سودابه امینی
سودابه امینی شاعر بزرگسال و کودک، نویسنده، پژوهشگر و فعال اجتماعی در زمینهٔ کودک و نوجوان است که آثار ترجمهشده بهزبانهای فرانسوی و آلمانی دارد.
سودابه امینی | ||||
---|---|---|---|---|
پرونده:Sudabeh Amini0.jpg | ||||
زمینهٔ کاری | سرایش، پژوهش و نویسندگی | |||
زادروز | ۲۵بهمن۱۳۴۱ تهران | |||
پدر و مادر | میزراعلیاصغر و خدیجه امینی | |||
همسر(ها) | بهروز قزلباش | |||
فرزندان | صدیف و زهرا | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی | |||
دانشگاه | الزهرا | |||
شاگرد | قیصر امینپور، ساعد باقری، محمدرضا عبدالملکیان و فاطمه راکعی | |||
|
سودابه امینی و فعالیتهای هنریاش را با تلاشهای اجرایی در سمتهای گوناگون کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان و دیگر نهادها پیوند میزنند. بااینحال امینی پیش از آنکه اجرایی باشد، شاعر است و علاقهمند به ادبیات در دو حوزهٔ کلاسیک و معاصر. دامنهٔ علاقهاش از توجه به دوبینیهای باباطاهر و مثنوی مولانا که ذخایر کتابخانه منزل پدری بود گرفته تا گرایش به اشعار نیمایی و بالاخره نشستن سر کلاسهای قیصر امینپور، محمدرضا عبدالملکیان، فاطمه راکعی و دیگران.
آنچه به زندگی ادبی امینی، رنگ و بوی حرفهای میدهد، از یکسو تلاشی است که برای بهکارگیریِ آموزههای خُرد و کلانِ دوران کودکی و نوجوانی در مسیرهای گوناگون جوانی و پختگی میکند و از سوی دیگر قدمهایی که برای هرچه علمیترکردن تجربههایش برمیدارد. این است که تجربهٔ حضور در کلاسهای مهرداد اوستا، محمدرضا شفیعی کدکنی، حسین منزوی، علی معلم دامغانی، مظاهر مصفا و دیگران همراه میشود با ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ ادبیات تطبیقی که اتمامش همزمان است با بازنشستگی وی از سمتهای دولتی.
بهباور سودابه امینی، بنمایهٔ ادبی از تشویقهای پدر و برادر آغاز شد و به معلم دوران دبیرستان رسید؛ اما بیتردید دستخط امینپور قبل از انتشار اولین دفتر شعر که به تشویقنامهای میماند و ازدواج با بهروز قزلباش که خود شاعری است توانمند، در رشدیافتن آن بنمایه نقش بسیار پررنگی ایفا کرد.
امروز، دستچین زندگی ادبیحرفهای امینی علاوهبر انتشار ۱۵ عنوان کتاب، نقد و نظرهایی است که بر آثارش رفته، تاجاییکه در مقدمه «سیب حوا» بهقلم سیدضیاالدین شفیعی آمده است: «سیب حوا یکی از مظاهر هنجارشکنیها و قاعدهگریزیهاست که بههمت شاعری صاحب تجربه و جسور رخ داده است.» و منظور از قاعدهگریزی همان نوآوریهای نیما یوشیج در شعر کلاسیک و چهبسا ارائهٔ فرمی دیگرگونه متکیبر وزن است با دوری از وقوع قافیه.
از میان یادها
ترکهٔ استاد، خامیام را خُرد کرد
سال۱۳۶۹ اسدالله شعبانی را در انتشارات کانون دیدم. آن روزها درصدد چاپ مجموعهشعر گروهی از جوانان بود. شعری برایش خواندم. تحسین کرد و شعر را گرفت تا در کتاب «بالهای احساس» چاپ کند. کتاب چاپشده را که دیدم تغییر بند پایانی شعر، برافروختهام کرد. آن روزها به شعرهایم خیلی تعصب داشتم. یادم است از آن تغییر بسیار خشمگین و از شعبانی بهشدت دلخور شدم. «آبی خوشبختی» این طور تمام میشد:
- لحظهای میمیرد
- ساقهای میشکند
- دست اندوه، گُلی میکارد
- آسمان میبارد
و شعبانی این طور برایم پایان داده بود:
- لحظهای میگذرد
- و کسی در دلش از غربت و عشق
- گل یخ میکارد
البته بعدها به جنس محدودیت چاپ شعر جوانان پیبردم، هرچند هنوز هم معتقدم باید قبل از آن تغییر، مطلعم میکردند.
