مظاهر مصفا
مظاهر مصفا | |
---|---|
مردی ز شهر هرگزم از روزگار هیچ[۱] | |
نام اصلی | مظاهر مصفا |
زمینهٔ کاری | شاعر و مصحح متون کهن |
زادروز | ۱فرودین ۱۳۱۱ تفرش |
پدر و مادر | پدرش اسماعیل مصفا |
مرگ | ۸آبان ۱۳۹۸ تهران |
جایگاه خاکسپاری | روستای بنسا در تفرش |
پیشه | شاعر، مصحح متون کهن، استاد دانشگاه |
سبک نوشتاری | شعر کلاسیک |
کتابها | توفان خشم، شبهای شیراز، سیپاره، سپید نامه و... |
همسر(ها) | امیربانو کریمی |
فرزندان | علی مصفا، کیمیا مصفا، گلزار مصفا، امیراسماعیل مصفا |
مدرک تحصیلی | دکترای زبان و ادبیات فارسی |
دانشگاه | دانشگاه تهران |
شاگرد | بدیعالزمان فروزانفر |
دلیل سرشناسی | شعر و مصحح متون کهن ایرانی |
اثرپذیرفته از | محمدتقی بهار، بدیعالزمان فروزانفر |
مظاهر مصفا از بزرگترین قصیده سرای معاصر، نویسنده، مصحح و استاد ادبیات فارسی بود.
استاد مظاهر مصفا، ادیب، شاعر متخلص به «یادگار» و بعداً «طوفان» و «زروان» و بعد «مصفا» که کمتر از تخلص استفاده میکرد[۲]. شیفتگی مظاهر مصفا به شعر فارسی بیمانند بود و دیوان چند شاعر را تصحیح کرد. او تسلط بیمانندگی بر واژگان شعر داشت. اگر بخواهیم جایگاه تاریخی شعر او را بدایم دیوان اشعارش در ردیف مهدی حمیدی شیرازی، ملکالشعرا بهار و پرویز ناتل خانلری جای میگیرد. رواج شعر نیمایی مانع از آن شد که شعرهای این شاعران مورد توجه قرار گیرد، اما زمانه قاضی و داور خوبی است و سخن والا را قدر مینهد[۳]. یکی از بزرگان شعر و ادب فارسی و از افتخارات دانشگاه تهران و یکی از قصیدهسرایان شاخص ایران به شمار میرفت و در کشورهای فارسیزبان نیز شهرت بسزایی داشت. اشعارش از جهت نوع در قالبهای کهن و از حیث معنی، پخته و شیواست. چندین مجموعه و دفتر شعر از او به طبع رسیده مثل توفان خشم، سیسخن، دهفریاد، سپیدنامه، سیپاره، قند پارسی، پاسداران سخن، نسیم، نسخه اقدم و جز اینها اشعار پراکندهای نیز در خلال سالهای اخیر گفته است که جملگی نگرانی او را از وضع جامعه و دانشگاهها مینمایاند و نتیجة احساس او از نابخردی کسانی است که با بیدانشی و بیتجربگی و با زور و سلطهگری به دور از روشهای مدنی و انسانی، به سرمایههای نیروی انسانی فرهیخته و پخته، آسیب زدند و جامعه از خدمات آنان محروم شده است[۲]. او به شدت معتقد بود که دین نباید ابزار قدرت و بقای سیادت سیاسی و طبقاتی زمامداران و مورد سوءاستفاده در سطوح مختلف مدیریتی و ارکان زندگی اجتماعی و محیطزیست شود. با این همه، هیچگاه به سبک و بیان تشریفاتی و تصویربردار در محیط اشتغال و در مصاحبهها و همایشها و نشستها که گاه شرکت میکرد رویرد نداشت بلکه از ژستهای همایشی و رسانهای و بعضی از گویندگان سیما که تند و جهتدار سخن میگفتند ابراز بیزاری میکرد و نقش آنها را به صورت واقع بینانه، ارزیابی مینمود[۲].
داستانک
شناسنامه
مظاهر مصفا در دوساله گی آبله گرفت و از دنیا رفت. دو سال بعد مادرش پسر دیگری به دنیا آورد. نام او را هم مظاهر گذاشتند و شناسنامه مظاهر اول را که هنوز باطل نکرده بودند، برای او نگاه داشتند[۴].
