پروین اعتصامی
پروین اعتصامی | ||||
---|---|---|---|---|
آرام، متین، باوقار و زیبا در عین سادگی[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | شعر و ادبیات | |||
زادروز | ۲۵اسفند۱۲۸۵ تبریز | |||
پدر و مادر | پدر: یوسف اعتصامی مادر: اخترالملوک فتوحی تبریزی | |||
مرگ | ۱۵فروردین۱۳۲۰ تهران | |||
محل زندگی | تبریز و تهران | |||
علت مرگ | حصبه | |||
جایگاه خاکسپاری | قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک[۲] | |||
نام(های) دیگر |
رخشنده | |||
سبک نوشتاری | شعر مناظرهای | |||
کتابها | دیوان اشعار | |||
همسر(ها) | فضلالله آرتا | |||
مدرک تحصیلی | مدرسهٔ ایرانبیتآل | |||
استاد | یوسف اعتصامی، علیاکبر دهخدا، محمدتقی بهار | |||
اثرپذیرفته از | ناصر خسرو، منوچهری دامغانی، انوری، مولانا، سنایی، سعدی، نظامی و حافظ | |||
|
پروین اعتصامی با نامِ دیگر رخشنده[۵]، بزرگبانوی شعر معاصر ایران[۶] است. در شعر فارسی معاصر وقتی از زنان شاعر سخن میرود؛ پیش از همه از پروین اعتصامی یاد میشود.[۷]
پروینپژوهی بر این باور است که پروین یگانهٔ دوران بود و دهها سال باید بگذرد تا مادرِ دهر، فرزندی چون او بزاید و بپرورد.[۸] علامه قزوینی در سال۱۳۱۴ لقب «ملکةالنساءالشواعر» را دربارهٔ پروین بهکار بُرد[۹] و محمدحسین شهریار نیز پروین را بینظیر در ادبیات فارسی مینامد. اغلب منتقدان و مخاطبان شعر پروین بر این باور هستند که پروین شاعری بلندپایه، حساس و بشردوست است.[۱۰] منتقدی هم پروین را به آرش کمانگیر تشبیه کرده است؛ از این حیث که او نیز همهٔ جانش را در شعرش و کلامش و هیجانِ عشقش به حقیقت گذاشت.[۱۱] در مصاحبهٔ صدرالدین الهی با پرویز ناتلخانلری؛ ناتلخانلری اظهار کرده پروین اعتصامی از معدود شاعرانی است که به کتابهای درسی راه پیدا کرده است و این موضوع نشان میدهد تفکر شعری پروین توانایی انتقال به نسلهای بعد را دارد.[۱۲] پروین در روزگاری میزیست که ماشین و صنعت در حال غلبه بر اخلاق و معنویات بود و استعمار نوین اعتقادات مذهبی را از جامعه حذف میکرد. لذا او میکوشید تا میراث فرهنگی این سرزمین را حفظ کند و با شعرش آن را به نسلهای بعدی منتقل کند.[۱۳]
پروین اعتصامی در روزهایی که ننه سرما بار سفرش را میبست و بنفشهها نوید بهار را میدادند در یک خانوادهٔ اصیل آذربایجانی در محلهٔ ششگلان شهر تبریزخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد چشم به این دنیا باز کرد و همچون شکوفههای بهاری که زود از درخت میافتند؛ عمرش کوتاه بود، ولی درخت زندگیاش چنان پربار بوده که تا کنون نامش بر سر زبانها جاری است.
یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی)، پدر پروین، در تبریز چاپخانه و جریدهٔ بهار را راهاندازی کرده و درآمدش از این راه بود. او تا پایان دورهٔ سوم مجلس، نمایندهٔ مردم تبریز بود و در همان دورهٔ سوم ریاست کتابخانهٔ مجلس را بهعهده گرفت. او فردی فرهیخته و عالم بود و با بزرگانی همچون بهار و دهخدا حشرونشر داشت. ممتازالدوله، از وزرای ایرانی در دوران مظفرالدین شاه تا رضا شاه، در سال۱۳۰۰ شمسی در نامهای نوشته بود: «اعتصامالملک یکی از فضلای معروف است و باید در ادارهٔ تألیفات در وزارت معارف استخدام شود». ولی او به سیاست تمایل چندانی نداشت و تمامی وقت خود را صرف امور فرهنگی و تربیت فرزندانش نمود.
اخترالملوک فتوحی تبریزی،مادر پروین، زنی نجیب و اصیل و فرزند عبدالحسین شوری بخشایشی بود. عبدالحسین شوری بخشایشی از شاعران عصر ناصرالدین شاه و ملقب به قوامالعداله بود. پروین نیز قریحهٔ شاعری را از جدّ مادری خود بهارث برده است.
حاصل ازدواج یوسف اعتمامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی شش فرزند شد. پروین فرزند چهارم این خانواده است و نام برادرهایش ابراهیم، ابوالقاسم، ابوالفتح، نصرالله و سعید است، البته ابراهیم در خردسالی درگذشت.
بهگفتهٔ ابوالفتح اعتصامی پروین در خانوادهای رشد کرد که در طبقهٔ اجتماعی متوسط بود. ولی فرزندان برای تعلیم و تربیت هیچگاه در زحمت و تنگنا نبودند. پروین در زندگیاش از هیچ چیز کم نداشت. در خانوادهٔ بیسروصدا، بیدعوی و ادعا، منزوی و گوشهگیر پروین همچون شمعی بود که همهٔ اعضای خانواده پروانهوار به دورش میگشتند و آرزوهای او را با جان و دل برآورده میکردند.
پروین چهار سال داشت که بهسبب انتخاب پدرش بهعنوان نمایندهٔ مردم تبریز در دورهٔ دوم مجلس شورای اسلامی به تهران مهاجرت کردند.
او در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکایی (ایران بیت آل) در تهران به تحصیل علم پرداخت و بهترین شاگرد بود.ناگفته نماند که نخستین آموزگار پروین پدرش بود که ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. پدر قطعات شعر را از کتابهای مختلف عربی، ترکی و فرنگی ترجمه میکرد؛ پروین این قطعات را بهنظم درمیآورد و اینگونه بود که بارقههای شاعری در وجودش سوسو زدندخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد. در خرداد۱۳۰۳ موفق به دریافت مدرک دیپلم شد و در جشن فراغت از تحصیل دربارهٔ موضوع زن و تاریخ سخنرانی کرد. او در همین مدرسه برای مدت کوتاهی به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.[۱۴]
پروین همراه با پدر به مسافرتهای زیادی میرفت و در خلال همین سفرها بود که در سال۱۳۰۷ با سَرور مهکامه محصص در رشت آشنا شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او صمیمیترین دوست پروین بود.
پروین در تیرماه۱۳۱۳ با پسرعموی پدر خود به نام فضلالله آرتا عقد کرد و پس از چهار ماه به خانهٔ همسرش در کرمانشاه رفت. سرهنگ آرتا متولد سال۱۲۷۱ یا ۱۲۷۳ و رئیس شهربانی کرمانشاهان بود. پروین حدوداً دو ماه و نیم ساکن منزل همسر بود و در مرداد۱۳۱۴ از همسرش جدا شد. او پس از جدایی به خانهٔ پدری بازگشت. این ازدواج متناسب نبود و پروین این پیشآمد را با متانت و خونسردی تحمل کرد و تا پایان عمر شکایتی از این ماجرا نداشت.[۱۵]
به سال۱۳۱۴ یوسف اعتصامی نخستین چاپ دیوان پروین را به سعید نفیسی سپرد.[۱۶] یک سال بعد در خردادماه۱۳۱۵ پروین به استخدام کتابخانهٔ دانشسرای عالی درآمد[۱۷] و تا اوایل سال۱۳۱۶ مشغول بهکار بود[۱۸].
پروین اعتصامی در اثر ابتلا به بیماری حصبه در روز ۱۶فروردین۱۳۲۰ در تهران در خانهٔ پدری جان به جانآفرین تسلیم کرد.[۱۹] مزار او در شهر قم، حرم حضرت معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جایزهای ادبی به نام پروین اعتصامی در سال۱۳۸۳ آغاز بهکار کرد. این جایزه به صورت دو سالانه در راستای بزرگداشت مقام پروین اعتصامی، اعتلای آفرینشهای ادبی بانوان، ایجاد پیوند بین ادبیات ملل بهویژه در حوزهٔ جهان اسلام و... برگزار میشود.[۲۰] جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی نیز از سال۱۳۸۳ آغاز بهکار کرده است. این جشنواره بههمت خانهٔ زنان هنرمند ایران و با اهداف گردآوری و سازماندهی زنان هنرمند فعال کشور، معرفی زنان هنرمند ایرانی به جامعه و... تشکیل شده است.[۲۱]
داستانکها
پروین یا رخشنده
پروین را در منزل رخشنده صدا میزدند[۲۲]. علیاکبر دهخدا که با یوسف اعتصامی دوستی عمیقی داشت و به منزل ایشان رفتوآمد میکرد؛ میدانست که پروین را در خانه رخشنده صدا میکنند.[۲۳]
دهخدا دربارهٔ این دوگانگی اسم چنین مینویسد: «پروین اعتصامی. [پَرْنِاِتِ] (اِخ) [مسماة|نامیدهشده] به رخشنده «شاعرهٔ ایرانی»...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
خوانشِ خطابهٔ زن و تاریخ
پروین هنگام جشن فارغالتحصیلی خطابهٔ «زن و تاریخ» و شعر «نهال آرزو» را خوانده و چنین بیان کرده بود:
« | ...در میان امواج بلیّات و طوفان در حوادث وارده بر شرق، قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان بر این سبب است که به تربیت زنان، التفات نکردند. آنها را عضو باطل بشریت پنداشته، نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید، اولاد خودشان را به بیدانشی بزرگ کردند. اطفال شرق، در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج، از تأدیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیرهروزی دست بداده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تنزل محکوم کردند! حال مدتها است که آسیایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی باز آرد. اگرچه برای معالجهٔ این مرض اجتماعی، بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفیذ نماید. ایران وطن عزیز ما مفاخر و مآثر عظیمه آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیاش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود؛ از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده؛ اکنون دنبال گمگشتهٔ خود میرود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابند. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملامت را از خود دور کرده، تند وچالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم بههمّت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با زینت نسوان، اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم شود. در این صورت، مبنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.[۲۴] |
» |
خاطرهای از شعرخوانی پروین
عبدالله انوار در خاطرش هست که در پاییز۱۳۱۶ زمانی که شاگرد کلاس اول متوسطهٔ کالج آمریکایی بوده، اهل شعر و ادب با اشعار پروین آشنا بودند. پروین نیز شاگرد مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها بود. در مدرسه جلسهای به نام چپل (chappel) برگزار میشد که ابتدا یک نفر سخنرانی میکرد و در انتها جلسه با خواندن دعا تمام میشد. روزی پروین در این جلسه حضور پیدا کرد و کلامی چند دربارهٔ شعر صحبت کرد و قطعهای از اشعار خود را خواند.[۲۵]
قصیدهٔ «زن در ایران»
قصیدهٔ «گنج عفت» که بعدها «زن در ایران» نام گرفت، در سال۱۳۱۴ در چاپ اول دیوان شعر پروین وجود نداشت. در مهرماه۱۳۲۰ بعد از درگذشت پروین این شعر در چاپ دوم منتشر شد و دارای ۲۶ بیت بود. در سال۱۳۲۳ که دیوان بهچاپ سوم رسید؛ این شعر حذف شد. در چاپ هفتم که به دست ابوالفتح اعتصامی انجام شد؛ این شعر ۲۳ بیت داشت و سه بیت پایانی آن حذف شده بود.[۲۶]
گربهای به نام طلا
پروین گربهای داشت که همیشه با آن بازی میکرد و مونسش بود. وقتی که نوجوان بود با کمک زنِ برادرش (همسرِ نصرالله) گربهٔ پارچهای درست کرده و نام آن را طلا گذاشته بود. پروین به بچهها اجازه نمیداد به آن دست بزنند که مبادا آزار حیوانات عادتشان بشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
حسرتِ عشقِ پروین
محمدحسین شهریار درباره تولد پروین، منزلت پدر پروین، شیوهٔ آشنایی خودش با پروین، مرگ پروین و در سوگ او، تعریف و تمجید از دیوان وی و شخصیت او، اشعار کوتاه و بلندی سروده است. شهریار در سن حدود ۶۵سالگی عشق و علاقهٔ خود به پروین را چنین توصیف میکند:
- ...هنوز من به دل از داغ او عزا دارم
- هزار حیف که من رشد عقلیم کم بود
- در آن سنین و نیز دلم بند جای دگر
- وگرنه عقد من و او به عرش میبستند
- ...
