حمیدرضا شکارسری
حمیدرضا شکارسری | ||||
---|---|---|---|---|
زمینهٔ کاری | شاعر و ناقد ادبی | |||
زادروز | ۲۷ خرداد ۱۳۴۵ | |||
مدرک تحصیلی | لیسانس زمین شناسی | |||
دانشگاه | دانشگاه شهید بهشتی | |||
|
حمیدرضا شکارسری شاعر، پژوهشگر، نویسنده و منتقد ادبی است.
نخستین کتابش با نام «باز جمعهای گذشت» در سال ۱۳۷۵ از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری راهی بازار کتاب شد. پس از آن مجموعه بیشتر وقتش را برای شعر و نقد ادبی صرف کرد و تا امروز ۳۸ مجموعه شعر و ۸ مجموعه نقد ادبی به چاپ رسانده و جزو شاعران پرکار کشور به شمار میآید. از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و ۱۷ ساله بود که غزلی از او در مجلهای به چاپ رسید. در حال حاضر علاوه بر شغل اداری مسئولیت کانون ادبی فرهنگسرای جوان تهران را بر عهده دارد. شکارسری با نوشتن دهها مقاله و نقد شعر در نشریات و جراید کشور جزو شاعران و اساتید پرکار معاصر محسوب میشود. وی تا کنون بیش از ۴۰ جلد کتاب شعر و پژوهش ادبی منتشر کرده است. از آثار او میتوان به «آسمان زیر ابرها»، «چراغانی بی دلیل»، «ضریح ساده» و «هر شاعر درختیست» اشاره کرد.
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
شکارسری سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد اما چند سال ابتدایی را به دلیل اینکه پدر و مادرش اهل رشت و انزلی بودهاند، در شمال کشور گذرانده است. او کارشناسی زمینشناسی از دانشگاه شهید بهشتی دارد. حمیدرضا شکارسری در ۲۷ خرداد ۱۳۴۵ در تهران از پدر و مادری شمالی متولد شد. چند سال اول زندگی خود را به دلیل اینکه پدر و مادرش اهل رشت و انزلی بودند، در شمال کشور گذراند. تحصیلات اولیه خود را در آنجا تکمیل کرد. او از ١٦ سالگی شروع به سرودن شعر نمود. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه برای تحصیل در رشته زمینشناسی وارد دانشگاه شهید بهشتی شد. پس از اتمام تحصیلات به استخدام وزارت راه و ترابری درآمد و در آنجا مشغول به کار شد. وی از ۱۶ سالگی به سرودن شعر میپرداخت و در سال ۱۳۶۲ برای اولین بار غزلی از او در مجلهای به چاپ رسید. سپس از سال ۱۳۶۵ بهطور جدی وارد عرصه شعر شد. از سال ۱۳۷۱ نیز کار نقد شعر را شروع کرد. در نتیجه با اولین کتاب مجموعه شعر خود در سال ۱۳۷۵ با عنوان «باز جمعهای گذشت» وارد دنیای نشر شد. علاوه بر این وی تاکنون مسئولیت کانون ادبی فرهنگسرای جوان تهران را نیز بر عهده داشته است.
زمینهٔ فعالیت
- داوری دهها جشنواره و کنگره شعری سراسری و استانی کشور
- ارایه دهها مقاله و تحقیق و شعر در نشریات و مجلات ادبی کشور و خارج از کشور
- و ایراد دهها سخنرانی در مجامع علمی و ادبی کشور و خارج از کشور
- مسؤولیت کانون های ادبی فرهنگسراهای خاوران 19سال، ارسباران ، ابن سینا و ... در تهران
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
محمود اکرامی
شکارسری آدمی است که در ادبیات نه در نوک حمله بود نه دفاع، بلکه به عنوان فوروارد بازی کرده و خوب هم بازی کرده است. شکارسری شاعری دو زیست است. در حوزه ادبیات هم شاعر و هم نقاد بسیار خوبی محسوب می شود. سرمایه شاعر تصاویر، کلمات و مضامینش است و او می داند کلمات را چطور و چگونه به کار ببرد و اقتصاد ادبی را به خوبی می شناسد. وی را شاعری می دانم که سرمایه خود را هدر نمی دهد، ضمن آنکه منتقدی است که درست و رسا حرف می زند[۱].
پرویز بیگی حبیب آبادی
شکارسری برای حال و آینده اش برنامه دارد و از همه لحظات خود بهره می برد. علاوه بر آن جلسات ادبی را اداره می کند و تداوم وی در زمینه برپایی این جلسات ادبی سبب شده است که او شاگردانی را در زمینه شعر تربیت کند. وی در همه حوزه ها شعر دارد و یکی از ویژگی های شکارسری دوری وی از تمام جریان های ادبی و باندبازی های رایج در کشور است. حضور جدی در مطبوعات نیز نشانه به روز بودن این شاعر است[۱].
مرتضی امیری اسفندقه
با تمام دل شکارسری را دوست دارم. او یک معلمی است که هرگاه دست در دست دانش و بینش وی گذاشتم مطمئن بودم گم نمی شوم. به خصوص در زمینه شعر معاصر. هرگز ادعا نکرد من از تو بیشتر می دانم. این ویژگی معلمی در شعر و شخصیت شکارسری موج می زند. هر وقت کنار شکارسری بودم، حتی اگر اثری هم نداشت، انسانیت را به من نشان می داد[۱].
آرش شفاعی
من وقتی به آقای شکارسری فکر میکنم، تصویر یک کارگر معدن در معادن ژرمینال اثر امیل زولا پیش چشمم می آید که شعر گفتن برای او وظیفه است. به نظر من این نکتهای است که شاعران جوان و شاگردان آقای شکارسری باید به آن توجه داشته باشند. روزگاری بود که من خودم اعتقاد داشتم که شعر برای من وظیفه بود. اما زمانی که چندین ماه شعر نمینویسم میفهمم که وظیفهی من شعر نوشتن نیست؛ وظیفهی من رفتن در صف نانوایی و شیر و گوشت و غیره است. شکارسری پدیدهای است که شاید از این منظر بتوان گفت در نسل ما، شبیهترین شاعر –به لحاظ وظیفه دانستن شعر- به سلمان هراتی است. اینکه ایشان از غزل شروع میکند، رباعی مینویسد، سراغ نقد راشعار دیگران میرود، دوبیتی مینویسد، شعر سپید مینویسد، شعر منثور مینویسد و در نهایت شعر نیمایی تجربه میکند. این کار خیلی مهمی است و اتفاقی است که فقط از شاعران بزرگ بیرون میآید[۲].
