کتاب «دختران آفتاب»، با استفاده از سبک داستانمقاله، در قالب روایت یک اردوی دهروزه دانشجویی دخترانه، به بررسی مسائل مرتبط با زن، خانواده و جامعه میپردازد. این اثر به قلم سه نویسنده، امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند نوشته شده است. این کتاب نخستینبار در سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات سروش منتشر شد و تا سال ۱۴۰۳ به چاپ چهلویکم رسید. این اثر در خردادماه ۱۳۸۷ نیز مورد تقریظ مقام معظم رهبری قرار گرفت و ایشان از آن بهعنوان «بهترین کتاب از نویسندهای ایرانی که هدفش طرح مسائل فکری است» یاد کردهاند.
*****
کتاب «دختران آفتاب» جز معدود آثار ادبیات داستانی است که با همکاری سه نویسنده نوشته شده است. ماجرای آن درباره گروهی از دانشجویان دختر است که در جریان یک اردوی فرهنگی، گفتوگوها و بحثهای متنوعی درباره موضوعات مختلف شکل میدهند. داستان از زاویه دید شخصیتهای مختلف روایت میشود که هر یک نماینده دیدگاهها و سبکهای فکری متفاوتی هستند. نویسندگان تلاش کردهاند که از خلال گفتوگوهای شخصیتها، پاسخهایی منطقی و مستند به شبهات رایج در حوزه زن و خانواده ارائه دهند. این مباحث با استناد به آیات، روایات و استدلالهای عقلی ارائه شده و در عین حال، سبک داستانی کتاب، خواندن آن را جذابتر کرده است. این اثر در چهارده فصل علاوهبر اینکه بهطور خاص به مسائل زنان، خانواده و جامعه پرداخته، مخاطب عام را نیز بهخوبی درگیر میکند. بحثهای مطرح شده در کتاب بهگونهای است که میتواند پاسخی به گفتوگوهای تربیتی و نقدهای اجتماعی باشد که در شوخیها و گفتگوهای جمع خانوادگی و محفلهای مختلط زنانه و مردانه در مورد مسائل زنان مطرح میشود و تلاش میکند تا منزلت، شخصیت و جایگاه واقعی زن را به خودش، اطرافیانش و جامعه بشناساند.
کتاب مذکور یک اثر داستانی-تحلیلی است و حاصل سه سال مطالعه و تحقیق سه نویسند آن است. کتاب درباره یک اردوی دانشجویی دخترانه از دانشگاه تهران است که برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد سفر میکنند. راوی اصلی داستان دختری به نام «مریم» است که به دلیل تمرکز شدید مادرش به کار در بیرون از منزل و بیتوجهی به محیط خانه، دچار مشکلات روحی میشود. این بیتوجهی مادر به خانواده موجب بروز گسست در روابط خانوادگی میگردد و مریم را به تصمیمی جدی میرساند. او که قصد دارد والدینش را تنبیه کند، تصمیم میگیرد چند روزی آنها را بیخبر رها کرده و در اردوی زیارتی شرکت نماید. کتاب «دختران آفتاب»، در داستان خود موضوعات مختلفی را به مناسبتهای مختلف و اتفاقاتی که برای شخصیتهای داستان رخ میدهد، مطرح و بررسی میکند.
در این اردو شخصیتهای مختلفی از جمله «فاطمه»؛ (مسئول اردو و استاد بچهها)، «ثریا» (دختری کمحجاب)، «راحله» (با گرایشهای فمینیستی)، «فهیمه» (با تجربه زندگی در غرب)، «سمیه» (دختر تند مزاج حزباللهی) و «عاطفه» (دختر شوخطبع اصفهانی) حضور دارند. در طول سفر، «فاطمه» با همدلی و همراهی خود با بچهها، از بروز جدلها و درگیریهای لفظی جلوگیری میکند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحثها جهت مثبت میدهد.
