افسانه شعباننژاد
افسانه شعباننژاد | |
---|---|
زمینهٔ کاری | ادبیات کودک و نوجوان |
زادروز | اول اردیبهشت۱۳۴۲ شهداد کرمان |
پدر و مادر | محمود، خدیجه غضنفری |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | تهران |
پیشه | نویسنده، شاعر |
کتابها | «ماه تیتی کلاه تیتی»، «شیشه آواز»، «زنبور و سیب قرمز»، «بادبادک و کلاغه»، «کلاغه به خونش نرسید»، «آی زنگوله، آی زنگوله»، «چشمهای زمستانی»، «یک شعر بی طاقت»، «شعر سفارشی»، «صدای صنوبر»، «بهار گمشده»، «تی تی نار»، مجموعه «کی بود، کی بود؟»، مجموعه «رفتم به باغ» |
همسر(ها) | شمسالدبن عیسایی |
فرزندان | وحیده، عرفان |
مدرک تحصیلی | کارشناسی رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی، کارشناسی ارشد رشتهٔ ادبیات نمایشی، مدرک درجه یک هنری در رشته ادبیات داستانی و شعر (دکترای هنر) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی |
استاد | مصطفی رحماندست، شکوه قاسم نیا، اسدالله شعبانی، جعفر ابراهیمی شاهد، بیوک ملکی |
افسانه شعبان نژاد، شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. او کارشناس رشته زبان و ادبیات فارسی و کارشناس ارشد رشته ادبیات نمایشی است و دارای گواهینامه درجه یک هنری در رشته ادبیات داستانی و شعر است.[۱]
افسانه شعبان نژاد اول اردیبهشتماه 1342، در شهداد از توابع کرمان و در خانوادهای با ذوق و قریحه ادبی به دنیا آمد. نام پدر او، محمود بود که به کار در نخلستان و نیز باغبانی میپرداخت. مادر وی نیز خدیجه غضنفری معروف به بی بی شوکت بود. آنان 8 فرزند داشتند که افسانه کوچکترین فرزند خانواده بود. پدر و مادر افسانه، تحصیل کرده و باسواد بودند و هر دو با اشعار حافظ، سعدی و مولانا آشنایی داشتند. افسانه از کودکی به خواندن شعر و کتاب علاقهمند بود. او تا 4 سالگی در شهداد بود و بعد از آن در شهر کرمان تحصیل کرد. او پس از گذراندن دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان در مدارس «زند»، «معین» و «كیخسرو شاهرخ» در شهر کرمان، و اخذ دیپلم علوم تجربی، توانست کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت معلم دریافت کند. سپس کارشناسی ارشد خود را در زمینه ادبیات نمایشی در دانشكده هنر و معماری دانشگاه آزاد به پایان رساند. و بعد از آن به مدرک درجه یک هنری در رشته ادبیات داستانی و شعر (دکترای هنر) از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست یافت. افسانه شعبان نژاد دارای یک فرزند دختر به نام وحیده و یک فرزند پسر به نام عرفان است که در خارج از کشور زندگی میکنند. دختر او در رشته موسیقی تحصیل کرده است.[۲] شعبان نژاد فعالیتهای هنری خود را در سن 18 سالگی، با چاپ نخستین مجموعه داستانش برای نوجوانان با نام «نه من نمیترسم» آغاز کرد و پس از ازدواج در سال 1362، به تهران آمد.[۱] شعباننژاد مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان و کودکان در رادیو مشغول به کار بود. سردبیری مجلات رشد نوآموز و رشد دانشآموز، عضویت در شورای شعر کیهان بچهها، عضویت در شورای شعر و موسیقی و شورای نمایشنامه نویسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از مسئولیتهای قبلی او بشمار میرود. او هم اکنون بعنوان مدیر مسئول انتشارات لوپه تو مشغول فعالیت است. از او تاکنون بیش از 450 عنوان کتاب در حوزه شعر، داستان، ترجمه و بازنویسی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده که برایش بیش از 75 جایزه و نشان و لوح تقدیر از جشنواره های ادبی داخلی و خارجی به ارمغان آوردهاند. شعباننژاد در سال 2008 برگزیده دوم جایزه افقهای تازه نمایشگاه کتاب کودک بولونیا در ایتالیا و در سال 2010 کاندیدای دریافت جایزه آسترید لیندگرن شده است. همچنین کتاب «ماست شیرین» وی در سال 2015 و کتاب «یک شعر بی طاقت» وی در سال 2020 برگزیده فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان شد.[۳]
آیینهای از افسانه شعباننژاد
دوست داشتم شاعر شعرهایی باشم که میشنیدم
افسانه شعباننژاد: «من از دوره دبستان به شعر خیلی علاقه داشتم و اگر شعری را میشنیدم دوست داشتم شاعرش من باشم. اولین شعری که گفتم سوم دبستان بودم؛ در آن زمان با خانواده به مشهد رفته بودیم چون برف شدیدی میبارید خانواده به زیارت رفتند و مرا با خود نبردند. در اتاق نشسته بودم که حس خاصی به من دست داد و روی ورق روزنامه چیزی نوشتم که بعدها فهمیدم نامش شعر است. همینطور ادامه دادم. در دوره راهنمایی هم شعر و داستان مینوشتم و آنها را تصویرگری میکردم و به شکل کتاب درمیآوردم. در آن زمان معلمی داشتیم به نام خانم فنایی که میگفت «امیدوارم در آینده کارهای تو را در کتابفروشیها ببینم». این حرف خیلی به من انگیزه میداد.»[۴]
تاثیر مصطفی رحماندوست بر افسانه شعباننژاد
افسانه شعباننژاد: «در 18 سالگی مجموعه شعری آماده کردم و به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستادم، آنها شعرهایم را برای بررسی به آقای رحماندوست داده بودند. آقای رحماندوست بعد از خواندن شعرها برایم نامهای فرستاده و نوشته بود در همین شعرهای دست و پا شکسته مشخص است که تو حسی کودکانه داری و مشخص است که در آینده میتوانی شاعر کودک شوی و این حس خیلی خوبی بود. تا اینکه در سال 1362 ازدواج کردم و به تهران آمدم و پیش آقای رحماندوست رفتم و به من گفت که ما جلساتی در کیهان بچهها داریم که با حضور بیوک ملکی، جعفر ابراهیمی، شکوه قاسمنیا و اسدالله شعبانی برگزار میشود (در این جلسات شعر خوانده میشد و برای چاپ در مجله کیهان بچهها تصویب میشد) ایشان از من دعوت کردند در این جلسات شرکت کنم. فکر میکنم مهمترین جایی که سبب شد به طور جدی وارد حوزه ادبیات کودک و نوجوان شوم همین جلسات بود.»[۴]
رمان «صدای صنوبر» را خیلی دوست دارم
