فال خون
«فال خون» رمانی به قلم «داوود غفارزادگان» با موضوع جنگ، از دید یک سرباز عراقی است که محتوایی ضدجنگ دارد. این اثر اولینبار در سال 1375 توسط انتشارات قدیانی در تهران به چاپ رسید. در سال ۱۳۸۵ این کتاب توسط انتشارات سوره مهر نیز منتشر شد. ترجمهی این رمان به زبان انگلیسی و روسی صورت گرفته و ترجمه انگلیسی آن، در کشورهای آمریکا و ترکیه توزیع شده است. این کتاب در جشنواره «ربع قرن دفاع مقدس» مورد تقدیر قرار گرفت.
«فال خون» روایت افراد تنها و منزوی دنیای مدرن است که در سردرگمی و یاس به سر میبرند. شخصیتهایی که دیگر قهرمان نیستند بلکه تنها افراد منزوی، بیثبات و متزلزلی هستند که با ترس و دلهره از مرگ زندگی میکنند. «فال خون» داستان زندگی چهار روزه سربازی عراقی است که مرگ و چگونه مردن دغدغه ذهنیاش شده است. سرباز مدام از خود میپرسد «آیا من شبیه جسدم خواهم بود؟». رمان در شش فصل، داستان این سرباز و مافوقش را روایت میکند که برای شناسایی اجساد به منطقه هور اعزام میشوند. سرباز در هراس دائمی از مرگ است و بیش از هر چیز از مرگ و نابودی حرف میزند. این رمان از زاویه دید متفاوتی به جنگ نگاه میکند و در زمره آثار ضدجنگ است؛ این اثر به صورت مستقیم به جنگ نمیپردازد بلکه موقعیتهای تراژیک انسان را در جنگ در موقعیتهای متفاوت به تصویر میکشد.
خلاصه اثر

رمان «فال خون» خاطرات یک سرباز عراقی و مافوق اوست و جنگ را از منظر متجاوزان روایت میکند. «ستوان» فردی سرخوش و بیخیال، «سرباز» فردی درونگرا و محزون است که مدام به چگونگی مرگش فکر میکند. داستان بر حول محور این دو شخصیت میگذرد و به شرح حال و اوضاع سرباز میپردازد.[۱]
داستان از زبان سرباز عراقی روایت میشود که همراه با ارشد خود، برای دیدهبانی و شناسایی اجساد، به ارتفاعات غرب ایران به نام «هور» اعزام شدهاست. عراق قصد دارد جبهه جدیدی در این منطقه باز کند. به همین سبب افرادی را به این منطقه فرستاده است. سرباز پیش از این در مناطق دیگر نیز جنگیده است و خاطرات تلخی از آن زمان به یاد دارد. تصویر کشتگانی که در آبراههای هور افتادهاند و موشهایی که همه جا در کمینند تا اجساد مردگان را غارت کنند، کابوس خواب و بیداری اوست. در مقابل، ستوان سرزنده و شوخ طبع است. جثه لاغری دارد اما با این حال اهل شوخی و مزاح است. گویا به مرگ نمیاندیشد.[۲]
سرباز به همراه ستوان برای دادن گرای و دیدهبانی به بالای کوه میرود و در سنگری که پر از آذوقه و سوخت است، شب اول را با گرفتن فال چینی به صبح میرساند. در فال سرباز و ستوان خبرهای شوم و ترسناک مبنی بر مرگ و نبود آن دو گزارش میشود. این دو روزهای بعد را با دادن گرای محل، درست کردن آدم برفی، پارو کردن برف از در سنگر طی میکنند تا آنکه روز سوم ستوانیار گارد عراقی از کوه بالا میآید و ستوان را به کم کاری و ندادن گرا و خوشگذرانی متهم میکند. درگیری ستوان و ستوانیار منجر به دخالت سرباز و مرگ ستوانیار میشود. شب ستوان و سرباز بعد از پرت کردن ستوانیار به درون دره، جدال با یکدیگر بر سر یافتن مقصر اصلی، قرار بر این میگذارند که هر یک جداگانه ماجرا را به مقامات بالاتر گزارش کنند.
سرباز با علم به این که حریف زد و بندهای حقوقی ستوان نخواهد شد، شبانه او را نیز میکشد و به درون دره پرتاب میکند. صبح روز چهارم سرباز بین مرگ تدریجی که دستگاه قضایی برایش تعیین خواهند کرد و مرگ خودخواسته و آسان، مرگ آسان را میپذیرد. سرباز چون دوست ندارد مرگش توسط دیگران تعیین و انتخاب شود با دادن گرای محل سنگر، دست به خودکشی میزند. در واقع نیروهای خودی محل استقرار او را به توپ میببندند. این کتاب در شش فصل تنظیم شده است.[۳]
- ↑ «کتاب فال خون». ایران کتاب. بیتا. دریافت شده ۲ دی ۱۴۰۳
- ↑ «معرفی و دانلود کتاب فال خون». کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲ دی ۱۴۰۳
- ↑ «فال خون...آیا من شبیه جسدم خواهم بود؟». خبرآنلاین. ۲۵ بهمن ۱۳۸۹