حمیدرضا شکارسری شاعر، پژوهشگر، نویسنده و منتقد ادبی است.

حمیدرضا شکارسری
زمینهٔ کاری شاعر و ناقد ادبی
زادروز ۲۷ خرداد ۱۳۴۵
مدرک تحصیلی کارشناس زمین شناسی
دانشگاه دانشگاه شهید بهشتی
* * * * *

از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و ۱۷ ساله بود که غزلی از او در مجله‌ای به چاپ رسید. نخستین کتابش با نام باز جمعه‌ای گذشت در سال ۱۳۷۵ از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری راهی بازار کتاب شد. پس از آن مجموعه بیشتر وقتش را برای شعر و نقد ادبی صرف کرد. در حال حاضر علاوه بر شغل اداری مسئولیت کانون ادبی فرهنگ‌سرای جوان تهران را بر عهده دارد. شکارسری با نوشتن ده‌ها مقاله و نقد شعر در نشریات و جراید کشور جزو شاعران و اساتید پرکار معاصر محسوب می‌شود وی تا امروز بیش از ۴۰ جلد کتاب شعر و پژوهش ادبی منتشر کرده است.

داستانک

داستانک‌های انتشار

داستان‌های دیگر

زندگی و تراث

حمیدرضا شکارسری در ۲۷ خرداد ۱۳۴۵ در تهران از پدر و مادری شمالی متولد شد. چند سال اول زندگی خود را به دلیل اینکه پدر و مادرش اهل رشت و انزلی بودند، در شمال کشور گذراند. تحصیلات اولیه خود را در آنجا تکمیل کرد. او از ١٦ سالگی شروع به سرودن شعر نمود. و در سال ۱۳۶۲ برای اولین بار غزلی از او در مجله‌ای به چاپ رسید. سپس از سال ۱۳۶۵ به‌طور جدی وارد عرصه شعر شد. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه برای تحصیل در رشته زمین‌شناسی وارد دانشگاه شهید بهشتی شد. پس از اتمام تحصیلات به استخدام وزارت راه و ترابری درآمد و در آنجا مشغول به کار شد. از سال ۱۳۷۱ نیز کار نقد شعر را شروع کرد.

زمینهٔ فعالیت

  • داوری دهها جشنواره و کنگره شعری سراسری و استانی کشور
  • ارایه دهها مقاله و تحقیق و شعر در نشریات و مجلات ادبی کشور و خارج از کشور
  • و ایراد دهها سخنرانی در مجامع علمی و ادبی کشور و خارج از کشور
  • مسؤولیت کانون‌های ادبی فرهنگسراهای خاوران ۱۹سال، ارسباران ، ابن سینا و ... در تهران

از نگاه دیگران

محمود اکرامی
شکارسری آدمی است که در ادبیات نه در نوک حمله بود نه دفاع، بلکه به عنوان فوروارد بازی کرده و خوب هم بازی کرده است. وی شاعری دو زیست است. در حوزهٔ ادبیات هم شاعر و هم نقاد بسیار خوبی محسوب می‌شود. سرمایه شاعر تصاویر، کلمات و مضامینش است و او می‌داند کلمات را چطور و چگونه به کار ببرد و اقتصاد ادبی را به خوبی می‌شناسد. او را شاعری می‌دانم که سرمایه خود را هدر نمی‌دهد، ضمن آنکه منتقدی است که درست و رسا حرف می‌زند[۱].
پرویز بیگی حبیب آبادی
شکارسری برای حال و آینده‌اش برنامه دارد و از همهٔ لحظات خود بهره می‌برد. علاوه بر آن جلسات ادبی را اداره می‌کند و تداوم وی در زمینه برپایی این جلسات ادبی سبب شده است که او شاگردانی را در زمینهٔ شعر تربیت کند. وی در همهٔ حوزه‌ها شعر دارد و یکی از ویژگی‌های او دوری از تمام جریان‌های ادبی و باندبازی‌های رایج در کشور است. حضور جدی در مطبوعات نیز نشانهٔ به روز بودن این شاعر است[۱].
مرتضی امیری اسفندقه
با تمام دل شکارسری را دوست دارم. او یک معلمی است که هرگاه دست در دست دانش و بینش وی گذاشتم مطمئن بودم گم نمی‌شوم. به خصوص در زمینهٔ شعر معاصر. هرگز ادعا نمی‌کند من از تو بیشتر می‌دانم. این ویژگی معلمی در شعر و شخصیت او موج می‌زند. هر وقت کنار شکارسری بودم، حتی اگر اثری هم نداشت، انسانیت را به من نشان می‌داد[۱].
آرش شفاعی
من وقتی به آقای شکارسری فکر می‌کنم، تصویر یک کارگر معدن در معادن ژرمینال اثر امیل زولا پیش چشمم می‌آید که شعر گفتن برای او وظیفه است. به نظر من این نکته‌ای است که شاعران جوان و شاگردان آقای شکارسری باید به آن توجه داشته باشند. روزگاری بود که من خودم اعتقاد داشتم که شعر برای من وظیفه بود. اما زمانی که چندین ماه شعر نمی‌نویسم می‌فهمم که وظیفه‌ٔ من شعر نوشتن نیست؛ وظیفه‌ٔ من رفتن در صف نانوایی و شیر و گوشت و غیره است. شکارسری پدیده‌ای است که شاید از این منظر بتوان گفت در نسل ما، شبیه‌ترین شاعر –به لحاظ وظیفه دانستن شعر- به سلمان هراتی است. این‌که ایشان از غزل شروع می‌کند، رباعی می‌نویسد، سراغ نقد اشعار دیگران می‌رود، دوبیتی می‌نویسد، شعر سپید می‌نویسد، شعر منثور می‌نویسد و در نهایت شعر نیمایی تجربه می‌کند. این کار خیلی مهمی است و اتفاقی است که فقط از شاعران بزرگ بیرون می‌آید[۲].
مصطفی علی‌پور
کاری که آقای شکارسری می‌کنند، دارای منطق زبان معیار است. یعنی آن تولید زبان معیار که شاعران نیمایی قاعدتا باید دنبال‌اش باشند، دنبال نکرده‌اند. آقای شکارسری به نوعی زبان معیار را تبدیل به شعر می‌کنند. در واقع من این را هرگز برای آقای شکارسری ضعف نمی‌دانم؛ چون اساساً ایشان رسالت‌اش این نیست که زبان شعر تولید کند. ایشان حتّی اگر غزل هم بگوید به همین سادگی خواهد بود[۲].
سعید بیابانکی
شکارسری هم خوب شعر می‌گوید، هم خوب نقد می‌کند و هم معلم خوبی است. چنان که با همین تعلیمات بسیاری را به شعر علاقمند کرده و خیلی‌ها را شاعر کرد[۳].
علی‌محمد مودب
بسیاری از شاعران امروز کشورمان در شروع یا ادامه کار خود مدیون شکارسری هستند. بسیاری هستند که گمان نمی‌کردند شاعری در زندگی‌شان صورت جدی به خود بگیرد، ولی با تشویق‌ها و راهنمایی‌های مکرر شکارسری شعر برایشان جدی شد و امروزه شاعر هستند. و این چنین شکارسری نسلی را در ادبیات معاصر تربیت کرده است. شکارسری همواره منتقد دقیق بوده و راه را برای شناخت ارزش‌های آن اثر باز کند و این باعث رشد و بهبود کار شعرا می‌شود[۳].
پرویز بیگی حبیب آبادی
شکارسری معلم بزرگی است و شاعران بسیاری را هم تربیت کرده است. او بسیاری از جوانان این عرصه را نیز به شدت تشویق می‌کند[۳].
محمدرضا ترکی
او دارای دو ویژگی متناقض شاعر بودن و منتقد بودن است. شکاسری یک شاعر شیعی اصیل است که همین مسئله برای عاقبت بخیر او کافی است. اشعار آیینی او در قالب آیین که از صمیم جان برخاسته من را یاد سید حسن حسینی می‌اندازد که او هم چنین مضامینی را در قالب‌های نو استخدام می‌کرد[۳].
مرتضی امیری اسفندقه
هر گاه در فضای شعر دست در دستِ دانش و بینش او گذاشتم راه را گم نکردم و او را یک معلم بی‌ادعا ولی بسیار متخصص شناخته‌ام. او جمع نقیضین است و شاعری و منتقد بودن را با هم دارد[۳].
علیرضا قزوه
استمرار شاعری نکته‌ای است که در مورد آقای شکارسری باید عنوان کرد و این در تبدیل شدن یک فرد به شاعری جدی مؤثر است. نقد نوشتن و تئوری دانستن نکته‌ مهمی است که شعرا باید به آن مسلح شوند[۳].
لیلا کردبچه
ایشان ساختارشناس‌ترین منتقد در حوزهٔ شعر امروز است و متعاقباً شعرشان هم ساختارگراست، بنابراین کنار مباحث نظری و نقدها و کتاب‌های مختلفی که دارد شعر آقای شکارسری هم می‌تواند جنبه آموزشی برای دوستان شاعر داشته باشد. شعر ایشان نمونهٔ شعری ساختمندی است که عنصر اضافی ندارد و چفت و بست محکمی دارد[۴].
سیداکبر میرجعفری
خوشبختانه هر روز بهتر از دیروز، هر روز جوانتر از دیروز کتاب چاپ می‌کنند. شعر آقای شکارسری هم تقریبا در کتاب‌های اخیرش ما را وارد دنیای مجاز می کند. نمونهٔ این شگرد، شعری است که میز کارش را توصیف می کند و اولین شعر بود[۵].
عبدالجبار کاکایی
استفاده از دو ابزار نیرومند «توصیف» و «استعاره» از ویژگی‌های شعرهای اوست. این دو ویژگی در آثار شكارسری تثبیت شده‌ و در خلق شعرهای کوتاه او نيز مورد استفاده قرار گرفته است و بايد به اين نكته توجه شود كه توصیف و استعاره لزوماً پاسخ‌گوی هویتی که شعر لازم دارد، نیست؛ ولی در طول شعر شنونده را اقناع می‌کند[۵].

