تلفظ در شعر کهن فارسی
تلفظ در شعر کهن فارسی اثر وحید عیدگاه طرقبهای است که با بهرهگیری از شعر به بررسی تلفظ واژهها و کلمات در اشعار فارسی دری از آغاز تا حمله مغول پرداخته تا از این رهگذر بتوان به ملاکهایی برای تشخیص تلفظ واژگان دست یافت.
این کتاب که برای نخستین بار در سال ۱۳۹۹ از سوی انتشارات دکتر محمود افشار روانه بازار نشر شده است دارای یک سرسخن، ۱۹ فصل اصلی، نمایه و منابع است.
مؤلف در این کتاب که دارای جنبه نظری و هم جنبه عملی در بررسی واژه در اشعار کهن است، سعی کرده نشان دهد که شعر فارسی جدا از دیگر کاربردهایش، میتواند ابزاری برای تشخیص چگونگی تلفظ برخی از واژهها باشد. از اینرو سرودههای شاعران فارسی زبان از آغاز تا حمله مغول بررسی شده است. در همین راستا، وزن، قافیه و بدیع وسیله تشخیص تلفظ واژهها در اشعار قرار گرفته است.
هدف دیگر مؤلف از این پژوهش این است که اطلاعات به دست آمده از چگونگی تلفظ واژهها تا جایی که ممکن است در متنشناسی به کار رود که شامل تصحیح متن، شرحنویسی، درستخوانی، لغتشناسی و غیره است.
به عقیده صاحب اثر، با تحقق این هدف میتوان به لغزشهای بزرگی در کار مصصحان پی برد و به ملاکهای استواری برای درستخوانی، متنپژوهی و سایر زمینهها دست یافت. «نخستین فایده این پژوهش این است که تصور معمول را درباره پارهای از تلفظهای فارسی دری دقیقتر میکند و توده دانستههای زبانی را که معمولاً در ذهن پژوهشگران آشنا به زبان و ادب فارسی شکل میگیرد، به آگاهیهای دارای جزئیات بدل میسازد و تا آنجا که ممکن است اظهارنظرهای حدودی و تخمینی را به گزارههای مرزبندیشده دگرگون میکند.»[۱]
این پژوهش اهمیت توجه به ویژگی های آوایی را در متن به گونهای روشمند، کارآمد و به دور از حدس های شخصی مبتنی بر شم، سلیقه و لهجه ی مادری نشان میدهد و به اثبات می رساند.
در این بررسی که شامل شعر فارسی دری از آغاز تا حمله مغول می شود، گاهی مسائل جغرافیایی از تاریخ مهمتر جلوه میکند. برای نمونه میشد هیچ سخنی از سعدی و مولانا به میان نیاید، اما با پرداختن به این دو شاعر نشان داده شد که چگونه در یک عصر واحد تفاوت جغرافیایی به تفاوت آوایی منجر شده است. سعدی قاعده دال و ذال را رعایت کرده است اما مولانا و برخی از پیشینیان خراسانی او چنین نکرده اند. نظامی برخلاف مولانا و برخی از پیشینیان خراسانی او واو مجهول و معروف را رعایت کرده است.
در کتاب تلفظ در شعر کهن فارسی، تلفظ کلمه بر پایه شعر فارسی و نه خط فارسی بررسی شده است. بنابراین پایه کار زبان است نه خط. به همین دلیل نگارنده خود را ملزم نکرده که برای یافتههای خود از نسخههای حرکتگذاریشده گواهی بیاورد. هدف از نگارش این کتاب این است که از دل زبان نمودیافته در شعر میتوان آگاهیهای آوایی به دست آورد.
فصلهای کتاب
تلفظ و راههای تشخیص آن
پژوهش در تلفظ واژههای فارسی را میتوان با شیوهها و ابزارهای مختلفی انجام داد. این شیوهها و ابزارها میتوانند آگاهیهای ارزندهای از تلفظ واژهها به دست دهند. منتها باید توجه داشت که هر یک از آنها در کنار کارآمدیشان محدودیتهایی نیز دارند. به برخی از شیوه ها و ابزار های پژوهش در تلفظ اشاره کرده است و مهمترین دلایل کارآمدی یا ضعف این شیوهها را با ذکر مثالهایی آورده است.
