خسی در میقات یکی از سفرنامه‌های موفق دوران معاصر است. این کتاب، سفرنامهٔ حج جلال آل‌احمداست. خسی در میقات در زمینهٔ کار‌های او چه از نظر سبک و چه از نظر درون‌مایه اثری درخور توجه است.[۱]

خسی در میقات
نویسندهجلال آل‌احمد
موضوعسفرنامهٔ حج
* * * * *

پس از دوران مشروطه خسی در میقات نمونه‌ای از ادبیات انتقادی اجتماعی به‌شمار می‌رود که به چاشنی طنز آمیخته شده‌است و دارای نثری تلخ همراه با استهزا و ریشخند است.[۲]

خسی در میقات گزارش سفر حج جلال در سال۱۳۴۳ است. آل‌احمد در این کتاب تجربیات و خاطراتش را از این سفر بیان می‌کند. این کتاب گویی نشانهٔ نوعی اشتیاق دینی و بازگشت به اسلام و مذهب است.

برای آنان‌که کتاب را نخوانده‌اند

یک خط برای اینکه بدانیمش

خسی در میقات یک سفرنامهٔ حج است. سفر جلال از۲۱فروردین تا ۱۰اردیبهشت به طول می‌انجامد. جلال در این سفر زائری است که پس از انجام مناسک حج، گردشگری می‌شود که به دنبال شناخت جغرافیا و اجتماع و سیاست عربستان است و با نگاهی انتقادی به این مسائل می‌نگرد. همچنین جلال در این سفر قصد دارد تا در سایهٔ مذهب خویش را بیشتر بشناسد.


دلیل شهرت

خرداد۱۳۶۷ اکبر اخلاقی در روزنامهٔ کیهان مقاله‌ای از حامد الگار ترجمه می‌کند که گویی بیانی از شهرت خسی در میقات است:

  • در زمان جلال آل‌احمد، دهان‌به‌دهان پیچیده‌بود که عضوی از روشنفکران ادبی ایران، تصمیم‌ گرفته‌ به حج برود.
  • خسی در میقات، گامی تلقی می‌شد در راهی که ممکن بود آل‌احمد را به یگانگی کامل‌تری با اسلام پیش ببرد؛ ازاین‌رو این سفرنامهٔ جلال به‌نوعی مسیر بازگشت او به مذهب بود.[۳]


چرا باید این کتاب را خواند

این کتاب به‌عنوان یکی از سفرنامه‌های حج معاصر اهمیت زیادی دارد و همچنین به شناخت ما از جلال آل‌احمد کمک می‌کند.

بیایید کمی با مکه و مدینهٔ دههٔ چهل آشنا شویم
جلال در این سفرنامه همه‌چیز را دقیق می‌بیند؛ نرخ ارز را در مدینه بیان می‌کند، قیمت اجناس مختلف را در مکه و مدینه با ایران مقایسه می‌کند، به مناطق تاریخی می‌رود و گریزی به تاریخ اسلام می‌زند، جلال به دنبال شناخت وضعیت مدارس است، از رفتار شرطه‌ها با زائران عصبانی می‌شود و زبان به انتقاد از این وضعیت می‌گشاید، رفتار زائران ملل مختلف را بررسی می‌کند و... . به‌طور کلی با خواندن خسی در میقات به مکه و مدینهٔ دههٔ چهل سفر کنید و همراه با جلال از جغرافیا به تاریخ و از اجتماع به سیاست بروید و ۱۹ روز زائر و سیاح خانهٔ خدا ‌شوید.


برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

جلال به حج می‌رود

وقتی خبر به حج رفتن جلال آمد کمتر کسی این خبر را باور کرد و بقیه به این خبر پوزخند زدند. به حج رفتن کسی مثل جلال دور از انتظار بود و بعضی این کار جلال را از روی ریا می‌دانستند؛ ولی او مصمم به کشف سرزمین وحی بود. او می‌خواست با چشم خودش سرزمین طلوع اسلام را ببیند تا شاید به قول خودش از شک به یقین نزدیک‌تر شود. شاید او می‌خواست با این سفر خود را پیدا‌کند و عقایدی را که سال‌ها به آن‌ها پشت کرده‌بود را در زائران خانهٔ خدا بیابد.

