دشتهای سوزان
دشتهای سوزان | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | صادق کرمیار |
ناشر | کتاب نیستان |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۰ |
تعداد چاپ | چاپ سوم ۱۳۹۵ |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۳۷۶۴۳۷ |
تعداد صفحات | ۳۶۲ |
موضوع | داستان تاریخی، رمان |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | نرم |
رمان «دشتهای سوزان» اثر صادق کرمیار، روایتگر وقایع تاریخی خوزستان از جنگهای جهانی تا کشف نفت است. این اثر در قالب ۳۶۲ صفحه، در سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات كتاب نیستان منتشر شد. کتاب مذکور در دوازدهمین دوره جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور، به عنوان کتاب سال معرفی شد.
کتاب «دشتهای سوزان» نوشته صادق کرمیار، رمانی تاریخی است که وقایع خوزستان را از دوره ناصرالدینشاه تا به قدرت رسیدن رضاخان روایت میکند. این داستان به تأثیر جنگهای جهانی اول و دوم، پیدایش نفت در خوزستان، ماجراهای کاخ فیلیه و به قدرت رسیدن شیخ خزعل میپردازد. در این رمان، کرمیار با ایجاد فضایی زنده و باورپذیر و با شخصیتپردازی مناسب، روایتی جاندار و گیرا آفریده است. اکثر شخصیتهای رمان به شیوه غیرمستقیم و از طریق گفتوگو، و کنش معرفی میشوند. در این رمان با انواع شخصیتها از قبیل شخصیتهای اصلی، فرعی، ایستا، پویا، ساده و جامع روبهرو میشویم و این گوناگونی شخصیتها به همراه حضور شخصیتهای تاریخی سبب جذابیت روایت صاحب اثر شده است. نویسنده رمان را در قالب دوازده فصل با نامگذاریهای داستانی تنظیم کرده است. تا با تقسیمبندی داستان به فصول مختلف، گوشههایی از تاریخ ایران را حکایت کند. صادق کرمیار یکی از نویسندگان و داستاننویسان برجسته به شمار میآید که چندین کتاب و فیلمنامه در زمینه تاریخ و فرهنگ مقاومت ایران نوشته است. آثار او با رویکردی جسورانه و نوعی تابوشکنی در انتخاب موضوعات داستانی، توانستهاند مخاطبان بسیاری را به خود جذب کنند.
خلاصه اثر
«دشتهای سوزان» بازتابی است از تاریخ پرآشوب خوزستان، که از دوران ناصری تا سلطنت رضاخان را در برمیگیرد؛ از سایه جنگهای جهانی و کشف نفت گرفته تا قصههای کاخ فیلیه، ظهور شیخ خزعل و مقاومت قبایل جنوب در برابر استعمار و استبداد.[۱]
آن زمان كه انگلیسیها افتاده بودند به جانِ خاک این منطقه و داشتند وجببهوجبش را برای نفت بو میکشیدند. فضای حاكم بر خوزستان آن دوران و تناسبات قومی و قبیلهای كه امور مردم را مدیریت میكند به خوبی در داستان نشان داده شده است. اما شاید مهمترین بخش داستان كه خیلی خوب در بین سطور نشسته حضور و نقشآفرینی انگلستان در ایران عهد ناصری است. ماجراهای رمان به شكلی پیش میرود كه بدون ایجاد دلزدگی یا خارج شدن از روند اصلی داستان با انبوهی از اطلاعات و روایات تاریخی روبهرو میشوید. صادق كرمیار با هنرمندی چنان جهانی خلق كرده كه همهچیز سر جای خودش است: هم عشق بدران و وریده، هم تلاش مستر ویلسون و اسمیت برای كشف نفت، هم جنگ قدرتی كه بین مزعل و خزعل برای حكومت بر خوزستان شكل گرفته، هم دسیسههای زنانه تركان خاتون سوگلی كاخ فیلیه است و هم رهبری علما و مراجع دینی كه هر جور شده میخواهند شر استعمار انگلیس را از سر ایران و مسلمانان رد كنند.[۲]
