ادبیات دفاع‌ مقدس

از ویکی‌ادبیات
نسخهٔ تاریخ ‏۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۰۱ توسط کاوالنتی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی ««جنگ» در طول تاریخ، همواره یکی از دستمایه‌های آفرینش ادبی به شمار آمده است....» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«جنگ» در طول تاریخ، همواره یکی از دستمایه‌های آفرینش ادبی به شمار آمده است. از آنجا که این پدیده، نقش موثری در شکل‌گیری و فروپاشی تمدن‌های مختلف داشته و تغییرات اجتماعی و سیاسی جهان معمولاً بر پایه‌آن صورت پذیرفته است، نویسندگان کوشیده‌اند در آثار خود، جنبه‌های مختلفی از این رخداد را به تصویر بکشند. آن دسته از آثار ادبی که به مسئله جنگ و تبعات آن می‌پردازند را میتوان درون حوزه‌های ادبیات جنگ و ادبیات مقاومت تعریف کرد. وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله در ایران نیز با توجه به اهمیت آن، باعث شکل‌گیری جریانی از آثار ادبی در ایران شده است. جریانی که با عنوان ادبیات دفاع مقدس از آن نام می‌برده می‌شود.

* * * * *

ادبیات و جنگ

جنگ، پدیده ای است که قدمتی طولانی در حیات بشری دارد. در واقع جنگ، این رخداد غیرانسانی، همواره همراه تاریخ انسان بوده است. «جنگ آفریده تاریخ است و در تاریخ صرفاً با شرح کشمکش های مسلحانه آغاز شده و بعید است که این پدیده زمانی کاملا از بین برود؛ زیرا جنگ ها به هر حال مشخص ترین مبادی تاریخ و در عین حال مرزهایی هستند که مراحل مهم مواریث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریبا همه تمدن های معروف در اثر جنگ از بین رفته اند. تمام تمدن های جدید نیز با جنگ پا به عرصه وجود نهاده اند.[۱] گاستول بوتول، ضمن هدفدار معرفی کردن پدیدۀ جنگ، معتقد است هرگاه در مطالعه جنگ از علیت و وقایع نگاری دور شویم پای ادبیات به میان کشیده می شود. فراز و نشیب و تحول جوامع در طول تاریخ که در اثر ایجاد حکومت حاکمان ایجاد شده است، با بازگویی این حوادث، سیل خروشانی را در بستر ادبیات جوامع جاری کرده که به ادبیات جنگ اشتهار دارد. ادبیات جنگ، ادبیاتی است در بر گیرنده تمامی آثار مربوط به اصل یک حادثه بزرگ به نام تهاجم. بازتاب این تعریف کلی را در دانشنامه ادب فارسی می توان دید: «نوشته هایی که به نوعی به مسأله جنگ و مقوله های مرتبط با آن می پردازد»[۲] حال چه این انعکاس از سوی مهاجم باشد یا مدافع، ضد جنگ باشد یا ستایشگر آن. «ادبیات جنگ، اعم از صورت گسترده با پارتیزانی آن، تصویر صحنه هایی جاندار همراه با درس پایداری است که مرز نمی شناسد و در جغرافیای خاصی محصور نمی ماند.[۳] اما دکتر کوثری، بر اساس دیدگاه غالی شکری، در روشن کردن حدود و ثغور ادبیات جنگ دو نکته را مطرح کرده است: ۱- ادبیات جنگ هم شامل آن دسته از آثاری می شود که مستقیما به توصیف جنگ (رزمندگان وقایع و صحنه های جنگ می پردازند و هم آن دسته که غیر مستقیم مسایل مربوط به جنگ نظیر مهاجرت و بمباران شهرها و خانواده رزمندگان را توصیف می کند. ۲- ادبیات جنگی، نه تنها شامل آثار ادبی تولید شده در صحنه های جنگ و زمان جنگ بلکه آثار تولید شده در خارج از صحنه های نبرد و زمان پس از جنگ را هم در بر می گیرد، (کوثری، ۱۰۰: ۱۳۷۹ ) در کتاب «ادبیات دفاع مقدس» نیز این تعریف با شکلی دیگر آمده است «این اصطلاح (ادبیات جنگ) دامنه ای بسیار گسترده و فراگیر دارد و هر آنچه را که در جنگ تولید می شود و وجهه ادبی دارد، شامل می شود.» نویسنده سپس اجزای ادبیات جنگ را به جبهه دشمن، جبهه خودی و مخالفان با جنگ تقسیم می کند و می نویسد «در ادبیات جنگ چون معیار خود جنگ است نه معیارهای دیگر، هر دو جبهه مساوی در نظر گرفته می شود؛ در اینجا ادبیت اثر مطرح است نه ارزش و سوگیری اثر اگر داوری در ادبیات جنگ صرفا متکی بر عنصر انسانی باشد که معمولا هست. کشتن سرباز دشمن یا زخمی شدن او نیز تراژیک و غم انگیز و محکوم است. در ادبیات جنگ، مرز میان ظالم و مظلوم و مهاجم و متهاجم فرو می ریزد. (سنگری:۱۳۸۳)

ریشه‌یابی ادبیات مقاومت و پایداری: در فرهنگ معین، واژه مقاومت همراه ایستادگی تعریف می‌شود و ذیل واژه پایداری آمده است «مقاومت، ایستادگی، دوام و توان» معین، ۱۳۸۸: ذیل واژگان). اما نکته ای که در باب معنی کردن این دو واژه وجود دارد، این است که مقاومت، واژه ای عربی است و جایگاه استفاده از آن در ادب عربی است و پایداری، واژه ای فارسی است و جایگاه استفاده از آن در ادب فارسی است. در واقع این دو واژه، دو مصداق از معنایی بزرگ در دو زبان متفاوت اما نزدیک به هم هستند که حوزه کاربرد زبانی و فرهنگی مشابه، باعث ورود و نفوذ یکی در دیگری شده است. جست و جوی پیشینه ادبیات مقاومت از لحاظ مضمون و محتوی، ما را به حماسه های قرن دوم هجری می رساند. نوشته اند نخستین کسی که در تاریخ ادبیات عرب کتابی با عنوان حماسه نوشت، ابو تمام طایی بود که در قرن دوم هجری می زیسته. کلمه حماسه از شجاعت و دلاوری و نبردهای بی امان سخن می گوید. شعرهای حماسی که در عین حال شعر مقاومت نیز به شمار می آیند، گستره تاریخ را پر کرده اند در این گونه شعرها دعوت به صبر و ثبات و استقامت در برابر دشمنان هدف اصلی است.(بيدج، ۱۷: ۱۳۸۹).

ترابی درباره پیشینه کاربرد اصطلاح ادبیات مقاومت می نویسد «اگر چه اصطلاح ادبیات مقاومت جدید و مربوط به سده معاصر است اما با نگاهی دقیق به تاریخ ادبیات معاصر جهان به راحتی می توان نمونه های فراوانی از این ادبیات را بین آثار ادبی پیشینیان به دست آورد. برای نخستین بار، نویسنده معاصر فلسطینی غسان كنفانی (۱۹۷۲-۱۹۳۶) نام مجموعه ای از شعرها و داستان های شاعران و نویسندگان معاصر فلسطینی را ادبیات مقاومت فلسطین گذاشت و بدین ترتیب اصطلاح ادبیات مقاومت در بین شاعران و نویسندگان عرب و بعد از آن در جهان رایج شد؛ ادبیاتی که به شرح و بیان مبارزه پایداری، از جان گذشتگی و درد و رنج مردم مبارز جهت به دست آوردن آزادی استقلال و رسیدن به برابری و از بین بردن جور و ستم و کوتاه کردن دست متجاوزان و اشغالگران از سرزمین نیاکانی خود و دفاع از فرهنگ و سنت های قومی و حمایت از دین و باورهای مردم آن سرزمین است (ترابی ۱۳۸۹: ۷). دکتر سنگری نیز به نقل از پژوهش هایی در تاریخ و ادب مینویسد « عنوان ادب المقاومه در دهه شصت در ایران کاربرد یافت و معادل فارسی آن ادبیات پایداری نیز به کار رفت این عنوان نخستین بار در جریان مبارزات ضد استعماری مردم مغرب عربی به خصوص الجزایر رایج شده است.( سنگری، ۱۸۰۱۳۸۹) 

