سه کتاب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آرامش (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
آرامش (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
سه کتاب
 
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان = سه کتاب
|عنوان = سه کتاب
|تصویر   = 3ketab.jpg
|تصویر   = 3ketab.jpg
|اندازه تصویر  = 180px
|اندازه تصویر  = 140px
|زیرنویس تصویر = سه کتاب، در یک کتاب
|زیرنویس تصویر = داستانی از دغدغه‌های زندگی
|نویسنده = [[زویا پیرزاد]]
|نویسنده = [[زویا پیرزاد]]
|تصویرگر =  
|تصویرگر =  
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}


'''سه کتاب''' گردهمایی سه مجموعه‌داستان به‌روایت [[زویا پیرزاد]]، با محوریت زن و مقولهٔ عشق و ناکامی در ژانر [[واقع‌گرایی|واقع‌گرایانه]] است. نشر مرکز از سال۱۳۸۱ تاکنون، این اثر را در چهل‌وهشت نوبت و بیش از ۸۲هزار نسخه، چاپ کرده است. «سه کتاب» جوایز متعدد و ترجمه به‌زبان‌های گوناگون را نیز در کارنامهٔ خود دارد.
'''سه کتاب''' گردهمایی سه مجموعه‌ داستان به‌روایت [[زویا پیرزاد]]، با محوریتی از زنان و مقولهٔ عشق و ناکامی در ژانری [[واقع‌گرایی|واقع‌گرایانه]] است که نشر مرکز از سال۱۳۸۱ تا ۱۳۹۸، این اثر را در چهل‌وهشت نوبت و با بیش از ۸۲هزار نسخه، به چاپ رسانده است.
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
«سه کتاب» داستان‌هایی کوتاه است که پیش‌تر به‌صورت مجزا در سه‌مجموعهٔ «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک»، منتشر شده بود. گردآوری این سه مجموعه در یک کتاب، از توجه پیرزاد بر موضوع زنان خبر می‌دهد که در خط‌به‌خط جملات این اثر نهفته است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/7773/%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان= سه اثر در یک اثر}}</ref>{{سخ}}نخستین تجربه‌ای که با خواندن «سه کتاب» به‌دست می‌آید، روایت زندگی انسان‌های واقعی است. سه کتاب دست بر باورها و عقاید مردم می‌گذارد. با احساسات آن‌ها هم‌نشین می‌شود تا خواننده خودش را همچون شخصیت‌های داستان ببیند.<ref name="اندیشه و آثار">{{یادکرد وب|نشانی= https://mohamadrezateimouri.com/zoya-pirzad/|عنوان= مروری بر آثار و اندیشه زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
پیوند بین سه مجموعه داستان که پیش‌تر با نام‌های «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک»، به سمع نظر خوانندگان و مشتاقان رسیده بودند، در سال ۱۳۸۱ با گردآوری این سه مجموعه در یک کتاب اهمیت  به موضوعی چون دغدغه‌های زنانه که محوریتی مشترک بر هر سه مجموعه است جانی دوباره گرفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/7773/%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان= سه اثر در یک اثر}}</ref>{{سخ}}نخستین تجربه‌ای که در رویارویی با «سه کتاب» به‌دست می‌آید، روایت زندگی انسان‌هایی غرق در دنیای واقعی است.<ref name="اندیشه و آثار">{{یادکرد وب|نشانی= https://mohamadrezateimouri.com/zoya-pirzad/|عنوان= مروری بر آثار و اندیشه زویا پیرزاد}}</ref> اسلوب نوشتاری پیرزاد در هر سه مجموعه زنانه است و شخصیت‌های زن  به‌خوبی  در داستان‌ها نگاشته شده‌اند ولی نویسنده در پردازش شخصیت مرد، تبحر زیادی نداشته است<ref name="نویسنده‌خوانی"/> و ویژگی‌های خاص مبتنی‌بر جنسیت در نوشتار پیرزاد آغازگر زنانه‌نویسی در ادبیات امروز است.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»"/>  داستان‌های «سه کتاب» در چهاردیواری خانه‌ها اتفاق می‌افتد و کمتر زنی پایش را از خانه بیرون می‌گذارد.<ref name="نقد اول">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/downloadpdf/281550?userAccept=False|عنوان= نقدی بر اولین مجموعه‌ از سه کتاب}}</ref> دغدغۀ موجود در این اثر، جریان جاری بر زندگی انسان‌های معمولی است و پیرزاد در تمام این داستان‌ها سعی کرده است تا وجوه بسیار دیده‌ شده اما کم‌توجه زندگی انسان‌های اطرافش را به‌تصویر بکشد. به‌گفتهٔ پونه براتی، پیرزاد در این اثر چندان از پس  بیان اشارات ضمنی و نمادها و سمبل‌ها برنیامده است و شاید با علم به‌همین ضعف ترجیح می‌دهد بدون درگیرشدن با این عناصر، مقصودش را بسیار صریح بیان کند تا ذهن خواننده را تا ناکجاآباد نبرد.<ref name="نقد اول"/> اسدالله شکرانه، نویسنده و فعال ادبی، با اشاره به تأثیر این اثر در آوردن ادبیات ارمنی به ایران، پیرزاد را اولین نویسنده‌ای می‌داند که این نوع ادبیات را وارد کشور کرده است  و بعد هم به‌صورت جدی به آن پرداخته است<ref name="نویسنده‌خوانی" /> برهمین‌اساس است که حتی قصه‌های ''سه کتاب'' ظرفیت ایجاد علاقمندی به ادبیات داستانی را دارند.<ref name="اندیشه و آثار"/>{{سخ}}
به گفتۀ ناصر نیکوبخت، سه کتاب تنها گردهمایی سه مجموعه داستان كوتاه نيست. رمانی است با سه اپيزود كه هر یک از اين داستان‌ها فصلی از آن است و نويسنده با افكار انسان دوستانه به بيان حالات، روحيات و زندگی شخصیت‌هایش پرداخته است و با تحول نقش زن به عرصهٔ کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه کرده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/314754/%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%AA%DA%A9%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C|عنوان=سبک‌شناسی فمنیستی}}</ref>{{سخ}}
زویا پیرزاد به‌عنوان نویسندۀ کتاب  می‌گوید: فکر و خیال من این بود که زبان «سه کتاب» را ساده کنم و ساده بگویم تا کلماتش به زمینه و به روند داستان‌ها مربوط باشند. من در «سه کتاب» به دنبال این بودم که کلمات به‌صورت ساده و درست آورده شوند. ساده نوشتن بسیار سخت است.<ref name="مصاحبه" /><ref name="انترناسیونال" />{{سخ}}  
زویا پیرزاد مفتخر به دریافت جوایز بسیاری است که در این میان جایزۀ «کوریه انترناسیونال»، برای «طعم گس خرمالو» شهرت‌آفرینی بیشتری دارد. «طعم گس خرمالو» همچنین برندۀ بیست سال ادبیات داستانی است و از طرفی نشر زولما، «طعم گس خرمالو» را در فرانسه منتشر کرده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://dictionary.abadis.ir/fatofa/%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF/|عنوان=لغت نامۀ زویا پیرزاد}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://shelffee.com/product/%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85/|عنوان= مجموعه داستان سه کتاب از زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
زویا پیرزاد مفتخر به دریافت جوایز بسیاری است که در این میان جایزۀ «کوریه انترناسیونال»، برای «طعم گس خرمالو» شهرت‌آفرینی بیشتری دارد. «طعم گس خرمالو» همچنین برندۀ بیست سال ادبیات داستانی است و از طرفی نشر زولما، «طعم گس خرمالو» را در فرانسه منتشر کرده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://dictionary.abadis.ir/fatofa/%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF/|عنوان=لغت نامۀ زویا پیرزاد}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://shelffee.com/product/%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85/|عنوان= مجموعه داستان سه کتاب از زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
اسلوب نوشتاری پیرزاد، زنانه است و ویژگی‌های خاص مبتنی‌بر جنسیت در نوشتار او آغازگر زنانه‌نویسی در ادبیات امروزه شده است.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»"/> داستان‌های سه کتاب در چهاردیواری خانه‌ها اتفاق می‌افتد و کمتر زنی پایش را از خانه بیرون می‌گذارد.<ref name="نقد اول">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/downloadpdf/281550?userAccept=False|عنوان= نقدی بر اولین مجموعه‌ از سه کتاب}}</ref> دغدغۀ این اثر، جریان جاری بر زندگی انسان‌های معمولی است و پیرزاد در تمام قصه‌ها سعی می‌کند که وجوه بسیار دیده‌شده؛ اما کم‌توجه زندگی انسان‌های اطرافش را به‌تصویر بکشد. به‌گفتهٔ پونه براتی، پیرزاد در این اثر چندان از پس بیان اشارات ضمنی و نمادها و سمبل‌ها برنیامده و شاید با علم به‌همین ضعف ترجیح می‌دهد، بدون درگیرشدن با این عناصر، مقصودش را بسیار صریح بیان کند تا ذهن خواننده را به ناکجاآباد نبرد.<ref name="نقد اول"/> اسدالله شکرانه نویسنده و فعال ادبی هم با اشاره به تأثیر این اثر در آوردن ادبیات ارمنی به ایران، پیرزاد را اولین نویسنده‌ای می‌داند که این نوع ادبیات را وارد کشور کرده است  و بعد هم به‌صورت جدی به آن پرداخته است<ref name="نویسنده‌خوانی" /> برهمین‌اساس، حتی شاید قصه‌های ''سه کتاب'' ظرفیت ایجاد علاقمندی به ادبیات داستانی را داشته<ref name="اندیشه و آثار"/> که تاکنون قریب پنجاه نوبت و افزون‌بر ۸۰هزار نسخه به‌چاپ رسیده است.


[[پرونده:Asrha.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مثل همه عصرها'''</center>]]  
[[پرونده:Asrha.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستانی از دغدغه‌های پنهان زنانه'''</center>]]  
[[پرونده:Tamegas.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''طعم گس خرمالو'''</center>]]
[[پرونده:Tamegas.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستانی از تلاقی سرنوشت انسان‌ها'''</center>]]
[[پرونده:Eydpak.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''یک روز مانده به عید پاک'''</center>]]
[[پرونده:Eydpak.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زندگی به سبک ادموند'''</center>]]
==ورق‌زدن سه کتاب برای اولین بار==
==ورق‌زدن سه کتاب برای اولین بار==
===برندۀ هفته‌نامۀ پرتیتراژ===
====از فیلم‌های کلاسیک تا خلق داستان====
سرانجام کتاب "طعم گس خرمالو"، مجموعه‌ای از پنج داستان کوتاه زويا پيرزاد به عنوان بهترين کتاب سال برگزیده شد و جایزۀ کوریه انترناسیونال را از آن خود کرد. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://aftabnews.ir/fa/news/92933/%D8%B2%D9%88%D9%8A%D8%A7-%D9%BE%D9%8A%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DA%98-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%DB%8C|عنوان=جایزأ هفته‌نامۀ پرتیتراژ فرانسوی}}</ref>
[[زویا پیرزاد]] می‌گوید: داستان‌های «سه کتاب»، ایده‌های بسیاری از فیلم‌های کلاسیک گرفته‌اند و بسیار سینمایی هستند به‌گونه‌ای‌ که حتی گاهی وجود کادر در آن داستان‌ها احساس می‌شود. من زمانی که داستان‌های «سه کتاب» را می‌نوشتم، روند صحنه را می‌دیدم و دلم می‌خواست که خواننده نیز آن را ببیند. بی‌شک این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که نوشته‌های من براساس مشاهداتم است.<ref name="مصاحبه">{{یادکرد وب|نشانی=http://nicetalk.blogfa.com/post/22|عنوان=مصاحبه با زویا پیرزاد}}</ref>
===ماجرا و سرنخ===
===ماجرا و سرنخ===
سه کتاب با سه مجموعه داستان،از اتفاق‌های ساده زندگی است.از شخصیت‌هایی که اسم ندارند و یا می‌توانند هر اسمی داشته باشند و به‌همراه اتفاق‌های پیچیده‌تری از زندگی آدم‌هایی که از طبقۀ اجتماعی متفاوتی هستند و در آخر، داستان سه قسمتی از زندگی سه نسل از یک خانوادۀ ارمنی با تفاوت‌ های چند صدساله بین دو فرهنگ.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.ashja.com/Fa/BooksInfo/?bid,8002/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF.html|عنوان=ماجرای سه کتاب چیست}}</ref>{{سخ}}
سه کتاب با سه مجموعه داستان، از اتفاق‌های ساده زندگی می‌گوید. از شخصیت‌هایی که اسم ندارند و یا می‌توانند هر اسمی داشته باشند. به‌همراه اتفاق‌های پیچیده‌تری از زندگی آدم‌هایی که از طبقۀ اجتماعی متفاوتی هستند و در آخر، داستان سه قسمتی از زندگی سه نسل از یک خانوادۀ ارمنی با تفاوت‌‌های چندصدساله بین دو فرهنگ.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.ashja.com/Fa/BooksInfo/?bid,8002/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF.html|عنوان=ماجرای سه کتاب چیست}}</ref>{{سخ}}
«یک روز مانده به عید پاک»، خاطرات فردی ارمنی به نام ادمونداست در سه دوره از زندگی‌اش، با تمام فراز و نشیب‌ها و داستان‌های سنت‌گریزی و جدال با عواطف انسانی...<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=172129|عنوان=چند روز مانده به عید پاک، داستان چیست}}</ref>{{سخ}}
«یک روز مانده به عید پاک»، خاطرات فردی ارمنی به نام ادموند است در سه دوره از زندگی‌اش با تمام فراز و نشیب‌ها و داستان‌های سنت‌گریزی و جدال با عواطف انسانی...<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=172129|عنوان=موضوع داستان «چند روز مانده به عید پاک» چیست}}</ref>{{سخ}}
«طعم گس خرمالو» پنج داستان با ساختاری متفاوت دارد که به روابط میان انسان‌ها، به‌خصوص رابطۀ میان زن‌ها و شوهرها پرداخته است و مشکلات در چنین روابطی را به‌تصویر می‌کشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1726-the-acrid-taste-of-persimmon|عنوان=طعم گس خرمالو داستان چیست}}</ref>{{سخ}}
«طعم گس خرمالو» پنج داستان با ساختاری متفاوت دارد که به روابط میان انسان‌ها به‌خصوص رابطۀ میان زن‌ها و شوهرها پرداخته است و مشکلات در چنین روابطی را به‌تصویر می‌کشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1726-the-acrid-taste-of-persimmon|عنوان=داستان طعم گس خرمالو چه می‌گوید}}</ref>{{سخ}}
«مثل همهٔ عصرها»، هجده داستان کوتاه دربارهٔ زندگی معمولی آدم‌ها به‌همراه دغدغه‌هایی است که ظرافت زنانه را می‌طلبند.<ref name="مثل همۀ عصرها">{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/39|عنوان=نگاهی به مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>
«مثل همهٔ عصرها»، هجده داستان کوتاه دربارهٔ زندگی معمولی آدم‌هایی معمولی است به‌همراه دغدغه‌هایی که از ظرافت‌های زنانه خبر می‌دهند.<ref name="مثل همۀ عصرها">{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/39|عنوان=نگاهی به مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>
 
[[پرونده:Seketab.jpg|260px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''رمانی به زیبایی تاریخ '''</center>]]


[[پرونده:Seketab.jpg|260px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' سه کتاب'''</center>]]
===آشنایی با شخصیت‌ها===
===آشنایی با شخصیت‌ها===
«سه کتاب»، متشکل از سه مجموعه داستان با محوریتی از زنانگی است که فریاد آن در تمامی مجموعه داستان‌ها به‌گوش می‌رسد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1725-mesle-hame-ye-asr-ha|عنوان=شخصیت‌های داستان «مثل همۀ عصرها}}</ref>{{سخ}}
«مثل همۀ عصرها»، نخستین مجموعه داستان این نویسنده، شامل هجده داستان کوتاه است، داستان‌هایی که دو یا سه صفحه بیشتر نیستند. در بیشتر داستان‌های این مجموعه، ما با زنانی روبه‌رو می‌شویم که خصوصیت بارزشان منفعل بودنشان است، بی‌هیچ دغدغه و آرزو. زنانی که تنها دیده‌بانشان پنجرۀ خانهٔ‌شان است و "قصهٔ زن بودن" ماهیت اصلی  تمامی داستان‌های این مجموعه است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.kavirevahshat.blogfa.com/post/8|عنوان=زویا پیرزاد چهرۀ مرموز ادبیات}}</ref>{{سخ}}
«مثل همۀ عصرها»، نخستین مجموعه داستان این نویسنده، شامل هجده داستان کوتاه است، داستان‌هایی که دو یا سه صفحه بیشتر نیستند.{{سخ}}
«یک روز مانده به عید پاک»، داستان پسری ارمنی به نام ادموند است  که عاشق دختر مسلمان مدرسه‌شان، طاهره می‌شود. مادر و پدر ادموند همیشه با هم اختلاف دارند. مادری سودایی به همراه پدری با تکیه بر سنت‌هایی پوچ.<ref name="عید پاک">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1727-the-space-between-us|عنوان=معرفی کتاب «یک روز مانده به عید پاک»}}</ref>{{سخ}}
در بیشتر داستان‌های این مجموعه، ما با زنانی روبه‌رو می‌شویم که خصوصیت بارزشان منفعل بودنشان است، بی‌هیچ دغدغه و آرزو.{{سخ}}
در فصل دوم، مارتا همسر ادموند است و  ماحصل ازدواج آن دو دختری به نام آلنوش است. دانیک شخصیت بعدی این مجموعه است، او معاون ادموند است و به خاطر عشق به یک مسلمان از محیط خانه رانده شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://robertsafarian.com/?p=225|عنوان=همه چیز دربارهٔ «یک روز مانده به عید پاک»}}</ref>{{سخ}}
زنانی که تنها دیده‌بانشان پنجرۀ خانهٔ‌شان است و این داستان‌ها را می‌شود در چند جملهٔ کلی تعریف کرد: "قصهٔ زن بودن".<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.kavirevahshat.blogfa.com/post/8|عنوان=زویا پیرزاد چهرۀ مرموز ادبیات}}</ref>{{سخ}}
قهرمانان «طعم گس خرمالو» بسیار هستند، از لکه‌هایی که درگیر روابط علی و لیلا است و لیلا که درگیر عشقی بی‌نهایت به علی است و آنقدر مهربان است که گویی جز مهربانی نیاموخته است.<ref name="ساختار"/>{{سخ}}
«یک روز مانده به عید پاک»، داستان پسری ساده و مهربان و ارمنی به نام ادموند است  که عاشق دختر مسلمان مدرسه‌شان، طاهره می‌شود.{{سخ}}
داستان «آپارتمان»، داستانی مشترک از سیمین و مهناز است و روابطی با همسر که بیشتر بوی اجبار و کهنگی می‌دهد تا عشق و تازگی. داستان «پرلاشز»، عاشقانه‌ای از مراد و ترانه است و «طعم گس خرمالو»، داستان زنی اشرافی غرق در گذشته‌ای است که روزهای خوش آن دوران از جلوی چشمانش کنار نمی‌روند و زمانی را به‌خاطر می‌آورد که پدرش چه عاشقانه دوستش داشته است و خانه‌ای که تنها یادگار پدر مهربانش است.<ref name="ساختار">{{یادکرد وب|نشانی=http://aslani.gpersia.com/sakhtarhayemovazi|عنوان=ساختارهای موازی و چندپاره در «طعم گس خرمالو»}}</ref><ref name="نقد سه کتاب"/>
مادر و پدر ادموند همیشه با هم اختلاف دارند؛ مادری سودایی به همراه پدری با تکیه بر سنت‌هایی پوچ.<ref name="عید پاک">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1727-the-space-between-us|عنوان=معرفی کتاب یک روز مانده به عید پاک}}</ref>{{سخ}}
[[پرونده:pirzadseketab.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زویا پیرزاد و هوش نویسندگی'''</center>]]
مارتا همسر ادموند در فصل دوم است که ماحصل ازدواج او با ادموند آلنوش نام دارد و دانیک شخصیت بعدی این مجموعه از داستان است، او معاون ادموند در مدرسه است، او نیز به خاطر عشق به یک مسلمان از محیط خانه رانده شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://robertsafarian.com/?p=225|عنوان=همه چیز دربارهٔ «یک روز مانده به عید پاک»}}</ref>{{سخ}}
«قهرمانان طعم گس خرمالو» بسیار هستند، از لکه‌هایی که درگیر روابط علی و لیلا است و لیلا که درگیر عشقی بی‌نهایت به علی است.<ref name="ساختار"/>{{سخ}}
داستان «آپارتمان»، داستانی مشترک از سیمین و مهناز است و روابطی با همسر که بیش‌تر بوی اجبار و کهنگی می‌دهد تا بوی عشق و تازگی.<ref name="ساختار"/>{{سخ}}
داستان «پرلاشز»، داستانی زیبا از بیان عشق مراد و ترانه است و داستان «طعم گس خرمالو» در مجموعه‌ای به‌همین نام، داستان زنی اشرافی، غرق در گذشته‌ای است که روزهای خوش آن دوران از جلوی چشمانش کنار نمی‌روند و زمانی را به‌خاطر می‌آورد که پدرش چه عاشقانه دوستش داشته و خانه‌ای که تنها یادگار پدر مهربانش است.<ref name="ساختار">{{یادکرد وب|نشانی=http://aslani.gpersia.com/sakhtarhayemovazi|عنوان=ساختارهای موازی و چند پاره در طعم گس خرمالو}}</ref><ref name="نقد سه کتاب"/>
[[پرونده:pirzadseketab.jpg|200px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زویا پیرزاد و هوش نویسندگی'''</center>]]
===خاستگاه کتاب===
در مجموعه‌داستان «سه کتاب»، «قصۀ خرگوش و گوجه‌فرنگی» آغاز اعتراض است، داستان زنی که کارهای خانه مانع می‌شود تا بتواند داستانش را تمام کند. در داستان «همسایه‌ها» نیز تکرار در داستان پیش می‌رود و زن از پنجرهٔ خانه، همسایه‌اش را می‌بیند که مشغول کارهای روزمرۀ زندگی است.{{سخ}}
در داستان کوتاه «لکه»، با زنی مواجهیم که از تحول و تغییر هراسان است و زندگی‌اش مثل خطی صاف، مثل کاموای بافتنی که دراز به دراز روی قالی افتاده، سی‌سال می‌شود که سال‌هایش شبیه به‌هم است و همۀ ماه و روزهایش. بی‌هیچ دگرگونی.{{سخ}}
در داستان «یک زندگی» و «مثل بهار»، تکرارها پیش می‌روند و شخصیت اصلی داستان «لنگه‌به‌لنگه‌ها»، از فرط غرق‌شدن در تکرار راهی روان‌پزشک می‌شود؛<ref name="زنان"/> شکاف ایجادشده بین زن و مرد، تعریف هویت در چیدمان سیاسی و اجتماعی را در ذهن مرور می‌کند تا از مشکلاتی سخن بگوید که پیش از آن امکان پرداختن به آنان نبوده است.{{سخ}}
[[زویا پیرزاد]] با به‌عرصه‌آوردن زنانی از اقشار مختلف در هیئتی جدید و انتقاد از نقش‌های کلیشه‌ای و جنسیتی جامعه، توانست خاستگاه کتابش را دربارۀ توانمندی زن در نظام قدرت و جنسیت مورد توجه قرار دهد.<ref name="نورمگز">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/downloadpdf/1497930?userAccept=False|عنوان=تحلیل انتقادی گفتمان‌های قدرت و جنسیت در آثار زویا پیرزاد}}</ref>
===شهرت و همه‌گیر شدن===
===شهرت و همه‌گیر شدن===
{{بلی}}فضاهای داستانی در «سه کتاب»، درست از همان جایی می‌آید که اکثریت هنرمندان در آن به‌دنبال استثناها و اتفاقات غیرطبیعی می‌گردند؛ اما پیرزاد با دستمایه قرار دادن همین روال طبیعی و روزمرۀ زندگی به جایی می‌رسد که همان اکثریت سابق از رسیدن به آن عاجز هستند و با داستان‌هایی که حول محور شخصیت‌ زنان و مسائل آن‌ها در اجتماع می‌چرخد، احساسات و روحیات شخصیت‌های داستان را به‌نحو مطلوبی به خواننده منتقل می‌کند و توصیفات زمان و مکان داستان اغلب باعث ایجاد حس نوستالژیک در مخاطب می‌شود. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://vista.ir/m/a/brttg|عنوان=زویا پیرزاد و شهرتی همانند سیمین دانشور}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}فضاهای داستانی در «سه کتاب»، درست از همان‌ جایی می‌آیند که اکثریت هنرمندان در آن به‌ دنبال استثناها و اتفاقات غیرطبیعی می‌گردند اما پیرزاد با دستمایه قراردادن همین روال طبیعی و روزمرۀ زندگی به جایی می‌رسد که همان اکثریت سابق از رسیدن به آن عاجز هستند و با داستان‌هایی که حول شخصیت‌ زنان و مسائل آن‌ها در اجتماع می‌چرخد، احساسات و روحیات شخصیت‌های داستان را به‌نحو مطلوبی به خواننده منتقل می‌کند و توصیفات زمان و مکان داستان اغلب باعث ایجاد حس نوستالژیک در مخاطب می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://vista.ir/m/a/brttg|عنوان=زویا پیرزاد و شهرتی همانند سیمین دانشور}}</ref><ref name="شهرت">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/amp/cafecatharsis.ir/2073/%25D8%25AF%25D8%25B1%25D8%25A8%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%2587%25E2%2580%258C%25DB%258C-%25D8%25B2%25D9%2588%25DB%258C%25D8%25A7-%25D9%25BE%25DB%258C%25D8%25B1%25D8%25B2%25D8%25A7%25D8%25AF-%25D9%2588-%25D9%2586%25D8%25B4%25D8%25A7%25D9%2586-%25D8%25B4%25D9%2588%25D8%25A7%25D9%2584%25DB%258C%25D9%2587/amp/|عنوان=شهرت، جذابیت و موفقیت در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}درد مشترکی که در بطن داستان‌های این مجموعه می‌گنجد لذتی خاص را برای زنان را به ارمغان آورده است. <ref name="شهرت">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/amp/cafecatharsis.ir/2073/%25D8%25AF%25D8%25B1%25D8%25A8%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%2587%25E2%2580%258C%25DB%258C-%25D8%25B2%25D9%2588%25DB%258C%25D8%25A7-%25D9%25BE%25DB%258C%25D8%25B1%25D8%25B2%25D8%25A7%25D8%25AF-%25D9%2588-%25D9%2586%25D8%25B4%25D8%25A7%25D9%2586-%25D8%25B4%25D9%2588%25D8%25A7%25D9%2584%25DB%258C%25D9%2587/amp/|عنوان=شهرت، جذابیت و موفقیت در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}شخصیت‌های «سه کتاب»، واقعیت نسل‌های مختلف زنان ایرانی را به‌تصویر می‌کشند و این برای ایرانیان بسیار ملموس‌تر است و ساده‌گویی و ریزشدن بر مسائل مربوط به زنان، به شهرت و جذابیت آن کمک کرده است.<ref name="نقد سه کتاب">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=50511|عنوان=نقد جامعه شناختی سه کتاب}}</ref>
{{بلی}}شخصیت‌های «سه کتاب»، واقعیت نسل‌های مختلف زنان ایرانی را به‌تصویر می‌کشند و این برای ایرانیان بسیار ملموس‌تر است و ساده‌گویی و ریزشدن بر مسائل مربوط به زنان، به شهرت و جذابیت آن کمک کرده است.<ref name="نقد سه کتاب">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=50511|عنوان=نقد جامعه شناختی سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} علاوه بر همۀ این‌ها، جوایز سه کتاب، از جمله جایزۀ "کوریه انترناسیونال" برای «طعم گس خرمالو» و "تشویق شدن در هفدهمین دورۀ ادبیات"، برای «یک روز مانده به عید پاک» و نیز ترجمۀ کتاب‌ها به زبان‌های فرانسوی، اسلونیایی و گرجی ...<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.agahbookshop.com/%D8%B3%D9%87-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-(%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%DA%AF%D8%B3-%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%88-1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%8A%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%D9%83)_2935|عنوان= ترجمۀ داستان‌های سه کتاب}}</ref> گواه شهرت این اثر نزد مخاطبان علاقه‌مند را یادآور می‌شود.


