بازاندیشیِ زبان فارسی
بازاندیشیِ زبان فارسی مجموعهای است ده مقالهای که داریوش آشوری از ۱۳۵۵تا۱۳۷۵ طی بیست سال پژوهش و اندیشهگری نگاشت. آرشوری این مجموعه را نخست، با نُه مقاله در سال۱۳۷۲ چاپ کرد. «بازاندیشیِ زبان فارسی» دو جنبه از موضوعات زبان فارسی یعنی تاریخیفرهنگی و ساختاریفنی را دربرمیگیرد.
بازاندیشیِ زبان فارسی | |
---|---|
چاپ اول با نُه مقاله | |
نویسنده | داریوش آشوری |
ناشر | نشر مرکز |
تاریخ نشر | ۱۳۷۲ |
تعداد صفحات | ۱۷۴ |
موضوع | زبانشناسی و نثر معاصر مسائل زبان فارسی در رویارویی با مدرنیته |
سبک | مجموعهمقاله |
نوع رسانه | کتاب |
طراح جلد | محمدعلی بنیاسدی |
کتاب «بازاندیشیِ زبان فارسی»، بیش از همه به آسیبشناسیِ زبان فارسی و بررسیِ ریشهٔ تاریخیِ این آسیبها و عقبماندگیها میپردازد و به مقایسهٔ تمدن ایرانی و تمدن مدرن و دگردیسیهای زبان در اثرِ برخوردِ این دو تمدن باهم توجه میکند و ضمنِ بیانِ رابطهٔ بینِ زبانِ یک جامعه با فرهنگِ آن، تلاش میکند که با بازاندیشی و برطرفکردنِ دشواریهای زبانیِ این جامعه، راهحلِ رفع معضلهای جامعهٔ ایرانی را بیابد. بهدیگربیان کتاب «بازاندیشیِ زبان فارسی» کوششی برای اندیشهٔ تحلیلی و منطقی و دور از احساساتیگری دربارهٔ زبان و خط فارسی است.
اولین چاپ این کتاب در سال۱۳۷۲ با نُه مقاله بود: اما در چاپ دوم، بهسال۱۳۷۵ مقالۀ «سرهمنویسی و جدانویسی»، عنوان فرعی کتاب را به ده مقاله تغییر داد. نوشتن مقالات این مجموعه از نیمهٔ نخست دههٔ ۵۰ آغاز شد و تا نیمهٔ نخست دههٔ ۷۰شمسی ادامه یافت. برخی از مقالهها بیشتر به جنبۀ تاریخی و جامعهشناختی مسائل زبان فارسی میپردازند و مسئلۀ زبان را در بستر بحران تاریخ و فرهنگ ما بررسی میکنند و برخی دیگر چارهجوییهایی است برای بازسازی و نوسازی زبان، زدودن کموکاستیهای آن و بهکارگرفتن سرمایههای آن تا بتواند از عهدۀ بیان اندیشهٔ علمی و فلسفی امروز برآید. آشوری در این کتاب بیپروا و باصراحتِ تمام به بیان نظراتش دربارهٔ بیماریها و معایبی که طی سدهها گریبانگیر زبان و نثر فارسی شده است و نیز به نقدوبررسی رویکردهای مختلفی که در زمینهٔ بازسازی زبان فارسی و اساساً در برخورد با نثر مدرن وجود دارد، میپردازد. مقالات این کتاب عبارتاند از:[۱]
- «پیرامون نثر فارسی و واژهسازی»
- «پسوند ایسم و مسئلۀ برابریابی برای آن در فارسی»
- «نگاهی دیگر به دگردیسی زبان فارسی»
- «روح علمی و زبان علمی»
- «بازاندیشی زبان فارسی»
- «دگرگونی واژگان فارسی»
- «چند پیشنهاد دربارهٔ روش نگارش و خط فارسی»
- «زبان فارسی و کارکردهای تازۀ آن»
- «علم و زبان علمی»
- «سرهمنویسی و جدانویسی»