افسانه شعباننژاد: «از بین کتابهایم رمان «صدای صنوبر» را خیلی دوست دارم چون حال و هوای آن توصیفی از فضای شهر کرمان است. حال و هوا و خانههایی که در آنها زندگی کردهام و شخصیتهای رمانم هم افرادی هستند که کودکیام را با آنها گذراندهام، لهجه شخصیتها هم کرمانی است که لهجه خود من است. فیلمی هم بر اساس آن ساخته شده به کارگردانی شاپور قریب با بازی کتایون ریاحی و مجید مظفری و ... که در قالب سریالی از شبکه دو پخش شد.»[۴]
فکر میکنم در خردسالی ماندهام
افسانه شعباننژاد: «فکر میکنم در خردسالی ماندهام. شاید به نظرتان خندهدار باشد ولی واقعا حس میکنم دوره خردسالی و کودکی را در خودم نگه داشتهام و وقتی برای بچهها کار میکنم بیشتر از مخاطبم، خودم از آن کار لذت میبرم.»[۴]
دوست دارم اجاق خانه همیشه گرم باشد
افسانه شعباننژاد: «روزم را مثل یک خانم خانهدار شروع میکنم. یعنی حدود ساعت 7 صبح بیدار میشوم. البته اگر شب مشغول نوشتن مطلبی باشم، دیرتر بیدار میشوم. اما معمولا سعی میکنم همراه همسرم بیدار شوم. صبحانه را با هم میخوریم. گاهی همراه ایشان به دفترم میروم، گاهی هم نه. قبلا که کارمند کانون پرورش فکری بودم هر روز صبح به کانون میرفتم اما فعلا مرخصی هستم و دو سالی است در دفتر نشر به همراه خواهرزادهام به کارهای خودم میپردازم و حدود ساعت 5 و 6 عصر به منزل برمیگردم و دوباره کارم را به عنوان یک زن خانهدار شروع میکنم. دوست دارم اجاق خانه همیشه گرم باشد و این را از مادرم یاد گرفتهام، یک هنرمند قبل از هرچیز مادر است و باید بتواند مادر و همسر خوبی باشد و من تلاش کردهام در انجام این امور کوتاهی نکنم.»[۴]
باب آشنایی من و همسرم ادبیات بود
افسانه شعباننژاد: «هردوی ما در نشریهای در کرمان کار میکردیم و شاید باب آشنایی ما همین ادبیات بود. بااینکه همسرم در رشته حقوق تحصیل کرده ولی علاقه زیادی به ادبیات دارد و همیشه از مشوقان و همراهان من در این کار بوده و با من همکاری کرده است. خیلی وقتها به من میگوید «لذتبخشترین لحظه برای من زمانی است که تو مشغول نوشتن هستی.» قبلا ما هر دو دانشجو بودیم و در نگهداری بچهها با هم مشارکت زیادی داشتیم.»[۴]
شبزندهداری و نوشتن را دوست دارم
افسانه شعباننژاد: «بیشتر شبها را برای نوشتن انتخاب میکنم و بعد از انجام دادن کارهای منزل معمولا شروع به نوشتن میکنم. اصولا شبزندهداری و بیدارماندن و نوشتن را دوست دارم. گاهی نوشتنم تا 3 بامداد بهطول میانجامد، البته اگر کاری به سراغم آمده باشد. مثلا مجموعه شعری به نام «یک شعر بیطاقت» دارم با اینکه یک مجموعه شعر ممکن است حدود یک سال نوشتنش طول بکشد، اما وقتی اشعار این کتاب به سراغم آمدند فکر میکنم حدود 10 تا 15 روز تمام شد به همین دلیل هم اسم آن را شعر بیطاقت گذاشتهام چون واقعا احساس میکردم شعرها بیطاقتند. گاهی اوقات ساعت 5 صبح بیدار میشدم و روی این مجموعه کار میکردم شعرها خیلی راحت آمدند و خیلی زود سروده شدند.»[۴]
فرزندانم اهل ادبیات نیستند
افسانه شعباننژاد: «دخترم اهل موسیقی است و کارشناسی ارشد موسیقی خوانده است؛ پسرم هم در رشته داروسازی تحصیل کرده است.»
دیدگاه
ردپای دنیای مدرن در آثار شعباننژاد
افسانه شعباننژاد: «سعی کردم به روز باشم و کارهایم با تغییرات روز هماهنگ باشد. یک زمانی شاعران و نویسندگان بیشتر از محیطهای روستایی، طبیعت و گل و گیاه، شعر و داستان مینوشتند و به نوعی از شهر و شهرنشینی غافل بودند. من خودم سعی کردم که خودم را از این قضیه بکشم بیرون و کمی هم به شهرنشینها بپردازم. مثلا ً مجموعه شعر “بزرگراه” اشاره به یک پدیده مهم شهرنشینی دارد که البته فقط به بزرگراه اشاره نمیکند بلکه به مسائلی که در بزرگراه زندگی وجود دارد، میپردازد. سعی میکنم که مسائل روز و شهرنشینی را به صورت خودآگاه با ناخودآگاهم تلفیق کنم؛ البته در حدی که شعر، دل نشینیاش را از دست ندهد و تصنعی نشود».[۲]
دیدار با بچهها برایم لذتبخش است
افسانه شعباننژاد: «دیدار با بچهها خیلی برایم لذتبخش است. گاهی وقتی به مدرسهای میروم معلمشان از بچهها میپرسد بچهها میدانید مهمان ما کیست آنها پاسخهای جالب میدهند مثلا میگویند پروین اعتصامی و همه با هم میخندند، من هم میخندم. چند وقت پیش جلسهای با بچههای کار داشتم که خیلی برایم جالب بود. بعضی از دختران به طرز خاصی صحبت میکردند و من هم برای هماهنگی با آنها مثل خودشان صحبت میکردم. برایم بسیار جالب بود که پسرها بسیار آرامتر از دخترها بودند و دخترها شیطنت بیشتری داشتند. شرکت در این جلسات بسیار سودمند است. هر روز کلمهای به دایره واژگانی بچهها اضافه میشود و من باید از آن اطلاع داشته باشم. دوست دارم همگام به آنها باشم و اگر نباشم نمیتوانم کاری بنویسم که با دنیای آنها هماهنگ باشد. یادم هست در یکی از این جلسات به روستایی رفته بودم. در آنجا دختری را دیدم که یکی از شعرهای من را در دفترش نگه داشته بود. این شعر درباره پسری بود که برای تحصیل به ده بالایی میرفت و خواهرش نگران او بود. دخترک به من گفت که این شعر شرح حال من و برادرم است و این مساله برایم جالب بود. حضور در این جلسات اصلا خستهام نمیکند. گاهی بچهها کاغذپارهای میآورند و امضا میخواهند و میگویم اگر این کاغذ را امضا کنم که تو آن را دور میاندازی ولی چون برایشان خوشایند است، امضا میکنم.»[۴]
تا به حال از نقد کسی ناراحت نشدهام
افسانهشعباننژاد: «تا به حال از نقد کسی ناراحت نشدهام معمولا کاهایم را قبل از چاپ به مصطفی رحماندوست یا شکوه قاسمنیا میدهم که بخوانند و اگر احساس کنم خیلی نظر مساعدی ندارند آن کار را نگه میدارم مثلا کاری دارم به عنوان «شاعر آپارتمان» که چندسال پیش به آقای رحماندوست دادم که مطالعه کند ولی از بعضی شعرها زیاد راضی نبود. به همین دلیل منتشر نکردم تا دوسال پیش که آن را اصلاح و منتشر کردم و آن را به آقای رحماندوست تقدیم کردم به خاطر ایراداتی که به شعرم گرفت.»[۴]
بچگی را میشود حفظ کرد
افسانه شعباننژاد: «بچگی را میشود حفظ کرد؛ حتی در سن پیری. این، هم باعث حفظ نشاط میشود، هم این که وقتی زندگی را از دید یک کودک ببینیم، خیلی سریع ناراحتیهایمان را فراموش میکنیم. من فکر میکنم جوانهای امروزی باید کمی صبور باشند چون کارهایی که با عجله انجام میشود، نتیجهاش درست و حسابی درنمیآید.»[۵]