[[پرونده:pirzad Zoya.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زویا پیرزاد'''</center>]]
[[پرونده:pirzad Zoya.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پیرزاد و قلمی که مانند ندارد'''</center>]]
===چرا باید این کتاب را خواند===
===چرا باید این کتاب را خواند===
نگاه متفاوت که در داستان‌های «سه کتاب» به مسائل انسانی، به‌خصوص زنان، با غم‌ها و شادی‌هایشان، مشکلاتشان، تفکر و احساساتشات وجود دارد، خوب و بی‌نقص مطرح شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://www.hengamehnahid.com/%25D8%25B3%25D9%2587-%25DA%25A9%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25A8/&ved=2ahUKEwi94LSqwc_kAhXDaFAKHfBvD_cQFjARegQIAxAB&usg=AOvVaw3JfOdSJEw7Iwlb9AcH71gz|عنوان=چرا باید سه کتاب را بخوانیم}}</ref> نثر ساده و روان در آفرینش این مجموعه و پیروی از هم‌عصران برای بیان نمودن عواطف و احساساتی که جایگاهشان قلب آدمی است، در نوشته‌هایی که از آرزوها و دغدغه‌های یک بانوی ایرانی می‌گوید حکم باید را بر خوانش این مجموعه داستان ازاین نویسندۀ می‌گذارد.{{سخ}}
{{بلی}}نگاه متفاوت که در داستان‌های «سه کتاب» به مسائل انسانی، به‌خصوص زنان، با غم‌ها و شادی‌هایشان، مشکلاتشان، تفکر و احساساتشات وجود دارد خوب و بی‌نقص مطرح شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://www.hengamehnahid.com/%25D8%25B3%25D9%2587-%25DA%25A9%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25A8/&ved=2ahUKEwi94LSqwc_kAhXDaFAKHfBvD_cQFjARegQIAxAB&usg=AOvVaw3JfOdSJEw7Iwlb9AcH71gz|عنوان=چرا باید سه کتاب را بخوانیم}}</ref>{{سخ}}
مسئلۀ تبعیض نژادی و سنت گریزی‌هایی که در داستان‌های «سه کتاب» ریشه دوانده است، از مواردی است که مخاطب می‌طلبد و صدای زنانی را به گوش می‌رساند که غرق در روزمرگی‌ها، روزبه‌روز غبار پیری بر چهره‌شان، نقش چرخۀ فریبندۀ فلک بوقلمونی را نشان می‌دهد.<ref name="زیباشناسی"/>
{{بلی}}نثر ساده و روان در آفرینش این مجموعه و پیروی از هم‌عصران برای بیان نمودن عواطف و احساساتی که جایگاهشان قلب آدمی است، در نوشته‌هایی که از آرزوها و دغدغه‌های یک بانوی ایرانی می‌گوید حکم باید را بر خوانش این اثر می‌گذارد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
 
{{بلی}}مسئلۀ تبعیض نژادی و سنت‌گریزی‌هایی که در داستان‌های «سه کتاب» ریشه دوانده است، از مواردی است که مخاطب می‌طلبد و صدای زنانی را به گوش می‌رساند که غرق در روزمرگی‌هایشان روزبه‌روز غبار پیری بر چهره‌شان، نقش چرخۀ فریبندۀ فلک بوقلمونی را نشان می‌دهد.<ref name="زیباشناسی"/>
[[پرونده:Majara.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' سه کتاب در یک کتاب'''</center>]]


[[پرونده:Majara.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' مجموعه‌ای با سه مجموعه داستان'''</center>]]
==همراهی بیشتر با سه کتاب==  
==همراهی بیشتر با سه کتاب==  
===مطالعهٔ عمیق‌تر===
===مطالعهٔ عمیق‌تر===
[[پرونده:Mesl.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مثل همه عصرها'''</center>]]
[[پرونده:Mesl.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مثل همۀ عصرها، داستانی کوتاه از زنانی پر از دغدغه'''</center>]]
===مجموعۀ اول===
====مجموعۀ اول====
«مثل همهٔ عصرها»، داستان‌هایی از زنانی بی‌آرزو است، به‌همراهی غمی بزرگ‌ در سینه و با چهره‌ای بدون خطی اضافه‌. که نه قهقهه می‌زنند و نه جست‌وخیز می‌کنند و حتی دختر بچه‌ها با موهای بافته شده و روبان‌های رنگی فقط گوشه‌ای می‌ایستند و اشک می‌ریزند.{{سخ}}
«مثل همهٔ عصرها»، داستان‌هایی از زنانی بی‌آرزو است به‌همراهی غمی بزرگ‌ در سینه و با چهره‌ای بدون خطی اضافه‌ که نه قهقهه می‌زنند و نه جست‌وخیز می‌کنند و حتی دختر بچه‌ها با موهای بافته شده و روبان‌های رنگی فقط گوشه‌ای می‌ایستند و اشک می‌ریزند.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»"/><ref name="شخصیت" />{{سخ}}
موضوع اصلی در همۀ روایت‌هاید این مجموعه، زنان و مسائل این جنس است و روزمرگی و وظایف تکراری در آن بیداد می‌کند، زنانی غرق در سیر روزمرگی‌ها که گاهی با مرور خاطرات یا دیدن شیئی، پا از دنیای فعلی خود فرا می‌گذارند و باز در حرکتی ذهنی به گذشته باز‌می‌گردند، سفری ذهنی که تنها اندوه و یاد روزهای رفته را بیدار می‌کند، روزهایی که برخلاف دو مجموعهٔ دیگر کوتاه روایت می‌شود.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»"/><ref name="شخصیت">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.civilica.com/Printable-IICMO03_512=%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF.html|عنوان=شخصیت و شخصیت‌پردازی در «مثل همۀ عصرها»}}</ref>{{سخ}}
موضوع اصلی در همۀ روایت‌های این مجموعه، زنان و مسائل این جنس است و روزمرگی و وظایف تکراری در آن بیداد می‌کند. زنانی غرق در سیر روزمرگی‌ها که گاهی با مرور خاطرات یا دیدن شیئی، پا از دنیای فعلی خود فرا می‌گذارند و باز در حرکتی ذهنی به گذشته باز‌می‌گردند. سفری ذهنی که تنها اندوه و یاد روزهای رفته را بیدار می‌کند، روزهایی که برخلاف دو مجموعهٔ دیگر کوتاه روایت می‌شود.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»"/><ref name="شخصیت">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.civilica.com/Printable-IICMO03_512=%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%ز A7%D8%AF.html|عنوان=شخصیت و شخصیت‌پردازی در «مثل همۀ عصرها»}}</ref>{{سخ}}


[[پرونده: Khormalo.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''طعم گس خرمالو'''</center>]]
[[پرونده: Khormalo.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستان‌هایی پر کشش از سرنوشت زوج‌ها'''</center>]]
===مجموعۀ دوم===
====مجموعۀ دوم====
پنج داستان زیبا و پرکشش از زندگی سنتی دیروز و مدرن امروز،<ref name="مجموعه دوم">{{یادکرد وب|نشانی=http://isoda.blogfa.com/post/190|عنوان=خلاصه‌ای از مجموعه دوم سه کتاب}}</ref>زنانی آویزان از سنت دیروز و چشم انتظار به زندگی مدرن امروز.{{سخ}}
پنج داستان زیبا و پرکشش از زندگی سنتی دیروز و مدرن امروز،<ref name="مجموعه دوم">{{یادکرد وب|نشانی=http://isoda.blogfa.com/post/190|عنوان=خلاصه‌ای از مجموعه دوم سه کتاب}}</ref>زنانی آویزان از سنت دیروز و چشم انتظار به زندگی مدرن امروز.{{سخ}}
شروعی زیبا با داستان لکه‌ها<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://neekshad.blog.ir/post/%D9%84%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%C2%AD%DB%8C-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=لکه‌ها؛ زویا پیرزاد}}</ref> از زندگی علی و لیلا و عشق آتشین لیلا به او، در کنار حمید و رویا که امید به تغییر رفتارهای علی دارند و لکه‌هایی که از شروع داستان همراه لیلا بودند واو را متخصص لکه‌بری کردند.<ref name="مجموعه دوم"/>{{سخ}}  
شروعی زیبا با داستان لکه‌ها<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://neekshad.blog.ir/post/%D9%84%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%C2%AD%DB%8C-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=لکه‌ها؛ زویا پیرزاد}}</ref> از زندگی علی و لیلا و عشق آتشین لیلا به او، در کنار حمید و رویا که امید به تغییر رفتارهای علی دارند و لکه‌هایی که از شروع داستان همراه لیلا بودند واو را متخصص لکه‌بری کردند.<ref name="مجموعه دوم"/>{{سخ}}  
داستان سرنوشت مهناز و فرامرز که در آسانسوری به‌هم گره می‌خورد و آپارتمانی کوچک که جای آپارتمان بزرگ مهناز را می‌گیرد واینک جدایی و خرید آپارتمان با ارثیۀ پدری که هیچوقت نتوانست مانند سیمین تمیز و مرتب باشد.<ref name="مجموعه دوم"/>{{سخ}}
داستان سرنوشت مهناز و فرامرز که در آسانسوری به‌هم گره می‌خورد و آپارتمانی کوچک که جای آپارتمان بزرگ مهناز را می‌گیرد و سرنوشت تلخی که در محل بیدی مجنون گره می‌خورد.<ref name="مجموعه دوم"/>{{سخ}}
سیمین نیز درگیر عشقی است که بوی اجبار و کهنگی می‌دهد و پسرخاله‌ای به نام مجید که هیچ بویی از ذوق و ظرافت‌های زنانه ندارد،<ref name="مجموعه دوم"/> سیمین برای داشتن مجید در کلاس‌های لکه‌بری لیلا حاضر می‌شود و اینگونه سرنوشت انسان‌ها تلاقی می‌یابد تا هریک جداگانه به آینده‌ای تاریک بیاندیشند و سرنوشت تلخی که در محل بیدی مجنون گره می‌خورد.<ref name="مجموعه دوم"/>
داستان «ساز دهنی»، شرح سفر حسن با راننده‌ای گمنام و داستان «پرلاشز»، داستان عشق سادۀ مراد و ترانه است، ترانه‌ای که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و مرادی فراموش‌کاری که نویسنده است. داستان «طعم گس خرمالو»، داستان زنی اشرافی در خانه‌ای که بوی پدر فضای خانۀ پر از غم واندوهش را پر کرده است و یاد پدر که از ذهنش بیرون نمی‌رود.<ref name="آثار">{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/40|عنوان= نگاهی به آثار زویا پیرزاد}}</ref>
داستان «ساز دهنی»، شرح سفر حسن با راننده‌ای گمنام و داستان «پرلاشز»، داستان عشق سادۀ مراد و ترانه است، ترانه‌ای که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و مرادی فراموش‌کار که نویسنده است. داستان «طعم گس خرمالو»، داستان زنی اشرافی در خانه‌ای که بوی پدر مانند عطری فضای خانۀ پر از غم واندوهش را پر کرده است و روزهایی که یادآور ایام خوش گذشته است.<ref name="آثار">{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/40|عنوان= نگاهی به آثار زویا پیرزاد}}</ref>


[[پرونده:yekroz.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برشی از کتاب یک روز مانده به عید پاک'''</center>]]
[[پرونده:yekroz.jpg|140px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستانی با سه دوره از زندگی یک نسل از ارمنی‌ها'''</center>]]
===مجموعۀ سوم===
====مجموعۀ سوم====
داستان از آنجایی شروع می‌شود که ادموند به همراه پدر و مادرش در شهری ساحلی در شمال ایران در جوار کلیسایی که طبقۀ بالای آن مدرسۀ ارمنی‌هاست  زندگی می‌کند. مدرسه سرایداری دارد که به‌همراه دختر و همسرش در طبقۀ پایین مدرسه سکونت دارند.<ref name="مجموعه سوم">{{یادکرد وب|نشانی=http://nakhnamaa.blogfa.com/post/17|عنوان=خلاصۀ مجموعه داستان یک روز مانده}}</ref>{{سخ}}
داستان از آنجایی شروع می‌شود که ادموند به همراه پدر و مادرش در شهری ساحلی در شمال ایران در جوار کلیسایی که طبقۀ بالای آن مدرسۀ ارمنی‌هاست  زندگی می‌کند. مدرسه سرایداری دارد که به‌همراه دختر و همسرش در طبقۀ پایین مدرسه سکونت دارند.<ref name="مجموعه سوم">{{یادکرد وب|نشانی=http://nakhnamaa.blogfa.com/post/17|عنوان=خلاصۀ مجموعه داستان یک روز مانده}}</ref>{{سخ}}
دختر مسلمان است، اما سکونتش در کلیسا او را ناگزیر به رفتن به مدرسۀ ارمنی‌ها کرده است. تنها دوست و همبازی او ادموند است و عشقی در قلب ادموند که جرئت بیانش را ندارد.{{سخ}}
دختر مسلمان است، اما سکونتش در کلیسا او را ناگزیر به رفتن به مدرسۀ ارمنی‌ها کرده است. تنها دوست و همبازی او ادموند است و عشقی در قلب ادموند که جرئت بیانش را ندارد.<ref name="مجموعه سوم"/>{{سخ}}
پدر ادموند مردی خشن و مغرور، غرق در تعصبات بیهوده از عواطف و تعلقات ذهنی است  که عشق ادموند و طاهره را سنت‌شکنی و گناه بزرگی به‌شمار می‌آورد.{{سخ}}
پدر ادموند مردی خشن و مغرور، غرق در تعصبات بیهوده از عواطف و تعلقات ذهنی است  که عشق ادموند و طاهره را سنت‌شکنی و گناه بزرگی به‌شمار می‌آورد.{{سخ}}
مادر ادموند، از زیباترین چهره‌های زن در این داستان است، زن سنت‌گریزی که در چنگال مردی سطحی گرفتار است، مردی که حتی کوچک‌ترین استعدادی در درک زیبایی و ظرافت‌های زنانه ندارد.<ref name="مجموعه سوم"/> {{سخ}}
مادر ادموند، از زیباترین چهره‌های زن در این داستان است، زن سنت‌گریزی که در چنگال مردی سطحی گرفتار است، مردی که حتی کوچک‌ترین استعدادی در درک زیبایی و ظرافت‌های زنانه ندارد.<ref name="مجموعه سوم"/>{{سخ}}
مارتا کسی است که ادموند در فصل دوم با او ازدواج می‌کند و ماحصل آن ازدواج، دختری زیبا به نام آلنوش می‌شود اما او نیز مانند پدر، سایهٔ این سنت‌شکنی بر سرش افکنده می‌شود و دل در گروی عشق یک مسلمان می‌بندد و دیری نمی‌پاید که این رسوایی مانند آتشی در جنگل زبانه می‌کشد و ادموند ناگزیر به انتخاب می‌شود تا بین خانوادۀ خود و توقعات دیگران یکی را برگزیند.<ref name="عید پاک" />{{سخ}}
مارتا کسی است که ادموند در فصل دوم با او ازدواج می‌کند و صاحب دختری زیبا به نام آلنوش می‌شود اما او نیز مانند پدر، سایهٔ این سنت‌شکنی بر سرش افکنده می‌شود و دل در گروی عشق یک مسلمان می‌بندد و دیری نمی‌پاید که این رسوایی مانند آتشی در جنگل زبانه می‌کشد و ادموند ناگزیر به انتخاب می‌شود تا بین خانوادۀ خود و توقعات دیگران یکی را برگزیند.<ref name="عید پاک" />{{سخ}}
در فصل دوم، ادموند مدیر مدرسه است، معاون او دانیک نام دارد، دانیک نیز به‌خاطر عشق به یک مسلمان از خانواده‌اش رانده شده و اکنون تنها زندگی می‌کند، او معاون لایقی است.<ref name="مجموعه سوم"/>در فصل سوم، مارتا فوت کرده است و ادموند تنهاست، آلنوش نیز با بهزاد ازدواج کرده و از خانواده طرد شده است، ادموند قبول ندارد که باید آلنوش را طرد کرد؛ اما سنت به او می‌گوید که این کار را بکند، اوآلنوش را مانند کفشدوزکی رها کرد تا به آرزویش برسد، آرزوی آلنوش، آرزوی خود ادموند بود.<ref name="مجموعه سوم"/><ref name="عید پاک"/>
در فصل دوم، ادموند مدیر مدرسه است و معاون او دانیک نام دارد. او معاون لایقی است. در فصل سوم، مارتا فوت کرده است و ادموند تنهاست، آلنوش نیز با بهزاد ازدواج کرده است و از خانواده طرد شده است، ادموند قبول ندارد که باید آلنوش را طرد کرد اما سنت به او می‌گوید که این کار را بکند، او آلنوش را مانند کفشدوزکی رها می‌کند تا به آرزویش برسد، آرزوی آلنوش، آرزوی خود ادموند است.<ref name="مجموعه سوم"/><ref name="عید پاک"/>
===سبک کتاب===
===سبک کتاب===
{{گفتاورد تزیینی|تیمور مالمیر می‌گوید:
تیمور مالمیر می‌گوید:
:جهان داستان «سه کتاب» که حاوی سه لایۀ جهان گفتمان، جهان متن و جهان‌های زیرشمول است، با دو پی‌رفت جهان زنانۀ نویسنده و جهان خارج مشخّص شده است و این دو جهان مشترک، پیوندی پنهانی میان داستان‌های مجزّا برقرار کرده اند،.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://research.uok.ac.ir/~tmalmir/ViewResearch.aspx?ResearcherID=49517|عنوان=تحلیل سبک نویسنده و اثر}}</ref>{{سخ}}
:جهان داستان «سه کتاب» که حاوی سه لایۀ جهان گفتمان، جهان متن و جهان‌های زیرشمول است، با دو پی‌رفت جهان زنانۀ نویسنده و جهان خارج مشخص شده است و این دو جهان مشترک، پیوندی پنهانی میان داستان‌های مجزا برقرار کرده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://research.uok.ac.ir/~tmalmir/ViewResearch.aspx?ResearcherID=49517|عنوان=تحلیل سبک نویسنده و اثر}}</ref>{{سخ}}
وی همچنین ادامه می‌دهد: یکی از مشخّصات بارز سبک «سه کتاب»، اعتراض خاموش فمینیستی است که با ژرف ساخت داستان‌ها پیوند قابل ملاحظه‌ای دارد، تکرار و تداوم کارهای روزانه، با شگرد عملی به‌ستوه‌آوردن خواننده، خستگی‌های روزمرۀ زنان را نشان می‌دهد. این فریاد زیر آب یا مبارزۀ منفی تا آنجا ادامه دارد که نویسنده تقریباً تمام شخصیّت‌هارا زن قرار داده و هر جا مرد هست یا روزنامه به دستش می‌دهد تا در حاشیه بماند و وارد داستان نشود یا او را دچار چرت و خواب آلودگی‌اش می‌کند.{{سخ}}
وی همچنین ادامه می‌دهد: یکی از مشخّصات بارز سبک «سه کتاب»، اعتراض خاموش فمینیستی است که با ژرف ساخت داستان‌ها پیوند قابل ملاحظه‌ای دارد. تکرار و تداوم کارهای روزانه، با شگرد عملی به‌ستوه‌آوردن خواننده، خستگی‌های روزمرۀ زنان را نشان می‌دهد. این فریاد زیر آب یا مبارزۀ منفی تا آنجا ادامه دارد که نویسنده تقریباً تمام شخصیت‌ها را زن قرار داده و هر جا مرد هست یا روزنامه به دستش می‌دهد تا در حاشیه بماند و وارد داستان نشود یا او را دچار چرت و خواب‌آلودگی‌اش می‌کند.{{سخ}}
مالمیر می‌گوید:از دیگر ویژگی‌های سبک سه کتاب، بهره بردن از شبکۀ تداعی است؛ به‌طوری‌ که «سه کتاب» در اختیار کلمات شخصیّت‌ها قرار می‌گیرد و با استفاده از تداعی جمله‌های بعدی، شخصیّت مورد نظر نگاشته می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://ganj-old.irandoc.ac.ir/articles/609897|عنوان=تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
مالمیر می‌گوید:از دیگر ویژگی‌های سبک سه کتاب، بهره‌بردن از شبکۀ تداعی است؛ به‌طوری‌ که «سه کتاب» در اختیار کلمات شخصیت‌ها قرار می‌گیرد و با استفاده از تداعی جمله‌های بعدی، شخصیت مورد نظر نگاشته می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://ganj-old.irandoc.ac.ir/articles/609897|عنوان=تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
«سه کتاب»، با استفاده از راوی دانای کل، به ذهن شخصیّت‌های داستانش وارد می‌شود و همین مسئله گویای ویژگی بارز حسّ کنجکاوی مفرط زنان در داستان است.{{سخ}}
بنابراین می‌توان گفت [[زویا پیرزاد]] در جای جای کتابش، در نوشتار و عمل، سبکی زنانه در پیش گرفته است  تا امیدها را برای بهبود وضعیت زنان در جامعه برانگیزاند و خواننده بدون اینکه متوجه باشد به این احساس دست یابد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/file/download/article/20130623091739-9819-30.pdf|عنوان= سبک‌شناسی در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
بنابراین می‌توان گفت [[زویا پیرزاد]] در جای جای کتابش، در نوشتار و عمل، سبکی زنانه در پیش گرفته و امیدها را برای بهبود وضعیّت زنان در جامعه را برمی‌انگیزد و خواننده بدون اینکه متوجّه باشد به این احساس دست می‌یابد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/file/download/article/20130623091739-9819-30.pdf|عنوان= سبک‌شناسی در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
پیرزاد به‌خوبی توانسته است در كوتاه‌ترين كلام در مجموعه پربار سه کتاب به بيان زندگی يا انتقال احساساسات بپردازد تا بتواند اینگونه بذر امید را در دل‌های زنان به‌عنوان یکی از عناصر مهم خلقت بیا‌فشاند.<ref name="شخصیت"/><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=21&ved=2ahUKEwi0r-bL6-3kAhWFblAKHQjlAV04FBAWMAB6BAgGEAE&url=http%3A%2F%2Flcq.modares.ac.ir%2Farticle-29-12094-fa.pdf&usg=AOvVaw3qkVZjmHARiKc2WdPs5zlD|عنوان= روند تکوین سبک زنانه درنوشتار زویا پیرزاد}}</ref>
تكرار مسائل خانوادگی و كارهای روزمرۀ زندگی زنان در خانواده، مانند آشپزی، گردگيری و خانه‌داری، در نخستین مجموعه، توجه نويسنده را به‌خود اختصاص داده است و او به‌خوبی توانسته است در كوتاه‌ترين كلام به بيان زندگی يا انتقال احساس بپردازد.<ref name="شخصیت"/><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=21&ved=2ahUKEwi0r-bL6-3kAhWFblAKHQjlAV04FBAWMAB6BAgGEAE&url=http%3A%2F%2Flcq.modares.ac.ir%2Farticle-29-12094-fa.pdf&usg=AOvVaw3qkVZjmHARiKc2WdPs5zlD|عنوان= روند تکوین سبک زنانه درنوشتار زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
===ویژگی‌های اثر===
ساختار روايی «يک روز مانده به عيد پاک» از سه داستان به‌هم پيوسته تشكيل شده است که در آن‌ها  راوی خاطراتش را همیشه در یک روز مانده به عید پاک بیان می‌کند حال آنکه این بیان همراه با آشکار شدن احساسات و عواطف ادموند است.<ref name="سبک‌شناسی انتقادی">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=51899|عنوان=سبک‌شناسی انتقادی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}داستان‌های «سه کتاب»، معمولاً بی‌زمان و مکانند و نویسنده در آن‌ها درگیر گذشتۀ آدم‌هایش نیست، گاهی هم که به گذشته پرداخته است در حد توصیف گل و بلبل و کوچه باغ‌ها مانده و همین باعث شده است تا شخصیت‌های داستان‌های «سه کتاب»، به‌خصوص در مجموعۀ اولش، آدم‌هایی تخت، بدون شناسنامه و در حد تیپ بمانند و می‌توان گفت مهم‌ترین کلید موفقیت در سه کتاب، <font color=darkviolet>طرح داستان‌هایی در فضا و زمانی است که اکثر خوانندگان از آن دور بوده‌اند.</font/>{{سخ}}
ناصر نیکوبخت، دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دربارۀ سبک سه كتاب می‌گوید: سه کتاب تنها گردهمایی سه مجموعه داستان كوتاه نيست؛ رمانی است با سه اپيزود كه هریک از اين داستان‌ها فصلی از آن است و نويسنده، با افكار انسان دوستانه، به بيان حالات و روحيات و زندگی شخصیت‌هایش پرداخته است و با تحول نقش زن به عرصهٔ کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/314754/%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%AA%DA%A9%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C|عنوان=سبک‌شناسی فمنیستی}}</ref>}}
{{بلی}}زمان داستان‌ها معمولاً مربوط به گذشته است، پیش از انقلاب و مکان‌های خانه‌های اعیانی یا اماکنی مربوط به قشری خاص  که در واقع اکثریت مردم نگاهی کنجکاو به آن‌ها دارند، این به‌خودی‌ِخود امتیازی محسوب می‌شود برای هر اثر. اینکه بتواند فضاهایی جدید و ناشناخته ترسیم کند در ذهن خواننده.<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://journals.hsu.ac.ir/ltg/article-1-108-fa.pdf&ved=2ahUKEwj5tK_00tTkAhUQyqQKHQY0CxA4HhAWMAZ6BAgBEAE&usg=AOvVaw3rl6ZHdmXwUdQ5UEheJZ5w|عنوان= ویژگی‌های اثر زویا پیرزاد»}}</ref>


