هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
زمستان (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب |عنوان = همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها |تصویر = Hamnavaee.jpg |ا...» ایجاد کرد
 
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان = همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
|عنوان = هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها
|تصویر     = Hamnavaee.jpg
|تصویر     = Hamnavaei.png
|اندازه تصویر  = 180px
|اندازه تصویر  = 160px
|زیرنویس تصویر =  
|زیرنویس تصویر = چهارمین طرح جلد رمان
|نویسنده = [[رضا قاسمی]]
|نویسنده       = [[رضا قاسمی]]
|تصویرگر =  
|تصویرگر =  
|طراح جلد =  
|طراح جلد =  
|زبان =  
|زبان =  
|مجموعه         =
|مجموعه         =
|موضوع         = اهمیت مهاجرت{{سخ}}آشفتگی انسان مدرن
|موضوع         = اهمیت [[ادبیات مهاجرت|مهاجرت]]{{سخ}}آشفتگی انسان مدرن
|سبک =  
|سبک =  
|ناشر =  
|ناشر =  
خط ۲۱: خط ۲۲:
|شابک =
|شابک =
|پس از =  
|پس از =  
|پیش از =  
|پیش از         =  
}}
}}
[[پرونده:hamnavaeamrica.jpg|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''اولین طرح جلد رمان، آمریکا'''</center>]]
[[پرونده:Hamnavaee.jpg|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''طرح جلد انتشارات ورجاوند'''</center>]]
[[پرونده:hamnava (2).jpg|270px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''اولین طرح جلد در ایران، انتشارات آتیه'''</center>]]
[[پرونده:hamnava (1).jpg|250px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نمایی از طبقهٔ ششم ساختمان'''</center>]]
[[پرونده:ghasemi.jpg|250px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[رضا قاسمی]] از هم‌نوایی می‌گوید'''</center>]]
[[پرونده:boof.jpg|250px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''هم‌نوایی متأثر از [[بوف کور]]؟'''</center>]]
[[پرونده:harmonie.jpg|250px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''طرح جلد ترجمهٔ فرانسوی رمان'''</center>]]
[[پرونده:lemonde_harmonie.jpg|250px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نقد رمان در روزنامهٔ لوموند'''</center>]]
'''هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها''' رمانی از [[رضا قاسمی]] است که اولین بار به‌سال۱۳۷۵(۱۹۹۶م) در آمریکا و ۵ سال بعد در ایران چاپ شد. به عقیدهٔ برخی صاحب‌نظران این رمان از مهم‌ترین رمان‌های چاپ‌شده در دههٔ هشتاد است.
<center>* * * * *</center>
'''هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها''' یکی از نمونه‌های درخور توجه رمان پسامدرنیستی ایرانی است. این رمان در پیچ‌وتاب‌های روایی خود، جهانی را به‌تصویر می‌کشد که مرز‌بندی خیال و واقعیت را به‌چالش می‌کشد.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان= سیاره‌ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال = پژوهش ادبیات معاصر جهان|شماره= ۵۸|صفحات= ۱۴۹تا۱۵۱}}</ref>
«هم‌نوایی...» فضایی خوف‌آور و هولناک ترسیم می‌کند که بیش از هر چیز مدیون سبک و زبان خود‌ویژهٔ آن است: منظور از سبک، ریزه‌کاری‌های زبانی و شگردهای بیانی است که نویسنده در توصیف آدم‌ها و رویدادها و احساسات به‌کار می‌گیرد.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= هراس، حسرت، طنز|ژورنال= ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|شماره= ۲|صفحات= ۱۲تا۱۳}}</ref>{{سخ}}
قاسمی کوشیده ساختارهای محتوایی متن را به رویدادهای اجتماعی بکشاند و متن را طوری پرداخته که بین اندیشهٔ اکسپرسیونیستی راوی و واقعیت عینی جهان رابطه برقرار کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= بر‌نیامدن از پس غربت این جهان غربتی|ژورنال= نشریهٔ ادبی نافه|صفحات=۲۴}}</ref>{{سخ}}
نویسنده در یکی دو صفحهٔ نخست رمان به تعجیل و البته دقیق کاشت‌هایی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که تا انتهای رمانش به‌کار می‌آید و البته بزرگ‌ترین ویژگی ذهن قاسمی در این رمان این است که کمپوزیسیون را به‌شدت می‌شناسد و به‌خوبی هم رعایت می‌کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۹|عنوان= دایرهٔ جنون|ژورنال= ادبیات معاصر جهان|شماره= ۷۶|صفحات= ۳۰تا۳۱}}</ref>
==نگاهی گذرا به هم‌نوایی==
===ایدهٔ اولیهٔ نوشتن رمان===
شبی یکی از ساکنان ساختمان محل زندگی‌ام به یکی از ساکنان دیگر حمله کرد، برای آرام‌کردن فضا تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. دلیل حمله را پرسیدم، گفت: مأموریت الهی داشتم و ادامه داد خود شما هم در خطری. این اتفاق، ترس ناشی از آن و فکرکردن به چگونگی گسترش ترس، ایدهٔ اولیهٔ نوشتنم بود.<ref name=''جلسهٔ راویون''>{{یادکرد وب|نشانی= http://https://www.youtube.com/watch?v=4smj7j35hUY|عنوان= [[رضا قاسمی]] در جلسه نقد و بررسی رمان «هم‌نوایی...»، جلسهٔ ادبی راویون}}</ref>
===داستان در یک بند===
‌راوی رمان که مهاجری‌ است ایرانی در طبقهٔ ششم ساختمان اریک فرانسوا اشمیت فرانسوی در محله باستیل پاریس، اتاقی اجاره کرده است. طبقهٔ ششم راهرویی طولانی است با دوازده اتاق و یک دستشویی مشترک. راوی به‌اتفاق مستأجران دیگر در این طبقه زندگی می‌کند که همگی مهاجران ایرانی و خارجی‌اند و هرکدام به‌نوعی آوارگانی با هویتی گم‌شده. داستان با روایتی غیر‌خطی و تو‌‌درتو از سه مقطع زمانی، ذهن خواننده را به‌چالش می‌کشد. اولی اتفاقاتی است که در طبقهٔ ششم حادث می‌شود و آن را چون کشتی بدون لنگری متلاطم می‌کند. دومی گذرهای از هم‌گسسته‌ای از گذشتهٔ راوی و سومی گفت‌و‌گوی راوی با نکیر و منکر پس از مرگش است.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۹۸|عنوان= نگاهی به رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها|ژورنال= روزنامه ابتکار، بخش ادب‌وهنر|شماره= ۳۲۰۶|صفحات= ۸}}</ref>


[[پرونده:Hamnavaee.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''چهارمین طرح جلد رمان'''</center>]]
===نگاهی اجمالی به شخصیت‌ها===
شخصیت‌ها به‌شکلی فراتر از حد انتظار پیچیده‌اند. از تیپ‌های به‌ظاهر ساده‌ای چون اریک فرانسوا اشمیت و ماتیلد گرفته تا امانوئل و میلوش و فریدون و پروفت و رعنا و سیّد، همگی پر از پیچ‌و‌تاب و تضادند، به‌نحوی که به‌سختی می‌توان اعمالشان را پیش‌بینی کرد. از این نقطه‌نظر راوی از همه کاراکتر‌ها پیچیده‌تر است.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= اقتدار خاموش دیوارها|ژورنال =ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|شماره=۲|صفحات= ۸تا۹}}</ref>


'''همنوایی شبانه اركستر چوب‌ها''' رمانی از [[رضا قاسمی]] به‌سبک [[واقع‌گرا|رئالیسم]] است. اولین بار در سال۱۹۹۶ در آمریکا و سپس در سال۱۳۸۰ در ایران چاپ شد. به عقیدهٔ برخی صاحب‌نظران این رمان از مهم‌ترین رمان‌های چاپ‌شده در دهه هشتاد است.
===چرا باید این اثر را خواند؟===
<center>* * * * *</center>
در این کتاب خبری از آدم‌های شق‌ورق اتو‌کشیده که صاف می‌نشینند و به رهبر ارکستر چشم می‌دوزند تا هستی را زیر‌و‌رو کند نیست؛ اما نمی‌توانم به شما قول بدهم که در این کتاب دنیایی زیروبم نمی‌شود و هستی شما دست‌نخورده باقی می‌ماند. کل این رمان، به‌حقیقت هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌هاست که همهٔ عناصر یک سمفونی بزرگ را دارد؛ هم درون اثر را می‌آشوبد و هم شما را. اشتباه نکنید [[رضا قاسمی]] رهبر ارکستر نیست او جزئی از این کل و خود ارکستر است.<ref name=''غلامی''>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۸۱|عنوان=آفریدگار ویرانی|ژورنال =روزنامه همبستگی، بخش کتاب|شماره=۶۱۳|صفحات=۷}}</ref>{{سخ}}«هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» از اغلب شیوه‌های مشارکت‌دادن مخاطب بهره گرفته است. علاوه‌بر پیچیدگی محتوایی، تداعی آزاد، نبود انسجام متن، ایجاد فضاهای چند‌بعدی و معلق‌گذاشتن خواننده میان خیال و واقعیت داستانی، پاره‌ای ارجاعات بیرون متنی دارد که داستان را به متنی چندلایه تبدیل می‌کند.<ref name=''کاویانپور''>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۹۷|عنوان= روایتی پست‌مدرن از زندگی مردگان|ژورنال= روزنامه اعتماد|شماره= ۴۰۵۷|صفحات= ۱۰}}</ref>{{سخ}}رضا قاسمی در رمان خود مثل جراحی تیزهوش و کاربلد که مجبور است احساسات را کنار بگذارد با قیچی و چاقو جماعت واخورده‌ٔ دور از وطن را بی‌رحمانه کالبد شکافی می‌کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= هراس آینه از آینه‌گی|ژورنال= نشریه هفت|شماره=۲|صفحات=۷}}</ref>{{سخ}}
'''همنوایی شبانه اركستر چوب‌ها''' یکی از نمونه‌های درخور توجه رمان پسامدرنیستی ایرانی است. این رمان در پیچ‌وتاب‌های روایی خود، جهانی را به‌تصویر می‌کشد که مرز‌بندی خیال و واقعیت را به‌چالش می‌کشد. (هوروش، مونا(۱۳۸۹)، سیاره‌ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»، پژوهش ادبیات معاصر جهان، شماره ۵۸)
«هم‌نوایی...» اثری درخور تأمل دربارهٔ انسان پس‌رانده‌شده از خود و دنیای مدرن است قاسمی در این رمان دست به خلق یک خرده‌جهان زده است که به دلیل تنوع و تعداد شخصیت‌ها قابل تطبیق با زندگی انسان‌ها در دنیای مدرن است.<ref>{{پک|احدی قورتولمش|۱۳۹۳|ک= نقد و بررسی رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»|ص=۱۵}}</ref>{{سخ}} رضا قاسمی نویسنده‌ای است که از درکی عالی در به‌هم‌آمیختن رئالیسم اجتماعی با وهم،‌ به‌نقل از روزنامه لوموند، برخوردار است. اهمیت کارکرد این آمیزش در نحوهٔ داستان‌گویی شگفت‌انگیز و جوشندهٔ متن بروز پیدا می‌کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۱|عنوان= زیر بام‌های غربت|ژورنال= روزنامه حیات نو، بخش ادبیات|شماره= ۷۷۱|صفحات= ۶}}</ref>{{سخ}}
«همنوایی...» فضایی خوف‌آور و هولناک ۱۲ ترسیم می‌کند که بیش از هر چیز مدیون سبک و زبان خود‌ویژهٔ آن است:
در «هم‌نوایی...» قاسمی متنی متفاوت را به‌هم می‌بافد. متنی متمایز در سویه‌های متعدد تکوینی خود با سطوح متمایز و متداخل که در بازی وقفه‌های زمانی انجام می‌گیرد.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۱|عنوان= برای آفریدن خودم خود را ویران کرده‌ام|ژورنال= روزنامه مدبر، بخش ادبیات|شماره= ۱۴۲۳|صفحات= ۱۱}}</ref>
:منظور از سبک، ریزه‌کاری‌های زبانی و ۱۲ شگردهای بیانی است که نویسنده در توصیف آدم‌ها، رویدادها و احساسات به کار می‌گیرد. (صافاریان، روبرت (۱۳۸۲) هراس، حسرت، طنز. بخش نگاه ماه، ماه‌نامه هفت)
قاسمی کوشیده ساختارهای محتوایی متن را به رویدادهای اجتماعی بکشاند و متن را طوری پرداخته که بین اندیشهٔ اکسپرسیونیستی راوی و واقعیت عینی جهان رابطه برقرار کند. (داوودی حموله، ثریا (۱۳۸۲) بر‌نیامدن از پس غربت این جهان غربتی، نشریهٔ ادبی نافه)
نویسنده در یکی دو صفحهٔ نخست رمان به تعجیل و البته دقیق کاشت‌هایی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که تا انتهای رمانش به کار می‌آید و البته بزرگ‌ترین ویژگی ذهن قاسمی در این رمان این است که کمپوزیسیون را به شدت می‌شناسد و به‌خوبی هم رعایت می‌کند. (منصوری، مریم (۱۳۸۹) دایره جنون، نشریه آزما)