مصطفی علیپور
نیما تمام سرمایهاش این است که زبان شعر تولید کند و نه زبان معیار. من سالها پیش مصاحبهی دکتر شفیعی و دکتر خویی را میخواندم که در آنجا دربارهی زبان شعر نیما و شعر خانلری صحبت میکنند. زبان خانلری، زبان شعر نیست؛ زبان معیار و دانشگاهی است که وزن گرفته و زیباییهایی در خود دارد. کاری که آقای شکارسری میکنند، دارای منطق زبان معیار است. یعنی آن تولید زبان معیار که شاعران نیمایی قاعدتا باید دنبالاش باشند، دنبال نکردهاند. آقای شکارسری به نوعی زبان معیار را تبدیل به شعر میکنند. در واقع من این را هرگز برای آقای شکارسری ضعف نمیدانم؛ چون اساسا ایشان رسالتاش این نیست که زبان شعر تولید کند. ایشان حتی اگر غزل هم بگوید به همین سادگی خواهد بود. در مورد نیماییهای آقای شکارسری معتقدم این است که ایشان شاعری حرفی است و در این زمینه هم استاد هستند. در بخشی از شعرهای آقای شکارسری متوجه شدیم که ایشان با صدایی بسیار بلند منظورش را فریاد میزند. من این را چندان قبول ندارم[۲].
سعید بیابانکی
شکارسری هم خوب شعر میگوید، هم خوب نقد میکند و هم معلم خوبی است. چنان که با همین تعلیمات بسیاری را به شعر علاقمند کرده و خیلیها را شاعر کرد[۳].
علی محمد مودب
بسیاری از شاعران امروز کشورمان در شروع یا ادامه کار خود مدیون شکارسری هستند. بسیاری هستند که گمان نمیکردند شاعری در زندگی شان صورت جدی به خود بگیرد، ولی با تشویقها و راهنماییهای مکرر شکارسری شعر برایشان جدی ش و امروزه شاعران جدی ای هستند. و این چنین شکارسری نسلی را در ادبیات معاصر تربیت کرده است. شکارسری همواره منتقد دقیق بوده و راه را برای شناخت ارزشهای آن اثر باز کند و این باعث رشد و بهبود کار شعرا میشود[۳].
پرویز بیگی حبیب آبادی
شکارسری معلم بزرگی است و شاعران بسیاری را هم تربیت کرده است. او بسیاری از جوانان این عرصه را نیز به شدت تشویق میکند[۳].
محمدرضا ترکی
او در توانایی دارای دو ویژگی متناقض شاعر بودن و منتقد بودن است. شکاسری یک شاعر شیعی اصیل است که همین مسئله برای عاقبت بخیر او کافی است. اشعار آیینی او در قالب آیین که از صمیم جان برخاسته من را یاد سید حسن حسینی میاندازد که او هم چنین مضامینی را در قالبهای نو استخدام میکرد[۳].
مرتضی امیری اسفندقه
هر گاه در فضای شعر و ادل دست در دستِ دانش و بینش او گذاشتم راه را گم نکردم و او را یک معلم بی ادعا ولی بسیار متخصص شناخته ام. او جمع نقیضین است و شاعری و منتقد بودن را با هم دارد[۳].
علیرضا قزوه
استمرار شاعری نکتهای است که در مورد آقای شکارسری باید عنوان کرد و این در تبدیل شدن یک فرد به شاعری جدی مؤثر است. نقد نوشتن و تئوری دانستن نکته مهمی است که شعرا باید به آن مسلح شوند[۳].
لیلا کردبچه
ایشان ساختارشناسترین منتقد در حوزه شعر امروز است و متعاقباً شعرشان هم ساختارگراست، بنابراین کنار مباحث نظری و نقدها و کتابهای مختلفی که دارد شعر آقای شکارسری هم میتواند جنبه آموزشی برای دوستان شاعر داشته باشد. شعر ایشان نمونه شعری ساختمندی است که عنصر اضافی ندارد و چفت و بست محکمی دارد[۴].
سیداکبر میرجعفری
من هر بار کتاب های ایشان را می بینم که خوشبختانه هر روز بهتر از دیروز، هر روز جوانتر از دیروز کتاب چاپ می کنند. شعر آقای شکارسری هم تقریبا در کتاب های اخیرش ما را وارد دنیای مجاز می کند. نمونه این شگرد، شعری است که میز کارش را توصیف می کند و اولین شعر بود[۴].
شعر مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(بانو! نمییابیمت)
بانو! نمییابیمت اما کنار تو، گریه مرسوم است مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود؟
درد دل
مباد آن لحظهای، به آنچه هست خو کنیم | و مثل شاعران فقط خیال آرزو کنیم | |
کسی به حرفهای ما توجهی نمیکند | بیا برای درددل، به چاه سر فروکنیم! | |
در این دیار، مرگ در کمین نشسته هر طرف | چه رو به سوی پشت سر چه قصد روبرو کنیم | |
در این هجوم بادهای سرد و استخوانشکن | کجاست جرأتی که تن به شعله شستوشو کنیم | |
ز یاد برده نسل ما، زبان سرخ عشق را | بیاد دوباره با سر بریده گفتوگو کنیم! | |
اگر چه بستهبال ما، نمرده شور و حال ما | مباد آن که لحظهای، به بال بسته خو کنیم |
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
قیصر امینپور
شعر امین پور به دو دوره وقوع انقلاب تا جنگ تحمیلی و اتمام جنگ تا زمان فوت وی تقسیم می شود. اگرچه اشعار او، در مرحله دوم، به لحاظ کمیت شاخص تر است اما همیشه از ایشان بعنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس یاد می کنیم. یکی از ویژگی های شعر امین پور را پایبندی به گفتمان صراحت دانست. هر چه به انتهای عمر او نزدیک می شویم توجه او به من فردی بجای من جمعی پررنگ تر می شود[۵].
نصرالله مردانی
نصرالله مردانی نمونه تیپیک شاعرانیست که به جای ماندگاری در حافظه ادبیات، ماندگاری در صحنه نبردی ایدئولوژیک با زورمندان ستمگر را ترجیح میدهند. شاعرانی که تعهدات انسانی خود را هم تراز و بلکه فراتر از تعهدات ادبی خود محترم میشمارند و به آن وفادار میمانند و در عین حال آثارشان خالی از ارزشهای ادبی هم نیست. شاعرانی که راجع به هر چه که بنویسند میتوان ردپای ایمان مذهبی و انقلابی را در خلال کلمات شأن مشاهده کرد. زبان سخته و حماسی، ترکیب سازیهای عینی و ذهنی با کلماتی چون خون و آتش، تلمیحاتی مذهبی – ملی و توجه به درونمایه هایی چون انقلاب و جنگ و شهادت از مهمترین ویژگیهای شعر اوست[۶].
یادمان و پاسداشت
در سی و دومین آیین «شب شاعر» پاسداشت مقام ادبی و هنری حمیدرضا شکارسری دوشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۵ با حضور چهرههای سرشناس فرهنگی و هری در نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار شد.
