عاشقی به سبک ونگوگ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز M.mehdy.tabrizy صفحهٔ عاشقی به سبک ونگوگ را به عاشقی به سبک ونگوگ منتقل کرد: غلط املایی در عنوان |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=عاشقی به سبک ونگوگ|تصویر=Vangog.jpg|اندازه تصویر=200px|نویسنده=محمدرضا شرفیخبوشان|ناشر=شهرستان ادب|طراح_جلد=مجید کاشانی|قطع=رقعی|نوع_جلد=شومیز|شابک=۹۷۸۶۰۰۶۸۹۰۶۱|موضوع=رمان، انقلاب اسلامی|زبان=فارسی|نوبت چاپ=پنجم ۱۳۹۸|تعداد_صفحات=۲۱۲|تاریخ_نشر=۱۳۹۳}}«عاشقی به سبک ونگوگ» رمانی است که به قلم محمدرضا شرفیخبوشان نگاشته شده است. این کتاب داستان عاشقیِ پسر جوانی با سرگذشتی رازآلود را در روزهای اوج انقلاب روایت میکند. شخصیتی که با کنار هم قرار دادن رویدادها، شخصیتها و اتفاقها، سعی در کامل کردن تکه گمشدهای از پازل زندگی خود را دارد. این اثر در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. | {{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=عاشقی به سبک ونگوگ|تصویر=Vangog.jpg|اندازه تصویر=200px|نویسنده=محمدرضا شرفیخبوشان|ناشر=شهرستان ادب|طراح_جلد=مجید کاشانی|قطع=رقعی|نوع_جلد=شومیز|شابک=۹۷۸۶۰۰۶۸۹۰۶۱|موضوع=رمان، انقلاب اسلامی|زبان=فارسی|نوبت چاپ=پنجم ۱۳۹۸|تعداد_صفحات=۲۱۲|تاریخ_نشر=۱۳۹۳}}«عاشقی به سبک ونگوگ» رمانی است که به قلم [[محمدرضا شرفیخبوشان]] نگاشته شده است. این کتاب داستان عاشقیِ پسر جوانی با سرگذشتی رازآلود را در روزهای اوج انقلاب روایت میکند. شخصیتی که با کنار هم قرار دادن رویدادها، شخصیتها و اتفاقها، سعی در کامل کردن تکه گمشدهای از پازل زندگی خود را دارد. این اثر در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. | ||
{{وسط|*****}} | {{وسط|*****}} | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در چهار فصل نوشته شده و تمام داستانها از زاویه دید «البرز» که به طور اتفاقی در جریان ماجرا قرار گرفته، در حال روایت است.<ref name=":0">[https://www.navaar.ir/audiobook/5305/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86 «معرفی و دانلود کتاب صوتی عاشقی به سبک ونگوگ اثر محمدرضا شرفیخبوشان»]. نوار. بیتا دریافت شده ۱۶ مهر ۱۴۰۳ </ref> | رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در چهار فصل نوشته شده و تمام داستانها از زاویه دید «البرز» که به طور اتفاقی در جریان ماجرا قرار گرفته، در حال روایت است.<ref name=":0">[https://www.navaar.ir/audiobook/5305/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86 «معرفی و دانلود کتاب صوتی عاشقی به سبک ونگوگ اثر محمدرضا شرفیخبوشان»]. نوار. بیتا دریافت شده ۱۶ مهر ۱۴۰۳ </ref> | ||
در فصل نخست؛ شیدایی در سگدانی، آغاز راه عاشقی شخصیت اول این کتاب است.<ref name=":1">[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4593/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF «نگاهی به رمان «عاشقی به سبک ونگوگ»»]. سایت شهرستان ادب. ۱۷ خرداد ۱۳۹۴</ref> از آغاز تا پایان فصل اول این اثر، ما با یک عاشق درونگرا روبهرو میشویم و جریان سیال ذهن او در طول داستان، جاری است. البرز مرد عاشقپیشه این رمان از داخل یک سگدانی در حال روایت | در فصل نخست؛ شیدایی در سگدانی، آغاز راه عاشقی شخصیت اول این کتاب است.<ref name=":1">[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4593/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF «نگاهی به رمان «عاشقی به سبک ونگوگ»»]. سایت شهرستان ادب. ۱۷ خرداد ۱۳۹۴</ref> از آغاز تا پایان فصل اول این اثر، ما با یک عاشق درونگرا روبهرو میشویم و جریان سیال ذهن او در طول داستان، جاری است. البرز مرد عاشقپیشه این رمان از داخل یک سگدانی در حال روایت ماموریتش برای نازلی است، دختری که دیوانهوار او را دوست دارد. از همانجا حوادث انقلاب و سرکوب مبارزات مردمی علیه نظام پهلوی را روایت میکند.<ref>[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%88%DA%AF/book/41236 «معرفی و دانلود کتاب صوتی عاشقی به سبک ونگوگ»]. کتابراه. بیتا. دریافت شده ۱۶ مهر ۱۴۰۳</ref> | ||
در فصل دوم با عنوان «هوایت را نفس میکشم» البرز وارد اتاق نازلی میشود، خود را غرق در هوایی میکند که معشوقهاش در آن نفس کشیده و همه چیز برای او در این اتاق، وجود نازلی را تداعی میکند. در این فصل، نویسنده در خلال ماجرای تیمسار و طرح حذف فیزیکی مخالفان سلطنت، مسئله هویت البرز را مطرح میکند و با این ابهام، شخصیت اصلی داستان وارد یک چالش اساسی بر سر یافتن هویت خود میشود. | در فصل دوم با عنوان «هوایت را نفس میکشم» البرز وارد اتاق نازلی میشود، خود را غرق در هوایی میکند که معشوقهاش در آن نفس کشیده و همه چیز برای او در این اتاق، وجود نازلی را تداعی میکند. در این فصل، نویسنده در خلال ماجرای تیمسار و طرح حذف فیزیکی مخالفان سلطنت، مسئله هویت البرز را مطرح میکند و با این ابهام، شخصیت اصلی داستان وارد یک چالش اساسی بر سر یافتن هویت خود میشود. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