تاریخچه‌ای از تعاریف ادبیات پایداری در ایران: در تاریخ نقد ادبی ایران، تعاریف و اصطلاحات مختلفی برای موضوع ادبیات پایداری ذکر شده است. این چنین هریک از منتقدان ویژگی‌های به‌خصوصی را به این موضوع مربوط دانسته اند. منصور رستگار فسایی در تعریفی از ادبیات پایداری در کتاب «انواع شعر فارسی» نوشته است: «ادبیات پایداری، بازتاب سلحشوری، پایداری و تحرک دلاورانه جوانان معاصر ایرانی در حفاظت از مرز و بوم سرزمین نیاکان خویش است که در این راستا با باورهای اسلامی و عقاید استوار شیعی آنان همراه گشته است.» (رستگار فسایی، ۱۳۷۲: ۳۹۰) رستگار فسایی برای ادبیات پایداری، محدوده زمانی ای در نظر گرفته؛ دوره معاصر و به طور خاص، آن را با ادبیات دفاع مقدس یکی دانسته است. در همین راستا، پایداری را در برابر تجاوز گران و سلطه گران بیگانه می داند. در سال ۱۳۷۳ نخستین سمینار بررسی رمان جنگ در ایران و جهان برگزار شد. در مقالات این سمینار، ادبیات مقاومت، ادبیات دفاع مقدس دانسته شده است. محمد اسماعیل زاده در مقاله «جایگاه رمان در ادبیات انقلاب اسلامی»، ادبیات مقاومت را ادبیاتی دگرخواه می داند که عناصر اصلی آن، توده مردم، تحولات اجتماعی و پیشروان فکری جامعه است و نطفه این نوع ادبیات در بستری از حوادث و رویدادهای اجتماعی بسته می شود، از سوی پیشروان فکری جامعه آفریده میشود در بین مردم رشد می یابد و نضج می گیرد. (اسماعیل زاده، ۱۳۷۳: ۱۴) جمال میرصادقی نیز در «واژه نامه هنر داستان نویسی» آورده: «ادبیات پایداری به شعرها، داستان ها، نمایش ها، سرودها، ترانه ها و تصنیف هایی گفته می شود که در دوران خاصی از تاریخ ملتی یا قومی به وجود می آید و هدف آن ایجاد روحیه مبارزه و پایداری در مردم است. معمولا این نوع آثار در دوره خاصی به وجود می آیند و اگر هنرمندانه پرداخته شوند از حيطه تنگ ادبیات قومی و ملی بیرون می آیند و به صورت شاهکارهای ادبیات، ماندگار می شوند. ادبیات مقاومت معمولا به توصيف دلاوری ها و جدال ها و از خودگذشتگی هایی می پردازد که ملتی یا قومی بر ضد ملتی یا قومی دیگر که اغلب اشغالگر یا متجاوز است، از خود نشان میدهد.» (میر صادقی، ۱۳۷۷: ۱۶) میرصادقی به «دوران خاص» اشاره می کند که بستری برای پیدایش ادبیات پایداری فراهم می شود. با این که وی توضیح آشکاری نداده که مراد از دوره های خاص چیست، این تعریف، وابستگی ادبیات پایداری را به وضعیت اجتماعی، سیاسی و تاریخی نشان می دهد. محمدرضا سنگری نیز را ادبیات پایداری آثاری می‌داند که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق، استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی با پایگاه - های قدرت، غصب و غارت سرزمین، و سرمایه های ملی و فردی... شکل می گیرد؛ بنابراین، جان - مایه این آثار، مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و ایستادگی در برابر جریان های ضد آزادی است.» (سنگری، ۱۳۸۳: ۴۵) سنگری پیدایش ادبیات پایداری را وابسته به بحران های سیاسی، اجتماعی و تاریخی می داند و نوعی مبارزه در ذات ادبیات پایداری می بیند. مبارزه ای در برابر جریان های ضد آزادی. این مبارزه افزون بر دشمنان خارجی، می تواند با بیدادگران داخلی هم باشد. شریفی در فرهنگ ادبیات فارسی، ذیل مدخل ادبیات جنگ آورده است: ادبیات جنگ، نوشته ها و آثاری است که به نوعی به جنگ و مسایل مرتبط با آن می پردازد. جنگ نامه ها، ظفرنامه های جهادیه ها و فتح نامه ها را می توان از این زمره دانست. در دوره معاصر، ادبیات جنگی به نوشته ها و آثاری اطلاق می گردد که محور اصلی مضامین آنها جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹- ۱۳۶۷) است و در این معنی، عناوین دیگری چون ادب مقاومت، یا ادبیات مقاومت نیز مورد اشاره قرار می گیرد. منظومه جنگ نامه شم (منظومه کوچکی در بحر متقارب درباره دست اندازی پرتغالیان از سال ۱۰۳۰ به جزیره قشم و حوالی هرمز. (ر.ک. صفا، ۱۳۷۹: ۳۶۶-۳۶۹) و رمان زمین سوخته و اغلب اشعار سلمان هراتی، نمونه های قدیم و جدید از این نوع ادبیات در زبان فارسی است.» (شریفی، ۱۳۸۷: ۱۰۱، ذیل ادبیات جنگ) در این مدخل، شریفی هم به ادبیات جنگ در ادبیات کهن پارسی اشاره کرده، هم به ادبیات جنگی در دوره معاصر.

با نگاهی کلی به تعاریف موجود، می‌توان ادبیات پایداری را این‌گونه تعریف کرد:
ادبیات پایداری به مجموعه آثار ادبی متعهد و ملتزمی گفته می شود که به منظور ایجاد انگیزه در جامعه، برای حفظ هویت در برابر عوامل تهدید کننده آن پدید آمده باشد.
در این تعریف بر شناخت و حفظ هویت ملی و فرهنگی و ایستادگی در برابر عوامل تهدید کننده آن، تأکید می شود. این نیروها ممکن است سلطه گران داخلی یا تجاوز گران بیگانه باشند؛ بنابراین، ادبیات پایداری تنها در دوره جنگ به وجود نمی آید؛ چرا که تنها در جنگ نیست که هویت ملی مورد تهاجم قرار می گیرد. هر نوع تهاجم فرهنگی و اندیشگی حالت پایداری، تدافع و واکنش به وجود می آورد و زمینه ای برای بالیدن ادبیات پایداری در جوامعی که شعور سیاسی و درک ادبی و هنری و توان آفرینش ادبی داشته باشد، فراهم می آورد. 