«این مجموعه، نشاندهندۀ کوشش ذهنی است که از مرحلهٔ برخورد با شکاف واژگانی و بیانی زبان فارسی در حوزۀ ترجمۀ مفاهیم علمی و فلسفی مدرن و آگاهی به کموکاستیها و ناتوانیهای زبانی، به مرحلۀ توجه به معنای تاریخی و فرهنگی این شکاف رسیده که در زبان نیز بازتاب ویژه و بسیار پراهمیت خود را دارد؛ یعنی سرانجام به درهمتنیدگی تمامی جنبههای مسئله توجه کرده است و به اینکه بحران اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و گذار از یک صورت زندگانی تاریخی بهصورت دیگر در زبان نیز همانگونه بازتاب دارد و گذار زبانی نیز یکی از وجههای اساسی و ناگزیر گذارهای دیگر است و آگاهی به آن و فراهمآوردن وسایل آن همان اندازه اهمیت دارد که جنبههای دیگر این گذار.»[۲]
در نخستین نگاه به کتاب
خاستگاه گرایش آشوری به مسائل زبان فارسی
« | داریوش آشوری در گفتوگویی خاستگاه حساسیت خود در برابر مسائل زبان فارسی را این چنین بیان کرده است:
آشوری در گفتوگویی دیگر با مسعود لقمان نویسندهٔ کتاب ایران «در گذر روزگاران» توضیح بیشتری میدهد:
|
» |
سرنخ
نویسندهٔ کتاب گرفتاری امروز زبان فارسی را ناشی از برخورد با تمدن مدرن و نیازهای زبانی آن میداند.[۵] در جایجای کتاب نویسنده تلاش میکند تا نشان دهد دگرگونیهایی که در زبان رخ میدهد مرتبط با دگرگونیها در جهانی است که زبان و صاحبانش در آن به سر میبرند. وی همچنین در چند جای کتاب به مسئلهٔ نثر فارسی و سیر تحول آن از منظر تاریخی میپردازد.
نویسندهٔ این کتاب در تلاش است تا دو راه بازسازی و نوسازی زبان فارسی را نشان دهد. یکی برخورد سنجشگرانه با میراث ادبی زبان فارسی و جداسازی بهنجار آن از نابهنجارش[۶] و دیگری، بررسی و به کارگیری مایههای درونی زبان فارسی برای بازگرداندن زبان فارسی به سرِ خانۀ اصلی واژگان و دستور خود و بهرهگیری از راهنماییهای اهل علم در زمینۀ زبانشناسی.[۷]
چرا باید این کتاب را خواند
با خواندن ترجمههای داریوش آشوری برای مثال از کتابهای نیچه، عموماً در ذهن افرادی که در زمینۀ مسائل زبان فارسی تعمق و تأملی نداشتهاند، تصوری مبنی بر وجود اغراق در دقت نظر آشوری در ترجمهها شکل میگیرد. مطالعۀ کتاب بازاندیشی زبان فارسی ما را با مسائلی که در ارتباط زبانی با تمدن مدرن داریم، آشنا میکند. این موضوع به خصوص وقتی اهمیت پیدا میکند که مشاهده میکنیم امروزه بازار ترجمههای نادقیق و با سرعت بالا در میان خوانندگانی که کتابهای متفکرین غربی را صرفاً برای اطلاع از نظرات آنها مطالعه میکنند رونق پیدا کرده است.
البته برخی از مسائلی که نویسندهٔ این کتاب در باب ترجمۀ کتابهای غربی مطرح میکند، اگر آغاز جنبوجوش برای بازسازی زبان را در ابتدای این قرن در نظر بگیریم، با گذشت حدود یک قرن، حل شده و تغییرات لازم در زبان فارسی و واژگان علمی و فلسفی پذیرفته شده است؛ اما با موج جدید تحولات ارتباطی در دو دههٔ گذشته در جهان، ما همچون همهٔ جهانیان دوباره در میانۀ موج جدیدی از تحولات زبانی و در پی آن تحولات معنایی قرار گرفتهایم. با این حساب بازخوانی دوبارهٔ تأملات اندیشمندان زبانشناسی دربارهٔ دگرگونیهای زبان پس از سالها، ضروری مینماید.
