نیمههای فراموشی
نیمههای فراموشی | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | مهرداد غفارزاده |
ناشر | قدیانی |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۷۵ |
تعداد چاپ | چاپ چهارم ۱۴۰۲ |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۱۷۰۲۶۳ |
تعداد صفحات | ۳۶۸ |
موضوع | رمان |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
رمان «نیمههای فراموشی» به قلم مهرداد غفارزاده است. کتاب به داستان حضور یک جانباز در مسابقات پارالمپیک میپردازد. این اثر سال ۱۳۷۵ توسط انشارات قدیانی منتشر شد. نیمههای فراموشی در سال ۱۳۷۶ برگزیده جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور گردید.
«نیمههای فراموشی» (بارسلون۹۲) ماجرای جانبازی است به نام حسام که در جبهههای نبرد حق علیه باطل فعالیت زیادی داشته و مدتها در اسارت به سر برده است. او اکنون آزاد شده است و به عنوان عکاس و خبرنگار مسابقات پارا المپیک بارسلون در سال ۱۹۹۲ همراه با تیمهای ملی ایران اعزام میشود. نویسنده، در تلاش است تا مسائل پیرامونی دفاع مقدس را در داستان خود مطرح و مورد ارزیابی قرار دهد هر چند که به طور مستقیم به موضوع جنگ نمیپردازد. کتاب با موضوعی که به نظر تکراری است، اما این بار نویسنده خلاقیت خود را به کار برده است؛ رمانی متفاوت و جالب را رقم زده است.
خلاصه اثر
«نیمههای فراموشی» (بارسلون ۹۲) روایت حسام جانبازی است که در جنگ تحمیلی پای چپ خود را از دست داده و با پای مصنوعی زندگی میکند. او اکنون دانشجوی رشته عکاسی، متأهل و منتظر به دنیا آمدن فرزند خویش است. وی به عنوان عکاس و خبرنگار مسابقات پارا المپیک بارسلون در سال ۱۹۹۲ میلادی، به اسپانیا اعزام میشود و عکسهایی از مسابقات تیم والیبال ایران با دیگر تیمها تهیه میکند. وظیفه او این است که گزارشهایی نیز از این مسابقات به ایران ارسال کند. بالاخره نوبت مسابقه تیم ایران با تیم آمریکا میرسد. در این مسابقه تیم ایران برنده میشود. حسام که عکاس این مسابقه نیز میباشد، گزارش این مسابقه را با خوشحالی تمام به ایران میفرستد. او پس از هفده روز همراه تیم به ایران باز میگردد و به عنوان پایان نامه دانشجویی خود، بیست و پنج حلقه فیلم خاطرهانگیز از مسابقات همراه میآورد.
در این کتاب نویسنده، در تلاش است تا مسائل پیرامونی دفاع مقدس را در داستان خود مطرح کند. از نظر او یک رزمنده اسلام با اتمام جنگ، هدف و مأموریتی را که برای خود تعریف و مشخص نموده است را پایان یافته نمیداند. نویسنده با انتخاب شخصیتهای داستانی متعدد از کشورهای مختلف، جنگ های به وقوع پیوسته در آن کشورها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. این نوع داوری از دایره وظایف یک داستان نویس به دور است. او ابتدا با تجزیه و تحلیل شخصیت «حسام» به جنگ ایران و عراق میپردازد. در ادامه با وارد کردن شخصیت «وارساس»، معلولی از کشور آمریکا، تجزیه و تحلیل جنگ آمریکا و ویتنام را انجام میدهد وارساس در جنگ ویتنام پای خود را از دست داده است و پس از مواجهه با حسام از خاطرات ویتنامش تعریف میکند.