خاطراتم را از اواخر دوره دبستان در دفتری مینوشتم
افسانه شعباننژاد: «از اواخر دوره دبستان هر روز خاطراتم را در دفتری مینوشتم و هنوز هم آن دفترها را نگه داشتهام. من این کار را از یکی از معلمهایمان یاد گرفته بودم و هرروز سعی میکردم خاطرات کوتاهی را در دفترم بنویسم. به نظر من با خلق کتابهایی در این زمینه میتوان بچهها را به سوی خاطرهنویسی سوق داد و به آنها یادآوری کرد که خاطرات، گنجهای باارزشی هستند که بهتر است آنها را در صندوقچه قلبشان نگه دارند و دور نریزند. مثلا مجموعه 7 جلدی خردسال «از شنبه تا پنجشنبه» شامل خاطرات بسیار کوتاهی است از وسایلی مانند کلاه، مداد، میخ، طناب، کتاب و ... که علاوه براینکه کودک را با شیء مورد نظر آشنا میکند او را با خاطرهنویسی و روش آن آشنا میکند.»[۶]
میتوان در یک شعر کوتاه هم حرف زد
افسانه شعباننژاد: «شاعر خوب کسی است که بتواند در چند مصراع یا بیت کوتاه یک حرف خوب بزند و تلاش نکنیم خیلی طولانی سخن بگوییم؛ چراکه میتوان در یک شعر کوتاه هم حرف زد.»[۷]
مهمترین دغدغهام توجه به نیازها، احساسها و زبان نوجوانان است
افسانه شعباننژاد: «نوجوانان باید با کتابهای ما احساس نزدیکی کنند، مهمترین دغدغه من در این زمینه توجه به نیازها، احساسها و زبان آنها است به همین دلیل احساس میکنم نوجوانان که دوران شاد کودکی را پشتسر گذاشتهاند، باید بدانند که زندگی تنها شادی و بازیهای کودکانه نیست و برای درک و فهم غم آماده شوند پس این غم بیتردید سازنده است.»[۸]
شعر باید دارای ایهام باشد
افسانه شعباننژاد: «یک شعر وقتی خوب است که دارای ایهام باشد نه اینکه شاعر اینقدر مستقیم صحبت کند که خواننده به همان موضوع پی برد؛ بلکه شعر خوب این است که هرکسی برداشت خاص و جداگانهای از آن داشته باشد. شعر و قصه روح دارند و نوجوانان باید به لایههای زیرین شعرها در مجموعههای مختلف توجه داشتهباشند؛ چراکه یک شعر هم لایه رویی دارد و هم یک لایه پنهانی و دورنی که اهل شعر تنها لایه پنهانی آن را درک و پیدا میکنند.»[۹]
بچهها لالایی دوست دارند
افسانه شعباننژاد: «بچهها لالایی دوست دارند اما متأسفانه پدر و مادرها فراموش کردهاند که بچهها به لالایی نیاز دارند. ادبیات شفاهی سینه به سینه گشته تا به ما رسیده است و مسلما حفظ آن ضرورت دارد؛ لالاییها هم بخشی از آن هستند و واقعا حفظ آنها ضروری است. پدر و مادرها فراموش کردهاند بچهها گاهی نیاز دارند در بغل آنها باشند تا برایشان لالایی، قصه و افسانههای قدیمی تعریف کنند تا خوابشان ببرد. البته برخی میگویند بچههای امروز دیگر اینطور نیستند و لالایی و قصه دوست ندارند، اما بچه، بچه است و بچه دیروز و امروز، اینور دنیا و آنور دنیا ندارد. همه بچهها به آغوش پدر و مادر نیاز دارند، بچهها نیاز دارند که موقع خواب زمزمهای کنار گوششان باشد که آرامشان کند.»[۱۰]
افسانه شعباننژاد از نگاه دیگران
شعباننژاد از دریچه شعر به هستی و دنیای پیرامونش نگاه میکند
آتوسا صالحی، شاعر و نویسنده: افسانه شعباننژاد از معدود شاعران کودکی است که هم شاعر است و هم کودک، از دریچه شعر به هستی و دنیای پیرامونش نگاه میکند و همچون یک شاعر به هستی و جهان شعر خویش از دریچه چشم یک کودک می نگرد. او وقتی برای خردسالان هم شعر می گوید از زاویه دید یک خردسال به دنیا مینگرد و همانجور با جهان اطرافش رابطه میگیرد که یک خردسال میتواند تجربه کند و از آن لذت ببرد. شاید رمز موفقیت شعبان نژاد هم در همین نکته باشد.»[۱۱]
بازیگونگی و استفاده از تکنیک آشناییزدایی از ویژگیهای ممتاز شعر شعباننژاد است
فرزانه آقاپور، مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه: «افسانه شعباننژاد آثار متعدد و متنوعی دارد و تاکنون آثار زیادی در حوزه شعر، داستان، ترجمه و بازنویسی برای کودکان و نوجوانان از وی منتشر شده است. او از امکانهای متفاوتی در آثارش استفاده کرده است؛ از شعرهای عامیانه و متلها استفاده کرده است و این اشعار برای کودکان و نوجوانان بسیار جذاب است و آن ها را با فرهنگ شفاهی آشنا میکند. از دیگر ویژگیهای ممتاز شعر شعباننژاد بازی گونگی و استفاده از تکنیک آشنایی زدایی است. کتاب «نی نی ها و اجی مجی» از نمونههای موفق استفاده از این تکنیک است.»[۱۲]
شعر افسانه شعباننژاد پر از معانی بلند است
طیبه پوربصیری، مربی ادبی اهواز: شعر افسانه شعباننژاد ایجاز و کوتاهی دارد و پر از معانی بلند است. البته این خصیصه در اکثر آثار ایشان هست که من آن را دوست دارم و حتما نوجوانان میپسندند چون در کمترین کلمات بیشترین آگاهی را به مخاطب میرساند از آن جهت که خودش یک کارگاه ادبی کانونی به حساب می آید، کلماتش حرف های زیادی برای گفتن دارند ، مفاهیمی از نوع غیرمستقیم که منِ مربی به دنبالش هستم همان فوت کوزهگری که باید برای بچه ها بگویم. تشخّص دادن به کلمات و واژههایی سبزی که در باغ ذهن شاعر قدم میزنند در شعر دیدنی بود، چنان سیبی که حتی کالش هم دهانم را پر از کلمات دوست داشتنی میکند.»[۱۳]
جوایز و افتخارات
برگزیده دوم جایزه افقهای تازه بولونیای ایتالیا در سال 2008 برای کتاب «ارنگ ارنگ، بگو چه رنگ»
کاندیدای دریافت جایزه آسترید لیندگرن در سال 2010
راهیابی کتاب «ماست شیرین» به فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان در سال 2015
راهیابی کتاب «یک شعر بی طاقت» به فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان در سال 2020
لوح تقدیر برای کتاب «شیشه آواز» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب «زنبور و سیب قرمز» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب «بادبادک و کلاغه» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب «کلاغه به خونش نرسید» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب «آی زنگوله، آی زنگوله» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لوح تقدیر برای کتاب «چشمهای زمستانی» از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1389
