جلال اهل قلم
جلال اهل قلم | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | حسین میرزایی |
ویراستار | سیدمحمدرضا سجادی |
ناشر | سروش |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۸۰ |
نخستین چاپ | ۱۳۸۰ |
آخرین چاپ | ۱۳۹۴ چاپ چهارم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۳۵۵۴۴۸ |
تعداد صفحات | ۳۳۴ |
موضوع | سرگذشتنامه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
«جلال اهل قلم» پژوهشی از حسین میرزایی که بر اساس احوال، آثار و اندیشههای جلال آلاحمد، نوشته شده است. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات سروش با همکاری اداره کل تحقیق و توسعه چاپ شد. این اثر در هشتمین کتاب سال دانشجویی، نخستین جشنواره جایزه قلم زرین و نخستین جشنواره پژوهشهای صدا و سیما برگزیده شده است.
این اثر پژوهشی درباره زندگی و زمانه جلال آلاحمد است که در دو بخش «جلال در مسیر شدن» و «اندیشههای اجتماعی جلال» تالیف شده است. بخش اول مربوط به زندگی و آثار آلاحمد، زمینههای فکری و پایگاه و حلقه اجتماعی وی است و به بحرانهای آن زمانه میپردازد. در بخش دوم؛ رسالت ادبیات در اجتماع، غربزدگی، روشنفکری، زنان، مذهب و روحانیت، حکومت و آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده کوشیده است در این پژوهش از خلال نوشتههای جلال، آراء و عقایدش را متناسب با عصری که در آن زندگی میکند، مورد بررسی قرار دهد و به تبیین تاثیر نظام فکری وی بر داستانهایش در بحرانهای اجتماعی مختلف بپردازد.
حسین میرزایی، پژوهشگر این اثر در سابقه خود ریاست پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را دارد.
خلاصه اثر
نگارنده در این کتاب تصویری از زندگی جلال آلاحمد ارائه میهد و در کنار آن آثار و اندیشه او را بررسی میکند. وی مطالب کتاب را به دو بخش تقسیم کرده است. بخش اول که «جلال در مسیر شدن» نام دارد حاوی زندگی و آثار، زمینههای فکری آلاحمد، پایگاه و حلقه اجتماعی او و بحرانهای اجتماعی عصرش است. او در این بخش تکامل تمام مکاتب و جریانهای مطرح روزگار خود را میآزماید و چون استقلال و حریت در آن نمیبیند، از آنان روی میگرداند و سرانجام به دیار روحانیت روشنفکر آن زمان مأوا میگزیند. آثار اولیه جلال که مقابل تحجر دینی و حتی گاهی خود دین بوده، معلول سرخوردگی او از دین و رفتار دینداران است. اما با گذر زمان و انباشت تجربیات فراوان، جلال بار دیگر به دین روی میآورد. بخش دوم کتاب که با عنوان «اندیشههای اجتماعی» به رشته تحریر درآمده است، حاوی رسالت ادبیات در اجتماع، غربزدگی و روشنفکری، زنان و مذهب و روحانیت، حکومت و آموزش و پرورش و موضوعات دیگر است.[۱]
نگارنده در مبحث پایانی تحت عنوان «جمعبندی» خاطر نشان میکند که آلاحمد متفکری است که مهمترین دغدغه او در دوران حیاتش بررسی مسائل اجتماعی ایران بوده است و انجام این مهم را در قالب داستانها، مقالات و گزارشهای او میتوان به وضوح مشاهده نمود. او رسالت ادبیات را، شناخت و بیان مسائل حیات و زندگی اجتماعی انسان و ارائه راهحل برای آنها میداند. از طرفی به جدال سنت و مدرنیسم در ایران توجه دارد و جامعه ایران را دچار بههمریختگی و آنومی میداند و به دنبال ارائه راهحلی برای این جدال است. آلاحمد غربزدگی را مهمترین مسئله اجتماعی ایران عصر خود میداند و درصدد شناخت علل آن (اعم از داخلی و خارجی) است. طرح مسئله بازگشت به خویش که شادروان دکتر شریعتی آن را بال و پر بخشید به دنبال هویت تاریخی و اصیل ایرانی است و این هویت تاریخی را تکیهگاه اصلی ما میداند.[۲]
درباره نویسنده