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

در یک پروسهٔ چند ساله در دههٔ هفتاد با تغییر نگاه گفت‌مانی من متوجه شدم که کلاسیک‌سرایی من کم شده و مدام درحال سپیدسرایی هستم. در بازه‌ای دیدم گفت‌مان من به سمت رباعی سرایی رفته‌است بنابراین تصمیم گرفتم از شعر کلاسیک به سپید کوچ کنم[۶].

معماری شعر

روزانه حداقل ده ساعت از وقتم را صرف ادبیات می‌کنم. من معتقدم که شعر هدیه خداوند نیست! شعر معماری کلام است و شاعر آگاهانه شعر می‌گوید[۶].

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

نیما یوشیج
نیما مقهور شرایط بحرانی سیاسی-اجتماعی زمان خود نشد. او نقش یک مصلح را بازی نکرد. سیاسی شعر گفت اما سیاست‌زده نبود. اجتماعی شعر گفت اما شعار ننوشت. فقط کافی است به یاد آوریم که در سال‌های بعد حتّی بی‌طرف‌ترین، خنثی‌ترین و بی‌اعتناترین شاعر به ارجاعات سیاسی اجتماعی زمانه‌اش همچنان نقش مصلحانه و راهبرانه خویش را خودآگاه یا ناخودآگاه حفظ می‌کند و توصیه می‌کند: چشم ها را باید شست»[۷].
سلمان هراتی
دستگاه فكری او تكيه بر باورهای دينی دارد. پس نمی‌تواند شعر را در فرم خلاصه كند و هر چه شگرد و تكنيک به كار مي‌برد، عاقبت سرنخ را در دست انديشه متكی بر آموزههای دين باورانه او مي‌يابيم. درست به همين خاطر است كه نمي‌تواند از عينيت‌گرايی مدرنی كه گاه پهلو به رئاليستی فريبكار مي‌زند، دست بردارد[۸].
قیصر امین‌پور
شعر امین‌پور به دو دورهٔ وقوع انقلاب تا جنگ تحمیلی و اتمام جنگ تا زمان فوت وی تقسیم می‌شود. اگرچه اشعار او، در مرحله دٔوم، به لحاظ کمیت شاخص‌تر است اما همیشه از ایشان به عنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس یاد می‌کنیم. یکی از ویژگی‌های شعر امین‌پور را می‌توان پایبندی به گفتمان صراحت دانست. هرچه به انتهای عمر او نزدیک می‌شویم توجه او به من فردی به جای من جمعی پررنگ‌تر می‌شود[۹].
نصرالله مردانی
نصرالله مردانی نمونه تیپیک شاعرانی‌ست که به جای ماندگاری در حافظهٔ ادبیات، ماندگاری در صحنه نبردی ایدئولوژیک با زورمندان ستمگر را ترجیح می‌دهند. زبان سخته و حماسی، ترکیب‌سازی‌های عینی و ذهنی با کلماتی چون خون و آتش، تلمیحاتی مذهبی – ملی و توجه به درونمایه‌هایی چون انقلاب و جنگ و شهادت از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر اوست[۱۰]. شعر او از طرفی متکی بر سمبل و از طرفی از آنجا که از معیارهای آشنای شعر روزگار خود و غالبا منبعث از معاییر شعر کلاسیک تبعیت می‌نماید[۱۱].
مریم جعفری آذرمانی
غزل‌های او نمایشگاه دلبستگی او بر بخشی از بوطیقای شعر و غزل سنتی است. علی‌رغم رفت و آمدهایی کم‌شمار بین زبان نو و آرکاییک و نیز با وجود دایرهٔ وسیع واژگان، زبان در غزل او بی‌تردید هویتی باستانی، فاخر و فخیمانه دارد. زبانی که بر اساس پیشینه‌ای منجمد، فضایی کهنه را در شعر حاضر می‌کند و اثر را از انعکاس جهان معاصر محروم می‌کند. درست در همین‌جاست که جسارت و نوگرایی او به منصهٔ ظهور می‌رسد. این نقطه محل تلاقی بوطیقای غزل سنتی با ابعادی از غزل نو معاصر است[۱۲].
سید ابوطالب مظفری
او در اشعارش غایب است و این شخصیت کلاسیک شعری اوست که جای «خود» او را گرفته است. شخصیتی کلی‌نگر و ذهنی‌گرا که این دو خصلت را با تکنیک‌هایی آشنا فاش می‌کند. تکنیک‌هایی چون ترکیب‌سازی، ترکیب‌هایی که فقط معنا رسانند و بس. شعرهای او متن‌هایی مستقل و خودبسنده نیستند و نمی‌تواند استقلال خود را از وقایع اجتماعی و سیاسی اعلام کنند[۱۳].
حسن حسینی
او شعرش، مخاطب را همزمان به بیرون و درون متن فرا می‌خواند. مخاطب در بیرون از متن به شناسایی کارکرد عرفی عناصر می‌پردازد و روابط معمولی آن‌ها را بررسی می‌کند و سپس در درون متن، همان کارکردها و روابط را غیرعرفی و غیرمعمولی و ناآشنا را می‌یابد[۱۴].

یادمان و پاسداشت

در سی و دومین آیین «شب شاعر» پاسداشت مقام ادبی و هنری حمیدرضا شکارسری دوشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۵ با حضور چهره‌های سرشناس فرهنگی و هری در نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار شد.

