گرگ های دوندر
گرگ های دوندر | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | احمدضیا سیامک هروی |
ناشر | مطبعة شبیر |
نخستین چاپ | ۱۳۸۹ |
شابک | ۰۹۷۸۹۹۳۶۶۵۲۷۲۹ |
تعداد صفحات | ۲۳۵ |
موضوع | رمان واقع گرا |
زبان | فارسی |
طراح جلد | عصمت الله احراری |
کتاب گرگ های دوندر که با قلم احمدضیا سیامک هروی نوشته شده است. در سال ۱۳۸۹ توسط انتشاراتی مطبعة شبیر در افغانستان به چاپ رسیده است. این کتاب در نهمین دوره جایزه ادبی جلال(بخش ویژه افغانستان) رمان در سال ۱۳۹۶ برگزیده معرفی شده است.
هروی با این اثر خود روایتی کامل از دردها و مشقتهایی که مردم این کشور در طول ادوار تاریخ به خود دیدهاند را به تصویر کشیده است. این کتاب در بهار سال ۱۳۹۰ به چاپ دوم رسیده است. نثر کتاب بسیار روان و بعضی از ابیات آن به زبان محلی هراتی نگاشته شده است.
داستان گرگهای دوندر با وجودی که در مورد کروخ و اهالی آن نوشته شده است اما در برگیرنده اوضاع تمام مردم افغانستان است. روایتی است بی نظیر از جماعتی گردنهگیر، و به شکلی نمادین از سرگذشت ملتی تاراج شده، بی آنکه کسی، بتواند فرق قربانی و قاتل را دریابد.
آنکه تاراج می شود، خود در تاراجی دیگر است و آنکه تاراج میکند خود قربانی خیانتی دیگر است. هر کدام به نفرینی دچارند و برای این نفرین تاریخی است که راه گریزی و گزیری ازین دایره محتوم برایشان نیست.
خلاصه اثر

این کتاب داستانش بر میگردد به زمانی که امریکاییها وارد افغانستان شدند و راه برای دزدان و سر راهگیران باز میشود. در شروع مخاطب با یک رؤیا روبرو میشود. رویایی که در کشمکش یک عذاب وجدان است. رویایی که حالا جان فرزندی را نیز به خطر انداخته است.
سبحان که حالا عذاب وجدان او را در برگرفته است و غیر از آه و نفرین دیگران و دود تریاک دیگر چیزی برایش در بساط نمانده است، در پی پسرش است تا او را از راهی که خود روزی در آن غوطهور بود برگرداند. او که خود نیز روزی از همین جماعت زورگو بود. زمانیکه در تفنگداری کسی به گرد پایش هم نمیرسید اما حالا دیگر پیر شده است.
مصطفی، پسر سبحان که نقش اصلی و قهرمان داستان است و روایت بر محور او میچرخد، به خاطر معشوقهاش نگار سر از کوهها در میآورد. معشوقی که اصلاً به او نمیرسد و داستان را غمگین میکند.
قادر زینلها، لطیف سیاوشانی، نادر، ظاهر، عثمان و … همه از یک جنساند، جماعتی گردنهگیر و زورگو، اما مصطفی فرق میکند در دل او میتوان رحم، مروت و شفقت را دید.
نادر شخصیتی اعصاب خشک و عصبانی، دزدی که خیلیها از او حساب میبرند و رئیس گروهی که در کوه آسمانی قرار دارند. او که قرار بود دخترش نگار را به عقد مصطفی درآورد به خاطر مرگ دخترش درهم میشکند. مرگی که خودش باعث و بانی آن میشود و کوه آسمانی را برایش جهنم میکند و در همان کوه توسط سبحان که روزی یاور نادر بود و در همه کارهایش با او همقدم بود جان به لب میشود.
قادر شخصیت بد دیگر داستان است که زیاد عمر نمیکند. او نگار دختر نادر را میدزدد تا به عقد خود درآورد و نادر در پی گرفتن دخترش، میرود تا همهشان را قتل عام کند. ناگهان پیش از حمله متوجه یک آتشسوزی میشود و آن دخترش است که خود را آتش زده است و به همین دلیل نادر در پی انتقام گرفتن از ایل و خاندان قادر به نازنین میرسد و نازنین دختر کوچک و بیگناه داستان که قربانی کارهای دیگران میشود؛ و این دور باطل همچنان ادامه دارد.