برگزیده نخستین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی
برگزیده سومین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی در سال 1387 برای کتاب «آی زنگوله، آی زنگوله»
برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در سال 1385
برگزیده سومین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در سال 1387
برگزیده دومین دوره جشنواره کتاب سال سبک زندگی برای کتاب «تی تی نار»
برگزیده دومین دوره کتاب سال ولایت برای کتاب «فریاد کوه»
لوح تقدیر برای کتاب «فریاد کوه» از بنیاد نهجالبلاغه
لوح تقدیر از دانشگاه الزهراء برای کلیه آثار
دیپلم افتخار از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «یک کاسه شبنم»
دیپلم افتخار از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «باغ هزار دخترون»
دیپلم افتخار از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «بابا و باران»
دیپلم افتخار از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «بهار گمشده»
دیپلم افتخار از جشنواره کتاب مطبوعات کودک و نوجوان، برای داستان «صدای صنوبر»
لوح زرین از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «چتری از گلبرگها»
لوح زرین از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، برای کتاب «هدیه خاله نگین»
لوح تقدیر از کتاب سال مجله سلام بچهها، برای کتاب «یک آسمون، دو آسمون»
لوح تقدیر از کتاب سال مجله سلام بچهها، برای کتاب «باغ فرشتهها»
لوح تقدیر از کتاب سال مجله سروش نوجوان، برای کتاب «شیشه آواز»
رتبه نخست کتاب سال مجله سلام بچهها، برای کتاب «زنبور و سیب قرمز»
رتبه نخست کتاب سال مجله سلام بچهها، برای کتاب «هدیه خاله نگین»
لوح تقدیر از بخش جنبی جشنواره بزرگ برگزیدگان ادبیات کودک و نوجوان، برای کتاب «فریاد کوه»
برگزیده جشنواره بزرگ برگزیدگان ادبیات کودک و نوجوان
شهروند برگزیده اولین جشنواره برگزیدگان شهر تهران، از سوی شورای شهر تهران
لوح تقدیر از جشنواره رشد (کتابهای کمک آموزشی)، برای کتاب «بادکنک قرمز»
لوح تقدیر از شورای کتاب کودک برای ترجمه کتاب «روباه قرمز سلام»
لوح تقدیر از کتاب سال مجله سلام بچهها، برای کتاب «سایههای مهربان»
برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای کتاب «بزرگراه»
برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای کتاب «پرنده گفت شاعرم»
برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای کتاب «ارنگ ارنگ بگو چه رنگ»
برگزیده شورای کتاب کودک به عنوان یکی از کتابهای ویژه، برای کتاب «بزرگراه» در سال 1387
برگزیده شورای کتاب کودک به عنوان یکی از کتابهای ویژه، برای کتاب «پرنده گفت شاعرم» در سال 1388
کارمند نمونه در پنجمین جشنواره شهید رجایی وزارت آموزش و پرورش
برگزیده انجمن ناشران برای کتاب «بزرگراه»
برگزیده انجمن ناشران، برای کتاب «هاجستم و واجستم» در سال 1388
برگزیده کتاب سال ناشران کتاب کودک و نوجوان، برای کتاب «چشمهای زمستانی» در سال 1389
برگزیده نهمین جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان برای تقدیر از تلاش در تالیف مجموعه ی 9 جلدی «کی بود،کی بود؟»
برگزیده پانزدهمین جشنواره کتاب رشد برای مجموعه ی «چی مثل چیه؟»
برگزیده هفدهمین جشنواره کتاب رشد برای مجموعه ی «رفتم به باغ»
برگزیده شورای کتاب کودک برای مجموعه «کی بود، کی بود؟»
تندیس و لوح تقدیر جایزهی مرغک سیمین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کتاب «نخودی نرو تو دیگ آش»
فعالیتهای ادبی
- سردبیری برنامه خردسال رادیو
- سردبیری مجلات رشد نوآموز و رشد دانشآموز
- عضویت در شورای شعر کیهان بچهها
- همکاری با برنامههای کودک صدا و سیما
- داوری جشنوارههای ادبی و هنری
- عضویت در انجمن شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان ایران
- عضویت در خانه شعر کودک ایران
- فعالیت به عنوان کارشناس با ناشران کتاب کودک
- حضور در جمع کودکان و نوجوانان در مدارس و کتابخانهها
- مسئول شورای شعر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
- مدیر انتشارات لوپهتو
سایر فعالیتها:
- عضویت در موسسه International Biographical Center
- حضور در بسیاری از جشنواره های معتبر بهعنوان داور، مانند جشنواره بین المللی شعر فجر، جشنواره بین المللی پویا نمایی، جشنواره بین المللی رضوی،جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره کتاب انجمن قلم، جشنواره بین المللی مطبوعات، جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جشنواره ادبی هنری شاهچراغ، جشنواره کتاب برتر، جشنواره فیلم نامه نویسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جشنواره رشد، جشنواره شعر روشنا و ...
- همچنین در بیش از 50 عنوان پایاننامه دانشجویی در مقاطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای سراسری، آزاد و پیام نور به بررسی و پژوهش پیرامون کتابها، اشعار و زندگینامه وی پرداخته شده است.
فعالیت در صدا و سیما
«افسانه شعباننژاد» مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان در رادیو مشغول به کار بوده است. اشعار، فیلمنامه ها و داستانهای زیادی از وی در برنامه های کودک و نوجوان در شبکه های سراسری صدا و سیما مورد استفاده قرار گرفته که میتوان به برنامه های پاییزه، تابستانه، پرپرک، شادمانه، سیب خنده، ب مثل بهار، گل گل گل گل اومد، دختر کدو تنبل، فتیلهایها، ترانههای اتل متل، ابراهیم خلیل الله(ع)،کشتی نوح(ع)، حضرت صالح(ع)، قند و شکر، قصه های جورواجور، سوگلی، ماجراهای قصه به قصه ،قصه های شیفولی، هوهو خان باد مهربان، باغ هزار دخترون، شهر قصه و ... اشاره کرد. همچنین سریال صدای صنوبر بر اساس کتاب «صدای صنوبر» او ساخته شده است که کارگردان آن شاپور قریب بوده و مجید مظفری و کتایون ریاحی از بازیگرانی بودهاند که در آن به ایفای نقش پرداخته اند. علاوه بر این در سیزدهمین جشنواره بینالمللی رادیو و پنجمین اجلاس جهانی صدا، از وی برای همکاری و تعامل با شبکه های رادیویی تقدیر شد.[۱]