پدر
می توانم با قاطعیت به این سوال شما پاسخ مثبت دهم زیرا بر این باورم که تربیت پدر، تا حد زیادی در شکلگیری شخصیت و راه و رسم من در زندگی موثر بوده است. پدرم صوفی صالح علیشاهی بود و بسیار اهل عرفان و سلوک بود؛ او تقریبا حافظ کل قرآن بود و از سویی مثنوی را هم فراوان میخواند. بنابراین طبیعی است که من هم بهعنوان فرزند این خانواده، تا حدی به فرهنگ و ادبیات از همان زمان گرایش داشته باشم[۵].
نقاشی و خط
من از دوران کودکیام به نقاشی و خط علاقه داشتم و در حد آن سنوسال، هم نقاشیام خوب بود و هم خطم، تا حدی که از کلاس ششم ابتدایی، نقاشی معلمهایم را هم حتی میکشیدم! به هر حال به مقطع انتخاب رشته که رسیدم، بین ادبیات و نقاشی، نهایتا ادبیات را انتخاب کردم و بهجای تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا، به دانشسرای عالی رفتم زیرا به هر حال علاقهام به ادبیات بیشتر از نقاشی بود، از کودکی در فضای ادبیات و شعر رشد کرده بودم و طبیعی بود که به آن گرایش بیشتری داشته باشم[۵].
مصدقی بودن
من از دبیرستان مصدقی بودم و این مرام من در ظاهر خلاف مرامی بود که فروزانفر داشت؛ یکبار که سر کلاس بودیم، او از من خواست که شعری بخوانم من هم بیدرنگ شعری را که در وصف مصدق گفته بودم برای او خواندم. او هم بهشدت با من برخورد کرد و من را از کلاس بیرون کرد[۵].
سبکشناسی بهار
یادم میآید روزی من به فروزانفر خرده گرفتم که شما که دائم از سبکشناسی «بهار» ایراد میگیرید، خودتان سرفصلی را تهیه کنید و کتاب او را درس ندهید که این گفته من هم بهشدت به او برخورد! فروزانفر در تمام 9سالی که از من امتحان نمیگرفت، به من میگفت دکترا دون شأن توست! به هرحال سالها میآمدند و میرفتند بیآنکه من دکترا بگیرم تا اینکه بالاخره یک روزی به وساطت معدل شیرازی، فروزانفر از خیر من گذشت و اجازه داد که من مدرکم را بگیرم. البته چند بیتی هم که من برای استاد فروزانفر گفتم چندان در این تصمیمش بیتاثیر نبود: آن خامه که بنوشت هجای تو شکستم/ و آن دست که بد کرد به جای تو شکستم/ آن شیشه که در آن میمغروری من بود/ بردم به سر خویش و به پای تو شکستم...[۵]
حمیدی و عطار
حمیدی همیشه در آن روزگار که همه ضد او بودند از او می خواست شعر برایش بخواند. یک روز که مینوی بود دوبیتی از عطار خواندم بی آنکه به یاد عطارکوبی او در آن روزگار باشد.
یکی پرسید از آن شوریده ایام/ که تو چه دوست داری گفت دشنام
که مردم هرچه دیگر میدهندم/ به جز دشنام، منّت مینهندم
حمیدی مبهوت ماند و سرخوش مثل تشتهیی که در بیایان بیآب چشم به چشمهیی روشن کند. با این دو بیت عشقبازی میکرد. دوبیتی را بازخوانی کرد. گفت از کیست؟ گفتم از عطار گفت:به دهن عطار زیادست. لحظهای بعد گفت: درباره عطار باید تجدید نظر کنم[۶].