- واژهنامهها
واژهنامهها از منابع درجه دوم پژوهش در تلفظ به شمار میآیند؛ زیرا خواننده را با واسطه با تلفظها آشنا میکنند؛ آنهم به شرطی که اطلاعات آوایی داشته باشند در آن صورت نیز ممکن است آوانگاری تغییری نداشته باشند و افزونبر این امکان دارد که اشتباهات گوناگونی در فراهم آمدن دادههای آنها روی داده باشد.[۲]
نویسنده معتقد است از بسیاری از واژهنامهها آگاهیهای مختصری میتوان کسب کرد که بعضاً نیز سطحی بهشمار میآیند. در لغتنامه دهخدا واژه دره به من (شکاف ژرف میان دو کوه) با تلفظ بیتشدید و باتشدید ضبط شده است و شاهدهای آن هم اغلب گویا هستند؛ یعنی وزن دره را نشان میدهند. با خواندن این شاهدها بیآنکه مؤلف اشاره کرده باشد، میتوان دریافت که تلفظ رایج دره در قدیم بیتشدید بوده است:
من رهی را از جفای دشمن اولاد تو | خوابگاه و جای غیر از دره و کهسار نیست |
لغت نامه دهخدا: مدخل دره
نویسنده در ادامه تاکید میکند که تلفظ تشدیددار دره در شعر ناصر خسرو تنها برخاسته از تحریف شعر اوست و با نگاهی به دیوان ناصر خسرو که معتبرترین ویراست آن سالها پس از تألیف شدن لغتنامه دهخدا انتشار یافته است، صورت درست بیت را میتوان دید:
من رهی را از جفای دشمن اولاد تو | خوابگاه و جای خور جز غار یا کهسار نیست |
(دیوان ناصرخسرو، ۱۳۵۷:۳۱۴)[۳]
نویسنده در ادامه اعتماد کامل به واژهنامهها و یا لغتنامههایی چون لغتنامه دهخدا را مشکلزا میخواند و نوشت چنین اعتمادی گاه پیآمدهای نامطلوبی به بار خواهد آورد و این نشان میدهد که واژهنامههای دارای شاهد نیز گاهی مشکل را حل نمیکند. در ادامه چند واژه دیگر را که تلفظ آن در لغتنامه دهخدا مغایر با تلفظ کهن بوده است را ذکر میکند. نویسنده معتقد است اطلاعات ریشهشناختی بسیاری از واژگان نیز قابل اعتماد نیست و نمونههایی نیز ذکر میکند.[۴]
- دستنویسها
دستنویسها از نگاه نویسنده از دیگر منابع مهم در حوزه شناخت تلفظ هستند. طبق عقیده مؤلف، دستنویسها در شناخت تلفظ بسیار کارآمدند، چه آنها که حرکتگذاریشده باشند چه آنها که بدون حرکتگذاری، با انضباطی که در نگاشتن یا ننگاشتن نقطه برخی از حرفها در آنها رعایت شده است، برخی از صورتهای آوای را نشان میدهند. آشکار است که دستنویسهایی که دارای هر دو این ویژگیها هستند ارزش چندانی ندارند. از آنجا که شماری از ویژگیهای آوایی در قافیه و جناس و دیگر تناسبهای شعری بازتاب نمییابند ارزش دستنویسها و به ویژه اینگونه دستنویسها بیشتر احساس میشود. از کجا بدانیم که فلان شاعر پدید را بدید یا باژگونه را بازگونه یا کژدم را گزدم میگفته است؟ این چیزها کمتر با بدیع و قافیه اثبات میشوند و اثباتشان به سند مکتوب نیاز دارد.[۵]
نویسنده معتقد است دستنویسها ما را از خوانشهای نادرست و مندرآوردی به دور میدارند و از خوانشهای به ظاهر درست و ادبی اما بیپایه آگاه میکنند. برای نمونه بسیاری میپندارند که در متنهای ادبی باید حرف پایانی واژههای انجامیده به ضمیر ش را به فتحه بخوانند تا سخن ادبی شود و از گفتار امروز فاصله بگیرد. بهگمان مؤلف این در صورتی است که نمونههای متعددی خلاف این تصور را ثابت میکنند و به آنها مانند دورانِش، فرمانِش، ایمانِش و غیره اشاره میکند که با کسر ش و اتفاقاً مطابق تلفظ امروز است.[۶]
نگارنده در بخش دیگری مینویسند، اگر مصحح یا پژوهشگری واژهای را در یک متن به گونهای خاص حرکتگذاری کرد، باید از او پرسید که چنین حرکتگذاریای را در کدام دستنویس کهن دیده است. برای نمونه، در متن ویراسته جلال خالقی مطلق از شاهنامه صورت کِش (کهش) همواره به شکل کَش حرکتگذاری شده است. چنین حرکتگذاریای خلاف سندهای مکتوب کهن است. در دستنویسهای کهن آنچه هست کِش است که هم نتیجه منطقی که + اِش است و هم در قافیهپردازی شاعران تأیید میشود. در این حرکتگذاری مصحح به کَش پهلوی نظر داشته است؛ اما هیچ سندی در دست نیست که نشان دهد کَش به طور بسیط وارد زیان فارسی شده است. گو این که در پهلوی نیز بسیط نبوده است. ترکیبی بوده است از کَی شرطی یا قیدی و ضمیر -ش، و هر گاه که حالت جمله شرطی یا قیدی نبوده است کِ+ش به کار میرفته است و این در متنهای گوناگون فارسی میانه شاهد دارد.[۷] نویسنده در ادامه نمونه را در این باره بیان کرده است.