خوانندگان قدیمی کتاب بخوانند
سبک کتاب
معصومی همدانی در مقالۀ «داریوش آشوری؛ روشنفکر تکرو» دربارۀ این سبک خاص آشوری یعنی مقالهنویسی چنین توضیح داده است:
- «به مقاله بهعنوان نوعی ادبی که با وضع اجتماعی ما و نیز با شیوۀ تفکر خود او سازگارتر است نگاه کرده و از همین روست، که باز با یکی دو استثنا، عمدۀ کتابهایی که از او منتشر شده مجموعۀ مقاله است. آشوری مقالهنویس است و مقاله (بهمعنای essay در انگلیسی) پاسخی است که نویسنده به مسئلهای میدهد که پاسخی سریع و روشن میخواهد و مقالهنویس کسی است که یا مجال اندیشیدن بیش از حد دربارۀ یک موضوع را ندارد یا بر این اعتقاد است که موضوعی که دربارۀ آن مینویسد هنوز آنقدر پرورده نشده و حدودش به آن اندازه روشن نیست که بتوان دربارۀ آن نظریهپردازی تمامعیار کرد و حاصل آن را بهصورت کتابی مفرد در دسترس خوانندگان قرار داد؛ بنابراین هرچند مقالههای آشوری از دستاوردهای نظری خالی نیست، نمیتوان او را در یکی از حوزههای بسیاری که دربارهشان قلم زده نظریهپرداز دانست. آشوری در جامعهشناسی و نقد ادبی و فلسفه و زبانشناسی نظریۀ خاصی نیاورده است و قصد آوردن آن را هم نداشته است؛ ولی مقالات او سرشار از تأملها و جرقههای فکری و عناصری مفهومی است که هرکس که بخواهد در این حوزهها نظریهپردازی کند باید آنها را به دقت بخواند و در آنها تأمل کند.»[۸]
پیشینهٔ کتاب
۱۳۷۲ آشوری کتابش را با نام بازاندیشی زبان فارسی؛ نُه مقاله چاپ کرد. مجموعهای که شامل سخنرانیها و مقالههایی او میشد. آنها را طی دو دهه در مجلهها و نشریههای مختلف چون نگین، رودکی، نشر دانش، نقد آگاه و کلک بهچاپ رسانده بود. سه سال بعد، «سرهمنویسی و جدانویسی» را نیز در مجلۀ نگاه نو نشر داد و سپس در کتابش اضافه کرد. بدینترتیب از سال۱۳۷۵ بهبعد، «بازاندیشی زبان فارسی؛ ده مقاله» به دست دوستداران زبان فارسی رسید.[۹]
تاریخ نشر پیشین هر یک از مقالاتی که در کتاب بازاندیشی زبان فارسی جمعآوری شدهاند به این قرار است:[۱۰]
- «پیرامون نثر فارسی و واژهسازی» نخست با عنوان «فارسی دری و فارسی دریوری» در سال۱۳۵۵ در مجلهٔ نگین و سپس در ۱۳۵۶ همراهبا مقالۀ «پسوند ایسم» با عنوان «دو مقاله» بههمت «آگاه» بهصورت کتاب انتشار یافت.
- «پسوند ایسم» نخست در سال۱۳۵۵ در مجلهٔ رودکی و سپس در مجموعه «دو مقاله» نشر شد.
- «نگاهی دیگر به دگردیسی زبان فارسی» ابتدا در سال۱۳۶۱ در «سمینار نگارش فارسی» که مرکز نشر دانشگاهی برگزار کرده بود، بهصورت سخنرانی ارائه شد و سپس در شمارهٔ پنجم، ۱۳۶۲ مجلهٔ نشر دانش بهچاپ رسید.
- «روح علمی و زبان علمی» نخست بهصورت سخنرانی در سال۱۳۶۳ در «دومین سمینار نگارش فارسی» که مرکز نشر دانشگاهی برگزار کرده بود بهصورت سخنرانی ارائه شد و سپس در مجلۀ نشر دانش، سال پنجم شمارهٔ سوم، ۱۳۶۴ بهچاپ رسید.
- «بازاندیشی زبان فارسی» نخست در نشریهٔ نقد آگاه، (مجموعهٔ مقالات) انتشارات آگاه، سال۱۳۶۱ چاپ شد.