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
مظاهر مصفا، فرزند اسماعیل مصفا، در سال ۱۳۱۱ در قم در خانوادهای بافرهنگ از اهالی تفرش به دنیا آمد. در زمانی که تنها ۴۰ روز از تولدش میگذشت، خانوادهاش به قم نقلمکان کردند. خاندان او همه از قبیله هنرمندان بودند؛ وی فرزند اسماعیل مصفا و برادرزاده نکیسای تفرشی خواننده مشهور دوره قاجار و نوه حاج ملارجبعلی تفرشی تعزیهخوان مشهور در دربار ناصری و تکیه دولت و موذن مخصوص محمدعلی شاه قاجار است. برادر بزرگتر وی ابوالفضل مصفا، استاد و محقق ادبیات فارسی بود. خواهر او از استادان زبان و ادبیات فارسی و مادر فواد حجازی، آهنگساز نام آشناست. پدرش درویش علی شاهی شغل دولتی داشت و حافظ قرآن بود. بنابر گفته دکتر، پدرش در تفسیر استاد بود و نزد مدرسان مشهور تلمذ نموده بود. معاشرت عمده او با اهل علم بود. او در سال ۱۳۴۷ بدرود حیات گفت. وی در ادارهٔ «سجل احوال» (سازمان ثبت احوال) کار میکرد. پدرش، عبدالحسین مصفا، شاعر و حافظ قرآن بوده و همیشه به آنها توصیههایی داشته است، كه از یكی از آنها اینگونه یاد میكند: میگفت فرزند من نیستید، اگر شاه در گوشتان زد، پسش نزنید. این نصیحت پدر باعث شد تا ما هیچگاه زیرباربرو نباشیم. وی نوهٔ مؤذن تفرشی میباشد که در شمار خوانندگان مذهبی صد سال اخیر است و هم اکنون در تهران تکیهای به نام تکیه ملا رجبعلی به نام اوست. وی تحصیلات ابتدایی و قسمتی از متوسطه را در قم و ششم ادبی را در دارالفنون و دوره لیسانس و دکتری را در دانشگاه تهران گذراندهاند و مدت دوره دکتری ایشان حدود ۹ سال زمان برد. مصفا دوران تحصیلات اولیهٔ خود را در مدرسهٔ حکیم نظامی قم سپری کرد و سپس دوران متوسطه را در دارالفنون گذراند و به دانشسرای عالی رفت و به تحصیل در رشتهٔ ادبیات مشغول شد؛ و تحصیلات خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی تا اخذ درجهٔ دکتری از دانشگاه تهران ادامه داد و با تأییدیهٔ بدیعالزمان فروزانفر به پایاننامهٔ وی با عنوان «تحول قصیده در ایران»، موفق شد مدرک دکتری خود را اخذ کند. همزمان با ادامهٔ تحصیل، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و مدتی هم رئیس ادارهٔ فرهنگ قم بود و چندی هم ریاست مدرسهٔ عالی قضایی قم را به عهده داشت. همسر مصفا دکتر کریمی است که دختر آقای امیری فیروزکوهی شاعر معروف میباشند. ایشان استاد دانشگاه تهران بودند که در سال ۱۳۸۰ بازنشسته شدند. وی دیوان فیاض را تصحیح و گرآوری نموده و نیز دورههایی از جوامع الحکایات عوفی و مجموعه شعر پریشان را در دو جلد به چاپ رساند و نیز دیوان قاضی میر سعید قمی را چاپ کرد. برادر بزرگتر وی ابوالفضل مصفا (مصفی)، و خواهر وی خانم مصفا (مادر فؤاد حجازی، آهنگساز) از استادان زبان و ادبیات فارسی هستند. او در جوانی با دکتر امیربانو کریمی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران)، دختر امیری فیروزکوهی (شاعر معروف معاصر)، ازدواج کرد و از وی صاحب فرزندانی شد که از آن جملهاند: علی مصفا (بازیگر سینما و تلویزیون و همسر لیلا حاتمی)، کیمیا مصفا، گلزار مصفا، امیراسماعیل مصفا دارای مدرک دکتری فیزیک و استادیار فیزیک دانشگاه صنعتی شریف (متخصص در زمینهٔ تئوری ریسمان). پسر بزرگ مصفا به نام یاقوت علی مصفا نام دارد که مهندس عمران و در حال حاضر با کارهای هنری از جمله فیلمنامه نویسی و کارگردانی سرگرم هستند. پسر دیگرشان دکترای فیزیک از دانشگاه شریف و دختر بزرگ ادبیات فرانسه خوانده و عروس دکتر سید جعفر شهیدی است و ساکن کانادا میباشد. دختر دیگرشان عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد در رشته زبان و ادبیات فارسی هستند. برادر بزرگ استاد دکتر ابوالفضل مصفا مؤلف فرهنگ اصطلاحات نجومی است. مصفا خواهرزاده فؤاد حجازی آهنگساز مشهور هستند که خود استاد معتقد بودند که میراث موسیقی این خاندان هنرممند در او متبلور و شکوفا شده است. او هشتم آبانماه ۹۸ در سن ۸۷ سالگی از دنیا رفت.
شخصیت و اندیشه
عرفان
تعلیم عرفان اسلامی از یک سو روی در تربیت خلق دارد و از جهت دیگر به پرورش فرد همت میگمارد. همه خشتها که برای بنیان بنای استوار و درست جامعهٔ بشری و ایجاد رابطه و مناسبت عالی انسانی و کاستن دردها و هموار کردن درشتیهاست[۷].
