مربعهای قرمز
«مربعهای قرمز» خاطرات شفاهی محمدحسین حسینی یکتا معروف به حاج حسین یکتا میباشد که به شیوه ادبی و زندگینامه توسط زینب عرفانیان نوشته شده است. این اثر از کودکی حسین یکتا تا پایان دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه را روایت میکند. این کتاب اولینبار در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ شده است. رهبر انقلاب در ۲۹ تیر ۱۳۹۷ و چند روز پس از رونمایی کتاب، بر کتاب تقریظ نوشتهاند.
کتاب «مربعهای قرمز»، روایت خاطرات حسین یکتا از روزهای جنگ است؛ از بازیگوشیهای کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه. در خلال خاطرات حسین یکتا به نام بیش از ۸۰ شهید و ۷۰ جانباز برمیخوریم که برخی از آنها فرماندهان به نامی چون مهدی زینالدین هستند. به تصویر کشیدن فضای جامعه زمان، اثرگذاری مسجد و روحانیت، روح معنویت حاکم بر فضای جبههها، سبک زندگی شهدا در کنار مسئولیتی که نویسنده در لشکر به عهده داشته، از ویژگیهای ممتاز و برجسته کتاب است.
نویسنده علاوهبر مستندات مکتوب، بیش از ۳۰ جلسه گفتوگو و ۱۲۰ ساعت صوت ضبطشده با راوی کتاب داشته است. همچنین برای راستیآزمایی خاطرات و جلوگیری خطاهای ذهنی ناشی از گذر زمان، با برخی همرزمان راوی مصاحبه کرده و اسناد مربوطه را بررسی کرده است. علاوهبر اینها، عرفانیان برای درک بهتر موقعیت خاطرات، به مناطق جنگی از جمله جزیره فاو، ارتفاعات بمو، صفر مرزی، کشتارگاه مهاباد و محل شهادت شهید زینالدین سفر کرده است.
عرفانیان پس از چهارده مرتبه بازنویسی و ویراستاری، متن را یکدست کرده و کتاب را در چهارده فصل در اختیار خواننده قرار داده است.
خلاصه اثر

«مربعهای قرمز» خاطرات شفاهی حسین یکتاست که در آن موارد متنوعی آمده است؛ خاطرات رزم رزمندگان، شیوههای تربیتی آن نسل، شیطنتهای نوجوانان و اشک و لبخندهایشان. این اثر شاید خاطرات حاج حسین یکتا باشد، اما در اصل فصل مشترک نسل دهه چهل است که در میان روزهای جوانی و نوجوانیشان انقلاب اسلامی جاری شد. آنها در جبههها قد کشیدند و بزرگ شدند. کتاب در رابطه با شیوه تربیتی این نسل صحبت میکند و روشی را بیان میکند که شروع آن در مسجد و با مربیگری بزرگانی چون آیتالله احمد میانجی و شهید مهدی زینالدین اتفاق افتاد و پایانش به شهادت رسید.
«مربعهای قرمز» از سبک بندگیکردن نسل دهه چهل میگوید. سبک بندگی منحصربهفردی که سبک زندگیشان را ساخت و باعث شد جبهه برایشان از همه دنیا و تعلقات و زرقوبرقهایش دیدنیتر و خواستنیتر باشد. از مساجد تربیت محور میگوید که این بچهها را در خنکای شبستانشان جا میدادند. از لقمههای حلالی که سر سفره خانهشان بود و از مادرهایی که شاید تحصیلات عالیه نداشتند؛ ولی زنهایی بودند مردپرور[۱].
تقریباً از صد شهید در این کتاب نام برده شده است[۲]
عنوان فصلهای کتاب
- فصل اول: صدای انقلاب؛
- فصل دوم: جنگ که بچه بازی نیست؛
- فصل سوم: روپوشهای سرخ و سفید؛
- فصل چهارم: لباس خاکیها؛
- فصل پنجم: شهادت حساب و کتاب دارد؛
- فصل ششم: خداحافظ فرمانده؛
- فصل هفتم: مربعهای قرمز؛
- فصل هشتم: انگار جنگی نیست؛
- فصل نهم: به فاو خوش آمدید؛
- فصل دهم: چشم شیشهای؛
- فصل یازدهم: راه خون؛
- فصل دوازدهم: زیردریایی؛
- فصل سیزدهم: دختر مردم؛
- فصل چهاردهم: تلختر از زهر.
