حوض خون

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
حوض خون
۲۰۰px
نویسندهفاطمه سادات میرعالی
ناشرراه یار
نخستین چاپ۱۳۹۹
تعداد چاپچهل و یک ۱۴۰۳
شابک۹۷۸۶۲۲۶۶۸۹۸۴۷
تعداد صفحات۵۰۴ صفحه
موضوعتاریخ شفاهی، دفاع مقدس، پشتیبانی جنگ
قطعرقعی
نوع جلدجلد نرم
مناسب رده سنی بزرگ‌سال

کتاب «حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس» نوشته فاطمه‌سادات میرعالی، به روایت خاطرات ۶۴ زن اندیمشکی می‌پردازد که در دوران دفاع مقدس، در بخش رخت‌شویی بیمارستان شهید کلانتری فعالیت می‌کردند. این اثر که در حوزه تاریخ شفاهی می‌­باشد در اسفندماه ۱۳۹۹ توسط انتشارات راه‌یار منتشر شده و جزء مجموعه‌ «پشتیبانی جنگ» و «زنان انقلاب» است. این کتاب توسط مقام معظم رهبری به تقریظ رسیده است.

*****

کتاب روایت محور «حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس» شامل خاطرات و روایت‌‌های شفاهی از تجربیات زنان است که با چالش‌های جنگ بر زندگی­شان مواجه می­‌شوند. آن­ها تصمیم به فعالیت گرفته و همه با هم مسئولیت شستن لباس‌های شهدا و رزمندگان را برعهده می‌­گیرند. هدف اصلی کتاب حوض خون، معرفی الگو بوده نه فقط کلی‌گویی و به همین دلیل شخصیت شصت‌وچهار زن در سمتی مختلف در کتاب وجود دارد.

هر یک از این زنان که راویان اثر هستند، داستان خود را از دوران تلخ و پرچالش جنگ روایت و فاطمه سادات میرعالی به شیوایی آن را نگارش کرده است. کتاب به عنوان یک منبع معتبر برای درک نقش زنان در تاریخ فرهنگی معاصر و انقلاب اسلامی محسوب می‌شود. «حوض خون» نه تنها به توصیف فعالیت‌‌های روزمره این زنان می‌پردازد بلکه ادراکات و احساسات آنها را در مواجهه با سختی‌ به تصویر می‌کشد.  

انتشارات راه یار، کتاب حوض خون را به عنوان سومین کتاب از مجموعه‌ «پشتیبانی جنگ» و چهارمین‌ عنوان مجموعه «زنان انقلاب» چاپ کرده است. هر دو موضوع راوی خاطرات شفاهی روزی مبارزه در دوران دفاع مقدس است. دو دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با همکاری یکدیگر این اثر را به وجود آوردند.

این کتاب به غیر از پیشگفتار و مقدمه، شامل فصولی است که با اسم راویان مشخص شده است. بخش­‌ پایانی کتاب شامل تصاویر، شهدای منتسب به خانم­‌های رخت‌شوی، مکان رخت‌شویی و بیمارستان شهید کلانتری در دهه ۹۰ است.

عکس پشت جلد کتاب

خلاصه اثر

نشر راه‌یار پس از به چاپ رساندن دو اثر موفق در مجموعه «پشتیبانی جنگ» و سه اثر کم نظیر با عنوان «زنان انقلاب»، اینک به سراغ اثری رفته است که در هر دو موضوع راوی خاطرات شفاهی روزی مبارزه آسمانی دفاع مقدس است.

کتاب «حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس» با تصاویر و نوشتار دلنشینش بخش کمتر دیده شده جنگ را از زبان زنانی می‌نگارد که در رخت‌شور خانه پشت جبهه‌ با یأس، ترس و اندوه مبارزه کردند.

این اثر با تلاش گروهی از بانوان اهل قلم همچون «فاطمه‌سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتی‌پور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی»، تحقیق و تدوین و تثبیت شده است. [۱]

کتاب ‌«حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس» مجموعه روایات مستندی است که از شصت‌وچهار بخش تشکیل می‌شود. هر بخش این کتاب روایت‌گر داستان و خاطرات یکی از زنان اندیمشکی است که در رخت‌شویی بیمارستان شهید کلانتری فعالیت می‌کردند. داستان‌ شامل لحظات دشوار زندگی این زنان است که با بمباران‌ و آسیب‌های جنگ دست و پنجه نرم کرده‌اند. برخی از آن خانواده‌شان را در بمباران‌ از دست داده‌اند یا با صحنه‌ دلخراش مواجه شده‌اند، اما آن­ها تصمیم گرفتند به جای فرار از شهر، بمانند و برای حمایت از جبهه در مقابل دشمن فعالیت کنند. با وجود مخاطرات فراوان هیچ‌کدام از زنان رخت‌شورخانه را ترک نکردند.

این زنان فداکار اندیمشکی برای شستن لباس، ملافه، پتوی رزمندگان و شهدا در «بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک»، و در واقع پشتیبانی از جبهه دور هم گرد آمدند. آنها­ در حین کار اتفاقات وحشتناکی را که شاهد بودند مانند؛ قسمت­‌هایی از بدن شهدا و مجروحان که لا به لای لباس­ و پتو­ پیدا می‌­شد و لحظات تلخ و جانکاهی را برای آنان رقم زد.  این کتاب، به نوعی تجلیل از ایثارگری‌های خاموش و بی‌ادعای این بانوان است که با وجود تمام سختی‌، همواره پای ثابت فعالیت‌‌های انقلابی باقی مانده‌اند. مسئولیت این زنان شستن لباس‌های خونی مجروحان و شهدا بوده تا رزمندگان بتوانند از آن‌ استفاده کنند.

