بیوک ملکی

از ویکی‌ادبیات
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۰ توسط احسان رضایی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بیوک ملکی

زمینهٔ کاری ادبیات کودک و نوجوان
زادروز ۵فروردین۱۳۳۹
روستاي زرجه بستان، از توابع قزوين
پدر و مادر نورالله ملکی و قز خانم
پیشه شاعر، ویراستار، نقاش و منتقد ادبیات کودک و نوجوان
کتاب‌ها «بر بال رنگین کمان»، «پشت یک لبخند»، «کوچه دریچه‌ها»، «بیا بگیر سیب را»، «در پیاده رو»، «مترسک عاشق بود»، «روزهای بادبادک»، «چرا تو سنگی»، «بوق سگ»
همسر(ها) رقیه ندیری
فرزندان نورا و پرستو
مدرک تحصیلی کارشناسی ارتباطات اجتماعی و مدرک درجه یک هنری
دانشگاه دانشگاه علامه طباطبایی

بیوک ملکی شاعر، تصویرگر، روزنامه‌نگار معاصر و یکی از با سابقه‌ترین اعضای سردبیری «سروش نوجوان» است.[۱]

* * * * *

بسیار از کودکان و نوجوانان دهه شصت با نام این شاعر و نویسنده از طریق مجموعه مجلات سروش آشنا شده‌اند. ملکی در جلسات شعر «کیهان بچه‌ها» حضوری ثابت و مستمر داشته.[۱] او سابقه همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، رادیوی جمهوری اسلامی ایران، حوزه هنری، انتشارات سروش و ... را در کارنامه کاری‌اش دارد. ملکی علاوه بر فعالیت‌های مطبوعاتی، بیش از سه دهه مجموعه شعرهایی را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است و یکی از مؤثرترین شاعران در حوزه شعر نوجوان است.[۲] ملکی در کنار سرودن شعر نقاشی هم می‌کشد و سابقه تصویرگری چند کتاب را نیز در کارنامه‌اش دارد. از او تا به‌حال بیش از 10 مجموعه شعر و حدود 15 جلد تصویرگری و روی جلد کتاب منتشر شده که جوایز مختلفی مانند تقدیری کتاب سال وزارت ارشاد، برگزیده دو دوره جشنواره شعر فجر، برگزیده 10 سال شعر نوجوان، برگزیده جایزه عباس یمینی شریف، برنده چهار لوح زرین از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... را برایش به ارمغان آورده‌اند.[۳]

بیوک ملکی در جمع شاعران نوجوان خوزستان
کارگاه شعر برای نوجوانان
مراسم نکوداشت بیوک ملکی
بیوک ملکی مهمان اعضای کانون ۱۵ تهران
نشست ادبی در آستانهٔ فصلی سبز
نشست شعر آفرینش کانون پرورش فکری استان یزد
نقد کتاب بیا بگیر سیب را

آیینه‌ای از بیوک ملکی

من پنجمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۳۹ در قزوین به دنیا آمدم. از دوران کودکی به تهران آمدم. از نوجوانی با شعر آشنا شدم چون پدرم شعر می‌گفت و دیوان شاعران در دسترسم بود. علاقه زیادی به شعرهای پروین اعتصامی داشتم و بیشتر شعرهایش را حفظ کرده بودم. بدون شک خواندن و حفظ شعرهای پروین مرا سمت شعر گفتن کشانده است. گه گاه شعرهایی می‌گفتم. از دوران دبیرستان شعر گفتن برایم جدی‌تر شد و پدر و مدیر دبیرستانم، آقای نیک‌روش مشوق من بودند.[۴]


در نوجوانی مجله‌های کیهان بچه‌ها، اطلاعات دختران و پسران، پیام شادی و پیک‌ها را می‌خواندم و با شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان هم آشنا بودم. پس از انقلاب به سرم زد که شعرهایم را چاپ کنم. دو شعر نوجوانانه گفته بودم که آن‌ها را بردم به مجله پیک که هنوز نامش تغییر نکرده بود. محمود حکیمی سردبیر مجلات بود. شعرها تصویب شد و قرار بود چاپ شود که همزمان شد با تعطیلی مجلات پیک. بعد از آن همکاری‌ام را با مجله کیهان بچه‌ها آغاز کردم. در آنجا هر هفته جلسات شعری داشتیم با شاعران کودک و نوجوانانه سرا.[۴]

سال ۶۲ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شدم تا سال ۶۴ که از کانون به دلیل مخالفتم با حضور انجمن حجتیه در مدیریت کانون حکم اخراج گرفتم و بعد شدم سردبیر برنامه کودک رادیو. بعد از یک سال از طرف مدیر رادیو دستور آمد که بچه‌ها در مسابقه برنامه دست نزنند و من هم نپذیرفتم و از رادیو رفتم. به پیشنهاد قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی در واحد کودک و نوجوان حوره هنری مشغول به کار شدم که آن هم یکسال بیشتر دوام نیاورد و دسته جمعی از آنجا اخراج شدیم. از ابتدای سال ۶۷ با قیصر امین‌پور و فریدون عموزاده‌خلیلی و دوستان دیگر سروش را راه انداختیم و هفده سال در این مجله بودیم. سال ۸۲ مجله هم تعطیل شد. درحال حاضر مدیرعامل دفتر شعر جوان هستم.[۴]