به طور کلی در این رمان نویسنده دو محور را مورد توجه قرار داده که اولی با حضور شخصیت اصلی داستان، یعنی البرز پیش میرود. این قصه، ماجرای عشق به نازلی و بعد هم مخفی شدن برای فهمیدن ماجرایی است که در باغ در حال وقوع است. محور دوم اما مربوط به اتفاقاتی است که توسط تیمسار و دوستانش و عبدالله، برادر بزرگتر البرز که وارد نظام شده در حال رخ دادن است.<ref name=":0" /> | به طور کلی در این رمان نویسنده دو محور را مورد توجه قرار داده که اولی با حضور شخصیت اصلی داستان، یعنی البرز پیش میرود. این قصه، ماجرای عشق به نازلی و بعد هم مخفی شدن برای فهمیدن ماجرایی است که در باغ در حال وقوع است. محور دوم اما مربوط به اتفاقاتی است که توسط تیمسار و دوستانش و عبدالله، برادر بزرگتر البرز که وارد نظام شده در حال رخ دادن است.<ref name=":0" /> | ||
از جمله شخصیتهایی که در این رمان، بار معنایی و ماجرایی برایشان در نظر گرفته شده است میتوان به البرز، نازلی، بابا کلیم، تیمسار خسروخانی و عبدالله اشاره کرد. هر کدام از این | از جمله شخصیتهایی که در این رمان، بار معنایی و ماجرایی برایشان در نظر گرفته شده است میتوان به البرز، نازلی، بابا کلیم، تیمسار خسروخانی و عبدالله اشاره کرد. هر کدام از این شخصیت ها با فراز و نشیبهای پرداختی از سوی نویسنده، به عنوان نقشآفرینان اصلی این قصه شناخته میشوند. در میان اینان، با کمی اغماض میتوان گفت که شخصیت البرز به لحاظ حجم حضورش در داستان که منجر به ظهور خصوصیات و ظرفیتهایش شده، همچنین شخصیت باباکلیم پدر خانوادهای است که به عنوان خدمتکار در باغ تیمسار خسروخانی کار میکنند. او البرز را نیز بزرگ کرده است. با در نظر گرفتن محدودیتهای این شخصیت که لال است و به واسطه تصاویری که از او در مقابل کنشهای داستان ارائه شده، ماندگاری بیشتری در ذهن خواننده نسبت به دیگر حاضران در این قصه و ماجرا دارند.<ref name=":2" /> | ||
'''مدت زمان نگارش''' | |||
نویسنده در بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ درگیر نگارش این اثر بوده است. این اثر نهایتاً پس از سه سال، در سال ۱۳۹۳ به چاپ رسید. اخذ مجوز انتشار کتاب نیز حدود دو سال به طول انجامیده است.<ref name=":6">[https://www.isna.ir/news/98100403311/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B4%D8%AF ««عاشقی به سبک ونگوگ» نقد شد»]. خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا». ۴ دی ۱۳۹۸</ref> | |||
== | == داستان انتشار کتاب == | ||
ایده «عاشقی به سبک ونگوگ» هم بر مبنای نگاه و نگرش خود نویسنده به فضای فکری روشنفکری پیش از انقلاب بوده است. او میخواسته است تا رمانش زبان، مشغولیتهای ذهنی و همفکری هنرمندان پیش از انقلاب را نشان بدهد. آن چیزی که روشنفکران پیش از انقلاب بسیار زیاد دچارش بودند، یک بحث هویتی بود. | |||
روشنفکران به دنبال هویت خودشان بودند و دوست داشتند که جهان هویتی را دریابند، اما در نهایت سردگم شدند. این عدم از شناخت هویت خودشان که چه هستند و چه میخواهند باشند و نقش آنها در جامعه چیست و جامعه به چه سمتی حرکت میکند؛ همگی سؤالاتی بودند که روشنفکر پیش از انقلاب برای آن پاسخ دقیقی نداشت. همین موضوعات خیلی مهم باعث شکلگیری ایده نمایش زندگی یک نقاش عاشق در ذهن نویسنده شده است.<ref name=":3">[https://www.mehrnews.com/news/6247121/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%88%DA%AF «نویسنده ایرانی با امکانات کم و محدودیت زیستی خود مینویسد»]. خبرگزاری مهر. ۱۵ مهر ۱۴۰۳</ref> | |||
== طرح جلد == | |||
طرح روی جلد کتاب توسط مجید کاشانی خلق شده است. به تبع نام رمان که اشاره دارد به خود ونگوگ؛ طرح جلد هم همینطور میباشد. ونگوگ در یکی از بحرانهای زندگی خود گوشش را میبرد و این طرح گوشی که روی جد کتاب است اشاره به بخشی از زندگی ونگوگ دارد.<ref name=":3" /> | |||
== نقد اثر == | == نقد اثر == | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
=== وجود سبک ناتورالیستی و رئالیستی در اثر === | === وجود سبک ناتورالیستی و رئالیستی در اثر === | ||
علیرغم اینکه سبک کتاب سبکی ناتورالیستی و رئالیستی است، اما نثر خواننده را به سمت آنها نمیکشاند. هویتجویی شخصیت اول این داستان –البرز- دو وجه دارد: یکی به صورت سیال در تمام داستان رخ میدهد؛ همانگونه که همه افراد عادی این نوع هویتجویی را دارند. وجه دیگری از | علیرغم اینکه سبک کتاب سبکی ناتورالیستی و رئالیستی است، اما نثر خواننده را به سمت آنها نمیکشاند. هویتجویی شخصیت اول این داستان –البرز- دو وجه دارد: یکی به صورت سیال در تمام داستان رخ میدهد؛ همانگونه که همه افراد عادی این نوع هویتجویی را دارند. وجه دیگری از هویتجویی شخصیت البرز نیز در این رمان دیده میشود: در اثر اتفاقی او متوجه میشود که شخصیتش همانی نبوده که میدانسته است. در این جاست که تلنگری به البرز میخورد و مسیر تعالی وی از مسیر عشق زمینی جدا میشود. تمامی وقایع داستان، با غلبۀ نثر در این رمان در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. میتوان گفت قدرت و پختگی نثر بر روی داستان سایه انداخته است و خواننده را از سایر ارکان داستان غافل میکند. | ||