از ادبیات پایداری تا ادبیات دفاع مقدس: دفاع مقدس در کشور ما از جمله موضوعاتی مهمی بوده است که پس از انقلاب اسلامی، نویسندگان متعدد از چشم انداز های گوناگون به آن پرداخته اند. ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس به عنوان بخش مهم از ادبیات داستانی ایران قلمداد می‌شود. نقش ادبیات و هنر در انتقال فرهنگ ملل مختلف بر کسی پوشیده نیست. تاریخ اکثر ملل جهان مشحون از مقاومت در برابر نیروهای متجاوز است و از آنجا که ادبیات مقاومت برآیند انعکاس فرهنگ ملتی است که در مقابل دشمن تجاوزگر به مقاومت و ایستادگی برخاسته اند، نقش رمان و مشخصاً «رمان مقاومت» نقش غیر قابل انکاری است. حتی کشورهای متجاوز برای انتقال فرهنگ ضد بشری خویش و ثبت وقایع ایام جنگ خود، دست به نگارش رمان های جنگ زده اند. در این میان، اگرچه اصلاحات مختلف ادبیات دفاع مقدس و ادبیات مقاومت و پایداری وجود دارد اما مرزهای میان این اصطلاحات نامرئی هستند. در واقع ادبیات دفاع مقدس آیینه تمام نمایی است برای نشان دادن تجربه ها و آرمان های ملتی که هشت سال با عظمت، ایمان، عشق، شهادت طلبی، رشادت و ولایت، در مقابل شرورترین و جنایتکار ترین جنایت پیشگان تاریخ و استکبار جهانی ایستادگی کرد. چرا که این افتخارات، حماسه ها، مبارزات، سند حقانیت و پاکی ملت ها و پلیدی و باطل بودن دشمن، برای آگاهی به نسل های آینده است. اما ادبیات دفاع مقدس باید ادبیاتی باشد که متکی بر اندیشه، تخیل، شخصیت پردازی درست و به جا، و ارائه قالب های زیبا و بدیع با ساختارهای منسجم و هنرمندانه داستانی باشد. (سلیمانی،۱۴۴: ۱۳۷۷) عنوان ادبیات دفاع مقدس درباره بسیاری از آثاری که درباره جنگ و پایداری پدید آمده هم خوان است و قطعاً درباره بسیاری از آثار کاربردی صحیح و منطقی دارد. ادبیات دفاع مقدس هم شامل آن دسته از آثاری است که مستقیما به توصیف رزمندگان، حماسه ها، باز آفرینی ارزش های دینی و انقلابی و وقایع و صحنه های جنگ می پردازد و هم شامل آثاری است که در آن تاثیر جنگ بر تمام وجوه زندگی مردم مطرح شده است و از سوی دیگر شامل آثاری است که در آن انتقاد از جنگ جایگاه مهمی دارد.(سعیدی، ۱۳۸۷:۷۹) رضا امیرخانی نیز در این رابطه می‌گوید: «می توانیم اشکال کنیم به عنوان که چرا ادبیات جنگ؟ چرا نگوییم ادبیات دفاع مقدس؟ يا ادبیات مقاومت؟ یا ادبیات پایداری؟ نگاهم به هیچ رو یک نگاه ایتمولوژیک نیست. اینکه دفاع مقدس را جنگ یا مقاومت یا پایداری بنامیم، نه یک روز از تاريخ حماسه می کاهد، نه یک واقعه به وقایع جنگ اضافه می کند. تغییر اساسی، مراد از معانی را تغییر نمی دهد. چه بگوییم جنگ و چه بگوییم دفاع مقدس، مرادمان از معانی یکی است. توجه کنیم که در هشت سال اول جنگ می گفتیم: ادبیات جنگ. در هشت سال دوم می گفتیم: ادبیات دفاع مقدس و در هشت ساله بعدی ادبیات مقاومت و پایداری و فقط این نکته را جهت تقريب اذهان به حقیقت عرض می کنم که دوره های مدیریت در این ملک گویا هشت ساله است.»(امیرخانی:۱۳۸۳)

ادبیات دفاع مقدس: محمد رضا سنگری در تعریف ادبیات دفاع مقدس می گوید: «ادبیات دفاع مقدس به مجموعه آثاری گفته می شود که درون مایه و موضوع آنها به مسائل هشت سال جنگ و دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن بر گردد.»(سنگری، ۱۳۷۶:۷) او در ادامه می گوید: «سروده ها و نوشته هایی که به هشت سال دوران جنگ تحمیلی و تبعات آن (بازگشت آزادگان، بازگشت پیکر پاک مفقودالاثرها، موضوع شهادت، بسیجی و بسیجی ها، دلواپسی کم رنگ شدن ارزش های به یادگار مانده از شهیدان و رزمندگان و ... ) اختصاص دارد. معمولاً اطلاق عنوان ادبیات دفاع مقدس عمدتاً شامل این آثار ادبی است.»(همان) «در این زمینه، از سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۳ بیش از ۲۷۰ نویسنده در حوزه ادبیات دفاع مقدس قلم زدند و بیش از ۱۶۰۰ عنوان داستان در این زمینه موجود است که از این عناوین، ۴۶ عنوان در زمینه رمان و داستان بلند دفاع مقدس است. از خلق اولین شعر تا خلق اولین داستان ۱۲ روز فاصله است. نخستین شعر دفاع مقدس در تاریخ ۲ مهر ۵۹ به نام سرباز توسط میثاق امیر فجر سروده شد و با مدت زمان کمی اولین داستان دفاع مقدس نیز نگاشته می شود.»(گفتگو با سنگری:۱۳۸۷) هرچند به نظر می رسد که کتاب وقتی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده می شود اثر قاصى ربيحاوی که در سال ۱۳۵۹ منتشر شد، اولین کتاب داستان جنگ در ایران محسوب می شود، اما حسن میر عابدینی داستان هایی از مجموعه دو چشم بی سو از محسن مخملباف، شش تابلو از عبدالحی شماسی در کنار مرغ آمین سیروس طاهباز به عنوان اولین داستان های جنگ نام می برد که البته این آثار در سال ۱۳۶۰ منتشر شدند.(میرعابدینی، ۱۳۷۷:۸۹۰) پس از این کتاب ها داستان های دیگری منتشر گردیده که از آن جمله اند: زمین سوخته احمد محمود، نخل های بی سر قاسمعلی فراست، عروج و راه بی کنار ناصر ایرانی، اقیانوس سوم حسن خادم، مهاجر رضا رهگذر، پرستو اثر محمود گلابدره ای، باز گشت از مرگ عبدالجبار اسدی حویزیان، آفتاب در سیاهی جنگ گم می شود اثر اصغر عبداللهی، خاطرات یک سرباز قاضى ربيحاوی، اسماعيل اسماعيل محمود گلابدره ای. بررسی موضوعات مطرح شده در آثار داستانی نویسندگان دفاع مقدس در یک نگاه کلی و عمومی دارای دو بعد متفاوت است: یکی بعد کلی مصائب جنگ است همانند ویرانی، کشت و کشتار، تجاوز، هجران و از دست دادن، لطمه ها و زیان ها و بعد دیگر، تولد ارزش های جدیدی است مانند دلاوری ها، سلحشوری ها، ایثارها، فداکاری ها و رشادت ها که به وادی تقدس راه می‌بایند. چگونگی پرداخت و نشان‌دادن این موضوعات مسئله‌ای ست که در ادبیات دفاع مقدس اهمیت به‌سزایی دارد. با این حال دو وضعیت کلی برای پرداختن به مسئه جنگ در این نوع ادبیات وجود دارد: اول آثاری که به طور کلی موضوع آن به مسائل مبتلا به جنگ مربوط است و پیامدها و مسائل بعدی آن را سوژه خود قرار می دهد. از قبیل خانواده شهدا، وضع زنان شهدا، چگونگی تاثیر بمباران شهرها در خلق یک حادثه و امثال آن. دیگر آثاری است که به طور اخص به رویدادها و حوادث به وقوع پیوسته در جبهه های جنگ و مناطق عملیاتی مربوط میشود. بنابراین در این آثار، جنگ در مکان موضوع خود یا در میدان های نبرد و خطوط تماس با دشمن پیوند می یابد و یا در پشت جبهه و مناطق آرام، در هر صورت مذکور، اثر ادبی یا به شرح و پرداخت رخدادهای واقع می پردازد و واقعیات به وقوع پیوسته را موضوع خود قرار می دهد و ملزم به نوعی روایت واقعی و داستانی می شود، یا آنکه با الهام، اشارات و برخورداری از واقع وقایع جنگ، موضوعی را محمل خود قرار می دهد که در اصل سوژه و اتفاق، پرداخته ابداع و تخیل نویسنده است. در هر دو صورت رمان جنگ از واقعیات مشهود بیرونی، موضوع و جان مایه می گیرد و از این رو رمان جنگ در شمار گونه رمان های «مستند»، «تاریخی» و تا حدودی «اجتماعی» قرار می گیرد. در تعریف رمان مستند گفته شده است: «زمانی که بر اساس شواهد، مدارک و اسناد نوشته می شود. نوع دیگر رمان های مستند، رمان هایی است که داستانش از وقایع و حوادث مهم روز-که نویسنده رمان خود در آنها حضور داشته- الهام گرفته شده است. و رمان تاریخی، رمانی است که به نوسازی شخصیت، سلسله حوادی، نهضت، روح و یا حال و هوای یک از اعصار گذشته می پردازد و برای خلق دوباره آنها دست به تحقیقی جدی و وسيع در وقایع و حقایق دوران گذشته می زند. نویسنده رمان تاریخی باید تصویری واقعی از دورانی را که تشریح می کند، به نمایش بگذارد.(برادبری:۶۶) بنابراین رمان جنگ، که در شمار رمان های مستند و تاریخی قرار می گیرد، در هر صورت و شکل، در ماده موضوع با واقعیت های رخداد جنگ چه در جبهه و یا غیر آن می یابد پیوند و نسبت داده باشد. از طرف دیگر، موجودیت هر اثر مصنوع انسانی و از آن جمله رمان، حاصل ترکیب سه عامل است: یکی موضوع که در اینجا جنگ است و دیگر ماده و مصالح که با تغییر، تبدیل و بهره وری از آن، خلق اثر امکان پذیر می شود و سوم پدید آورنده. بدیهی است تا بین این سه عامل وحدت و ربط منطقی برقرار نشود، پیدایی اثر امکان پذیر نخواهد بود. ماده اولیه در زمان جنگ، عمدتاً در جریان ماجراهای گذشته و به وقوع پیوسته جنگ در جبهه و پشت جبهه به دست می آید. یعنی این ماده اولیه از بطن وقایع به وقوع پیوسته قوت و غنا می یابد. اما چگونگی آگاهی و ارتباط نویسنده با این ماده و مصالح اولیه در رمان برای نویسنده ضرورت اولیه در داستان های جنگ در سه شکل کلی تقسیم می شود: یکی آنکه نویسنده در جریان وقایع موضوع، شخصا حضور داشته است و این حضور و شهود مراتب دارد. دیگر که نویسنده در جریان حوادث رخ داده حضور ندارد و با تکیه و بهره وری از شنوده ها و برداشت کسانی که شاهد ماجرا بوده اند و نیز مدارک و اسناد به عنوان ماده اولیه، به نوشتن اهتمام می ورزد. سوم آنکه نویسنده صورتی مخيل و مبدع از موضوع را آن گونه که خود در ذهن پرورانده است و با توجه به سطح واقعی و خارجی رویدادها، در هم می آمیزد و اهتمام به نوشتن می کند. بنابراین رمان جنگ با جان مایه هایی گرم، گیرا و همرنگ جنگ به وسیله راویان راستین ادب مقاومت که همان نویسندگان هستند. چه آن نویسندگانی که خود از نزدیک شاهد جنگ بودند و چه نویسندگانی که از طریق شنود و شهود دیگران دریافته اند. با گذشت زمان و رسیدن به عصر حاضر، جنگ دو چهره واقعی در ادبیات یافته است؛ یکی چهره شیرین پیروزی و غلبه بر ناحق و ستمگر و دیگری چهره تلخ خرابی و ویرانی که مسبب آن گردیده است و ادبیات معاصر به هر دو چهره پرداخته است.