همراهی‌های سیاسی

شعر مقاومت

شاعران مقاومت از جریان‌های ادبی گذشته یعنی از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و شعر اعتراضی بهره‌برده‌‌اند و به دلیل محتوامحور بودن ادبیات انقلاب اسلامی این شعر دائم به روز می‌شود. شعر مقاومت خلق الساعه نبوده و دارای تبارنامه و اصل است. شعر مقاومت به دلیل بهره‌گیری از تجربه اعقاب، دائم به‌روز شود، در شعر مقاومت انتظار خلق فرم، قالب و زبان جدید نداریم ولی مضمون‌ها و فضاهای تازه ایجاد می‌شوند. شهادت سردار سلیمانی و سیل اخبار مرتبط با این اتفاق منجر شد مضامین و تصاویر تازه وارد ادبیات مقاومت شود. متاسفانه بیشتر کنگره‌های ادبیات مقاومت تنها محل ارایه و عرضه شعر هستند و جای سمینارها و همایش‌های علمی برای بررسی ابعاد و آسیب‌شناسی ادبیات مقاومت خالی است[۱۵].

جمله‌ای از ایشان

سارقان ستارگان ادبی

همیشه نگاه‌مان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاس‌آور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع می‌کنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع می‌کند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت می‌کند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت می‌کنند بشود انتظار به وجود آمدن ستاره‌هایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوه‌ها استفاده یا سوءاستفاده می‌کنند چون هیچ‌کس خلق‌الساعه شاعر نمی‌شود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه می‌کند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد[۱۶].

سیر گذر از شعر سنتی به مدرن

در گذشته غیر از آنکه نقد شعر معطوف به محتوا باشد، به زندگینامه و شخصیت شاعر نیز توجه می‌شد. شعر امروز از حقیقت انسانی دور شده و به واقعیت نزدیک شده است. از آنجا که شعر سنتی ما معطوف به حقیقت است بنابراین مفاهیمی که در آنها مطرح می‌شود حقایقی ازلی و ابدی است؛ مرگ، زندگی، آزادگی، شهادت، خدا، دین و مفاهیم کلانی از این دست که از زمانی که بشر به وجود آمده در ذهن او بوده است و تا زمانی که بشر هست در ذهنش باقی می‌ماند. شعر مدرن یک حرکتی است از حقیقت به سمت واقعیت، حالا در زندگی واقعی ما همین مفاهیم حقیقی را به فراموشی سپرده‌ایم، همین مفاهیم والای ازلی و ابدی از یاد رفته است. ما در واقع از نوعی مرگ‌اندیشی به نوعی مرگ‌آگاهی رسیده‌ایم، ما به مرگ فکر نمی‌کنیم اما می‌دانیم وجود دارد و یک حقیقت است. از خداشناسی به خداآگاهی رسیده‌ایم، می‌دانیم که خدا هست اما نمی‌دانیم که چیست. تحلیل‌های‌مان نیز تحلیل‌هایی شخصی می‌شود. تحلیل‌های شخصی همان چیزی است که مورد نظر دورهٔ مدرن است، در مدرنیته فرد اهمیت دارد و نه ایدئولوژی‌هایی که به فرد رسیده است. فرد جامعه را تحلیل می‌کند و خود او به نتیجه می‌رسد و طبعاً تاریخ مصرف برای چنین نوشته‌هایی اصلا مطرح نمی‌شود.
در این روزگار اشعار مانایی نوشته نمی‌شود، چون مفاهیم دیگر ازلی و ابدی نیست، بنابراین اساساً این انتظار بیجایی است که شعرها لزوما آن مانایی سنتی سابق را داشته باشد. زندگی امروز انسان ایرانی چنین است و چنین آثاری را در پی دارد. بخشی به ارزش‌ها و سنت‌های ما هنوز معتقدند و آثار خاص خود و خواننده‌های خاص خود را دارند و گروهی از جامعه ایرانی گونه دیگری زندگی می‌کنند و آثاری که خلق می‌کنند متناسب با همان نوع زندگی است. اگر شما جلوی شعر او را بگیرید، جلوی نوع زندگی او را نگرفته‌اید، علت سرجایش باقی مانده است و بیماری و بیمار سرجایش باقی است و تنها جلوی تب او گرفته شده است. این آثار در حکم تب ابتذال است و مقابله با آن نه‌تنها فایده‌ای ندارد بلکه بیماری را به گمان من پنهان می‌کند و چه بسا آن بیماری را حادتر هم بکند[۱۷].

«وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره»

شعر روزگار ما از زندگی سرچشمه می‌گیرد یعنی از پدیده‌ها، اشیا و اتفاق‌های، به نظر، بی‌اهمیت و روزمره‌ٔ پیرامون استخراج می‌شود و به همین‌خاطر دایره‌ٔ واژگان بسیار وسیع شده است. واژه‌هایی در شعر امروز هست که، به ظاهر، شاعرانه نیستند ولی شاعر موفق می‌شود آنها را به شعر تبدیل کند و به همین دلیل شعر امروز را «حاصل زیست تجربی» شاعر می‌دانند[۱۸].

شعر معاصر

به نظر او در شعر معاصر الهام اگر وجود داشته باشد، نقش بسیار کوچکی در سرودن شعر و آفرینش ادبی دارد، شعر معماری کلمات است و شاعر می‌تواند نقش معمار را عامدانه بر عهده بگیرد و شعر را به جای سرودن بنویسد. این اتفاق خصوصاً در شعر روزگار ما که فرم‌ها از پیش تعیین شده نیستند، بسیار رخ می‌دهد. می‌دانید که فرم‌های شعر نو از پیش وجود ندارد، اینگونه نیست که چیزی تحت عنوان آهنگ شعر؛ موسیقی شعر؛ فرم‌های از پیش تعیین شده و قوالب در ذهن شاعر رسوب کرده باشد و ناخوداگاه بروز کنند بنابراین شاعر می‌تواند با تجربه به سراغ شعر رود[۱۹].

شعر سپید

بیش­ از هزار سال سابقه شعر کلاسیک ماست اما اگر دقیقا شعر ققنوس نیما را که در سال ۱۳۱۶ سروده شد، اولین شعر نو ادبیات بنامیم، چیزی کمتر از صد سال سابقه شعر نو ماست. پس از هر نظر، چه تجربه و چه رویکرد مخاطب، باید دید آیا معیارهای سنجش در نظر گرفته شده، عادلانه و صحیح است یا خیر. به لحاظ فرم و ساخت در این صد سال تغییراتی را شاهد بودیم که در تمام هزار سال قبل در شعر شده­‌است. یعنی سرعت تغییر آنقدر زیاد بوده که برخلاف گذشته که تقسیم‌بندی‌های سبکی‌مان صد ساله بوده، تقسیم‌بندی‌های شعر نو ما ده ساله است. پس این تغییرات باعث می‌شود فرمی که هنوز به تثبیت نرسیده جایش را به فرم دیگری بدهد و اینگونه مفهوم تثبیت به کل بی‌اعتبار می‌شود. درحالیکه دوران شعر کلاسیک ما دوران تثبیت است ولی دوران شعر نو ما دوران تکثر است. آنقدر جریان‌ها متکثراند و به مصداق «متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست/ گروهی این گروهی آن می‌پسندد» هر گروهی برای خودش پیروانی دارد که هیچ جریانی نمی‌تواند مدعی شود من به تثبیت رسیده‌ام. از این جهت گفته می‌شود چرا شعر امروز خودش را ثابت نکرده‌است یا چرا معیارهای مشخص ندارد. در مجموع اما ذات شعر مدرن و نو این است که از تثبیت در حال گریز است. بنابراین در روزگار متکثر باید معیارهای شعر کلایسک‌مان را به لحاظ تثبیت، مخاطب، نوع معنی و ... کنار بگذاریم[۶].