در این رمان، سبک ناتورالیستی در نثر رمان وجود دارد ولی توصیف جامعه به سمت رئالیستی سوق پیدا میکند. منظور از سبک ناتورالیستی، سبکی است که انسان را در حد یک موجود طبیعی پایین میآورد و از آن به عنوان موجودی سرشار از نیازهای طبیعی و زمینی به تصویر میکشد. البته این به این معنا نیست که در این سبک هیچ ارزشی برای انسان قائل نیستند. با اینکه فضای این داستان ناتورالیستی است اما در زمینۀ نثری که به کار میبرد تا حد زیادی میتوان گفت از نثر مرسوم این سبک پیروی نکرده است و بنابراین میتوان ادعا کرد که نثری جدید است.<ref name=":4">[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4078/%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8 «نشست بازخوانی و نقد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در فرهنگسرای انقلاب»]. سایت شهرستان ادب. ۱۵ آذر ۱۳۹۳</ref> | در این رمان، سبک ناتورالیستی در نثر رمان وجود دارد ولی توصیف جامعه به سمت رئالیستی سوق پیدا میکند. منظور از سبک ناتورالیستی، سبکی است که انسان را در حد یک موجود طبیعی پایین میآورد و از آن به عنوان موجودی سرشار از نیازهای طبیعی و زمینی به تصویر میکشد. البته این به این معنا نیست که در این سبک هیچ ارزشی برای انسان قائل نیستند. با اینکه فضای این داستان ناتورالیستی است اما در زمینۀ نثری که به کار میبرد تا حد زیادی میتوان گفت از نثر مرسوم این سبک پیروی نکرده است و بنابراین میتوان ادعا کرد که نثری جدید است.<ref name=":4">[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4078/%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8 «نشست بازخوانی و نقد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» در فرهنگسرای انقلاب»]. سایت شهرستان ادب. ۱۵ آذر ۱۳۹۳</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۸: | ||
=== فصل پایانی رمان، منفک از فصول دیگر === | === فصل پایانی رمان، منفک از فصول دیگر === | ||
در خصوص فصل پایانی رمان، باید گفت که قدرت نثر آن خیلی بهتر از فصلهای پیش از آن است. تنها نکتهای که باید اشاره کرد این است که به دلیل جداشدن ناگهانی این فصل از سایر فصلها و تنها ارتباطی که در پاراگراف آخر به مخاطب داده میشود تا وی ارتباط میان این فصلها و سایر فصلهای دیگر را متوجه شود. انگار این فصل در | در خصوص فصل پایانی رمان، باید گفت که قدرت نثر آن خیلی بهتر از فصلهای پیش از آن است. تنها نکتهای که باید اشاره کرد این است که به دلیل جداشدن ناگهانی این فصل از سایر فصلها و تنها ارتباطی که در پاراگراف آخر به مخاطب داده میشود تا وی ارتباط میان این فصلها و سایر فصلهای دیگر را متوجه شود. انگار این فصل در خلا رخ میدهد و جدا از سایر بخشها است. حلقهای که قرار بوده است، از لحاظ متنی و محتوایی فصل آخر را به سایر فصول مرتبط کند، وجود ندارد. درواقع مخاطب تا قبل از پاراگراف آخر، در ابهام به سر میبرد. این مشکل با جابهجایی فصول ممکن است حل شود؛ با این تفاوت که ضرب پایانی کتاب را از آن میگیرد. به نظر میرسد این ارتباط مهمترین مشکل ساختاری و فنی این کتاب را تشکیل میدهد. نقش اصلی راوی در رمان مدرن، قضاوت کردن است و این ویژگی را در عاشقی به سبک ونگوگ به خوبی میتوان دید.<ref name=":4" /> | ||
[[پرونده:Vangognevisande.jpg|بندانگشتی|محمدرضا شرفیخبوشان، نویسنده اثر]] | |||
== درباره نویسنده == | == درباره نویسنده == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۵: | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
'''مجموعه داستان''' | |||
* بالای سر آبها. | * بالای سر آبها. | ||
'''رمان''' | |||
* بیکتابی؛ | * بیکتابی؛ | ||
* موهای تو خانه ماهیهاست؛ | * موهای تو خانه ماهیهاست؛ | ||
* یحیی و یا کریم. | * یحیی و یا کریم. | ||
'''شعر''' | |||
* از واژهها ته؛ | * از واژهها ته؛ | ||
* طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمیت یک شاعر شهرنشین؛ | * طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمیت یک شاعر شهرنشین؛ | ||
* نامت را بگذار وسط این شعر.<ref name=":5">[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C_%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86 «محمدرضا شرفیخبوشان»]. ویکیپدیا. بیتا. دریافت شده ۱۶ مهر ۱۴۰۳</ref> | * نامت را بگذار وسط این شعر.<ref name=":5">[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C_%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86 «محمدرضا شرفیخبوشان»]. ویکیپدیا. بیتا. دریافت شده ۱۶ مهر ۱۴۰۳</ref> | ||
'''جوایز''' | |||
* [[کتاب سال جمهوری اسلامی ایران]] بابت بیکتابی؛ | |||
* [[کتاب سال دفاع مقدس]] بابت مجموعه داستان بالای سر آبها؛ | |||
* کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بابت بیکتابی؛ | |||
* کتاب سال دفاع مقدس بابت مجموعه داستان بالای سر آبها؛ | |||
* کتاب سال دفاع مقدس بابت نامت را بگذار وسط این شعر (نامزد)؛ | * کتاب سال دفاع مقدس بابت نامت را بگذار وسط این شعر (نامزد)؛ | ||
* جایزه جلال بابت بیکتابی؛ | * [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزه ادبی جلال]] بابت بیکتابی؛ | ||
* جایزه بهترین اثر در بخش رمان نوجوان جشنواره داستان انقلاب بابت موهای تو خانه ماهیهاست؛ | * جایزه بهترین اثر در بخش رمان نوجوان جشنواره داستان انقلاب بابت موهای تو خانه ماهیهاست؛ | ||
* شایسته تقدیر در | * شایسته تقدیر در [[جایزه ادبی شهید غنیپور]] بابت رمان بیکتابی؛ | ||
* جایزه بهترین اثر در بخش رمان بزرگسال جشنواره داستان انقلاب بابت رمان روایت دلخواه پسری شبیه سمیر؛ | * جایزه بهترین اثر در بخش رمان بزرگسال جشنواره داستان انقلاب بابت رمان روایت دلخواه پسری شبیه سمیر؛ | ||
* | * [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزه ادبی جلال]] بابت عاشقی به سبک ونگوگ (نامزد)؛ | ||
* جایزه قلم زرین بابت نامت را بگذار وسط این شعر (نامزد)؛ | * [[جایزه ادبی قلم زرین]] بابت نامت را بگذار وسط این شعر (نامزد)؛ | ||
* جایزه شهید حبیب غنیپور بابت عاشقی به سبک | * [[جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور]] بابت عاشقی به سبک ونگوگ (نامزد).<ref name=":5" /> | ||
