رامرفت بر آن تخت روان شادکام
روز دگر موکب شاه از قضاکرد گذر ز آن ره پر ماجرا
شاه به گردونه زرین سواراز پس و پیشش سپه بیشمار
چتر طلائی بسرش سایبانرهگذرش قبله افتادگان
مرد چو دید آن سپه و فر و جاهکوکبه شاهی و چتر و کلاه
آرزوی شاهیش آمد بسرخواست ز یزدان کله و چتر زر
باز بگفتار ملک پاکزادکاین هوست نیز بر آورده باد
شاه شد آنمرد تجمل‌پرسترفت و به گردونه شاهی نشست
جبه شاهی به تنش سایه دادچتر طلائی بسرش سایه داد
خرم و خورسند همی شد روانتکیه بر آن جایگه خسروان
* * * * *
قهرمان شاهنامه
از قله‌های مهر چون باید گذر کنجان را به تیر آرش پیک سفر کنم
پروازم ار به عرصه سیمرغ ره بَردسرتا به پای توشه‌ره بال و پر کنم
چون جام جم در آینه‌ام فرّ ایزدیستدورش ز دست اهرمن حیله‌گر کنم
چون کاوه پرچم از دل خونبار برکشمتا پای کوه مِهر فریدون خبر کنم
رُستم نی‌اَم که با پَر سیمرغِ چاره‌جوتیری به چشم حادثه کینه‌ور کنم
گر نوشدارواَم نرسانی ز مهر دوستزین زخم آشنازده جان را هدر کنم
آتشکده است سینه و جاوید آتشمبا گرمی نگاه تواَش تیزتر کنم
آن قطره‌ام که گم‌شده از دست ابر غمترسم به دیده آیم و نقش تو تَر کنم
گفتم چگونه بگذری از رهگذار عشقگفتا سیاوشم دل و زآتش گذر کنم
گفتم هزار فتنه به راهت نهفته، گفتکیخسرواَم به پای خود این راه سر کنم
گفتی که خاک زر شود از کیمیای عشقآری به یُمن همتت این خاک زر کنم [۲۲]
* * * * *
بیستون
میراث پُر بهای کهنْ ایرانتاریخ نقش‌بسته به سنگستان
ای یادگار خوب پدرهاماننقشی به سینه داری از آن دوران
جای خدای حک شده در نامت می‌بینم استواری اندامت
بر چهره فراخِ تو چندین زخمآورده تازیانه ایامت
تو بیستون نه‌ای که ستون‌هایت تصویری از گذشته پیروزی است
این زخم‌ها که بر سر و رو داریآینه زمانِ سیه‌روزی است
گرچه نشانه‌های پُر از رمزتآماج فتنه‌ها شد و یغماها
در چیستانِ گم‌شدة تاریخگشتی گره‌گشای معماها
بار امانتی که زمانت دادبیش از دو صد سده به نگهبانی
حک کردیَش به سینه و پیشانیاین اولین نوشته ایرانی
این ناله‌ها که از دل تو خیزداشک ستارگان به رُخت ریزد
باشد ز چاه بی‌خبری‌هامانیک قطره نَم ز مهر برانگیزد
ترسم گزند تیغ زمستان‌هاسیلیِ باد و سوزن باران‌ها
از دشمنان، شراره بهتان‌هااز ناکسان، شماتت پیکان‌ها
این گنج بی‌مثال رَوَد از یادتسیل زمانه بَرکندَت بنیاد
زان خار و خس که می‌خورد اندامت این پُر بها دفینه، دهد بر باد
تندیس تو نگاره یادافروزافتد به پرتگاه فراموشی
آهنگ پُر خروش جهانگیرتگیرد نوای پرده خاموشی [۲۳]
* * * * *

شعر ماهی در شمار اشعار مانای ادبیات فارسی است.
بر پهنۀ فیروزگون دریا
تور است گردن بند مروارید
بر ماهیان گسترده دامی ژرف
دریای آرام و دم خورشید
تور عروس زندگی زا نیست
این تور رقص و مرگ ماهی هاست
زیبا کشاکش با دم مرگ است
یا آخرین دیدار با دریاست
توری است جانش پود و تارش مرگ
بر گردن ماهی و ماهیگیر
این می‌کشد تا بگذارند عمر
آن می کشد تا بگسلد زنجیر
دریا به گوش باد می خواند
برگی دگرش از زندگینامه
شن های ساحل زار می گریند
بر ماهیان پولکین جامه
در صحنۀ مرگ و تلاش زیست
رقصد چه زیبا وقت جان دادن
یک حلقه از دور تسلسل هاست
با زندگانی مردن و زادن

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چند نمونه از اشعار قریب را در کتابی با نام «زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان قریب» منتشر کرده است.

همشاگردی‎های او

مهرداد بهار از هم‏شاگردی‌‏های دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس باهم در یک کلاس درس خواندند. قریب معتقد است که بهار پایه اسطوره‎شناسی را در ایران گذاشت. [۲۴]

حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سال‎ها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتاب‎های شرق‎شناسی و ایران‎شناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر هم‎دوره‎ای دکتر قریب بود.