کتاب حوض خون نه تنها یک مستند تاریخی است بلکه یادآور فداکاری‌ و ایثارگری‌های زنان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی می­‌باشد.

حکایت، حکایت دختر دانش‌آموزی است که آخرین روزی شهریور ۱۳۵۹ را با خرید لوازم‌التحریر گذرانده و هر روز مانتو و شلوار نوی مدرسه‌اش را پوشیده و لابد ساعت‌ خیال‌بافی آمدن مهر و درآغوش‌کشیدن دوستانش را در ذهن پرورانده است؛ اما حالا باید همه‌ این آرزو را زیر ویرانه‌ خانه‌ای موشک‌خورده رها کند، به‌همراه مادرش چادر همت به کمر ببند و به رخت‌شورخانه‌ بیمارستان اندیمشک برود و پوست و گوشت و خون شهدا و مجروحان جنگ را از پتو و ملافه‌ بگیرد، سفیدی امید را بر بند پهن کند و فریاد بزند ما ایستاده‌ایم.

حکایت، حکایتِ پدری است که خسته از کار روزانه به خانه برگشته است تا کنار همسر و فرزندان قدونیم‌قدش نفس تازه کند و ناگهان بمب جنایت جانیانِ افسارگسیخته بر سر خانه‌ آسایشش فرود آمده است. پدر سینه سپر کرده است و روبه‌رو با دشمنان می‌جنگد و زن و بچه‌اش در پشت‌جبهه هرکاری می‌کنند تا باری از دوش رزمندگان بردارند و در این روز رخت‌شورخانه‌ بیمارستان شده است محل مقدس‌ترین خدمتشان که تشویش‌هایشان را آنجا چنگ می‌زنند.

حوض خون اولین اثر فاطمه‌سادات میرعالی، روایت حضور زنان اندیمشکی در بحبوحه‌ جنگ عراق علیه ایران در رخت‌شورخانه‌ بیمارستان کلانتری اندیمشک است. روایت‌‌های متفاوت درباره‌ سوژه‌ای مشترک از منظر و زاویه‌ دید هریک از راویان داستان، بر جذابیت و گیرایی این کتاب افزوده است. شصت‌وچهار راوی از تجربه‌ واقعی خود و مواجه‌ مردم اندیمشک با جنگ و مقاومت در برابر دشمن سخن می‌گویند. پرهیز از بزرگ‌نمایی، واقعی‌بودن اتفاقات، موقعیت متفاوت راویان و نحوه‌ حضور هریک از آن‌ در رخت‌شورخانه، ایثار و همدلی و وحدت مردم اندیمشک را به‌خوبی نشان می‌دهد. حوض خون داستان اولین مواجه‌ مردم اندیمشک با جنگ تحمیلی عراق به ایران است.

داستان هر شخص با اولین هجوم رژیم بعثی عراق به اندیمشک شروع می‌شود. با اتفاقی ناگهانی و بعد از کش‌وقوس‌های مختلف در زندگی هریک از شهروندان، آنها به این نتیجه می‌رسند که رهاکردن شهر و ترک دیار چاره‌ کار نیست. کمر همت به کمک و پشتیبانی رزمندگان می‌بندند. روایت‌ با حوادث تلخ آن روز پیش می‌رود: یکی خانه‌اش در بمباران خراب می‌شود، دیگری جگرگوشه‌اش را از زیر آوار بیرون می‌کشد؛ مشکلاتی که هرکدام بهانه‌ خوبی برای ترک رخت‌شورخانه و حتی اندیمشک است؛ اما در نهایت جبهه رخت‌شورخانه را خالی نمی‌کنند و آن‌چه درنهایت می‌ماند احساس مسئولیت و همدلی این زنان است. از کتاب ۵۰۴ صفحه‌ای حوض خون برمی‌آید که سهم زنان و بانوان خوزستان و بازتاب و انعکاس جان‌فشانی‌شان بیشتر از این‌هاست و هنوز روایت‌‌های زیادی برای گفتن هست که گوشی شنوا و قلمی متعهد می‌طلبد.[۲]