حسین میرزایی پژوهشگر، مترجم و ویراستار معاصر است. وی دارای مدرک دکتری جامعهشناسی توسعه از دانشگاه تهران و عضو هیئتعلمی گروه مطالعات توسعه اجتماعی این دانشگاه با مرتبه دانشیاری است.[۳] او در سال ۱۳۹۴ طی حکمی از وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به سمت ریاست پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی این وزارتخانه منصوب شد.[۳] در سال ۱۳۹۸ نیز طی حکمی ۴ ساله در این سمت ابقا گردید.[۴]
کتابهای «آموزش و تمرین تاکتیکهای شطرنج»، «درآمدی بر مردمشناسی و انسانشناسی»، «کتاب آخر بازی روزن»، «سیگنالهای شگفت انگیز»، «حمله به شاه»، «چگونه پدر خود را مات کنید» از دیگر آثار پژوهشی و ترجمه ایشان است.[۵]
فعالیتهای علمی نویسنده
- عضو هیئت ممیزه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۴۰۰
- عضو هیئت ممیزه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از ۱۳۹۹ تا ۱۳۹۹
- دبیر نهمین جشنواره بین المللی فارابی در سال ۱۳۹۶
- عضو هیئت ممیزه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷
- رییس دبیرخانه هشتمین جشنواره بین المللی فارابی در سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶
- نماینده گروه مطالعات توسعه در کمیته ارزیابی کیفیت دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳[۶]
نظر نویسنده درباره اثر
سرگذشت جلال آلاحمد سند زنده پویایی از روشنفکری اصیل در ایران
سرگذشت جلال آلاحمد سند زنده پویایی، جسارت و ستیهندگی روشنفکری اصیل در ایران است. جلال مدارج حزب توده را طی کرد تا سرانجام به درب بستهای رسید که پشت آن، صدای رادیو مسکو بلند بود و به همین دلیل از حزب توده روی گرداند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز وجود افراد و جریانهای مشکوک و نیز شائبه قدرت باعث رویگردانی او از سیاست و سیاسی کاری شد.[۷] او خود را «نفس نفی وضع موجود» میدانست و در سیاست همیشه به دنبال معصوم میگشت. هرگز به آنچه داشت، قانع نبود. نه از جستوجو ابایی داشت و نه از پذیرش عقاید خلاف عادت و غیرمرسوم. به گونهای که در سالهای آخر عمر، بازگشتی به مذهب داشت و این بازگشت با عرف روشنفکری آن روزگار چندان سازگار نبود. [۷]
انگ غربزدگی باعث شد برخی از آثار جلال خوانده نشود
به دلایل گوناگونی این پژوهش انجام شده است. به همین منظور از اهمیت آن توضیح میدهم؛ آلاحمد روح و درد زمانه خودش بود و در زمانهای پرآشوب زندگی میکرد و محتوای آثار او پاسخی به بحرانها و غوغای زمانه اش بود. حدود ۹ سال پس از مرگ آلاحمد با وقوع انقلاب اسلامی گفتمان فکری او از حالت اپوزیسیون به پوزیسیون تبدیل شد و همین نکته چهل سال است که در تحلیلها درباره آلاحمد سایه انداخته است.[۸] عنصر پویایی در اندیشه جلال موجب شده است تا جلال یک موجود منحصربه فرد بشود و ما هنوز به آن تیپ نیاز داریم. ماندگاری نام جلال به خاطر این است که اندیشهای در او وجود دارد. آن اندیشه و حرف هم توجه به شاکله فرهنگی جامعه را مد نظر دارد. آزادگی جلال را نمیتوانم نادیده بگیرم و هیچکس نمیتواند نادیده بگیرد، او ماند و حرفش را زد. مصلح این جامعه در درون جامعه بود. مسئله این جامعه در درون آن حل میشود و از درون میتوان آن را اصلاح کرد. جلال در این سرزمین ماند و نرفت و به همین دلیل هم مرحوم جمالزاده را بیرحمانه نقد کرد.[۸]
اصلاح امور کشور فقط در درون است