درباره نویسنده

سیامک هروی در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در روستای خواجه سرمق، شهرستان انجیل هرات متولد شد و در سال ۱۳۵۹ خورشیدی جهت ادامه تحصیلات به کابل رفت و دبیرستان حبیبیه را به اتمام رساند.
سیامک هروی در سال ۱۳۶۲ خورشیدی فارغ التحصیل دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل شد و بعد با دریافت بورسیه تحصیلی به روسیه رفت و از سال ۱۹۸۴ میلادی الی ۱۹۹۰ میلادی در دانشگاه «استاوراپل» کشور روسیه درس خواند و با اخذ ماستری در رشته زبان و ادبیات روسی در سال ۱۹۹۱ میلادی به وطن برگشت.
او دوره مأموریت خویش را در سمت خبرنگار در سال ۱۳۷۳ از آژانس اطلاعاتی باختر آغاز کرد و بعد در پستهایی چون:
- مسئول بخش خبر و مدیر شعبه عکاسی آژانس باختر؛
- رئیس و مدیر مسئول روزنامه انیس؛
- مسئول بخش دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری؛
- مسئول شعبه تولید دفتر سخنگوی و ریاست مطبوعات ریاست جمهوری کار کرد؛
- در سال ۱۳۸۳در سمت معاون سخنگوی رئیس جمهور حامد کرزی مقرر شد؛
- بعد از ۱۰ سال کار در پست معاونت سخنگوی رئیس جمهوری، در سال ۱۳۹۲ به سمت معاون سخنگوی وزارت امور خارجه تعیین شد ؛
- در سال ۱۳۹۲ به سمت مستشار در سفارت افغانستان در لندن منصوب شد. سیامک هروی با رویکار آمدن اشرف غنی از وظیفهاش استعفا داد.
سیامک هروی اهل نقاشی بود وعلاوه بر مقالات و نوشتههای زیادی در مطبوعات، تا کنون دوازده جلد کتاب نوشته وسوژه اصلی تمام رمانهای او را «جنگ، درد و زندگی در افغانستان» میباشد.
آثار
- مرغ تخم طلایی؛ مجموعه قصههای عامیانه؛ ۱۳۶۶ خورشیدی؛
- مردههای عصبانی؛ مجموعه طنز، ۱۳۸۳ خورشیدی؛
- اشکهای تورنتو در پای درخت انار؛ رمان، ۱۳۸۸ خورشیدی؛
- گرگهای دوندر؛ رمان، ۱۳۸۹ خورشیدی؛ بازچاپ ۱۳۹۴ خورشیدی؛
- سرزمین جمیله؛ رمان، ۱۳۹۱ خورشیدی، بازچاپ ۱۳۹۶ خورشیدی؛
- تالان، رمان؛ ۱۳۹۲ خورشیدی ؛
- گرداب سیاه؛ رمان، ۱۳۹۳ خورشیدی؛
- برگشت هابیل؛ رمان، ۱۳۹۴ خورشیدی؛
- بوی بهی؛ مجموعه داستانهای کوتاه، ۱۳۹۵ خورشیدی؛
- دختران تالی؛ رمان، ۱۳۹۷ خورشیدی؛
- خدایان منسوخ؛ رمان، ۱۳۹۹ خورشیدی؛
- در رکاب عشق؛ رمان، ۱۴۰۰ خورشیدی».[۱]
نظر نویسنده درباره اثر
جایزهای که نگرفتم
رمان گرگهای دوندر در سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت جایزه «جلال آل احمد» از جمهوری اسلامی ایران گردید، اما وجه مادی این جایزه که ده عدد سکه طلا بود به من داده نشد.
وقتی متوجه شدم که رمان «گرگهای دوندر» در کشور ایران کاندید جشنواره ادبی «جلال آل احمد» شده است، به سایت این جشنواره رفتم و رماننویسهای زیادی را دیدم که آثار شان کاندید بودند. باورم نمیشد که کتاب من در میان اینهمه نویسنده، به رده بهترینها و نخستینها بالا بیاید و جایزه بگیرم.
روزی آقای سید رضا محمدی رییس آنوقت اتحادیه نویسندگان افغانستان به من زنگ زد و گفت که امسال آثار ادبی افغانستان، تحت عنوان بخش ویژه، شامل جایزه ادبی جلال آل احمد شده و بعد از بررسی آثار ادبی هشت سال اخیر افغانستان، رمان «گرگهای دوندر» به این جشنواره راه یافته و احتمال دارد که برنده هم بشود.