همراهیهای سیاسی
شعر مقاومت
شاعران مقاومت از جریانهای ادبی گذشته یعنی از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و شعر اعتراضی بهرهبردهاند و به دلیل محتوامحور بودن ادبیات انقلاب اسلامی این شعر دائم به روز میشود. شعر مقاومت خلق الساعه نبوده و دارای تبارنامه و اصل است. شعر مقاومت به دلیل بهرهگیری از تجربه اعقاب، دائم بهروز شود، در شعر مقاومت انتظار خلق فرم، قالب و زبان جدید نداریم ولی مضمونها و فضاهای تازه ایجاد میشوند. شهادت سردار سلیمانی و سیل اخبار مرتبط با این اتفاق منجر شد مضامین و تصاویر تازه وارد ادبیات مقاومت شود. متاسفانه بیشتر کنگرههای ادبیات مقاومت تنها محل ارایه و عرضه شعر هستند و جای سمینارها و همایشهای علمی برای بررسی ابعاد و آسیبشناسی ادبیات مقاومت خالی است[۷].
مخالفتهای سیاسی
جملهای از ایشان
برخی سارقان ادبی ستاره هم میشوند
همیشه نگاهمان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاسآور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع میکنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع میکند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت میکند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت میکنند بشود انتظار به وجود آمدن ستارههایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوهها استفاده یا سوءاستفاده میکنند چون هیچکس خلقالساعه شاعر نمیشود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه میکند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد[۸].
ابتذال در شعر
در گذشته غیر از آنکه نقد شعر معطوف به محتوا باشد، به زندگینامه و شخصیت شاعر نیز توجه میشد. پس میتوان نتیجه گرفت ابتذال در شعر موضوعی پردامنه و قدیمی است.
شعر امروز از حقیقت انسانی دور شده و به واقعیت نزدیک شده است
از آنجا که شعر سنتی ما معطوف به حقیقت است بنابراین مفاهیمی که در آنها مطرح میشود حقایقی ازلی و ابدی است؛ مرگ، زندگی، آزادگی، شهادت، خدا، دین و مفاهیم کلانی از این دست که از زمانی که بشر به وجود آمده در ذهن او بوده است و تا زمانی که بشر هست در ذهنش باقی میماند. شعر مدرن یک حرکتی است از حقیقت به سمت واقعیت، حالا در زندگی واقعی ما همین مفاهیم حقیقی را به فراموشی سپردهایم، همین مفاهیم والای ازلی و ابدی از یاد رفته است. ما در واقع از نوعی مرگاندیشی به نوعی مرگآگاهی رسیدهایم، ما به مرگ فکر نمیکنیم اما میدانیم وجود دارد و یک حقیقت است. از خداشناسی به خداآگاهی رسیدهایم، میدانیم که خدا هست اما نمیدانیم که چیست. تحلیلهایمان نیز تحلیلهایی شخصی میشود. تحلیلهای شخصی همان چیزی است که مورد نظر دوره مدرن است، در مدرنیته فرد اهمیت دارد و نه ایدئولوژیهایی که به فرد رسیده است. فرد جامعه را تحلیل میکند و خود او به نتیجه میرسد و طبعا تاریخ مصرف برای چنین نوشتههایی اصلا مطرح نمیشود.
در این روزگار اشعار مانایی نوشته نمیشود، چون مفاهیم دیگر ازلی و ابدی نیست، بنابراین اساسا این انتظار بیجایی است که شعرها لزوما آن مانایی سنتی سابق را داشته باشد.
زندگی امروز انسان ایرانی چنین است و چنین آثاری را در پی دارد. بخشی به ارزشها و سنتهای ما هنوز معتقدند و آثار خاص خود و خوانندههای خاص خود را دارند و گروهی از جامعه ایرانی گونه دیگری زندگی میکنند و آثاری که خلق میکند متناسب با همان نوع زندگی است. اگر شما جلوی شعر او را بگیرید، جلوی نوع زندگی او را نگرفتهاید، علت سرجایش باقی مانده است و بیماری و بیمار سرجایش باقی است و تنها جلوی تب او گرفته شده است. این آثار در حکم تب ابتذال است و مقابله با آن نهتنها فایدهای ندارد بلکه بیماری را به گمان من پنهان میکند و چه بسا آن بیماری را حادتر هم بکند[۹].
«وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره»
از زمان نیما به بعد، به دلیل اهمیت «دیدن» در تفکر او، اتفاق دیگری در شعر افتاد که این تفاوت را رقم زد، ادامه داد: شعر روزگار ما از زندگی سرچشمه میگیرد یعنی از پدیدهها، اشیا و اتفاقهای، به نظر، بیاهمیت و روزمرهی پیرامون استخراج میشود و به همینخاطر دایرهی واژگان بسیار وسیع شده است. واژههایی در شعر امروز هست که، به ظاهر، شاعرانه نیستند ولی شاعر موفق میشود آنها را به شعر تبدیل کند و به همین دلیل شعر امروز را «حاصل زیست تجربی» شاعر میدانند[۱۰].
شعر معاصر
به نظر من در شعر معاصر الهام اگر وجود داشته باشد ، نقش بسیار کوچکی در سرودن شعر و آفرینش ادبی دارد ، شعر معماری کلمات است و شاعر می تواند نقش معمار را عامدانه بر عهده بگیرد و شعر را به جای سرودن بنویسد. وی ادامه داد: این اتفاق خصوصاً در شعر روزگار ما که فرم ها از پیش تعیین شده نیستند، بسیار رخ می دهد. می دانید که فرم های شعر نو از پیش وجود ندارد، اینگونه نیست که چیزی تحت عنوان آهنگ شعر؛ موسیقی شعر؛ فرم های از پیش تعیین شده و قوالب در ذهن شاعر رسوب کرده باشد و ناخوداگاه بروز کنند بنابراین شاعر می تواند با تجربه به سراغ شعر رود.
روی آوردن از شعر کلاسیک به سپید
در یک پروسه چند ساله در دهه هفتاد با تغییر نگاه گفتمانی من متوجه شدم که کلاسیکسرایی من کم شده و مدام درحال سپیدسرایی هستم. در بازهای دیدم گفتمان من به سمت رباعی سرایی رفتهاست. روزانه حداقل ده ساعت از وقتم را صرف ادبیات میکنم. من معتقد نیستم که شعر هدیه خداوند است! شعر معماری کلام است و شاعر آگاهانه شعر میگوید [۱۱].
