حسین بهزاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رفقای نقد (بحث | مشارکت‌ها)
ایجاد یک مقالۀ نو از طریق ایجادگر
 
رفقای نقد (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''حسین بهزاد''' مستندنگار، پژوهش‌گر و تاریخ‌نگار دفاع مقدّس بوده و به عنوان یکی از چهره‌های مؤثر و پرکار در حوزۂ ادبیات مقاومت و پایداری شناخته می‌شود.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = حسین بهزاد
| تصویر                  = Hosen behzad.jpg
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          = نویسندگی
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            =
| محل تولد              =
| والدین                =
| تاریخ مرگ              =
| محل مرگ                =
| علت مرگ                =
| محل زندگی              = تهران
|مختصات محل زندگی        =
|مدفن                    =
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
|نام دیگر                =
|لقب                    =
|بنیانگذار              =
|پیشه                    = مستندنویس و وقایع‌نگار
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            = ادبیات دفاع مقدس
|کتاب‌ها                  = ''[[به‌روایت همت]]''، ''[[همپای صاعقه]]''، ''[[ضربت متقابل]]''، ''[[پیغام ماهی‌ها]]'' و...
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    =
|فیلم(های) ساخته براساس اثر(ها) =
|همسر                    =
|شریک زندگی              =
|فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                    =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت                =
|تأثیرگذاشته بر          =
|تأثیرپذیرفته از        =
|وب‌گاه                  =
|imdb_id                =
|soure_id                =
|جوایز                  =
|گفتاورد                =
|امضا                    =
}}
 
'''حسین بهزاد''' مستندنگار، پژوهشگر و تاریخ‌نگار دفاع مقدّس بوده و به‌عنوان یکی از چهره‌های مؤثر و پرکار در حوزهٔ ادبیات مقاومت و پایداری شناخته می‌شود.
 
==داستانک‌ها==
 
===اتاق بی‌سیم===
وقتی پژوهش برای مجموعه کارنامه لشکر۲۷ را شروع کرد، یازده ماه، شبانه‌روزی، هدفون در گوش‌اش بود و صوت ضبط‌شده‌ٔ اتاق بی‌سیم فرماندهی، صوت جلسات و مصاحبه‌ها را گوش می‌کرد. پیاده‌سازی صوت اتاق بی‌سیم با آن همه خش‌خش و سروصدا کار سختی بود.
 
===سکته===
در حال گوش دادن به نوار مکالمات بی‌سیم بخشی از عملیات الیٰ بیت‌المقدس بود. در این مکالمات علی‌اصغر بشکیده از شدّت استیصال به صورت مکشوف با محمود شهبازی صحبت کرده و درخواست کمک می‌کرد. شهبازی مجبور شد برای مانع شدن از مکشوف صحبت کردن، به بشکیده پرخاش کند و بشکیده هم در پاسخ حرف‌هایی به شهبازی زد. در همین لحظه از نوار حسین بهزاد احساس کرد که سمت چپ بدن‌اش بی‌حس شده است.
 
===کاری بزرگ===
او و گل‌علی بابایی تصمیم می‌گیرند که با الهام گرفتن از کاری که ویل دورانت در  تاریخ تمدن (بهزاد معتقد است این ترجمه نادرست است و ترجمهٔ درست کتاب ویل دورانت «داستان تمدن» است) کرد، کاری بزرگ برای کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ انجام دهند. آن‌ها تصور می‌کردند که کل عملیات لشکر۲۷، که دربرگیرندهٔ بیست عملیات بوده است، در یک کتاب شش‌صد صفحه‌ای می‌گنجد و کار تمام است. اما حاصل آن شد که پنج‌ماههٔ نخست موجودیت یک لشکر تبدیل شد به کتاب نهصد صفحه‌ای همپای صاعقه.
===فرصتی که از دست رفت===
سردار شهید حاج احمد کاظمی کتاب تکلیف است برادر را خوانده بود. وقتی کیفیت مصاحبه‌ها و پانوشت‌ها و به طور کلی کیفیت کار تاریخ شفاهی این کتاب را می‌پسندد به احسان محمدحسنی گفت که من حاضرم خاطراتم را به این سبک ثبت کنم. قرار گذاشت تا روز شنبه با حسین بهزاد دربارهٔ ثبت خاطرات جلسه‌ای داشته باشد. او باید به سفری می‌رفت. همین سفر، سفر آخر او شد. هواپیما سقوط کرد و احمد کاظمی به شهادت رسید و این فرصت نصیب حسین بهزاد نشد.
 