زندگی و یادگار

دیدگاه و اندیشه

خودم را اسیر مطالب نظری و تئوری نکردم

در طول ۴۰ سال کار در حوزه شعر کودک و نوجوان، سه نکته را سرمشق خود قرار داده‌ام. نکته‌ای که همیشه به آن توجه داشته‌ام این است که تا شعرهایم را به چند صاحب نظر ندهم و از آن‌ها نظر نگیرم، چاپ نمی‌کنم. ولی خودم را اسیر مطالب نظری و تئوری نکردم. سعی کردم همیشه نظرات مخاطبانم را بگیرم و با آن‌ها بیشتر ارتباط برقرار کنم. چون هم دقت بالاتری دارند و هم به روزترند.[۵]


تصمیم گرفتم بیشتر با بچه‌ها ارتباط بگیرم

در جشنواره دوچرخه طلایی به سردبیری آقای عموزاده خلیلی که در آن دوره سردبیر دوچرخه هم بود، کتاب در پیاده‌رو جایزه دوچرخه طلایی را برد. تمام داوران جشنواره، نوجوانانی از سراسر ایران بودند که شعر را می‌شناختند. بعد از مراسم از آن‌ها خواستم بمانند و با هم صحبت کنیم. وقتی شروع به صحبت کردند، شگفت‌زده شدم. از این شگفت‌زده شدم که چطور آن‌ها به نکاتی در این کتاب پی برده‌اند که منتقدان و شاعران دیگر پی نبردند. از همان روز تصمیم گرفتم بیشتر با بچه‌ها ارتباط بگیرم و از منبع ارتباطی که در جلسه‌هایی مانند «دو پنجره» است، استفاده کنم و نظرات آنها را بشنوم.[۵]

سرعت رشد فکری نوجوانان امروز بالاست

سرعت رشد فکری نوجوانان امروز بالاست. سرعت رشد بچه‌های ما این‌قدر زیاد است که ممکن است در کشورهای دیگر این شرایط وجود نداشته باشد. مثلا تا پیش از این همه ما معتقد بودیم که نباید برای بچه‌ها شعر سیاسی گفت. ما حق نداریم پای آن‌ها را به این دنیا باز کنیم. ولی در حال حاضر سال‌هاست که این اتفاق افتاده و نوجوانان امروز ما درباره سیاست فکر می‌کنند. حالا تکلیف ما چیست؟ نباید شعر سیاسی برایشان بگوییم. حتما باید کار کنیم ولی این‌که چطوری بگوییم مهم است. ما باید ببینیم آن‌ها به چه سیاستی فکر می‌کنند و به آن بپردازیم. طوری که شعر مقطعی نباشد و دولایه داشته باشد، بدون تاریخ مصرف.[۵]

کودک و نوجوان باید لذت کتاب خواندن را بچشد

با شمارگان پایین انتشار کتاب، کتاب‌خوانی به شدت دچار رکود شده است؛ در حالی که در دهه 60 و 70 که تعداد کودک و نوجوان نصف جمعیت کودک و نوجوان امروز بود، تیراژ حداقل 20 هزار و حداکثر 70 هزار را شاهد بودیم. در این راه همه‌ ما مقصریم؛ شاعر، نویسنده، اهالی فرهنگ، صدا و سیما و ناشران و البته ورود رسانه‌ها و شبکه‌های گسترده مجازی هم بی‌تأثیر نبوده است. در این شرایط باید تلاش کرد تا دوباره کتاب‌خوانی در وجود بچه‌ها نهادینه شود؛ اگر کودک و نوجوان لذت کتاب خواندن را بچشد، هرگز آن را کنار نمی‌گذارد؛ پس هنوز هم می‌توان با علاقه، شوق و امید در این راه گام برداشت. مثلا مربیان و مروجان می‌توانند مخاطب را با شیوه‌ درست خواندن شعر آشنا کنند و درست‌خوانی را در اولویت فعالیت‌ها قرار دهند تا مخاطب با رعایت علائم نگارشی و صحیح‌خوانی شعر، به درک معنا و مفهوم شعر برسد.[۶]


دلم نمی‌خواهد شعرم در کتاب‌های درسی چاپ شود

احدی حق ندارد بدون اجازه و کسب تکلیف از مولف از یک اثر ادبی و هنری استفاده کند، چه رسد به این که بخواهد در آن دست هم ببرد و تغییری در آن ایجاد کند. این‌ها چه تصوری نسبت به این کار دارند. واقعا چطور فکر می‌کنند؟ یادم می‌آید چندین سال پیش عده‌ای از نویسندگان را دعوت کرده بودند برای گفت‌وگو درباره مطالب کتاب‌های درسی. ظاهرا یکی از نویسندگان‌ به این که بی‌اجازه مطالب نویسندگان را استفاده می‌کنند اعتراض کرده بود، معاون وقت آن اداره هم گفته بود که شما باید خیلی هم دلتان بخواهد که مطالبتان در کتاب‌های درسی چاپ شود. این نگاه احمقانه بعضی از مدیران مثلا فرهنگی است و هنوز هم متاسفانه هستند این‌گونه مدیرانی که تصور می‌کنند این کارشان لطف است. این نوع تفکر، تفکر یک آدم بیمار است. و من صریح به این دسته از مدیران اصلی آموزش و پرورش می‌گویم که اشتباه فکر می‌کنید. من به دیگران کاری ندارم. هر کس باید خودش در مورد کارش صحبت کند اما من درباره کارهای خودم می‌گویم که اصلا دلم نمی‌خواهد شعرم در این کتاب‌های درسی که چاپ آن‌ها نقض غرض است، چاپ شود. چاپ شدن شعرها در این کتاب‌هایی که هیچ جذابیتی برای بچه‌ها ندارد، بدون شک به ضرر شاعر و نویسنده است.[۷]