شعر سپید
بیش از هزار سال سابقه شعر کلاسیک ماست اما اگر دقیقا شعر ققنوس نیما را که در سال 1316 سروده شد، اولین شعر نو ادبیات بنامیم، چیزی کمتر از صد سال سابقه شعر نو ماست. پس از هر نظر، چه تجربه و چه رویکرد مخاطب، باید دید آیا معیارهای سنجش در نظر گرفته شده، عادلانه و صحیح است یا خیر. به لحاظ فرم و ساخت در این صد سال تغییراتی را شاهد بودیم که در تمام هزار سال قبل در شعر شدهاست. یعنی سرعت تغییر آنقدر زیاد بوده که برخلاف گذشته که تقسیمبندیهای سبکیمان صد ساله بوده، تقسیمبندیهای شعر نو ما ده ساله است. پس این تغییرات باعث میشود فرمی که هنوز به تثبیت نرسیده جایش را به فرم دیگری بدهد و اینگونه مفهوم تثبیت به کل بیاعتبار میشود. درحالیکه دوران شعر کلاسیک ما دوران تثبیت است ولی دوران شعر نو ما دوران تکثر است. آنقدر جریانها متکثر اند و به مصداق "متاع کفر و دین بی مشتری نیست/ گروهی این گروهی آن میپسندد" هم هرگروهی برای خودش پیروانی دارد که هیچ جریانی نمیتواند مدعی شود من به تثبیت رسیدهام. از این جهت گفته میشود چرا شعر امروز خودش را ثابت نکردهاست یا چرا معیارهای مشخص ندارد. در مجموع اما ذات شعر مدرن و نو این است که از تثبیت درحال گریز است. بنابراین در روزگار متکثر باید معیارهای شعر کلایسکمان را به لحاظ تثبیت، مخاطب، نوع معنی و ... کنار بگذاریم[۱۱].
تکرار مضمون، ویژگی شاعران در تمام دوران ها است
اتمسفر زندگی امروز شاعران به یکدیگر نزدیک شده است. همه شاعران با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم میکنند برای همین دایره واژگانی آشنا و محدودی در شعرشان دیده میشود این را در ذهن داشته باشیم که تمام شاعران نمیتوانند شخصیت زبانی و بیانی خاص خودشان را داشته باشند[۱۲].
از درد سخن گفتن
انسان برای خلاقیت باید فراموشی را بیاموزد... حاصل یادآوری گذشته تنها پشیمانی است ... خلاقیت مستلزم گسست از گذشته است و در هم شکستن قیودی که گذشته بر خودانگیختگی هنری تحمیل میکند.
درخت
- نشمردهام
- اما میدانم
- آدمیان و درختان به شماره یکسانند
- هر آدمی را درختی است از جنس تابوت
- و این گونه که میرَویم
- فردا کویری خواهد رویید
- جای جنگل امروز…
شعر کودک
ما هنوز شعر کودک را در موسیقی عروضی جست و جو میکنیم و قوالب نو را خیلی بها ندادهایم. این یک واقعیت است. مخاطب کودک و نوجوان و والدین اعتیاد به موسیقی عروضی در شعر این گروه سنی دارند و هنوز به فضاهای نو برای این گروه سنی ورود نکرده و جرأت ورود ندارند. چون هنوز که هنوز است این قوالب در شعر کودک و نوجوان بدیع و تازه محسوب میشود، خوب رویارویی مخاطب عام با این قوالب قطعاً با نوعی نوگریزی و نوستیزی همراه است؛ چون به هر صورت اینکه بخواهیم عادت زیباییپسندی خود را کنار بگذاریم، کار سختی است. نکته آخر هم این است که شعر نو کودک و نوجوان خوب هم کم داریم. این موضوع قابل انکار نیست[۱۳].
فرم در کتاب
با اشاره به انتشار کتاب شعرهایش با فرم خاص که در یک موضوع وحدت دارند اما در مفهوم با هم متفاوت هستند، و رواج اینگونه کتابهای شعر در میان شاعران گفت: طبعا وقتی شاعر از یک مرحلهای از تجربه شاعری که مربوط به سالهای اول شاعری است، عبور میکند، شعرش صرفا از الهامگونه بودن فاصله میگیرد و خواست شاعر و تعمد شاعر به نوع خاصی از آفرینش بیشتر میشود. شاعران با تجربهتر نه تنها دنبال فرم در شعرها هستند، بلکه دنبال فرم در کتاب هم هستند[۱۴].
شعر دفاع مقدس
شعر دفاع مقدس در ادامه شعر انقلاب که ریشه در شعر چریکی و شعر مشروطه دارد، شکل گرفته است. با گذشت زمان، شعر دفاع مقدس به دلیل اینکه میخواهد مخاطب عام را به سمت خود بکشد و صریح صحبت کند، کمکم از معیارهای سنتی عقبنشینی میکند و معیارهای تازهای بر آن حاکم میشود.» ما شعرهای دفاع مقدس را باید از دریچه همزمانی (از نظر زبانشناسی) نگاه کنیم از این منظر خیلی از شعرهای دفاع مقدس که ارزش ادبی ندارد، از جنبه تاریخ ادبیات دارای اهمیت می شوند. مهمترین آسیب شعر دفاع مقدس این است که در هر صورتی شعر آرمانگراست. گرایش به سطح زبان و شعار از مهمترین معضلات شعر دفاع مقدس است. همچنین باری به هر جهت بودن و استفادههای سطحی از این ژانر، خطر دیگری است که شعر دفاع مقدس را تهدید میکند. ادبیات داستانی خیلی جلوتر از شعر دفاع مقدس در ایران حرکت کرده و امروزه شاهد طرح بسیاری اتفاقاتی که در جبهه های جنگ افتاد، در ادبیات داستانی هستیم. وی ادبیات داستانی دفاع مقدس را متاثر از سینمای جنگ غرب عنوان کرد[۱۵].
زینت المجالس بودن ادبیات
هر زمانی که مخاطب با ادبیات محشور شود و ادبیات آنقدر دارای ارزش شود که برای آن یک کانال تلویزیونی ایجاد شود و مخاطب راحت به شعر و ادبیات دسترسی داشته باشد و با شعر جدی محشور شود میتواند سطحینگری و ابتذال را که در فضای مجازی گریبانگیر شعر و ادبیات شده، خنثی کند، ایجاد اتمسفر کند و گفتمان فرهنگی بهوجود بیاورد. در این صورت دایره واژگانی مردم بیشتر خواهد شد و در نتیجه این فضا میتوان یک فضای مبتنی بر کلمه و گفتوگو را ترویج کرد. اولین و مهمترین خواسته من به عنوان اهل قلم و فرهنگ و شعر ایجاد این کانال تلویزیونی برای ادبیات است[۱۶].
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
میان صنعت های ادبی در حوزه معنایی، جاندارانگاری حرف اول را می زند و بیشتر هم به این شیوه است که اسباب و لوازم و صفات و افعال انسانی یا حتی غیرانسانی فقط جاندار هستند به یک شی بی جان نسبت داده می شود.