فصول کتاب

  •  پیشگفتار ناشر؛
  • مقدمه؛
  • زهرا ملک­‌نژاد (خانم حسین­‌پور)؛
  •  خدیجه داغری؛
  •  پورن دخت لین­من؛
  •  ماما پاپی؛
  •  ملک‌­تاج خسروبیگی؛
  •  اکرم سروبندی؛
  •  شوکت ناطقی(ننه غلام)؛
  •  فرشته غافلی؛ اشرف صمدی‌­فر؛
  • لیلی نیازی؛
  •  گوطلا تجدد؛
  •  تاج اکبری امین(ننه توکل)؛
  • قدم­خیر حسن‌وند (ننه نورالدین)؛
  • فاطمه ادیبی‌­نژاد؛
  • نیکزاد میرزاوند (ننه هوشنگ)؛
  •  خدیجه بیاد (خانم زارعی، ننه عبدالکریم)؛
  •  نصرت صفری (ننه محمود)؛
  •  گل‌­طلا داوودی؛
  •  خاور تقی­زاده؛
  •  مریم خردمند (ننه قربان)؛
  •  زهرا احمدنژاد؛
  • میهن خوشحال­‌زاده؛
  • زهرا تقی­‌نژاد؛
  • نصرت پاپی؛
  • فاطمه بااحمدی؛
  • گوهربانو بهرامی؛
  •  زهرا آژیراک؛
  •  نصرت رحیمی‌­زاده؛
  •  سیده مریم موسوی؛
  • فاطمه اسلامی‌­پور؛
  •  طاهره تقی­نمدمال­‌زاده؛
  • ناهید نیازی؛
  •  معصومه احمدنژاد؛
  • فاطمه قاسمی؛
  •  فریبا مهمان­‌دوست؛
  •  آقابزرگ پاپی؛
  • زهره لوپسی؛
  •  طاره رزاز؛
  • عطیه چترچی؛
  •  شوکت دزفولی؛
  • مریم نیک‌­پی؛
  • صغری بستاک؛
  •  سیمین تخته‌­شاهی؛
  • فاطمه نامی‌­پور؛
  • شهناز شعبانی؛
  • مینو جمیل؛
  • گلی سعادت؛
  •  هما پوریگانه؛
  • بتول رضوانی؛
  • فاطمه میرچناری؛
  • صدیقه فلاح؛
  •  منیژه رونی؛
  •  پروین لربری؛
  •  شهین آهنگر؛
  • زینب دریکوند؛
  • فاطمه علی­پور؛
  • سیده بی­بی موسوی؛
  •  ایران امامی‌­گتوندی؛
  • فرنگیس منصوری بوهمدانی؛
  •  صغری عیدی‌­نژاد؛
  •  حشمت خادم؛
  •  تاج­‌ماه اسدی­بنه؛
  •  ماه‌­بی­بی شرفی؛
  • خاتون حاجی حاجی؛
  •  تصاویر؛
  • شهدای منتسب به رخت­شورخانه؛
  •  مکان رخت­شورخانه و بیمارستان کلانتری در دهه نود؛
  •  راوی­.

در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیت‌‌های این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آن و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رخت‌شویی البسه رزمندگان آمده است.[۳]

نقد و بررسی اثر

خواننده خسته می­‌شود

«حوض خون» جنگ را تماما از نگاه زنان روایت می کند. زنانی که در جبهه نمی جنگیدند اما ارکان اصلی فعالیت­ی پشت جبهه محسوب می‌­شدند. هشت سال حضور در رخت‌شویی جبهه خاطرات زیادی در حافظه این زنان به جا گذاشته است که هریک بخشی از آن گنجینه را روایت می‌­کنند. میرعالی هیچ بخشی از خاطرات را در راستای تدوین  حذف نکرده است و این شاید، اثر را در نگاه خوانندگان خسته کننده جلوه دهد. با وجود این و با وجود برخی اشتراکات در تعدادی از روایت­، هر روایت بسان تجربه­‌هایی از زیستی پررنج خواندنی و قابل تامل است.[۴]

تاریخ شفاهی است

کتاب بر پایه تاریخ شفاهی نوشته شده و به روایت‌‌های واقعی از زبان زنان می‌پردازد. این امر باعث می‌شود که خواننده با واقعیت‌‌های عاطفی و اجتماعی آن دوران آشنا شود.[۵]

داستان واقعی و بدون بزرگ­نمایی است

پرهیز از بزرگ‌نمایی، واقعی‌بودن اتفاقات، موقعیت متفاوت راویان و نحوه‌ حضور هریک از آن‌ در رخت‌شورخانه، ایثار و همدلی و وحدت مردم اندیمشک را به‌خوبی نشان می‌دهد. حوض خون داستان اولین مواجه‌ مردم اندیمشک با جنگ است.[۵]

روایت زنانه‌نگر

حوض خون، روایتی زنانه‌نگر است که از میان موارد بسیارِ فعالیت‌‌های زنان در جنگ، دست بر موضوع بکر و کمتر شنیده‌شده‌ای گذاشته. کتابی بر پایه  تاریخ شفاهی که بیش از آنکه از منظر ادبی اهمیت داشته باشد، از نظرگاه تاریخی ارزشمند است.[۶]

تصاویر کتاب

وجود تصاویری از این زنان و فعالیت‌‌هایشان در دفاع مقدس، به غنای محتوای کتاب کمک کرده و ارتباط بیشتری با خواننده برقرار می‌کند.[۵]

تکرار موضوعات

در نقد حوض خون می‌توان گفت اگرچه دستکاری و تدوین اندک کتاب، انتخابی آگاهانه از سوی نویسنده بوده، وجود شباهت‌‌های فراوان میان روایت‌، نیاز به دخل و تصرفِ انسجام‌بخشِ نویسنده را بیشتر می‌کند. ما با تعداد زیادی روایت روبه‌رو هستیم که همگی از زبان زنان‌اند و همگی در اندیمشک رقم می‌خورند، همه‌شان تصویرگر سال‌های دفاع مقدس‌اند، و نیت تمامشان گرد یک نقطه  مرکزی می‌گردند که همان رخت‌شوی‌خانه  بیمارستان شهید کلانتری است. بنابراین وجود شباهت‌ میان سخنان راویان و نقاط مشترک فراوان در روایت‌‌هایشان امری بس محتمل و البته بدیهی است، اما آنچه مانع از تکرار مکررات می‌شود هنر گردآورنده  اثر است که بتواند علاوه‌بر حفظ عمده  محتوای روایت‌، هر تجربه را ویژه و منحصربه‌فرد نشان دهد تا علاوه بر دورکردن اثر از خطر حشو، بر بار ادبی کتابش بیافزاید. چه در حقیقت یکی از وظایف تدوین‌گر تاریخ شفاهی در مستندنگاری توجه به همین نکته است که با تدوین مناسب از بازگویی موارد تکراری پرهیز کند.[۶]