===نظر نویسنده دربارۀ کتاب===
===برجستگی‌های اثر===
===هر نویسنده آنطور که هست می‌نویسد===
{{بلی}}نثر زویا پیرزاد در عین سادگی، فوق‌العاده تأثیرگذار است و قدرت مثال‌زدنی او را در کاوش و به‌تصویرکشیدن ذهن کاراکترهایش را نشان می‌دهد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1726-the-acrid-taste-of-persimmon|عنوان=ویژگی‌های اثر}}</ref>{{سخ}}
زویا پیرزاد می‌گوید: من شخصیت چندان پیچیده‌ای ندارم و به‌همین دلیل است که ساده می‌نویسم، آنچه را که در ادبیات ایرانی نمی‌پسندم، این است که شخصیت‌ها به‌مانند زندگی روزمره‌شان حرف نمی‌زنند.{{سخ}}
{{بلی}}مضامین زنانۀ در سه کتاب و زبان گفتاری که [[زویا پیرزاد]] آن را برای مجموعه داستانش برگزیده است و روایت غیرخطی داستان‌ها، موجب تمایز این مجموعه از دیگر مجموعه‌ها شده است تا درعین سادگی و روان بودن، عاری از دنیای آرایه‌ها نباشد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
زمانی که من نوشتن «سه کتاب» را آغاز کردم، کلمات به این شکل به ذهنم آمدند و من فهمیدم که به این شکل نوشتن نزدیک‌ترم و زبان من همین است.{{سخ}}
{{بلی}}داستان‌های سه کتاب، زنانی واقعی دارد. از جنس همین زنانی که هر روز در خیابان‌های شهر می‌بینیم. نه ضعیف و ناتوانند و نه سرخوش و مست از قدرت. زنانی که مدام در حال تلاشند تا زندگی‌شان را آنگونه که می‌خواهند بسازند و البته هر از چندگاهی نیز طعنه‌ای می‌زند به زنانی که نقش سنتی زن در جامعۀ ایرانی را پذیرفته‌اند و به آن دلخوش کرده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5c1193498518_zoya_pirzad_p1.php/%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1|عنوان=زویا پیرزاد، داستان نویس معاصر}}</ref>
من تلاشم این است نه به‌شیوهٔ مستقیم بنویسم و نه غیرمستقیم و تا آنجا که می‌توانم سعی می‌کنم زبان نوشتاری را به‌ گفتاری نزدیک کنم، در «سه کتاب» هم همین کار را کردم.{{سخ}}
فکر و خیال من این بود که زبان «سه کتاب» را ساده کنم، و ساده بگویم تا کلماتش به زمینه و به روند داستان‌ها مربوط باشند، من در «سه کتاب» به دنبال این بودم که کلمات به‌صورت ساده و درست آورده شوند، ساده نوشتن بسیار سخت است.<ref name="مصاحبه"/><ref name="انترناسیونال">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.newisandeganema.blogfa.com/category/20|عنوان=به رنگ ارغوان دربارۀ زویا پیرزاد}}</ref>
===از فیلم‌های کلاسیک تا خلق داستان===
[[زویا پیرزاد]] می‌گوید: داستان‌های «سه کتاب»، ایده‌های بسیاری از فیلم‌های کلاسیک گرفته‌اند و بسیار سینمایی هستند؛ به‌گونه‌ای‌ که حتی گاهی وجود کادر در آن داستان‌ها احساس می‌شود. من زمانی که داستان‌های «سه کتاب» را می‌نوشتم، روند صحنه را می‌دیدم و دلم می‌خواست که خواننده نیز آن را ببیند؛ بی‌شک این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که نوشته‌های من بر اساس مشاهداتم است.<ref name="مصاحبه">{{یادکرد وب|نشانی=http://nicetalk.blogfa.com/post/22|عنوان=مصاحبه با زویا پیرزاد}}</ref>
===کانون روایت===
انتخاب زاویهٔ دید در داستان «سه کتاب»  که شیوهٔ بینش و نگرش زنان را نشان می‌دهد با استفاده از زاویۀ دید اول شخص و راوی زن از صدادار شدن قشر بزرگی از جامعه خبر می‌دهد که تا پیش از این از رسانه‌ای برای صحبت از خواسته‌هایشان محروم بودند و اینک  پیرزاد با روایتی خطی و سرراست به آگاهی بخشی جامعه پرداخته است.{{سخ}}
راوی همۀ داستان‌ها زنان هستند و بازگویی روایت از زبان زنان از تاریخ و سیاست خبر می‌دهد که تا پیش از این به شکل‌های مختلفی به حاشیه رانده می‌شدند.<ref name="نورمگز"/>{{سخ}}
در مجموعه‌داستان «مثل همهٔ عصرها»، به جز چهار داستان <font color=darkviolet>(درگاهی پنجره، نیمکت روبه‌رو، زندگی دلخواه آقای ف، ملخ‌ها)</font/>، شخصیت چهارده داستان دیگر آن زن است و اکثر داستان‌ها به سوم شخص روایت می‌شود و کانون روایی صفر دارد، در این حالت راوی نسبت به بقیهٔ شخصیت‌های داستان، به تمام امور آگاهی دارد.<ref name="زیباشناسی">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=197386|عنوان=بررسی وجوه زیباشناسی در مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
در این میان، تنها سه داستان <font color=darkviolet>(قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها و لنگه‌به‌لنگه‌ها)</font>، به اول شخص روایت شده که درواقع کل روایت در ذهن یک زن و بر محوری خاص شکل می‌گیرد.{{سخ}}
در مجموعهٔ داستان «طعم گس خرمالو» نیز، مسائل خانوادگی و روابط زن و شوهر با کانون روایی صفر و با زاویهٔ دید دانای کل روایت می‌شود، به‌جز داستان «سازدهنی» که کانون مرکزیت روایت مرد است، در بقیهٔ داستان‌ها مرکزیت داستان را زن‌ها تشکیل می‌دهند.{{سخ}}
فضای مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» کمی متفاوت است، در این مجموعه داستان، راوی از گذشته‌اش می‌گوید و کانون روایی صفر در فضای روایت حکم فرماست، زمان اصلی روایت حال است و در یادآوری کودکی راوی می‌گذرد، بدین ترتیب راوی اول شخص و مرد است و کانون مرکزی روایت نیز خود اوست، اما باید بیان کرد، دیدگاه زنان در داستان نیز به اندازه نگاه خود او بیان می‌شود.<ref name="سبک‌شناسی انتقادی"/>
[[پرونده:pirzadmoarefi.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زویا پیرزاد و بدایت او '''</center>]]
===زبان و گفتار===
===زبان و گفتار===
در مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»، زبان محاوره‌ای مودبانه‌ای بر فضای داستان حاکم است مانند داستان «لکه‌»{{سخ}}
در مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»، زبان محاوره‌ای مودبانه‌ای بر فضای داستان حاکم است مانند داستان «لکه‌».{{سخ}}
<font color=darkviolet>معصومه، خواهر محمد بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد...</font/>.ص:۱۹{{سخ}}
<font color=darkviolet>معصومه، خواهر محمد بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد...</font/>.ص:۱۹{{سخ}}
و یا زبان محاوره با راوی اول شخص در داستان «قصۀ خرگوش و گوجه‌فرنگی»{{سخ}}
و یا زبان محاوره با راوی اول شخص در داستان «قصۀ خرگوش و گوجه‌فرنگی»{{سخ}}
<font color=darkviolet>عینک می‌زنم و خوب سبزی‌ها را زیرورو می‌کنم که گِل نداشته باشد.</font/>ص:۴{{سخ}}
<font color=darkviolet>عینک می‌زنم و خوب سبزی‌ها را زیر و رو می‌کنم که گِل نداشته باشد.</font/>ص:۴{{سخ}}
در مجموعۀ «طعم گس خرمالو» نیز این زبان، زبانی غالب در داستان است اما نزد چند شخصیت، این زبان جایش را به‌زبان کوچه‌بازاری می‌دهد، مانند رانندهٔ وانت در داستان «سازدهنی»{{سخ}}
در مجموعۀ «طعم گس خرمالو» نیز این زبان، زبانی غالب در داستان است اما نزد چند شخصیت، این زبان جایش را به‌زبان کوچه‌ بازاری می‌دهد، مانند رانندهٔ وانت در داستان «سازدهنی»{{سخ}}
<font color=darkviolet>همین بود که برات گفتم، حالا شده ساندویچ فروشی، اون وقت‌ها که مال بابام بود، خرازی بود، خدابیامرز بابام، سی، چهل‌سال گردوندش، من راستش، دوسال هم دووم نیاوردم...</font/> ص:۱۸۲{{سخ}}
<font color=darkviolet>همین بود که برات گفتم، حالا شده ساندویچ فروشی، اون وقت‌ها که مال بابام بود خرازی بود. خدابیامرز بابام سی، چهل‌سال گردوندش. من راستش دوسال هم دووم نیاوردم...</font/> ص:۱۸۲{{سخ}}
در مجموعۀ «یک روز مانده به عید پاک» نیز زبان ساده و محاوره‌ای در داستان حکم فرماست و لحن محاوره‌ای نقل قول‌ها با بدنۀ روایت تفاوت چندانی ندارد.<ref name="زیباشناسی"/>
در مجموعۀ «یک روز مانده به عید پاک» نیز زبان ساده و محاوره‌ای در داستان حکم فرماست و لحن محاوره‌ای نقل قول‌ها با بدنۀ روایت تفاوت چندانی ندارد.<ref name="زیباشناسی"/>
===آرایه‌های داستان===
====تکرار، در داستانی تکرار نشدنی====
[[زویا پیرزاد]] با تکرار حروف و کلمات بر زبان خود تأکید کرده است و ستمی نهفته را فریاد می‌زند.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
برای مثال:{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>یک بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، دو بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، سه بار و چهار بار و گاهی هفت بار و هشت بار...</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>نگاهم کرد، نگاهم کرد، نگاهم کرد...</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>انگار تمام سال‌هایش یک سال بود و تمام ماه‌های آن سال، یک ماه و تمام روزهای آن ماه، یک روز...</font><ref name="زیباشناسی"/>
====شخصیت بخشی====
شخصیت‌بخشی در مجموعه داستان «سه کتاب» به‌چشم می‌خورد، [[پیرزاد]] از آرایۀ تشخیص برای صحبت دربارۀ زندگی و هر آنچه حیات دارد استفاده کرده است و به‌جرئت می‌توان گفت در داستان‌های او همه‌‍چیز جاندار هستند، از درخت چنار «درگاهی پنجره» گرفته که توانایی حرف زدن دارد تا مورچه‌های داستان «ملخ‌ها» که اندازۀ آدم‌ها شدند و به مردم کمک می‌کنند.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
به عنوان نمونه:{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>باد دور درخت می‌چرخید و شکوفه‌ها انگار توی اتاق سَرَک می‌کشیدند.</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>درخت چنار چشم به آسمان دوخته بود و حوصلۀ حرف زدن نداشت.</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>از ملخ‌ها خبری نبود، گلوی رادیو پاره شد و مشت مشت سیم زرد و آبی و قرمز ریخت بیرون.</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>دو طرف کوچۀ باریک، دراز ردیف خانه‌ها انگار برای گرم شدن تنگ دل هم چسبیده بودند.</font><ref name="زیباشناسی"/>
====تشبیه====
در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»، در داستان «هسته‌های آلبالو» تشبیهات فراوانی به‌کاررفته است؛ زیرا ادموند که کودکی دوازده‌ساله است به تقاضای سنش، برای توصیف هر آنچه که دیده آن را تشبیه می‌کند.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
برای نمونه:{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>چه دلمه‌ای درست کرد! ریز و یکدست، مثل رج مروارید.</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>نگین گوشوارۀ آویزش، مثل دانۀ انار بود.</font>{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>مادرم انگار سوسکی را از خود براند، دست پدرم را پس می‌زد.</font>{{سخ}}
[[زویا پیرزاد]] با زیرکی برای توصیف ظاهر و اعمال شخصیت‌هایش از آرایۀ تشبیه بهره برده است.<ref name="زیباشناسی"/>
====مجاز مرسل====
در داستان‌های [[زویا پیرزاد]]، نمونه‌های فراوانی از علاقۀ کلیت و جزئیت وجود دارد و در واقع پیرزاد با ذکر جزء، ارادۀ کل می‌کند، یعنی قسمتی از شیئی یا عضوی را به‌جای کل موضوع به‌کار می‌گیرد و با ترکیباتی مثل موهای نقره‌ای، رگ‌های کبود، پوست چروکیده، پیری و سالخوردگی شخصیت‌هایش را بیان می‌کند.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
<font color=darkviolet>از خانۀ روبه‌رو دو مرد جوان، هیکل نحیف زنی را روی برانکارد بیرون می‌آورند و دانه‌های برفی که روی موهای نقره‌ای زن می‌ریزد.</font>{{سخ}}
در داستان «مثل بهار» از مجموعۀ «مثل همۀ عصرها»، ترکیب رگ‌های کبود و موهای یک دست سفید، اشاره به سالخوردگی و شکم برآمده، بارداربودن زن را نشان می‌دهند.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
نوع دیگری از مجاز در داستان‌های پیرزاد دیده می‌شود که آن علاقۀ حال و محل است. یعنی ذکر محل و ارادۀ حال است که در داستان «ملخ‌ها» به‌چشم می‌خورد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
<font color=darkviolet>کلاغ‌ها بالای سر شهر هراسان بال و پر زدند و مردم خوردند و چاق‌تر شدند.</font>{{سخ}}
نمونۀ دیگر علاقۀ عموم و خصوص (ذکر خاص و ارادۀ عام و یا برعکس) است که در داستان «گل‌های وسط آن روتختی» دیده می‌شود.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
<font color=darkviolet>روشنک! میهمان داریم، چای بیار.</font>{{سخ}}
نمونۀ دیگر، علاقۀ مضاف و مضاف‌الیه است، بدان معنا که مضاف به‌جای کل مضاف و مضاف‌الیه به‌کار می‌رود.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
<font color=darkviolet>یاد روزی افتاد که خبر عزیز خاتون را آوردند.(منظور خبر فوت عزیز خاتون است)</font><ref name="زیباشناسی"/>
====جابه‌جایی====
زبان محاوره در مجموعه داستان «سه کتاب» که [[زویا پیرزاد]] آن را برای غالب زبان کتاب برگزیده و شگرد جابه‌جایی اسم، فعل و صفت که می‌تواند در خدمت این انتخاب هوشمندانه محسوب شود با توجه‌ به اینکه زبان محاوره چندان به ارکان جمله توجهی ندارد از زیرکی یک نویسنده در امر نویسندگی است، چرا که جابه‌جایی‌های درست و منطقی به زیبایی‌های اثر کمک می‌کند و آن را در ذهن مخاطب ماندگار می‌سازد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
پیرزاد از نمونه‌های جابه‌جایی بسیار در مجموعه داستان سه کتاب بهره برده است تا اینگونه هنر نویسندگی خود را به‌ نمایش  بگذارد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
به عنوان مثال:{{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>برچسب کوچکی</font> روی هرکدام بود، با قیمت و سال ساختشان‌.(جابه‌جایی اسم){{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>اول بار</font> که حسن رفت، باور نکرد.(جابه‌جابی صفت){{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet>نشست</font> روی راحتی، رو به حیاط.(جابه‌جایی فعل){{سخ}}
{{بلی}}:<font color=darkviolet> آرزویی نداشتم</font>، جز دیدن خود پینه‌دوز.(جابه‌جایی فعل)<ref name="زیباشناسی"/>


[[پرونده:Shohrat.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زویا پیرزاد و سه کتاب'''</center>]]
====نوستالژی====
شهلا حائری و سمانه رودبار محمدی، نوستالژی را یکی از وجوه زیباشناسی در سه کتاب دانستند و در این باره بیان کردند: نوستالژی واژه یونانی و ترکیبی از دو واژۀ بازگشت و رنج ناشی از آرزوی بازگشت است، معنا و مفهوم آن در زبان فارسی، غربت و حس دلتنگی نسبت به گذشته است.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
[[زویا پیرزاد]] با بازگویی خاطرات شخصیت‌هایش، به گذشته‌شان نقب می‌زند ‌و احساسات‌شان را برملا می‌سازد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
در اکثر داستان‌های پیرزاد، شخصیت‌ها حسرت گذشته‌ای را می‌خورند که در آن احساس خوشبختی می‌کردند. داستان‌های «درگاهی پنجره»، «لکه»، «مگس» و «مثل بهار» از مجموعه داستان «مثل همهٔ عصرها»، نمونه‌ای از این حس دلتنگی برای گذشته و به‌خصوص دوران کودکی است.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
در داستان «طعم گس خرمالو» شخصیت اصلی داستان زنی است که زندگی‌اش در زمان گذشته سپری می‌شود و داستان پر است از خاطرات او و خانه‌ای که یادگار پدری مهربان و می‌توان گفت هویت خانم بر مکان‌هایی که خاطرات پدر را زنده نگاه می‌دارد، هک شده است.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
نوستالژی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» از سه کتاب، به اوج خود می‌رسد و ادموند در داستان «هسته‌های آلبالو»، دوران کودکی خود را به‌همراه همکلاسی مسلمانش، طاهره، به‌تصویر می‌کشد. در داستان «گوش ماهی‌ها» از ازدواج دخترش با یک پسر مسلمان می‌گوید و در داستان «بنفشه‌های سفید» از ازدواجش با مارتا.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
===کانون روایت===
انتخاب زاویهٔ دید در داستان «سه کتاب»  که شیوهٔ بینش و نگرش زنان را نشان می‌دهد با استفاده از زاویۀ دید اول شخص و راوی زن از صدادار شدن قشر بزرگی از جامعه خبر می‌دهد که تا پیش از این از رسانه‌ای برای صحبت از خواسته‌هایشان محروم بودند و اینک  پیرزاد با روایتی خطی و سرراست به آگاهی بخشی جامعه پرداخته است..<ref name="نورمگز" />{{سخ}}
راوی همۀ داستان‌ها زنان هستند و بازگویی روایت از زبان زنان از تاریخ و سیاست خبر می‌دهد که تا پیش از این به شکل‌های مختلفی به حاشیه رانده می‌شدند.<ref name="نورمگز">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1051227/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%84%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=نقد نشانه‌ها در لکه‌ها اثر زویا  پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
در مجموعه‌داستان «مثل همهٔ عصرها»، به جز چهار داستان <font color=darkviolet>(درگاهی پنجره، نیمکت روبه‌رو، زندگی دلخواه آقای ف و ملخ‌ها)</font/>، شخصیت چهارده داستان دیگر آن زن است و اکثر داستان‌ها به سوم شخص روایت می‌شود و کانون روایی صفر دارد، در این حالت راوی نسبت به بقیهٔ شخصیت‌های داستان، به تمام امور آگاهی دارد. «سه کتاب» با استفاده از راوی دانای کل، به ذهن شخصیّت‌های داستانش وارد می‌شود و همین مسئله گویای ویژگی بارز حسّ کنجکاوی مفرط زنان در داستان است.<ref name="زیباشناسی">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=197386|عنوان=بررسی وجوه زیباشناسی در مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
در این میان، تنها سه داستان <font color=darkviolet>(قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها و لنگه‌به‌لنگه‌ها)</font>، به اول شخص روایت شده که درواقع کل روایت در ذهن یک زن و بر محوری خاص شکل می‌گیرد.{{سخ}}
در مجموعهٔ داستان «طعم گس خرمالو» نیز، مسائل خانوادگی و روابط زن و شوهر با کانون روایی صفر و با زاویهٔ دید دانای کل روایت می‌شود. به‌جز داستان «سازدهنی» که کانون مرکزیت روایت مرد است، در بقیهٔ داستان‌ها مرکزیت داستان را زن‌ها تشکیل می‌دهند.{{سخ}}
فضای مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» کمی متفاوت است، در این مجموعه داستان، راوی از گذشته‌اش می‌گوید و کانون روایی صفر در فضای روایت حکم فرماست، زمان اصلی روایت حال است و در یادآوری کودکی راوی می‌گذرد، بدین ترتیب راوی اول شخص و مرد است و کانون مرکزی روایت نیز خود اوست، اما باید بیان کرد که دیدگاه زنان در داستان نیز به اندازه نگاه خود او بیان می‌شود.<ref name="سبک‌شناسی انتقادی">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=51899|عنوان=سبک‌شناسی انتقادی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک}}</ref>{{سخ}}
[[پرونده:mahfeldastan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برنامۀ آخرین نشست محفل تابستانی '''</center>]]
===نشست تابستانی محفل داستان===
کارگاه خوانش سه داستان از [[زویا پیرزاد]] در مجموعه داستان «سه کتاب»، با حضور محمد رضا گودرزی و هنرجویان و با بررسی مسائل اجتماعی و مشکلات زندگی افراد در محیط‌هایی چون مترو یا خانواده پرداخته شد، سپس داستان «لنگه‌به‌لنگه‌ها» از این مجموعه، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.<ref name="گودرزی" />{{سخ}}
محمدرضا گودرزی تسلط پیرزاد در  فرآیند نویسندگی در میان دیگر زنان نویسنده را علتی بر شهرت او دانست و اضافه کرد: اگر چه بسیار دیر نوشته‌های پیرزاد شناخته شد اما در همین چند سال هم، به‌خوبی اعتبار لازم را برای ماندگارشدن در عالم ادبیات ایران کسب کرده است.<ref name="گودرزی" />{{سخ}}
زبان ساده، نثر گویا و بدون زوائد و انتقال دقیق حس زنانگی باعث شد تا کمتر از یک سال پس از چاپ اولین رمانش با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم»، برای بار سیزدهم تجدید چاپ شود و در بازار نشر ایران کمتر کتابی یافت می‌شود که به این سرعت در میان خوانندگان گسترش یابد و در عین حال مورد تأیید و تشویق روشنفکران و نویسندگان نامی ایرانی واقع گردد.<ref name="گودرزی" />{{سخ}}
گودرزی اضافه کرد نکتۀ مهم دیگری که در نوشته‌های پیرزاد وجود دارد این است که زنان داستان‌های زویا پیرزاد در مجموعه داستان «سه کتاب» واقعی هستند.<ref name="گودرزی">{{یادکرد وب|نشانی=https://farhangsara.ir/tabid/4166/ArticleId/56621/--1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15-16-17-18-19-20-21-22-23-24-25-26-27-28-29-30-31-32-33-34-35-36-37-38-39-40-41-42-43-44-45-46-47-48.aspx|عنوان=زنان داستان‌های پیرزاد واقعی هستند}}</ref>
===گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»===
===گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»===
احمد گلی، سمیرا نظری و فرهاد محمدی در نشریۀ بهارستان سخن بیان کردند:
احمد گلی، سمیرا نظری و فرهاد محمدی در نشریۀ بهارستان سخن بیان کردند:
:بیان مسئلۀ سنت و مدرنیته در قالب داستان، حاکی از اهمیت بنیادین موضوع است که جامعه و فرهنگ درگیر آن هستند.{{سخ}}  
:بیان مسئلۀ سنت و مدرنیته در قالب داستان، حاکی از اهمیت بنیادین موضوع است که جامعه و فرهنگ درگیر آن هستند.<ref name="گذر از سنت" />{{سخ}}  
داستان «طعم گس خرمالو»، بازگو کنندۀ روایت گذر از سنت به مدرنیته است که در آن جریان برخورد «خانم»، شخصیت اصلی داستان، با دنیای جدید و چگونگی آشنایی او با پدیدۀ مدرنیته را نشان می‌دهد. چگونگی ورود او به دنیای مدرن نمایان‌گر درک کلی مردم جامعه از مدرنیته است؛ اینکه مردم جامعه مدرنیته را در چه سطحی درک کرده‌اند؟{{سخ}}
داستان «طعم گس خرمالو»، بازگو کنندۀ روایت گذر از سنت به مدرنیته است که در آن جریان برخورد «خانم»، شخصیت اصلی داستان، با دنیای جدید و چگونگی آشنایی او با پدیدۀ مدرنیته را نشان می‌دهد.<ref name="گذر از سنت" />{{سخ}}
چگونگی ورود او به دنیای مدرن نمایان‌گر درک کلی مردم جامعه از مدرنیته است؛ اینکه مردم جامعه مدرنیته را در چه سطحی درک کرده‌اند؟{{سخ}}
اصلاً دریافت آن‌ها از مدرنیته چگونه است؟{{سخ}}  
اصلاً دریافت آن‌ها از مدرنیته چگونه است؟{{سخ}}  
در داستان، با سه مرحلۀ مرتبط با موضوع سنت و مدرنیته روبه‌رو هستیم، نخست: برخورد سنت و مدرنیته که به سنت‌گریزی و تجددخواهی می‌انجامد؛ دوم:در مدرنیته و همگام با دستاوردها و یا مدهای مدرنیته به‌سربردن است؛ که در این مرحله است که فرد به بی‌هویتی و بحران شخصیتی دچار می‌شودو سوم: مرحلهٔ بازگشت به سنت و باورهای مذهبی است که به‌عنوان راه‌حل نجات فرداز پیامدهای مدرنیته است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://download.hiapcongress.ir/download/803676/html|عنوان=گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»}}</ref>
در داستان، با سه مرحلۀ مرتبط با موضوع سنت و مدرنیته روبه‌رو هستیم.{{سخ}}
 
نخست:'''برخورد سنت و مدرنیته که به سنت‌گریزی و تجددخواهی می‌انجامد.'''<ref name="گذر از سنت" />{{سخ}}
===ویژگی‌های اثر===
دوم: '''در مدرنیته و همگام با دست‌آوردها و یا مدهای مدرنیته به‌سربردن است.''' که در این مرحله است که فرد به بی‌هویتی و بحران شخصیتی دچار می‌شود.<ref name="گذر از سنت" />{{سخ}}
{{بلی}} داستان‌های «سه کتاب»، معمولاً بی‌زمان و مکانند و نویسنده در آن‌ها درگیر گذشتۀ آدم‌هایش نیست، گاهی هم که به گذشته پرداخته در حد توصیف گل و بلبل و کوچه باغ‌ها مانده، همین باعث شده تا شخصیت‌های داستان‌های «سه کتاب»، به‌خصوص در مجموعۀ اولش، آدم‌هایی تخت، بدون شناسنامه و در حد تیپ بمانند و می‌توان گفت مهم‌ترین کلید موفقیت در سه کتاب، طرح داستان‌هایی در فضا و زمانی است که اکثر خوانندگان از آن دور بوده‌اند.{{سخ}}
سوم: '''مرحلهٔ بازگشت به سنت و باورهای مذهبی است که به‌عنوان راه‌حل نجات فرد از پیامدهای مدرنیته است.'''<ref name="گذر از سنت">{{یادکرد وب|نشانی=http://download.hiapcongress.ir/download/803676/html|عنوان=گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»}}</ref>
{{بلی}} زمان داستان‌ها معمولاً مربوط به گذشته است، پیش از انقلاب و مکان‌های خانه‌های اعیانی یا اماکنی مربوط به قشری خاص که در واقع اکثریت مردم نگاهی کنجکاو به آن‌ها دارند، این به‌خودی‌ِخود امتیازی محسوب می‌شود برای هر اثر، اینکه بتواند فضاهایی جدید و ناشناخته ترسیم کند در ذهن خواننده!<ref name="نقد مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://journals.hsu.ac.ir/ltg/article-1-108-fa.pdf&ved=2ahUKEwj5tK_00tTkAhUQyqQKHQY0CxA4HhAWMAZ6BAgBEAE&usg=AOvVaw3rl6ZHdmXwUdQ5UEheJZ5w|عنوان= ویژگی‌های اثر زویا پیرزاد»}}</ref>
 
===برجستگی‌های اثر===
{{بلی}} نثر زویا پیرزاد در عین سادگی، فوق‌العاده تأثیرگذار است و قدرت مثال زدنی او را در کاوش و به‌تصویرکشیدن ذهن کاراکترهایش را نشان می‌دهد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1726-the-acrid-taste-of-persimmon|عنوان=ویژگی‌های اثر}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} مضامین زنانۀ در سه کتاب و زبان گفتاری که [[زویا پیرزاد]] آن را برای «سه کتاب» برگزیده است و روایت غیرخطی داستان‌ها، موجب تمایز این مجموعه داستان از دیگر مجموعه‌ها شده است تا درعین سادگی و روان بون، عاری از دنیای آرایه‌ها نباشد.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
{{بلی}}داستان‌های سه کتاب، زنانی واقعی دارد، از جنس همین زنانی که هر روز در خیابان‌های شهرمان می‌بینیم؛ نه ضعیف و ناتوانند و نه سرخوش و مست از قدرت، زنانی که مدام در حال تلاشند تا زندگی‌شان را آن گونه که می‌خواهند بسازند و البته هرازچندگاهی نیز طعنه‌ای می‌زند به زنانی که نقش سنتی زن در جامعۀ ایرانی را پذیرفته‌اند و به آن دلخوش کرده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5c1193498518_zoya_pirzad_p1.php/%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1|عنوان=زویا پیرزاد، داستان نویس معاصر}}</ref>{{سخ}}