برخی مقالات و پژوهشها
تحلیل موضوعات اجتماعی در شعر افسانه شعباننژاد
این پژوهش با هدف بررسی موضوعات اجتماعی برخی از اشعار جعفر ابراهیمی (شاهد)و افسانه شعباننژاد به منظور نشان دادن تاثیر شعر بر روحیه کودک و نقش آن در شخصیت پذیری او برای پذیرش مسئولیت در بزرگ سالی و اماده ساختن او برای ورود به اجتماع انجام شده است. حاصل پژوهش نشان میدهد که اهمیت دادن به مشاغل تشویق به پیوند های خانوادگی احترام به پدر و مادر تعلیم و تربیت تشویق کودک به مهمانی و صله رحم قدرانی و سپاسگذاری از عمدهترین موضوعاتی اشعار افسانه شعباننژاد و جعفر ابراهیمی به شمار میروند و هر دو شاعر این مضامین را با بهرهگیری ازعناصر و بیانی به تصویر کشیدهاند.[۱۴]
اتفاقهای شاعرانه در شهر نمیافتد
نویسنده در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف شعر افسانه شعباننژاد و نحوه برقراری ارتباط کودک شهری با این شعرها پرداخته و معتقد است هیچکدام از بچهها شعرهای خانم شعباننژاد در آپارتمان زندگی نمیکنند و بیشترین فاصله آنها تا طبیعت به اندازه فاصله بین یک ایوان با باغچه است و در نهایت به توصیه هوشنگ گلشیری به منیر روانیپور اشاره میکند مبنی بر اینکه در داستانهایش از روستا بیرون بیاید و کمی در شهر قدم بزند.[۱۵]
بررسی طنز و شگردهای آن در آثار افسانه شعباننژاد
در این مقاله شگردهای طنز در شعر کودک و نوجوان افسانه شعباننژاد جست و جو و به تحلیل آنها پرداخته شده است. طنز در شعر شعبان نژاد مقوله ای پر اقبال است و ارتباط گیری بهتر با مخاطب به تنهایی می تواند دلیل موجهی برای استفاده از طنز باشد. در شعر طنز شعبان نژاد هدف به تجلی در آوردن شاعرانگی اوست پس همه عناصر تشبیه، موسیقی درونی، درون مایه، تشخیص، نماد گرایی، زاویه دید، به جای شکستن واژه ها و دنیای شعر کودکانه، درمجموعه شعرهای یک کاسه شبنم، چتری از گلبرگ ها، زنبور و سیب قرمز، شیشه آواز، رنگین کمان کودکان، ارنگ ارنگ بگو چه رنگ، جشن گنجشک ها و ... در خدمت این هدف هستند.[۱۶]
بررسی زبان و جنسیت در ادبیات کودک (اشعار افسانه شعباننژاد)
هدف این پژوهش بررسی موضوع زبان و جنسیت برای ترسیم تصویری دقیق تر از زبان شناسی ادبیات کودک است. این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی و مبتنی بر نظریه زبان و جنسیت لیکاف به بررسی اثار شعری و داستانی افسانه شعبان نژاد و شکوه قاسم نیا در سطح واژگانی و نحوه می پردازد تا ویژگی های زبان زنانه را در آثاری که برای کودکان نوشته شده است، نشان دهد. نتایج حاصل از استخراج هریک از متغیرها از آثار مورد مطالعه نشان میدهدکه شاعران و نویسندگان برخی موارد همچون تشدید کنندهها، تعدیل کننده ها، جملات امری، دعایی و سوالی را مطابق با نظریه لیکاف به کار بردهاند اما استفاده از رنگ واژه ها و دشواژه ها با نظریه فوق مطابقت نداشت.[۱۷]
سبک شناسي کاربرد تصاوير تشبيهي در شعر کودک و نوجوان
در اين پژوهش که با هدف بررسي سبک شناسي کاربرد تصاوير تشبيهي در آثار ادبي کودک و نوجوان صورت پذيرفته، تلاش شده تا به شيوه توصيفي و تحليلي و با توجه به منابع بلاغت سنتي، به اين پرسش اساسي پاسخ داده شود که کيفيت کاربرد تصاوير تشبيهي در آثار کودک و نوجوان چگونه است؟و بعنوان نمونه آثار شعري دو تن از برترين آفرينندگان آثار کودک و نوجوان کشور، يعني مصطفي رحماندوست و افسانه شعبان نژاد، انتخاب شده و کاربرد تشبيه از جهت: ساختار، ارکان، تعدد طرفين، وجه شبه و حسي و عقلي بودن، بررسي شده و در نهايت بسامد کاربرد آنها در جداول جداگانه اي نشان داده شده است. نتيجه اين تحقيق ضمن اين که بيانگر کاربرد تشبيه بعنوان ابزاري مهم در روشنگري، خيال انگيزي و تاثير بيشتر سخن در آثار کودک و نوجوان است، نشان از آن دارد که نوع مشبه به هاي بکار گرفته شده، پراکندگي تشبيهات گسترده و فشرده و انواع تشبيه از حيث تعدد طرفين از جمله موارد نشان دهنده تفاوتهاي سبکي بين شعر کودک و نوجوان از يکديگر است و خصيصه هايي نظير حسي و مفرد بودن طرفين تشبيه و وجه شبه، و قريب بودن زاويه تشبيه از جمله موارد شباهت اشعار اين گروه هاي سني با يکديگر است.[۱۸]
آثار و تألیفات
شعر خردسال:
- آفتاب مهتاب چه رنگه
- آی زنگوله ، آی زنگوله
- ابر اومد ، باد اومد
- ابر کوچیک
- اتلک، تی تتلک
- ارنگ ارنگ، بگو چه رنگ؟
- از آسمون تا اینجا
- اسباب بازی های من و خواهر کوچولو
- اسمش چیه؟
- الک دولک، خانم بزک
- این یکی... اون یکی...
- با من بیا عروسک
- بابایم را دوست دارم
- باد، باد، بادبادک
- بادبادک و کلاغه
- بارون می آد جرجر
- بازی، بازی، بازی
- بازی در آفتاب
- بازی در باد
- بازی در باران
- بازی در برف
- برادرم را دوست دارم
- بغل رو دوست داره پانی
- بود و بود و بود
- به به به، چه روزی
- بیا، بیا بازی کنیم
- بیا بیا، گردالی جون
- پدربزرگم را دوست دارم
- پر پر پر، پرنده
- پر، پر، پر توی هوا
- پر، پر، منم پر
- تاتی تی تی
- ترانه های بابایی
- ترانه های پاکیزگی
- ترانه های تاب بازی
- ترانه های ترافیکی
- ترانه های خانه
- ترانه های خواب و خیال
- ترانه های ساعت 9
- ترانه های سبز و آبی
- ترانه های شهر
- ترانه های کودکی
- ترانه های مامانی
- ترانه های نوروزی
- ترق ترق، این صدای کیست؟
- جم جمک برگ خزون
- چتر و کلاه و لیوان
- چهار فصل من
- چی بود، چی بود؟ کدو بود
- چیه؟ کیه؟ چه رنگه؟
- خبر جالب
- خواهرم را دوست دارم
- خوراکی های من و خواهر کوچولو
- دار دار، خبر دار
- درخت ما عروس شده
- دریا رو دوست داره پانی
- دس دسی بابا می آد
- دس دسی بارون می آد
- دس دسی گرگه می آد
- دس و دس و دس، نخود و عدس
- رفتم به باغ انار
- رفتم به باغ انجیر
- رفتم به باغ انگور
- رفتم به باغ پرتقال
- رفتم به باغ پسته
- رفتم به باغ زردآلو
- رفتم به باغ شاتوت
- رفتم به باغ گردو
- رفتم به باغ نارگیل
- رنگ های من و خواهر کوچولو
- شالاپ شلوپ، میون آب
- شب آمد و ستاره
- شب شده و ستاره باز...