درباره نویسنده

فاطمه سادات میرعالی ؛ نویسنده اثر

فاطمه‌سادات میرعالی متولد سال ۱۳۶۹ ، پژوهشگر تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی، نویسنده موفق و جوان خوزستانی می­‌باشد. کتاب «حوض خون» اولین اثر این نویسنده است. فاطمه‌سادات میرعالی از الی اندیمشک است و از سال ۱۳۹۳به شکل جدی کار تاریخ شفاهی در بخش پشتیبانی جنگ را شروع کرده است. او بیش از ۵۰۰ ساعت مصاحبه در حوزه تاریخ شفاهی انجام داده و مشغول تحقیق و پژوهش او در استان­ی ایلام، خوزستان و لرستان بوده است.

او همزمان مسئولیت آموزش و پشتیبانی در مجتمع فرهنگی پژوهشی شهیدجواد زیوداری اندیمشک را بر عهده دارد. این دفتر در سال‌۱۳۹۳ راه‌اندازی شد و با همکاری واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه‌ فرهنگـی انقلاب‌ اسلامی اقدام به تولید و انتشار مجموعه‌ در قالب «پشتیبانی جنگ» و «زنان انقلاب» کرد که کتاب حوض خون هم یکی از این آثار است.  میرعالی دستی بر آموزش تاریخ شفاهی نیز دارد و در حال پرورش نیرو‌ی تازه این حوزه می­‌باشد.[۷]

نظر نویسنده درباره اثر

گفتگو نویسنده با خبرگزاری مهر . خبرگزاری مهر . آبان ۱۴۰۰

انتشارات راه­‌یار ما را تشویق به شروع این کار کرد

از سال ۱۳۹۳ با دو نفر از دوستان، موسسه‌ تاریخ شفاهی‌ای راه انداختیم و با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تهران و گروه «نشر راه‌یار» همکاری می‌کردیم؛ آنها ما را ترغیب کردند که به‌سراغ کاری مردمی و دیده‌ نشده برویم. طبق تحقیقاتی که انجام دادیم، یکی از کارهای مردمی و دیده‌ نشده همین فعالیت‌‌های بانوان در جنگ بود. هدف اصلی ما شد انعکاس فعالیت‌‌های بانوان و یکی از ریزموضوعاتش، بحث کار در رخت‌شورخانه بود. بررسی کردیم دیدیم رخت‌شویی به‌خودی‌خود خیلی جایگاهی ندارد؛ تصمیم گرفتیم هویت فرهنگی و اجتماعی خانم‌ را بازگو کنیم. اینکه این خانم‌‌ها در چه موقعیتی رفته‌اند و این کار را انجام داده‌اند و چرایی این کار برای ما مهم بود.[۸]

منابع کتابخانه‌­ای وجود نداشت

چون اصلا این کار پیشینه تحقیقی ندارد و تحقیقاتی در این زمینه انجام نشده، برای ما امکان استفاده از منابع کتابخانه‌ای فراهم نبود. برای افزایش اطلاعات شخصی خودم و برای اینکه بدانم چه خبر بوده در آن زمان، درباره پشتیبانی جنگ در ادبیات دفاع‌مقدس تحقیقاتی در بخش فعالیت زنان در دوران دفاع‌مقدس انجام دادم. صحبت‌‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری درخصوص اهمیت و نقش زنان در دوران دفاع‌مقدس را مطالعه کردم و در مجموع با ابعاد موضوع بیشتر آشنا شدم. البته این کتاب فقط به رخت‌شویی زنان در مناطق جنگی نپرداخته و تقریبا همه فعالیت‌‌های آنها در آن دوران را به نوعی پوشش می‌دهد؛ هم از لحاظ اجتماعی که رخت‌شویی در مناطق جنگی بخشی از آن است و هم در خانواده که نقش مادران در خانواده هم مهم و تأثیرگذار است.[۹]

راویانی از همه اقشار

هدف اصلی کتاب حوض خون، معرفی الگو بود نه فقط کلی‌گویی و به همین دلیل شخصیت شصت‌وچهار زن در در کتاب وجود دارد.[۱۰] در این روایات دختران دبیرستانی، دختران جوان، مادرانی با چند فرزند کوچک، زنان نابینا حضور دارند، حتی مادران، خواهران و همسران شهدا و رزمندگان بین زنان رخت شور خانه فعالیت می‌کردند. این روایت مختلف از زندگی‌های شخصی آن که هرکدام در سنین متفاوت بودند، بیانگر الگوی مناسبی برای بانوان در همه سنین است.[۱۰]

راویان را محله به محله گشتیم و پیدا کردیم

در ابتدا هیچ فهرستی نداشتیم. محله به محله و خیابان به خیابان می‌رفتیم و از خانم‌های مسن که جلوی درِ خانه‌ نشسته بودند، پرس‌وجو می‌کردیم؛ مثلاً بعد از خوش و بش می‌پرسیدیم در جنگ کار می‌کردی؟ همین‌طور در مساجد و پایگاه‌ و جلسات قرآن سراغ این خانم‌‌ها می‌رفتیم و از آنها پرسش و تحقیق می‌کردیم. یک تیم تحقیقی شش نفره بودیم که در محله‌ می‌گشتیم و این خانم‌‌ها را پیدا می‌کردیم که بعد تعدادی از آنها شدند راویان کتاب حوض خون. در جریان تحقیق به خیلی از اسامی برخوردیم که جزو نیروی اصلی و پرتلاشِ و پای کار در زمان جنگ بودند، ولی متأسفانه در بین ما نیستند یا نتوانستیم آدرسی از آنها به‌دست بیاوریم.