نویسنده، این رمان را با فصلبندی و نامگذاریهای داستانی آغاز كرده است تا با تقسیمبندی داستان به فصول مختلف، گوشههایی از تاریخ ایران در دوره ناصرالدین شاه را بیان کند. وی با نامگذاریهای داستانی و فصلبندیهای مشخص، سعی در ارائه روایتی قصهای و سمبلیک از این مقطع تاریخی داشته است. نویسنده همچنین تمركز بر نقش و حضور كشورهای انگلیس و آلمان بر وقایع آن دوره از تاریخ ایران را از نقاط تمركز خود بر این رمان دانسته است.[۳]
شخصیتهای اصلی داستانِ «دشتهای سوزان»، درگیر مبارزات ملی و مذهبی برای حفظ استقلال و بهرهبرداری از منابع نفتی و کشتیرانی جنوب هستند. در این میان، نقش انگلیسیها بهعنوان استعمارگران و تفرقهاندازان بهخوبی ترسیم شده است. همچنین، شخصیت شیخ خزعل که برای قدرت حاضر است با انگلیسیها متحد شود و حتی برادرش را بکشد، بهطور برجستهای در داستان حضور دارد. نیروهای پیشبرنده ماجراهای داستان را میشود این چند مورد دانست:
- انگلیسیها که به عنوان استعمارگران پیر دنیا خیلی خوب ترسیم شدهاند. به همان حیلهگری و تفرقهاندازی که هستند!
- شیخ خزعل که به خاطر قدرت برادرش را میکشد و برای قدرت حاضر است با انگلیسیها متحد شود و مردم را زیر پا بگذارد.
- مردم بیگناه و مظلوم که جز کشته شدن، سهمی از ثروتهای اطراف خود ندارند و بالاخره برای دفاع از حق خود قیام میکنند.
- مرجعیت شیعه که دو نمونه مختلفش را در رمان میبینیم. آیتاللّه جزایری که در ابتدا در مقابل انگلیسیها مقاومت میکند و در نهایت فتوا میدهد کار کردن برای آنها اگر مفسدهای نداشته باشد منع شرعی ندارد؛ و آیتاللّه یزدی که تا پایان در برابر انگلیسها کوتاه نمیآید.
از این چهار نیروی اصلی که بگذریم نیروهای زیاد دیگری هم جریانات داستان را در ابعاد کوچکتری هدایت میکنند. مثلاً درگیریها بین طوایف بومی و طمعورزیهای شخصی مانند آنچه در مطرود میبینیم.[۴]
این رمان به فصول مختلفی تقسیم شده است که هر یک به بخشی از این تاریخ میپردازد. در ادامه، فهرست فصول کتاب ارائه میشود:
- فصل آغاز: شیخی با شصت زن
- شب اول: گوزن زرد
- شب دوم: نجات پلنگ وحشی
- شب سوم: حکم سلطان صاحبقران
- شب چهارم: خواستگاری شوم
- شب پنجم: چشم رام پلنگ
- شب ششم: جنون عاشق شورشی
- شب هفتم: مرگ غمانگیز مرد مطرود
- شب هشتم: فارسی شکر است
- شب نهم: پایکوبی در لجهی نفت
- شب دهم: جنگ مقدس
- فصل پایانی: محاکمهی قاتلان[۵]
درباره نویسنده

صادق کرمیار متولد ۱۳۳۸ در تهران است. وی نویسنده، فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی است و به دلیل خلق آثار برجسته با مضامین تاریخی، مذهبی و اجتماعی شناخته میشود. کرمیار در دهه ۶۰ مسئول ویژهنامه «اطلاعات جبهه» بود و همچنین صفحه ادبی «جوانههای اندیشه» در روزنامه اطلاعات را مدیریت میکرد.[۶] او با نوشتن رمانهایی مانند «نامیرا» و «دشتهای سوزان» و نیز کارگردانی سریالهایی همچون «یک روز قبل» و «خاطرات مرد ناتمام» شناخته میشود. وی که دارای گواهینامه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، نگارش چندین رمان، فیلمنامه سینمایی و سریالهای تلویزیونی و نیز کارگردانی چندین فیلم را در کارنامه خود دارد. کرمیار سابقه بیش از پنج سال مدیریت ادبی و هنری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را دارد که از دیگر فعالیتهای فرهنگیِ این نویسنده بهشمار میرود.[۷]
