پروین اعتصامی
پروین اعتصامی | ||||
---|---|---|---|---|
آرام، متین، باوقار و زیبا در عین سادگی[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | شعر و ادبیات | |||
زادروز | ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ تبریز | |||
پدر و مادر | پدر: یوسف اعتصامی مادر: اخترالملوک فتوحی تبریزی | |||
مرگ | ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ تهران | |||
محل زندگی | تبریزو تهران | |||
علت مرگ | حصبه | |||
جایگاه خاکسپاری | قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزا آقا سرکشیک[۲] | |||
نام(های) دیگر |
رخشنده | |||
سبک نوشتاری | شعر مناظرهای | |||
کتابها | دیوان اشعار | |||
همسر(ها) | فضلالله آرتا | |||
مدرک تحصیلی | مدرسه ایران کلیسا | |||
حوزه | کتابخانهٔ دانشسرای عالی تهران | |||
استاد | یوسف اعتصامی، علیاکبر دهخدا، محمدتقی بهار | |||
|
پروین اعتصامی با نامِ دیگر رخشنده[۵]، بزرگبانوی شعر معاصر ایران[۶] است.
پروینپژوهی بر این باور است که پروین یگانهٔ دوران بود و دهها سال باید بگذرد تا مادرِ دهر، فرزندی چون او بزاید و بپرورد.[۷]
علامه محمد قزوینی در سال۱۳۱۴ لقب «ملکةالنساءالشواعر» را دربارهٔ پروین به کار برده است.[۸]
محمدحسین شهریار وقتی که از آشنایی خود با پروین در جلسات شعر یاد میکند؛ میگوید: «...هم از پروین میخواستند که شعر بخواند، هم از من، من غزلهای لطیف میخواندم، و او هم قصائد و قطعات سنگین، خدا بیامرزدش، پروین نظیر نداشت در قطعه، بینظیر در ادبیات فارسی.»
اغلب منتقدین و مخاطبان شعر پروین بر این باور هستند که پروین شاعری بلندپایه، حساس و بشردوست است.[۹]
منتقدی پروین را به آرش کمانگیر تشبیه کرده است؛ از این حیث که او نیز همهٔ جانش را در شعرش و کلامش و هیجانِ عشقش به حقیقت گذاشت.[۱۰]
پروین اعتصامی در روزهایی که ننه سرما بار سفرش را میبست و بنفشهها نوید بهار را میدادند در یک خانوادهٔ اصیل آذربایجانی در محلهٔ ششگلان شهر تبریزخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد چشم به این دنیا باز کرد و همچون شکوفههای بهاری که زود از درخت میافتند؛ عمرش کوتاه بود، ولی درخت زندگیاش چنان پربار بوده که تا کنون نامش بر سر زبانها جاری است.
یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی)، پدر پروین، در تبریز چاپخانه و جریدهٔ بهار را راهاندازی کرده بود و درآمدش از این راه بود. او تا پایان دورهٔ سوم مجلس، نمایندهٔ مردم تبریز بود و در همان دورهٔ سوم ریاست کتابخانهٔ مجلس را به عهده گرفت. او فردی فرهیخته و عالم بود و با بزرگانی همچون بهار و دهخدا حشر و نشر داشت. ممتازالدوله (از وزرای ایرانی در دوران مظفرالدین شاه تا رضا شاه) در سال ۱۳۰۰ شمسی در نامهای نوشته بود: «اعتصامالملک یکی از فضلای معروف است و باید در ادارهٔ تألیفات در وزارت معارف استخدام شود». ولی او به سیاست تمایل چندانی نداشت و تمامی وقت خود را صرف امور فرهنگی و تربیت فرزندانش نمود.
اخترالملوک فتوحی تبریزی،مادر پروین، زنی نجیب و اصیل و فرزند عبدالحسین شوری بخشایشی بود. عبدالحسین شوری بخشایشی از شاعران عصر ناصرالدین شاه و ملقب به قوامالعداله بود. پروین نیز قریحهٔ شاعری را از جدّ مادری خود به ارث برده است.
حاصل ازدواج یوسف اعتمامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی شش فرزند شد. پروین فرزند چهارم این خانواده است و نام برادرهایش ابراهیم، ابوالقاسم، ابوالفتح، نصرالله و سعید است، البته ابراهیم در خردسالی درگذشت.
به گفتهٔ ابوالفتح اعتصامی پروین در خانوادهای رشد کرد که در طبقهٔ اجتماعی متوسط بود. ولی فرزندان برای تعلیم و تربیت هیچگاه در زحمت و تنگنا نبودند. پروین در زندگیاش از هیچ چیز کم نداشت. در خانوادهٔ بیسروصدا، بیدعوی و ادعا، منزوی و گوشهگیر پروین همچون شمعی بود که همهٔ اعضای خانواده پروانهوار به دورش میگشتند و آرزوهای او را با جان و دل برآورده میکردند.
پروین چهار سال داشت که به سبب انتخاب پدرش به عنوان نمایندهٔ مردم تبریز در دورهٔ دوم مجلس شورای اسلامی به تهران مهاجرت کردند.
او در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکایی (ایران بیت آلِ) تهران به تحصیل علم پرداخت و بهترین شاگرد بود.ناگفته نماند که نخستین آموزگار پروین پدرش بود که ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. پدر قطعات شعر را از کتابهای مختلف عربی، ترکی و فرنگی ترجمه میکرد؛ پروین این قطعات را به نظم درمیآورد و اینگونه بود که بارقههای شاعری در وجودش سوسو زدندخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد. در خردادماه۱۳۰۳ موفق به دریافت مدرک دیپلم شد و در جشن فراغت از تحصیل دربارهٔ موضوع زن و تاریخ سخنرانی نمود. او در همین مدرسه برای مدت کوتاهی به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.[۱۱]
پروین به همراه پدر به مسافرتهای زیادی رفت و در خلال همین سفرها بود که در سال۱۳۰۷ با سَرور مهکامه محصص در رشت آشنا شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او صمیمیترین دوست پروین بود.
پروین در تیرماه۱۳۱۳ با پسرعموی پدر خود به نام فضلالله آرتا (فضلالله دشتی همایون فال) عقد کرد و پس از چهار ماه به خانهٔ همسرش در کرمانشاه رفت. سرهنگ آرتا متولد سال۱۲۷۱ یا ۱۲۷۳ و رئیس شهربانی کرمانشاهان بود. پروین حدوداً دو ماه و نیم ساکن منزل همسر بود و در مردادماه۱۳۱۴ از همسرش جدا شد. او پس از جدایی به خانهٔ پدری بازگشت. این ازدواج متناسب نبود و پروین ای پیشآمد را با متانت و خونسردی تحمل کرد و تا پایان عمر شکایتی از این ماجرا نداشت.[۱۲]
به سال۱۳۱۴ یوسف اعتصامی نخستین چاپ دیوان پروین اعتصامی را به سعید نفیسی داد.[۱۳]
در خردادماه۱۳۱۵ پروین به استخدام کتابخانهٔ دانشسرای عالی درآمد[۱۴] و تا اوایل سال۱۳۱۶ مشغول به کار بود[۱۵].