با اطلاعاتی که به‌دست می‌آوردیم برخی از این افراد را در جاهای مختلف پیدا می‌کردیم و می‌رفتیم سراغ‌شان؛ به‌عنوان مثال، به شهری مختلف مثل تهران و ساوه هم رفتیم و با راویان مصاحبه کردیم؛ هر چند بیشتر راویان در همان اندیمشک بودند. بعضی از افراد اسم‌های مستعار داشتند که دسترسی تیم تحقیق ما به آن را مشکل می‌کرد. مثلاً می‌گفتند ننه‌عباس یا ننه‌ابراهیم و ننه‌جمشید هم با ما در رخت‌شویی بودند. اطلاعات و مشخصات دیگری از این افراد نداشتیم و در محله قدیمی‌شان نبودند. احتمالاً به شهر یا محله دیگری رفته بودند که به‌خاطر گذشت زمان، دسترسی به این افراد عملاً ممکن نبود.[۹]

می‌­ترسیدند ریا بشود

تصویر زنان اندیمشکی در رخت‌­شورخانه
تصویر زنان اندیمشکی در رخت­‌شورخانه

اوایل فکر می‌کردم شاکی‌اند که راضی نمی‌شوند به مصاحبه! بعد متوجه شدم نمی‌خواهند ریا شود. آنها حتی خودشان هم کار خودشان را به فراموشی سپرده بودند. با ترفندی با آنها صمیمی می‌شدم تا بتوانم مصاحبه بگیرم. بیشتر دغدغه‌ این را داشتند که کار بقیه دیده شود. سختی کار من این بود که در ابتدا آنها را راضی کنم به مصاحبه. دنبال بازگوکردن کار خودشان نبودند. به آنها که می‌گفتم بیایید و خاطراتتان را بگویید، می‌گفتند: «زمانی در این کشور جنگ شده بود و ما هم وظیفه‌مان بوده است که برویم و کاری را انجام بدهیم.» به ما می‌گفتند: «همین الان که جنگ سوریه هست، شما کاری کنید که ما برویم سوریه!».
از نگاه خودشان کار در رخت‌شورخانه در روزهای جنگ، کارِ بزرگ و شاقی نبود که نیاز به بازگوکردن داشته باشد. آن‌قدر تکه‌‌های پیکر و بدن زخمی و شهید دیده بودند که کار خودشان را در واقع کاری ناچیز می‌دیدند، می‌گفتند: «ما وظیفه‌مان بوده است. آن جوان می‌رفت جلوی تانک و تکه‌پاره می‌شد. حالا من هم مثلاً پتویی خونی‌ می‌شستم؛ برای اینکه آن جوان‌هایی را که به بیمارستان می‌آوردند روی زمین و ملافه‌ خونی نگذارند.».[۸]

دلیل نامگذاری کتاب

علت نامگذاری این کتاب به اسم «حوض خون» صبر زنانی است در رخت شورخانه‌ که پر از خونابه‌ شهدا و مجروحان بود و دیدن این صحنه‌ بسیار دردناک است و اشاره‌ای به «اتصال خون با حوض کوثر» وصل عالم خاکی به عالم ملکوت دارد.[۱۱]

توجه به الگوی سوم زن

در کتاب «حوض خون» در کنار توجه به بُعد حضور اجتماعی این خانم‌‌ها، اشاره‌ نیز به دغدغه‌ خانوادگی و نقش آن در خانواده‌شان نیز شده است. مثلاً وقتی از رخت‌شورخانه برمی‌گردند، خانه را چطور اداره می‌کنند؟ چطور با این همه مشغله به درس و مشق بچه‌ها می‌رسند؟ در زمان جنگ و بحران، آن زندگی را ترک نمی‌کنند، بلکه زندگی را به جریان می‌اندازند؛ ازدواج صورت می‌گیرد، بچه‌ متولد می‌شوند، دغدغه توجه به تربیت فرزندان مطرح است و کارهایی از این قبیل. بُعد فردی نیز در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
این خانم‌‌ها نماز و روزه خود را ترک نکرده‌اند، جلسات قرآن برقرار است و حتی این ارتباط معنوی را به سطح جامعه نیز گسترش می‌دهند، مثلاً می‌روند برای همسران فرماندهان و رزمندگان که از دیگر شهرها آمده‌اند، جلسه قرآن برگزار می‌کنند تا سختی آن ایام برای این خانم‌‌ها کمی از بین برود. به نظرم اگر بخواهیم به نقش زنان در جامعه ایرانی اسلامی بپردازیم، باید هر سه بُعد را مورد توجه قرار دهیم و نباید یک بُعد را فدای ابعاد دیگر کرد. متأسفانه در خیلی از کتاب‌ها به هر سه بُعد به یک اندازه پرداخته نشده است.[۱۲]