یادی از استادم قیصر امینپور
یادکردن از امینپور همیشه برایم صرفاً بهانهای ساده میخواهد. گاهی بهسادگی شنیدن پیانونوازیِ جواد مجابی در تاکسی است که با شخمی به لایههای عمیق خاطرات، هنوز هم بعد از گذشت سی سال، مرا به دههٔ شصت و اولین لحظههای دیدار با آن شاعر میبرد. رفتم به دیدار قیصر تا دعوتش کنم به کانون. گفت: «اگر بچهها باشند، میآیم.» بچهها را آوردم و آمد. و روزی دیگر دعوتش کردم تا برای مربیان، درس «شاهنامهخوانی» بگوید و او درس بزرگتری داد: «کار من نیست. باید یاد بگیریم که در تخصصمان حرف بزنیم. اگر موضوعْ «شعر معاصر» بود، میآمدم.»[۱]
قلم و کاغذِ نیمهشبهایش، از قبل آماده بود
لیلا امینی خاطرهٔ ازخوابپریدنهای خواهرش سودابه، را تعریف میکند:
- من عادت داشتم به دیرخوابیدن، ولی سودابه زود میخوابید. زیاد پیش میآمد که ما درحال فیلمدیدن بودیم که سودابه از خواب میپرید و از من قلم و کاغذ میخواست. اوایل تعجب میکردم؛ اما بعدها عادت کردم. قلم و کاغذ را آماده میگذاشتم تا نیمهشب که بیدار شد هراسان نشویم. میدانستم صبح که بیدار شود برایم شعر تازهای میخواند و نظر میخواهد. گرچه دانش ادبی من چندان تعریفی نبود؛ اما در خانهای که پدر عاشق شعرخواندن بود و خواهر، شاعر و برادر، دوستدار موسیقی اصیل، خواهناخواه گوش من هم به شنیدن شعر خو گرفته بود و آن زمان اغلب از کسانی بودم که شعرهای سودابه را زودتر از دیگران میشنید!
موریانهها درد ایوب را برای امینی تازه کردند
بهروز قزلباش که بین سال ۱۳۶۶و۱۳۶۷ نخستین بار سودابه امینی را در جلسات روزهای چهارشنبهٔ حوزه هنری دیده و ۵ سال بعد، او را به همسری برگزیده است، تعریف میکند که:
- اوایل زندگی مشترک زیاد از هم آشنایی نداشتیم. یادم است روزی سودابه متوجه شد کتابی که پدربزرگم به من هدیه داده موریانهها خوردهاند. خیلی ناراحت شد. گفتم: «این که ناراحتی نداره، یکی دیگه میخریم.» اما سودابه گفت: «ببین حضرت ایوب چی کشیده؟!» این، آن زاویهٔ دیدی است سودابه امینی در سرودن دارد.[۲]
زندگی و یادگار
بر برگ تقویم
- ۱۳۴۱: تولد در تهران، ۲۵بهمن
- ۱۳۵۴: سرودن اولین شعر پس از آشنایی با اشعار فروغ، نیما و اخوان
- ۱۳۶۲تا۱۳۶۶: تحصیل در رشته روانشناسی بالینی در دانشگاه الزهرا
- ۱۳۶۷: مربی کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان
- ۱۳۶۸: آغاز فعالیت در سازمان تبلیغات حوزه هنری در بخش شعر
- ۱۳۶۹: چاپ اولین شعر با نام «آبی خوشبختی» در کتاب «بالهای احساس» (مجموعهای از شعرهای جوانان) بهکوشش اسدالله شعبانی؛ فعالیت در اولین دورۀ دفتر شعر جوان بهمدت یک سال
- ۱۳۷۰: همکاری با مجلهها و روزنامههای مختلف
- ۱۳۷۲: ازدواج با بهروز قزلباش، حاصل آن دو فرزند به نام صدیف(۱۳۷۴) و زهرا(۱۳۷۷)
- ۱۳۷۳: چاپ اولین دفتر شعر با عنوان «زمهریر»
- ۱۳۷۵: تشکیل انجمنهای ادبی کودکانونوجوانان؛ دریافت مجوز تأسیس مهدکودک