داستان نگارش کتاب
درجلسه رونمایی از کتاب «رسول مولتان»، حسین یکتا به نویسنده پیشنهاد ثبت و پیادهسازی خاطرات را میدهد[۳].
نامگذاری کتاب
راوی کتاب، حاج حسین یکتا، در جبهه مسئول آمار گردان در عملیات بود. به همین دلیل، دفترچهای از نام افراد لشکر با خود به همراه داشت و هرگاه فردی شهید میشد در مقابل نام او یک مربع با خودکار قرمز میگذاشت. پس از گذشت مدتی وی آرزو میکرد تا یکی از این مربعهای قرمز در مقابل نام خودش قرار بگیرد. این دفترچه با مجروحیت یکتا در عملیات بدر از ناحیه شکم خونین شد. نقش روی جلد کتاب برگرفته از همان دفترچه است، دفترچه خونینی که پر از مربعهای قرمز بود[۴].
مقدمه راوی بر کتاب
« | پنج سال میشد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصا وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت اللهخامنهای (حفظه الله) مطلبی را مبنی بر ناتمامماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصممتر شدم. هر چه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوبکردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم. دنبال سبک بندگیکردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگیکردنشان در جنگ. سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان بهشدت خالی است. | » |
درباره نویسنده

زینب عرفانیان در ۱۴ مهر ۱۳۶۳ در تهران به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل دانشگاه شهید بهشتی است و اولین کتاب خود را با نام «علمداران» درمورد خاطرات جانباز عباس ساکی به چاپ رساند. او یکی از نویسندگان جوان در حوزه ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود که در سالهای اخیر سه کتاب برجسته در موضوع خاطرهنویسی و زندگینامهنویسی منتشر کرده است[۶].
دیگر آثار نویسنده
- رسول مولتان؛
- همسایههای خانمجان؛
- درگاه این خانه بوسیدنی است.[۷]
درباره راوی

حسین یکتا در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد. او عضو گردان حبیب و جانبازان دوران دفاع مقدس از ناحیه چشم است. در سوابق یکتا، فرماندهی قرارگاه خاتمالاوصیاء و قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیهالله (عج) و ریاست بنیاد کرامت امام رضا (ع) به انتصاب آیتالله رئیسی وجود دارد.
حضور در دانشگاهها و روایتگری از روزهای جنگ و آغاز راه پرنور راهیان نور و راهاندازی موسسه طلایهداران نور، همچون ستاد راهیان نور شهید صیاد و شهید نادر مهدوی و شهید آوینی، سازماندهی خادمین در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و راهاندازی و دبیری ستاد مرکزی راهیان نور کل کشور از جمله فعالیتهای او است. او دبیر ستاد مرکزی راهیان نور و ساماندهی اعزام اردوهای بازدید دانشآموزان و دانشجویان از مناطق جنگی نیز بوده است[۸].
نظر نویسنده درباره اثر
تعریف الگویی مناسب
این کتاب حاصل سه سال مصاحبه و و بازنویسی من است؛ کتابی که با محوریت شهدا و ناگفتههایی از جنگ نوشته شده است. هدف و تلاشم در نگارش کتاب «مربعهای قرمز» تعریف الگویی مناسب از نحوه زندگی، شیوه بندگی و بیان سبک زندگی شهدا بوده است[۴].
شهدا محورند
برای من بهعنوان نویسنده و سردار یکتا بهعنوان راوی، این مسئله مهم بود که کتاب در دسته خاطرات شفاهی مرجع باشد و دیگر اینکه شهدای کتاب محور باشند نه اینکه من یا راوی دیده شویم، که خدا را شاکرم که موفق بودم[۹].
فضایی بین واقعیت و خاطرهنگاری
این کتاب در مرز میان داستاننویسی و زندگینامهنویسی به رشته تحریر درآمده است، یعنی هم اصل وقایع بهعنوان امانت حفظ شده و هم با استفاده از اصول و فنون داستاننویسی کتاب بهگونهای نوشته شده تا متن برای مخاطب جذاب و خواندنی باشد. باید بگویم که محتوای کتاب بر اساس واقعیات و مستندات پیش رفته و از اصول و فنون داستاننویسی بهعنوان بومرنگ استفاده شده است[۱۰].