چقدر باید آموزش و پرورش نقد شود تا بالاخره یک تلنگر کوچک به آن وارد شود؟

کسی که دست در نوشته نویسنده در کتاب‌ درسی می‌برد و می‌خواهد شخصیت آن قصه را به زور نماز خوان کند، حتما آدم صادقی نیست. این کار یک ریاکاری مشخص است. چطور سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی تا به‌حال نرفته پژوهش کند که علت علاقه بچه‌ها به کتاب دینی در قبل از انقلاب چه بوده و علت بی‌علاقگی‌شان نسبت به کتاب‌های بعد از انقلاب چیست؟ چقدر باید آموزش و پرورش نقد شود تا بالاخره یک تلنگر کوچک به آن وارد شود؟ سال‌هاست صدای همه درآمده اما آب از آب تکان نمی‌خورد.[۷]

انتخاب کتاب خوب برای والدین دشوار است

وقتی که می‌گوییم «شعر» منظور شعری است بهره‌مند از عناصر و صنایع شعری و برخوردار از مضامین شاعرانه و ... که قابل درک و در سطح مخاطب باشد. مسلماً اگر شعری این ویژگی‌ها را داشته باشد، مخاطب را هم جذب خواهد کرد. امروزه شاعران خوب و تازه نفسی در زمینه شعر کودک کار می‌کنند و آثار جذابی هم خلق می‌شود، اما مشکلی که سد راه این مجموعه‌هاست و باعث می‌شود که این آثار چنان‌که باید به دست مخاطبان خود نرسد، مشکل بازار آشفته و بی‌حساب و کتابِ «کتاب» است که مخاطب و پدر و مادرها را سردرگم می‌کند. والدین، به جز عده‌ای خاص، قدرت تشخیص یک اثر خوب را ندارند و کسانی هم که این قدرت را دارند، برایشان دشوار است که از میان کتاب‌های بی‌شمار و رنگارنگ شعر کودک، به راحتی کتاب‌های خوب را برای فرزندشان پیدا کنند.[۸]


امروزه بچه‌ها کم کتاب می‌خوانند

امروزه بچه‌ها کم کتاب می‌خوانند و آمار مطالعه در کشور ما بسیار پایین است، دلیل این مساله هم فقط این نیست که شعر کودک در جذب مخاطب موفق نبوده، درست است که کتاب‌های سطحی و بازاری، بازار کتاب را پرکرده‌اند و آسیب خود را هم می‌زنند، درست است که خیلی از کتاب‌ها جذاب نیستند، ولی باید توجه داشت که هیچ‌وقت همه آثار ناب نبوده‌اند. خیلی طبیعی است (البته در کشور ما طبیعی شده) که هر ساله از بین صدها کتابی که چاپ می‌شود، تنها بخش کمی از آنها به معنی واقعی کلمه کتاب‌اند، اما همان معدود کتاب‌ها هم وقتی که با معدود آثار خوب سال‌های قبل از خود جمع شوند، برای مخاطبان مجموعه‌‌ای خواندنی خواهند شد.[۸]

چرا مخاطبان شعرها را نمی‌خوانند؟

زمانی ما تنها پنج ـ شش مجموعه شعر برای کودک و نوجوان داشتیم (مجموعه‌ اشعار محمود کیانوش) و تقریباً همة مخاطبان کتاب‌خوان آنها را می‌خواندند و مدت‌ها با آن شعرها یا همان چند کتاب، زندگی می‌کردند. حالا مجموعه شعرهای فراوانی داریم که مناسب و جذاب‌اند اما چرا مخاطبان این شعرها را نمی‌خوانند؟ من فکر می‌کنم دلیلش این است که این آثار به دستشان نمی‌رسد. اگر بچه‌ها این کتاب‌ها را ببینند حتماً آنها را می‌خوانند و لذت هم می‌برند. بهتر است به‌دنبال علت‌های اصلی بگردیم و فقط کاسه ـ کوزه شعر نخواندن را سر شعر نشکنیم. درست است که ما شعرهای ضعیف و خیلی ضعیف فراوانی داریم و این‌گونه شعرها یکی از علت‌های دور شدن بچه‌ها از شعر است، اما در معرفی و برجسته کردن شعرها و شاعران خوب هم هیچ‌کس و هیچ جایی اقدام موثری انجام نداده است.[۸]

نگاه دولتی هیچ آسیبی به شعر واقعی نزده است

برخی معتقدند نگاه رسمی یا همان نگاه دولتی در شعر کودک به شعر کودک آسیب رسانده اما به نظر من نگاه دولتی واقعا هیچ آسیبی به شعر واقعی نزده است. شاعر اگر شاعر باشد، نگاهی رسمی و غیررسمی نمی‌شناسد. او راه خودش را می‌رود و کار خودش را می‌کند و نگاه خودش را دارد. اما در مورد سفارشی‌نویسی، مسئله فرق می‌کند. گاهی ناشری ممکن است موضوعی را سفارش بدهد. بستگی دارد به این که سفارش چه باشد و سفارش گیرنده که باشد. لزوماً اینکه بگویم هر سفارشی بد است و نتیجه‌اش هم بد می‌شود، حرف دقیقی نیست، چون ممکن است خلاف این حرف هم ثابت شود. در تاریخ هنر هم داشته‌ایم که خیلی از نقاشان و هنرمندان سفارش گرفته‌اند اما در اثری که خلق کرده‌اند خودشان بوده‌اند. نگاه خودشان به آن موضوع حاکم بوده و همان کارها هم جزو آثار ماندگار هنری شده‌اند. البته در ایران اکثر آثار سفارشی، آثار موفقی نبوده و نیستند. بیشتر خواسته سفارش‌دهنده در روح کار دمیده شده و کمتر اثری از خود شاعر در آن دیده می‌شود.[۸]