شعرخوانی در محضر دوستانِ پدر
برخی از شاعران و ادیبان که در میان آنها دهخدا و بهار هم بودند، گاهی اوقات به خانهٔ یوسف اعتصامی میرفتند و به گفتوگو مینشستند. پدر، پروین را تشویق میکرد تا در این نشستها حاضر شود، پروین نیز حاضر میشد، اشعار خود را برایشان میخواند و تحسین و تشویق حاضران در جلسه را برمیانگیخت.[۲۷]
پروین مَرد نیست
زمانیکه اشعار پروین در مجلهٔ بهار منتشر میشد، دیگران انگشتِ تعجب در دهان مانده بودند که چگونه دختری جوان میتواند چنین اشعار مستحکمی را بسراید. پروین برای از بین بردن این شبهه در اذهان عمومی این رباعی را در مورد خود سرود:
از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل | تا بداند دیو کاین آینه جای گرد نیست | |
مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل | این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیستخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد |
خشمِ بهار
زمانیکه دیوان شعر پروین برای نخستین بار منتشر شد، برخی میگفتند این اشعار برای پروین نیست بلکه پدرش یوسف اعتصامی این اشعار را سروده است. در همان زمان بود که نویسندهای در وصف پروین اظهار کرد که او از ملکالشعرا بهار و رشید یاسمی و دیگران برتر است. بهار نیز برآشفت و در پاسخ، شعری سرود به این مطلع و مقطع[۲۸]:
فلان سفیه که بر حرف من نهاد انگشت | به مجمع فضلا باز شد مراو را مشت | |
برای خاطر پروین اعتصامالملک | من و رشید و دگر خلق را نباید کشت[۲۹] |
شاعرِ صوفی
سیدضیاءالدین طباطبایی که از مخالفان سرسخت ملکالشعرا بود و تلاش در محوکردن او از صفحهٔ ادبیات فارسی داشت؛ در حملههای لفظی خود بر ضدّ بهار، پروین را نیز بینصیب نگذاشته و گفته بود: «خوب است تدریس علم سبکشناسی در دانشسرا موقوف شود، زیرا علمی نیست که بهکار آید و دلیل نابهکاربودنش نیز آن است که استاد سبکشناسی تقریظی بر دیوان پروین نگاشته، درصورتیکه دیوان پروین متعلق به یکی از شعرای متصوفه... است.» بهار در پاسخ به او اظهار کرده بود که: «این معلم تاریخ! نگفته است آن شاعر صوفی که دیوانِ پروین از آنِ اوست، کیست و در چه عصری از اعصار تاریخی وجود داشته؛ بلکه بهجای توضیح این ادعا، چنان که در عبارت بالا دیدید نقطهای چند گذاشته است. شنیدم بعد از نشر مقالات روزنامهٔ ایران ما، در دفاع از پروین، این شخص به فکر علاج اتهام خود افتاده و در محافل چنین گفته است که یکی از قطعات دیوان پروین مال شاعر دیگری است و استاد سبکشناسی ملتفت این معنی نشده است.»[۳۰]
خیالهایِ موهوم
پس از سقوط پهلوی اول برخی اظهار مینمودند که پروین با اشعار خود قصد و غرضی سیاسی داشته و پهلوی نیز با شیوههای مختلف برای از میان برداشتن پروین تلاش کرده است. مثلاً ازدواج با آرتا که با توصیهٔ شهربانی و آیرم بوده است. مرگ مشکوک، شاعر نبودن پروین و حتی این خیالپردازیها تا جایی پیش رفت که عدهای منکر وجود خارجی پروین میشدند.[۳۱]
گفتههای بیاساس
فضلالله گرکانی در کتاب تهمت شاعری با نظریههای ناروای خود، نهتنها قریحهٔ شاعری پروین را زیر سؤال برده و گویندهٔ اشعار او را دهخدا یا شاعران دیگر معرفی کرده است؛ سخنان بیاساس خود را به خانوادهٔ پروین نیز نسبت داده است؛ از جمله اینکه: چشم راست پروین دچار عیب و نقص بود و کمحرفی و گوشهگیری او بهدلیل عقده از بابت این کمبود و نقص بود، و دیگر این که پدر پروین شاعر نبوده است و مادرش هم چندان شخصیتی از لحاظ علمی و ادبی و اجتماعی نداشته و از خانوادههای اشرافی آذربایجان نبوده است. گرکانی در همین کتاب میگوید دلیل جدایی پروین و فضلالله آرتا این بوده که آرتا پیش از خواستگاری تصور زنی با کمالات و معلومات را در سر داشته است، ولی بعد از زندگی مشترک متوجه میشود که این زن شاعر نیست و احتمالاً خانهداری هم نمیداند.[۳۲]
رفعِ تردیدها
درپیِ الفاظ ناخوشایندی که فضلالله گرکانی به پروین نسبت داد، حبیب یغمایی برای ردّ ادعای او بر ضدّ پروین چنین نوشت:
« | ...از دوست عزیز جناب فضلالله گرکانی متوقع است در عقیدهٔ خود تجدید نظر فرماید و حتی استغفار کند و گویاترین و استادترین بانوی شاعر ایران را تخطئه نکند و روح او را آزرده نسازد... .خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
سیدمحمد دبیرسیاقی نیز برای رفع تردید از پروین چنین گفت:
« | مرحوم ملکالشعرا بهار دیباچهای بر چاپ اول دیوان که در ۱۳۱۴شمسی یعنی در زمان حیات پروین اعتصامی طبع شده است، نوشتهاند و در چاپهای بعدی دیوان نیز نقل شده است و دارندگانِ دیوان، آن را در اختیار دارند و مطالعهکنندگانِ دیوان را هم بدان دسترس است، گمان ندارم چون بهاری که خود شاعر و سخنشناس است اگر یقین نداشت که سرودهها از خود پروین است، بر اشعار متحول، با آن همه تمجید و تحسین مقدمهای مینوشت. | » |
دبیرسیاقی همچنین تماس تلفتی با فضلالله گرکانی داشته و به او گفته است: «دوست گرامی، پیش از تحمل رنج تألیف یا قبل از طبع کتاب و یا لااقل پیش از توزیع آن، نیت خود را با من در میان میگذاردید، تا با ارائهٔ دلایل و شواهد، شما را از پرداختن به این کار ناصواب بازمیداشتم.» پس از این تماس تلفنی دبیرسیاقی اظهار میکند: «آنچه را در تأیید گفتهٔ خود داشتم با ایشان درمیان نهادم. بسی متأسف گشت و چون مردی منصف و انسانی دلآگاه بود از کرده اظهار ندامت کرد و این خود بهگمان بنده قلم عفوی بود بر کار نابهجا و شتابزدهاش. رحمةالله علیه.»[۳۳]
گُلهای محبت
زمانیکه پروین بههمراه پدر به رشت رفته بود؛ برای دیدار مهکامه که اشعار او را در روزنامهها خوانده بود، به محل کار و تدریس او رفت. مهکامه بعد از پایانِ درس از کلاس که خارج شد و متوجه شد پروین در دفتر مدرسه منتظر او نشسته است، شوق دیدار با پروین که با قلم و اشعار او از طریق روزنامهها و مجلهٔ بهار آشنا شده بود؛ وجود او را فراگرفت و بهصورت بداهه شعری را در خوشآمدگویی به پروین سرود:
ای زادهٔ اعتصام فخر ایران | ای مایهٔ افتخار نوع انسان | |
سَروَر به نثار مقدم آورده نثار | گلهای محبت از گلستان روان |
از همان زمان پیوند دوستی بین آنها برقرار شد و با نامهنگاری احوال یکدیگر را جویا میشدند. پروین نیز بهمحض بازگشت به تهران از طریق نامه بهپاس مهر و سرودهٔ دلنشین مهکامه برای خوشآمدگویی، دو بیت شعر تقدیم او کرد:
بردیم محبت تو در مخزن دل | کِشتیم گُل مهر تو در گلشن دل | |
پروین بود آبیار این کشتهٔ پاک | تا خون بُوَدش به چشمهٔ روشن دل[۳۴] |
وصلتِ ناجور
پدر و مادر بهدلیل علاقهٔ فراوانی که به پروین داشتند؛ در شوهردادن او عجلهای نداشتند، حتی پدرش اجازهٔ انتشار دیوان را به پروین نمیداد که مبادا عوامالناس این خیال باطل در سرشان بیفتد که آنها قصد تبلیغ و نشان دادن دختر خود را دارند، بههمینسبب پروین هنگام ازدواج سنش نسبت به روزگاری که در آن زندگی میکرد بالا رفته بود و ۲۷سال داشت[۳۵]، فضلالله آرتا نیز ۴۰ یا ۴۲ساله بود. آن دو تنها دو ماه و نیم زندگی مشترک داشتند. ابوالفتح اعتصامی دلیل جدایی آنها را اختلاف اخلاقی بیان میکند و یادآور میشود که اخلاق نظامی فضلالله آرتا با روح لطیف و آزاد پروین مغایرت داشت. پروین در خانهای بزرگ شد که هرگز مشروب و تریاک به آن راه نیافت. حال بعد از ازدواج به خانهای وارد شد که هر لحظهاش دود و تریاک و مشروب بود. آن دو طرز تفکرهای مخالف داشتند[۳۶].
