مولوی و اسرار خاموشی
مولوی و اسرار خاموشی | |
---|---|
نویسنده | علی محمدی آسیاآبادی |
ناشر | انتشارات سخن |
تاریخ نشر | ۱۳۹۰ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴۳۷۲۵۰۰۶ |
نوع رسانه | کتاب |
کتاب «مولوی و اسرار خاموشی؛ فلسفه، عرفان و بوطیقای خاموشی» اثری از دکتر علی محمدی آسیابادی است که به پژوهش دربارهٔ خاموشی از نظر مولوی و نیز در شعر او، میپردازد.[۱]
مولوی، عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن هفتم هجری است و این کتاب یکی از آثاری که دربارهٔ مولوی نگاشته شده و گامی است برای شناخت مولوی و آفاق فکر و اندیشه او. نویسنده در این کتاب به نقد و تفسیر آراء، اندیشهها و اشعار مولوی پرداخته است. دکتر «علی محمدی آسیابادی» در این کتاب ضمن اشاره به دیدگاههای فلسفی قدیم و جدید درباره خودشناسی و معرفتنفس، با رویکردی جدید آرای عرفانی مولانا را تحلیل و بررسی میکند. در این اثر تفاوت رویکرد عرفا به نفس و فرآیندهای متفاوت ذهنی را شرح داده می شود و با اشاره به حکایتها و داستانهای گوناگون از مثنوی، به نقد روانشناختی و فلسفی مفاهیم این داستانها پرداخته شده. مبحثی درباره نفسشناسی نزد صوفیه و نظریات مرتبط با آن را در علم روانشناسی ؛ مبحث محبت و عشق مقدس، مفهوم دل و عقل از دیدگاه عرفا، دیگر مبانی عرفانی و فکری مولانا؛ عرفان خاموشی و اسرار آن و تحلیل داستانهای مرتبط با آن، از جمله موضوعاتی است که در کتاب حاضر به آنها پرداخته شده است.[۲]
این کتاب بهعنوان اثر شایسته تقدیر پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در بخش نقد ادبی در آذرماه ۱۳۹۱ هجری خورشیدی قرار گرفت.[۳]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
خلاصه کتاب
موضوع کتاب حاضر، نقد و تفسیر آراء، اندیشهها و اشعار مولوی، عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن هفتم هجری است. نگارنده، ضمن اشاره به دیدگاههای فلسفی قدیم و جدید درباره خودشناسی و معرفت نفس، با رویکردی جدید آرای عرفانی مولانا را تحلیل و بررسی میکند. سپس تفاوت رویکرد عرفا به نفس و فرآیندهای متفاوت ذهنی را شرح میدهد و با اشاره به حکایتها و داستانهای گوناگون از مثنوی، به نقد روانشناختی و فلسفی مفاهیم این داستانها میپردازد. در ادامه، مبحثی درباره نفسشناسی نزد صوفیه و نظریات مرتبط با آن را در علم روانشناسی مطرح میکند. در خاتمه مبحث محبت و عشق مقدس، مفهوم دل و عقل از دیدگاه عرفا، دیگر مبانی عرفانی و فکری مولانا و در نهایت عرفان خاموشی و اسرار آن و تحلیل داستانهای مرتبط با آن را مورد توجه قرار میدهد.[۴]
در مقدمهٔ اثر میخوانيم:
«برای فهم دقيقتر و عميقتر موضوع، لازم بود درباره نفسشناسی عموما و نفسشناسی صوفيانه خصوصا تحقيق شود و اين تحقيق در راستای تبيين موضوع خاموشی باشد. آثار مولوی پيش از آن که نظريهای منسجم را در برابر ما قرار دهد، انبوهی از آگاهی را که در ساختاری دايرهالمعارفگونه ارايه شده است، عرضه می کند. اما ساختار آن به نحوی نيست که بتوان در آن مقدمه و موخرهای يافت. همين موضوع ايجاب میکند که برای تبيين ديدگاههای مولوی بهناچار به سراغ کسانی بروی که آفاق فکری آنها تا اندازهای به مولوی نزديک است. به همين سبب در اين نوشته، نظريههايی معرفی شده است که گرچه متعلق به قرن حاضر است، اما موضع وجودشناختی يا معرفت شناختی آنها با موضوع مولوی تشابهات قابل توجهی داشته است.»[۱]
معرفی نویسنده
دکتر علی محمدی آسیابادی متولد ۱۳۵۰ است. او در خانوادهای سنتی که به شعایر مذهبی اهمیت بسیار میدادند به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در روستای محل تولدش شهر کرکوند از شهرستان مبارکه گذراند. دورهٔ دبیرستان را در دبیرستانهای امام خمینی و شهید بهشتی شهر مبارکه طی کرد و در عین حال وقتهای آزاد خود را با مطالعه کتابهای متعدد در موضوعات ادبی، تاریخی، دینی پر میکرد.
