آنجا که نامی نیست
آنجا که نامی نیست | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | یوسفعلی میرشکاک |
ناشر | شهرستان ادب |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۷ |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۸۱۴۵۸۶۸ |
تعداد صفحات | ۱۲۰ |
موضوع | شعر و نثر ادبی |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
طراح جلد | مجید زارع |
نوع جلد | نرم |
دفتر شعر «آنجا که نامی نیست» سروده یوسفعلی میرشکاک اولین بار در سال ۱۳۹۷ توسط موسسه شهرستان ادب منتشر شدهاست. مدیر فرهنگی و طراح جلد این کتاب «مجید زارع» میباشد. این اثر به عنوان برگزیده هفدهمین دوره جایزه قلم زرین در بخش شعر بزرگسال شناخته شد.
مجموعه شعر «آنجا که نامی نیست» در قالب غزل سروده شدهاست. این غزلها غالباً عاشقانه و معدودی از آنها نیز در گونه شعر آیینی میباشند. این کتاب بعد از سالهایی منتشر شد که میرشکاک تن به چاپ کتابِ شعر نمیداد. در واقع این اثر خبر خوبی برای علاقهمندان جدی شعر و ادبیات معاصر کشورمان به حساب میآمد. «آنجا که نامی نیست» روایت عاشقی است که از سر نام و ننگ برخاسته است. عاشقی که وصلش، فنا شدن در معشوق است. یوسفعلی میرشکاک؛ شاعر، نویسنده، طنزپرداز است. او در دومین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش امام و انقلاب برگزیده شدهاست. وی در طول سی سال اخیر در زمینههای گوناگون ادبی فعال بودهاست. همکاری و همراهی او با سید مرتضی آوینی نیز در رزومه کاری او موجود میباشد.
خلاصه اثر
«آنجا که نامی نیست» پنجاهودو غزل و یک مقدمه دارد. مقدمه در واقع مقدمه نیست؛ مؤخرهای است بر یک عمر جهد و جهاد و معنیاش تنها برای کسانی آشکار میشود که میرشکاک را در تمام این سالها دنبال کرده باشند. این غزلها غالباً عاشقانه و معدودی شعر آیینی هستند. نکته مهم این مجموعه شعر این است که کتاب شامل عاشقانههای منتشرنشده این شاعر توانمند میباشد. ما از میرشکاک شعر عاشقانه کمتری شنیدهایم و آنچه از او در یاد داریم ذیل ادبیات عرفانی قرار میگیرد. به همین دلیل، چاپ این کتاب قدم بزرگی برای شناخت کامل شعر درویش ستیهنده است[۱].
نخستین غزل کتاب، غزلی در ستایش و توصیف دقایق عشق با ردیف عشق است. غزلی که استواریاش، زبان «اخوان» را و شکوهش، بلندای اشعار «اوستا» را به یاد میآورد. هیچیک از غزلهای کتاب نامی ندارند، چنانکه روی جلد هم نامی درج نشدهاست.[۲]در مقدمه آمده است:

«عقلی که در آستانه مرگ برانگیخته شود، به اسبی میماند که در چهل سالگی یورتمه یاد بگیرد. گاه به جنون میگویم: از مروت به دور است پس از عمری چهارنعل دواندن من در گرما و سرمای شهر و بیابان، به عقلم وانهی و چنان بگذری که گویی هیچگاهت سروکاری با من نبودهاست.
جنون میگوید: میخواهی بدانی از چه مهالکی تو را گذراندهام؟ اگر در جوانی به فریادت نمیرسیدم و از چنگال عقلت نمیرهاندم، عمرت در بندگی دنیا تباه میشد. خوش باش که در پایان راهی و مرگ بر درگاه است تا برای ابد تو را از بار سنگین پیری و درد سهمگین بودن وارهاند.»[۳]
درباره نویسنده