پروین اعتصامی در اثر ابتلا به بیماری حصبه در روز ۱۶فروردین۱۳۲۰ در تهران در خانهٔ پدری جان به جانآفرین تسلیم کرد.[۱۶]
مزار او در شهر قم، در حرم حضرت معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزا آقا سرکشیک است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی در سال۱۳۸۳ آغاز به کار کرد. این جایزهٔ ادبی به صورت دو سالانه در راستای بزرگداشت مقام پروین اعتصامی، اعتلای آفرینشهای ادبی بانوان، ایجاد پیوند بین ادبیات ملل بهویژه در حوزهٔ جهان اسلام و... برگزار میشود.[۱۷]
جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی از سال۱۳۸۳ آغاز به کار کرده است. این جشنواره به همت خانهٔ زنان هنرمند ایران و با اهداف گردآوری و سازماندهی زنان هنرمند فعال کشور، معرفی زنان هنرمند ایرانی به جامعه و... تشکیل شده است.[۱۸]
داستانکها
پروین یا رخشنده
نام اصلی او پروین است، ولی در منزل او را رخشنده خطاب میکردند[۱۹]. علیاکبر دهخدا که با یوسف اعتصامی دوستی عمیقی داشت و به منزل ایشان رفتوآمد میکرد؛ میدانست که پروین را در خانه رخشنده صدا میکنند.[۲۰]
دهخدا دربارهٔ این دوگانگی اسم چنین مینویسد: «پروین اعتصامی. [پَرْنِاِتِ] (اِخ) [مسماة|نامیدهشده] به رخشنده «شاعرهٔ ایرانی»...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
خوانشِ خطابهٔ زن و تاریخ
پروین به هنگام جشن فارغالتحصیلی خطابهٔ «زن و تاریخ» و شعر «نهال آرزو» را خوانده و چنین بیان کرده بود:
« | ...در میان امواج بلیّات و طوفان در حوادث وارده بر شرق، قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان بر این سبب است که به تربیت زنان، التفات نکردند. آنها را عضو باطل بشریت پنداشته، نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید، اولاد خودشان را به بیدانشی بزرگ کردند. اطفال شرق، در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج، از تأدیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیرهروزی دست بداده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تنزل محکوم کردند! حال مدتها است که آسیایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی باز آرد. اگرچه برای معالجهٔ این مرض اجتماعی، بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفیذ نماید. ایران وطن عزیز ما مفاخر و مآثر عظیمه آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیاش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود؛ از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده؛ اکنون دنبال گمگشتهٔ خود میرود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابند. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملامت را از خود دور کرده، تند وچالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همّت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با زینت نسوان، اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت، مبنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.[۲۱] |
» |
خاطرهای از شعرخوانی پروین
عبدالله انوار در خاطرش هست که در پاییز۱۳۱۶ زمانی که شاگرد کلاس اول متوسطهٔ کالج آمریکایی بوده، اهل شعر و ادب با اشعار پروین آشنا بودند. پروین هم شاگرد مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها بود. در مدرسه جلسهای به نام چپل (chappel) برگزار میشد که ابتدا یک نفر سخنرانی میکرد و در انتها جلسه با خواندن دعا تمام میشد. روزی پروین در این جلسه حضور پیدا کرد و کلامی چند دربارهٔ شعر صحبت کرد و قطعهای از اشعار خود را خواند.[۲۲]
قصیدهٔ «زن در ایران»
قصیدهٔ «گنج عفت» که بعدها «زن در ایران» نام گرفت، در سال۱۳۱۴ در چاپ اول دیوان شعر پروین وجود نداشت. در مهرماه۱۳۲۰ بعد از درگذشت پروین این شعر در چاپ دوم منتشر شد و دارای ۲۶بیت بود. در سال۱۳۲۳ که دیوان به چاپ سوم رسید؛ این شعر حذف شد. در چاپ هفتم که به دست ابوالفتح اعتصامی انجام شد؛ این شعر ۲۳ بیت داشت و سه بیت پایانی آن حذف شده بود.[۲۳]
گربهای به نام طلا
پروین گربهای داشت که همیشه با آن بازی میکرد و مونسش بود. وقتی که نوجوان بود با کمک زنِ برادرش (همسرِ نصرالله) گربهٔ پارچهای درست کرده و نام آن را طلا گذاشته بود. پروین به بچهها اجازه نمیداد به آن دست بزنند که مبادا آزار حیوانات عادتشان بشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
حسرتِ عشقِ پروین
محمدحسین شهریار درباره تولد پروین، منزلت پدر پروین، شیوهٔ آشنایی خودش با پروین، مرگ پروین و در سوگ او، تعریف و تمجید از دیوان وی و شخصیت او، اشعار کوتاه و بلندی سروده است. شهریار در سن حدود ۶۵سالگی عشق و علاقهٔ خود به پروین را چنین توصیف میکند:
هنوز من به دل از داغ او عزا دارم | هزار حیف که من رشد عقلیم کم بود | |
در آن سنین و نیز دلم بند جای دگر | وگرنه عقد من و او به عرش میبستند |
شعرخوانی در محضر دوستانِ پدر
برخی از شاعران و ادیبان که در میان آنها دهخدا و بهار] هم بودند، گاهی اوقات به خانهٔ یوسف اعتصامی میرفتند و به گفتوگو مینشستند. پدر، پروین را تشویق میکرد تا در این نشستها حاضر شود، پروین نیز حاضر میشد، اشعار خود را برایشان میخواند و تحسین و تشویق حاضران در جلسه را برمیانگیخت.[۲۴]
پروین مَرد نیست
زمانی که اشعار پروین در مجلهٔ بهار منتشر میشد، دیگران انگشت تعجب در دهان مانده بودند که چگونه دختری جوان میتواند چنین اشعار مستحکمی را بسراید. پروین برای از بین بردن این شبهه در اذهان عمومی این رباعی را در مورد خود سرود:
از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل | تا بداند دیو کاین آئینه جای گرد نیست | |
مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل | این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیستخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد |
خشمِ بهار
زمانی که دیوان شعر پروین برای نخستین بار منتشر شد، برخی میگفتند این اشعار برای پروین نیست بلکه پدرش یوسف اعتصامی این اشعار را سروده است. در همان زمان بود که نویسندهای در وصف پروین اظهار کرد که او از ملکالشعرا بهار و رشید یاسمی و دیگران برتر است. بهار نیز برآشفت و در پاسخ شعری سرود به این مطلع و مقطع[۲۵]:
فلان سفیه که بر حرف من نهاد انگشت | به مجمع فضلا باز شد مراو را مشت | |
برای خاطر پروین اعتصامالملک | من و رشید و دگر خلق را نباید کشت[۲۶] |
شاعرِ صوفی
سیدضیاءالدین طباطبایی که از مخالفان سرسخت ملکالشعرا بود و تلاش در محو کردن او از صفحهٔ ادبیات فارسی داشت؛ در حملههای لفظی خود بر ضدّ بهار، پروین را نیز بینصیب نگذاشته و گفته بود: «خوب است تدریس علم سبکشناسی در دانشسرا موقوف شود، زیرا علمی نیست که به کار آید و دلیل نابهکار بودنش نیز آن است که استاد سبکشناسی تقریظی بر دیوان پروین نگاشته، در صورتی که دیوان پروین متعلق به یکی از شعرای متصوفه... است.» بهار در پاسخ به او اظهار کرده بود که: «این معلم تاریخ! نگفته است آن شاعر صوفی که دیوانِ پروین از آنِ اوست، کیست و در چه عصری از اعصار تاریخی وجود داشته، بلکه به جای توضیح این ادعا، چنان که در عبارت بالا دیدید نقطهای چند گذاشته است. شنیدم بعد از نشر مقالات روزنامهٔ ایران ما، در دفاع از پروین، این شخص به فکر علاج اتهام خود افتاده و در محافل چنین گفته است که یکی از قطعات دیوان پروین مال شاعر دیگری است و استاد سبکشناسی ملتفت این معنی نشده است.»[۲۷]
خیالهایِ موهوم
پس از سقوط پهلوی اول برخی اظهار مینمودند که پروین با اشعار خود قصد و غرضی سیاسی داشته و پهلوی نیز با شیوههای مختلف برای از میان برداشتن پروین تلاش کرده است. مثلاً ازدواج با آرتا که با توصیهٔ شهربانی و آیرم بوده است. مرگ مشکوک، شاعر نبودن پروین و حتی این خیالپردازیها تا جایی پیش رفت که عدهای منکر وجود خارجی پروین میشدند.[۲۸]
گفتههای بیاساس
فضلالله گرکانی در کتاب تهمت شاعری با نظریههای ناروای خود، نهتنها قریحهٔ شاعری پروین را زیر سؤال برده و گویندهٔ اشعار او را دهخدا یا شاعران دیگر معرفی کرده است؛ سخنان بیاساس خود را به خانوادهٔ پروین نیز نسبت داده است؛ از جمله اینکه: چشم راست پروین دچار عیب و نقص بود و کمحرفی و گوشهگیری او به خاطر عقده از بابت این کمبود و نقص بود، و دیگر این که پدر پروین شاعر نبوده است و مادرش هم چندان شخصیتی از لحاظ علمی و ادبی و اجتماعی نداشته و از خانوادههای اشرافی آذربایجان نبوده است. گرکانی در همین کتاب میگوید دلیل جدایی پروین و فضلالله آرتا این بوده که آرتا پیش از خواستگاری تصور زنی با کمالات و معلومات را در سر داشته است، ولی بعد از زندگی مشترک متوجه میشود که این زن شاعر نیست و احتمالاً خانهداری هم نمیداند.[۲۹]
رفعِ تردیدها
در پیِ الفاظ ناخوشایندی که فضلالله گرکانی به پروین نسبت داد، حبیب یغمایی برای ردّ ادعای او بر ضدّ پروین چنین نوشت:
« | ...از دوست عزیز جناب فضلالله گرکانی متوقع است در عقیدهٔ خود تجدید نظر فرماید و حتی استغفار کند و گویاترین و استادترین بانوی شاعر ایران را تخطئه نکند و روح او را آزرده نسازد... .خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
سید محمد دبیر سیاقی نیز برای رفع تردید از پروین چنین گفت:
« | مرحوم ملکالشعرا بهار دیباچهای بر چاپ اول دیوان که در ۱۳۱۴شمسی یعنی در زمان حیات پروین اعتصامی طبع شده است، نوشتهاند و در چاپهای بعدی دیوان نیز نقل شده است و دارندگانِ دیوان، آن را در اختیار دارند و مطالعهکنندگانِ دیوان را هم بدان دسترس است، گمان ندارم چون بهاری که خود شاعر و سخنشناس است، اگر یقین نداشت که سرودهها از خود پروین است، بر اشعار متحول، با آن همه تمجید و تحسین مقدمهای مینوشت. | » |
دبیر سیاقی همچنین تماس تلفتی با فضلالله گرکانی داشته و به او گفته است: «دوست گرامی، پیش از تحمل رنج تألیف یا قبل از طبع کتاب و یا لااقل پیش از توزیع آن، نیت خود را با من در میان میگذاردید، تا با ارائهٔ دلایل و شواهد شما را از پرداختن به این کار ناصواب بازمیداشتم» و سپس آنچه را در تأیید گفتهٔ خود داشتم با ایشان در میان نهادم. بسی متأسف گشت و چون مردی منصف و انسانی دلآگاه بود از کرده اظهار ندامت کرد و این خود به گمان بنده قلم عفوی بود بر کار نابهجا و شتابزدهاش. رحمةالله علیه.[۳۰]
گُلهای محبت
زمانی که پروین به همراه پدر به رشت رفته بود؛ برای دیدار مهکامه که اشعار او را در روزنامهها خوانده بود، به محل کار و تدریس او رفت. مهکامه بعد از پایانِ درس از کلاس که خارج شد و متوجه شد پروین در دفتر مدرسه منتظر او نشسته است، شوق دیدار با پروین که با قلم و اشعار او از طریق روزنامهها و مجلهٔ بهار آشنا شده بود؛ وجود او را فراگرفت و به صورت بداهه شعری را در خوشامدگویی به پروین سرود:
ای زادهٔ اعتصام فخر ایران | ای مایهٔ افتخار نوع انسان | |
سَروَر به نثار مقدم آورده نثار | گلهای محبت از گلستان روان |
از همان زمان پیوند دوستی بین آنها برقرار شد و با نامهنگاری احوال یکدیگر را جویا میشدند. پروین نیز به محض بازگشت به تهران از طریق نامه به پاس مهر و سرودهٔ دلنشین مهکامه برای خوشآمدگویی، دو بیت شعر تقدیم او کرد:
بردیم محبت تو در مخزن دل | کِشتیم گُل مهر تو در گلشن دل | |
پروین بود آبیار این کشتهٔ پاک | تا خون بُوَدش به چشمهٔ روشن دل[۳۱] |
وصلتِ ناجور
پدر و مادر به خاطر علاقهٔ فراوانی که به پروین داشتند؛ در شوهر دادن او عجلهای نداشتند، حتی پدرش اجازهٔ انتشار دیوان را به پروین نمیداد که مبادا عوامالناس این خیال باطل در سرشان بیفتد که آنها قصد تبلیغ و نشان دادن دختر خود را دارند، به همین سبب پروین به هنگام ازدواج سنش نسبت به روزگاری که در آن زندگی میکرد بالا رفته بود و ۲۷سال داشت[۳۲]، فضلالله آرتا نیز ۴۰ یا ۴۲ساله بود. آن دو تنها دو ماه و نیم زندگی مشترک داشتند. ابوالفتح اعتصامی دلیل جدایی آنها را اختلاف اخلاقی بیان میکند و یادآور میشود که اخلاق نظامی فضلالله آرتا با روح لطیف و آزاد پروین مغایرت داشت. پروین در خانهای بزرگ شد که هرگز مشروب و تریاک به آن راه نیافت. حال بعد از ازدواج به خانهای وارد شد که هر لحظهاش دود و تریاک و مشروب بود. آن دو طرز تفکرهای مخالف داشتند[۳۳].
جدایی پروین
در رابطه با دلیل جدایی پروین روایتهای مختلفی وجود دارد ولی صریحترین آنها نامههایی است که پروین به دوست صمیمیاش سرور مهکامه محصص مینوشته است. در یکی از این نامهها پروین به صراحت بیان میکند همسرش فضلالله آرتا معتاد به تریاک است ولی چون فضلالله از کودکی همیشه در اطراف بوده است، افراد خانواده از اعتیاد او بیخبر بودهاند و پروین نیز چون میپندارد که معتادان راه نجاتی ندارند و تریاک امالمعایب است؛ تلاش میکند تا خود را از این دام بلا نجات دهد و از همسرش جدا میشود.[۳۴] او این حادثهٔ ناخوشایند را با صبوری تحمل میکند و تنها در سه بیت میگوید:
ای گل، تو ز جمعیت گلزار چه دیدی | جز سرزنش و بدسری خار، چه دیدی | |
ای لعل دلافروز، تو با اینهمه پرتو | جز مشتری سفله به بازار چه دیدی | |
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت | غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد |
کتابدارِ کتابخانه
پروین در خردادماه۱۳۱۵ در کتابخانهٔ دانشسرای عالی مشغول به کار شد. این کتابخانه که در بالادست چهارراه سرچشمه قرار داشت؛ محل کار پدر نیز بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد پروین کمتر از یک سال در کتابخانه کار کرد و در ابتدای سال۱۳۱۶ به خاطر بیماری پدر و پرستاری از او به کار خود پایان دادخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد.
شایستهتر از من
در سال۱۳۱۵ از سوی وزارت معارف نشانهای علمی صادر شد که به هجده نفر اختصاص یافت. بین این هجده نفر سه تن ایرانی بودند در میان آنها تنها یک زن حضور داشت و هماو پروین اعتصامی بود به سبب انتشار دیوان. ولی این نشان توجه پروین را جلب نکرد و او با بیان این که شایستهتر از من بسیارند؛ این نشان را پس فرستاد. در سال۱۳۰۴ نیز به پروین پیشنهاد شد که به دربار وارد شود، ولی او این پیشنهاد را رد کرد.[۳۵]
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
پروین به سبب ابتلا به بیماری حصبه در تب میسوخت و در چند ساعت پایانی عمرش دچار اغما و بیهوشی شد. همسرِ برادرش نیز به حصبه مبتلا شده و با داروهای محلی مداوا شده بودخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد، ولی پروین در اثر همین بیماری جان خود را از دست داد. در مدت بیماری، مادر و برادر و طبیب کنارش بودند. پزشک مداواگر پروین، علی معینالحکما نام داشت. معینالحکما در درمان پروین سهلانگاری کرد و به خانواده اطمینان داد که پروین سالم خواهد شد. در روز آخر که پروین حالش وخیم بود، معینالحکما نپذیرفت که بر بالین بیمارش حاضر شود. دکتر عبدالله احمدیه نیز نیامد. فقط دکتر ارسطو علاج بر بالین بیمار حاضر شد و برای درمان او همهٔ تلاش خود را کرد. ولی فرصت گذشته بود[۳۶] و پروین در نیمهشب جمعه به ملکوت اعلی پیوست.
وزیر کشور پهلوی اول دستور تسهیلات و کمکهای لازم را برای خاکسپاری پروین در قم صادر کرد، فرمانداری قم نیز این دستور را پذیرفت و انجام داد و پیکر پروین در قم در جوار حضرت معصومه در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.[۳۷]
عمه پروینِ مهربان
مهرانگیز اعتصامی برادرزادهٔ پروین در خاطرش هست زمانی که عمه جانش، او که مثل خواهر دوستش داشت و در کودکی سرگرمش می کرد و با هم بازی میکردند، فوت کرد، به بچهها گفتند عمه به کربلا رفته و آنها را تا چند روزی به خانهٔ دیگری بردند. وقتی که بچهها را به خانه بازگرداندند بوی داروهای ضدعفونی را حس میکردند. بچهها سراغ عمهٔ مهربان خود را میگرفتند و باز هم همان پاسخ را میشنیدند که عمه پروین به کربلا رفته، نزد خدا رفته.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مراسم روز چهلم
در چهلمین روز درگذشت پروین یعنی بیست و پنجم اردیبهشت۱۳۲۰ قرار بود مجلس یادبودی از طرف انجمن دانشوران برگزار شود. وزارت معارف با وجود درخواستهای فراوان تالار دارالفنون را در اختیار انجمن قرار نداد و مجلس در منزل عادل خلعتبری برگزار شد. عدهٔ زیادی از علاقهمندانِ پروین حضور داشتند. ملکالشعرا بهار نیز حضور داشت و شعر «گل افسرده» را که به اقتضای زمان سروده بود خواند.[۳۸]
اولین سالگرد وفات
پس از سقوط پهلوی اول، انجمن دانشوران در روز ۱۸فروردین۱۳۲۱ مجلس یادبودی را به مناسبت اولین سالگرد وفات پروین ترتیب داد. اینبار وزارت معارف با درخواستهای بسیار تالار عمارت دارالفنون را در اختیار انجمن گذاشت و مراسم در آنجا برگزار شد. انجمن برای همهٔ وزیران، وکیلان و مدیران مدارس دعوتنامه فرستاده بود، ولی هیچیک نیامده بودند. با این حال سالن پر بود از علاقهمندان به پروین.[۳۹] از میان دعوتشدگان، اعلیحضرت شاهنشاه دعوت انجمن را پذیرفته و نمایندهای را از طرف خود فرستاده بود.[۴۰]
زندگی و تراث
پروین در گذر زمان
- سال۱۲۸۵ هجری شمسی: زادروز در ۲۵اسفند در شهر تبریز
- ۱۲۸۹: انتخاب پدر (یوسف اعتصامی) به نمایندگی دورهٔ دوم مجلس شورای ملی و مهاجرت خانواده به تهران
- سرودن قطعهٔ مشهور «اشک یتیم» با مطلع:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست |
و چاپ آن در مجلهٔ بهار، دورهٔ دوم، شماره۵ به مدیریت یوسف اعتصامی
- ۱۳۰۳: فارغالتحصیلی از مدرسهٔ عالی آمریکایی دختران ایران (Iran Bethel)؛ ایراد خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در جشن فارغالتحصیلی؛ تدریس زبان انگلیسی در آن مدرسه برای مدتی کوتاه، رد پیشنهاد دربار برای تدریس؛ سفر به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک (به همراه پدر)؛ انتشار منتخبات آثار محمدضیاء هشترودی و تعریف او از اشعار پروین اعتصامی
- ۱۳۰۷: سفر به رشت در تابستان و آشنایی با سَرور مهکامه محصص (شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت). این دوستی تا درگذشت پروین ادامه یافت.