توانایی شاعر در انتخاب قالب بسیار مهم است

با نگاهی به آثار خوبی که در حوزه شعر کودک منتشر شده است، می‌بینیم با وجود این‌که هنوز با ایده‌آل‌ها فاصله داریم اما آثار خوبی منتشر شده که به خیلی از مسائل شعر در آنها توجه شده است. امروزه نوآوری در نحوه مضمون‌پردازی را در خیلی از کارها می‌بینیم. در مورد بکارگیری قالب‌های جدیدی مانند قالب نو و نیمایی نیز کارهای زیادی انجام شده و موفق هم بوده‌اند. اما به نظر من بیشتر از خود قالب، توانایی شاعر مهم است که بتواند حرف را در چه قالبی بریزد. شما ممکن است شعر نیمایی و سپید بگویید اما حرفتان مناسب این قالب نباشد. بنابراین قالب، اینجا به صرف این‌که نو است جذابیتی ایجاد نمی‌کند.[۸]

نقد، تأثیری بر شعر کودک نداشته است

نقد وضعیت خوبی ندارد و تأثیری هم بر شعر کودک نگذاشته است. ما اصلاً نقد نداریم. البته نقد به معنی واقعی کلمه، نه تنها در شعر کودک که در شعر نوجوان و قصة کودک و نوجوان هم نداریم. نقد اجتماعی هم نداریم و جامعه‌ای که نقد نداشته باشد رها می‌شود. علتش هم این نیست که جامعة نقد‌پذیری نیستیم. اگر هم نقدپذیر نباشیم مهم نیست. نقد باید خود را تحمیل کند. منتقد باید بتواند جریان ایجاد کند و باید یک اثر خوب را بشناساند و به عکس، کاری کند که کسی جرأت نکند اثر سطحی و ضعیف خلق کند. این منتقد باید پشتوانه قوی علمی داشته باشد، باید بتواند ضعف‌ها و قوت‌ها و خلاقیت‌های پنهان یک اثر را کشف و بیان کند گاهی مخاطبان ما منتقدان قوی‌تری هستند.[۸]

برخی جوایز

  • برگزیده بیست سال ادبیات کودک و نوجوان (انجمن نویسندگان کودک و نوجوان)
  • برگزیده جشنواره بیست سال ادبیات پایداری
  • برنده چهار لوح زرین از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
  • برنده «دوچرخه طلایی» برای کتاب «در پیاده رو»
  • تقدیری کتاب سال وزارت ارشاد
  • برگزیده جشنواره شعر فجر (دو دوره)
  • برگزیده جایزه عباس یمینی شریف (شورای کتاب کودک) برای کتاب مشترک «هیچ هیچ هیچانه»

فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها

  • کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
  • سردبیر برنامه کودک رادیو
  • عضو شورای سردبیری مجله سروش نوجوان (۱۷) سال
  • سردبیر برنامه نوجوان رادیو
  • کار در گروه کودک شبکه دو (چهار سال)
  • مدیر بخش هنری شکوفه، انتشارات امیر کبیر (چهار سال)
  • عضو هیئت مدیره خانه شاعران (در حال حاضر)
  • مدیرعامل دفتر شعر جوان (در حال حاضر)


مقالات و نقدهایی که بر آثار بیوک ملکی نوشته شده

بررسي تصاوير (ايماژهاي) شاعرانه در اشعار نوجوان بيوک ملکي

هدف اين مقاله، بررسي جايگاه تصوير در اشعار نوجوان بيوک ملکي است. آثار بررسي شده عبارتند از: «بر بال رنگين کمان، پشت يک لبخند، از هواي صبح، کوچه دريچه‌ها، در پياده رو و بيا بگير سيب را». در اين نوشتار نخست عوامل تصويرساز در اشعار بررسي شده‌اند، سپس به تحليل تصاوير و بررسي موضوعات پرکاربرد استفاده شده در اشعار، پرداخته شده است و نتیجه‌گیری شده ملکي براي تصويرسازي بيش از هر فني از تشخيص و تشبيه استفاده مي‌کند و طبيعت، خواه شهري و خواه روستايي، رکن اصلي و مايه الهام آفرينش تصاوير شعري اوست که اين موضوع مهم‌ترين دليل زنده بودن و پويايي اشعار شاعر به شمار مي‌آيد.[۹]


بررسی تصویرآفرینی‌های جنگ در شش شعر نوجوان بیوک ملکی

در این مقاله آمده است: «بیوک ملکی یکی از شاعران فعال در حوزه شعر نوجوان در سال‌های پس ازانقلاب اسلامی ایران است که مجموعه‌های موفقی در این زمینه از او منتشر شده است. طبیعت نمادگرایی احساس و اندیشه روح اشعار او را تشکیل داده است. از آن‌جایی که در میان شعرهای ملکی تصویرآفرینی‌هایی از جنگ وجود دارد که از منظر تصویرسازی در شعر قابل بررسی است؛ بنابراین در این پژوهش نمادها و جلوه‌های صورخیال به کار رفته برای تصاویرآفرینی‌های واقعی و خیالی جنگ در شش بطعه شعر نوجوان این شاعر که عبارتنداز: در لانه‌های بی‌پناهی غروب جنگ، صلح، باید نیاید، جنگ و جنگ خیالی، مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل این بررسی نشان می‌دهد که ملکی برای تصویرسازی‌های جنگ در اشعارش بیش از هر فنی از دو عنصر بلاغی «نماد» و «تشخیص» استفاده کرده است و یکی از راه‌هایی که باعث مقبولیت اشعار جنگ این شاعر در میان نوجوانان شده تصاویر زییایی است که با هنرمندی خاص و با به کارگیری از عناصر طبیعت صورت گرفته است. ملکی تا اندازه زیادی به دنیای نوجوانان وارد شده و با به کارگیری تخیل صنایع ادبی جاندارپنداری و به ویژه عناصر طییعی پیوند عاطفی محکمی بین مخاطب و نمودهای طییعت برقرار کرده است و فضاهای شعری گویا و زنده‌ای را خلق کرده و تصویرهای خیال‌انگیز و امیدبخشی به ویژه با دستمایه قراردادن صلح آفریده است.»[۱۰]