این کتاب با همکاری سه نویسنده؛ امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند نوشته شده است و نگارش آن سه سال به طول انجامیده است.[۱] «دختران آفتاب» با هدف به تصویر کشیدن دغدغهها و پرسشهای دختران ایرانی با دیدگاههای مختلف، بهویژه در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی، طراحی شده است. این اثر تلاش میکند تا پاسخهایی از دیدگاه اسلام برای این پرسشها بیابد، اما نه در قالبی خشک و یکسویه، بلکه در فضایی عقلانی و پرحسوحال. نویسندگان با روحیهای هیئتی و به سبک بچههای هیئتی آن زمان، این اثر را نگاشتهاند و در مکالمات داستان از اصطلاحات رایج آن دوران بهوفور استفاده کردهاند. این مکالمات، که متعلق به قریب به دو دهه پیش است، نوستالژی خوبی برای کسانی است که در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد در سن راهنمایی و دبیرستان بودهاند. همچنین برای جوانان امروز این امکان را فراهم میکند که با محاورات آن سالها آشنا شوند و تغییرات آنها را در این بیست سال مشاهده کنند. ازاینطریق، جوانان امروز میتوانند درک کنند که درگیریهای روحی دختران بیست سال پیش چگونه بوده و چه کلماتی در بین آنها رواج داشته است. این بهنوعی کمک میکند تا جوانان امروز با دغدغههای آن زمان بهتر آشنا شوند و از آنها بهرهبرداری کنند. این کتاب بهویژه، با ارائه راهکارهایی برای بهبود ارتباطات عاطفی و تربیتی، کلیدهای خوبی از نیازهای تربیتی فرزندان را در اختیار والدین قرار میدهد و نهتنها برای والدین مفید است، بلکه بهعنوان رفعکننده برخی گرههای ذهنی در روابط عاطفی آنها با همسرانشان عمل میکند.[۲]
«دختران آفتاب» در چهارده فصل تنظیم شده است.بعد از پایان داستان ، بخشی نیز تحتعنوان منابع یا پیوستها آمده است که در واقع ضمیمه پژوهشی کتاب است. مهارت نویسندگان این کتاب بهگونهای است که بسیاری از پرسشوپاسخها در خلال همین داستان به شیواترین حالت بیان شده است. مسائلی همچون: کنوانسیون زنان، زن در غرب، فمینیسم، زن در اسلام، قضاوت و حکومت زن، ارث، تعدد زوجات، تنبیه زنان، کار در منزل، طلاق، اشتغال، همسران نمونه، تفاوتهای زن و مرد، حجاب، حیا و ارتباط دختر و پسر.[۳]
درباره نویسندگان
امیرحسین بانکی نویسنده اثر
امیرحسین بانکی
امیرحسین بانکی؛ متولد ۱۳۴۹ در استان اصفهان، نویسنده و سیاستمدار است. وی در سال ۱۳۶۱ با علاقه به علوم دینی وارد حوزه علمیه شد و تا مقطع سطح دو تحصیلات حوزوی را ادامه داد. او همچنین، دارای مدرک کارشناسیارشد الهیات-فلسفه اسلامی از دانشگاه تربیت مدرس و دکترای فلسفه غرب از دانشگاه علامهطباطبایی است. او سابقه تدریس در دانشگاه صنعتی امیرکبیر را دارد و عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان است و همچنین از آبان ۱۴۰۰ بهعنوان عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده است. در حوزه تألیف، بیش از ۵۰ اثر در زمینههای خانواده، ازدواج، سبک زندگی، انقلاب اسلامی و گفتمان رهبری منتشر کرده است. امیرحسین بانکی همچنین سه کتاب درسی دانشگاهی و دو کتاب درسی دبیرستانی در موضوع مدیریت خانواده و سبک زندگی تألیف کرده است که مورد تأیید مقام معظم رهبری در شورای اجتماعی کشور قرار گرفتهاند. علاوهبر فعالیتهای سیاسی و علمی، او در تأسیس و مدیریت چندین مؤسسه خیریه و فرهنگی نیز نقش داشته است. از جمله این فعالیتها میتوان به تأسیس خیریه فرهنگی حدیث، انتشارات حدیث راه عشق، و کانون نخبگان جوان استان اصفهان اشاره کرد.[۴]