جدایی پروین
دلیل جدایی پروین را با روایتهای مختلفی بازگو کردند؛ ولی صریحترین آنها نامههایی است که پروین به دوست صمیمیاش سرور مهکامه محصص مینوشته است. در یکی از این نامهها پروین بهصراحت بیان میکند همسرش فضلالله آرتا معتاد به تریاک است؛ ولی چون فضلالله از کودکی همیشه در اطراف بوده است، افراد خانواده از اعتیاد او بیخبر بودهاند و پروین نیز چون میپندارد که معتادان راه نجاتی ندارند و تریاک امالمعایب است؛ تلاش میکند تا خود را از این دام بلا نجات دهد و از همسرش جدا میشود.[۳۷] او این حادثهٔ ناخوشایند را با صبوری تحمل میکند و تنها در سه بیت میگوید:
ای گل، تو ز جمعیت گلزار چه دیدی | جز سرزنش و بدسری خار، چه دیدی | |
ای لعل دلافروز، تو با اینهمه پرتو | جز مشتری سفله به بازار چه دیدی | |
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت | غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد |
کتابدارِ کتابخانه
پروین در خرداد۱۳۱۵ در کتابخانهٔ دانشسرای عالی مشغول به کار شد. این کتابخانه که در بالادست چهارراه سرچشمه قرار داشت؛ محل کار پدر نیز بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد پروین کمتر از یک سال در کتابخانه کار کرد و در ابتدای سال۱۳۱۶ بهدلیل بیماری پدر و پرستاری از او بهکار خود پایان دادخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد.
شایستهتر از من
در سال۱۳۱۵ از سوی وزارت معارف نشانهای علمی صادر شد که به هجده نفر اختصاص یافت. بین این هجده نفر سه تن ایرانی بودند در میان آنها تنها یک زن حضور داشت و هماو پروین اعتصامی بود بهسبب انتشار دیوان. ولی این نشان توجه پروین را جلب نکرد و او با بیان اینکه شایستهتر از من بسیارند؛ این نشان را پس فرستاد. در سال۱۳۰۴ نیز به پروین پیشنهاد شد که به دربار وارد شود؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد.[۳۸]
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در تب میسوخت و در چند ساعت پایانی عمرش دچار اغما و بیهوشی شد. همسرِ برادرش نیز به حصبه مبتلا شده و با داروهای محلی مداوا شده بودخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد، ولی پروین در اثر همین بیماری جان خود را از دست داد. در مدت بیماری، مادر و برادر و طبیب کنارش بودند. پزشک مداواگر پروین، علی معینالحکما نام داشت. معینالحکما در درمان پروین سهلانگاری کرد و به خانواده اطمینان داد که پروین سالم خواهد شد. در روز آخر که پروین حالش وخیم بود، معینالحکما نپذیرفت که بر بالین بیمارش حاضر شود. دکتر عبدالله احمدیه نیز نیامد. فقط دکتر ارسطو علاج بر بالین بیمار حاضر شد و برای درمان او همهٔ تلاش خود را کرد. ولی فرصت گذشته بود[۳۹] و پروین در نیمهشب جمعه به ملکوت اعلی پیوست.
وزیر کشور در زمان پهلوی اول دستور تسهیلات و کمکهای لازم را برای خاکسپاری پروین در قم صادر کرد، فرمانداری قم نیز این دستور را پذیرفت و انجام داد و پیکر پروین در قم در جوار حضرت معصومه در مقبرهٔ خانوادگی بهخاک سپرده شد.[۴۰]
عمه پروینِ مهربان
مهرانگیز اعتصامی برادرزادهٔ پروین در خاطرش هست زمانیکه عمه جانش، او که مثل خواهر دوستش داشت و در کودکی سرگرمش می کرد و با هم بازی میکردند، فوت کرد، به بچهها گفتند عمه به کربلا رفته و آنها را تا چند روزی به خانهٔ دیگری بردند. وقتی که بچهها را به خانه بازگرداندند بوی داروهای ضدعفونی را حس میکردند. بچهها سراغ عمهٔ مهربان خود را میگرفتند و باز هم همان پاسخ را میشنیدند که عمه پروین به کربلا رفته، نزد خدا رفته.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مراسم روز چهلم
در چهلمین روز درگذشت پروین یعنی بیست و پنجم اردیبهشت۱۳۲۰ قرار بود مجلس یادبودی از طرف انجمن دانشوران برگزار شود. وزارت معارف با وجود درخواستهای فراوان تالار دارالفنون را در اختیار انجمن قرار نداد و مجلس در منزل عادل خلعتبری برگزار شد. عدهٔ زیادی از علاقهمندانِ پروین حضور داشتند. ملکالشعرا بهار نیز حضور داشت و شعر «گل افسرده» را که بهاقتضای زمان سروده بود خواند.[۴۱]
اولین سالگرد وفات
پس از سقوط پهلوی اول، انجمن دانشوران در روز ۱۸فروردین۱۳۲۱ مجلس یادبودی را بهمناسبت اولین سالگرد وفات پروین ترتیب داد. اینبار وزارت معارف با درخواستهای بسیار تالار عمارت دارالفنون را در اختیار انجمن گذاشت و مراسم در آنجا برگزار شد. انجمن برای همهٔ وزیران، وکیلان و مدیران مدارس دعوتنامه فرستاده بود؛ ولی هیچیک نیامده بودند. با این حال سالن پر بود از علاقهمندان به پروین.[۴۲] از میان دعوتشدگان، شاه دعوت انجمن را پذیرفته و نمایندهای را از طرف خود فرستاده بود.[۴۳]
همنام با شعر پروین
سیروس طاهباز عنوان یکی از مجلههای خود به نام «دفترهای زمانه» را که به سال۱۳۴۶ در هفت شماره منتشر شده بوده است؛ از روی این شعر پروین برداشته است که میگوید[۴۴]:
من این ودیعه به دست زمانه میسپرم | زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود |
عبدالعظیم صاعدی نیز نام کتاب خود اختر چرخ ادب را که حاصل پژوهشهای وی دربارهٔ پروین است؛ از شعر پروین وام گرفته است[۴۵]:
این که خاک سیهش بالین است | اختر چرخ ادب پروین است |
زندگی و تراث
پروین در گذر زمان
- سال۱۲۸۵: زادروز در ۲۵اسفند در شهر تبریز
- ۱۲۸۹: انتخاب پدر (یوسف اعتصامی) بهنمایندگی دورهٔ دوم مجلس شورای ملی و مهاجرت خانواده به تهران
- سرودن قطعهٔ مشهور «اشک یتیم» با مطلع:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست |
و چاپ آن در مجلهٔ بهار، دورهٔ دوم، شماره۵ بهمدیریت یوسف اعتصامی
- ۱۳۰۳: فارغالتحصیلی از مدرسهٔ عالی آمریکایی دختران ایران (Iran Bethel)؛ ایراد خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در جشن فارغالتحصیلی؛ تدریس زبان انگلیسی در آن مدرسه برای مدتی کوتاه، رد پیشنهاد دربار برای تدریس؛ سفر به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک (بههمراه پدر)؛ انتشار منتخبات آثار محمدضیاء هشترودی و تعریف او از اشعار پروین اعتصامی
- ۱۳۰۷: سفر به رشت در تابستان و آشنایی با سَرور مهکامه محصص (شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت). این دوستی تا درگذشت پروین ادامه یافت.
- ۱۳۱۳: در ۱۹تیرماه ازدواج با سرهنگ فضلالله آرتا (فضلالله دشتی همایون فال). سرهنگ آرتا رئیس شهربانی کرمانشاه و پسرعموی یوسف اعتصامی بود؛ در ۲۵مهرماه عزیمت به کرمانشاه برای آغاز زندگی مشترک؛ در زمستان۱۳۱۳ بازگشت به تهران بههمراه برادرش بهسبب عدم تفاهم با همسرش (باتوجهبه روحیهٔ نظامیگری او و نیز فساد اخلاقیاش)
- ۱۳۱۴: در ۱۱مهر، نشستن مهر طلاق در شناسنامه با چشمپوشی از مهریه؛ انتشار دیوان قصاید و مثنویات و مقطعات با مقدمهٔ محمدتقی بهار؛ ۲۳آذرماه نامهٔ علامه محمد قزوینی از پاریس به یوسف اعتصامی در باب ستایش دیوان تازه انتشاریافتهٔ پروین اعتصامی.
- ۱۳۱۵: اعطای نشان علمی درجهٔ سوم از سوی وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه برای چاپ دیوان به پروین اعتصامی در ۲۰اردیبهشتماه؛ استخدام در کتابخانهٔ دانشسرای عالی بهعنوان کتابدار با حقوق ماهیانه پانصد ریال در ۲خردادماه
- ۱۳۱۶: قطع همکاری با کتابخانه در فروردینماه بهدلیل عدم تمایل به شغل کتابداری (بر اساس مکاتبات و اسناد موجود)؛ درگذشت پدر (یوسف اعتصامی) در دیماه و سرودنِ مرثیهای در رثای او توسط پروین. بیت آغازین این غزل:
پدر آن تیشه که به خاک تو زد دست اجل | تیشهای بود که شد باعث ویرانی من |
- ۱۳۱۹: دیدار و آشنایی سیمین بهبهانی با پروین اعتصامی و مادرش در منزل پدری سیمین بهبهانی در اواسط اسفندماه
- ۱۳۲۰: از پا افتادن پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در ۳فروردین؛ عروج پروین در نیمهشب ۱۵فروردین (بامداد ۱۶فروردین)؛ دفن پیکر شاعر در شهر قم، صحن حضرت معصومه(س)، آرامگاه خانوادگی در ۱۷فروردین؛ انتشار کتابچهٔ مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعاری که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات پروین اعتصامی بهکوشش ابوالفتح اعتصامی نوشته و سروده شده است.