روز بعد دوباره رییس وقت اتحادیه نویسندگان افغانستان به من تماس گرفت و گفت که امسال در دور نهم، برای بخش ادبیات داستانی ایران پنجاه سکه طلا و برای بخش ادبیات داستانی افغانستان ده سکه طلا در نظر گرفته شده است. او گفت که جشنواره تو را به ایران دعوت کرده است و اگر میتوانی دست به کار شو و سفر کن.در آن زمان در بریتانیا به سر میبردم و سفر به ایران برایم پر هزینه بود از همینرو گفتم که هزینه سفر ندارم و در صورت برنده شدن از یکی از دوستانم در ایران خواهم خواست که به نیابت از من این جایزه را تحویل بگیرد.
چند روز دیگر هم گذشت تا این که برندگان اعلام شدند و من در سایت خبرگزاری فارس چنین خواندم: «در بخش رمان برتر افغانستان هیأت داوران ضمن معرفی نامزدهای این بخش «محمد اعظم رهنورد زریاب» نویسنده کتاب «چاگرد قلا گشتم» و «احمد ضیا سیامک هروی» نویسنده رمان «گرگهای دوندر» به عنوان برگزیدگان این بخش جایزه جلال آل احمد، جوایز خود شامل تقدیرنامه، نشان جلال و ۱۰ سکه طلا را در یافت کردند.»
سایت «خاور میانه» در این رابطه نوشته بود: «در بخش داستان کوتاه سید علی موسوی و آقای فخری و در بخش رمان رهنورد زریاب و سیامک هروی حایز رتبه شدند. لازم به ذکر است بدلیل عدم حضور آقای هروی، سید رضا محمدی جایزه وی را به نمایندگی از ایشان دریافت نمود.» آنگاه تلاش کردم تا آقای محمدی را پیدا کنم.با او که مدام در سفر بود و سخت مصروف، مدت طولانی تماس حاصل نشد. تا این که روزی خودش در پیامی برایم نوشت که لوح تقدیر نزدش هست، اما جایزه نیست، چون آن را ندادند. برایش نوشتم که خیر باشد، دیر آید درست آید، جایزه هیچ وقتی نمیسوزد. کشورها حتی چند دهه جایزهها را نگه میدارند تا صاحب یا وارثی به آن یافت شود.
چند روزی که گذشت به آقای موسوی و آقای فخری که هر دو در این جشنواره اشتراک کرده بودند و در بخش داستان کوتاه جایزه گرفته بودند تماس گرفتم و ضمن تبریکی پرسیدم که جایزه من چه شد؟ آنها گفتند که خبر ندارند، ممکن است آقای محمدی رییس اتحادیه نویسندهگان افغانستان و یا به نیابت از تو، سفیر افغانستان در تهران تسلیم شده باشد. راستش سردرگم شده بودم. حس میکردم که سکههای طلا را کسی در این وسط زد و برد.
دوباره به آقای محمدی تماس گرفتم و او آدرس تلگرام آقای مهدی قزلی دبیر اجرایی نهمین دور جایزه جلال آل احمد را برایم فرستاد. من به آقای قزلی پیام گذاشتم و از ایشان پرسیدم که چگونه میتوانم جایزهام را بدست بیاورم.دیری گذشت تا آقای قزلی در جواب من نوشت:
«جایزه نقدی به دلیل عدم حضور شما در برنامه به شما تعلق نمیگیرد.»
پیام جناب قزلی نزدم موجود است. این در حالی بود که در همین جشنواره، رمان کوچه ما نوشته اکرم عثمان نویسنده فقید افغانستان، تحسین شد و وجوه آن را به جناب آقای کاظم کاظمی سپردند تا برای خانوادهاش برساند.
هنوز که هنوز است در شگفتی و حیرت به سر میبرم. مگر ممکن است جایزه بدهی و ندهی؟! مگر چنین خبطی در کار جایزه ادبی هم جایز است؟ جایزه هنری که نباید سوخت و ساز داشته باشد. جایزههای ادبی و هنری در هیچ کشور دیگری گم نمیشوند، کسی سرقت شان نمیکند و نه هم میسوزند.