==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
===آنچه سبب شهرت است===
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب===
* رمان «هم‌نوایی...» اتفاق مبارکی در داستان‌نویسی است که از تلفیق فرمالیسم و زندگی‌نامه‌نویسی راه سومی را ارائه می‌دهد. آنچه در این رمان نقش‌آفرینی می‌کند زبان است نه نثر، زبانی که بر پایهٔ روح تاریخی به‌سخن می‌آید.<ref name=''غلامی''/>
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)===
* از نظر شیوهٔ روایت این رمان با [[بوف کور]] [[صادق هدایت|هدایت]] مقایسه شده است. اگر در بوف کور راوی یا نویسنده برای سایهٔ‌ خود روی دیوار می‌نویسد، در «هم‌نوایی...» راوی توسط سایه‌اش از جسمیت خود بیرون رانده شده است.<ref name=''زرلکی''>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان= تک‌نوایی شبانهٔ پیک سایه|ژورنال= نشریه بیدار، بخش ادبیات|شماره=۲۰|صفحات= ۳۸تا۴۲}}</ref>
===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصل‌های کتاب پژوهش===
* دیگر ویژگی مشخص در این رمان، طنز جاری در آن است. به‌قول [[رضا قاسمی|قاسمی]]:
===دلیل شهرت===
<font color=darkviolet>'''<center>''نویسنده اول باید بتواند به خودش بخندد، برهنه باشد، «طنز» باعث برهنگی نویسنده می‌شود.''<ref name=''جلسهٔ راویون''/></center>'''</font>


===تقدیم‌شده به===
==نگاهی عمیق‌تر به رمان==  
<font color=darkviolet>'''<center>  </center>'''</font>
===خلاصهٔ داستان===
===مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس===
داستان از دیدگاه اول‌شخص روایت می‌شود. راوی، روشن‌فکری است که به کشور فرانسه پناهنده شده و حالا در اتاق زیرشیروانی بالاخانه‌ای در پاریس زندگی می‌کند. در طبقهٔ ششم ساختمانی کهنه با چند ایرانی و اروپایی هم‌خانه شده که مانند او زندگی نابسامانی دارند. آن‌ها بیگانه با خود و دیگران، در محیطی تنگ و دشمن‌خو زندگی می‌کنند. هرکدام از آن‌ها یک سر و هزار سودا دارد، که هیچ‌یک نیز با هم سازگار نیست. در پس روابط و پیوندهای ظاهری، چشم دیدن یکدیگر را ندارند و زندگی را برای هم جهنم کرده‌اند.{{سخ}}
===چرا باید این کتاب را خواند===
راوی که «از بد حادثه» گذارش به دیار غربت افتاده، در این بالاخانه نیز میان همسایگانش غریبه‌ای است با روابطی ناخواسته و تحمیلی. روزگار را در بطالت و بیهودگی سپری می‌کند. سرگرمی‌های او ناچیز و مشغولیت‌های او محدود است. روزها خواب است و شب‌ها به این دل‌خوش است که نقاشی کند و بیشتر پرترهٔ آدم‌های نوآشنا را می‌کشد، تا بتواند آن‌ها را «بفهمد». اما با ورود یک همسایهٔ مزاحم و به‌هم‌ریختن نظم و آرامش نسبی طبقه، همین دلخوشی کوچک هم از او گرفته می‌شود.{{سخ}}
همسایهٔ تازه، آدم مرموز و خشنی است به اسم عجیب «پروفت»، یعنی پیامبر و با عقایدی غریب و خطرناک. اثاث‌کشی مستأجر تازه به‌شیوه‌ای وارونه صورت می‌گیرد؛ یعنی او به‌جای اینکه اسباب به خانه بیاورد، از اتاق خود اسباب می‌برد! به‌تدریج این بدگمانی در راوی قوت می‌گیرد که پروفت با مأموریت کشتن او به این خانه آمده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.perslit.com/r.ghasemi.dastan.htm|عنوان= «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» رمانی فراسوی مرز‌های واقعیت}}</ref>


==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
===از میان یادها===
===داستانک‌ها===
===شروع رمان، نامه‌هایی سراسر مهمل؟===
با دوستی در هلند مکاتبات پی‌در‌پی داشتم نامه‌هایی سراسر مهمل، چرت‌وپرت، آخرین نامه را که نوشتم دیدم خیلی خوب و جالب از کار درآمده، دیگر نامه را نفرستادم و شروع کردم به نوشتن رمان. آن نامه اکنون همان دو سه صفحهٔ اول رمان است.<ref name=''جلسهٔ راویون''/>
====مجوز====
====مجوز====
====نشر و تغییر نام====
====نشر و تغییر نام====
====جوایز====
====جوایز====
====جلسات نقد و بررسی====
====جلسات نقد و بررسی====
====اهدا====
====تقدیم شده به...====
====بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی====
<font color=darkviolet>'''<center>به دو رفتهٔ بی‌هنگام، علی و رضا.</center>'''</font>
====بازتاب نوشته‌های مجازی====
نشر ناکجا، ناشر کتاب‌های فارسی در کشور فرانسه، ضمن انتشار رمان مجموعه‌ای از مقالات و مصاحبه‌ها در ارتباط با موضوع را در وب‌سایت خود منتشر کرده است.{{سخ}}
نشریهٔ اینترنتی دوات، به‌مدیریت [[رضا قاسمی]] نیز مجموعه‌ای از نقدهای در‌ ارتباط با رمان را جمع‌آوری و منتشر کرده است.
 
====اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور====
====اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور====
====تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب====
====تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب====
خط ۵۹: خط ۸۵:


===سال‌شمار کتاب===
===سال‌شمار کتاب===
===خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند===
 
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)===
===از فرانسه تا ایران===
[[رضا قاسمی|قاسمی]] در سال۱۳۶۵ به فرانسه مهاجرت می‌کند و بعد از حدود یک دهه اقامت در پاریس، رمان «هم‌نوایی...» را در آنجا می‌نویسد.
 
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)===
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)===
===سبک کتاب===
===ویژگی‌های سبک رمان===
===پیشینهٔ کتاب===
====زبان====
بخش مهمی از جذابیت رمان در زبان آن است زبانی باظرافت، پویا و گاه متأثر از زبان کهن. زبانی منعطف و آمیخته به طنزی ظریف که می‌تواند عناصر ناهم‌جنس را در کنارهم قرار دهد.<ref>{{یادکرد ژورنال| تاریخ=۱۳۸۲|عنوان= برزخ،‌ «هم‌نوایی...» و «[[بوف کور]]» |ژورنال= ماهنامه هفت، بخش نگاه ماه|شماره= ۷۶|صفحات= ۱۰تا۱۱}}</ref>
 
====نقش راوی؛ چه کسی روایت می‌کند؟====
بیماری‌های روانی یدالله، راوی رمان، باعث ایجاد ابهام و مبنای شگردآفرینی روایی رمان است. نوع راوی و شیوهٔ روایت‌گری او نیز تاثیر زیادی بر دیگر عناصر داستان نهاده است؛ اما مهم‌ترین ویژگی‌  این رمان که از آن یک اثر شاخص ساخته است، انتخاب نوع خاصی از راوی غیرِقابلِ‌اعتماد است که تأثیر ویژه‌ای بر زمان، شخصیت‌پردازی و دیگر عناصر رمان دارد.<ref name=''جوشکی''>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان= بررسی کارکرد راوی و شیوه روایت‌گری در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها|ژورنال= فصل‌نامه ادب‌پژوهی|شماره= ۱۲|صفحات=۳۱}}</ref>
 
====زاویهٔ دید====
بخش اعظم این رمان از زاویهٔ دید اول شخص مفرد و از سوی «من، راوی قهرمان یا شخصیت اصلی» روایت می‌شود. بخش‌های محدودی از داستان نیز از سوی دو شخصیت نکیر و منکر و از زاویه دانای کل محدود و نامحدود روایت می‌شود. البته بخش‌هایی از روایت «من، راوی» نیز به شیوهٔ تک‌گویی درونی نقل شده است.<ref name=''جوشکی''/>
 
====صدا عنصر وحدت‌بخش ارکستر====
بی‌تردید از ویژگی‌های بسیار مهم‌ رمان، استفادهٔ متنوع و دقیق از عنصر صداست. کمتر نوشته‌ای را سراغ دارم که همچون یک فیلم به این دقت از حاشیهٔ صوتی برای پیشبرد داستانش استفاده کرده باشد. صدا در بیش‌تر فصل‌ها نقشی کلیدی به‌عهده دارد، تاجایی‌که بعضی از مایه‌های داستانی فقط از طریق شنیده‌ها درک و سنجیده می‌شود و قطعاً بی‌جهت نیست که نام کتاب «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» است.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= سمفونی آدمک‌های چوبی|ژورنال= ماهنامه هفت، بخش نگاه ماه|شماره= ۲|صفحات= ۱۴}}</ref> 
 
