اسم تو مصطفاست
اسم تو مصطفاست | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | راضیه تجار |
ناشر | روایت فتح |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۷ |
آخرین چاپ | ۱۴۰۳ |
تعداد چاپ | پنجاهوهفتم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۳۰۰۸۷۳ |
تعداد صفحات | ۲۷۲ |
موضوع | زندگینامه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگینامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده از زبان همسرش، سمیه ابراهیمپور است که به قلم راضیه تجار نوشته شده، و روایتی داستانی از زندگی این شهید مدافع حرم است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است. این اثر تا سال ۱۴۰۳ به چاپ پنجاهوهفتم رسیده و همچنین در مرداد ماه سال ۱۴۰۲ مورد تقریظ مقام معظم رهبری قرار گرفته است.
این کتاب، زندگی شهید صدرزاده را همچون فرشی رنگارنگ به تصویر میکشد که با هر گره، داستانی منحصر به فرد را روایت میکند. داستان با پرداختن به دوران کودکی و نوجوانی او آغاز میشود و به ویژگیهای اخلاقی، اعتقادی و اجتماعیش اشاره میکند. سپس به زندگی خانوادگی، عشق عمیقش به همسر و فرزند و تأثیر این روابط بر شخصیت او میپردازد. ایمان او به اهلبیت (ع) و تلاشهایش برای حفظ ارزشهای اسلامی و انقلابی، روح حاکم بر کتاب را تشکیل میدهند. بخش مهمی از داستان به تصمیم مصطفی برای دفاع از حرم اهلبیت (ع) و حضور او در جبهههای مقاومت در سوریه اختصاص دارد. این قسمتها با روایتهای تأثیرگذار از شجاعت، اخلاص و فرماندهی او همراه است. راضیه تجار نویسندهای است که در داستانهایش با نثری شاعرانه و احساسی به نقش زنان در مسائل مربوط به جبهه و جنگ میپردازد، در آخر این کتاب با شرح شهادت مصطفی صدرزاده به پایانی عاطفی و الهامبخش میرسد که خواننده را به تأمل درباره ایثار و معنای حقیقی زندگی و مرگ وا میدارد.
خلاصه اثر

داستان از آشنایی مصطفی و سمیه در تهران آغاز میشود و مراحل مختلف زندگی آنها را به تصویر میکشد. از زمانی که مصطفی، زاده شمال و سمیه، زاده جنوب، در تهران با یکدیگر آشنا شدند و پیمان عشق بستند، تا لحظهای که روح مصطفی آنچنان بزرگ شد که دیگر در کالبد خاکیاش نگنجید و به معراج پر کشید. صدرزاده جوانی ورزشکار و با ایمان است و ارادت خاصی به شهدا، به ویژه شهدای گمنام دارد و در کنار فعالیتهای فرهنگی و تربیتی برای نوجوانان، به دنبال کسب روزی حلال است. کتاب به فعالیتهای او در بسیج، حضورش در جریان فتنه سال ۱۳۸۸ و تأثیرات این اتفاقات بر روحیه و مسیر زندگی او میپردازد. این کتاب بهطور دقیق و واقعگرایانه زندگی این شهید را از تلاشهای روزمره و زندگی مشترکش با چالشها و تصمیمگیریهای مهم او تا سفرش به سوریه به تصویر میکشد. شرایط اعزام به سوریه برای او فراهم نبود، بنابراین او با برادران افغان همراه شد و به سوریه رفت و در آن جا با نام مستعار «سیدابراهیم» فرمانده گردان عمار و در نهایت لشگر فاطمیون شد. کتاب به خوبی تعارض بین عشق به خانواده و احساس وظیفه دینی را نشان میدهد. او با وجود علاقه به خانواده، برای دفاع از حرم اهل بیت احساس تکلیف میکند. پایان داستان، به شهادت مصطفی در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۴ در حلب سوریه پرداخته میشود. این کتاب نه تنها پایان یک شهید را روایت میکند، بلکه نشان میدهد یک انسان میتواند در زندگی روزمره خود نیز «شهید» باشد و با ایمان، اخلاق و فداکاری زندگی کند. داستان با روایتی صمیمی و عاطفی، تصویری واقعی از زندگی یک شهید مدافع حرم ارائه میدهد و خواننده را با ابعاد مختلف زندگی، عشق، ایمان و فداکاری آشنا میکند. این اثر نگاهی عمیق به زندگی یک انسان مؤمن و ایثارگر ارائه میدهد و الگویی از مقاومت، عشق و خدمت به ارزشهای الهی و انسانی را به تصویر میکشد.[۱]