یوسفعلی میرشکاک (میرشکار)، متولد سال ۱۳۳۸ در روستایی از توابع شوش دانیال؛ شاعر، نویسنده، طنزپرداز، نقاش، منتقد و نظریهپرداز حوزه فرهنگ، هنر و سیاست است. میرشکاک را میتوان یکی از مؤثرترین پایهگذاران جریان ادبیات و شعر انقلاب اسلامی دانست؛ از کسانی که پشتوانههای نظریهپردازیشان، بنمایههای شعر ایشان را ساخته و در همین مسیر، نسل و جریانی را نیز پرورش دادهاست.
فعالیت او در زمینه سرایش شعر به پیش از انقلاب بازمیگردد اما حضور جدیش در این حوزه مثل بسیاری از شاعران دیگر همنسلش مربوط به پس از انقلاب است. میرشکاک همزمان با شعر و شاعری فعالیت مطبوعاتی خود را با مسئولیت در بخش شعر روزنامه «جمهوری اسلامی» آغاز نمود. او در همان سالها و سالهای آغازین دهه شصت، علاوه بر حضور در جبهه، بهعنوان یک شاعر و منتقد ادبی فعالیت چشمگیری داشت و آثار او یکی پس از دیگری منتشر میشد و مورد استقبال قرار میگرفت. گفتنیست همکاری و همراهی او با شهید سید مرتضی آوینی، نقطه عطفی در فعالیت هنری و فرهنگی وی محسوب میشود.

چهرههای متنوع حضور میرشکاک در نقد ادبی، یادداشت سیاسی، مقالات و مقولات فكری- فلسفی، طنز و... همه در یک منظومه واحد، حکایت از مرام و مسلک ویژهای دارند که میرشکاک بدان وسیله وظیفه راستین یک شیعه بیقرار را پی میگیرد. مرامی که در جنون خاص وی، قلندرسیرتی، درویشمسلکی و صراحت لهجه او نمایان است. صراحت و شجاعتی که باعث کدورت و دشمنی بسیاری از روشنفکران با وی گردیدهاست؛ اما به اعتقاد بسیاری، این فعالیتهای مختلف و متنوع میرشکاک، باعث به محاقرفتن شخصیت كمنظیر او بهعنوان یک شاعر بزرگ معاصر گردیدهاست.
میرشکاک در قالبهای گوناگون نو و کهن، غزل، مثنوی، چهارپاره و ترکیببند، رباعی و دوبیتی، نیمایی و سپید طبعآزمایی کردهاست. «غزلیات بیدل» دیوان بزرگترین شاعر سبک هندی «عبدالقادر بیدل دهلوی» برای اولینبار در ایران بههمت و تصحیح یوسفعلی میرشکاک، البته با نام مستعار «منصور منتظر» به چاپ رسید. «تصحیح و تحشیه مثنوی محیط اعظم بیدل دهلوی»، دیگر بیدلپژوهی میرشکاک است که در سال ۷۰ منتشر گردید.
آثار
- «قلندران خلیج»،
- «تصحیح و تحشیه مثنوی محیط اعظم بیدل دهلوی»
- «از چشم اژدها»
- «غزلیات بیدل»
- «ماه و كتان»،
- «از زبان یک یاغی»،
- «گزیده ادبیات معاصر»،
- «نشانهای آن بینشان»،
- «ستیز با خویشتن و جهان»،
- «در سایه سیمرغ» (نگاهی تاویلی به شاهنامه فردوسی)،
- «غفلت و رسانههای فراگیر» (مجموعه مقالات)،
- «اجمال و تفصیل»،
- «توسعه و اباحه»،
- «دیپلماتنامه»،
- «پوریای ولی» (فیلمنامه؛ به سفارش مسعود جعفری جوزانی)،
- «نامهای به رئیس جمهور آینده» (مکاتباتی با عطا مهاجرانی)،
- «زخم بیبهبود»،
- «فرامرزنامه»،
- «جای دندان پلنگ»،
- «گفتوگویی با زن مصلوب» (گزیده اشعار)،
- «نیستانگاری و شعر معاصر»
- و دهها مقاله در مطرحترین نشریات کشور از دیگر آثار یوسفعلی میرشکاک است.