سال‎های تدریس

قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت نزدیک به سی سال عهده‌دار تدریس زبان‌های ایران باستان و میانه در گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، بوده است. او در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است. دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کرد چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، به همین دلیل شروع کرد به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال ۱۳۷۱ چاپ شد. او مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبان‎شناسی» به چاپ رسید. [۲۵]

نحوهٔ آشنایی با بزرگان ایران‌شناسی

دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانی‎شناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران ۱۹۷۵) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار می‎کردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. [۲۶]

اساتید

در ایران

محمد معین، ذبیح الله صفا، پرویز ناتل خانلری، حسین خطیبی، جلال همایی، ابراهیم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، عبدالعظیم‎خان قریب، محمد مقدم و مدرس رضوی از استادان صاحب‌نام قریب در دانشگاه تهران بودند.

خارج از ایران

مارک دِرسْدِن، هونیگز والدز، نورمن براون، والتر هِنینگ، هانیکس والد، پنزل، بیلز و جورج کامرون در شمار استادان برجستهٔ وی در دانشگاه‌های آمریکا بودند.

شاگردان

زهره زرشناس، ابوالقاسم اسماعيل‌پور، مجتبى منشى‌زاده و محمد شکری فومنی برخی از دانشجويان موفق قریب هستند كه امروز هرکدام در حوزهٔ پژوهش و تحقق در زمینه زبان‌های باستانی جایگاهی دارند و در دانشگاه تدريس می‌کنند.

سفرها

قریب علاوه‌بر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت. بدری سه سال در کودکی و چندی در بزرگسالی در پاریس و سه سالی هم در قاهره بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرق‎شناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا سفری به انگلیس داشت.

خلقیات

همکاران و شاگردان قریب، باتفاق او را فردی «مهربان»، «پراحساس»، «متواضع» و «ساده‌زیست» توصیف می‌کنند که در عین «نجابت» و «بزرگ‌منشی»، شخصیتی «مسئولیت‌پذیر»، «دقیق»،‌ «موشکاف» دارد و در کارهای علمی «جدی» است. «عمق اطلاعات» و دانش وی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان از دیگر خصوصیات بارز وی است که دوست و آشنا و همکار به آن اذعان دارند. [۲۷] [۲۸]

مستند پرتره قریب

فیلم مستند پرتره دکتر بدرالزمان قریب با عنوان «زبان‎های خامومش» ۲۱دی۱۳۹۴ در باغ‌موزه نگارستان دانشگاه تهران رونمایی شد. این فیلم درباره زندگی قریب توسط منوچهر مشیری ساخته و پرداخته شده است.

ناشرانی که با وی کار کردند

قریب با انتشارات فرهنگان، اسطوره، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، طهوری،‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آویشن،‌ بنیاد شاهنامه فارسی، همکاری داشته است.
کتاب فرهنگ سغدی او توسط انتشارات فرهنگان چاپ شده است. نشر اسطوره روایتی از تولد بودا را منتشر کرده است. نشر پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی نیز کتاب زبان‌های خاموش را به چاپ رسانده است.

مصاحبه‎ها و گفت‌وگوها

  1. تعامل جهان‌بینی و اسطوره در هنر ایران، گفت‌وگو با دکتر بدرالزمان قریب، ماهنامه کتاب ماه هنر، ش ۲۵ – ۲۶، ۱۳۷۹.
  2. جست‌وجو در سنت ادبی ایران باستان، گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماهِ ادبیات و فلسفه، ش ۶۸، خرداد۱۳۸۲.
  3. با مرگ زبان، تمدن هم می‌میرد - زبان‌های خاموش، با بدرالزمان قریب، مینا موسوی، جام جم، ۲دی۱۳۸۳.
  4. سغدی‌شناسی در گفت‌وگو با دکتر بدرالزمان قریب،‌ دکتر طوبی فاضلی‌پور،‌ رشد آموزش تاریخ، ش ۶۰، پاییز ۱۳۹۴.[۲۹]
  5. گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، مؤلف «فرهنگ سغدی»،‌ م. تیموری، ایران‌شناخت، ش۱۰، پاییز ۱۳۷۷. [۳۰]
  6. بانویی میان خطوط کهن، ساره دستاران، ایران، ۳۰خرداد۱۳۸۳
  7. مصاحبه با وبگاه تبیان.