کارنامه و فهرست آثار
- باز جمعه ای گذشت – حوزه هنری - سال ۷۵
- گزیده ادبیات معاصر ( شعر شماره ۵۴) – نیستان - سال ۷۸ [سرودههای این شماره از (گزیده ادبیات معاصر) که حاوی اشعاری از (حمیدرضا شکارسری) است، اغلب به سبک نو و دارای مضامین اجتماعی و سیاسی هستند . پارهای از اشعار نیز رنگ و بوی مذهبی دارد .]
- از تمام روشنایی ها – انجمن شاعران ایران - سال ۸۲
- چراغانی بی دلیل – هزاره ققنوس - سال ۸۴ (کاندیدای نهایی کتاب سال جشنواره قلم زرین ۸۴)(کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۸۵) ( تقدیر شده به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر )
- آسمان زیر ابرها – معاونت هنری آستان قدس رضوی - سال ۸۶ ( کتاب برگزیده سومین جشنواره کتاب سال رضوی در بخش شعر نو در سال ۸۹)
- تروریست عاشق – تکا – سال ۸۷
- پیرتر از خود – حوزه هنری - سال ۸۷
- عصر پایان معجزات – هنر رسانه اردیبهشت – سال ۸۷ (کاندیدای نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۸۸)
- ضریح ساده – علم - سال ۸۷
- چیزی قطب نماها را دیوانه می کند - فصل پنجم – سال ۸۸ (کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۸۹)
- پرانتزهای شکسته - نوید شیراز – سال ۸۸
- چتر شورشی – فصل پنجم – سال ۹۰
- هر شاعر درختی ست (گردآوری شعر شاعران کارگاه شعر فرهنگسرای خاوران) – فصل پنجم – سال ۹۰
- تنها برف کوچ نکرده است – شانی – سال ۹۱
- هفتاد و دو قطره اشک عاشورایی (گردآوری هفتاد و دو غزل عاشورایی از شاعران معاصر) – فصل پنجم – سال 91
- شکل های فروتنی – فصل پنجم – سال 91
- عاشقانه های تاریکروشن – هزاره ققنوس – سال ۹۲
- عاشقانه هایی برای دشمن – فصل پنجم – سال ۹۲(کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۹۳)
- عاشقانه های پکن – نیماژ – سال ۹۲
- ردپا بر لبه ی تیغ – شانی – سال ۹۳
- شکل های مرگ – نصیرا – سال ۹۴(چاپ دوم – الف – سال ۹۴)
- تعریف تازه ی اندوه – عروج – سال ۹۴[حدود ۶۰شعر نو کوتاه درباره شخصیت امام خمینی(ره)]
- معمای پیراهن تو – الف – سال ۹۴[حدود ۱۰۰شعر کوتاه عاشقانه]
- تلنگر باران – کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان – سال ۹۴ (برنده جایزه قلم زرین در سال ۹۵) [مجموعهای است شامل شعرهای کوتاه وصفی، با تصویرهای خیالی ساده که گاه جنبهی نمادین دارند. مفاهیم و ابعاد گوناگون اجتماعی، عاطفی، غنایی و توصیفی از طبیعت و آداب و رسوم در شعرها با واژههایی بیان میشوند که سرشار از بار معنایی و موسیقیایی هستند. شاعر از اصطلاحات و ضرب المثلها سود جسته است. ایجاز، تصاویر ذهنی اشعار را به ایهام نزدیک کرده و به آنها روساخت و ژرفساخت داده است].
زبان ساده و روایی است و صنایع لفظی و معنوی به کار رفته در شعرها از جمله انسانپنداری، تفکربرانگیز است.
- چه تنهاست ماه – شهرستان ادب
- «تظاهرات حرفهای اضافه» مجموعه شعرهای من در قالب نو است، ین کتاب شامل حدود ۸۰ شعر نو با مضامین مختلف عاشقانه، اجتماعی و مذهبی است که انتشارش پنج - شش سال طول کشید، ۹۵
- گاهی حواست نیست، 1395، [شعرهای این مجموعه در قالب نیمایی است، شعرهای این مجموعه به زندگی انسان امروز میپردازد، مسائل مربوط به زندگی را باز میکند و اتفاقاتی را که در زندگی انسان امروز اتفاق میافتد، مدنظر دارد. مطالعه این کتاب مخاطب را به تفکر وادار میکند]
- شکل های لیلا، ۹۶، این کتاب مجموعه دارای بیش از 100 شعر عاشقانه و با محور شخصیت لیلی و مجنون
- شب نامه، ۹۶، بیش از ۱۰۰ شعر را با محوریت شب آورده ام. شعرهای این مجموعه شعرم با محوریت مسائل سیاسی و اجتماعی سروده شده اند. شعرهای عاشقانه هم در این مجموعه شعر وجود دارد. محوریت تمام شعرها شب است.
- «دلیل پنجره» شامل ۵۰ شعر با موضوع شب احیا. فکر میکنم علیرغم اینکه شعر مذهبی در روزگار ما رواج زیادی پیدا کرده اما این شعرهای مذهبی در سوگ و مدح خلاصه شده است؛ ولی شعرهای کتاب «دلیل پنجره» نیایشواره هستند، ۹۵
- «بوسه ترسو» که مجموعه شعرهای اجتماعی من است و با زبانی گزنده مشکلات و مسائل اجتماعی روزگار ما را مطرح میکند، ۹۶
- «شکلهای فراموشی» است شامل تعداد زیادی از شعرهای من که در یک فرم و ساختار زبانی با موضوع فراموشی، ۹۶
- جلد دوم «زایش مرگهای متن» در نمایشگاه عرضه میشود. جلد اول این کتاب در انتشارات فصل پنجم منتشر شده است که مجموعه نقدهای من به شعرهای کوتاه معاصر است و امیدوارم به درد شاعران روزگارمان بخورد، ۹۶
- «چراغ قوه در چشم خورشید»، ۹۷، این مجموعه حاوی ۱۰۰ شعر نو من است،
- «سطری پر از میل بوسه»، مجموعهای از اشعار اجتماعی، سیاسی و عاشقانه، در قالب شعر نو، ۹۶
- شکلهای لیلا» مجموعهای از سرودههای عاشقانه اجتماعی خود، ۹۶
- هفتسین در بهمن ماه، ۹۶
- تمرین سکوت میکنم بعد از تو، ۹۷، [شامل ۱۰۰ رباعی است که طی دو سال گذشته سروده شده بود، البته این تعداد از میان حدود ۲۰۰ رباعی انتخاب شده است و دارای مضامین متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی، سیاسی و... است]
- عاشقانههای رنو پیر قرمز، ۹۸، [طی ۱۶ سال اخیر حول محور شخصیت رنو سرودهام و تلاش کردهام این شعرها حالت فانتزی نگیرند. خلاف وجه طنزی که در عنوان کتاب وجود دارد، اشعار اینمجموعه به هیچوجه جنبه طنز ندارند. در اینکتاب، تلاش کردهام بهجای اینکه شخصیت اصلی مثل شعرهای عاشقانه همیشه عاشق یا معشوق باشد، رنو را در اینجایگاه قرار بدهم که همواره همراه عاشق و معشوق است. مخاطب در این مجموعه شاهد نوعی رفتار عاشقانه مدرن است و عاشق و معشوق و رنو در این شعرها، یک مثلث عشقی میسازند. در شعرهای این مجموعه، با مجموعهای از نشانههای زندگی شهری مدرن روبرو میشویم. کتاب که توسط انتشارات سیب سرخ چاپ شده، دربرگیرنده ۵۱ شعر سپید عاشقانه است که از میان ۷۰ شعر انتخاب شدهاند و در گذر زمان روی این شعرها کار کردهام.]