===خیلی خوب!===
گل‌علی بابایی به حسین همدانی گفت که رهبر انقلاب درباره‌ٔ کتاب‌های همپای صاعقه و ضربت متقابل، سه بار گفتند «خیلی خوب». حسین همدانی به بهزاد و بابایی گفت شما خیلی بی‌وجدانید. ما نظامی‌ها اگر یک خیلی خوب از رهبر در صبحگاه بشنویم از فرط خوش‌حالی سینه‌خیز روی سیم‌خاردار می‌رویم حالا که شما سه تا خیلی خوب از رهبر انقلاب شنیدید، چرا کار را ادامه نمی‌دهید؟
 
===سیگار در ستاد===
حسین همدانی در پاسخ به همکاران ستاد که به بوی سیگار و صدای داد و بیداد حسین بهزاد در ستاد اعتراض می‌کردند، گفت ایشان آدم مهذب‌اللسانی نیست. من هم برای سیگار کشیدن با او جلسه نمی‌گذارم. او چیزی دارد که کمتر کسی دارد و آن قلم است که باید برای شهدا کار کند. با این اعتراض‌ها کاری نکنید که من هم بنشینم و با او سیگار بکشم.
 
===فرمانده ابدی بیست‌وهفتی‌ها===
به حضرت آقا عرض کردم که من و [[گل‌علی بابایی]] هنوز داریم چوب نوشتن [[همپای صاعقه]] و [[ضربت متقابل]] را می‌خوریم. از قول شما نوشته‌اند که چرا بايد كتاب هاي تاريخ جنگ طوري نوشته شوند كه گويا بار هشت سال دفاع مقدس را فقط لشكر محمد رسول الله (ص) بر دوش داشته است. از ایشان پرسیدم : «ين جمله متعلق به شماست؟». حضرت آقا با لبخند فرمودند: «قطعاً اين جمله همان طور كه شما گفتيد اسناد خلاف واقع است و من هرگز چنين سخنی نگفته‌ام». عرض كردم البته ما همه مي‌دانيم جمله‌ای كه شما در قالب گلايه مطرح كرده‌ايد چه بود. چراكه متن فرمايش شما هم منتشر شده و ما خودمان هم آن را داريم. شما مكتوب فرموده بوديد: «آقايان تهرانی‌ها بلند شدند و به جبهه رفتند و در لشكر خودشان مستقر شدند بعد هم برگشتند و همان ها را نوشتند؛ در لشكرهای اصفهان، لشكر امام حسين (ع) و ۸ نجف، لشكر نصر مشهد، لشكر امام رضا (ع)، لشكر ثارالله، لشكر فجر و لشكرهاي گوناگوني كه در همه جا هستند، يك عالم حماسه آفريدند، به چه دليل آنها نتوانند بنويسند». در ادامه از آقا پرسيدم «اين جمله، متعلق به شما بوده است؟» آقا با لبخند پاسخ دادند «بله، اين دقيقاً حرف من است». بنده به ايشان گفتم «پس در اين صورت گناه آقاي بابايي و من چيست كه از ۸ جلد مجموعه كارنامه عملياتي لشكر ۲۷ تا الان ۲ جلدش را نوشتيم و منتشر شده است. اگر ساير لشكرها در اجراي اوامر شما تعلل كرده اند، گناه لشكر ۲۷ چيست؟» آقا خنديدند و گفتند «شماها كه گناهي نكرده ايد». گفتم «پس چرا اينقدر به لشكر ۲۷ سركوفت مي زنند؟ ضمن اينكه ما ابا نداريم بگوييم ما دو نفر تا زنده ايم بيست و هفتي هستيم. تا آن طرف قبرمان هم بيست و هفتمي هستيم و فرمانده ما هم، احمد متوسليان است». كه آقا تبسمي كردند و سري تكان دادند.
===حدوث و بقاء===
ایده‌ٔ اولیهٔ کارنامه عملیاتی لشکر۲۷ را سردار حاج محمدحسن محقق داد. حدوث مجموعهٔ حماسه۲۷ با حاج حسن محقق بوده است و بقای آن با حسین همدانی.
 
 
==زندگی و تراث==
 
==آثار و منبع‌شناسی==
 
* ''پرچم‌داران خورشید'': سرگذشت‌نامه‌ یادوارهٔ سه علم‌دار شهید دفاع مقدّس حاج محمّد بروجردی، محسن وزوایی، حسین قجه‌ای (۱۳۵۷)
* ''آذرخش مهاجر'': سرگذشت‌نامه (۱۳۸۲)
* ''تکلیف است برادر!انقلاب کردستان'': خاطرات جبههٔ جنوب به روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی (۱۳۸۳)
* ''همپای صاعقه'': کتاب یکم از کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) دی۱۳۶۰ و تیر۱۳۶۱ (دوران فرماندهی احمد متوسلیان) (۱۳۸۷) با همکاری [[گل‌علی بابایی]]
* ''مهتاب خیّن به‌روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی'': (۱۳۹۲)
* ''به‌روایت همّت'': درس‌گفتارهای معلّم بسیجی شهید محمّدابراهیم همّت، ۱۳۵۹تا۱۳۶۲ (۱۳۹۵)
* ''سالار تیپ عمّار'': سرگذشت‌نامهٔ فرمانده تیپ یکم عمّار لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) شیر کوهستان، شهید مهدی خندان (۱۳۹۵) همکاری با
[[گل‌علی بابایی]]
* ''شراره‌های خورشید'': کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) در عملیات آبی‌خاکی خیبر زمستان۱۳۶۲ (۱۳۹۶) با همکاری [[گل‌علی بابایی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۴