فارسی را پاس بداریم
کاری که صدا و سیما شروع کرده بود به نام «فارسی را پاس بداریم» و میگفت این طور ننویسید و آن طور بنویسید، خود تصرفی نابجاست، گرچه برخی مواردش درست است[۸].
یکساننویسی
یکساننویسی ممکن است از نظر کسانی که میخواهند دایرةالمعارفی چاپ کنند خوشایند باشد، ولی هنر و ابتکار و تحقیق را ناتوان میکند. و تحقیقی خشک و کم حاصل را پدید میآورد. بیش از چهل سال او با شیوهٔ انفصالی «جدا نویس» موافق بود. شیوهٔ املایی او با شیوهٔ نویسندگی تفاوت دارد. به نظر او بزرگانی در صد سال اخیر داشتیم که تحقیقات ارزندهای نوشته و به یادگار گذاشتهاند و نوشتهٔشان سرمشق است. اینها هرگز تابع یک شیوهنامهٔ خاصی نبودهاند اگر چنین بود، همه باید مانند یکدیگر مینوشتند، در یک قالب، به یک شیوه و ... که هیچ شور و حرکتی در آن دیده نمیشود[۸].
نظام آموزشی
یکدست خواستن همه چیز گاهی مضر است. برای نمونه از نظام واحد آموزشی باید نام آورد که از غریبان و فرنگیان اقتباس کردهایم. به عقیدهٔ من دانشجو در طول چهار سالی که میخواهد درس بخواند و برای مثال در ادبیات فارسی لیسانی بگیرد، باید بیست هزار صفحه متن نظم و نثر بخواند، اما با نظام واحد آموزشی موفق نمیرود که حتی پانصد صفحه از این متون را فرا بگیرد. این راهی به ترکستان خواهد بود[۸].
زورخانه
مصفا به پیروی از نظر گوستاو لوبون که میگوید: «وظیفهی مردم یک جامعه، یا یک قوم، حفظ کردن نهادهای فرهنگی گذشته و تعویض تدریجی آنهاست»، ما نیز باید زورخانه و ورزشهای زورخانهایی را، پیش از هرگونه تغییری در ارکان آن و جایگزینسازی و سازگارکردن این نهاد با الگوهای اجتماعی و فرهنگیـورزشی جامعهٔ کنونی، به همان صورت سنّتی اصیل قدیمیاش حفظ کنیم و تداوم بخشیم و آن را همچون یک نمونهٔ تاریخی از مجموعهٔ بازیهای ورزشی کهن ایران برای ارایه به نسلهای امروز و فردا و برای تحقیق و بررسی پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران نگه داریم[۹].
دادگاه مصدق
کشتیِّ دل شکست چو برخاست توفانِ اشک و آهِ مصدّق
بر پاکی عقیدت و نیّت دو چشمِ تر گواهِ مصدّق
برقِ نجات مردم مشرق میجَست از نگاهِ مصدّق
کوهی ز عزم و رای نهان بود در پیکرِ چو کاهِ مصدّق
پنهان به هالهی غم و اندوه دیدم جمالِ ماهِ مصدّق
دنیایی از امید نهان داشت لبخندِ گاهگاهِ مصدّق
آن ابلهان که رحم نکردند تا بر گل و گیاهِ مصدّق
آن روسپیزنان که ربودند از کفش تا کلاهِ مصدّق
دیدم من ای شگفت که بودند اعضای دادگاهِ مصدّق
تردامنی زبون که زمانی میبود روسیاهِ مصدّق
دیدم ستاده پیشِ وی افسوس سروِ قدِ دوتاهِ مصدّق
فریادِ دل بخاست کهای وای آخر چه بُد گناهِ مصدّق
گفتم به جانِ سفله ترحّم این بود اشتباهِ مصدّق
هر راه کاین دَدان بنمایند چاه است و راه،راهِ مصدّق
فردا ز سوی شرق برآید فریادِ دادخواهِ مصدّق
ای دل غمین مباش که باشد دست خدا پناهِ مصدّق
ایرانیان غریو برآرند یا مرگ یا که راهِ مصدّق[۱۰]
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
صد و چهاردهمین شب از شبهای مجله بخارا به بزرگداشت دکتر مظاهر مصفا اختصاص داشت که غروب چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱ با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و گنجینه پژوهشی ایرج افشار در محل ساختمان کانون زبان پارسی برگزار شد[۱۱].