فشار زیادی روی من بود

ما به عنوان یک پژوهشگر، نباید چندان تحت تأثیر روایت‌ قرار بگیریم. اما گاه روایت‌ آنقدر تکان‌دهنده بودند که ساعت‌‌ها درگیر می‌شدم و ذهنم مشغول آن خاطرات می‌شد. روبروی خانه ما یک ریل قطار است، برای اینکه فشار روانی که داشتم تاحدودی کم شود، گاه کنار این ریل قطار راه می‌رفتم و به صحبت‌‌های راوی فکر می‌کردم. در کنار خاطرات تکان‌دهنده‌ای که روایت می‌شد، آنچه ذهن من را بیش از همه مشغول می‌کرد، تداوم این روحیه در میان راویان است. با خود فکر می‌کنم که چطور این خانم‌‌ها با وجود این همه مشکلات جسمی که درگیر آن هستند، الان مصمم به انجام کار و خدمت‌رسانی در بخش‌های مختلف هستند؟! وقتی حرف می‌زنند، سرفه می‌کنند اما دوست دارند همچنان به انقلاب کمک کنند.[۱۲]

جوایز و افتخارات

آیین رونمایی از تقریظ رهبر بر حوض خون. اندیمشک. ۱۴۰۰
  • اثر شایسته تقدیر در بیستمین دوره جایزه کتاب دفاع مقدس در سال ۱۴۰۰.[۱۳]
  • نامزد دریافت جایزه ادبی اصغر عبداللّهی در سال ۱۴۰۰.[۱۴]
  •  اثر برگزیده جایزه کتاب سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۴۰۱.[۱۵]

نشست‌‌های برگزار شده درباره اثر

نشست خبری مراسم تکریم مجاهدان رخت‌شوی‌خانه و رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری . حوزه هنری خوزستان . ۱۴۰۰
  • نشست نقد و بررسی کتاب در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا در تهران در سال ۱۴۰۰ . در این نشست فاطمه سادات میرعالی (نویسنده) و علی‌اللّه سلیمی (منتقد) حضور داشتند و به بررسی روایت‌‌های زنان از فعالیت‌‌هایشان در دوران جنگ و تأثیر آن بر جامعه پرداختند.[۱۶]
  • نشست نقد و بررسی کتاب حوض خون در کتابخانه عمومی عبدالکریم اشراق شهرستان بیرجند در سال ۱۴۰۰ . این نشست با همکاری کتابخانه‌ عمومی شهید مرتضی حاجی آبادی و شهدای باقریه و به مناسبت گرامی‌داشت ایام اللّه فجر انقلاب اسلامی برگزار گردید.[۱۷]
  • نشست نقد و بررسی کتاب «حوض خون» به صورت مجازی از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی خوزستان در سال ۱۴۰۰. در این نشست داوود گودرزی و مهرنوش گرجی از نویسندگان دفاع مقدس خوزستان به نقد و بررسی کتاب پرداختند.[۱۸]
  • نشست صمیمانه دانشجویان با راوی کتاب در کتاب‌سرای دانشگاه علم و فرهنگ در تهران در سال ۱۴۰۲ . این نشست به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علم و فرهنگ برگزارشد. در این نشست که صغری بستاک، از راویان کتاب حوض خون حضور داشت.[۱۹]
  • نشست خبری مراسم تکریم مجاهدان رخت‌شوی‌خانه و رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب در حوزه هنری خوزستان در سال ۱۴۰۰ . [۲۰]
  • آیین رونمایی از تقریظ رهبر بر کتاب حوض خون در اندیمشک در ۱۴۰۰. مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «حوض خون» با حضور راویان اثر، جمعی از مسئولان کشوری و استانی در دوازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در محل بیمارستان شهید کلانتری شهرستان اندیمشک برگزار شد. [۲۱]
  • نشست نقد و بررسی کتاب «حوض خون» در سرای اهل قلم در ۱۴۰۰ . این نشست به مناسبت هفته بسیج در سرای اهل قلم به همت خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار گردید. [۲۲]

تقریظ مقام معظم رهبری بر اثر

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین احساس، پس از خواندن بخش‌هایی از این کتاب، احساس شرم از بی‌عملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بی‌ریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفته‌ای از ماجرای عظیم دفاع مقدس است. باید از بانوی پرکار و صبور و خوش‌سلیقه‌ای که این کار پرزحمت را به‌عهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسه‌ جبهه‌ فرهنگی عمیقاً تشکر شود.[۲۳]

تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب

اظهار نظر درباره اثر

آیین رونمایی از تقریظ رهبر بر حوض خون. اندیمشک. ۱۴۰۰

حضرت آیت اللّه خامنه‌­ای؛ رهبر معظم انقلاب

حیرت انسان


لادن عظیمی؛ روزنامه نگار

چهره زنانه جنگ


نغمه مستشار نظامی؛ نویسنده و منتقد ادبی

روایت زن ایران


محمدباقر قالیباف؛ رییس مجلس شورای اسلامی

این خاطرات را یادم است


محمد دیماسی؛  کارگردان

تصمیم گرفتیم اقتباس سینمایی بگیریم

پویش مطالعاتی

مسابقه بزرگ کتابخوانی «حوض خون» توسط انتشارات راه­‌یار در شهریور ۱۴۰۱ برگزار گردید. کمک هزینه سفر عتبات عالیات برای نفرات اول تا سوم، کمک هزینه سفر مشهد مقدس برای نفرات چهارم تا دهم و بن خرید کتاب‌های انتشارات راه‌یار تا سقف ۵۰۰ هزار تومان به مدت یک‌سال جوایز این مسابقه کتابخوانی بودند. [۲۹]