مراسم نکوداشت بیوک ملکی

فریدون عموزاده‌خلیلی: «من و قیصر بارها باهم درباره فروتنی و محجوب بودن آقای بیوک ملکی باهم صحبت کرده بودیم. گمان می‌کنم با برگزاری مراسم نکوداشت حق ملکی که همیشه به خاطر شخصیت فداکار خودش کنار تا بقیه دیده شوند، ادا شد. درست است که امروز از طرف انجمن به بیوک ملکی لوح تقدیر دادیم. ولی گمان می‌کنم بعد از ده، یازده سال یکی از آرزوهای قیصر برآورده شد. او همیشه دوست داشت که در حدی که شایسته ملکی است از او تقدیر شود.»[۱۱]


تخصص‌ها

  • شعر نوجوان
  • تصویرگری کتاب‌های کودک و نوجوان
  • سرودن تصنیف‌های بزرگسالانه
  • ویراستاری

آثار و تالیفات

شعر کودک و نوجوان

  • ستاره باران، انتشارات برگ، ۱۳۶۶
  • بربال رنگین کمان، سروش، ۱۳۷۰
  • پشت یک لبخند، بنفشه، ۱۳۷۱
  • کوچه دریچه‌ها، کانون پرورش، ۱۳۷۶
  • از هوای صبح، سروش، ۱۳۷۶
  • در پیاده رو، تربیت، ۱۳۸۰، از چاپ ششم و هفتم در انتشارات امیر کبیر
  • باز با باران، کانون، ۱۳۸۵، گزیده
  • بیا بگیر سیب را، کانون، ۱۳۸۷
  • مترسک عاشق بود، افق، ۱۳۸۹
  • روزهای بادبادک، مروارید، ۱۳۹۳
  • چرا تو سنگی، کانون پرورش، ۱۳۹۴
  • بوق سگ، پیدایش ۱۳۹۵

ترانه‌ها و تصنیف‌ها

  • تصنیف «آمدی» آهنگساز «فریدون حافظی»
  • تصنیف «خزان» آهنگساز «منصور نریمان» خواننده «سالار عقیلی»
  • تصنیف «ساحل» آهنگساز «زندیان» خواننده «سالار عقیلی» اجرا در ارکستر ملی
  • تصنیف‌های کار شده و در دست آهنگسازی

تصویرگری

بیوک ملکی علاوه بر سرودن شعر، تصویرگری روی جلد و متن، بیش از پانزده کتاب را نیز انجام داده است.


نگاهی به برخی آثار

«بربال رنگین کمان»

«بر بال رنگین کمان» مجموعه اشعار بیوک ملکی در دو قالب نیمایی و سنتی است که با تصویرگری مهنوش مشیری از سوی انتشارات سروش برای نوجوانان منتشر شده است. اشعار کتاب «بر بال رنگین کمان» فضایی ساده و صمیمی دارند و تصویرگری آن‌ها هماهنگ با اشعار است؛ به‌گونه‌ای که نوجوان را به‌آسانی با خود همراه می‌کنند. خواندن شعر برای نوجوانان پرفایده است و سبب می‌شود دایره‌ واژگانی آنها گسترش یابد، گوش موسیقیایی‌شان تقویت شود و حتی این انگیزه را در آنان ایجاد کند که شاید یک روز خودشان دست به قلم شوند. اشعار این کتاب عبارتند از: «در زمینه بهار»، «تا خدا»، «مثل روزهای عید»، «تقسیم خوبی ها»، «انتظار»، «بیدارتر از ستاره»، «در آتش و دود»، «سلام»، «در شبِ سیاه»، «باغ رنگین کمان»، «بگو که شب زیباست»، «مسافر آفتاب»، «آن شب»، «باغ سرخ و سبز»، «بر بال رنگین کمان»، «پیاده رو 1، 2 و 3».[۱۲]


«در پیاده رو»