فهرست سخنرانی‎های قریب بعد از سال ۱۳۶۸(۱۹۹۰)

  1. سی‌وسومین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، ۱۹۹۰، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica (۱۹۹۴، جلد ۲۳، ۱۳۱- ۱۳۳) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان ۱۶ (۱۳۷۷) منتشر شد.
  2. سومین کنفرانس بین‎المللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، ۱۹۹۵، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».
  3. کنگره بین‎المللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، ۱۹۹۶/ ۱۳۷۵، با مقاله «سغدی‎ها، و جاده ابریشم»، منتشرشده در ایران‎شناخت۵ (۱۳۷۶).
  4. چهارمین کنگره بین‎المللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، ۱۹۷۷، با مقاله پرتوی نو بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبان‎های ایرانی۱ (۱۳۸۴).
  5. کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، ۱۹۹۷، با مقاله «پژوهشی درباره واژه‎های دخیل سغدی در زبان فارسی».
  6. چهارمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، ۱۹۹۹، با مقاله «هفته سیاره‎ای در متون ایرانی».
  7. سی‌وپنچمین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، ۲۰۰۰، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایران‎باستان ۲/۱ (۱۳۸۰).
  8. کنفرانس بین‎المللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، ۲۰۰۲، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
  9. پنجمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، ۲۰۰۳، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آن‌ها با برخی از گویش‎های ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویش‎شناسی ۲/۱ (۱۳۸۳).
  10. افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایران‎شناسی در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۳ با ارائه دو سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبان‎های ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبان‎های ایرانی میانه غربی» (۱۳۸۱) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشه‎شناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (۱۳۸۴) و در همایش فارسی‎شناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت ۱۳۸۴. [۳۱]

عضویت دکتر قریب در چند مجمع علمی داخلی و خارجی

  1. انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال ۱۹۶۹تا۱۹۷۹.
  2. انجمن بین‎المللی دست‎نوشته‎ها و کتیبه‎های ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
  3. انجمن ایران‎شناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas) از سال ۱۹۹۶ تاکنون.
  4. فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال ۱۳۷۷ تاکنون.
  5. شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.

سمت‌ها و عناوین کاری بدرالزمان قریب

  1. استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (۱۳۴۴تا۱۳۸۰)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی (۱۳۵۰تا۱۳۸۲).
  2. محقق در بنیاد فرهنگ ایران (۱۳۵۱تا۱۳۵۷).
  3. پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (۱۹۶۹تا۱۹۷۰/ ۱۳۴۸تا۱۳۴۹).
  4. مدیر گروه گویش‎شناسی (از سال۱۳۷۸تا۱۳۸۱) و مدیر گروه زبان‎های ایرانی (از سال ۱۳۸۳ تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.
  5. مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
  6. عضو افتخاری انجمن ایران‎شناسان اروپا، سپتامبر ۲۰۰۷. [۳۲]
  7. عضویت در شورای عالی علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون.

کتاب‌شناسی و آثار

تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبان‎های فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایرة‎المعارف‎های بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا به‌چاپ رسیده است.

کتاب

  • «فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)»، تهران، انتشارات فرهنگان، (۱۳۷۴).
  • «روایتی از تولد بودا» متن سغدی وسنتره‌جاتکه، تهران، اسطوره، ۲۴۰ صفحه، ؛ در ۳ نوبت چاپ:(۱۳۸۴)۲۰۰۰ نسخه، (۱۳۸۶)۱۰۰۰ نسخه و (۱۳۸۸)۱۰۰۰ نسخه .[۳۳]
  • «تحلیل ساختاری فعل در زبان سغدی»، (به‌زبان انگلیسی)، (۱۹۶۵).

ترجمه

  • «زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره، تهران، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، (۱۳۸۱).

مقالات فارسی

دو مجموعه مقاله از قریب چاپ شده تحت عناوین مطالعات سغدی و پژوهش‌های ایرانی باستان و میانه در سال ۱۳۸۶ که هر دو به‌کوشش محمد شکری فومنی و همکاریِ انتشارات طهوری است.

فارسی باستان و میانه

  • «کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س ۵، ش ۱، (۱۳۴۶)، ص۱۴تا۳۱.
  • «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۱۶، ش ۱و۲، (۱۳۴۷)، ص ۲۸-۱.
  • «آپادانا: ایوان»، جشن‎نامه استاد دکتر محمد خوانساری، به‌کوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (۱۳۸۴)، ص ۴۴۷- ۴۳۷.
  • «کتیبه‎ای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۱۴، ش ۱، (۱۳۴۵-۴۶)، ص ۷۶-۷۰.
  • «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهش‎های ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات به‌کوشش محمد شکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهروی.

دستور تاریخی و گویش

  • «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبان‎های ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، به‌کوشش علی اشرف صادقی، تهران، (۱۳۷۹)، ص۲۴۵تا۲۷۸.
  • «تاریخچه گویش‎شناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هم‎اندیشی گویش‎شناسی ایران، به‌کوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (۱۳۸۱)، ص۴۷۳تا۴۸۴.
  • «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعل‎های زبان فارسی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۱، (۱۳۸۴)، ص۴تا۲۵.
  • «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آن‌ها با برخی از گویش‏های ایرانی نو»، گویش‎شناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج ۱، ش ۲، (۱۳۸۳)، ص ۴۵تا۶۵.