- ۱۳۴۹: برگزاری شب پروین در تبریز از سوی انجمن ادبی شهریار
- ۱۳۷۶: برگزاری یادوارهٔ اختر چرخ ادب در آبانماه از سوی ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران؛ برگزاری کنگرهٔ بزرگداشت پنجاهمین سالگرد و درگذشت پروین اعتصامی از سوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
- ۱۳۸۵: برگزاری همایش بزرگداشت یکصدمین سال زادروز پروین اعتصامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تبریز و تهران[۴۶]
گریزی بر زندگی
پروین کودکی کوشا بود. کمتر حرف میزد و بیشتر گوش فرامیداد و فکر میکرد. او در جلسات درس، گویِ دانش را میربود و از دیگران پیشی میگرفت و هر بینندهای را شگفتزده میکرد. پدر در سال۱۲۹۱ از همان کودکی ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. شش سالش بود که شاعران و دانشمندان در خانهٔ پدرش گردِ هم میآمدند و به درس و بحث مینشستند و پروین نیز به تشویق پدر در این نشستها شرکت میکرد.زمانی که هشتساله بود، پدرش اشعار مختلف عربی، ترکی و فرنگی را ترجمه میکرد و پروین آن قطعات زیبا و لطیف را بهنظم درمیآورد و استعداد خود را نمایان میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد شانزده سالش که شد؛ اشعارش در مجلهٔ بهار منتشر میشد[۴۷]. پروین تحصیلات متوسطه را با نمرات عالی بهپایان رساند و در جشن فارغالتحصیلی مقالهٔ زن و تاریخ را برای حاضران خواند. اکنون هر کس که این مقالهٔ پرمحتوا را میخواند متوجه میشود که در آن سالها پروین در ارائهٔ نظرات فرهنگی و اجتماعی خود بهسانِ انسانی آگاه و پخته عمل کرده و وضعیت نامناسب زنان و نابسامانیها را با دیدگاهی متفاوت بیان کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فطرتِ پروین
پروین از شخصیتی یگانه برخوردار بود، مقام و منزلت خانوادگی خود را شناخته و آن را حفظ کرده بود. او با فطرت پاک و تربیت خانوادگی خویش به جایگاه رفیعی در ادبیات رسید که هرگز سابقه نداشت.[۴۸]
نگاه پروین به زندگی نگاهی قَدَری و جبری بود؛ که اینگونه نگاهش را بهنظم درآورد:
با حمله قضا نرانی از خویش
با حیله ره فلک نبندی
یغماگر زندگی است ایام
و دریافته بود که این دنیا با همهٔ وسعتش جای تنگی است.[۴۹]
به سبب این که عمر کوتاه پروین در دوران سیاه دیکتاتوری گذشت و دیگر بهسبب وضعیت خاص زنان در آن روزگار که امکان هیچگونه فعالیت سیاسی را نداشتند، او دنیا و مسائل زندگی را تنها از راه کتاب خواندن بهخصوص کتابهای شعرای عارف ایران مشاهده میکرد و نفرت از ستمگری و ابتذال و علاقه به یک زندگی عادلانه و زیبا را فقط در خیالش بهصورت ایدهئال تصور میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فعالیتها
مدرس زبان انگلیسی در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها
عضو هیئت مدیرهٔ کانون بانوان ایران[۵۰]
همکاری با سعید نفیسی در نشر مجلهٔ شرق[۵۱]
یادمانها و بزرگداشتها
به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینهٔ شعر معاصر ایران روز ۲۵اسفندماه بهعنوان روز بزرگداشت این شاعر نامگذاری شده است.[۵۲]
یادبود چهلمین روز درگذشت پروین اعتصامی در ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ از جانب انجمن دانشوران در منزل عادل خلعتبری
مجلس یادبود روز چهلم درگذشت در ۲۶اردیبهشت۱۳۲۰ از طرف مجمع فارغالتحصیلهای دبیرستان آمریکاییها در مدرسهٔ دبیرستان آمریکاییها
مجلس ترحیم و یادبود در ۱۱اردیبهشت۱۳۲۰ در انجمن ادبی در شهر همدان[۵۳]
در باغ موزهٔ نگارستان روز ۲۴اسفند۱۳۹۷ برنامهٔ یادبود پروین اعتصامی برای سومین سال متوالی بهمناسبت سالروز تولدش برگزار شده است.[۵۴]
از نگاه دیگران
محمدتقی بهار
ملکالشعرا بهار در دیباچهٔ دیوان پروین اعتصامی چنین نگاشته است:
« | ملاحظهٔ چند صفحه از این دیوان و مشاهدهٔ سبک متین و شیوهٔ استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی آن، چنانم بفریفت که تنها این کتاب را پیش روی نهاده و هر مشغله که بود پس افکندم و تمامت آن را خوانده لذتی موفور بردم. | » |
محمدحسین شهریار
« | عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود. شعر و صنعتش بالا و والاست و هیچ عیبی در شعرش نیست. دیوان یکدست مثل دیوان پروین کم داریم، علتش هم همان است که پاک و پاکیزه بود. بیشتر اشعارش جنبهٔ اجتماعی دارد. ما نظیر او هیچکس را نداریم. | » |
یکی از سرودههای شهریار است در ستایشِ پروین:
سپهر ادب راست پروین ستاره | جهانی سوی این ستاره نظاره | |
سرایندگان سینمای ادب را | هنرپیشگان و پروین ستاره | |
به ابر کفن تا نهان شد، عیان شد | که دلها ربودهست این ماهپاره | |
عروسی است در حجلهٔ طبع پروین | که از ماه و پروین کند طوق و یاره | |
همایون عروسی که نوزاد او راست | فلک دایه و کهکشان گاهواره | |
بلند آسمانیست دیوان پروین | بلند اخترانش برون از شماره | |
دو صد رشته گوهر که هریک چو پروین | به گوش سپهری سزد گوشواره | |
سزد چون بلندآیتی آسمانی | بدان سو کننده اهل تفسیر اشاره | |
چو داغ پدر آتشش زد به خرمن | خود از آتش آمد برون چون شراره | |
چه بد دیدی از بلبلان همآواز | که از طرف گلزار کردی کناره | |
به آثار خود عمر جاوید داری | چه بود ار تو را بر عمر دوباره | |
به هر درد و داغی توان چاره جستن | دریغا به درد اجل نیست چاره | |
بهل شهریار، آتش شوق پروین | که اینجا دلی باید از سنگ خاره[۵۵] |
محمد صنعتی
پروین شاعر محبوبی است و در این جامعه مدافعان بسیار دارد. از خصوصیات محبوبیت او، که شاید در نوع خود کمنظیر باشد، یکی این است که در سه دورهٔ حاکمیت سیاسی یعنی دورهٔ رضاشاه، محمدرضاشاه و دوران انقلاب اسلامی، هم برای حکومت محبوب و از او حمایت میشده و هم تودهها او را دوست داشتند و با شعرش رابطه برقرار میکردند و با این که اشعاری در ذم حاکمان زورگو و مستبد دارد؛ ولی آنقدر خانمانه و موقر، استبداد و زورگویی را نقد کرده که هیچ حاکمی با آن همانندسازی نکرد و نقد استبداد پروین را بهخود نگرفت.[۵۶]
علامه محمد قزوینی
علامه محمد قزوینی در ۲۳ آذرماه ۱۳۱۴ نامهای از شهر پاریس برای یوسف اعتصامی فرستاد و در ستایش پروین چنین نوشت:
« | آقای عزیز محترم معظم، مرقومهٔ کریمه مورخه ۲۴آبان با یک جلد دیوان خانم پروین اعتصامی، چندی قبل زیارت گردید و با کمال لذت و تمتع، قسمت عمدهٔ این دیوان و مخصوصاً قصاید آن را مطالعه کردم، و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم، استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این قحطالرجال فضل و ادب، یک چنین «ملکةالنساءالشواعر» در مرکز ایران ظهور کرده و به سرودن چنین اشعاری در درجهٔ او، از فصاحت و سلاست و متانت که لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً با بهترین قصاید اساتید و مخصوصاً ناصرخسرو (که گویا بیشتر شیوهٔ او مطمح نظر خانم بوده) دم برابری میزند، موفق گشته است... باری شکی نیست، که در خصوص جنبهٔ صنعتی و فنی شعر، یعنی جنبهٔ فصاحت لفظی آن، این خنساء عصر و رابعهٔ دهر مدیون توجه و عنایت شماست. بهراستی جای بسی تحسین و تمجید است که خانم جوانی از خانمهای ایران با اوضاع و کیفیات حاضره، به ساختن اشعاری بدین پایه از استحکام الفاظ و صحت آن نحواً و صرفاً و لغتاً و املا و فصاحت عدیمالنظیر و خلو آن از جمیع عیوب فنی موفق شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
عبدالحسین زرینکوب
دربارهٔ شیوهٔ شاعری و قالبهای فکری و بیانی پروین این اندازه میتوان گفت که نشان اصالت در آنها همهجا پیداست و ضرورت حفظ میراث قدما در عصر حیات او، هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را، خاصه در محیط تربیتی شاعر، در ذهن او راه تواند داد. با این همه تنوع قالبها، مضمونهای مأخوذ ار حیات هر روزینه، و شیوهٔ مناظرهپردازی بین اشیاء بیجان که مختصات عمدهٔ شعر او را رنگ تازهای میدهد، دنیای اندیشهٔ او را پر از شور و احساس شاعرانه نشان میدهد و این همه در کلام او از جوشش فکری و از تازگی و اصالت راستین حاکی است.[۵۷]
غلامحسین یوسفی