سیر تحول ادبیات داستانی دفاع مقدس در ایران هجوم رژیم عراق در شهریور سال ۱۳۵۹ به خاک ایران در حالی آغاز شد که ملت ایران هنوز به ثبات سیاسی و اجتماعی لازم و ضروری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نایل نشده بود و از جهت فرهنگی نیز در حال انتقال به سر می برد. در این میان نسل جوان که انقلاب را تجربه کرده و به ارزش های آن پایبند بود محیط را برای عرضه محصولات فرهنگی مطابق با شرایط بعد از انقلاب مساعد دیده و آثاری را به جامعه فرهنگی ایران عرضه کرد. با آغاز جنگ تحمیلی، این نسل که به تعهد و مسئولیت اجتماعی سخت پایبند بود، جهت قلم و آثار خود را با جهت حرکت رزمندگان در جبهه ها یکی کرد و از آنجایی که به نفس آثار ملقى در ثبت و ضبط ایجاد حرکت ایمان داشت، آثاری رئالیستی خلق کرد که بیشتر به کارکرد آن می اندیشید تا به جنبه های فنی و تکنیکی آن، و از آنجایی که نسلی بود جوان و در آغاز راه، گاه نیز آثاری خام و میان مایه خلق کرد.(سلیمانی، ۱۳۸۰:۴۰) منوچهر اکبرلو درباره تحولات ادبیات اسلامی در ژانر دفاع مقدس می گوید: به طور کلی ادبیات دفاع مقدس به چند دوره تقسیم می شود؛ آثاری نیز در این ادوار وجود دارد که استثنا به حساب می آیند. یعنی همه ویژگی های این ادوار در این آثار مصداق پیدا می کند. اما به طور کلی ما در دهه ۶۰ یک نگاه آرمانی به جنگ داریم. این نگاه آرمانی در شخصیت های داستانی موافق و مخالف وجود دارد. به نوعی بسیار نگاه مطلق گرایانه به این شخصیت ها داشتیم. در این دوره شخصیتی با نقاط ضعف نداریم. این مصداق در دو حوزه داستانی کودک و نوجوان و بزرگسال وجود دارد. اما در دهه ۷۰ شاهد نوعی تغییر در این نگرش هستیم. رزمندگان از جبهه ها بازگشته اند. زمان سازندگی فرا رسیده است. بسیاری از رزمندگان ما در جبهه یا شهید شدند و یا دچار یک نوع معلولیت یا ضایعه هستند. به نوعی جهاد وجود دارد اما نوع آن تغییر کرده است. رزمنده که از جبهه برمی گردد به شغل قبل خود رجوع می کند یا ادامه تحصیل می دهد. گروهی دیگر از رزمندگان که نتوانستند خودشان را با شرایط محیط سازگار کنند، شرایط را هنوز به شدت آرمانی در نظر می گیرند یا دچار سرخوردگی و افسردگی می شوند، به خلوت پناه می برند و سعی می کنند گذشتگان را فراموش کنند. عده ای دیگر دست به عصیان می زنند و حرکت های همسر با جنگ و جبهه انجام می دهند که معیار مشخصی برای این فعالیت ها وجود ندارد و شخصیت ثابتی نیز برای انجام دهنده این رفتار نمی توان در نظر گرفت. این دسته بندی بخش عمده قصه های دفاع مقدس دهه ۷۰ را تشکیل می دهد. در دهه ۸۰ که از آن می توان به نام عصری یاد کرد که عصر عکس العمل به تابوهاست، خط قرمزی که تقريبا وجود ندارد. درستی و نادرستی در یکدیگر ادغام شده اند. رفتارها یا بر اساس عرف انجام می گیرد یا افرادی این رفتارها را دیکته می کنند. هنرمند سعی می کند خطوط قرمز را بشکند و وارد جبهه هایی شود که می توان با تسامح از آن به عنوان ادبیات فرهنگ نام برد. این رویکرد در ادبیات کودک و نوجوان هم مصداق پیدا می کند، چون در دهه ۶۰ کودکان می توانند در جنگ حضور داشته باشند یا پدر در حال خداحافظی از خانواده است، یا مادری که فرزند او به جبهه رفته است، چشم انتظار و چشم به در دوخته است و به طور کلی تنش عاطفی در داستان ها پر رنگ است. ولی در دهه ۷۰ این روند بیشتر می شود و ما شاهد نوجوانانی هستیم که شیفته جنگ هستند و با کلی مرارت خودشان را به جبهه های جنگ می رسانند. این سخن در عرصه های گوناگون ادبی و هنری هم صدق می کند. در صحنه هایی شاهد این هستیم که پدری معلول با نوجوان خود برخورد دارد و شاهد عکس العمل نوجوان هستیم که عده ای از این نوجوانان از پدر فاصله می گیرند و عده ای دیگر این افسردگی را با سرخوردگی پدر جبران می کنند و عده ای دیگر مبهوت می شوند. این جدایی پدر و فرزند مشکل اصلی روایت ماست و یا اینکه سعی می شود پدر را به نوعی نشان دهیم که راهی که می پیموده است راه گزافی بوده است. در عرصه های دیگر ادبیات کودک و نوجوان شاهد این رویکرد هستیم که مادر پس از شهادت همسر با مرد دیگری ازدواج می کند و این هجران روی کودک تاثیر می گذارد. بخش بعدی خود کودک و نوجوان در عرصه ادبیات جنگ این است که کودک و نوجوان بنا پر ظلم و زور وارد این معرکه شده اند؛ شهری اشغال شده است و این افراد در شهر حضور دارند و اتفاقاتی از این دست که در داستان های ما روی می دهد. و به طور کلی ارمان گرایی در دهه ۶۰ بیشتر از دهه های اخیر حتی دهه ۷۰ بوده است. در سال های اخیر شاهد آثاری هستیم که به تابوها جواب می دهد. بسیاری از آثار دفاع مقدس از خطوط قرمز گذر کرده اند و به نوعی تابو شکنی شده است و این داستان ها نیز به عنوان داستان های متعالی معرفی و دیده شده است. ما در دهه ۸۰ت های مدیران در عرصه های ادبی و هنری نیز نشانگر این تفکر است. ما در سال گذشته شاهد چند فیلم جنگی بودیم. آثار افرادی چون احمد زاده، قیصری، با اثر شاخص در زمینه تابو شکنی کتاب من قاتل پسر تان هستم از احمد دهقان از شاخص ترین آثار به حساب می آید.