نظر نویسنده درباره اثر
در نوشتن این داستان، خواندن كمكم نمیكرد، باید میدیدم
موقع نوشتن دشتهای سوزان چیزی نخواندم و به خوزستان رفتم. اصلاً نوشتن را آنجا شروع كردم. به مطالعه دیگری نیاز نداشتم، باید میدیدم. رفتم خوزستان به كوت عبداللّه و هویزه، در قهوهخانه مینشستم و قلیانم را میكشیدم و با مردم دمخور میشدم. احساس كردم در نوشتن این داستان، خواندن كمكم نمیکند، باید ببینم.[۸]
قصه دشتهای سوزان سندهای تاریخی زیادی دارد
درباره كشف نفت و ماجراهای خوزستان سند تاریخی به اندازه كافی هست. درباره قصهای كه در دشتهای سوزان روایت میكنم سندهای تاریخی زیادی وجود دارد. هم كتابهای خاطرههای افراد مختلف و هم كارهای تاریخی مورخها را داریم. البته درباره این موضوع خاص، كتاب خاطرههای وزیر مختار انگلیس هم اطلاعات خوبی دارد. بین چیزهایی كه برای این كار به آن دسترسی داشتم، از تاریخ ۵۰۰ ساله خوزستان شروع كردم. خاطرههای سرپرسی لورین را خواندم كه آن زمان وزیر مختار انگلستان در ایران بود. البته كتاب سفرنامه مادام دیالوفوآ هم منبع خوبی بود.[۸] بدون تحقیق، نگارش فیلمنامه و رمان امكانپذیر نیست. البته نویسنده ضمن تحقیق، انگارههای خود را از تاریخ دارد؛ بنابراین او تنها روایتكننده تاریخ نیست؛ بلكه داستان خود را در تاریخ پیدا میكند. نویسنده نباید واقعیتهای تاریخی را تحریف كند؛ بلكه میتواند برداشت خود را از اتفاقات تاریخی در نوشته خود بیاورد.[۹]
نویسنده تعهدی به یک واقعه تاریخی ندارد
نویسنده را نباید با تاریخنویس اشتباه گرفت. نویسنده تعهدی به یک واقعه تاریخی ندارد. او به نگاه خود به یک واقعه تاریخی تعهد دارد. شاید نگاه من به یک واقعه، مورد پسند گروهی نباشد، اما این حق من است که از منظر خودم آن را نگاه کنم. شاید بگویند تاریخ را تحریف کردی، اما من واقعاً این کار را نکردهام؛ بلکه تنها از منظر خودم به تاریخ نگاه کردهام و شاید فرد دیگری از منظر دیگری به یک واقعه تاریخی نگاه کند.[۱۰]
نقطه آغاز بسیاری از مسائل جامعه از پیدایش نفت بوده
حس من در «دشتهای سوزان» این بود که نقطه آغاز بسیاری از مسائل جامعه از پیدایش نفت بوده است. یعنی درست از همان وقتی که انگلیسیها در جنوب ایران وجببهوجب و بدون نگرانی در حال کشف نفت بودند، در تهران و تبریز همه در حال بلندکردن علم آزادیخواهی بوده و برای به دست آوردن مشروطه بر سر هم میزدند و حتی برایش خون میریختند. حس من این بود که این آزادی در تهران بهانهای بود برای سرگرمی ملت ما و اینکه ندانند آنها در جنوب به دنبال کشف چه ماده گرانبهایی هستند. به نظرم این موضوع هنوز در کشور ما وجود دارد و من برایم اهمیت پیدا کرد که این موضوع را روایت کنم.[۱۰]
