محمّد؛ مسیح کردستان

از ویکی‌ادبیات
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۵ توسط V.abedi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کتاب «محمّد؛ مسیح کردستان» به صورت زندگینامه داستانی درباره شهید محمد بروجردی توسط «نصرت الله محمودزاده» به نگارش درآمده است. این کتاب اولین­ بار در سال ۱۳۷۶ توسط انتشارات ملک اعظم منتشر گردید. سپس در سال ۱۳۹۵ در انتشارات روایت فتح منتشر و بیش از ۸ سری تجدید چاپ شده است.

محمّد؛ مسیح کردستان: زندگی نامه داستانی شهید محمد بروجردی
نویسندهنصرت الله محمود‌زاده
ناشرملک اعظم
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۷۶
تعداد چاپچاپ سوم ۱۳۹۱
شابک۹۷۸۶۰۰۶۱۲۳۰۴۲
تعداد صفحات246
موضوعزندگی¬نامه، دفاع مقدس
قطعوزیری
نوع جلدنرم
*****

«محمّد؛ مسیح کردستان» زندگینامه داستانی شهید محمد بروجردی، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی، که با حسن برخورد و ابتکار عمل­‌هایی که داشت، کنترل منطقه کردستان را به ایران بازگرداند. کتاب به زندگی و فداکاری‌های شهید در دو برهه پیش و پس از انقلاب اسلامی می‌پردازد. کتاب در ۸۰۰ صفحه زندگی بروجردی را مرور می­‌کند. بخش قابل توجه و جذاب زندگی اغلب فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مانند شهید محمد بروجردی به حوادث قبل از پیروزی انقلاب مرتبط است و کمتر در آثار مکتوب انعکاس داده شده­ اند. بر همین اساس کتاب حاضر این بخش از زندگی شهید بروجردی را نیز در بر می­‌گیرد. در این کتاب به بسیاری از ابهامات درباره جنگ تحمیلی و اوایل استقرار نظام جمهوری اسلامی پاسخ داده شده است. نصرت الله محمودزاده تلاش کرده است تا مخاطب با مطالعه این کتاب بیاموزد که چگونه همواره در متن باشد و حرفه‌ای عمل کند.

خلاصه اثر  

کتاب «محمّد؛ مسیح کردستان» نوشته «نصرت‌الله محمودزاده»، یک اثر ارزشمند است که به زندگی شهید محمد بروجردی، یکی از فرماندهان برجسته سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی می‌پردازد. بروجردی به دلیل حسن خلق و ابتکار عمل‌هایش در کنترل منطقه کردستان، به «مسیح کردستان» معروف شده است. مطالعه این کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا با شخصیت و ویژگی‌های انسانی او آشنا شوند و از تجربیات او در مواجهه با چالش‌ها و بحران‌ها الهام بگیرند. این اثر تنها به زندگی شهید بروجردی نپرداخته، بلکه به بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوران نیز می‌پردازد.[۱]

محمد بروجردی هم در انقلاب به سهم خود نقش مهمی داشت و هم در گذر از این تجربه، که برای او تجربه بسیار بزرگی بود، آدم دیگری شد. انقلاب، او را نیز مثل کشور متحول کرد و این دگرگونی، به باورها و جهان‌بینی‌اش عمق و خلوص بیشتری داد. نصرت‌الله محمودزاده در کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» از این تحول می‌گوید و یکی از خطوط اصلی روایت خود را براساس آن شکل می‌دهد. به گفته خودش، زمانی که به کار پژوهش برای نوشتن این کتاب مشغول بود، از لابه‌لای صحبت با کسانی که شهید بروجردی را از نزدیک می‌شناختند، این تحول را استنباط کرد. البته هیچ تحولی - آن‌هم تحولی چنین عمیق – یک‌شبه روی نمی‌دهد و هر تغییری نیازمند مجموعه‌ای از مقدمات است. در محمد بروجردی، که پرورش‌یافته سال‌های طولانی محرومیت و رنج بود، این مقدمات وجود داشت. از همان سال‌های نوجوانی از شرایط حاکم بر کشور و جنس نگاه حکومت وقت به جامعه ناراضی بود و همین نارضایتی او را به صف مخالفان شاه سوق داد. به امام خمینی(ره) دل بست و انقلابی شد. در مبارزه‌ای که تا تغییر حکومت در ایران ادامه یافت، هرچه از دستش برمی‌آمد انجام داد و در دوره‌ای کوتاه مسئول یگان حفاظت از امام(ره) بود. بعد به دستور امام(ره) به نیت احیای نظم و امنیت و آرامش به کردستان رفت و خرداد ۱۳۶۲همان‌جا شهید شد[2].