(اکبرلو: ۱۳۸۷) ابراهيم حسن بیگی نیز در پیشگفتار کتاب کنکاش در رمان جنگ ادبیات داستانی دفاع مقدس را به دو دوره زمان جنگ و پس از آن تقسیم می کند. وی مضمون اغلب داستان های دوره اول را حوادث جبهه های جنگ و مستند به شنیده ها و دیده های نویسندگان می داند و به همین دلیل، برخورد احساسی با جنگ، شعار زدگی، سطحی نگری و بی توجهی به مبانی ساختاری و ادبی را از ویژگی های آثار این دوره از ادبیات دفاع مقدس می داند. او پس از اشاره به سیر نزولی اولیه داستان نویسی جنگ در اوایل سال های پس از قبول قطع نامه و رویکرد حمایتی بعدی، به تنوع مضمون و قالب داستانی دفاع مقدس می پردازد و در پایان ضمن اشاره به آنچه در آغاز دوران شکوفایی ادبیات دفاع مقدس در این دوره به چاپ رسیده و آنچه در سال های پس از جنگ انتشار یافته، نتایج زیر را بیان می کند: 1. رویکرد نویسندگان این دوره به رمان و داستان بلند بیش از داستان کوتاه بوده است. 2. آثار این دوره نسبت به دوره قبل به لحاظ تنوع و فرم و توجه به صناعات ادبی و تلاش برای رسیدن به تکنیک و ساختار مناسب قابل توجه بوده است . نویسندگان با استفاده از تجربه به دست آمده، کسب توانمندی های ادبی و پرهیز از برخوردهای احساسی با مقوله جنگ توانستند در حد قابل ملاحظه ای سطح آثار خود را ارتقا بدهند. 3. کنش و واکنش های منطقی نویسنده و شخصیت های داستانی، پرهیز از شعار زدگی و بروز احساسات تند و اتخاذ مواضع سیاسی و حذف قابل توجه رد پای نویسنده در اثر، از ویژگی های دیگر آثار این دوره است. 4. در آثار دوره اول، مکان وقوع داستان، اغلب جبهه های نبرد بود. اما در آثار دوره دوم، شاهد آثار مربوط به پشت جبهه ها نیز هستیم. جنگ شهرها، مسائل خانواده رزمندگان، تاثير شهادت یا اسارت آنها بر افراد خانواده و مشکلات ریز و درشت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از جنگ دست مایه آثار بسیاری از داستان ها و رمان های این دوره محسوب می شود. 5. موضوع اسیران آزاد شده جنگی یعنی آزادگان و نیز مسائل جانبازان و خانواده شهدا از موضوعات مهم بسیاری از رمان های این دوره است که البته حمایت بنیاد جانبازان از چاپ این نوع کتاب ها را باید مزید بر علت دانست. 6. در آثار این دوره نویسندگان بدون دغدغه خاطر به ویرانی ها و مصائب جنگ نیز پرداختند. در واقع آن روی سکه جنگ را نیز به تصویر کشیدند. در این نوع آثار مسائل انتقادی از نارسایی ها، سوء مدیریت و بی توجهی به خانواده رزمندگان بی پرده بیان می شد که البته جهت گیری کلی نویسنده ثبت و انتقادها در جهت سازندگی بود. 7. در این دوره شاهد چاپ آثاری بودیم که عده ای به آنها داستان های ضد جنگ گفتند. داستان های ضد جنگ به داستان هایی اطلاق می شد که نویسندگان آنها به جنگ موضع منفی داشتند و این موضع به معنی انتقاد از عملکرد و سوء رفتارها نبود، بلکه جنگ و خرابی های ناشی از آن را متوجه نظام حکومتی ایران می کردند که البته چاپ این نوع آثار با واکنش های منفی و انتقاد آمیز بسیاری از مردم مواجه شد که بعضا برخی از این آثار از سطح جامعه جمع آوری شد و یا حتی مجوز چاپ نمی گرفت.(حسن‌بیگی، ۱۳۸۴:۱۷) به هر صورت خلق آثار داستانی جنگ بر اوضاع و احوال جامعه از نظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، تاثیر مستقیم دارد و تحولات دو دهه اخیر نیز توانسته است بر این روند تاثیر بگذارد. پس می توان گفت «جنگ» و «ادبیات داستانی» با یکدیگر رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارند و همین رابطه مستقیم و تعاملی در ثبت و ضبط، شرح و ذکر جنگ ها به وسیله ادبیات داستانی مکمل یکدیگر بوده، هر دو با هم این رابطه را به وجود آورده اند. زیرا که آنچه جنگ برای ماندگاری نام و اثرش از ادبیات داستانی اخذ می کند یعنی جنگها و دلاوری های جنگ بدون کمک و یاری و همراهی ادبیات داستانی، هرگز نمی توانستند با این زیبایی و دل انگیزی در تاریخ بشریت ماندگار باشند و آنچه را که ادبیات داستانی ما از جنگ گرفته و می گیرد، یعنی اگر به سراغ جنگ ها، شرح صف آرایی ها، جدالها و دلاوری های پهلوانان و رزمندگان جنگ نمی رفت که در گذشته به صورت قصه و داستان و در قالب شعر و نثر در دوران معاصر و امروز به صورت شرح جنگها و رمان جنگی شکل می گیرد، چیزی جز یک مقدار تکرار مکررات عشق و عاشقی ها و حوادث معمولی و روزمره و پیش پا افتاده در اختیار قرار نمی گرفت. البته داستان های مذهبی و عرفانی به طوری که داستان های مذهبی خود آکنده از جنگ هستند، مورد دیگری هست. از آنجایی که رمان نزدیک ترین گونه ادبی به زندگی روزمره بشر است، زندگی در قالب زمان و زندگی در قالب ارزش ها. پس رمان و داستان هایی که حول ادبیات جنگ شکل می گیرند با توجه به رابطه تعاملی جنگ و ادبیات داستانی، برخلاف سایر رمان ها و داستان هایی است که بر اساس خیال و اندیشه نویسنده قرار می گیرد. در اینجا جنگی واقعی مایه کار، خیال و اندیشه نویسنده قرار می گیرد یا اینکه نویسنده گوشه چشمی به یک نگاه حقیقی و واقع شده داشته باشد. بنابراین دست اندرکاران این عرصه باید فضای بازی را برای داستان نویسان این عرصه فراهم کنند تا بتوانند بازار واقعی چنین محصولات فرهنگی را رونق بخشند.