- ۱۳۱۳: در ۱۹تیرماه ازدواج با سرهنگ فضلالله آرتا (فضلالله دشتی همایون فال). سرهنگ آرتا رئیس شهربانی کرمانشاه و پسرعموی یوسف اعتصامی بود؛ در ۲۵مهرماه عزیمت به کرمانشاه برای آغاز زندگی مشترک؛ در زمستان۱۳۱۳ بازگشت به تهران به همراه برادرش به سبب عدم تفاهم با همسرش (با توجه روحیهٔ نظامیگری او و نیز فساد اخلاقیاش)
- ۱۳۱۴: در ۱۱مهرماه نشستن مهر طلاق در شناسنامه با چشمپوشی از مهریه؛ انتشار دیوان قصاید و مثنویات و مقطعات با مقدمهٔ محمدتقی بهار؛ ۲۳آذرماه نامهٔ علامه محمد قزوینی از پاریس به یوسف اعتصامی در باب ستایش دیوان تازه انتشاریافتهٔ پروین اعتصامی.
- ۱۳۱۵: اعطای نشان علمی درجهٔ سوم از سوی وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه برای چاپ دیوان به پروین اعتصامی در ۲۰اردیبهشتماه؛ استخدام در کتابخانهٔ دانشسرای عالی به عنوان کتابدار با حقوق ماهیانه پانصد ریال در ۲خردادماه
- ۱۳۱۶: قطع همکاری با کتابخانه در فروردینماه به دلیل عدم تمایل به شغل کتابداری (بر اساس مکاتبات و اسناد موجود)؛ درگذشت پدر (یوسف اعتصامی) در دیماه و سرودنِ مرثیهای در رثای او توسط پروین. بیت آغازین این غزل:
پدر آن تیشه که به خاک تو زد دست اجل | تیشهای بود که شد باعث ویرانی من |
- ۱۳۱۹: دیدار و آشنایی سیمین بهبهانی با پروین اعتصامی و مادرش در منزل پدری سیمین بهبهانی در اواسط اسفندماه
- ۱۳۲۰: از پا افتادن پروین به سبب ابتلا به بیماری حصبه در ۳فروردین؛ عروج پروین در نیمهشب ۱۵فروردین (بامداد ۱۶فروردین)؛ دفن پیکر شاعر در شهر قم، صحن حضرت معصومه (س)، آرامگاه خانوادگی در ۱۷فروردین؛ انتشار کتابچهٔ مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعاری که به مناسبت درگذشت و اولین سال وفات پروین اعتصامی به کوشش ابوالفتح اعتصامی نوشته و سروده شده است.
- ۱۳۴۹: برگزاری شب پروین در تبریز از سوی انجمن ادبی شهریار
- ۱۳۷۶: برگزاری یادوارهٔ اختر چرخ ادب در آبانماه از سوی ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران؛ برگزاری کنگرهٔ بزرگداشت پنجاهمین سالگرد و درگذشت پروین اعتصامی از سوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
- ۱۳۸۵: برگزاری همایش بزرگداشت یکصدمین سال زادروز پروین اعتصامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تبریز و تهران[۴۱]
گریزی بر زندگی
پروین کودکی کوشا بود. کمتر حرف میزد و بیشتر گوش فرامیداد و فکر میکرد. او در جلسات درس، گویِ دانش را میربود و از دیگران پیشی میگرفت و هر بینندهای را شگفتزده میکرد. پدر در سال۱۲۹۱ از همان کودکی ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. شش سالش بود که شاعران و دانشمندان در خانهٔ پدرش گردِ هم میآمدند و به درس و بحث مینشستند و پروین نیز به تشویق پدر در این نشستها شرکت میکرد.زمانی که هشتساله بود، پدرش اشعار مختلف عربی، ترکی و فرنگی را ترجمه میکرد و پروین آن قطعات زیبا و لطیف را به نظم درمیآورد و استعداد خود را نمایان میکردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد. شانزده سالش که شد؛ اشعارش در مجلهٔ بهار منتشر میشد[۴۲]. پروین تحصیلات متوسطه را با نمرات عالی به پایان رساند و در جشن فارغالتحصیلی مقالهٔ زن و تاریخ را برای حاضران خواند. اکنون هر کس که این مقالهٔ پرمحتوا را میخواند متوجه میشود که در آن سالها پروین در ارائهٔ نظرات فرهنگی و اجتماعی خود بهسانِ انسانی آگاه و پخته عمل کرده و وضعیت نامناسب زنان و نابسامانیها را با دیدگاهی متفاوت بیان کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فطرتِ پروین
پروین از شخصیتی یگانه برخوردار بود، مقام و منزلت خانوادگی خود را شناخته و آن را حفظ کرده بود. او با فطرت پاک و تربیت خانوادگی خویش به جایگاه رفیعی در ادبیات رسید که هرگز سابقه نداشت.[۴۳]
نگاه پروین به زندگی نگاهی قَدَری و جبری بود؛ که اینگونه نگاهش را به نظم درآورد:
با حمله قضا نرانی از خویش
با حیله ره فلک نبندی
یغماگر زندگی است ایام
و دریافته بود که این دنیا با همهٔ وسعتش جای تنگی است.[۴۴]
به سبب این که عمر کوتاه پروین در دوران سیاه دیکتاتوری گذشت، و دیگر به سبب وضعیت خاص زنان در آن روزگار که امکان هیچگونه فعالیت سیاسی را نداشتند، او دنیا و مسائل زندگی را تنها از راه کتاب خواندن بهخصوص کتابهای شعرای عارف ایران مشاهده میکرد و نفرت از ستمگری و ابتذال و علاقه به یک زندگی عادلانه و زیبا را فقط در خیالش به صورت ایدهآل تصور میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فعالیتها
مدرس زبان انگلیسی در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها
عضو هیئت مدیرهٔ کانون بانوان ایران[۴۵]
یادمانها و بزرگداشتها
به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینهٔ شعر معاصر ایران روز ۲۵اسفندماه به عنوان روز بزرگداشت این شاعر نامگذاری شده است.[۴۶]
یادبود چهلمین روز درگذشت پروین اعتصامی در ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ از جانب انجمن دانشوران در منزل عادل خلعتبری
مجلس یادبود روز چهلم درگذشت در ۲۶اردیبهشت۱۳۲۰ از طرف مجمع فارغالتحصیلهای دبیرستان آمریکاییها در مدرسهٔ دبیرستان آمریکاییها
مجلس ترحیم و یادبود در ۱۱اردیبهشت۱۳۲۰ در انجمن ادبی در شهر همدان[۴۷]
در باغ موزهٔ نگارستان روز ۲۴اسفند۱۳۹۷ برنامهٔ یادبود پروین اعتصامی برای سومین سال متوالی به مناسبت سالروز تولدش برگزار شده است.[۴۸]
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و چند دیدگاه منفی)
محمدتقی بهار
ملکالشعرا بهار در دیباچهٔ دیوان پروین اعتصامی چنین نگاشته است:
« | ملاحظهٔ چند صفحه از این دیوان و مشاهدهٔ سبک متین و شیوهٔ استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی آن، چنانم بفریفت که تنها این کتاب را پیش روی نهاده و هر مشغله که بود پس افکندم و تمامت آن را خوانده لذتی موفور بردم. | » |
محمدحسین شهریار
« | عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود. شعر و صنعتش بالا و والاست و هیچ عیبی در شعرش نیست. دیوان یکدست مثل دیوان پروین کم داریم، علتش هم همان است که پاک و پاکیزه بود. بیشتر اشعارش جنبهٔ اجتماعی دارد. ما نظیر او هیچکس را نداریم. | » |
یکی از سرودههای شهریار است در ستایشِ پروین:
سپهر ادب راست پروین ستاره | جهانی سوی این ستاره نظاره | |
سرایندگان سینمای ادب را | هنرپیشگان و پروین ستاره | |
به ابر کفن تا نهان شد، عیان شد | که دلها، ربودهست این ماهپاره | |
عروسی است در حجلهٔ طبع پروین | که از ماه و پروین کند طوق و یاره | |
همایون عروسی که نوزاد او راست | فلک دایه و کهکشان گاهواره | |
بلند آسمانیست دیوان پروین | بلند اخترانش برون از شماره | |
دو صد رشته گوهر که هر یک چو پروین | به گوش سپهری سزد گوشواره | |
سزد چون بلندآیتی آسمانی | بدان سو کننده اهل تفسیر اشاره | |
چو داغ پدر آتشش زد به خرمن | خود از آتش آمد برون چون شراره | |
چه بد دیدی از بلبلان همآواز | که از طرف گلزار کردی کناره | |
به آثار خود عمر جاوید داری | چه بود ار تو را بر عمر دوباره | |
به هر درد و داغی توان چاره جستن | دریغا به درد اجل نیست چاره | |
بهل شهریار، آتش شوق پروین | که اینجا دلی باید از سنگ خاره[۴۹] |
محمد صنعتی