نظر راوی درباره اثر

ارتباط عمیق نویسنده با جغرافیا و موضوعات کتاب
یک بخشش حس و حال و قلم ایشان است که هم حال دارد، هم حس دارد و هم قلم شیوا و زیبایی دارد. یک بخش دیگرش این است که ایشان به مناطق رفت و دید و دست به زمین گذاشت. فکر نمیکنم در کتابهایی که برای جنگ و جهاد و شهادت به رشته تحریر درآمده، نویسنده اینچنین با جغرافیا و موضوعات و مخاطبان داخل کتاب ارتباط برقرار کرده باشد. حتی ما یک جلسهای با رزمندگان اصلی این کتاب گذاشتیم [۱۱].
نقد و بررسی اثر

روایت غیرخطی
«مربعهای قرمز» که بیشتر بر روی دوران حضور حاج حسین در جبهههای جنگ تمرکز کرده است، بهخوبی با روایتی ناب و تصویرسازیهای جذاب، شما را تا انتها با خود همراه میسازد و برگی از تاریخ جنگ هشتساله ایران را روایت میکند. همچنین روایت داستان بهصورت خطی نیست و در بخشهای مختلف ، بازگشت به گذشته زده شده است[۱۲].
غلظت ادبیاتی زیاد کتاب
سعی و تلاش نویسنده کتاب در خلق اثر قابل تقدیر است. تعبیرات ادبی و تفسیرهای طولانی از یک پدیده ساده برای انسان لذتبخش است اما به نظر میرسد غلظت ادبیاتی کتاب بیش از اندازه مورد نیاز است، تا جایی که فهم مطلب را برای خواننده متوسط دشوار کرده و یا باعث تشویش خاطر میگردد.
ساده و بدون پیچیدگیهای ادبیاتی سخنگفتن، حسنی است که در این کتاب فدای عبارات شده است که نمونه آن را در صفحه ۹۱-۹۳ کتاب در تلفیق قصه نمکی و نگهبانی راوی به وضوح دیده میشود[۱۳].
نکات مثبت کتاب
از نکات مثبت کتاب میتوان به بیان نامونشان و تاریخ شهادت شهدایی که در کتاب ذکر شدهاند، بیان عباراتی از صحیفه امام خمینی (ره) در پاورقی کتاب و ذکر عباراتی از امام خمینی (ره) در ابتدای هر فصل در وصف مجاهدتها و رشادتهای رزمندگان دفاع مقدس نام برد. صفحات هر فصل، به چند قسمت ده صفحهای تقسیم شده که در رفع یکنواختی متن برای خواننده مؤثر است. با توجه به اینکه راوی در عملیاتهای مختلفی حضور داشته است، نویسنده سعی کرده در ضمن خاطرات، کلیاتی از اهداف عملیاتها و مسائل حاشیهای آن را از منابع معتبر ذکر کند. این تلفیق، تلفیق مبارکی است که مستندسازی خاطرات را تحکیم میبخشد[۱۳].
مربعهای قرمز در رادیو
- کتاب «مربعهای قرمز» بهقلم زینب عرفانیان، در برنامه داستان یک کتاب، به تهیهکنندگی فاطمه محمدیانفر در خرداد ماه ۱۴۰۲ معرفی شد[۱۴].
- کتاب «مربعهای قرمز» روایت خاطرات شفاهی حاجحسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس، در برنامه کتابدوست به تهیهکنندگی فاطمه شهبندی و گویندگی فاطمه یزداندوست در شهریور ۱۴۰۲ معرفی شد[۱۵].
پویشهای مطالعاتی
- مسابقه کتابخوانی یار مهربان، با محوریت کتاب «مربعهای قرمز» در اسفند ۱۳۹۹ برگزار شد. همچنین به همین مناسبت، برنامه رادیویی یار مهربان به تهیهكنندگی سید روحالله شجاعی و اجرای رضا حبیبی در چند قسمت به معرفی این کتاب پرداخت[۱۶].
- مسابقات متعدد کتابخوانی از کتاب مربعهای قرمز در دانشگاه الزهرا ویژه کارکنان به همت بسیج کارکنان[۱۷]، بچههای مسجد[۱۸]و کارکنان و خانوادههای سازمان قضایی نیروهای مسلح کردستان[۱۹] برگزار شد.
- کتاب «مربعهای قرمز» نوشته زینب عرفانیان به مناسبت هفته دفاع مقدس و در قالب طرح ملی شنبههای کتاب مساجد توسط کانون فرهنگی هنری کریم آلطاها معرفی شد[۲۰].