در تاریخ ادب فارسی، پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر، از بسیاری مردان نیز والاتر است. اشعاری که در چهارده تا شانزده سالگی از او منتشر شد و برخی از آنها از بهترین آثار اوست و دیوان گرانقدر وی، باتوجهبه عمر کوتاه سیوچندسالهاش... چندان اعجابانگیز است که برخی از معاصران را در انتساب این اشعار بدو دچار تردید کرده است و در این زمینه نابهجا قلمفرسایی کردهاند، نظیر انکارها و تهمتهایی که در آغاز شاعری نسبت به محمدتقی بهار، ملکالشعرا، پدید آمد. زیرا ذهنهای عادی همه چیز را با معیارهای خود میسنجند و آنچه را در قالبهای متعارف و معمولی نگنجد، نمیتوانند بپذیرند، از آن جمله است نبوغ زنی جوان و هنرمند، نظیر پروین... .[۵۸]
یوگنی.ا.برتلس
برای نخستین بار شاعرهای در عرصهٔ شعر پارسی بهظهور رسیده که با جرأت معایب اجتماعی را بیان میکند و خود را در مقام شاعری رئالیست بهنمایش میگذارد.[۵۹]
گ.پ.مینی لویچ
پروین شاعری است آزادیخواه، مدافع حقوق محرومان و زنان، انساندوست و ستمستیز.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اعظم بروجردی
کارگردان نمایشنامهٔ اختر چرخ ادب پروین در روز نمایش، پروین را چنین ستود:
« | بیشتر از هر چیز در زندگی پروین اعتصامی، شاعرهٔ بزرگ کشورمان، میل عاشقانه و عارفانهٔ او به عواطف مادرانه توجهم را جلب کرد و بهمرور متوجه شدم اگرچه این زن بزرگ هرگز مادر نبوده، اما حس عمیق و احساس خالصانهٔ مادری خویش را توانسته بهطور مساوی در بین همهٔ موجودات جاندار و بیجان تقسیم کند. چنانکه گاهی او با تمامی عواطفش به زمان حضرت موسی پرمیکشد تا بتواند نقش مادر این پیامبر گرانقدر را بازی کند و در عرصهٔ کلام زندگی آن حضرت را به رشتهٔ تحریر درآورد و بالاخره این ظاهر سرد و آرام در جای آتشین سر بهطغیان مینهد و برای تماشاگران این نمایش، زندگی زنی را بهتصویر میکشاند که همواره در تبی پنهانی و آتشی بدون دود، آرامآرام میسوزد و سرانجام لحظهٔ تکامل فرامیرسد و لحظهٔ وصال را بهچشم میبیند و به معشوق حقیقی خویش میپیوندد.[۶۰] | » |
نظرات فرد در مورد خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او درباره دیگران
همراهیهای سیاسی
پروین یکی از اعضای هیئت مؤسس اولیهٔ کانون بانوان ایران به ریاست شمس پهلوی بود. او در دستهٔ نخستین کسانی بود که کشف حجاب کرد و چادر، روبند و روسری را کنار گذاشت.[۶۱]
مخالفتهای سیاسی
پروین روزی دلتنگی مختصری پیدا کرد و با چشمهای گریان کانون بانوان را ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.[۶۲] مدتیچند پس از ماجرای کشف حجاب در ۱۷دیماه۱۳۱۴، سیمین دانشور در کتابخانهٔ دانشسرای عالی پروین را با روسری دیده بود. عبدالله انوار نیز دیده بود که در مدرسهٔ آمریکاییها پروین با روسری حاضر میشود و شعرخوانی میکند.[۶۳]
نامهها
پروین با تنها دوست صمیمی خویش، سَرور مهکامه محصص، نامهنگاریهایی داشتهاند و از طریق همین نامهها از حال و اوضاع یکدیگر باخبر میشدهاند.
« | ۳۱فروردین (۱۳۰۷، پُست شهری، ازتهران به تهران)
|
» |
« | ۱۵مرداد۱۳۱۲ (از تهران به کرمانشاه)
|
» |
نحوهٔ پوشش
عکسی از پروین هست که مربوط به سه ماه قبل از مرگش است. او در این عکس چهرهای آرام با موهای بافته شده بر روی سر و پیراهن یقهبسته دارد. چهرهٔ او سرشار از سادگی، متانت و وقار است. همین عکس بر روی اظهارنامهٔ ولادتش درج شده است.[۶۵]
خلقیات
بهگفتهٔ برادرش ابوالفتح اعتصامی، پروین از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. بهندرت در جرگهٔ سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها به سر میبرد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درس و بحث همیشه از سایرین پیش بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مهرانگیز اعتصامی میگوید پروین به آن صورت که برخی گفتهاند گوشهگیر نبود. او همواره مشغول سرودن شعر بود، به پژوهش میپرداخت و وقت زیادی برای همنشینی با دیگران نداشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قیافهٔ بسیار آرامی داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب میگفت. هیچگونه شتاب و بیحوصلگی در او نبود. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. هرگز خودستایی نمیکرد و رفتاری نمیکرد که بخواهد اندک نمایش خودبرتری بدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پوستی سپید و گونههای گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لبهایی پُر داشت، و چشمهایی آرام، با نگاهی نه در مسیر موازی.[۶۷]
پروین بسیار مهربان بود، هرگز حیوانات را آزار نمیداد و حتی از شکستن شاخهٔ رختان نیز ناراحت میشد، چون معتقد بود آنها نیز جان و احساس دارند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
خانهٔ کودکیها
خانهٔ کودکی پروین در محلهٔ ششگلان تبریز است؛ از خیابان عباسی که بگذری نرسیده به پل شهیدبهشتی، مسجد میرآقا را میبینی؛ کنار مسجد کوچهای است به نام پروین که در گذشته ساوجبلاغی نام داشت. به پلاک شش که میرسی؛ سردر خانه را میبینی که با خط خوش بر رویش نوشته شده خانهٔ پروین اعتصامی.
این خانه مربوط به دورهٔ پهلوی اول است که در اسفندماه۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۸۱ بهعنوان اثر ملی ایران بهثبت رسیده است. این ساختمان آجری با مساحت ۱۳۰۰مترمربع دو طبقه و یک زیرزمین دارد، درون حیاط یک حوض و باغچهها خودنمایی میکنند. پروین سالها است که روی پلهها ایستاده و با چهرهٔ مهربانش به میهمانان خوشآمد میگوید. طبقهٔ اول دو اتاق با یک سالن دارد که دو در ورودی شرقی و غربی به سالن راه دارند. طبقهٔ بالا شامل دو بهارخواب و سه اتاق میشود که یکی از اتاقها به آبانبار راه دارد و یک تنور پخت نان هم از زیر خاک دهان باز کرده است. زیرزمین را نیز یک حوضخانه با سقف کلیل آذری و پنج اتاق گهوارهای شکل دادهاند.[۶۸]
خانهٔ سرچشمه
پروین چهار سالش بود که خانواده از تبریز به تهران آمدند و در یک خانهٔ بزرگ که پدرش ساخته بود و اندرونی و بیرونی داشت ساکن شدند.[۶۹] این خانه در پاییندست چهارراه سرچشمه، خیابان سیروس، کوچهٔ شیخ مرتضی خزانه که بعدها کاوه نام گرفت و اکنون به نام کوچهٔ شهید کمیلی شناخته میشود واقع بود[۷۰]. یک عمارت بزرگ با حیاطی وسیع و شاهنشین و یک زیرزمین این ساختمان را تشکیل میدادند[۷۱]. در این خانه اتاقهای پنجدری و سرسراهای متعدد وجود داشت. اتاق پروین طویل ولی عرضش کم بود، تزیینات سادهای در آن بهچشم میخورد. چهاردیواریِ اتاق تختخواب، میز کار، صندلی و کتابهای پروین را در خود جای داده بود. روی میز پروین قلمدان مشکی، خشککن، گونیا و مقداری کتاب و کاغذ دیده میشد. روی دیوار یک تابلوی روباندوزی و سوزندوزی به ابعاد حدوداً چهل و پنج در پنجاه سانتیمتر، هنر دستهای نوجوانِ پروین، آویزان بود. پنج عدد تابلوی عکس که از آثار شرقی نقاش معروف فرانسوی ادموند دولاک که پیشتر در اتاق پدرش بود، حال روی دیوار اتاق پروین خودنمایی میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بعدها برادر پروین این ساختمان را با دیوارکشی به سه قسمت تقسیم کرد و به مالکان خصوصی فروخت. یکی از این خانهها را شهرداری خرید، مرمت نمود و در اختیار کمیتهٔ ملی موزه (ایکوم) قرار داد. این ساختمان در سال۱۳۸۴ با شمارهٔ ۱۴۶۱۹ بهعنوان اثر ملی بهثبت رسید. خانهٔ وسط در اختیار دو خواهر است و خانهٔ سوم هم مربوط به مادر و پسری است که آن را تبدیل به کارگاه مبلسازی کردهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارش جامعی از سفرها
پروین همراهِ پدرش به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک سفر کرده است.
او در سال۱۳۰۷ نیز بهاتفاق پدر رهسپار رشت شد و با سَرور مهکامه محصص که شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت بود، آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر پروین ادامه یافت.
وی در سال۱۳۱۳ عازمِ کرمانشاه شد تا زندگی مشترک را با فضلالله آرتا آغاز کند؛ که البته این زندگی فقط دو ماه و نیم بهطول انجامید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیرپذیریها[۷۲]
پروین اعتصامی تفکرات خود دربارهٔ انسان، نکات اخلاقی و جامعه را بهنظم درآورده و در این راه شیوهٔ بزرگان ادب را الگوی خویش قرار داده است. البته نهاینکه وی تقلید کرده باشد بلکه اشعار او از اصالت بیان برخوردار هستند. پروین همچون شاگردی نمونه در وادی ادبیات فارسی، قدرتِ نبوغ خود را آشکار کرده است.
پروین بهاندازهٔ زیادی از ناصرخسرو تأثیر گرفته است، لحن ناصرخسرو در کلام پروین هویدا است و او همچون ناصرخسرو اندیشههای زاهدانه، عرفان اسلامی و پیامهای انسانی را در شعر خود جای داده است.