===دربارهٔ شخصیت‌ها؛ شخصیت‌هایی چندوجهی===
====راوی، سایه ای سرگردان====
همهٔ آدم‌های رمان و از جمله خود راوی چندین شخصیت دارند و هر شخصیت با یک نام معرفی می‌شود. راوی نیز میان خودش و سایه‌اش سرگردان است. حضور سایه‌‌وار این راوی مرده در همان بخش‌های آغازین ذهن مخاطب را برای رو‌به‌‌روشدن با فضاهای فرا‌واقعی آماده می‌کند. راوی، اول شخص، قصد دارد قصهٔ مردن خود را تعریف کند؛ اما هنگام تشریح جزئیات آن، خود را ناگزیر می‌بیند تا همهٔ همسایگان خود را در طبقهٔ ششم آن ساختمان شش طبقه معرفی کند.<ref name=''زرلکی''/>{{سخ}}
راوی، سایه، نیمه ابلیسی است که هنوز رگه‌های آدمیت را در خود گم نکرده است. راوی، سایه‌ای که هر آدمی در خود پنهان کرده است، در این رمان قهرمان یا ضدقهرمان ماجراست؛ اما از آنجاکه پیوند خود را با گذشتهٔ خاکی‌اش حفظ کرده است نتوانسته یک سره به آتش (ابلیس) تبدیل شود.<ref name=''زرلکی''/>
 
====صاحب‌خانهٔ آرمان‌خواه====
فرانسوا اشمیت صاحب‌خانهٔ هشتادونه‌ساله، رویاهای آرمان‌خواهانهٔ خود را برای ساختن جهانی پر از عدالت به ساختمان شش طبقه‌ای در یکی از پس‌کوچه‌های پاریس محدود کرده است؛ اما آرمان‌های انسان‌گرایانهٔ او، در گذر زمان،‌ چنان کوچک شده است که حتی در محدودهٔ طبقهٔ‌ ششم ساختمانی نیز به آسانی فراموش می‌شود.<ref name=''زرلکی''/>
 
====پروفت، مأمور الهی!====
خطرناک‌ترین مستأجران طبقهٔ ششم پروفت (حسن) است او فقط تورات و قرآن می‌خواند و سرسختانه معتقد است از جانب خدا مأمور کشتن کافران شیطان صفت است. او قاتل راوی است و نماد زندهٔ خشونت و بلاهت.<ref name=''زرلکی''/>
 
====دو فرد مبهم، مرموز، همان نکیر و منکر؟====
رفیق بغل‌دستی و فاوست مورنائو، این دو شخصیت به نوعی بازنمود طنز‌گونه‌ای از نکیر و منکر هستند. دربارهٔ اهمیت این دو شخصیت در رمان باید گفت که این دو هستند که خواننده را از وجود نسخهٔ دیگری از کتاب آگاه می‌کنند و از آنجا که از دنیای بی‌زمان می‌آیند، به خواننده اطلاعاتی دربارهٔ اتفاقات رخ‌دادهٔ پس از مرگ راوی می‌دهند. از سوی دیگر برخی رازهای شخصیت‌های رمان از سوی آن‌ها فاش می‌شود. آن‌ها در طول بازپرسی راوی را مجبور می‌کنند تا از رازهای خود و دیگران سخن بگوید. اما نکتهٔ جالب اینکه به نظر می‌رسد این دو شخصیت زاییدهٔ تخیل پویای راوی و توهمات او در اثر بقایای تربیت دینی در او باشند؛ زیرا در جای‌جای رمان مشاهده می‌کنیم که راوی نسبت به آموزه‌های دینی در جامعه‌ای که قبلأ در آن زندگی می‌کرده است دیدی انتقادی دارد.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۹۲|عنوان= نگاهی به شخصیت و شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال= هشتمین همایش بین‌المللی ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان|صفحات=۵}}</ref>{{سخ}}
رعنا معشوقهٔ سیّد و راوی است. زنی جوان، شکننده و نیازمند حمایت مردان که همواره پشت پردهٔ نازک و پوسیدهٔ‌ حیا و غرور پنهان شده است که گویی نمایندهٔ بخشی از هم‌جنسان جامعهٔ هم‌وطن خویش است. وابستگی‌های گریزناپذیر زندگی زنانه در وطن، به تنهایی‌ها و بی‌پناهی‌های او در غربت دامن می‌زند.<ref name=''زرلکی''/>
 
====سیّد و دیگران====
در بین شخصیت‌های دیگر داستان شاید کلیدی‌ترین شخصیت، شخصیت سیّد باشد. سیّد بیشترین شباهت را به راوی دارد و هم چنین بیش‌ترین تفاوت را. «من و او آن‌قدر با هم تفاوت داشتیم که شبیه هم شده بودیم». سیّد نیز یکی از شخصیت‌های پیچیدهٔ داستان است که نمی‌توان هویت واحدی برایش متصور شد. سیّد همچنین هویت خود را عوض کرده و اسم خود را الکساندر گذاشته است. از اهالی قم است؛ اما قم را طوری با لهجهٔ فرانسوی تلفظ می‌کند که رم شنیده شود. و در‌پایان می‌فهمیم که حتی سیّد که رایج‌ترین اسمی است که در مورد او به کار برده می‌شود نام اصلی او نیست، اسم اصلی او کورش است.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان= وقتی از مرگ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟|ژورنال= ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|شماره=۲|صفحات=۱۹}}</ref>{{سخ}}
علی که قبلاً حیدر صدایش می‌کرده‌اند و یک‌وقتی هم مجید، سرگرم فرقه‌های مدرن درویشی است او تعالیم مرشدش را طوطی‌وار بیان می‌کند.<ref name=''زرلکی''/> فریدون (مهدی)، کلانتر و زنش، بندیکت (همسایهٔ فرانسوی) میلوش، موسیقی‌دان جوان اهل کشور چک با همسایگان خود در داشتن سهم بزرگی از تنهایی و اضطراب شریک‌اند.<ref name=''زرلکی''/>
 
===پیرنگ===
===پیرنگ===
===شخصیت‌پردازی===
 
===ویژگی‌های مهم کتاب===
===ویژگی‌های مهم کتاب===
===الهام از شخصیت‌ها===
===الهام از شخصیت‌ها===
خط ۷۲: خط ۱۳۰:


===گزارشی از فروش کتاب===
===گزارشی از فروش کتاب===
===گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر===
===گزارشی از ترجمه به‌زبان‌های دیگر===
رمان به زبان‌های فرانسه و عربی ترجمه شده است. همچنین به‌گفتهٔ [[رضا قاسمی|قاسمی]] ترجمهٔ آلمانی و انگلیسی کتاب نیز انجام گرفته و در آینده منتشر خواهد شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.bbc.com/persian/arts/2015/03/150330_l51_ghessemi_arabic_book|عنوان= انتشار رمان رضا قاسمی به‌زبان عربی}}</ref> ترجمهٔ آلمانی «همنوایی...» توسط [[سوزان باغستانی]] انجام‌گرفته‌است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://https://www.isna.ir/news/8302-02056/|عنوان= قاسمی «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» را به‌آلمانی می‌خواند}}</ref>
 
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب===
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب===
===نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب===
===نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب===
===اظهارنظرها===
===«هم‌نوایی...» در آینهٔ نگاه منتقدان===
====نقدهای مثبت====
====هم وجوه سیاسی و هم غیر سیاسی====
====نقدهای منفی====
از پاره‌ای جهات این خرده‌جهان پاریسی، آدم را به‌یاد انقلاب اسلامی و ایران می‌اندازد، کشوری که [[رضا قاسمی]] در ۱۳۶۵(۱۹۸۶م) از آن بیرون زد. او پیش از ترک ایران، نمایشنامه‌های درخشانی را به صحنه برد و اغلب هم با سانسور درگیر بود. در پاریس، او به‌موازات کار نویسندگی‌اش به‌ موسیقی  هم پرداخت؛ ولی این وجه سیاسی داستان چیزی نیست مگر یکی از قرائت‌های ممکن از این اثر که نخستین رمان اوست. در فضای بستهٔ رمان که دامنهٔ التهاب لحظه‌ای از گسترش بازنمی‌ایستد در این زمینهٔ وهم‌انگیز، هر چیز کوچک و پیش‌پاافتاده می‌تواند اهمیتی غیرمنتظره پیدا کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= مودال|نام= ژرار|تاریخ= ۲۴اوت۲۰۰۱|عنوان= زیر بام‌های پاریس|ژورنال= روزنامه لوموند|شماره= ۲|صفحات= ۱۹}}</ref>
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران====
 
====ارعاب مخاطب با استفاده از تکنیک‌های زبانی؟====  
بعضی از آثار ادبی، صرفاً اثر ادبی نیستند، به این معنا که چیزی بیشتر دارند. چیزی که رمان [[رضا قاسمی|قاسمی]] علاوه‌بر «اثر ادبی»بودن دارد حضور نویسنده است. نه به‌مفهوم استفاده از تکنیک «حضور نویسنده در رمان»، بلکه به‌معنی مرسوم کلمه، «حضور» نویسنده که خواندن داستان را تبدیل می‌کند به حضور در «قیامت».<ref name= ''قیامت''>{{یادکرد وب|نشانی= https://bolandgooo.wordpress.com/2010/11/08/|عنوان= در نقش راوی؛ بازخوانی هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها}}</ref>{{سخ}}
مهم‌ترین مسئله در «هم‌نوایی...» موضوعِ مطرح‌شده، است و مهم‌تر از طرح آن، شیوهٔ‌ پرداختن به آن است. توالی فصل‌ها و بخش‌ها و پاراگراف‌بندی، با آنکه به‌دقت شکل گرفته‌؛ اما درمقابل سلطهٔ جمله و کلمه بی‌رنگ می‌شود. بار معنایی این رمان روی دوش کلمه و جمله سوار است و درواقع می‌توان این‌طور گفت که این «موضوع» نیست که «جمله» را تعیین می‌کند؛ بلکه «جمله» است که «موضوع» را می‌سازد.<ref name= ''قیامت''/>
 
[[پرونده:simin.jpg|125px|راست]]
====[[سیمین دانشور]] و دیدگاهش====
{{گفتاورد تزیینی|این رمان فوق‌العاده است و حتی از بوف کور [[هدایت]] هم بهتر است. درواقع کسانی که در این داستان استنطاق می کنند همان نکیر و منکر شب اول قبر هستند و بعد آخر داستان دائماً سگ می‌بینیم که چرند گفته‌اند این غربت زندگی ایرانی در خارج را نشان می‌دهد؛‌ بلکه می‌خواهد همان زندگی بشریت را نشان دهد، منتها نویسنده نمی‌گوید و در آخر می‌بینیم به‌صورت سگ استحاله پیدا می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.isna.ir/news/8209-12445|عنوان= سیمین دانشور در گفت‌وگو با ایسنا}}</ref>}}
 