جلسات نقد و بررسی

در این سال‌ها جلسات نقد و بررسی زیادی تشکیل شده‌است. یکی از این جلسات در نشست ادبی «جای پای باران» با حضور معصومه قاسمی کارشناس ادبی در ۲۱آبان ماه سال۱۳۹۴ برگزارشد.[۴]

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

 

آیت الله طالقانی در رونامهٔ کیهان روز۱۴ شهریور۱۳۵۸ از جلال یاد می‌کند:

جلال عضو فعال و از نویسنده‌های حزب توده شد که مسائلش را به صورت رمانتیک می‌نوشت. و در این اواخر، بعد از اضمحلال «توده‌ای‌ها» مطالعاتش که عمیق شد، تقریباً به ملت و آداب و سنن خودمان برگشت و به مذهب گرایش پیدا‌کرد. بهترین کتابهایش به نظر من، دو کتاب «غرب‌زدگی» و «خسی در میقات» اوست. که این «خسی در میقات» را در سفر حج خود نوشته‌است که هم جنبهٔ سیاسی دارد و هم فلسفهٔ حج را در بعضی جا‌ها خوب بیان کرده‌است. [۵]

استحال و اقتباس

به نظر می‌رسد خسی در میقات و سفرنامهٔ ناصرخسرو دارای نقاط مشترکی هستند؛ که به این قرارند:

  • انگیزه‌های ناصرخسرو و جلال به تقریب یکسان است که عبارتند از: خودشناسی، خداشناسی، آشنایی با دیگران و انتقاد از رسم‌های بی‌رویه و اصالت نداشتن. [۶]
  • دقت در جزئیات، توصیفات عینی و دقیق، ﺻﺮاحت ﺑﯿﺎن و ﭘﺮﻫﯿﺰ از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ تکلف و لفاظی در نثر از ویژگی‌های هردوست.
  • ﻫر دو دارای نثری ساده و موجز و روشن هستند.[۷]
البته بین این دو اثر تفاوت‌هایی هم وجود دارد که به این قرارند:
  • اوصاف ناصرخسرو پیوسته‌تر است و آرام‌تر، در‌حالی‌که نوشتهٔ آل‌احمد بریده‌بریده‌تر است و شتابناک که بی گمان نتیجهٔ توفیدن و به تب و تاب آمدن درونی بیشتر است؛ شاید ناصرخسرو نیز در توفندگی و تب و تاب بیشتری بوده‌است و توانسته به‌هنگام نوشتن خود را آرام‌تر کند، این است که از آن توفندگی به نوشته‌هایی پیوسته‌تر رسیده‌است.[۸]
  • اﺣﻮال ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ در خسی در میقات از جهت سیاسی پیامی همراه با خود دارد اما ناصرخسرو به‌وضوح و روشنی به مسائل سیاسی نمی‌پردازد و گاهی مسائلی را در پرده بیان‌ می‌کند و از شعر برای بیان اعتقادات مذهبی خود استفاده‌ می‌کند.[۹]
  • ناصر خسرو در دنیایی قدیم به سفر می‌رود و آل احمد در جهان مدرن
  • آل‌احمد گرچه دربارهٔ معنا و مقصد سفر حج جدی است اما دربارهٔ ابزار و عوامل رسیدن به مقصود به طنز و شوخی می‌گراید.[۱۰]


خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند

خسی در میقات گزارش سفر حج جلال است. این سفر حج درست پس از زمانی است که از خلیل ملکی جدا شده‌است [۱۱]و راه مستقلی را در‌پیش گرفته است. هدف جلال ازاین سفر یافتن برادرش است. آل‌احمد در این سفر همه‌جا سر می‌کشد، می‌خواهد وضع سیاسی و اجتماعی مردم عربستان را کاملاً مطالعه کند، همین که از نماز و زیارت فارغ می‌شود در گوشه و کنار شهر مکه و مدینه به راه می‌افتد. وضع خرید، شغل، خوراکی‌ها، نرخ‌ها، وضع صرافان، توصیف حمال‌ها، همه و همه از مسائل مورد مطالعهٔ اوست که در این سفرنامه آورده‌است. به کتابخانه‌های شهر سر می‌زند و با کتابدارها گرم می گیرد، از تأسیسات فرهنگی بازدید می‌کند و با دانش‌آموزان گفتگو می‌کند و از شیوع بی‌ایمانی حتی در مکه و مدینه بسیار متأسف است؛ در‌مورد دولت سعودی می‌نویسد:«این دولت علیهٔ سعودی سرش گویا بدجوری به آخور نفت مشغول است؛ همهٔ این حجاج هم که از کثافت بترکند سر چاه‌های نفت سلامت باد.» هنگامی که وضع اسف‌بار حج را مشاهده می‌کند و نیز اختلاف عید را بین تقویم سعودی و ایران می‌بیند دو نکته را پیشنهاد می‌کند؛ اول این که حج را باید به سال شمسی برگزار کرد! و دوم این که حج را باید بین‌المللی کرد.[۱۲]