- «دگرگونی واژگان فارسی» نخست بهصورت سخنرانی طی سال۱۹۸۸ در انجمن ایرانیان دانشگاه آکسفورد ایراد شد و سپس به بزرگداشتنامۀ غلامحسین صدیقی پیشکش شد.
- «چند پیشنهاد دربارهٔ روش نگارش و خط فارسی» را ابتدا مجلۀ نشر دانش سال ششم، شمارهٔ ششم، ۱۳۶۵ چاپ کرد.
- «زبان فارسی و کارکردهای تازۀ آن» نخست در مجلۀ نشر دانش سال هفتم، شمارهٔ چهارم، ۱۳۶۶ بهچاپ رسید. سپس در کتاب «دربارۀ زبان فارسی؛ برگزیدهٔ مقالههای نشر دانش(۷)» زیر نظر نصرالله پورجوادی درج شد.
- «علم و زبان علم» را ابتدا مجلهٔ کلک شماره۴۲ سال۱۳۷۲ نشر داد.
- «سرهمنویسی و جدانویسی» نخست در مجلهٔ نگاه نو، شماره۲۶ سال۱۳۷۵ منتشر شد.[۱۱]
خلاصهٔ مفصلتر کتاب
در مقالۀ اول نویسنده با بررسی تاریخ نثر فارسی از سدههای آغازین پس از اسلام تا قرن نهم سرچشمههایی برای بهکرد نثر فارسی را معرفی میکند. سپس به بررسی تحول در نثر فارسی در دوران مشروطه میپردازد. درادامه مسائل واژهسازی را واکاوی میکند. نویسنده در این بخش از دوگونهٔ کلی برخورد با زبان سخن میگوید. او این دستهبندی را در مقالۀ «بازاندیشی زبان فارسی» به طور دقیق و جزییتر گسترش داده و از چهار جریان مختلف در برخورد با بازنگری و بازسازی زبان نثر نام میبرد.
در مقالۀ سوم کتاب، نویسنده سه نوع دگرگونی که در اثر دگرگونیِ شکل تاریخیِ زندگی در زبان رخ میدهد را برشمرده و این دگرگونیها را در در تاریخ زبان فارسی میکاود. در مقالۀ چهارم نویسنده کمی از مسائل زبانی فاصله گرفته و به بررسی عمیقتری دربارهٔ ماهیت علم جدید و تمدن غرب میپردازد. سپس در انتها مقدمهای را دربارۀ زبان علمی و ترجمهٔ زبان علمی آغاز میکند که در مقالۀ پنجم و نهم آن را گسترش داده و ابعاد بیشتری را دربارهٔ زبان علمی و بارورسازی زبانهای غیرغربی در زمینهٔ علم و فلسفه میگشاید. این موضوع مسئلهای است که در یکی از کتابهای مهم داریوش آشوری به نام زبانِ باز به آن پرداخته شده است.
نویسنده در مقالۀ هشتم با مطرح کردن این نکته که امکانات و تواناییهای خاص هر زبان از سویی بر بنیانهای ساختمانی زبان در قسمت واژگان و در قسمت جملهسازی و نحو و از سوی دیگر بر چگونگی کاربرد تاریخی آن تکیه دارد، در دو قسمت از مقاله به توضیح کاربرد زبان فارسی در طول تاریخ پس از اسلام و چگونگی ساختمان واژگان فارسی میپردازد.