- ۱۳۸۰: چاپ گزیده ادبیات معاصر؛ داور شعر در نخستین جشنوارۀ فرهنگیهنری زن و روستا(عذرا) در ۲۴شهریور؛ شرکت در «دومین کنگرۀ شعر مقاومت بینالملل اسلامی»؛ کارشناس برنامه رادیوییِ «آلاچیق» طی چهار سال
- ۱۳۸۱: دبیر و داور اولین کنگرهٔ شعر زنان تهران؛ چاپ کتاب «ماه در باران» مجموعهآثار ۵۴ شاعر از سه نسلْ شاعر زن
- ۱۳۸۲: چاپ مجموعهشعر «در فضای بینشان»
- ۱۳۸۳: چاپ مجموعهشعر «لیلی و هزار زن»
- ۱۳۸۴: تدوین پودمان آموزشیِ کارشناسان و مربیان ادبی کانون پرورش فکری
- ۱۳۸۵: چاپ «در سایۀ مولانا» مجموعۀ نمایشنامههای برگزیدۀ مربیان و کارشناسان؛ سفر به ترکیه از سوی وزارت ارشاد در آذرماه؛ شرکت در نشست تخصصیِ آسیبشناسی شعر دانشآموزی
- ۱۳۸۶: چاپ «در مسیر آفرینش»
- ۱۳۸۷: چاپ «زنگ شعر»
- ۱۳۸۸: داور نهمین جشنواره مطبوعات کودکونوجوان در کانون؛ دبیر دومین کنگرهٔ شعر زنان تهران؛ چاپ مجموعهشعر «سیب حوّا»؛ راهاندازیِ کارگاههای نمایشنامهنویسی نوجوانان در مراکز کانون
- ۱۳۸۹: چاپ گزیدهشعر «سکوت سرمهای»؛ عضویت کمیتهٔ تخصصی بررسی پیشنهادها در کانون؛ برندۀ جایزهٔ پروین برای مجموعهٔ «سیب حوا» در ۱۶اسفند
- ۱۳۹۰: حضور در جلسهٔ نقد مجموعهشعر «سیب حّوا» در سرای اهل قلم؛ سفر به لبنان و سوریه؛ شرکت در برنامه «مُلتقی عالم الشّعرالثّانی» در نجفِاشرف
- ۱۳۹۱: چاپ دو مجموعهشعر «فصل آهو و کبوتر» و «پسر اردیبهشت»
- ۱۳۹۲: تقدیر شورای کتاب کودک برای کتاب «فصل آهو و کبوتر»
- ۱۳۹۳: داوری سیودومین دورهٔ مسابقات فرهنگیهن ریِ دانشآموزان دختر با نام «پرسش مهر»؛ تقدیر چهار نهاد فرهنگی در مراسم پاسداشت امینی بههمت خبرگزاری فارس
- ۱۳۹۴: معاونت ادارهکل آفرینشهای ادبی و هنری کانون؛ چاپ مجموعهشعر «پریان ملیان»؛ راهاندازی و مدیریت کارگاههای خوانش متون تخصصی ادبیات کهن در مراکز کانون تا ۱۳۹۸؛ اجرای طرح کشوری انجمنهای ادبی کودکانونوجوانان تا ۱۳۹۸
- ۱۳۹۵: عضویت هیئت علمی جایزهٔ پروین اعتصامی؛ برگزاری کارگاه خلاقیت ادبی در خانۀ کودک شوش؛ سرایش شعری برای «زرینّه» زن افغان قربانی خشونت مردان؛ تحصیل در رشتۀ ادبیات تطبیقی مقطع کارشناسیارشد تا ۱۳۹۸
- ۱۳۹۶: سرپرستیِ ادارهکل آفرینشهای ادبی و هنری کانون؛ سفر به افغانستان با همراهی راضیه تجار و برگزاری برنامههای ادبی؛ برگزاری جلسه «یک ماه، یک کتاب» برای نقد «پریان ملیان» و «قیامت قرمز»؛ شرکت در نشست تخصصی دربارهٔ شعر دفاع مقدس[۳]
- ۱۳۹۷: برگزاری جلسه «یک ماه، یک کتاب» در نقد کتاب «مرثیهخوانی برای باران»؛ مدیریت ادارهکل آفرینشهای ادبی و هنری کانون پرورش فکری تا تیرماه۱۳۹۸؛ دبیریِ جشنوارهٔ دوسالانۀ هنرهای تجسمی در کانون؛ دبیری و داوریِ «نخستین مهروارۀ شعر آفرینش»؛ راهاندازی «مرکز تخصصی شاهنامهخوانی» برای کودکانونوجوانان در فارسانِ چهارمحالوبختیاری طی بهمنماه؛ سرودن «باغ آسمون»[۴] و «کارناوال عروسکها» بهمناسبت بیستویکمین جشنوارهٔ بینالمللی قصهگویی کانون؛ داوری جشنوارههای شعر دفاع مقدس، فجر، انقلاب اسلامی، پروین اعتصامی و...