در سال ۱۳۷۰ وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در سال ۱۳۷۵ مدرک کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را از این دانشگاه اخذ کرد. در سال ۱۳۷۵ برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شد و در همان سال در اولین المپیاد علمی دانشجویی کشور برگزیده شد. مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت معلم تهران گذراند و در تابستان ۱۳۷۸ از پایان نامه خود با عنوان «مواجهه نیما با طبیعت» دفاع کرد و فارغالتحصیل شد. در بهمن ماه همان سال در آزمون دکتری دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شد و در سال ۱۳۸۲ دکتری خود را دریافت کرد در تمام این مدت مطالعه و تحقیق یکی از مهمترین دغدغههای ایشان بود. پس از اتمام دوره دکتری و از بهمن ماه ۱۳۸۲ بهطور تماموقت در دانشگاه شهرکرد مشغول به کار شد. در سال ۱۳۸۳ به ریاست کتابخانه مرکزی و انتشارات دانشگاه منصوب شد و تا ۱۳۸۵ در این سمت بود. او در طی این مدت کتابهای متعددی تألیف یا ترجمه کرده و نیز دهها مقاله به تالیف وی به چاپ رسیده است.[۳]
از زبان نویسندهٔ کتاب
انگیزه چاپ کتاب چه بود؟
بیتردید مولوی نه تنها یکی از بزرگترین شخصیتهای ادبی در تاریخ ادبیات فارسی است بلکه یکی از بزرگترین شخصیتهای فرهنگ و تمدن اسلامی است که مخاطبان او حتی بیرون از قلمرو جهان اسلام هم بسیارند و امروزه حتی در غرب، بهویژه در امریکا مخاطبان زیادی دارد، تا جایی که در این کشور انگلیسیزبان، علاقمندان به آثار مولوی، مخصوصا مثنوی، بیشتر از علاقمندان به آثار شکسپیرند که آثارش در اصل به زبان انگلیسی نوشته شده است. در واقع آثار مولوی از معدود آثار فرهنگیای است که برای پر کردن خلأ معنویتی که در دنیای امروز گریبانگیر بشر شده است بسیار سودمند است. تفکر معنویای که از دل آن نه خشم و نفرت و انزجار بلکه عشق و آبادانی و سازندگی میجوشد و گوهر والایی را که در درون هر انسانی به ودیعه نهادهاند، پیراسته از غبارهای غفلت فردی و قومی و اجتماعی در برابر آینهای مینهد که جانهای انسانها برای عشق ورزیدن به خود نظارهگر آن هستند. مثنوی مولوی نردبان آسمان است و غزلیات او حدیث لایزال عشق است که بدون حضور آن هیچ انسانی نمیتواند به ملکوت آسمانها دست یابد. علاقه ادب دوستان عموماً و دانشجویان ادبیات خصوصاً به این دو اثر مولوی روزبهروز در حال افزایش است.[۳]
چرا خاموشی؟
یکی از مهمترین ابعاد گفتمان عرفانی عموماً و صوفیانه خصوصاً بعد روانشناسیای است که به جنبه معرفتشناسی آن مربوط میشود و معرفتشناسی هم که در کنار وجودشناسی و خداشناسی یکی از سه رکن اصلی تفکر عرفانی است. علاقه به دانش روانشناسی از یک طرف و علاقه به استفاده از آن در نقد و بررسی آثار ادبی از طرف دیگر موضوعی است که در حوزه مولویپژوهی توجه کسان زیادی را از طیفهای مختلف به خود جلب کرده است و در این میان عدهای هم که آشنایی کافی با مولوی یا برخی نظریههای روانشناسی نداشتهاند به قضاوتهای شتابزده روی آورده و مطالبی را مطرح کردهاند که از آفاق فکری مولوی بسیار دور است. لذا توجه به این جنبه از تفکر مولوی یکی از