درباره نویسنده

راضیه تجار، نویسنده و محقق، متولد ۵ آذر ۱۳۲۶ در تهران است. او یکی از نویسندگان برجسته در حوزه ادبیات داستانی و دفاع مقدس به شمار میرود که توانسته است تا سال ۱۴۰۰ چهل و هشت عنوان کتاب را به چاپ برساند. تجار دارای مدرک کارشناسی روانشناسی و مدرک درجه یک هنری، معادل دکترا در رشته ادبیات داستانی است. او اولین داستانش را درباره شهدا در سال ۱۳۶۴ نوشته است. همچنین مسئولیتهای ادبی و هنری متعددی را بر عهده داشته، که از جمله آنها میتوان به همکاری با روزنامه جامجم، مجله زن روز، مجله سروش، تدریس در خانه داستان فرهنگسرای انقلاب و سردبیری ادبیات داستانی اشاره کرد.[۲]
از جمله مسئولیتهای او در حوزه ادبیات و هنر، عبارتند از:
- عضویت در شورای بررسی داستان و کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، ارشاد، بنیاد شهید و بنیاد جانبازان
- برگزاری جلسات نقد و بررسی داستان به مدت ۱۶ سال در حوزه هنری
- سردبیری بخش ادبیات داستانی و دبیری انجمن قلم ایران از زمان تأسیس[۳]
شهید مصطفی صدرزاده

مصطفی صدرزاده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد. در سن ۱۱ سالگی، به همراه خانواده به استان مازندران مهاجرت کرد و پس از دو سال، در شهرستان شهریار استان تهران ساکن شد. او از فعالان مسجد، پایگاه بسیج بود و بهعنوان مربی حلقههای صالحین و مدرس در اردوهای عقیدتی و فرهنگی فعالیت داشت. او در سال ۱۳۸۶ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدعلی شد. با آغاز بحران سوریه و حملات گروههای تکفیری، با تغییر هویت خود و ثبتنام با نامی افغانستانی، به لشکر فاطمیون برای دفاع از حرمین اهلبیت (ع) پیوست. صدرزاه معروف به «سیدابراهیم» به دلیل شجاعت و درایت بالای خود، بهسرعت در میان رزمندگان شناخته شد و به فرماندهی یکی از گردانهای لشکر فاطمیون رسید. روز قبل از شهادتش به دوستانش گفته بود که با یک گلوله شهید میشود و عاقبت در روز تاسوعای حسینی سال ۱۳۹۴ در عملیات محرم در حومه منطقه حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهر او پس از انتقال به ایران، در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.[۴]
مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهای خود به اهمیت شناخت شهید سید مصطفی صدرزاده و تأثیر او بر جوانان و جامعه اشاره کردهاند و ایشان را نماد جوانان مؤمن و انقلابی میدانند که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) و در برابر ظلم ایستادگی کردند. به گفته رهبر انقلاب، «گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیت منور و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.»[۵]
نظر نویسنده درباره اثر

قلبم باید بپذیرد