تکرار مضمون، ویژگی شاعران در تمام دوران‌ها است

اتمسفر زندگی امروز شاعران به یکدیگر نزدیک شده است. همه شاعران با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم می‌کنند برای همین دایرهٔ واژگانی آشنا و محدودی در شعرشان دیده می‌شود این را در ذهن داشته باشیم که تمام شاعران نمی‌توانند شخصیت زبانی و بیانی خاص خودشان را داشته باشند[۲۰].

مرثیه‌ای برای حضرت فاطمه علیهاالسلام

بانو! نمی‌یابیمت
اما کنار تو، گریه مرسوم است
مگر می‌توان پهلوی تو بود
و شکسته نبود؟

درد دل

مباد آن لحظه‌ای، به آنچه هست خو کنیمو مثل شاعران فقط خیال آرزو کنیم
کسی به حرف‌های ما توجهی نمی‌کند ‏‏بیا برای درد دل، به چاه سر فروکنیم!
در این دیار، مرگ در کمین نشسته هر طرف ‏‏چه رو به سوی پشت سر چه قصد روبرو کنیم
در این هجوم بادهای سرد و استخوان‌شکن ‏‏کجاست جرأتی که تن به شعله شست‌وشو کنیم
ز یاد برده نسل ما، زبان سرخ عشق را ‏‏بیاد دوباره با سر بریده گفت‌وگو کنیم!
اگر چه بسته‌ بال ما، نمرده شور و حال ما ‏‏مباد آن که لحظه‌ای، به بال بسته خو کنیم

از درد سخن گفتن

انسان برای خلاقیت باید فراموشی را بیاموزد... حاصل یادآوری گذشته تنها پشیمانی است ... خلاقیت مستلزم گسست از گذشته است و درهم شکستن قیودی که گذشته بر خودانگیختگی هنری تحمیل می‌کند[۲۱].

درخت

نشمرده‌ام
اما می‌دانم
آدمیان و درختان به شماره یکسانند
هر آدمی را درختی است از جنس تابوت
و این گونه که می‌رَویم
فردا کویری خواهد رویید
جای جنگل امروز…

شعر کودک

ما هنوز شعر کودک را در موسیقی عروضی جستوجو می‌کنیم و قوالب نو را خیلی بها نداده‌ایم. این یک واقعیت است. مخاطب کودک و نوجوان و والدین اعتیاد به موسیقی عروضی در شعر این گروه سنی دارند و هنوز به فضاهای نو برای این گروه سنی ورود نکرده و جرأت ورود ندارند. چون هنوز که هنوز است این قوالب در شعر کودک و نوجوان بدیع و تازه محسوب می‌شود، خوب رویارویی مخاطب عام با این قوالب قطعاً با نوعی نوگریزی و نوستیزی همراه است؛ چون به هر صورت اینکه بخواهیم عادت زیبایی‌پسندی خود را کنار بگذاریم، کار سختی است. نکته آخر هم این است که شعر نو کودک و نوجوان خوب هم کم داریم. این موضوع قابل انکار نیست[۲۲].

فرم در کتاب

با اشاره به انتشار کتاب شعرهایش با فرم خاص که در یک موضوع وحدت دارند اما در مفهوم با هم متفاوت هستند،‌‌ و رواج اینگونه کتاب‌های شعر در میان شاعران گفت:‌ طبعا وقتی شاعر از یک مرحله‌ای از تجربه شاعری که مربوط به سال‌های اول شاعری است، عبور می‌کند، شعرش صرفا از الهام‌‌گونه بودن فاصله می‌گیرد و خواست شاعر و تعمد شاعر به نوع خاصی از آفرینش بیشتر می‌شود. شاعران با تجربه‌تر نه تنها دنبال فرم در شعرها هستند، بلکه دنبال فرم در کتاب هم هستند[۲۳].

شعر دفاع مقدس

شعر دفاع مقدس در ادامهٔ شعر انقلاب که ریشه در شعر چریکی و شعر مشروطه دارد، شکل گرفته است. با گذشت زمان، شعر دفاع مقدس به دلیل این‌که می‌خواهد مخاطب عام را به سمت خود بکشد و صریح صحبت کند، کم‌کم از معیارهای سنتی عقب‌نشینی می‌کند و معیارهای تازه‌ای بر آن حاکم می‌شود. ما شعرهای دفاع مقدس را باید از دریچه‌ هم‌زمانی (از نظر زبان‌شناسی) نگاه کنیم از این منظر خیلی از شعرهای دفاع مقدس که ارزش ادبی ندارد، از جنبه تاریخ ادبیات دارای اهمیت می‌شوند. مهم‌ترین آسیب شعر دفاع مقدس این است که در هر صورتی شعر آرمان‌گراست. گرایش به سطح زبان و شعار از مهم‌ترین معضلات شعر دفاع مقدس است. همچنین باری به هر جهت بودن و استفاده‌های سطحی از این ژانر، خطر دیگری است که شعر دفاع مقدس را تهدید می‌کند[۲۴].

ادبیات داستانی دفاع مقدس

ادبیات داستانی خیلی جلوتر از شعر دفاع مقدس در ایران حرکت کرده و امروزه شاهد طرح بسیاری اتفاقاتی که در جبههه ای جنگ افتاد، در ادبیات داستانی هستیم. ادبیات داستانی دفاع مقدس را متاثر از سینمای جنگ غرب است[۲۴].

زینت‌المجالس بودن ادبیات

هر زمانی که مخاطب با ادبیات محشور شود و ادبیات آن‌قدر دارای ارزش شود که برای آن یک کانال تلویزیونی ایجاد شود و مخاطب راحت به شعر و ادبیات دسترسی داشته باشد و با شعر جدی محشور شود می‌تواند سطحی‌نگری و ابتذال را که در فضای مجازی گریبان‌گیر شعر و ادبیات شده، خنثی کند، ایجاد اتمسفر کند و گفتمان فرهنگی به‌وجود بیاورد. در این صورت دایرهٔ واژگانی مردم بیشتر خواهد شد و در نتیجه این فضا می‌توان یک فضای مبتنی بر کلمه و گفت‌وگو را ترویج کرد. اولین و مهم‌ترین خواستهٔ من به عنوان اهل قلم و فرهنگ و شعر ایجاد این کانال تلویزیونی برای ادبیات است[۲۵].