«در پیاده رو» مجموعه دوازده شعر برای نوجوانان است که توسط بیوک ملکی سروده شده. این کتاب نخستین بار با شعر و تصویرگری بیوک ملکی در سال ۱۳۸۰ منتشر شد و جایزه‌ دوچرخه‌ طلایی را از مخاطبان نوجوانش گرفت. به فاصله‌ای کوتاه تحسین منتقدان نیز نثار این کتاب شد. کتاب با همین هیئت ۴ بار تا سال ۸۴ چاپ شد و پس از آن در سال ۹۴ شاعر از خیر تصویرگری خودش گذشت و آن را با تصویرگری محمدعلی بنی‌اسدی به ناشری دیگر سپرد که تا پایان همان سال چاپ دوم آن نیز روانه‌ بازار شد. در این اشعار به موضوعات اجتماعی و فرهنگی برای نوجوانان پرداخته شده است. همانطور که از نام مجموعه پیداست شاعر در این اشعار کوشیده تمام چیزهای کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیتی که هرکسی ممکن است در پیاده روهای یک شهر شلوغ ببیند، با نگاهی دیگر و متفاوت از گذشته و البته از دریچه نگاه یک نوجوان که تازه از دنیای کودکی پا به دنیای بزرگسالی گذاشته است، مورد توجه قرار دهد و به آن‌ها بپردازد. در پیاده‌رو علاوه بر ارزش‌های شعری تک‌تک اشعار، نگاهی جامع و فراگیر دارد که همه‌ شعرها را در فصلی مشترک به هم پیوند می‌زند و هندسه‌ای می‌آفریند که حضور تک‌تک شعرها در شکل‌گیری و تبلور آن ضرورت می‌یابد. این فصل مشترک، حضور «پیاده‌رو» به عنوان عنصری وحدت‌بخش است. مکان مشترک همه‌ مناظری که در کتاب توصیف شده‌اند و همه‌ وقایع و ماجراهایی که رخ داده‌اند، پیاده‌رو است؛ پیاده‌رو با تمام جلوه‌های ایستا و پویای آن.[۱۳]


«مترسک عاشق بود»

مجموعه شعر «مترسک عاشق بود» سروده بیوک ملکی حاوی 15 قطعه شعر در قالب‌های متنوع از جمله نیمایی، مثنوی، چهار‌پاره و شعر نو است که از سوی انتشارات افق منتشر و روانه بازار نشر شده است. این اثر دارای 15 قطعه شعر در قالب‌های متنوع از جمله نیمایی، مثنوی، چهار‌پاره و شعر نو است که برای گروه سنی نوجوانان منتشر و بر روی قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها قرار گرفته است. در کتاب «مترسک عاشق بود» به یک موضوع واحد یعنی مترسک پرداخته شده است و مترسک در شعرها حضوری شاعرانه دارد. کار تصویرگری آن را کیانوش غریب‌پور برعهده داشته، در تصویرگری این اثر از تکنیک طراحی دستی و دیجیتال استفاده شده است.[۱۴]


«روزهای بادبادک»

مجموعه «روزهای بادبادک» از سروده‌های بیوک ملکی در سال 1394 از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است. ملکی در این مجموعه شعر با بهره بردن از ساختار فضاهای ساده شعری برای نوجوانان توانسته است مجموعه شعری برای بزرگسالان منتشر کند. گرچه ظاهر کتاب این ظن را در ذهن خواننده ایجاد می‌کند که این شعرها برای نوجوانان نوشته شده اما مخاطب بزرگسال نیز می‌تواند شعرهای ساده او را بخواند. سرودن این شعرها به همان اندازه که فهم و درکش ساده است، ساده به نظر نمی‌رسد. «روزهای بادبادک» حاصل نگریستن شاعر به اشیاء و امور پیرامون که نتیجه‌اش نهایتاً به دست دادن تصویرهایی شاعرانه با مضامینی سهل و به دور از پیچیدگی است. مجموعه شعر «روزهای بادبادک» در هفت بخش با نام‌های «تازه‌ها»، «مترسک عاشق بود»، «بیا بگیر سیب را»، «در پیاده‌رو»، «از هوای صبح»، «کوچه دریچه‌ها» و «پشت یک لبخند» سروده شده است.[۱۵]


«بوق سگ»

«بوق سگ» مجموعه شعری از بيوک ملکي است که با تصويرگری هدی حدادی در سال 1395 از سوی نشر پیدایش برای نوجوانان منتشر شده است. اين مجموعه شامل بيست شعركوتاه است كه با نگاهی ويژه به رابطه­ انسان با طبيعت درقالب نيمايی سروده شده و اغلب آنها بيانگر دغدغه‌های اجتماعی سراينده است. در آن به موضوعاتی مانند طبیعت، اجتماع، صلح، عشق و سایر موضوعات نوجوانانه پرداخته شده است. «پرنده»، «دروغ»، «در لانه‌های بی پناهی»، «از بوق سگ»، «خشکسال»، «اشتباه»، «سکوت»، «غروب جنگ»، «لبخند آبی» و «باران که می‌آید» از جمله عنوان‌های اشعار این مجموعه هستند.[۱۶]


«چرا تو سنگی»

کتاب «چرا تو سنگی» شامل ۲۰ قطعه شعر با عنوان‌های «بهار، جور دیگر، صلح، باید؛ نباید، تو، رد بال پرنده، هرزه، من، جنگ، سکوت، آخرین درخت، با تو، زندگی ۱ تا ۴، گلایه، سنگ و آیینه، خواب و سایه» است که با تصویرگری علی خدایی آراسته شده و نخستین بار در سال ۱۳۹۴ از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.(14) شاعر در «چرا تو سنگی؟» از بهار و صلح می‌گوید و از جور دیگر دیدن، از جنگ، سکوت و زندگی. از بایدها و نبایدها. گاهی خواب را تعبیر می‌کند و گاهی به خواب می‌برد. در این شعرها تمام فصل‌ها بهارند و عشق بهاری است که از سمت سرنوشت می‌آید. هرچند که جنگ می‌تواند حال ما را خراب کند و حتی حال خدا را و تبر، درخت می‌شکند و یک دشت اندوه سروکله‌اش پیدا می‌شود اما یک خنده گل هم برای زندگی کافی‌است.[۱۷]


«بیا بگیر سیب را»