در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، موضوع جنگ فقط به میدانهای نبرد خلاصه نمیشد و هر جوان ایرانی با توجه به تواناییهای خود، در هر عرصهای قدم میگذاشت اغلب سر بلند بیرون میآمد. ماجراهای رمان «نیمههای فراموشی» هم به این موضوع مربوط است. این رمان در تقسمبندی آثار مربوط به دفاع مقدس، در ردیف آن گروه از داستانهای این حوزه قرار میگیرد که به طور مستقیم به موضوع جنگ نمیپردازد. نویسنده با دستمایه قرار دادن موضوع جنگ سعی کرده به واژه جنگ در مفهوم عام آن بپردازد. به ظاهر موضوع جنگ ایران و عراق محور اصلی رمان نیمههای فراموشی است، چرا که شروع ماجراهای رمان با موضوع جنگ در ارتباط است.[۱]
نویسنده با وارد كردن شخصیتهای ژاپنی، آمریكایی، لهستانی احساس میکند جنگ های خونین قرن حاضر را از قلم نیانداخته و توانسته است با كمک بازماندگان آن وقایع خونین، گوشههایی از آن فجایع بشری را بازسازی كند. حسام هفت سال را در اردوگاههای عراق در اسارت گذرانده است. خاطرات او از روزهای اسارت بخشهایی از داستان را تشكیل میدهد كه در لابه لای صحبتهای او میآید. داخل هواپیمای اعزامی به بارسلون با آقای رمضانزاده، گزارشنویس پا به سن گذاشته مطبوعات درامور ورزشی، آشنا میشود.
او از تاریخچه اسپانیا و چگونگی رویارویی اقوام مختلف برای تثبیت در این سرزمین و از اقامت مسلمانان درآنجا كه زمانی به آندلس مشهور بوده سخن میگوید. در اولین روزهای ورود به بارسلون دختری از حسام میخواهد تا خود را معرفی كند. او ظاهراً خبرنگار است. حسام بعد از صحبت با دختر متوجه میشود صدای او را شنیده است. او به یاد میآورد در اردوگاه عراقیها زمانی همین دختر برای تهیه گزارش پیش آنها آمده و از حسام و دوستانش خواسته تا درباره اسارتشان حرف بزنند. یادآوری روزهای اردوگاه رمادیه عراق، گذشته دختر خبرنگار و روزهایی كه به فراگیری زبان انگلیسی در اردوگاه میپرداختند را به یاد حسام میآورد. همه این داستانها در زمان وقوع یک داستان و رویارویی ورزشی رخ میدهد.[۲]
درباره نویسنده

مهرداد غفارزاده در سال ۱۳۴۵ در اردبیل به دنیا آمد. وی نویسنده و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون است. او فعالیت خود را از سال ۱۳۵۹ با نوشتن داستانهای کوتاه همراه با «بچههای مسجد جواد الائمه» شروع کرد. اوایل انقلاب که بچهها دوست داشتند در فعالیتهای فرهنگی همکاری کنند مهرداد با شهید مهرداد رئیسی اسکویی آشنا شد و از این طریق وارد گروه سرود شد. بعد از آن گروه تئاتری تشکیل دادند و کارهای مذهبی و تاریخی مانند «حجر بن عدی» را اجرا میکردند.