همچنین جلال در این سفر به‌‌دنبال کشف نیروی معنوی و ایمانی در خویش است و وقتی جمعیت عظیم زائران را می‌بیند می‌خواهد بداند که آیا این مردمان ایمان و احساس اصیلی دارند؟ یا به انگیزه‌ای گنگ و خام به سوی کعبه می‌روند؟ و معبود یا معشوق ندیده به سرزمین خود می‌رسند؟ آیا این تودهٔ انبوه، فلسفهٔ حج در گردهمایی بزرگ اسلامی را به تمام معنا دریافته‌اند؟ آل‌احمد می‌کوشد به این پرسش‌ها پاسخ گوید و بی‌قراری‌ها و تجربه‌های درونی خود را تصویر کند.[۱۳]

سبک کتاب

کتاب خسی در میقات متعلق به دورهٔ دوم نویسندگی آل‌احمد است و ویژگی‌های این دوره را دارد. [۱۴]این ویژگی‌ها عبارتند از:

  • گرایش به نثر و واژه‌های کهن: که در خسی در میقات بارزتر است. آل‌احمد به نثر کهن (بیهقی و ناصرخسرو و سعدی...) توجه دارد و می‌کوشد به پیروی آن، با صرفه‌جوئی درآوردن واژه‌ها، معنای بسیار عرضه کند.
  • پیش‌تر آوردن فعل و آوردن واژه به جای جمله:در نگارش مطالب از شور درونی لحظه‌ای خود پیروی می‌کند. همین‌طور که می‌اندیشد، می‌نویسد؛ می‌خواهد سیلانی به نثر بدهد تا به واقعیت‌ها و پویش‌های زندگانی امروز نزدیک شود و با آن هماهنگ گردد. « رفتم روی بام شرقی ...» (خسی در میقات)
  • حذف فعل بدون قرینه: گاهی در نثر آل‌احمد افعال بدون قرینه حذف می‌شوند و این کار، درست نیست. «بچه‌ها مثل متکا پیچیده و دراز و گرد در خواب» (خسی در میقات)
  • به کار‌ بردن وجه مصدری برای عرضه کردن تصویر و حالت:«نوحه خوان‌هاشان در منتهای هیجان و در دستگاه شور نوحه‌ای می‌خواندند... و حجاج گریه‌کنان به سر و سینه‌ کوبان» (خسی در میقات)
  • استفاده از نثر خطابی
  • توصیف داستان‌گونه و جزئی[۱۵]
  • همچنین آل‌احمد در خسی در میقات فقط با واژه‌ای، اشاره‌ای نثر را سامان می‌دهد و فهمیدن مطلب را به عهدهٔ خواننده می‌گذارد (این را تلگرافی خوانده‌اند)[۱۶]


پیشینهٔ کتاب

سفرنامه‌نویسی در ادبیات فارسی پیشینه‌ای تابناک و هزارساله دارد.[۱۷] از روزگاران قدیم در میان جهانگردان و سیاحان ایرانی که به انگیزه‌های گوناگون به سیر و سیاحت دست‌‌می‌زدند، نویسندگانی صاحب ذوق یافت‌ می‌شدند که یادداشت‌ها و گزارش‌هایی از مشاهدات و ماجرا‌ها و رویداد‌های سفر خویش را به نام «سفرنامه» به عنوان ره‌آوردی برای جامعه و دوستان خود فراهم‌می‌آوردند. بعضی از سفرنامه‌ها به این قرارند:

  • سفرنامهٔ حج ناصرخسرو، قدیمی‌ترین سفرنامهٔ حج در زبان فارسی است.
  • هدایة‌السبیل، سفرنامهٔ حج فرهادمیرزا پانزدهمین فرزند عباس‌میرزا است؛ آل‌احمد در خسی در میقات به این سفرنامه اشاره‌کرده‌است و آن را در سفرش مطالعه‌می‌کرده‌است.
  • سفرنامهٔ میرزا‌حسین فراهانی که از درباریان ناصرالدین شاه است و به دستور او مأمور ضبط وقایع سفر شد.
  • تحفة الحرمین سفرنامهٔ نایب‌الصدر شیرازی است؛ سفرنامه‌اش گزارشی از زیارت قبله و سیاحت ایران، عثمانی و هند است.
  • سفرنامهٔ مکه امین‌الدوله: وی منشی ناصرالدین شاه و سپس وزیر‌مظفر‌الدین شاه شد. وی به دلیل فرار از خشم مظفر‌الدین شاه عازم سفر حج شد.[۱۸]

ویژگی‌های مهم کتاب

کتاب خسی در میقات دارای مضامین تعلیمی زیادی است که به این قرارند:

  • دوری از ریا: نویسنده بر این باور است که انجام اعمال مذهبی باید از روی خلوص نیت باشد.
  • دلسوزی و ترحم: جلال از رنج کارگران، ناتوانی کودکان و بی عدالتی دربارهٔ زنان در انجام فرایض دینی می‌رنجد. با معضلات و دردها آشناست و با دیدن آن‌ها اندوهگین می‌شود و گله می‌کند.
  • تعصب و عدالت در خاکسپاری مردگان: آل‌احمد وقتی به گورستان بقیع می‌رود، هیچ اثر و علامتی از گور برادرش نمی‌یابد. سنت سعودی‌ها را در خاکسپاری مردگان را که ظاهراً و از روی ریا نشانی از آنها باقی نمی‌گذارند، به سخره می‌گیرد و تعصب وها‌بیگری می‌نامد. او به دنبال عدالت هم در حیات و هم در مرگ است.
  • احترام به مقدسات در همهٔ ادیان: جلال در روایت‌گری اوضاع اجتماعی حج و در برخورد با آنچه موافق نیست، از افعال سلبی یا ایجابی بهره نمی‌جوید؛ بلکه همچون فردی درون‌گرا آل سعود را مخاطب قرار می‌دهد؛ آن‌ها که نسبت به از بین بردن نشانه‌های انسانیت و از روی تعصب، روح زندگان را می‌آزارند.
  • دوری از فحاشی و پرخاشگری: جلال معتقد است که انسان دین‌دار باید حرمت صفت روح جمعی را حفظ نماید؛ یعنی همان اندیشهٔ پاک و گفتار نیک دغدغهٔ ذهنی اوست.
    همچنین عامل بودن سفر برای خودشناسی، پرهیز از تعصب دینی و انعکاس آن در رفتار، گم شدن فرد درمیان جمع و توجه به پیری و ضعف از دیگر مضامین این سفرنامه است.[۱۹]

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

کتاب خسی در میقات را جان گرین به انگلیسی ترجمه‌کرده‌است.[۲۰]

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

انتقاد از غربزدگی:
آل‌احمد چند سال پیش از این سفر، غرب‌زدگی را تمام کرده بود و چون با دید فردی روشن‌بین به مسائل حج می‌نگرد حضور همه جانبهٔ استعمار آمریکا در عربستان برای او فوق‌العاده آزاردهنده است و با این که مناسک حج می‌گزارد، جای جای کتاب، از غرب‌زدگی انتقاد می‌کند.[۲۱]

راه حل بحران غرب‌زدگی:
او به غرب‌زدگی حمله می‌کند و طرحی کلی برای رهایی از آن عرضه می‌کند. جلال برای برون رفت از عقب‌ماندگی، بومی‌گرایی و بازگشت به خویشتن را تجویز می‌کند. بومی‌گرایی در اندیشهٔ جلال به معنای بازگشت به مذهب است؛ این دیدگاه متأثر از اوضاع سیاسی و اجتماعی پایان زندگی او بود؛ دورانی که مکاتب سیاسی و اجتماعی شرق و غرب آزمون خود را پس داده بودند و مذهب تشیع، به مثابهٔ راه سوم خود را بر جامعهٔ ایران عرضه می‌کرد. در سفرنامهٔ خسی در میقات تاثیر شرایط زمانه و تغییر نگاه جلال نسبت به مذهب کاملاً مشهود است؛ جلال اسلام را ابزاری برای مبارزه با غرب‌گرایی معرفی کرده و می‌گوید:«چرا در حالی که غرب با استعمار نوع جدیدش این چنین بر ارابهٔ مسیحیت می راند، ما ارابهٔ اسلام را این چنین زنگ زده رها کرده‌ایم». [۲۲]