کتاب «اسم من ست»، اولین اثر من درباره شهدای مدافع حرم است. نوشتن درباره شهدا و با محوریت شهدا را دوست دارم. خودم به انتشارات روایت فتح رفتم و گفتم میخواهم درباره یکی از شهدا بنویسم که قرعه به نام ایشان افتاد. آن ایام شهید صدرزاده تازه به شهادت رسیده بودند که نگارش کتاب ایشان را به من پیشنهاد کردند. من گفتم باید قبل از هر چیزی عکس این شهید را ببینم و اگر ارتباط درونی با این شهید برایم ایجاد شد، آن زمان در مورد نوشتن کار تصمیم میگیرم.[۶] از آن جا که برای نوشتن یک کتاب، باید اول قلبم ندا دهد تا کاری را قبول کنم. دو سال برای نگارش این کتاب زمان گذاشتم. زندگی عاشقانه و در عین حال فکر کردن به آرمانها و اهداف یکی از جذابیتهای این کتاب محسوب میشود. [۷]
یک زندگینامه داستانی
این اثر، یک زندگینامه داستانی است. زندگینامه، یعنی این که ما خطوط اصلی را تحریف نمیکنیم یا تغییر نمیدهیم و اصل ماجراها و اتفاقات سر جای خودشان هستند، اما در جریان کتاب از عنصر خیال و نثر، توصیف، تلمیح، آرایههای نثری، داستانی و فضاسازی استفاده میشود. [۸]
انگیزهای برای فکر کردن به اهداف
در حالیکه زوج جوان یکدیگر را دوست دارند و میخواهند با هم زندگی کنند، انگیزهای برای فکر کردن به اهداف، آرمانها و مسئولیتهای اجتماعی خود دارند و همین چالشها باعث جذابیت داستان میشود. خواننده حین مطالعه داستان به فکر فرو میرود. مخاطب این کتاب در پایان داستان و در زمانی که کتاب را زمین میگذارد تازه با چرایی مواجه میشود که او را به فکر میاندازد.[۹]

فرایند نگارش کتاب
مطابق فرایند جمعآوری اطلاعات و مصاحبه با همسر شهید شروع شد. در آن شرایط خب چندان حال ایشان خوش نبود. خانم مردی از طرف روایت فتح میرفتند و مصاحبه میگرفتند و با توجه به شرایطی که همسر ایشان داشتند این روند دریافت اطلاعات مرتباً به تأخیر میافتاد. بعد از آن موقعی که نوشتن کتاب را آغاز کردم، دیدم خب خیلی این اطلاعات گسسته است و پیوند درست و منسجمی ندارد. چون من میخواستم زندگینامه داستانی بنویسم نه فقط یک روایت صرف. من میخواستم یک پیوند ارگانیک بین این اطلاعات ایجاد کنم؛ لذا روایتم را از یک مقطعی شروع کردم که شهید صدرزاده به شهادت رسیدند و چون از انتها شروع کردم در نتیجه آمدم زاویه دید نمایشی را انتخاب کردم. به این صورت که گویی همسر شهید در صحنه حضور دارند و راوی از زبان همسر با شهید وارد صحبت میشود. میخواستم این کتاب جوری باشد که هم نزدیکان احساس کنند این شخصیت در کتاب هست و هم آن حس و حال زنده بودن را برایشان القا کند و هم این که خواننده بتواند ارتباط برقرار کند.[۱۰]
نقد و بررسی اثر

کتاب «اسم تو مصطفاست» روایتی زنانه از شهادت و جهاد است که جنبههای کمتر دیده شده زندگی شهدا را نمایان میکند. بخشهای ناگفته یا کمتر گفتهشدهای از زندگی شهید مصطفی صدرزاده که مانند دیگر کتابهای مشابه در حوزه فرهنگ جهاد، به جنبههای پنهان و پشتصحنهای جهاد میپردازد. نیمههای پنهانی که چون حضور و نسبت مستقیمی با خط مقدم نبرد ندارند و در آنها کمتر خبری از گلوله، توپ و تانک است معمولاً هم کمتر در معرض توجه قرار میگیرند اما بستر شکلگیری و تحقق حماسههای میدان نبرد هستند. برخلاف برخی آثار ادبیات مقاومت که به جهاد دهه شصت میپردازند، این کتاب کاملاً امروزی است و به زندگی شخصیتی میپردازد که در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امروز جامعه زیسته است. کتاب با ارائه تصویر یک جوان مؤمن انقلابی که در بطن حوادث روزمره قرار دارد، نشان میدهد که امکان زندگی مؤمنانه در عصر جدید چگونه میتواند باشد. این روایت نه تنها از مرگ، بلکه از زندگی و حیاتی صحبت میکند که شهادت نگین درخشان آن است و الگویی برای جوانان ایرانی ارائه میدهد. [۱۱]