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران
بهروز قزلباش
سودابه امینی بسیار دشوارنویس است و تا با اشعارش زندگی نکند، آنها را منتشر نمیکند. این خصلت شعری و سختگیری در انتخاب کلمات، در زندگی او نیز دیده میشود. امروز از او انتظار بیشتری دارم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سیداحمد نادمی
امینی بهدلیل نوع نگاه و مطالعاتی که دارد، اسطورهای شعر میسراید. زنانهاندیشی و زنانهسرودن قبل از اینکه مادر باشد هم در شعرهایش بود؛ اما پس از مادرشدن، خواندن آثار امینی، پیشنهاد متمایزی شد برای شعرخوانان.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
خودش را با شعر میپندارد
من با شعر میتوانم نفس بکشم، بگریم، بخندم و با شعر متولد شوم و با شعر بمیرم. انسان شعر خداوند است. پس میتواند شاعر باشد. سرودن همیشه برایم جدی بوده است. دغدغهٔ جاودانگی، هستینگاری، مرگاندیشی و... من را سمت شعر کشاند. این میدان، میدان شعر است. تفاوت شاعر در شیوه بیان اوست از هستیشناسی خویشتن. گاه این خویشتن منم و گاه دیگری که من با او همذاتپنداری کردهام. همه چیز از من آغاز میشود و به مرگ ختم میشود.[۵]
تفسیر خود از آثارش
با مجموعهشعرِ «در فضای بینشان» گونهٔ خاصی از شعر نیمایی را تجربه کردم و در «سیب حوا» با استفاده از مصراعهای برابر و بدون استفاده از ردیف و قافیه به آفرینش گونه متفاوتی از شعر دست زدم.[۶] قالبهای شعریام، نیمایی و غزل امروز است و گاهی سپید هم سرودهام. نکته اینجاست که برای من دلکندن از سنت امکانپذیر نیست و بهنوعی تأثیرپذیری از سنت را لازمه نوآوری میدانم؛ اما بضاعت شاعر و خلاقیت او در آفرینش ادبی نقش بسزایی دارد. من تلاش کردم هم سنت را بشناسم و هم شعر سنتی را و هم در فضای شعر امروز تنفسی کنم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نگاه امینی به بزرگترها
قیصر امینپور
« | امینی از آشناییاش با امینپور یاد میکند:
|
» |
احمد عزیزی
- احمد عزیزی در اغلب اشعار خود همچون «چشمه دختران» شاعری درونگراست. شاعران درونگرا ضمن تماشای جهان درون؛ اسطورههای شخصیِ خود را میسازند. اسطورهها پیش از هر چیز، تجلیات روانی و نمود جوهر روحاند. درعینحال گاه «من» شاعر بهجای اسطوره در شعر مینشیند.
شعر «چشمهٔ دختران» عزیزی در لایهٔ اول، گونهای از روایت رؤیاست. رؤیایی پرتصویر و نفسگیر که گاه مجال رمزگشایی به خواننده نمیدهد. در بازخوانی و بازآفرینی تصاویر شعر که گاه بسیار بیمنطق و مشوشاند، خواننده دچار تشویش و پریشانی میشود و در گاه بهدلیل نبود ارتباط عمودی و افقی بین مصراعها نشانهها را گم میکند. حس خوانندهٔ این شعر در مرتبهٔ اول مواجهه با اثر، حس کسی است که از خوابی پرتصویر بیدار شده است؛ بههمان اندازه گیجوگنگ. مرور دوبارهٔ تصاویر شعر، اگرچه برایش لذتبخش است او را با تفکر منطقی یا بهتر بگوییم اندیشهای روشن مواجه نمیکند. نوعی خلسه و رهاشدگی رؤیا در شعر موج میزند و خواننده را هم دچار میکند.[۷]
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
در بین سفرهای فرهنگیادبی امینی به کشوهای ترکیه و سوریه و لبنان و افغانستان، این سفر آخر بود که با برگزاری کارگاه شعر برای شاعران جوان افغان همراه شد و به ارائۀ مقالۀ «دیدار با انسان مولانا» در در اتاق ایرانشناسیِ دانشگاه کابل انجامید. این سفر که همراهانی چون راضیه تجار و فریبا مقصودی را داشت، دستاورد ادبی دیگری نیز بهارمغان آورد که برگزاری کارگاه قصهگویی برای معلمان و مربیان آن کشور بود.