نگرش داستان نویسان به ادبیات داستانی دفاع مقدس هر واقعه بزرگی که به وقوع می پیوندد به طور طبیعی چند دسته را در برمی گیرد و به خود مشغول می دارد ۱. کسانی که در متن حادثه قرار می گیرند و آسیب می بینند. ۲. عده ای که در ارتباط با آسیب دیده اند. ۳. تخریب گران ۴. تماشاچیان حال اگر هر کدام از این افراد بخواهند واقعه را شرح دهند هر کدام از جایگاه خود و چیزی که درک کرده اند می گویند و طبیعی است که نظریات هر کدام از آنها می تواند درست یا غلط باشد. در جنگ ایران و عراق نیز عده ای در متن حادثه قرار گرفتند و به خیل شهدا و ایثارگران پیوستند. عده ای پشت جبهه هواداری نمودند و مایحتاج جنگ و رزمندگان را فراهم کرده و از عده ای از مجروحان پرستاری کردند. عده ای به کسب و کار مشغول شدند و گاه کارشکنی کردند و عده ای هم تنها تماشاچی بودند تا وقایع را آن طور که می بینند ثبت کنند.(غفاری جاهد: ۱۱۳) رضا رهگذر، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی، در مورد تقسیم بندی نویسندگان جنگ با دفاع مقدس می گوید: دسته اول، عده ای که برای آشنایی و تماس هرچه نزدیک تر با مسأله جنگ، به مناطق جنگی سفرهایی کردند و از فاصله نزدیک جنگ را لمس نمودند و قبول خطر کردند و حتی بعضی در این میان جان خود را بر سر این کار گذاشتند و به فیض عظمای شهادت نایل شدند که از آنها می توان شهیدان؛ حبیب غنی پور نویسنده کتاب های عمو سبدی و گل خاکی، علیرضا شاهی نویسنده کتاب مادرم آسمان است، عباس بروغنی (م. خوشدل) نویسنده کتاب محمد مین یاب و ... را نام برد. دسته دوم، نویسندگانی بودند که برادرانشان در جبهه های جنگ یا بمباران شهرها شهید با جانباز شده بودند. مانند قاسمعلی فراست، مصطفی خرامان، مصطفی رحماندوست، مهرداد غفار زاده، محمد میرکیانی، احمد محمود و ... دسته سوم، نویسندگانی بودند که در جبهه های جنگ حضور نداشتند اما جنگ و صحنه های مهیب آن را از طریق تصاویر و گزارش هایی که در صدا و سیما منعکس می شد، می شناختند و یا بر اساس خاطرات جنگ که توسط رزمندگان، جانبازان، آزادگان و ... بیان می شد، داستان های جنگی نوشتند.(رهگذر، ۱۳۷۰:۴۰) بنابراین جنگ از چنان ابعادی برخوردار است و آن گونه جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد که خواه ناخواه هر روح حساسی را به خلق اثری متأثر از خود وا می دارد. حتی آنان که چشمان خود را بر حماسه های مردمشان می بندند و تنها زشتی های جنگ را نشان می دهند، حاصل تلاششان به نسبت آنان که نمی خواهند صدای شلیک گلوله ها را بشنوند، با ارزش تر است. نوشتن از جنگ با هر نگاهی به خودی خود کار دردمندانه است. چه آنان که از بی تابی کودکان در پناهگاه فریاد بر می آورند و ناله آژیر قرمز را جانکاه تصویر می کنند و چه آنان که مرگ را در برابر دفاع از ارزش های دینی و حدود ملی، عملی قهرمانانه تلقی می کنند. داستان نویسان ایرانی نیز نگاه یکسانی به جنگ نداشته اند، برخی بیشتر تلخی های جنگ را نشان داده اند، برخی هیچ از تلخی یاد نکرده و جنگ را نعمتی قلمداد نموده اند که در بروز آن امکان ابراز رشادت هایی در راه خدا را فراهم آورده است و بعضی دیگر نگاه بینابین داشته اند.(حنیف:۱۹) مهدی سعیدی نیز نوع نگاه به جنگ و نیز درون مایه ها، شخصیت های اصلی را در چهار رویکرد تحت عنوان مقاله ای با نام «رویکردهای عمده ادبیات داستانی جنگ» این گونه بیان می کند: 1. رویکرد ارزش محور 2. رویکرد جامعه محور 3. رویکرد انتقاد محور 4. رویکرد انسان محور در رویکرد ارزش محور ستایش از پایداری، مقاومت و دفاع از میهن و اثر مثبت فرهنگی و اعتقادی دفاع در مرکز توجه داستان نویسان بوده است. هدف نویسندگان این آثار تهیج و تقویت روح سلحشوری و ارتقاء روحیه استقلال خواهی، انجام دادن رسالت عقیدتی و دفاع از ارزش های انقلابی و اسلامی است. در رویکرد جامعه محور به بازتاب مصائب جنگ و جنبه های منفی و تاثیر تخریب های آن بر زندگی مردم و جامعه پرداخته شده است. مسائل جانبی و اجتماعی جنگ و تصویر ویرانگرانه آن در این رویکرد بارزتر است و اثر جنگ بر آن دسته از مردمان شهر و روستان که بنیاد خانواده و روابط اجتماعی شان دگرگون شده بررسی می شود در رویکرد انتقاد محور نویسندگان به رد یا تشکیک در جنگ و انتقاد از آن می پردازد. نوع نگاه نویسندگان این رویکرد به جنگ بدبینانه است و اغلب به جنگ شهرها نظر دارند. در رویکرد انسان محور نیز ارزش های والای انسانی مطرح است و به انسان در جنگ و انسان بر آمده از جنگ پرداخته می شود.(سعیدی، ۱۳۸۵:۲۱) بلقیس سلیمانی، نویسنده، محقق و پژوهشگر ادبیات داستانی دفاع مقدس در این مورد می گوید: نویسندگان ما در برخورد با مسائل جنگ و دفاع هشت ساله این مردم به سه نحو عکس العمل نشان داده اند: 1. عده ای از نویسندگان که برای حرفه خود تعهد و مسئولیتی احساس میکردند و جنگ را میدان گاه ارزش های متعالی و انسانی می دیدند، وظیفه خود میدانستند تا ارزش های جنگ را در قالب اثر هنری به مردم نشان دهند. اینان به ادبیت اثر هنری چندان پایبند نبوده و آثار فنی و تکنیکی از خود به جا نگذاشته اند، بلکه به پیام و ارزش هایی که وظیفه بازنمونی و انتقال آن را بر عهده داشته اند، اهمیت داده اند و با قلمی ساده و صمیمی بدون، پیچیدگی فنی ارزش های جنگ و دفاع را به رشته تحریر درآورده اند. این نویسندگان به جنگ و تبعات آن به عنوان مرحله ای از تاریخ و زندگی مردم این سامان نگریسته و با ثبت وقایع جنگ در قالب داستانی، سعی داشته اند تا تاریخ درونی این مرحله خاص تاریخ را به نگارش درآورند. 2. گروهی از نویسندگان به جنگ به عنوان امری شگرف که حوادث آن استعداد پردازش داستانی داشته و جنبه های سرگرم کنندگی و جذابیت آن، می تواند خوانندگان زیادی را به خود جلب کند، پرداخته و با تلفيق حوادث شگرف آن با ملودرام های خانوادگی و عشقی آثار میان مایه خلق کرده اند. 3. گروهی از نویسندگان به جنگ به مثابه امری انسانی که هستی و ابعاد آدمی در آن متجلی شده و شناخت و تحلیل ماهیت وجود آدمی در آن امکان بازیابی بیشتری می یابد، پرداخته اند.(سلیمانی:۳۳)