درباره راوی

سمیه ابراهیمپور متولد رشت و بزرگ شده شهرستان سیاهکل است. از سن هفت سالگی در تهران زندگی کرده و از سال ۱۳۷۶ به خاطر شرایط شغلی پدرش، ساکن شهریار میشود. از همان زمانی که در شهریار و کُهَنز ساکن شدند در پایگاه بسیج فعالیتهای فرهنگی را آغاز میکند. وی تحصیلات حوزوی دارد. او در سال ۱۳۸۶ با شهید مصطفی صدرزاده ازدواج میکند. ابراهیمپور خود از فعالان جهادی شهرستان بوده و در «طرح امین» شهرستانشان نیز فعالیت میکرده. [۱۲]
پویشهای مطالعاتی
کتاب «اسم تو مصطفاست» بهعنوان یکی از آثار حوزه ادبیات مقاومت و جهاد، نه تنها توجه گستردهای از مخاطبان را جلب کرده بلکه مسابقات کتابخوانی نیز بر اساس آن برگزار شده است. چند نمونه از مسابقات کتابخوانی که بر اساس این اثر برگزار شده عبارتاند از:
- دومین سری از مسابقه کتابخوانی چرخش دانایی براساس کتاب «اسم تو مصطفاست» و با هدف ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی از سوی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری شاهین شهر در دی ماه ۱۴۰۲ برگزار شد.[۱۳]
- مرکز کتاب طلائیه در اراک مسابقهای با محوریت کتاب «اسم تو مصطفاست» در بهمن ۱۳۹۷ برگزار کرد.[۱۴]
تقریظ رهبر بر کتاب
” | بسمه تعالی
صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همه عشقها و همه محبوبها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهلبیت علیهمالسلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.[۱۵] |
“ |

نشستهای برگزار شده درباره اثر

- مراسم رونمایی از کتاب «اسم تو مصطفاست» در کتابخانه امیرکبیر شهرستان کرج در آبان ۱۴۰۲؛ این مراسم به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با موضوع پرداختن به زندگینامه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده، به همراه تجلیل از راضیه تجار نویسنده اثر و با حضور مدیرکل کتابخانههای عمومی استان البرز، جواد کامور بخشایش منتقد و جمعی از نویسندگان و اهالی فرهنگ برگزار گردید.[۱۶]

- مراسم گرامیداشت یاد فرمانده گردان عمار شهید مصطفی صدرزاده به همراه جمعخوانی کتاب «اسم تو مصطفاست» در بستر فضای مجازی در مرداد ۱۴۰۰؛ این نشست به یاد شهید مصطفی صدرزاده و با حضور خانواده او و نویسنده اثر برگزار شد. در این مراسم، خاطرات همسر شهید و نظرات پدرش درباره زندگی او مطرح گردید.[۱۷]
- نشست نقد و بررسی کتاب «اسم تو مصطفاست» در کتابخانه عمومی شهید باهنر شمیرانات در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹؛ در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، این نشست با حضور راضیه تجار و جواد کامور بخشایش برگزار گردید.[۱۸]
- آیین خوانش و امضای کتاب «اسم تو مصطفاست» در کتابخانه عمومی سهروردی زنجان در مهر ۱۴۰۲؛ این برنامه به منظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، با حضور راضیه تجار، نویسنده و سمیه ابراهیمپور، همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده برگزار شد.[۱۹]
- جلسه نقد و بررسی کتاب «اسم تو مصطفاست» در سالن اجتماعات ستاد مرکزی سازمان تأمیناجتماعی در آذر ۱۴۰۲؛ این نشست همزمان با هفته کتاب و هفته بسیج، از سوی ادارهکل امور فرهنگی و اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی، با حضور راضیه تجار نویسنده این اثر و جمعی از کارکنان این سازمان برگزار شد که در آن، نویسنده به نحوه و فرآیند نوشتن کتاب «اسم تو مصطفاست» پرداخت و از علاقهمندی خود به زندگینامه شهدا سخن گفت.[۲۰]