پروین شاعر محبوبی است و در این جامعه مدافعان بسیار دارد. از خصوصیات محبوبیت او، که شاید در نوع خود کمنظیر باشد، یکی این است که در سه دورهٔ حاکمیت سیاسی یعنی دورهٔ رضاشاه، محمدرضاشاه و دوران انقلاب اسلامی، هم برای حکومت محبوب و از او حمایت میشده و هم تودهها او را دوست داشتند و با شعرش رابطه برقرار میکردند و با این که اشعاری در ذم حاکمان زورگو و مستبد دارد، ولی آنقدر خانمانه و موقر، استبداد و زورگویی را نقد کرده که هیچ حاکمی با آن همانندسازی نکرد و نقد استبداد پروین را به خود نگرفت.[۵۰]
علامه محمد قزوینی
علامه محمد قزوینی در ۲۳ آذرماه ۱۳۱۴ نامهای از شهر پاریس برای یوسف اعتصامی فرستاد و در ستایش پروین چنین نوشت:
« | آقای عزیز محترم معظم، مرقومهٔ کریمه مورخه ۲۴آبان با یک جلد دیوان خانم پروین اعتصامی، چندی قبل زیارت گردید و با کمال لذت و تمتع، قسمت عمدهٔ این دیوان و مخصوصاً قصاید آن را مطالعه کردم، و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم، استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این قحطالرجال فضل و ادب، یک چنین «ملکةالنساءالشواعر» در مرکز ایران ظهور کرده و به سرودن چنین اشعاری در درجهٔ او، از فصاحت و سلاست و متانت که لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً با بهترین قصاید اساتید و مخصوصاً ناصرخسرو (که گویا بیشتر شیوهٔ او مطمح نظر خانم بوده) دم برابری میزند، موفق گشته است... باری شکی نیست، که در خصوص جنبهٔ صنعتی و فنی شعر، یعنی جنبهٔ فصاحت لفظی آن، این خنساء عصر و رابعهٔ دهر مدیون توجه و عنایت شماست. بهراستی جای بسی تحسین و تمجید است که خانم جوانی از خانمهای ایران با اوضاع و کیفیات حاضره، به ساختن اشعاری بدین پایه از استحکام الفاظ و صحت آن نحواً و صرفاً و لغتاً و املا و فصاحت عدیمالنظیر و خلو آن از جمیع عیوب فنی موفق شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
عبدالحسین زرینکوب
دربارهٔ شیوهٔ شاعری و قالبهای فکری و بیانی پروین این اندازه میتوان گفت که نشان اصالت در آنها همهجا پیداست و ضرورت حفظ میراث قدما در عصر حیات او، هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را، خاصه در محیط تربیتی شاعر، در ذهن او راه تواند داد. با این همه تنوع قالبها، مضمونهای مأخوذ ار حیات هر روزینه، و شیوهٔ مناظرهپردازی بین اشیاء بیجان که مختصات عمدهٔ شعر او را رنگ تازهای میدهد، دنیای اندیشهٔ او را پر از شور و احساس شاعرانه نشان میدهد و این همه در کلام او از جوشش فکری و از تازگی و اصالت راستین حاکی است.[۵۱]
غلامحسین یوسفی
در تاریخ ادب فارسی، پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر، از بسیاری مردان نیز والاتر است. اشعاری که در چهارده تا شانزده سالگی از او منتشر شد و برخی از آنها از بهترین آثار اوست و دیوان گرانقدر وی، با توجه به عمر کوتاه سی و چند سالهاش... چندان اعجابانگیز است که برخی از معاصران را در انتساب این اشعار بدو دچار تردید کرده است و در این زمینه نابهجا قلمفرسایی کردهاند، نظیر انکارها و تهمتهایی که در آغاز شاعری نسبت به محمدتقی بهار، ملکالشعرا، پدید آمد. زیرا ذهنهای عادی همه چیز را با معیارهای خود میسنجند و آنچه را در قالبهای متعارف و معمولی نگنجد، نمیتوانند بپذیرند، از آن جمله است نبوغ زنی جوان و هنرمند، نظیر پروین... .[۵۲]
یوگنی.ا.برتلس
برای نخستین بار شاعرهای در عرصهٔ شعر پارسی به ظهور رسیده که با جرأت معایب اجتماعی را بیان میکند و خود را در مقام شاعری رئالیست به نمایش میگذارد.[۵۳]
گ.پ.مینی لویچ
پروین شاعری است آزادیخواه، مدافع حقوق محرومان و زنان، انساندوست و ستمستیز.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اعظم بروجردی
کارگردان نمایشنامهٔ اختر چرخ ادب پروین در روز نمایش، پروین را چنین ستود:
« | بیشتر از هر چیز در زندگی پروین اعتصامی، شاعرهٔ بزرگ کشورمان، میل عاشقانه و عارفانهٔ او به عواطف مادرانه توجهم را جلب کرد و به مرور متوجه شدم اگرچه این زن بزرگ هرگز مادر نبوده، اما حس عمیق و احساس خالصانهٔ مادری خویش را توانسته به طور مساوی در بین همهٔ موجودات جاندار و بیجان تقسیم کند. چنانکه گاهی او با تمامی عواطفش به زمان حضرت موسی پرمیکشد تا بتواند نقش مادر این پیامبر گرانقدر را بازی کند و در عرصهٔ کلام زندگی آن حضرت را به رشتهٔ تحریر درآورد. و بالاخره این ظاهر سرد و آرام در جای آتشین سر به طغیان مینهد و برای تماشاگران این نمایش، زندگی زنی را به تصویر میکشاند که همواره در تبی پنهانی و آتشی بدون دود، آرامآرام میسوزد و سرانجام لحظهٔ تکامل فرامیرسد و لحظهٔ وصال را به چشم میبیند و به معشوق حقیقی خویش میپیوندد.[۵۴] | » |
نظرات فرد در مورد خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او درباره دیگران
همراهیهای سیاسی
پروین یکی از اعضای هیئت مؤسس اولیهٔ کانون بانوان ایران به ریاست شمس پهلوی بود. او در دستهٔ نخستین کسانی بود که کشف حجاب کرد و چادر، روبند و روسری را کنار گذاشت.[۵۵]
مخالفتهای سیاسی
پروین روزی دلتنگی مختصری پیدا کرد و با چشمهای گریان کانون بانوان را ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.[۵۶] مدتیچند پس از ماجرای کشف حجاب در ۱۷دیماه۱۳۱۴، سیمین دانشور در کتابخانهٔ دانشسرای عالی پروین را با روسری دیده بود. عبدالله انوار نیز دیده بود که در مدرسهٔ آمریکاییها پروین با روسری حاضر میشود و شعرخوانی میکند.[۵۷]
نامههای سرگشاده
نامهای دسته جمعی
بیانیهها
جمله مورد علاقه در کتابهایش
جمله یا جملاتی که از کتابش کالت شده است
نحوهٔ پوشش
عکسی از پروین هست که مربوط به سه ماه قبل از مرگش است. او در این عکس چهرهای آرام با موهای بافته شده بر روی سر و پیراهن یقهبسته دارد. چهرهٔ او سرشار از سادگی، متانت و وقار است. همین عکس بر روی اظهارنامهٔ ولادتش درج شده است.[۵۸]
خلقیات
به گفتهٔ برادرش ابوالفتح اعتصامی، پروین از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. به ندرت در جرگهٔ سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها به سر میبرد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درس و بحث همیشه از سایرین پیش بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مهرانگیز اعتصامی میگوید پروین به آن صورت که برخی گفتهاند گوشهگیر نبود. او همواره مشغول سرودن شعر بود، به پژوهش میپرداخت و وقت زیادی برای همنشینی با دیگران نداشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قیافهٔ بسیار آرامی داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب میگفت. هیچگونه شتاب و بیحوصلگی در او نبود. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. هرگز خودستایی نمیکرد و رفتاری نمیکرد که بخواهد اندک نمایش خودبرتری بدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پوستی سپید و گونههای گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لبهایی پُر داشت، و چشمهایی آرام، با نگاهی نه در مسیر موازی.[۶۰]
پروین بسیار مهربان بود، هرگز حیوانات را آزار نمیداد و حتی از شکستن شاخهٔ رختان نیز ناراحت میشد، چون معتقد بود آنها نیز جان و احساس دارند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
خانهٔ کودکیها
خانهٔ کودکی پروین در محلهٔ ششگلان تبریز است؛ از خیابان عباسی که بگذری نرسیده به پل شهید بهشتی، مسجد میرآقا را میبینی؛ کنار مسجد کوچهای است به نام پروین که در گذشته ساوجبلاغی نام داشت. به پلاک شش که میرسی؛ سردر خانه را میبینی که با خط خوش بر رویش نوشته شده خانهٔ پروین اعتصامی.