جلال به مذهب بازگشت؟
بسیاری معتقدند که سفر حج جلال به معنای بازگشت او به مذهب است و پس از این سفر، او دیگر متدین شده‌است اما بعضی دیگرمی‌گویند:«جلال دریافتی انسانی از حج می‌یابد. اگر جلال متحوّل شده‌باشد، این تحوّل نشانه‌هایی از یک دگرگونی انسانی را در خود دارد، نه انقلابی مذهبی. جلال به دین و مذهبی گرایش نمی‌یابد، تمایلش به «سنّت‌ها» و گاه «بدویّت‌» از سر دیدن است و تجربه کردن و خود را دریافتن. در خسی در میقات این تمایل به سنّت یک لایروبی درونی هم هست. چه آن‌که این‌ بار موضوع خود جلال است نه حج. او می‌خواهد خود را «رها کند» و -فارغ از ایدئولوژی‌هایی که در کتاب «رها»ی‌شان کرده است- خود را در «خویشتنِ انسانی‌»اش حاضر و ناظر ببیند. می‌بیند و موفّق می‌شود. جلال در هیچ کجای این کتاب و -احتمالا- هیچ کجای هیچ کتاب دیگری متدیّن نیست و علاقه‌ای به حفظ و ادامهٔ رسوم مذهبی ندارد. ولی انسانیّت را می‌طلبد و در پی‌اش است. معمولا پنهانش می‌کند و با انسان‌تر شدنش می‌جنگند، ولی در خسی... به‌درستی مقاومت نمی‌کند و انسان‌ترشدنش را با لرزیدن در سفیدی احرام نجوا می‌کند. [۲۳]


نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

اظهارنظرها

نقدهای منفی

مجتبی مینوی:

در مجلهٔ سخن مجتبی مینوی به اشاره درباره آل‌احمد می‌گوید: «نویسنده‌ای از معاصران ما که شهرتی هم دارد، در کتاب معروفی تا بخواهيد سهل‌انگاری کرده و شلختگی بکار برده فعل‌ها را غالباً خورده‌است: شاید به علت اینکه نزدیک بین (یعنی بود) و هیچ حرکتی در جواب سلامم (یعنی نکرد) و هیچ علامت قبری (یعنی نبود...) و «... در همین کتابش (مراد خسی در میقات است) دائم اصطلاحات و کلمات و عبارت‌های دهاتی (لری؟) استعمال‌کرده‌است که از برای بندهٔ تهرانی نامفهوم است: شیرانگن، دم به ساعت، بل بل، یوغان، آبرفت، داغمه بسته و ...» [۲۴]

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران

 

دکتر علی شریعتی:

آل‌احمد روشنفکر بود ولی هنوز خودش را نمی‌شناخت و نمی‌دانست که چه جور باید عمل کند تنها در چند سال اخیر می‌خواست کمی بازگشت به خویش را تمرین کند... .آخر با هم عهد‌کرده‌بودیم برویم یک بار دیگر حج کنیم. این بار با هم. اما ملک‌الموت همان سال او را از ما گرفت تنها رفتم. اما همه‌جا او را در کنار خود یافتم. همه مناسک را گام‌به‌گام با هم می‌رفتیم... . چرا در «سعی» این‌همه بوده و بیش از همه‌جا؟ شاید از آن‌رو که در حج خویش نیز چنین بود... . در این سفرنامه که گزارش است همه جا چشم تیز‌بینش کار می‌کند ... . خسی در میقات‌اش به سعی که می‌رسد کسی در میعاد می‌شود و چشم دل باز می‌کند و آنچه نادیدنی است می‌بیند و حکایت می‌کند... . [۲۵]

همچنین دکتر شریعتی می‌گوید:«اگر کسی ادوار زندگی آل‌احمد را نداند و آل‌احمدِ خسی در میقات را با آل احمدِ سال‌های ۲۴و ۲۵ که، توده‌ای شده‌بودمقایسه کند، نمی‎تواند بپذیرد نویسندهٔ سفر نامهٔ حج، همو باشد.» [۲۶]
به‌نقل از شمس آل‌احمد تجدید چاپ رسالهٔ حج دکترشریعتی یک دو صفحه‌ای افزودگی دارد در بیان وصف مسعای جلال. [۲۷]