جایگاه «بازاندیشی زبان فارسی» در میان دیگر کتابهای نویسنده
داریوش آشوری در پاسخ به سؤال مسعود لقمان دربارۀ جایگاه کتاب «زبانِ باز» در میان آثار پژوهشی خود این چنین توضیح میدهد:
- لقمان: زبانِ باز که بهگفتهٔ خودتان «دستآوردِ نهاییِ کارِ پژوهشی و اندیشهٔ» شما در بارهٔ زبانِ فارسی است، بیشتر استوار بر رابطهٔ مدرنیّت و زبانهایِ مدرنی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی است تا رابطهٔ زبانِ ما و مدرنیّت. چرا با وجودِ این خلا، شما این کتاب را دستآوردِ نهاییِ تأمّلات خود میدانید؟
- آشوری: البته بهدلیل خستگیِ زیاد، بخشِ بررسیِ زبانِ فارسی را در این کتاب تمام نکردهام و برایِ فرصتِ دیگری گذاشتهام؛ اما پیش از این، دو کتابِ دیگر هم منتشر کردهام و در آنها به نقدِ تاریخیِ زبانِ فارسی و تنگناهایِ آن در رابطه با تمدنِ مدرن پرداختهام. بازاندیشیِ زبانِ فارسی به نقد و ارزیابیِ تاریخیِ این زبان میپردازد؛ امّا چند مقاله هم در بارهٔ پیجوییِ روشهایِ توسعهٔ این زبان از راهِ بهرهگیری از توانمندیهایِ اشتقاقی و ترکیبیِ آن دارد. «درامدِ» پنجاه صفحهای کتاب فرهنگِ علومِ انسانی نیز به مسائلِ خاصِ توسعهٔ زبان و مدرنگریِ آن میپردازد. همچنین روشهایِ پیشنهادیِ من برایِ توسعهٔ واژگانِ علومِ انسانی را با درنگ در شگردهایِ پیشنهادی و کارِ تکنیکیِ اشتقاقی و ترکیبی با مایههایِ گستردهترِ زبانی در متنِ آن فرهنگ میتوان دید.
- در کتاب زبانِ باز، نشان دادنِ تنگناهایِ فنّیِ زبانهایِ تحلیلی برایِ ساختوپرداختِ واژگانِ ترکیبی و اشتقاقی و همچنین رابطهٔ زبان و زیستبومِ فرهنگیِ آن، در حقیقت، هشداری است به فارسیزبانان که زبانِشان یک زبانِ تحلیلیِ وابسته به زیستبومِ فرهنگیِ پیشامدرن است. یعنی برایِ مدرنگریِ خود و کارآمدی در این پهنه هم تنگناهایِ زبانی و هم تنگناهایِ فرهنگی دارد. کتابِ زبانِ باز با پیگیریِ و طرحِ چگونگیِ بالیدنِ زبانها در بسترِ پیدایشِ مدرنیّت، میخواهد درامدی باشد به اندیشیدن به این هر دو وجهِ زبانِ ما. باری، در ویرایشِ دیگری از این کتاب در نظر دارم مسائلِ زبانِ فارسی را از این دیدگاه جمعبندی کنم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نقد و نظرها دربارهٔ کتاب
مرور اظهارنظرهای کلی صاحبنظران حوزۀ زبان فارسی دربارهٔ داریوش آشوری، دیدگاه آنان درخصوص اندیشههای آشوری دربارهٔ زبان فارسی را نمایان میسازد:
سیدمحمد حسینی
« | سیدمحمد حسینی در مقدمۀ مقالهاش با عنوان «داریوش آشوری و زبان باز»:
زبان فارسی واژههای بسیاری را وامدار داریوش آشوری است و هرچند بسیاری از واژههای برساختۀ او را اکنون نمیتوان بهکار برد، شاید در دهههای بعد واژههای بیشتری پذیرفته شوند. درهرحال، آشوری و دیگرانی مانند او دستگاه واژهسازی فارسی و همزمان ذهن فارسیزبانان را بهاصطلاح «ورز» دادهاند و موجب بالندگی آن شدهاند؛ چه نوواژههای برساختهشان پسندیده بشود و چه نشود.»[۱۲] |
» |
حسین معصومی همدانی
« | حسین معصومی همدانی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مقالهاش با عنوان «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو» دربارهٔ فعالیتهای پژوهشی آشوری در زمینۀ زبان فارسی مینویسد:
|
» |
غلامحسین صدریافشار
مؤلف کتاب فرهنگ معاصر فارسی، در قسمتی از مطلب کوتاهی با عنوان «داریوش آشوری و واژهسازی» دربارهٔ کار واژهسازی آشوری این چنین نوشته است:
- «آشوری واژههای بسیاری را در زمینۀ علوم انسانی به زبان فارسی وارد کرده است؛ از قبیل آرمانشهر، راهبرد، رهیافت، و گفتمان او گاه برای واژههایی هم که معادل جاافتاده و مقبولی دارند، معادل وضع کرده است؛ مانند علمورز بهجای دانشمند در برابر scientist.»[۱۵]
بازسازی زبان فارسی و پیرایش آن از زبان عربی
دگرگونی و بازسازی زبان در ایران دورهٔ مدرن، ناگزیر با مسئلهٔ آمیختگی زبان فارسی و عربی و لزوم پیراستن زبان فارسی از زبان عربی مواجه بوده است. این مسائل زبانی از همین رهگذر برخوردهایی با هویت دینی ایرانیان نیز داشته و واکنشهای متفاوتی را پیرامون خود رقم زدهاند. گفتوشنودی در این باره:
- جامی: به نظرتان چقدر تسلط ایدئولوژی ناسیونالیسم در کنارگذاشتن عربی مؤثر بوده است؟
- آشوری: ناسیونالیسم ایرانی از دورانِ مشروطیت، بهویژه با پروژهٔ «ایرانِ نوینِ» رضاشاهی که زبانِ فارسی را بهعنوان زبان ملی نیرو بخشید، نگرش تازهای به گذشتهٔ تاریخی پدید آورد که پیرایشِ زبانی نیز یکی از جنبههایِ آن بود. بههرحال، چرخشِ زبانی از برابرِ زبانِ عربی که هزاروچندصد سال زبان اصلیِ دینی و فرهنگیِ تمدنِ اسلامی بود و روبهروشدن با زبان فرانسه همچون زبان تمدن مدرن و مدل قرارگرفتن صورت و معنایِ آن زبان و سپس زبان انگلیسی، رویداد تاریخیِ بزرگی است که باید معنایِ آن را در چیرگیِ تمدنِ مدرن بر بخشِ عمدهٔ کرهٔ زمین و از تمدنهای کهن آسیایی فهمید. در مقالهٔ «زبانِ تجدد» به این موضوع پرداختهام.
- جامی: و چقدر دینستیزی چپ در ستیز با زبان دین که زبان عربی بود تأثیر داشت؟
- آشوری: اگر در ماهیّتِ گیتیانهٔ (سکولار) تمدنِ مدرن و جهانِ مدرن درنگ کنیم، میبینیم که گیتیانهگری (سکولاریزاسیون) زبان هم جزءِ ضروریِ آن است. در این جریان نهتنها ایدئولوژیهای چپ که ایدئولوژیهای راست نیز نقش دارند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیر اندیشهٔ مارکسیستی بر نگرشهای زبانشناسانهٔ آشوری
« | دیدگاهِ من دربارهٔ آرایش و پیرایشِ زبانِ فارسی، بهمنظور پاسخگویی به خواستههای زندگانی در جهان مدرن، نه ناسیونالیستی است نه سوسیالیستی، بلکه نگاهِ کارکردی و آسیبشناسانهٔ کسی است که هم دربارهٔ رابطهٔ مدرنیّت و زبان سالها کار و مطالعه کرده و هم چهلپنجاه سال با ادبیات و واژگان فارسی سروکله زده است. همچون کسی که سالیانی که در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا کار حرفهای و ویراستاری کرده باشد. نگاه من به زبان فارسی از دیدگاهی کارکردی (فونکسیونالیستی) است با درنگ دربارهٔ شیوهٔ پاسخگوییِ آن به چالش زبانهای پیشاهنگِ مدرنیت. این دیدگاه هم بُعد زبانشناسانه دارد، هم بُعد نگرش اجتماعی و تاریخی به زبان فارسی. من از حرکتی گامبهگام در تجربههای واژهشناسی و واژهسازی به پایگاه نظریِ خود در برخورد با مسئلهٔ مدرنگریِ این زبان رسیدهام.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