کارهای ضروری است که انگیزه این جانب در طرح مسایلی بوده است که در کتاب مولوی و اسرار خاموشی مطرح شده است. از آنجا که مفهوم خاموشی نزد مولوی مهمترین مفهومی است که هم با روانشناسی صوفیانه ارتباط ژرفی دارد و هم با سایر دیدگاههای مولوی، پرداختن به این موضوع و تحقیق درباره معنا و حقیقت خاموشی از نظر مولوی بسیار لازم مینمود و البته تحقیقی تازه در این موضوع، در کنار تحقیقهای دیگران، میتوانست و میتواند قدمی لازم در جهت مولوی پژوهی باشد.[۳]
ویژگی کتاب «مولوی و اسرار خاموشی» چیست؟
مشاهده دیدگاه روانشناختی مولوی در آینه برخی از نظریههای روانشناسی جدید و دیدن آن نظریات در آینه آثار مولوی از یک سو و تحقیق در ابعاد مختلف معنی و حقیقت خاموشی در گفتمان صوفیانه و نقش و معنای آن در بوطیقا (شعرشناسی)، مخصوصاً بوطیقای صوفیانه، مهمترین ویژگی این کتاب است. در این کتاب بهطور نسبتاً مفصّل به علمالنفس صوفیانه و فرایند تبدیل من نفسانی به من روحانی پرداخته شده است و مشخص شده است که خاموشی چه نقشی در این فرایند دارد و محصول کدام مرتبه از سلوک است. همچنین مفاهیم و معارفی که به این تبدیل نفسانی مربوط میشود توجه شده است و مثلاً مفهوم «اُمّی» که هم ویژگی حضرت رسول(ص) و هم ویژگی بسیاری از عرفا بوده است به تفصیل و با نگاهی تازه و متفاوت بررسی شده است.[۳]
جایگاه مولوی در ادبیا عرفانی
اگر بخواهیم مهمترین اثر عرفانی را در زبان فارسی نام ببریم، بیتردید آن اثر، مثنوی معنوی مولوی است. اهمیت این اثر در زبان فارسی و در تصوف تا جایی است که جامی درباره آن گفته است:
مثنوی معنوی مولوی هست قرآن در زبان پهلوی پیش از مولوی، سنایی با سرودن حدیقةالحقیقه (و مثنویهای دیگر) و عطار با سرودن منطقالطیر (و مثنویهای دیگر) راهگشای مولوی در سرودن مثنوی بودند و البته مثنوی بهتدریج اهمیت و مخاطبان بیشتری پیدا کرد و الحق ارزش ادبی و عرفانی آن هم برتر از آثار پیش از خود است. گرچه در اهمیت و ارزش آن آثار نیز جای تردید نیست. شروح متعددی که بر مثنوی نوشته شده است و آثار بسیار زیادی که درباره آن تألیف شده است بیانگر اهمیت ویژهای است که این اثر در میان اقشار مختلف مردم داشته است. حجم آثاری که درباره حدیقه یا منطقالطیر نوشته شده است نسبت به حجم آثاری که درباره مثنوی نوشته شده است، قابل مقایسه نیست.
غزلیات مولوی نیز نقطه اوج غزل عرفانی فارسی است و اگر بخواهیم سه غزلسرای سرآمد زبان فارسی را نام ببریم، بیتردید مولوی یکی از آن سه تن است. ضمن اینکه هیچ مضمون عارفانهای نیست که در مثنوی مطرح شده باشد ولی در غزلیات به آن پرداخته نشده باشد. صرف نظر از حکایات مثنوی، مضامین مثنوی در غزلیات شمس هم، گرچه با زبانی متفاوت و با ایجاز تمام، منعکس شده است و خود این بیانگر اهمیت غزلیات شمس است.[۳]
منظور از «اسرار خاموشی» در این کتاب چیست؟
خاموشی یکی از بنیادیترین مسایل در عرفان عموماً و در عرفان مکتب خراسان خصوصاً است. حتماً این سخن مشهور بایزید بسطامی را شنیدهاید که میگوید:
روشنتر از خاموشی چراغی ندیدم
و سخنی به از بیسخنی نشنیدم
ساکن سرای سکوت شدم
و صدره صابری در پوشیدم . . .