فرهنگ کار کردن در جامعه ما تحت تأثیر پیدایش نفت است
شیوه کارکردن و فرهنگِ کار کردن در جامعه ما تحت تأثیر پیدایش نفت است. شیوه استخدام کارگر توسط انگلیسیها برای کشف نفت هم جالب بود. کار کمتر و درآمد بیشتر و خب همه آنها را راغب میکرد که یک هفته کار کنند و خرج یک سال را بگیرند. چرا که نه! فرهنگ کار با این موضوع در جامعه ما عوض شد و به همه شهرهای دیگر ما هم رفت و متأسفانه این فرهنگ غلط باقیماند. ببینید چقدر از جامعه ما الان از شغلش راضی است و با همه انرژی کار میکند؟ همه حس میکنند به آنها اجحاف شده است. این فرهنگی است که از آن دوران مانده و تا هست، هیچکس با انرژی کامل کار نمیکند. پس حس میکنم که این موضوع باقیمانده و من به عنوان نویسنده باید آن را بنویسم و بگویم.[۱۰]
جوایز

- اثر برگزیده دوازدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنیپور به عنوان کتاب سال در بخش رمان با موضوع آزاد[۱۱]
- برترین رمان سال ۱۳۹۰ از سوی کاربران خبرگزاری مهر[۱۲]
نشستهای برگزار شده درباره اثر



- مراسم رونمایی از کتاب «دشتهای سوزان» در تهران در سال ۱۳۹۰: این مراسم در سومین نشست از سلسله نشستهای «در محفل کتاب» فرهنگسرای ملل، با حضور صادق کرمیار، نویسنده کتاب و محمدرضا بایرامی و اجرای امیرحسین مدرس در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۰ برگزار شد.[۱۳]
- نشست نقد رمان «دشتهای سوزان» در تهران در سال ۱۳۹۱: این نشست در یازدهمین نشست نقد رمان در کارگاه داستان مؤسسه شهرستان ادب برگزار شد.[۱۴]
- مراسم تجلیل از صادق کرمیار به عنوان نویسنده کتاب «دشتهای سوزان» در خبرگزاری مهر در ۱۳۹۱: در این مراسم از «دشتهای سوزان» که با بیشترین رأی کاربران مهر به عنوان رمان سال ۱۳۹۰ انتخاب شد، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ تجلیل شد. در این مراسم سیدعلی میرفتاح، نویسنده و روزنامهنگار، سیدعلی شجاعی، داستان نویس، و رضا مقدسی، مدیرعامل خبرگزاری مهر، حضور داشتند.[۱۲]
- نشست نقد و بررسی رمان «دشتهای سوزان» در تهران در ۱۳۹۰: این نشست با حضور نویسنده اثر و حسن میرعابدینی و محمدرضا گودرزی به عنوان منتقد در ۲۲ آذر ۱۳۹۰ در فرهنگسرای فردوس برگزار شد.[۱۵]
اظهارنظرها درباره اثر
محمدرضا بایرامی؛ نویسنده و منتقد ادبی
«دشتهای سوزان» کار شاخصتر صادق کرمیار است
« | من کتاب نامیرا را کار شاخصتر صادق کرمیار نمیدانم و رمان «دشتهای سوزان» را بیشتر میپسندم، چون میخواهد قصه بگوید و مخاطب را جذب کند. | » |
«دشتهای سوزان» مرا شگفتزده کرد
« | اولین کار داستانی کرمیار را یادم نیست کی خواندم که البته جسارتاً عرض میکنم که به نظرم کار به یاد ماندنیای هم نبود، اما وقتی نسخه دستنویس نامیرا را برای مطالعه به من داد، متوجه شدم که او از نوشتههای ابتدایی خودش بسیار فاصله گرفته است، ولی هنوز به نظرم ادبیاتش ادبیاتی نبود که بتواند مخاطبان را تکان بدهد. با این حال، «دشتهای سوزان» مرا شگفتزده کرد؛ هم به خاطر فاصله گرفتن کرمیار از آثار ابتداییاش و هم به دلیل استواری و سرپا بودن اثر.