کتاب «بيا بگير سيب را» مجموعه‌اي از سروده‌هاي كوتاه بيوك ملكي براي نوجوانان با تصويرگري هاجر سليمي‌نمين در سال 1387 از سوی انتشارات كانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. اين كتاب شامل 15 عنوان شعر است كه ملكی آن‌ها را براي گروه‌هاي سني «د و ه» (راهنمایی و سال‌های اول و دوم دبيرستان) سروده است. «دعا، شام امروز، نوبت عاشقي، ترانه شكارچي، آسمان سياه، بيا بگير سيب را، طرح نو، پنجره‌اي بي‌بهار و تپه تنها» از جمله عناوین این شعرهاست. به عنوان مثال ملكي در شعر پنجره‌اي بي‌بهار، تنهايي انسان امروزي را در دنياي اينترنت به اختصار و در قالب واژه‌‌هايي ساده و صميمي به تصوير كشيده است.[۱۸]


«باز با باران»

کتاب «باز با باران» با تصويرگري هدي حدادي، 23 قطعه شعر با موضوعات مختلف دارد و محصول كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است. این مجموعه گزیده‌ای است از آثار شاعرانی که طی دهه‌های 60 و 70 و 80 سمت و سوی قلم و احساس خود را به طرف نوجوانان نشانه گرفته‌اند. شعرهای این مجموعه آینه‌ای است که شیوه کار و زبان فکر و احساس هر شاعر را می‌توان در آن دید.(17) شعرهای این مجموعه همراه تصاویری ساده پروازی است از کوچه‌های شب با قلبی پر از امید به سوی خورشید فرداها. برخی از عناوین این اشعار عبارتند از: «بال در بال گنجشک، صمیمی‌تر از آفتاب، وقت پرگشودن، بوی نرگس، کبوتران چاهی، مسافر آفتاب و در دل آتش و دود».[۱۹]


«از هوای صبح»

«از هوای صبح» مجموعه 14 شعر از بیوک ملکی به همراه نقاشی‌هایی از خود اوست که در سال‌های 1372 تا 1375 سروده شده‌اند. زبان هموار و لحن لطیف و مضامین خیال انگیز، شعر ملکی را متمایز کرده است. نقاشی‌ها و طرح‌های کتاب همه طبیعت بی‌جان ‌که با شعر جاندار بیوک ملکی همنشین شده‌اند و در ذهن و جان خواننده اثر می‌کنند. این مجموعه با 14 شعر «از هوای صبح، سایه‌ای در کوچه، فصل دوستی، می‌رسد روزی که ...، دعایی برای مترسک، سفر، وقت پرگشودن، آفتابی‌تر از آفتاب، بوی پر پروانه، بوسه، صمیمی تر از آفتاب، باران پروانه، بوی بال و پر و خانه تکانی» تدوین شده است.[۲۰]

نمونه‌ای از اشعار بیوک ملکی

YesYشعر «نه مثل دیگران» از مجموعه «در پیاده‌رو»:

«کنار یک درخت کاج
نشسته در پیاده‌رو
کسی که مثل دیگران تمیز و شسته‌رفته نیست
کسی که رازهای زندگانی‌اش
نگفتنی‌ست
کسی که خنده از لبش جدا نمی‌شود
کسی که موی او شبیه برگ‌های کاج
سوزنی‌ست
نشسته در کنار این پیاده‌رو کسی که از نگاه عاقلان فرار کرده است
کسی که از زمین و از زمان
فرار کرده است
کسی که در میان کوچه‌ها به او
همیشه سنگ می‌زنند
و او -درست مثل بچه‌ها- «کیوکیو»کنان
به دشمنان خود جواب می‌دهد
اگرچه سنگ واقعی‌ست
اگرچه یادگاری‌اش همیشه ماندنی‌ست
ولی تفنگ او همیشه بی‌فشنگ
همیشه بی‌صداست
و پشت او، همیشه‌ خدا، فقط خداست»

YesYشعری از مجموعه «بوق سگ»

«صدای موتور
نفس‌های در سینه مانده
نفس‌های با دود و دم همنشین
صداهای آلوده، از بوق سگ
و شهری نیاسوده از بوق سگ
چه می‌شد اگر نارون‌ها نبودند؟
در این کوچه‌ها یاس‌ها، یاسمن‌ها نبودند؟...»

YesYشعری از مجموعه «مترسک عاشق بود»

«می‌آید زمستان
تو از یادها می‌روی
کلاه تو را بادها می‌برند
برای چه می‌ترسی از باد؟
برای چه می‌ترسی از برف و باران؟
دلت را به خورشید بسپار
و تنهایی‌ات را به گنجشک‌ها و کلاغان
مترسک!
مترس!»


YesYشعر «ناگهان چه‌قدر زود...» از مجموعه «روزهای بادبادک»:

«وقتی گرگ و میش صبح
لقمه‌ای هوای تازه می‌خورد
به کوچه می‌زند
پدر
او تمام روز را
کار می‌کند
کار و کار و کار و کار
چون به او امان نمی‌دهد
روزگار
شب که می‌رسد به خانه
خسته و گرسنه است
باز هم ولی
پای سفره زود، از غذا
دست می‌کشد
زود
سیر می‌شود
دارد او چه‌قدر زود
پیر می‌شود»

YesYشعر «تو» از مجموعه «چرا تو سنگی؟»

می‌آیی!
نسیم می‌گوید: «بهارِ دیگری از سمت سرنوشت می‌آید.»
بهارِ تازه تو هستی!
اگر نباشی
نه شادمانی فروردین
نه مهربانی اردیبهشت می‌آید»