- استمرار تازگی، ۹۸، مجموعه نقدهایم است که در آن ۱۰ شاعر مطرح معاصر را از جمله شاملو، سیمین بهبهانی، طاهره صفارزاده، سهراب سپهری و شاعرانی از این دست بررسی کردم.
چراغ قوه در چشم خورشید؛ [این مجموعه حاوی ۱۰۰ شعر نو، که مضامین مختلفی را در خود دارد، مضامین عاشقانه ، سیاسی، اجتماعی را اغلب این اشعار را تشکیل می دهند]. کمی از آن همه تازگی 139۹۹9 [تاریخچه فشرده شعر نو معاصر، بهصورت فشرده تاریخ شعر نو فارسی را از پیش چشم مخاطب بگذرانم. در واقع تحلیل من بیشتر جریانشناسانه است تا اینکه متکی بر اسامی شاعران باشد]
- مجموعه مقالات «شعر و آزادی» ۹۹، [موضوعات این مقاله درباره آزادی و شعر، ترجمه و شعر، بحران و شعر، زمان و شعر، سادگی و شعر، مهاجرت و شعر و ... است].
- «لیلا دلیل دوست داشتن دنیا» مجموعه شعری دو زبانه است که دو سه هفته پیش در انتشارات آثار برتر منتشر شد. شیرین راد ترجمه شعرها را به زبان ترکی استانبولی به عهده داشت.
- ذکر نام نزدیک تو؛ ۱۴۰۰، در ابتدای کتاب «ذکر نام نزدیک تو» عبارت «تمام شعرها برای فردای نزدیک تو» را نوشتم و تمام آنها تقدیمیههای کتابم پس از وفاتم هستند. هرچه سن شاعر بالاتر میرود، تفکر مرگ در او وجود دارد و حال و هوایش به آن سمت میرود، بنابراین در آثارش مرگ اندیشی دیده میشود.
- «شکلهای پنجره»، ۱۴۰۰، شعرها در عین وحدت کاراکتری، با تکثر درونمایه روبرو هستند. این مجموعه حدود ۸۰ شعر کوتاه است. من پیش از این نیز در شکلهای مرگ و شکلهای گور مشابه این روش را آزمودهام. پنجره، عضو مشترک تمام این شعرها است، اما شعرها وحدت درونمایه و محتوایی ندارند. برخی عاشقانه هستند، برخی موضوع مرگ و زندگی و برخی درونمایههای سیاسی و اجتماعی دارند. در واقع اشعار این مجموعه نوعی تکثر درون مایه یا تکثر محتوایی دارند، علیرغم وحدت موضوعی و کاراکتری که دارند.
- از قلب تهران به قلب استانبول»، این کتاب مجموعهای از 75 شعر من است که با ترجمه شیرین راد به ترکی استانبولی برگردانده شده
جوایز و افتخارات
کتاب او «حماسه کلمات: نقد و بررسی ۲۰ سال شعر دفاع مقدس» در سال ۱۳۷۹ به عنوان کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شدهاست و همچنین در سال ۱۳۸۱ عنوان کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر را بدست آوردهاست.
کتاب او «چراغانی بیدلیل» در سال ۱۳۸۵ به عنوان کتاب سال دفاع مقدس شناخته شد و در همان سال به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش شعر مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین این کتاب کاندیدای نهایی کتاب سال جشنواره قلم زرین ۱۳۸۴ شدهاست.
مجموعه شعر او «آسمان زیر ابرها»، کتاب برگزیده سومین جشنواره کتاب سال رضوی در بخش شعر نو در سال ۱۳۸۹ بودهاست.
کتاب او «عصر پایان معجزات» کاندیدای نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۸ بودهاست.
کتاب او «چیزی قطبنماها را دیوانه میکند» کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۱۳۸۹ شدهاست.
کتاب او «عاشقانههایی برای دشمن» کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۱۳۹۳ شدهاست.
کتاب او «تلنگر باران» برنده جایزه قلم زرین در سال ۱۳۹۵ شدهاست.
کتاب او «زیست در من جمعی» (تألیف به همراه محمدرضا روزبه) در سال ۱۳۹۰ در چهارمین دوره انتخاب کتاب سال استان لرستان به عنوان یکی از پنج کتاب سال لرستان معرفی شد.
شاعر برگزیده جشنواره شعر فجر در بخش شعر امروز انقلاب سال ۱۳۸۷
ارائه مقاله و شعرخوانی در جشنواره جهانی شعر استانبول در سال ۱۳۸۸
کارشناس هنری برگزیده شبکه جهانی جام جم در سال ۱۳۸۹
به عنوان نماینده ایران در جشنواره شعر سارایوو بوسنی که از ۲۶ تا ۳۰ مهر ۱۳۹۶ در سارایوو برگزار شد، شرکت کردهاست.
شاعر برگزیده و برنده اولین جایزه ادبی قدس
در بهمن ماه ۱۳۹۴ از او با عنوان «آواز رهایی» تجلیل و تقدیر شدهاست.
داوری دهها جشنواره و کنگره شعری سراسری و استانی کشور
بررسی چند اثر
ذکر نام نزدیک تو
این مجموعه هشتاد شعر سپید کوتاه را از این شاعر و منتقد ادبی معاصر را در بر میگیرد. مضامین سرودهها درباره فراق و مرگ است. شکارسری هر هشتاد شعر این دفتر را با یک عبارت مشترک آغاز کرده است: «تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم»... دو شعر ابتدایی کتاب به این شرح است:
- سیاه ۱
- تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم
- پرچمی سیاه به استقبالمان آمد
- عبدالباسط به استقبالمان آمد
- سینی خرما و حلوا به استقبالمان آمد
- اما هنوز انتظار داشتیم
- سینی چای را تو بگردانی
- و ما را از کابوس طویلمان بیدار کنی
سیاه ۲*
- تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم
- عطر تن تو هنوز در هوا پراکنده بود
- با ولع نفس کشیدیم
- تا آخرین ذرات تو را به یادگار برداریم
شعر ژیان
- بر آخرین مدلت خش هم نیفتاده
- اما ترمز نداریفرمان بریده ای
- و در اتوبانی یکطرفه افتاده ای
- دنبال ژیان پنچر پدربزرگ !