[[پرونده:amirkhani.jpg|100px|راست]]
====[[رضا امیرخانی]]====
{{گفتاورد تزیینی|امیرخانی با بررسی نوع پرداختن به جامعه و حرکت از فضای روستا به‌سمت جوامع پیچیده‌ٔ شهری در ادبیات داستانی ایران می‌گوید: [[صادق چوبک|چوبک]] اولین نویسنده‌ٔ ایرانی است که فضای شهری را دست‌مایهٔ کار خود قرار داد. در [[سنگ صبور]] ما نمادی از شهر را می‌بینیم البته فقط خانه‌ای با اتاق‌های اجاره‌ای که در آن، روابط پیچیده‌ٔ شهری به روابط بین ساکنان اتاق‌ها تقلیل می‌یابد. داستان [[رضا قاسمی]] هم در یک ساختمان شش طبقه با اتاق‌های اجاره‌ای می‌گذرد. چه تفاوتی بین این خانهٔ سال۲۰۰۰ و خانهٔ سنگ صبور صادق چوبک وجود دارد؟ فقط تغییر زمان و مکان؟ قاسمی در «هم‌نوایی» الگوی چوبک را در جامعه‌ای باز‌تولید کرده است که به لحاظ فرهنگ به‌هیج‌وجه با فرهنگ اصلی ما قرابت ندارد. او به درستی دریافته است که باید ساکنان زیر شیروانی را هم‌وطن قرار دهد؛ اما ذات فرهنگ غرب را در‌نیافته است. من نگاه قاسمی به فرهنگ غرب را معیوب می‌دانم. جهان داستان او اصالتاً جهان غرب نیست که بخواهیم از نبود چالش فرد با محیط و غیر آن گله کنیم. جهان داستان قاسمی یک جهان روستایی است، اما با لاف گزاف جهان غرب و بنا‌بر‌این معتقدم که جهان داستانش با محتوای آن همگون نیست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ermia.ir/contents.aspx?id=12|عنوان= کاهلانه‌گیِ ارکستر شبانهٔ چوب‌ها}}</ref>}}
 
[[پرونده:gholami.jpg|80px|راست]]
====[[احمد غلامی]]====
{{گفتاورد تزیینی|«هم‌نوایی ...» اعترافات صادقانهٔ نویسنده‌ای است که خودش را نه برای مخاطب بلکه برای خودش عریان می‌کند. او تلاش نمی‌کند شما او را بشناسید و درونش را کشف کنید. او به دنبال خودش در خودش است و به هستی خارج از خودش التفاتی ندارد. برای همین روایت او به دور از تصنع، صادقانه، دلنشین و اثرگذار است. او خودش را ویران می‌کند و دوباره می‌آفریند.<ref name=''غلامی''/>}}
 
[[پرونده:mahasti.jpg|125px|راست]]
====[[مهستی شاهرخی]]====
{{گفتاورد تزیینی|پس از خواندن رمان «هم‌نوایی...» چیزهایی در وجودم رسوخ کرده است که مثل سایه‌ای در نوری کج‌تاب همیشه در کنارم خواهد ماند. به طنز غریب و درونی داستان خندیده‌ام، لحظاتی از هول و هراس‌های عجیب ساکنان طبقهٔ ششم ساختمانی در نزدیکی کلیسای سن‌پل ترسیده‌ام. گاهی نیز از نثر شاعرانه‌اش مشعوف شده‌ام زمانی هم بوده که انگار هم‌زمان با خواندن رمان، گویی طنین موسیقی دوردستی را هم شنیده‌ام. و بالاخره حس اینکه دیگر هربار می‌ایستم مقابل آینه فقط سطح نقره‌ای محوی را می‌بینم که تا‌ ابد تهی است.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۹۹۸|عنوان= همین حالا|ژورنال= نشریهٔ مکث هشتم|شماره= ۸|صفحات= ۳۱}}</ref>}}
 
 
====نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون====
====نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون====
====اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها====
====نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب====
====«هم‌نوایی...» چگونه می‌توانست تلخ نباشد؟====
====تأثیرپذیرفته از====
[[رضا قاسمی|قاسمی]] براین باور است که:
:نگاه تلخ برمی‌گردد به شخصیت من و نگاهی که به هستی دارم؛ نگاهی که اصلاً هم خوشبینانه نیست. شما اگر به تاریخ همین ۱۴۰۰ساله‌ٔ اخیر ما نگاه کنید، می‌بینید درپی هجوم متوالی اقوام مختلف، با هر جنگی تکه‌ای از ما کنده شده. یک بار زبان ما عوض شده؛ یک بار دین ما عوض شده، یک بار مذهب ما عوض شده. فقط در همین دو قرن اخیر دو بار جغرافیای ما عوض شده، در جنگ با روسیه. از پس آشنایی ما با غرب هم به‌کل آسمان و زمینمان به‌هم‌ ریخته و از نظر ذهنی دو شقه شده‌ایم. در همین ربع قرن اخیر، ما یک انقلاب، یک جنگ هشت‌ساله و یک مهاجرت چهارملیونی داشته‌ایم؛ یعنی حوادثی که یک جامعه و یک ملت ممکن است طی یک قرن آن‌ها را تجربه کند. علاوه‌بر همه‌ٔ این‌ها، نه‌تنها تاریخ ما بار‌ها عوض شده بلکه با آمدن و رفتن هر حکومتی بار‌ها نام شهر‌ها خیابان‌ها و حتی کوچه‌هایمان هم عوض شده است. آیا این‌ها به معنای تکه‌تکه شدن شخصیت و هویت ما نیست؟ آنچه از فرهنگ ما باقی‌ مانده تصویرهای پراکنده‌ای است که هیچ‌جور کنارهم نمی‌نشیند؛ پازلی است که به‌راحتی قطعاتش جور نمی‌شود و کنارهم قرار نمی‌گیرد. قطعه و زاویهٔ گم شده زیاد دارد. نمی‌تواند شکل منسجمی به خود بگیرد. خب، با این اوصاف، «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» چگونه می‌توانست تلخ نباشد؟ مخصوصأ اگر در نظر بگیریم که این رمان از دید این راوی‌، با آن وضع روحی خاص و با آن گذشته‌ٔ تلخ، تعریف می‌شود<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.naakojaa.com/article/643|عنوان= جنایتی هولناک‌تر از کشتن، گفت‌وگو با رضا قاسمی}}</ref>
 
====هم‌نوایی و تأثیرپذیری از [[بوف کور]]====
{{گفتاورد تزیینی|[[لیلا صادقی]] منتقد ادبی معتقد است:
:بوطیقای ادبی مشترک، موجب ایجاد بینامتنیت بین «بوف کور» و «هم‌نوایی» می‌شود.<ref name=''صادقی''>{{یادکرد ژورنال|تاریخ= ۱۳۸۳|عنوان= هم‌زمانی «هم‌نوایی شبانه» و «بوف کور»|ژورنال= کلک|شماره= ۱۴۹|صفحات= ۴۳تا۴۷}}</ref>{{سخ}} راوی در «هم‌نوایی شبانه» سایه‌ای است که زمان حال و آینده و گذشته برای او به‌هم گره خورده و نمی‌داند کدام واقعه مربوط به زمان حال است و کدام مربوط به آینده. چنان‌که راوی خود را مبتلا به بیماری وقفه‌های زمانی می‌داند. روحیات این سایه، تنهایی و مالیخولیای زندگی او روایت دیگری است از راوی بوف کور، گویی بوف کور بار دیگر در عصری دیگر روایت می‌شود. همچنین راوی «هم‌نوایی» به‌مانند راوی «بوف کور» «بیماری خودویرانگری» دارد. در «هم‌نوایی شبانه»، راوی پس از مرگ برای مجازات، سگ می‌شود و دوباره به همان ساختمان شیطانی باز‌می‌گردد. در نظریهٔ تناسخ، روحی که از گناه پاک باشد، سبک می‌شود و به آسمان می‌رود و روح گناهکار هر بار در یک قالب و یک شکل به زمین باز‌می‌گردد تا از گناه پاک شود. رمان به‌دفعاتی که راوی گناهکار برای مجازات به زمین باز می‌گردد، تکرار می‌شود. بوف کور نیز به‌نوعی این دوباره‌خوانی را در ساختار درونی خود ایجاد کرده است.<ref name=''صادقی''/>}}
 
====تأثیرگذاشته بر====
====تأثیرگذاشته بر====
====گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب====
====گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب====
====فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب====
====فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب====
====جمله‌های ماندگار کتاب====
====جمله‌های ماندگار کتاب====
* <font color=darkviolet>'''''می‌گویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. می‌گویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهٔ تنگ متحمل می‌شود چنان شدید است که کودک ترجیح می‌دهد رنج زاده‌شدن را برای همیشه از یاد ببرد.'''''</font>
* <font color=darkolive>'''''دست خودم نبود که با یک تشر رنگم می‌پرید و با یک سیلی تنبانم را خیس می‌کردم. این‌ طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگ‌تر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچک‌تر که مبادا دلش بشکند از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد.'''''</font>
====جوایز کتاب====
====جوایز کتاب====
* بهترین رمان [[جایزه ادبی هوشنگ گلشیری]]، ۱۳۸۱
* بهترین رمان انجمن منتقدان و نویسندگان مطبوعات، ۱۳۸۰
* رمان تحسین‌شدهٔ انجمن مهرگان ادب۱۳۸۰
* بهترین رمان دهه، انجمن منتقدان و نویسندگان مطبوعات، ۱۳۸۸


==مشخصات کتاب‌شناختی==
==مشخصات کتاب‌شناختی<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=۷۵۸۰۱۲&pageStatus=۰&sortKeyValue۱=sortkey_title&sortKeyValue۲=sortkey_autho|عنوان= سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها}}</ref>==
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند===
کتاب در پنج فصل و ۲۰۷ صفحه با جلد شومیز و در قطع وزیری به‌کوشش چندین نشر به بازار عرضه شده است. اولین بار نشر کتاب در آمریکا به‌سال۱۳۷۵(۱۹۹۶) این رمان را چاپ کرد؛ سپس به‌دست انتشارات آتیه، در ۱۳۸۰، ورجاوند، ۱۳۸۱، اختران، ۱۳۸۴ و نیلوفر از چاپ پنجم تا پانزدم طی ده سال اخیر با طرح جلد جدید به چاپ رسید. جمع‌کل تیراژ این رمان تا نیمهٔ نخست۱۳۹۸، بیش از ۳۰هزار نسخه بوده است.
===طراحی جلد و تصویرسازی===
===طراحی جلد و تصویرسازی===
===تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف===
===تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف===