 
  • ۱۹شهریور۱۳۶۷ شمس آل‌احمد در روزنامهٔ سروش دربارهٔ خسی در میقات می‌گوید:
از جهت تداوم خط فکری جلال، شاهد سرخوردگی از فرهنگ غربی و بازگشت به فرهنگ سنتی و قومی و بومی و اسلامی او هستیم. در طول سفر حج، جلال جز افسوس خوردن بر فرهنگ خانوادگی، کاری ندارد. در واقع خسی در ميقات قصیده‌ای است در رثای فرهنگ مردهٔ خانوادگی ما در برابر فرهنگ سلطه‌گر متکی به تکنیک و ماشین غرب (آمریکاو روس). در هر صفحه‌ای از آن، هشداری از سر صمیمیت و اخلاص، به تمام افراد آشنا با فکر و نظر داده‌شده‌است. و جابه‌جای آن، پیشنهاداتی است که جلال برای بیرون آمدن از زیر سلطهٔ فرهنگ مغربی، به برادران فرهنگی خود داده‌است.


جمله‌های ماندگار کتاب

  • هرچه دقیق‌تر که توانستم در خود نگریستم تا سپیده‌دم دمید. و دیدم تنها «خسی» است که به «میقات» آمده‌است و نه «کسی» و نه «میعادی» و دیدم که «وقت» ابدیت است. یعنی اقیانوس زمان. و «میقات» در هر لحظه‌ای، و هرجا. و تنها با خویش. چرا که «میعاد» جای دیدار تست با دیگری. اما «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن» و دیدم سفر وسیلهٔ دیگری است برای خود را شناختن.(خسی در میقات)
  • بزرگترین غبن این سال‌ها بی‌نمازی از دست دادن صبح‌ها بود. با بویش، با لطافت سر حالش، با رفت‌وآمد چالاک مردم. پیش از آفتاب که بر‌می‌خیزی انگار پیش از خلقت برخاسته‌ای و هر روز شاهد مجدد این تحول روزانه بودن از تاریکی به روشنایی، از خواب به بیداری و از سکون به حرکت ...(خسی در میقات)

مشخصات کتاب‌شناختی

کتاب خسی در میقات اولین بار سال۱۳۴۵ چاپ شد. این کتاب را ناشران مختلفی چاپ کرده‌اند. صفحات کتاب از ۱۴۴ تا ۲۳۲ صفحه در این سال‌ها متغیر بوده‌است. انتشارات فردوس و مجید این کتاب را زیر نظر شمس آل‌احمد چاپ کرده‌اند. تیراژ این کتاب در طی سالیان به ۱۸۳،۰۲۰ نسخه رسیده‌است. خسی در میقات ۵۸ بار تجدید چاپ شده‌است. [۲۸]

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

در این سال‌ها انتشارات مختلف کتاب خسی در میقات را با جلد‌هایی متفاوت چاپ کرده‌اند.



منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

 Yنقد آثار جلال آل‌احمد،عبدالعلی دست‌غیب، نشر ژرف، چ اول،۱۳۷۱

 Yمرغ حق زندگی و اندیشهٔ جلال آل‌‌احمد، قاسم میرآخوری و حیدر شجاعی، نشر جامی، چ‌اول،۱۳۷۶

مقاله‌ها :

 Y سیری کوتاه در سفرنامه‌های حج، محمد شهری برآبادی، ﻣﺸﮑﻮ‌‌ة،ش۲۵، ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ۱۳۶۸

 Y بررسی مضامین تعلیمی در سفرنامه‌های ناصرخسرو، نزاری قهستانی، خسی در میقات جلال آل‌احمد، عبدالرضا مدرس‌زاده و معصومه پورسید، ﭘﮋﻭهشنامهٔﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺗﻌﻠﯿﻤﯽ، ش۳۹، ﭘﺎﯾﯿﺰ۱۳۹۷

 Y ترجمهٔ خسی در میقات به زبان انگلیسی، ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ عدل، ﮐﻠﮏ، ش۶، ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ۱۳۶۹

 Y هیچ وقت در برج عاج نبود(آل‌احمد در قامت یک استاد)، علی ﻣﻮﺳﻮﯼ ﮔﺮﻣﺎﺭﻭﺩﯼ، یاد‌آور، ش۳، ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ﻭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺁﺑﺎﻥ۱۳۸۷

