وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزارت فرهنگوارشاداسلامی
جز از نیکنامی و فرهنگ و داد | ز کِردار گیتی مگیرید یاد |
فرهنگ بهعنوان پربسامدترین واژهٔ دیروز و امروزِ فارسی، یکی از مؤثرترین قدرتهای نرم یک کشور بهشمار میرود. «فَرّ» به معنای «شُکوه» و «عظمت» و در صورت پیشوندبودن به معنای «جلو» و «بالا»، «پیش» و «بیرون» است. «نگ» از ریشهٔ اوستایی به معنای «کشیدن»، «سنگینی» و «وقار» است. زینرو معنای فرهنگ میشود: «بیرونکشیدن»، «بالاکشیدن».
البته که در سیر تاریخیاش معنای مختلفی به خود گرفته است: ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموعهٔ آداب و رسوم و آثار علمی و ادبی یک ملت، کتاب لغت، نیکویی، پرورش، بزرگی، فضیلت، شکوهمندی، هنر، حکمت، شاخ درختی که زیر زمین خوابانند و بر آن خاک ریزند، و نیز تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژی.[۱] این واژهٔ اثربخش و اثرآفرین در سال۱۳۱۴ با تأسیس «فرهنگستان ایران»، جای خود را در عرصهٔ فرهنگی کشور بازمییابد. بدینترتیب که نام «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» بهعنوان نخستین وزارتخانهٔ متولی امور فرهنگی کشور به «وزارت فرهنگ» تبدیل میشود.
هویت حقوقی و ساختاری
قوانین، آییننامه یا دستورالعمل منجر به تشکیل نهاد
ساختار و تشکیلات
ریاست فعلی
از دیروز تا امروز
اصلِ تغییر و تحول در امور انسانی امری ناگزیر است. تشکیلات و نهادهای وابسته به فرهنگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. با نگاهی به تاریخچه و پیشینهٔ این حوزه در طول روزگار اخیر، به دگرگونیهای رویداده در ساختارها و تشکیلاتِ حوزه فرهنگی کشور پی میبریم.
پیش از انقلاب
وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه
در سال۱۲۷۷ش، ناصرالدین شاه قاجار با پیریزی شش وزارتخانه به نامهای «وزارت امور خارجه»، «وزارت امور داخله»، «وزارت وظايف و علوم»، «وزارت جنگ»، «وزارت عدليه» و «وزارت ماليه» به امور مملکت میپردازد. در سال۱۲۵۹-۱۲۶۰ش، «وزارت وظایف و علوم» به «وزارت علوم» تغییر نام میدهد و ما تا سالها نهادی برای عهدهداری امور فرهنگی در ساختار و تشکیلات وزراتیِ عهد قاجار وجود نمیبینیم.
چندی بعد، «وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه» در سال۱۲۸۹ش از دل سه وزارتخانهٔ «وزارت وظايف، اوقاف و پست»، «وزارت علوم، تلگراف و معادن» و «وزارت انطباعات و دارالترجمه» پا به عرصه میگذارد که این خود، مقدمهٔ شکلگیری «وزارت فرهنگ» در سالهای آتی میشود.[۲]
وزارت فرهنگ
نامش در سال۱۳۱۷ش میشود «وزارت فرهنگ». مدتی بعد، مدیریت امور هنری نیز به «وزارت فرهنگ» سپرده میشود. در همین راستا «اداره هنرهای زیبا» در سال۱۳۲۸ش و برای تقویت این ساختار، «اداره كل هنرهای زيبا» در سال۱۳۲۹ زير نظر «وزارت فرهنگ» تشكيل میشود.[۳]
وزارت فرهنگ و هنر
در سال۱۳۴۳ش، «اداره كل هنرهای زيبا» و «وزارت فرهنگ» بنا به تصویب «مجلس سنا» و «مجلس شورای عالی ملی» تبدیل میشود به «وزارت فرهنگ و هنر». در راستای تغییر و تحولات نهادهای وابسته به «وزارت فرهنگ»، «اداره كل باستانشناسی»، «كتابخانه ملی» و «دايره رايزنیهای فرهنگی» با تصویب هیأت وزیران وقت، به «وزارت فرهنگ و هنر» منتقل میشود. فعالیت فرهنگی و هنری این وزارتخانه تا سال۱۳۵۷ ادامه دارد.
پس از انقلاب
کارکردها
اهداف
فعالیتها و جهتگیریها
رویدادهای تحت پوشش
افراد برجستهای که عهدهدار بخشهای مختلف نهاد در دورههای مختلف بودهاند و ویژگیهای هر دوره
داستانکها
داستانکهای تأسیس
داستانکهای عزل و نصبها
داستانکهای رسواییها
داستانکهای توسعه شعب
داستانکهای بحرانهای مالی
داستانکهای انحلال و ادغام
داستانکهای ویژگیهای مدیران هر دوره
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ صاحبی، محمدجواد. مناسبات دین و فرهنگ در جامعهٔ ایران. ص. ۶۰.
- ↑ نائینی، خانی و رودی، تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگوارشاداسلامی در يكصد سال اخیر، ۴۴.
- ↑ نائینی، خانی و رودی، تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگوارشاداسلامی در يكصد سال اخیر، ۵۰و۵۱.
منابع
- بنیادی نائینی، علی؛ خانی، رضا؛ رودی، کمیل (۱۳۸۹). تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگوارشاداسلامی در يكصد سال اخیر. اول. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۸۱۸-۰۴-۸.
- صاحبی، محمدجواد (۱۳۸۴). مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران (مجموعهمقالات). تهران: وزارت فرهنگوارشاد اسلامی. ص. ۸۴۰. شابک ۹۶۴-۴۲۲-۷۰۲-۶.