[[پرونده:Vangog2.jpg|بندانگشتی|پوستر جلسه نقد کتاب در ترنجستان سروش. تهران. ۳ دی ۱۳۹۸]] | |||
== نظر نویسنده درباره اثر == | == نظر نویسنده درباره اثر == | ||
=== مخاطب اثر === | === مخاطب اثر === | ||
<blockquote>مخاطب «عاشقی به سبک ونگوگ» بزرگسالان هستند. رمان به خاطر فضای فکری و نوع دیدگاهی که تولید میکند و | <blockquote>مخاطب «عاشقی به سبک ونگوگ» بزرگسالان هستند. رمان به خاطر فضای فکری و نوع دیدگاهی که تولید میکند و سوالاتی که فرد بزرگسال با خواندن آن اثر با آن مواجهه میشود، مخاطب خاص خودش را دارد. پس نمیتوانیم به نوجوان بگوییم که کتاب بزرگسال بخوان.<ref name=":3" /></blockquote> | ||
=== کتاب داستان است یا رمان === | === کتاب داستان است یا رمان === | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۷: | ||
=== اشاره به فشل بودن ساختار کشور === | === اشاره به فشل بودن ساختار کشور === | ||
<blockquote>غیر از اینکه لنگان بودن شخصیت اول کتاب اشاره به همان فشل بودن و ساختار ناقص کشور هم دارد، میتواند ما را ارجاع بدهد به لنگ زدن بخش زیادی از روشنفکران در عدم دریافتشان از آن چیزی که در کشور رخ میدهد. این جا ماندن و این عدم همراهی و هماهنگی خب در بخش وسیعی از روشنفکران دیده میشد. ما در بدنه انقلاب روشنفکرانی داشتیم از طیفهای مختلف؛ اما غالب این حرکت را مردم تشکیل میدادند. بنابراین عاشقی به سبک ون گوگ، نقد روشنفکری پیش از انقلاب است.<ref name=":8" /></blockquote>'''خودشناسی مقدمهای بر یک حرکت جمعی'''<blockquote>عشق البرز به نازلی، بخش پررنگی از کتاب را تشکیل میدهد. به هر حال عشق یک | <blockquote>غیر از اینکه لنگان بودن شخصیت اول کتاب اشاره به همان فشل بودن و ساختار ناقص کشور هم دارد، میتواند ما را ارجاع بدهد به لنگ زدن بخش زیادی از روشنفکران در عدم دریافتشان از آن چیزی که در کشور رخ میدهد. این جا ماندن و این عدم همراهی و هماهنگی خب در بخش وسیعی از روشنفکران دیده میشد. ما در بدنه انقلاب روشنفکرانی داشتیم از طیفهای مختلف؛ اما غالب این حرکت را مردم تشکیل میدادند. بنابراین عاشقی به سبک ون گوگ، نقد روشنفکری پیش از انقلاب است.<ref name=":8" /></blockquote>'''خودشناسی مقدمهای بر یک حرکت جمعی'''<blockquote>عشق البرز به نازلی، بخش پررنگی از کتاب را تشکیل میدهد. به هر حال عشق یک مقوله درونی و حسی است؛ و میتواند به نوعی سرآغاز رسیدن به یک تحول عظیم باشد. هر چند این عشق، یکطرفه باشد. این کاری است که البرز انجام داده و قرار است عشق نازلی او را به مرتبه بالاتری برساند. این کنکاشها و جستوجوکردنها باعث میشود که او به دنبال هویت خودش بگردد و دریافتن هویت هم به معنی شخم زدن تاریخ است؛ اینکه چه بودیم، چه هستیم و در چه جایگاهی قرار داریم. این قصه خُب نمادین است. یک آدمی که ترغیب میشود تا اینکه خودش را بشناسد و وقتی خودش را میشناسد، با حرکت جمعی همراه میشود. یعنی خودشناسی مقدمهای برای پیوستن به یک حرکت جمعی است. یعنی از خود بگذرید و به جمع بپیوندید.<ref name=":8" /></blockquote>'''روایت دانای کل'''<blockquote>البرز فرزند شاهنامه است، البرز همه ما هستیم. کافیست گذشته خودمان و تلاش آنها را در طول تاریخ برای رسیدن به رهایی و آزادی دریابیم. میتوان گفت البرز در فصل پایانی به هویت خودش و به یک خودشناسی میرسد. این فصل رل البرز نیست که روایت میکند؛ فصل چهارم اتفاقا دانای کل روایت میکند. فصلهای قبل را از زبان البرز میشنویم؛ اما فصل پایانی را به دست دانای کل میسپاریم. گویی که ما به یک دانای کل نیاز داریم تا ما را با هویت خود آشنا کند. <ref name=":8" /></blockquote> | ||
=== روایت تاریخ انقلاب از نگاه سرشت انسانی === | === روایت تاریخ انقلاب از نگاه سرشت انسانی === | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۶: | ||
=== ممیزی طولانی === | === ممیزی طولانی === | ||
<blockquote>این کتاب دو سال هم درگیر ممیزی و | <blockquote>این کتاب دو سال هم درگیر ممیزی و تایید برای انتشار بود. چرا باید از چاپ کتابی که موضوع آن روایت داستان انقلاب است، جلوگیری شود؟! اگر برای شخصیتهای بد داستان بخواهیم از الفاظ خوب استفاده کنیم، آنگاه دیگر تصویر بدی از آن شخص ساخته نمیشود.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/1024702/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%85%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF ««عاشقی به سبک ونگوگ» دو سال درگیر ممیزی بود»]. مشرق. ۹ دی ۱۳۹۸</ref></blockquote> | ||
=== زمان و مکان محل نوشتن کتاب === | === زمان و مکان محل نوشتن کتاب === | ||
<blockquote> | <blockquote> من جزو نویسندگانی هستم که صبح خیلی زود برایم اهمیت زیادی دارد. چراکه حس میکنم جهان با طلوع خورشید آغاز میشود و طبیعت کار خودش را با نورانیت و طلوع خورشید شروع میکند و این بر حس و حال و عملکرد انسان هم حاکم است. به همین خاطر زمان قلم زدن من در صبحگاه است. | ||
البته پاسخ این سؤال برای نویسنده ایرانی خیلی آسان نیست. در ایران کمتر نویسندهای میتواند برنامهریزی حرفهای داشته باشد، مگر | البته پاسخ این سؤال برای نویسنده ایرانی خیلی آسان نیست. در ایران کمتر نویسندهای میتواند برنامهریزی حرفهای داشته باشد، مگر اینکه خودش بخواهد یک فضایی خلق کند. چراکه نویسندگی و نوشتن در ایران معیشت و امورات نویسنده را فراهم نمیکند. و مکان نوشتن هم تابع همین امر است. با توجه به این امر زمان بیشتر از مکان برای من مهم است یعنی صبحگاه در هر مکانی که امکانش فراهم شد. حتی شلوغی مکان هم برایم مشکلی ایجاد نمیکند.<ref name=":3" /></blockquote> | ||