[[پرونده:Lakeha.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' لکه‌ها و سه کتاب'''</center>]]
[[پرونده:Lakeha.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' لکه‌ها و نظام نمادها در سه کتاب'''</center>]]
===نظام نشانه‌ها و نمادها===
===نظام نشانه‌ها و نمادها===
سمیه رشیدی و الناز معتمدی از کارشناسان مطالعات فرهنگی، دربارل نظام نشانه‌ها در سه کتاب اینطور بیان کردند:
سمیه رشیدی و الناز معتمدی از کارشناسان مطالعات فرهنگی، دربارۀ نظام نشانه‌ها در سه کتاب گفتند:
:داستان «لکه‌ها»، با دید زنانه‌ای که در داستان به آن پرداخته شده است، شکل داستانی پررنگ‌تری را به‌خود گرفته و آن را از داستان‌های دیگر متمایز کرده است؛ زیرا [[زویا پیرزاد]] با استفادۀ آگاهانه از نمادها و نشانه‌ها در داستان خود، نوآووری قابل توجهی را در داستان ایجاد کرده است و هدف نوشتن آن را تنها ارائۀ الگویی واحد برای همۀ داستان‌های آن قرار نداده زیرا هر داستانی باتوجه‌ به چگونگی درهم‌بافته‌شدن نشانه‌های آن، الگویی منحصربه‌خود دارد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1051227/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%84%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=نقد نشانه‌ها در لکه‌ها اثر زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
داستان «لکه‌ها»، با دید زنانه‌ای که در داستان به آن پرداخته شده است، شکل داستانی پررنگ‌تری را به‌خود گرفته است زیرا [[زویا پیرزاد]] با استفادۀ آگاهانه از نمادها و نشانه‌ها در داستان خود، نوآووری قابل توجهی را در داستان ایجاد کرده است و هدف نوشتن آن را تنها ارائۀ الگویی واحد برای همۀ داستان‌های آن قرار نداده است زیرا هر داستانی با توجه‌ به چگونگی درهم‌بافته‌شدن نشانه‌های آن، الگویی منحصربه‌خود را دارد.<ref name="نورمگز" />{{سخ}}
عنوان خاص داستان و ارتباط درونی‌اش با متن، نخستین مسئله‌ای است که مخاطب با آن روبه‌رو می‌شود، داستان از شخصیت‌های متعدد و گوناگونی تشکیل شده، مادر لیلا، علی، لیلا و عمه که تازه از آمریکا برگشته و بعد هم رویا و حمید و همچنین فضاهای خارجی متعددی مثل رستوران، پارچه فروشی، خیابان که می‌توان گفت، زویا پیرزاد به‌خوبی از عهدۀ فضاسازی برای شخصیت‌هایش که همگی نام و گذشته‌ای مشخص دارند برآمده است‌.<ref name="نشانه و نماد">{{یادکرد وب|نشانی=http://lit.iaushk.ac.ir/article_518461_1aaeaaf71d48b89539466db0b0b010b3.pdf|عنوان=بررسی نمادها و نشانه‌ها در داستان لکه‌ها}}</ref>{{سخ}}
عنوان خاص داستان و ارتباط درونی‌اش با متن، نخستین مسئله‌ای است که مخاطب با آن روبه‌رو می‌شود و داستان از شخصیت‌های متعدد و گوناگونی تشکیل شده است: مادر لیلا، علی، لیلا و عمه که تازه از آمریکا برگشته و بعد هم رویا و حمید و همچنین فضاهای خارجی متعددی مثل رستوران، پارچه فروشی، خیابان که پیرزاد به‌خوبی از عهدۀ فضاسازی برای شخصیت‌هایش که همگی نام و گذشته‌ای مشخص دارند برآمده است‌.<ref name="نشانه و نماد">{{یادکرد وب|نشانی=http://lit.iaushk.ac.ir/article_518461_1aaeaaf71d48b89539466db0b0b010b3.pdf|عنوان=بررسی نمادها و نشانه‌ها در داستان لکه‌ها}}</ref>{{سخ}}
گسترهٔ نشانه‌ها در این داستان بسیار وسیع است که این گستردگی نماد را در کم‌تر داستان کوتاه ایرانی می‌توان دید.<ref name="نشانه و نماد"/> معتمدی بیان کرد: نماد اولی که در داستان وجود دارد لکه‌هاست، همان عنوان و مضمون اصلی داستان است که حکم مهم‌ترین نماد را به خود گرفته است و نماد بعدی که در ساختار و بطن داستان ریشه دوانده، درخت چناری است که حکم زندگی دارد.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
گسترهٔ نشانه‌ها در این داستان بسیار وسیع است که این گستردگی نماد را در کم‌تر داستان کوتاه ایرانی می‌توان دید.<ref name="نشانه و نماد"/> معتمدی بیان کرد: نماد اولی که در داستان وجود دارد لکه‌هاست، همان عنوان و مضمون اصلی داستان است که حکم مهم‌ترین نماد را به خود گرفته است و نماد بعدی که در ساختار و بطن داستان ریشه دوانده است، درخت چناری است که حکم زندگی دارد.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
عنوان داستان و مضمون اصلی آن، نماد است و مواجهٔ خوانندهٔ کنجکاو با مضمونی نمادین که هر چه جلوتر می‌رود بیش‌تر و بیش‌تر با آن درگیر می‌شود و داستان در بستر لکه‌ها شرح داده می‌شود تا خواننده همپای قهرمانان داستان درگیر لکه‌هایی شود که ناشی از پستی و بلندی‌های زندگی است و شاید بتوان گفت قهرمان اصلی داستان همین لکه‌هایی است که داستان را می‌سازند و اوج می‌گیرند و فرود می‌آیند و ناگاه ناپدید می‌شوند و با پنهان و پیدا شدنشان طرح داستان را می‌سازند، لکه‌ها در این مجموعه داستان نمادی از مشکلات زندگی زوج‌هاست.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
عنوان داستان و مضمون اصلی آن، نماد است و مواجهٔ خوانندهٔ کنجکاو با مضمونی نمادین که هر چه جلوتر می‌رود بیشتر و بیشتر با آن درگیر می‌شود و داستان در بستر لکه‌ها شرح داده می‌شود تا خواننده همپای قهرمانان داستان درگیر لکه‌هایی شود که ناشی از پستی و بلندی‌های زندگی است و شاید بتوان گفت قهرمان اصلی داستان همین لکه‌هایی هستند که داستان را می‌سازند و اوج می‌گیرند و فرود می‌آیند و ناگاه ناپدید می‌شوند و با پنهان و پیدا شدنشان طرح داستان را می‌سازند، لکه‌ها در این مجموعه داستان نمادی از مشکلات زندگی زوج‌هاست.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
به گفتۀ معتمدی: شخصیت رازآلود بانو (ح.م) در این داستان نمادین است که ناگهانی وارد زندگی لیلا شده در حکم راهنمای لیلا در داستان حضوری فعال می‌گیرد و بدون اینکه مدام از او بخوانیم حضورش در داستان فراگیر می‌شود.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
به گفتۀ معتمدی: شخصیت رازآلود بانو (ح.م) در این داستان نمادین است که ناگهانی وارد زندگی لیلا شده در حکم راهنمای لیلا در داستان حضوری فعال می‌گیرد و بدون اینکه مدام از او بخوانیم حضورش در داستان فراگیر می‌شود.<ref name="نشانه و نماد"/>{{سخ}}
آنچه بیش از همه در این داستان اهمیت دارد شیوهٔ به‌کارگیری نمادهاست که باید در خدمت متن باشند و سه کتاب به موفقیت بسیاری در این زمینه رسیده است.<ref name="نشانه و نماد"/>}}
آنچه بیش از همه در این داستان اهمیت دارد شیوهٔ به‌کارگیری نمادهاست که باید در خدمت متن باشند و سه کتاب به موفقیت بسیاری در این زمینه رسیده است.<ref name="نشانه و نماد"/>
[[پرونده: Screenshot1.png|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند'''</center>]]
[[پرونده:Zan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زنان و زویا پیرزاد'''</center>]]
===وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند===
===استقلال شخصیتی زنان در مجموعه داستان «سه کتاب»===
قاسم سالاری و فروزان نجفی در بررسی آثار پیرزاد بیان کردند: در داستان‌های سه کتاب دو گونه از زنان مستقل وجود دارند: نخست زنانی که در داستان، شخصیتی مستقل دارند و دوم، زنانی که استقلال خود را در سایۀ سرمایۀ اقتصادی می‌دانند.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در مجموعه داستان سه کتاب، مادربزرگ عالیه و مادر عالیه در داستان «مگس» از زنان مستقل هستند.<ref name="زنان" />{{سخ}}
مادر عالیه بعد از خسته‌شدن از زندگی در آپارتمان، به شهری ساحلی می‌رود و می‌گوید: می‌خواهم آنجا زندگی کنم.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در داستان «خانم ف زن خوشبختی است» استقلال شخصیتی و اقتصادی در دو شخصیت خانم ف و خانم تقی زادگان، رئیس بانک، دیده می‌شود که ضمن تاکید بر حمایت اعضای خانواده، کارهای داخل و بیرون خانه را نیز انجام می‌دهند.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در داستان «زندگی دلخواه آقای ف»، خانم ف با فروش بافتنی‌ها و استخدام شدن دو دخترش، فرزانه و فتانه در یک اداره، به استقلال اقتصادی می‌رسند.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در داستان «مثل همۀ عصرها» زنی پرستار، بدون آنکه حمایت مردی را در کنار خود داشته باشد، زندگی خود و دخترش را می‌گذراند، حتی ترانه در داستان «پرلاشز» زنی مستقل است که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و با خودباوری‌های تمام، آقای نقوی را به‌خاطر برخی رفتارهایش رها می‌کند و با بی‌توجهی به سنت‌ها، خود به خواستگاری مراد می‌رود.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در داستان «لکه‌ها»، لیلا بعداز طلاق به یاری دوستش، رویا، آموزش فن لکه‌گیری راه می‌اندازد و با این کار به استقلال مالی می‌رسد و در داستان کوتاه «آپارتمان»، مهناز، از فرامرز که خواهان زنی سنتی است جدا می‌شود و کارهایی که قبل انجام می‌داد را ادامه می‌دهد.<ref name="زنان" />{{سخ}}
در داستان «یک روز مانده به عید پاک»، مادر ادموند زنی است که کارهای خانه را از روی تفنن و به‌اجبار انجام می‌دهد و در زیر زمین خانه، دور از چشم همه به کارهای شخصی‌اش می‌پردازد.<ref name="زنان">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=2&cad=rja&uact=8&ved=2ahUKEwjh-IuT07vkAhW0tHEKHeBrDZoQFjABegQIAhAC&url=http%3A%2F%2Fwww.anjomanfarsi.ir%2Fpdf%2Fpa7%2F3%2F1087.pdf&usg=AOvVaw00fNcz3eMnEvICeWBjYrZc|عنوان=بررسی مشکلات زنان در آثار رویا پیرزاد}}</ref>
 
===در بوتۀ نقد و بررسی===
[[پرونده: Screenshot1.png|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نظر مطبوعات فرانسوی '''</center>]]
====وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند====
فیگارو:{{سخ}}
فیگارو:{{سخ}}
:فوق‌العاده{{سخ}}
:فوق‌العاده{{سخ}}
خط ۱۶۶: خط ۲۱۰:
:ومی‌گوید از ابدیت در حال گذر...<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/Book/79331/%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2|عنوان=وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند}}</ref>
:ومی‌گوید از ابدیت در حال گذر...<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/Book/79331/%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2|عنوان=وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند}}</ref>


===پونه براتی و نقد «مثل همۀ عصرها»===
====پونه براتی و نقد «مثل همۀ عصرها»====
* احتیاط‌های پیرزاد در قصه‌پردازی، خواننده را خسته و آزرده می‌کند. در مجموعهٔ «مثل همهٔ عصرها» با فضاسازی چندان قوی و واقعی مواجه نیستیم و خالق اثر چندان نگاه سمبلیک و استعاری به اشیا ندارد. از سوی دیگر زنان این مجموعه، به گربه‌هایی می‌مانند که خوابیدن جلوی گرمای شومینه را به ماجراجویی در خیابان‌های شلوغ ترجیح می‌دهند.<ref name="نقد اول"/>
* احتیاط‌های پیرزاد در قصه‌پردازی، خواننده را خسته و آزرده می‌کند. در مجموعهٔ «مثل همهٔ عصرها» با فضاسازی چندان قوی و واقعی مواجه نیستیم و خالق اثر چندان نگاه سمبلیک و استعاری به اشیا ندارد. از سوی دیگر زنان این مجموعه، به گربه‌هایی می‌مانند که خوابیدن جلوی گرمای شومینه را به ماجراجویی در خیابان‌های شلوغ ترجیح می‌دهند.<ref name="نقد اول"/>
* «خرگوش و گوجه‌فرنگی» کشش آن را دارد که آغاز خوبی برای مجموعه‌داستان باشد، آن‌هم مجموعه‌ای که در داستان‌های بعدی، مدام زنانی را مطرح می‌کند که ناظران خاموش دنیا شدند. اما این نشانه آن‌قدر در تمام داستان تکرار می‌شود که نه‌تنها ذهن خواننده را خسته می‌کند؛ بلکه مانع همدلی خواننده با زنان داستان می‌شود.<ref name="مثل همۀ عصرها"/>
* «خرگوش و گوجه‌فرنگی» کشش آن را دارد که آغاز خوبی برای داستان باشد، آن‌ هم مجموعه‌ای که در داستان‌های بعدی مدام زنانی را مطرح می‌کند که ناظران خاموش دنیا شدند. اما این نشانه آنقدر در تمام داستان تکرار می‌شود که نه‌تنها ذهن خواننده را خسته می‌کند بلکه مانع همدلی خواننده با زنان داستان می‌شود.<ref name="مثل همۀ عصرها"/>
* «یک جفت جوراب» که با نماد مکرر پنجره آغاز می‌شود، زن قصه تصمیم می‌گیرد که از خانه بیرون رود؛ اما حادثه‌ای منجر به پناه‌دادن یک فراری به زیرزمین خانه‌اش می‌شود.<ref name="نقد اول"/> این قصه با عاملی حادثه‌ساز، فضای داستان را به‌پیش می‌برد و لحظات اضطراب و نگرانی‌ها را خیلی خوب به‌تصویر می‌کشد؛ اما این هیجانات خیلی ناگهانی پیش می‌روند و زن داستان بازهم به‌جای همیشگی‌اش برمی‌گردد.
* «یک جفت جوراب» که با نماد مکرر پنجره آغاز می‌شود، زن قصه تصمیم می‌گیرد که از خانه بیرون رود اما حادثه‌ای منجر به پناه‌دادن یک فراری به زیرزمین خانه‌اش می‌شود.<ref name="نقد اول"/> این قصه با عاملی حادثه‌ساز، فضای داستان را به‌پیش می‌برد و لحظات اضطراب و نگرانی‌ها را خیلی خوب به‌تصویر می‌کشد اما این هیجانات خیلی ناگهانی پیش می‌روند و زن داستان باز هم به‌جای همیشگی‌اش برمی‌گردد.<ref name="نقد اول"/>
* «لکه» همان قصۀ مکرر ظلم به زنان و زیاده‌گویی را پیش می‌برد با ترس از اینکه نکند خواننده شیرفهم نشود. نمونه‌ای از صفحه۱۹:{{سخ}}
* «لکه» همان قصۀ مکرر ظلم به زنان و زیاده‌گویی را پیش می‌برد با ترس از اینکه نکند خواننده شیرفهم نشود. نمونه‌ای از صفحه۱۹:{{سخ}}
<font color=darkviolet> صدای گریه می‌آمد، معصومه، خواهر محمد بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد.</font>
<font color=darkviolet> صدای گریه می‌آمد، معصومه، خواهر محمد، بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد.</font>
* «نیمکت روبه‌رو» باآنکه سوژه‌‌اش نسبتاً جدید است، در پرداخت شخصیت‌ها ضعف دارد. در صفحه۲۵،
* «نیمکت روبه‌رو» باآنکه سوژه‌‌اش نسبتاً جدید است، در پرداخت شخصیت‌ها ضعف دارد.{{سخ}} <font color=darkviolet>«مادر عاشق کیسه‌های پلاستیکی بود...»</font> ص:۲۵.
<font color=darkviolet>«مادر عاشق کیسه‌های پلاستیکی بود...»</font> نماد چه شخصیتی است؟
* از داستان «یک زندگی» به بعد، زن مقابل پنجره، به‌قدری تکراری می‌شود که حوصلۀ خواننده را سرمی‌برد، ماجرا‌هایی کسل‌کننده که راحت می‌توان آن‌ها را حدس زد.{{سخ}}
* از داستان «یک زندگی» به بعد، زن مقابل پنجره، به‌قدری تکراری می‌شود که حوصلۀ خواننده را سرمی‌برد، ماجرا‌هایی کسل‌کننده که راحت می‌توان حدس زد.{{سخ}}
* «خانم ف زن خوشبختی است»، زندگیِ زنی است که هر بار برای خودش چیزی می‌خرد و از فروشنده می‌خواهد آن را در کادو بپیچد. این اشارهٔ ضمنی که خیلی زیبا در داستان جاافتاده است، از صحنه‌های درخشان داستان است و بدون‌ آنکه مستقیماً به‌سمتی نشانه رود، وجهی از شخصیت داستان را روشن می‌کند.<ref name="نقد اول"/>
* «خانم ف زن خوشبختی است»، زندگیِ زنی است که هر بار برای خودش چیزی می‌خرد و از فروشنده می‌خواهد آن را در کادو بپیچد. این اشارهٔ ضمنی که خیلی زیبا در داستان جاافتاده، از صحنه‌های درخشان داستان است و بدون‌آنکه مستقیماً به‌سمتی نشانه رود، وجهی از شخصیت داستان را روشن می‌کند.<ref name="نقد اول"/>
* «ملخ‌ها» زیباترین داستان این مجموعه، به‌زبان طنز نوشته است و در آن نه از نماد تکراری صندلی و پنجره خبری است، نه از مویه‌های زنانه. پیرزاد در این داستان نشان می‌دهد که چهره‌ای طناز و سر به‌ هوا هم دارد که خوب از پس نوشتن برمی‌آید.<ref name="نقد اول"/>
* «ملخ‌ها» زیباترین داستان این مجموعه، به‌زبان طنز نوشته است و در آن نه از نماد تکراری صندلی و پنجره خبری است، نه از مویه‌های زنانه. پیرزاد در این داستان نشان می‌دهد که چهره‌ای طناز و سربه‌هوا هم دارد و خوب از پس نوشتن برمی‌آید.<ref name="نقد اول"/>
* «لنگه‌به‌لنگه‌ها» آخرین داستان این مجموعه، خیال خواننده را راحت می‌کند. زنان پیرزاد بالاخره تصمیم گرفتند کمی شیطنت کنند و دیگران را به بازی بگیرند.<ref name="نقد اول"/>{{سخ}}
* «لنگه‌به‌لنگه‌ها» آخرین داستان این مجموعه، خیال خواننده را راحت می‌کند. زنان پیرزاد بالاخره تصمیم گرفتند کمی شیطنت کنند و دیگران را به بازی بگیرند.<ref name="نقد اول"/>{{سخ}}
===کیارنگ علایی و نقد دو داستان از «مثل همۀ عصرها»===
====کیارنگ علایی و نقد دو داستان====
:مطالعهٔ داستان‌های مينی‌مال از جمله «خرگوش و گوجه‌‌فرنگی» و «زندگی»، باورپذيری طرح یک اتفاق روزمره و پيش‌افتاده در داستان است و اين نوع نوشتن، حكايت از اسارت انسان‌ها در عصر حاضر در چنگال زندگی است.{{سخ}}
:مطالعهٔ داستان‌های مينی‌مال از جمله «خرگوش و گوجه‌‌فرنگی» و «زندگی»، باورپذيری طرح یک اتفاق روزمره و پيش‌افتاده در داستان است و اين نوع نوشتن، حكايت از اسارت انسان‌ها در عصر حاضر در چنگال زندگی است.<ref name="کیاعلایی و نقد" />{{سخ}}
داستان «خرگوش و گوجه‌فرنگی»، روايت زنی است كه دغدغه‌های روزمرهٔ زندگی مانع از پرداختن او به علايقش از جمله داستان‌نویسی می‌شود، طرح قصه بسيار آرام است و ديواری بين زن و مرد حايل نمی‌شودو شخصيت‌های مرد در داستان‌های پيرزاد با نجابت خاصی پرداخته می‌شوند.{{سخ}}
داستان «خرگوش و گوجه‌فرنگی»، روايت زنی است كه دغدغه‌های روزمرهٔ زندگی مانع از پرداختن او به علايقش از جمله داستان‌نویسی می‌شود. طرح قصه بسيار آرام است و ديواری بين زن و مرد حايل نمی‌شود و شخصيت‌های مرد در داستان‌های پيرزاد با نجابت خاصی پرداخته می‌شوند.<ref name="کیاعلایی و نقد" />{{سخ}}
نشانه و معنا در داستان «درگاهی پنجره»، حضور پررنگی دارند و يكی از بارزترين رئوس اين قصه تشبيه كردن خود به اجسام است، زاويهٔ ديد در ابتدا الهی‌گونه است و راوی خودش را نسبت به اتفاقات مشرف می‌داند.{{سخ}}
نشانه و معنا در داستان «درگاهی پنجره»، حضور پررنگی دارند و يكی از بارزترين رئوس اين قصه تشبيه كردن خود به اجسام است، زاويهٔ ديد در ابتدا الهی‌گونه است و راوی خودش را نسبت به اتفاقات مشرف می‌داند.<ref name="کیاعلایی و نقد" />{{سخ}}
آستانهٔ داستان توصيف مکان‌هاست و در همين توصيفات بنای قصه نهاده می‌شود و نگاه طبيعت برای پيرزاد در اين داستان قابل ستايش است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/8502-19923/|عنوان=از هیچ، داستان می‌توان نوشت!}}</ref>}}
آستانهٔ داستان توصيف مکان‌هاست و در همين توصيفات بنای قصه نهاده می‌شود و نگاه طبيعت برای پيرزاد در اين داستان قابل ستايش است.<ref name="کیاعلایی و نقد">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/8502-19923/|عنوان=از هیچ، داستان می‌توان نوشت!}}</ref>
[[پرونده:Jomleseketab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برشی از طعم گس خرمالو در سه کتاب '''</center>]]
[[پرونده:Jomleseketab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برشی از طعم گس خرمالو در سه کتاب '''</center>]]
=== سهیلا فرهنگی و نقد مجموعه داستان طعم گس خرمالو===
 
*داستان‌های مجموعۀ «طعم گس خرمالو»، روایت‌های گوناگونی از يک اعتراض اسـت؛ اعتراض به وضعيتی كه نه‌تنها بـرای نويسنده، بلكه بـرای مخاطـب نازک دل او نيـز آزاردهندهاست، اين مجموعه، زندگی زنانی را به‌تصوير می‌كشد كه از وضـعيت موجـود راضی نيستند و در عين حال تسليم نمی‌شوند و منفعل عمل نمی‌كنند و در مقايسه با نسل گذشتۀ خود، پوياتر و شجاعانه‌تر رفتار می‌كنند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://elmnet.ir/article/20680826-11942/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%86%D8%B5%D8%B1-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%B4-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%DA%AF%D8%B3-%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=کارکرد عنصر شخصیت در طعم گس خرمالو}}</ref><ref name="نقد گس"/>
==== سهیلا فرهنگی و نقد «طعم گس خرمالو»====
*داستان «لکه‌ها»  با انسجام چندانی در داستان‌های آن وجود دارد از یک زندگی ناموفق می‌گوید که اساس آن احساسات است و دید انتقادی زویا پیرزاد و روی کاغذآوردن تباهی و ناروایی‌های اجتماعی نشان از عدم وابستگی داستان به یک ایدولوژی خاص می‌باشد.<ref name="نقد گس"/>{{سخ}}
*داستان‌های مجموعۀ «طعم گس خرمالو»، روایت‌های گوناگونی از اعتراضی مشترک اسـت؛ اعتراض به وضعيتی كه نه‌تنها بـرای نويسنده، بلكه بـرای مخاطـب نازک دل او نيـز آزاردهنده است، اين مجموعه، زندگی زنانی را به‌تصوير می‌كشد كه از وضـعيت موجـود راضی نيستند و در عين حال تسليم نمی‌شوند و منفعل عمل نمی‌كنند و در مقايسه با نسل گذشتۀ خود، پوياتر و شجاعانه‌تر رفتار می‌كنند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://elmnet.ir/article/20680826-11942/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%86%D8%B5%D8%B1-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%B4-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%DA%AF%D8%B3-%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF|عنوان=کارکرد عنصر شخصیت در طعم گس خرمالو}}</ref><ref name="نقد گس">{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/download/338562|عنوان=خوانش رمزگان‌های اجتماعی در طعم گس خرمالو}}</ref>
نقطۀ اوج داستان در تصمیم جدایی از شریکی نالایق شکل می‌گیرد و در مقابل عشق و عاطفه را در مقام نقطۀ ضعفی برای داستان می‌داند. به گفتۀ اصلانی دیالوگ در داستان «لکه‎‌ها» در فضاسازی نقش موثری داشته است درحالی که فضاسازی نیز به مدد دیالوگ آمده تا گفت‌وگوهای داستان بیشترین تاثیر را روی خواننده بگذارند.<ref name="نقد گس"/><ref name="پاره‌پاره">{{یادکرد وب|نشانی=http://aslani.gpersia.com/sakhtarhayemovazi|عنوان=ساختارهای موازی و پاره‌پاره در مجموعه داستان طعم گس خرمالو}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/40|عنوان=بررسی داستان لکه‌ها از زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
*داستان «لکه‌ها»  با انسجام چندانی که در داستان‌های آن وجود دارد از یک زندگی ناموفق می‌گوید که اساس آن بر پایۀ احساسات شکل گرفته است و روی کاغذآوردن تباهی و ناروایی‌های اجتماعی به همره دید انتقادی زویا پیرزاد نشان از عدم وابستگی داستان به یک ایدولوژی خاص می‌باشد.<ref name="نقد گس" />{{سخ}}
*داستان «آپارتمان»  با دو روند موازی و هم‌سو<ref name="پاره‌پاره" /> به پیش می‌رود تا تفاوت دیدگاه رن و مرد داستان رفته‌رفته روند ادامۀ زندگی را به چالش بکشد و درنهایت ساز جدایی نواخته شود.<ref name="نقد گس"/>{{سخ}}
نقطۀ اوج داستان در تصمیم جدایی از شریکی نالایق شکل می‌گیرد و نویسنده عشق و عاطفه را در مقام نقطۀ ضعفی برای داستان می‌داند. به گفتۀ اصلانی دیالوگ در داستان «لکه‎‌ها» در فضاسازی نقش موثری داشته است درحالی که این فضاسازی نیز به مدد دیالوگ آمده است تا گفت‌وگوهای داستان بیشترین تاثیر را روی خواننده بگذارند.<ref name="نقد گس" /><ref name="پاره‌پاره">{{یادکرد وب|نشانی=http://aslani.gpersia.com/sakhtarhayemovazi|عنوان=ساختارهای موازی و پاره‌پاره در مجموعه داستان طعم گس خرمالو}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ketabdarkhaneh2.blogfa.com/post/40|عنوان=بررسی داستان لکه‌ها از زویا پیرزاد}}</ref>{{سخ}}
*پررنگ شدن استقلال زنان در داستان «پرلاشز» از عواملی است که به گفتۀ اصلانی ساختاری یگانه را برای این مجموعه داستان ایجاد کرده است و از آشنایی می‌گوید که در جریان آن ترانه مشترکان فراوانی را با مراد می‌یابد و در مقابل خودش را با زندگی گذشته‌اش بیگانه می‌پندارد.<ref name="نقد گس"/>{{سخ}}
*داستان «آپارتمان»  با دو روند موازی و هم‌سو<ref name="پاره‌پاره" /> به پیش می‌رود تا تفاوت دیدگاه زن و مرد در داستان رفته‌رفته روند ادامۀ زندگی را به چالش بکشد و درنهایت ساز جدایی نواخته شود.<ref name="نقد گس" />{{سخ}}
* «ساز دهنی» با داستانی بدون انسجام میان مجموعه‌های آن، جریانی ایستا است و از تصمیمی می‌گوید که بوی اجبار می‌دهد تا برای خوشایندی همسر، شخصیت اصلی داستان مجبور شود سهمش را بفروشد و راهی آمریکا شود.<ref name="نقد گس"/>{{سخ}}
*پررنگ شدن استقلال زنان در داستان «پرلاشز» از عواملی است که به گفتۀ اصلانی ساختاری یگانه را برای این مجموعه ایجاد کرده است و از دیداری می‌گوید که در جریان آن ترانه مشترکان فراوانی را با مراد می‌یابد و در مقابل خودش را با زندگی گذشته‌اش بیگانه می‌پندارد.<ref name="نقد گس" />{{سخ}}
*در آخرین  داستان از این مجموعه حکایتی از یک زندگی است، كه هرچند در برهه‌هایی از زمان کال و گس مانده، می‌تواند به شيرينی بیانجامد و در نهايت همانی شود كه زن داستان می‌خواهد.<ref name="نقد گس"/>{{سخ}}
* «ساز دهنی» با داستانی بدون انسجام، جریانی ایستا دارد و از تصمیمی می‌گوید که بوی اجبار می‌دهد تا برای خوشایندی همسر، شخصیت اصلی داستان مجبور شود تا سهمش را بفروشد و راهی آمریکا شود.<ref name="نقد گس" />{{سخ}}  
===نقد مجموعه داستان یک روز مانده به عید پاک===
*آخرین  داستان از این مجموعه حکایتی از یک زندگی است، كه هرچند در برهه‌هایی از زمان کال و گس مانده است می‌تواند به شيرينی بیانجامد و در نهايت همانی شود كه زن داستان می‌خواهد.<ref name="نقد گس" />{{سخ}}
 