حسین بهزاد

زمینهٔ کاری نویسندگی
محل زندگی تهران
پیشه مستندنویس و وقایع‌نگار
سبک نوشتاری ادبیات دفاع مقدس
کتاب‌ها به‌روایت همت، همپای صاعقه، ضربت متقابل، پیغام ماهی‌ها و...

حسین بهزاد مستندنگار، پژوهشگر و تاریخ‌نگار دفاع مقدّس بوده و به‌عنوان یکی از چهره‌های مؤثر و پرکار در حوزهٔ ادبیات مقاومت و پایداری شناخته می‌شود.

داستانک‌ها

اتاق بی‌سیم

وقتی پژوهش برای مجموعه کارنامه لشکر۲۷ را شروع کرد، یازده ماه، شبانه‌روزی، هدفون در گوش‌اش بود و صوت ضبط‌شده‌ٔ اتاق بی‌سیم فرماندهی، صوت جلسات و مصاحبه‌ها را گوش می‌کرد. پیاده‌سازی صوت اتاق بی‌سیم با آن همه خش‌خش و سروصدا کار سختی بود.

سکته

در حال گوش دادن به نوار مکالمات بی‌سیم بخشی از عملیات الیٰ بیت‌المقدس بود. در این مکالمات علی‌اصغر بشکیده از شدّت استیصال به صورت مکشوف با محمود شهبازی صحبت کرده و درخواست کمک می‌کرد. شهبازی مجبور شد برای مانع شدن از مکشوف صحبت کردن، به بشکیده پرخاش کند و بشکیده هم در پاسخ حرف‌هایی به شهبازی زد. در همین لحظه از نوار حسین بهزاد احساس کرد که سمت چپ بدن‌اش بی‌حس شده است.

کاری بزرگ

او و گل‌علی بابایی تصمیم می‌گیرند که با الهام گرفتن از کاری که ویل دورانت در تاریخ تمدن (بهزاد معتقد است این ترجمه نادرست است و ترجمهٔ درست کتاب ویل دورانت «داستان تمدن» است) کرد، کاری بزرگ برای کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ انجام دهند. آن‌ها تصور می‌کردند که کل عملیات لشکر۲۷، که دربرگیرندهٔ بیست عملیات بوده است، در یک کتاب شش‌صد صفحه‌ای می‌گنجد و کار تمام است. اما حاصل آن شد که پنج‌ماههٔ نخست موجودیت یک لشکر تبدیل شد به کتاب نهصد صفحه‌ای همپای صاعقه.

فرصتی که از دست رفت

سردار شهید حاج احمد کاظمی کتاب تکلیف است برادر را خوانده بود. وقتی کیفیت مصاحبه‌ها و پانوشت‌ها و به طور کلی کیفیت کار تاریخ شفاهی این کتاب را می‌پسندد به احسان محمدحسنی گفت که من حاضرم خاطراتم را به این سبک ثبت کنم. قرار گذاشت تا روز شنبه با حسین بهزاد دربارهٔ ثبت خاطرات جلسه‌ای داشته باشد. او باید به سفری می‌رفت. همین سفر، سفر آخر او شد. هواپیما سقوط کرد و احمد کاظمی به شهادت رسید و این فرصت نصیب حسین بهزاد نشد.

خیلی خوب!

گل‌علی بابایی به حسین همدانی گفت که رهبر انقلاب درباره‌ٔ کتاب‌های همپای صاعقه و ضربت متقابل، سه بار گفتند «خیلی خوب». حسین همدانی به بهزاد و بابایی گفت شما خیلی بی‌وجدانید. ما نظامی‌ها اگر یک خیلی خوب از رهبر در صبحگاه بشنویم از فرط خوش‌حالی سینه‌خیز روی سیم‌خاردار می‌رویم حالا که شما سه تا خیلی خوب از رهبر انقلاب شنیدید، چرا کار را ادامه نمی‌دهید؟

سیگار در ستاد

حسین همدانی در پاسخ به همکاران ستاد که به بوی سیگار و صدای داد و بیداد حسین بهزاد در ستاد اعتراض می‌کردند، گفت ایشان آدم مهذب‌اللسانی نیست. من هم برای سیگار کشیدن با او جلسه نمی‌گذارم. او چیزی دارد که کمتر کسی دارد و آن قلم است که باید برای شهدا کار کند. با این اعتراض‌ها کاری نکنید که من هم بنشینم و با او سیگار بکشم.