تقریظ مقام معظم رهبری

” | بسمهتعالی
بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانهگرمیهای آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحه لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده خوشقلم و چیرهدست کتاب باشد و میتواند هم درافشانیهای راوی باشد. نقطه برجسته کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع میشناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمایی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بودند و تماماً مطالعه شد. ۹۷/۴/۲۶ |
“ |
نشستهای برگزار شده درباره اثر

- رونمایی کتاب مربعهای قرمز در مجموعه فرهنگی شهدای سرچشمه در تیر ۱۳۹۷. این نشست با حضور محمدحسین صفارهرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، حجتالاسلاموالمسلمین رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران، سردار نائینی رئیس مرکز اسناد دفاع مقدس سپاه، جمعی از مسئولان و فرماندهان، رزمندگان دفاع مقدس، خانواده شهدا و عموم مردم برگزار شد[۲۲].
- برگزاری نشست نقد و بررسی کتاب مربعهای قرمز در مشهد در شهریور ۱۳۹۸. این نشست با حضور حاج حسین یکتا و زینب عرفانیان مؤلف اثر در پاتوق کتاب مشهد به همت جبهه فکری فرهنگی انقلاب اسلامی استان خراسان رضوی، فرهنگسرای پایداری و نشر شهید کاظمی برگزار شد[۲۳].
- نشست مجازی نقد کتاب مربعهای قرمز در بستر اسکایروم در ۱۳۹۹. این نشست به همت داره کل کتابخانههای عمومی استان گیلان برگزار شد[۲۴].
- نشست جمعخوانی کتاب مربعهای قرمز بهصورت برخط در مهر ۱۳۹۹. این نشست همزمان با چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس به میزبانی محفل ادبی فیض اداره کل کتابخانههای عمومی تهران با حضور علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، سکینه خاتون مهدیانپور معاون امور کتابخانهها و همکاریهای اداره کل کتابخانههای عمومی استان، نغمه مستشار نظامی دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، فعالان نشر و اعضای شورای ادبی نهاد کتابخانهها برگزار شد[۲۵].
اظهارنظرها درباره اثر

محمود رنجبر؛ استادیار دانشگاه گیلان و منتقد ادبی
روایت دلی کتاب
« | «مربعهای قرمز» یکی از مصادیق تاریخنگاری شفاهی بوده و آرایهها و اصطلاحات بهکاررفته در این اثر، دارای ابعاد برجسته و کمنظیری است. نویسنده اثر میتوانست با سادگی از روی وقایع مختلف جنگ عبور کند اما با اخلاص و با تمام وجود و از اعماق دل این ادبیات را بر روی صفحه کاغذ پیاده کرد و دین خود را نسبت به شهدا بهخوبی ادا کرد. | » |
رحیم مخدومی؛ نویسنده و منتقد ادبی
شخصیتپردازی قوی
« | من در کمتر کتابی نقش روحانیت را بهقدری که در این کتاب چهره بیبدیل آیتالله میانجی آورده شده است، دیدهام. این کتاب غیر از خاطره شفاهی، تنه به تاریخ شفاهی زده است چرا که شخصیتپردازی قوی دارد. | » |
علیرضا مختارپور قهرودی؛ نویسنده، منتقد ادبی و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
شش نکته درباره کتاب مربعهای قرمز
« | اول؛ خانواده، عامل اصلی در حیات طیبه