نصرت الله محمودزاده برای نگارش این کتاب سختی‌های عجیب و غریبی کشیده است. بیش از سی و سه هزار دقیقه مصاحبه با شصت نفر از هم­رزمان، آشنایان، دوستان، مسئولان و مرتبطین به این شهید بزرگوار، مطالعه بیش از 15000 صفحه، کتاب، روزنامه، دست­نوشته و فیش‌برداری از 3000 صفحه نوار پیاده­شده از مصاحبه‌های موجود در آرشیوهای مختلف، سفرهای متعدد به سنندج، پاوه، سردشت، کامیاران همه و همه در طول هفده سال، پژوهش کتابی را به بار آورده که بدون شک بی‌نظیر است. این کتاب صرفا داستان زندگانی یک فرمانده لشکر شهید نیست، بلکه داستان انسان کامل است. داستان شهیدانه زیستن قبل از شهید شدن است. داستان انسآن‌هایی است که آدم باورش نمی‌شود در همین مملکت، چند سال پیش زندگی کرده‌اند و در همین کوچه و خیابآن‌هایی که ما در آن بزرگ شدیم بزرگ شده‌اند، اما ما کجاییم و آن‌ها به کجا رسیدند. یک خوبی این کتاب این است که تنها به «بروجردی» نپرداخته است بلکه در کنار بروجردی شما «کاوه، صیاد شیرازی، احمد متوسلیان، ناصر کاظمی، ابراهیم همت، حسن آبشناسان، شهید بهشتی و شهید مطهری» را هم دارید که هر کدام از یک بعد، این کتاب را تکمیل­تر کرده­اند[3].