اما در یک تقسیم بندی کلی، آثاری را که در ارتباط با جنگ منتشر شده اند، به سه دسته می توان تقسیم کرد: 1. آثاری که در جهت تأیید مقاومت و نشان دادن مظلومت ما در این جنگ و تشجيع مردم به ایستادگی تا دفع تجاوز دشمن و ناامید شدن او از تسلط بر کشور و انقلابمان است. 2. آثاری که در جهت نفی مقاومت به طور کلی و پاشیدن بذر تردید و تزلزل و یأس در مردم نسبت به حقانیت مقابله ما با دشمن و یا امکان پیروزی بر او و ناامید ساختنش از سلطه بر ماست. 3. آثاری که موضعی کجدار و مریز دارند. یعنی اگرچه در مجموع در جهت نفی حقانیت ما در این جنگ تحمیلی گام برنمی دارند اما عملا تأییدی به آن صورت هم از آن به عمل نمی آورند. یا آن که مجموعه ای از تأیید و تکذیب در این رابطه هستند، و یا آنکه موضع گیری ای خاص، سوگواره هایی هستند برای قهرمانانشان.(رهگذر:۲۸)

گونه های دیگر ادبی دفاع مقدس:

شعر: شعر جنگ، در این مرز و بوم از سابقه ای بس طولانی و ریشه دار برخوردار است. بدین لحاظ، حیات مردم این دیار با حماسه پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد؛ و شعر جنگ استمرار شکوهمند همین تاریخ سراسر مبارزه و پایداری است. شعر مقاومت در طول دوران ادبی ایران دارای فراز و فرودهایی است. به عنوان مثال در عهد صفویه به اوج نزدیک می شود. اما بیشترین اوج این جریان را می توانیم پس از پیروزی انقلاب و در جنگ ببینیم (بیگی، ۱۳۷۸:۴) اگر چه شعر در انعکاس ابعاد مختلف جنگ پیشقدم است، اما از نظر برخی محققین آنچه پایداری و ایستادگی مردم را در برابر دشمن نمایان ساخت، قبل از اینکه صورتی از قالب های نوین ادبی چون داستان، فیلم، رمان و نمایشنامه باشد، در سرودها، مراثی و شعارها تجلی یافت. ارج نهادن بر شهادت و گره خوردن جنگ با نهضت امام حسین (ع)، تا جایی که رسیدن به زیارتگاه کربلا آرزوی بیشتر جنگجویان جبهه ها شد، نشانه های عمومی این ادب شفاهی بودند. البته در کنار ادب شفاهی که صورت غالب ادبیات مقاومت در طول جنگ به شمار می رفت، شعر، به دلیل راه کوتاهتری که بین تحریک قریحه و آفرینش می پیماید، نسبت به دیگر قالب‌های ادبی، از فراوانی بیشتری برخوردار بوده است.(بهبودی، ۱۳۷۳:۸۱) محمدرضا سنگری ویژگی های کلی شعر جنگ را در سه عنوان بیان می‌کند: 1. بهره از نماد 2. داشتن چهره انسانی عام 3. مشترکات زبانی و فکری و محتوای اندیشگی آن را در تقسیمی ریزتر این گونه بر می‌شمرد: 1. ترسیم چهره ی رنج کشیده ی مردم 2. دعوت به مبارزه 3. بیان جنایات و بیدادگری ها 4. توصیف جانباختگان و شهدا 5. القای امید به آینده و موعود 6. ستایش آزادی و آزادگی 7. ستایش سرزمین خود 8. طرح نمادهای اسطوره ای، ملی و تاریخی.(سنگری، ۱۳۷۸:۱۹) از جمله شاعران دفاع مقدس و جنگ می توان از حمید سبزواری، حسن حسینی، سلمان هراتی، علی معلم و علیرضا قزوه نام برد.

نمایشنامه: تئاتر و ادبیات نمایشی دفاع مقدس با محوریت مسائل جنگ ایران و عراق (۱۳۶۷ - ۱۳۵۹) گونه ای از تئاتر درباره جنگ است که از نظر شکل و محتوا ضمن پرداختن به مضامین، موقعیت ها، رویدادها و شخصیت هایی که با جنگ و پیامدهای آن ارتباط داشته و دارند، الزاماً باز تاب دهنده ارزش های دینی و اخلاقی، حماسه ها و ایثار رزمندگان و عموم مردم ایران است. این تعریف ریشه در این تفگر دارد که دفاع مقدس به دلیل تکیه بر مبنای ارزشی (بویژه حماسه عاشورا) خود را از جنگ های سرزمینی و متعارف متمایز می داند» (حامد سقایان، حاصل پور، ۱۳۹۲: ۳۶) پس از جنگ، تئاتر دفاع مقدس نه تنها رو به زوال ننهاد بلکه به دلیل لزوم حفظ ارزش های حاصل از مقاومت و پایداری ملت ایران در مقابل تجاوز دشمن، حیاتی تازه یافت؛ براین اساس، بعد از جنگ، تئاتر دفاع مقدس با موضوعات گوناگون اجتماعی گره خورد و آثار زیادی را در موقعیت های مختلف مکانی و زمانی خلق کرد. (همان: ۳۶) در این میان می‌توان به نمایشنامه‌نویسانی چون علیرضا نادری و نصرالله قادری را نام برد.

خاطره نویسی: در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی در زیر آتش سنگین دشمن، موضوعی به نام خاطره نویسی رونق گرفت و همه گیر شد چرا که جبهه و جنگ برای بیشتر رزمندگان واژه ای نا آشنا بود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال ۱۳۵۷، رویکرد عامه مردم به خاطره نویسی و توجه و اهتمام آن، بسیار محدود و ناچیز بود. در آن دوران، اکثر کتب منتشر شده در زمینه خاطرات، مربوط بود به رجال عصر قدیم که بیشتر دوره مشروطیت را در بر می گرفت. با پیش آمدن انقلاب اسلامی که فضای فرهنگی جامعه ایرانی را به کلی تغییر داد، انتشار کتب خاطرات نیز دستخوش تحولی عظیم شد در سال های اول پیروزی، خاطرات مبارزان و زندانیان سیاسی از زندان ها، مبارزات و شکنجه های دوره شاهنشاهی، که بیشتر انتقال تجربه به نیروهای مبارز جوان مد نظر بود، توسط احزاب و گروه های سیاسی باب شد. در آن روزها برخی از اهل ادب نیز به نگارش خاطرات خود از روزهای انقلاب، در مطبوعات پرداختند. تحميل جنگی که هشت سال به طول انجامید نیز تحولی عظیم در فرهنگ خاطره نویسی به وجود آورد. آنانی که جنگ را دیده و درک کرده بودند، ناخواسته این وظیفه را در خود احساس کردند که در برابر نسل های آینده مسئولیت خطير انتقال حقایق جنگ و انقلاب بر دوش آنان است، لذا با وجود عدم تجربه در نویسندگی و گاهی با تحصیلات پایین، اقدام به نوشتن خاطرات (روزشمار) حضور خود در جنگی کردند. در این گونه خاطرات، خود فرد رزمنده را بسیار کم تر می توان دید و بیشتر شاهد صحنه هایی هستیم که وی در آن حضور داشته است. از جمله یکی از معروف‌ترین کتاب ها در این زمینه می‌توان به کتاب دا اشاره کرد.

آسیب‌شناسی ادبیات دفاع مقدس: برخی از منتقدان اعتقاد دارند ادبیات دفاع مقدس چنان که باید و شاید در جامعه، مخاطبان را جذب خود نکرده است و علاوه بر آن نویسندگان ادبیات جنگ در ایران، از لحاظ ساختاری و ویژگی‌های ادبی ضعف‌های عمده‌ای دارند. درواقع در آسیب‌شناسی ادبیات داستانی دفاع مقدس ما با دونگاه روبرو هستیم. اولی نگاهی که این ضعف را به جامعه و دولت مربوط می‌داند و دوم نگاهی که آن را به نویسندگان ادبیات دفاع مقدس ارتباط می‌دهد.