«دشتهای سوزان» از منظر ادبی یک رمان حادثهایِ واقعیتگراست که پسزمینهای تاریخی دارد. در کارهایی از این دست، تطبیق زمان و زبان قصه اهمیت بالایی دارد و این موضوع در کار کرمیار در اوج است. |
» |
سیر حوادث اجازه نفس کشیدن به مخاطب نمیدهد
« | در طول رمان، سیر حوادث بهگونهای است که اجازه نفس کشیدن به مخاطب نمیدهد. انبوهی از اطلاعات و آدمها که از قضا همه درست و به جا در جای خود نشستهاند در این اثر به شیوهای شگفتآور به مخاطب ارائه میشود و رسیدن نویسنده به بلوغی که از پس این کار بیاید بسیار مهم است. | » |
مرا یاد داستانهای شکسپیر میاندازد
« | در فصولی که دو برادر داستان دعوا دارند، ماجرا به گونهای شکل میگیرد که مرا یاد داستانهای شکسپیر میاندازد. | » |

رضا مقدسی؛ مدیرعامل خبرگزاری مهر
آیا آقای کرمیار جنوبی هستند؟
« | من در تعطیلات نوروزی موفق به مطالعه بخشهایی از رمان «دشتهای سوزان» شدم که هم موضوع هم نوع پرداخت آن برایم جالب بود و حتی از همکارانم در گروه فرهنگ و ادب پرسیدم که آیا آقای کرمیار جنوبی هستند که به خوبی جزئیاتی از فرهنگ و جغرافیای جنوب را توصیف میکنند؟ که متوجه شدم ایشان جنوبی نیستید، ولی به دلیل سابقه حضور در آن منطقه، آن هم در مقام یک خبرنگار توانستهاند روایتی زیبا ارائه کنند. | » |
سیدعلی شجاعی؛ نویسنده و منتقد ادبی
هیچ آدم عاقلی این روزها سراغ این نوع از نوشتن نمیرود
« | هیچ آدم عاقلی این روزها سراغ این نوع از نوشتن نمیرود و رنج و سختی رماننویسی را با چنین سوژههایی بر تن خودش هموار نمیکند. در چنین فضایی نوشتن این نوع از داستان باید دلایل قابل توجهی را با خود به همراه داشته باشد. | » |
رضا امیرخانی؛ نویسنده و منتقد ادبی
کاری خواندنی
« | «دشتهای سوزان» صادق کرمیار اگر چه کمی به فیلمنامه پهلو میزند، اما کاری خواندنی است؛ به خلاف رامکننده کاتب که خوب پیش نمیرود و به خلاف آغازش پایانی کشدار دارد. | » |
عطیه ضرابی؛ نویسنده و منتقد ادبی
بخشی از تاریخ جنوب را در ذهنمان حک نکنیم!
« | نثر کتاب کمی سخت است؛ قبول. خواندنش مقدار قابل توجهی تمرکز و حوصله میخواهد؛ این هم قبول. اما نباید منکر جذابیت سیر داستان بشویم و مطالعه این کتاب را به این بهانهها عقب بیاندازیم و خودمان را از نوشیدن واژه واژه همچین اثری محروم کنیم و بخشی از تاریخ جنوب را در ذهنمان حک نکنیم! «دشتهای سوزان»، مثل نامیرا که اثری از همین نویسنده است، با توصیفات دقیق و کثیر، تشبیهات دلنشین و جملات قلمبهسلمبه، وادارتان میکند که با عذاب وجدانی مقدس، کتاب را نصفه و نیمه رها نکنید و دل به دلش بسپارید و میان طوایف مختلف جنوبیمسلک سرک بکشید. حالا انتخاب با خودتان است که یک پیر منافق بزدل باشید یا شیربچهای کر و لال اما سرسپرده حقیقت! | » |
چند برگ برنده «دشتهای سوزان»
« | «دشتهای سوزان» چند برگ برنده دارد تا برای همیشه در کتابخانهتان؛ گل سرسبد باشد:
روایتی دقیق با چاشنی خیال داستانی بودن تاریخی که از سر گذارندهایم فصلبندیهای مشخص در ده عنوان درهم تنیده شدن مبارزات زمخت مردانه با عشقی لطیف در پستوی خانه! این مورد آخر، از آن مواردی است که مخاطب را از خستگی شمشیر زدن در جنگهای طایفهای، با شوقی دلنشین روانه خانهای محقر میکند تا با یک پیاله چای از دست جنگبلدِ خانم خانه، تمام خستگی مرد بودن را فراموش کند! کاری که صادق کرمیار به خوبی از پس آن بر آمده و خیالمان را از وجود عاطفه در زمانهای دور راحت میکند. |
» |
برشی از متن کتاب
یک ماهی برای وریده بیاور!