بهزاد دانشگر
بهزاد دانشگر نویسنده اثر
بهزاد دانشگر؛ نویسنده و پژوهشگر ایرانی است که در سال ۱۳۴۷ در اصفهان به دنیا آمد. او از نویسندگان گزیدهکار است و اعتقاد دارد که در فرایند نوشتن یک کتاب، مهمترین چیز کیفیت اثر است. او در حوزه داستان، فیلمنامه انیمیشن، زندگینامه و تاریخ شفاهی مینویسند و آثار متعدد داستانی و دینی را به چاپ رسانده است که برخی از آنها مورد توجه مخاطبان و منتقدان ادبی قرار گرفتهاند.کتاب «ادواردو» از جمله آثار اوست که در جشنوارههای مختلفی از جمله جشنواره اسلام و مسیحیت، قلم زرین و دوسالانه کتاب اصفهان برگزیده یا شایسته تقدیر شده است.[۵] دانشگر همچنین بهعنوان دبیر علمی سیزدهمین جشنواره داستان و شعر انقلاب، نقش مهمی در برگزاری این رویداد ایفا کرد. او در حوزه فعالیتهای اجرایی نیز اکنون بهعنوان مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه هنری انقلاب اسلامی در حال فعالیت است و از دیگر فعالیتهای اجرایی او میتوان به برگزاری کارگاههای آموزشی و نشستهای ادبی اشاره کرد که با هدف ارتقای سطح دانش و مهارت نویسندگان و شاعران جوان برگزار میشوند. [۶]
محمدرضا رضایتمند نویسنده اثر
محمدرضا رضایتمند
محمدرضا رضایتمند؛ دانشیار گروه مدیریت اقتصاد سلامت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، بهعنوان یکی از نویسندگان کتاب «دختران آفتاب»، نقش مستندسازی را بر عهده داشت. او مسئولیت استخراج مستندات و ارجاعات علمی و پژوهشی مرتبط با موضوعات مطرح شده در کتاب را اجرا میکرد.[۷]
نظر نویسندگان درباره کتاب
بهزاد دانشگر
دغدغهها و چالشهای زنان دهه ۱۳۸۰
کتاب «دختران آفتاب» به زبان داستان دغدغهها و چالشهای زنان دهه ۱۳۸۰ را بیان میکند و از معدود آثاری است که دغدغه زن ایرانی مسلمان را بهگونهای ارزیابی و تحلیل کرده است که برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل درک باشد. این کتاب با پیشزمینهای از وضعیت زنان در فرهنگ و تمدنهای دیگر آغاز میشود و سپس٬ نسبت دیدگاه این تمدنها با تمدن اسلامی سنجیده شده است. ما کوشیدیم با بهرهگیری از زبان داستان، زبان علمی و پژوهشی کتاب را برای مخاطبان عام جذاب کنیم.[۸]
کتاب؛ موجودی زنده
هر موجود زندهای تولدی دارد و بعد زندگی٬ تا روزی برسد که مرگ آن موجود را بمیراند. پس چرا یک کتاب را موجودی زنده ندانیم وقتی بعد از پانزده سال هنوز هست و مخاطب دارد، خوانده میشود و دربارهاش گفتوگو میشود. بازتابهایش در فضای مجازی دستکم از دیگر آثار خود ما بیشتر است. پس «دختران آفتاب» هم تولدی داشت که برای خودش قصهای دارد.[۹]
ماجرای نوشتن کتاب