- شعر دعا
- شعر و شکوفه ها
- شنگول و منگول
- عروسیه، عروسی
- غاز غازی جون پس چی می خواد؟
- قلپ قلپ قلوپ شد
- قور و قور و قور، قار و قار و قار
- کفش توری، گل بلوری
- کلاغه کجاست؟ روی درخت
- کی آمد، کی در زد؟ بهار
- کی آمد، کی در زد؟ پاییز
- کی آمد، کی در زد؟ تابستان
- کی آمد، کی در زد؟ زمستان
- کی بود، چی بود؟
- کی بود، کی بود؟ الاغی بود
- کی بود، کی بود؟ خرگوشی بود
- کی بود، کی بود؟ خروسی بود
- کی بود، کی بود؟ روباهی بود
- کی بود، کی بود؟ زنبوری بود
- کی بود، کی بود؟ کلاغی بود
- کی بود، کی بود؟ گربه ای بود
- کی بود، کی بود؟ گوزنی بود
- کی بود، کی بود؟ هشت پایی بود
- گرپ گرپ
- گُرُم گرم، روی زمین
- گرگم و گله می برم
- گل آمد، بهار آمد
- گل توی گلدونم لالا
- گل زری، کاکل زری
- گل ها رو دوست داره پانی
- گنجشک پر، کلاغ پر
- گنجشک و سبز و قرمز
- لالا، لالا، گل شب بو
- لالا گلدون، لالا ماهی
- لالا رو دوست داره پانی
- لانه ما همینجاست
- لباس های من و خواهر کوچولو
- لی لی لالا لو، اردک کوچولو
- لی لی لالا لو، پیشی کوچولو
- لی لی لالا لو، ماهی کوچولو
- لی لی لالا لو، مورچه کوچولو
- لی لی لی لی حوضک، دستکش کوچک
- لی لی لی لی حوضک، من و عروسک
- ما خوشحالیم، تو هم بیا
- ما می تونیم، ما می تونیم
- مادر بزرگم را دوست دارم
- مامانم را دوست دارم
- ماه تی تی، کلاه تی تی
- مداد و تراش و کتاب
- من این طرف، تو اون طرف
- نخودی نرو تو دیگ آش
- نی نی بشین، نی نی پاشو
- نی نی داره دست می زنه
- نی نی رو قلقلک می دیم
- نی نی لالا کرده
- وز وز وز، تو باغچه ها
- هاجستم و وا جستم
- هم بازی پروانه ها
- هیچ هیچ هیچانه
- یک آسمون، دو آسمون
- یک جوجه غاز، دو جوجه اردک
- یک دانه گردو
داستان خردسال:
- اردک خواب آلود
- بابا جان و ننه جان
- بادکنک
- بِبُر و بدوز
- بچه آهنی
- بزبزک برفی
- بزغاله ام کجا رفت؟
- پیشی پیشی، پا نمیشی؟
- پیشی کوچولو و دیو بزرگ
- تالاپ... سیب افتاد
- تپل مپل دسته گل
- جوجه زرد تپلی
- خاطرات پیشی کوچولو
- خاطرات جوجه کوچولو
- خاطرات کرم کوچولو
- خاطرات کلاغ کوچولو
- خاطرات مارمولک کوچولو
- خاطرات موش کوچولو
- خاطرات یک تکّه نان
- خاطرات یک طناب
- خاطرات یک عروسک
- خاطرات یک کتاب
- خاطرات یک کلاه
- خاطرات یک مداد
- خاطرات یک میخ
- خورشید خانم کجایی؟
- خورشید می خندد
- خونه خاله کدوم وره؟
- زمستان و عمه قزی
- سنگ کوچولو
- سوسکی خانم کجا میری؟
- قار قار
- قصه مینا
- قصه و شعر و بازی
- قلپ قلپ
- قوقو، قدقدا
- قوقولی قوقو
- کلاغ ها و رنگین کمان
- کلاغ ها و شکوفه ها
- کلاغ ها و فرار
- کلاغ ها و مزرعه پنبه
- کیسه دربسته
- گامبالی و بال بالی- من نمی خوام نخود باشم
- گامبالی و بال بالی- کار به کارم نداشته باش
- گامبالی و بال بالی- من نمی خوام بازی کنم
- گامبالی و بال بالی- مجموعه سه ترانه
- گدلو گدو و نی نی پسری
- گدلو گدو و نی نی دختری
- گریه نکن کلاغک
- لوپه تو و نی نی پسری
- لوپه تو و نی نی دختری
- ماست شیرین
- موش کور تنها
- موش موشی تندتر بدو
- نه توی باغ، نه توی باغچه
- نی نی ها و اجی مجی- نی نی دختری
- نی نی ها و اجی مجی- نی نی پسری
- نی نی ها و پری ها- نی نی دختری
- نی نی ها و پری ها- نی نی پسری
- نی نی ها و هولولو- نی نی دختری
- نی نی ها و هولولو- نی نی پسری
- هپلی هپو آش می خواد
- هپلی هپو تو مزرعه
- هپلی هپو خواب بود
- هپلی هپو خواب می بینه
- هپلی هپو و خاله بزی
- هپلی هپو و مترسک
- هپلی هپو و هفت سین
- هپلی هپو و یک سیب
- هوهو خان
- یک خواب قشنگ
- یک درخت، چهار تا کلاغ
- یک دوست بهتر
- یک عالمه پنجره
شعر کودک:
- بابا و باران
- بام مهربان
- برای کلاس اولی ها
- برگزیده شعر کودکان
- چتری از گلبرگها
- خروسک پریشان
- هاپول و گرگ و گله- خواب آش
- هاپول و گرگ و گله- خواب بره
- هاپول و گرگ وگله- خواب عروسی
- هاپول و گرگ و گله- خواب کفش
- هاپول و گرگ و گله- خواب کلاغ
- هاپول و گرگ و گله- خواب ماهی
- هاپول و گرگ و گله- خواب مترسک
- خوش به حال ماهی ها
- دو تا چشم، دو ابرو
- زنبور و سیب قرمز
- سلام آدم فضایی
- شکوفه های برفی
- قاصدک نرو
- قایق کاغذی
- گل، آینه، قرآن
- ماهی قرمز کوچولو
- من ماه را می بینم
- من و خواب جنگل
- نماز، چشمه پاکی ها
داستان کودک:
- این طرف صحرا، آن طرف صحرا
- آشنای غنچه ها
- باغ فرشته ها
- باغچه پر از گل
- بچه سنگی
- بزغاله های ابری
- بهترین جای دنیا
- تی تی نار
- خاله گنجشک و ننه پیر زن
- خانم چمن و درخت زردآلو
- دختر کدو تنبل
- سنگ قرمز کوچولو
- قصه هایی برای کلاس اولی ها
- قصه های مهتاب
- ماه گل، بهتر از گل
- نازدونه، برگ پونه
- نمکو و اخمو خان
- ننه طلا و نازگل
- هدیه خاله نگین
- هزار پا غوله
- یک دانه بادام
- اینترنت مثل یک گودال است
- با هم دوست باشیم
- بره چاقالو، بره کوچولو
- پرنده ها و کرم خاکی
- تو مثل خودت هستی
- خانواده مثل یک کیک است
- خوشمزه ترین کلوچه
- در قلب من
- دوستی مثل یک الاکلنگ است
- روباه قرمز، سلام
- زمین بازی مثل یک جنگل است
- زندگی مثل باد است
- زیر نور ماه
- سرزمین گرگ ها
- سلام نی نی کوچولو
- سیب زمینی سخنگو
- شتر یک کوهان، شتر دو کوهان
- عشق مثل یک درخت است
- کی پنیر مرا دزدید؟
- گنج در دریاچه مهتابی
- من شجاع هستم
- من یک گنج دارم
- موش کور و همسایه ها
- نگرانی مثل ابر است
شعر نوجوان:
- برگزیده شعر از چند شاعر برای نوجوانان
- بزرگراه
- پرنده گفت شاعرم
- پرنده های شعر من
- پونه ها و پروانه ها
- پنجره های آسمان
- جشن گنجشک ها
- چشم های زمستانی
- چشم های گردویی
- چکه چکه اشک
- در کوچه های شعر
- زیر شاخه درخت به
- سایه های مهربان
- شازده کوچولو
- شاعر آپارتمان تنهاست
- شعر خوانی 3
- شعر سفارشی
- شیشه آواز
- کلاغه به خونه اش نرسید
- می خواهم لیلای تو باشم