==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
==منبع‌شناسی==
* پایان‌نامه
* شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانه‌ٔ ارکستر چوب‌ها» نگارش ایمان اکبری‌علی‌آباد؛ استاد راهنما مهدی فاموری؛ استاد مشاور محمدهادی خالق‌زاده. دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، ۱۳۹۲
* پست‌مدرنیسم در آثار متأخر با تکیه بر داستان‌های «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»، «دوباره از همان خیابان‌ها» و «دیوان سومنات»، غزاله حیدری آب‌کنار، راهنمایی عبدالّله حسن‌زاده میرعلی، مشاورهٔ حسن اکبری بیرق، دانشگاه سمنان، ۱۳۹۰
* کتاب‌ها
* بررسی تطبیقی روایت‌شناسی در دو اثر نجیب محفوظ و [[رضا قاسمی]] با بهره‌گیری از نظریات تزوتان تودوروف و ژرار ژنت، مریم میرزایی بسطامی، ۱۳۹۷
* هم‌نوایی ش‍ب‍ان‍ه‌ٔ ارک‍س‍ت‍ر چوب‌ها کردی، هاوده‌نگیی شه‌وانه‌ٔ ئورکیسترای چیوه‌کان، ره‌زا قاسمی؛ وه‌رگیر مه‌سعوود ته‌هارزاده. دیواندره: چیروک‏‫، ۱۳۹۷ ‬
* «هم‌نوایی ش‍ب‍ان‍ه‌ٔ ارک‍س‍ت‍ر چ‍وب‌ها» [کتاب گویا]، رضا قاسمی. لوح‌فشرده


==نوا، نما و نگاه==
==نوا و نما و نگاه==
===تصویر از صفحات کتاب===
===تصویر از صفحات کتاب===
<gallery widths="170px" heights="180px" perrow="4">
پرونده:Hamnavae.Fehrest.jpg|<center>'''فهرست کتاب'''</center>
پرونده:hamnavaee150.jpg|<center>'''رنج و فراموشی'''</center>
پرونده:hamnavaee12.jpg|<center>'''تاثیر محیط در نگاه راوی'''</center>
</gallery>
===صدای نویسنده===
===صدای نویسنده===
===تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)===
===تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)===
خط ۱۰۸: خط ۲۱۷:


==منابع==
==منابع==
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =احدی قورتولمش|نام= حسین|عنوان= نقد و بررسی رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها|ناشر= انتشارات محقق اردبیلی|شهر= اردبیل|سال= ۱۳۹۳| شابک= ۹۷۸-۶۰۰-۳۴۴-۰۶۸-۵}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=هوروش|نام=مونا|تاریخ= تابستان۱۳۸۹|عنوان= نگاهی به پسامدرنیسم در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال =پژوهش ادبیات معاصر جهان|دوره۳|شماره=۵۸|صفحات= ۱۴۹تا۱۵۱|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= صافاریان|نام= رویرت|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان=هراس، حسرت، طنز|ژورنال= ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره =۱|شماره=۲|صفحات=۱۳|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=منصوری|نام=مریم|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان= دایرهٔ جنون نگاه اجمالی به رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال =نشریه آزما|دوره =۱|شماره=۲|صفحات=۷۶|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= مجابی|نام=مهتاب|تاریخ= ۲۹فروردین۱۳۹۸|عنوان= نگاهی به رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال= روزنامه ابتکار، بخش ادب و هنر|دوره= ۱|شماره= ۱|صفحات= ۳۲۰۶|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=اسلامی|نام=مجید|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان=اقتدار خاموش دیوارها|ژورنال =ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره =۱|شماره=۲|صفحات=۸|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=غلامی|نام=احمد|تاریخ=۲۴آذر۱۳۸۱|عنوان=آفریدگار ویرانی|ژورنال =روزنامه همبستگی، بخش کتاب|دوره =۱|شماره=۶۱۳|صفحات=۷|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=کاویانپور|نام=سعید|تاریخ=۱۶فروردین۱۳۹۷|عنوان=روایتی پست مردن از زندگی مردگان|ژورنال =روزنامه اعتماد، بخش کتاب|دوره =۱|شماره=۴۰۵۷|صفحات=۱۰|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= حاج‌محمدی|نام=زهرا|تاریخ= ۱۹آبان۱۳۸۱|عنوان=زیر بام‌های غربت|ژورنال=روزنامه حیات نو، بخش ادبیات|دوره= ۱|شماره=۷۷۱|صفحات=۶|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال| نام خانوادگی=عامری|نام=رضا|تاریخ= ۱۱آذر۱۳۸۱|عنوان= برای آفریدن خودم خود را ویران کرده ام|ژورنال=روزنامه مدبر، بخش ادبیات|دوره =۱|شماره=۵۰|صفحات=۱۱|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=سمیعی|نام= عنایت|تاریخ= ۲۴آذر۱۳۸۱|عنوان= نگاه فلسفی به جهان|ژورنال =روزنامه همبستگی، بخش کتاب|دوره =۱|شماره=۶۱۳|صفحات=۷|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=زرلکی|نام=شهلا|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان= تک‌نوایی شبانهٔ پیک سایه|ژورنال =نشریه بیدار، بخش ادبیات|دوره =۱|شماره=۲۰|صفحات= ۳۸تا۴۲|تاریخ بازبینی= ۶مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= پورخوشبخت|نام= فرزاد|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= برزخ،‌ «هم‌نوایی...» و «بوف کور»|ژورنال =ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره =۱|شماره=۲|صفحات=۱۰تا۱۱|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= جوشکی|نام= طاهره|نام خانوادگی۲=حسن لی|نام۲=کاووس|تاریخ= تابستان۱۳۸۹|عنوان= بررسی کارکرد راوی و شیوهٔ روایت‌گری در رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها|ژورنال= فصل‌نامهٔ ادب‌پژوهی|دوره=۱|شماره=۱۲|صفحات=۳۱|تاریخ بازبینی= ۱۰مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=افشار|نام=امیر|تاریخ=۱۳۸۲|عنوان= سمفونی آدمک‌های چوبی|ژورنال =ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره =۱|شماره=۲|صفحات= ۱۴|تاریخ بازبینی=۹مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=ظهیری ناو|نام=بیژن|نام خانوادگی۲= احدی|نام۲=حسین|تاریخ= ۱۳۹۲|عنوان= نگاهی به شخصیت و شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»|ژورنال=هشتمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان|صفحات=۵|تاریخ بازبینی= ۱۰مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=مطلق|نام=علی|نام خانوادگی۲=|نام۲=|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= وقتی از مرگ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ |ژورنال =ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره= ۱|شماره=۲|صفحات=۱۹|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=شاهرخی|نام= مهستی|تاریخ=۱۹۹۸|عنوان= همین حالا|ژورنال= نشریهٔ مکث هشتم|دوره =۱|شماره=۸|صفحات=۳۱|تاریخ بازبینی= ۹مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= پوراحمد|نام= کیومرث|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان=هراس آینه از آینه‌گی|ژورنال= ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه|دوره =۱|شماره=۲|صفحات=۷|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= داوودی حموله|نام= ثریا|تاریخ= ۱۳۸۲|عنوان= بر‌نیامدن از پس غربت این جهان غربتی|ژورنال= نشریهٔ نافه|دوره =۱|شماره=|صفحات= ۲۴|تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= صادقی|نام= لیلا|تاریخ= ۱۳۸۳|عنوان= هم‌زمانی «هم‌نوایی شبانه» و «بوف کور»|ژورنال= نشریهٔ کلک|دوره =۱|شماره= ۱۴۹|صفحات=۴۳تا۴۷|تاریخ بازبینی= ۲۲مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= مودال|نام= ژرار|تاریخ= ۲۴اوت ۲۰۰۱|عنوان= زیر بام‌های پاریس|ژورنال= روزنامه لوموند، پاریس|دوره =|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی= ۲۶مرداد۱۳۹۸}}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=4smj7j35hUY|عنوان= جلسه نقد و بررسی رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» با حضور رضا قاسمی، جلسهٔ راویون|ناشر=|تاریخ= ۴آوریل۲۰۱۸|تاریخ بازدید= ۱۵مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.perslit.com/r.ghasemi.dastan.htm|عنوان= «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» رمانی فراسوی مرز‌های واقعیت|ناشر=|تاریخ= آگوست۲۰۰۴|تاریخ بازدید= ۹مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= https://bolandgooo.wordpress.com/2010/11/08|عنوان= در نقش راوی (بازخوانی هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها)|ناشر=|تاریخ= ۸دسامبر۲۰۱۰|تاریخ بازدید= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= https://www.isna.ir/news/8209-12445|عنوان= سیمین دانشور در گفت‌وگو با ایسنا|ناشر=ایسنا|تاریخ= ۳۰آذر۱۳۸۲|تاریخ بازدید= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= https://http://www.ermia.ir/contents.aspx?id=12|عنوان= کاهلانه‌گیِ ارکستر شبانهٔ چوب‌ها|ناشر=ارمیا|تاریخ= ۱۱خرداد۱۳۸۷|تاریخ بازدید= ۱۸مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= https://www.naakojaa.com/article/643 |عنوان=جنایتی هولناک‌تر از کشتن، گفت‌و‌گو با رضا قاسمی|ناشر=ناکجا|تاریخ=|تاریخ بازدید=۱۲مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.bbc.com/persian/arts/2015/03/150330_l51_ghessemi_arabic_book |عنوان=انتشار رمان رضا قاسمی به زبان عربی|ناشر=BBC|تاریخ= ۱۰فروردین ۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۲۵مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.isna.ir/news/8302-02056|عنوان= قاسمی «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» را به‌آلمانی می‌خواند|ناشر= ایسنا|تاریخ= ۶اردیبهشت ۱۳۸۳|تاریخ بازدید= ۲۵مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=۷۵۸۰۱۲&pageStatus=۰&sortKeyValue۱=sortkey_title&sortKeyValue۲=sortkey_autho|عنوان= سازمان اسناد و کتاب‌خانه ملی ایران، هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها|ناشر= سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران|تاریخ بازدید= ۴مرداد۱۳۹۸}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۳

هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها
چهارمین طرح جلد رمان
نویسندهرضا قاسمی
موضوعاهمیت مهاجرت
آشفتگی انسان مدرن
اولین طرح جلد رمان، آمریکا
طرح جلد انتشارات ورجاوند
اولین طرح جلد در ایران، انتشارات آتیه
نمایی از طبقهٔ ششم ساختمان
رضا قاسمی از هم‌نوایی می‌گوید
هم‌نوایی متأثر از بوف کور؟
طرح جلد ترجمهٔ فرانسوی رمان
نقد رمان در روزنامهٔ لوموند

هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها رمانی از رضا قاسمی است که اولین بار به‌سال۱۳۷۵(۱۹۹۶م) در آمریکا و ۵ سال بعد در ایران چاپ شد. به عقیدهٔ برخی صاحب‌نظران این رمان از مهم‌ترین رمان‌های چاپ‌شده در دههٔ هشتاد است.