مانویت

  • «سخنی دربارهٔ منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س ۲، ش ۴، شماره پیاپی ۸، (۱۳۷۵)، ص۶تا۱۶.
  • «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشته‎های مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۳، ش ۴، شماره پیاپی ۱۲، (۱۳۷۶)، ص۱۱تا۳۹.
  • «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، به‌کوشش کتایون مزداپور، تهران، (۱۳۸۱)، ص۱تا۵.
  • «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۲، شماره پیاپی ۱۴، (۱۳۷۷)، ص۲۱تا۲۶.
  • «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س ۷، ش ۸(ادریبهشت ۱۳۶۹)، ص ۱۰۳۳- ۱۰۰۲.[۳۴]

زبان و متون سغدی

  • «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س ۷، ش ۱، (۱۳۴۸)، ص ۱۰۹-۹۷.
  • «قانون هم‎وزنی مصوت‎ها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران، س ۲۳، ش ۴، (۱۳۵۵)، ص ۱۳۰-۱۲۰.
  • «رستم در روایات سغدی»، شاهنامه‎شناسی (۱)، تهران، (۱۳۵۷)، ص ۵۳-۴۴.
  • «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س ۷، ش ۱، (۱۳۶۹)، ص ۱۰۴- ۸۹.
  • «سغدی‎ها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج ۱، به‌کوشش مسعود مهرابی، تهران، (۱۳۷۲)، ص ۲۱-۱.
  • «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س ۱۰، ش ۱، (۱۳۷۲)، ص ۵۴-۲.
  • «بلبل سغدی»، چیستا، س ۱۲، ش ۱۵، (بهمن ۱۳۷۳)، ص ۳۳۹.
  • «سغدی‎ها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، به‌کوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (۱۳۷۶)، ص ۶۳۱- ۶۱۷.
  • «سغدی‎ها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س ۵، (۱۳۷۶)، ص ۲۸۱- ۲۴۶.
  • «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، به‌کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (۱۳۷۷)، ص ۲۶۲- ۲۳۳.
  • «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات به‌کوشش محمدشکری فومشی، (۱۳۸۶)، تهران، انتشارات طهوری.
  • «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محقق‏نامه، ج ۲، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهان‏بخش، تهران، (۱۳۸۱)، ص ۱۰۱۹- ۱۰۱۵.
  • «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج ۱، ش ۱، ص ۱۰۹- ۹۷.

سایر مقالات

  • «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حق‎شناس، کتایون مزداپور و مهشید میرفخرایی، تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۷۲- ۳۵۷.
  • «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س ۴، ش ۴، ۱۳۷۷، ص ۱۶۶-۱۶۱.
  • «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، ۱۳۷۹، ص ۵۹-۷۲.
  • «سفر علمی سن پترزبورگ (۲۹ اردیبهشت – ۸ خرداد ۱۳۸۲/۱۹- ۲۹مه ۲۰۰۳)، نامه فرهنگستان، س ۶، ش ۲، شماره پیایی ۲۲، ۱۳۸۲، ص ۲۳۷- ۲۲۷.
  • «خورشید خسته»،‌ شاعر: بدرالزمان قریب، کلک،‌ ش ۷۶ - ۷۷ -۷۸ -۷۹ٰ، تیر و مرداد و شهریور و مهر ۱۳۷۵، از ۲۹۹ تا ۲۹۹.

مقالات خارجی

  • ”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (۱۹۶۸), ۵۴-۶۹.
  • ”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (۱۹۶۹), ۶۵- ۸۱.
  • ”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (۱۹۷۵), ۲۹۷- ۳۰۷.
  • ” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule ۱, ۱۳۱- ۱۳۵.
  • ”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (۲۰۰۱-۲۰۰۲), ۱۵-۲۳.
  • ”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (۲۰۰۳), ۷۳-۷۷.
  • ”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (۱۹۷۴), ۳۸۹- ۳۹۸. [۳۵]