[[پرونده:Vsngog1.jpg|بندانگشتی|پوستر نامزدهای دریافت هشتمین جایزه ادبی جلال]] | |||
== جوایز == | == جوایز و افتخارات == | ||
* نامزد هشتمین جایزه ادبی جلال آلاحمد در بخش رمان در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/5995/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%DB%80-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%AF «عاشقی به سبک ونگوگ» نامزد هشتمین جایزۀ ادبی جلال آل احمد در بخش رمان شد»]. سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب. ۲۸ آبان ۱۳۹۴</ref> | * نامزد هشتمین [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] در بخش رمان در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/5995/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%DB%80-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%AF «عاشقی به سبک ونگوگ» نامزد هشتمین جایزۀ ادبی جلال آل احمد در بخش رمان شد»]. سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب. ۲۸ آبان ۱۳۹۴</ref> | ||
* نامزد سیزدهمین جایزه قلم زرین در بخش داستان در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4592/%D8%B2%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D9%88-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86 ««زغال سرخ» و «عاشقی به سبک ونگوگ» نامزد بخش داستان جایزه قلم زرین»]. سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ </ref> | * نامزد سیزدهمین [[جایزه ادبی قلم زرین]] در بخش داستان در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4592/%D8%B2%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D9%88-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86 ««زغال سرخ» و «عاشقی به سبک ونگوگ» نامزد بخش داستان جایزه قلم زرین»]. سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ </ref> | ||
* اثر برگزیده اولین دوره جایزه شهید اندرزگو در سال ۱۳۹۸؛<ref>[https://www.irna.ir/news/83441762/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88 «معرفی نامزدهای بخش داستان بلند و رمان بزرگسال جایزه شهید اندرزگو»]. خبرگزاری جمهوری اسلامی. ۲۷ مرداد ۱۳۹۸</ref> | * اثر برگزیده اولین دوره [[جایزه ادبی شهید اندرزگو]] در سال ۱۳۹۸؛<ref>[https://www.irna.ir/news/83441762/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88 «معرفی نامزدهای بخش داستان بلند و رمان بزرگسال جایزه شهید اندرزگو»]. خبرگزاری جمهوری اسلامی. ۲۷ مرداد ۱۳۹۸</ref> | ||
* نامزد جایزه کتاب سال شهید غنیپور در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/6020/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%DB%80-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%BA%D9%86%DB%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF «عاشقی به سبک ونگوگ نامزد دریافت جایزه حبیب غنیپور»]. شهرستان ادب. ۵ آذر ۱۳۹۴</ref> | * نامزد جایزه کتاب سال [[شهید غنیپور]] در سال ۱۳۹۴؛<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/6020/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%DB%80-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%BA%D9%86%DB%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF «عاشقی به سبک ونگوگ نامزد دریافت جایزه حبیب غنیپور»]. شهرستان ادب. ۵ آذر ۱۳۹۴</ref> | ||
* کسب مقام دوم در نخستین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۹.<ref>[https://www.isna.ir/news/99122317660/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF «برگزیدگان جایزه «کتاب تاریخ انقلاب اسلامی» معرفی شدند»]. ایسنا. ۲۳ اسفند ۱۳۹۹</ref> | * کسب مقام دوم در نخستین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۹.<ref>[https://www.isna.ir/news/99122317660/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF «برگزیدگان جایزه «کتاب تاریخ انقلاب اسلامی» معرفی شدند»]. ایسنا. ۲۳ اسفند ۱۳۹۹</ref> | ||
== | == نشستهای برگزار شده در مورد اثر == | ||
* جلسه نقد و بررسی کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ در ترنجستان سروش در ۱۳۹۸. این جلسه در دومین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی کتابهای برگزیده جوایز ادبی با عنوان «طعم کتاب» با حضور نویسنده کتاب، محمدقائم خانی؛ کارشناس ادبیات داستانی و احمد توانایی؛ کارشناس کتاب و دیگر علاقهمندان برگزار شد.<ref name=":6" /> | * جلسه نقد و بررسی کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ در ترنجستان سروش در ۱۳۹۸. این جلسه در دومین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی کتابهای برگزیده جوایز ادبی با عنوان «طعم کتاب» با حضور نویسنده کتاب، محمدقائم خانی؛ کارشناس ادبیات داستانی و احمد توانایی؛ کارشناس کتاب و دیگر علاقهمندان برگزار شد.<ref name=":6" /> | ||
* نشست بازخوانی و نقد رمان «عاشقی به سبک | * نشست بازخوانی و نقد رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» توسط نشر شهرستان ادب در ۱۳۹۳. این نشست در فرهنگسرای انقلاب با حضور دکتر عبداللهیان، جواد افهمی، حمید باباوند و کتابخوانی سینا رازانی بازیگر تئاتر و سینما برگزار شد. <ref name=":4" /> | ||