- میهمانی سلیمان
- نان و پروانه
- یک شعر بی طاقت
- یک کاسه شبنم
داستان نوجوان:
- آبی تر از آبی
- النگوهای قرمز
- باغ هزار دخترون
- بهار گمشده
- رستم و اکوان دیو
- روزی روزگاری
- شب یلدا
- صدای پای بهار
- صدای صنوبر
- گزیده ادبیات معاصر
- گنج و رنج
- ما هم روزی روزگاری
- نه، من نمی ترسم
دیگر آثار:
- آفتاب آفرینش
- پیامبر ما گفت
- سلام گل محمدی
- صالح و قوم ثمود
- علی (ع) امام ما گفت
- فریاد کوه
- کشتی نوح
- نیایش درختان
- یک آسمان سلام
جدیدترین آثار:
- مجموعههای شعر نوجوان «شعر سفارشی» و «بزرگراه» در دست انتشار
- کتاب «بارون دون دون» از مجموعه 11 جلدی «ترانههای فندقی»(مجموعه شعر خردسال، سروده 11 شاعر) در دست انتشار
- مجموعه داستان بامشی پیشی ( 7 جلد)
- مجموعه شعر خردسال کیک تولدم یه مرغ چاقه
کتابهای ترجمه شده به سایر زبانها
- «کلاغه به خونش نرسید» به زبانهای بوسنیایی و مالزیایی
- «خوش به حال ماهیها» به زبان چینی
- «بزرگراه» به زبان انگلیسی
- «یک دانه بادام» به زبان ترکی استانبولی
- «این طرف صحرا، آن طرف صحرا» به زبان کردی
- «آب» به زبان انگلیسی
- «بزغالههای ابری» به زبان کردی
- «ماه تیتی،کلاه تیتی» به زبان ایتالیایی
- «هیچ هیچ هیچانه» به زبان ایتالیایی
- چاپ کتابهای «روزی، روزگاری» و «باغ هزار دخترون» به خط بریل
نگاهی به برخی آثار
«ارنگ ارنگ، بگو چه رنگ»
کتاب «ارنگ ارنگ بگو چه رنگ» با تصویرگری راشین خیریه، از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و مجموعه پنج شعر نمایش است که در طی هر یک آموزشی هم داده میشود. شعر نمایش اول با نام «آی به اتاق رفته بودی؟» درباره اعضای بدن یک عروسک است که با سئوال و جواب به کارکرد اعضا میپردازد و کودکان میتوانند همراه با خواندن شعر به اجرای نمایش عروسکی بپردازند. در شعر نمایش «ساحل ساحل دریا» هر یک از جنگل، کوه، خورشید و دریا شخصیتی مستقل دارند و کودکان میتوانند با بازی در نقش آنها با محیط زیست بیشتر انس بگیرند. در شعر نمایش سوم «من چی بشم» کودکان جای حیواناتی مثل مرغ و بزغاله و گاو قرار میگیرند و با خوراک و صدای آنها آشنا میشوند. در شعر نمایش ارنگ ارنگ بگو چه رنگ کودک با رنگها آشنا میشود و در شعر نمایش آخر شخصیتِ خالهجان لباسهای مختلف را میدوزد. کودک آنها را به تن میکند. در پایان کنار خالهجانش مینشیند و از او تشکر میکند. این کتاب برگزیده دوم جایزه افقهای تازه بولونیای ایتالیا در سال 2008 شده و برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شده است.[۱۹]
«ماست شیرین»
کتاب قصه ماست شیرین (قصه ای که دوستش دارم) از آثار افسانه شعبان نژاد است که انتشارات پیدایش آن را با تصویرگری سحر حق گو در سال 1396 برای اولین بار منتشر کرد و در اختیار کودکان علاقهمند به قصه خوانی قرار داد. این کتاب برای والدینی که مایل هستند برای فرزندان خود قصه بگویند، کاربردی است. قصه راجع به ماست شیرینی است که اجازه نمی دهد هر کسی او را بخورد و با بد اخلاقی دیگران را از خودش دور می کند و در نهایت ترش می شود و بی مصرف. این اثر برای گروه سنی «الف و ب» نوشته شده و در سال 2015 به فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان راه یافته است.[۲۰]
«یک شعر بی طاقت»
این کتاب شامل مجموعهای از شعرهای افسانه شعباننژاد است که در سال 1394 در قالب کتابی به نام «یک شعر بیطاقت» با تصویرگری مهدی حسینی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای رده سنی نوجوان در 52 صفحه رنگی منتشر شد و در سال 2020 به فهرست کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان راه یافت. شعباننژاد درباره اشعار این مجموعه میگوید: «با توجه به علاقهای که به طبیعت و محیط زیست دارم سرودن مجموعه اشعار این کتاب 10 روز طول کشید. سوژه اصلی اشعار این مجموعه خود نوجوان است و نوجوان باید بیاموزد که زندگی سرشار از شادی و در کنارش سرشار از غمهاست و شایسته است برای رسیدن به شادی از بعضی غمها درس گرفت تا به تجربه لازم در زندگی برسیم.» این شعرها در سال 1396 با صدای این نویسنده و شاعر در قالب آلبومی به نام «یک شعر بی طاقت» از سوی واحد موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. این لوح فشرده شامل 21 قطعه شعر برای نوجوانان است.[۷]
«شیشه آواز»
«شیشه آواز» مجموعهای شامل 41 شعر و گزیده ای از کارهای افسانه شعباننژاد در سالهای 1365 الی 1372 برای نوجوانان است که برای نخستین بار در سال 1374 از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. زبان سرودهها ساده و روان و سبد احساس و عاطفه شاعر پر از بهار و پرنده و پروانه است. این کتاب موفق به دریافت لوح تقدیر از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است.[۲۱]
«زنبور و سیب قرمز»
کتاب «زنبور و سیب قرمز» مجموع سرودههایی از افسانه شعباننژاد به زبان ساده و روان، همراه با نقاشیهای پرویز محلاتی است که در سال 1377 از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گروه سنی «الف و ب» منتشر شده است. در این کتاب دخترکی زیبا برای بازی به میان گلها میرود، اما زنبور کوچکی دماغ او را نیش میزند و دماغش مثل یک سیب قرمز بزرگ میشود. اثر مجموعه ای است شامل 12 شعر برای کودکان. شاعر برای بیان برخی موضوعات مورد نیاز کودکان، حیوانات را مورد استفاده قرار داده است و به کمک آنها به مسائلی مثل محبت کردن، توجه به آرامش دیگران، دوستی و مهربانی کردن با حیوانات و ... را بیان کرده است. کتاب «زنبور و سیب قرمز» توانسته از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لوح تقدیر دریافت کند.[۲۲]
«بادبادک و کلاغه»