یک شب بین برنامههای هیئت، امیرآقا بانکی، کنارم کشید و گفت چند وقتی است یک دغدغه ذهنش را مشغول کرده است. گفت دلش میخواهد براساس بیانات آقا، کتابهای مختلفی درباره موضوعات مختلف اجتماعی بنویسیم. کتابهایی نهچندان پرحجم، اما جذاب برای جوانان. چگونه؟ استفاده از ابزارهای داستانی. تا آن روز من هیچ کتابی ننوشته بودم. تنها بستری که برای نوشتنهایم داشتم، یک هفتهنامه بود که راضیام نمیکرد و همیشه بهدنبال فرصتی برای نوشتن یک کتاب داستان بودم . فقط یک مشکل وجود داشت٬ من داشتم آماده میشدم برای آزمون کارشناسیارشد. درگیر شدن در کار نوشتن این کتاب به معنی خداحافظی با این مرحله از تحصیلم دستکم در آن سال بود. بههرحال چند مدتی وقت خواستم تا کمی فکر کنم و تصمیم بگیرم. امیرآقا بانکی پیشنهاد داد دکتر رضایتمند به جمعمان اضافه شود. رضایتمند آن روزها جوانی بود پرشور، فعال در کارهای فرهنگی و البته آشنا با برخی رشتههای هنری مثل داستان و سینما. معلوم است که من هم تصمیم گرفتم بیخیال درس شوم و بنشینم پای نوشتن یک کتاب که چندان هم داستانیِ داستانی نبود. از بین تمام انگیزههای آن روزها فقط یکیاش یادم مانده است. امید داشتیم کتاب را با یک واسطه بفرستیم برای آقا و بعد برای شنیدن نظراتشان توفیق دیدارشان را پیدا کنیم. روز عرفه یاعلی را گفتیم و کار را تقسیم کردیم. قرار اولمان این بود که هر بحث را با محوریت فهم نگاه دین و در مرتبه بعدی نگاه آقا جلو ببریم. آقای بانکی باید سرفصل مباحث را تعیین میکرد. رضایتمند میخواند و فیشبرداری میکرد، من هم مینوشتم و البته که در عین حال تمامی این کارها در نشستهایی سهنفره انجام میشد؛ بارها و بارها و بارها. نوشتههایمان را میدادیم به برخی دختران جوان دانشجو؛ کسانی که مسئله داشتند، کسانی که میخواستند رشد کنند، درجا نزنند. هرچه جلو میرفتیم فضای جلویمان بازتر میشد و البته که تازه موانع جدیدتری را هم میدیدیم. شبهات زیاد بودند و قوی. استدلالها گاهی قانعمان نمیکرد. ما را که هیچ، گروهی که نوشتههایمان را میخواندند هم قانع نمیکرد. پس نوشتهها را میریختیم دور و دوباره از نو مینوشتیم و دوباره میدادیم بخوانند. هر چه بیشتر خواندیم، عظمت بحث و کار برایمان روشنتر میشد. تازه میفهمیدیم چه ابعاد مهمی دارد این جریانات مربوط به زنان. حالا کار مدام گسترش پیدا میکرد. بحثهای جدید سر باز میکردند.
حفظ سطح جذابیت کتاب
فصلها یکییکی نوشته میشدند و یکی از دغدغههای من تنظیم جذابیت داستانی بود. اینکه سطح جذابیت و هیجان داستان از سطح جذابیت مباحث بیشتر نشود، وگرنه خواننده دیگر حوصله نمیکرد مباحث را کامل بخواند و میخواست با سرعت و شتاب داستان را پیش ببرد تا هیجانش تمام شود.
حال و هوای معنوی فصل آخر
قرارمان این بود که فصل آخر در حالوهوایی معنوی و بااحساس جلو برود. بحث و اندیشه دیگر تمام شود و یک اتفاق پراحساس برگ آخر حرفهایمان باشد (و البته که این اصرار امیرآقا بانکی بود که این اتفاق حتماً باید اشک خواننده را دربیاورد) و این شد که فصل آخر ترکیبی شد از ارادت به حضرت زهرا، توسل به سیدالشهدا و امام رضا. برای نوشتن فصل آخر رفتم مشهد. جایی که قرار بود برگ پایانی کتاب باشد. چند روزی رفتم توی حرم. کاغذ و خودکار به دست نشستم و زل زدم به صحن، به گنبد، به حرم. اما بیفایده بود. تا این که دست به دامان صاحبخانه شدم و توسل کردم به امام رضا و بالاخره یک روز اولین کلمات نوشته شد و تا روز بعد بیست صفحه نوشتم.