* * * * *

هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها یکی از نمونه‌های درخور توجه رمان پسامدرنیستی ایرانی است. این رمان در پیچ‌وتاب‌های روایی خود، جهانی را به‌تصویر می‌کشد که مرز‌بندی خیال و واقعیت را به‌چالش می‌کشد.[۱] «هم‌نوایی...» فضایی خوف‌آور و هولناک ترسیم می‌کند که بیش از هر چیز مدیون سبک و زبان خود‌ویژهٔ آن است: منظور از سبک، ریزه‌کاری‌های زبانی و شگردهای بیانی است که نویسنده در توصیف آدم‌ها و رویدادها و احساسات به‌کار می‌گیرد.[۲]
قاسمی کوشیده ساختارهای محتوایی متن را به رویدادهای اجتماعی بکشاند و متن را طوری پرداخته که بین اندیشهٔ اکسپرسیونیستی راوی و واقعیت عینی جهان رابطه برقرار کند.[۳]
نویسنده در یکی دو صفحهٔ نخست رمان به تعجیل و البته دقیق کاشت‌هایی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که تا انتهای رمانش به‌کار می‌آید و البته بزرگ‌ترین ویژگی ذهن قاسمی در این رمان این است که کمپوزیسیون را به‌شدت می‌شناسد و به‌خوبی هم رعایت می‌کند.[۴]

نگاهی گذرا به هم‌نوایی

ایدهٔ اولیهٔ نوشتن رمان

شبی یکی از ساکنان ساختمان محل زندگی‌ام به یکی از ساکنان دیگر حمله کرد، برای آرام‌کردن فضا تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. دلیل حمله را پرسیدم، گفت: مأموریت الهی داشتم و ادامه داد خود شما هم در خطری. این اتفاق، ترس ناشی از آن و فکرکردن به چگونگی گسترش ترس، ایدهٔ اولیهٔ نوشتنم بود.[۵]

داستان در یک بند

‌راوی رمان که مهاجری‌ است ایرانی در طبقهٔ ششم ساختمان اریک فرانسوا اشمیت فرانسوی در محله باستیل پاریس، اتاقی اجاره کرده است. طبقهٔ ششم راهرویی طولانی است با دوازده اتاق و یک دستشویی مشترک. راوی به‌اتفاق مستأجران دیگر در این طبقه زندگی می‌کند که همگی مهاجران ایرانی و خارجی‌اند و هرکدام به‌نوعی آوارگانی با هویتی گم‌شده. داستان با روایتی غیر‌خطی و تو‌‌درتو از سه مقطع زمانی، ذهن خواننده را به‌چالش می‌کشد. اولی اتفاقاتی است که در طبقهٔ ششم حادث می‌شود و آن را چون کشتی بدون لنگری متلاطم می‌کند. دومی گذرهای از هم‌گسسته‌ای از گذشتهٔ راوی و سومی گفت‌و‌گوی راوی با نکیر و منکر پس از مرگش است.[۶]

نگاهی اجمالی به شخصیت‌ها

شخصیت‌ها به‌شکلی فراتر از حد انتظار پیچیده‌اند. از تیپ‌های به‌ظاهر ساده‌ای چون اریک فرانسوا اشمیت و ماتیلد گرفته تا امانوئل و میلوش و فریدون و پروفت و رعنا و سیّد، همگی پر از پیچ‌و‌تاب و تضادند، به‌نحوی که به‌سختی می‌توان اعمالشان را پیش‌بینی کرد. از این نقطه‌نظر راوی از همه کاراکتر‌ها پیچیده‌تر است.[۷]

چرا باید این اثر را خواند؟

در این کتاب خبری از آدم‌های شق‌ورق اتو‌کشیده که صاف می‌نشینند و به رهبر ارکستر چشم می‌دوزند تا هستی را زیر‌و‌رو کند نیست؛ اما نمی‌توانم به شما قول بدهم که در این کتاب دنیایی زیروبم نمی‌شود و هستی شما دست‌نخورده باقی می‌ماند. کل این رمان، به‌حقیقت هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌هاست که همهٔ عناصر یک سمفونی بزرگ را دارد؛ هم درون اثر را می‌آشوبد و هم شما را. اشتباه نکنید رضا قاسمی رهبر ارکستر نیست او جزئی از این کل و خود ارکستر است.[۸]
«هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» از اغلب شیوه‌های مشارکت‌دادن مخاطب بهره گرفته است. علاوه‌بر پیچیدگی محتوایی، تداعی آزاد، نبود انسجام متن، ایجاد فضاهای چند‌بعدی و معلق‌گذاشتن خواننده میان خیال و واقعیت داستانی، پاره‌ای ارجاعات بیرون متنی دارد که داستان را به متنی چندلایه تبدیل می‌کند.[۹]
رضا قاسمی در رمان خود مثل جراحی تیزهوش و کاربلد که مجبور است احساسات را کنار بگذارد با قیچی و چاقو جماعت واخورده‌ٔ دور از وطن را بی‌رحمانه کالبد شکافی می‌کند.[۱۰]
«هم‌نوایی...» اثری درخور تأمل دربارهٔ انسان پس‌رانده‌شده از خود و دنیای مدرن است قاسمی در این رمان دست به خلق یک خرده‌جهان زده است که به دلیل تنوع و تعداد شخصیت‌ها قابل تطبیق با زندگی انسان‌ها در دنیای مدرن است.[۱۱]
رضا قاسمی نویسنده‌ای است که از درکی عالی در به‌هم‌آمیختن رئالیسم اجتماعی با وهم،‌ به‌نقل از روزنامه لوموند، برخوردار است. اهمیت کارکرد این آمیزش در نحوهٔ داستان‌گویی شگفت‌انگیز و جوشندهٔ متن بروز پیدا می‌کند.[۱۲]
در «هم‌نوایی...» قاسمی متنی متفاوت را به‌هم می‌بافد. متنی متمایز در سویه‌های متعدد تکوینی خود با سطوح متمایز و متداخل که در بازی وقفه‌های زمانی انجام می‌گیرد.[۱۳]

آنچه سبب شهرت است

  • رمان «هم‌نوایی...» اتفاق مبارکی در داستان‌نویسی است که از تلفیق فرمالیسم و زندگی‌نامه‌نویسی راه سومی را ارائه می‌دهد. آنچه در این رمان نقش‌آفرینی می‌کند زبان است نه نثر، زبانی که بر پایهٔ روح تاریخی به‌سخن می‌آید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
  • از نظر شیوهٔ روایت این رمان با بوف کور هدایت مقایسه شده است. اگر در بوف کور راوی یا نویسنده برای سایهٔ‌ خود روی دیوار می‌نویسد، در «هم‌نوایی...» راوی توسط سایه‌اش از جسمیت خود بیرون رانده شده است.[۱۴]
  • دیگر ویژگی مشخص در این رمان، طنز جاری در آن است. به‌قول قاسمی:
نویسنده اول باید بتواند به خودش بخندد، برهنه باشد، «طنز» باعث برهنگی نویسنده می‌شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نگاهی عمیق‌تر به رمان

خلاصهٔ داستان

داستان از دیدگاه اول‌شخص روایت می‌شود. راوی، روشن‌فکری است که به کشور فرانسه پناهنده شده و حالا در اتاق زیرشیروانی بالاخانه‌ای در پاریس زندگی می‌کند. در طبقهٔ ششم ساختمانی کهنه با چند ایرانی و اروپایی هم‌خانه شده که مانند او زندگی نابسامانی دارند. آن‌ها بیگانه با خود و دیگران، در محیطی تنگ و دشمن‌خو زندگی می‌کنند. هرکدام از آن‌ها یک سر و هزار سودا دارد، که هیچ‌یک نیز با هم سازگار نیست. در پس روابط و پیوندهای ظاهری، چشم دیدن یکدیگر را ندارند و زندگی را برای هم جهنم کرده‌اند.
راوی که «از بد حادثه» گذارش به دیار غربت افتاده، در این بالاخانه نیز میان همسایگانش غریبه‌ای است با روابطی ناخواسته و تحمیلی. روزگار را در بطالت و بیهودگی سپری می‌کند. سرگرمی‌های او ناچیز و مشغولیت‌های او محدود است. روزها خواب است و شب‌ها به این دل‌خوش است که نقاشی کند و بیشتر پرترهٔ آدم‌های نوآشنا را می‌کشد، تا بتواند آن‌ها را «بفهمد». اما با ورود یک همسایهٔ مزاحم و به‌هم‌ریختن نظم و آرامش نسبی طبقه، همین دلخوشی کوچک هم از او گرفته می‌شود.
همسایهٔ تازه، آدم مرموز و خشنی است به اسم عجیب «پروفت»، یعنی پیامبر و با عقایدی غریب و خطرناک. اثاث‌کشی مستأجر تازه به‌شیوه‌ای وارونه صورت می‌گیرد؛ یعنی او به‌جای اینکه اسباب به خانه بیاورد، از اتاق خود اسباب می‌برد! به‌تدریج این بدگمانی در راوی قوت می‌گیرد که پروفت با مأموریت کشتن او به این خانه آمده است.[۱۵]

از میان یادها

شروع رمان، نامه‌هایی سراسر مهمل؟

با دوستی در هلند مکاتبات پی‌در‌پی داشتم نامه‌هایی سراسر مهمل، چرت‌وپرت، آخرین نامه را که نوشتم دیدم خیلی خوب و جالب از کار درآمده، دیگر نامه را نفرستادم و شروع کردم به نوشتن رمان. آن نامه اکنون همان دو سه صفحهٔ اول رمان است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

مجوز

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

تقدیم شده به...

به دو رفتهٔ بی‌هنگام، علی و رضا.

بازتاب نوشته‌های مجازی

نشر ناکجا، ناشر کتاب‌های فارسی در کشور فرانسه، ضمن انتشار رمان مجموعه‌ای از مقالات و مصاحبه‌ها در ارتباط با موضوع را در وب‌سایت خود منتشر کرده است.
نشریهٔ اینترنتی دوات، به‌مدیریت رضا قاسمی نیز مجموعه‌ای از نقدهای در‌ ارتباط با رمان را جمع‌آوری و منتشر کرده است.

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

سال‌شمار کتاب

از فرانسه تا ایران

قاسمی در سال۱۳۶۵ به فرانسه مهاجرت می‌کند و بعد از حدود یک دهه اقامت در پاریس، رمان «هم‌نوایی...» را در آنجا می‌نویسد.