حاشیه‌­های فیلم سینمایی

به ادعای نویسنده­ اثر، بودجه میلیاردی توسط وزارت­ فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ساخت فیلمی با اقتباس از این کتاب تخصیص یافته است ولی این پول صرف ساخت فیلم خاطرات شخصی شده است. این کار سینمایی با اسم «دست ناپیدا» به کارگردانی و نویسندگی انسیه شاه‌حسینی محصول سال ۱۴۰۲ است. این فیلم که در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین دوره جشنواره فجر حضور داشت محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید انقلاب اسلامی است. دست ناپیدا در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر برنده سیمرغ جلوه­‌ ویژه شد. [۳۰]

حاشیه‌ ناشی از اقتباس یا عدم اقتباس از کتاب «حوض خون» است. هرچند انسیه شاه‌حسینی هم درنشست خبری و هم در برنامه‌ تلویزیونی قویاً این موضوع را رد کرده و گفته است که موضوع «دست‌ناپیدا» ناشی از خاطرات خود در چای‌خانه اهواز است، اما فاطمه سادات میرعالی نویسنده کتاب «حوض خون»  مدعی است که در ارشاد اشتباهی رخ داده است.

او می‌­گوید: «یکی از نویسندگان و کارگردانان سینما برای ساخت فیلمی از کتاب «حوض خون» ضمن بازدید از مکان حوض خون در اندیمشک و مصاجبه‌ حضوری با راویان این کتاب، برای کلید زدن پروژه و بهره‌مندی از حمایت وزارت ارشاد به وزارتخانه مراجعه می‌کنند، در ارشاد صراحتاً اعلام می‌شود که ما یک‌بار میلیاردی برای ساخت فیلم اقتباسی از کتاب «حوض خون» که در حال ساخت است، هزینه کرده‌ایم‌، مجدد نمی‌توانیم چنین حمایتی را داشته باشیم.

سوال من این است این فیلمی که ارشاد برایش هزینه میلیاردی کرده است، بنیاد شهید هزینه کرده است و به رهبری نیز گزارش داده‌اند و در لیست فیلم‌های اقتباسی بنیاد شهید هم آمده است، کجاست؟ چه فیلمی است؟»[۳۱]

برشی از متن

موقع عملیات، لباس‌ ها و پتو‌های جبهه را با هلی‌کوپتر می‌آوردند. خیلی زیاد بودند. خانم‌‌ها صبح تا شب می‌‌ماندند و همه آن‌ را می‌شستند. من هم مدام می‌رفتم. هرچند از دیدن لباس‌های خونی زیاد گریه می‌کردم، دیگر بی‌‌تابی نمی‌کردم. هر لحظه ناصرم را حس می‌کردم که نشسته روبه‌رویم، زُل زده به دست‌هایم و ساییدن لکه‌ را نگاه می‌کند. گاهی جلوی گریه‌ام را می‌گرفتم تا بچه‌ام نبیند. ننه‌ابراهیم وسط شستن و صدای گریه خانم‌ها صدایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم».

همین کافی بود تا صدای ما سقف رخت‌شویی را به لرزه دربیاورد. با هم می‌خواندیم: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا حسین؛ کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا زینب».

می‌خواندیم و می‌شستیم؛ می‌خواندیم و می‌شستیم. توی آن وضع دیگر متوجه اشک‌هایم نبودم. هم‌زمان، با دستم می‌شستم، با زبانم می‌خواندم، در دلم با ناصرم حرف می‌زدم و با چشمم گریه می‌کردم.

مدتی شب‌ها حس خفگی داشتم و مدام سرفه می‌کردم. صبح بلند می‌شدم چای داغ می‌خوردم، گلویم کمی باز می‌شد. می‌رفتم رخت‌شویی، باز از بوی تیز وایتکس سینه‌ام داغ می‌شد…

□□□

اتاق پر بود از لباس. نشستم کنار یکی از تشت‌‌ها. لباس‌ را خیس کردم و تاید ریختم رویشان. لکه‌ را با دست ساییدم تا شسته شوند. دستم را از تشت بیرون کشیدم. یک دفعه شوکه شدم: از دست‌‌هایم خون می‌چکید. از خواب پریدم. هوا روشن بود.

«ای داد بی‌داد! خواب موندم».

نماز خواندم. با عجله چادر سر کردم و راه افتادم سمت بیمارستان شهید کلانتری. به اطرافم توجه نمی‌کردم. زمستان بود و هوا سرد. آنقدر با عجله و تند راه می‌رفتم که تنم خیس عرق شد. توی دلم به خانم‌‌ها بد و بی‌راه گفتم که باز در نزده‌اند و من را جا گذاشته‌اند. تصمیم گرفتم هرچه اصرار کنند، دیگر آن را نبخشم. رسیدم جلوی نگهبانی. گیت بسته بود. با دست محکم زدم به پنجره نگهبانی: «انگار تو هم مثل من خواب موندی. در رو باز کن». آمد دم در و گفت: «مادر، این وقت صبح کجا می‌خوای بری؟!»

گفتم: «بعد این همه سال من رو نمی‌شناسی؟! خونه بابام که نمی‌رم. اومده‌ام لباس‌های رزمنده‌‌ها رو بشورم».

گفت: «مادر حواست کجاست؟! شش ماهه بیمارستان هم جمع شده!»

جملات شنیدنی

زیر نور لامپ حوض‌های پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنه‌ را می‌دیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق می‌زد. نمی‌خواستم باورش کنم. چند بار چشم‌هایم را بازوبسته کردم. به‌جای آب تلألو خون را می‌دیدم. جگرم سوخت. دیدم ننه‌غلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.