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

  • باز جمعه‌ای گذشت، حوزهٔ هنری، ۱۳۷۵
  • گزیدهٔ ادبیات معاصر ( شعر شمارهٔ ۵۴)، نیستان، ۱۳۷۸ [سروده‌های این شماره از (گزیدهٔ ادبیات معاصر) که حاوی اشعاری از (حمیدرضا شکارسری) است، اغلب به سبک نو و دارای مضامین اجتماعی و سیاسی هستند . پاره‌ای از اشعار نیز رنگ و بوی مذهبی دارد]
  • از تمام روشنایی‌ها،‌ انجمن شاعران ایران، ۱۳۸۲
  • چراغانی بی‌دلیل،‌ هزارهٔ ققنوس ، ۱۳۸۴ (کاندیدای نهایی کتاب سال جشنوارهٔ قلم زرین ۸۴)(کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در ۱۳۸۵) ( تقدیر شده به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر )
  • آسمان زیر ابرها،‌ معاونت هنری آستان قدس رضوی، ۱۳۸۶ ( کتاب برگزیدهٔ سومین جشنوارهٔ کتاب سال رضوی در بخش شعر نو در ۱۳۸۹)
  • تروریست عاشق، تکا، ۱۳۸۷
  • پیرتر از خود، حوزهٔ هنری، ۱۳۸۷
  • عصر پایان معجزات، هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷ (کاندیدای نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی در ۱۳۸۸)
  • ضریح ساده، علم، ۱۳۸۷
  • چیزی قطب نماها را دیوانه می کند، فصل پنجم، سال ۸۸ (کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در ۱۳۸۹)
  • پرانتزهای شکسته، نوید شیراز، ۱۳۸۸
  • چتر شورشی، فصل پنجم، ۱۳۹۰
  • هر شاعر درختی‌ست (گردآوری شعر شاعران کارگاه شعر فرهنگسرای خاوران)، فصل پنجم، ۱۳۹۰
  • تنها برف کوچ نکرده است، شانی، ۱۳۹۱
  • هفتادودو قطره اشک عاشورایی (گردآوری هفتادودو غزل عاشورایی از شاعران معاصر)، فصل پنجم، ۱۳۹۱
  • شکل‌های فروتنی، فصل پنجم، ۱۳۹۱
  • عاشقانه‌های تاریکروشن، هزارهٔ ققنوس، ۱۳۹۲
  • عاشقانه‌هایی برای دشمن، فصل پنجم، ۱۳۹۲(کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۱۳۹۳)
  • عاشقانه‌های پکن، نیماژ، ۱۳۹۲
  • ردپا بر لبهٔ تیغ، شانی، ۱۳۹۳
  • شکل‌های مرگ ، نصیرا، ۱۳۹۴
  • تعریف تازهٔ اندوه، عروج، ۱۳۹۴ [حدود ۶۰شعر نو کوتاه درباره شخصیت امام خمینی(ره)]
  • معمای پیراهن تو، الف ، ۱۳۹۴ [حدود ۱۰۰ شعر کوتاه عاشقانه]
  • چه تنهاست ماه، شهرستان ادب،‌ ۱۳۹۴
  • تلنگر باران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۹۴ (برنده جایزه قلم زرین در ۱۳۹۵) [مجموعه‌ای است شامل شعرهای کوتاه وصفی، با تصویرهای خیالی ساده که گاه جنبه‌ٔ نمادین دارند. مفاهیم و ابعاد گوناگون اجتماعی، عاطفی، غنایی و توصیفی از طبیعت و آداب و رسوم در شعرها با واژه‌هایی بیان می‌شوند که سرشار از بار معنایی و موسیقیایی هستند. شاعر از اصطلاحات و ضرب المثل‌ها سود جسته است. ایجاز، تصاویر ذهنی اشعار را به ایهام نزدیک کرده و به آن‌ها روساخت و ژرف‌ساخت داده است. زبان ساده و روایی است و صنایع لفظی و معنوی به کار رفته در شعرها از جمله انسان‌پنداری، تفکربرانگیز است]
  • گاهی حواست نیست، ۱۳۹۵ [شعرهای این مجموعه در قالب نیمایی است، شعرهای این مجموعه به زندگی انسان امروز می‌پردازد، مسائل مربوط به زندگی را باز می‌کند و اتفاقاتی را که در زندگی انسان امروز اتفاق می‌افتد، مدنظر دارد. مطالعه این کتاب مخاطب را به تفکر وادار می‌کند]
  • تظاهرات حرف‌های اضافه، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۶ [مجموعه شعرهای من در قالب نو است، این کتاب شامل حدود ۸۰ شعر نو با مضامین مختلف عاشقانه، اجتماعی و مذهبی است که انتشارش پنج - شش سال طول کشید]
  • شکل‌های لیلا، انتشارات ماه باران،‌ ۱۳۹۶ [ مجموعه‌ای دارای بیش از ۱۰۰ شعر عاشقانه و با محور شخصیت لیلی و مجنون]
  • شب نامه، انتشارت نگاه،‌ ۱۳۹۶ [بیش از ۱۰۰ شعر را با محوریت شب آورده ام. شعرهای این مجموعه شعرم با محوریت مسائل سیاسی و اجتماعی سروده شده اند. شعرهای عاشقانه هم در این مجموعه شعر وجود دارد. محوریت تمام شعرها شب است[
  • دلیل پنجره، انتشارت سپیده باوران، ۱۳۹۶ [شامل ۵۰ شعر با موضوع شب احیا. فکر می‌کنم علی‌رغم این‌که شعر مذهبی در روزگار ما رواج زیادی پیدا کرده اما این شعرهای مذهبی در سوگ و مدح خلاصه شده است؛ ولی شعرهای کتاب «دلیل پنجره» نیایش‌واره هستند]
  • بوسه ترسو، انتشارت مهرآفرید، ۱۳۹۶ [مجموعه شعرهای اجتماعی که با زبانی گزنده مشکلات و مسائل اجتماعی روزگار ما را مطرح می‌کند]
  • شکل‌های فراموشی، انتشارات آولی کلار، ۱۳۹۶ [شامل تعداد زیادی از شعرهای او در یک فرم و ساختار زبانی با موضوع فراموشی]
  • جلد دوم زایش‌ مرگ‌های متن، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۵ [مجموعه نقدهای او به شعرهای کوتاه معاصر است]
  • سطری پر از میل بوسه، ناشر نزدیک‌تر، ۱۳۹۶ [مجموعه‌ای از اشعار اجتماعی‌، سیاسی و عاشقانه، در قالب شعر نو]
  • هفت‌سین در بهمن ماه، انتشارات شهرستان ادب، ۱۳۹۶
  • تمرین سکوت می‌کنم بعد از تو، انتشرات سوره مهر، ۱۳۹۸ [شامل ۱۰۰ رباعی است که طی دو سال گذشته سروده شده بود، البته این تعداد از میان حدود ۲۰۰ رباعی انتخاب شده است و دارای مضامین متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی، سیاسی و... است]
  • چراغ قوه در چشم خورشید، ناشر شب چله، ۱۳۹۸ [این مجموعه حاوی ۱۰۰ شعر نو است]
  • عاشقانه‌های رنو پیر قرمز، انتشارات سیب سرخ، ۱۳۹۸ [طی ۱۶ سال اخیر حول محور شخصیت رنو سروده‌ام و تلاش کرده‌ام این شعرها حالت فانتزی نگیرند. خلاف وجه طنزی که در عنوان کتاب وجود دارد، اشعار این‌مجموعه به هیچ‌وجه جنبه طنز ندارند. در این‌کتاب، تلاش کرده‌ام به‌جای این‌که شخصیت اصلی مثل شعرهای عاشقانه همیشه عاشق یا معشوق باشد، رنو را در این‌جایگاه قرار بدهم که همواره همراه عاشق و معشوق است. مخاطب در این مجموعه شاهد نوعی رفتار عاشقانه مدرن است و عاشق و معشوق و رنو در این شعرها، یک مثلث عشقی می‌سازند. در شعرهای این مجموعه، با مجموعه‌ای از نشانه‌های زندگی شهری مدرن روبرو می‌شویم. کتاب که توسط انتشارات سیب سرخ چاپ شده، دربرگیرنده ۵۱ شعر سپید عاشقانه است که از میان ۷۰ شعر انتخاب شده‌اند و در گذر زمان روی این شعرها کار کرده‌ام]
  • استمرار تازگی، انتشارات ایهام، ۱۳۹۸ [مجموعه‌ نقدهایم است که در آن ۱۰ شاعر مطرح معاصر را از جمله شاملو، سیمین بهبهانی، طاهره صفارزاده، سهراب سپهری و شاعرانی از این دست بررسی کردم]
  • چراغ قوه در چشم خورشید، انتسارات شب چله، ۱۳۹۸ [این مجموعه حاوی ۱۰۰ شعر نو، که مضامین مختلفی را در خود دارد، مضامین عاشقانه ، سیاسی، اجتماعی را اغلب این اشعار را تشکیل می دهند]
  • کمی از آن همه تازگی، ۱۳۹۹ [تاریخچه فشرده شعر نو معاصر، به‌صورت فشرده تاریخ شعر نو فارسی را از پیش چشم مخاطب بگذرانم. در واقع تحلیل من بیشتر جریان‌شناسانه است تا این‌که متکی بر اسامی شاعران باشد]
  • مجموعه مقالات شعر و آزادی، انتشارات ایهام،‌ ۱۳۹۹ [موضوعات این مقاله درباره آزادی و شعر، ترجمه و شعر، بحران و شعر، زمان و شعر، سادگی و شعر، مهاجرت و شعر و ... است]
  • لیلا دلیل دوست داشتن دنیا، انتشارات آثار برتر، ۱۳۹۹ [مجموعه شعری دو زبانه است که از آثار برتر شد. شیرین راد ترجمه شعر‌ها را به زبان ترکی استانبولی به عهده داشت]
  • ذکر نام نزدیک تو، انتسارات آرادمان،‌ ۱۴۰۰ [در ابتدای کتاب «ذکر نام نزدیک تو» عبارت «تمام شعر‌ها برای فردای نزدیک تو» را نوشتم و تمام آنها تقدیمیه‌های کتابم پس از وفاتم هستند. هرچه سن شاعر بالاتر می‌رود، تفکر مرگ در او وجود دارد و حال و هوایش به آن سمت می‌رود، بنابراین در آثارش مرگ اندیشی دیده می‌شود]
  • شکل‌های پنجره، انتشارات مهر و دل، ۱۴۰۰ [شعرها در عین وحدت کاراکتری، با تکثر درون‌مایه روبرو هستند. این مجموعه حدود ۸۰ شعر کوتاه است. من پیش از این نیز در شکل‌های مرگ و شکل‌های گور مشابه این روش را آزموده‌ام. پنجره، عضو مشترک تمام این شعرها است، اما شعرها وحدت درون‌مایه و محتوایی ندارند. برخی عاشقانه هستند‌، برخی موضوع مرگ و زندگی و برخی درون‌مایه‌های سیاسی و اجتماعی دارند. در واقع اشعار این مجموعه نوعی تکثر درون مایه یا تکثر محتوایی دارند،‌ علی‌رغم وحدت موضوعی و کاراکتری که دارند]
  • از قلب تهران به قلب استانبول، انتشارات شانی، چاپ اول ۱۳۹۶ و چاپ دوم ۱۴۰۰ [این کتاب مجموعه‌ای از ۷۵ شعر من است که با ترجمه شیرین راد به ترکی استانبولی برگردانده شده است]