فرمانده ابدی بیست‌وهفتی‌ها

به حضرت آقا عرض کردم که من و گل‌علی بابایی هنوز داریم چوب نوشتن همپای صاعقه و ضربت متقابل را می‌خوریم. از قول شما نوشته‌اند که چرا بايد كتاب هاي تاريخ جنگ طوري نوشته شوند كه گويا بار هشت سال دفاع مقدس را فقط لشكر محمد رسول الله (ص) بر دوش داشته است. از ایشان پرسیدم : «ين جمله متعلق به شماست؟». حضرت آقا با لبخند فرمودند: «قطعاً اين جمله همان طور كه شما گفتيد اسناد خلاف واقع است و من هرگز چنين سخنی نگفته‌ام». عرض كردم البته ما همه مي‌دانيم جمله‌ای كه شما در قالب گلايه مطرح كرده‌ايد چه بود. چراكه متن فرمايش شما هم منتشر شده و ما خودمان هم آن را داريم. شما مكتوب فرموده بوديد: «آقايان تهرانی‌ها بلند شدند و به جبهه رفتند و در لشكر خودشان مستقر شدند بعد هم برگشتند و همان ها را نوشتند؛ در لشكرهای اصفهان، لشكر امام حسين (ع) و ۸ نجف، لشكر نصر مشهد، لشكر امام رضا (ع)، لشكر ثارالله، لشكر فجر و لشكرهاي گوناگوني كه در همه جا هستند، يك عالم حماسه آفريدند، به چه دليل آنها نتوانند بنويسند». در ادامه از آقا پرسيدم «اين جمله، متعلق به شما بوده است؟» آقا با لبخند پاسخ دادند «بله، اين دقيقاً حرف من است». بنده به ايشان گفتم «پس در اين صورت گناه آقاي بابايي و من چيست كه از ۸ جلد مجموعه كارنامه عملياتي لشكر ۲۷ تا الان ۲ جلدش را نوشتيم و منتشر شده است. اگر ساير لشكرها در اجراي اوامر شما تعلل كرده اند، گناه لشكر ۲۷ چيست؟» آقا خنديدند و گفتند «شماها كه گناهي نكرده ايد». گفتم «پس چرا اينقدر به لشكر ۲۷ سركوفت مي زنند؟ ضمن اينكه ما ابا نداريم بگوييم ما دو نفر تا زنده ايم بيست و هفتي هستيم. تا آن طرف قبرمان هم بيست و هفتمي هستيم و فرمانده ما هم، احمد متوسليان است». كه آقا تبسمي كردند و سري تكان دادند.

حدوث و بقاء

ایده‌ٔ اولیهٔ کارنامه عملیاتی لشکر۲۷ را سردار حاج محمدحسن محقق داد. حدوث مجموعهٔ حماسه۲۷ با حاج حسن محقق بوده است و بقای آن با حسین همدانی.


زندگی و تراث

آثار و منبع‌شناسی

  • پرچم‌داران خورشید: سرگذشت‌نامه‌ یادوارهٔ سه علم‌دار شهید دفاع مقدّس حاج محمّد بروجردی، محسن وزوایی، حسین قجه‌ای (۱۳۵۷)
  • آذرخش مهاجر: سرگذشت‌نامه (۱۳۸۲)
  • تکلیف است برادر!انقلاب کردستان: خاطرات جبههٔ جنوب به روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی (۱۳۸۳)
  • همپای صاعقه: کتاب یکم از کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) دی۱۳۶۰ و تیر۱۳۶۱ (دوران فرماندهی احمد متوسلیان) (۱۳۸۷) با همکاری گل‌علی بابایی
  • مهتاب خیّن به‌روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی: (۱۳۹۲)
  • به‌روایت همّت: درس‌گفتارهای معلّم بسیجی شهید محمّدابراهیم همّت، ۱۳۵۹تا۱۳۶۲ (۱۳۹۵)
  • سالار تیپ عمّار: سرگذشت‌نامهٔ فرمانده تیپ یکم عمّار لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) شیر کوهستان، شهید مهدی خندان (۱۳۹۵) همکاری با

گل‌علی بابایی

  • شراره‌های خورشید: کارنامهٔ عملیاتی لشکر۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) در عملیات آبی‌خاکی خیبر زمستان۱۳۶۲ (۱۳۹۶) با همکاری گل‌علی بابایی