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
۳۳ جلد اثر از مجموعه شعر، تصحیح و تألیف [۱۲].
تألیف
- کتابی در نقد ادبی و ترجمه حال شاعران قصیدهسرا به نام «پاسداران سخن»
[استاد در این کتاب پیشنهادهایی در نقد ادبی و سبکشناسی ارایه نمودهاند. این کتاب سال ۱۳۳۴ به رشته تحریر درآمده و قدیمیترین تألیف وی میباشد، و در این اثر بعد از فهرستبندی مطالب، نشانههای اختصاری را آورده و تفصیلی از سلیقههای خاص خود را در نگارش تحت عنوان «یادآوری» در دو قسمت «خط و انشاء» آورده است. در قسمت خط، استاد نسبت به املای کلماتی که شکل ملفوظ و مکتوب آنها متفاوت میباشد، به سختی اعتراض میکنند، کلماتی مانند خواجه، خواب، خواهر، خویش، مرتضی، رحمن و ... که متأسفانه کم هم نیستند. خصوصاً در مورد نوشتن حرکت «و» که قاعده درستی جاری نیست، گاه به صورت «واو» نوشته میشود و برخی آن را حرف حساب میکنند و گاهی بالای حرف پیشدار به صورت حرکت مینویسند: در «خوردن» حرف «خ» مضموم است و به صورت «واو» نوشته میشود ولی در «بردن» و «کشتن» که از حیث حرکت با «خوردن» هچ تفاوتی ندارد «واو» ظاهر نیست و گاهی علامت «و» بالای آن میگذارند. چرا حرف «ی» و گاهی «آ» تلفظ میشود. چرا «لیلی» مینویسیم و «لیلی» بخوانیم چه خواهد شد. آیا اگر این بازیهای کودکانه که در شیوه نوشتن وجود دارد، از میان برود، آموختن خط برای نوآموزان صدها بار آسانتر نخواهد شد. در مورد نثر مینویسد: «نثر زیبا، نرم، شیرین و رسای فارسی مدتهاست که آفت یافته است».
- جزوهای به نام «راهی از بنبست» در شیوه املای فارسی که در چند زمینه پیشنهادهایی تازه در آن ارایه شده است که در سالهای اخیر فرهنگستان زبان فارسی و آموزش و پرورش برخی از آن شیوهها را اقتباس کرده است.
- مجموعه کتاب درسی از نشم فارسی در دو جلد به نام «قند پارسی»
تصحیحات
- «دیوان نظیری نیشابوری» در این کتاب به ترتیب فهرست مطلع غزلها، قصاید، آغاز قطعهها، ترکیببند، ترجیعبند و فهرست رباعیات به ترتیب حرف آخر آورده شده است. پس از اشعار به ترتیب، شرححال چند تذکرهنویس مشهور هم آمده است.
- «دیوان نزاری قهستانی» در دو جلد از روی ۱۰ نسخه خطی
- «دیوان حکیم سنایی غزنوی» ایشان در مقدمه شرح حال سنایی و حوادث خاص دوران زندگی او از جمله قصیده «لایخوار و پسر قصاب» که سبب تغییر حال سنایی شدند و نیز برخی از دیدگاههای سنایی در مورد عشق مجازی، زنان، پسران زیبارو، رفتار سنایی با معضوقان و ... را ذکر کرده است.
- «دیوان لامه در میانی» در مقدمه به فراخی در مورد بخشهای مختلف دیوان سخن گفته از جمله: توحید و نعمت غزلها، قصیدهها، قطعهها، ترکیببندها، رباعیات و پیوست رباعیها و پیوست دیوان و فهرستنامه.
- «دیوان ۶ جلدی مجمع الفصحای هدایت» با حواشی، فهرست و مقدمه.
- «کلیات سعدی»
- «قریب به ۴۰ باب از جوامع الحکایات عوفی» مهمترین ویژگی این تصحیح، کار بینظیر و پرارزش دکتر مصفا در جمعآوری و فهرستکردن مثلهای رایج عربی، حکمت، آیات قرآن کریم با ترجمه، احادیث شریف نبوی، اشعار و عبارات عربی بر اساس حروف الفبا، سخنان پندآمیز و برخی سخنان دیگر فارسی، فهرست اشعار فارسی بر اساس حرف آهر و فهرست ترکیبات و اصطلاحات میباشد که در پایان هر جلد به همراه تعلیقات و صوابنامه آمده است. یکی دیگر از ارزشهای برجسته در فهرست ترکیبات و اصطلاحات میباشد که همه لغات مشکل متن به همراه اصلاحات و ترکیبات دیگر معنی شده است و بدین لحاظ علاوه بر زدودن سختی و صعوبت متن کتاب، لغتنامهای هرچند کوچک در پایان هر جلد وجود دارد که بیش از دیگران به کار هرکس که با متون کهن ادبی سروکار دارد، میآید.