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
اتفاقات بعد از انتشار آثار
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
آنچه از امینی لابهلای سطرهای خبر درج شده
گفتوگویی با «کیهان» مهر۱۳۸۸
- امینی پرسش «بهنظر شما دختران به جایگاه ادبی محکمی رسیدهاند؟ و دلیل حضور پررنگتر مردها در چیست؟» را چنین پاسخ میگوید:
- اما درخصوص تفاوت، میان دختران و پسران. من در ادبیات به جنیست معتقد نیستم. هرکس شعر و داستان را پنجرهای برای دیدن دریافته باشد که میتواند تا آخر عمر از این پنجره تماشا کند، قادر است حاصل تماشای ادیبانهٔ خود را به مخاطب تقدیم کند. درست است که وضعیت زندگی و فضاهای فرهنگی و عواملی نظیر آن در رشد هنرمند اثر میگذارد؛ اما اینها همه عوامل فرعی است. اصل ماجرا جوهر شعری است که خداوند هنگام عطاکردن این موهبت جنسیت زن و مرد را از یکدیگر جدا نکرده است. نگاه کنید به زنان آفرینشگر عصر خودمان، جایگاه محکم و حضور پررنگ را محدود به جنس نخواهید دید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نگاهی روانشناختی به شعر «چشمه دختران» مندرج در اطلاعات
- بهمن۱۳۹۲ «اطلاعات» مقالهای از سودابه امینی چاپ میکند درباب تحلیل شعر. میان نظرهایش چنین میخوانیم:
- موضوع هنر، بهویژه شعر، هستیشناسی است و هستیشناسی بدون سرکشی به زوایای مختلف هستی و دایرهٔ وجود امکان وقوع و بروز در هنر نمییابد. فانتزی، خیالپردازی و رؤیا گاه ابزار هنرمند است و گاه مسیر راه. فانتزی برای هنرمند امکان جستوجوی جهان درون و جهان بیرون را میدهد. از همین مسیر است که هنرمند تماشایی خاص پیدا میکند و به شیوهای خاص با عالم و در عالم به گفتوگو میپردازد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - میل به آفرینش در انسانِ خلاق و هنرمند با تمایل به دمیدن روح در اثرِ هنری همراه است. در هنرمند این نیاز به آفرینش متناسب با توانایی روح و تجربیات شخصی وقوع مییابد و حاصل عملکرد سطوح عالی خودآگاه و ناخودآگاه است. این «میل به وسعتبخشی روح» است که باعث آفرینش میشود. آن گونه که ژاک دریدا میگوید: «روح مضاعفشدن خود است.» همهچیز در مضاعفشدن خود، در نعمالبدل خود باز میتابند؛ بسط مییابند و مشخیصتر میشوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - اگر شاعرِ برونگرا با استفاده از تجارب و دانش اجتماعی و تاریخی خود به سرایش میپردازد؛ شاعر درونگرا باتوجهبه مفاهیم بنیادی متافیزیک در حوزهٔ هستیشناسی به شعر میپردازد. نکته مهم اینکه هرگز نمیتوان بدون مراجعه به سروده شاعری او را درونگرا یا برونگرا فرض کرد. این درونمایهٔ شعر است که به ما میگوید شاعرش برونگراست یا درونگرا. شاعری که در شعری برونگراست، ممکن است در سرودهای دیگر درونگرا باشد. بههرحال مضمونشناسیِ روح میتواند موضوع کار شاعرانی باشد که نسبت به ذات هستی پرسشهای جدی و پایانناپذیر دارند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
باشگاه خبرنگاران و گفتوگو با امینی
دیماه۱۳۹۴ باشگاه خبرنگاران از سوادبه امینی میپرسد:
- «امروزه برخی شاعران حتی با استفاده از سوژههایی مثل ۵+۱ و یارانه هم شعر میگویند. چه تأثیری بر محتوای شعری میگذارد؟ و آیا تأیید میکنید؟»
امینی که خود کمْ دغدغههای اجتماعی ندارد، چنین پاسخ میدهد:
- هر شاعری در شعر خود به «من» میپردازد. این من گاه من «فردی» است، گاه «اجتماعی»، گاه من «ملی و میهنی» است، و گاه من «جهانی». باید به هر شاعری حق بدهید خودش را و دریافت خودش را آن گونه که میتواند و مهارت دارد، بیان کند. شاعر مالک چیزی نیست، حتی مالک شعر خود هم. اصلاً آمده تا بفهمد و به بیان آنچه فهمیده، بپردازد. شعری که سروده میشود، متعلق به خواننده و مخاطب است. دربارهٔ مرگ شعر بگذارید، مخاطب تصمیم بگیرد. به نظر من جاودانگی یا مرگ هر شعر را گستره مخاطبان آن شعر مشخص میکنند. شعری که در کشور من «زنده» است، ممکن است در کشور دیگری که همزبان من است «مرده» تلقی شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فارس و سؤال چالشاش از امینی
وبگاه شاعران پارسیزبان ۱۶آذر۱۳۹۱، گفتوگویی را منتشر میکند که میان خبرگزاری فارس با سودابه امینی رخ داده است. فارس در این گفتوگوی مفصل، چنین سؤالی مطرح میکنید:
- «اگر تراز ما بعد از انقلاب امینپور باشد، درحالحاضر چقدر شاعران ما را به این تراز نزدیک میبینید؟»
پاسخ سودابه امینی کاملاً مفصل است:
- من این نگاه را خیلی نمیپسندم که بیاییم یک نفر را شاخص شعر انقلاب درنظر بگیریم. به شعر انقلاب خیلیها خدمت کردند، خیلیها هوشمندی و زیرکی و آن شعبدهگری را که لازم است یک شخصیت شاعر داشته باشد داشتند و درعینحال هم مقام استادی داشتند و بر خیلی از شاعران جوان حق داشته و دارند. آن موقع خیلی جشنواره معنی نداشت؛ یعنی رسماً جشنوارهها بهدلیل تبوتاب انقلاب و جنگ و مسائل دیگر که پیش آمده بود جریان نداشت و کشور در سطحی نبود که بتواند بهلحاظ فرهنگی خیلی روی نیروهای جوان سرمایهگذاری کند. ولی حقیقتاً کسانی که انگیزه داشتند و میخواستند که کار هنری و ادبی را دنبال کنند این کار را انجام میدادند. یکی از چیزهایی که قیصر امینپور به من یاد داد و در یادداشتهایی بر روی مجموعهشعرم نوشت، این بود که اگر میخواهی شعر را تفننی دنبال کنی اصلاً به دنبال شعر نیا. ولی اگر میخواهی شعر را جدی دنبال کنی، حقیقتاً بیا. ببینید کسی که مقام استادی و بزرگی در قبال دیگرانی که کوچکتر هستند و میخواهند از او یاد بگیرند دارد، درواقع آن بخشندگی و کرامت نفس و بزرگواری و بخیلنبودن در ارتباطش با شاگردانش خیلی مهم است و این در شخصیت بعضی از دوستان پررنگتر بود. حالا من نمیخواهم ارزش گذاری کنم و بگویم که بقیهٔ کسانی که با ما در ارتباط بودند از آنها یاد نگرفتم. من از هرکسی که نکتهای حتی در یک مصاحبه رادیویی شنیده باشم و یاد گرفته باشم، قدردان آن یک نکته و قدردان آن فرد هستم؛ ولی بعضی از افراد مانند امینپور، میرشکاک، علی معلم و ساعد باقری شاخصتر بودند، بخشندهتر بودند، بخیل نبودند و اطلاعاتی که بهلحاظ فنی دربارهٔ شعر داشتند پنهان نمیکردند که دیگران هم نیایند در این عرصه قرار بگیرند.[۸]
آثار و کتابشناسی
کارنامه و فهرست آثار
- دفترشعر «زمهریر» (شعر بزرگسال) بهسبک نیمایی غزل نو و سپید، مؤسسهٔ میلاد نور، ۱۳۷۳
- مجموعهشعر «گزیده ادبیات معاصر»، نیستان، ۱۳۸۰
- مجموعهشعر «در فضای بینشان»، همسایه، ۱۳۸۲
- مجموعهشعر «لیلی و هزار زن»، انجمن شاعران ایران، ۱۳۸۳
- «در مسیر آفرینش»، راهنمای عملی پرورش خلاقیتهای ادبی کودکانونوجوانان ویژهٔ معلمان و مربیان، لوح زرین، ۱۳۸۶
- «زنگ شعر»، راهنمای شعرخوانی برای کودکانونوجوانان ویژهٔ معلمان و مربیانِ مدارس و کانون، لوح زرین، ۱۳۸۷
- مجموعهشعر «سیب حوّا»، هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷
- گزیدهشعر «سکوت سرمهای» توسعه کتاب ایران(تکا)، ۱۳۸۸؛ تجدیدچاپ، ۱۳۸۹
- مجموعهشعر «قیامت سرخ»، هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۹۰؛ تجدیدچاپ، ۱۳۹۷
- مجموعهشعر «فصل آهو و کبوتر»، کانون پرورش فکری، ۱۳۹۱
- مجموعهشعر «پسر اردیبهشت»، کانون پرورش فکری، ۱۳۹۱
- مجموعهشعر «پریان ملیان»، هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۹۴
