محمدرضا شرفی خبوشان
محمدرضا شرفی خبوشان | ||||
---|---|---|---|---|
زمینهٔ کاری | شعر، داستان نویسی، تدریس | |||
زادروز | ٢٠ مهر ۱۳۵۷ | |||
ملیت | ایرانی | |||
کتابها | بالای سر آبها موهای تو خانه ماهیهاست یحیی و یاکریم عاشقی بهسبک ونگوک بیکتابی | |||
دیوان سرودهها | از واژه ها تهی طعم خوشواژهها و یادداشتهای بیاهمّیت یک شاعر شهرنشین نامت را بگذار وسط این شعر | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی | |||
|
محمدرضا شرفی خبوشان نویسنده، شاعر و مدرس زبان و ادبیات فارسی و اهل ورامین است که در بیستم مهر ۱۳۵۷ متولد شد و برخی از آثارش به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزهی جلال، کتاب سال دفاع مقدّس، کتاب سال داستان انقلاب و... برگزیده شدهاند.
شرفی خبوشان در کارنامه ادبی خود کتاب غزل، شعر سپید، رمان نوجوان و رمان بزرگسال دارد و در کارگاههای آموزشی و کلاسهای داستان نویسی متعدّدی تدریس کرده است و داوری و دبیرعلمی چند جشنواره داستاننویسی را عهدهدار بوده است. او از دوران راهنمایی و متوسطه و همزمان با برگزاری مسابقات و اردوهای شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را بهصورت حرفهای آغاز کرد و حتی در چند دوره نیز بهعنوان شاعر برتر، منتخب کشوری شد. وی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است و اولین اثر خود را تحتعنوان «از واژهها تهی» در قالب مجموعه شعر، در سال ١٣٨٢ و در سن ٢۵ سالگی منتشر کرد.[۱]
داستانک
اولین کارم وقتی چاپ شد
- «بین جرأت و جسارت، و حماقت میگویند یک نخ باریک وجود دارد. من اولین مجموعه شعرم را در سال ١٣٨٢، زمانی که ٢۵سال داشتم چاپ کردم که البته زیاد زود هم نبوده است. سالها قبل از آنهم مجموعه شعر آماده داشتم زیرا آغاز شعرسرایی من از دوران تحصیلات راهنمایی بود؛ یعنی تقریباً از ١٢ سالگی.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
عاشقی به سبک ونگوگ از کجا آمد
- «چیزی که مرا مشتاق کرد این رمان را بنویسم شخصیت نقاشروشنفکر بود که برایم جذاب بود. در تاریخ معاصرمان شخصیتهایی را داریم که هم نقاش هستند و هم روشنفکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته بر عهده این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس میکردم تکیه بر نقاشی و روشنفکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب میتواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
- «این جایزهها نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. باتوجه به اینکه خودم داور و کارشناس مسابقات و جشنوارههای متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوریکردن جوایز مؤلفههای خاص خودش را دارد و بنابر بافت هیأت داوران است و هر اثری که انتخاب میشود جنبهای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر میگذارد. فقط میتواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد؛ اما جایزه ادبی هم خیلی خوب است و میتواند به نویسنده کمک کند.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک جایزه جلال آل احمد
- «با افتخار این جایزه را قبول میکنم چون جایزهای است که مردم آن را به من دادهاند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه میبینم. برای همین کتاب بیکتابی هم به نوعی میخواهد این اندیشه را بگوید که ما رهایی پیدا کنیم از این ذهنیت تفکیکی که ایجاد شده است.
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
از واژهها تهی، مجموعه غزل، نشر واج، سال۱۳۸۲
طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمّیت یک شاعر شهرنشین، مجموعه شعر سپید، نشر واج، سال۱۳۸۵
نامت را بگذار وسط این شعر، مجموعه شعر سپید،انتشارات شهرستان ادب، سال۱۳۹۱
بالای سر آبها، مجموعه داستان، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، سال۱۳۹۵
موهای تو خانه ماهیهاست، رمان نوجوان، عصر داستان، چاپ اول، سال ۱۳۹۲، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ سوم، سال۱۳۹۵، چاپ چهارم، شهرستان ادب ،سال۱۳۹۶
یحیی و یاکریم، رمان نوجوان، سوره مهر، سال۱۳۹۴
عاشقی به سبک ونگوگ، رمان، انتشارات شهرستان ادب، چاپ دوم، سال۱۳۹۷
بیکتابی، رمان، انتشارات شهرستان ادب، چاپ چهارم، سال ۱۳۹۷
جوایز و افتخارات
- نامزد جایزه قلم زرّین و کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر برای کتاب نامت را بگذار وسط این شعر
- بهترین اثر برگزیده کتاب سال دفاع مقدّس درسال ۱۳۸۹ برای کتاب بالایسر آبها
- بهترین اثر برگزیده رمان نوجوان جشنواره داستان انقلاب برای کتاب موهای تو خانه ماهیهاست
- نامزد جایزه کتاب سال جایزه جلال آلاحمد، قلمزرّین و شهید غنیپور برای کتاب عاشقی به سبک ونگوگ
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جایزه جلال آلاحمد و تقدیرشده در جایزه شهید غنیپور برای رمان بیکتابی
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
چند اثر محمدرضا شرفی خبوشان را مورد بررسی قرار میدهیم:
عاشقی به سبک ونگوگ
رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» پنجمین اثر شرفی خبوشان است که موضوعی پیرامون پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣۵٧ دارد. این رمان در چهار فصل نوشته شده است. نویسنده برای نوشتن این رمان دو سال وقت صرف کرده است و برای این رمان که ریشه در تاریخ دارد، بسیار تحقیق و پژوهشِ کرده است.
«البرز» نامی است که ارباب، خسروخانی روی او گذاشته و «باهوز» نامی است که شخصیت نخست رمان، خود برای خود انتخاب کرده است . از ابتدا تا انتهای فصل اول کتاب، ما با یک عاشق درونگرا مواجهیم و جریان سیال ذهن او در طول داستان، جاری است. دوربین نویسنده از چشم هر بینندهای مخفی شده است. باهوز از سوراخ لانه سگ، شاهد تمام ماجراهاست و همانجا شیدا میشود و از همانجا حوادث انقلاب را روایت میکند. این کتاب، تاریخی نیست اما ردپای کمرنگی از تاریخ را هم میتوان در آن دید.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایاننامه)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
شرفی خبوشان در برنامه کتاب باز شبکه تلویزیونی نسیم حضور یافته است واز رمانهایش گفته است.[۲]