- گویشها
از دیگر موارد مورد بحث نگارنده در شناخت تلفظها، گویش است. «توجه به گویشهای گوناگون نیز میتواند پژوهشگر را در شناخت تلفظها یاری رساند، یا دستکم توجیه برخی از تلفظهای کهن را برای خواننده امروزی آسانتر کند. اگر اطلاعی از تلفظ واو معدوله در زبان مردم کُرد دشته باشیم و این مصوت به گوشمان خورده باشد، درک صورتهایی چون آبخوَست، خوَد، خوَش در متنهای کهن برایمان سادهتر خواهد بود. اما باید توجه داشت که گویشوران تنها نشاندهنده تلفظ یک سرزمین و یک دوره تاریخیاند و شنیدن گفتوگوهای ایشان الزماً به این معنی نیست که در روزگاران و سرزمینهای دیگر، یا حتی گذشته همان سرزمین، دقیقاً همین آواها با همین کیفیت از پیشینیان شنیده میشده است».
در بخش دیگری این بحث آمده که آگاهیهای آوایی برگفته از گویشها را میتوان در تأیید برخی از یافتههای زبانشناسی تاریخی یا برای گمانهزنی درباره برخی از صورتهای آوایی کهن به کار برد. نگارنده برای نمونه به تلفظ ابریشُم اشاره کرده که از قافیهپردازیهای شاعران قدیم بدان پی برده است و با مراجعه به فرهنگ صادق کیا صورتهای مشابه آن را در گویشهای شهسوار، انارک، خوانسار، خور و زردشتیان یزد نیز یافت. تلفظ آهِن نیز که در قافیهپردازی برخی از شاعران بازتاب یافته است، تلفظ معمول چندین گویش ایرانی است از جمله بابلی، بروجردی، طالقانی، ملایری و گویش یهودیان همدان. [۸]
- ریشهشناسی و زبانشناسی تاریخی
نگارنده در این باره معتقد است با دانستن پیشینه دیرینه زبان فارسی میتوان بسیاری از تصورات نادرست را دقیقتر کرد و شماری از تصورات نادرست را زدود. در بسیاری از موارد هنگامی که از چگونگی تلفظ یک واژه در فارسی دری مطمئن نیستیم مراجعه به فرهنگها و متنهای فارسی میانه، تلفظ درست و اصیل را به ما نشان میدهد.
به عقیده نگارنده، ریشهشناسی اگرچه تاکنون نتایج ارزندهای به بار آورده است اما در بسیاری از مباحث همچنان بر فرضیه استوار است و به اندازه بسنده سندهای استواری از پیشینه زبان در دست ندارد تا بتواند در اغلب مباحث پژوهشگر را به قطعیت برساند. دشواری کار ریشهشناسی ابعاد گوناگونی دارد. قلمرو زبان فارسی بسیار گسترده است و در هر یک از گونههای تاریخی آن، تحولات آوایی با الگوهایی تطبیق میکند که ممکن است در گونهای دیگر چنان نباشد.
برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
در واژهنامه مکنزی پیل با یای معروف آوانگاری شده است (فرهنگ کوچک زبان پهلوی: ۱۲۶) اما ابوالقاسمی این واژه را به صورت pel نگاشته است (دستور تاریخی زبان فارسی: ۶۵). پشیز در درخت آسوریگ هم به صورت pasez آوانگاری شده است، هم با یای معروف (درخت آسوریک: ۱۲۹، ۷۷)
در ادامه نویسنده نمونههایی از این ناهمخوانیهایِ اطلاعاتِ مربوط به دو زبان فارسی میانه و فارسی دری را آورده است.[۹]
- اشارههای پیشینیان
به اعتقاد نگارنده برخی از اشارات گذشتگان دارای ارزش فراوان و تعیینکننده است. برای نمونه آنچه کمال اسماعیل درباره تلفظ واژه دو در خراسان گفته است، سندی تاریخی به شمار میرود.
درباره تلفظ این واژه (=2) در خراسان سده هفتم:
ای به گه جود چو گل تازه رو | داده کفت آرزوی آرزو | |
طاق و رواقم ز یکی طاق بود | خود به جهان طاق نبودست دو | |
دو چو دو هم لفظ خراسانی است | عفو کن این لحن که هستی عفو |
(دیوان کمالالدین اصفهانی: ۵۱۹)
از اطلاعات خوبی که در کتابهای قدیمی دیده میشود، سخن اسدی طوسی است در باب لغت ذرخش که ما امروز آن را به صورت درخش می خوانیم: اندر پارسی گویند هیچ کلمه نیست که اول حرف او ذال آید الا این:
ذرخش ار نخندد بگاه بهار | همانا نگرید چنین ابر زار |
(لغت فرس: ۱۲۹)
این آگاهی را ضبط دستنویسی کهن (نگاشته ۵۰۷ ق) نیز تأیید میکند:
روزی ذُرُخش تیغ تو بر آتش اوفتاد (ترجمان البلاغه: ۱۶۳)
بنابراین سخن حمزه اصفهانی که در فارسی هیچ کلمهای با ذال آغاز نمیشود یک مثال نقض دارد.[۱۰]
از دیگر اشارههای پیشینیان مطلبی است که خان آرزو درباره تلفظ برخی از واژهها در زبان ایرانیان سده دوازدهم گفته است. دکون به جای دکان و کومبخش بخش به جای کامبخش از همین دست است.( مثمر: ۷۶) وی در این باره شعری طنزآلود از میر یحیی کاشی نقل میکند که بیانگر دو ویژگی زبان مردم کاشان در گذشته است:
آنکه در فارسی شده است مثل | الف و ن، کند به واو بدل | |
کرده در نحو عرض مطلبشان | فتحه را ضمه عامل لبشان | |
فارسی چون کنند سر علما | آنچنان آنچنون بود همهجا | |
شعرا چون شوند قافیهسنج | میتوان یافت از گهر صد گنج | |
بیدها بود و بودها بید است | ریدها رود و رودها رید است | |
رودخانه ز نغز گفتاری | ریدخانهست بر زبان جاری |
(مثمر: ۵-۶)[۱۱]
- شعر فارسی
نویسنده شعر را ابزاری برای جستجوی تلفظ میداند که بر اساس وزن، قافیه و همآواییهای بدیعی از جمله سجع، جناس و مانند آن میتوان به آن دست یافت. در این روش با توجه به وزن شعر میتوان دریافت که چه واژههایی کشیدهتر یا کوتاهتر خوانده میشدهاند یا چه واژههایی تشدید داشته یا نداشتهاند. حتی بر پایه وزن میتوان پی برد که چه واژهای با کسره (به صورت مضاف) ادا میشده است و چه واژهای با سکون. با توجه به قافیه میتوان دریافت که تلفظ کهن برخی از واژهها چه بوده و چه تفاوتی با تلفظ امروزی آنها داشته است.
- محدودیتهای بررسی بر پایه شعر فارسی
پیشینه پژوهشهای آوایی بر پایه شعر
نگارنده در این فصل به برجستهترین پژوهشهای انجام شده در حوزه مورد نظر پرداخته و سرآمدان این حوزه را معرفی کرده است.