پایان‌نامه‌ها

  1. بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستای قلعه امیریه، مینا فرزادگان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۴۹).
  2. آوانویسی ترجمه واژه‌نامه چند سرود مانوی، محمد مستاجر حقیقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۶).
  3. ترجمه چند متن و سرود مانوی از زبان پارتی،‌ غلامرضا ناضری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۵۹).
  4. ترجمه بخشی از کتاب ادبیات مانوی، مطلب نظافتی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۰).
  5. ترجمه کتاب مطالعات آئین زردتشت، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۲).
  6. بررسی چند متن سغدی موزه بریتانیا، نگارش، ترجمه و آوانویسی، زهره زرشناس، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۶۵).
  7. تحقیق درباره تمثیل‌های فارسی میانه و پارتی میانه، زهرا عابدی جورابچی،‌ دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۷).
  8. بررسی متن‌های فارسی میانه و پارتی مانوی بر مبنای کتاب Mittlp der texte parable und Kosmogonische parthiseche und persiche Man: chaer-Werner SundermannU ، امید ملاک بهبهانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۶۹).
  9. جمع‌آوری پیشوندها و پسنوندهای زنده زبان فارسی میانه ترفانی و پارتی ترفانی (مانوی) موجود در متون کتاب آکتاایرانیکا جلد نهم تألیف خانم مری بویس، ترجمه مریم حبیب‌زاده‌اصل‌ممقانی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۰).
  10. پژوهش در چند متن پارتی درباره تاریخ آیین مانوی بر مبنای کتاب شهلا صدری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۱).
  11. بررسی چند متن سغدی بودایی کتابخانه ملی پاریس، فرح زاهدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۲).
  12. بررسی داستان‌های سغدی و تأثیر آن در ادبیات پس از اسلام حرف‌نویسی،‌ آوانویسی، ترجمه، نقل روایات دیگر این داستان‌ها، مجتبی منشی‌زاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۷۳).
  13. پژوهشی در ساخت و صرف اسم و صفت و ضمیر در متن سغدی و سنتره‌جاتکه، آرزو رسولی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۶).
  14. تحقیق در اسامی جغرافیایی آسیایی مرکزی بنابر متون ایرانی میانه، فارسی و عربی، میترا بختیار، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
  15. کتابت زبان‌های ایرانی، حبیب‌الله برجیان، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۷).
  16. بررسی تمثیل در دین مانی بر اساس متون فارسی میانه و با تأکید بر دو متن داستان سغدی، منیر قادری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی،‌ کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
  17. بررسی نظام حرفی فعل و ساختار نحوی جمله در روایت سغدی متن وسنتره‌جاتکه، با مقدمه‌ای در گروه زبان‌های ایرانی میانه شرقی، کوهیار دوالو، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
  18. تقویم سغدی، امیر کاوس بالازاده، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).
  19. جایگاه بلخ در دوره باستان، محسن سلیم‌آبادی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸). [۳۶]
  20. نقش ایزدان آفرینش سوم در آیین مانی، محمد شکری فومنی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۸).[۳۷]
  21. تهیه واژه‌نامه پارتی (پهلوی اشکانی مانوی) براساس کتب خانم مری بویس (۱۳۷۵ و ۱۳۷۷)،‌ فرشته صادقی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۷۹).[۳۸]
  22. پژوهش بر پایه Der sermon vonder seele Berliner Turfantextexix, Berlin Brandenburgische Akademie Der Wissenschafien Akademiien Vorhaben Turfanforschung Von Werner Sundermann 1997 ، مریم ناطق شریف، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۰).[۳۹]
  23. بررسی گویش سنگچال، شهرام احمدی‌‌نسب‌عمران، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، کارشناسی ارشد، (۱۳۸۱).[۴۰]
  24. بررسی چند متن سغدی مسیحی از مجموعه ۲C(به‌همراه مقایسه با کتاب مقدس)، نگین صالحی‌نیا، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۲).
  25. طرحی برای ریشه‌شناسی زبان فارسی در فرهنگ‌های عمومی فارسی، رحمن بختیاری، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۳).
  26. بررسی تاریخی ساخت مشتق در واژگان زبان فارسی، اورنگ ایزدی، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۸۴). [۴۱]
  27. بررسی و ترجمه متنی پزشکی به زبان ختنی (جیوَکه پوستَکه)، مجید طامه، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی، رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، دکتری تخصصی، (۱۳۹۳).[۴۲]

ویژگی آثار

اهمیت سرزمین سُغد و زبان سُغدی

سغد سرزمینی است شامل تاجیکستان و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوه‌های تیان‌شان و رود آمودریا. دکتر قریب درباره قوم سغد می‎گوید: داده‎های تاریخی نشان می‎دهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگه‎های میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزه‎های «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. [۴۳]

غریب درباره زبان سغدی نیز می‌گوید: «زبان سغدی از شاخه زبان‎های ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزوزبان‎های زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانی‎تبار به زبان‎های ایرانی میانه شرقی تکلم می‎کردند.»

تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی نظیر اوستایی، هخامنشی و ساسانی و نیز منابع یونانی و به‌ویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن رانده‎اند؛ آگاهی ما از زبان سغدی در قالب آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود.

«سغدی‎ها که به سین‎کیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را می‎ستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوه‌بر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمی‎ترین و طویل‎ترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آن‌ها به‌یکدیگر بود.» [۴۴]

«نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامه‎های باستانی خوانده می‎شود. این نامه‎ها در خرابه یکی از برج‎های دیده‎بانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. این نامه‎ها که قدیمی‎ترین متن تا به‌حال شناخته‎شده زبان سغدی است، در داخل کیف نامه‎رسان میان زباله‎ها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد.» [۴۵]

دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقه‎ای بس پراهمیت می‎داند که اوایل قرن حاضر میلادی به‌دنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیئت آلمانی، ناحیه‎ای صاحب‎نام در مطالعات ایرانشناسی شد

تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود. مانوی‌ها زیباترین دیوارنگاره‌های خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده می‌شود، ترسیم کرده‌اند. در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد.

از اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آن‌ها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آن‌ها شد.

دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره می‌کند و می‌گوید: «در مراکز بزرگ تجاری دولت‎شهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت می‎شد که پیروان آئین‎های بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی می‎توانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاه‎های خود را برپا سازند و باهم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آن‌ها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آن‌ها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریان‎های علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آن‌ها با الفبایی که ۲۲ حرف داشته آشنا بوده و آن را می‎خواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمناً داستان‎های جالبی که در متون سغدی آمده، نمودار تلاش آن‌ها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است.» [۴۶]

سغدی‎ها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی و چین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستم‎کشیده مانوی و مسیحی شدند. سغدی‌ها نه‌تنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگ‌های قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. [۴۷]

منبع‌شناسی

دربارهٔ قریب

  1. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.
  2. جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به‌کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدرالزمان قریب) ص۹تا۱۶.
  3. واژه‌نامه سغدی و روایت ورارود، منوچهر ستوده، جهان کتاب، سال ۲، ش ۳-۴، دی ۱۳۷۵.
  4. فرهنگ سغدی: رویدادی سترگ در پژوهش‌های ایرانشناسی، ابوالقاسم اسماعیل‌پور،‌ کلک، ش ۷۶- ۷۹، تیر- مهر ۱۳۷۵.
  5. فرهنگ سغدی، حبیب برجیان، ایران‌شناخت، ش ۹، تابستان ۱۳۷۷.
  6. زنی هست آرایش روزگار، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز ۱۳۷۷.
  7. زبان سغدی در یک نگاه، زهره زرشناس، نامه پارسی، ش ۱، بهار ۱۳۸۳.
  8. دو دهه تلاش برای تدوین اولین واژه‌نامه زبان سغدی، زهره زرشناس و کتایون مزداپور، زنان، س ۳، ش ۱۹، مرداد- شهریور ۱۳۷۳.
  9. رویدادهای فرهنگی ایران، تجلیل از مقام علمی دکتر بدرالزمان قریب، پویان اللهیاری، کیهان فرهنگی، ش ۱۴۹، بهمن ۱۳۷۷. [۴۸]
  10. در بزرگداشت خرد و دانش، ژاله آموزگار، نامه پارسی، ش ۱۰، پاییز۱۳۷۷.
  11. جشن‌نامه دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی ویدا نداف در مراسم بنیاد موقوفات افشار)، ویدا نداف، بخارا، ش ۶۹، آذر- اسفند۱۳۸۷.
  12. شادمانی همکاری با دکتر بدرالزمان قریب: (متن سخنرانی دکتر یدالله ثمره در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قریب، یدالله ثمره، بخارا، ش ۶۹،‌ آذر- اسفند۱۳۸۷.
  13. شرکت خانم دکتر بدرالزمان قریب و اقای دکتر حسن رضایی باغ بیدی در پنجمین اجلاس بین‌المللی مطالعات ایرانشناسی در شهر راونا، خبرنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ش ۹۰، مهر۱۳۸۲.

بررسی چند اثر

فرهنگ سغدی

فرهنگ سغدی یک واژه‌نامه جامع از زبان سغدی با معادل‌های فارسی و انگلیسی است که پژوهشگران و محققان حوزه مطالعات زبان‌های ایرانی از آن بی‌نیاز نیستند. این اثر یکی از کتاب‌های مرجع در زمینه تحقیق درباره زبان‎های کهن ایرانی در داخل و خارج از ایران به‌شمار می‌رود که به گفته یدالله ثمره « یکی از کتاب‌های مهم و مرجع است، نه در ایران، بلکه در سراسر دنیا و هنوز بهتر از آن، کتابی در این زمینه تألیف نشده است». [۴۹]

به‌گفته زهره زرشناس، این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. به‌عنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان، پژوهشگر سرشناس زبان‎های ایرانی میانه و مطالعات مانوی، در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان زبان سغدی را نمی‌شناختند، به کمک این کتاب آشنا شده‎اند. دوشن گیمن که می‎گفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی می‎خوانم. [۵۰]

این کتاب دو جلدی شامل دو مقدمه فارسی و انگلیسی و سه بخش است. دو مقدمه، ترجمهٔ دقیق یکدیگر نیستند، بلکه مستقل از یکدیگر تهیه شده‌اند، هرچند مطالبشان کمابیش یکی‌ست. سه بخش فرهنگ دربردارنده بخش اصلی، واژه‌یاب فارسی و واژه‌یاب انگلیسی است. در هر واژه‌یاب، کلمات یا اصطلاحات یا عبارت‌های کلیدی، که نهایتاً به یافتن واژه‌های سغدی کمک می‌کنند، به‌ترتیب الفبایی آمده‌اند و جلوِ هر یک، شماره‌های واژه‌های سغدیِ مربوط به بخش اصلی آمده است. به این ترتیب، واژه‌یاب‌ها برای بررسی ریشته‌شناختی و اشتقاق نیز ابزار مفیدی است. زیرا از هر کلمه در واژه‌یاب می‌توان به گروهی از واژه‌های سغدی دست یافت که هر یک معمولا با واژه‌های دیگری نیز در محدوده الفبایی پیرامونِ خود قرابت دارد، به‌طوری که هر کلمه در واژه‌یاب اغلب به «خوشه‌»ای از کلمات سغدی راه می‌برد.