====نقد مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»====
روبرت صفاریان:
روبرت صفاریان:
:نگاه از درون در نوشتار پیرزاد جامعه‌ای را توصیف می‌کند که آشنا با آن است و از نمایان شدن موضوعی می‌گوید که با ایجاز و استادی پیرزاد محتوای داستان‌های این مجموعه را به خود اختصاص داده است.<ref name="نقد سوم">{{یادکرد وب|نشانی=https://robertsafarian.com/?p=225|عنوان=معضل رفتار تعصب آمیز نسبت به ازدواج مختلط}}</ref>{{سخ}}
:نگاه از درون در نوشتار پیرزاد جامعه‌ای را توصیف می‌کند که آشنا با آن است و از نمایان‌شدن موضوعی می‌گوید که با ایجاز و استادی پیرزاد محتوای داستان‌های این مجموعه را به خود اختصاص داده است.<ref name="نقد سوم">{{یادکرد وب|نشانی=https://robertsafarian.com/?p=225|عنوان=معضل رفتار تعصب آمیز نسبت به ازدواج مختلط}}</ref>{{سخ}}
موضوع ستم بر زنان که نخستین بار در مناسبات پدر و مادر ادموند تجلی می‌یابد مهم‌ترین تمی است که نشان از موضوع اصلی داستان دارد.<ref name="نقد سوم"/>{{سخ}}
موضوع ستم بر زنان که نخستین بار در مناسبات پدر و مادر ادموند تجلی می‌یابد مهم‌ترین تمی است که نشان از موضوع اصلی داستان دارد.<ref name="نقد سوم"/>{{سخ}}
داستان شمایی کلی از زندگی ادموند است و بیشتر بیان احساسات مردی است که سه دوره از زندگی‌اش شکل داستانی به خود گرفته است. وجه مشترکی که در هر سه فصل داستان‌های این مجموعه برجسته شده است روزهایی است که یک روز مانده به عید پاک  نام دارند واز ورودی ناگهانی به کودکی ادموند آغاز می‌شود تا در پایان با تنهایی او پایان پذیزد.<ref name="نقد سوم"/>{{سخ}}
داستان شمایی کلی از زندگی ادموند است و بیشتر بیان احساسات مردی است که سه دوره از زندگی‌اش شکل داستانی به خود گرفته است. وجه مشترکی که در هر سه فصل داستان‌های این مجموعه برجسته شده است روزهایی است که یک روز مانده به عید پاک  نام دارند و از ورودی ناگهانی به کودکی ادموند آغاز می‌شود تا در پایان با تنهایی او پایان پذیزد.<ref name="نقد سوم"/>{{سخ}}
*کتاب «یک روز مانده به عید پاک» یاددآور داستانی تأثیرگذار دربارۀ اشتباهات، و شکوه انسان بودن است و رمان «شوهر آهو خانم» را به یاد مخاطبان علاقه‌مند می‌آورد.<ref name="عید پاک"/>
*کتاب «یک روز مانده به عید پاک» یادآور داستانی تأثیرگذار دربارۀ اشتباهات و شکوه انسان بودن است و رمان «شوهر آهو خانم» را به یاد مخاطبان علاقه‌مند می‌آورد.<ref name="عید پاک"/>


[[پرونده:nevisandekhani.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برنامۀ نویسنده‌خوانی با نقد سه کتاب '''</center>]]
[[پرونده:nevisandekhani.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برنامۀ نویسنده‌خوانی با نقد سه کتاب '''</center>]]
===لیلی سلطانی و سه کتاب در برنامۀ نویسنده‌خوانی===
لیلی سلطانی با بیان اینکه پیرزاد، متناسب با عصر زندگی و وضعیت جامعه، قلمی بسیار قوی داشته است، بیان کرد: این رمان‌نویس ارمنی با هنجارشکنی و نوشتن از دنیای زنان در آن دوران، توانست زنان را مطرح کند و همچنین توصیف‌هایی زیبا در فضا و مکان و شخصیت‌ها داشته باشد و به‌خوبی احساسات زنانه را نشان دهد.{{سخ}}
<ref name="نویسنده‌خوانی">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hamrahanekhabar.com/news/95175/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان=نقد و بررسی سه کتاب در برنامۀ نویسنده‌خوانی در یزد}}</ref>}}
[[پرونده:mahfeldastan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برنامۀ آخرین نشست محفل تابستانی '''</center>]]
===نشست تابستانی محفل داستان===
{{گفتاورد تزیینی|کارگاه خوانش سه داستان از [[زویا پیرزاد]] در مجموعه داستان «سه کتاب»، با حضور محمد رضا گودرزی و هنرجویان و با بررسی مسائل اجتماعی و مشکلات زندگی افراد در محیط‌هایی چون مترو یا خانواده پرداخته شد، سپس داستان «لنگه‌به‌لنگه‌ها» از این مجموعه، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.{{سخ}}
محمدرضا گودرزی تسلط پیرزاد در  فرآیند نویسندگی در میان دیگر زنان نویسنده را علتی بر شهرت او دانست و اضافه کرد: اگر چه بسیار دیر نوشته‌های پیرزاد شناخته شد اما در همین چند سال هم،به‌خوبی اعتبار لازم را برای ماندگار شدن در عالم ادبیات ایران کسب کرده است.{{سخ}}
زبان ساده، نثر گویا و بدون زوائد و انتقال دقیق حس زنانگی باعث شد تا کم‌تر از یک سال پس از چاپ اولین رمانش با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم»، برای بار سیزدهم تجدید چاپ شود و در بازار نشر ایران کمتر کتابی یافت می‌شود که به این سرعت در میان خوانندگان گسترش یابد و در عین حال مورد تأیید و تشویق روشنفکران و نویسندگان نامی ایرانی واقع گردد.{{سخ}}
گودرزی اضافه کرد نکتۀ مهم دیگری که در نوشته‌های پیرزاد وجود دارد این است که زنان داستان‌های زویا پیرزاد در مجموعه داستان «سه کتاب» واقعی هستند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://farhangsara.ir/tabid/4166/ArticleId/56621/--1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15-16-17-18-19-20-21-22-23-24-25-26-27-28-29-30-31-32-33-34-35-36-37-38-39-40-41-42-43-44-45-46-47-48.aspx|عنوان=زنان داستان‌های پیرزاد واقعی هستند}}</ref>}}


===پیرزاد، شخصیت مرد را نمی‌شناسد!===
===لیلی سلطانی و سه کتاب===
«لیلی سلطانی» مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علم و هنر:
لیلی سلطانی با بیان اینکه پیرزاد متناسب با عصر زندگی و وضعیت جامعه، قلمی بسیار قوی داشته است، بیان کرد: این رمان‌نویس ارمنی با هنجارشکنی و نوشتن از دنیای زنان در آن دوران، توانست زنان را مطرح کند و همچنین توصیف‌هایی زیبا در فضا و مکان و شخصیت‌ها داشته باشد و به‌خوبی احساسات زنانه را نشان دهد.<ref name="نویسنده‌خوانی">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hamrahanekhabar.com/news/95175/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان=نقد و بررسی سه کتاب در برنامۀ نویسنده‌خوانی در یزد}}</ref>
:این بانوی نویسنده در سه کتاب، شخصیت‌های زن را به‌خوبی نگاشته؛ ولی در پردازش شخصیت مرد، تبحر زیادی نداشته است.<ref name="نویسنده‌خوانی"/>
===اصلانی:طعم گس خرمالو نقل واقعه نیست!===
===اصلانی:طعم گس خرمالو نقل واقعه نیست!===
:«طعم گس خرمالو» سطحی مسطح دارد که در آن از فراز و نشيب‌های آن چنانی خبری نيست و لحظه‌های چندان با اهميتی وجود ندارد تا داستان‌نويس بر آن‌ها تأمل كند و گرهٔ داستان را ذره ذره بگشايد تا در پايان داستان حالتی بسامان گيرد و در وضعيتی نوين به تعادل برسد، هر چه در آن هست عادتی از لحظه‌های تکراری زندگی است زیرا این مجموعه نقل واقعه نيست تا پيشرفت كند و به‌اوج رسد و بعد سير نزولی خود را آغاز كند.<ref name="پاره‌پاره" />
:«طعم گس خرمالو» سطحی مسطح دارد که در آن از فراز و نشيب‌های آن چنانی خبری نيست و لحظه‌های چندان با اهميتی وجود ندارد تا داستان‌نويس بر آن‌ها تأمل كند و گرهٔ داستان را ذره ذره بگشايد تا در پايان داستان حالتی بسامان گيرد و در وضعيتی نوين به تعادل برسد، هر چه در آن هست عادتی از لحظه‌های تکراری زندگی است زیرا این مجموعه نقل واقعه نيست تا پيشرفت كند و به‌اوج رسد و بعد سير نزولی خود را آغاز كند.<ref name="پاره‌پاره" />
===نظر نویسنده دربارۀ کتاب===
</center><font color=darkviolet>هر نویسنده آن‌طور که هست می‌نویسد.</font></center/>
زویا پیرزاد می‌گوید: من شخصیت چندان پیچیده‌ای ندارم و به‌همین دلیل است که ساده می‌نویسم. آنچه را که در ادبیات ایرانی نمی‌پسندم، این است که شخصیت‌ها به‌مانند زندگی روزمره‌شان حرف نمی‌زنند.<ref name="مصاحبه" /><ref name="انترناسیونال" />{{سخ}}
زمانی که من نوشتن «سه کتاب» را آغاز کردم، کلمات به این شکل به ذهنم آمدند و من فهمیدم که به این شکل نوشتن نزدیک‌ترم و زبان من همین است.<ref name="مصاحبه" /><ref name="انترناسیونال" />{{سخ}}
من تلاشم این است نه به‌شیوهٔ مستقیم بنویسم و نه غیرمستقیم و تا آنجا که می‌توانم سعی می‌کنم زبان نوشتاری را به‌ گفتاری نزدیک کنم، در «سه کتاب» هم همین کار را کرد.<ref name="مصاحبه" /><ref name="انترناسیونال">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.newisandeganema.blogfa.com/category/20|عنوان=به رنگ ارغوان دربارۀ زویا پیرزاد}}</ref>
[[پرونده:jomalatnabseketab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پاراگراف‌های خواندنی '''</center>]]
[[پرونده:jomalatnabseketab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پاراگراف‌های خواندنی '''</center>]]
[[پرونده:jomlenab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''لذت متن در آثاری ماندگار و فراموش نشدنی'''</center>]]
[[پرونده:jomlenab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''لذت متن در آثاری ماندگار و فراموش نشدنی'''</center>]]
===جملاتی ماندگار===
===جملاتی ماندگار===
{{بلی}}<font color=darkviolet> آدم‌ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می‌شوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می‌روند؛ نه از آمدن‌ها زیاد خوشحال باش و نه از رفتن‌ها زیاد غمگین؛ تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمدند و به هر دلیلی که هستند بودنشان را دوست داشته باش، شادمانی‌های بی‌سبب همین دوست داشتن‌های بی‌چون‌وچراست.!</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1725-mesle-hame-ye-asr-ha|عنوان= جملات ماندگار در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}<font color=darkviolet> آدم‌ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می‌شوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می‌روند. نه از آمدن‌ها زیاد خوشحال باش و نه از رفتن‌ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمدند و به هر دلیلی که هستند بودنشان را دوست داشته باش. شادمانی‌های بی‌سبب همین دوست داشتن‌های بی‌چون‌وچراست.</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/1725-mesle-hame-ye-asr-ha|عنوان= جملات ماندگار در سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}<font color=darkviolet> همیشه نه، ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می‌افتد، بعضی وقت‌ها هست که کسی را با تمام وجودت می‌خواهی ولی نباید کنارش باشی.</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://rangirangi.com/farvardin-12-motaleeh/#|عنوان=پاراگراف‌های رنگارنگ از سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}<font color=darkviolet> هیچ چیز لذت بخش‌تراز آن نیست که یک نفر احساست را بفهمد بدون آنکه مجبورش کنی...</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://premiertalent.ir/mesl-hame-asrha/|عنوان=دل نوشتۀ زیبا از مثل همۀ عصرها}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}<font color=darkviolet>مارتا گفت: زیباترین گیاه دنیاست!{{سخ}}
چرا نگه داشتنش این قدر باید سخت باشد؟{{سخ}}
آلنوش گفت: نگه داشتن چیزهای زیبا آسان نیست، مثل نگه داشتن من!</font><ref name="عید پاک"/><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://novler.com/_novel/n21748/3-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-(%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%DA%AF%D8%B3-%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%88-1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%DA%A9)|عنوان=لذت متن در مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>


===آرایه‌های داستان===
{{بلی}}<font color=darkviolet> همیشه نه، ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می‌افتد. بعضی وقت‌ها هست که کسی را با تمام وجودت می‌خواهی ولی نباید کنارش باشی.</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://rangirangi.com/farvardin-12-motaleeh/#|عنوان=پاراگراف‌های رنگارنگ از سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
====تکرار، در داستانی تکرار نشدنی====
[[زویا پیرزاد]] با تکرار حروف و کلمات بر زبان خود تأکید کرده و ستمی نهفته را فریاد می‌زند برای مثال:
:<font color=darkviolet>یک بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، دو بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، سه بار و چهار بار و گاهی هفت بار و هشت بار...</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>نگاهم کرد، نگاهم کرد، نگاهم کرد...</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>انگار تمام سال‌هایش یک سال بود و تمام ماه‌های آن سال، یک ماه و تمام روزهای آن ماه، یک روز...</font><ref name="زیباشناسی"/>


====شخصیت بخشی====
{{بلی}}<font color=darkviolet> هیچ چیز لذت بخش‌تراز آن نیست که یک نفر احساست را بفهمد بدون آنکه مجبورش کنی...</font><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://premiertalent.ir/mesl-hame-asrha/|عنوان=دل نوشتۀ زیبا از مثل همۀ عصرها}}</ref>{{سخ}}
شخصیت‌بخشی در مجموعه داستان «سه کتاب» به‌چشم می‌خورد، پیرزاد از آرایۀ تشخیص برای صحبت دربارۀ زندگی و هر آنچه حیات دارد استفاده کرده و به‌جرئت می‌توان گفت در داستان‌های او همه چیز جاندار هستند، از درخت چنار «در گاهی پنجره» گرفته که توانایی حرف زدن دارد تا مورچه‌های داستان «ملخ‌ها» که اندازۀ آدم‌ها شدند و به مردم کمک می‌کنند به عنوان تمثیل:{{سخ}}
:<font color=darkviolet>باد دور درخت می‌چرخید و شکوفه‌ها انگار توی اتاق سرک می‌کشیدند.</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>درخت چنار چشم به آسمان دوخته بود و حوصلۀ حرف زدن نداشت.</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>از ملخ‌ها خبری نبود، گلوی رادیو پاره شد و مشت مشت سیم زرد و آبی و قرمز ریخت بیرون.</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>دو طرف کوچۀ باریک، دراز ردیف خانه‌ها انگار برای گرم شدن تنگ دل هم چسبیده بودند.</font><ref name="زیباشناسی"/>
 
====تشبیه====
در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»،در داستان «هسته‌های آلبالو» تشبیهات فراوانی به‌کار رفته است؛ زیرا ادموند که کودکی دوازده‌ساله است به تقاضای سنش، برای توصیف هر آنچه که دیده آن را تشبیه می‌کند.{{سخ}}
برای نمونه:
:<font color=darkviolet>چه دلمه‌ای درست کرد! ریز و یکدست، مثل رج مروارید.</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>نگین گوشوارۀ آویزش، مثل دانۀ انار بود.</font>{{سخ}}
:<font color=darkviolet>مادرم انگار سوسکی را از خود براند، دست پدرم را پس می‌زد.:</font>{{سخ}}
[[زویا پیرزاد]] با زیرکی برای توصیف ظاهر و اعمال شخصیت‌هایش از آرایۀ تشبیه بهره برده است.<ref name="زیباشناسی"/>
 
====مجاز مرسل====
در داستان‌های [[زویا پیرزاد]]، نمونه‌های فراوانی از علاقۀ کلیت و جزئت وجود دارد و در واقع پیرزاد با ذکر جزء، ارادۀ کل می‌کند، یعنی قسمتی از شیئی یا عضوی را به‌جای کل موضوع به‌کار می‌گیرد و با ترکیباتی مثل موهای نقره‌ای، رگ‌های کبود، پوست چروکیده، پیری و سالخوردگی شخصیت‌هایش را بیان می‌کند.{{سخ}}
<font color=darkviolet>از خانۀ روبه‌رو دو مرد جوان هیکل نحیف زنی را روی برانکارد بیرون می‌آورند و دانه‌های برفی که روی موهای نقره‌ای زن می‌ریزد.</font>{{سخ}}
در داستان «مثل بهار» از مجموعۀ «مثل همۀ عصرها»، ترکیب رگ‌های کبود و موهای یک دست سفید، اشاره به سال خوردگی و شکم برآمده باردار بودن زن را نشان می‌دهند.{{سخ}}
نوع دیگری از مجاز در داستان‌های پیرزاد دیده می‌شود که آن علاقۀ حال و محل است. یعنی ذکر محل و ارادۀ حال است که در داستان «ملخ‌ها» به‌چشم می‌خورد.{{سخ}}
<font color=darkviolet>کلاغ‌ها بالای سر شهر هراسان بال و پر زدند و مردم خوردند و چاق‌تر شدند.</font>{{سخ}}
نمونۀ دیگر علاقۀ عموم و خصوص (ذکر خاص و ارادۀ عام و یا برعکس) است که در داستان «گل‌های وسط آن روتختی» دیده می‌شود.{{سخ}}
<font color=darkviolet>روشنک! میهمان داریم، چای بیار.</font>{{سخ}}
نمونۀ دیگر، علاقۀ مضاف و مضاف‌الیه است، بدان معنا که مضاف به‌جای کل مضاف و مضاف‌الیه به‌کار می‌رود.{{سخ}}
<font color=darkviolet>یاد روزی افتاد که خبر عزیز خاتون را آوردند.(منظور خبر فوت عزیز خاتون است)</font><ref name="زیباشناسی"/>
 
====جابه‌جایی====
زبان محاوره در مجموعه داستان «سه کتاب» که [[زویا پیرزاد]] آن را برای غالب زبان کتاب برگزیده و شگرد جابه‌جایی اسم، فعل و صفت که می‌تواند در خدمت این انتخاب هوشمندانه محسوب شود باتوجه‌به اینکه زبان محاوره چندان به ارکان جمله توجهی ندارد از زیرکی یک نویسنده در امر نویسندگی است، چرا که جابه‌جایی‌های درست و منطقی به زیبایی‌های اثر کمک می‌کند و آن را در ذهن مخاطب ماندگار می‌سازد.{{سخ}}
پیرزاد از نمونه‌های جابه‌جایی بسیار در مجموعه داستان سه کتاب بهره برده است تا اینگونه هنر نویسندگی خود را به‌نمایش انظار بگذارد.{{سخ}} به عنوان مثال:
:<font color=darkviolet>برچسب کوچکی</font> روی هرکدام بود، با قیمت و سال ساختشان‌. (جابه‌جایی اسم)
:<font color=darkviolet>اول بار</font> که حسن رفت، باور نکرد.(جابه‌جابی صفت)
:<font color=darkviolet>نشست</font> روی راحتی، رو به حیاط.(جابه‌جایی فعل)
:<font color=darkviolet> آرزویی نداشتم</font>، جز دیدن خود پینه‌دوز.(جابه‌جایی فعل)<ref name="زیباشناسی"/>
 
====نوستالژی====
شهلا حائری و سمانه رودبار محمدی نوستالژی را یکی از وجوه زیباشناسی در سه کتاب دانستند و در این باره بیان کردند: واژه یونانی و ترکیبی از دو واژه بازگشت و رنج ناشی از آرزوی بازگشت است، معنا و مفهوم آن در زبان فارسی، غربت و حس دلتنگی نسبت به گذشته است.{{سخ}}
[[زویا پیرزاد]] با بازگویی خاطرات شخصیت‌هایش، به گذشته‌شان نقب می‌زند ‌و احساسات‌شان را برملا می‌سازد.{{سخ}}
در اکثر داستان‌های پیرزاد، شخصیت‌ها حسرت گذشته‌ای را می‌خورند که در آن احساس خوشبختی می‌کردند، داستان‌های درگاهی پنجره، لکه، مگس و مثل بهار از مجموعه داستان «مثل همهٔ عصرها»، نمونه‌ای از این حس دلتنگی برای گذشته و به‌خصوص دوران کودکی است.{{سخ}}
مثل: درگاهی پنجره پهن نبود؛ اما آن‌قدر بود که با بدن کوچک پنج‌ساله‌ام به‌راحتی روی آن جا شوم و درگاهی پنجره زیباترین جای دنیا بود، ساعت‌ها آنجا می‌نشستم و توت خشک می‌خوردم و به آدم‌ها نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم آدم‌ها چرا این همه راه می‌روند؛ کجا می‌روند؟ انگار خوشحال نیستند و شاید چون خسته‌اند، خسته از راه‌رفتن.{{سخ}}
داستان «طعم گس خرمالو» از مجموعه داستانی به‌همین نام، نمونه بارزی از حس دلتنگی به گذشته است، خانم، شخصیت اصلی داستان زنی است که زندگی‌اش در زمان گذشته است، زمانی که پدرش او را حمایت می‌کرد.{{سخ}}
داستان پر است از خاطرات او و خانه‌ای که یادگار پدری مهربان و جهیزیهٔ او است و می‌توان گفت هویت خانم بر مکان‌هایی که خاطرات پدر را زنده نگاه می‌دارد، هک شده است.{{سخ}}
دیگر زنان مجموعه داستان طعم گس خرمالو با بازگویی خاطراتشان از حوادث زندگی، تصویری دقیق به‌دست می‌دهند و رهایی می‌یابند از مردان و عوالم آنان که درک درستی از لطافت‌های زنانه ندارند.{{سخ}}
نوستالژی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» از سه کتاب، به اوج خود می‌رسد و ادموند در داستان «هسته‌های آلبالو»، دوران کودکی خود را به‌همراه همکلاسی مسلمانش، طاهره، به‌تصویر می‌کشد، در داستان «گوش ماهی‌ها» از ازدواج دخترش با یک پسر مسلمان می‌گوید و در داستان «بنفشه‌های سفید» از ازدواجش با مارتا.{{سخ}}
مثل:تازه که ازدواج کرده بودم، عصری که به‌همراه مارتا و مادر در حیاط خانه، چای می‌خوردیم؛ به مادرم گفتم:جوهرم تمام شده.{{سخ}}
مثل: مارتا گفت: چرا به مادر زحمت می‌دهی؟ من می‌خرم‌.<ref name="زیباشناسی"/>{{سخ}}
 
[[پرونده:Zan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''زنان و زویا پیرزاد'''</center>]]
===استقلال شخصیتی زنان در مجموعه داستان «سه کتاب»===
قاسم سالاری و فروزان نجفی در بررسی آثار پیرزاد بیان کردند: در داستان‌های سه کتاب دو گونه از زنان مستقل وجود دارند: نخست زنانی که در داستان، شخصیتی مستقل دارند و دوم، زنانی که استقلال خود را در سایۀ سرمایۀ اقتصادی می‌دانند.{{سخ}}
در مجموعه داستان سه کتاب، مادربزرگ عالیه و مادر عالیه در داستان «مگس» از زنان مستقل هستند.{{سخ}}
مادر عالیه بعد از خسته شدن از زندگی در آپارتمان، به شهری ساحلی می‌رود و می‌گوید: می‌خواهم آنجا زندگی کنم.{{سخ}}
در داستان «خانم ف زن خوشبختی است» استقلال شخصیتی و اقتصادی در دو شخصیت خانم ف و خانم تقی زادگان، رئیس بانک، دیده می‌شود که ضمن تاکید بر حمایت اعضای خانواده، کارهای داخل و بیرون خانه را نیز انجام می‌دهند.{{سخ}}
در داستان «زندگی دلخواه آقای ف»، خانم ف با فروش بافتنی‌ها و استخدام شدن دو دخترش، فرزانه و فتانه در یک اداره، به استقلال اقتصادی می‌رسند.{{سخ}}
در داستان «مثل همۀ عصرها» زنی پرستار، بدون آنکه حمایت مردی را در کنار خود داشته باشد، زندگی خود و دخترش را می‌گذراند، حتی ترانه در داستان «پرلاشز» زنی مستقل است که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و با خودباوری‌های تمام، آقای نقوی را به‌خاطر برخی رفتارهایش رها می‌کند و با بی‌توجهی به سنت‌ها، خود به خواستگاری مراد می‌رود.{{سخ}}
در داستان «لکه‌ها»، لیلا بعداز طلاق به یاری دوستش، رویا، آموزش فن لکه‌گیری راه می‌اندازد و با این کار به استقلال مالی می‌رسد و در داستان کوتاه «آپارتمان»، مهناز، از فرامرز که خواهان زنی سنتی است جدا می‌شود و به کارهایی که قبل انجام می‌داد ادامه می‌دهد.{{سخ}}
در داستان «یک روز مانده به عید پاک»، مادر ادموند زنی است که کارهای خانه را از روی تفنن و به‌اجبار انجام می‌دهد و در زیر زمین خانه، دور از چشم همه به کارهای شخصی‌اش می‌پردازد.<ref name="زنان">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=2&cad=rja&uact=8&ved=2ahUKEwjh-IuT07vkAhW0tHEKHeBrDZoQFjABegQIAhAC&url=http%3A%2F%2Fwww.anjomanfarsi.ir%2Fpdf%2Fpa7%2F3%2F1087.pdf&usg=AOvVaw00fNcz3eMnEvICeWBjYrZc|عنوان=بررسی مشکلات زنان در آثار رویا پیرزاد}}</ref>


{{بلی}}<font color=darkviolet>مارتا گفت: زیباترین گیاه دنیاست!{{سخ}}
چرا نگه‌داشتنش این قدر باید سخت باشد؟{{سخ}}
آلنوش گفت: نگه‌داشتن چیزهای زیبا آسان نیست. مثل نگه داشتن من!</font><ref name="عید پاک"/><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://novler.com/_novel/n21748/3-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-(%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%B5%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%DA%AF%D8%B3-%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%88-1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%DA%A9)|عنوان=لذت متن در مجموعه داستان سه کتاب}}</ref>
[[پرونده: Javayez.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''جوایز سه کتاب'''</center>]]
[[پرونده: Javayez.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''جوایز سه کتاب'''</center>]]
===جوایز و افتخارات===
===جوایز و افتخارات<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hengamehnahid.com/سه-کتاب/|عنوان=جوایز سه کتاب}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://jwc.iauahvaz.ac.ir/article_523037_dfe93fbbc96a5af2bfa9dbf1f48b04dc.pdf|عنوان=جوایز زویا پیرزاد}}</ref>===
# بیست سال ادبیات داستانی در سال۱۳۷۶
#'''بیست سال ادبیات داستانی در سال۱۳۷۶'''
# نشان شوالیهٔ ادب و هنر از دولت فرانسه در سال۲۰۱۴
#'''نشان شوالیهٔ ادب و هنر از دولت فرانسه در سال۲۰۱۴'''
# کوریه انترناسیونال فرانسه
#'''کوریه انترناسیونال فرانسه'''
# تشویق‌شده در هفدهمین دورهٔ ادبیات در سال۱۳۷۸<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hengamehnahid.com/سه-کتاب/|عنوان=جوایز سه کتاب}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://jwc.iauahvaz.ac.ir/article_523037_dfe93fbbc96a5af2bfa9dbf1f48b04dc.pdf|عنوان=جوایز زویا پیرزاد}}</ref>
#'''تشویق‌شده در هفدهمین دورهٔ ادبیات در سال۱۳۷۸'''