YesYشعر «پنجره‌اي بي‌بهار» از مجموعه «بیا بگیر سیب را»

وب: تارعنكبوت
چت: گفت‌وگوي من با هيچ روبه‌رو
ويندوز باز بود كه از پشت پنجره
از پشت پرده‌هاي كشيده
آمد بهار و رفت

YesYشعر « بی تو یک نقطه‌ام»

مثل شب یک شب بی‌ستاره
یک شب ابری سرد و بی‌ماه
مثل پس‌کوچه‌هایی که خالی است
خالی از عابری خسته از راه
مثل تنهایی یک پرستو
یک پرستوی جامانده از کوچ
مثل هیچ
مثل پوچ
تو بهار آوری
بی تو دانه‌ای خفته در برف
بی تو یک نقطه‌ام
نقطه‌ای تیره پایان یک حرف

YesYشعر «سوار سبزپوش»

بال در بال پرستوهای خوب
می‌رسد آخر سوار سبزپوش
جامه‌ای از عطرنرگس‌ها به تن
شالی از پروانه‌ها بر روی دوش
پیش پای او، به رسم پیشواز؛
ابر با رنگین کمان، پل می‌زند
باغبان هم – باغبان نوبهار –
بر سر هر شاخه ای، گل می‌زند
تا می‌آید پرده‌ها از خانه‌ها
باز توی کوچه‌ها سرمی‌کشند
مرغ‌های خسته و پربسته هم
از میان پرده‌ها، پر می‌کشند
در فضای باغ‌ها پر می‌شود
باز هم فواره گنجشک‌ها
هرکجا سرگرم صحبت می‌شوند
شاخه‌ها درباره گنجشک‌ها
باز می‌پیچد میان خانه‌ها
بوی صندل، بوی کندر، بوی عود
می‌رسد فصل بهاری جاودان
فصلی از عطر و گل و شعر و سرود

YesYشعر «چرا تو غمگینی؟»

چرا تو غمگینی؟
چرا نمیخندی؟
چرا لبانت را
ز غصه می‌بندی؟
چرا ز موج بیم دل تو طوفانی است؟
هوای چشمانت همیشه بارانی است؟
بگو بگو آخر
چه غصه‌ای داری؟
سکوت یعنی مرگ
بگو که بیداری!
بگو تو را دشمن زخانه بیرون کرد
به حیله و نیرنگ
دل تو را خون کرد
بگو که این دنیا
برای تو تنگ است
بگو که جرم تو
سیاهی رنگ است
اگر که رنگ تو سیاه چون شب‌هاست
سکوت را بشکن بگو که شب زیباست
بگو که در قلبت هزار امید است برای فرداها
هزار خورشید است

YesYشعر «مادر» از مجموعه «پشت یک لبخند»

به زحمت شیشه‌ها را شست مادر
گلیم زیر پا را شست مادر
پس از آن آمد و با مهربانی
غم دل‌های ما را شست مادر

YesYشعر «بارید»

نسیم آمد به دور خانه بارید
و باران دانه دانه دانه بارید
پس از آن روی گل‌های شکفته
از اوج آسمان پروانه بارید

YesYشعر «در پیاده‌رو»

در پیاده‌رو
مادری به کودک گرسنه‌اش شیر می‌دهد
در کنار او کودکی
دست سوی عابران دراز کرده است
داد می‌زند: کمک کنید
جان بچه‌هایتان!
از میان عابران فقط یک درخت زرد پیر
سکه‌ای به کودک فقیر می‌دهد

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «درباره بیوک ملکی». 
  2. «با زندگی بیوک ملکی آشنا شوید!». 
  3. «تحقیق در مورد بیوک ملکی». 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «معرفی بیوک ملکی». 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «خودم را در شعر کودک اسیر مطالب نظری و تئوری نکردم». 
  6. «باید تلاش کرد تا دوباره کتاب‌خوانی در وجود بچه‌ها نهادینه شود». 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «چقدر باید آموزش‌وپرورش نقد شود تا تلنگری کوچک به آن وارد شود؟/دلم نمی‌خواهد شعرم در کتاب درسی چاپ شود». 
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ «بیوک کلکی: کتاب‌های شعر خوب به دست کودکان نمی‌رسد». 
  9. «بررسي تصاوير (ايماژهاي) شاعرانه در اشعار نوجوان بيوک ملکی». نشریه مطالعات ادبيات كودك دانشگاه شیراز، بخارا، ش. دوره 3، شماره 2 (پياپي 6) (پاييز و زمستان 1391): از صفحه 115 تا صفحه 139. 
  10. «مقاله «تصویرآفرینی‌های جنگ در شش شعر نوجوان بیوک ملکی»؛ امید وحدانی فر - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد و زهرا داوری - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی، دومین همایش ملی ادبیات مقاومت با محوریت شهید عالی‌مقام سپهبد قاسم سلیمانی 1399». 
  11. «آیین نکوداشت بیوک ملکی شاعر کودک و نوجوان برگزار شد». 
  12. «بر بال رنگین کمان». 
  13. «همچنان در پیاده‌رو…». 
  14. «مترسک عاشق بود». 
  15. «شعرهای بزرگسال ملکی حاصل نگاهی ساده به مضامینی ساده». 
  16. «مجموعه شعر تازه بیوک ملکی پس از چند سال سکوت». 
  17. «کتاب چرا تو سنگی؟ اثر بیوک ملکی انتشارات کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان». 
  18. «آخرین سروده‌های ملکی در «بيا بگير سيب را»». 
  19. «باز با باران». 
  20. «کتاب از هوای صبح».