جوایز و افتخارات

 Y کتاب او «حماسه کلمات: نقد و بررسی ۲۰ سال شعر دفاع مقدس» در سال ۱۳۷۹ به عنوان کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شده‌است و همچنین در سال ۱۳۸۱ عنوان کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر را بدست آورده‌است.
 Y کتاب او «چراغانی بی‌دلیل» در سال ۱۳۸۵ به عنوان کتاب سال دفاع مقدس شناخته شد و در همان سال به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش شعر مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین این کتاب کاندیدای نهایی کتاب سال جشنواره قلم زرین ۱۳۸۴ شده‌است.
 Y مجموعه شعر او «آسمان زیر ابرها»، کتاب برگزیده سومین جشنواره کتاب سال رضوی در بخش شعر نو در سال ۱۳۸۹ بوده‌است.
 Y کتاب او «عصر پایان معجزات» کاندیدای نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۸ بوده‌است.
 Y کتاب او «چیزی قطب‌نماها را دیوانه می‌کند» کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۱۳۸۹ شده‌است.
 Y کتاب او «عاشقانه‌هایی برای دشمن» کتاب سال دفاع مقدس در بخش شعر در سال ۱۳۹۳ شده‌است.
 Y کتاب او «تلنگر باران» برنده جایزه قلم زرین در سال ۱۳۹۵ شده‌است.
 Y کتاب او «زیست در من جمعی» (تألیف به همراه محمدرضا روزبه) در سال ۱۳۹۰ در چهارمین دوره انتخاب کتاب سال استان لرستان به عنوان یکی از پنج کتاب سال لرستان معرفی شد.
 Y شاعر برگزیده جشنواره شعر فجر در بخش شعر امروز انقلاب سال ۱۳۸۷
 Y ارائه مقاله و شعرخوانی در جشنواره جهانی شعر استانبول در سال ۱۳۸۸
 Y کارشناس هنری برگزیده شبکه جهانی جام جم در سال ۱۳۸۹
 Y به عنوان نماینده ایران در جشنواره شعر سارایوو بوسنی که از ۲۶ تا ۳۰ مهر ۱۳۹۶ در سارایوو برگزار شد، شرکت کرده‌است.
 Y شاعر برگزیده و برنده اولین جایزه ادبی قدس
 Y در بهمن ماه ۱۳۹۴ از او با عنوان «آواز رهایی» تجلیل و تقدیر شده‌است.
 Y داوری ده‌ها جشنواره و کنگره شعری سراسری و استانی کشور

بررسی چند اثر

از تمام روشناییها

دومین دفتر شعر که شامل ۶۸ شعر عمدتاً سپید، چند نیمایی و یک غزل است. وی در این مجموعه شعر از آسان‌ترین زبان برای انتقال تأملات روحی و اندیشه‌های خویش استفاده نموده است. زبانی همه‌فهم که گاه آن قدر به زبان روزمره نزدیک می‌شود که کارکرد شعی خود را از دست می‌دهد و به زبان گزارشی تبدیل می‌شود. این مسخره‌ترین جلسه شعری است که دیده‌ام دریغ از یک اهل شعر! می‌گویم: شعری بخوانید نشخوار می‌کنند در بخش موسیقی نی هم که می‌زنم نشخوار می‌کنند! نه! باید کار کرد

ذکر نام نزدیک تو

این مجموعه هشتاد شعر سپید کوتاه را از این شاعر و منتقد ادبی معاصر را در بر می‌گیرد. مضامین سروده‌ها درباره فراق و مرگ است. شکارسری هر هشتاد شعر این دفتر را با یک عبارت مشترک آغاز کرده است: «تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم»... دو شعر ابتدایی کتاب به این شرح است:

  • سیاه ۱
تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم
پرچمی سیاه به استقبال‌مان آمد
عبدالباسط به استقبال‌مان آمد
سینی خرما و حلوا به استقبال‌مان آمد
اما هنوز انتظار داشتیم
سینی چای را تو بگردانی
و ما را از کابوس طویل‌مان بیدار کنی

سیاه ۲*

تو را به خاک سپردیم و به خانه برگشتیم
عطر تن تو هنوز در هوا پراکنده بود
با ولع نفس کشیدیم
تا آخرین ذرات تو را به یادگار برداریم

شعر ژیان

بر آخرین مدلت خش هم نیفتاده
اما ترمز نداریفرمان بریده ای
و در اتوبانی یکطرفه افتاده ای
دنبال ژیان پنچر پدربزرگ !

شکارسری وسوسه ای دارد که روزی همه شعر ما خواهد شد: وسوسه ی ساده نوشتن. شکارسری گاهی از تمام ظرفیت های ساده نویسی بهره میبرد و از اصطلاحات زبان محاوره (ترمزنداشتن،فرمان بریدن) برای خود بهره میبرد. در جهان شعر شکارسری با تمام ساده نویسی ها با استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های همین زبان محاوره ای ماشین و انسان به یکدیگر پیوند میخورند. آدمها ماشین میشوند و ماشینها احساسات و عواطف خانوادگی دارند. ماشینها (آدمها) ی جوان تند میروند آخرین مدل هستند حتی خشی هم بر بدن ندارند ترمز که اصلا. فرمان بریده اند و همیشه یک طرفه میروند و سرنوشت هم یکطرفه است به سوی ژیان پنچر پدربزرگ. ژیان هم زمان مدل بالا پرسرعت و سالم(بدون پنچری) بوده است اما حالا ژیان باید برای پدربزرگ باشد! اما چنین شعر های ساده ای بسیار خطرناکتر و پیچیده تر از شعرهای دیگرند. در اینگونه شعر مقدار توانایی شاعر است که می تواند شعر را از خطر نثر شدن نجات دهد. زیرا ممکن است به آن دلیل که فاصله شعر و نثر در این گونه بسیار کم است شعر در دام نثر بیافتد. اما شاعری با تجربه و اندوخته میتواند شکار سری باشد و به دام نثر نیافتد.