- مراسم رونمایی از کتاب «اسم تو مصطفاست» در دبیرستان علوم و معارف اسلامی کوثر در ۲۶ تیر ۱۳۹۷؛ در این مراسم راضیه تجار به همراه مسئولان انتشارات روایت فتح حضور داشتند.[۲۱]
- در دفتر پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا»، در ۲ شهریور ۱۴۰۲؛ این نشست با حضور زهره شریعتی نویسنده کتاب دوران دفاع مقدس و معصومه سادات قوامینی کارشناس فرهنگی اداره کل کتابخانههای استان قم برگزار شد.[۲۲]
- محفل نور و انگور با موضوع طرحی از یک زندگی با نگاهی به کتاب «اسم تو مصطفاست» در خرمآباد در ۴ دی ۱۴۰۲؛ این محفل به همت مجتمع فرهنگی آموزشی دلسا و قرارگاه فرهنگی اجتماعی صاحبالامر (عج) استان لرستان برگزار شد.[۲۳]
اظهارنظرها درباره اثر
جواد کامور بخشایش؛ نویسنده و منتقد ادبی
کتاب زندگی
« | این کتاب با دو ویژگی مهم یکی صراحت و زلالی زبان راوی و دیگری قلم شیوا و توانمند خانم تجار با تصویرسازیهای بسیار جذاب، اقبال مخاطبان را همراه داشته است. من کتاب اسم تو مصطفاست را کتاب زندگی مینامم از آن رو که هرکس با خواندن این کتاب میتواند با شخصیت شهید و زندگی شخصی او با زبانی ساده و روان آشنا شود.[۲۴] | » |
علی محمد مؤدب؛ نویسنده و شاعر
از موضع او به دنیا نگاه کن
« | قلم خانم تجار در این کتاب، روان و خوشخوان و لطیف است. کتاب از زاویه گفتوگو همسر شهید با او بر سر مزارش نوشته شده که موضعی تربیتی است. خواننده داستان زندگی شهید را از خلال این گفتوگو میشنود ولی در زیر این سطح؛ در جایگاه شهید قرار میگیرد. بهعنوان شنونده وقتی میتوانی زندگی این دو انسان را ببینی و بشنوی که یکی از آنها شهید شده، میتوانی خودت را جای او بگذاری و از موضع او به دنیا نگاه کنی.[۲۵] | » |
محمد صدرزاده؛ پدر شهید مصطفی صدرزاده
قلم روان و زیبا در نگارش
« | خانم تجار قلم زیبایی در گفتوگو با عروس من خانم سمیه ابراهیمپور که همسر شهید هستند داشته است، خدا را شکر اهلبیتی هستیم و فرزندم در راه اهلبیت جان خود را تقدیم کرد و شهید شد و قطعاً همین موضوع ماندنی است. | » |
سمیه ابراهیمپور؛ راوی اثر و همسر شهید صدرزاده
عمر زندگی ما پس از شهادت بیشتر میشود
« | سراسر کتاب واقعیاتی است که در قالب داستان روایت شده است. پس از چاپ کتاب برخی از خوانندگان وقتی مرا میبییند دوست دارند که از زندگی قبل از شهادت بگویم؛ اما به نظر من رفتهرفته عمر زندگی ما پس از شهادت بیشتر میشود. آنقدر این زندگی شیرین است که به نظرم باید آن را هم روایت کرد.[۸] | » |
برشی از متن
بار اول که رفتی سوریه، ۴۵ روز ماندی، اما همان یک دفعه که نبود. بار دوم از عراق با جمعی همراه شدی و رفتی. دلواپسیها و دلشورهها و دلتنگیهای خودم یک طرف، حال بد فاطمه یک طرف. خیلی بیقراری میکرد و این بیشتر نگرانم میکرد. سعی میکردم خودم را با پختن آش پشت پا و دعوت از در و همسایه و انداختن سفره حضرت رقیه (سلاماللّهعلیه) و دعای توسل مشغول کنم. هر وقت هم که تنهایی زیاد فشار میآورد، فاطمه را برمیداشتم و میرفتم منزل پدرم، چند روز آن جا میماندم و برمیگشتم و فاطمه را میبردم کلاس قرآن.[۲۶]
مامان، بابا کجاست؟
رفته با آدم بدا بجنگه.