در برگبرگ کتاب و مرور زندگی راوی و دیگر کسانی که نامشان در این اوراق آمده، نقش و تأثیر خانواده از نظر اعتقاد راسخ به معارف و مناسک دینی، ارتباط صمیمی و علایق خانوادگی و توجه به کانون عاطفه بودن خانواده آن هم به معنی گسترده، ارتباط، توجه و تقویت روابط با همسایه که در معارف دینی باخبربودن از احوال همسایگان از شروط مسلمانی دانسته شده، تشخیص درست جبهه حق و باطل در خانواده، دقت در کسب روزی حلال و خلاصه تمام آنچه لازمه یک خانواده مؤمن انقلاب است در همه ابعاد آن بهوضوح نمایان است، و البته اینچنین خانوادههایی میتوانند محل رویش هزارانهزار شهید و جانباز و ایثارگر و بسیجی باشند. دوم؛ مسجد، حرم مسجد و دیگر اماکن متبرک و مذهبی همچون صحن و سرای زیارتگاهها و بقاع، پایگاه اجتماعی جامعه اسلامی شاید همدوش و همتراز خانواده و البته ناشی از همان تعلیموتربیت خانوادگی، دومین نقش را در تکوین شخصیت راوی و بسیاری از شهدا و ایثارگرانی دارد که نامی و یادی از آنها در این کتاب آمده است. سوم؛ روحانیت اصیل همانند آنچه در دیگر روایتهای دوران دفاع مقدس در لابهلای خاطرات رزمندگان و شهدا آمده است و البته بهنحوی چشمگیر، تصویری دقیق و واقعی در جایجای کتاب مربعهای قرمز از روحانیت اصیل و تراز بهدست میآید. چهارم؛ امام خمینی(قدسسره) از ویژگیهای قابل توجه کتاب مربعهای قرمز، درج عبارتی مهم و سرنوشتساز از حضرت امام خمینی (قدسسره)، آن الگو و اسوه آزادگان جهان در ابتدای هریک از فصول چهاردهگانه و نیز در متن برخی صفحات است. پنجم؛ شهید و شاهد و مشهود اما مهمترین ویژگی کتاب مربعهای قرمز همانا یاد شهیدان و تصویری است که از حال و حضور ملکوتی شهدا در معرض دید نسل معاصر و جامعه بشری قرار گرفته است. ششم؛ رسالت نسل جوان نسبت به شهدا در گام دوم انقلاب اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات متعدد و مکرر که در طول سالهای مختلف در موضوع مقام والای شهدا، ویژگیهایی برای شهید برشمردهاند. |
» |
برشی از متن

ستوان گردان بیسروصدا از کنار مسجد گذشت، آسمان خودش را به گنبد رسانده بود، ستارهها مثل پولک. راه خاکی تنش را در دل تاریکی از کنار مسجد تاب داده بود، ما هم دنبالش. هرچه جلوتر میرفتیم، دلم بیشتر میلرزید.
انگار بعد از مسجد دنیا تمام شده بود، ما بودیم و خدا. زیر دید و تیر مستقیم عراق گردن کشیده بودیم و راه میرفتیم. از هیچکس صدایی شنیده نمیشد، بیسیمهای حنجرهای روی گلوی فرمانده گردان گروهانها بسته شده بود تا با ارتعاش تارهای صوتیشان با هم ارتباط برقرار کنند. بوی بهشت میآمد. اشک روی صورتم راه باز کرده بود. فرشتهها کنار جاده خاکی ایستاده بودند. اسم آنهایی که رفتنی بودند را مینوشتند و اشکشان را پاک میکردند. تا به نهر خین برسیم نیم ساعت طول کشید. نیم ساعت بهشتی که هنوز طعمش زیر زبانم هست.
خاکریز لاغر و کوتاهی در انتهای راه انتظارمان را میکشید. دولادولا پشتش خزیدیم. یک گروهان غواص از گردان کوثر به فرماندهی حاج ابوالفضل شکارچی قرار بود به دماغه جزیره بوارین بزنند. بیسروصدا در استتاری لب نهر جاگیر شدند. صفحه فلزی بزرگی که نصف تنش در نیزار بود، نصفش در آب. غواصها زیر آن چیدند. گردان ما هم به سینه خاکریز چسبید. سکوت سنگینی بینمان لانه کرده بود.
آخرین شب باهمبودن داشت میگذشت. برق اشک را در چشمهای بچهها میدیدم. لبها به ذکر میجنبید و چشمها از رفقا حلالیت میطلبید. طاقت نگاهکردن نداشتم. میترسیدم جا بمانم و این نگاهها تا آخر عمر جانم را بسوزاند. چشمهایم را بستم و نفس عمیق کشیدم. باز بوی بهشت میآمد. بین خاکریز لاغر ما و دژ عراق، نهر خین بود. عرضش بیست متر هم نمیشد. دوست داشتیم زودتر فرمان آتش برسد تا به نهر بزنیم؛ اما خبری نشد. خاکریز برایمان آخرین مانع ورود به آسمان بود و دیگر پشتش بند نمیشدیم. فکرش را هم نمیکردیم تا صبح پای این خاکریز ماندگار شویم. بچهها همانطور نشسته چفیهها را روی صورت انداختند و خوابیدند.