چه تنهاست ماه

این‌که چرا این کتاب‌ها را در یک مجموعه جمع کرده‌ام، دلیل‌اش این است که همان‌طور که تاریخ این شعرها نشان می‌دهد، از حوالی ۲۶ سال پیش تا الان مانده بود و با توجه به اینکه خودم طی این چند سال اخیر به این نتیجه رسیده بودم که مجموعه‌ی شعر باید کتاب شعر باشد و از این جهت که یکی از موتیف‌ها قالب شعر است، لذا این قالب شعر را انتخاب کردم که هم قالب اشعار یکسان باشد و هم این شعرها به منصه‌ی ظهور برسد و هم از نظر اساتید استفاده کنیم. آرش شفاعی: بیان کرد و گفت: منتشر شدن این مجموعه‌ شعر نیمایی در فضای کلی شعر و نشر ما، به نوعی یک حادثه محسوب می‌شود. اگر روند شاعری او را بخواهم در شعر بررسی کنم، ایشان در کل شاعر بلاغ‌گریز است اما در این مجموعه به این وادی وارد می‌شود: شب قرگون فراگیر/شب دست و پا گیر. از یک جایی نگاه‌ها و تاثرها در شعر ایشان کم‌تر می‌شود و بیش‌تر وارد فضایی می‌شود که ما در شعر سپید ایشان دیده‌ایم. این شعر، شعر تصویرگرایی است و کاملا بازی‌های زبانی کم‌کم کم‌رنگ می‌شود و در نهایت به جایی می‌رسیم که حضور وزن و قافیه را در شعر ایشان احساس نمی‌کنیم. اگر شعر «مثل هر سال» را بخوانید، این شعر کاملا شعری است که وزن دارد شاعر را اذیت می‌کند. منتها هرچه به سمت پایان کتاب می‌آییم، شعرها شعرتر می‌شود، از سیطره‌ی شعرهای کلاسیک خارج می‌شود. محمدامین اکبری: کتاب را به دو بخش تقسیم کرد: نخست بخش اول شاعری شکارسری از دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد که در تمام ساحت‌های شعری اثر داشته‌اند هم در قوالب کلاسیک شعر می‌سرودند و هم در حوزه شعر نو و دیگر، بخش دوم شاعری ایشان است که تا پیش از انتشار این کتاب ادامه داشته است و ایشان تقریبا از فضای شعر کلاسیک جدا شدند و کاملا بر سرایش شعر سپید و یا منثور تمرکز کرده‌‌اند. به همین خاطر نیمایی‌های بخش اول که به نوعی برای شاعر تفنن به حساب می‌آمده است و در فضای رایج و کلیشه‌ای شعر نیمایی همان دوران سروده شده است آهنگین‌تر است و از مولفه‌های شخصی شاعر کمتر بهره برده است ولی نیمایی‌های دوره دوم رنگ و بوی دیگری دارد و تاثیر دو دهه سپیدگویی شاعر بر روی آنها کاملاً مشهود است و به نظرم من این اشعار نیمایی شاعر دارای امضای شخصی اوست. یکی از شاخص‌ترین مولفه‌های شعر نیمایی دوره دوم شاعری آقای شکارسری، قافیه‌گریزی است. و دیگر مولفه مهم که جناب شفاعی هم اشاره کردند موزون بودن در عین بی‌وزنی ست[۲].

معمای پیراهن تو

می خواهم نماز بخوانم
اما تو نمی‌گذاری
مدام می‌دوی از این سو به آن سو
از آشپزخانه به هال
از هال به اتاق خواب
از اتاق خواب به حیاط
از حیاط به اتاق بچه‌ها ...
قبله نما را ذله کرده ای
می خواهم نماز بخوانم
اما تو نمی‌گذاری ...

رضا اسماعیلی: شعر «نماز» شکارسری مُهر تاییدی بر این گفته است. چرا که اگر شاعر این شعر با پیشینه ادبیات پارسی آشنا نبود و غزل‌های حافظ را نخوانده بود، هرگز موفق به سرودن چنین شعری نمی‌شد. در واقع این شعر قرائت مدرن بیتی از غزل حافظ است، آنجا که می‌گوید :

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

شعر «نماز»، عاشقانه‌ای کاملا امروزی است. تصویری که شاعر در مقام یک عاشق از محبوب و معشوق خود مقابل دیدگان ما به تماشا می‌گذارد، تصویری عینی، ملموس و قابل انطباق با روز و روزگار ماست. معشوقه شاعر در این شعر، زنی است معاصر و آپارتمان نشین و هیچ نسبتی با معشوقه تا بُن دندان مُسلح شاعران قرن هفتم و هشتم هجری ندارد. معشوقه‌ای با ادوات جنگی مخوفی همچون کمند زلف، کمان ابرو و ناوک مژگان که می‌تواند با ابزاری همچون غمزه و عشوه و کرشمه عاشق بیچاره خود را به خاک سیاه بنشاند ! نیاز عاشق به معشوق نیز در این شعر – علی رغم عاشقانه‌های کلاسیک - صرفا یک نیاز جنسی و جسمانی نیست، بلکه ریشه در یک دلبستگی و وابستگی عاطفی و انسانی دارد. عشقی متعالی و انسان ساز. به خاطر این نگاه فراجنسی و انسانی به معشوق، شاعر در شعر هیچ اشاره مستقیمی به صورت و شکل ظاهری او ندارد و محبوب خود را با صفاتی چون چشم شهلا و غنچه لب و چاه زنخدان و ... نمی‌ستاید[۲۶].

تظاهرات حرف اضافه

این مجموعه دارای تنوع مضمونی بسار بالایی است.

دستا بالا!
اطاعت
اصلا با این دست‌های خالی
مگر كاری جز دعا از ما بر می آید؟!
همچنین در قسمت دیگری از این مجموعه آمده است:
این چشم مال دختر نابینای همسایه
این دستها مال برادر جانبازم
این پاها مال گدای قدیمی محل
حتی این جگر مال قناری ترسویم
این دل
اما این دل
حتی پس از مرگ
فقط مال توست
به هیچ کس اهدا نمیکنم ...

تروریست عاشق

گردن نهادن لا‌يه هاي ادبي- اجتماعي ايران به شعر پويايي است كه از نيما آغاز مي‌شود.

من چهره ای در آینه ها دیدم از خودم
آن قدر هولناک که ترسیدم از خودم
آن مرد ترسناک در آیینه ها تویی؟
این را هزار مرتبه پرسیدم از خودم
اما از آسمان به زمین می توان رسید
در پرتگاه آینه فهمیدم از خودم
ای مرد ناشناس! تو در من چه می کنی؟
-گفتم به آن غریبه و پرسیدم از خودم-
ناگاه خشمناک از آن من که من نبود
آیینه را شکستم و روییدم از خودم

هفت‌سین در بهمن‌ماه

شعرها کوتاهند و شکل گرفته در یک فضا. پی در پی. و این ساختار تداعی‌گر حرکت مدام و طی یک مسیر است. انگار شاعر (جمعی) شعار می‌دهد و پیش می‌رود از طرفی شاید هم نمایش‌گر مراحل انقلاب باشد؛ افعال، نمادها و عناصر، جغرافیای شعرها بیانگر حضوری همگانی است و یادآوری بخشی از مسائل نوستالژی به تاریخ پیوسته ما مثل: صف نفت و سینما رکس دیوار نوشت و طیب و روزنامه و... علیرغم تنوع مضمون این شعرهای کوتاه در مجموع و در واقع، یک شعر هستند یک شعر بلند اگر دنبال هم بیایند منظومه‌ای را شکل می‌دهند حاصل سیاحت و حرکت در یک روز! روزی به نام انقلاب. شعرهایی که به میزان تنوع، فراز و فرود دارند؛ گاهی زبانی محکم با دقت‌های شاعرانه دارد و گاه ساده و بی‌لایه، به طوری که در محافل غیر ادبی نیز قابل قرائت و استفاده است.