- دانشوران شرقی و ایرانی
شمس قیس رازی، خواجه نصیر طوسی، سراج علیخان آرزو، قاآنی، لسانالملک سپهر، محمد قزوینی، محمدتقی بهار ، محمد معین، جلال همایی، محمدعلی ناصح، جلال متینی، جلال خالقی مطلق، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمود امیدسالار، نذیر احمد، محمود شفیعی، محمدامین ریاحی، سعید حمیدیان از جمله دانشوران ایرانی در این حوزه هستند که در میان آثار خود به مباحث آوایی و بررسی تلفظ مبتنی بر شعر پرداختهاند.
- دانشوران فرنگی
از جمله دانشوران فرنگی نیز که به مسائل آوایی در شعر فارسی آگاه هستند میتوان به تئودور نولدکه، پاول هُرن، کارل کوتا، فریتس مایر اشاره کرد.
نگارنده در جمعبندی پایان این فصل آورده است که بررسی تاریخچه رویکردهای آوایی در شعر فارسی نشانگر آن است که این مطالب به شدت پراکندهاند و به صورت گذرا و یادداشتگونه نگاشته شدهاند و کمتر پژوهشی کاملاً صرف پرداختن به وزن یا قافیه و یا بدیع و تشخیص تلفظ بر پایه آنها شده است.
مهمترین آثاری که در این زمینه نوشته شده است، براهین العجم سپهر و دو مقاله هُرن و مقاله طولانی فریتس مایر است.[۱۲]
کارآمدیهای روش مورد نظر در این کتاب
در این فصل به کارآمدیهای روش موردنظر اشاره شده و درستخوانی نخستین فایده این روش عنوان شده است. آگاهی های آوایی ملاکهای ارزندهای به دست می دهند تا بتوان در هنگام آشفتگی نسخهها صورت درست را یافت.گاه آگاهی از تلفظ یک واژه مصحح را مطمئن میکند که در قافیه بیتی یا در وزن مصراعی به کار رفتن آن واژه ناممکن است. نگارنده در ادامه نمونههایی را در این زمینه بیان کرده است. مثلاً در بیت زیر از نظامی شارح بیآنکه به چگونگی تلفظ ممال توجه کند، سری را ممال سرا دانسته و بیت را نادرست معنی کرده است:
این سریت باد به نیک اختری | بهتر باد آن سریت زین سری |
(مخزن الاسرار: ۳۸)
در حالی که یای ممال مجهول است و واژه انجامیده به یای مجهول با واژهای چون نیکاختری قافیه نمیشود.
بنابراین بیتوجهی به ویژگیهای آوایی زبان شاعران باعث شده است که برخی از مصححان با تصور نادرستی که از یک لفظ دارند آن را به غلط حرکتگذاری کنند و به خوانش اصیل متن دست نیابند و در نتیجه قافیه یا وزن یک بیت شعر دچار اشکال شود یا متن از تلفظ مؤلف آن دور گردد.[۱۳]
نگارنده در ادامه شماری دیگر از کارآمدیهای روش مورد نظر را برشمرده و در بخشی از متن تإکید میکند که با روش مورد نظر میتوان قدمت حدودی برخی از متنها را تعیین کرد. اگر بتوان در زمینه تلفظهای قدیمی آگاهیهای قابل اعتمادی به دست آورد هر جا که به خلاف آن آگاهیها برخورد میکنیم میتوانیم در اصالت کل متن یا بخشهایی از آن تردید کنیم و تعیین کنیم که آن متن به متنهای کهن شبیه است یا ویژگیهای متنهای متأخر را دارد.[۱۴]
آسیبشناسی پرداختن به تلفظها
نگارنده در این فصل به آسیبشناسی بهرهگیری از شعر در تشخیص تلفظ واژگان پرداخته و با برشمردن آنها اشاره میکند که این روش همواره نتایج مطلوبی به دنبال ندارد و حتی میتواند گمراهکننده هم باشد. بنابراین پژوهشگر باید با نگاه واقعگرایانه پیش برود و خود را از آفتهای مطالعات متنی دور نگه دارد.
- توجیه صورتهای آوایی با جوازهای ادبی
- نگاه دستوری به قافیه
- محتمل دانستن مسامحه
- نگاه یکسانساز و تعمیمگر
- نتیجهگیری نادرست از ویژگیهای آوایی
مقولههای مورد بحث و مبانی بررسی تلفظ
شناسایی تلفظ هایی با قافیه و بدیع و وزن مهمترین مقوله هایی هستند که نگارنده توانسته از دل متنهای بیرون بکشد و درباره زیرمجموعه های آن سخن بگویند.