جلال به جمالزاده میگوید که اگر تو قصه گریختن خود را بنویسی احتمالا بهترین کار تو خواهد بود. از نظر او اصلاح امور کشور فقط در درون است و ما چارهای جز حرکت از درون نداریم و یأس در منظومه فکری جلال راهی ندارد. آلاحمد شخصیتی مستقل داشت و این استقلال است که او را از حزب توده جدا و از رفتن به دنبال قدرت منع میکند. این استقلالطلبی است که وی را در نسبت با قدرت در یک چالش جدی قرار میدهد و همان استقلال است که باعث میشود بتواند به خانلری و جمالزاده و دیگران بیپروا بتازد. اینها همه اهمیت خوانش کتب جلال است و به همین علت پژوهش در باب آن ضرورت دارد.[۸]
معرفی جلال آلاحمد

جلال آلاحمد متولد ١١ آذر ۱۳۰۲ تهران بود که در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اَسالِم گیلان درگذشت. وی روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. او در دهه ۱۳۴۰ به شهرت رسید و با وجود اینکه تنها ۴۵ سال عمر کرد، در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر به سزایی گذاشت. جلال آلاحمد ادامهدهنده و توسعهدهنده راه سادهنویسی و نزدیک کردن «زبان معیار» به لحن و گویش عموم مردم بود. در واقع این نوع نوشتن و استفاده با او بود که به اوج رسید و گسترش یافت. از سال ۱۳۸۷ به پاس تاثیرش در ادبیات فارسی، جشنواره ادبی جلال آلاحمد برگزار میشود. وی بهجز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهشهای مردمشناسی، سفرنامهها و ترجمههای متعددی نیز پرداخت.[۹]
جلال آلاحمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در محله سیدنصرالدین تهران به دنیا آمد. وی پسرعموی سیدمحمود طالقانی بود. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازه درسخواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد. خود جلال دراینباره مینویسد: «دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار ساعتسازی، بعد سیمکشی برق، بعد چرمفروشی و از این قبیل و شبها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. [۹]
در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل گشت. او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد؛ اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرفنظر کرد. در ابتدای سال ۱۳۲۳ رسماً وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده، تمام مراحل تشکیلاتی بهسمت ارتقا را پشت سر گذاشت. عضویت وی در حزب توده بهمدت سه سال، از بیست تا بیست و سه سالگی به طول انجامیده است.[۹]
جلال بعد از مدتی از آن حزب جدا شد؛ یکی از دلایل جدایی وی از حزب توده را دفاع شوروی از این حزب دانسته اند. وی در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران به این موضوع اشاره کرده است.
با قضیه ملی شدن نفت و ظهور جبهه ملی و دکتر مصدق بود که جلال دوباره به سیاست روی آورد. وی عضو کمیته و گرداننده تبلیغات «نیروی سوم» شد که یکی از ارکان جبهه ملی بود. در ۹ اسفند ۱۳۳۱، بعد از اطلاع از محاصره منزل دکتر مصدق با عده دیگری از «نیروی سومیها» فوراً به آنجا رفت و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخنرانی کرد، اشرار قصد جان او را کردند و او زخمی شد. در اردیبهشت ۱۳۳۲ به دلیل اختلاف با رهبران نیروی سوم از آنها هم کناره گرفت.[۹]
او در سال ۱۳۳۲ به طور کلی سیاست را رها کرد؛ در حقیقت پس از کودتای ۲۸ مرداد، که ضربه سنگینی بر پیکر آزادیخواهان و مبارزان با استبداد بود، آلاحمد نیز دچار افسردگی شدیدی شد. در این سالها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. جلال به یک دوره سکوت رفت و به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی کرد تا خود را از نو بشناسد.[۹]