آیینه‌ی بزرگی بودیم
گرم انعکاس آسمان سرد و صاف زمستان
سربازها که رسیدند
گلوله‌ها که آمدند
ناگهان هزار پاره شدیم
هزار آیینه با هزار آسمان
پخش خیابان‌ها و کوچه‌های شهر

دلبستگی به آن سالها به قدری است که شاعر ندرتا و شاید در همین یک مورد، اشاره‌ای به زمان حال کرده و در باقی شعرها زمان؛ همان زمان وقوع و کنش زنده حادثه است. در باب کاربرد فعل در این کتاب می‌توان مقاله‌ای دیگر نوشت به اشاره در می‌گذرم که افعال ماضی از کلیدهای خوانش این شعرهاست[۲۷].

تنها برف كوچ نكرده است

.شاعر در این دفتر،112بار از واژه برف و29 بار از واژه آدم برفی استفاده کرده است،واژگانی که در اکثر مواقع تنها حضور فیزیکی داشته و نقش های تکراری بر عهده دارند. شکارسری تنها در یکی از شعر ها از واژه برف(به صورت مفرد یا ترکیبی)استفاده نکرده است. جنگل با برگ های ترد و تازه ی سفیدش در زمستان(51) حال ایشان در صفحه 83در هر سطر شعرش این واژه را احضار کرده است. صبح می روم در برف شب بر می گردم در برف تو برف های خانه را پارو کرده ای انگار هرگز برفی نباریده است سید احمد نادمی: به جهت رفتار کاملاً کلاسیک شاعر امکان نقد را به منتقد می‌دهد، این اشعار مضمونی درونی دارند که نمونه‌ای از رفتار مضمونی آن برگرفته از طبیعت است که در سابقه تاریخی ادبیات کهن نیز وجود دارد. این کتاب را می‌توان به صورت فصل‌هایی در ارتباط با کاراکتر برف، تنهایی و مشکل‌آفرینی برف برای انسان و شعر جنگ که از توانمندی‌های این شاعر است، جداگانه دید.

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

کتاب صوتی شب‌نامه، گزیده اشعار حمیدرضا شکارسری است که توسط نگاه‏‫ به چاپ رسیده است.این کتاب اکنون به همت «قناری»، تولیدکننده کتاب‌های صوتی، و در قالب کتاب‌های صوتی «چلچله» با صدای شاعر برای استفاده علاقمندان فراهم شده است. [۲۸].‬‬‬‬‬‬‬‬ نقدها[۲۹].‬‬‬‬‬

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «شکارسری میدان‌داری ادبیات را برعهده داشت». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۷ دی ۱۳۹۵. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «نقد و بررسی مجموعه شعر حمیدرضا شکارسری؛-«چه تنهاست ماه» در فضای شعر امروز حادثه محسوب می‌شود». تارنا، ۱۶ تیر ۱۳۹۸. 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ «گردهمایی هنرمندان برای «احمد شاملوی حزب الله»!». سازمان هنری رسانه اوج، ۲۵ دی ۱۳۹۵. 
  4. «میرجعفری: شکارسری «معلم» شعر است/ کردبچه: شکارسری، ساختارشناس‌ترین منتقد در حوزهٔ شعر امروز است». تسنیم، ۱۰ مرداد ۱۳۹۶. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ / «مجموعه‌ٔ شعر حميدرضا شكارسری درباره‌ٔ برف نقد شد». ایسنا، ۲۳ خرداد ۱۳۹۱. 
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «حمیدرضا شکارسری: نگران فردای شعر نباشیم». ترنم، ۳۹ آذر ۱۳۹۸. 
  7. «همراه با شعر». هنرمند، ش. ۵۰ و ۵۱ (زمستان ۱۳۸۵ و بهار ۱۳۸۶): ۵۴ - ۶۱. 
  8. «در همین فرصت کم/ نیم نگاهی به شعر «سلمان هراتی»». سوره مهر، ش. ۴۹ (پاییز ۱۳۸۵): ۱ - ۴. 
  9. «شکارسری: امین‌پور از شکل‌دهندگان شعر انقلاب و دفاع مقدس است». ایرنا، ۷ آبان ۱۳۸۷. 
  10. «در ویترین شعر انقلاب». مهر، ۶ بهمن ۱۳۹۹. 
  11. «شاعری نه برای تمام فصول». سبک‌ها و جریان‌های ادبی، ش. ۴۷ (تابستان ۱۳۸۵). 
  12. «فراخوان اندیشیدن (دربارهٔ شعر مریم جعفری آذرمانی)». شعر، ش. ۶۷ (پاییز ۱۳۸۸). 
  13. «نقد و نظر: پرواز در قفس (نگاهی به شعر سید ابوطالب مظفری)». کیهان فرهنگی، ش. ۲۵۸ (فروردین ۱۳۸۷). 
  14. «رد پای شوپنهاور (خوانش چند شعر کوتاه)». شعر، ش. ۶۱ (مهر ۱۳۸۷). 
  15. «شکارسری: شهادت حاج قاسم مضامین تازه وارد ادبیات مقاومت کرد». ابنا، ۱۸ دی ۱۴۰۰. 
  16. «حمیدرضا شکارسری: برخی سارقان ادبی ستاره هم می‌شوند». همشهری آنلاین، ۱۶ شهریور ۱۳۹۹. 
  17. «گفت‌وگو با حمیدرضا شکارسری». شهرستان ادب، ۳۰ خرداد ۱۳۹۶. 
  18. ««وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره» دو جنبه‌ی مهم تفاوت شعر امروز با گذشته». کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۲۰ تیر ۱۴۰۰. 
  19. «حمیدرضا شکارسری«چراغ‌قوه در چشم خورشید» را منتشر می‌کند ناشر= دنا». ۱۱ تیر ۱۳۹۷. 
  20. / ««وسعت واژگان و جریان زندگی روزمره» دو جنبه‌ی مهم تفاوت شعر امروز با گذشته». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹. 
  21. «از درد سخن گفتن و ...». شعر، ش. ۳۱ (بهار ۱۳۸۲): ۳۰ - ۳۱. 
  22. «داور جشنواره شعر فجر: با خطر مبتذل‌نویسی در لباس ساده‌نویسی روبرو هستیم/در استفاده از فرم به تعادل رسیده‌ایم». قطره، ۳ اسفند ۱۴۰۰. 
  23. «نگاه «حمیدرضاشکارسری» به جریان امروز انتشار کتاب‌های شعر/ نمی‌توان با ذهنیت چهل سال پیش عمل کرد». قطره، ۸ آذر ۱۴۰۰. 
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ «شکارسری: ادبیات داستانی ایران خیلی جلوتر از شعر دفاع مقدس است». خبر آنلاین، ۵ مهر ۱۳۸۹. 
  25. «این‌جا ادبیات زینت‌المجالس است». ایسنا، ۱۴ شهریور ۱۳۹۶. 
  26. «حافظانه‌ای مدرن». خراسان، ۱۲ اسفند ۱۴۰۰. 
  27. «بی‌قرار بهار». فارس، ۲۳ بهمن ۱۳۹۶. 
  28. «حافظانه‌ای مدرن». نوار، ۱۳۹۸. 
  29. «نقدها». نقد شعر. 

منابع

پیوند به بیرون