تشویق سید مهدی شجاعی چسبید
سه سالی که طول کشید تا کتاب آماده شود، خود قصهای دیگر بود. برخی تشویق کردند و برخی فقط شانه بالا انداختند. از بین آنها تشویق آقا سید مهدی شجاعی بیشتر از بقیه به دلمان چسبید. حالا به برکت آن فصل آخر که با تمامی ارادتم به حضرت زهرا نوشته شده بود، توفیق نوشتن کتاب برای اهلبیت قسمتم شده بود و من هر از گاهی کتابی دیگر مینوشتم. تا الان که پانزده سال از آن روز گذشته و هیچکدام از کتابها و آثار من بازتابی مثل «دختران آفتاب» در فضای مجازی نداشتهاند.[۹]
امیرحسین بانکی
نگاهی تمدنگرا
گفتوگو خبری خبرگزاری تسنیم با بانکیپور یکی از نویسندگان کتاب دختران آفتاب. تهران. مهر ۱۳۹۴
ما روح کلی فکری حاکم بر «دختران آفتاب» را از سخنان شهید مطهری، امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی و رهبر معظم انقلاب گرفتیم که در این میان، بیش از همه، نگاه و توجهمان به سمت سخنان رهبر انقلاب بود. نگاههای افراطی و تفریطی در داستانهای نوشته شده در سالهای اخیر٬ درباره زنان بسیار به چشم میخورد، اما این کتاب نه نگاهی سنتی دارد و نه نگاهی فمینیستی؛ بلکه نگاهی تمدنگرا برگرفته از بیانات رهبری دارد.[۷]
عبارات کتاب را پاکیزه نوشتیم
در همان زمان که کتاب را مینوشتیم، تلاش کردیم طوری بنویسیم که وقتی رهبر معظم انقلاب کتاب را میخوانند، بدون ایراد باشد. به همین خاطر در اصلاح جملات به فراخور زبان متداول داستان، گاه پیش میآمد که عبارات سخیفانه باشد، اما من تأکید داشتم که عبارات پاکیزه نوشته شود. میخواستیم طوری ننویسیم که شرمنده رهبر انقلاب و علمای بزرگوار دین شویم.[۷]
نقش هر نویسنده در تنظیم کتاب
قلم به عهده دانشگر بود چون او کار داستانی زیاد کرده بود و بعد از این کتاب هم چند اثر داستانی خوب نوشت. محمدرضا رضایتمند نیز کار مستندسازی را بر عهده داشت. یکسری از مطالبی که در کتاب نقل شد، نیازمند به ارجاعات و مستندسازی بود. وی این وظیفه را برعهده گرفت. هر سه نفر نقش اصلی داشتیم نه اینکه فقط عضو یک جمع باشیم. ما دور هم جمع شدیم، من بحث را مطرح میکردم، رضایتمند مستنداتش را از منابع استخراج میکرد و دانشگر نیز پردازش داستانی کار را بر عهده داشت. سه نفری این موضوعات را بررسی میکردیم، گاهی مطالب دوباره نگارش میشد؛ لذا تجربه زیبای کار جمعی را در آن دو سال داشتیم.[۷]
محمدرضا رضایتمند
دل در گروِ مهر مادر
«دختران آفتاب» اگرچه همه دخترند، ولی مخاطبشان فقط دختران نیستند؛ چراکه زبانشان دخترانه نیست، خواهرانه است. موضوع بحث «دختران آفتاب» اگرچه زن و مقام زن است، اما مخاطبش فقط زنان نیستند؛ چراکه دل «دختران آفتاب» در گرو مهر مادر است.[۱۰]
تقریظ رهبر بر کتاب
”
بسمهتعالی
پس از نزدیک سه سال توانستم در این روزها، ایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، این کتاب را بخوانم. در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسندهای ایرانی است. طرح کلی داستان و درونمایههای داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است.