==تغییر، تحول، تولد==
==تغییر، تحول، تولد==
در سال‌های مختلف، مجموعه‌داستان‌هایی با عناوین «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» از [[زویا پیرزاد]] منتشر شد که کتاب «سه کتاب» مجموعه‌ای از این داستان‌هاست که تاکنون بیش از چهل بار توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.{{سخ}}
در سال‌های مختلف، مجموعه‌داستان‌هایی با عناوین «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» از [[زویا پیرزاد]] منتشر شد که کتاب «سه کتاب» مجموعه‌ای از این داستان‌هاست که تا سال۱۳۹۸ بیش از چهل بار توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.{{سخ}}
زویا پیرزاد در سال۱۳۷۶ جایزهٔ بیست سال ادبیات داستانی را برای داستان «طعم گس خرمالو» دریافت کرد و همچنین برای داستان «یک روز مانده به عید پاک» در جایزهٔ کتاب سال۱۳۸۰ تشویق شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://mehreganbook.ir/cat/10713-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-12978-9789643058555.html|عنوان=سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
زویا پیرزاد در سال۱۳۷۶ جایزهٔ بیست سال ادبیات داستانی را برای داستان «طعم گس خرمالو» دریافت کرد و همچنین برای داستان «یک روز مانده به عید پاک» در جایزهٔ کتاب سال۱۳۸۰ تشویق شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://mehreganbook.ir/cat/10713-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-12978-9789643058555.html|عنوان=سه کتاب}}</ref>{{سخ}}
قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها، درگاهی پنجره، لیوان دست‌دار، زمستان، لکه، نیمکت روبه‌رو، یک زندگی، مگس، مثل بهار، زندگی دلخواه آقای ف، گل‌های وسط آن روتختی، خانم ف زن خوشبختی است، راحله و اطلسی‌هایش، یک جفت جوراب، ملخ‌ها، مثل همهٔ عصرها و لنگه‌به‌لنگه‌ها، عناوین داستان‌های کتاب «مثل همهٔ عصرها» است که بیش‌تر این داستان‌ها دربارهٔ اتفاقات سادهٔ زندگی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranbook-shop.com/book/کتابهای-عمومی/کتاب-سه-کتاب.html|عنوان= سه کتاب در یک کتاب}}</ref>{{سخ}}
قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها، درگاهی پنجره، لیوان دست‌دار، زمستان، لکه، نیمکت روبه‌رو، یک زندگی، مگس، مثل بهار، زندگی دلخواه آقای ف، گل‌های وسط آن روتختی، خانم ف زن خوشبختی است، راحله و اطلسی‌هایش، یک جفت جوراب، ملخ‌ها، مثل همهٔ عصرها و لنگه‌به‌لنگه‌ها، عناوین داستان‌های کتاب «مثل همهٔ عصرها» است که بیشتر این داستان‌ها دربارهٔ اتفاقات سادهٔ زندگی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranbook-shop.com/book/کتابهای-عمومی/کتاب-سه-کتاب.html|عنوان= سه کتاب در یک کتاب}}</ref>{{سخ}}
لکه‌ها، آپارتمان، پرلاشز، سازدهنی و طعم گس خرمالو نیز عناوین داستان‌های کتاب «طعم گس خرمالو» است، داستان‌هایی دربارهٔ روابط زناشویی که بوی کهنگی می‌دهد و نیل به ویرانی دارد.{{سخ}}
لکه‌ها، آپارتمان، پرلاشز، سازدهنی و طعم گس خرمالو نیز عناوین داستان‌های کتاب «طعم گس خرمالو» است. داستان‌هایی دربارهٔ روابط زناشویی که بوی کهنگی می‌دهد و نیل به ویرانی دارد.{{سخ}}
عناوین داستان‌های «یک روز مانده به عید پاک»: هسته‌های آلبالو، گوش ماهی‌ها و بنفشه‌های سفید که سه روز از زندگی راوی ارمنی را بازگو می‌کند، سه روز در سال‌های مختلف که همهٔ این روزها یک روز مانده به عید پاک است.{{سخ}}
عناوین داستان‌های «یک روز مانده به عید پاک»: هسته‌های آلبالو، گوش ماهی‌ها و بنفشه‌های سفید که سه روز از زندگی راوی ارمنی را بازگو می‌کند. سه روز در سال‌های مختلف که همهٔ این روزها یک روز مانده به عید پاک است.{{سخ}}
همان‌طورکه از این عناوین مشخص است این کتاب شامل تعداد زیادی داستان کوتاه، روان، جذاب و خواندنی است.{{سخ}}
همان‌طورکه از این عناوین مشخص است این کتاب شامل تعداد زیادی داستان کوتاه، روان، جذاب و خواندنی است.{{سخ}}
«مثل همهٔ عصرها» به زبان‌های فرانسه، گرجی و ارمنی و «یک روز مانده به عید پاک» به زبان‌های فرانسه، گرجی و «طعم گس خرمالو»، نیز به زبان‌های فرانسوی، اسلوونیایی و گرجی ترجمه و منتشر شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://chaharfasl.net/معرفی-مجموعه-داستان-سه-کتاب-اثر-زویا-پیرزاد|عنوان=شناسنامهٔ سه کتاب}}</ref>
«مثل همهٔ عصرها» به زبان‌های فرانسه، گرجی و ارمنی و «یک روز مانده به عید پاک» به زبان‌های فرانسه و گرجی و «طعم گس خرمالو» نیز به زبان‌های فرانسوی، اسلوونیایی و گرجی ترجمه و منتشر شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://chaharfasl.net/معرفی-مجموعه-داستان-سه-کتاب-اثر-زویا-پیرزاد|عنوان=شناسنامهٔ سه کتاب}}</ref>
<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/book/21466/|عنوان=سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد}}</ref>
<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/book/21466/|عنوان=سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد}}</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==مقاله‌هایی با موضوع «سه کتاب»==
# نقد کتاب مثل همه عصرها، نوشتۀ گیتی شام بیاتی، چاپ شده در مجلۀ کلک، مهر۱۳۷۱، شماره۳۱، ۱۸۴تا۱۸۷
# صدای زنانه در ادبیات معاصر، نوشتۀ ابراهیم فیاض و زهره رهبری، چاپ شده در مجلۀ زن در توسعه و سیاست، زمستان ۱۳۸۵، شماره۱۶ علمی‌پژوهشی، ۲۳تا۵۰
# تحلیل انتقادی گفتمان‌های قدرت و جنسیت در آثار نویسندگان زن دهۀ هشتاد، نوشتۀ آزاده نجفیان، چاپ شده در مجلۀ زن و جامعه، سال دهم، شماره۲، تابستان۱۳۸۹، ۱۴۹تا۱۶۸
# زنان و سلطه و تسلیم درآثار زویا پیرزاد، نوشتۀ فاطمه حیدری و سهیلا بهرامیان، چاپ شده در مجلۀ اندیشه‌های ادبی،شماره۶، زمستان ۱۳۹۸، ۱۲۵تا۱۴۶
# روایت گذر از سنت به مدرنیته در طعم گس خرمالو، نوشتۀ احمد گلی و فرهاد محمدی، چاپ شده در مجلۀ ادبیات فارسی، شماره۱۶، پاییز و زمستان۱۳۸۹، ۱۱۵تا۱۲۸
# سنت نوشتاری زنان، نوشتۀ نسیم جانفدا و محبوبه پاک نیا، جاپ شده در مجلۀ زن در فرهنگ و هنر، شماره۱، رورۀ ششم، بهار۱۳۹۳، ۴۵تا۶۰
# روایت‌های بوم گرایانه از جهان بینی زنانه با تاکید بر آثار داستانی منیر روانی پور و زویا پیرزاد، نوشتۀ روزبه مرادی و بهمن زندی و مریم‌سادات غیاثیان، چاپ شده در مجلۀ پژوهش نامۀ زنان، سال نهم، شماره۲۶، زمستان۱۳۹۷، ۱۰۱تا۱۲۹
# نقد و بررسی نشانه‌ها در داستان لکه‌ها، نوشتۀ سمیه رشیدی و الناز معتمدی، چاپ شده در مجلۀ نقد ادبی و سبک‌شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، زمستان۱۳۹۲، ۱۸۱تا۲۰۸
# خوانش رمزگان‌های اجتماعی در طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد (با رویکرد نشانه‌شناسی)، نوشتۀ زهرا صدیقی چهارده و سهیلا فرهنگی، چاپ‌شده در مجلۀ پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره۲۹، زمستان۱۳۹۲، ۳۳تا۵۶
# بررسی تطبیقی مؤلفه‌های زمان روایی در داستان «فرار» آلیس مونرو و داستان «پرلاشز» زویا پیرزاد، نوشتۀ جلیل شاکری و سهیلا فغفوری و راحله بهادر، چاپ شده در مجلۀ ادبیات تطبیقی، پاییزوزمستان ۱۳۹۵، شماره ۱۵، ۲۰۵تا۲۲۳


==منابع==
==منابع==
* {{یادکرد کتاب|پیرزاد|زویا|عنوان=مجموعه داستان سه کتاب|ناشر=نشر مرکز|سال=۱۳۸۱|مکان= تهران|جلد=|شابک=۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۵۵-۵}}
#'''نقد کتاب مثل همۀ عصرها'''، نوشتۀ گیتی شام بیاتی، چاپ شده در مجلۀ کلک، مهر۱۳۷۱، شماره۳۱، ۱۸۴تا۱۸۷
#'''صدای زنانه در ادبیات معاصر'''، نوشتۀ ابراهیم فیاض و زهره رهبری، چاپ شده در مجلۀ زن در توسعه و سیاست، زمستان ۱۳۸۵، شماره۱۶ علمی‌پژوهشی، ۲۳تا۵۰
#'''تحلیل انتقادی گفتمان‌های قدرت و جنسیت در آثار نویسندگان زن دهۀ هشتاد'''، نوشتۀ آزاده نجفیان، چاپ شده در مجلۀ زن و جامعه، سال دهم، شماره۲، تابستان۱۳۸۹، ۱۴۹تا۱۶۸
#'''زنان و سلطه و تسلیم درآثار زویا پیرزاد'''، نوشتۀ فاطمه حیدری و سهیلا بهرامیان، چاپ شده در مجلۀ اندیشه‌های ادبی،شماره۶، زمستان ۱۳۹۸، ۱۲۵تا۱۴۶
#'''روایت گذر از سنت به مدرنیته در طعم گس خرمالو'''، نوشتۀ احمد گلی و فرهاد محمدی، چاپ شده در مجلۀ ادبیات فارسی، شماره۱۶، پاییز و زمستان۱۳۸۹، ۱۱۵تا۱۲۸
#'''سنت نوشتاری زنان'''، نوشتۀ نسیم جانفدا و محبوبه پاک نیا، جاپ شده در مجلۀ زن در فرهنگ و هنر، شماره۱، رورۀ ششم، بهار۱۳۹۳، ۴۵تا۶۰
#'''روایت‌های بوم گرایانه از جهان بینی زنانه با تاکید بر آثار داستانی منیر روانی پور و زویا پیرزاد'''، نوشتۀ روزبه مرادی و بهمن زندی و مریم‌سادات غیاثیان، چاپ شده در مجلۀ پژوهش نامۀ زنان، سال نهم، شماره۲۶، زمستان۱۳۹۷، ۱۰۱تا۱۲۹
#'''نقد و بررسی نشانه‌ها در داستان لکه‌ها'''، نوشتۀ سمیه رشیدی و الناز معتمدی، چاپ شده در مجلۀ نقد ادبی و سبک‌شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، زمستان۱۳۹۲، ۱۸۱تا۲۰۸
#'''خوانش رمزگان‌های اجتماعی در طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد'''(با رویکرد نشانه‌شناسی)، نوشتۀ زهرا صدیقی چهارده و سهیلا فرهنگی، چاپ‌شده در مجلۀ پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره۲۹، زمستان۱۳۹۲، ۳۳تا۵۶
#'''بررسی تطبیقی مؤلفه‌های زمان روایی در داستان «فرار» آلیس مونرو و داستان «پرلاشز» اثر زویا پیرزاد'''، نوشتۀ جلیل شاکری و سهیلا فغفوری و راحله بهادر، چاپ شده در مجلۀ ادبیات تطبیقی، پاییزوزمستان ۱۳۹۵، شماره ۱۵، ۲۰۵تا۲۲۳
#{{یادکرد کتاب|پیرزاد|زویا|عنوان=مجموعه داستان سه کتاب|ناشر=نشر مرکز|سال=۱۳۸۱|مکان= تهران|جلد=|شابک=۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۵۵-۵}}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
خط ۳۶۲: خط ۳۳۷:
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.hengamehnahid.com/سه-کتاب/|عنوان=جوایز سه کتاب|ناشر=هنگامه ناهید|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.hengamehnahid.com/سه-کتاب/|عنوان=جوایز سه کتاب|ناشر=هنگامه ناهید|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://chaharfasl.net/معرفی-مجموعه-داستان-سه-کتاب-اثر-زویا-پیرزاد|عنوان=شناسنامهٔ سه کتاب|ناشر=چهار فصل|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://chaharfasl.net/معرفی-مجموعه-داستان-سه-کتاب-اثر-زویا-پیرزاد|عنوان=شناسنامهٔ سه کتاب|ناشر=چهار فصل|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranbook-shop.com/book/کتابهای-عمومی/کتاب-سه-کتاب.html|عنوان= سه کتاب در یک کتاب|ناشر=ایران کتاب|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranbook-shop.com/book/کتاب‌های-عمومی/کتاب-سه-کتاب.html|عنوان= سه کتاب در یک کتاب|ناشر=ایران کتاب|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/book/21466/|عنوان=سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد|ناشر=۳۰بوک|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.30book.com/book/21466/|عنوان=سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد|ناشر=۳۰بوک|تاریخ انتشار=|تاریخ بازدید=۲۶شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://true-story.blogfa.com/post/200|عنوان=خلاصۀ داستان لنگه‌به‌لنگه‌ها|ناشر=ققنوس خاکستری|تاریخ انتشار=۱۱اسفند۱۳۹۱|تاریخ بازدید=۵مهر۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://true-story.blogfa.com/post/200|عنوان=خلاصۀ داستان لنگه‌به‌لنگه‌ها|ناشر=ققنوس خاکستری|تاریخ انتشار=۱۱اسفند۱۳۹۱|تاریخ بازدید=۵مهر۱۳۹۸}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۲۰

سه کتاب
داستانی از دغدغه‌های زندگی
نویسندهزویا پیرزاد
ناشرنشر مرکز
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۸۱
شابک۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۵۵-۵
تعداد صفحات۳۲۸
موضوعتلاقی سرنوشت‌هایی ناممکن و دغدغه‌هایی از جنس زنانگی
زبانفارسی

سه کتاب گردهمایی سه مجموعه‌ داستان به‌روایت زویا پیرزاد، با محوریتی از زنان و مقولهٔ عشق و ناکامی در ژانری واقع‌گرایانه است که نشر مرکز از سال۱۳۸۱ تا ۱۳۹۸، این اثر را در چهل‌وهشت نوبت و با بیش از ۸۲هزار نسخه، به چاپ رسانده است.

* * * * *

پیوند بین سه مجموعه داستان که پیش‌تر با نام‌های «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک»، به سمع نظر خوانندگان و مشتاقان رسیده بودند، در سال ۱۳۸۱ با گردآوری این سه مجموعه در یک کتاب اهمیت به موضوعی چون دغدغه‌های زنانه که محوریتی مشترک بر هر سه مجموعه است جانی دوباره گرفت.[۱]
نخستین تجربه‌ای که در رویارویی با «سه کتاب» به‌دست می‌آید، روایت زندگی انسان‌هایی غرق در دنیای واقعی است.[۲] اسلوب نوشتاری پیرزاد در هر سه مجموعه زنانه است و شخصیت‌های زن به‌خوبی در داستان‌ها نگاشته شده‌اند ولی نویسنده در پردازش شخصیت مرد، تبحر زیادی نداشته است[۳] و ویژگی‌های خاص مبتنی‌بر جنسیت در نوشتار پیرزاد آغازگر زنانه‌نویسی در ادبیات امروز است.[۴] داستان‌های «سه کتاب» در چهاردیواری خانه‌ها اتفاق می‌افتد و کمتر زنی پایش را از خانه بیرون می‌گذارد.[۵] دغدغۀ موجود در این اثر، جریان جاری بر زندگی انسان‌های معمولی است و پیرزاد در تمام این داستان‌ها سعی کرده است تا وجوه بسیار دیده‌ شده اما کم‌توجه زندگی انسان‌های اطرافش را به‌تصویر بکشد. به‌گفتهٔ پونه براتی، پیرزاد در این اثر چندان از پس بیان اشارات ضمنی و نمادها و سمبل‌ها برنیامده است و شاید با علم به‌همین ضعف ترجیح می‌دهد بدون درگیرشدن با این عناصر، مقصودش را بسیار صریح بیان کند تا ذهن خواننده را تا ناکجاآباد نبرد.[۵] اسدالله شکرانه، نویسنده و فعال ادبی، با اشاره به تأثیر این اثر در آوردن ادبیات ارمنی به ایران، پیرزاد را اولین نویسنده‌ای می‌داند که این نوع ادبیات را وارد کشور کرده است و بعد هم به‌صورت جدی به آن پرداخته است[۳] برهمین‌اساس است که حتی قصه‌های سه کتاب ظرفیت ایجاد علاقمندی به ادبیات داستانی را دارند.[۲]
به گفتۀ ناصر نیکوبخت، سه کتاب تنها گردهمایی سه مجموعه داستان كوتاه نيست. رمانی است با سه اپيزود كه هر یک از اين داستان‌ها فصلی از آن است و نويسنده با افكار انسان دوستانه به بيان حالات، روحيات و زندگی شخصیت‌هایش پرداخته است و با تحول نقش زن به عرصهٔ کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه کرده است.[۶]
زویا پیرزاد به‌عنوان نویسندۀ کتاب می‌گوید: فکر و خیال من این بود که زبان «سه کتاب» را ساده کنم و ساده بگویم تا کلماتش به زمینه و به روند داستان‌ها مربوط باشند. من در «سه کتاب» به دنبال این بودم که کلمات به‌صورت ساده و درست آورده شوند. ساده نوشتن بسیار سخت است.[۷][۸]
زویا پیرزاد مفتخر به دریافت جوایز بسیاری است که در این میان جایزۀ «کوریه انترناسیونال»، برای «طعم گس خرمالو» شهرت‌آفرینی بیشتری دارد. «طعم گس خرمالو» همچنین برندۀ بیست سال ادبیات داستانی است و از طرفی نشر زولما، «طعم گس خرمالو» را در فرانسه منتشر کرده است.[۹][۱۰]

داستانی از دغدغه‌های پنهان زنانه
داستانی از تلاقی سرنوشت انسان‌ها
زندگی به سبک ادموند

ورق‌زدن سه کتاب برای اولین بار

از فیلم‌های کلاسیک تا خلق داستان

زویا پیرزاد می‌گوید: داستان‌های «سه کتاب»، ایده‌های بسیاری از فیلم‌های کلاسیک گرفته‌اند و بسیار سینمایی هستند به‌گونه‌ای‌ که حتی گاهی وجود کادر در آن داستان‌ها احساس می‌شود. من زمانی که داستان‌های «سه کتاب» را می‌نوشتم، روند صحنه را می‌دیدم و دلم می‌خواست که خواننده نیز آن را ببیند. بی‌شک این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که نوشته‌های من براساس مشاهداتم است.[۷]

ماجرا و سرنخ

سه کتاب با سه مجموعه داستان، از اتفاق‌های ساده زندگی می‌گوید. از شخصیت‌هایی که اسم ندارند و یا می‌توانند هر اسمی داشته باشند. به‌همراه اتفاق‌های پیچیده‌تری از زندگی آدم‌هایی که از طبقۀ اجتماعی متفاوتی هستند و در آخر، داستان سه قسمتی از زندگی سه نسل از یک خانوادۀ ارمنی با تفاوت‌‌های چندصدساله بین دو فرهنگ.[۱۱]
«یک روز مانده به عید پاک»، خاطرات فردی ارمنی به نام ادموند است در سه دوره از زندگی‌اش با تمام فراز و نشیب‌ها و داستان‌های سنت‌گریزی و جدال با عواطف انسانی...[۱۲]
«طعم گس خرمالو» پنج داستان با ساختاری متفاوت دارد که به روابط میان انسان‌ها به‌خصوص رابطۀ میان زن‌ها و شوهرها پرداخته است و مشکلات در چنین روابطی را به‌تصویر می‌کشد.[۱۳]
«مثل همهٔ عصرها»، هجده داستان کوتاه دربارهٔ زندگی معمولی آدم‌هایی معمولی است به‌همراه دغدغه‌هایی که از ظرافت‌های زنانه خبر می‌دهند.[۱۴]

رمانی به زیبایی تاریخ

آشنایی با شخصیت‌ها

«مثل همۀ عصرها»، نخستین مجموعه داستان این نویسنده، شامل هجده داستان کوتاه است، داستان‌هایی که دو یا سه صفحه بیشتر نیستند. در بیشتر داستان‌های این مجموعه، ما با زنانی روبه‌رو می‌شویم که خصوصیت بارزشان منفعل بودنشان است، بی‌هیچ دغدغه و آرزو. زنانی که تنها دیده‌بانشان پنجرۀ خانهٔ‌شان است و "قصهٔ زن بودن" ماهیت اصلی تمامی داستان‌های این مجموعه است.[۱۵]
«یک روز مانده به عید پاک»، داستان پسری ارمنی به نام ادموند است که عاشق دختر مسلمان مدرسه‌شان، طاهره می‌شود. مادر و پدر ادموند همیشه با هم اختلاف دارند. مادری سودایی به همراه پدری با تکیه بر سنت‌هایی پوچ.[۱۶]
در فصل دوم، مارتا همسر ادموند است و ماحصل ازدواج آن دو دختری به نام آلنوش است. دانیک شخصیت بعدی این مجموعه است، او معاون ادموند است و به خاطر عشق به یک مسلمان از محیط خانه رانده شده است.[۱۷]
قهرمانان «طعم گس خرمالو» بسیار هستند، از لکه‌هایی که درگیر روابط علی و لیلا است و لیلا که درگیر عشقی بی‌نهایت به علی است و آنقدر مهربان است که گویی جز مهربانی نیاموخته است.[۱۸]
داستان «آپارتمان»، داستانی مشترک از سیمین و مهناز است و روابطی با همسر که بیشتر بوی اجبار و کهنگی می‌دهد تا عشق و تازگی. داستان «پرلاشز»، عاشقانه‌ای از مراد و ترانه است و «طعم گس خرمالو»، داستان زنی اشرافی غرق در گذشته‌ای است که روزهای خوش آن دوران از جلوی چشمانش کنار نمی‌روند و زمانی را به‌خاطر می‌آورد که پدرش چه عاشقانه دوستش داشته است و خانه‌ای که تنها یادگار پدر مهربانش است.[۱۸][۱۹]

زویا پیرزاد و هوش نویسندگی

شهرت و همه‌گیر شدن

YesYفضاهای داستانی در «سه کتاب»، درست از همان‌ جایی می‌آیند که اکثریت هنرمندان در آن به‌ دنبال استثناها و اتفاقات غیرطبیعی می‌گردند اما پیرزاد با دستمایه قراردادن همین روال طبیعی و روزمرۀ زندگی به جایی می‌رسد که همان اکثریت سابق از رسیدن به آن عاجز هستند و با داستان‌هایی که حول شخصیت‌ زنان و مسائل آن‌ها در اجتماع می‌چرخد، احساسات و روحیات شخصیت‌های داستان را به‌نحو مطلوبی به خواننده منتقل می‌کند و توصیفات زمان و مکان داستان اغلب باعث ایجاد حس نوستالژیک در مخاطب می‌شود.[۲۰][۲۱]
YesYشخصیت‌های «سه کتاب»، واقعیت نسل‌های مختلف زنان ایرانی را به‌تصویر می‌کشند و این برای ایرانیان بسیار ملموس‌تر است و ساده‌گویی و ریزشدن بر مسائل مربوط به زنان، به شهرت و جذابیت آن کمک کرده است.[۱۹]

پیرزاد و قلمی که مانند ندارد

چرا باید این کتاب را خواند

YesYنگاه متفاوت که در داستان‌های «سه کتاب» به مسائل انسانی، به‌خصوص زنان، با غم‌ها و شادی‌هایشان، مشکلاتشان، تفکر و احساساتشات وجود دارد خوب و بی‌نقص مطرح شده است.[۲۲]
YesYنثر ساده و روان در آفرینش این مجموعه و پیروی از هم‌عصران برای بیان نمودن عواطف و احساساتی که جایگاهشان قلب آدمی است، در نوشته‌هایی که از آرزوها و دغدغه‌های یک بانوی ایرانی می‌گوید حکم باید را بر خوانش این اثر می‌گذارد.[۲۳]
YesYمسئلۀ تبعیض نژادی و سنت‌گریزی‌هایی که در داستان‌های «سه کتاب» ریشه دوانده است، از مواردی است که مخاطب می‌طلبد و صدای زنانی را به گوش می‌رساند که غرق در روزمرگی‌هایشان روزبه‌روز غبار پیری بر چهره‌شان، نقش چرخۀ فریبندۀ فلک بوقلمونی را نشان می‌دهد.[۲۳]

مجموعه‌ای با سه مجموعه داستان

همراهی بیشتر با سه کتاب

مطالعهٔ عمیق‌تر

مثل همۀ عصرها، داستانی کوتاه از زنانی پر از دغدغه

مجموعۀ اول

«مثل همهٔ عصرها»، داستان‌هایی از زنانی بی‌آرزو است به‌همراهی غمی بزرگ‌ در سینه و با چهره‌ای بدون خطی اضافه‌ که نه قهقهه می‌زنند و نه جست‌وخیز می‌کنند و حتی دختر بچه‌ها با موهای بافته شده و روبان‌های رنگی فقط گوشه‌ای می‌ایستند و اشک می‌ریزند.[۴][۲۴]
موضوع اصلی در همۀ روایت‌های این مجموعه، زنان و مسائل این جنس است و روزمرگی و وظایف تکراری در آن بیداد می‌کند. زنانی غرق در سیر روزمرگی‌ها که گاهی با مرور خاطرات یا دیدن شیئی، پا از دنیای فعلی خود فرا می‌گذارند و باز در حرکتی ذهنی به گذشته باز‌می‌گردند. سفری ذهنی که تنها اندوه و یاد روزهای رفته را بیدار می‌کند، روزهایی که برخلاف دو مجموعهٔ دیگر کوتاه روایت می‌شود.[۴][۲۴]

داستان‌هایی پر کشش از سرنوشت زوج‌ها

مجموعۀ دوم

پنج داستان زیبا و پرکشش از زندگی سنتی دیروز و مدرن امروز،[۲۵]زنانی آویزان از سنت دیروز و چشم انتظار به زندگی مدرن امروز.
شروعی زیبا با داستان لکه‌ها[۲۶] از زندگی علی و لیلا و عشق آتشین لیلا به او، در کنار حمید و رویا که امید به تغییر رفتارهای علی دارند و لکه‌هایی که از شروع داستان همراه لیلا بودند واو را متخصص لکه‌بری کردند.[۲۵]
داستان سرنوشت مهناز و فرامرز که در آسانسوری به‌هم گره می‌خورد و آپارتمانی کوچک که جای آپارتمان بزرگ مهناز را می‌گیرد و سرنوشت تلخی که در محل بیدی مجنون گره می‌خورد.[۲۵]
داستان «ساز دهنی»، شرح سفر حسن با راننده‌ای گمنام و داستان «پرلاشز»، داستان عشق سادۀ مراد و ترانه است، ترانه‌ای که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و مرادی فراموش‌کاری که نویسنده است. داستان «طعم گس خرمالو»، داستان زنی اشرافی در خانه‌ای که بوی پدر فضای خانۀ پر از غم واندوهش را پر کرده است و یاد پدر که از ذهنش بیرون نمی‌رود.[۲۷]