من بابام رو میخوام، نمیخوام بجنگه!
بابات قهرمانه و قهرمانا تو خونه نمیمونن.
نمیخوام قهرمان باشه، میخوام مثل باباهای دیگه، مثل بابای سارا پیشم باشه![۲۷]
اینجا بر لبه سنگ سرد نشستهام و زیر چادر، تیکتیک میلرزم. آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمیبخشد. انگار با موذیگری میخواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیکتر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند. میدانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم. از خانهمان تا بهشت رضوان شهریار ده دقیقه راه است، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم: «آقا مصطفی!» نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشمهایی سرخ و موهایی آشفته. با همان پیراهنی که جایجایش لکههای خون بود و شلوار سبز لجنی ششجیبه. آمدی و گفتی: «جانم سمیه!» [۲۸]
تو زنده بودی و همین برای من بس بود. ساعتی حرف زدیم و بعد پدر و مادرت و فاطمه هم به ما پیوستند، البته باز ما دوتا باهم حرف میزدیم، با نگاه و باحسن ساعت شش صبح بود که از بیمارستان بیرون آمدم. به خانه مادرم رفتم. در رختخواب که افتادم از هوش رفتم. شاید چون مطمئن بودم زیر همان آسمانی هستی که من هم.[۲۹]
مشخصات کتابشناختی
کتاب «اسم تو مصطفاست» نوشته راضیه تجار، در ۲۷۲صفحه، در قطع رقعی و با جلد شومیز برای اولین بار توسط انتشارات روایت فتح و در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. چاپ پنجاهوهفتم این اثر در سال ۱۴۰۳ روانه بازار چاپ شد. نسخه الکترونیکی این کتاب در سایت فراکتاب قابل خرید و مطالعه است.
نوا، نما، نگاه
- کتاب صوتی اسم تو مصطفاست. ۲۸ مرداد ۱۴۰۲
- معرفی کتاب اسم تو مصطفاست. یک کتاب. ۱۴۰۱
- اسم تو مصطفاست. ویژه برنامههای دفاع مقدس ( شبکه افق). ۳ شهریور ۱۴۰۲
- گفتوگو با راضیه تجار نویسنده كتاب در برنامه ققنوس. رادیو فرهنگ. ۱۴۰۲
- تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب اسم تو مصطفاست. دفاع مقدس. ۱۴۰۲
- خوانش کتاب اسم تو مصطفاست. رسانه مجازی اشراق. ۱۴۰۲
- اسم تو مصطفاست قسمت اول. [برشی از کتاب اسم تو مصطفاست زندگی نامه مصطفی صدرزاده ]. سازمان فرهنگی هنری شهرداری. ۱۴۰۱
- حضور راضیه تجار نویسنده کتاب اسم تو مصطفاست در قسمت ششم برنامه سفیر حسین(ع) . شبکه ۵ سیما. تیر ماه ۱۴۰۳
- گفتوگو با خانم راضیه تجار نویسنده کتاب «اسم تو مصطفاست». دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنهای. ۱۴۰۲
پانوشت
- ↑ «خلاصه کتاب اسم تو مصطفاست». مجله فراکتاب. ۱ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «درباره راضیه تجار». ایران کتاب. بیتا. دریافت شده ۲۹ دی ۱۴۰۳
- ↑ «راضیه تجار». انجمن قلم ایران. ۲۱ آذر ۱۴۰۰
- ↑ «مصطفی صدرزاده در روز تاسوعا چگونه به شهادت رسید؟». ایسنا. ۵ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «مصطفی صدرزاده در کلام مقام معظم رهبری/انتظار فرج یعنی این!». خبرگزاری مهر . ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «گفتوگو با راضیه تجار». انتشارات شهید کاظمی. بیتا. دریافت شده ۲۲ دی ۱۴۰۲