پروین برخی از اشعار خود را هموزن و همقافیه با اشعار ناصرخسرو سروده است:
ناصرخسرو:
مرد را چه خوار دارد؟ تنِ خوش خوارش | چون تو را خوار کند چون نکنی خوارش |
پروین:
ای شده شیفتهٔ گیتی و دورانش | دهر دریاست بیندیش ز طوفانش |
پروین از حیث معنا و مفهوم نیز اشعار ناصرخسرو را الگوی خویش قرار داده است:
ناصرخسرو:
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را | برون کن ز سر باد خیرهسری را |
پروین:
همه کردار تو از تست چنین تیره | چه کنی شکوه ز ماه و گله از اختر |
پروین در سرودن اشعاری که در وصف طبیعت هستند از منوچهری دامغانی الگو گرفته است. بهعنوان مثال قصیدهٔ شب پروین به پیرویِ یکی از قصاید منوچهری از حیث وزن و قافیه و مضامین سروده شده است:
منوچهری دامغانی:
شبی گیسو فرو هشته به دامن | پلاسین معجر و قیرینه گرزن |
پروین:
شباهنگام کاین فیروزه گلشن | ز انوار کواکب گشت روشن |
پروین برای نوشتن قطعهٔ اشک یتیم به یکی از قطعات انوری نظر داشته و شعری هممضمون و همقافیه با آن سروده است. البته قطعهٔ انوری حاصل گفتوشنودی ساده بین زیرک با ابلهی است، ولی قطعهٔ پروین حاوی تصاویر زندهای است، مثل زمانی که موکب پادشاه از میان شهر عبور میکند؛ نظارهگران برای دیدن پادشاه سروصدا میکنند و در این شلوغی یک پیرزن با یک کودک یتیم دربارهٔ پادشاه صحبت میکنند.
انوری:
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی | گفت کاین والی شهر ما گدایی بیحیاست |
پروین:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست |
مثنویهای پروین، مخاطب را بهیاد لحن عارفانهٔ مولانا میاندازد. بهعنوان مثال در مثنوی عشق حق که گفتوگوی عاقل و دیوانه است؛ سوز عشق مولانا موج میزند.
پروین:
عاقلی، دیوانهای را داد پند | کز چه بر خود میپسندی این گزند |
شعر و اندیشهٔ پروین از فکر و اندیشهٔ سنایی تأثیر پذیرفته است. برای مثال سنایی بیاعتنایی به جهان را بهنظم درمیآورد، پروین نیز این مطلب را بازگو میکند:
سنایی:
ای قوم از این سرای حوادث گذر کنید | خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید |
پروین:
رهاییت باید رها کن جهان را | نگهدار ز آلودگی پاک جان را |
پروین شایستهترین شاعری است که توانسته از لحاظ طرز تفکر و بلندنظری از سعدی پیروی کند. بهعنوان مثال سعدی در باب حقگویی و مذمت محافظهکاری در گفتن سخن حق شعری میسراید و پروین نیز همین موضوع را دستمایهٔ شعر خود قرار میدهد:
سعدی:
سعدیا چندان که میدانی بگو | حق نشاید گفت الّا آشکار |
پروین:
وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است | شمشیر روز معرکه زشت است در نیام |
شیوهٔ سخن نظامی در اشعار پروین بهچشم میآید و لحن پروین در برخی از سرودههایش بسیار شبیه به مخزنالأسرار است:
نظامی:
آب بریز آتش بیداد را | زیرتر از خاک نشان باد را |
پروین:
کار مده نفس تبهکار را | در صف گل جا مده این خار را |
موضوع و محتوای شعر پروین با اشعار حافظ نیز همسانی دارند:
حافظ:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم | سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور |
پروین:
اگرت آرزوی کعبه بود در دل | چه شکایت کنی از خار مغیلانش |
استادان و شاگردان
استادان
نخستین استادِ پروین پدرش یوسف اعتصامی است که مترجم و نویسندهای نامدار و ادیب بود.
محمدتقی بهار و علیاکبر دهخدا نیز که از دوستان پدرش بودند؛ در تعلیمِ وی نقش داشتند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
علت شهرت
پروین بر روی صحنه
نمایشنامهٔ زندگی پروین اعتصامی با عنوان اختر چرخ ادب پروین بهنمایش درآمده است. نویسنده و کارگردان این اثر اعظم بروجردی است و هنرنمایی در نقش پروین را سوسن مقصودلو بهعهده گرفته است. این نمایش از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزهٔ هنری در تماشاخانهٔ مهر روی صحنه رفته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پروین نام فیلم سینمایی ایرانی است که در سال۱۳۸۴ بهکارگردانی مرتضی احمدی هرندی ساخته شده است. فیلمنامه بر اساس کتاب اختر چرخ ادب پروین نوشتهٔ اعظم بروجردی، نگاشته شده است. آناهیتا نعمتی نقش اصلی این فیلم یعنی پروین اعتصامی را ایفا میکند.[۷۳]
فیلمی سینمایی دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی در حال ساخت است که نغمه ثمینی فیلمنامهٔ آن را مینویسد.[۷۴]
مستند فصلی از هستی بهکارگردانی پوران صارمی ساخته شده است که دربارهٔ زندگینامهٔ پروین و اشعار وی است. این مستند از شبکهٔ مستند صدا و سیما نیز پخش شده است.[۷۵]
انیمیشنی دربارهٔ پروین از سِری داستانهای مشاهیر ایرانی بهنویسندگی علیرضا تانیفر و کارگردانی اهورا شهبازی از شبکهٔ پویا پخش شده است.[۷۶]
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
مجسمهٔ مومی پروین که از جنس سیلیکون ساخته شده است؛ در موزهٔ مشاهیر برج میلاد تهران است. سازندهٔ این مجسمه علیرضا خاقانی است.[۷۹]
آثار و منبعشناسی
فهرست آثار
دیوان پروین اعتصامی: قصائد، مثنویات، تمثیلات و مقطعات
دیوان اشعار پروین بالغ بر ۲۵۰۰ بیت استخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد. این کتاب ۲۴۸ قطعه دارد که ۶۵ قطعه بهصورت مناظره است.[۸۰]
سبک، لحن و ویژگی آثار
شعر پروین شعری سلیس، روان و خوشآهنگ است. مناظرهها و گفتوگوها را در خود جای داده است و گاهی اوقات نکتهسنجیها و حاضرجوابیهای موجود در شعر بر لب خواننده لبخند مینشاند. البته این حاضرجوابیها هرگز تکاندهنده و برآشوبنده نیستند. از اینرو سرودههای پروین برای دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی بهعنوان اشعاری آموزنده، روان و بیخطر شناخته شدهاند و مورد قبول نویسندگان کتابهای درسی نیز بودهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در دیوانِ شعرِ پروین، روحِ تسلیم در برابر وقایع جهان موج میزند و پروین از ناگواریهای این جهان شکایت و پرخاش نمیکند.[۸۱]
او در اشعار خود دست به ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی قریب زده و نظر خود را در موضوعات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی بیان کرده است؛ که این نمایانگر هوش قوی، ذهن وقّاد و طبع خداداد وی است. او در استفاده از کلمات، الفاظ و تعابیر حسنِ انتخاب دارد که این امر موهبتی و فطری نیست؛ بلکه اکتسابی است و نتیجهٔ سالها تحصیل، درس و معاشرت با علما و ادبا است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سرودههای پروین را میتوان به دو بخش کهن و نو تقسیم نمود. بهگفتهٔ بهار اشعار پروین از دو سبک پیروی میکنند که یکی سبک شاعران خراسان بهویژه ناصرخسرو و دیگری سبک شاعران عراق و فارس بهویژه سعدی است. از لحاظ معنی نیز نمایانگر افکار عارفان و حکیمان است. اشعار پروین واقعجو هستند و معانی را در ذهن تجسم میکنند.
پروین با ادبیات رمانتیک فرانسه آشنا بود و بهویژه تحت تأثیر ویکتور هوگو و اثر او یعنی بینوایان قرار داشت. او همچون شاعری رئالیست نابرابریهای اجتماعی را میدید؛ اشعار رئالیستی پروین شامل موضوعات مبارزه با ستم و ستمگران، بدشماری دروغ و کینه و نیرنگ، انتقاد از کسانی که به فرودستان ستم میکنند و... است.
شعر پروین وجه عاطفی نیرومندی دارد که در اشعار مناظرهای حالتی نمایشی پیدا میکند و شاعر به اشیا جان میبخشد و آنها را به گفتوگو وامیدارد و اوج تخیل پروین نیز همینجا است که در دل اشیا نفوذ میکند و حالات انسانگونه به آنها میبخشد. البته شاعران پیش از پروین نیز عنصر جانبخشی به اشیا را در شعر خود بهکار گرفتهاند، ولی پروین تبحر خاصی در بین همعصران خود در این زمینه دارد. قطعهٔ برگ گُریزان مثال خوبی در این زمینه است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد:
...ز جانسوز اخگری برخاست دودی | نه تاری ماند زان دیبا، نه پودی | |
به خود هر شاخهای لرزید ناگاه | فتاد آن برگ مسکین بر سر راه | |
از آن افتادن بیگه، برآشفت | نهان با شاخک پژمان چنین گفت | |
که پروردی مرا روزی در آغوش | به روز سختیم کردی فراموش | |
نشاندی شاد چون طفلان به مهدم | زمانی شیر دادی، گاه شهدم | |
به خاک افتادنم روزی چرا بود | نه آخر دایهام باد صبا بود | |
هنوز از شکر نیکیهات شادم | چرا بیموجبی دادی به بادم | |
هنرهای تو نیرومندیم داد | ره و رسم خوشت خورسندیم داد | |
گمان میکردم ای یار دلارای | که از سعی تو باشم پای بر جای | |
چرا پژمرده گشت این چهر شاداب | چه شد کز من گرفتی رونق و آب... |
دیوان پروین اعتصامی مشتمل بر سه گونه شعر است: قصاید کوتاه و بلند، مقطعات که شامل تمثیلها و حکایات است و مثنویهای کوتاه مستقل. پروین در نگاشتن قصاید خود کوشیده تا ناصرخسرو را الگوی خویش قرار دهد؛ مثنویاتش را به پیروی از عطار و جلالالدین مولوی و نظامی و گاهی هم از وحشی به نظم درآورده است؛ در مقطعات هم به انوری و سنایی چشم داشته ولی در بیشتر موارد ابتکار خودش بوده است، از این جهت مقطعات را باید در دستهٔ شاهکارهای او بهشمار آورد.
پروین طبع بسیار بلند و توانایی داشته و هرآنچه را که اراده میکرده مینگاشته است؛ وزن و قافیه دست و پای او را نبسته و منظورش را بهراحتی در قالب شعر گنجانده است. تنها ایرادی را که میتوان به مقطعات او گرفت این است که در برخی از آنها گذاشتن قافیه کوششی بوده است و شاعر بهمحض نوشتن قافیهٔ مصراع نخست، قوافی دیگر را نیز با کوشش فراوان مینوشته است که اگر این قوافی از شعر حذف شوند نه تنها به شعر لطمهای نمیخورد بلکه انسجام بیشتری پیدا میکند.