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

ویژگی‌های سبک رمان

زبان

بخش مهمی از جذابیت رمان در زبان آن است زبانی باظرافت، پویا و گاه متأثر از زبان کهن. زبانی منعطف و آمیخته به طنزی ظریف که می‌تواند عناصر ناهم‌جنس را در کنارهم قرار دهد.[۱۶]

نقش راوی؛ چه کسی روایت می‌کند؟

بیماری‌های روانی یدالله، راوی رمان، باعث ایجاد ابهام و مبنای شگردآفرینی روایی رمان است. نوع راوی و شیوهٔ روایت‌گری او نیز تاثیر زیادی بر دیگر عناصر داستان نهاده است؛ اما مهم‌ترین ویژگی‌ این رمان که از آن یک اثر شاخص ساخته است، انتخاب نوع خاصی از راوی غیرِقابلِ‌اعتماد است که تأثیر ویژه‌ای بر زمان، شخصیت‌پردازی و دیگر عناصر رمان دارد.[۱۷]

زاویهٔ دید

بخش اعظم این رمان از زاویهٔ دید اول شخص مفرد و از سوی «من، راوی قهرمان یا شخصیت اصلی» روایت می‌شود. بخش‌های محدودی از داستان نیز از سوی دو شخصیت نکیر و منکر و از زاویه دانای کل محدود و نامحدود روایت می‌شود. البته بخش‌هایی از روایت «من، راوی» نیز به شیوهٔ تک‌گویی درونی نقل شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

صدا عنصر وحدت‌بخش ارکستر

بی‌تردید از ویژگی‌های بسیار مهم‌ رمان، استفادهٔ متنوع و دقیق از عنصر صداست. کمتر نوشته‌ای را سراغ دارم که همچون یک فیلم به این دقت از حاشیهٔ صوتی برای پیشبرد داستانش استفاده کرده باشد. صدا در بیش‌تر فصل‌ها نقشی کلیدی به‌عهده دارد، تاجایی‌که بعضی از مایه‌های داستانی فقط از طریق شنیده‌ها درک و سنجیده می‌شود و قطعاً بی‌جهت نیست که نام کتاب «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» است.[۱۸]

دربارهٔ شخصیت‌ها؛ شخصیت‌هایی چندوجهی

راوی، سایه ای سرگردان

همهٔ آدم‌های رمان و از جمله خود راوی چندین شخصیت دارند و هر شخصیت با یک نام معرفی می‌شود. راوی نیز میان خودش و سایه‌اش سرگردان است. حضور سایه‌‌وار این راوی مرده در همان بخش‌های آغازین ذهن مخاطب را برای رو‌به‌‌روشدن با فضاهای فرا‌واقعی آماده می‌کند. راوی، اول شخص، قصد دارد قصهٔ مردن خود را تعریف کند؛ اما هنگام تشریح جزئیات آن، خود را ناگزیر می‌بیند تا همهٔ همسایگان خود را در طبقهٔ ششم آن ساختمان شش طبقه معرفی کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
راوی، سایه، نیمه ابلیسی است که هنوز رگه‌های آدمیت را در خود گم نکرده است. راوی، سایه‌ای که هر آدمی در خود پنهان کرده است، در این رمان قهرمان یا ضدقهرمان ماجراست؛ اما از آنجاکه پیوند خود را با گذشتهٔ خاکی‌اش حفظ کرده است نتوانسته یک سره به آتش (ابلیس) تبدیل شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

صاحب‌خانهٔ آرمان‌خواه

فرانسوا اشمیت صاحب‌خانهٔ هشتادونه‌ساله، رویاهای آرمان‌خواهانهٔ خود را برای ساختن جهانی پر از عدالت به ساختمان شش طبقه‌ای در یکی از پس‌کوچه‌های پاریس محدود کرده است؛ اما آرمان‌های انسان‌گرایانهٔ او، در گذر زمان،‌ چنان کوچک شده است که حتی در محدودهٔ طبقهٔ‌ ششم ساختمانی نیز به آسانی فراموش می‌شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

پروفت، مأمور الهی!

خطرناک‌ترین مستأجران طبقهٔ ششم پروفت (حسن) است او فقط تورات و قرآن می‌خواند و سرسختانه معتقد است از جانب خدا مأمور کشتن کافران شیطان صفت است. او قاتل راوی است و نماد زندهٔ خشونت و بلاهت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

دو فرد مبهم، مرموز، همان نکیر و منکر؟

رفیق بغل‌دستی و فاوست مورنائو، این دو شخصیت به نوعی بازنمود طنز‌گونه‌ای از نکیر و منکر هستند. دربارهٔ اهمیت این دو شخصیت در رمان باید گفت که این دو هستند که خواننده را از وجود نسخهٔ دیگری از کتاب آگاه می‌کنند و از آنجا که از دنیای بی‌زمان می‌آیند، به خواننده اطلاعاتی دربارهٔ اتفاقات رخ‌دادهٔ پس از مرگ راوی می‌دهند. از سوی دیگر برخی رازهای شخصیت‌های رمان از سوی آن‌ها فاش می‌شود. آن‌ها در طول بازپرسی راوی را مجبور می‌کنند تا از رازهای خود و دیگران سخن بگوید. اما نکتهٔ جالب اینکه به نظر می‌رسد این دو شخصیت زاییدهٔ تخیل پویای راوی و توهمات او در اثر بقایای تربیت دینی در او باشند؛ زیرا در جای‌جای رمان مشاهده می‌کنیم که راوی نسبت به آموزه‌های دینی در جامعه‌ای که قبلأ در آن زندگی می‌کرده است دیدی انتقادی دارد.[۱۹]
رعنا معشوقهٔ سیّد و راوی است. زنی جوان، شکننده و نیازمند حمایت مردان که همواره پشت پردهٔ نازک و پوسیدهٔ‌ حیا و غرور پنهان شده است که گویی نمایندهٔ بخشی از هم‌جنسان جامعهٔ هم‌وطن خویش است. وابستگی‌های گریزناپذیر زندگی زنانه در وطن، به تنهایی‌ها و بی‌پناهی‌های او در غربت دامن می‌زند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سیّد و دیگران

در بین شخصیت‌های دیگر داستان شاید کلیدی‌ترین شخصیت، شخصیت سیّد باشد. سیّد بیشترین شباهت را به راوی دارد و هم چنین بیش‌ترین تفاوت را. «من و او آن‌قدر با هم تفاوت داشتیم که شبیه هم شده بودیم». سیّد نیز یکی از شخصیت‌های پیچیدهٔ داستان است که نمی‌توان هویت واحدی برایش متصور شد. سیّد همچنین هویت خود را عوض کرده و اسم خود را الکساندر گذاشته است. از اهالی قم است؛ اما قم را طوری با لهجهٔ فرانسوی تلفظ می‌کند که رم شنیده شود. و در‌پایان می‌فهمیم که حتی سیّد که رایج‌ترین اسمی است که در مورد او به کار برده می‌شود نام اصلی او نیست، اسم اصلی او کورش است.[۲۰]
علی که قبلاً حیدر صدایش می‌کرده‌اند و یک‌وقتی هم مجید، سرگرم فرقه‌های مدرن درویشی است او تعالیم مرشدش را طوطی‌وار بیان می‌کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد فریدون (مهدی)، کلانتر و زنش، بندیکت (همسایهٔ فرانسوی) میلوش، موسیقی‌دان جوان اهل کشور چک با همسایگان خود در داشتن سهم بزرگی از تنهایی و اضطراب شریک‌اند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

پیرنگ

ویژگی‌های مهم کتاب

الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به‌زبان‌های دیگر

رمان به زبان‌های فرانسه و عربی ترجمه شده است. همچنین به‌گفتهٔ قاسمی ترجمهٔ آلمانی و انگلیسی کتاب نیز انجام گرفته و در آینده منتشر خواهد شد.[۲۱] ترجمهٔ آلمانی «همنوایی...» توسط سوزان باغستانی انجام‌گرفته‌است.[۲۲]

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

«هم‌نوایی...» در آینهٔ نگاه منتقدان

هم وجوه سیاسی و هم غیر سیاسی

از پاره‌ای جهات این خرده‌جهان پاریسی، آدم را به‌یاد انقلاب اسلامی و ایران می‌اندازد، کشوری که رضا قاسمی در ۱۳۶۵(۱۹۸۶م) از آن بیرون زد. او پیش از ترک ایران، نمایشنامه‌های درخشانی را به صحنه برد و اغلب هم با سانسور درگیر بود. در پاریس، او به‌موازات کار نویسندگی‌اش به‌ موسیقی هم پرداخت؛ ولی این وجه سیاسی داستان چیزی نیست مگر یکی از قرائت‌های ممکن از این اثر که نخستین رمان اوست. در فضای بستهٔ رمان که دامنهٔ التهاب لحظه‌ای از گسترش بازنمی‌ایستد در این زمینهٔ وهم‌انگیز، هر چیز کوچک و پیش‌پاافتاده می‌تواند اهمیتی غیرمنتظره پیدا کند.[۲۳]

ارعاب مخاطب با استفاده از تکنیک‌های زبانی؟

بعضی از آثار ادبی، صرفاً اثر ادبی نیستند، به این معنا که چیزی بیشتر دارند. چیزی که رمان قاسمی علاوه‌بر «اثر ادبی»بودن دارد حضور نویسنده است. نه به‌مفهوم استفاده از تکنیک «حضور نویسنده در رمان»، بلکه به‌معنی مرسوم کلمه، «حضور» نویسنده که خواندن داستان را تبدیل می‌کند به حضور در «قیامت».[۲۴]
مهم‌ترین مسئله در «هم‌نوایی...» موضوعِ مطرح‌شده، است و مهم‌تر از طرح آن، شیوهٔ‌ پرداختن به آن است. توالی فصل‌ها و بخش‌ها و پاراگراف‌بندی، با آنکه به‌دقت شکل گرفته‌؛ اما درمقابل سلطهٔ جمله و کلمه بی‌رنگ می‌شود. بار معنایی این رمان روی دوش کلمه و جمله سوار است و درواقع می‌توان این‌طور گفت که این «موضوع» نیست که «جمله» را تعیین می‌کند؛ بلکه «جمله» است که «موضوع» را می‌سازد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سیمین دانشور و دیدگاهش

رضا امیرخانی

احمد غلامی

مهستی شاهرخی


نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

«هم‌نوایی...» چگونه می‌توانست تلخ نباشد؟

قاسمی براین باور است که:

نگاه تلخ برمی‌گردد به شخصیت من و نگاهی که به هستی دارم؛ نگاهی که اصلاً هم خوشبینانه نیست. شما اگر به تاریخ همین ۱۴۰۰ساله‌ٔ اخیر ما نگاه کنید، می‌بینید درپی هجوم متوالی اقوام مختلف، با هر جنگی تکه‌ای از ما کنده شده. یک بار زبان ما عوض شده؛ یک بار دین ما عوض شده، یک بار مذهب ما عوض شده. فقط در همین دو قرن اخیر دو بار جغرافیای ما عوض شده، در جنگ با روسیه. از پس آشنایی ما با غرب هم به‌کل آسمان و زمینمان به‌هم‌ ریخته و از نظر ذهنی دو شقه شده‌ایم. در همین ربع قرن اخیر، ما یک انقلاب، یک جنگ هشت‌ساله و یک مهاجرت چهارملیونی داشته‌ایم؛ یعنی حوادثی که یک جامعه و یک ملت ممکن است طی یک قرن آن‌ها را تجربه کند. علاوه‌بر همه‌ٔ این‌ها، نه‌تنها تاریخ ما بار‌ها عوض شده بلکه با آمدن و رفتن هر حکومتی بار‌ها نام شهر‌ها خیابان‌ها و حتی کوچه‌هایمان هم عوض شده است. آیا این‌ها به معنای تکه‌تکه شدن شخصیت و هویت ما نیست؟ آنچه از فرهنگ ما باقی‌ مانده تصویرهای پراکنده‌ای است که هیچ‌جور کنارهم نمی‌نشیند؛ پازلی است که به‌راحتی قطعاتش جور نمی‌شود و کنارهم قرار نمی‌گیرد. قطعه و زاویهٔ گم شده زیاد دارد. نمی‌تواند شکل منسجمی به خود بگیرد. خب، با این اوصاف، «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» چگونه می‌توانست تلخ نباشد؟ مخصوصأ اگر در نظر بگیریم که این رمان از دید این راوی‌، با آن وضع روحی خاص و با آن گذشته‌ٔ تلخ، تعریف می‌شود[۲۸]

هم‌نوایی و تأثیرپذیری از بوف کور

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

  • می‌گویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. می‌گویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهٔ تنگ متحمل می‌شود چنان شدید است که کودک ترجیح می‌دهد رنج زاده‌شدن را برای همیشه از یاد ببرد.
  • دست خودم نبود که با یک تشر رنگم می‌پرید و با یک سیلی تنبانم را خیس می‌کردم. این‌ طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگ‌تر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچک‌تر که مبادا دلش بشکند از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد.