برخی از اشعار استاد میرشکاک توسط اهالی موسیقی کشورمان به آواز خوانده شدهاست. از جمله :
- غزل «خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد» با نام «اسم اعظم» در آلبوم غریبانه۲ با صدای غلامعلی کویتیپور و آهنگسازی مجید رضازاده،
- غزل «زلف رها در بادت آخر داد بر بادم» با صدای مرحوم ناصر عبداللهی در آلبوم «بوی شرجی» ،
- تصنیف جنون با آهنگسازی سید علی مصطفوی و آواز پوریا اخواص
- سرود زیبای «رقص مرگ» در سوگ شهید آوینی با آهنگسازی هادی آزرم و خوانندگی سید محمد عبدالحسینی
- آلبوم «داغ سودای محمد» اختصاص به شعر و دکلمه یوسفعلی میرشکاک دارد با آهنگسازی گروه شاهو.
نظر نویسنده درباره اثر
«آنجا که نامی نیست» ماجرای عشق میرشکاک به زهرای مرضیه(س) و دستاویزی برای نجات
متعلق اصلی این عشق حضرت زهرای مرضیه(س) هستند که قوم ایرانی در اسطورههای خویش در تجلی اسطورههای زن اشارهای به این امر داشتهاست. لذا ادب جمعی ایرانی همواره با عشق نسبت حضرت زهرا(س) آمیخته است. امروزه نیز عامل نجات قوم ایرانی که باعث میشود از انقیاد وضع نیست انگارانه مدرن رها شده و مجددا مسیر اصلی خود را بیابد، عشق به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) است[۴].

درباره طراح جلد
مجید زارع یکی از فعالان عرصه طراحی کتاب است. او از سال ۱۳۷۸ در مجموعهای به نام «گروه فرهنگی شهید» کار طراحی را شروع کرد. پس از چهار سال فعالیت «گروه فرهنگی هنری سافیا» -به معنای بادی که گردوغبار را از میان برمیدارد- را با جمعی از دوستانش تشکیل داد که فعالیت این مجموعه تا به امروز ادامه دارد. در این مجموعه کار طراحی کتاب را انجام میدهند. اولین او دو مجموعه نمایشگاه «لایههای پنهان» بود بعد از آن زمانی که آقای زائری در همشهری بودند یک ویژه نامه را آماده کرد و پس از آن یک مجموعه ۵ جلدی برای سازمان ملی جوانان تولید نمود.

افتخارات:
- نامزد بهترین طراحی كتاب در سراسر جهان در مسابقات آلمان با کتاب «دخیل عشق» در سال ۱۳۹۳؛
- اثر برگزیده جایزه انجمن گرافیک با کتاب «سرباز سالهای ابری» در سال ۱۳۹۰.[۵]
جوایز و افتخارات

- برگزیده هفدهمین دوره جایزه «قلم زرین» در بخش شعر بزرگسال در سال ۱۳۹۸ [۶]
نشستهای برگزار شده درباره اثر

- رونمایی از کتاب «آنجا که نامی نیست» در تهران در ۱۳۹۷. این کتاب در روز سه شنبه، ۱۶ بهمن با حضور جمعی از نویسندگان و شاعران از جمله مرتضی امیریاسفندقه، سیدعلی موسوی گرمارودی محمدمهدی سیار و محمد علی بهمنی در فرهنگسرای اندیشه رونمایی شد[۷].
اظهارنظرها درباره اثر
حمید نورشمسی؛ روزنامه نگار، مدیر نشر کتاب تداعی
انعکاس چهره سحرآمیز کتاب در جلد آن