کتاب «دختران آفتاب» در سال ۱۴۰۳ به چاپ چهلویکم رسید. این کتاب در آبان سال ۱۳۹۴ به جمع پرفروشترین کتابهای بازار پیوست و با توجه به تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب و توصیه به ترویج آن و همچنین موضوعات مطرح شده در آن، همچنان مورد توجه علاقهمندان به مباحث اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. این کتاب بهعنوان یکی از آثار تأثیرگذار در حوزه مسائل زنان و خانواده شناخته میشود.[۱۲]
بر اساس کتاب «دختران آفتاب»، مسابقات کتابخوانی متعددی در نقاط مختلف ایران برگزار شده است. این مسابقات با هدف ترویج فرهنگ مطالعه و بررسی موضوعات مرتبط با جایگاه زن در جامعه اسلامی انجام شدهاند. نمونههایی از این مسابقات عبارتند از:
مسابقه بزرگ کتابخوانی دختران آفتاب در همدان با محوریت کتاب «دختران آفتاب» برای ترویج فرهنگ کتابخوانی با همکاری اداره کل کتابخانههای عمومی این استان در تیرماه ۱۴۰۳ برگزار شد. مهلت شرکت در آن نیز مشخص شده بود.[۱۳]
اداره کل کتابخانههای عمومی استان یزد با همکاری ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان، مسابقهای ملی با محوریت این کتاب در سال ۱۴۰۲ برگزار کرد که با استقبال ۱۶۰۰ نفر از سراسر کشور مواجه شد.[۱۴]
ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی هنری مساجد استان کردستان مسابقهای ویژه اعضای کانونهای مساجد با محوریت این کتاب در اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برگزار نمود.[۱۵]
این اثر به دلیل پرداختن به مسائل هویتی، اعتقادی و اجتماعی زنان و دختران مسلمان در میان مخاطبان جوان و بهویژه دختران، با استقبال خوبی مواجه شده و در برخی محافل فرهنگی و آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. این تقدیرها و توجهات نشاندهنده جایگاه این کتاب در میان آثار مرتبط با مسائل زنان و خانواده در ایران است.
نشستهای برگزار شده درباره اثر
نشست نقد و بررسی و رونمایی از تیزر و جلد جدید کتاب «دختران آفتاب» . تهران. ۱۱ بهمن ۱۳۹۴
نشست نقد و بررسی و رونمایی از تیزر و جلد جدید کتاب «دختران آفتاب» در کتابخانه مرکزی استان اصفهان در ۱۱ بهمن ۱۳۹۴؛ انتشارات سروش با همکاری سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، این نشست را با حضور نویسندگان کتاب برگزار کرد.[۱۶]
مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب. تهران. ۱۳۹۴
مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب دختران آفتاب در دبیرستان دخترانه شهدای هفتم تیر تهران در ۲۱ مهر ۱۳۹۴؛ در این مراسم که از سوی مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و با عنوان اولین همایش «حیات طیبه؛ پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی» برگزار شد جمعی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی حضور داشتند.[۱۱]
نقد و بررسی کتاب «دختران آفتاب» در تالار دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا (ع) مشهد مقدس در آبان ۱۳۹۴؛ این نشست با همکاری انتشارات سروش، موسسه پژوهشهای آستان قدس رضوی و بنیاد فرهنگی رضوی و با حضور امیرحسین بانکی یکی از نویسندههای این اثر برگزار شد.[۱۷]
نشست نقد و بررسی کتاب «دختران آفتاب» در استانداری کرمانشاه در دی ماه ۱۳۹۱؛ این برنامه از سوی اداره کل کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه با حضور امیر حسین بانکی برگزار شد.[۱۸]
نشست معرفی کتاب «دختران آفتاب» در برنامه صبحگاه کتاب خوانی. اصفهان. تیر ۱۳۹۵