ناصر ایرانی معتقد است شش مشکل اجتماعی و فرهنگی عمده باعث فقر در ادبیات دفاع مقدس ایران شده است: 1. کم‌کاری: این کم‌کاری متوجه نویسندگان رمان‌های دفاع مقدس است. از قول ایرانی، همت و پشتکاری که در میان نویسندگان بزرگ چون همینگوی وجود دارد در نویسندگان عرصه دفاع مقدس وجود ندارد.. 2. فقیر بودن سنت ایرانی روایت داستانی: فرهنگ ایرانی از لحاظ سنت شفاهی روایت داستانی غنی است ولی از حیث سنت کتبی روایت داستان فقیر. درواقع وضعیت ادبی ایران در گذشته به شعر و نظم متکی بوده است و سنت داستان نویسی قدمتی کوتاه صدساله دارد. به‌همین دلیل با فقر گذشته فرهنگی و داستانی روبرو هستیم. 3. پذیرفته نشدن نقش ویژه رمان: ایرانی می‌نویسد، جامعه ما هنور نپذیرفته است که رمان آداب و آیین خاص خود را دارد و اگر رمان‌ می‌خواهی آن آداب و آیین خاص را هم ناگزیری که بخوانی. رمان نوعی کالبدشکافی است، منتهی کالبدشکافی درونی فرد و چون فرد در جامعه زندگی می‌کند طبعاً کالبدشکافی درونی جامعه. 4. دوقطبی شدن جامعه: مشکل چهارم یک مشکل اجتماعی است و آن دوقطبی شدن جامعه ماست که در نتیجه انقلاب اسلامی ایران پیش آمد. در جامعه دوقطبی شده همه چیز رنگ سیاسی به خود می‌گیرد و موضوع تضاد و سیاسی می‌شود. ایرانی معتقد است که برخی از نویسندگان پیش از انقلاب در ایران به مقوله دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، به صورت سیاسی می‌اندیشیدند و در آن حضور نیافتند. به همین دلیل نوعی جداافتادگی میان نویسندگان مسن تر نسل پیش از انقلاب و نویسندگان جوان پس از انقلاب ایجاد می‌شود. 5. سیاست‌های فرهنگی مربوط به رمان: ایرانی معتقد است که مسئولین فرهنگی به بیشتر آثار نویسندگان جوان پس از انقلاب بی‌توجه بوده اند و برخی از این آثار از حمایت هیچ نهادی برخوردار نبوده‌اند. 6. مشکل تربیتی- مالی: ایرانی درباره این عامل می‌نویسد، ما نویسندگان ایرانی جوری تربیت می‌شویم که وقتی طوفان درمی‌گیرد ترجیح می دهیم به کنج عافیت پناه ببریم و به همین دلیل نه‌تنها به سوی جنگ‌هایی که در کشورهای دیگر در می‌گیرد نمی‌رویم بلکه از جنگ وحشیانه و ظالمانه‌ای هم که بر ملت عزیزمان تحمیل شد تقریباً گریختیم و حتی نرفتیم حالی از رزمندگان حماسه سازمان بپرسیم که دست خالی با دشمن سفاک جنگیدند و او را از سرزمین پدریمان بیرون‌راندند.(ایرانی:۱۳۷۲) از نظر ایرانی، این شش عامل عمده دست به دست هم داده‌اند و باعث شده‌آند که جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران به صورت معدن غنی بهره برداری نشده‌ای از موضوع‌های بزرگ درآید. در این شش عامل جامعه، مسئولین فرهنگی و نویسندگی نقش دارند.

داوود امیریان به عنوان یکی از نویسندگان ادبیات دفاع مقدس در این باره سیاست‌گذاری و نقش مسئولین را پررنگ می‌داند: معمولاً رمان‏های جنگ مسأله‏ای است که در اثر جنگ به وجود می‏آید و اتفاقاتی است که در برخورد ناگهانی جامعه با یک حادثه غیرمتقربه و مقابله با ناملایمات جنگ خانمان‏سوز، ویرانی و خرابی‏ و از بین رفتن نسل جوان، مرگ و نابودی سرمایه‏هاست. اما بهترین‏ رمان‏های جهان، رمان‏های جنگی آن‏هاست. به این خاطر که‏ جامعه خود را مطرح می‏کنند و حقایق مطرح می‏شود. مثل جنگ‏ و صلح تولستوی، بربادرفته مارگریت میچل. اما آن‏طور که می‏دانم‏ و می‏بینم رمان‏ها و داستان خوب جنگی را مردم می‏خوانند و استقبال‏ می‏کنند. اما در این وسط سیاست‏هایی اعمال می‏شود مثل عدم‏ تبلیغات و عدم ارائه کتاب خوب به جامعه و سیاست‏های بسته وزارت ارشاد و در ضمن موج‏های تبلیغاتی برعلیه رمان‏های جنگی‏ وجود دارد که اغلب ما کاروان‏های شادی‏بخش را به عنوان مقابله‏ با مطالعه جوانان در جامعه می‏بینیم. دلیل این که تصور می‏شود رمان‏های جنگی خوانده ‏نمی‏شود یا کمتر خوانده ‏می‏شود، بیشتر همین است که عرض شد. ما آن‏قدر که سمینار برای کتاب‏های‏ دیگر داریم برای کتاب‏های جنگ نداریم.

رضا امیرخانی اما این مسئله را در کم توجهی و بی دقتی نویسندگان می‌داند: جنگ چه خوب چه بد جزئی از زندگی گذشته و حال و شاید آینده مردم ما شده است. نفس جنگ به خودی خود مشمئزکننده‏ و تأسف‏آور است .فکر این که در کنار خانواده باشی و به یک‏باره‏ توسط بمباران هوایی و یا یورش دشمن خانواده را از دست بدهی‏ تکان‏دهنده است. اما دفاع از ناموس و کیان بعضی از مسائل را حل می‏کند که‏ یکی از آن‏ها همین جنگیدن است. جنگ ما چه بخواهیم شعار بدهیم و یا پافشاری کنیم و علیه آن موضع بگیریم، یک دفاع‏ بوده است. دشمن به ما حمله کرد ما وظیفه میهنی‏مان بود که پوزه دشمن را به خاک بمالیم. و اما این که چرا مردم از کتاب‏های جنگ یا همان دفاع‏مقدس‏ استقبال می‏کنند یا نمی‏کنند به بحث مفصلی نیاز دارد که در این‏ مجال کوتاه جای آن نیست. اما در چند جمله نظر بنده این است‏ که به علت نگاه نادرستی که به دفاع مردم ما شده، خوانندگان در برابر اکثر داستان‏ها و فیلم‏ها واکنش منفی نشان می‏دهند. چون ما هنوز نتوانسته‏ایم آن حس وحال وطن‏پرستی را در کتاب‏هایمان‏ بیاوریم. مذهب و پرستش خدا در فطرت ما ایرانی‏هاست. وقتی ما فقط بر وجهه مذهبی بودن جنگمان تکیه کنیم و از وطن‏پرستی‏ در کارهایمان نشانه‏ای نباشد این واقعه زمانی را به یک جنگ‏ ایدئولوژی تبدیل کرده‏ایم. البته نباید از آن سوی بام افتاد. رزمندگان‏ ما با عشق به اسلام و خدا توانستند از میهن دفاع کنند.اما نبود عرق وطن‏پرستی و زندگی در اکثر داستان‏ها این معضل را پدید آورده است. بسیجی و رزمنده یک کماندوی عضلانی و رمبو نبوده‏ است. ماشین کشتار نبوده است که از عشق و زندگی بی‏خبر باشد. همچنین باباطاهر عریان هم نبوده است که فقط عارف باشد و قدسی. نه او هم مثل من و شما بوده است. عاشق می‏شده است. تشکیل خانواده می‏داده و خانواده و دوستانش را دوست می‏داشته‏ و به خاطر همین علایق به جنگ رفته تا دشمن آن ها را نا بود نکند. نبود طنز و خوش‏طبعی که اگر سراغ بگیرید در وجود رزمنده‏های‏ ما بوده به داستان‏های ما لطمه جبران‏ناپذیری زده است. ا‏نشاالله‏ داستان‏های ما به سرنوشت فیلم‏های جنگی ما دچار نشود که دیگر بیننده‏ای ندارد و به حال زار افتاده است. با دمیدن روح زندگی در داستان‏های جنگی می‏شود با مردم آشتی کرد. چیزی که یک اثر را جاودانه می‏کند بودن عشق، نفرت، زندگی، مرگ،مبارزه، شکست‏ و پیروزی است.