جلال آلاحمد که مقالاتی را درباره «سوسیالیزم دهقانی اسرائیل» برای نشریهای به نام ایرانیان مینوشت برای مطالعه رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۴۱ سفری به فلسطین اشغالی داشت که حاصل آن کتابی با نام«ولایت اسرائیل(عزرائیل)» بود که شامل تحلیلها و دیدگاههای سیاسی او درباره اسرائیل، جهان اسلام و وضعیت اعراب است.[۹]
وی در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن ۴۵ سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابههنگامش، پیکر وی بهسرعت تشییع و به خاک سپرده شد که باعث باوری درباره سربهنیست شدن او توسط ساواک شد. همسر جلال، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کرده است، ولی برادرش، شمس آلاحمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده است.[۹]
امام خمینی(ره) در دیداری که در سال ۱۳۵۹ با شمس آلاحمد داشتند، فرمودند: «در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشستهاند و کتاب غربزدگی جلال جلو من بود. ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرتها پیش شما آمده است.- یک همچنین تعبیری- فهمیدم که ایشان جلال آلاحمد است. مع الاسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند.»[۹]
همچنین رهبر معظم انقلاب نگاه مثبتی به شخصیت و آثار آلاحمد دارند. ایشان گاه در سخنان خود به بیان خاطراتی که با جلال در ارتباط است میپردازند و در برخی موارد نیز از وی نقل قول کردهاند.[۹]
جوایز و افتخارات
- اثر برگزیده هشتمین دوره کتاب سال دانشجویی در سال ۱۳۸۰[۱۰]
- اثر برگزیده نخستین جشنواره قلم زرین در سال ۱۳۸۱[۱۰]
- اثر برگزیده نخستین جشنواره پژوهشهای صدا وسیما در سال ۱۳۹۰[۱۰]
نشستهای برگزار شده درباره اثر
نشست معرفی کتاب در تهران در ۱۳۹۹. این نشست که بهعنوان بیست و نهمین بسته فرهنگی «حلقه وصل» و به مناسبت سالروز درگذشت «جلال آلاحمد» برگزار شد، به معرفی آثار مکتوب و تصویری مرتبط با این شخصیت مهم و تاثیرگذار ادبیات معاصر ایران پرداخته است.[۹]
مشخصات کتابشناختی

کتاب «جلال اهل قلم» کوششی از حسین میرزائی است که سید محمدرضا سجادی ویراستاری این کتاب را به انجام رسانده است. این اثر در سال ۱۳۸۰ توسط نشر سروش در قطع رقعی منتشر و در سال ۱۳۹۴ به چاپ چهارم رسیده است. طرح جلد کتاب مذکور در چاپ دوم، سوم و چهارم تغییر کرده است.
پانوشت
- ↑ «سروش کتاب «جلال اهل قلم» را منتشر کرد». خبرگزاری رسا. ۳ آذر ۱۳۹۲. دریافت شده در ۲۶ دی ۱۴۰۳
- ↑ «جلال اهل قلم (زندگی، آثار و اندیشههای جلال آل احمد)». خبرگزاری ویستا. بیتا. دریافت شده در ۲۶ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۳٫۰ ۳٫۱ «میرزایی، رییس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی شد». ایسنا. ۴ مهر ۱۳۹۴
- ↑ «ریاست پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ابقا شد». خبرگزاری برنا. ۱ دی ۱۳۹۸
- ↑ «حسین میرزایی». ایرانکتاب. بیتا. دریافت شده در ۲۶ دی ۱۴۰۳
- ↑ «حسین میرزایی». رخنما. بیتا. دریافت شده در ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ «جلال آلاحمد». به مقاله. بیتا. دریافت شده در ۲۶ دی ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ «انگ غربزدگی باعث شد برخی از آثار جلال خوانده نشود». خبرگزاری ایبنا. ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
- ↑ پرش به بالا به: ۹٫۰۰ ۹٫۰۱ ۹٫۰۲ ۹٫۰۳ ۹٫۰۴ ۹٫۰۵ ۹٫۰۶ ۹٫۰۷ ۹٫۰۸ ۹٫۰۹ «بسته فرهنگی «جلال اهل قلم» منتشر شد». حلقه وصل. ۱۷ شهریور ۱۳۹۹
- ↑ پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ «آشنایی با اندیشه های جلال آل احمد در کتاب «جلال اهل قلم»». خبرگزاری مهر. ۲ مهر ۱۳۹۴