- ↑ «زندگی عاشقانه و توجه به آرمانها از جذابیتهای «اسم تو مصطفاست»/ از نگارش راضی هستم». خبرگزاری میزان. ۵ دی ۱۳۹۵
- ↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ «روایت دسته گلی که شهید صدرزاده پس از شهادت برای همسرش خرید». خبرگزاری ایبنا. ۹ مهر ۱۴۰۲
- ↑ «زندگی عاشقانه و توجه به آرمانها از جذابیتهای «اسم تو مصطفاست»/ از نگارش راضی هستم». خبرگزاری میزان. ۵ دی ۱۳۹۵
- ↑ «گفتوگو با نویسنده کتاب «اسم تو مصطفاست»». خبرگزاری رسمی حوزه. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «اسم تو مصطفاست». پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی). ۲۹ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «تمام زندگیام مصطفی بود». دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنهای. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «اسم تو مصطفاست؛ محور مسابقه کتابخوانی چرخش دانایی». سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری شاهین شهر. ۲ آذر ۱۴۰۲
- ↑ ««اسم تو مصطفاست»؛ محور مسابقه کتابخوانی میشود». حلقه وصل. ۲۴ دی ۱۳۹۷
- ↑ «تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «اسم تو مصطفاست»». دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی خامنهای. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «مراسم رونمایی از کتاب «اسم تو مصطفاست» در کتابخانه عمومی امیرکبیر کرج برگزار شد». پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۲۹ آبان ۱۴۰۲
- ↑ «جمعخوانی کتاب «اسم تو مصطفاست»». خبرگزاری ایسنا . ۱۹ مرداد ۱۴۰۰
- ↑ «نشست نقد و بررسی کتاب «اسم تو مصطفاست»». انجمن قلم ایران. ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
- ↑ «آیین خوانش و جشن امضای کتاب «اسم تو مصطفاست» در زنجان برگزار شد». پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۱۵ مهر ۱۴۰۲
- ↑ «نقد و بررسی کتاب «اسم تو مصطفاست» در سازمان تأمیناجتماعی». سروش خبر. ۱۰ آذر ۱۴۰۲
- ↑ «برگزاری مراسم رونمایی از کتاب «اسم تو مصطفاست»». جوان آنلاین. ۲۶ تیر ۱۳۹۷
- ↑ «میزگرد نقد کتاب اسم تو مصطفاست». پایگاه خبری تحلیلی قم فردا. ۲ شهریور ۱۴۰۲
- ↑ ««اسم تو مصطفاست» به عنوان یک طرحواره برای زندگی باید مطالعه شود». ایبنا . ۴ دی ۱۴۰۲
- ↑ «کتاب اسم تو مصطفاست به چاپ بیستم رسید». خبرگزاری صدا و سیما. ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
- ↑ «نقد و بررسی کتاب «اسم تو مصطفاست» در سازمان تأمیناجتماعی». سروش خبر. ۱۰ آذر ۱۴۰۲
- ↑ «یک کتاب خوب/ «اسم تو مصطفی است»». آخرین خبر. ۱ شهریور ۱۴۰۲
- ↑ «خلاصه کتاب اسم تو مصطفاست». مجله فراکتاب. ۱ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «اسم تو مصطفاست». سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
- ↑ «اسم تو مصطفاست». فروشگاه اینترنتی کتاب قم. بیتا. دریافت شده در ۲۹ دی ۱۴۰۳