این خانه مربوط به دورهٔ پهلوی اول است که در اسفندماه۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۸۱ به عنوان اثر ملی ایران به ثبت رسیده است. این ساختمان آجری با مساحت ۱۳۰۰مترمربع دو طبقه و یک زیرزمین دارد، درون حیاط یک حوض و باغچهها خودنمایی میکنند. پروین سالها است که روی پلهها ایستاده و با چهرهٔ مهربانش به میهمانان خوشآمد میگوید. طبقهٔ اول دو اتاق با یک سالن دارد که دو در ورودی شرقی و غربی به سالن راه دارند. طبقهٔ بالا شامل دو بهارخواب و سه اتاق میشود که یکی از اتاقها به آبانبار راه دارد و یک تنور پخت نان هم از زیر خاک دهان باز کرده است. زیرزمین را نیز یک حوضخانه با سقف کلیل آذری و پنج اتاق گهوارهای شکل دادهاند.[۶۱]
خانهٔ سرچشمه
پروین چهار سالش بود که خانواده از تبریز به تهران آمدند و در یک خانهٔ بزرگ که پدرش ساخته بود و اندرونی و بیرونی داشت ساکن شدند.[۶۲] این خانه در پاییندست چهارراه سرچشمه، خیابان سیروس، کوچهٔ شیخ مرتضی خزانه که بعدها کاوه نام گرفت و اکنون به نام کوچهٔ شهید کمیلی شناخته میشود واقع بود[۶۳]. یک عمارت بزرگ با حیاطی وسیع و شاهنشین و یک زیرزمین این ساختمان را تشکیل میدادند[۶۴]. در این خانه اتاقهای پنجدری و سرسراهای متعدد وجود داشت. اتاق پروین طویل ولی عرضش کم بود، تزئینات سادهای در آن به چشم میخورد. چهاردیواریِ اتاق تختخواب، میز کار، صندلی و کتابهای پروین را در خود جای داده بود. روی میز پروین قلمدان مشکی، خشککن، گونیا و مقداری کتاب و کاغذ دیده میشد. روی دیوار یک تابلوی روباندوزی و سوزندوزی به ابعاد حدوداً چهل و پنج در پنجاه سانتیمتر، هنر دستهای نوجوانِ پروین، آویزان بود. پنج عدد تابلوی عکس که از آثار شرقی نقاش معروف فرانسوی ادموند دولاک که پیشتر در اتاق پدرش بود، حال روی دیوار اتاق پروین خودنمایی میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بعدها برادر پروین این ساختمان را با دیوارکشی به سه قسمت تقسیم کرد و به مالکان خصوصی فروخت. یکی از این خانهها را شهرداری خرید، مرمت نمود و در اختیار کمیتهٔ ملی موزه (ایکوم) قرار داد. این ساختمان در سال۱۳۸۴ با شمارهٔ ۱۴۶۱۹ به عنوان اثر ملی به ثبت رسید. خانهٔ وسط در اختیار دو خواهر است و خانهٔ سوم هم مربوط به مادر و پسری است که آن را تبدیل به کارگاه مبلسازی کردهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارش جامعی از سفرها
پروین به همراه پدرش به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک سفر کرده است.
او در سال۱۳۰۷ نیز به همراه پدر رهسپار رشت شد و با سَرور مهکامه محصص که شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت بود، آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر پروین ادامه یافت.
وی در سال۱۳۱۳ عازمِ کرمانشاه شد تا زندگی مشترک را با فضلالله آرتا آغاز کند؛ که البته این زندگی فقط دو ماه و نیم به طول انجامید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
پروین بر روی صحنه
نمایشنامهٔ زندگی پروین اعتصامی با عنوان اختر چرخ ادب پروین به نمایش درآمده است. نویسنده و کارگردان این اثر اعظم بروجردی است و هنرنمایی در نقش پروین را سوسن مقصودلو به عهده گرفته است. این نمایش از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزهٔ هنری در تماشاخانهٔ مهر به روی صحنه رفته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پروین نام فیلم سینمایی ایرانی است که در سال۱۳۸۴ به کارگردانی مرتضی احمدی هرندی ساخته شده است. فیلمنامه بر اساس کتاب اختر چرخ ادب پروین نوشتهٔ اعظم بروجردی، نگاشته شده است. آناهیتا نعمتی نقش اصلی این فیلم یعنی پروین اعتصامی را ایفا میکند.[۶۵]
فیلمی سینمایی دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی در حال ساخت است که نغمه ثمینی فیلمنامهٔ آن را مینویسد.[۶۶]
مستند فصلی از هستی به کارگردانی پوران صارمی ساخته شده است که دربارهٔ زندگینامهٔ پروین و اشعار وی است. این مستند از شبکهٔ مستند صدا و سیما نیز پخش شده است.[۶۷]
انیمیشنی دربارهٔ پروین از سِری داستانهای مشاهیر ایرانی به نویسندگی علیرضا تانیفر و کارگردانی اهورا شهبازی از شبکهٔ پویا پخش شده است.[۶۸]
نام جاهایی که به اسم این فرد است
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
مجسمهٔ مومی پروین که از جنس سیلیکون ساخته شده است؛ در موزهٔ مشاهیر برج میلاد تهران است. سازندهٔ این مجسمه علیرضا خاقانی است.[۷۱]
ده تا بیست مطلب نقل شده از موارد فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
آثار
دیوان پروین اعتصامی: قصائد، مثنویات و تمثیلات و مقطعات
سبک و لحن و ویژگی آثار
شعر پروین شعری سلیس، روان و خوشآهنگ است. مناظرهها و گفتوگوها را در خود جای داده است و گاهی اوقات نکتهسنجیها و حاضرجوابیهای موجود در شعر بر لب خواننده لبخند مینشاند. البته این حاضرجوابیها هرگز تکاندهنده و برآشوبنده نیستند. از اینرو سرودههای پروین برای دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی به عنوان اشعاری آموزنده، روان و بیخطر شناخته شدهاند و مورد قبول نویسندگان کتابهای درسی نیز بودهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پروین در اشعار خود دست به ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی قریب زده و نظر خود را در موضوعات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی بیان کرده است؛ که این نمایانگر هوش قوی، ذهن وقّاد و طبع خداداد وی است. او در استفاده از کلمات، الفاظ و تعابیر حسنِ انتخاب دارد که این امر موهبتی و فطری نیست؛ بلکه اکتسابی است و نتیجهٔ سالها تحصیل، درس و معاشرت با علما و ادبا است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سرودههای پروین را میتوان به دو بخش کهن و نو تقسیم نمود. به گفتهٔ بهار اشعار پروین از دو سبک پیروی میکنند که یکی سبک شاعران خراسان بهویژه ناصرخسرو و دیگری سبک شاعران عراق و فارس بهویژه سعدی است. از لحاظ معنی نیز نمایانگر افکار عارفان و حکیمان است. اشعار پروین واقعجو هستند و معانی را در ذهن تجسم میکنند.
پروین با ادبیات رمانتیک فرانسه آشنا بود و بهویژه تحت تأثیر ویکتور هوگو و اثر او یعنی بینوایان قرار داشت. او همچون شاعری رئالیست نابرابریهای اجتماعی را میدید؛ اشعار رئالیستی پروین شامل موضوعات مبارزه با ستم و ستمگران، بدشماری دروغ و کینه و نیرنگ، انتقاد از کسانی که به فرودستان ستم میکنند و... است.
شعر پروین وجه عاطفی نیرومندی دارد که در اشعار مناظرهای حالتی نمایشی پیدا میکند و شاعر به اشیا جان میبخشد و آنها را به گفتوگو وامیدارد و اوج تخیل پروین نیز همینجا است که در دل اشیا نفوذ میکند و حالات انسانگونه به آنها میبخشد. البته شاعران پیش از پروین نیز عنصر جانبخشی به اشیا را در شعر خود به کار گرفتهاند، ولی پروین تبحر خاصی در بین همعصران خود در این زمینه دارد. قطعهٔ برگ گُریزان مثال خوبی در این زمینه است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد:
...ز جانسوز اخگری برخاست دودی | نه تاری ماند زان دیبا، نه پودی | |
به خود هر شاخهای لرزید ناگاه | فتاد آن برگ مسکین بر سر راه | |
از آن افتادن بیگه، برآشفت | نهان با شاخک پژمان چنین گفت | |
که پروردی مرا روزی در آغوش | به روز سختیم کردی فراموش | |
نشاندی شاد چون طفلان به مهدم | زمانی شیر دادی، گاه شهدم | |
به خاک افتادنم روزی چرا بود | نه آخر دایهام باد صبا بود | |
هنوز از شکر نیکیهات شادم | چرا بیموجبی دادی به بادم | |
هنرهای تو نیرومندیم داد | ره و رسم خوشت خورسندیم داد | |
گمان میکردم ای یار دلارای | که از سعی تو باشم پای بر جای | |
چرا پژمرده گشت این چهر شاداب | چه شد کز من گرفتی رونق و آب... |
دیوان پروین اعتصامی مشتمل بر سه گونه شعر است: قصاید کوتاه و بلند، مقطعات که شامل تمثیلها و حکایات است و مثنویهای کوتاه مستقل. پروین در نگاشتن قصاید خود کوشیده تا ناصرخسرو را الگوی خویش قرار دهد؛ مثنویاتش را به پیروی از عطار و جلالالدین مولوی و نظامی و گاهی هم از وحشی به نظم درآورده است؛ در مقطعات هم به انوری و سنایی چشم داشته ولی در بیشتر موارد ابتکار خودش بوده است، از این جهت مقطعات را باید در دستهٔ شاهکارهای او به شمار آورد.