□□□

خانم‌های رخت‌شویی با وجود همه سختی‌ و دردهایی که دیده‌اند و از نزدیک تکه‌های بدن شهدا را لمس کرده‌اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی‌، از شستن لباس رزمنده‌ به زیبایی یاد می‌کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت‌های انقلاب نبودند.

مشخصات کتاب‌شناختی

«حوض خون» نوشته فاطمه سادات میرعالی در ۵۰۴ صفحه نگاشته شده است. این کتاب در قطع رقعی با جلد نرم، برای اولین بار با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات راه‌یار به چاپ رسیده است. این اثر تا تاریخ ۱۴۰۳ به چاپ چهل و یکم رسیده است.

نسخه الکترونیکی این کتاب در کتابراه قابل دریافت و مطالعه است.

نوا، نما و نگاه

پانوشت

  1. «حوض خون». کتابرسان. بی­تا. دریافت شده ۱۴ فروردین ۱۴۰۳
  2. «مروری کوتاه بر کتاب «حوض خون»». دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌­ای. ۲۲ اسفند ۱۴۰۰
  3.  ««حوض خون»؛ روایت زنان اندیمشک از دفاع مقدس». میزان. ۱۷ تير ۱۴۰۰
  4. « سیارۀ رنج | نقد کتاب «حوض خون»» . مجله کتاب فردا . ۲۱ اسفند ۱۴۰۰
  5. پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ « خلاصه کتاب «حوض خون»» . مجله فراکتاب. اردیبهشت ۱۴۰۲
  6. پرش به بالا به: ۶٫۰ ۶٫۱ «۶۴ پرتره از رنج | مروری بر کتاب «حوض خون»» . چی کتاب . ۳ بهمن ۱۴۰۱
  7.  «گفت و گو با محقق و نویسنده کتاب «حوض خون»». باشگاه خبرنگاران جوان. ۳۰ آذر ۱۴۰۱
  8. پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱  «بانوانی که کار بزرگشان را ناچیز می‌دیدند». دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه­‌ای. ۲۲ اسفند ۱۴۰۰
  9. پرش به بالا به: ۹٫۰ ۹٫۱ «محله به محله دنبال زنان راوی می‌گشتیم». همشهری. ۲۸ آذر ۱۴۰۱
  10. پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «هدف اصلی کتاب «حوض خون» معرفی الگو از زنان انقلابی است» .snnـ .۷ آذر ۱۴۰۰
  11. « هدف اصلی کتاب «حوض خون» معرفی الگو از زنان انقلابی است» . خبرگزاری دانشجو. ۷ آذر ۱۴۰۰
  12. پرش به بالا به: ۱۲٫۰ ۱۲٫۱  «۶۴ روایت تکان‌دهنده از سانسور شده‌های جنگ». تسنیم. ۱۱مرداد ۱۴۰۰
  13. ««حوض خون» در بیستمین دوره جایزه کتاب دفاع مقدس شایسته تقدیر شد» . جهاد دانشگاهی . ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
  14. «کتاب «حوض خون»، به مرحله نهایی جایزه‌ ادبی اصغر عبداللهی راه‌ یافت» . جهاد دانشگاهی . ۱۳ آذر ۱۴۰۰
  15. «برگزیدگان «جایزه سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی» معرفی شدند». ایسنا. ۲۳ آذر ۱۴۰۱
  16. «نشست نقد و بررسی کتاب«حوض خون»» . همشهری . ۲۰ دی ۱۴۰۰
  17. « نشست نقد و بررسی کتاب «حوض خون» برگزار شد» . پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌­های عمومی کشور .۱۹ بهمن ۱۴۰۰
  18. « درباره نشست نقد و بررسی کتاب «حوض خون»» . رویتاب . بی­تا . دریافت شده ۱۷ دی ۱۴۰۳
  19. «صمیمانه دانشجویان با راوی کتاب «حوض خون»» . دانشگاه علم و فرهنگ . ۱۱ آذر ۱۴۰۲
  20. « هدف اصلی کتاب " حوض خون" معرفی الگو از زنان انقلابی است» . حوزه هنری انقلاب اسلامی استان خوزستان . ۸ آذر ۱۴۰۰
  21.  «رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «حوض خون»». صراط. ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
  22. «نقد و بررسی «حوض خون»». ایبنا. ۳ آذر ۱۴۰۰
  23. « تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «حوض خون»» .khamenei.ir ـ. ۲۲ اسفند ۱۴۰۰
  24. « بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان زنجان» . Khamenei.irـ . ۲۴مهر ۱۴۰۰
  25. « اندیمشک، نماد گذشتن از خود » . Khamenei.ir ـ. ۲۲اسفند ۱۴۰۰
  26. « شب‌های مهتابی «حوض خون»» . Khamenei.irـ .۲۲ اسفند ۱۴۰۰
  27. « قالیباف: «خانواده» محور حل همه مشکلات ما در عرصه‌های مادی و معنوی است» . خبرگزاری مهر . ۲۸ آذر ۱۴۰۳
  28. «بلوغ عمار در ۱۳ سالگی». جام جم. ۲۱ دی ۱۴۰۱
  29. «مسابقه بزرگ کتابخوانی «حوض خون» با جوایز میلیونی». راه­یار. بی­تا. دریافت شده ۱۳ تیر ۱۴۰۱
  30.  «دست ناپیدا». ویکی پدیا. بی­تا. دریافت شده ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
  31. «بودجه‌ میلیاردی که ارشاد برای اقتباس از «حوض خون» پرداخته کجاست؟». ایبنا. ۱۶ بهمن ۱۴۰۲