در سال ۱۳۶۳ وارد حوزه هنری شد و در واحد ادبیات آن حوزه، با گروه «بچههای مسجد» و «گاهنامه داستان» همکاری داشت. غفارزاده کارگردانی سریال «سه، پنج، دو» را در سال ۱۳۸۲ و در سی و هفت سالگی برعهده گرفت که اولین تجریه کارگردانی او بود[. فیلم سینمایی «دریا و ماهی پرنده»، فیلم سینمایی «عکس برابر اصل» و فیلم سینمایی «گیرنده» از دیگر آثار اوست. با اینکه مهرداد غفارزاده را بیشتر بهعنوان کارگردان میشناسیم، اما در حرفههای دیگر نیز فعال بوده است. مهرداد غفارزاده علاوهبر کارگردانی، مدیر فیلمبرداری و نویسنده نیز بوده است. مهمترین اثر مهرداد غفارزاده در حرفه مدیر فیلمبرداری، فیلم «عکس برابر اصل» است. مهمترین اثر مهرداد غفارزاده در حرفه نویسنده، فیلم «گیرنده» است. تهیه کنندگی مستند «بسته۵۷» که خاطرات پیتر شولاتور خبرنگار آلمانی که به هنگام بازگشت امام خمینی(ره) از پاریس به تهران را شامل میشود نیز در تجربه کاری غفارزاده میدرخشد.[۳] وی تالیف کتاب «آسمان پر ستاره» که هدف اصلی آن بیان، فرازها و وقایع اساسی و تاثیرگذار انقلاب برای نوجوانان است را نیز بر عهده داشته است.[۴]
نظر نویسنده درباره اثر
چند باری تیزر ساختم

در اولین دوره برگزاری کتاب سال شهید حبیب غنیپور رمان «نیمههای فراموشی» در بخش داستان بزرگسال در بخش دفاع مقدس جایزه بهترین کتاب را برد که دو سکه هم به من دادند. مراسم در مسجد خودمان برگزار شد و پدر شهدا جایزه را دادند. بعدها جایزه از آن مسجد جا جابهجا شد. من ارتباطی با جشنواره غنی پور نداشتم فقط چند بار برایشان تیزر تبلیغاتی ساختم.[۵]
دعوای نویسنده و شهید حبیب غنیپور
مهرداد غفارزاده و حبیب غنیپور در دوران کودکی و نوجوانی در مسجد جوادالائمه فعالیت فرهنگی میکردند. مهرداد و حبیب را کتابخانه مسجد با هم آشنا شدند و کمکم مراوده آنها با یکدیگر بیشتر شد. یک بار شهید و مهرداد با هم بحثشان میشود. آن زمان شلوار اتوکردن زیاد مد نبود. مادر مهرداد همیشه شلوارش را اتو میکرد. در آن زمان محله زندگی مهرداد برای مسجد بالا شهر محسوب میشد. یک بار شهید غنیپور در حین گفتگویی میگوید: «بچههای بالا شهر با شلوارهایی میآیند که با آن میتوان هندوانه قاچ داد.» مهرداد فکر میکند که حبیب دارد به او کنایه میزند و ناراحت میشود. همین باعث میشود تا این دو با هم بحث و دعوا کنند. بعدها حبیب به مهرداد میگوید که منظور خاصی نداشته است.

این داستان جایی جالب میشود که پس از شهادت حبیب غنیپور جایزه ادبی به یاد او توسط امیرحسین فردی پایهگذاری میشود و در اولین دوره آن مهرداد غفارزاده برگزیده این جایزه ادبی میگردد. [۵]
جوایز و افتخارات
- برگزیده اولین دوره جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور در سال ۱۳۷۶ [۶]
- حضور در فهرست کتب جشنواره ربع قرن دفاعمقدس در ۱۳۸۷[۷]
اظهارنظرها درباره اثر
پرویز شیشهگران؛ نویسنده و منتقد ادبی
از دست رفتن هویت شخصیتهای کتاب
« | ٰنویسنده با وارد كردن شخصیتهای ژاپنی، آمریكایی، لهستانی احساس فجایع بشری را بازسازی کردهاست. با این رویكرد، شخصیتهای دیگر رمان هویت فردیشان را از دست دادهاند و هر كدام به تیپهای برگزیده مبدل شدهاند. | » |
توصیفهایی خلاف واقع