[[پرونده:Vangog3.jpg|بندانگشتی|نشست نقد کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ». تهران. ۱۳۹۸]] | |||
== اظهار نظرها در مورد اثر == | == اظهار نظرها در مورد اثر == | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۱: | ||
<ref name=":9" /> | <ref name=":9" /> | ||
'''عنوان خوب ولی | '''عنوان خوب ولی بیارتباط''' | ||
عنوان داستان هوشمندانه انتخاب شده اما همین هم کمکم ارتباطش با داستان قطع میشود. نویسنده، انسان و کرامت وجودی انسان را خوب میشناسد و تصاویری که از مضامینی چون عشق، دلتنگی، محرومیت و رنج میسازد تصاویر ملموس و واقعی هستند. چیزی که از ساختار داستان برمیآید فقدان بازنویسی دوباره و همان فرمزدگی بدون شناخت است. رشتهای از کلمات بیآنکه مفهوم بسازند.<ref name=":9" /> | {{گفتاورد تزیینی|text=عنوان داستان هوشمندانه انتخاب شده اما همین هم کمکم ارتباطش با داستان قطع میشود. نویسنده، انسان و کرامت وجودی انسان را خوب میشناسد و تصاویری که از مضامینی چون عشق، دلتنگی، محرومیت و رنج میسازد تصاویر ملموس و واقعی هستند. چیزی که از ساختار داستان برمیآید فقدان بازنویسی دوباره و همان فرمزدگی بدون شناخت است. رشتهای از کلمات بیآنکه مفهوم بسازند.}} | ||
<ref name=":9" /> | |||
=== پروانه حیدری؛ نویسنده کتاب حمیرا === | === پروانه حیدری؛ نویسنده کتاب حمیرا === | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
در حقیقت نقاط ضعف کتاب مانند زنجیرهای علت و معلولی به یکدیگر متصل هستند و هریک از این ضعفها، ضعفی دیگر را با خود همراه کرده است. به بیانی دیگر اگر پیرنگ این رمان به مثابه یک بنا باشد؛ روایتپردازی، دیالوگ، زاویهدید سه ستون اصلی این بنا هستند که استحکام چندانی ندارند و در آستانه ریزشاند. بدون تعارف این بنا رو به ویرانی است و از میان زبان شاعرانه و ثقیل اثر تنها صدای طبل است که به گوش میرسد؛ بلند آواز و میان تهی.}} | در حقیقت نقاط ضعف کتاب مانند زنجیرهای علت و معلولی به یکدیگر متصل هستند و هریک از این ضعفها، ضعفی دیگر را با خود همراه کرده است. به بیانی دیگر اگر پیرنگ این رمان به مثابه یک بنا باشد؛ روایتپردازی، دیالوگ، زاویهدید سه ستون اصلی این بنا هستند که استحکام چندانی ندارند و در آستانه ریزشاند. بدون تعارف این بنا رو به ویرانی است و از میان زبان شاعرانه و ثقیل اثر تنها صدای طبل است که به گوش میرسد؛ بلند آواز و میان تهی.}} | ||
<ref name=":11" /> | <ref name=":11" /> | ||
[[پرونده:Vangog4.jpg|بندانگشتی|نشست نقد کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ». تهران. ۱۳۹۸]] | |||
=== آزاده جهاناحمدی؛ نویسنده و منتقد ادبی === | === آزاده جهاناحمدی؛ نویسنده و منتقد ادبی === | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۱: | ||
'''نثر در خدمت روایت داستان''' | '''نثر در خدمت روایت داستان''' | ||
در خلال نثرهای متداول امروز، نثر متفاوت این کتاب بسیار جذاب است. دلیل آن هم وابستگی به خطّه خراسان میباشد. این روایت، انتظارات ایرانیها را از نثر و زبان برآورده میکند. | {{گفتاورد تزیینی|text=در خلال نثرهای متداول امروز، نثر متفاوت این کتاب بسیار جذاب است. دلیل آن هم وابستگی به خطّه خراسان میباشد. این روایت، انتظارات ایرانیها را از نثر و زبان برآورده میکند. | ||
نثر در خدمت روایت داستان است و به ساخت کامل آن کمک میکند. نامگذاریها، یکی از بهترین ویژگیهای نثر است. نحو در نثر به کمک شخصیتپردازی آمده است. درخصوص شخصیتهای قاطع، زبانی محکم و خلاصه، و در خصوص شخصیتهای سست، زبانی گسسته و بههمریخته بهکار برده شده است. نویسنده با زبان خود شخصیت، آن شخصیت را معرفی میکند. تشبیهاتی که به حیوانات داده شده نیز قوت کتاب است و ویژگیهای مناسبی را با این کار بیان میکند. این ابزار به زیبایی متن اضافه کرده و جهان داستان را میسازد و نویسنده میداند چه چیزی از روایت آنها میخواهد.}} | |||
<ref name=":6" /> | |||
'''باطن شخصیتهای اصلی داستان''' | '''باطن شخصیتهای اصلی داستان''' | ||
در این کتاب به صورت کلی، هنر روشنفکری قبل از انقلاب را با دو شخصیت اصلی میسازد. داستان بدون اینکه به دنبال روایتهای ایدئولوژیک از انقلاب برود، کلیتی از جهان پیش از انقلاب را بازگو میکند. | {{گفتاورد تزیینی|text=در این کتاب به صورت کلی، هنر روشنفکری قبل از انقلاب را با دو شخصیت اصلی میسازد. داستان بدون اینکه به دنبال روایتهای ایدئولوژیک از انقلاب برود، کلیتی از جهان پیش از انقلاب را بازگو میکند.}} | ||
<ref name=":6" /> | |||
=== مریم سادات ذکریایی؛ نویسنده و منتقد ادبی === | |||
'''شخصیت بیهمتای باهوز''' | '''شخصیت بیهمتای باهوز''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=تنها نکتهای که میشود به این کتاب گرفت، ادبیات گاهگاه باهوز است که این نکته به منظر کسانی که محمدرضا شرفی را میشناسند، به چشم میآید. گاه گاهی باهوز توصیف یا جملهای به کار میبرد که به نظر میرسد برای دهان این نقاش کم حرف بیرونی و پرحرف درونی که در درونش غوغایی برپاست، بزرگ است. خواننده احساس میکند یک جاهایی خود نویسنده است که دارد تعریف میکند، نه باهوز. | |||
تنها نکتهای که میشود به این کتاب گرفت، ادبیات | |||