« | اولین چیزی که به چشم میآید، جلد اثر و گرافیک بسیار خوب آن است. این طراحی علاوه بر اینکه با نام کتاب تناسب دارد، چهره اسرارآمیزی به آن میبخشد و مخاطب را وا میدارد که لااقل سرکی بکشد و زود دریابد که میرشکاک اینبار چه در چنته دارد. | » |
اشعاری در فضای نئوکلاسیک و سبک هندی
« | اشعار، غالباً در فضای نئوکلاسیک و با رنگ و لعاب و پیچیدگیهای سبک هندی سروده شدهاست. بسیاری از ابیات در نگاه اول قابل فهم نیستند و همین مسئله اجازه نمیدهد که مخاطب عام زیاد به شعر میرشکاک نزدیک شود. تلقی شاعر از عشق، با تجربه و زیست اکثریت جامعه تفاوت دارد؛ چرا که میرشکاک در این اشعار آینه خود بودهاست نه زبان جامعه.
بیشتر شاعران در تلاشاند تا مزه دهان مخاطبان را دریابند و باب طبع آنها بسرایند. این اتفاق که به صورت ناخودآگاه و با هجمه رسانه صورت میگیرد، شاعر را از گفتوگو با نفس خویش بازمیدارد و او را به ماشین شعرسازی بدل میکند. تک و توک شاعرانی هم هستند که به باطن خود راه پیدا کردهاند و از آن رو که خود عالم اکبرند، لاجرم باطن قومِ خود را نیز نمایندهاند. شاعر تعلق خاصی به سبک هندی خصوصاً به اشعار عبدالقادر بیدل دارد و همین دلبستگی او را واداشته تا از ادبیات بیدل وام بگیرد. علاوه بر پیچیدگی معنا و صورت، شاعر به طور خاص از کلماتی نظیر رنگ و آیینه استفاده کرده است. |
» |