 Y نگاهی به سفرنامه‌های آل‌احمد، ﺳﯿﺪ‌ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﻠﯽ دست‌غیب، ﮐﯿﻬﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ش۱۸۰، مهر۱۳۸۰

 Y یاد گذشتگان: جلال آل‌احمد در یک نگاه، ابوالقاسم رادفر، ادبیات داستانی، ش۴۷، تابستان۱۳۷۷

 Y ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﯼ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﻣﻠﮑﻢﺧﺎﻥ ﻭ ﺟﻼﻝ ﺁﻝﺍﺣﻤﺪ؛ ﺍﺯ ﺗﺠﺪﺩﮔﺮﺍﯾﯽ ﺗﺎ ﻫﻮﯾﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ-ﺍﺳﻼﻣﯽ، مهدی فدایی مهربانی و امین معینی، علوم سیاسی: سیاست، دورهٔ۴۷، ش۳، پاییز۱۳۹۶

 Y بررسی تطبیقی شگردهای سفرنامه‌نویسی در سفرنامه ناصرخسرو و خسی در میقات جلال آل‌احمد،صدیقه حلیمی جلودار، پایان‌نامهٔ کارشناسی ارشد، ایرانداک، ۱۳۹۱

 Y بررسی تطبیقی بافتار متون در ادبیات تاریخی و داستانی جلال آل‌احمد(خسی در میقات و مدیر مدرسه)، روح الله فعال پاکدهی، پایان‌نامهٔ کارشناسی ارشد، ایرانداک، ۱۳۸۹






نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۱۵۵.
  2. «بررسی مضامین تعلیمی در سفرنامه‌های ناصرخسرو، نزاری قهستانی، خسی ‌در میقات جلال آل‌احمد». 
  3. میرآخوری وشجاعی، مرغ حق.
  4. «خسی در میقات در نشست ادبی «جای پای باران» بازخوانی می‌شود». 
  5. میرآخوری و شجاعی، مرغ حق، ۴۵.
  6. «نگاهی به سفرنامه‌های آل‌احمد». 
  7. «بررسی تطبیقی شگردهای سفرنامه‌نویسی در سفرنامه ناصرخسرو و خسی در میقات جلال آل‌احمد». 
  8. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۱۷۰و۱۷۱.
  9. «بررسی تطبیقی شگرد‌های سفرنامه‌نویسی در سفرنامهٔ ناصرخسرو و خسی در میقات جلال آل‌احمد». 
  10. «نگاهی به سفرنامه‌های آل‌احمد». 
  11. «یاد گذشتگان: جلال آل احمد در یک نگاه». 
  12. «سیری کوتاه در سفرنامه‌های حج». 
  13. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۱۵۵.
  14. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۱۷۱.
  15. «بررسی مضامین تعلیمی در سفرنامه‌های ناصرخسرو، نزاری قهستانی، خسی ‌در میقات جلال آل‌احمد». 
  16. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۲۴۵و۲۴۷و۲۴۸.
  17. «سیری کوتاه در سفرنامه‌های حج». 
  18. «سیری کوتاه در سفرنامه‌های حج». 
  19. «بررسی مضامین تعلیمی در سفرنامه‌های ناصرخسرو، نزاری قهستانی، خسی ‌در میقات جلال آل‌احمد». 
  20. «یاد و بود‌ها: ترجمهٔ خسی در میقات آل‌احمد به زبانانگلیسی». 
  21. «سیری کوتاه در سفرنامه‌های حج». 
  22. «بررسی تطبیقی اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان و جلال آل‌احمد؛ از تجددگرایی تا هویت ایرانی اسلامی». 
  23. «دگرگونی انسانی: شاید؛ انقلابی مذهبی: هرگز». 
  24. دست‌غیب، نقد آثار جلال آل‌احمد، ۲۴۸.
  25. میرآخوری و شجاعی، مرغ حق، ۳۹و۴۰و۴۱.
  26. «روایت جلال آل‌احمد از «حج»،«آل‌سعود» و «مِنا»». 
  27. میر‌آخوری و شجاعی، مرغ حق، ۱۱۴.
  28. «نتایج جستجوی خسی در میقات در پایگاه خانهٔ کتاب». 

منابع

  • میرآخوری، قاسم؛ شجاعی، حیدر (۱۳۷۶). مرغ حق. تهران: جامی.
  • دست‌غیب، عبدالعلی (۱۳۷۱). نقد آثار جلال آل‌احمد. تهران: ژرف.

پیوند به بیرون