«بادبادک و کلاغه» مجموعه شعری است برای خردسالان که برای نخستین بار در سال 1379 با تصویرگری محمدعلی بنیاسدی از سوی انتشارات بهنشر منتشر شد. شاعر در این مجموعه به موضوعاتی مانند بازی، طبیعت و خانواده توجه داشته است. این مجموعه، 10 قطعه شعر برای گروه سنی «الف و ب» دارد. «بادبادک و کلاغه، بهار، خاله پینهدوز، مادربزرگ، زنگوله پا، خروسه، بادکنک، خواهر کوچولو، عروسی و گل سر» عناوین دیگر سرودههای این دفتر است. این کتاب موفق به دریافت لوح تقدیر از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است.[۲۳]
«کلاغه به خونش نرسید»
کتاب «کلاغه به خونش نرسید» شعر کوتاهی است از افسانه شعباننژاد درباره کلاغ، کلاغ قصهها که پر از ترانه میپرد، ولی ترانهاش به گوش هیچ کس نمیرسد، مثل خودش که هیچ وقت به خانهاش نمیرسد. اثر منظومه ای است با شخصیت اصلی کلاغ که با تصویرگری علی خدایی در سال 1381 از سوی کانون پرورش فکری برای گروه سنی «ب و ج» منتشر شده است. حضور کلاغ در 4 فصل با نگاهی شاعرانه و عاطفی بیان شده است. این اثر به زبانهای مالزیایی و بوسنیایی نیز به چاپ رسیده و از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لوح تقدیر دریافت کرده است.[۲۴]
«بزرگراه»
کتاب «بزرگراه» سروده افسانه شعباننژاد در سال 1386 برای نخستین بار از سوی نشر توکا برای گروه سنی «د» منتشر شد. شاعر در این کتاب با زبانی شاعرانه به سادگی و زیبایی، بیمهری، خشونت، سختی و سنگدلی تکنولوژی را به تصویر کشیده است و اسارت انسان را در قفس زندگی ماشینی به خوبی بیان میکند. متن کتاب «بزرگراه» دو زبانه است. اشعار همزمان به زبان فارسی و انگلیسی ترجمه شده و در مقابل هر قطعه ترجمهاش هم آمده است. کتاب « بزرگراه » را انتشارات Melrose Books انگلستان نیز منتشر کرده است. این کتاب برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برگزیده شورای کتاب کودک به عنوان یکی از کتابهای ویژه در سال 1387و برگزیده انجمن ناشران بوده است.[۲۵]
«پرنده گفت شاعرم»
«پرنده گفت شاعرم» منظومهای است از افسانه شعباننژاد درباره زندگی، که شاعر با طراحی ذهنی، گفتوگو بین دو شخصیت اصلی یعنی پرنده و درخت؛ احساس و اندیشه خود را نسبت به عناصری که زندگی میسازند، بیان میکند. این کتاب که با تصویرگری پرستو احدی در سال 1386 از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گروه سنی «د و ه» منتشر شده استعاره ای بلند و فراگیر است از زندگی، مراحل و ابعاد گوناگون آن که به شکل منظومه ای کوتاه و موجز در قالب نو و نیمایی سروده شده است. طرح نیازهای مادی و معنوی موجودات به یکدیگر، نقش دلبستگی و عواطف طبیعی در پیوند انسان با طبیعت از نکات بارز شعرهاست. به ویژه طنزی که در بیشتر قسمتهای آن وجود دارد. این کتاب برگزیده کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزیده شورای کتاب کودک به عنوان یکی از کتابهای ویژه در سال 1388 بوده است.[۲۶]
مجموعه «رفتم به باغ»
مجموعه 9 جلدی «رفتم به باغ» سروده افسانه شعباننژاد از آثار جدید این شاعر است که در سال 1397 از سوی انتشارات لوپهتو برای خردسالان منتشر شده است. در هر جلد شاعر به موضوع خاصی پرداخته است. مثلا در «رفتم به باغ انار» از ماری سخن به میان آمده که گرسنه است و به دنبال خوردن گنجشکهاست اما کلاغ مانع از این کار میشود. در «رفتم به باغ انجیر» از جیرجیرکی صحبت میشود که قرار است طعمه مارمولک شود اما با کمک باد از مهلکه نجات مییابد. قصّه شاعر در «رفتم به باغ انگور» درباره قورباغهای است که زنبوری را میخورد و زبانش میسوزد. در «رفتم به باغ پسته» داستان موش کوری بیان میشود که گرسنه است و به دنبال غذا میگردد. شعباننژاد در «رفتم به باغ پرتقال» داستان شغالی را بیان میکند که به دنبال شکار مرغ و خروسهاست. در «رفتم به باغ زردآلو» درباره زاغی صحبت میشود که زردآلوهای رسیده را چیده و در سبدی میریزد. داستان عروسی خاله عنکبوت در باغ و باد و طوفانی که رخ میدهد موضوعی است که شعباننژاد در «رفتم به باغ شاتوت» به آن پرداخته است. در «رفتم به باغ گردو» داستان جغدی بیان میشود که به دنبال شکار موش است. اما موش به خانه عمویش رفته است. شعباننژاد در «رفتم به باغ نارگیل» از یک فیل سخن میگوید که میخواهد برای خودش جشن تولّد بگیرد اما ماجراهایی پیش میآید.[۲۷]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «دربارهٔ افسانه شعباننژاد».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «بیوگرافی افسانه شعباننژاد».
- ↑ «بیوگرافی مشاهیر علمی و فرهنگی».
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ ۴٫۸ «عادتهای نویسندگی افسانه شعباننژاد».
- ↑ «گفتوگو با افسانه شعباننژاد».
- ↑ «خاطرات افسانه شعباننژاد».
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ «افسانه شعباننژاد «یک شعر بی طاقت» را برای نوجوانان خواند».
- ↑ «شعر باید نسبت به مسائل روز دغدغه داشته باشد».
- ↑ «هفتمین نشست ادبی دو پنجره با نقد کتاب یک شعر بیطاقت».
- ↑ «مردم فراموش کردهاند کودکان لالایی میخواهند».
- ↑ «نقد ویژه: از نگاه مخاطب (مروری بر چهار اثر از افسانه شعبان نژاد)».
- ↑ «نشست معرفی و بررسی آثار افسانه شعباننژاد برگزار شد».
- ↑ «نقدی بر کتاب یک شعر بی طاقت».
- ↑ «تحلیل موضوعات اجتماعی در شعر افسانه شعبان نژاد و جعفر ابراهیمی».
- ↑ «در شهر اتفاقهای شاعرانه نمیافتد».
- ↑ «بررسی طنز و شگردهای آن در آثار افسانه شعبان نژاد».
- ↑ «بررسی زبان و جنسیت در ادبیات کودک».
- ↑ «سبک شناسي کاربرد تصاوير تشبيهي در شعر کودک و نوجوان».
- ↑ «ارنگ ارنگ بگو چه رنگ».
- ↑ «کتاب ماست شیرین (قصه ای که دوستش دارم)».
- ↑ «کتاب شیشهٔ آواز».
- ↑ «کتاب زنبور و سیب قرمز».
- ↑ «کتاب بادبادک و کلاغه».
- ↑ «کتب «کلاغه به خونش نرسید»».
- ↑ «کتاب بزرگراه».
- ↑ «کتاب «پرنده گفت شاعرم»».
- ↑ «اشعار جدید افسانه شعباننژاد به دست خردسالان رسید».