این اهمیت خاموشی نزد مولوی تا حدی است که تبدیل به تخلص مولوی شده است و مولوی علاوه بر اشاراتی که در مثنوی به آن دارد در پایان اکثر غزلیات خود از آن به عنوان تخلص استفاده میکند و البته باید گفت خاموشی در ارتباط با حقیقت تخلص و مراتب تأویل آن در غزلیات مولوی مطرح است نه به گونه یک سنت ادبی صرف که در شعر فارسی رواج داشته است.
مسأله مهمی که درباره خاموشی مطرح است این است که این خاموشی با جنبههای مختلفی از عرفان و تصوف و نیز بوطیقای عرفانی شعر و هنر اسلامی مرتبط است و حتی میتوان بر اساس آن عرفا را به سه دسته تقسیم کرد؛ یکی عرفایی که موضع و رهیافت عارفانةه آنها خاموشی است، مثلاً بایزید بسطامی یا اکثر عرفای مکتب خراسان. اکثر این دسته از عرفا را میتوان با عنوان «صوفیان اُمّی» توصیف کرد زیرا امّی بودن بالاترین تجلّی خاموشی است. دوم عرفایی که موضع و رهیافتی بینابین دارند و در مقامی میان گفتن و نگفتن هستند ولی گرایش بیشتر آنها به نگفتن است. کسانی مثل سنایی، عطار و مولوی از این زمرهاند و کسی مثل مولوی با اینکه آثار متعددی را به وجود آورده و ظاهراً اهل بسیار گفتن بوده است ولی در اصل منطق او مایل به خاموشی است و حتی میتوان گفت منطق او منطق خاموشی است، ولی به دلیل آثاری که از خود به جای گذاشته باید او را در موضعی بینابین قرار داد. سوم عرفایی هستند که منطق آنها منطقِ گفتن است. این دسته هر چقدر هم که دم از خاموشی زده باشند فقط مربوط به تجربه عرفانی آنهاست، نه موضع و رهیافت عملی آنها. مثلاً محیالدین عربی چنین رهیافتی دارد یا نجمالدین رازی. زیرا این گروه کوشیدهاند از گفتمان صوفیانه یک دستگاه منسجم فکری بدست دهند. مفهومسازی یک فرایند عقلی است که با منطقِ گفتن ارتباط دارد نه با منطق خاموشی. وقتی کسانی همچون ابن عربی اقدام به مفهومسازی میکنند به منطق گفتار و زبان روی آوردهاند و از منطق خاموشی فاصله گرفتهاند.[۳]
خاموشی در گفتمان صوفیانه ابعاد متعددی دارد که برخی از آنها در هالهای از ابهام است. گویی عرفا خود از اینکه همه این ابعاد را بر ملا کنند اجتناب میکردهاند و این جزو اسرار آنها بوده است. آنچه مسلّم است آنها اسراری داشتهاند که از هویدا کردن آن دوری میکردهاند و خاموشی نیز، لااقلّ در برخی ابعاد آن، جزو همین اسرار بوده است. برخلاف برخی از فلاسفه غربی معاصر که کوشیدهاند درباره خاموشی نظریهپردازی کنند عرفای ما هرگز اقدام به چنین کاری نکردهاند و برای فهم دیدگاه آنها فرد پژوهشگر باید از همان ابتدا بپذیرد که تا جایی که به خاموشی مربوط است در گفتمان صوفیانه اسراری وجود دارد که باید به کاوش در آنها بپردازد.[۳]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «کتاب مولوی و اسرار خاموشی اثر علی محمدی آسیابادی».
- ↑ «مشخصات، قیمت و خرید کتاب مولوی و اسرار خاموشی: فلسفه، عرفان و بوطیقای خاموشی اثر علی محمدیآسیابادی انتشارات سخن».
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ «مولوی و اسرار خاموشی (دکتر علی محمدی آسیابادی)».
- ↑ «کتاب مولوی و اسرار خاموشی: فلسفه، عرفان و بوطیقای خاموشی».