سالها حفظ میگردند تا صاحبش برای دریافت مراجعه کند. حتی اگر فوت هم کرده باشد جایزه به خانوادهاش تعلق میگیرد و آن را با صداقت و امانتداری و تشریفات خاصی به وارث آن میسپارند. صد سال هم که بگذرد این حق را دارم که از ایران بپرسم که همزبان! همزبانی که خودت را پیشکسوت فرهنگ، هنر، ادبیات و سیاست میپنداری! جایزه من چه شد؟[۲]
جوایز و افتخارات
- کتاب «گرگ های دوندر» در نهمین دوره جایزه ادبی جلال(بخش ویژه افغانستان) رمان در سال ۱۳۹۶ برگزیده معرفی شده است.

اظهارنظرها درباره اثر
احمدمعروف كبيري؛ نویسنده
« | در این رمان؛ نویسنده (سیامک هروی) توانسته با زبان ویژه و شیرین امروزین وقایع تلخ و تابوی دیروز را تمثیل کرده و نمایش دهد.محتوای متن انبوهی از اندوه اجتماعی را با خود دارد که میتواند حکایتگر جلوههای سنتی؛ عشیرهای و ارباب رعیتی در یک جامعه بومی و بلا کشیده باشد.
نویسنده در این رمان برای رفع عادات منفی از یک جامعه بومی؛ سیر جدالی و دیالکتیک را پیش گرفته و همواره برای ارایه ادبیات متعهد قلم میزند تا از این مسیر بتواند جلوه های ارزشی و انسانی را از جلوه های منفی و یاوه گرایی متمایز ساخته و با قوت تمام؛ آن ها را در گستره عاطفه انسانی متبارز گرداند. |
» |
شجاعالدین امینی؛ تحلیلگر ادبی
« | نویسنده جغرافیای منطقه را خوب بلد است و دست خوانندهاش را میگیرد و او را سنگ به سنگ و قریه به قریه با خودش میبرد. خواننده فکر میکند که نویسنده از محل است و یا واقعات حقیقی است و این رمان نیز براساس یک داستان واقعی نوشته شده است. او آدرسها را نیز به خوبی توضیح میدهد و تصویر واقعی از آدرسها به دست میدهد، گویا او دست خوانندهاش را میگیرد و قدم به قدم میبرد به آدرسی که آنجا واقعهای اتفاق افتاده و او قرار است آن را روایت کند.
نویسنده در این کتاب هراتی است و به خوبی فاصله بین هرات و بند سبزک یا سوزک را میپیماید و ده و تپههای همجوار را معرفی میدارد. این معرفی برای خواننده هراتی که او نیز مکمل و یا تا حدودی به منطقه آشنا باشد، اشکالی ندارد اما به خواننده غیر هراتی که با منطقه آشنا نیست گنگ و حتی گاهی گمراهکننده است و نمیداند با نویسنده به کجا میرود. به شمال میرود؟ در جنوب است؟ به سوی شرق در حرکت است و یا در غرب طی طریق میکند؟ |
» |
برشی از کتاب
پایت را از روی سینه ام بردار! درد به سینه ام پیچیده است. قفسه سینه ام می ترکد و استخوان هایش خرد می شود. طاقتم دیگر تمام است. پایت را از روی سینه ام بردار! آن روز ها را فراموش کن که تفنگت بودم، چماق دستت بودم، سنگت بودم. گفتی بزن،زدم.گفتی بکش کشتم. گفتی زنده به گورش کن، کردم. گفتی خفه اش کن کردم. گفتی نجاتش بده دادم.گفتی تاراجش کن،کردم.
مشخصات کتابشناختی
کتاب گرگهای دوندر نوشته احمدضیا سیامک هروی میباشد طراحی جلد کتاب را عصمت اللّه احراری انجام داده است . این کتاب در سال ۱۳۸۹ توسط انتشارات مطبعه شبیر در ۲۳۵ به چاپ رسیده است و تا سال ۱۴۰۳ پنج نوبت تجدید چاپ شده است. نسخه الکترونیکی این اثر در سایت کتابناک قابل دریافت است.
پانوشت
- ↑ «گرگهای دوندر؛ نمایشنامهای از زورگویی و مهربانی». خبر گزاری مهر. ۱۱ بهمن ۱۴۰۱
- ↑ «ایران! جایزهی من چه شد؟» .سایت رادیونوروز. ۲۳ فروردین ۱۴۰۰
- ↑ «روایت تلخ با زبان شیرین». سایت فردا. بی تا
- ↑ «تبصرهای بر کتاب گرگهای دوندر».سایت صبح. ۲۵ حوت/اسفند ۱۳۸۹