تركان خاتون تكهای از ماهی كند و بر دهان گذاشت و دوباره مشغول كشیدن قلیان شد. از پشت سر پلنگ بزرگی آرام از پشت نخلی بیرون آمد و به تخت تركان خاتون نزدیک شد. خادمها مشغول كار خود بودند. پلنگ نزدیک شد. تركان خاتون تكهای دیگر از ماهی كند و بر دهان گذاشت و نورا خانم شروع به كشیدن قلیان كرد. پلنگ به پای تخت رسید. تركان خاتون به قلیان پک زد. پلنگ به بالای تخت جهید و آرام كنار تركان خاتون نشست و دم خود را جمع كرد. تركان خاتون دستی بر سر پلنگ كشید و گفت: «كجا بودی دختر؟! نگفتی دلم برایت شور میزند؟! های یک ماهی برای وریده بیاور!»
سختترین روز زن
بدران اسب خود را در اسطبل آماده میکرد. وریده عقال بدران را برای او آورد. مرتضی را نیز در بغل داشت. بدران مهربانانه به او و مرتضی نگاه کرد و عقال را از دستش گرفت و بر سر گذاشت. وریده مرتضی را به بغل بدران فرستاد و گفت:
کاش میدانستی سختترین روز زن، روزی است که برای رفتن مردش به جنگ با او وداع میکند.
بدران با لبخند و در حال بازی با مرتضی گفت:
و شیرینترین روز، روزی است که مردش با پیروزی از جنگ برگردد، نه؟
خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازید
عزاداران حسین! عاشورای امسال، عاشورای گریه نیست. عاشورای خون و شمشیر است. امروز ندای هل من ناصر ینصرنی حسین، از سینه فرزند خلفش آیتاللّه سیدمحمد کاظم یزدی برخاسته و من به عنوان مقلد و مرید ایشان، مأموریت دارم تا شما را از فتوای جدید آیتاللّه یزدی آگاه کنم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
در این زمان که دولت اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب حمله نموده، و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کردهاند، و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را در معرض خطر نابودی قرار دادهاند بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند.
رضاخان دختر دارد؟
اولین بار که ریحانی به باغ حسین قلیخان نظامالسلطنه رفته بود تا شیخ خزعل را از نزدیک ببیند، شیخ از او پرسیده بود:
مادرت کیست؟
ریحانی غیرتی شده بود و یک آن تصمیم گرفته بود لیچار بار شیخ کند و از باغ بیرون بزند و از خیر دیدار بزرگترین شیخ عرب دوران بگذرد، اما گفته بود:
نازبانو.
خزعل هم لب ورچیده بود و گفته بود:
یادم نمیآید.
بیست روز از عید گذشته بود و باغ پر از شکوفه بود. حسن خان هم داشت به باغ رسیدگی میکرد. وقتی ریحانی خواست برود از حسن خان پرسید:
شیخ بیماری فراموشی دارد؟
حسنخان گفت:
شیخ هیچ چیز را فراموش نکرده، خصوصاً دشمنانش را.
ریحانی پرسید:
پس چرا اسم مادرم را پرسید؟
حسنخان خندید. گفت:
شیخ شصت تا زن دارد و اولاد این زنها را نمیشناسد. از همان وقتها هر وقت صغیری پیش او میرفت، ازش میپرسید مادرت کیست؟ حالا دیگر عادتش شده از همه همین را میپرسد.
ریحانی در همان دیدار اول سن شیخ را پرسیده بود و وقتی فهمیده بود که خزعل قریب هشتاد سال را دارد، گفته بود خیلی جوانتر مینمایید. بعدها فهمید که شیخ در دوران زمامداری خود، وسیله مؤثری در اطفای نایره شورش و فساد داشت. هر وقت شورشی در قلمرو او راه میافتاد فوری جویا میشد که آیا رئیس شورشگران دختر دارد یا نه، اگر دختری داشت فوری او را به زنی میگرفت و فتنه میخوابید. برای همین هم وقتی به شیخ خزعل خبر داده بودند که رضا خان از تهران راه افتاده به سمت خوزستان تا او را دستگیر کند، خزعل پرسیده بود:
رضاخان دختر دارد؟
اگر از گرسنگی هم بمیرد، نان انگلیسی به خانهاش نمیبرد
ولی بدران اگر از گرسنگی هم بمیرد، نان انگلیسی به خانهاش نمیبرد.
