کوچه بارانی اشراق

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کوچه بارانی اشراق
نویسندهحمید مبشر
ناشرشهرستان ادب
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۴۰۲
تعداد چاپاول
شابک۹۷۸۶۲۲۵۵۲۳۱۲۸
تعداد صفحات۹۶
موضوعشعر کلاسیک بزرگسال
زبانفارسی
وزن۱۰۱
قطعرقعی
رده‌بندی دهدهی دیوئی۸fa۱.۶۲
نوع جلدشومیز
پشت جلد کتاب

مجموعه شعر «کوچه بارانی اشراق» سروده حمید مبشر شاعر افغانستانی ساکن در ایران است. این اثر که توسط موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، در ۹۶ صفحه قطع رقعی و شمارگان ۵۰۰ نسخه در تهران منتشر شده است، شامل بیست‌وسه قطع غزل، دو قطع مثنوی، یک قطعه چهارپاره‌، سه قطعه شعر آزاد و سی‌وپنج قطعه دوبیتی می‌­باشد.  «کوچه بارانی اشراق» در هجدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در سال ۱۴۰۲ ، در بخش شعر کلاسیک بزرگسال، شایسته تقدیر معرفی شده است.

*****

کتاب «کوچه بارانی اشراق» شامل بیست‌ و سه قطعه غزل، دو قطعه مثنوی، یک قطعه چهارپاره‌، سه قطعه شعر آزاد و سی‌وپنج قطعه دوبیتی است که جلوه‌هایی از عرفان شرقی و رنگ و بوی طبیعت‌گرایی، از ویژگی‌های بارز آن است.[۱]

کلمات رایج و اصطلاحات موجود در کتاب کوچه حمید مبشر عرفانی است. از اصطلاح‌های عرفانی؛ مانند کمال، قیل‌وقال، حال، بیشه نور، الهام، رویا، ذوق، کشف، پریشان، درویش، حکمت، اشراق، پیر، سیاهی و نور، راویان بیداری و… هم به وفور سود برده است.

خلاصه اثر

شاعر این اثر در غزل‌ها و مثنوی‌های این دفترش، تا حد زیادی «کوچه‌گرد باغ عرفان» است و درویشی از خرسان که حکمت شرق را جست‌وجو می‌کند، و در تنها چهارپاره این مجموعه و شعرهای آزادش، مسافری است که خانه ندارد، دیر به منزل می‌رسد، تنها است و بهارش گم شده است. سرانجام، در دوبیتی‌هایش راوی عشق و زیبایی و فراق و تلخی‌های اجتماعی و عواطف انسانی است؛ تلخی‌ها و نابسامانی‌هایی که گاهی دامنگیر خود راوی است و زمانی، دامنگیر جامعه او.[۲]

نویسنده در دوبیتی‌هایش، راوی عشق و زیبایی و فراق و تلخی‌های اجتماعی و عواطف انسانی است؛ تلخی‌ها و نابسامانی‌هایی که گاهی دامنگیر خود راوی است و زمانی، دامنگیر جامعه او است. گاهی هم مخاطبش را به یاد فانی بودن عمر و زندگانی می‌اندازد که به‌‌خاطرش می‌آورد که بدان دل نبندد و مرگ سرانجام آن است. وقتی بمیرد، حتی اگر تاج‌وتخت هم داشته باشد، به دردش نمی‌خورد. او بدون بوریا یا تاج‌وتخت به سفر ابدیت می‌رود.[۲]

مبشر، در شعرهایش توجه خاصی به طبیعت و مظاهر طبیعی دارد. البته این توجه به گونه هشداردهنده نیست که بگوید انسان مدرن و مدرنیزه شدن زندگی، با طبیعت چه کاری کرده و چه کار می‌کند. از نابودی طبیعت و رشد شهرها و کاستی فضاهای سبز و محیط طبیعی هم حرفی نمی‌زند، بلکه فقط از زیبایی‌های طبیعت یاد می‌کند، این زیبایی‌ها را به یاد مخاطب می‌اندازد و زیبایی معشوق را با این زیبایی‌ها دیدنی می‌کند.

 خواننده در این مجموعه با شعرهای اجتماعی هم روبه‌رو می‌شود؛ شعرهایی که راوی رنج اجتماعی است و راوی درد و تنهایی و تلخی‌ و ناملایمات اجتماعی است؛ اما این رنج و درد و تنهایی و تلخی شناسنامه روشنی ندارد. درد و رنج مطرح‌ در این مجموعه، هم فردی نیست؛ دردی که نه در جغرافیای خاصی، که در هر جایی، انسان امروزی درگیر آن است.[۲]

درباره نویسنده

مراسم نکوداشت سه دهه فعالیت ادبی حمید مبشر. اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی. دریافت شده ۱۰ آذر ۱۴۰۳

حمید مبشر، یکی از شاعران نسل دوم ادبیات مهاجرت افغانستان در ایران به شمار می‌رود. در طول سه دهه فعالیت پیوسته خود، چندین کتاب شعر منتشر کرده است. [۳]حمید مبشر زاده سال ۱۳۵۷ شمسی. در ولایت غزنی افغانستان است و  تحصیلات حوزوی و دانشگاهی دارد.