نشست هفتگی صبحگاه کتابخوانی با معرفی کتاب «دختران آفتاب» در اداره کل کتابخانههای عمومی اصفهان در تیرماه ۱۳۹۵؛ این برنامه در قالب نشستهای هفتگی صبحگاه کتابخوانی اصفهان با حضور بهزاد دانشگر یکی از نویسندگان این کتاب، کارشناسان و جمعی از کتابداران اصفهانی برگزار شد.[۱۹]
اظهارنظرها درباره اثر
رضا پورحسین؛ قائم مقام سیمای جمهوری اسلامی ایران
همذاتپنداری با شخصیتهای داستان
«
ارزش زن، حجاب، نسبت زن و مرد با یکدیگر، بحث مادری، ازدواج از جمله تردیدها و سوالات ذهنی دختران بوده که در این کتاب بیان شده است که به نوعی این کتاب در رگههای رفتاری و ذهنی مخاطب نفوذ کرده و او را به تفکر وا میدارد. این کتاب آداب گفتگوی مناسب را به همراه پایانی با شکوه ترسیم کرده که در بستر مسافرت دختران از تهران به مشهد به بیان موضوعات مختلف پرداخته است و لذا باید گفت که سفر بستر مناسبی برای شناخت آدمها بوده و طرح این داستان بلند در قالب اردوی مسافرت بسیار هوشمندانه به کار برده شده است.[۲۰]
این کتاب به لحاظ محتوایی مباحثی مطرح بین دختران را به خوبی بیان کرده که قابلیت ساخت یک سریال یا مینی سریال را با پردازش بخشی از نوشته دارد. دختران آفتاب قهرمانهای دختر زیادی دارد که هر یک دارای خصوصیات و ویژگیهایی هستند و مخاطب با خواندن این کتاب به خوبی با شخصیتهای این داستان هم ذات پنداری میکند. همچنین پایان پرشکوه دختران آفتاب یکی از ویژگیهای قابل ذکر کتاب بوده که از سوی نویسندگان اصفهانی اهل قلم نگارش شده است که قابل تقدیر میباشد.
کتاب دختران آفتاب را مطالعه کردهام و در فصل، فصل این کتاب با قهرمانان حاضر در این کتاب همسفر شدم و از این حیث باید به نویسنده این کتاب تبریک گفت که بهخوبی توانسته حس همزادپنداری را در خواننده ایجاد و رگهای آن را در احساس مخاطب قرار داده و استدلالهای دختران آفتاب بهگونهای است که مخاطب آن را نزدیک به استدلالهای خود میداند.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در تقریظ خود بر این کتاب به چهار ویژگی اشاره داشتهاند که میتوان به عنوان چارچوبی برای فعالیتهای فرهنگی در جامعه ویژه مخاطبین جوان و نوجوان از آنها بهره برد. اولین ویژگی یک اثر برای ایجاد و برقراری ارتباط با مخاطب، جذاب بودن آن است. علاوهبر جذاب بودن، قوی و منطقی بودن یک اثر فرهنگی، اخلاق نیز از ویژگیهای در برگیرنده یک اثر است که در خصوص دختران آفتاب این خصیصه به خوبی و هنرمندانه به کار گرفته شده است.
این کتاب بسیار خوب به این موضوعات پرداخته است. تمام موضوعات مرتبط با زندگی فاطمی و حیات طیبه را بیان کرده و الگوی زندگی فاطمی را عملی کرده است. این کتاب بسیاری از شبهات در حوزه زنان را مطرح کرده و دستگاههای فرهنگی هم میتوانند چنین عمل کنند. ما در دانشگاهها با مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم که از طریق هنرهایی مانند همین کاری که این کتاب کرده، میتوان بخش مهمی از مشکلات جوانان را حل کرد. این کتاب به خوبی نشان میدهد که برای حفظ ارزشها باید استخوان در گلو و خار در چشم داشت. این کتاب ترسیم کننده حیات طیبه است؛ به گفته رهبر معظم انقلاب هر که عزت ملی نداشته باشد، حیات طیبه ندارد.
ثریا دوباره سرش را بالا آورد. این بار جهت نگاهش به همه بود، با حالتی تدافعی.
- کی میگه؟ این دو تا هیچ ربطی با هم ندارن. آرایش کردن هیچ ربطی با خود کم بینی و این مزخرفاتی که تو میگی نداره. خود کم بینی یعنی این که زنهای ما امروز خودشون رو توی خونههاشون قایم کردن!
- خب پس تو که میدونی، بگو برای چی آرایش میکنن؟
- معلومه! برای این که همه باید با سرو وضع مرتب رفت و آمد کنیم. همه میخوایم قشنگتر باشیم. جایی که میریم مسخرهمون نکنن، تحویلمون بگیرن.