شکارسری وسوسه ای دارد که روزی همه شعر ما خواهد شد: وسوسه ی ساده نوشتن. شکارسری گاهی از تمام ظرفیت های ساده نویسی بهره میبرد و از اصطلاحات زبان محاوره (ترمزنداشتن،فرمان بریدن) برای خود بهره میبرد. در جهان شعر شکارسری با تمام ساده نویسی ها با استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های همین زبان محاوره ای ماشین و انسان به یکدیگر پیوند میخورند. آدمها ماشین میشوند و ماشینها احساسات و عواطف خانوادگی دارند. ماشینها (آدمها) ی جوان تند میروند آخرین مدل هستند حتی خشی هم بر بدن ندارند ترمز که اصلا. فرمان بریده اند و همیشه یک طرفه میروند و سرنوشت هم یکطرفه است به سوی ژیان پنچر پدربزرگ. ژیان هم زمان مدل بالا پرسرعت و سالم(بدون پنچری) بوده است اما حالا ژیان باید برای پدربزرگ باشد! اما چنین شعر های ساده ای بسیار خطرناکتر و پیچیده تر از شعرهای دیگرند. در اینگونه شعر مقدار توانایی شاعر است که می تواند شعر را از خطر نثر شدن نجات دهد. زیرا ممکن است به آن دلیل که فاصله شعر و نثر در این گونه بسیار کم است شعر در دام نثر بیافتد. اما شاعری با تجربه و اندوخته میتواند شکار سری باشد و به دام نثر نیافتد.
چه تنهاست ماه
اینکه چرا این کتابها را در یک مجموعه جمع کردهام، دلیلاش این است که همانطور که تاریخ این شعرها نشان میدهد، از حوالی ۲۶ سال پیش تا الان مانده بود و با توجه به اینکه خودم طی این چند سال اخیر به این نتیجه رسیده بودم که مجموعهی شعر باید کتاب شعر باشد و از این جهت که یکی از موتیفها قالب شعر است، لذا این قالب شعر را انتخاب کردم که هم قالب اشعار یکسان باشد و هم این شعرها به منصهی ظهور برسد و هم از نظر اساتید استفاده کنیم. آرش شفاعی: بیان کرد و گفت: منتشر شدن این مجموعه شعر نیمایی در فضای کلی شعر و نشر ما، به نوعی یک حادثه محسوب میشود. اگر روند شاعری او را بخواهم در شعر بررسی کنم، ایشان در کل شاعر بلاغگریز است اما در این مجموعه به این وادی وارد میشود: شب قرگون فراگیر/شب دست و پا گیر. از یک جایی نگاهها و تاثرها در شعر ایشان کمتر میشود و بیشتر وارد فضایی میشود که ما در شعر سپید ایشان دیدهایم. این شعر، شعر تصویرگرایی است و کاملا بازیهای زبانی کمکم کمرنگ میشود و در نهایت به جایی میرسیم که حضور وزن و قافیه را در شعر ایشان احساس نمیکنیم. اگر شعر «مثل هر سال» را بخوانید، این شعر کاملا شعری است که وزن دارد شاعر را اذیت میکند. منتها هرچه به سمت پایان کتاب میآییم، شعرها شعرتر میشود، از سیطرهی شعرهای کلاسیک خارج میشود. محمدامین اکبری: کتاب را به دو بخش تقسیم کرد: نخست بخش اول شاعری شکارسری از دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد که در تمام ساحتهای شعری اثر داشتهاند هم در قوالب کلاسیک شعر میسرودند و هم در حوزه شعر نو و دیگر، بخش دوم شاعری ایشان است که تا پیش از انتشار این کتاب ادامه داشته است و ایشان تقریبا از فضای شعر کلاسیک جدا شدند و کاملا بر سرایش شعر سپید و یا منثور تمرکز کردهاند. به همین خاطر نیماییهای بخش اول که به نوعی برای شاعر تفنن به حساب میآمده است و در فضای رایج و کلیشهای شعر نیمایی همان دوران سروده شده است آهنگینتر است و از مولفههای شخصی شاعر کمتر بهره برده است ولی نیماییهای دوره دوم رنگ و بوی دیگری دارد و تاثیر دو دهه سپیدگویی شاعر بر روی آنها کاملاً مشهود است و به نظرم من این اشعار نیمایی شاعر دارای امضای شخصی اوست. یکی از شاخصترین مولفههای شعر نیمایی دوره دوم شاعری آقای شکارسری، قافیهگریزی است. و دیگر مولفه مهم که جناب شفاعی هم اشاره کردند موزون بودن در عین بیوزنی ست[۲].
معمای پیراهن تو
- می خواهم نماز بخوانم
- اما تو نمیگذاری
- مدام میدوی از این سو به آن سو
- از آشپزخانه به هال
- از هال به اتاق خواب
- از اتاق خواب به حیاط
- از حیاط به اتاق بچهها ...
- قبله نما را ذله کرده ای
- می خواهم نماز بخوانم
- اما تو نمیگذاری ...
رضا اسماعیلی: شعر «نماز» شکارسری مُهر تاییدی بر این گفته است. چرا که اگر شاعر این شعر با پیشینه ادبیات پارسی آشنا نبود و غزلهای حافظ را نخوانده بود، هرگز موفق به سرودن چنین شعری نمیشد. در واقع این شعر قرائت مدرن بیتی از غزل حافظ است، آنجا که میگوید :
- در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
- حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
شعر «نماز»، عاشقانهای کاملا امروزی است. تصویری که شاعر در مقام یک عاشق از محبوب و معشوق خود مقابل دیدگان ما به تماشا میگذارد، تصویری عینی، ملموس و قابل انطباق با روز و روزگار ماست. معشوقه شاعر در این شعر، زنی است معاصر و آپارتمان نشین و هیچ نسبتی با معشوقه تا بُن دندان مُسلح شاعران قرن هفتم و هشتم هجری ندارد. معشوقهای با ادوات جنگی مخوفی همچون کمند زلف، کمان ابرو و ناوک مژگان که میتواند با ابزاری همچون غمزه و عشوه و کرشمه عاشق بیچاره خود را به خاک سیاه بنشاند ! نیاز عاشق به معشوق نیز در این شعر – علی رغم عاشقانههای کلاسیک - صرفا یک نیاز جنسی و جسمانی نیست، بلکه ریشه در یک دلبستگی و وابستگی عاطفی و انسانی دارد. عشقی متعالی و انسان ساز. به خاطر این نگاه فراجنسی و انسانی به معشوق، شاعر در شعر هیچ اشاره مستقیمی به صورت و شکل ظاهری او ندارد و محبوب خود را با صفاتی چون چشم شهلا و غنچه لب و چاه زنخدان و ... نمیستاید[۱۷].
