آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟

از ویکی‌ادبیات
نسخهٔ تاریخ ‏۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳۷ توسط محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نویسندهمهدی اسدزاده
محل نشرانتشارت پیدایش
تاریخ نشر۱۳۹۳
شابک۹۷۸۶۰۰۲۹۶۰۹۸۶
زبانفارسی

آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟ مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه در زمینه‌های مختلف تاریخی، اجتماعی، روانشناختی و ... به قلم مهدی اسدزاده است.

* * * * *

این کتاب در بیست دقیقه‌ به وقایع و حوادث پانزده نقطه‌ مختلف شهر تهران می‌پردازد. از دیالوگ‌های جوانانی در بام تهران شروع می‌شود؛ در بندهای جداگانه به سراغ یک مادر شهید، مردی دیوانه، زنی بیمار، دختری دلربا و… در نقاط مختلف تهران می‌رود و موقعیت و وضعیت آن‌ها را به تصویر می‌کشد. سپس دوباره به جوانان ابتدای داستان پرداخته می‌شود تا به این ترتیب پازلی از تهران امروز به تصویر کشیده شود. این مجموعه داستان در هشتمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد در بخش مجموعه داستان کوتاه جزء نامزدهای دریافت جایزه شد.

«طلوع کن لعنتی، بجنب»، «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟»، «یعنی همهٔ زن‌ها یک دکمه تو مخشون دارن که»، «شب باشکوه شاپور درفشی»، «آرزو به میزان لازم»، «جزر و مرگ» و «حکایت سوختن» هشت داستان کوتاهی است که در این کتاب روایت شده است. این کتاب داستانی که در سال ۱۳۹۳منتشر شده، در سال ۱۳۹۵ به چاپ دوم رسیده است. این کتاب توسط انتشارات پیدایش منتشر شده است.[۱] [۲]


برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

خلاصه کتاب

این کتاب در هشت داستان کوتاه با هشت فضا و پرداخت مختلف نوشته شده است. موضوعات این داستان‌ بیان دغدغه‌های انسان معاصر است؛ اگر چه شاید شخصیت‌های داستان در دوران معاصر نباشند. تم حاضر در اغلب داستان‌های کتاب آتش است. در این کتاب، یک خانه، یک مرغداری، یک درخت سرو و یک دختر جوان آتش می‌گیرند؛ در تمام داستان‌ها سیگار روشن می‌شود و آتش در تمام اشکال عینی و مجازی در داستان‌ها نقش عمده‌ای دارد.[۳]

یکی از داستان‌های این کتاب با دغدغهٔ فروپاشی خانواده نوشته شده است و داستان دیگر آن به دغدغهٔ هم زیستی ایرانیان می‌پردازد.

داستان دیگر این کتاب که به بیان فاصلهٔ طبقاتی و فرهنگی میان مردم تهران می‌پردازد، چندین فرد را در نقاط مختلف در تهران به تصویر می‌کشد که هر کدام دغدغه‌های متفاوتی در زندگی‌شان دارند. برای مثال یکی از این شخصیت‌ها دغدغهٔ جدایی از همسرش را دارد و دیگری دغدغهٔ پیداکردن مواد مخدر.

داستان آخر این کتاب که در قرن ۴ و ۵ هجری روایت شده است، داستان یک عارف است که برای نجات سرزمین خودش از بلایای طبیعی تلاش می‌کند. این بلایای طبیعی به خاطر ظلم یک پادشاه به مردمش در حال وقوع است. اگر چه این داستان شاید واقعی نباشد اما از عناصری در ساخت آن استفاده شده است که همگی واقعی هستند.

در این کتاب هر سه مورد زاویه دید را می‌بینیم. زاویه دید دانای کل، اول شخص و دوم شخص مخاطب در نگارش این کتاب دیده می‌شود. لحن و زبان داستان‌ها براساس شخصیت‌های هر داستان متفاوت می‌باشد و هم چنین داستان‌ها بر خلاف داستان‌های امروزی بلند‌تر و طولانی‌تر هستند.[۴]

عنوان کتاب

عنوان کتاب که برگرفته از فصل دوم این کتاب است، در نگاه اول باعث می‌شود تا مخاطب فکر کند همهٔ کتاب باید دربارهٔ بچه‌های خزانه باشد و قرار است زندگی آن‌ها در این کتاب روایت شود. یکی از تکنیک‌هایی که در انتخاب عنوان کتاب استفاده شده، تکنیک پرسش است که باعث می‌شود مخاطب توجهش را به کتاب جلب کند. نکتهٔ شایان توجه این است که کتاب به بچه‌های خزانه اختصاص ندارد و مجموعه روایت‌های سلسله‌واری است از بچه‌های تهرانی و با توجه ویژه نسبت به بچه‌های جنوب شهر؛ البته اگر با دقت بیشتری به عنوان کتاب نگاه کنیم، می‌توانیم حدس‌های دیگری هم بزنیم! کتاب به نسل «دهه هشتادی‌ها» پرداخته است. ادبیات کتاب با ادبیات رایج دهه هشتادی‌ها مطابقت دارد و پر است از اصطلاحاتی که در زبان عامیانهٔ این گروه نسلی شنیده می‌شود.[۱]

دربارهٔ نویسندهٔ کتاب

مهدی اسدزاده نویسنده و دارای مدرک کارشناسی ارشد از رشته حقوق بشر در دانشگاه علامه طباطبایی‌ است. او در دوران دانشجویی با شركت در چندین كارگاه داستان‌نویسی، نوشتن را جدی‌تر و هدفمندتر دنبال كرده است. حاصل تلاش‌های او ۲ كتاب با نام‌های «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند» و «قوچ» است.[۵]


برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

«آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟» در بوته نقد

نشست نقد و بررسی کتاب «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟» روز پنجشنبه اول آبان‌ماه ۱۳۹۳ در دفتر انتشارات پیدایش برگزار شد. در نشست نقد و بررسی کتاب «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟»، مهدی اسدزاده، نویسنده کتاب به همراه هوشیار انصاری‌فر و امیرحسین خورشیدفر به عنوان منتقد حضور داشتند تا در خصوص ابعاد مختلف کتاب به بحث و نقد بنشینند. هم‌چنین در این نشست از عده‌ای نویسندگان، روزنامه‌نگاران و صاحب‌نظران حوزه ادبیات دعوت به عمل آمده تا با حضور خود رویکرد بحث و مشارکت جمعی را تحقق بخشند.[۶]


پانویس