داستانی با سه دوره از زندگی یک نسل از ارمنی‌ها

مجموعۀ سوم

داستان از آنجایی شروع می‌شود که ادموند به همراه پدر و مادرش در شهری ساحلی در شمال ایران در جوار کلیسایی که طبقۀ بالای آن مدرسۀ ارمنی‌هاست زندگی می‌کند. مدرسه سرایداری دارد که به‌همراه دختر و همسرش در طبقۀ پایین مدرسه سکونت دارند.[۲۸]
دختر مسلمان است، اما سکونتش در کلیسا او را ناگزیر به رفتن به مدرسۀ ارمنی‌ها کرده است. تنها دوست و همبازی او ادموند است و عشقی در قلب ادموند که جرئت بیانش را ندارد.[۲۸]
پدر ادموند مردی خشن و مغرور، غرق در تعصبات بیهوده از عواطف و تعلقات ذهنی است که عشق ادموند و طاهره را سنت‌شکنی و گناه بزرگی به‌شمار می‌آورد.
مادر ادموند، از زیباترین چهره‌های زن در این داستان است، زن سنت‌گریزی که در چنگال مردی سطحی گرفتار است، مردی که حتی کوچک‌ترین استعدادی در درک زیبایی و ظرافت‌های زنانه ندارد.[۲۸]
مارتا کسی است که ادموند در فصل دوم با او ازدواج می‌کند و صاحب دختری زیبا به نام آلنوش می‌شود اما او نیز مانند پدر، سایهٔ این سنت‌شکنی بر سرش افکنده می‌شود و دل در گروی عشق یک مسلمان می‌بندد و دیری نمی‌پاید که این رسوایی مانند آتشی در جنگل زبانه می‌کشد و ادموند ناگزیر به انتخاب می‌شود تا بین خانوادۀ خود و توقعات دیگران یکی را برگزیند.[۱۶]
در فصل دوم، ادموند مدیر مدرسه است و معاون او دانیک نام دارد. او معاون لایقی است. در فصل سوم، مارتا فوت کرده است و ادموند تنهاست، آلنوش نیز با بهزاد ازدواج کرده است و از خانواده طرد شده است، ادموند قبول ندارد که باید آلنوش را طرد کرد اما سنت به او می‌گوید که این کار را بکند، او آلنوش را مانند کفشدوزکی رها می‌کند تا به آرزویش برسد، آرزوی آلنوش، آرزوی خود ادموند است.[۲۸][۱۶]

سبک کتاب

تیمور مالمیر می‌گوید:

جهان داستان «سه کتاب» که حاوی سه لایۀ جهان گفتمان، جهان متن و جهان‌های زیرشمول است، با دو پی‌رفت جهان زنانۀ نویسنده و جهان خارج مشخص شده است و این دو جهان مشترک، پیوندی پنهانی میان داستان‌های مجزا برقرار کرده‌اند.[۲۹]

وی همچنین ادامه می‌دهد: یکی از مشخّصات بارز سبک «سه کتاب»، اعتراض خاموش فمینیستی است که با ژرف ساخت داستان‌ها پیوند قابل ملاحظه‌ای دارد. تکرار و تداوم کارهای روزانه، با شگرد عملی به‌ستوه‌آوردن خواننده، خستگی‌های روزمرۀ زنان را نشان می‌دهد. این فریاد زیر آب یا مبارزۀ منفی تا آنجا ادامه دارد که نویسنده تقریباً تمام شخصیت‌ها را زن قرار داده و هر جا مرد هست یا روزنامه به دستش می‌دهد تا در حاشیه بماند و وارد داستان نشود یا او را دچار چرت و خواب‌آلودگی‌اش می‌کند.
مالمیر می‌گوید:از دیگر ویژگی‌های سبک سه کتاب، بهره‌بردن از شبکۀ تداعی است؛ به‌طوری‌ که «سه کتاب» در اختیار کلمات شخصیت‌ها قرار می‌گیرد و با استفاده از تداعی جمله‌های بعدی، شخصیت مورد نظر نگاشته می‌شود.[۳۰]
بنابراین می‌توان گفت زویا پیرزاد در جای جای کتابش، در نوشتار و عمل، سبکی زنانه در پیش گرفته است تا امیدها را برای بهبود وضعیت زنان در جامعه برانگیزاند و خواننده بدون اینکه متوجه باشد به این احساس دست یابد.[۳۱]
پیرزاد به‌خوبی توانسته است در كوتاه‌ترين كلام در مجموعه پربار سه کتاب به بيان زندگی يا انتقال احساساسات بپردازد تا بتواند اینگونه بذر امید را در دل‌های زنان به‌عنوان یکی از عناصر مهم خلقت بیا‌فشاند.[۲۴][۳۲]

ویژگی‌های اثر

YesYداستان‌های «سه کتاب»، معمولاً بی‌زمان و مکانند و نویسنده در آن‌ها درگیر گذشتۀ آدم‌هایش نیست، گاهی هم که به گذشته پرداخته است در حد توصیف گل و بلبل و کوچه باغ‌ها مانده و همین باعث شده است تا شخصیت‌های داستان‌های «سه کتاب»، به‌خصوص در مجموعۀ اولش، آدم‌هایی تخت، بدون شناسنامه و در حد تیپ بمانند و می‌توان گفت مهم‌ترین کلید موفقیت در سه کتاب، طرح داستان‌هایی در فضا و زمانی است که اکثر خوانندگان از آن دور بوده‌اند.
YesYزمان داستان‌ها معمولاً مربوط به گذشته است، پیش از انقلاب و مکان‌های خانه‌های اعیانی یا اماکنی مربوط به قشری خاص که در واقع اکثریت مردم نگاهی کنجکاو به آن‌ها دارند، این به‌خودی‌ِخود امتیازی محسوب می‌شود برای هر اثر. اینکه بتواند فضاهایی جدید و ناشناخته ترسیم کند در ذهن خواننده.[۴]

برجستگی‌های اثر

YesYنثر زویا پیرزاد در عین سادگی، فوق‌العاده تأثیرگذار است و قدرت مثال‌زدنی او را در کاوش و به‌تصویرکشیدن ذهن کاراکترهایش را نشان می‌دهد.[۳۳]
YesYمضامین زنانۀ در سه کتاب و زبان گفتاری که زویا پیرزاد آن را برای مجموعه داستانش برگزیده است و روایت غیرخطی داستان‌ها، موجب تمایز این مجموعه از دیگر مجموعه‌ها شده است تا درعین سادگی و روان بودن، عاری از دنیای آرایه‌ها نباشد.[۲۳]
YesYداستان‌های سه کتاب، زنانی واقعی دارد. از جنس همین زنانی که هر روز در خیابان‌های شهر می‌بینیم. نه ضعیف و ناتوانند و نه سرخوش و مست از قدرت. زنانی که مدام در حال تلاشند تا زندگی‌شان را آنگونه که می‌خواهند بسازند و البته هر از چندگاهی نیز طعنه‌ای می‌زند به زنانی که نقش سنتی زن در جامعۀ ایرانی را پذیرفته‌اند و به آن دلخوش کرده‌اند.[۳۴]

زبان و گفتار

در مجموعه داستان «مثل همۀ عصرها»، زبان محاوره‌ای مودبانه‌ای بر فضای داستان حاکم است مانند داستان «لکه‌».
معصومه، خواهر محمد بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد....ص:۱۹
و یا زبان محاوره با راوی اول شخص در داستان «قصۀ خرگوش و گوجه‌فرنگی»
عینک می‌زنم و خوب سبزی‌ها را زیر و رو می‌کنم که گِل نداشته باشد.ص:۴
در مجموعۀ «طعم گس خرمالو» نیز این زبان، زبانی غالب در داستان است اما نزد چند شخصیت، این زبان جایش را به‌زبان کوچه‌ بازاری می‌دهد، مانند رانندهٔ وانت در داستان «سازدهنی»
همین بود که برات گفتم، حالا شده ساندویچ فروشی، اون وقت‌ها که مال بابام بود خرازی بود. خدابیامرز بابام سی، چهل‌سال گردوندش. من راستش دوسال هم دووم نیاوردم... ص:۱۸۲
در مجموعۀ «یک روز مانده به عید پاک» نیز زبان ساده و محاوره‌ای در داستان حکم فرماست و لحن محاوره‌ای نقل قول‌ها با بدنۀ روایت تفاوت چندانی ندارد.[۲۳]

آرایه‌های داستان

تکرار، در داستانی تکرار نشدنی

زویا پیرزاد با تکرار حروف و کلمات بر زبان خود تأکید کرده است و ستمی نهفته را فریاد می‌زند.[۲۳]
برای مثال:
YesY:یک بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، دو بار می‌شویم و آب را عوض می‌کنم، سه بار و چهار بار و گاهی هفت بار و هشت بار...
YesY:نگاهم کرد، نگاهم کرد، نگاهم کرد...
YesY:انگار تمام سال‌هایش یک سال بود و تمام ماه‌های آن سال، یک ماه و تمام روزهای آن ماه، یک روز...[۲۳]

شخصیت بخشی

شخصیت‌بخشی در مجموعه داستان «سه کتاب» به‌چشم می‌خورد، پیرزاد از آرایۀ تشخیص برای صحبت دربارۀ زندگی و هر آنچه حیات دارد استفاده کرده است و به‌جرئت می‌توان گفت در داستان‌های او همه‌‍چیز جاندار هستند، از درخت چنار «درگاهی پنجره» گرفته که توانایی حرف زدن دارد تا مورچه‌های داستان «ملخ‌ها» که اندازۀ آدم‌ها شدند و به مردم کمک می‌کنند.[۲۳]
به عنوان نمونه:
YesY:باد دور درخت می‌چرخید و شکوفه‌ها انگار توی اتاق سَرَک می‌کشیدند.
YesY:درخت چنار چشم به آسمان دوخته بود و حوصلۀ حرف زدن نداشت.
YesY:از ملخ‌ها خبری نبود، گلوی رادیو پاره شد و مشت مشت سیم زرد و آبی و قرمز ریخت بیرون.
YesY:دو طرف کوچۀ باریک، دراز ردیف خانه‌ها انگار برای گرم شدن تنگ دل هم چسبیده بودند.[۲۳]

تشبیه

در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»، در داستان «هسته‌های آلبالو» تشبیهات فراوانی به‌کاررفته است؛ زیرا ادموند که کودکی دوازده‌ساله است به تقاضای سنش، برای توصیف هر آنچه که دیده آن را تشبیه می‌کند.[۲۳]
برای نمونه:
YesY:چه دلمه‌ای درست کرد! ریز و یکدست، مثل رج مروارید.
YesY:نگین گوشوارۀ آویزش، مثل دانۀ انار بود.
YesY:مادرم انگار سوسکی را از خود براند، دست پدرم را پس می‌زد.
زویا پیرزاد با زیرکی برای توصیف ظاهر و اعمال شخصیت‌هایش از آرایۀ تشبیه بهره برده است.[۲۳]

مجاز مرسل

در داستان‌های زویا پیرزاد، نمونه‌های فراوانی از علاقۀ کلیت و جزئیت وجود دارد و در واقع پیرزاد با ذکر جزء، ارادۀ کل می‌کند، یعنی قسمتی از شیئی یا عضوی را به‌جای کل موضوع به‌کار می‌گیرد و با ترکیباتی مثل موهای نقره‌ای، رگ‌های کبود، پوست چروکیده، پیری و سالخوردگی شخصیت‌هایش را بیان می‌کند.[۲۳]
از خانۀ روبه‌رو دو مرد جوان، هیکل نحیف زنی را روی برانکارد بیرون می‌آورند و دانه‌های برفی که روی موهای نقره‌ای زن می‌ریزد.
در داستان «مثل بهار» از مجموعۀ «مثل همۀ عصرها»، ترکیب رگ‌های کبود و موهای یک دست سفید، اشاره به سالخوردگی و شکم برآمده، بارداربودن زن را نشان می‌دهند.[۲۳]
نوع دیگری از مجاز در داستان‌های پیرزاد دیده می‌شود که آن علاقۀ حال و محل است. یعنی ذکر محل و ارادۀ حال است که در داستان «ملخ‌ها» به‌چشم می‌خورد.[۲۳]
کلاغ‌ها بالای سر شهر هراسان بال و پر زدند و مردم خوردند و چاق‌تر شدند.
نمونۀ دیگر علاقۀ عموم و خصوص (ذکر خاص و ارادۀ عام و یا برعکس) است که در داستان «گل‌های وسط آن روتختی» دیده می‌شود.[۲۳]
روشنک! میهمان داریم، چای بیار.
نمونۀ دیگر، علاقۀ مضاف و مضاف‌الیه است، بدان معنا که مضاف به‌جای کل مضاف و مضاف‌الیه به‌کار می‌رود.[۲۳]
یاد روزی افتاد که خبر عزیز خاتون را آوردند.(منظور خبر فوت عزیز خاتون است)[۲۳]

جابه‌جایی

زبان محاوره در مجموعه داستان «سه کتاب» که زویا پیرزاد آن را برای غالب زبان کتاب برگزیده و شگرد جابه‌جایی اسم، فعل و صفت که می‌تواند در خدمت این انتخاب هوشمندانه محسوب شود با توجه‌ به اینکه زبان محاوره چندان به ارکان جمله توجهی ندارد از زیرکی یک نویسنده در امر نویسندگی است، چرا که جابه‌جایی‌های درست و منطقی به زیبایی‌های اثر کمک می‌کند و آن را در ذهن مخاطب ماندگار می‌سازد.[۲۳]
پیرزاد از نمونه‌های جابه‌جایی بسیار در مجموعه داستان سه کتاب بهره برده است تا اینگونه هنر نویسندگی خود را به‌ نمایش بگذارد.[۲۳]
به عنوان مثال:
YesY:برچسب کوچکی روی هرکدام بود، با قیمت و سال ساختشان‌.(جابه‌جایی اسم)
YesY:اول بار که حسن رفت، باور نکرد.(جابه‌جابی صفت)
YesY:نشست روی راحتی، رو به حیاط.(جابه‌جایی فعل)
YesY: آرزویی نداشتم، جز دیدن خود پینه‌دوز.(جابه‌جایی فعل)[۲۳]

نوستالژی

شهلا حائری و سمانه رودبار محمدی، نوستالژی را یکی از وجوه زیباشناسی در سه کتاب دانستند و در این باره بیان کردند: نوستالژی واژه یونانی و ترکیبی از دو واژۀ بازگشت و رنج ناشی از آرزوی بازگشت است، معنا و مفهوم آن در زبان فارسی، غربت و حس دلتنگی نسبت به گذشته است.[۲۳]
زویا پیرزاد با بازگویی خاطرات شخصیت‌هایش، به گذشته‌شان نقب می‌زند ‌و احساسات‌شان را برملا می‌سازد.[۲۳]
در اکثر داستان‌های پیرزاد، شخصیت‌ها حسرت گذشته‌ای را می‌خورند که در آن احساس خوشبختی می‌کردند. داستان‌های «درگاهی پنجره»، «لکه»، «مگس» و «مثل بهار» از مجموعه داستان «مثل همهٔ عصرها»، نمونه‌ای از این حس دلتنگی برای گذشته و به‌خصوص دوران کودکی است.[۲۳]
در داستان «طعم گس خرمالو» شخصیت اصلی داستان زنی است که زندگی‌اش در زمان گذشته سپری می‌شود و داستان پر است از خاطرات او و خانه‌ای که یادگار پدری مهربان و می‌توان گفت هویت خانم بر مکان‌هایی که خاطرات پدر را زنده نگاه می‌دارد، هک شده است.[۲۳]
نوستالژی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» از سه کتاب، به اوج خود می‌رسد و ادموند در داستان «هسته‌های آلبالو»، دوران کودکی خود را به‌همراه همکلاسی مسلمانش، طاهره، به‌تصویر می‌کشد. در داستان «گوش ماهی‌ها» از ازدواج دخترش با یک پسر مسلمان می‌گوید و در داستان «بنفشه‌های سفید» از ازدواجش با مارتا.[۲۳]

کانون روایت

انتخاب زاویهٔ دید در داستان «سه کتاب» که شیوهٔ بینش و نگرش زنان را نشان می‌دهد با استفاده از زاویۀ دید اول شخص و راوی زن از صدادار شدن قشر بزرگی از جامعه خبر می‌دهد که تا پیش از این از رسانه‌ای برای صحبت از خواسته‌هایشان محروم بودند و اینک پیرزاد با روایتی خطی و سرراست به آگاهی بخشی جامعه پرداخته است..[۳۵]
راوی همۀ داستان‌ها زنان هستند و بازگویی روایت از زبان زنان از تاریخ و سیاست خبر می‌دهد که تا پیش از این به شکل‌های مختلفی به حاشیه رانده می‌شدند.[۳۵]
در مجموعه‌داستان «مثل همهٔ عصرها»، به جز چهار داستان (درگاهی پنجره، نیمکت روبه‌رو، زندگی دلخواه آقای ف و ملخ‌ها)، شخصیت چهارده داستان دیگر آن زن است و اکثر داستان‌ها به سوم شخص روایت می‌شود و کانون روایی صفر دارد، در این حالت راوی نسبت به بقیهٔ شخصیت‌های داستان، به تمام امور آگاهی دارد. «سه کتاب» با استفاده از راوی دانای کل، به ذهن شخصیّت‌های داستانش وارد می‌شود و همین مسئله گویای ویژگی بارز حسّ کنجکاوی مفرط زنان در داستان است.[۲۳]
در این میان، تنها سه داستان (قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها و لنگه‌به‌لنگه‌ها)، به اول شخص روایت شده که درواقع کل روایت در ذهن یک زن و بر محوری خاص شکل می‌گیرد.
در مجموعهٔ داستان «طعم گس خرمالو» نیز، مسائل خانوادگی و روابط زن و شوهر با کانون روایی صفر و با زاویهٔ دید دانای کل روایت می‌شود. به‌جز داستان «سازدهنی» که کانون مرکزیت روایت مرد است، در بقیهٔ داستان‌ها مرکزیت داستان را زن‌ها تشکیل می‌دهند.
فضای مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» کمی متفاوت است، در این مجموعه داستان، راوی از گذشته‌اش می‌گوید و کانون روایی صفر در فضای روایت حکم فرماست، زمان اصلی روایت حال است و در یادآوری کودکی راوی می‌گذرد، بدین ترتیب راوی اول شخص و مرد است و کانون مرکزی روایت نیز خود اوست، اما باید بیان کرد که دیدگاه زنان در داستان نیز به اندازه نگاه خود او بیان می‌شود.[۳۶]

برنامۀ آخرین نشست محفل تابستانی

نشست تابستانی محفل داستان

کارگاه خوانش سه داستان از زویا پیرزاد در مجموعه داستان «سه کتاب»، با حضور محمد رضا گودرزی و هنرجویان و با بررسی مسائل اجتماعی و مشکلات زندگی افراد در محیط‌هایی چون مترو یا خانواده پرداخته شد، سپس داستان «لنگه‌به‌لنگه‌ها» از این مجموعه، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.[۳۷]
محمدرضا گودرزی تسلط پیرزاد در فرآیند نویسندگی در میان دیگر زنان نویسنده را علتی بر شهرت او دانست و اضافه کرد: اگر چه بسیار دیر نوشته‌های پیرزاد شناخته شد اما در همین چند سال هم، به‌خوبی اعتبار لازم را برای ماندگارشدن در عالم ادبیات ایران کسب کرده است.[۳۷]
زبان ساده، نثر گویا و بدون زوائد و انتقال دقیق حس زنانگی باعث شد تا کمتر از یک سال پس از چاپ اولین رمانش با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم»، برای بار سیزدهم تجدید چاپ شود و در بازار نشر ایران کمتر کتابی یافت می‌شود که به این سرعت در میان خوانندگان گسترش یابد و در عین حال مورد تأیید و تشویق روشنفکران و نویسندگان نامی ایرانی واقع گردد.[۳۷]
گودرزی اضافه کرد نکتۀ مهم دیگری که در نوشته‌های پیرزاد وجود دارد این است که زنان داستان‌های زویا پیرزاد در مجموعه داستان «سه کتاب» واقعی هستند.[۳۷]

گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»

احمد گلی، سمیرا نظری و فرهاد محمدی در نشریۀ بهارستان سخن بیان کردند:

بیان مسئلۀ سنت و مدرنیته در قالب داستان، حاکی از اهمیت بنیادین موضوع است که جامعه و فرهنگ درگیر آن هستند.[۳۸]

داستان «طعم گس خرمالو»، بازگو کنندۀ روایت گذر از سنت به مدرنیته است که در آن جریان برخورد «خانم»، شخصیت اصلی داستان، با دنیای جدید و چگونگی آشنایی او با پدیدۀ مدرنیته را نشان می‌دهد.[۳۸]
چگونگی ورود او به دنیای مدرن نمایان‌گر درک کلی مردم جامعه از مدرنیته است؛ اینکه مردم جامعه مدرنیته را در چه سطحی درک کرده‌اند؟
اصلاً دریافت آن‌ها از مدرنیته چگونه است؟
در داستان، با سه مرحلۀ مرتبط با موضوع سنت و مدرنیته روبه‌رو هستیم.
نخست:برخورد سنت و مدرنیته که به سنت‌گریزی و تجددخواهی می‌انجامد.[۳۸]
دوم: در مدرنیته و همگام با دست‌آوردها و یا مدهای مدرنیته به‌سربردن است. که در این مرحله است که فرد به بی‌هویتی و بحران شخصیتی دچار می‌شود.[۳۸]
سوم: مرحلهٔ بازگشت به سنت و باورهای مذهبی است که به‌عنوان راه‌حل نجات فرد از پیامدهای مدرنیته است.[۳۸]

لکه‌ها و نظام نمادها در سه کتاب

نظام نشانه‌ها و نمادها

سمیه رشیدی و الناز معتمدی از کارشناسان مطالعات فرهنگی، دربارۀ نظام نشانه‌ها در سه کتاب گفتند: داستان «لکه‌ها»، با دید زنانه‌ای که در داستان به آن پرداخته شده است، شکل داستانی پررنگ‌تری را به‌خود گرفته است زیرا زویا پیرزاد با استفادۀ آگاهانه از نمادها و نشانه‌ها در داستان خود، نوآووری قابل توجهی را در داستان ایجاد کرده است و هدف نوشتن آن را تنها ارائۀ الگویی واحد برای همۀ داستان‌های آن قرار نداده است زیرا هر داستانی با توجه‌ به چگونگی درهم‌بافته‌شدن نشانه‌های آن، الگویی منحصربه‌خود را دارد.[۳۵]
عنوان خاص داستان و ارتباط درونی‌اش با متن، نخستین مسئله‌ای است که مخاطب با آن روبه‌رو می‌شود و داستان از شخصیت‌های متعدد و گوناگونی تشکیل شده است: مادر لیلا، علی، لیلا و عمه که تازه از آمریکا برگشته و بعد هم رویا و حمید و همچنین فضاهای خارجی متعددی مثل رستوران، پارچه فروشی، خیابان که پیرزاد به‌خوبی از عهدۀ فضاسازی برای شخصیت‌هایش که همگی نام و گذشته‌ای مشخص دارند برآمده است‌.[۳۹]
گسترهٔ نشانه‌ها در این داستان بسیار وسیع است که این گستردگی نماد را در کم‌تر داستان کوتاه ایرانی می‌توان دید.[۳۹] معتمدی بیان کرد: نماد اولی که در داستان وجود دارد لکه‌هاست، همان عنوان و مضمون اصلی داستان است که حکم مهم‌ترین نماد را به خود گرفته است و نماد بعدی که در ساختار و بطن داستان ریشه دوانده است، درخت چناری است که حکم زندگی دارد.[۳۹]
عنوان داستان و مضمون اصلی آن، نماد است و مواجهٔ خوانندهٔ کنجکاو با مضمونی نمادین که هر چه جلوتر می‌رود بیشتر و بیشتر با آن درگیر می‌شود و داستان در بستر لکه‌ها شرح داده می‌شود تا خواننده همپای قهرمانان داستان درگیر لکه‌هایی شود که ناشی از پستی و بلندی‌های زندگی است و شاید بتوان گفت قهرمان اصلی داستان همین لکه‌هایی هستند که داستان را می‌سازند و اوج می‌گیرند و فرود می‌آیند و ناگاه ناپدید می‌شوند و با پنهان و پیدا شدنشان طرح داستان را می‌سازند، لکه‌ها در این مجموعه داستان نمادی از مشکلات زندگی زوج‌هاست.[۳۹]
به گفتۀ معتمدی: شخصیت رازآلود بانو (ح.م) در این داستان نمادین است که ناگهانی وارد زندگی لیلا شده در حکم راهنمای لیلا در داستان حضوری فعال می‌گیرد و بدون اینکه مدام از او بخوانیم حضورش در داستان فراگیر می‌شود.[۳۹]
آنچه بیش از همه در این داستان اهمیت دارد شیوهٔ به‌کارگیری نمادهاست که باید در خدمت متن باشند و سه کتاب به موفقیت بسیاری در این زمینه رسیده است.[۳۹]

زنان و زویا پیرزاد

استقلال شخصیتی زنان در مجموعه داستان «سه کتاب»

قاسم سالاری و فروزان نجفی در بررسی آثار پیرزاد بیان کردند: در داستان‌های سه کتاب دو گونه از زنان مستقل وجود دارند: نخست زنانی که در داستان، شخصیتی مستقل دارند و دوم، زنانی که استقلال خود را در سایۀ سرمایۀ اقتصادی می‌دانند.[۴۰]
در مجموعه داستان سه کتاب، مادربزرگ عالیه و مادر عالیه در داستان «مگس» از زنان مستقل هستند.[۴۰]
مادر عالیه بعد از خسته‌شدن از زندگی در آپارتمان، به شهری ساحلی می‌رود و می‌گوید: می‌خواهم آنجا زندگی کنم.[۴۰]
در داستان «خانم ف زن خوشبختی است» استقلال شخصیتی و اقتصادی در دو شخصیت خانم ف و خانم تقی زادگان، رئیس بانک، دیده می‌شود که ضمن تاکید بر حمایت اعضای خانواده، کارهای داخل و بیرون خانه را نیز انجام می‌دهند.[۴۰]
در داستان «زندگی دلخواه آقای ف»، خانم ف با فروش بافتنی‌ها و استخدام شدن دو دخترش، فرزانه و فتانه در یک اداره، به استقلال اقتصادی می‌رسند.[۴۰]
در داستان «مثل همۀ عصرها» زنی پرستار، بدون آنکه حمایت مردی را در کنار خود داشته باشد، زندگی خود و دخترش را می‌گذراند، حتی ترانه در داستان «پرلاشز» زنی مستقل است که در آژانس هواپیمایی کار می‌کند و با خودباوری‌های تمام، آقای نقوی را به‌خاطر برخی رفتارهایش رها می‌کند و با بی‌توجهی به سنت‌ها، خود به خواستگاری مراد می‌رود.[۴۰]
در داستان «لکه‌ها»، لیلا بعداز طلاق به یاری دوستش، رویا، آموزش فن لکه‌گیری راه می‌اندازد و با این کار به استقلال مالی می‌رسد و در داستان کوتاه «آپارتمان»، مهناز، از فرامرز که خواهان زنی سنتی است جدا می‌شود و کارهایی که قبل انجام می‌داد را ادامه می‌دهد.[۴۰]
در داستان «یک روز مانده به عید پاک»، مادر ادموند زنی است که کارهای خانه را از روی تفنن و به‌اجبار انجام می‌دهد و در زیر زمین خانه، دور از چشم همه به کارهای شخصی‌اش می‌پردازد.[۴۰]

در بوتۀ نقد و بررسی

نظر مطبوعات فرانسوی

وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند

فیگارو:

فوق‌العاده
به لطافت شعر و رویا...
از گذشتۀ زنان کشوری کهن ...
وزندگی روزمرۀ آن‌ها...
پیچیده در زر ورق زندگی...
ومی‌گوید از ابدیت در حال گذر...[۴۱]

پونه براتی و نقد «مثل همۀ عصرها»

  • احتیاط‌های پیرزاد در قصه‌پردازی، خواننده را خسته و آزرده می‌کند. در مجموعهٔ «مثل همهٔ عصرها» با فضاسازی چندان قوی و واقعی مواجه نیستیم و خالق اثر چندان نگاه سمبلیک و استعاری به اشیا ندارد. از سوی دیگر زنان این مجموعه، به گربه‌هایی می‌مانند که خوابیدن جلوی گرمای شومینه را به ماجراجویی در خیابان‌های شلوغ ترجیح می‌دهند.[۵]
  • «خرگوش و گوجه‌فرنگی» کشش آن را دارد که آغاز خوبی برای داستان باشد، آن‌ هم مجموعه‌ای که در داستان‌های بعدی مدام زنانی را مطرح می‌کند که ناظران خاموش دنیا شدند. اما این نشانه آنقدر در تمام داستان تکرار می‌شود که نه‌تنها ذهن خواننده را خسته می‌کند بلکه مانع همدلی خواننده با زنان داستان می‌شود.[۱۴]
  • «یک جفت جوراب» که با نماد مکرر پنجره آغاز می‌شود، زن قصه تصمیم می‌گیرد که از خانه بیرون رود اما حادثه‌ای منجر به پناه‌دادن یک فراری به زیرزمین خانه‌اش می‌شود.[۵] این قصه با عاملی حادثه‌ساز، فضای داستان را به‌پیش می‌برد و لحظات اضطراب و نگرانی‌ها را خیلی خوب به‌تصویر می‌کشد اما این هیجانات خیلی ناگهانی پیش می‌روند و زن داستان باز هم به‌جای همیشگی‌اش برمی‌گردد.[۵]
  • «لکه» همان قصۀ مکرر ظلم به زنان و زیاده‌گویی را پیش می‌برد با ترس از اینکه نکند خواننده شیرفهم نشود. نمونه‌ای از صفحه۱۹:

صدای گریه می‌آمد، معصومه، خواهر محمد، بود که چون پسرها بازی‌اش نمی‌دادند یک نفس زار می‌زد.