مشخصات کتابشناختی
«بازاندیشی زبان فارسی» تا سال۱۳۹۸، ۹ نوبت و همواره به دست نشر مرکز چاپ شده است. تنها تغییر این است که چاپ نهم ۲۰۰ صفحه دارد. از چاپ دوم بهبعد نیز طرح جلد، تغییری نکرده است. بیشترین تیراژهای این کتاب در چاپهای ابتدایی آن، ۳۰۰۰ و ۲۰۰۰ و ۱۸۰۰ نسخه بوده و پس از آن همواره با ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است. درمجموع طی ۹ نوبت چاپ تیراژ کتاب به ۱۲هزارو۳۰۰ نسخه رسیده است.[۱۶]
بخشهایی از کتاب
ناممکنبودن ساخت چهلتکۀ فرهنگی
« | بگذریم از سخن مردمان سادهاندیشی که گمان میکنند فرهنگ و تمدن چیزی است که میشود پارهپاره کرد و پارهای از یکی را به پارهای از دیگری وصله کرد و چهلتکۀ فرهنگی ساخت. مثلاً تکنولوژی را از جایی گرفت و اخلاقیات ارزشها و نظام قضایی و سیاسی را از جایی دیگر و با دوختن اینها بههم تمدنی درخور «خودمان» بنا کرد. وگرنه بر اهل اندیشه پوشیده نیست که تمدن مدرن بنیانی دارد که تکنولوژی نمود بیرونی و ملموس آن است و بیآن بنیان که از عناصر ذاتی آن جهانبینی ویژه و ارزشها و هنجارها و رفتارهای خاص است، جامعهٔ صنعتی پدید نمیآید. | » |
این چند سطر از صفحهٔ ۳۰ کتاب است که مقالهٔ آن در سال۱۳۵۵ نوشته شد و رتباطی به کتاب «افسونزدگی جدید: هویت چهلتکه و تفکر سیار» نوشتهٔ داریوش شایگان که در دهه۷۰ نگاشته است، ندارد.
پاسداری زبان عامیانۀ فارسی از این زبان
” | «... مشکل زبانِ فارسی این نیست که با عربی آمیخته است. بسیاری زبانها باهم آمیختهاند؛ بلکه آن است که این آمیختگی چنان بیحسابوکتاب بوده که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته است.»(ص:۱۱۵) | “ |
” | «بسیاری از کسانی که در زمینۀ بهکرد و بازسازی زبانِ فارسی در این چند دهه گام زدهاند، دچارِ یک خطای بنیادی شدهاند و آن اینکه یکباره و یکسره با هر واژۀ «بیگانه» به دشمنی برخاستهاند و چه بسا دستوپایی نیز زدهاند که برای یکایکِ آنها چارهای بیندیشند، امّا همیشه کامیاب نبودهاند و علّتِ آن نیز همین اندیشۀ نادرست است که گمان میکنند تمامی واژههای زبان باید از ریشۀ اصلی زبان باشند.»(ص:۱۱۲) | “ |
منبعشناسی
- «زبانِ باز»؛ گفتوگو با داریوش آشوری، نوشتهٔ محمد جباری حق و پاشا جوادی، چاپشده در مجلۀ بخارا، ۷۲تا۷۳
- «علومانسانی در ایران و مسئلۀ زبان آن»؛ گفتوگو با داریوش آشوری در مجلۀ بخارا، سال چهاردهم، شماره۸۰، فروردینواردیبهشت۱۳۹۰
- «داریوش آشوری و زبان باز» بهقلم مجید روئین پرویزی منتشرشده در روزنامهٔ دنیای اقتصاد، ۲۵مرداد۱۳۸۹
- «اصلاح زبان و استبداد زمان» نوشتهٔ رضا خجسته رحیمی برای مجلۀ مهرنامه، شماره۷
- «باز هم زبان» نگارندهٔ براهیم اسکافی چاپشده در مجلۀ گفتوگو، شماره۶۰
- «داریوش آشوری و واژهسازی» نوشتهٔ غلامحسین صدریافشار چاپشده در مجلۀ نگاهِنو، شماره۱۱۷، سال بیستوهفتم، بهار۱۳۹۷، ص۶۶
- «داریوش آشوری و زبان باز» بهکوشش سیدمحمد حسینی برای مجلۀ نگاهِنو، شماره۱۱۷، سال بیستوهفتم، بهار۱۳۹۷، ص۷۷
- «گفتوگو با داریوش آشوری در مقام مترجم» با تنظیم علی خزاعیفر برای فصلنامهٔ مترجم، شماره۶۳، پاییزوزمستان۱۳۹۶، ص۴