پروین در مقطعات و مثنویات خود از فن مناظره بهره برده است و سرمشق او در مناظره اسدی طوسی و عطار بودهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد وی از روی فطرت و غریزهٔ خویش سبک مناظره را که «قدیمیترین اسلوب حسن ادای مقصود» نام گرفته است؛ در سرودههای خود بهکار برده است و از هر چیز سخن میگوید: چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیراهن، دیگ و ناوه، خاک و باد، مرغ و ماهی، صیاد و مرغ، ابر و باران، کرباس و الماس، کوه و کاه.
قصاید پروین که کمتر از یکسوم دیوان وی را تشکیل میدهند؛ مایههای مردانه دارند، از جمله موعظهگری، خردگرایی، استواری کلام و... . البته این مایههای مردانه دلیل بر این نمیشوند که نسبت مردانه را برای همهٔ دیوان پروین بهکار بُرد؛ بلکه اشعار او حاوی مایههای زنانه نیز هست:
پروین هرگز مادر نشد؛ ولی در قطعاتش مادرانه سخن میگوید و مهر مادری را به مخاطب القا میکند. او در قطعهٔ حدیث مهر لذت مادری را از زبان کبوتری برای گنجشکی بازگو میکند:
گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری | کاخر تو هم برون کن از این آشیان سری... |
هشت شعر از دیوان پروین به توصیف کودکان یتیم و بدبختیهای آنان اختصاص دارد، مانند قطعهٔ قلب مجروح:
دی کودکی به دامان مادر گریست زار | کز کودکان کوی، کس به من نظر نداشت... |
پروین زنی نکتهسنج و باریکبین است و در ورای هر چیز نکتهای را میبیند. او در قطعهٔ تیرهبخت بیمهری نامادری را نسبت به دختری بیچاره چنین نشان میدهد:
دختری خرد شکایت سر کرد | که مرا حادثه بیمادر کرد... |
منبعشناسی (منابعی که درباره آثار فرد نوشته شده است)
کتابها
- پروین اعتصامی، بهقلمِ امیر اسماعیلی، انتشارات گوهرین، تهران، چ اول، ۱۳۷۸، ۳۲ صفحه
- پروین اعتصامی، از مجموعهٔ «مفاخر ایرانزمین»، نوشتهٔ موسی اشرفی و سید پژمان میرجمهری، انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ۱۳۸۵، ۶۴ صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، ۱۳۲۰، ۳۱ صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است و اظهار نظرها و تاریخچهٔ زندگانی پدر شاعر، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، چ اول، ۱۳۵۳، ۷۴ صفحه
- مجموعهٔ مقالات کنگرهٔ نکوداشت تولد پروین اعتصامی، بهکوششِ منوچهر اکبری، انتشارات خانهٔ کتاب، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۴۴۷ صفحه
- جهانبینی توحیدی در شعر پروین اعتصامی، بهقلمِ سید محمد برهانی، انتشارات نسل نواندیش، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۴۵۲ صفحه
- تربیت از دیدگاه پروین اعتصامی، نوشتهٔ محمدتقی توپچیپور، انتشارات منشور، تبریز، چ اول، ۱۳۸۴، ۱۶۰ صفحه
- شاعرهٔ ایران پروین اعتصامی؛ صوت المرأةالشرقیة فی العصرالحدیث، بهقلمِ بدیعمحمد جمعه، انتشارات مصرالجدیده، مصر، ۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ش، (به زبان عربی)
- در مدرسهٔ پروین، نوشتهٔ محمود حکیمی، انتشارات قلم، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۱۰۲ صفحه
- پروین اعتصامی شاعرهای از تبار روشنیها، بهقلمِ احمد دانشگر، انتشارات حافظ نوین، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۶۰۶ صفحه
- شاعری با چشمهای آرام، نوشتهٔ ولیالله درودیان، انتشارات مؤسسهٔ ایران، تهران، ۱۳۷۷، ۲۱۸ صفحه
- یادنامهٔ پروین اعتصامی، گردآوریِ علی دهباشی، انتشارات دنیای مادر، تهران، چ اول، ۱۳۷۰، ۵۸۹ صفحه
- زنانه با پروین، بهقلمِ شیریندخت دقیقیان، تهران، ۱۳۷۹، ۴۳ صفحه
- سخنوران، روشنروانان، پروین اعتصامی و اندیشههای او، نوشتهٔ ادوارد ژوزف، لسآنجلس، ۱۳۷۱، ۸۸ صفحه
- شب پروین، انجمن ادبی شهریار، تبریز، ۱۳۴۹، ۵۹ صفحه
- پروین ستارهٔ آسمان ادب ایران، بهقلمِ محمدجواد شریعت، انتشارات مشعل، اصفهان، ۱۳۵۶، ۲۶۳ صفحه (عنوان عطف: جاودانهٔ پروین)
- خانم پروین اعتصامی اوراس کی شاعری، نوشتهٔ محمدرشید طارق، ۱۹۶۶م، ۱۳۴۵ش، ۳۷۴ صفحه، (بهزبان اردو)
- پروین اعتصامی بزرگترین شاعرهٔ پارسیزبان، بهقلمِ کریم عسکری تورزنی، انتشارات کوچک، تهران، ۱۳۶۴، ۱۰۳ صفحه
- پروین و نازک: ستارگان ادب پارسی و عرب، نوشتهٔ بتول علینیا، انتشارات ماهرنگ، تهران، ۱۳۸۳، ۲۵۴ صفحه
- شکوه شکوفه: شخصیت و دیوان پروین اعتصامی در شرحی کوتاه (اجتماعی و فلسفی)، بهقلمِ کریم فیضی تبریزی، انتشارات پیام دبیر، چ اول، ۱۳۸۲، ۳۹۶ صفحه
- راز پروین، نوشتهٔ کریم فیضی، انتشارات مطبوعات دینی، چ اول، ۱۳۸۳، ۴۶۲ صفحه
- کتابشناسی توصیفی پروین اعتصامی، بهقلمِ روحانگیز کراچی، انتشارات ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، چ اول، ۱۳۸۳، ۱۳۵ صفحه
- پروین اعتصامی همراه با کتابشناسی توصیفی، نوشتهٔ روحانگیز کراچی، انتشارات داستانسرا، تهران، چ اول، ۱۳۸۳، ۲۸۴ صفحه
- تهمت شاعری، بهقلمِ فضلالله گرکانی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۵۶، ۱۴۴ صفحه
- نوحهٔ بلبل: برگزیدهای از اشعار و حکایات اخلاقی پروین اعتصامی، نوشتهٔ حشمت مؤید و مارگارت آرنت مادلونگ، لکزینگتون، کنتاکی، مزدا، ۱۹۸۵م، ۱۳۶۴ش، (بهزبان انگلیسی)
- مجموعهٔ مقالات پروین اعتصامی، گردآوریِ دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی با همکاری انجمن آثار و مفاخر ایران و مؤسسهٔ فرهنگی عدن، انتشارات دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی، چ اول
- آینهٔ پروین و اشعار برگزیده از دیوان پروین اعتصامی، نوشتهٔ عباسعلی (آقا محمد) محمدی، انتشارات چاپخش، تهران، چ اول، ۱۳۵۵، ۱۵۸ صفحه
- پروین اعتصامی، نوشتهٔ حسین معینی، انتشارات کانون زبان ایران، تهران، چ اول، ۱۳۸۴، ۴۸ صفحه
- زن، پروین حقیقت یا مجاز؟ (در آینهٔ شعرهای پروین اعتصامی)، نوشتهٔ عبدالحسین موحد، انتشارات محیا، چ اول، ۱۳۷۴، ۱۳۵ صفحه
- نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی، بهقلمِ منوچهر ناظر، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۰، ۶۷ صفحه
- جاودانهٔ پروین اعتصامی و برگزیدهٔ آثارش، نوشتهٔ حسین نمینی، انتشارات کتاب فرزان، تهران، چ اول، ۱۳۶۲، ۳۶۷ صفحه
- پروین اعتصامی، مشاهیر ایران ۹، انتشارات تیرگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲، ۱۲۸ صفحه
نشریات
- پروین، ماهنامهٔ ادبی، شمارهٔ صفر، آبان۱۳۸۰
- کبوتر فضل، مجموعهٔ مقالات همایش پروین اعتصامی، مهر۱۳۸۰، دانشگاه تبریز
- کتاب هفته، ویژهنامهٔ یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی، اسفند۱۳۸۵، شمارهٔ ۷۲ (پیاپی ۷۲۳)
- مجلهٔ ایرانشناسی، تابستان۱۳۶۸، سال ۱، شمارهٔ ۲[۸۲]
بررسی موردی چند اثر
قطعهٔ مست و هشیار
عنوان این قطعه به مخاطب نشان میدهد شعر مقابلهٔ بین دو فرد است که یکی هشیار در ظاهر سمبل ارزشمندی و دیگری مست در نگاه عمومی نشانهٔ بیبندوباری است. همین عنوان مخاطب را جذب میکند تا این مقابله را بخواند.
بیت نخست این شعرِ دهبیتی زمینهٔ گفتوگوی مست و هشیار را میچیند و در ابیات بعدی، ابتدای هر مصراع فعل گفت دیده میشود که مصراعهای فرد حاوی سخنان محتسب و مصراعهای زوج حاوی سخنان مست است و این تقارن تا پایان ادامه مییابد.
واژهٔ «نیست» در ظاهر ردیف شعر است؛ ولی در واقع تکرارِ این واژه انکار و تقابل را در ذهنِ مخاطب القا میکند. گفته میشود که پروین در این شعر خود از صنعت تکرار استفاده کرده است. واژههایی همچون «قاضی، والی، مسجد، دینار، کلاه و بسیار» که در مصراعهای فرد آورده شده و در مصراعهای زوج تکرار شدهاند نمایانگرِ زیرکیِ فرد مست است که بادقت به سخنان فرد مقابل گوش میکند و پاسخ میدهد.
زمانیکه بهشکل جداگانه مصراعهای اول ابیات را با هم و مصراعهای دوم را با هم مقایسه میکنیم؛ مشاهده میشود که پروین از صنعت توازن بهره برده است. شاعر در مصراع اول بیت دوم میگوید: مستی، زانسبب افتان و خیزان میروی و در مصراع اول بیت نهم نیز چنین میگوید: می بسیار خوردی، زانچنین بیخود شدی؛ همانطور که مشاهده میشود هر دو مصراع ساختار یکسانی دارند و در هر دو، جملهٔ پایه توسط قیدهای «زانچنین» و «زانسبب» به جملهٔ پیرو مرتبط شده است. در مصراعهای زوج نیز توازن مشاهده میشود؛ در مصراع دوم بیت اول که آغاز صحبتهای مست است؛ ندای «ای دوست» دیده میشود و در مصراع دوم بیت نهم که پایان سخنان او است؛ ندای «ای بیودهگو» آورده شده که نمایانگرِ تحول کلامی فرد مست نسبت به محتسب است.