سبک و لحن و ویژگی آثار
- بیان سودابه امینی در اشعارش از پیچیدگی و رمزگونگی مطلوب خودش بهره میبرد.[۹] انسیه موسویان شاعر و منتقد ادبی میگوید: «امینی در اشعارش گاه مادر است و گاه همان چهره اسطورهای یا زن اساطیری.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- مفاهيمی که امینی در اشعارش بهکار میبرد، گونهای از بازگوییِ فلسفی و درونی اوست و از دغدغههای شخصی شاعر در مقولههای آفرینش، هستی، انسان و عشق دم میزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد درعینحال از نگاه موسویان آشناییِ کافی با زبان روزْ مخصوص نوجوانانوجوانان و استفاده از آن در اشعار موجب شده تا آثارش میان این طیف سنی جایگاه مناسبی پیدا کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- تلمیح در اشعار امینی، یکی از آرایههای پرکاربرد است. بهرهبردن از داستانهای زندگی انبیاء و بزرگان و نیز شخصیتهای ادبیات کهن فارسی بهخوبی در اشعارش دیده میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- موسویان موفقیت دو مجموعهشعر «پسر اردیبهشت» و «فصل آهو و کبوتر» را استفادهٔ شاعر از واقعیتهای روز جامعه بهجای نوستالژی و رمانتیسم میداند که پابهپای نوجوان حرکت میکند و مخاطب، شاعر را در کنار خود میبیند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جوایز و افتخارات
آشنایی با دو اثر در یک اثر
معرفی اثر
مجموعهشعر «سیب حوا» دو دفتر شعر با فضای اساطیری است؛ دو سرودهٔ بلند و کوتاه طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- سرودهٔ «سیب حوا» بیش از ۵۰ بند شعر دارد در قالبی نوین با مصراعهای برابر و وزنی معین، بدون استفاده از ردیف و قافیهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد و البته چون از مضمون و درونمایهای مشترک نیز برخوردار است، آن را یک شعر دنبالهدار نیز میخوانند.خطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- سرودهٔ «پسر اردیبهشت»، ۹ بند شعر است که شاعر در قالب شعر سپید برای صدیف، پسرش، سروده و علاوهبرآنکه نوعی گفتوگوی دونفره میان آنهاست،خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد بهلحاظ مضمون کاملاً با دفتر نخست متفاوت است و بهگفتهٔ مسعود میریِ شاعر و منتقد، بخش دوم کتاب مطلقاً با بخش نخست همسویی و همخوانی ندارد.خطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تحلیل و بررسی
- فضایِ شعریِ هر دو دفتر، دربرگیرنده نمادها و مضامین اساطیری خاورمیانه با تكيه بر اساطير ایران باستان است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سودابه امینی برای نوع فضای انتخابیِ کتابش چنین دلیل میآورد:
- «ممكن است مخاطب با شعر در فضای اساطیری بهعلت رمزگونهبودن اين فضا بهراحتی ارتباط برقرار نكند؛ اما علاقه شخصیام به گونه از ادبيات، باعث شد در اين دو دهه، یک فضای كلی داشته باشم و بيشتر از اشارات داستانی در اشعارم استفاده كنم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- اثر از کشاکش همیشگی میان خوبی و بدی، خیر و شّر و نمادهایی از این دست سخن میراند. پیش از این نیز امینی در مجموعهٔ «گزیده ادبیات معاصر، شماره ۱۲۶» همین تصویرسازیها را از بین اشارهها و قصص قرآنی و فضاهای اساطیری زرتشی برگزیده بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- مسعود میری دربارهٔ دفتر اول چنین نظر میدهد: «در این بخش، منظومهای را میخوانیم که نشان میدهد شاعر هراسناک بوده، مبادا بهلحاظ سبک و سیاق آن، کارش پراکنده بهنظر برسد؛ ازاینرو سعی کرده تکهتکه آنها را جدا کند تا نوعی پیوستگی ظاهری پدید آورد.»