- «درباب زبان ادبی و زبان علمی» بهقلم داریوش آشوری چاپشده در فصلنامهٔ نقدوبررسی کتاب تهران، شماره۵۱، تابستان۱۳۹۵، ص۱۴۸
- «فارسی شکر است» بهقلم داریوش آشوری برای مجلهٔ نگاهِنو، شماره۸۶، تابستان۱۳۸۹، ص۵۸
- «برای داشتن زبان باز در ترجمه باید فرهنگ باز داشت» بهقلم داریوش آشوری، برای فصلنامهٔ مترجم، شماره۴۳، بهاروتابستان۱۳۸۵، ص ۷۷
- «مشکل زبانی ما» نوشتهٔ داریوش آشوری در دو ماهنامهٔ بخارا، شماره۴۴، مهروآبان۱۳۸۴، ص۵۷
- «روشنفکری ادبی در گفتوگو با داریوش آشوری» بهنگارش حسین سخنور، حسین در مجلهٔ سینماوادبیات، شماره۴۲، مهروآبان۱۳۹۳، ص۲۱۹
- «جشننامۀ آشوری» چاپشده در ماهنامۀ اندیشۀ پویا، شماره۹، مردادوشهریور۹۲
- «هنروادبیات امروز؛ گفتوشنودی با داریوش آشوری» با تنظیم ناصر حریری و محمود مشرف آزاد تهرانی در کتابسرای بابل
پانویس
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی (فهرست کتاب).
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۲.
- ↑ «تکنیکهای گسترش واژگان».
- ↑ «گفتوگو با داریوش آشوری؛ معنا و ماهیّت مدرنیّت، گفتوگوی مسعود لقمان و داریوش آشوری».
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۳.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۰۰.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۰۹.
- ↑ معصومی همدانی. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو ۲۷:۱۳و۱۴.
- ↑ ««بازاندیشی زبان فارسی»». خانهٔ کتاب.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۷و۸.
- ↑ ««بازاندیشی زبان فارسی»». کنسرسیوم محتوای ملی.
- ↑ حسینی. «داریوش آشوری و زبان باز». مجلهٔ نگاه نو ۲۷:۷۷.
- ↑ معصومی همدانی. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو ۲۷:۱۳.
- ↑ معصومی همدانی. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو ۲۷:۱۷.
- ↑ صدریافشار. «داریوش آشوری و واژهسازی». مجلهٔ نگاه نو ۲۷:۶۷.
- ↑ «جستوجوی عنوان «بازاندیشی زبان فارسی»».
منابع
- آشوری، داریوش (۱۳۹۷). بازاندیشیِ زبان فارسی. تهران: مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۲۳۶-۲.
- آشوری، داریوش (۱۳۷۲). بازاندیشیِ زبان فارسی. تهران: مرکز.
- معصومی همدانی، حسین. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو ۲۷، ش. ۱۱۷ (بهار۱۳۹۷).
- حسینی، سیدمحمد. «داریوش آشوری و زبان باز». مجلهٔ نگاه نو ۲۷، ش. ۱۱۷ (بهار۱۳۹۷).
- صدریافشار، غلامحسین. «داریوش آشوری و واژهسازی». مجلهٔ نگاه نو ۲۷، ش. ۱۱۷ (بهار۱۳۹۷).
پیوند به بیرون
- «تکنیکهای گسترش واژگان؛ گفتوگوی مهدی جامی با آشوری ۲». پارسی انجمن، ۱۱تیرماه۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیرماه۱۳۹۸.
- «گفتوگو با داریوش آشوری؛ معنا و ماهیّت مدرنیّت، گفتوگوی مسعود لقمان و داریوش آشوری». مدومه، ۲۷فروردین۱۳۹۴. بازبینیشده در ۹تیر۱۳۹۸.
- ««بازاندیشی زبان فارسی»». خانهٔ کتاب. بازبینیشده در ۲۵تیر۱۳۹۸.
- ««بازاندیشی زبان فارسی»». کنسرسیوم محتوای ملی. بازبینیشده در ۲۳تیر۱۳۹۸.