شاعر به دامان عشق پناه میبرد
« | میرشکاک در این کتاب، اندیشهورزی است که از آفتاب عقل به سایهسار عشق میگریزد. سالها پیشه او اندیشه بوده و از آشکار کردن تیغ نقد نهراسیدهاست. او در لابهلای این اشعار خود را پنهان میکند و سر بر دامان زنی میگذارد، ولی باز در جای جای کتاب به موضع پیشین خود، یعنی عقل جنونطلب بازمیگردد.
او آگاهانه بر فرم سوار میشود و به سان برخی از اشعار کتابِ گفتوگویی با زن مصلوب، فرم را به هم نمیریزد. دانسته و شمرده شمرده به دامان عشق پناه میبرد و در عین حال نیمنگاهی به خود دارد. او عمیقاً تحت تأثیر احمد فردید و حکمت اُنسی است و از شاگردان مهم او به شمار میآید. او همچنین با دریافت شخصیای که از اساطیر دارد، خود و جهان را از این دو منظر تفسیر کرده و بالتبع در این کتاب نیز، گاه به آنسو کشیده شدهاست. در میان اشعار او ابیات تنخواهانه زیادی یافت میشود که با آراستگی و کنایه، بر زیباییشان افزوده شده. شاعر نتوانسته تاب بیاورد و دست و دل لرزان خود را بر خلایق آشکار نکند. آنجا که عاطفه بر او چیره گشته، حتی در خیال به آغوش معشوق گریخته و بیم تماشاگران را نداشتهاست. |
» |
کمال شاعر در انتهای کتاب
« | نام کتاب گویای این است که شاعر لااقل گاهی عشق را منهای صورت میبیند. او در انتهای کتاب به کمال رسیده و صورتهای متکثر معشوق را به گوشهای نهاده و به اصلِ زن میرسد. او خود را ذیل حدیث شریف نبوی قرار میدهد که:
از دنیای شما، زن و عطر و نماز را واگذاشتهاند که دوست بدارم. به کژاندیشان کاری ندارم، ولی غافلان نیز این حدیث مبارک را صحیح ترجمه نکرده و بیسبب خواستهاند شبههزدایی کنند. آنان واژه النساء را همسر ترجمه کرده و احادیث دیگری را نیز با این ترجمه از رنگ و بو انداختهاند. در حالی که معجزه پیامبر که عشق به مطلقِ زن است را نفهمیده یا آن را معادل هوس دانستهاند. باری اینکه میرشکاک، خصوصاً در اشعار پایانی دفتر، به معشوقی بیچهره میرسد. همو که بنا به منطق شاعر، معشوق ازل و ابد است و تجلیاش در ادوار و اوصاف مختلف، اصلِ زن. |
» |
برشی از متن
گفتی از اتفاقی که تازهست، از کهنداستان جهان؛ عشق | اتفاقی که همواره بودهاست، باستانیترین داستان؛ عشق | |
جز همین داستان هرچه خواندم، رنگ نیرنگ و بیهودگی داشت | رنگها را گرفت و به من داد، رنج بیرنگی جاودان؛ عشق | |
من زمین تهیدست بودم، از گرانباری و تیرگی مست | روشنم کرد و پرواز آموخت، برد آن سوتر از آسمان؛ عشق | |
پهن دشت شگرف بهشت است؛ وسعت تنگنایی که دارد | لامکان است جایی که دارد، درنگنجد به شرح و بیان؛ عشق | |
در همه نیستی سوی عشق است، سربهسر هستیام نیستی باد | بیکران هستی از نیستی زاد، پس چه ترسم من از بیکران عشق | |
عاشقیگربدانی چهچیزیست، هردو گیتی به چشمت پشیزیست | هر دمت چون خدا رستخیزیست، میشناسی خدا را؟ همان عشق | |
عاشقی کیمیای وجود است، جسم و جان عشق را در سجود است | عشق بنیان بود و نبود است، کفر و دین، آشکار و نهان؛ عشق | |
عشق کردهست این نغمه را ساز، دیده پایان ره را در آغاز | درکشیدهست و در میکشد باز، از می خویش رطل گران عشق | |
سِرّ هستی تویی گر نباشی، پا توان بود اگر سر نباشی | فقر باشی توانگر نباشی، تا کند فارغت زین و آن؛ عشق | |
تا مرا بر زمین مرده دیدی، از فراسوی هستی رسیدی | روح در قالب من دمیدی، آه ای مادر مهربان؛ عشق |
□□□
دو خورشیدیم هر یک در شبی تاریک زندانی | طلوعی توأمان را آرزومندانِ پنهانی | |
حضوری گرم در سرمای شرم و تلخ ناممکن | غیابی سرد با درد دریغ و داغ حیرانی | |
تنی پا تا به سر خواهش، دلی فرجامِ فرسایش | سری افتاده پیشِ تیغِ تقدیر مسلمانی... |
مشخصات کتابشناختی
«آنجا که نامی نیست» سروده یوسفعلی میرشکاک در ۱۲۰ صفحه، در قطع رقعی با جلد نرم ، برای اولین بار در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات شهرستان ادب چاپ شدهاست.
نوا، نما و نگاه
- کتاب صوتی آنجا که نامی نیست. سماوا. بیتا. دریافت شده ۱۹ دی ۱۴۰۳
پانوشت
- ↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «آئینهای پیش روی میرشکاک شاعر». مهر. ۵ تیر ۱۳۹۸
- ↑ «شوریدهحالیِ «میرشکاک» ارث کیست؟». مشرق. ۱ بهمن ۱۳۹۷
- ↑ «گزارش روزنامه صبح نو از تازهترین کتاب یوسفعلی میرشکاک». شهرستان ادب. ۲ اسفند ۱۳۹۷
- ↑ ««آنجا که نامی نیست» ماجرای عشق میرشکاک به زهرای مرضیه(س) و دستاویزی برای نجات». تسنیم. ۰۱ تير ۱۳۹۸
- ↑ «نظر آیتالله تهرانی درباره طراحی جلد کتابش». تسنیم. ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
- ↑ «معرفی برگزیدگان و شایستگان تقدیر جایزه «قلم زرین»». ایسنا. ۱۳ تیر ۱۳۹۸
- ↑ ««آنجا که نامی نیست» رونمایی می شود». خبرگزاری شبستان. ۱۵ بهمن ۱۳۹۷