همه سر برگرداندند.
او بود. جماعت راه بازکردند.
بدران به جماعت نزدیک شد.
ثامر پایین آمد و بدران جای او ایستاد.
سکوت حاکم شد. بدران گفت:
یکی از من بپرسد چرا؟
مشخصات کتابشناختی
«دشتهای سوزان» نوشته صادق کرمیار در ۳۶۲ صفحه، در قطع رقعی با جلد نرم، برای اولینبار در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است. چاپ سوم این اثر در سال ۱۳۹۵ روانه بازار شد. نسخه الکترونیکی «دشتهای سوزان» در سایت طاقچه قابل خرید و مطالعه است.
نوا، نما، نگاه
- کتاب صوتی دشت های سوزان. نیستان هنر. ۱۳۹۸.
- موشنگرافی معرفی کامل کتاب دشتهای سوزان در یک دقیقه. چیکتاب. ۲ بهمن ۱۴۰۱.
- متن خوانی رمان دشت سوزان، نوشته صادق کرمیار از مستند فیروزه. خانه فیلم کاخه. ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹.
پانوشت
- ↑ «دشتهای سوزان». پایگاه اطلاع رسانی حوزه. ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
- ↑ «دشتهای سوزان». روزنامه جامجم. دریافت شده ۳۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ ««دشتهاي سوزان» و روايتي از تاريخ ايران در دوران ناصري». ایبنا. ۳۰ مهر ۱۳۹۰
- ↑ «درباره دشت های سوزان». موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب. ۲۸ آبان ۱۳۹۲
- ↑ «دشتهای سوزان». فروشگاه کتاب ایران. بیتا. دریافت شده ۲۹ دی ۱۴۰۳
- ↑ «صادق كرميار». بانک جامع اطلاعات سینمای ایران. بیتا. دریافت شده ۲۹ دی ۱۴۰۳
- ↑ «کتاب دشتهای سوزان». ایران کتاب. بیتا. دریافت شده ۲۹ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ «معرفی رمان تاریخی"دشت هاي سوزان"صادق كرميار». جامعه خبری تحلیلی الف. ۲ خرداد ۱۳۹۱
- ↑ «صادق كرميار در حال اتمام رمان «دشتهاي سوزان»». ایسنا. ۱۸ فروردین ۱۳۸۹
- ↑ پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ «کرمیار: جایزه کاربران مهر برای من شیرینتر از سایر جوایز است». خبرگزاری مهر. ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
- ↑ «دشتهای سوزان». نیستان بوک. بیتا. دریافت شده ۲۹ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ «اهدای جایزه کاربران خبرگزاری مهر به نویسنده رمان «دشتهای سوزان»». خبرگزاری مهر. ۲۸ فروردین ۱۳۹۱
- ↑ ««دشتهای سوزان» كرميار رونمايي ميشود». ایبنا. ۸ آبان ۱۳۹۰
- ↑ «تغییر زمان برگزاری نشست نقد «دشتهای سوزان»». شهرستان ادب. ۱۹ شهریور ۱۳۹۱
- ↑ «میرعابدینی میهمان نشست نقد «دشتهای سوزان» کرمیار». خبرگزاری مهر. ۲۲ آذر ۱۳۹۰
- ↑ «بایرامی: نامیرا "بازی فرمی" ندارد/کرمیار، داستان لورفته را خوب درآورد». خبرگزاری تسنیم. ۲۹ آذر ۱۳۹۱
- ↑ «دشتهای سوزان». کتاب نما. بیتا. دریافت شده ۲۹ دری ۱۴۰۳
- ↑ «دشتهای سوزان». کتاب نما. ۱۱ آبان ۱۳۹۰
- ↑ «بایرامی: ادبیات کرمیار مرا به یاد شکسپیر میاندازد». ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
- ↑ «تناقضهایی در عصر چاوزیه». خبرگزاری مهر. ۶ فروردین ۱۳۹۲
- ↑ پرش به بالا به: ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ «ورود اجنبی ممنوع | مروری بر کتاب دشت های سوزان». چیکتاب. ۴ اسفند ۱۴۰۱