مبشر تحصیلات مقدماتی و ابتدایی اش را در غزنی به پایان رساند ولی چند سال به دلیل جنگ و درگیری، از درس و مدرسه به دور شد و به کشور ایران مهاجر کرد. در ایران علاوه بر تحصیلات حوزی، پایان­‌نامه­‌کارشناسی ارشد خود را در رشته­ جامعه شناسی فرهنگ با عنوان «نقش زبان مشترک در ایجاد هویت ملی» دفاع کرد. او هم­‌اکنون ساکن شهر اصفهان می‌­باشد و در چندین کنگره‌ و همایش‌ مقام آورده و جایزه ادبی دریافت کرده است. از این  شاعر، دو مجموعه شعر دیگر به نام‌­های «گزیده ادبیات معاصر» و «روایت تاریک غزل» نیز به چاپ رسیده‌اند.[۴]

نظر نویسنده درباره اثر

بازگویی مسائل اجتماعی افغانستان

مجموعه «کوچه بارانی اشراق» شامل تعدادی از غزل‌های من است که در چهار - پنج سال اخیر سروده شده‌اند، همچنین چند مثنوی، دوبیتی و چند شعر نو نیز در این مجموعه وجود دارد. این شعرها در فضاهای متفاوتی هستند؛ مثلاً یک بُعدش مسائل اجتماعی افغانستان است، یک بُعدش واگویه‌های شخصی و رنج‌هایی که ما به‌عنوان انسان اجتماعی داریم است، تعدادی هم در فضای دینی و تأملات معرفتی است.[۵]

حمید مبشر؛ شاعر اثر

جوایز و افتخارات

«کوچه بارانی اشراق» در هجدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر ۱۴۰۲، در بخش شعر کلاسیک بزرگسال شایسته تقدیر معرفی شده است.

برشی از متن

«اسیر نابسامانی شده دل

پریشان چون پریشانی شده دل

اختتامیه جشنواره شعر فجر. تهران. ۱۸ بهمن ۱۴۰۲

گرفتار همه رنج و مصیبت

شبیه مرد افغانی شده دل

نه میل کوچه دارم نه تماشا

نه سودایی به سر دارم، نه رویا

مراسم نکوداشت سه دهه فعالیت ادبی حمید مبشر. حوزه هنری انقلاب اسلامی تهران. ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

مرا بگذار با زخم نمک‌سود

مرا بگذار با این درد، تنها

دلم افسرد از این شهر و خیابان

ازین پس سر گذارم در بیابان

از این‌جا می‌روم منزل‌به‌منزل

به همراه غزل‌های پریشان

شفق از کوچه ما سر نکرده

سپیدی قلعه را باور نکرده

سیاهی آرزوی قوم را کشت

کتاب کوچه بارانی اشراق، در بین نامزدهای بخش شعر بزرگسال؛ پوستر جشواره شعر فجر ۱۴۰۲

کسی رخت سیه در بر نکرده.»[۲]

◻◻◻

«شبیه قاصد برف و زمستان

هیاهو می‌کنم در کوهساران

کجا شد بوریای زرد سلمان؟

کجا شد تاج‌وتخت این سلیمان؟»[۲]

مشخصات کتاب‌شناختی

مراسم نکوداشت سه دهه فعالیت ادبی حمید مبشر. حوزه هنری انقلاب اسلامی تهران. ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

کتاب «کوچه بارانی اشراق» اثر منتشر شده حمید مبشر، شاعر نام‌آشنای افغانستانی، ساکن ایران می­‌باشد. این کتاب، در سال ۱۴۰۲، توسط موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، در ۹۶ صفحه قطع رقعی و شمارگان ۵۰۰ نسخه، در تهران منتشر شده است.

پانوشت

  1. «کوچهٔ بارانی اشراق» و جلوه‌هایی از عرفان شرقی.خبرگزاری دفاع مقدس.۲ مرداد ۱۴۰۲
  2. پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ دنیا به شکل دیگری باشد. جاده ابریشم. ۳۰ مرداد ۱۴۰۳
  3. حمید مبشر. ایران کتاب. دریافت شده ۱۰ آذر ۱۴۰۳
  4. «بیوگرافی حمید مبشر».  وبلاگ کوچه سار شعر. ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
  5. چیزی که همه مردم آن را دوست دارند.ایسنا. ۱۸ بهمن ۱۴۰۲