- بخش از مقدمهٔ سیدضیاالدین شفیعی بر این اثر:
«سیب حوا یکی از مظاهر هنجارشکنیها و قاعدهگریزیهایی است که بههمت شاعری صاحب تجربه و جسور رخ داده است. تجربهای که علاوهبر تشخص زبانی و وسواسهای معنایی در جستوجوی ارائه فرمی دیگرگونه در حیطه شعر پس از نیماست. فرمی که متکیبر وزن است با پرهیز کامل از وقوع قافیه.»
و این همان مقدمهای است که مسعود میری از آن ابراز ناخرسندی کرد و گفت بدترین کاری که در سالهای اخیر در حق ادبیات کردهایم اردوگاهیکردن آن است. نیازی به آوردن این مقدمه نبود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ناشرانی که با او کار کردهاند
گزارشی از خانه کتاب[۱۰]
۱۲ جلد کتاب طی سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۴ با ۲ اثر رسیده به تجدیدچاپ دوم، گزارشی است که خانه کتاب از کارنامهٔ سودابه امینی میدهد. جمعکل تیراژ براساس این گزارش، ۳۹هزار و ۵۰۰ جلد است که بیشتر سهم از آنِ این دو اثر است:
- مجموعهشعر «گزیده ادبیات معاصر» با ۱۰هزار نسخه طی یک نوبت چاپ در سال ۱۳۸۰، حاوی نوسرودهها و غزلها[۱۱]
- گزیدهشعر «سکوت سرمهای» با ۹هزار نسخه در ۲ نوبت چاپ طی دو سال متوالیِ ۱۳۸۸و۱۳۸۹، در قالبهای نو و غزل و با مضامین عارفانه، مذهبیتقدیمی، اجتماعی و اخلاقی[۱۲]
منبعشناسی
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ «گفتی قیصر امینپور و...».
- ↑ «خاطره و نظر قزلباش دربارهٔ امینی».
- ↑ «شعری که از عجز بگوید شعر دفاع مقدس نیست».
- ↑ «باغ آسمون، سروده ویژهٔ جشنواره۹۷».
- ↑ «بهره از همهٔ هنرها برای رشد بینش و از خواندن و سرودن، برای پرورش مهارت».
- ↑ «دلکندن از سنت برایم ممکن نیست».
- ↑ «تا شمیم شاپرک در پونهها». روزنامهٔ اطلاعات.
- ↑ «گپوگفتی مفصل بین فارس و امینی».
- ↑ «بررسی آثار بهروایت شاعر».
- ↑ «بر لوح خانه کتاب». بازبینیشده در ۱۶بهمن۱۳۹۸.
- ↑ «شماره یکصدوبیستوششم از گزیده ادبیات معاصر».
- ↑ «گزیدهای بهقلم سودابه امینی».
منابع
پیوند به بیرون
- «شعری که از عجز بگوید شعر دفاع مقدس نیست». نسیمآنلاین، ۱۳تیر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.
- «باغ آسمون، سروده ویژه جشنواره». ویدیو۲۴. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.
- «گفتی قیصر امینپور و...». وبلاگ سکوت سرمهای، ۱۴دی۱۳۸۸. بازبینیشده در ۵بهمن۱۳۹۸.
- «خاطره و نظر قزلباش دربارهٔ امینی». خبرگزاری فارس، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۳. بازبینیشده در ۵بهمن۱۳۹۸.
- «بررسی آثار بهروایت شاعر». ایبنا، ۳۱اردیبهشت۱۳۸۸. بازبینیشده در ۵بهمن۱۳۹۸.
- «نگاه به سیب حوا در سرای اهل قلم». جامجم، ۱۵اردیبهشت۱۳۹۰. بازبینیشده در ۵بهمن۱۳۹۸.
- «دلکندن از سنت برایم ممکن نیست». مگایران، ۱۳مهر۱۳۸۸. بازبینیشده در ۱۶بهمن۱۳۹۸.
- «تا شمیم شاپرک در پونهها». روزنامهٔ اطلاعات، ۲بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۶بهمن۱۳۹۸.
- «بهره از همهٔ هنرها برای رشد بینش و از خواندن و سرودن، برای پرورش مهارت». آخرین خبر، ۶دی۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۶بهمن۱۳۹۸.
- «گپوگفتی مفصل بین فارس و امینی». شاعران پارسیزبان، ۱۶آذر۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۶بهمن۱۳۹۸.