سمیه شانه اش را بالا انداخت: - نگفتم؟! این هم نمونهاش! لپهای سفید ثریا کمی قرمز شد.
- یعنی چی. این هم نمونهاش؟ درست حرفت رو بزن ببینم حرفت چیه! مگه خودت از تمیزی و زیبایی بدت میآد؟
- نخیر! من فقط حرفم اینه که چرا باید دختر دانشجو و تحصیلکرده ما این قدر احساس ضعف کنه که بخواد با زیباسازی ظاهرش اونو جبران کنه؟!
ثریا ابروهایش را در هم کشید: - کی میگه؟ همه زیبایی رو دوست دارند. مگه تو دوست نداری؟
سمیه سعی میکرد خودش را کنترل کند: - چرا دوست دارم! من هم زیبایی رو دوست دارم؛ ولی نه فقط زیبایی رو! چیزهای دیگه رو هم دوست دارم. حتی بعضیهاشون رو خیلی بیشتر از زیبایی با اون تعریفی که تو منظورته، دوست دارم.
ثریا دندانهایش را روی هم فشار داد: - تو...!...تو! - صبر کن! هنوز حرفم تمام نشده! تا یادم نرفته یه چیز دیگه رو هم بگم. سمیه به طرف بقیه بچهها برگشت: - همهتون، متوجه شدین که ثریا گفت به خاطر این که هر جا میریم تحویلمون بگیرن، مسخرمون نکن. من میخوام بگم که فقط این ثریا نیست که چنین طرز فکری داره، همهمون همین طوریم! در اصل این یه فرهنگ غلط در جامعه بود که این فکر رو در زنها و دخترها به وجود آورد که خوبی و برتری فقط توی قشنگی و زینت آلات و لباسهای شیکه.
- تو فکر میکنی کی هستی که این طوری در مورد همه قضاوت میکنی؟ مسلماً صدای ثریا بلند بود. بیش از اندازه. ولی نه آنقدر که راننده فریاد بکشد و بگوید که چه خبره؟ با صدای راننده همه ساکت شدند. من و عاطفه و فاطمه و سمیه که رویمان به سمت عقب اتوبوس بود به طرف راننده برگشتیم. توی آینه بالا سرش نگاه کرد و گفت: - معلوم هست اون وسط اتوبوس چه خبره؟ باباجون این جا اتوبوسه. میدون جنگ که نیس! دماام خیرسرامواتمون میخوایم رانندگی کنیم. باس حواسمون جم باشه یا نه؟...[۲۴]
□□□
دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون میکشید و دیگری به بیرون هل میداد. نگاهی به برگه زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را میخواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم میتوانم بشنوم.
- الهم اجعنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره.
کفشها را گرفتم. کفشهای خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف!
- الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
رویم را برگرداندم بهسمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمه زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشمهایم سوخت و گوشهایم تیر کشید. بیاختیار فریاد زدم: یا فاطمه زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است... به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!...
مشخصات کتابشناختی
جلد قدیمی کتاب
کتاب «دختران آفتاب» در ۴۷۸ صفحه اثری مشترک از امیرحسین بانکیپور، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند بوده که توسط انتشارات سروش برای نخستینبار در سال ۱۳۸۲ منتشر شده است. چاپ پانزدهم این کتاب به منظور بهروزرسانی و جذابیت بیشتر برای مخاطبان با طرح جدید جلد در ۴۸۰ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه در بهمن ۱۳۹۴ منتشر شده است. «دختران آفتاب» در سال ۱۴۰۳ در ۵۳۲ صفحه، در قطع رقعی و با جلد شومیز به چاپ چهلویکم و شمارگان یک هزار نسخه رسید تا در اختیار علاقمندان به مباحث این حوزه قرار گیرد.نسخه الکترونیکی این کتاب در بستر فراکتاب قابل خرید و مطالعه است.
صدای شهیده فائزه رحیمی (قسمت اول کتاب دختران آفتاب). [بریدهای از کتاب «دختران آفتاب» با صدای شهیده فائزه رحیمی دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان و یکی ازشهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان . در دی ماه ۱۴۰۲]. فائزه رحیمی. ۱۴۰۳