  • «نیمکت روبه‌رو» باآنکه سوژه‌‌اش نسبتاً جدید است، در پرداخت شخصیت‌ها ضعف دارد.
    «مادر عاشق کیسه‌های پلاستیکی بود...» ص:۲۵.
  • از داستان «یک زندگی» به بعد، زن مقابل پنجره، به‌قدری تکراری می‌شود که حوصلۀ خواننده را سرمی‌برد، ماجرا‌هایی کسل‌کننده که راحت می‌توان آن‌ها را حدس زد.
  • «خانم ف زن خوشبختی است»، زندگیِ زنی است که هر بار برای خودش چیزی می‌خرد و از فروشنده می‌خواهد آن را در کادو بپیچد. این اشارهٔ ضمنی که خیلی زیبا در داستان جاافتاده است، از صحنه‌های درخشان داستان است و بدون‌ آنکه مستقیماً به‌سمتی نشانه رود، وجهی از شخصیت داستان را روشن می‌کند.[۵]
  • «ملخ‌ها» زیباترین داستان این مجموعه، به‌زبان طنز نوشته است و در آن نه از نماد تکراری صندلی و پنجره خبری است، نه از مویه‌های زنانه. پیرزاد در این داستان نشان می‌دهد که چهره‌ای طناز و سر به‌ هوا هم دارد که خوب از پس نوشتن برمی‌آید.[۵]
  • «لنگه‌به‌لنگه‌ها» آخرین داستان این مجموعه، خیال خواننده را راحت می‌کند. زنان پیرزاد بالاخره تصمیم گرفتند کمی شیطنت کنند و دیگران را به بازی بگیرند.[۵]

کیارنگ علایی و نقد دو داستان

مطالعهٔ داستان‌های مينی‌مال از جمله «خرگوش و گوجه‌‌فرنگی» و «زندگی»، باورپذيری طرح یک اتفاق روزمره و پيش‌افتاده در داستان است و اين نوع نوشتن، حكايت از اسارت انسان‌ها در عصر حاضر در چنگال زندگی است.[۴۲]

داستان «خرگوش و گوجه‌فرنگی»، روايت زنی است كه دغدغه‌های روزمرهٔ زندگی مانع از پرداختن او به علايقش از جمله داستان‌نویسی می‌شود. طرح قصه بسيار آرام است و ديواری بين زن و مرد حايل نمی‌شود و شخصيت‌های مرد در داستان‌های پيرزاد با نجابت خاصی پرداخته می‌شوند.[۴۲]
نشانه و معنا در داستان «درگاهی پنجره»، حضور پررنگی دارند و يكی از بارزترين رئوس اين قصه تشبيه كردن خود به اجسام است، زاويهٔ ديد در ابتدا الهی‌گونه است و راوی خودش را نسبت به اتفاقات مشرف می‌داند.[۴۲]
آستانهٔ داستان توصيف مکان‌هاست و در همين توصيفات بنای قصه نهاده می‌شود و نگاه طبيعت برای پيرزاد در اين داستان قابل ستايش است.[۴۲]

برشی از طعم گس خرمالو در سه کتاب

سهیلا فرهنگی و نقد «طعم گس خرمالو»

  • داستان‌های مجموعۀ «طعم گس خرمالو»، روایت‌های گوناگونی از اعتراضی مشترک اسـت؛ اعتراض به وضعيتی كه نه‌تنها بـرای نويسنده، بلكه بـرای مخاطـب نازک دل او نيـز آزاردهنده است، اين مجموعه، زندگی زنانی را به‌تصوير می‌كشد كه از وضـعيت موجـود راضی نيستند و در عين حال تسليم نمی‌شوند و منفعل عمل نمی‌كنند و در مقايسه با نسل گذشتۀ خود، پوياتر و شجاعانه‌تر رفتار می‌كنند.[۴۳][۴۴]
  • داستان «لکه‌ها» با انسجام چندانی که در داستان‌های آن وجود دارد از یک زندگی ناموفق می‌گوید که اساس آن بر پایۀ احساسات شکل گرفته است و روی کاغذآوردن تباهی و ناروایی‌های اجتماعی به همره دید انتقادی زویا پیرزاد نشان از عدم وابستگی داستان به یک ایدولوژی خاص می‌باشد.[۴۴]

نقطۀ اوج داستان در تصمیم جدایی از شریکی نالایق شکل می‌گیرد و نویسنده عشق و عاطفه را در مقام نقطۀ ضعفی برای داستان می‌داند. به گفتۀ اصلانی دیالوگ در داستان «لکه‎‌ها» در فضاسازی نقش موثری داشته است درحالی که این فضاسازی نیز به مدد دیالوگ آمده است تا گفت‌وگوهای داستان بیشترین تاثیر را روی خواننده بگذارند.[۴۴][۴۵][۴۶]

  • داستان «آپارتمان» با دو روند موازی و هم‌سو[۴۵] به پیش می‌رود تا تفاوت دیدگاه زن و مرد در داستان رفته‌رفته روند ادامۀ زندگی را به چالش بکشد و درنهایت ساز جدایی نواخته شود.[۴۴]
  • پررنگ شدن استقلال زنان در داستان «پرلاشز» از عواملی است که به گفتۀ اصلانی ساختاری یگانه را برای این مجموعه ایجاد کرده است و از دیداری می‌گوید که در جریان آن ترانه مشترکان فراوانی را با مراد می‌یابد و در مقابل خودش را با زندگی گذشته‌اش بیگانه می‌پندارد.[۴۴]
  • «ساز دهنی» با داستانی بدون انسجام، جریانی ایستا دارد و از تصمیمی می‌گوید که بوی اجبار می‌دهد تا برای خوشایندی همسر، شخصیت اصلی داستان مجبور شود تا سهمش را بفروشد و راهی آمریکا شود.[۴۴]
  • آخرین داستان از این مجموعه حکایتی از یک زندگی است، كه هرچند در برهه‌هایی از زمان کال و گس مانده است می‌تواند به شيرينی بیانجامد و در نهايت همانی شود كه زن داستان می‌خواهد.[۴۴]

نقد مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»

روبرت صفاریان:

نگاه از درون در نوشتار پیرزاد جامعه‌ای را توصیف می‌کند که آشنا با آن است و از نمایان‌شدن موضوعی می‌گوید که با ایجاز و استادی پیرزاد محتوای داستان‌های این مجموعه را به خود اختصاص داده است.[۴۷]

موضوع ستم بر زنان که نخستین بار در مناسبات پدر و مادر ادموند تجلی می‌یابد مهم‌ترین تمی است که نشان از موضوع اصلی داستان دارد.[۴۷]
داستان شمایی کلی از زندگی ادموند است و بیشتر بیان احساسات مردی است که سه دوره از زندگی‌اش شکل داستانی به خود گرفته است. وجه مشترکی که در هر سه فصل داستان‌های این مجموعه برجسته شده است روزهایی است که یک روز مانده به عید پاک نام دارند و از ورودی ناگهانی به کودکی ادموند آغاز می‌شود تا در پایان با تنهایی او پایان پذیزد.[۴۷]

  • کتاب «یک روز مانده به عید پاک» یادآور داستانی تأثیرگذار دربارۀ اشتباهات و شکوه انسان بودن است و رمان «شوهر آهو خانم» را به یاد مخاطبان علاقه‌مند می‌آورد.[۱۶]
برنامۀ نویسنده‌خوانی با نقد سه کتاب

لیلی سلطانی و سه کتاب

لیلی سلطانی با بیان اینکه پیرزاد متناسب با عصر زندگی و وضعیت جامعه، قلمی بسیار قوی داشته است، بیان کرد: این رمان‌نویس ارمنی با هنجارشکنی و نوشتن از دنیای زنان در آن دوران، توانست زنان را مطرح کند و همچنین توصیف‌هایی زیبا در فضا و مکان و شخصیت‌ها داشته باشد و به‌خوبی احساسات زنانه را نشان دهد.[۳]

اصلانی:طعم گس خرمالو نقل واقعه نیست!

«طعم گس خرمالو» سطحی مسطح دارد که در آن از فراز و نشيب‌های آن چنانی خبری نيست و لحظه‌های چندان با اهميتی وجود ندارد تا داستان‌نويس بر آن‌ها تأمل كند و گرهٔ داستان را ذره ذره بگشايد تا در پايان داستان حالتی بسامان گيرد و در وضعيتی نوين به تعادل برسد، هر چه در آن هست عادتی از لحظه‌های تکراری زندگی است زیرا این مجموعه نقل واقعه نيست تا پيشرفت كند و به‌اوج رسد و بعد سير نزولی خود را آغاز كند.[۴۵]

نظر نویسنده دربارۀ کتاب

هر نویسنده آن‌طور که هست می‌نویسد.

زویا پیرزاد می‌گوید: من شخصیت چندان پیچیده‌ای ندارم و به‌همین دلیل است که ساده می‌نویسم. آنچه را که در ادبیات ایرانی نمی‌پسندم، این است که شخصیت‌ها به‌مانند زندگی روزمره‌شان حرف نمی‌زنند.[۷][۸]
زمانی که من نوشتن «سه کتاب» را آغاز کردم، کلمات به این شکل به ذهنم آمدند و من فهمیدم که به این شکل نوشتن نزدیک‌ترم و زبان من همین است.[۷][۸]
من تلاشم این است نه به‌شیوهٔ مستقیم بنویسم و نه غیرمستقیم و تا آنجا که می‌توانم سعی می‌کنم زبان نوشتاری را به‌ گفتاری نزدیک کنم، در «سه کتاب» هم همین کار را کرد.[۷][۸]

پاراگراف‌های خواندنی
لذت متن در آثاری ماندگار و فراموش نشدنی

جملاتی ماندگار

YesY آدم‌ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می‌شوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می‌روند. نه از آمدن‌ها زیاد خوشحال باش و نه از رفتن‌ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمدند و به هر دلیلی که هستند بودنشان را دوست داشته باش. شادمانی‌های بی‌سبب همین دوست داشتن‌های بی‌چون‌وچراست.[۴۸]

YesY همیشه نه، ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می‌افتد. بعضی وقت‌ها هست که کسی را با تمام وجودت می‌خواهی ولی نباید کنارش باشی.[۴۹]

YesY هیچ چیز لذت بخش‌تراز آن نیست که یک نفر احساست را بفهمد بدون آنکه مجبورش کنی...[۵۰]

YesYمارتا گفت: زیباترین گیاه دنیاست!
چرا نگه‌داشتنش این قدر باید سخت باشد؟
آلنوش گفت: نگه‌داشتن چیزهای زیبا آسان نیست. مثل نگه داشتن من!
[۱۶][۵۱]

جوایز سه کتاب

جوایز و افتخارات[۵۲][۵۳]

  1. بیست سال ادبیات داستانی در سال۱۳۷۶
  2. نشان شوالیهٔ ادب و هنر از دولت فرانسه در سال۲۰۱۴
  3. کوریه انترناسیونال فرانسه
  4. تشویق‌شده در هفدهمین دورهٔ ادبیات در سال۱۳۷۸

تغییر، تحول، تولد

در سال‌های مختلف، مجموعه‌داستان‌هایی با عناوین «مثل همهٔ عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» از زویا پیرزاد منتشر شد که کتاب «سه کتاب» مجموعه‌ای از این داستان‌هاست که تا سال۱۳۹۸ بیش از چهل بار توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
زویا پیرزاد در سال۱۳۷۶ جایزهٔ بیست سال ادبیات داستانی را برای داستان «طعم گس خرمالو» دریافت کرد و همچنین برای داستان «یک روز مانده به عید پاک» در جایزهٔ کتاب سال۱۳۸۰ تشویق شد.[۵۴]
قصهٔ خرگوش و گوجه‌فرنگی، همسایه‌ها، درگاهی پنجره، لیوان دست‌دار، زمستان، لکه، نیمکت روبه‌رو، یک زندگی، مگس، مثل بهار، زندگی دلخواه آقای ف، گل‌های وسط آن روتختی، خانم ف زن خوشبختی است، راحله و اطلسی‌هایش، یک جفت جوراب، ملخ‌ها، مثل همهٔ عصرها و لنگه‌به‌لنگه‌ها، عناوین داستان‌های کتاب «مثل همهٔ عصرها» است که بیشتر این داستان‌ها دربارهٔ اتفاقات سادهٔ زندگی است.[۵۵]
لکه‌ها، آپارتمان، پرلاشز، سازدهنی و طعم گس خرمالو نیز عناوین داستان‌های کتاب «طعم گس خرمالو» است. داستان‌هایی دربارهٔ روابط زناشویی که بوی کهنگی می‌دهد و نیل به ویرانی دارد.
عناوین داستان‌های «یک روز مانده به عید پاک»: هسته‌های آلبالو، گوش ماهی‌ها و بنفشه‌های سفید که سه روز از زندگی راوی ارمنی را بازگو می‌کند. سه روز در سال‌های مختلف که همهٔ این روزها یک روز مانده به عید پاک است.
همان‌طورکه از این عناوین مشخص است این کتاب شامل تعداد زیادی داستان کوتاه، روان، جذاب و خواندنی است.
«مثل همهٔ عصرها» به زبان‌های فرانسه، گرجی و ارمنی و «یک روز مانده به عید پاک» به زبان‌های فرانسه و گرجی و «طعم گس خرمالو» نیز به زبان‌های فرانسوی، اسلوونیایی و گرجی ترجمه و منتشر شده است.[۵۶] [۵۷]

پانویس

  1. «سه اثر در یک اثر». 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «مروری بر آثار و اندیشه زویا پیرزاد». 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ «نقد و بررسی سه کتاب در برنامۀ نویسنده‌خوانی در یزد». 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «ویژگی‌های اثر زویا پیرزاد»». 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ «نقدی بر اولین مجموعه‌ از سه کتاب». 
  6. «سبک‌شناسی فمنیستی». 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ «مصاحبه با زویا پیرزاد». 
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ «به رنگ ارغوان دربارۀ زویا پیرزاد». 
  9. «لغت نامۀ زویا پیرزاد». 
  10. «مجموعه داستان سه کتاب از زویا پیرزاد». 
  11. «ماجرای سه کتاب چیست». 
  12. «موضوع داستان «چند روز مانده به عید پاک» چیست». 
  13. «داستان طعم گس خرمالو چه می‌گوید». 
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ «نگاهی به مجموعه داستان سه کتاب». 
  15. «زویا پیرزاد چهرۀ مرموز ادبیات». 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ «معرفی کتاب «یک روز مانده به عید پاک»». 
  17. «همه چیز دربارهٔ «یک روز مانده به عید پاک»». 
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ «ساختارهای موازی و چندپاره در «طعم گس خرمالو»». 
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «نقد جامعه شناختی سه کتاب». 
  20. «زویا پیرزاد و شهرتی همانند سیمین دانشور». 
  21. «شهرت، جذابیت و موفقیت در سه کتاب». 
  22. «چرا باید سه کتاب را بخوانیم». 
  23. ۲۳٫۰۰ ۲۳٫۰۱ ۲۳٫۰۲ ۲۳٫۰۳ ۲۳٫۰۴ ۲۳٫۰۵ ۲۳٫۰۶ ۲۳٫۰۷ ۲۳٫۰۸ ۲۳٫۰۹ ۲۳٫۱۰ ۲۳٫۱۱ ۲۳٫۱۲ ۲۳٫۱۳ ۲۳٫۱۴ ۲۳٫۱۵ ۲۳٫۱۶ ۲۳٫۱۷ ۲۳٫۱۸ ۲۳٫۱۹ ۲۳٫۲۰ ۲۳٫۲۱ ۲۳٫۲۲ ۲۳٫۲۳ ۲۳٫۲۴ «بررسی وجوه زیباشناسی در مجموعه داستان سه کتاب». 
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ A7%D8%AF.html «شخصیت و شخصیت‌پردازی در «مثل همۀ عصرها»». 
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ «خلاصه‌ای از مجموعه دوم سه کتاب». 
  26. «لکه‌ها؛ زویا پیرزاد». 
  27. «نگاهی به آثار زویا پیرزاد». 
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ «خلاصۀ مجموعه داستان یک روز مانده». 
  29. «تحلیل سبک نویسنده و اثر». 
  30. «تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد». 
  31. «سبک‌شناسی در سه کتاب». 
  32. «روند تکوین سبک زنانه درنوشتار زویا پیرزاد». 
  33. «ویژگی‌های اثر». 
  34. «زویا پیرزاد، داستان نویس معاصر». 
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ «نقد نشانه‌ها در لکه‌ها اثر زویا پیرزاد». 
  36. «سبک‌شناسی انتقادی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک». 
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ ۳۷٫۳ «زنان داستان‌های پیرزاد واقعی هستند». 
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ ۳۸٫۳ ۳۸٫۴ «گذر از سنت به مدرنیته در «طعم گس خرمالو»». 
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ ۳۹٫۳ ۳۹٫۴ ۳۹٫۵ «بررسی نمادها و نشانه‌ها در داستان لکه‌ها». 
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ ۴۰٫۲ ۴۰٫۳ ۴۰٫۴ ۴۰٫۵ ۴۰٫۶ ۴۰٫۷ «بررسی مشکلات زنان در آثار رویا پیرزاد». 
  41. «وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند». 
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ ۴۲٫۲ ۴۲٫۳ «از هیچ، داستان می‌توان نوشت!». 
  43. «کارکرد عنصر شخصیت در طعم گس خرمالو». 
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ ۴۴٫۳ ۴۴٫۴ ۴۴٫۵ ۴۴٫۶ «خوانش رمزگان‌های اجتماعی در طعم گس خرمالو». 
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ «ساختارهای موازی و پاره‌پاره در مجموعه داستان طعم گس خرمالو». 
  46. «بررسی داستان لکه‌ها از زویا پیرزاد». 
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ ۴۷٫۲ «معضل رفتار تعصب آمیز نسبت به ازدواج مختلط». 
  48. «جملات ماندگار در سه کتاب». 
  49. «پاراگراف‌های رنگارنگ از سه کتاب». 
  50. «دل نوشتۀ زیبا از مثل همۀ عصرها». 
  51. «لذت متن در مجموعه داستان سه کتاب». 
  52. «جوایز سه کتاب». 
  53. «جوایز زویا پیرزاد». 
  54. «سه کتاب». 
  55. «سه کتاب در یک کتاب». 
  56. «شناسنامهٔ سه کتاب». 
  57. «سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد». 

منابع

  1. نقد کتاب مثل همۀ عصرها، نوشتۀ گیتی شام بیاتی، چاپ شده در مجلۀ کلک، مهر۱۳۷۱، شماره۳۱، ۱۸۴تا۱۸۷
  2. صدای زنانه در ادبیات معاصر، نوشتۀ ابراهیم فیاض و زهره رهبری، چاپ شده در مجلۀ زن در توسعه و سیاست، زمستان ۱۳۸۵، شماره۱۶ علمی‌پژوهشی، ۲۳تا۵۰
  3. تحلیل انتقادی گفتمان‌های قدرت و جنسیت در آثار نویسندگان زن دهۀ هشتاد، نوشتۀ آزاده نجفیان، چاپ شده در مجلۀ زن و جامعه، سال دهم، شماره۲، تابستان۱۳۸۹، ۱۴۹تا۱۶۸
  4. زنان و سلطه و تسلیم درآثار زویا پیرزاد، نوشتۀ فاطمه حیدری و سهیلا بهرامیان، چاپ شده در مجلۀ اندیشه‌های ادبی،شماره۶، زمستان ۱۳۹۸، ۱۲۵تا۱۴۶
  5. روایت گذر از سنت به مدرنیته در طعم گس خرمالو، نوشتۀ احمد گلی و فرهاد محمدی، چاپ شده در مجلۀ ادبیات فارسی، شماره۱۶، پاییز و زمستان۱۳۸۹، ۱۱۵تا۱۲۸
  6. سنت نوشتاری زنان، نوشتۀ نسیم جانفدا و محبوبه پاک نیا، جاپ شده در مجلۀ زن در فرهنگ و هنر، شماره۱، رورۀ ششم، بهار۱۳۹۳، ۴۵تا۶۰
  7. روایت‌های بوم گرایانه از جهان بینی زنانه با تاکید بر آثار داستانی منیر روانی پور و زویا پیرزاد، نوشتۀ روزبه مرادی و بهمن زندی و مریم‌سادات غیاثیان، چاپ شده در مجلۀ پژوهش نامۀ زنان، سال نهم، شماره۲۶، زمستان۱۳۹۷، ۱۰۱تا۱۲۹
  8. نقد و بررسی نشانه‌ها در داستان لکه‌ها، نوشتۀ سمیه رشیدی و الناز معتمدی، چاپ شده در مجلۀ نقد ادبی و سبک‌شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، زمستان۱۳۹۲، ۱۸۱تا۲۰۸
  9. خوانش رمزگان‌های اجتماعی در طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد(با رویکرد نشانه‌شناسی)، نوشتۀ زهرا صدیقی چهارده و سهیلا فرهنگی، چاپ‌شده در مجلۀ پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره۲۹، زمستان۱۳۹۲، ۳۳تا۵۶
  10. بررسی تطبیقی مؤلفه‌های زمان روایی در داستان «فرار» آلیس مونرو و داستان «پرلاشز» اثر زویا پیرزاد، نوشتۀ جلیل شاکری و سهیلا فغفوری و راحله بهادر، چاپ شده در مجلۀ ادبیات تطبیقی، پاییزوزمستان ۱۳۹۵، شماره ۱۵، ۲۰۵تا۲۲۳
  11. مجموعه داستان سه کتاب. تهران: نشر مرکز. ۱۳۸۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۵۵-۵.

پیوند به بیرون

  1. «سه کتاب و توفیق چاپ». کتاب خون. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  2. «مجموعه داستان سه کتاب دربارهٔ چیست». آگاه بوک. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  3. «نگاهی به مجموعه داستان سه کتاب». کتاب در خانه. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  4. «شخصیت‌های داستان «مثل همۀ عصرها»». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  5. «طعم گس خرمالو، داستانی جذاب و خواندنی». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  6. «همه چیز دربارهٔ «یک روز مانده به عید پاک»». روبرت سفارین، ۸شهریور۱۳۹۰. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  7. «شهرت، جذابیت و موفقیت در سه کتاب». کافه کاتاریس، ۶شهریور۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  8. «زویا پیرزاد هم شوالیه شد». تابناک، ۱۰دی۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  9. «زویا پیرزاد و هنر و سبک نویسندگی». چطور. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  10. «چرا باید سه کتاب را بخوانیم». هنگامه ناهید، ۱۹مرداد۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  11. «زویا پیرزاد چهرۀ مرموز ادبیات». بن بست. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  12. «خلاصۀ داستان سه کتاب». آیسودا. بازبینی‌شده در ۲۶شهریو۱۳۹۸. 
  13. «خلاصۀ مجموعه داستان یک روز مانده به عید پاک». نخ نما. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  14. «تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد». گنج کهن. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  15. «تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد». بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  16. «مصاحبه با زویا پیرزاد». گفت و نقد. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  17. «بررسی وجوه زیباشناسی در مجموعه داستان سه کتاب». سید. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  18. «زن یا مرد بودن مهم نیست». هنگامه ناهید. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  19. «گذر از سنت به مدرنیته در طعم گس خرمالو». بهارستان سخن. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  20. «ویژگی‌های اثر «زویا پیرزاد»». حسن دلبری، زمستان۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  21. «بررسی نمادها و نشانه‌ها در داستان لکه‌ها». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، زمستان۱۳۹۲. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  22. «وقتی مطبوعات فرانسه می‌گویند». ۳۰بوک. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  23. «نقدی بر مجموعه داستان طعم گس خرمالو». انسانی.دانشگاه پیام نور، تابستان۱۳۹۲. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  24. «معضل رفتار تعصب آمیز نسبت به ازدواج مختلط». روبرت سفارین، شهریور۱۳۹۰. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  25. «ساختارهای موازی و پاره‌پاره در مجموعه داستان طعم گس خرمالو». اصلانی، ۵خرداد۱۳۷۸. 
  26. «از هیچ، داستان می‌توان نوشت!». ایسنا. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  27. «جملات ماندگار در سه کتاب». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  28. «پاراگراف‌های رنگارنگ از سه کتاب». رنگی رنگی. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  29. «دل نوشتۀ زیبا از مثل همۀ عصرها». کافه کتاب. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  30. «نقد و بررسی سه کتاب در برنامۀ نویسنده‌خوانی در یزد». همراهان خبر.ایسنا. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  31. «زنان داستان‌های پیرزاد واقعی هستند». فرهنگسرا. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  32. «بررسی تطبیقی دو داستان «چیز مهمی نیست» اثر ویکتوریا توکاروا و داستان «خانم ف زن خوشبختی است» اثر زویا پیرزاد». آکادمیا. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  33. «بررسی مشکلات زنان در آثار رویا پیرزاد». سالاری. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  34. «جوایز سه کتاب». هنگامه ناهید. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  35. «شناسنامهٔ سه کتاب». چهار فصل. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  36. «سه کتاب در یک کتاب». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  37. «سه کتاب، اثری از زویا پیرزاد». ۳۰بوک. بازبینی‌شده در ۲۶شهریور۱۳۹۸. 
  38. «خلاصۀ داستان لنگه‌به‌لنگه‌ها». ققنوس خاکستری، ۱۱اسفند۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  39. «زویا پیرزاد و استایل نوشته‌های او». وبلاگ نفس. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  40. «سه اثر در یک اثر». شهرستان ادب. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  41. «لغت نامۀ زویا پیرزاد». دیکشنری آبادیس. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  42. «مجموعه داستان سه کتاب از زویا پیرزاد». شلفی. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  43. «به رنگ ارغوان دربارۀ زویا پیرزاد». نویسندگان ما. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  44. «جایزۀ هفته نامۀ پرتیتراژ فرانسوی». آفتاب. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  45. «چند روز مانده به عید پاک، داستان چیست». ایران صدا. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  46. «ماجرای سه کتاب چیست». اشجع. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  47. «شخصیت و شخصیت‌پردازی در «مثل همۀ عصرها»». مرجع دانش. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  48. «معرفی کتاب یک روز مانده به عید پاک». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  49. «نقد جامعه شناختی سه کتاب». سید، ۶شهریور۱۳۹۴. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  50. «ترجمۀ داستان‌های سه کتاب». آگاه بوک. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  51. «زویا پیرزاد و نویسندگان مشهور در دنیا». برترین‌ها. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  52. «زویا پیرزاد، داستان نویس معاصر». آفتاب. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  53. «لکه‌ها؛زویا پیرزاد». نیک شاد. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  54. «نگاهی به آثار زویا پیرزاد». کتاب در خانه. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  55. «سبک‌شناسی انتقادی در مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک»». سید. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  56. «تحلیل سبک نویسنده و اثر». مالمیر. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  57. «روند تکوین سبک زنانه درنوشتار زویا پیرزاد». گوگل. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  58. «سبک‌شناسی در سه کتاب». انسانی. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  59. «سبک‌شناسی فمنیستی». انسانی. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  60. «عنوان‌شناسی در طعم گس خرمالو». سید. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  61. «نقد نشانه‌ها در لکه‌ها اثر زویا پیرزاد». نورمگز. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  62. «داستان لکه‌ها». good reads. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  63. «داستان لکه‌ها». bayanstory. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  64. «کارکرد عنصر شخصیت در طعم گس خرمالو». علم نت. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  65. «بررسی داستان لکه‌ها از زویا پیرزاد». کتاب در خانه. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  66. «جملات ماندگار در سه کتاب». ایران کتاب. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  67. «دل نوشتۀ زیبا از مثل همۀ عصرها». premiertalent. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  68. «لذت متن در مجموعه داستان سه کتاب». نولر. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  69. «جوایز زویا پیرزاد». بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 
  70. «سه کتاب». مهرگان بوک. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۸. 

متن بالانویس