پروین طبع بسیار بلند و توانایی داشته و هرآنچه را که اراده میکرده مینگاشته است؛ وزن و قافیه دست و پای او را نبسته و منظورش را بهراحتی در قالب شعر گنجانده است. تنها ایرادی را که میتوان به مقطعات او گرفت این است که در برخی از آنها گذاشتن قافیه کوششی بوده است و شاعر به محض نوشتن قافیهٔ مصراع نخست، قوافی دیگر را نیز با کوشش فراوان مینوشته است که اگر این قوافی از شعر حذف شوند نه تنها به شعر لطمهای نمیخورد بلکه انسجام بیشتری پیدا میکند.
پروین در مقطعات و مثنویات خود از فن مناظره بهره برده است و سرمشق او در مناظره اسدی طوسی و عطار بودهاند.
در این دیوان شعر روحِ تسلیم در برابر وقایع جهان موج میزند و پروین از ناگواریهای این جهان شکایت و پرخاش نمیکند.[۷۲]
قصاید پروین که کمتر از یکسوم دیوان وی را تشکیل میدهند؛ مایههای مردانه دارند، از جمله موعظهگری، خردگرایی، استواری کلام و... . البته این مایههای مردانه دلیل بر این نمیشوند که نسبت مردانه را برای همهٔ دیوان پروین به کار بُرد؛ بلکه اشعار او حاوی مایههای زنانه نیز هست که میتوان به این موارد اشاره کرد:
پروین هیچگاه مادر نشد، ولی در قطعاتش مادرانه سخن میگوید و مهر مادری را به مخاطب القا میکند. او در قطعهٔ حدیث مهر لذت مادری را از زبان کبوتری برای گنجشکی بازگو میکند:
گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری | کاخر تو هم برون کن از این آشیان سری... |
هشت شعر از دیوان پروین به توصیف کودکان یتیم و بدبختیهای آنان اختصاص دارد، مانند قطعهٔ قلب مجروح:
دی کودکی به دامان مادر گریست زار | کز کودکان کوی، کس به من نظر نداشت... |
پروین زنی نکتهسنج و باریکبین است و در ورای هر چیز نکتهای را میبیند. او در قطعهٔ تیرهبخت بیمهری نامادری را نسبت به دختری بیچاره چنین نشان میدهد:
دختری خرد شکایت سر کرد | که مرا حادثه بیمادر کرد... |
کارنامه و فهرست آثار
دیوان اشعار پروین بالغ بر ۲۵۰۰ بیت استخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد. این کتاب ۲۴۸ قطعه دارد که ۶۵ قطعه به صورت مناظره است.[۷۳]
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که درباره آثار فرد نوشته شده است)
کتابها
- پروین اعتصامی، به قلمِ امیر اسماعیلی، انتشارات گوهرین، تهران، چ اول، ۱۳۷۸، دارای ۳۲صفحه
- پروین اعتصامی، از مجموعهٔ «مفاخر ایرانزمین»، نوشتهٔ موسی اشرفی و سید پژمان میرجمهری، انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ۱۳۸۵، دارای ۶۴صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که به مناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، ۱۳۲۰، دارای ۳۱صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که به مناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است و اظهار نظرها و تاریخچهٔ زندگانی پدر شاعر، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، چ اول، ۱۳۵۳، دارای ۷۴صفحه
- مجموعهٔ مقالات کنگرهٔ نکوداشت تولد پروین اعتصامی، به کوششِ منوچهر اکبری، انتشارات خانهٔ کتاب، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، دارای ۴۴۷صفحه
- جهانبینی توحیدی در شعر پروین اعتصامی، به قلمِ سید محمد برهانی، انتشارات نسل نواندیش، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، دارای ۴۵۲صفحه
- تربیت از دیدگاه پروین اعتصامی، نوشتهٔ محمدتقی توپچیپور، انتشارات منشور، تبریز، چ اول، ۱۳۸۴، دارای ۱۶۰صفحه
- شاعرهٔ ایران پروین اعتصامی؛ صوت المرأةالشرقیة فی العصرالحدیث، به قلمِ بدیعمحمد جمعه، انتشارات مصرالجدیده، مصر، ۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ش، (به زبان عربی)
- در مدرسهٔ پروین، نوشتهٔ محمود حکیمی، انتشارات قلم، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، دارای ۱۰۲صفحه
- پروین اعتصامی شاعرهای از تبار روشنیها، به قلمِ احمد دانشگر، انتشارات حافظ نوین، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، دارای ۶۰۶صفحه
- شاعری با چشمهای آرام، نوشتهٔ ولیالله درودیان، انتشارات مؤسسهٔ ایران، تهران، ۱۳۷۷، دارای ۲۱۸صفحه
- یادنامهٔ پروین اعتصامی، گردآوریِ علی دهباشی، انتشارات دنیای مادر، تهران، چ اول، ۱۳۷۰، دارای ۵۸۹صفحه
- زنانه با پروین، به قلمِ شیریندخت دقیقیان، تهران، ۱۳۷۹، دارای ۴۳صفحه
- سخنوران، روشنروانان، پروین اعتصامی و اندیشههای او، نوشتهٔ ادوارد ژوزف، لسآنجلس، ۱۳۷۱، دارای ۸۸صفحه
- شب پروین، انجمن ادبی شهریار، تبریز، ۱۳۴۹، دارای ۵۹صفحه
- پروین ستارهٔ آسمان ادب ایران، به قلمِ محمدجواد شریعت، انتشارات مشعل، اصفهان، ۱۳۵۶، دارای ۲۶۳صفحه (عنوان عطف: جاودانهٔ پروین)
- خانم پروین اعتصامی اوراس کی شاعری، نوشتهٔ محمدرشید طارق، ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ش، دارای ۳۷۴صفحه، (به زبان اردو)
- پروین اعتصامی بزرگترین شاعرهٔ پارسیزبان، به قلمِ کریم عسکری تورزنی، انتشارات کوچک، تهران، ۱۳۶۴، دارای ۱۰۳صفحه
- پروین و نازک: ستارگان ادب پارسی و عرب، نوشتهٔ بتول علینیا، انتشارات ماهرنگ، تهران، ۱۳۸۳، دارای ۲۵۴صفحه
- شکوه شکوفه: شخصیت و دیوان پروین اعتصامی در شرحی کوتاه (اجتماعی و فلسفی)، به قلمِ کریم فیضی تبریزی، انتشارات پیام دبیر، چ اول، ۱۳۸۲، دارای ۳۹۶صفحه
- راز پروین، نوشتهٔ کریم فیضی، انتشارات مطبوعات دینی، چ اول، ۱۳۸۳، دارای ۴۶۲صفحه
- کتابشناسی توصیفی پروین اعتصامی، به قلمِ روحانگیز کراچی، انتشارات ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، چ اول، ۱۳۸۳، دارای ۱۳۵صفحه
- پروین اعتصامی همراه با کتابشناسی توصیفی، نوشتهٔ روحانگیز کراچی، انتشارات داستانسرا، تهران، چ اول، ۱۳۸۳، دارای ۲۸۴صفحه
- تهمت شاعری، به قلمِ فضلالله گرکانی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۵۶، دارای ۱۴۴صفحه
- نوحهٔ بلبل: برگزیدهای از اشعار و حکایات اخلاقی پروین اعتصامی، نوشتهٔ حشمت مؤید و مارگارت آرنت مادلونگ، لکزینگتون، کنتاکی، مزدا، ۱۹۸۵م/ ۱۳۶۴ش، (به زبان انگلیسی)
- مجموعهٔ مقالات پروین اعتصامی، گردآوریِ دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی با همکاری انجمن آثار و مفاخر ایران و مؤسسهٔ فرهنگی عدن، انتشارات دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی، چ اول
- آئینهٔ پروین و اشعار برگزیده از دیوان پروین اعتصامی، نوشتهٔ عباسعلی (آقا محمد) محمدی، انتشارات چاپخش، تهران، چ اول، ۱۳۵۵، دارای ۱۵۸صفحه
- پروین اعتصامی، به قلمِ حسین معینی، انتشارات کانون زبان ایران، تهران، چ اول، ۱۳۸۴، دارای ۴۸صفحه
- زن، پروین حقیقت یا مجاز؟ (در آیینهٔ شعرهای پروین اعتصامی)،
نوشتهٔ عبدالحسین موحد، انتشارات محیا، چ اول، ۱۳۷۴، دارای ۱۳۵صفحه
- نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی، به قلمِ منوچهر ناظر، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۰، دارای ۶۷صفحه
- جاودانهٔ پروین اعتصامی و برگزیدهٔ آثارش، نوشتهٔ حسین نمینی، انتشارات کتاب فرزان، تهران، چ اول، ۱۳۶۲، دارای ۳۶۷صفحه
- پروین اعتصامی، مشاهیر ایران ۹، انتشارات تیرگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲، دارای ۱۲۸صفحه
نشریات
- پروین، ماهنامهٔ ادبی، شمارهٔ صفر، آبان۱۳۸۰
- کبوتر فضل، مجموعهٔ مقالات همایش پروین اعتصامی، مهر۱۳۸۰، دانشگاه تبریز
- کتاب هفته، ویژهنامهٔ یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی، اسفند۱۳۸۵، شمارهٔ ۷۲ (پیاپی ۷۲۳)
- مجلهٔ ایرانشناسی، تابستان۱۳۶۸، سال ۱، شمارهٔ ۲ [۷۴]
بررسی موردی چند اثر
غزل سفر اشک
محمدتقی بهار راجع به این غزل چنین مینویسد:
« | از پنج شش غزل (که غزلسازی ملایم طبع پروین نبود...) هرگاه تنها غزل سفر اشک از این شاعرهٔ شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی عالی و ارجمند بخشند... .[۷۵] | » |
ناشرانی که اشعار او را منتشر کردهاند
- انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران
- مؤسسهٔ انتشارات تلاش
- انتشارات بهنشر
- انتشارات برومند، تهران
- انتشارات رهنما، تهران
- انتشارات حدیث، تهران
- انتشارات سنبله، مشهد
- نشر قطره، تهران
- انتشارات مرز فکر و پیام نیک، تهران
- انتشارات پرگار پارس، تهران
- انتشارات آیدین، تبریز
- انتشارات نقشاندیش، تهران
- انتشارات حسامالدین، تهران
- انتشارات وفاجو، تبریز
- انتشارات پژوهش، تهران
- انتشارات پیام عدالت، تهران
- نشر محمد، تهران
- انتشارات قدیانی، تهران
- نشر ثالث، تهران
- انتشارات خدمات فرهنگی کرمان، کرمان
- انتشارات اوسان، تهران
- انتشارات مهتاب، تهران
- انتشارات ققنوس، تهران
- انتشارات نمونه - حافظ، تهران
- انتشارات جانزاده
- انتشارات فخر رازی، تهران
- انتشارات جرس، تهران
- نشر حدید، تهران
- نشر نی، تهران
- انتشارات افشار، تهران