نویسنده در دو مقدمه فارسی و انگلیسی این کتاب، به‌طور مفصل درباره پیشینهٔ تاریخی، مآخذ تاریخی، نکته‌های برجسته تاریخ سغد، آثار مکتوب آن شامل متون بودایی، مسیحی، مانوی، اسناد و کتبه‌ها، تاریخچه خط سغدی، دستگاه صوتی، واکه‌های سغدی و جدول تطبیق گونه‌های آن شرح و توضیح داده است.

۱. بخش اصلی، دارای بیش از ۱۱۶۰۰ مدخل، که به‌ترتیب الفبای املای پذیرفته‌ٔ سغدی‌دانان امروز جهان و با ذکر شماره‌ٔ مسلسل مرتب شده‌اند. در این بخش برای هر مدخل،‌ علاوه بر شمارهٔ مسلسل آن، تا ده جزء درنظر گرفته شده است: واژه سغدی، نماد خطی، آوانوشت، گونه‌های املایی، نکات ریشه‌شناختی، نکات دستوری، ارجاعات، معنای فارسی، معنای انگلیسی و مآخذ.

هامش هر مدخل متن مأخذ (بودایی، مانوی، مسیحی و یا متن‌ها و کتیبه‌های غیردینی)، آوانوشت واژه‌ی سغدی (که برای نخستین بار در جهان و در این کتاب به این صورت ارائه می‌شود)، برابرهای فارسی و انگلیسی، اشتقاق، نکته‌های دستوری، گونه‌های املایی (که هر یک، در عین حال، در محل الفبایی مناسب خود به صورت مدخلی مستقل آمده است) و، سرانجام صورت جامعی از مآخذ واژه و ارجاع مدخل به مدخل‌های دیگر (بر اساس مشابهت‌های دستوری یا اشتقاقی و به‌ندرت معنایی) آورده شده است.[۵۱]

۲. واژه‌یاب فارسی که به ترتیب الفبای فارسی مرتب شده و در آن کلمات یا اصطلاحات یا عبارت‌های کلیدی که در نهایت به یافتن واژه سغدی موردنظر کمک می‌کند، همراه‌با شماره‌های واژه یا واژه‌های سغدی مربوط در بخش اصلی آمده است.

۳. واژه‌یاب انگلیسی به‌ترتیب الفبای انگلیسی مرتب شده و کاربردی نظیر واژه‌یاب فارسی دارد. [۵۲]

روایتی از تولد بودا

متن وسنتره‌جاتکه داستان تولد بودا به‌زبان سغدی است که قریب آن را به‌فارسی برگردانده است. این کتاب شامل دو بخش است. در بخش نخست، منابعی درباره سرزمین سغد و نکات ارزشمندی در خصوص قوم آن شرح داده شده است. دست‌نوشته‌های سغدی که در چهار مجموعه بزرگ در شهرهای پاریس, لندن, برلین و لینگراد نگه‌داری می‌شود نیز در این بخش معرفی شدند. در فصل دوم چكيده داستان و كيفيت دست‌نوشته آن و نیز متن اصلی روایت از تولد بودا آمده است. [۵۳]

زبان‌های خاموش

این کتاب چهار فصل دارد. بخش آغازین آن به رمزگشایی خطوط کهن خاور نزدیک همچون: خط تصویرنگار هیروگلیف مصری، خطوط بین‌النهرین، انواع خطوط میخی به‌ویژه خط میخی فارسی باستان اختصاص دارد. بخش دوم شامل رمزگشایی دیگر خطوط و زبان‌های باستانی نظیر: آسیای صغیر، شمال آفریقا، سوریه، لبنان، فلسطین و نیز زبان‌های ناشناخته ایتالیا می‌شود. در بخش سوم درباره اصول و روش‌های علمی رمزگشایی خطوط ناخوانده و زبان‌های ناشناخته بحث می‌شود. در بخش پایانی نیز چند نمونه از خطوطی که هنوز رمزگشایی نشده‌اند و نیز تلاش‌های دانشمندان برای رمزگشایی آن‌ها ارائه می‌شود. [۵۴]


پرمخاطب‌ها

نوا، نما، نگاه

بریده کتاب

سنگ‌تراش ژاپونی
قطعات شعری بدرالزمان در کتاب زنان سخنور
مستند «با زبان خاموش»





