وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
از ۱۲۳۰خورشیدی که وزارت علوم تأسیس شد
تونل زمان از خط سیری گذر کرد که انجامش
تصویب وزارت فرهنگ‌وارشاداسلامی در سال۱۳۶۵ بود.

وزارت فرهنگ‌وارشاداسلامی

جز از نیک‌نامی و فرهنگ و دادز کِردار گیتی مگیرید یاد
* * * * *

فرهنگ به‌عنوان پربسامدترین واژه‌ٔ دیروز و امروزِ فارسی، یکی از مؤثرترین قدرت‌های نرم یک کشور به‌شمار می‌رود. «فَرّ» به معنای «شُکوه» و «عظمت» و در صورت پیشوندبودن به معنای «جلو» و «بالا»، «پیش» و «بیرون» است. «نگ» از ریشهٔ اوستایی به معنای «کشیدن»، «سنگینی» و «وقار» است. زین‌رو معنای فرهنگ می‌شود: «بیرون‌کشیدن»، «بالاکشیدن».

البته که در سیر تاریخی‌اش معنای مختلفی به خود گرفته است: ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموعهٔ آداب و رسوم و آثار علمی و ادبی یک ملت، کتاب لغت، نیکویی، پرورش، بزرگی، فضیلت، شکوه‌مندی، هنر، حکمت، شاخ درختی که زیر زمین خوابانند و بر آن خاک ریزند، و نیز تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژی.[۱] این واژهٔ اثربخش و اثرآفرین در سال۱۳۱۴ با تأسیس «فرهنگستان ایران»، جای خود را در عرصهٔ فرهنگی کشور بازمی‌یابد. بدین‌ترتیب که نام «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» به‌عنوان نخستین وزارتخانهٔ متولی امور فرهنگی کشور به «وزارت فرهنگ» تبدیل می‌شود.


هویت حقوقی و ساختاری

قوانین، آیین‌نامه یا دستورالعمل منجر به تشکیل نهاد

ساختار و تشکیلات

ریاست فعلی

از دیروز تا امروز

اصلِ تغییر و تحول در امور انسانی امری ناگزیر است. تشکیلات و نهادهای وابسته‌ به فرهنگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. با نگاهی به تاریخچه و پیشینهٔ این حوزه در طول روزگار اخیر، به دگرگونی‌های روی‌داده در ساختارها و تشکیلاتِ حوزه فرهنگی کشور پی می‌بریم.

پیش از انقلاب

وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه

در سال۱۲۷۷ش، ناصرالدین شاه قاجار با پی‌ریزی شش وزارت‌خانه به‌ نام‌های «وزارت امور خارجه»، «وزارت امور داخله»، «وزارت وظايف و علوم»، «وزارت جنگ»، «وزارت عدليه» و «وزارت ماليه» به امور مملکت می‌پردازد. در سال۱۲۵۹-۱۲۶۰ش، «وزارت وظایف و علوم» به «وزارت علوم» تغییر نام می‌دهد و ما تا سال‌ها نهادی برای عهده‌داری امور فرهنگی در ساختار و تشکیلات وزراتیِ عهد قاجار وجود نمی‌بینیم.

چندی بعد، «وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه» در سال۱۲۸۹ش از دل سه وزارت‌خانهٔ «وزارت وظايف، اوقاف و پست»، «وزارت علوم، تلگراف و معادن» و «وزارت انطباعات و دارالترجمه» پا به عرصه می‌گذارد که این خود، مقدمهٔ شکل‌گیری «وزارت فرهنگ» در سال‌های آتی می‌شود.[۲]

وزارت فرهنگ

نامش در سال۱۳۱۷ش می‌شود «وزارت فرهنگ». مدتی بعد، مدیریت امور هنری نیز به «وزارت فرهنگ» سپرده می‌‌شود. در همین‌ راستا «اداره هنرهای زیبا» در سال۱۳۲۸ش و برای تقویت این ساختار، «اداره كل هنرهای زيبا» در سال۱۳۲۹ زير نظر «وزارت فرهنگ» تشكيل می‌شود.[۳]

وزارت فرهنگ و هنر

در سال۱۳۴۳ش، «اداره كل هنرهای زيبا» و «وزارت فرهنگ» بنا به تصویب «مجلس سنا» و «مجلس شورای عالی ملی» تبدیل می‌شود به «وزارت فرهنگ و هنر». در راستای تغییر و تحولات نهادهای وابسته به «وزارت فرهنگ»، «اداره كل باستانشناسی»، «كتابخانه ملی» و «دايره رايزنی‌های فرهنگی» با تصویب هیأت وزیران وقت، به «وزارت فرهنگ و هنر» منتقل می‌شود. فعالیت فرهنگی و هنری این وزارت‌خانه تا سال۱۳۵۷ ادامه دارد.

پس از انقلاب

کارکردها

اهداف

فعالیت‌ها و جهت‌گیری‌ها

رویدادهای تحت پوشش

افراد برجسته‌ای که عهده‌دار بخش‌های مختلف نهاد در دوره‌های مختلف بوده‌اند و ویژگی‌های هر دوره

داستانک‌ها

داستانک‌های تأسیس

داستانک‌های عزل و نصب‌ها

داستانک‌های رسوایی‌ها

داستانک‌های توسعه شعب

داستانک‌های بحران‌های مالی

داستانک‌های انحلال و ادغام

داستانک‌های ویژگی‌های مدیران هر دوره

جستارهای وابسته

پانویس

  1. صاحبی، محمدجواد. مناسبات دین و فرهنگ در جامعهٔ ایران. ص. ۶۰.
  2. نائینی، خانی و رودی، تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگ‌وارشاداسلامی در يك‌صد سال اخیر، ۴۴.
  3. نائینی، خانی و رودی، تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگ‌وارشاداسلامی در يك‌صد سال اخیر، ۵۰و۵۱.

منابع

  • بنیادی‌ نائینی، علی؛ خانی، رضا؛ رودی، کمیل (۱۳۸۹). تاريخچه و سير تحول تشكيلاتی و ساختاری وزارت فرهنگ‌وارشاداسلامی در يك‌صد سال اخیر. اول. تهران: پژوهشگاه فرهنگ‌، هنر و ارتباطات. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۸۱۸-۰۴-۸.
  • صاحبی، محمدجواد (۱۳۸۴). مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران (مجموعه‌مقالات). تهران: وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی. ص. ۸۴۰. شابک ۹۶۴-۴۲۲-۷۰۲-۶.

پیوند به بیرون