- «دیوان امیدی تهرانی» از روی ۴ نسخه خطی
- «مقالات و سخنرانیها» مجموعه سخنرانیهای ایشان در رادیو ایران، در باب عرفان اسلامی با نام «با اوست حدیث من» پخش میشود.
- «سخنرانیهای استاد در پاکستان و افغانستان، و در شهرستانها». در زمینه شعر فارسی سخنرانیهای متعددی از او در کنگرههای جهانی مثل کنگره سعدی و صائب به ثبت رسیده است.
سبک و لحن و ویژگی آثار
شعر مصفا[۱۳]
شعر مصفا سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
مرحله تقلید: در این مرحله شعر او را مدح، رثا و فخر تشکیل میدهد. بیشتر رایحه تقلید از نظامی و سعدی به مشام میرسد.
مرحله میان تقلید و نوآوری: مصفا راه کسانی که نه تنها سراینده آلام خود بلکه آلام دیگران را نیز میسرایند. نیروی تخیل صفا همانند خیال شاعر نیرومند است. نابغه و یکتا.
مرحله نوآوری: تارهای کهن که با آنها نغمههای نو مینوازد اشعار دینی اجتماعی و سیاسی او هستند و تارهای نوینی که نغمههای نو مینوازد، مقالات سیاسی و احتماعی و دیگر تحقیقات است که به رشته تحریر درآمده است. شعر «هیچ» تمام نظام معارف اسلامی و حکمت مشاء و اشراق و در عین حال اشارهای به بدبینی ابوالعلای معری و تلمیحی به هیچانگاری خیام و اندیشههای او دارد و از طرفی تسلیم صوفیه را برای وصول به مدارج کمال یادآور میشود.
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایاننامه)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مصفا، گزینه اشعار دکتر مظاهر مصفا، ۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «در ذکر جمیل استاد مصفا». ۱ اسفند ۱۳۷۸.
- ↑ «مراسم یادبود مظاهر مصفا برگزار شد». ۱۳ آبان ۱۳۹۸.
- ↑ «دوگانگیهای مظاهر مصفا». ۹ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ «مصاحبهٔ روزنامهٔ شرق با استاد مظاهر مصفا/معيشت، مردم را سردرگريبان كرده». ۳۱ مرداد ۱۳۹۲.
- ↑ مصفا، مظاهر. «منطقالطیر سلیمانی». کتاب کلیات ماه ادبیات و فلسفه، دی و بهمن ۱۳۸۳، ۴۶-۴۷.
- ↑ مصفا، مظاهر. «تعلیم و تربیت عرفانی». ماهنامهٔ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) ۳۴، ش. ۹ (۱۳۴۳): ۲۵-۳۲.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ مصفا، مظاهر. «زبان، ادبیات و دایرةالمعارف». کیهان فرهنگی، ش. ۱۲۷ (خرداد و تیر ۱۳۷۵): ۶۰.
- ↑ مصفا، مظاهر. «به یاد بدیع الزمان فروزانفر». حافظ، ش. ۹ (آذر ۱۳۸۳): ۴۱.
- ↑ مصفا، مظاهر. «دادگاه مصدق». حافظ، ش. ۱۴ (اردیبهشت ۱۳۸۴): ۸۶.
- ↑ «شب « مظاهر مصفا» برگزار شد/معيشت، مردم را سردرگريبان كرده». ۱۶ اسفند ۱۳۹۱.
- ↑ برگ بیدوندی، سهراب. «مظاهر مصفا، اندیشهها، آثار و اشعار وی». فصلنامه علمی و ترویجی زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه آزاد اسلامی اراک) ۳، ش. ۱۲ (زمستان ۱۳۸۶): ۴۱-۶۶.
- ↑ خالدیان، محمدعلی. «کتاب کلیات ماه ادبیات و فلسفه». کیهان فرهنگی، ش. ۱۲۷ (خرداد ۱۳۸۴): ۷۴-۷۹.