صدا




پانویس

  1. انتشارات فرهنگان، تهران (۱۳۷۴/۱۹۹۵).
  2. کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ص۴، ۱۳۸۲
  3. جشن‌نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ص ۱۰، ۱۳۸۷.
  4. «بدرالزمان قریب درگذشت». 
  5. «بانوی دانشمند». 
  6. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.
  7. «بانویی فرزانه». 
  8. «بدری ایران‌دوستی فوق‌العاده است». 
  9. «یگانه دانشمند سُغدی‌شناس». 
  10. زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1393.
  11. «بانویی از خاندان علم». 
  12. «نکوداشت بدرالزمان قریب». 
  13. «بخارا و شب قریب». 
  14. «بانویی میان زبان‌های خاموش». 
  15. «بانی کرسی آموزش زبان سغدی». 
  16. «روایتی از تولد بودا». 
  17. ‏ «بدر سغدیانه». 
  18. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۷
  19. «تحقیقات تطبیقی قریب در حوزهٔ ادبیات». 
  20. سروده‌ای برای مصدق
  21. زنان سخنور،‌ ص ۲۰ تا 34.
  22. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ۱۳۹۳، ص ۱۴۱ تا ۱۴۲| قهرمانان شاهنامه
  23. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر بدرالزمان‌ قریب، ۱۳۹۳، ۱۴۵ تا ۱۴۶|بیستون در شعر قریب
  24. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۶.
  25. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص۱۶.
  26. ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.
  27. زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، صص ۸ -۹
  28. «بدر سغدیانه». 
  29. «مصاحبه با سغدی‌پژوه بزرگ». 
  30. «گفت‌وگو با قریب». 
  31. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۵-۱۴.
  32. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۶-۱۵.
  33. «روایتی از تولد بودا». 
  34. «عیسی از دیدگاه مانی». 
  35. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به‌کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، ۱۳۸۷، ص ۱۴-۱۱.
  36. «راهنمای پایان‌نامه». 
  37. «راهنمای پایان‌نامه». 
  38. «راهنمای پایان‌نامه». 
  39. «راهنمای پایان‌نامه». 
  40. «راهنمای پایان‌نامه». 
  41. «راهنمای پایان‌نامه». 
  42. «پایان‌نامه». 
  43. تأثیر هنری و فرهنگی سغدی‌ها بر ساکنان جادهی ابریشم، 2
  44. سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۵۸
  45. سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب،۲۵۹- ۲۶۰
  46. تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‌ها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، ۱۳۷۳
  47. سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، ۲۶۵
  48. «تجلیل از مقام علمی قریب». 
  49. «بدر سُغدیانه». 
  50. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، ۱۳۸۲، ص ۱۶.
  51. فرهنگ سغدی، نامه فرهنگستان، ص۱۳۰
  52. فرهنگ سغدی، نشر فرهنگان، ۱۳۷۴
  53. روایتی از تولد بودا، نشر اسطوره، ۱۳۸۶.
  54. زبان‌های خاموش، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.

منابع

  • فرهنگ سغدی، نویسنده: بدرالزمان قریب، ویراستار: شهرزاد فتوحی، نشر فرهنگان، چ‌.اول، تهران ۱۳۷۴.
  • روایتی از تولد بودا، محقق: بدرالزمان قریب، نشر اسطوره، چ‌.دوم، ۱۳۸۶.
  • زبان‌های خاموش، نویسنده: یوهانس فریدریش، مترجم: بدرالزمان قریب و یدالله ثمره، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۶۶.
  • زنان سخنور: از يک‌هزار سال پيش تاامروز كه به‌زبان پارسی سخن گفته‌اند، علی‌اکبر مشیرسلیمی، مؤسسه مطبوعاتی علی‌اکبر علمی، چ‌.اول، دی ۱۳۳۵، ص ۱۹تا۳۴.
  • بانویی میان زبان‌های خاموش، یادنامه دکتر بدرالزمان قریب، گردآورنده: سمیه‌سادات هاشمی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، دی۱۳۹۷.
  • جست‌وجو در سنت ادبی ایران باستان، گفت‌وگو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، سال ۵، ش ۸، خرداد۱۳۸۲، ص ۵تا۱۷.
  • جشن‌نامه دکتر بدالزمان قریب، به‌کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف، ۱۳۸۷، چ‌.اول، (زندگی‌نامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص ۹تا۱۶.
  • تأثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش ۱۲، تابستان و پاییز ۱۳۷۳.
  • فرهنگ سغدی، زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، ص ۱۲۶تا۱۳۱.
  • سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران‌شناخت، ش ۵، تابستان۱۳۷۶.
  • ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران‌شناسی، نامهٔ فرهنگستان، ۱۳/۱، ص ۱۵۰.
  • زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی‌ دانشمند دکتر بدرالزمان‌ قریب، ویراستار: امید قنبری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۹۳.

پیوند به بیرون