« | از نقاط قوت اثر میتوان به توصیفهای نویسنده از چهار موقعیت زمانی و مكانی متفاوت اشاره كرد. ولی یکدست و طبیعی نبودن ساختار ادبی رمان باعث شده دربعضی موارد توصیفها خلاف واقع به نظر برسند. شاید بهتر بود نویسنده از قالب خاطره برای نوشتن این وقایع استفاده میكرد، اما غفارزاده ترجیح داده از قالب رمان استفاده كند. او به توصیفهای داستانی خود از مناطق جنگ زده جهان متكی بوده كه البته چشم اندازهای خوبی را نیز ترسیم كردهاست. | » |
عسگر حسن پور؛ نویسنده و منتقد ادبی
تقبیح جنگ در کتاب
« | سربازانی که نماینده کشور و آرمان خاصی نیستند بلکه نماینده انسانیت هستند و به جهان هستی احترام میگذارند؛ این اتفاق در رمان غفارزاده در همدلی سربازان جنگهای مختلف تاریخ معاصر رقم میخورد. به خصوص در جایی که وارساس نماینده سربازان آمریکایی صحنهای نفرتانگیز را از جنگ ویتنام روایت میکند. چنین روایتها و گفتگوهایی میان سربازان جنگهای مختلف تقبیح جنگ و ستایش صلح است. | » |

برشی از متن
چیزی شبیه قلقلک توی پایم حرکت میکند. ماهیهای قرمز، اول از پایم میترسند و به لبههای تاریک حوض پناه میبرند. بعد کم کم به آن عادت میکنند و جلو میآیند. دوباره روی پایم آب میریزم. ننهام با لیوان کمر باریک شربت بالای سرم ایستاده.
پسر با دهانش، صدای موتور دندهای را درمیآورد و میگذرد. او هم با خیالش زندگی میکند. باید خیلی موتور دوست داشته باشد. بزرگ که شد و موتور که توانست بخرد، حتماً صدای ماشین بنز را درمیآورد. بعد همین طور که بزرگتر شد، صداهای جور واجور دیگر را. آخر سر هم به هیچ کدام نمیرسد و توی گلویش باد میکند.
فرمانده شیشه را روی سر ویت کنگ زخمی برگرداند. مایه بیرنگ توی شیشه قطره قطره پایین ریخت و لای موهای سیاه و مجعد سرباز گم شد. لحظهای نگذشت که پیشانی سرباز زخمی پوسته پوسته شد و گونههایش ترک برداشت. چشمهایش سرخ شدند و در حالیکه مانند دو پرنده نیمه جان پرپر میزدند از حدقههایشان به بیرون تراویدند.
مشخصات کتابشناختی
«نیمههای فراموشی» نوشته مهرداد غفارزاده در ۳۶۸ صفحه، در قطع رقعی با جلد شومیز ، برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات قدیانی چاپ شده است. چاپ چهارم این اثر در سال ۱۴۰۲ روانه بازار چاپ شد.
پانوشت
- ↑ «نیمههای فراموشی». بوکروم. بیتا. دریافت شده ۲۵ دی ۱۴۰۳
- ↑ «معرفی توصيفی داستان نيمههای فراموشی / چهار جنگ در يک روايت». نوید شاهد. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸
- ↑ «مهرداد غفار زاده». فیلیمو. بیتا. دریافت شده ۲۵ دی ۱۴۰۳
- ↑ «معرفی و دانلود کتاب آسمان پرستاره». کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲۵ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ «مهرداد غفارزاده: با چاپ اولین داستانم فکر میکردم مشهور شدم». فارس. ۵ فروردین ۱۳۹۲
- ↑ «چه کسانی جایزه غنیپور را به خانه بردند». جهان نیوز. ۱۳ اسفند ۱۳۹۱
- ↑ «فهرست كتابهاي موجود در دبيرخانه جشنواره ربع قرن كتاب دفاعمقدس/ ن». ایبنا. ۳۱ تیر ۱۳۸۷
- ↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ «چهل کتاب؛ معرفي توصيفي چهل داستان دفاع مقدس». پرویز شیشهگران. نشر گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
- ↑ «درنگی بر ادبیات داستانی ضدجنگ ایران». عسگر حسنپور. نشریه پیک. ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
منابع و ماخذ
شیشهگران، پرویز (۱۳۸۷). «چهل كتاب؛ معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