- مبانی بررسی بر پایه قافیه و صناعات بدیعی
مؤلف در بخش مبانی بررسی بر پایه قافیه و صناعات بدیعی به موضوعات زیر پرداخته است:
نگاه حداکثری در بدیع، توجه به اعنات در قافیه، احتیاط در نگاه حداکثری با توجه به اعنات، با توجه به قافیه نشانگر، نشانگر نبودن قافیه میانی سوم، استثنا در مورد قافیه نشانگر، موارد نشانگر نبودن قافیه در زبان فارسی، توجه به صنایع معنوی.
- مبانی بررسی بر پایه وزن
در مورد مبانی بررسی بر پایه وزن نیز نگارنده عنوان کرده، اگر وزن شعر فارسی را درست بشناسیم و از اینکه شاعران آن را چگونه به کار می بردهاند، آگاه باشیم و جایگاههای ضرورتها و اختیارات را در آن بدانیم، شعر میتواند ابزار کارآمدی باشد برای به دست آوردن آگاهیهای آوایی درباره پارهای از واژهها و فراهم آوردن دادههای معتبر و اغلب خدشه ناپذیر برای دانش تاریخ زبان.[۱۵]
تصور نادقیق از اصول وزن گاهی باعث میشود که پژوهشگر به تصحیحات و در واقع به تغلیطهای قیاسی دست بزند و از رسیدن به صورت درست باز بماند. چنانکه برخی از آشنایان با زبانت پهلوی به صرف آگاهی از ریشه و پیشینه عبارت تصحیح شده کز جهان گوش یا کر جهان گوش بیتی خوشساخت از فردوسی را با غلط وزنی همراه کردهاند و عبارت مورد نظر را در آن با تصحیح قیاسی به صورت ور چهار گوش و گر چهار گوش درآورده اند و در عمل، از جانب فردوسی در وزن شعر غلطی چنین فاحشه را روا دانستهاند. صورت درست این عبارت (برای فردوسی نه برای متن های پهلوی) همان است که بدون غلط وزنی در ویراست خالقی مطلق میبینیم:
کجا کر جهان گوش خوانی همی | جز این نیز نامش ندانی همی |
هرگونه استنباط بر پایه وزن و قافیه نیاز به بدان دارد که پژوهشگر اصول وزن و قافیه را بداند و پندارش از نظم فارسی واقعی باشد و گرنه نتیجههای میگیرد یا حکمهایی صادر میکند که بیاعتبار خواهد بود.[۱۶]
تشخیص صامت
تشدید (تکرار صامت)
- تشدید صامت ساکن
- تشدید صامت متحرک
تخفیف(نبود تشدید)
حذف صامت(تلفظ نشدن صامت)
تبدیل صامت
تشخیص مصوت کوتاه
تعیین جنس مصوت
- مصوت آ
- اِ (کسره اضافه)
- او به جای اُ
- واو مجهول
- یای مجهول
تبدیل مصوت بلند به مصوت کوتاه (کوتاه شدن مصوت بلند
- پیش از یک صامت
- پیش از دو صامت
- در هجای باز
کوتاه نشدن مصوبه بلند
حذف مصوت کوتاه
کشش هجای دارای مصوت کوتاه
سکون به جای حرکت
حرکت به جای سکون
حرکت و سکون و برخلاف معمول
امکان بررسیهای مشابه در نثر
نمایهها
- واژهها و صورتهای املایی
- کتابها و دیوانها
- کسان
- جایها
منابع
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۲۸.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۳۰.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۳۱.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۳۲.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۴۲.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۴۴.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۴۶.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۵۸.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۵۹-۶۱.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۶۳.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۶۵-۶۶.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۱۴۰.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۱۴۲.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۱۴۸.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۱۶۶.
- ↑ وحید عیدگاه طرقبهای، تلفلظ در شعر کهن فارسی، ۱۶۷.
منابع
- عیدگاه طرقبهای، وحید (۱۳۹۹). تلفظ در شعر کهن فارسی. تهران: انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن. شابک ۹۷۸-۶۲۲-۶۴۴۱-۶۵-۰.
پیوند به بیرون
منابع