تظاهرات حرف اضافه
این مجموعه دارای تنوع مضمونی بسار بالایی است.
- دستا بالا!
- اطاعت
- اصلا با این دستهای خالی
- مگر كاری جز دعا از ما بر می آید؟!
- همچنین در قسمت دیگری از این مجموعه آمده است:
- این چشم مال دختر نابینای همسایه
- این دستها مال برادر جانبازم
- این پاها مال گدای قدیمی محل
- حتی این جگر مال قناری ترسویم
- این دل
- اما این دل
- حتی پس از مرگ
- فقط مال توست
- به هیچ کس اهدا نمیکنم ...
تروریست عاشق
گردن نهادن لايه هاي ادبي- اجتماعي ايران به شعر پويايي است كه از نيما آغاز ميشود.
- من چهره ای در آینه ها دیدم از خودم
- آن قدر هولناک که ترسیدم از خودم
- آن مرد ترسناک در آیینه ها تویی؟
- این را هزار مرتبه پرسیدم از خودم
- اما از آسمان به زمین می توان رسید
- در پرتگاه آینه فهمیدم از خودم
- ای مرد ناشناس! تو در من چه می کنی؟
- -گفتم به آن غریبه و پرسیدم از خودم-
- ناگاه خشمناک از آن من که من نبود
- آیینه را شکستم و روییدم از خودم
هفتسین در بهمنماه
شعرها کوتاهند و شکل گرفته در یک فضا. پی در پی. و این ساختار تداعیگر حرکت مدام و طی یک مسیر است. انگار شاعر (جمعی) شعار میدهد و پیش میرود از طرفی شاید هم نمایشگر مراحل انقلاب باشد؛ افعال، نمادها و عناصر، جغرافیای شعرها بیانگر حضوری همگانی است و یادآوری بخشی از مسائل نوستالژی به تاریخ پیوسته ما مثل: صف نفت و سینما رکس دیوار نوشت و طیب و روزنامه و... علیرغم تنوع مضمون این شعرهای کوتاه در مجموع و در واقع، یک شعر هستند یک شعر بلند اگر دنبال هم بیایند منظومهای را شکل میدهند حاصل سیاحت و حرکت در یک روز! روزی به نام انقلاب. شعرهایی که به میزان تنوع، فراز و فرود دارند؛ گاهی زبانی محکم با دقتهای شاعرانه دارد و گاه ساده و بیلایه، به طوری که در محافل غیر ادبی نیز قابل قرائت و استفاده است.
- آیینهی بزرگی بودیم
- گرم انعکاس آسمان سرد و صاف زمستان
- سربازها که رسیدند
- گلولهها که آمدند
- ناگهان هزار پاره شدیم
- هزار آیینه با هزار آسمان
- پخش خیابانها و کوچههای شهر
دلبستگی به آن سالها به قدری است که شاعر ندرتا و شاید در همین یک مورد، اشارهای به زمان حال کرده و در باقی شعرها زمان؛ همان زمان وقوع و کنش زنده حادثه است. در باب کاربرد فعل در این کتاب میتوان مقالهای دیگر نوشت به اشاره در میگذرم که افعال ماضی از کلیدهای خوانش این شعرهاست[۱۸].
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
کتاب صوتی شبنامه، گزیده اشعار حمیدرضا شکارسری است که توسط نگاه به چاپ رسیده است.این کتاب اکنون به همت «قناری»، تولیدکننده کتابهای صوتی، و در قالب کتابهای صوتی «چلچله» با صدای شاعر برای استفاده علاقمندان فراهم شده است. [۱۹].
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «شکارسری میدان داری ادبیات را برعهده داشت». باشگاه خبرنگاران جوان، 27 دی 1395.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «نقد و بررسی مجموعه شعر حمیدرضا شکارسری؛-«چه تنهاست ماه» در فضای شعر امروز حادثه محسوب میشود». تارنا، ۱۶ تیر ۱۳۹۸.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ «گردهمایی هنرمندان برای «احمد شاملوی حزب الله»!». سازمان هنری رسانه اوج، ۲۵ دی ۱۳۹۵.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ «میرجعفری: شکارسری «معلم» شعر است/ کردبچه: شکارسری، ساختارشناسترین منتقد در حوزه شعر امروز است». تسنیم، ۱۰ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ «شکارسری: امینپور از شکلدهندگان شعر انقلاب و دفاع مقدس است». ایرنا، ۷ آبان ۱۳۸۷.
- ↑ «در ویترین شعر انقلاب». مهر، ۶ بهمن ۱۳۹۹.
- ↑ «شکارسری: شهادت حاج قاسم مضامین تازه وارد ادبیات مقاومت کرد». ابنا، ۱۸ دی ۱۴۰۰.
- ↑ «حمیدرضا شکارسری: برخی سارقان ادبی ستاره هم میشوند». همشهری آنلاین، ۱۶ شهریور ۱۳۹۹.
- ↑ «گفتوگو با حمیدرضا شکارسری». شهرستان ادب، ۳۰ خرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ««وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره» دو جنبهی مهم تفاوت شعر امروز با گذشته». کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۲۰ تیر ۱۴۰۰.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ «حمیدرضا شکارسری: نگران فردای شعر نباشیم». ترنم، ۳۹ آذر ۱۳۹۸.
- ↑ / ««وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره» دو جنبهی مهم تفاوت شعر امروز با گذشته». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹.
- ↑ «داور جشنواره شعر فجر: با خطر مبتذلنویسی در لباس سادهنویسی روبرو هستیم/در استفاده از فرم به تعادل رسیدهایم». قطره، ۳ اسفند ۱۴۰۰.
- ↑ «نگاه «حمیدرضاشکارسری» به جریان امروز انتشار کتابهای شعر/ نمیتوان با ذهنیت چهل سال پیش عمل کرد». قطره، ۸ آذر ۱۴۰۰.
- ↑ «شکارسری: ادبیات داستانی ایران خیلی جلوتر از شعر دفاع مقدس است». خبر آنلاین، ۵ مهر ۱۳۸۹.
- ↑ «اینجا ادبیات زینتالمجالس است». ایسنا، ۱۴ شهریور ۱۳۹۶.
- ↑ «حافظانهای مدرن». خراسان، ۱۲ اسفند ۱۴۰۰.
- ↑ «بیقرار بهار». فارس، ۲۳ بهمن ۱۳۹۶.
- ↑ «حافظانهای مدرن». نوار، ۱۳۹۸.