- انتشارات مطبعهٔ مجلس، تهران
- انتشارات جواهری
- انتشارات یاد عارف
- انتشارات عطار
- انتشارات طاهری
- نشر پیدایش، تهران
- انتشارات کتاب همراه
- انتشارات باقرالعلوم
- انتشارات مروارید، تهران
- انتشارات قائم نوین
- انتشارات امیرکبیر، تهران خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تعداد چاپها و تجدید چاپها
چاپ اول دیوان پروین زیر نظر خود و پدرش بود. چاپ دوم تا هشتم (در سال۱۳۶۳) زیر نظر برادرش ابوالفتح اعتصامی بود.[۷۶]
نخستین بار در سال۱۳۱۴ سعید نفیسی دیوان پروین را به چاپ رساند، نُه سال بعد که ابوالفتح اعتصامی به دیدار نفیسی رفت؛ چاپ سوم این کتاب را هم برای او بُرد و سعید نقیسی در این باره میگوید: «در همین مدت کوتاه سه چاپ از دیوان پروین انتشار یافته است و این میرساند که ادبیات ایران هر سه سال حوصلهٔ یک چاپ از این کتاب را دارد.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نوا، نما و نگاه
پانویس
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۰.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۵۵۷۶.
- ↑ خاماچی، شهر من تبریز، ۳۲۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۵.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۱ و۳۳۸.
- ↑ دریا. «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲ (۱۳۳۲).
- ↑ نایبی، فرامرز. «پروین دردآشنای زمانه». ندا ۱۱، ش. ۳۹ و ۴۰ (۱۳۸۲).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۲۰.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۴۸۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۷.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۷.
- ↑ «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۲تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ «آشنایی با جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی». همشهری آنلاین، ۵آبان۱۳۸۸. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ دانشگر، احمد. «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین (تهران)، ش. ۳ (۱۳۸۱).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۰.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۹.
- ↑ مشرف، پروین اعتصامی پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران، ۵۳.
- ↑ یغمایی، حبیب. یغما (تهران) ۳۱، ش. ۳۶۰ (۱۳۵۷).
- ↑ بهار، دیوان اشعار ملکالشعرا بهار.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۵۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۵.
- ↑ گرکانی، تهمت شاعری، تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۳۰۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۳۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۵.
- ↑ «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی (نیویورک) ۱۳، ش. ۱ (۱۳۸۰).
- ↑ اژدرپناه، پروین اعتصامی، شاعر درد و رنج، ۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳.
- ↑ فخری، آذر. «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۸۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۳.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۸۹.
- ↑ «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». خبرگزاری صدا و سیما، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ «یادبود پروین اعتصامی در باغ موزهٔ نگارستان تهران». خبرگزاری ایلنا، ۲۴اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ شهریار، دیوان شهریار، ۱۲۵۷.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۵۶.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۵۲۸.
- ↑ دستغیب، سید عبدالعلی. «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی (تهران)، ش. ۱۳۷ (۱۳۷۶).
- ↑ حسام، س. «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱ (۱۳۸۴).
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۸۶.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۵۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳۰.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۳۶.
- ↑ «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۵۹.
- ↑ «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران». خبرگزاری ایمنا، ۱۳فروردین۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین». هموطن سلام، ۹مرداد۱۳۸۴. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود». خبرگزاری مهر، ۲۰تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی». شبکهٔ مستند سیما. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی». آپارات. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- ↑ «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، ۲۳اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران». سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۳۰بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- ↑ نفیسی، سعید. «پروین اعتصامی». پیام نو ۱، ش. ۲ (۱۳۲۳).
- ↑ «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- ↑ علیمحمدی، علی. «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- ↑ اعتصامی، دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی، ح.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۸.
منابع
- حدّادی، نصرالله (۱۳۹۳). زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی. تهران: نامک. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۲۱-۲۸-۶.
- خاماچی، بهروز (۱۳۸۸). شهر من تبریز. تبریز: ندای شمس. ص. ۳۲۱.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷). لغتنامه. ۴. تهران: دانشگاه تهران. ص. ۵۵۷۶.
- اعتصامی، ابوالفتح (۱۳۵۵). مجموعه مقالات و قطعات اشعار. تهران: بهمن۲۵۳۵. ص. ۶۵.
- دهباشی، علی (۱۳۷۰). یادنامهٔ پروین اعتصامی. تهران: دنیای مادر.
- بامداد، بدرالملوک (۱۳۴۷). زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ۱. تهران: ابن سینا.
- مشرف، مریم (۱۳۹۱). پروین اعتصامی، پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران. تهران: سخن.
- قدمیاری، مجید (۱۳۸۸). معجزهٔ پروین. تهران: سخن.
- شهریار، محمدحسین (۱۳۹۱). دیوان شهریار. ۲. تهران: زرین.
- گرکانی، فضلالله (۱۳۵۶). تهمت شاعری،تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی. تهران: روزنه (وابسته به شرکت فرهنگی و تحقیقاتی زرمیوند.
- بهار، محمدتقی (۱۳۸۲). دیوان اشعار ملکالشعرا بهار. ۲. تهران: آزادمهر.
- دریا. «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲ (۱۳۳۲).
- اعتصامی، پروین (۱۳۵۵). دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی. تهران: ابوالفتح اعتصامی، ۲۵۳۵.
- نایبی، فرامرز. «پروین دردآشنای زمانه». ندا ۱۱، ش. ۳۹ و ۴۰ (۱۳۸۲).
- دانشگر، احمد. «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین (تهران)، ش. ۳ (۱۳۸۱).
- «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی (نیویورک) ۱۳، ش. ۱ (۱۳۸۰).
- فخری، آذر. «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- علیمحمدی، علی. «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- دستغیب، سید عبدالعلی. «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی (تهران)، ش. ۱۳۷ (۱۳۷۶).
- نفیسی، سعید. «پروین اعتصامی». پیام نو ۱، ش. ۲ (۱۳۲۳).
- حسام، س. «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱ (۱۳۸۴).
- یغمایی، حبیب. یغما (تهران) ۳۱، ش. ۳۶۰ (۱۳۵۷).
پیوند به بیرون
- «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۲تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». خبرگزاری صدا و سیما، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «یادبود پروین اعتصامی در باغ موزهٔ نگارستان تهران». خبرگزاری ایلنا، ۲۴اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران». خبرگزاری ایمنا، ۱۳فروردین۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران». سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۳۰بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، ۲۳اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین». هموطن سلام، ۹مرداد۱۳۸۴. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود». خبرگزاری مهر، ۲۰تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی». شبکهٔ مستند سیما. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی». آپارات. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.