عراقی به اسارت گرفتهشده، فرمانده یکی از تیپهای عراق بود که به قصد تسلیمشدن به خط ما آمده بود. او را به سنگر حاج غلامرضا جعفری (فرمانده لشکر ۱۷ علیابنابیطالب) بردند. یکی از رزمندههای عربزبان خودمان هم بهعنوان مترجم همراهش میرود. از مترجم اصرار که الان مقابل فرمانده لشکر نشستهای و اگر اطلاعاتی داری بگو! از عراقی هم انکار که این سنگر در وسط خط مقدم زیر آتش مستقیم عراق به سنگر فرمانده لشکر که بماند، به سنگر فرمانده دسته هم نمیخورد! منطقی هم میگفت. هیچجای دنیا فرمانده لشکر در سنگر خط مقدم مستقر نمیشود. بچهها میگفتند خیلی طول کشید تا فرمانده عراقی از رفتوآمدها و بیسیمهای سنگر حاج غلامرضا جعفری باور کند که مقابل فرمانده لشکر نشسته است.
جعفر را که بالای سرم دیدم فکر کردم او هم شهید شده و هر دو در بهشتیم، اما در بیمارستان شهید بقایی اهواز پشت در اتاق عمل بودیم. کتفش مجروح شده بود و پانسمان داشت. خم شد و گونهام را بوسید، بغض کردم و چشمهایم را بستم. صورت مهربان و نگاه نگرانش برای همیشه در ذهنم ثبت شد. هنوز هم بعضی وقتها که دلم برایش تنگ میشود، چشمهایم را میبندم و همان تصویر را میبینم. از بیمارستان شهید بقایی فقط همین یادم مانده است. به هوش که آمدم، داشتند منتقلم میکردند. چشم گرداندم دنبال جعفر، نبود. در حیاط بیمارستان زیر آسمان خوابیده بودم. باد سرد خودش را زیر لباسهایم جا میداد و میلرزاندم، تأثیر مسکنها کم شده بود. درد میخواست قفسه سینهام را بترکاند، آفتاب اسفند هم مثل من کمجان بود، نمیتوانست گرمم کند.
اطراف هواپیمای سی ۱۳۰ از مجروحهایی مثل من پر بود. روی برانکارد با لباسهای پاره و خونین ولو بودیم تا سوارمان کنند. همهمان یک درد مشترک داشتیم، از پرواز با رفقایمان جا مانده بودیم. چشمهایم را بستم، دیگر احساس خفگی نداشتم. خونهای ریه را تخلیه کرده بودند. یادم افتاد شکمم تیر خورده. گردنم را از زمین بلند کردم که زخمم را ببینم، درد در شکمم پیچید و محکم سر جایم افتادم. تشنگی امانم را بریده بود. دوست داشتم سرمم را از دستم بکشم و سر شلنگش را در دهانم بگذارم. آرزو کردم این هواپیما در مشهد پیادهمان کند. دلم زیارت میخواست. دستم را به سختی روی سینهام گذاشتم. صلیالله علیک یا غریبالغربا.
اشک تا بین موهایم شیار باز کرد. در هواپیما طبقه وسط بودم صدای آهوناله و بوی خون و الکل. لوله نازکی از زیر پیراهنم بیرون زده بود. یک کیسه پر از خونابه به آن وصل بود. آرام روی شکمم دست کشیدم، باند و چسب زیر دستم آمد. لوله را بین دو دنده آخرم که کج وکوله شده بود فرو کرده بودند. نمیدانستم این لوله خونابههای ریهام را تخلیه میکند، نگاهم به خونهای داخل کیسه بود که خوابم برد.
مشخصات کتابشناختی
«مربعهای قرمز: خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از کودکی تا پایان دفاع مقدس» به قلم زینب عرفانیان در ۵۴۳ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی در قطع رقعی و جلد شومیز در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است[۲۸]. این کتاب در مدت کوتاهی و تا سال ۱۴۰۳ به چاپ سیوسوم رسید[۲۹].
نسخه الکترونیکی کتاب «مربعهای قرمز» از سایت طاقچه و فراکتاب قابل تهیه و مطالعه است.