در بررسی شعر از حیث آوایی مشاهده میشود قافیهها که واژههای «افسار، هموار، خمار، بدکار، دینار و...» هستند؛ با واژهٔ هشیار نیز که در عنوان شعر است، آوای یکسان دارند و توجه مخاطب را بهعنوان شعر جلب میکنند. علاوهبر قافیههای ذکرشده، درون مصراعها نیز قافیههایی وجود دارند که آهنگ شعر را افزایش میدهند؛ برای مثال در مصراع اول بیت ششم «پنهان و وارهان» و در مصراع اول بیت هفتم «غرامت و جامهات» آوای یکسان دارند.
عبدالحسین زرینکوب بر این باور است که پروین در نوشتن این شعر از یکی از حکایتهای مولانا الهام گرفته است؛ ولی در شعر پروین حاضرجوابیِ فردِ مست لطف خاصی دارد که قصهٔ مولانا ندارد.[۸۳]
غزل سفر اشک
محمدتقی بهار دربارهٔ این غزل چنین مینویسد:
« | از پنج شش غزل (که غزلسازی ملایم طبع پروین نبود...) هرگاه تنها غزل سفر اشک از این شاعرهٔ شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی عالی و ارجمند بخشند... .[۸۴] | » |
ناشرانی که اشعار او را منتشر کردهاند
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران، انتشارات تلاش، بهنشر، برومند، رهنما، حدیث، سنبله در مشهد، قطره، مرز فکر و پیام نیک، پرگار پارس، آیدین در تبریز، نقشاندیش، حسامالدین، وفاجو در تبریز، پژوهش، پیام عدالت، محمد، قدیانی، ثالث، خدمات فرهنگی کرمان، اوسان، مهتاب، ققنوس، نمونه - حافظ، جانزاده، فخر رازی، جرس، حدید، نی، افشار، مطبعهٔ مجلس، جواهری، یاد عارف، عطار، طاهری، پیدایش، کتاب همراه، باقرالعلوم، مروارید، قائم نوین و امیرکبیر.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تعداد چاپها و تجدید چاپها
چاپ اول دیوان پروین زیر نظر خود و پدرش بود. چاپ دوم تا هشتم (در سال۱۳۶۳) زیر نظر برادرش ابوالفتح اعتصامی بود.[۸۵]
نخستین بار در سال۱۳۱۴ سعید نفیسی دیوان پروین را بهچاپ رساند، نُه سال بعد که ابوالفتح اعتصامی به دیدار نفیسی رفت؛ چاپ سوم این کتاب را هم برای او بُرد و سعید نقیسی در این باره میگوید: «در همین مدت کوتاه سه چاپ از دیوان پروین انتشار یافته است و این میرساند که ادبیات ایران هر سه سال حوصلهٔ یک چاپ از این کتاب را دارد.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بهسبب اقبال فراوان مردم به سرودههای پروین اعتصامی و در نتیجه کثرت نشر، امکان برآورد تعداد نوبتهای چاپ و شمارگان تیراژ دشوار است. از میان چاپهای متعدد دیوان پروین اعتصامی، دیوان قصاید، مثنویات، تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی بهاهتمام دکتر ولیالله درودیان از انتشارات نشر نی در تهران بهسال۱۳۷۵ یکی از برترینها است.[۸۶]
نوا، نما و نگاه
-
پروین در کتابهای درسی
پانویس
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۰.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۵۵تا۷۶.
- ↑ خاماچی، شهر من تبریز، ۳۲۱.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۱۲۹.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۵.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۱ و۳۳۸.
- ↑ «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲.
- ↑ «پروین دردآشنای زمانه». ندا، ش. ۳۹و۴۰.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۳۹.
- ↑ صاعدی، اختر چرخ ادب، ۵۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۲۰.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۴۸۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۷.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۷.
- ↑ «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز».
- ↑ «آشنایی با جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی».
- ↑ «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین، ش. ۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۰.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۹.
- ↑ مشرف، پروین اعتصامی پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران، ۵۳.
- ↑ یغما، ش. ۳۶۰.
- ↑ بهار، دیوان اشعار ملکالشعرا بهار.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۵۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۵.
- ↑ گرکانی، تهمت شاعری، تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۳۰۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۳۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۵.
- ↑ «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی، ش. ۱.
- ↑ اژدرپناه، پروین اعتصامی، شاعر درد و رنج، ۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴۸۰.
- ↑ صاعدی، اختر چرخ ادب.
- ↑ فخری، آذر. «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۸۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۳.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۸۹.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴۹۲.
- ↑ «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». خبرگزاری صدا و سیما، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ «یادبود پروین اعتصامی در باغ موزهٔ نگارستان تهران». خبرگزاری ایلنا، ۲۴اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ شهریار، دیوان شهریار، ۱۲۵۷.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۵۶.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۵۲۸.
- ↑ «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی، ش. ۱۳۷ (۱۳۷۶).
- ↑ «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱ (۱۳۸۴).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۸۶.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۵۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۱.
- ↑ «برگزیدهها (نامههای پروین اعتصامی به مهکامه محصص». ایرانشناسی، ش. ۴۹ (۱۳۸۰).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳۰.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۳۶.
- ↑ «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۵۹.
- ↑ «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران». خبرگزاری ایمنا، ۱۳فروردین۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ «پروین اعتصامی و تأثیرپذیری از استادان پیشین ادب فارسی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- ↑ «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین». هموطن سلام، ۹مرداد۱۳۸۴. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود». خبرگزاری مهر، ۲۰تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی». شبکهٔ مستند سیما. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی». آپارات. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، ۲۳اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران». سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۳۰بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ نفیسی. «پروین اعتصامی». پیام نو ۱، ش. ۲ (۱۳۲۳).
- ↑ علیمحمدی، علی. «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- ↑ قدیمی، مهوش و نرگس هوشمند. «بررسی یکی از اشعار پروین اعتصامی». پژوهش زبانهای خارجی، ش. ۳۸ (۱۳۸۶).
- ↑ اعتصامی، دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی، ح.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۸.
- ↑ «معرفی کتاب: نگاهی به تازهترین نشر دیوان پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
منابع
- حدّادی، نصرالله (۱۳۹۳). زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی. تهران: نامک. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۲۱-۲۸-۶.
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. ۱۱. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۶۳۷-۴۳-۴.
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۹۰). پژوهشگران معاصر ایران. ۸. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۶۳۷-۰۱-۴.
- صاعدی، عبدالعظیم (۱۳۹۵). اختر چرخ ادب؛ مروری بر زندگی و شعر پروین. تهران: نخل دانش. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۴۸-۸۱-۵.
- خاماچی، بهروز (۱۳۸۸). شهر من تبریز. تبریز: ندای شمس.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷). لغتنامه. ۴. تهران: دانشگاه تهران.
- اعتصامی، ابوالفتح (۱۳۵۵). مجموعه مقالات و قطعات اشعار. تهران: بهمن۲۵۳۵.
- دهباشی، علی (۱۳۷۰). یادنامهٔ پروین اعتصامی. تهران: دنیای مادر.
- بامداد، بدرالملوک (۱۳۴۷). زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ۱. تهران: ابن سینا.
- مشرف، مریم (۱۳۹۱). پروین اعتصامی، پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران. تهران: سخن.
- قدمیاری، مجید (۱۳۸۸). معجزهٔ پروین. تهران: سخن.
- شهریار، محمدحسین (۱۳۹۱). دیوان شهریار. ۲. تهران: زرین.
- گرکانی، فضلالله (۱۳۵۶). تهمت شاعری،تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی. تهران: روزنه (وابسته به شرکت فرهنگی و تحقیقاتی زرمیوند.
- بهار، محمدتقی (۱۳۸۲). دیوان اشعار ملکالشعرا بهار. ۲. تهران: آزادمهر.
- دریا. «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲ (۱۳۳۲).
- اعتصامی، پروین (۱۳۵۵). دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی. تهران: ابوالفتح اعتصامی، ۲۵۳۵.
- نایبی، فرامرز. «پروین دردآشنای زمانه». ندا ۱۱، ش. ۳۹ و ۴۰ (۱۳۸۲).
- دانشگر، احمد. «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین (تهران)، ش. ۳ (۱۳۸۱).
- «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی (نیویورک) ۱۳، ش. ۱ (۱۳۸۰).
- فخری، آذر. «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- علیمحمدی، علی. «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- دستغیب، سید عبدالعلی. «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی (تهران)، ش. ۱۳۷ (۱۳۷۶).
- نفیسی، سعید. «پروین اعتصامی». پیام نو ۱، ش. ۲ (۱۳۲۳).
- حسام، س. «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱ (۱۳۸۴).
- یغمایی، حبیب. یغما (تهران) ۳۱، ش. ۳۶۰ (۱۳۵۷).
- «برگزیدهها (نامههای پروین اعتصامی به مهکامه محصص)». ایرانشناسی ۱۳، ش. ۴۹ (۱۳۸۰).
- صدیقی، امین. «معرفی کتاب: نگاهی به تازهترین نشر دیوان پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- بقایی، مرجان. «پروین اعتصامی و تأثیرپذیری از استادان پیشین ادب فارسی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا ۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- قدیمی، مهوش و نرگس هوشمند. «بررسی یکی از اشعار پروین اعتصامی». پژوهش زبانهای خارجی، ش. ۳۸ (۱۳۸۶).
پیوند به بیرون
- «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۲تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». خبرگزاری صدا و سیما، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «یادبود پروین اعتصامی در باغ موزهٔ نگارستان تهران». خبرگزاری ایلنا، ۲۴اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران». خبرگزاری ایمنا، ۱۳فروردین۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران». سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۳۰بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، ۲۳اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین». هموطن سلام، ۹مرداد۱۳۸۴. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود». خبرگزاری مهر، ۲۰تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی». شبکهٔ مستند سیما. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «انیمیشنی جذاب دربارهٔ پروین اعتصامی». آپارات. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.