باهوز برعکس شخصیت مردانهاش که باید کلینگر باشد، بسیار به جزئیات توجه کرده است و این شاید اقتضای شغلش هست. نویسنده خیلی خوب از پس باهوز برآمده و او را خوب پرورانده است، ولی کاش به سبک ونگوک نبود. ماهیت خود باهوز آنقدر بیهمتا هست که نخواهد با یک نقاش خارجی، ولو نقاش بزرگی مثل ونگوک مقایسه شود. | باهوز برعکس شخصیت مردانهاش که باید کلینگر باشد، بسیار به جزئیات توجه کرده است و این شاید اقتضای شغلش هست. نویسنده خیلی خوب از پس باهوز برآمده و او را خوب پرورانده است، ولی کاش به سبک ونگوک نبود. ماهیت خود باهوز آنقدر بیهمتا هست که نخواهد با یک نقاش خارجی، ولو نقاش بزرگی مثل ونگوک مقایسه شود. | ||
به ظاهر نقاش داستان، یک جایی از داستان به حالتی از جنون میرسد که هوس میکند گوشش را ببُرّد و برای معشوقهاش نازلی بفرستد، اما اگر کمی دقت کنیم، متوجه میشویم که نویسنده با توجه به بهم ریختگی درونی شخصیت باهوز، میخواهد بگوید بیشتر از این که باهوز به فکر گوش بریدن برای معشوقه باشد، شاید مثل ونگوک از بیماری وزوزی که مدام توی سرش میچرخد، رنج میبرد و میخواهد گوشش را | به ظاهر نقاش داستان، یک جایی از داستان به حالتی از جنون میرسد که هوس میکند گوشش را ببُرّد و برای معشوقهاش نازلی بفرستد، اما اگر کمی دقت کنیم، متوجه میشویم که نویسنده با توجه به بهم ریختگی درونی شخصیت باهوز، میخواهد بگوید بیشتر از این که باهوز به فکر گوش بریدن برای معشوقه باشد، شاید مثل ونگوک از بیماری وزوزی که مدام توی سرش میچرخد، رنج میبرد و میخواهد گوشش را بِبُرد تا از آن رها شود و دیگر این قدر با خودش حرف نزند و صدای خودش را نشنود.}} | ||
<ref name=":6" /> | |||
'''پیچیدگی در طرح جلد''' | '''پیچیدگی در طرح جلد''' | ||
طرح جلد کتاب نیز راز و رمز و پیچیدگی خاص خود را دارد و خواننده در طول داستان دنبال کشف طرح جلد، میگردد تا جایی که وسطهای داستان، آنجا که باهوز صحبت از بریدن گوش میکند، راز طرح روی جلد کتاب فاش میشود. | {{گفتاورد تزیینی|text=طرح جلد کتاب نیز راز و رمز و پیچیدگی خاص خود را دارد و خواننده در طول داستان دنبال کشف طرح جلد، میگردد تا جایی که وسطهای داستان، آنجا که باهوز صحبت از بریدن گوش میکند، راز طرح روی جلد کتاب فاش میشود.}} | ||
<ref name=":6" /> | |||
=== حمید عبداللهیان؛ نویسنده و منتقد ادبی === | |||
'''نثر انعطافپذیر''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=نثر انعطافپذیر و متناسب کار است؛ نثری که نه خیلی روان و روزنامهای است و نه آنقدر دستانداز دارد که مخاطب مدام نیاز به بازگشت به متن داشته باشد. یکی از حسنهای این داستان این بود که لغات محلی در آن وجود داشت و نویسنده جسورانه این لغات را معنی نکرده بود و خواننده هم از زمینه متن میتوانست معنی آن را متوجه شود.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
''' | '''شم قوی نویسندگی نویسنده''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=اینکه به چه مواردی و چگونه اشاره شود، جزء شم نویسندگی است و در این کتاب به خوبی رعایت شده است. بر اساس این دو فاکتور میتوان شرفیخبوشان را یک دولتآبادیِ مدرن دانست.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
'''تنوع فضای فرهنگی و اجتماعی''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=فضای فرهنگی و اجتماعی اثر در داستان بسیار متنوع است. در ابتدا فضای تهران در آستانهی انقلاب و فضایی که روشنفکرها در آن فعالیت میکنند، پس از آن فضای ارتشیهای زمان شاه است؛ گفتارها، دیالوگها، حرفها و مناسبتهایی که در مهمانیهای ارتشیها گفته میشود که آن هم فضای بسیار متفاوتی میباشد و خلق آن نیازمند کار بسیاری از سوی نویسنده است. فضای سوم که در داستان وجود دارد، فضای روستایی اطراف قوچان در ۷۰-۸۰ سال پیش است. تلفیق این سه فضا در داستان و تسلط بر سه فضایی که هم از نظر فرهنگی با هم متفاوت هستند و هم از نظر تاریخی در دورههای متفاوتی هستند، حُسن کار محسوب میشود. تسلط نویسنده بر فضاهای داستان، به نوعی منجر به اعتماد مخاطب به نوشتههای وی و آرامش خیال وی میشود و این یکی دیگر از عوامل موفقیت این داستان –یعنی اعتماد خواننده به نویسنده- را ایجاد میکند.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
'''عنصر غافلگیری و جابهجایی زمانی''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=از تکنیکهای نویسنده، غافلگیری است. در هر فصلی از این داستان، زمانی که نویسنده احساس میکند روند داستان کند شده و منجر به خستگی مخاطب میشود، اطلاعاتی را به وی ارائه میدهد تا او را تشویق به ادامه خواندن داستان کند. ضمن اینکه جابهجایی زمان در طول این داستان رخ میدهد؛ این اتفاق خط سیر عادی و یکنواخت را از داستان میگیرد و مخاطب را در خلاقیت اثر ادبی شرکت میدهد. به تعبیر ژنت، گذشتهنگرها و آیندهنگرها، شتاب مثبت و شتاب منفی در این داستان به خوبی رعایت شده است و منجر به قوت بیش از پیش این داستان میشود.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
بیتکلفی داستان در جهانبینی | '''بیتکلفی داستان در جهانبینی''' | ||
از نظر جهانبینی، تکلیف این داستان مشخص نیست؛ به این معنی که اگر ما قصد داشته باشیم، ظلمهایی که به جامعه ایران رفته است را نشان دهیم، لازمه اصلی آن این است که نویسنده بیطرف در موضع اطلاعدهنده بایستد و مخاطب خود نتیجه را از اطلاعاتی که به وی داده میشود برداشت کند. | {{گفتاورد تزیینی|text=از نظر جهانبینی، تکلیف این داستان مشخص نیست؛ به این معنی که اگر ما قصد داشته باشیم، ظلمهایی که به جامعه ایران رفته است را نشان دهیم، لازمه اصلی آن این است که نویسنده بیطرف در موضع اطلاعدهنده بایستد و مخاطب خود نتیجه را از اطلاعاتی که به وی داده میشود برداشت کند. | ||