محمد بروجردی زیاد میان ما نماند. انقلاب به پنج سالگی نرسیده و جنگ تحمیلی در سومین سالش بود که از بین‌مان رفت. اما او در این دوره کوتاه، میراثی از جنس آموزه‌های اصیل انقلاب از خودش به جای گذاشت که هنوز ارزشمند و همچنان درخور تأمل است. محمودزاده در «محمد؛ مسیح کردستان» از این میراث می‌نویسد. می‌نویسد در نگاه شهید بروجردی، «مردم» عادی هرچقدر ناراضی و معترض باشند، «دشمن» نیستند و سخت‌گیری و فشار به آن‌ها براساس چنین تلقی‌های نادرستی اصلاً مجاز و مشروع نیست. نه فقط مجاز و مشروع نیست، که اتفاقاً آنان را ناراضی‌تر و خشمگین‌تر می‌کند و بخشی از آنان را به همدلی با نقشه‌ها و توطئه‌های دشمن می‌کشاند. در «محمد؛ مسیح کردستان» با قهرمانی سروکار داریم که قلبی بزرگ و نگاهی دقیق دارد و پیچیدگی‌های حذف تدبیر بحران را می‌شناسد. هرچقدر در رویارویی با دشمن تجزیه‌طلب، بی‌باک و جدی است، در برخورد با مردم عادی، رئوف و صبور و باگذشت است. او به صداقت و محبت تکیه می‌کند، چه آنکه باور دارد بدون همدلی و حمایت مردم، عبور از مشکلات و بحرآن‌ها ممکن نمی‌شود. بروجردی در روایت محمودزاده، قهرمانی از جنس قهرمانان انقلاب اسلامی است که در اجرای تکلیف الهی به جستجوی ریشه نارضایتی‌ها می‌رود، ایمان و صبرش در آزمون‌های پیاپی محک می‌خورد، اما هر بار سربلند می‌شود. در راه پر سنگلاخی که قدم می‌گذارد، زخم‌ها برمی‌دارد، اما افق را گم نمی‌کند و به دام حواشی و ظواهر نمی‌افتد. کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» حضور شهید بروجردی در بحران کردستان را چنان پررنگ نشان می‌دهد و نقش او را در آن مقطع حساس چنان تأثیرگذار روایت می‌کند که خواننده کتاب احتمالاً به این پرسش می‌رسد که بدون او و نگاه درست و مدبرآن‌هاش، روند حوادث چگونه پیش می‌رفت و آیا بحرانی که در آن منطقه ریشه دواندهبود، تدبیر می‌شد یا نه؟ ایجاد این پرسش در ذهن خواننده، دلیلی از دلایل موفقیت محمودزاده در روایت زندگی قهرمانانه و مجاهدانه شهید بروجردی است. نویسنده «محمد؛ مسیح کردستان» به ما نشان می‌دهد که کار انقلاب، بدون مردان مخلص و لایقی مثل شهید بروجردی پیش نمی‌رفت و گره‌ها ناگشوده باقی می‌ماندند و نقشه‌های دشمنان به نتیجه می‌رسیدند[4].

چگونگی فرماندهی شهید بروجردی از موضوعات جذاب کتاب است. کادرسازی وی نیز از نکات خواندنی در این­باره است. او در کادرسازی بسیار موفق بود و یکی از دلایل آن این بود که توانست به مردم کُرد هویت دهد. پیش از آن، این مردم همواره ابزاری در دست حکومت‌ها بودند اما او هویت مردم کُرد را به آن‌ها بازگرداند و کردها باور کردند که بروجردی آن‌ها را در معاملات سیاسی تنها نمی‌گذارد[5].  حدود ۵۵۰ ساعت مصاحبه مفید با ۶۰ نفر، مطالعه بیش از ۶۴ جلد کتاب، مجله، روزنامه، دست‌نوشته در ۱۵هزار صفحه و فیش‌برداری از سه هزار صفحه نوار پیاده­شده از مصاحبه‌های انجام شده با بیش از ۱۰۰ نفر که در آرشیو کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران ثبت شده است، از دیگر اقدامات تحقیق برای این کتاب بوده است. با توجه به اینکه از شهید بروجردی دست‌نوشته و نوار صوتی بسیار اندکی به جا مانده است، الزام به تحقیق میدانی در نوشتن این کتاب کاملاً آشکار است[6].


[1]  «کتاب محمد، مسیح کردستان نشر روایت فتح». فیدیبو. بی­تا. دریافت شده 7 دی 1403

[2] ««محمد؛ مسیح کردستان»، قصه قهرمانی از جنس انقلاب اسلامی». ایبنا. 15 خرداد 1402

[3]  «کتاب محمد مسیح کردستان». کتاب­رسان. بی­تا. دریافت شده 7 دی 1403

[4]  ««محمد؛ مسیح کردستان»، قصه قهرمانی از جنس انقلاب اسلامی». ایبنا. 15 خرداد 1402

[5] «محمود‌زاده: «محمد‌، مسیح کردستان» به ابهاماتی درباره انقلاب و جنگ تحمیلی پاسخ می‌گوید». ایبنا. ۲۵ دی ۱۳۹۵

[6]  ««غریب» وام‌دار کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» است». ایبنا. ۱ خرداد ۱۴۰۲

  1. «کتاب محمد، مسیح کردستان نشر روایت فتح». فیدیبو. بی‌­تا. دریافت شده ۷ دی ۱۴۰۳