نوا، نما و نگاه
- گزارش ویدئویی تسنیم از رونمایی کتاب مربعهای قرمز. خبرگزاری تسنیم. ۲۳ تیر ۱۳۹۷
- مربعهای قرمز. دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب مربعهای قرمز. دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- معرفی مربعهای قرمز. صداوسیما جمهوری اسلامی ایران. ۸ دی ۱۴۰۳
- مستند حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب مربعهای قرمز حاج حسین یکتا. انجمن نویسندگان هوران. ۳۱ شهریور ۱۳۹۹
- کتاب صوتی مربعهای قرمز. سماوا. بیتا. دریافت شده در ۵ بهمن ۱۴۰۳
پانوشت
- ↑ «مربعهای قرمز» بانوی فرهنگ. بیتا. دریافت شده در ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «نوشتن برای کسی که نمیشناختم را از شهدا خواستم». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- ↑ «با مربعهای قرمز زندگی کردم». حلقه وصل. ۱۸ مهر ۱۳۹۷
- ↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ «حلقه گمشده جامعه امروز ما سبک زندگی شهدا است». خبرگزاری میزان. ۱۵ آذر ۱۳۹۸
- ↑ «مربعهای قرمز». مجموعه مردمی کتاب بخوانیم. بیتا. دریافت شده در ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «خلاصه کتاب مربعهای قرمز». مجله فراکتاب. شهریور ۱۴۰۲
- ↑ «زینب عرفانیان». کتابستان. بیتا. دریافت شده در ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «حاج حسین یکتا کیست؟». اخبار حسین یکتا. بیتا. دریافت شده در ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «نویسنده کتاب مربعهای قرمز: سبک بندگی شهدا سبک زندگیشان را ساخت». خبرگزاری صداوسیما. ۱۴ مهر ۱۴۰۱
- ↑ «گفتوگو جوان آنلاین با زینب عرفانیان نویسنده کتاب مربعهای قرمز». جوان آنلاین. ۱۴ تیر ۱۳۹۸
- ↑ «رزم رزمنده با بیان خاطراتش تمام میشود». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- ↑ «معرفی و دانلود کتاب صوتی مربعهای قرمز». کتابراه. بیتا. دریافت شده در ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «معرفی و بررسی کتاب مربعهای قرمز؛ خاطرات شفاهی حسین یکتا». برشها. ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
- ↑ «معرفی کتاب مربعهای قرمز از رادیو فرهنگ». خبرگزاری صداوسیما. ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
- ↑ «معرفی كتاب مربعهای قرمز در برنامه كتاب دوست رادیو جوان». صدا جمهوری اسلامی ایران. ۵ شهریور ۱۴۰۲
- ↑ «راز مربعهای قرمز در رادیو معارف». رادیو معارف. ۱۳ اسفند ۱۳۹۹
- ↑ «مسابقه کتابخوانی کتاب مربعهای قرمز». دانشگاه الزهرا. ۶ مهر ۱۳۹۹
- ↑ «مسابقه کتابخوانی مربعهای قرمز». بچههای مسجد. دی ۱۴۰۱
- ↑ «برگزاری مسابقه کتابخوانی ویژه کارکنان و خانوادهها». سازمان قضایی نیروهای مسلح. ۱۱ دی ۱۴۰۰
- ↑ «معرفی کتاب مربعهای قرمز توسط کانون کریم آلطاها در چهارمحال و بختیاری». خبرگزاری شبستان. ۷ مهر ۱۴۰۰
- ↑ «تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب مربعهای قرمز». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- ↑ «رونمایی از کتاب مربعهای قرمز خاطرات حاج حسین یکتا». خبرگزاری فارس. ۲۲ تیر ۱۳۹۷
- ↑ «نشست نقد و بررسی مربعهای قرمز به روایت تصویر». حلقه وصل. ۴ شهریور ۱۳۹۷
- ↑ «نشست مجازی نقد کتاب مربعهای قرمز در گیلان برگزار میشود». خبرگزاری شبستان. ۵ مهر ۱۳۹۹
- ↑ «نشست مجازی جمعخوانی کتاب مربعهای قرمز برگزار شد». لیزنا. ۸ مهر ۱۳۹۹
- ↑ «تسلسل روایی داستان ویژگی بارز کتاب «مربعهای قرمز» است». پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۷ مهر ۱۳۹۹
- ↑ «شش نکته دربارهی کتاب مربعهای قرمز». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
- ↑ «مربعهای قرمز؛ روایت کودکانی که یک شبه مرد شدند». اخبار حاج حسین یکتا. ۱۰ تیر ۱۳۹۷
- ↑ «کتاب مربعهای قرمز». سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. بیتا. دریافت شده در ۵ بهمن ۱۴۰۳