یکی از عوامل انزوای داستان و ادبیات داستانی ایرانی در سالهای اخیر زیادی دغدغه مخاطب داشتن است. این دغدغه باعث میشود که نویسنده از رسالت داستان فاصله بگیرد. درباره این داستان هم به نظر میرسد که در بعضی موارد مانند عشق میان پسری رعیتزاده و دختری اشرافی و نام فصلها، مواردی برای جذب مخاطب به اثر تحمیل شده است. | یکی از عوامل انزوای داستان و ادبیات داستانی ایرانی در سالهای اخیر زیادی دغدغه مخاطب داشتن است. این دغدغه باعث میشود که نویسنده از رسالت داستان فاصله بگیرد. درباره این داستان هم به نظر میرسد که در بعضی موارد مانند عشق میان پسری رعیتزاده و دختری اشرافی و نام فصلها، مواردی برای جذب مخاطب به اثر تحمیل شده است.}} | ||
<ref name=":4" /> | |||
'''رهاشدن شخصیتها''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=از کاستیهای اثر، رهاشدن شخصیتها است. نازلی، نقاش، خسروخانی، ننه سوری، بابا کلیم و موارد دیگر، اینها شخصیتهایی هستند که رها شدهاند.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
'''دیالوگهای طولانی و خستهکننده''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=ایراد دیگر این داستان، دیالوگهای طولانی و خستهکننده در فصلهای اول تا سوم است. کندی تحرکات داستان در فصلهای اول تا سوم و حرکتهای سریع داستان در فصل چهارم، از دیگر نقاط ضعف این داستان است. ضمن اینکه در فصل چهارم، بدون هیچ دلیل قانعکنندهای راوی و فضای روایت داستان عوض میشود. علاوه بر اینکه تکیهی زیاد بر حوادث در داستان، از دیگر نقاط ضعف داستان است.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
[[پرونده:Vangog5.png|بندانگشتی|نشست بازخوانی و نقد کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ». فرهنگسرای انقلاب اسلامی تهران. ۱۳۹۳]] | |||
رمان خط روایی خوبی را طی میکند تا مخاطب به خوبی گذشته را بشناسد. در مورد فصل پایانی، باید گفت که راوی به جایی میرسد که حرفی برای گفتن ندارد و به نظر من این تغییر به صورتی کاملا هوشمندانه اتفاق افتاده است. | === علیاصغر عزتیپاک؛ نویسنده و منتقد ادبی === | ||
'''خط روایی درست''' | |||
{{گفتاورد تزیینی|text=رمان خط روایی خوبی را طی میکند تا مخاطب به خوبی گذشته را بشناسد. در مورد فصل پایانی، باید گفت که راوی به جایی میرسد که حرفی برای گفتن ندارد و به نظر من این تغییر به صورتی کاملا هوشمندانه اتفاق افتاده است.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
'''مجید اسطیری؛ نویسنده و کارشناس کتاب''' | '''مجید اسطیری؛ نویسنده و کارشناس کتاب''' | ||
دو گودال در داستان | '''دو گودال در داستان''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=در مورد دیالوگها و لحن نظامیهای دوران پهلوی میتوان گفت که بسیار خوب شکل گرفته و مخاطب را در خود درگیر میکنند. در جایی هم این دیالوگها زیادی طولانی میشوند و باورپذیری آن را دچار مشکل میکنند. خصوصیت ناتورالیستی این داستان نیز کاملا درست است و بارزترین ویژگی و جلوه آن، علیل بودن البرز است. در این داستان، دو گودال نیز وجود دارد: گودالی که در خانه وجود دارد و وی آنجا را پایان زندگی خود تصور میکند و گودال دیگری که در فصل چهارم به خواننده نشان داده میشود که وی زندگی خود را از آنجا آغاز نموده است.}} | |||
<ref name=":4" /> | |||
[[پرونده:Vangog6.jpg|بندانگشتی|پوستر نامزدهای جایزه قلم زرین. تهران. ۱۳۹۴]] | |||
== جملاتی از کتاب == | |||
به قول نازلی، نقاشی آدم را کر میکند؛ شنوایی آدم را میبرد توی رنگها و نقاش وقتی به نقاشی فکر میکند، یا وقتی دارد تابلویش را میکشد، هم رنگها را میبیند و هم رنگها را میشنود. | |||
{{وسط|□□□}} | |||
سرتیپها با کسی شوخی ندارند. حتی اگر بچه باغبانشان باشی و یک عمر، همزبازی دختر نازنازیشان باشی، باز هم اگر یک پایت کوتاهتر باشد و سی و هفت سال عمرت را زیر نگاه سنگین و پر ترحمشان زنگی کرده باشی، باز هم موقعهایی هست که یک پول برایشان نمیارزی. | |||
{{وسط|□□□}} | |||
سرتیپ هم باید رضاخانی باشد. یک نظامی غد و قلدر و کم حرف، مثل خسروخانی که هنوز هم توی اتاق مخصوص خودش، چکمههای اوایل خدمتش و به قول خودش، زمان اعلیحضرت را نگه داشته است. | |||
{{وسط|□□□}} | |||
یک پای ناقص که بگذارد نقاش بشوی، خیلی بهتر است از دو پای سالمی که تو را ببرد دانشگاه افسری | |||
== مشخصات کتابشناختی == | |||
«عاشقی به سبک ونگوگ» نوشته محمدرضا شرفیخبوشان با طراحی جلد مجید کاشانی در ۲۱۲ صفحه، در قطع رقعی با جلد شومیز، در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات شهرستان ادب چاپ شده است. چاپ پنجم این اثر در سال ۱۳۹۸ روانه بازار چاپ شد. | |||
نسخه الکترونیکی این اثر در بستر [https://taaghche.com/book/83443/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%88%DA%AF طاقچه] بارگزاری شده است. | |||
== نوا، نما، نگاه == | |||
* [https://www.dalfak.com/w/l0trtt/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%B2 حضور محمدرضا شرفیخبوشان در برنامه کتاب باز]. شبکه نسیم. دی ماه ۱۴۰۲ | |||
* [https://www.aparat.com/v/q791vuw اجرای قطعهای از عاشقی به سبک ونگوگ، نوشته محمدرضا شرفیخبوشان توسط بازیگر سینما و تئاتر سینا رازانی]. شهرستان ادب. ۱۳۹۶ | |||
* ک[https://www.navaar.ir/audiobook/5305/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86 تاب صوتی عاشقی به سبک ونگوگ]. قناری. ۱۳۹۶ | |||
* [https://www.aparat.com/v/l35efuq معرفی عاشقی به سبک ونگوگ- مستند فیروزه]. شبکه افق. ۱۳۹۸ | |||
== پانوشت == |