جوایز کتاب

  • بهترین رمان جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، ۱۳۸۱
  • بهترین رمان انجمن منتقدان و نویسندگان مطبوعات، ۱۳۸۰
  • رمان تحسین‌شدهٔ انجمن مهرگان ادب۱۳۸۰
  • بهترین رمان دهه، انجمن منتقدان و نویسندگان مطبوعات، ۱۳۸۸

مشخصات کتاب‌شناختی[۳۰]

کتاب در پنج فصل و ۲۰۷ صفحه با جلد شومیز و در قطع وزیری به‌کوشش چندین نشر به بازار عرضه شده است. اولین بار نشر کتاب در آمریکا به‌سال۱۳۷۵(۱۹۹۶) این رمان را چاپ کرد؛ سپس به‌دست انتشارات آتیه، در ۱۳۸۰، ورجاوند، ۱۳۸۱، اختران، ۱۳۸۴ و نیلوفر از چاپ پنجم تا پانزدم طی ده سال اخیر با طرح جلد جدید به چاپ رسید. جمع‌کل تیراژ این رمان تا نیمهٔ نخست۱۳۹۸، بیش از ۳۰هزار نسخه بوده است.

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی

  • پایان‌نامه
  • شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانه‌ٔ ارکستر چوب‌ها» نگارش ایمان اکبری‌علی‌آباد؛ استاد راهنما مهدی فاموری؛ استاد مشاور محمدهادی خالق‌زاده. دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، ۱۳۹۲
  • پست‌مدرنیسم در آثار متأخر با تکیه بر داستان‌های «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»، «دوباره از همان خیابان‌ها» و «دیوان سومنات»، غزاله حیدری آب‌کنار، راهنمایی عبدالّله حسن‌زاده میرعلی، مشاورهٔ حسن اکبری بیرق، دانشگاه سمنان، ۱۳۹۰
  • کتاب‌ها
  • بررسی تطبیقی روایت‌شناسی در دو اثر نجیب محفوظ و رضا قاسمی با بهره‌گیری از نظریات تزوتان تودوروف و ژرار ژنت، مریم میرزایی بسطامی، ۱۳۹۷
  • هم‌نوایی ش‍ب‍ان‍ه‌ٔ ارک‍س‍ت‍ر چوب‌ها کردی، هاوده‌نگیی شه‌وانه‌ٔ ئورکیسترای چیوه‌کان، ره‌زا قاسمی؛ وه‌رگیر مه‌سعوود ته‌هارزاده. دیواندره: چیروک‏‫، ۱۳۹۷ ‬
  • «هم‌نوایی ش‍ب‍ان‍ه‌ٔ ارک‍س‍ت‍ر چ‍وب‌ها» [کتاب گویا]، رضا قاسمی. لوح‌فشرده

نوا و نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «سیاره‌ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». پژوهش ادبیات معاصر جهان، ش. ۵۸ (۱۳۸۹): ۱۴۹تا۱۵۱. 
  2. «هراس، حسرت، طنز». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۲تا۱۳. 
  3. «بر‌نیامدن از پس غربت این جهان غربتی». نشریهٔ ادبی نافه، ۱۳۸۲، ۲۴. 
  4. «دایرهٔ جنون». ادبیات معاصر جهان، ش. ۷۶ (۱۳۸۹): ۳۰تا۳۱. 
  5. «رضا قاسمی در جلسه نقد و بررسی رمان «هم‌نوایی...»، جلسهٔ ادبی راویون». 
  6. «نگاهی به رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها». روزنامه ابتکار، بخش ادب‌وهنر، ش. ۳۲۰۶ (۱۳۹۸): ۸. 
  7. «اقتدار خاموش دیوارها». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۸تا۹. 
  8. «آفریدگار ویرانی». روزنامه همبستگی، بخش کتاب، ش. ۶۱۳ (۱۳۸۱): ۷. 
  9. «روایتی پست‌مدرن از زندگی مردگان». روزنامه اعتماد، ش. ۴۰۵۷ (۱۳۹۷): ۱۰. 
  10. «هراس آینه از آینه‌گی». نشریه هفت، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۷. 
  11. احدی قورتولمش، نقد و بررسی رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»، ۱۵.
  12. «زیر بام‌های غربت». روزنامه حیات نو، بخش ادبیات، ش. ۷۷۱ (۱۳۸۱): ۶. 
  13. «برای آفریدن خودم خود را ویران کرده‌ام». روزنامه مدبر، بخش ادبیات، ش. ۱۴۲۳ (۱۳۸۱): ۱۱. 
  14. «تک‌نوایی شبانهٔ پیک سایه». نشریه بیدار، بخش ادبیات، ش. ۲۰ (۱۳۸۲): ۳۸تا۴۲. 
  15. ««هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» رمانی فراسوی مرز‌های واقعیت». 
  16. «برزخ،‌ «هم‌نوایی...» و «بوف کور»». ماهنامه هفت، بخش نگاه ماه، ش. ۷۶ (۱۳۸۲): ۱۰تا۱۱. 
  17. «بررسی کارکرد راوی و شیوه روایت‌گری در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها». فصل‌نامه ادب‌پژوهی، ش. ۱۲ (۱۳۸۹): ۳۱. 
  18. «سمفونی آدمک‌های چوبی». ماهنامه هفت، بخش نگاه ماه، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۴. 
  19. «نگاهی به شخصیت و شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». هشتمین همایش بین‌المللی ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان، ۱۳۹۲، ۵. 
  20. «وقتی از مرگ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۹. 
  21. «انتشار رمان رضا قاسمی به‌زبان عربی». 
  22. «قاسمی «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها» را به‌آلمانی می‌خواند». 
  23. مودال، ژرار. «زیر بام‌های پاریس». روزنامه لوموند، ش. ۲ (۲۴اوت۲۰۰۱): ۱۹. 
  24. «در نقش راوی؛ بازخوانی هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها». 
  25. «سیمین دانشور در گفت‌وگو با ایسنا». 
  26. «کاهلانه‌گیِ ارکستر شبانهٔ چوب‌ها». 
  27. «همین حالا». نشریهٔ مکث هشتم، ش. ۸ (۱۹۹۸): ۳۱. 
  28. «جنایتی هولناک‌تر از کشتن، گفت‌وگو با رضا قاسمی». 
  29. «هم‌زمانی «هم‌نوایی شبانه» و «بوف کور»». کلک، ش. ۱۴۹ (۱۳۸۳): ۴۳تا۴۷. 
  30. «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها». 

منابع

  1. احدی قورتولمش، حسین (۱۳۹۳). نقد و بررسی رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها. اردبیل: انتشارات محقق اردبیلی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۳۴۴-۰۶۸-۵.
  2. هوروش، مونا. «نگاهی به پسامدرنیسم در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». پژوهش ادبیات معاصر جهان، ش. ۵۸ (تابستان۱۳۸۹): ۱۴۹تا۱۵۱. 
  3. صافاریان، رویرت. «هراس، حسرت، طنز». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۳. 
  4. منصوری، مریم. «دایرهٔ جنون نگاه اجمالی به رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». نشریه آزما ۱، ش. ۲ (۱۳۸۹): ۷۶. 
  5. مجابی، مهتاب. «نگاهی به رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». روزنامه ابتکار، بخش ادب و هنر ۱، ش. ۱ (۲۹فروردین۱۳۹۸): ۳۲۰۶. 
  6. اسلامی، مجید. «اقتدار خاموش دیوارها». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۸. 
  7. غلامی، احمد. «آفریدگار ویرانی». روزنامه همبستگی، بخش کتاب ۱، ش. ۶۱۳ (۲۴آذر۱۳۸۱): ۷. 
  8. کاویانپور، سعید. «روایتی پست مردن از زندگی مردگان». روزنامه اعتماد، بخش کتاب ۱، ش. ۴۰۵۷ (۱۶فروردین۱۳۹۷): ۱۰. 
  9. حاج‌محمدی، زهرا. «زیر بام‌های غربت». روزنامه حیات نو، بخش ادبیات ۱، ش. ۷۷۱ (۱۹آبان۱۳۸۱): ۶. 
  10. عامری، رضا. «برای آفریدن خودم خود را ویران کرده ام». روزنامه مدبر، بخش ادبیات ۱، ش. ۵۰ (۱۱آذر۱۳۸۱): ۱۱. 
  11. سمیعی، عنایت. «نگاه فلسفی به جهان». روزنامه همبستگی، بخش کتاب ۱، ش. ۶۱۳ (۲۴آذر۱۳۸۱): ۷. 
  12. زرلکی، شهلا. «تک‌نوایی شبانهٔ پیک سایه». نشریه بیدار، بخش ادبیات ۱، ش. ۲۰ (۱۳۸۲): ۳۸تا۴۲. 
  13. پورخوشبخت، فرزاد. «برزخ،‌ «هم‌نوایی...» و «بوف کور»». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۰تا۱۱. 
  14. جوشکی، طاهره و کاووس حسن لی. «بررسی کارکرد راوی و شیوهٔ روایت‌گری در رمان هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها». فصل‌نامهٔ ادب‌پژوهی ۱، ش. ۱۲ (تابستان۱۳۸۹): ۳۱. 
  15. افشار، امیر. «سمفونی آدمک‌های چوبی». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۴. 
  16. ظهیری ناو، بیژن و حسین احدی. «نگاهی به شخصیت و شخصیت‌پردازی در رمان «هم‌نوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها»». هشتمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان، ۱۳۹۲، ۵. 
  17. مطلق، علی. «وقتی از مرگ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۱۹. 
  18. شاهرخی، مهستی. «همین حالا». نشریهٔ مکث هشتم ۱، ش. ۸ (۱۹۹۸): ۳۱. 
  19. پوراحمد، کیومرث. «هراس آینه از آینه‌گی». ماه‌نامه هفت، بخش نگاه ماه ۱، ش. ۲ (۱۳۸۲): ۷. 
  20. داوودی حموله، ثریا. «بر‌نیامدن از پس غربت این جهان غربتی». نشریهٔ نافه ۱ (۱۳۸۲): ۲۴. 
  21. صادقی، لیلا. «هم‌زمانی «هم‌نوایی شبانه» و «بوف کور»». نشریهٔ کلک ۱، ش. ۱۴۹ (۱۳۸۳): ۴۳تا۴۷. 
  22. مودال، ژرار. «زیر بام‌های پاریس». روزنامه لوموند، پاریس، ۲۴اوت ۲۰۰۱. 

پیوند به بیرون